امام مهدی از نسل چه کسی است؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

امام مهدی (ع) از نسل چه کسی است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

امام مهدی از نسل چه کسی است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / خاندان و نیاکان امام مهدی
مدخل اصلیابن الحسین
تعداد پاسخ۹ پاسخ

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

 
عبدالله جوادی آملی

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «امام مهدی موجود موعود» در این‌باره گفته است:

«هیچ یک از فرق اسلامی در ضرورت وجود مهدی (ع) اختلاف ندارند؛ ولی در نسب و شجره ایشان اختلاف است: شیعیان؛ به گواهی بسیاری از روایات اسلامی بر این باور صائب‌اند که مهدی (ع) از شجره طیبه آل محمد (ص) و نهمین فرزند حسین بن علی بن ابی طالب است. بزرگان و دانشمندان دنیای اسلام نیز بر همین اعتقادند. علامه شعرانی در کتاب شریف یواقیت از فتوحات عارف نامدار محیی‌الدین ابن عربی ذیل عنوان "اشراط الساعة" می‌گوید: عبارت محیی‌الدین ابن عربی در باب ۳۶۶ از فتوحات چنین است: بدانید که خروج مهدی حتمی است... و او از عترت رسول الله (ص) و از فرزندان فاطمه است و جد او حسین بن علی و پدر او حسن عسکری، فرزند امام علی نقی (با نون) فرزند محمد تقی (با تاء) فرزند امام علی الرضا، فرزند امام موسی الکاظم، فرزند امام محمد الباقر، فرزند امام زین العابدین، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب میباشد[۱]. این گونه ضبط دقیق اسماء اهل بیت (ع) و "نقی" را با قید نون از "تقی" با قید تاء، جدا ساختن نشان اهمیت موضوع و همت بزرگان و دانشمندان علوم الهی در صیانت افکار جامعه اسلامی است، در حالی که در فتوحات کنونی اثری از این عبارت‌ها به چشم نمی‌خورد و به جای آن، عبارت مبهم و گمراه کننده "جده الحسن بن علی بن أبی طالب"[۲] نهاده شده است، در حالی که شعرانی این مطلب را در سال ۹۵۸(ه .ق) نوشته و چنین می‌گوید: عمر شریف حضرت مهدی (ع) در این تاریخ ۷۰۶ سال می‌باشد[۳]. از اختلاف نقل شعرانی با آنچه در کتاب‌های کنونی فتوحات است روشن می‌شود که دست تحریف در برخی کتاب‌هایی که درباره قرآن یا عترت نوشته شده راه یافته است هرچند متن قرآن از هرگونه دستبردی مصون بوده و خواهد بود»[۴].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین رضانژاد؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عزالدین رضانژاد، در مقاله «حیات امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«همه مسلمانان چنان اعتقاد دارند که پیامبر اسلام (ص) در مورد متعدد، ظهور منجی آخرالزمان را بشارت داده است. بر اساس مضون روایات متواتر و خبرهای مستفیضی که راویان شیعه و سنی نقل کرده‌اند، نَسَب حضرت مهدی (ع) چنین است:" المهدی هو ابن الامام الحسن العسکری ابن الامام علی النقی ابن الامام محمد التقی ابن الامام الرضا ابن الامام موسی الکاظم ابن الامام جعفر الصادق ابن الامام محمد الباقر ابن الامام علی السجاد ابن الامام الحسین الشهید ابن الامام علی أمیر المؤمنین (ع) وابن فاطمه الزهراء (س) بنت الرسول الاعظم (ص)‏‏". ابن حجر هیثمی مکی، دانشمند اهل سنت ، ضمن نقل روایتی از پیامبر اکرم (ص) در مورد قریشی بودن حضرت مهدی (ع) می‌نویسد: "بر همه لازم است در مورد نَسَب شریف، اهتمام و غیرت دینی ورزند و آن را به درستی ضبط کنند، تا پیامبر اسلام جز به حق نسبت داده نشود و همواره نَسَب‌های اهل بیت پیامبر در گذر زمان محفوظ بماند و شخصیت آنان که بدان واسطه از دیگران تشخیص داده می‌شوند، از دستبرد جاهلان و نااهلان مصون باشد. خداوند در هر زمانی به افرادی الهام می‌کند که به تصحیح آن پرداخته، به حفظ آن اهتمام ورزند.[۵]

  1. حضرت مهدی (ع) از نسل کنانه[۷]، قریش[۸] ، بنی هاشم[۹] عبدالمطلب[۱۰] و ابوطالب[۱۱] است؛
  2. حضرت مهدی (ع) از آل محمد[۱۲] ، عترت[۱۳] ذوی القربی[۱۴] و اهل البیت (ع)[۱۵] است؛
  3. از فرزندان علی (ع)[۱۶] فاطمه زهرا (س) [۱۷]، امام حسین (ع) و نهمین فرزند اوست. [۱۸].

  1. ۲۷۱ روایت ائمه (ع) را دوازده تن می‌دانند؛
  2. چهل روایت، عدد امامان را به تعداد نقبای دوازده‌گانه بنی اسرائیل می‌شمارند؛
  3. ۱۳۳ روایت دلالت دارند امام علی (ع) نخستین امام از امامان دوازده‌گانه است؛
  4. ۹۱ روایت، علی (ع) را نخستین فرد و حضرت مهدی (ع) را واپسین امام از امامان دوازده‌گانه می‌دانند؛
  5. ۹۴ حدیث، ائمه (ع) را دوازده تن و حضرت مهدی (ع) را واپسینِ آنها می‌خوانند؛
  6. ۱۰۷ حدیث دلالت دارند که امامان دوازده نفرند؛ نُه تن از آنان از فرزندان امام حسین (ع) شمرده می‌شوند و نهمین آنان "قائم" است؛
  7. پنجاه حدیث، نام‌های امامان دوازده‌گانه را نشان می‌دهند؛
  8. ۳۸۹ روایت دلالت دارند حضرت مهدی (ع) از اهل بیت (ع) است؛
  9. ۴۸ حدیث دلالت دارند اسم حضرت مهدی (ع) اسم رسول خدا (ص) و کنیه‌اش کنیه اوست و وی را شبیه‌ترین مردم به پیامبر می‌دانند؛
  10. ۲۱۴ حدیث، حضرت مهدی (ع) را از فرزندان علی (ع) می‌دانند؛
  11. ۱۹۲ حدیث، حضرت مهدی (ع) را از فرزندان فاطمه (س) می‌شمارند؛
  12. ۱۰۷ حدیث دلالت دارند حضرت مهدی (ع) از فرزندان سبطین (ع) است؛
  13. ۱۶۰ حدیث، حضرت مهدی (ع) را از امامان نُه گانه نسل امام حسین (ع) می‌دانند؛
  14. ۱۴۸ حدیث، حضرت مهدی (ع) را نهمین فرزند امام حسین (ع) می‌شمارند؛
  15. ۱۸۵ حدیث دلالت دارند حضرت مهدی (ع) از فرزندان علی بن حسین (ع) است؛
  16. ۱۰۳ حدیث، حضرت مهدی (ع) را از فرزندان امام محمد باقر (ع) می‌دانند؛
  17. ۱۰۳ حدیث دلالت دارند حضرت مهدی (ع) از فرزندان حضرت صادق (ع) است؛
  18. ۹۹ حدیث، حضرت مهدی (ع) را ششمین فرزند از فرزندان امام صادق (ع) می‌دانند؛
  19. ۱۰۱ حدیث دلالت دارند. حضرت مهدی (ع) از فرزندان موسی بن جعفر (ع) است؛
  20. ۹۸ حدیث، حضرت مهدی (ع) را پنجمین فرزند از فرزندان موسی بن جعفر (ع) می دانند؛
  21. ۹۵ حدیث دلالت دارند حضرت مهدی (ع) چهارمین فرزند از فرزندان امام رضا (ع) است؛
  22. نود حدیث، حضرت مهدی (ع) را سومین فرزند از فرزندان امام محمد تقی (ع) می‌دانند؛
  23. نود حدیث دلالت دارند حضرت مهدی (ع) از فرزندان امام هادی (ع) است؛
  24. ۱۴۶ حدیث، حضرت مهدی (ع) را فرزند امام حسن عسکری (ع) میدانند؛
  25. ۱۴۷ حدیث، نام پدر حضرت امام مهدی (ع) را «حسن» می‌شمارند؛
  26. ۱۳۶ روایت نشان می دهند، حضرت مهدی (ع) امام دوازدهم و خاتم آنان است.
  1. شیخ محی الدین ابن عربی[۲۱]
  2. محمد بن الطلحه الشافعی[۲۲]
  3. ابو المظفر سبط بن الجوزی حنفی[۲۳]
  4. شیخ ابراهیم بن سعد الدين حمویی خراسانی[۲۴]
  5. نورالدین علی بن محمد بن صباغ مالکی[۲۵]
  6. شمس الدين محمد بن على (ابن طولون) حنفی.[۲۶].
  7. عبد الوهاب بن احمد شعرانی شافعی[۲۷]
  8. ابن خلکانه[۲۸]
  9. شیخ شبلنجی[۲۹]
  10. شیخ حسن العدوى مصری[۳۰]
  11. شوکانی[۳۱]
  12. ابو عباس بن عبد المؤمن مغربی[۳۲]
  13. متقی هندی[۳۳]
  14. شیخ صلاح الدين صفدی[۳۴]
  15. حسین کاشفی[۳۵]
  16. خيرالدین زرکلی[۳۶]
  17. سليمان بن خواجه حنفی[۳۷]
  18. شیخ سراج الدین محمد رفاعی[۳۸]
  19. ذهبی[۳۹]
  20. قرمانی[۴۰]
  21. حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی[۴۱]
  1. کنیزی از نسل قیصر روم: درباره ملیت مادر حضرت مهدی (ع) سخن بسیار است؛ از جمله شیخ صدوق او را "ملیکه" دختر "یشوع"، پسر قیصر روم، می‌داند و مادرش را از نسل "شمعون"، یکی از حواریون حضرت مسیح (ع) بر می‌شمارد. نرجس را نیروهای اسلامی به اسارت درآوردند و به صورت کنیز در معرض فروش قرار دادند. فرستاده امام هادی (ع) وی را از بازار برده فروشان بغداد خرید و به سامرّا نزد امام هادی (ع) برد. [۵۰]
  2. کنیزی از سودان: برخی مادر آن حضرت را کنیزی از "توبه" استان شمالی سودان، دانسته‌اند.[۵۱] گروهی نیز وی را کنیزی سیاه خوانده اند.[۵۲]
  3. کنیزی بزرگ شده در خانه حكيمه: بر اساس روایت شیخ طوسی[۵۳]، که بعضی محققان آن را برگزیده‌اند،[۵۴] مادر آن حضرت کنیزی بود که در خانه حکیمه بزرگ شده بود. امام هادی (ع) با مشاهده سیمای او، چنان پیش بینی کرد که خداوند فرزندی بلند مرتبه به وی ارزانی می‌دارد.[۵۵]»[۵۶].
۲. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«"ابن ماجد" و "الحاکم" و "سیوطی" و "طوسی" و برخی دیگر می‌گویند؛ پیامبر مهدی را از نسل عبد المطلب دانست و فرمود: ما فرزندان عبد المطلبیم، و من و حمزه و علی و جعفر و حسن و حسین و مهدی، سروران اهل بهشتیم[۵۷].

پیامبر (ص) به ذکر این مطلب بسنده نکرده، بلکه نام ایشان را هم یادآور شده‌اند و فرموده‌اند که با ایشان هم‌نام‌اند. پیامبر فرموده است: روزگار به پایان نمی‌رسد، مگر آنکه مردی از اهل بیت من که هم‌نام من است، به فرمانروایی عرب‌ها برسد[۵۸]. پیامبر مصداق مهدی را در چارچوبی محدودتر قرار داد، چرا که ایشان را از فرزندان فاطمه (س) دانسته‌اند و با این کار دایره مصداق‌ها را تنگ‌تر کرد. پیامبر فرمود: مهدی، حق است و او از پسران فاطمه است[۵۹].

شگفت‌انگیز اینکه برخی تلاش کرده‌اند این حدیث را از "صحیح مسلم" حذف کنند و این‌درحالی است که مشاهده می‌کنیم "ابن حجر" و "المتقی الهندی"، "شیخ محمد بن علی الصبان" و "شیخ حسن العدوی المالکی" این حدیث را از "صحیح مسلم" نقل کرده‌اند، اما اکنون می‌بینیم که در چاپ‌های جدید صحیح مسلم، این حدیث نیامده است.

تا اینجا ثابت و مشخص شد که نام مهدی (ع) "محمد" است و او از اهل بیت پیامبر (ص) و از فرزندان فاطمه (س) است. با این اوصاف، هرکس که از ذریه و نسل‌ فاطمه باشد، می‌تواند از این لقب برای به دست آوردن مشروعیت قیام و انقلاب استفاده کند، اما پیامبر (ص) ویژگی دیگری برای ایشان افزوده است که عرصه را بر چنین اشخاصی تنگ‌تر می‌کند.

"الدار القطنی" و "ابن الصباغ المالکی" و "السمعانی" و "القندوزی الحنفی" و "شیخ صدوق" و برخی دیگر گفته‌اند: پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: ای فاطمه! شش ویژگی و صفت ویژه به ما اهل بیت داده شده است که تا به حال به کسی داده نشده است و تا قیامت هم کسی از آنها بهره‌مند نخواهد شد. مهدی امت که عیسی (ع) پشت سر او نماز می‌خواند، از ما است. سپس آن حضرت بر شانه حسین (ع) زد و فرمود: مهدی امت ما از (نسل) این است[۶۰].

"شیخ صدوق" از "سلمان" که خدا از او خشنود باد روایت کرده است که او گفت: روزی نزد پیامبر رفتم، در آن حال حسین بر پای پیامبر نشسته بود و ایشان چشمان حسین را می‌بوسید و بر دهان او هم بوسه می‌زد و می‌فرمود: تو سید (سرور) و پسر سیدی (سروری)، تو خود امامی و پسر امامی هستی که پدر امامان است، تو خود حجتی و پسر حجتی هستی که پدر حجت‌ها است (۹) نه حجت از صلب (نسل) تواند و نهمین آنها، قائمشان است[۶۱].

تا اینجا ثابت شد که نام مهدی (ع) "محمد" است و او از فرزندان فاطمه (س) و از نسل پیامبر (ص) و نهمین فرزند حسین (ع) است و عیسی (ع) پشت سر او نماز می‌خواند و در "حدیث لوح" و دیگر احادیث، ثابت‌شده که پیامبر (ص) همه امامان (ع) تا مهدی منتظر (ع) را نام برده است.

روایت‌هایی که از پیامبر (ص) به دست ما رسیده، امامان پس از ایشان را مشخص‌کرده‌ است و علمای شیعه هم، همه آن‌را پذیرفته‌اند. "شیعه دوازده امامی" این، امامان را دوازده نفر می‌داند و اعتقاد دارد نخستین آنها امام علی (ع) و آخرین آنها، مهدی (ع) است.

  • هویت مصلح جهانی از دیدگاه اهل بیت (ع): پس از بیانات و توضیحات و رهنمودهایی که پیامبر (ص) درباره مصداق اندیشه مهدویت داشتند، اهل بیت ایشان (ع) پس از پیامبر این کار را ادامه دادند تا بدین وسیله راه را بر کسانی که آرزوی رسیدن به رهبری سیاسی با استفاده از این لقب یا با استفاده از تحریف محتوای آن داشتند، ببندد و آرزوهای آنها را نقش برآب کند. امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) در احادیث مختلف بر این مسئله تأکید داشتند، از جمله آن احادیث می‌توان به احادیث زیر اشاره کرد: "ابو وائل" روایت کرده است که: علی (ع) به حسین (ع) نگاه کرد و فرمود: این پسر من، سرور شما است، رسول الله او را نام‌گذاری کرده و از نسل او مردی هم‌نام پیامبرتان خروج خواهد کرد، او زمانی خروج می‌کند که مردم در غفلت به سر می‌برند، در آن زمان حق از میان رفته است و ستم و بیداد پدیدار شده است و ساکنان و اهل آسمان از خروج او خرسند می‌شوند. او مردی است که چهره و پیشانی نورانی و بینی خمیده و برگشته دارد ... الخ[۶۲].

"الأصبغ بن نباته" از امیر المؤمنین حضرت علی (ع) روایت کرده که ایشان فرمود: مهدی آخر الزمان از ما است و او همان مهدی است که تمام امت‌ها، انتظار او را داشته‌اند[۶۳].

امام علی (ع) در این حدیث مهدویت کسی را که از نسل اهل بیت (ع) نباشد، مردود شمرده و او را نفی کرده است. حدیثی که در این مورد با صراحت بیشتری سخن می‌گوید، حدیثی است که امام حسین (ع) از پدرشان امام علی (ع) نقل کرده‌اند، امام علی (ع) به حسین (ع) فرمودند: ای حسین، نهمین فرزند تو قائم و برپادارنده حق است[۶۴].

"ابن حماد" نیز این سخن از امام علی (ع) را نقل کرده است. او مردی از (نسل) من است. برخی بر این مسئله ایراد گرفته‌اند که اگر مهدی (ع)، آن‌گونه که احادیث گذشته بر آن تأکید می‌کند که از فرزندان پیامبر (ص) باشد، درعین‌حال چگونه می‌توانند از فرزندان علی (ع) هم باشند؟

پاسخ بسیار ساده است. در مورد نسبت داشتن ایشان با پیامبر (ص) و از نسل ایشان بودن، باید گفت که این نسبت از طریق فاطمه (س) به ایشان می‌رسد، اما در مورد اینکه ایشان از نسل علی (ع) اند، باید گفت که علی (ع) همسر فاطمه زهرا (س) و نور چشم پیامبر (ص) بوده است.

حال، نوبت امام حسن (ع) رسیده تا نسب این مصلح را مشخص نماید و مطالبی را که جد و پدر بزرگوارشان در مورد او بیان کرده‌اند، تأیید کند. ایشان فرموده بودند که مهدی (ع)، نهمین فرزند از فرزندان حسین (ع) است. امام حسن (ع) نیز در مقام سخن و یاد ایشان در حدیثی طولانی پس از صلح با "معاویهطاغوت زمان خود فرمود: او نهمین فرزند از فرزندان برادرم حسین است[۶۵].

پس از امام حسن (ع)، نوبت امام حسین (ع) رسید، تا در مورد ایشان بفرمایند: در نهمین فرزند من، سنتی از یوسف و سنتی از موسی است، او قائم ما اهل بیت است و خداوند بلندمرتبه کار او را در یک شب سامان می‌دهد[۶۶].

امام حسین (ع) در جایی دیگر فرموده‌اند: نهمین فرزند من که غیبت می‌کند، قائم این امت است[۶۷].

و از ایشان نقل شده که فرمودند: دوازده امیر از ماست، اولین آنها امیر المؤمنین، علی بن ابی طالب (ع) بود و آخرین آنها هم نهمین فرزند من است.

امام زین العابدین هم فرموده‌اند: بی‌شک پنجمین فرزندش یعنی از فرزندان امام صادق (ع) پسری خواهد داشت به نام جعفر که با جسارت و گستاخی به درگاه خدا و پیامبرش، ادعای امامت می‌کند[۶۸].

ایشان روایت‌های زیادی که محتوای آن مانند محتوای روایت‌هایی است که از طریق اجداد و پدرانش نقل شده، روایت کرده‌اند. پس از ایشان، نوبت به امام باقر (ع) می‌رسد، همان‌گونه که در کتاب "الغیبة شیخ طوسی" آمده، ایشان نام امامان و شمار آنها را بیان کرده‌اند.

"حمیری" از امام صادق (ع) روایت کرده است: به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، از پدرانت اخباری در مورد غیبت و صحت داشتن آن روایت شده است، شما بفرمایید این غیبت مربوط به چه کسی است؟ امام فرمود: غیبت، از آن ششمین فرزند من که دوازدهمین امام هدایت‌گر پس از رسول الله (ص) است، خواهد بود[۶۹].

امام صادق (ع) در جایی فرموده‌اند: سید و سرور ما، از نسل این است. امام با دست خود به موسی بن جعفر (ع) اشاره کردند، او زمین را آن‌گونه که آکنده از بیداد و ستم شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف می‌کند و دنیا هم برای او صاف و زلال و بی‌خش و خاشاک می‌شود[۷۰].

"یونس بن عبد الرحمن" گفته است: روزی نزد موسی بن جعفر (ع) رفتم و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، قائم شمایید؟ ایشان فرمود: من قائم به حقم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان پاک می‌کند همان‌گونه که پر از ستم و بیداد شده، آن‌را سرشار از عدالت و داد می‌کند، پنجمین فرزند من است[۷۱].

امام رضا (ع) نیز این مسئله را به "دعبل" یادآور شده‌اند و فرموده‌اند: ای دعبل! امام پس از من، فرزندم محمد است. و امام پس از او هم فرزندش علی و پس از علی فرزندش حسن، امام است. پس از حسن، فرزندش حجت قائم است که غیبت می‌کند و مردم انتظار (ظهور) او را دارند[۷۲].

امام جواد (ع) نیز در مورد این موضوع سخن گفته‌اند. ایشان فرموده‌اند: او، سومین فرزند من است. به خدایی سوگند که محمد (ص) را پیامبری داد و ما را امام کرد، اگر از دنیا تنها یک روز باقی بماند، خدا آن روز را طولانی می‌گرداند تا او [[[مهدی]] (ع)] در آن روز خروج کند[۷۳].

امام حسن عسکری (ع) نیز دو مأموریت را به انجام رساند.

  1. پنهان ساختن فرزندش و رازداری ایشان؛
  2. اثبات تولد ایشان برای نسل‌های آینده.

امام حسن عسکری (ع) با علم و حکمت خویش، توانست این دو کار و مأموریت را با وجود اوضاع سیاسی خاص آن زمان که حاکمان منتظر و در کمین ولادت این نجات‌بخش و رهایی‌دهنده بودند، به بهترین شکل ممکن به انجام رساند. امام حسن (ع)، فرزندش را از دیدگان پنهان داشت و مسئله ولادت ایشان را تنها برای یاران خاص خود، بیان نمود.

"ثقة الاسلام شیخ کلینی" از "محمد بن یحیی العطار"- که نجاشی در مورد او گفته است: او شیخ اصحاب و یاران ما در زمان خود است، او مورد اعتماد، راوی احادیث بسیار و از بزرگان است-[۷۴] از "احمد بن اسحاق"- که او بنا به گفته آقای خویی‌[۷۵] (در سلسله سند) میان رازی و اشعری مشترک است و هردوی آنها با تأیید و تأکید شیخ طوسی‌[۷۶] ثقه و مورد اعتمادند- از "ابی هاشم الجعفری"- که ارج و منزلت خاصی نزد امامان داشت، ایشان ثقه و مورد اعتماد و بسیار والامقام است.-[۷۷] گفت: به أبی محمد (ع) عرض کردم: هیبت شما مانع می‌شود که از شما سؤال‌ کنم، آیا اجازه می‌فرمایید از شما سؤال کنم؟ امام (ع) فرمود: "سؤال کن، عرض کردم: سرورم، آیا شما پسری دارید؟ فرمود: آری.

این خبر صحیح، بیانگر و نشان‌دهنده این است که امام حسن عسکری (ع) فرزندی داشته است. از امام حسن عسکری (ع) خبری صحیح به دست ما رسیده است که ثقة الاسلام کلینی آن‌را از "علی بن محمد" (ثقه و مورد اطمینان)[۷۸] از "محمد بن علی بن بلال" (ثقه و مورد اطمینان)[۷۹] نقل کرده است، او گفت: ابو محمد دو سال پیش از رهسپار شدنشان (به دیار باقی) جانشین پس از خود را به من معرفی کرد و سه روز پیش از رهسپار شدنش، مرا از جانشین پس از خود آگاه کرد[۸۰].

"کلینی" و حدیث‌دانان و اشخاص مورد اعتماد شیعه، باب‌های خاصی را در دائرة المعارف‌های حدیثی خود به بیان اخبار مربوط به وجود پسری برای امام عسکری (ع) اختصاص داده و آن باب‌ها را "باب اشاره و تأکید بر صاحب‌خانه" نامیده‌اند.

براساس این روایت‌ها، شیعه دوازده‌امامی ناگزیر اعتقاد به این دارند که مهدی (ع) همان محمد بن حسن عسکری (ع) است.

شایان ذکر است، روایت‌هایی که در اینجا آورده شد، تنها بخشی از روایت‌های زیادی است که از امامان اهل بیت (ع) در این مورد به دست ما رسیده است»[۸۱].
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«درباره نسب امام عصر (ع) و اینکه آن حضرت از چه دودمانی است، روایات بسیاری وارد شده است، پدر بزرگوار آن حضرت، امام حسن عسکری (ع) امام یازدهم است.

طبق نقل شیخ مفید قدّس سرّه امام حسن عسکری (ع) در مدینه در ۲۴ ربیع الاوّل سال ۲۳۲ هجری متولد شد و در سال ۲۶۰ در سن ۲۸ سالگی در منزل شخصی خود در سامرّا به شهادت رسید[۸۲]. و روایاتی که او را فرزند امام عسکری (ع) می‌دانند ۱۴۶ روایت در "منتخب الاثر" آمده است.

مادر آن حضرت ملیکه رومیه نرجس خاتون که "سوسن" و "صیقل" و "ریحانه" نیز نامیده می‌شود، هستند که از طرف پدر، دختر "یشوعا" پسر قیصر روم شرقی است و از طرف مادر از نسل شمعون می‌باشد که از یاران حضرت مسیح و وصی او به شمار می‌رفته. او در سال ۲۶۱ و به روایت دیگری قبل از شهادت امام عسکری (ع) از دنیا رفت و قبر شریفش در سامرا کنار قبر منوّر امام حسن عسکری (ع) است[۸۳].

در اینکه حضرت مهدی (ع) از خاندان و ذریه پیامبر (ص) است امر حتمی و مسلّم است و در این رابطه ۳۸۹ حدیث در کتاب منتخب الاثر مورد بررسی قرار گرفته‌اند و تعداد روایاتی که دالّ بر این مطلب است که مهدی از دودمان علی (ع) و زهرا (س) است ۴۰۶ روایت در منتخب الاثر آمده است.

بنابراین نسب حضرت کاملاً مشخّص و معلوم و مسلّم است که او از تبار حسین (ع) است و در این مورد ۱۴۸ حدیث در کتاب ارزشمند منتخب الاثر نقل شده است.

پس به این نتیجه می‌رسیم که مهدی از اولاد و نسل پیامبر گرامی اسلام (ص) است»[۸۴].
۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:
  • «در مورد نسبت امام عصر (ع) و اینکه آن حضرت از چه دودمانی است، روایات بسیاری وارد شده است که ما ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم، البته بحث نسب آن حضرت را باید از طرفین مورد بررسی قرار داد؛ هم از طرف پدر و هم از طرف مادر:
  1. نسبت آن حضرت از طرف پدر: پدر بزرگوار امام زمان (ع) حضرت امام حسن عسکری (ع) امام یازدهم شیعیان است. طبق نقل شیخ مفید، امام عسکری در مدینه در ۲۴ ربیع الاول سال ۲۳۲ متولد شد و در سال ۲۶۰ در سن ۲۸ سالگی در منزل شخصی خود در سامرا به شهادت سید[۸۵]. از اینکه مهدی (ع) از نسل پیامبر (ص) و از دودمان علی و زهرا (س) است، تردیدی نیست. اهل سنت نیز در کتاب‌هایشان معترفند که مهدی از اهل بیت و از فرزندان زهرا (س) است. روایت رسول خدا (ص) را که فرمود: "اَلْمَهْدِيُّ مِنْ‏ وُلْدِ فَاطِمَةَ" و یا فرمود: "لا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَلِيَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِىءُ اِسْمُهُ اِسْمِي" معمولاً در کتبشان آورده‌اند[۸۶]. ما نیز به عنوان تیمن به بعضی از روایات اشاره می‌کنیم:
    1. سفیان جریری نقل می‌کند که از محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی [۸۷] شنیدم که می‌گفت: به خدا قسم مهدی از دودمان امام حسین (ع) است[۸۸].
    2. عبدالله بن عطا می‌گوید: آهنگ سفر حج کردم و به محضر امام باقر (ع) رسیدم، حضرت از اوضاع مردم و قیمت‌ها جویا شد، عرض کردم: مردم همه منتظر قیام شما هستند، فرمود: پس عطا گوش به حرف احمقان داده‌ای؟ نه به خدا قسم من صاحب شما نیستم، هر وقت یکی از ما را در نظر گرفتند یا کشته شد و یا از غصه مرد، جز آنکس که پروردگار او را برای این منظور برانگیزد و او کسی است که مردم نمی‌دانند که متولد شده است یا نه؟ او صاحب شماست[۸۹].
    3. امام باقر (ع) نقل می‌کند که امیرالمرمنین (ع) در منبر فرمود: مردی که از دودمان من در آخرالزمان ظهور می‌کند که رنگش سفید مایل به سرخی، شکمش عریض، رانهایش پهن، استخوان شانه‌هایش درشت و در پشت وی دو خال است، یکی به رنگ پوست بدنش و دیگری شبیه خال پیامبر (ص) است و دونام دارد: یکی مخفی و دیگری ظاهر نامی که مخفی است احمد است و آنکه ظاهر است محمد می‌باشد، چون پرچم خود را به اهتزار در آورد شرق و غرب عالم را مسخر سازد و دست بر سر مردم گذارد و دل مؤمنین از آهن قویتر گردد[۹۰].
    4. شخصی به نام ابو وائل نقل می‌کند که روزی امیرامرمنین (ع) نگاهی به امام حسین (ع) کرد و فرمود: این پسر من آقاست، چنانکه پیغمبر نیز او را آقا نامید، خداوند از دودمان او مردی هم نام پیغمبر به وجود آورد که در خوی و سیرت، مانند خود آن حضرت است. به هنگامی که مردم ازهمه جا غافل و حق از میان برود و ظلم سراسر گیتی را فرا گرفته باشد، ظهور کند، به خدا قسم اگر قیام ننماید او را می‌کشند..."[۹۱].
    5. در این مورد، روایات زیادی و در حد تواتر است که جناب آقای آیت الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در کتاب منتخب الاثر از طرق متعدد آنها را نقل و دسته‌بندی کرده است: روایاتی که می‌گویند مهدی از دودمان پیامبر است، ۳۸۹ حدیث و روایاتی که می‌گویند مهدی از دودمان علی (ع) است ۲۱۴ حدیث و روایاتی که می‌گویند مهدی از فرزندان فاطمه است ۱۹۲ حدیث، روایاتی که می‌گویند مهدی نهمین فرزند از اولاد امام حسین است ۱۴۸ حدیث، روایاتی که مهدی را از فرزندان امام زین‌العابدین (ع) می‌دانند ۱۸۵ حدیث و روایاتی که او را پسر امام عسکری می‌دانند ۱۴۶ حدیث است. بنابراین، نسب مهدی موعود از طرف پدر کاملاً روشن است و هیچ تردیدی در اینکه او از اهل بیت پیامبر (ص) است، وجود ندارد.
  2. نسب آن حضرت از طرف مادر: مادر بزرگوار امام زمان (ع) ملیکه، نرجس خاتون، که "سوسن" و "صیقل" و ریحانه نیز نامیده می‌شد، از طرف پدر دختر "یشوعا" پسر قیصر روم شرقی و از طرف مادر نسل شمعون از یاران حضرت عیسی (ع) و وصی او به شمار می‌رفت. او با اینکه در کاخ زندگی می‌کرد، آنچنان پاک و با عفت بود که گویی شباهت به خانواده خود ندارد و از حیث رفتار و اخلاق به خانواده مادری کشیده و زندگیش همچون زندگی شمعون و عیسی و مریم سرشار از صفا و معنویت و پاکی بود. ازاین رو، دوست داشت با یک خانواده پاک و خداپرست وصلت کند و خداوند او را در این امر کمک کرد و او به طور غیر عادی و تعجب‌آور خود را به امام عسکری رساند که داستانش به این صورت است: هنگامی که ملیکه رومیه وارد خانه امام هادی شد، امام او را به خواهرش حکیمه خاتون سپرد تا احکام و دستورات اسلام را به او بیاموزد. حکیمه خاتون با اینکه خود از بزرگان و بانوان خاندان امامت و رسالت بود، او را سیده خانواده خود[۹۲] و خود را خدمتگزار او خطاب می‌کرد[۹۳]. این بانوی بزرگ و با سعادت در سال ۲۶۱ هجری و به روایتی قبل از شهادت امام حسن عسکری از دنیا رفت و قبر شریفش در سامرا کنار قبر منور امام عسکری (ع) قرار دارد[۹۴]»[۹۵].
۵. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است: در مورد نام و ملیت مادر امام مهدی (ع) نقل‌های متفاوتی وجود دارد. در روایت معروف جناب حکیمه، دختر امام جواد (ع) و عمه امام عسکری (ع) نام مادر امام مهدی، "نرجس" ذکر شده است[۱۰۳]. در برخی نقل‌ها نیز از وی با نام‌هایی چون ریحانه، سوسن، صیقل و... یاد شده است[۱۰۴]. ممکن است این اسامی که همگی نام گل هستند از سوی جناب حکیمه به وی لقب داده شده باشد؛ اما نام اصلی ایشان همان نرجس است که در روایت حکیمه، امام عسکری (ع) وی را بدان نام یاد کرده است»[۱۰۵].
۶. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در این‌باره گفته است: «امام مهدی (ع) دوازدهمین پیشوای معصوم ما، فرزند پیشوای یازدهم حضرت امام حسن عسکری (ع) است. امام رضا (ع) فرموده‌اند: "خلف صالح، از فرزندان ابو محمد حسن بن علی (ع) است. او، صاحب زمان و مهدی است"[۱۰۶]؛ از ابی غانم خادم نقل شده است که گفت: "برای ابو محمد فرزندی به دنیا آمد که نامش را محمد گذاشت. او را روز سوم، به یاران خویش نشان داد و فرمود: بعد از من، او، صاحب شما است. او، جانشین من است. او، همان قائم است که همه انتظارش را می‌کشند. پس هرگاه زمین پر از جور و ظلم شد، ظهور می‌کند و زمین را پر از قسط و عدل می‌کند"[۱۰۷]»[۱۰۸].
۷. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

«در یک نگاه کلی می‌توان روایاتی که در آنها به تبار حضرت مهدی (ع) اشاره شده، چنین دسته‌بندی کرد:

  1. عترت پیامبر (ص): عترت در لغت معانی متعددی دارد؛ از جمله نزدیکان شخص از طرف فرزندان و فرزندان آنها؛ اما در اینجا مقصود، ائمه اطهار (ع) است[۱۱۱]. احادیث فراوانی با این مضمون که حضرت مهدی (ع) از عترت رسول گرامی اسلام (ص) است، در منابع شیعی و سنی وجود دارد. شیخ طوسی با ذکر سند از ابو سعید خدری نقل کرده است: شنیدم رسول اکرم (ص) بر فراز منبر می‌فرمود: "إِنَّ الْمَهْدِی مِنْ عِتْرَتِی مِنْ اَهْلِ بَیتِی یخْرُجُ فِی آخِرِالزَّمَانِ تُنْزِلُ لَهُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الارْضُ بَذْرَهَا فَیمْلا الاَرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً کَمَا مَلاهَا الْقَوْمُ ظُلْماً وَ جَوْراً"[۱۱۲]؛ همانا مهدی از عترت و اهل بیت من است. در آخر الزمان خروج خواهد کرد. آسمان همه برکت‌هایش را برای او نازل خواهد کرد. و زمین آنچه در خود نهفته دارد، برای او بیرون خواهد ریخت. پس زمین را آکنده از عدل و قسط می‌کند، آن‌سان که مردم آن را پر از ستم و بیداد کرده‌اند. همچنین او از رسول اکرم (ص) نقل کرده است: "یقوم فی آخر الزمان رجل من عترتی شاب حسن الوجه أجلی الجبین أقنی الانف یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا..."[۱۱۳]؛ در آخر الزمان مردی جوان، نیکو صورت، بلند پیشانی، دارای بینی باریک، از عترت من قیام خواهد کرد و زمین را سرشار از قسط و عدل خواهد نمود، آن‌گونه که از ظلم و جور آکنده شده باشد.... (...)
  2. اهل بیت پیامبر (ص): عبد الله بن مسعود می‌گوید: رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: "لا تَذْهَبُ الدُّنْیا حَتّی یَلی اُمَّتی رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی یُقالُ لَهُ الْمَهْدی"[۱۱۴]؛ دنیا به پایان نمی‌رسد؛ مگر اینکه امت مرا مردی‌ رهبری کند که از اهل بیت من است و به او مهدی گفته می‌شود. و از حضرت علی (ع) نقل شده است که رسول اکرم (ص) فرمود: "اَلْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ يُصْلِحُهُ اَللَّهُ فِي لَيْلَةٍ"[۱۱۵]؛ مهدی از ما اهل بیت است و خداوند در یک شب به امر او را به سامان می‌آورد. شیخ طوسی با ذکر سند از عبد الله بن مسعود نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "لا يذْهَبُ الدُّنْيا حَتَّي يلِي أُمَّتِي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيتِي يقَالُ لَهُ الْمَهْدِي"[۱۱۶]؛ دنیا به پایان نمی‌رسد؛ مگر اینکه امت مرا مردی رهبری کند که از اهل بیت من است و به او مهدی گفته می‌شود. ابو سعید خدری نیز از پیامبر (ص) آورده است: "المَهْدِيُّ مِنَّا أهلَ البيتِ"[۱۱۷]؛ مهدی از ما اهل بیت است. امام باقر (ع) نیز در این رابطه از آن حضرت (ص) نقل کرده است: خوشا بر احوال کسی که قائم اهل بیت مرا ادراک کند و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد. دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد؛ چنین کسی در روز قیامت از رفیقان و دوستان من و گرامی‌ترین امت من خواهد بود[۱۱۸].(...)
  3. ذریه پیامبر (ص): ذریه، در لغت عبارت است از نسل انسان که از طریق پسر و دختر، استمرار می‌یابد. ذریه پیامبر (ص)، در اصطلاح به نسل رسول اکرم (ص) گفته می‌شود که از طریق بانوی بزرگ اسلام، زهرای مرضیه (س) استمرار یافته است. پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: "من ذریتی المهدی إذا خرج نزل عیسی ابن مریم لنصرته فقدمه و صلی خلفه"[۱۱۹]؛ از ذریه من مهدی است. آن هنگام که خروج کند، عیسی بن مریم (ع)، برای یاری‌اش نازل می‌شود. پس عیسی (ع)‌] او را جلو انداخته، و پشت سرش نماز می‌گزارد.
  4. فرزندان پیامبر (ص): عبد الله بن عمر نقل می‌کند: از حسین بن علی (ع) شنیدم که چنین می‌فرمود: "لولم یَبق مِن الدنیا إلاَّ یومٌ واحد لطوَّل اللَّه (عزّو جلّ) ذلک الیوم حتی یخرج رجل مِن وُلدی یملأُها عدلاً و قسطاً کما مُلئت جوراً و ظلما"؛ اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند عز و جل آن روز را چنان طولانی می‌کند تا اینکه مردی از خاندانم خروج نماید و [[[زمین]] را] پر از عدل و داد کند، آن‌گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. [آن‌گاه امام حسین (ع) فرمود]: این‌گونه از رسول اکرم (ص) شنیدم[۱۲۰]. امام صادق (ع) نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "مَنْ أَنْكَرَ اَلْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أَنْكَرَنِي"[۱۲۱]؛ کسی که قائم از فرزندان مرا انکار کند، مرا انکار کرده است. و نیز فرمود: "مَنْ اَنْکَرَ الْقائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمانِ غَیْبَتِهِ ماتَ مِیتَةً جاهِلِیَّةً"[۱۲۲]؛ کسی که‌ قائم از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند، به مرگ جاهلی مرده است.

و فرمود: "اَلْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي وَجْهُهُ كَالْكَوْكَبِ اَلدُّرِّيِّ"[۱۲۳]؛ مهدی، مردی از فرزندان من است؛ سیمای او چون ستاره درخشان است.(...)

  • حضرت مهدی (ع)، از فرزندان حضرت علی (ع): رسول اکرم (ص) در این رابطه فرمود: ... "فَعِنْدَ ذَلِکَ خُرُوجُ الْمَهْدِی وَ هُوَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ هَذَا وَ أَشَارَ بِیدِهِ إِلَی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) بِهِ یمْحَقُ اللَّهُ الْکَذِبَ وَ یذْهِبُ الزَّمَانَ الْکَلِبَ بِهِ یخْرِجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ"[۱۲۴]؛ ... مهدی، مردی از فرزندان این است- و با دست مبارک خود به علی (ع) اشاره فرمود- خداوند به وسیله او، دروغ را محو می‌کند و سختی روزگار را بر طرف می‌گرداند و طوق بندگی را از گردن‌های شما بیرون می‌آورد.

امیر مؤمنان (ع) نیز فرموده است: "لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ اَللَّهُ رَجُلاً مِنِّي"[۱۲۵]؛ اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از خاندانم برانگیخته شود.

و نیز آن حضرت فرمود: صاحب هذا الامر من ولدی[۱۲۶]؛ صاحب این امر، از فرزندان من است.

نعیم بن حماد از کعب نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "الْمَهْدِي مِنْ وُلْدِ فَاطِمَة"[۱۲۸]؛ مهدی از فرزندان فاطمه است. همچنین او شبیه این روایت را از زهری و زر بن حبیش نقل کرده است[۱۲۹].

رسول اکرم (ص) به دختر بزرگوارش حضرت زهرا (س) فرمود: "اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِ"[۱۳۰]؛ مهدی از فرزندان تو است. امام باقر (ع) نیز در این‌باره فرمود: "المهدي من ولد فاطمة"[۱۳۱]؛ مهدی (ع)، مردی از فرزندان فاطمه (س) است.(...)

  1. از فرزندان امام حسن (ع) است.
  2. از فرزندان امام حسین (ع) است.
  3. از تبار امام حسن و امام حسین (ع) هردو می‌باشد.

با دقت در احادیث گذشته، دو احتمال الف و ب، قابل بررسی است و نیازی به قبول یا رد احتمال سوم نیست. همچنین فرض احتمال چهارم- یعنی مهدی از فرزندان امام حسن و امام حسین (ع) نیست- باطل و غیر معقول است؛ چرا که براساس روایات صحیح و متواتر، مهدی از اهل بیت (ع) و از فرزندان فاطمه (س) است.

حال می‌توان گفت: هرگاه نادرستی یکی از دو احتمال الف یا ب ثابت شود، نیازی به اثبات دیگری نخواهد بود و خودبه‌خود احتمال دیگر، یقینی شده و مطابق واقع خواهد بود. در بررسی احتمال نخست‌[۱۳۲]، به این نتیجه می‌رسیم که در کتاب‌های اهل سنت و در تأیید این دیدگاه، مهم‌ترین روایت حدیثی است که در سنن ابو داوود سجستانی است.

راوی می‌گوید: از هارون بن مغیره برایم حدیث کردند که او گفت: عمر بن ابی قیس از شعیب بن خالد از ابو اسحاق روایت کرد و گفت: علی (ع)- در حالی‌که به فرزندش حسن نگاه می‌کرد- گفت: به درستی که این فرزندم آقا و سرور است، همان‌گونه که پیامبر (ص) او را چنین نامید. و از صلب او مردی متولد می‌شود که به نام پیامبرتان نامیده می‌شود و در اخلاق شبیه او است، ولی در خلقت شباهتی به او ندارد. سپس نقل کرد که: زمین را پر از عدل و داد می‌کند[۱۳۳].

در مورد این حدیث، از دو طریق می‌توان بحث کرد: ۱. بررسی سند آن؛ ۲. مقایسه آن با روایات دیگر.

یکم. در بررسی متن و سند حدیث، می‌توان با دلایل زیر احتمال ساختگی بودن آن را بیان کرد:

  1. اختلاف در نقل حدیث از ابو داوود؛ جزری شافعی (م ۸۳۳ ه.ق) آن را از شخص ابو داوود نقل کرده؛ ولی به جای حسن، حسین ثبت کرده است[۱۳۴]. مقدسی شافعی در عقد الدرر، آن را با نام حسن روایت کرده؛ ولی پژوهشگر کتاب در حاشیه آن، به نسخه‌ای اشاره می‌کند که نام حسین در آن ثبت شده است. همچنین نقل سید صدر الدین صدر از عقد الدرر با نام حسین، نشانگر وجود چنین نسخه‌ای است[۱۳۵]. برای رفع اختلاف در این حدیث، نمی‌توان بدون پشتوانه دیگر، یکی از دو نام را بر دیگری ترجیح داد. در مورد نام حسن چنین قرینه‌ای وجود ندارد؛ در حالی‌که برای ترجیح نام حسین قرینه‌های بسیاری وجود دارد.
  2. سند حدیث ناپیوسته است؛ چون شخصی که از حضرت علی (ع) نقل کرده، ابو اسحاق سبیعی است. درباره او ثابت نشده که حتی یک حدیث را خود از امام علی (ع) شنیده باشد و منذری در شرح حدیث به این مطلب تصریح کرده است[۱۳۶]. چون به گفته ابن حجر، او دو سال قبل از پایان خلافت عثمان متولد شده است[۱۳۷]. بنابراین به هنگام شهادت علی (ع) هفت ساله بوده است.
  3. سند حدیث مجهول است؛ چون ابو داوود می‌گوید: از هارون بن مغیره برایم حدیث شد و معلوم نیست وی چه کسی بوده است؟ طبق مبانی محدثان اهل سنت، حدیثی که راوی مجهول دارد، قابل اطمینان نیست.
  4. ابو صالح سلیلی- یکی از بزرگان اهل سنت- متن این حدیث را با اسناد خود، از امام موسی بن جعفر (ع) از امام صادق (ع)، از علی بن الحسین (ع)، از علی بن ابی طالب (ع) نقل کرده و در آن نام حسین آمده است؛ نه حسن[۱۳۸].
  5. این حدیث با روایت‌های فراوان دیگر- که اهل سنت آنها را نقل کرده‌اند- تعارض دارد؛ چون در آنها تصریح شده که حضرت مهدی (ع) از فرزندان امام حسین (ع) است.
  6. با دلایل بیان شده، احتمال ساختگی بودن حدیث قوی می‌نماید و ادعای مهدویت محمد بن عبد الله بن حسن مثنی (فرزند امام حسن (ع)) این احتمال را تقویت می‌کند؛ هرچند او در سال ۱۴۵ ه.ق در دوران خلافت منصور عباسی کشته شد.

دوم. این حدیث- به فرض صحت- با روایات فراوان دیگر- که مهدی (ع) را از نسل امام حسین (ع) می‌داند- تعارض ندارد و قابل جمع است؛ یعنی اینکه بگوییم حضرت مهدی (ع) از طرف پدر حسینی و از طرف مادر، حسنی است و این خود حقیقتی مسلم است؛ زیرا همسر امام سجاد (ع) و مادر امام باقر (ع)، فاطمه دختر گرامی امام حسن مجتبی (ع) بود. ازاین‌رو امام باقر (ع) از طرف پدر حسینی و از طرف مادر، حسنی است. به دنبال آن دیگر امامان (ع) واقعا ذریه آن دو امام می‌باشند.

برخی روایات نیز این جمع را تأیید می‌کند؛ مانند: پیامبر اکرم (ص) خطاب به دختر خود فاطمه زهرا (س) فرمود: "...وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ إِنَّ مِنْهُمَا مَهْدِيُّ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ..."[۱۳۹]؛ سوگند به کسی که مرا به حق مبعوث فرمود! به درستی که مهدی این امت از آن دو (حسن و حسین) است.

در حدیثی دیگر آن حضرت فرمود: " إِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَ ... وَ اِخْتَارَ مِنِّي عَلِيّاً، وَ اِخْتَارَ مِنْ عَلِيٍّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ، وَ اِخْتَارَ مِنْهُمَا تِسْعَةً تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ"[۱۴۰]؛ خداوند... حسن و حسین را از علی، برگزید و از آن دو، نه حجت را انتخاب کرد که نهمین ایشان قائم باشد....

بدین ترتیب و با جمع اخبار، می‌توان روایت ابو داوود سجستانی را پذیرفت؛ هرچند شواهد مختلف، بر ضعف آن اقامه شده است[۱۴۱].

امام حسین (ع) نیز فرمود: دوازده مهدی از ما هستند؛ نخستین آنان، امیر مؤمنان علی (ع) و آخرین ایشان، نهمین فرزند من است. همو که به حق قیام می‌کند و خداوند به برکت وجود او، زمین مرده را زنده و آباد می‌سازد و دین حق را بر تمام ادیان پیروز می‌گرداند؛ هرچند مشرکان کراهت داشته باشند...[۱۴۳].(...)

عرض کردم: ای آقای من! مهدی کدام یک از فرزندان شما است؟ فرمود: "اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ"[۱۴۵]؛ پنجمین از فرزندان امام هفتم (موسی بن جعفر) است که شخص او، از شما پنهان می‌شود و نام بردنش برایتان جایز نیست.

  • حضرت مهدی (ع)، از فرزندان امام موسی کاظم (ع): امام صادق (ع) فرمود: "ان سنن الأنبیاء علیهم السلام و ما وقع علیهم من الغیبات جاریة - و فی نسخة: حادثة- فی القائم منا أهل البیت، حذو النعل بالنعل، والقذة بالقذة"؛ سنت‌های پیامبران با غیبت‌هایی که بر آنان واقع شده است، در قائم ما اهل بیت، موبه‌مو و مورد به مورد پدیدار می‌شود.

ابو بصیر می‌گوید: عرض کردم: قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: ای ابو بصیر! او پنجمین از فرزندان پسرم موسی است. او فرزند بهترین کنیزان است و غیبتی کند که باطل‌جویان در آن شک کنند. پس خدای تعالی او را آشکار کند و به دست او، شرق و غرب عالم را بگشاید. روح الله عیسی بن مریم (ع) فرود آید و پشت سر او نماز گزارد. زمین به نور پروردگارش روشن گردد و در آن بقعه‌ای نباشد که غیر خدای تعالی در آن پرستش شود. همه دین از آن خدای تعالی گردد؛ گرچه مشرکان را ناخوش آید[۱۴۶].

یونس بن عبد الرحمان از امام صادق (ع) پرسید: ای فرزند رسول خدا! آیا شما قائم به حق هستید؟ آن حضرت فرمود: من قائم به حق هستم؛ لکن قائمی که زمین را از وجود دشمنان خدا پاک کند و آن را از عدل و داد آکنده سازد- چنان‌که پر از ظلم و جور شده باشد- او پنجمین از فرزندان من است و او را غیبتی طولانی است؛ زیرا بر جان خود می‌هراسد...[۱۴۷]

امام هادی (ع) نیز فرمود: "الخَلَفُ مِن بَعدِي الحَسَنُ فَکَيفَ لَکُم بِالخَلَفِ مِن بَعدِ الخَلَف؟ فَقُلتُ: وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اللهُ فِدَاکَ. فَقَالَ: لأَنَّکُم لا تَرَونَ شَخصَهُ وَلا يَحِلُّ لَکُم ذِکرُهُ بِاسمِهِ. فَقُلتُ: فَکَيفَ نَذکُرُهُ؟ فَقَالَ: قُولوُوا: الحُجَّةُ مِن آلِ محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)"[۱۵۲]؛ جانشین پس از من پسرم حسن است و شما با جانشین پس از او چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! برای چه؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمی‌بینید و بردن نام او بر شما روا نباشد. عرض کردم: پس چگونه او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید: حجت از آل محمد (ع).

پس از این دسته روایات، روایت‌های فراوانی وجود دارد که پدر آن حضرت را به روشنی تمام معرفی کرده است و از آنجایی که بحث مفصلی را می‌طلبد، در درس بعد بیان خواهد شد»[۱۵۳].
۸. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«احادیث بسیاری در باب نسب امام مهدی (ع) وارد شده که مشخص می‌گردد ایشان قطعا از نسل امام حسین (ع) و نهمین فرزند وی است. شیعه معتقد است که حضرت مهدی (ع) متولّد شده، نامش محمّد است، فرزند امام حسن عسکری (ع) و نهمین فرزند از نسل امام حسین (ع) است. سلمان فارسی گفت: "بر نبی اکرم (ص) داخل شدم و حسین (ع) را بر ران رسول خدا یافتم، در حالی که حضرت چشمان و دهان او را می‌بوسید، می‌فرمود: "تو سرور، پسر سرور، و امام، پسر امامی، تو پدر امامانی، تو حجت و پدر نه حجّت خدایی که از نسل تو هستند و نهمین نفر آن‌ها، قائم خواهد بود"[۱۵۴].

ابو بصیر از امام باقر (ع) روایت می‌کند که: "نه امام پس از حسین بن علی (ع) وجود دارند که نهمین آنها قائم‌شان خواهد بود"[۱۵۵]. رسول اکرم (ص) در آخرین روزهای زندگی، با دست مبارک به شانه امام حسین (ع) زد و خطاب به حضرت زهرا (س) فرمود: مهدی امّت از نسل اوست. دنیا سپری نمی‌شود، جز این‌که مردی از اولاد حسین (ع) به‌پا خیزد و جهان را پر از عدل کند، چنان‌که پر از ظلم و ستم شده باشد[۱۵۶]. و در حالی که با دست مبارکشان به سوی امام حسن و امام حسین (ع) اشاره می‌کرد، فرمود: مهدی امّت از آن‌هاست[۱۵۷]. نظر به این‌که مادر امام باقر (ع)، دختر امام حسن مجتبی (ع) است، از این رهگذر امامان بعدی حسنی و حسینی هستند و حضرت مهدی (ع) نوه پسری امام حسین و نوه دختری امام حسن مجتبی (ع) است[۱۵۸]»[۱۵۹].

پرسش‌های وابسته

  1. آیا مهدی‏ از اولاد و نسل عباس است؟ (پرسش)
  2. آیا مهدی همان عیسی بن مریم است؟ (پرسش)
  3. امام مهدی از نسل چه کسی است؟ (پرسش)
  4. نام مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  5. نام پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  6. مادربزرگ امام مهدی کیست؟ (پرسش)
  7. القاب مادر امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  8. معروف‌ترین کنیه مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  9. پدر و مادر امام مهدی در چه سالی متولد شده‏‌اند؟ (پرسش)
  10. سرگذشت پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. سرگذشت مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  12. خواب‌های مادر امام مهدی در روم چه بود؟ (پرسش)
  13. مادر امام مهدی چگونه از بغداد به سامرا آمد و با امام حسن عسکری ازدواج کرد؟‌ (پرسش)
  14. امام مهدی پدر و مادر خود را در چند سالگی از دست داد؟ (پرسش)
  15. چرا امام مهدی از فرزندان امام حسین است نه امام حسن؟ (پرسش)
  16. به حدیث اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی چگونه پاسخ می‏‌گویید؟ (پرسش)
  17. به حدیث المهدی من ولد الحسن چگونه پاسخ می‌‏گویید؟ (پرسش)
  18. حکیمه خاتون کیست؟ (پرسش)
  19. القاب امام حسن عسکری چیستند؟ (پرسش)
  20. اولین مالک نرجس خاتون چه شخصی بوده است؟ (پرسش)
  21. بعضی از مورخان نوشته‏‌اند فرزند امام حسن عسکری به نام محمد در سن ۶ یا ۷ سالگی شهید شده است آیا صحت دارد؟ (پرسش)
  22. با توجه به اینکه جنگی بین رومیان و عباسیان اتفاق نیفتاده چطور مادر امام مهدی نوه پادشاه روم هستند و اسیر شده‌اند؟ (پرسش)
  23. چرا بعضی از تاریخ‏‌نگاران مهدی موعود را از نسل امام حسن مجتبی و طباطبایی می‌‏دانند؟ (پرسش)
  24. علت اختلاف احادیث درباره نام و نسب امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  25. پدر و مادر امام مهدی در کجا دفن شدند؟ (پرسش)

پانویس

  1. ر.ک: الفتوحات المکیه، ج۳، ص۳۲۷؛ ن.ک: الیواقیت و الجواهر، ص۴۲۲.
  2. الفتوحات المکیه، ج۳، ص۳۲۷.
  3. الیواقیت و الجواهر، ص۴۲۲.
  4. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۵۸-۵۹.
  5. ابن هجر هیثمی، احمد بن محمد، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر،ص۱۸۵.
  6. در این باره ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله،منتخب الأثر فی الامام الثانی عشر و عز‌الدین رضا‌نژاد، الامام المهدی موعود الأمم.
  7. مقصود، کنانة بن حزیمه از اجداد پیامبر (ص) است. نَسَب پیامبر (ص) و قریش به وی می‌رسد: محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوئی بن غالب بن معد بن مالک بن النضر(قریش) بن کنانه (مقدسی شافعی سلمی، عقد الدروفی اخبار المنتظر،ص۲۲.)
  8. شافعی سلمی،عقد الدرر، ص ۱۵۴ و ابن حجر هیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، ص ۹۹.
  9. نعمانی، الغیبه، ص ۲۱۲ و بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۱۵.
  10. شافعی سلمی، عقدالدرر، ص ۱۴۴، و محمد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان (ع)، باب ۳، ص ۱۰۱ (قال رسول الله (ص) نَحْنُ سَبْعَةُ بَنی عَبْدِالْمُطلب ساداتُ اَهْلِ الْجَنَّةِ: اَنَا وَ اَخی عَلی، وَ عَمّی حَمْزَةُ، وَ جَعْفَرُ وَ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَ الْمَهْدِی).
  11. مقدسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص ۱۱۰
  12. متقی هندی، کنز العمال، ج۱۴، ص ۵۹۸ و ۵۹۹ و صحیح ابوداوود، ج۴، ص ۱۰۶
  13. صحیح ابوداوود، ج ۲، ص ۳۱۰ و شبلنجی ، مؤمن بن حسن، اسعاف الراغبین، ص ۱۳۳ (امّ سلمه می گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه...»؛ مهدی از خاندان من از فرزندان فاطمه است) .
  14. سلیمان قندوزی،ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۱۰۶ .
  15. سنن ترمذی، ج۳، ص۳۴۳ و ابن اثیر شیبانی، جامعه الاصول، ج۱۱ ، ص ۴۸و ۴۹.
  16. نعمانی، الغیبه، ص ۱۵۶ و حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج ۷، ص ۳۰ .
  17. سنن ابی داوود، ج۲، ص ۳۱۰ و سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۳۰.
  18. مقدسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص۲۴ و بحار الأنوار، ج۵۱، ص ۱۱۰.
  19. ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر ، فصل اول و دوم.
  20. برخی از مصادر معروف نزد اهل سنت چنین است: محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤل فی مناقب آل الرسول، باب دوازدهم. ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، فصل في ذكر الحجة المهدی، ص ۳۶۳ – ۳۶۴. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱، ص ۲۸۱. مختصر سنن ابی داوود، ج ۶، ص ۱۵۹ و ۱۶۰، احادیث ۴۱۱۳، ۴۱۱۴ و ۴۱۱۵ و سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۰۹. محمدکنجی شافعی، البيان في أخبار صاحب الزمان (ع)، باب اول، ص ۱۹۲۹۰ باب دوم، ص ۹۹ و ۱۱۰۰ باب نهم، ص ۱۲۰ و باب دهم، ص ۱۲۳. مقدسی شافعی سلمی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۱۵ - ۲۳. تذكرة القرطبي (في المهدی (ع) و صفته و اسمه). محب الدین الطبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، باب ذكر ما جاء أن المهادي في آخر الزمان منهم)، ص۱۳۵. ابن تیمیه حرانی، منهاج السنه، ص ۲۱. محمد بن المؤيد الجوینی، فرائد السمطين، الباب الحادي و الستون، احادیث ۵۶۱، ۵۶۲، ۵۷۰، ۵۷۳، ۵۸۰، ۵۸۲ و ۵۸۹. حسین بن مسعود بغوی، مشكاة المصابيح، الجزء الثالث، باب اشراط الساعه احادیث ۵۴۵۲ - ۵۴۵۷. تلخيص المستدرک علی الصحیحین، ج ۴، ص ۵۵۷ - ۵۸۸ و حاکم نیشابوری، مستدرک، ج ۴، ص ۵۵۷. عمر بن الوردی، خریدة العجائب و فريدة الغرائب، ص ۱۹۷ (باب ذكر الهاشمي الذي يخرج من خراسان مع الرايات السود). محمد بن ایوب ابن قيم الجوزية، المنار المنيف في الصحيح والضعيف، فصل ۵، ص ۱۴۲ - ۱۴۷، احادیث ۳۲۷ـ ۳۳۵. ابن کثیر، الفتن و الملاحم (کتاب النهایه)، الجزء الأول، ص ۲۵ - ۲۷ (فصل في ذكر المهدی (ع) الذي يكون في آخر الزمان). سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، الجزء الاول، ص ۳۰۷ ابن حجر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، الجزء السابع (باب ما جاء في المهدی)، ج ۷، ص ۳۱۳ ابن حجر هیثمی، موارد الظمآن إلى زوائد ابن حیان، باب ما جاء في المهدی (ع)، ص ۴۶۳، احادیث ۱۸۷۶ - ۱۸۸۱. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، الفصل الثاني عشر. جلال الدین سیوطی، العرف الوردي في اخبار المهدی (ع) (این رساله در ضمن مجموعة الحاوی چاپ شده است)، ص ۱۲۳ - ۱۳۳. عبدالوهاب شعرانی، الیواقیت والجواهر، الجزء الثانی، المبحث الخامس والستون، ص ۴۱۰ - ۴۱۱. ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص ۲۴۹ - ۲۵۴. ابن حجر عسقلانی، الفتاوی الحدیثیه، ص ۳۸. ابن حجر هیتمی مکی، القول المختصر في علامات المهدي المنتظر. متقی هندی، کنز العمال، الجزء الرابع عشر، ص ۲۶۱، احادیث ۳۸۶۵۱-۱۸۷۰۹ء متقی هندی، البرهان في علامات مهدی آخر الزمان (ع)، ص ۷۲ و ۷۸. احمد بن يوسف قرمانی، اخبار الدول و آثار الأول، الفصل الحادي عشر. اعلی بن سلطان محمد القاری، مرقاة المفاتيح في شرح مشكاة المصابیح، ص ۱۷۹ و ۱۸۰. مناوی، فیض القدیر، شرح الجامع الصغير، الجزء السادس، ص ۳۶۰ محمد بن رسول برزنجی، الاشاعة لأشراط الساعه، الباب الثالث، ص ۸۷ - ۱۲۲ شیخ عبدالله شبراوی، الاتحاف بحب الأشراف، ص ۱۷۹ و ۱۸۰. شمس الدین محمد سفارینی، لوائح الانوار الالهیه، در بخش توضیح و شرح این شعر: منها الامام الخاتم الفصيح محمد المهدي المسيح. محمد الصبان، اسعاف الراغبين (این کتاب در حاشیه کتاب مشارق الأنوار چاپ شده است). سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربى، ص ۸۹-۹۳. مؤمن شبلنجی، نور الأبصار، فصل في ذكر مناقب محمد بن الحسن الخالص. قاضی عیاض بن موسی، مشارق الأنوار، ص ۱۱۱، الفصل الثاني محمدصدیق خان بخاری قنوجی، الاذاغة لما كان وما يكون بين يدي الساعة، باب في الفتن العظام و المحن التي تعقبها الساعه، ص ۱۱۵ - ۱۱۷. محمد بلیسی شافعی، العطر الوردی، ص ۴۵. نعمان بن محمود آلوسی، غالية المواعظ، الجزء الاول، ص ۷۷ محمد شمس الحق العظیم آبادی، عون المعبود، شرح سنن أبی داوود، الجزء الحادي عشر، ص۲۴۳
  21. الفتوحات المكيه، باب ۴۶۳.
  22. محمد بن طلحة شافعی، مطالب السؤل فی مناقب آل الرسول، ج ۲، ص ۷۹.
  23. تذکرة الخواص، ص ۳۶۳ – ۳۶۵
  24. فرائد السمطین، ج ۲، حدیث شماره ۵۷۱ و ۵۷۲.
  25. الفصول المهمه، فصل ۱۲
  26. الأئمة الاثني عشر، باب ۱۲
  27. الیواقیت والجواهر، ج ۲، ص ۴۱۰ و ۴۱۱.
  28. اخبار الدول و آثار الأول، ص ۱۱۷.
  29. نورالابصار، ص ۱۵۲.
  30. مشارق الأنوار، ص ۱۱۳
  31. التوضيح فيما تواتر عن الدجال والمنتظر والمسيح.
  32. الوهم المكنون في رد على ابن خلدون.
  33. البرهان في ما جاء في صاحب الزمان (ع).
  34. سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربی، ج ۳، ص۳۴۷
  35. روضة الشهداء، ص ۳۲۶
  36. الأعلام، ج ۶، ص ۸۰.
  37. سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربی
  38. صحاح الأخبار، بخش ترجمه الإمام أبي الحسن الهادي (ع)
  39. تاریخ دول الاسلام، ج ۵، ص ۱۱۵.
  40. اخبار الدول، ص ۱۱۷.
  41. سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربی، ص ۴۹۱ و ۴۵۲.
  42. ر.ک: شیخ علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۱و عزالدين رضانژاد، نسب الامام المهدی موعود الامم (ع).
  43. ابوالحسن علی بن الحسن مسعودی، اثبات الوصية للامام علي بن أبي طالب ، ص ۲۴۸۰
  44. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۳۹.
  45. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱
  46. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۳۴ و شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۴۳۱
  47. عادل ادیب، پیشوایان ما، ترجمه اسدالله مبشری، ص ۲۸۲.
  48. «صقيل» به معنای زدوده و صیقلی است. آن بانو، به سبب حمل فرزندی نورانی، از نورانیت و درخششی ویژه بهره می برد؛ از این رو، وی را صیقل (صقيل) می خواندند.
  49. سیدرضا صدر، تاریخ الغيبة الصغری، ص ۲۴۳ و جاسم حسین، تاریخ سیاسیغیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۱۱۴.
  50. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۱۷(برای نقد و بررسی این روایت به کتاب تاریخ سیاسیغیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۱۱۴ و ۱۱۵ مراجعه شود).
  51. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۶؛ شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۲۹ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص ۱۲
  52. نعمانی، الغیبه، ص ۲۲۸ و شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۲۹
  53. ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۴۴ و بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۲
  54. ر.ک: جاسم حسین، تاریخ سیاسیغیبت امام دوازدهم، ص ۱۱۵.
  55. شیخ مفید، الارشاد، ص۳۹۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۱ و شیخ صدوق ، کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲، ص ۸۹۰.
  56. رضانژاد، عزالدین، حیات امام مهدی، ص ۹۱ - ۱۰۰.
  57. سنن ابن ماجد، ج ۲، ص ۱۳۶۸، رقم ۴۰۸۷، باب خروج المهدی، مستدرک الحاکم، ج ۳، ص ۲۳۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۱۱۳.
  58. مسند احمد، ج ۱، ص ۷۱۰، رقم ۴۰۷۸، سنن ابی داوود، ج ۴، ص ۲۳۳، رقم ۴۲۷۲، المعجم الکبیر، طبرانی، ج ۲۳، ص ۲۶۷، رقم ۵۶۶.
  59. سنن ابو داوود، ج ۴، ص ۱۰۷، رقم ۴۳۸۴، سنن ابن ماجد، ج ۲، ص ۱۳۶۸، رقم ۴۰۸۶، المعجم الکبیر، طبرانی، ج ۲۳، ص ۵۶۶.
  60. الدار القطنی این حدیث را ذکر کرده و در "البیان فی اخبار صاحب الزمان" تألیف الکنجی، ص ۱۱۶ و ۱۱۷ باب ۹، الفصول المهمة، ص ۲۹۵ ۲۹۶، فصل ۱۲، "فضائل الصحابة" تألیف سمعانی علی ما فی، نیابیع المودة، ج ۳، ص ۸۳۹، شماره ۲۶، باب ۹۴ مانند این آمده است.
  61. الخصال، ج ۲، ص ۴۸۶، رقم ۱۲، باب التسعة، کمال الدین، ص ۲۵۰، باب ۲۴، ج ۹.
  62. شیخ لطف الله الصافی؛ مجموعة رسائل، ج ۲، ص ۳۰۱.
  63. القاضی النعمان المغربی، شرح الخبار، ج ۱، ص ۱۲۴.
  64. کمال الدین، ص ۳۰۴.
  65. الأربلی؛ کشف النعمة، ج ۳، ص ۳۲۸.
  66. کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۱۷.
  67. المازندرانی؛ شرح اصول الکافی، ج ۷، ص ۳۱۷.
  68. الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۸.
  69. کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۳.
  70. شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۲.
  71. الفتن، ابن حماد، ص ۲۶۶، باب نسب المهدی، التشریف بالمنی، تألیف ابن طاووس، ص ۱۷۶، باب ۱۹۰، ص ۲۳۸.
  72. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۲۵، کفایة الأثر، ص ۳۱۷.
  73. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۳۸.
  74. رجال، نجاشی، ص ۳۵۳، رقم ۹۴۶.
  75. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۴۳.
  76. رجال طوسی، ص ۳۹۷، شماره ۵۸۱۷، ص ۳۸۳، شماره ۶۵۴۳.
  77. رجال نجاشی، ص ۱۵۶، شماره ۴۱۱.
  78. معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۱۲۷، شماره ۸۳۸۴، خلاصة الاقوال، ص ۱۸۷، ۹.
  79. رجال الطوسی، ص ۴۰۱، شماره ۵۸۸۸.
  80. الکافی، ج ۱، ص ۳۸۹، ح ۱.
  81. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۵۷-۶۴.
  82. ارشاد مفید، ص ۳۰۶.
  83. ریاحین الشریعة، ج ۳، ص ۲۵.
  84. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۰۱، ۱۰۲.
  85. مفید، ارشاد، ص ۳۰۶.
  86. مسند احمد حنبل، ج ۱، ص ۳۷۶؛ سنن ابی داوود، ج ۴، ص ۱۰۶؛ صحیح ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۵؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۵۱۹.
  87. (قاضی معروف اهل سنت و معاصر ابو حنیفه)
  88. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴.
  89. بحارالانوار، ج ۵۱، حدیث ۷، ص ۳۶.
  90. بحارالانوار، ج ۵۱، حدیث ۴، ص ۳۵.
  91. بحارالانوار، ج ۵۱، باب ۴، حدیث ۱۹، ص ۳۹.
  92. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲.
  93. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۲.
  94. ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵.
  95. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۵۹ -۶۲.
  96. ر.ک: عقد الدرر، ص۱۹۷.
  97. ر.ک: هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۷، ص۱۱۵؛ عقد الدرر، ص۴۲-۴۴.
  98. ر.ک: سنن ابن داوود، ج۴، ص۱۰۷؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۵۷؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۷۲.
  99. ر.ک: شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۷؛ سیر اعلام النبلا، ج۱۰، ص۶۶۳؛ سنن ابن ماجه، ج۲ ص۱۳۶۸.
  100. ر.ک: العمدة القاری، ص۴۳۹.
  101. ر.ک: عقد الدرر، ص۱۳۲، دلائل الإمامة، ص۴۷۵.
  102. ر.ک: ینابیع الموده، ج۳، ص۱۱۵.
  103. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ص۴۲۴-۴۲۶؛ اثبات الوصیه، ص۲۴۸؛ الارشاد، ص۳۹۰.
  104. ر.ک: الغیبة، طوسی، ص۲۴۱.
  105. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۷۵.
  106. " الْخَلَفُ‏ الصَّالِحُ‏ مِنْ‏ وُلْدِ أَبِي‏ مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ‏ بْنِ‏ عَلِيٍ‏ وَ هُوَ صَاحِبُ‏ الزَّمَانِ‏ وَ هُوَ الْمَهْدِيُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏"؛ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۴۳، ح ۳۱.
  107. " وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (ع) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ خَلِيفَتِي‏ عَلَيْكُمْ‏ وَ هُوَ الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ تَمْتَدُّ إِلَيْهِ‏ الْأَعْنَاقُ‏ بِالانْتِظَارِ فَإِذَا امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا‏‏ ‏‏‏‏‏‏"؛ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۵.
  108. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۴۷-۴۸.
  109. ابن ماجه، سنن، ج ۲، ص ۱۳۶۸، ح ۴۰۸۷؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج ۳، ص ۲۳۳، ح ۴۹۴۰.
  110. ر.ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۳؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۷۵.
  111. ر.ک: لسان العرب، ج ۴، ص ۵۳۸؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۹۶، ریشه عتر.
  112. محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۰، ح ۲۵.
  113. السنن الواردة فی الفتن، ج ۵، ص ۱۰۳۸.
  114. محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۲، ح ۱۴۱.
  115. ابن ماجه، سنن، ج ۲، ص ۱۳۶۸، ح ۴۰۸۵.
  116. محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۲.
  117. ر.ک: مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۵۵۷.
  118. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب ۲۵، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۲.
  119. شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۱۸، ح ۴.
  120. محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۲۵.
  121. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ص ۴۱۲، ح ۸.
  122. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ص ۴۱۲، ح ۱۲.
  123. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۶۹.
  124. کتاب الغیبة؛ ص ۱۸۵.
  125. کتاب الغیبة، ص ۴۶. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷، ح ۴.
  126. نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۶، ح ۱۸.
  127. السنن الواردة فی الفتن، ج ۶، ص ۱۰۶۱، ح ۵۸۱.
  128. نعیم بن حماد، الفتن، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۱۱۲.
  129. ر.ک: نعیم بن حماد، الفتن، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۱۱۴ و ح ۱۱۱۷.
  130. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۶۸.
  131. کتاب الغیبة، ص ۱۸۷.
  132. جای بسی تأسف است که به عنوان مؤید این دیدگاه نادرست برخی از اهل سنت گفته‌اند: «در اینکه مهدی از فرزندان حسن است، سری لطیف نهفته و آن اینکه چون او خلافت را به جهت رضای خداوند نادیده گرفت، پس خداوند نیز مهدی را از نسل او قرار داد تا به مقام خلافت برسد. برخلاف حسین که به جهت کسب خلافت به جنگ و خونریزی دست زد ...».(ر.ک: محمد بن ابی بکر الحنبلی، المنار المنیف، ص ۱۵۱)[اعاذنا الله من شرور انفسنا]
  133. سنن ابو داوود، ج ۴، ص ۱۰۸، ح ۴۲۹۰، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۱۱۳.
  134. ر.ک: جزری دمشقی شافعی، اسمی المناقب فی تهذیب اسنی المطالب، ص ۱۶۵- ۱۶۸، ح ۶۱.
  135. سید صدر الدین صدر، المهدی (ع)، ص ۶۸.
  136. منذری، مختصر سنن ابو داوود، ج ۶، ص ۱۶۲، ح ۴۱۲۱.
  137. تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۵۶، ح ۱۰۰.
  138. سید بن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۲۸۵، ص ۴۱۳، باب ۷۶.
  139. محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص ۱۳۶؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة؛ ج ۳، ص ۴۶۸، به نقل از: ابو نعیم اصفهانی.
  140. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۶۶.
  141. سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر (ع) در اندیشه اسلامی، ترجمه محمد باقر محبوب القلوب، صص ۹۰- ۹۱،(با تغییر و تصرف).
  142. نعمانی، الغیبة، ص ۳۵۷.
  143. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ص ۳۱۷، ح ۳.
  144. نعمانی، الغیبة، ص ۹۶، ح ۲۸.
  145. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۳۸، ح ۱۲.
  146. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ح ۳۱.
  147. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۴، ح ۵.
  148. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ص ۳۷۱، ح ۵.
  149. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ص ۳۷۱، ح ۸.
  150. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱.
  151. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۷، ح ۳.
  152. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۷، ص ۳۸۱، ح ۵ و باب ۵۶.
  153. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۳۴-۱۴۸.
  154. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۶۲؛ الخصال، ج ۲، ص ۴۷۵.
  155. کافى، ج ۱، ص ۵۳۳
  156. منتخب الاثر، ص ۱۹۹؛ الزام الناصب، ص ۵۲؛ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۰
  157. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۸
  158. روزگار رهایى، ج ۱، ص ۷۳.
  159. موعودنامه، ص ۵۶.