موضع پیامبر در برابر آینده رسالت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام علی(ع) است. "امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

پیامبر(ص) ابلاغ کننده دینی است که رنگ ابدیت دارد و زمان، طومار حیات آن را در هم نمی‌پیچد. از سوی دیگر، قانون خلقت، چنین است که پیامبر خدا چونان دیگر انسان‌ها، حیات ظاهری محدودی دارد و به صراحت قرآن، او نیز به کام مرگ خواهدرفت[۱]. همچنین آن حضرت رسالت "ابلاغ آموزه‌های دین" را برعهده دارد، همان‌گونه که "رهبری و زعامت جامعه" را. به دیگر سخن، پیامبر خدا، هم مرجع فکری مردم است و هم زعیم و پیشوای سیاسی آنان. بر این اساس، پرسش جدی و مهمی که هرگز نمی‌توان به سادگی از آن گذشت این است که این زعیم بزرگ الهی و مرجع بِشْکوهِ خدایی که آیین خود را "زمانْ‌شمول" اعلام کرده و خود، روزی به سوی رفیق اعلی اوج می‌گیرد، برای آینده آیین ومکتبش چه اندیشیده است؟ آیا آینده‌ای مشخص را رقم زده است، یا کار را به مردم وا نهاده است؟ نگریستن دقیق به موضوع و بررسی همه جانبه زندگانی پیامبر خدا نشان می‌دهد که موضع ایشان در برابر آینده رسالت، از سه حال، خارج نیست:

  1. پیامبر(ص) مسئله را یکسر "مسکوت" گذاشته و درباره آن، هیچ سخنی با امت نگفته است.
  2. پیامبر(ص) آن را "به امت، وا نهاده" و به تدبیر آنان اعتماد کرده و صحابه را به تعیین سرنوشت آینده رسالت، مأمور نموده است.
  3. پیامبر(ص) با نصی (تصریحی) روشن، "آینده‌را رقم‌زده" و شخصی را که می‌باید پس از او مسئولیت هدایت امت و اداره جامعه اسلامی را به دوش گیرد، معرفی کرده است.

اکنون به این فرض‌ها می‌نگریم و چگونگی آنها را بررسی می‌کنیم[۲].

  • فرض نخست. سکوت در قبال آینده‌: چرا پیامبر(ص) طرحی برای آینده نیفکنده و آینده امت را مسکوت گذاشته است؟ چنین موضعی ممکن است از چگونه اندیشه‌ای سرچشمه گرفته باشد؟ این بی‌اعتنایی و مسکوت گذاشتن را می‌توان بر دو پیش‌فرض، بنا نهاد. اکنون باید بنگریم که آیا این دو پیش‌فرض، معقول‌اند:

پیش‌فرض اول: احساس امنیت و نفی هر گونه خطر: این سخن، بدین معناست که پیامبر(ص) می‌دانسته که هیچ‌گونه خطری امت را تهدید نمی‌کند و هیچ جریان درهم شکننده‌ای آینده مردم را متزلزل نمی‌سازد و امتی که به زودی، "رسالت اسلامی" را به ارث خواهد برد، در ایجاد طرحی برای اداره جامعه، موفق خواهند بود. وحال آنکه خطرهایی جامعه نوپای اسلامی را تهدید می‌کرد. این خطرها عبارت‌اند از:

  1. خلأ رهبری‌
  2. رشد نایافتگی جامعه‌
  3. منافقان و جریان‌های ویرانگر از درون‌
  4. یهود، قدرت‌های دیگر و خطرهایی از برون‌

آیا می‌توان تصور کرد که پیامبر(ص) جامعه نو بنیاد اسلامی را رها کرده و سرنوشت آن را به خود جامعه سپرده باشد و در عین حال، از آینده، آسوده خاطر بوده باشد؟! و آیا معقول است که پیامبر(ص) زمام امور را به جامعه‌ای بسپرد که وارثان آن رسالت تحول‌آفرین، از چنان جایگاه فکری و سیاسی والایی برخوردار نبودند که بتوانند با آرامش و آینده‌نگری، فردایشان را رقم بزنند؟ چه اینکه آنان، درک استواری از جایگاه والای نبوت و پیامبر خدا نداشتند و از این رو بود که گاه، او را چنان فردی می‌انگاشتند که "از سرِ خشم و خشنودی"[۳] سخن می‌گوید و دیگر گاه، او را به عدالت، توصیه می‌نمودند و گاه، به سبب گران آمدن تصمیم‌های او بر آنان، در اصل رسالت، شک می‌کردند. وآیا می‌توان تصور کرد که یهودیان منافقان آرام گرفته بودند و دیگر با اسلام، کاری نداشتند؟! آیا برای سیاستمداری هوشمند و آگاه، معقول است که این همه را نادیده انگارد و بدون داشتن هیچ طرح و برنامه‌ای برای حرکت نوپایش، بگذارد و بگذرد؟! آیا می‌توان پیامبر خدا را پیشوایی تصور کرد که پس از آن همه درگیری ها، بر این باور بوده است که امتش چنان صلابتی یافته‌اند که دیگر نباید نسبت به آنها هراسی داشت و چنان سربه‌راه شده‌اند که دیگر خطری بر سرِ راه نخواهند داشت؟!

پیش‌فرض دوم: بی‌اعتنایی نسبت به آینده‌: این سخن، بدین معناست که باور داشته باشیم که پیامبر خدا، خطر را احساس می‌کرد وموقعیت آینده را به خوبی درمی‌یافت؛ اما مسئولیت و رسالتش را با فرجام زندگی‌اش تمام شده تلقی می‌کرد و از آنجا که خود در میان مردم نبود و خطری شخص او را تهدید نمی‌کرد و نیز از آن جا که آنچه احتمالًا به وقوع می‌پیوست، با منافع شخصی وی- العیاذ بالله- در تضاد نبود، مردم را به خود وا نهاد و هیچ‌گونه طرحی را برای آینده نیفکند و...! آیا می‌توان چنین تصوری را برای سیاستمداری واقع‌نگر، انسانی هوشمند و تلاشگری آن سان، در ذهن پروراند؟! در پرتو این همه، نمی‌توان فرض "سکوت" را به هیچ وجه درست دانست.

  1. اگر چنین فرضی را بپذیریم، پیامبر خدا می‌بایست امت را با نظام شورایی و چند و چونی آن آشنا می‌کرد و حدود، وظایف و قوانین شورا را مشخص می‌ساخت؛ آنچه این پندار را یکسره تباه می‌سازد، این است که داعیه‌داران و مَسندنشینان خلافت، هرگز بر چنین پیش بینی‌ای از سوی پیامبر خدا استناد نکرده‌اند: ابو بکر، به "نصب" روی آورد و عمر، تصریح کرد که چون کسی را نمی‌یابد، به "شورا" تن می‌دهد[۴].
  2. نکته مهم دیگر، اینکه اگر پیامبر خدا چنین آهنگی داشت و در اندیشه آن بود که مرجعیت فکری و سیاسی را به صحابه وا نهد، می‌بایست در جهت آماده‌سازی آنان بسی می‌کوشید. بدین‌سان، نباید تردید کرد که "وا نهادن امور به امت و یا نخبگان (!) آنان" و "مرجع قرار دادن صحابه"، عنوانی است که در گذرگاه تاریخ، برای توجیه رویدادهای تلخِ روی داده پس از پیامبر خدا ساخته شده است؛ عنوانی که ریشه در هیچ یک از متون رسیده از پیامبر خدا ندارد.

بدین ترتیب، این فرض نیز بی‌اعتبار می‌شود.

  • فرض سوم: تعیین سرنوشت و تصریح بر خلافت و ولایت‌: در این فرض، بر این باوریم که پیامبر خدا با حساسیت تمام، آینده امت را روشن ساخته و پیشوای پس از خود را تعیین نموده است و نیز بر این باوریم که غدیر، ماجرا و متن خطبه شکوهمند آن، تصریح و تأکیدی است بر آنچه پیامبر(ص) آن را بارها اعلام داشت: ولایت و امامت علی(ع)؛ همان کسی که از آغازین روزهای زندگی‌اش، به خواست پیامبر(ص)، همبر او بود و شرک، جان پاکش را هرگز نیالود. تصریح پیامبر خدا بر امامت و ولایت علی(ع) بدان گونه گسترده و روشن است که هیچ تردیدی را بر نمی‌تابد. آن بزرگوار، نه یک بار و نه دو بار، بلکه ده‌ها بار به اشارت و صراحت، "حق خلافت" و "خلافت حق" را فریاد کرد و طرحی روشن و مشخص برای آینده امت در انداخت و این همه، در برابر چشم مردم صورت پذیرفت. این حق‌نمایی و حق‌گستری، تمام دوران رسالت آن بزرگوار را فرا گرفت و در واقعه "غدیر" به اوج خود رسید و حق بر ستیغ قرار گرفت.

در نگریستن به همه این موارد- که تنها بخشی از آنها در این فصل، گزارش خواهند شد- تردیدی باقی نمی‌گذارد که بزرگ‌ترین دل‌مشغولی پیامبر خدا، مسئله "امامت و رهبری آینده" بوده است. از این روی، پیامبر(ص) برای روشن کردن این‌ حقیقت و ابلاغ این مأموریت الهی، هیچ مناسبت و موقعیت شایسته‌ای را از دست، نهشته است.

در این فصل، بر پایه اسناد و مدارک و با استناد به متون حدیثی، تاریخی و تفسیری فریقین، گزارشی ارائه کرده، تحلیل بحث را از نخستین روزهای رسالت پیامبر(ص) آغاز می‌کنیم و اوج آن را در غدیر، نشان خواهیم داد. سپس واقعه غدیر را با شرح بیشتر باز می‌گوییم و چگونگی آن را در پرتو روایت و درایت، بررسی خواهیم نمود[۵].

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. زمر، آیه ۳۰.
  2. بررسی‌های خردمندانه و تحلیل‌های درخشانی که در پی می‌آید، از کتاب ارزشمند نشأة التشیع والشیعة (ص ۲۳- ۵۶)، اثر اندیشمند شهید، آیة الله سید محمد باقر صدر است که توضیحاتی بر آن افزوده و منقولات آن را مستند ساخته‌ایم.
  3. المستدرک علی الصحیحین، ج ۱، ص ۱۸۷، ح ۳۵۹.
  4. الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۳۴۳.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۹۹-۱۰۳.