آسمان در قرآن
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آسمان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
معادل کلمه آسمان در قرآن، کلمه "سَماء" است. "سَمَاء" در لغت از ریشه "سمو" (به معنای بلندی) است و اصل آن از آرامی و سریانی و عبری (شیمیا) است[۱]؛ آسمان به معنای بالا و برتر (فوق) است. آسمان هر چیزی را بالای آن چیز گویند. برخی از لغویین ادعا کردهاند هر بالایی نسبت به پایین آن آسمان و هر پایین نسبت به بالای آن زمین است[۲].
کلمه "سماء" و مشتقات آنکه سیصد و ده بار در قرآن کریم به کار رفته، مفهوم جامعی است که مصادیق و معانی متعدد از آن اراده میشود. لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معانی متفاوت به کار رفته است. کلمه "سماء" (آسمان) در قرآن کریم به صورت مفرد (السماء - سما) و جمع (سموات - السموات) بیش از سیصد مرتبه به کار رفته، اما در همه موارد به یک معنا و در یک مصداق به کار نرفته است.
تفلیسی از دانشمندان قرن ششم معتقد است "سماء" در قرآن کریم بر چهار وجه است:
- سماء به معنای آسمان است ﴿فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۳]؛ سماء به این معنی در قرآن کریم بسیار است.
- سماء به معنای ابر است چنان که خداوند فرمود: ﴿وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا﴾[۴]. ﴿مِنَ السَّمَاءِ﴾ در این آیه یعنی از ابر (سحاب) باران فرستاد.
- سماء به معنای باران است. چنانکه فرمود: ﴿يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا﴾[۵] سماء در این آیه، به معنای باران است.
- سماء به معنای سقف خانه است. چنانکه در سوره حج آیه ۱۵ فرمود: ﴿فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ﴾[۶] سماء در این آیه نیز، به معنای سقف خانه است[۷].
- سماء به معنای بهشت و جهنم است: ﴿مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ﴾[۸].
- سماء، به معنای عالم ملکوت است: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ﴾[۹]
- سماء به معنای صعود و ترقی معنوی است.
شیخ صفیالدین اردبیلی در تفسیر آیه ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾[۱۰] گوید: چون کلمه طیبه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾[۱۱] در زمین دل محکم ریشه کند، شاخ بر آسمان کشد، یعنی صعود و ترقی کند و به مُقام و مقر خود رسد، چنانکه هیچ حجابی مانع او نشود. ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾[۱۲].
در قرآن کریم کلمه سماء در بسیاری از موارد همراه ارض (زمین) است. آمده است. ترکیب آسمان و زمین بیش از یک صد بار در قرآن ذکر شده آسمان در قرآن کریم در دو مفهوم مادی (حسی) و معنوی به کار رفته است. برخی از موارد آن عبارتند از:
- آسمان (سماء) به معنای بالا (جهت بالا): این معنا موافق معنای لغوی آسمان است: ﴿ٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾، همانند درخت پُر برکت و پاکیزه که ریشه آن در زمین ثابت و محکم است و شاخههای آن به آسمان کشیده شده است"؛ این معنا را برخی از مفسران معاصر آوردهاند[۱۳]. اما برخی از صاحب نظران معتقدند این معنا در قرآن کریم به صورت مَجازی یا مسامحه به کار رفته است[۱۴]؛ زیرا فوق (جهت بالا) جمع بسته نمیشود. لذا "سبع سموات" نمیتواند به این معنا باشد.
- آسمان به معنای جوِّ اطراف زمین و جایی است که ابرها قرار گرفتهاند و هوا در آن است: ﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا﴾[۱۵]. یکی از نشانههای عظمت خداوند که در قرآن کریم به آن اشاره شده، فرو فرستادن باران از آسمان است. فعلی که برای فروفرستادن باران از آسمان به کار رفته همان فعلی است که برای تنزیل وحی به کار رفته است مانند ﴿نَزَّلْنَا﴾؛
- آسمان به معنای مکان سیارات و ستارگان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا﴾[۱۶].
- آسمان همچنین به معنای مقام قرب و مقام حضور و محل تدبیر امور عالم است. برخی از مفسران از قبیل علامه طباطبایی در موارد متعدد "سماء" را به این معنا ارجاع دادهاند[۱۷]. مثال: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ﴾[۱۸].
- آسمان به معنای موجود عالی و حقیقی. برخی از دانشمندان معتقدند: همانگونه که آسمان در قرآن کریم به معنای آسمان مادی (مثل سموات سبع) آمده است به معنای علوِّ مرتبه وجود و یا موجود عالی نیز به کار رفته است که همان سماء معنوی و عالم فوق ماده است. عالمی که همه هستی از آن مرتبه بالاتر نازل میشود [۱۹] مثال: ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾[۲۰].
آسمان عالم غیب و آسمان عالم طبیعت متفاوت است. آن آسمان از جنس والاتری است و کارکرد آن نیز متفاوت است.
در قرآن کریم کلمه کلیدی آسمان دارای ارتباط وثیق با آفریدگار یگانه، تدبیر، خلقت، هستی معاد، عالم غیب و شهادت، عرش الهی و تسبیح است که معنای متفاوتی را از آسمان نسبت به دیدگاه علم تجربی سکولار معرفی میکند. سیمای کلی آسمان در قرآن کریم به صورت مخلوقی با عظمت از آفریدگار یگانه، ترسیم شده که عرش خدا در آن قرار دارد و فرشتگان در آن زندگی میکنند و هر آنچه در آن قرار دارد در حال تسبیح پروردگار جهان است. براین اساس، آسمان مادی جهان طبیعت، نازلترین آسمانها (هفت آسمان) است.
یکی از نشانههای بارز پایان جهان و آغاز قیامت، دگرگونی و شکافته شدن آسمان است. چنانکه آیات نخست سورههای انفطار و انشقاق به آن اشاره کردهاند. خداوند در قرآن کریم انسان را به تفکر در خلقت آسمانها و زمین دعوت کرده است؛ ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۲۱]. نسبت خدا و آسمان در قرآن کریم تأمل برانگیز و هدایتکننده است.
خداوند بین خود و آسمان با لحنی باشکوه و تفکر برانگیز انواع نسبتها را برقرار کرده است مانند: ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ﴾[۲۲]؛ ﴿فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ﴾[۲۳]؛ ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ﴾[۲۴]؛ ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ﴾[۲۵]؛ ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ﴾[۲۶]؛ ﴿خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ﴾[۲۷]؛ ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[۲۸]؛ ﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ﴾[۲۹]؛ ﴿وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ﴾[۳۰]؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ﴾[۳۱]؛ ﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ﴾[۳۲]؛ خداوند در قرآن کریم به آسمان سوگند خورده است: ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ﴾[۳۳].
خداوند در قرآن کریم در هفت مورد به صراحت و در دو مورد به اشاره از آسمانهای هفتگانه سخن گفته است. به برخی از این آیات اشاره میشود: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ...﴾[۳۴]. در آیات ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۳۵]؛ ﴿قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۳۶]؛ ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۳۷]؛ ﴿الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ﴾[۳۸]؛ ﴿أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا﴾[۳۹] نیز از آسمانهای هفتگانه سخن گفته است.
در سوره مؤمنون نیز ظاهراً از آسمانهای هفتگانه سخن گفته است: ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ﴾[۴۰]؛ اما تصریح نشده است. چنانکه در سوره نبأ ﴿وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا﴾[۴۱] نیز به اشاره آمده است.
قرآن کریم هفت آسمان را از کلام نوح(ع) ﴿أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا﴾[۴۲] نقل میکند و علامه طباطبایی در ذیل آیه نتیجه میگیرد: مشرکین به هفت آسمان معتقد بودهاند که نوح(ع) به وسیله این مطلب با آنها احتجاج میکند. پس معلوم میشود مسئله هفت آسمان قبل از اسلام بلکه قبل از پیدایش ادیان یهود و مسیحیت مطرح بوده است. در کتاب مقدس نیز بارها سخن از آسمان گفته شده، گاهی آسمان مادی و گاهی آسمان روحانی که خارج از این دنیاست و در آنجا قداست و سعادت برقرار است و محل مخصوص حضرت اقدس الهی است. خاخامهای یهود بر این عقیدهاند که هفت آسمان هست: سه آسمان هیولایی (جسمانی) و چهار آسمان روحانی که ملائکه و مقدسین در آنجا ساکن هستند.
برخی از عرفا هفت آسمان را به عوالم روحی تفسیر کردهاند. از جمله ابن عربی مراد از هفت آسمان در قرآن کریم را چنین بیان کرده است: هفت آسمان، اشاره به عالم روحانیات دارد که اولین آن عالم ملکوت ارضیه و قوای نفسانیه و جن است. دوم عالم نفس، سوم عالم قلب، چهارم عالم عقل، پنجم عالم سرّ، ششم عالم روح و هفتم عالم خفاء است. امیر مؤمنان علی(ع) نیز به همین مطلب اشاره دارد، آنجا که میفرماید: "من بر راههای آسمان آگاهتر از راههای زمین هستم"[۴۳].
با توجه به احتمالات متعدد تفسیری بین مفسرین قدیم و جدید و بر اساس هیئت بطلمیوسی و فیزیک جدید نمیتوان گفت مقصود قرآن از سماء در همه موارد این آیات، یک معنا بوده است. لذا لفظ "سماء" در قرآن کریم، معنای واحد ندارد و در معانی و مصادیق مختلف به کار رفته است. هر چند ممکن است برخی از این معانی و مصادیق را بتوان در یک مفهوم واحد جمع کرد.[۴۴]
آسمان در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
- ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا﴾[۴۵].
- ﴿وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ﴾[۴۶].
- ﴿وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى﴾[۴۷].
- ﴿أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ﴾[۴۸].
- ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[۴۹].
در این آیات مسئله توجه به آسمان به شکلهای گوناگون مطرح شده و این نکتهها استفاده میشود:
- چشم دوختن پیامبر به اطراف آسمانها، هنگام انتظار وحی برای تغییر قبله: ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا﴾[۵۰].
- لجاجت مشرکان، و حق ناپذیری آنان در مقابل پیامبر که حتی در صورت باز شدن درب آسمان و عروج آنان، باز میگویند: ما سِحر شدهایم ﴿وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ﴾[۵۱].
- عروج پیامبر به آسمانها و گرفتن وحی ﴿وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى﴾[۵۲].
- درخواست مشرکان از پیامبر اسلام برای عروج به آسمان به عنوان معجزه آن حضرت: ﴿أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ﴾[۵۳].
- آسمانها دارای ملکوت هستند و مطالعه در باره آن از راههای شناخت، حقانیت، سخنان پیامبر و قرآن کریم و حقیقت وحی است: ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[۵۴][۵۵].
آسمان در دانشنامه امام رضا
فضایی ناپیداکرانه که مردم در هر جای کره خاکی مانند گنبد نیلگونی بالای سر خود مشاهده میکنند. در سخنان منسوب به امام رضا(ع) چند روایت درباره آسمان نقل شده است. معادل این واژه در زبان عربی "سماء" است. "سماء" به هر آنچه در سمت بالا قرار دارد گفته میشود و آسمان هر چیزی، همانی است که در سمت بالای آن واقع شده است[۵۶].
هر کاربردی که در قرآن، حدیث و ادبیات عرب برای واژه "سماء" وجود دارد بر همین پایه است. در قرآن و حدیث با تعابیر مختلف از آسمان نام برده شده است، اما پرکاربردترین واژهها "سماء" است. این واژه در قرآن با شکلهای مختلف بیش از ۳۱۰ بار به کار رفته است[۵۷]؛ صد بار به تنهایی و ۱۷۳ بار پیش از واژه "أرض" و هفت بار بعد از آن قرار گرفته است. سماء در قرآن به معانی مختلفی آمده است که وجه مشترک همه این معانی بالایی و علو است.
کاربردهای سماء در قرآن به شرح زیر است:
- جای اجرام فوقانی ﴿تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا﴾[۵۸]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾[۵۹]؛
- جو پیرامون زمین ﴿وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ﴾[۶۰]؛
- آسمان و یا همان گنبد کبود بالا﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۶۱]،
- عالم ملکوت﴿أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ﴾[۶۲]؛
- سقف خانه﴿مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ﴾[۶۳]؛
- ابر﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ﴾[۶۴]؛
- باران﴿يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا﴾[۶۵].
تعبیر آسمان یا آسمانها در سخنان منسوب به امام رضا(ع) در دو معنای طبیعی و معنوی بسیار آمده است. در روایتی امام رضا(ع) از قول امام زینالعابدین(ع) در تفسیر ﴿وَالسَّمَاءَ بِنَاءً﴾[۶۶] آن را به عنوان سقفی بر بالای سر انسانها تفسیر کرده است که خورشید و ماه و ستارهها در درون آن میچرخند تا به انسانها سود برسانند[۶۷]. در روایتی دیگر امام رضا(ع) از قول اجدادش از علی بن ابی طالب(ع) درباره تفسیر آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۶۸] فرموده: مقصود از ﴿اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ﴾، آغاز آفرینش و اتقان آسمان است[۶۹]. از تفسیر امام رضا(ع) به خوبی میتوان فهمید "استواء" به معنای استقرار که پیروان مکاتب تجسم معنا میکنند از نظر اهل بیت(ع) نادرست است. با توجه به موضوع تاریخی گرایش تجسم در مقوله توحید که یکی از دلایل بنیادی آنان همین تعبیر استواء در این آیه است، میتوان در سخن امام اشارهای به نفی ادعای مزبور دید.
در قرآن در جاهای مختلف از آفرینش آسمان سخن به میان آمده است و مفسران در ذیل آیات مربوط، از چگونگی آفرینش آسمان بحث کردهاند. بر بحثهای شماری از مفسران در مباحث مربوط به طبیعت به طور کلی و درباره آسمان به طور خاص، نظام فکری بطلمیوسی سایه افکنده است. مفسران جدید و نیز پارهای از مفسران پیشین تلاش کردهاند این مباحث را به دور از نظام فکری بطلمیوسی بررسی کنند. قرآن درباره آفرینش آسمان از چهار مرحله سخن گفته است:
- مرحلهای که هنوز چیزی جز مایعی آفریده نشده بود. قرآن از این مایع با عنوان "ماء" یاد میکند و عرش خدا را بر آن مستقر میداند ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۷۰]. به احتمال بسیار، آب در این آیه غیر از آب معمول یعنی ترکیب "H۲O" است، بلکه احتمالاً مایع مذابی مراد است که از تراکم و فشردگی گازها به وجود آمده است﴿لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا * وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ﴾[۷۱].[۷۲]. بعضی از مفسران این مرحله را قبل از آفرینش آسمان و زمین میدانند[۷۳]. در روایتی از امام رضا(ع) به قبل بودن این مرحله تصریح شده است ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۷۴].
- مرحله دخانی: قرآن مرحله دیگر در آفرینش آسمان را مرحله دخانی معرفی میکند[۷۵]. درباره اینکه معنای دخان چیست، مفسران و واژهشناسان دیدگاههای متفاوتی دارند. علامه طباطبایی دخان را چیزی میداند که خداوند نام آن را دخان نهاده و آن مادهای است که به آن شکل بخشیده و هفت آسمان را از آن آفریده است[۷۶]. این بیان مبهم است و به طور دقیق نشان نمیدهد که مقصود از آن دخان چیست. آلوسی از قول ابنعربی نقل میکند که وی دخان را بخاری میداند که خداوند هفت آسمان را از آن به وجود آورد[۷۷]. بعضی از مفسران معاصر دخان را با توجه به دید ناظر دخان میدانند، همان گونه که رنگ آبی آسمان را با توجه به دید ناظر آبی میدانند[۷۸]. علامه طباطبایی بر این باور است که این گونه مقولات را باید در پرتو دانش امروزی فهمید﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۷۹].
- مرحله شکلگیری آسمانهای هفتگانه: قرآن بعد از بیان مرحله دخانی آسمان، به شکلگیری هفت آسمان در دو دوره میپردازد[۸۰].
- مرحله رتق و فتق: ظاهر قرآن گویای آن است که آسمان و زمین نخست پیوسته بودند و سپس جدا شدند. این فرایند در ادبیات قرآنی با عنوان رتق و فتق یاد میشود ﴿أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴾ [۸۱]. بعضی رتق آسمان را به معنای به هم پیوستگی آسمان و زمین و به صورت توده بخار به هم پیوسته گرفتهاند که کمکم تجزیه شد و ستارهها و کواکب و از جمله منظومه شمسی تشکیل شد و فتق حاصل گشت[۸۲]. در بعضی دیدگاهها رتق به معنای تاریکی و فتق به معنای روشنی آسمان و زمین گرفته شده است[۸۳]. از سخن علامه طباطبایی چنین به دست میآید که وی رتق را همان عناصر نخستین اشیا میداند که با تجربه و ترکیبهای مجدد آن، چیزهای جدید حاصل میشود و فتق به وجود میآید و این امری همیشگی است و دانش امروز چنین پدیدهای را تأیید میکند. از همین موضوع میفهمیم که مخلوقات نیز روزی رتق بوده و به مرور فتق در آن حاصل شده است[۸۴].
در قرآن و احادیث رضوی از مدت زمان خاص برای آفرینش آسمانها سخن به میان آمده است. این موضوع در چندین آیه مطرح شده است. تعبیر به شش روز در آیه ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۸۵]، آیه ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[۸۶]، آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۸۷]، آیه ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا﴾[۸۸]، آیه ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ﴾[۸۹]، آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۹۰] و آیه ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ﴾[۹۱] آمده است. در آیه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۹۲]سخن از انجام هفت آسمان در دو روز است. با توجه به اینکه روز و شب از گردش زمین به دور خود پدید میآید، قطعاً مقصود از این ایام، روزهای متعارف بین انسانها نیست. از اینرو، مفسران برای این تعبیر در قرآن مفاهیم مختلفی ارائه کردهاند. در این باره چندین قول وجود دارد: شماری گفتهاند که مقصود از ایام دورههایی از زمان است که در آن دوره شکلی از آفرینش تحقق پیدا کرده است، گرچه ممکن است این دوره هزاران سال هم طول کشیده باشد[۹۳].
علامه طباطبایی نیز بر این باور است که مقصود برههای از زمان است، زیرا کاربرد یوم برای برههای از زمانی که در آن حادثهای به وجود آمده باشد فراوان است، از جمله در آیه ﴿إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ﴾[۹۴] و آیه ﴿فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾[۹۵][۹۶].
بعضی مفسران عقیده دارند که مراد روزهای ربوبی است که هر روز آن هزاران سال دنیوی است [۹۷]. این نکته را میتوان از آیه ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾[۹۸] نیز فهمید. کسانی بر این اندیشهاند که مقصود مقدار زمان آفرینش است که اگر با ایام سنجیده شود شش روز میشود، و نه آنکه واقعاً شش روز بوده، زیرا در زمان آفرینش شب و روزی وجود نداشته است[۹۹].
در نقلی مأمون عباسی درباره آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۱۰۰] از امام رضا(ع) میپرسد. امام رضا(ع) در پاسخ میگوید: "خداوند عرش، آب و فرشتگان را پیش از آفرینش آسمانها و زمین آفرید. فرشتگان به خود و به عرش و به آب برای خداوند متعال استدلال میکردند. بعد از آن، خداوند عرشش را بر آب مستقر کرد تا به این وسیله قدرتش را به فرشتگان نشان دهد. آنان دانستند که او بر هر چیزی تواناست. بعد عرش را به قدرت خود بلند کرد و آن را منتقل نمود و بر بالای آسمانهای هفتگانه قرار داد. او در حالی که بر عرش مستولی بود آسمانها و زمین را در شش روز آفرید. با آنکه میتوانست همه آنها را در یک چشم بر هم زدن بیافریند، اما آنها را در شش روز آفرید تا قدرت خویش را در مرحله به مرحله آفرینش آنها برای فرشتگانش آشکار سازد و یک به یک به حدوث آنچه حادث میشد به خداوند متعال استدلال گردد. خداوند عرش را برای نیاز خویش نیافرید، زیرا او از عرش غنی است و از همه آنچه آفریده بینیاز است. او بر بودن بر روی عرش توصیف نمیگردد، زیرا جسم نیست و از آفریدههایش بسیار برتر است"[۱۰۱]. در این روایت تصریح شده است که خداوند آسمانها و زمین را در شش روز آفریده است. از تعبیر مرحله به مرحله میتوان چنین برداشت کرد که مقصود از یوم همان مرحله و دوره است. زمان هر کدام از دورهها نیز معلوم نیست و ممکن است با مقیاس روز در ذهن ما انسانها هر دورهای میلیونها سال باشد.
در قرآن و روایتهای منقول از(ع) علی و به خصوص از امام رضا(ع) از هفت آسمان یاد شده است[۱۰۲]. درباره مباحث طبیعی مطرح شده در متون دینی باید به این نکته توجه شود که در پارهای از آنها اندیشههای مقبول زمانه گاه از سوی ناقلان روایتها و یا دیگران وارد شده است نمیتوان به صرف وجود آنها در متون روایی، آنها را به عنوان روایت به معصوم نسبت داد. تنها در مواردی میتوان این انتساب را درست دانست که با دادههای قرآنی توافق داشته باشند. تعبیر هفت آسمان در هفت آیه از آیات قرآنی با تعبیر "سماوات" و در یک آیه با تعبیر ﴿سَبْعًا شِدَادًا﴾ ﴿وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا﴾[۱۰۳] و در یک آیه با تعبیر "سبع طرائق" ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ﴾ [۱۰۴] آمده است. مفسران درباره مقصود از این تعبیر بسیار بحث کردهاند. شماری آن را تعبیر کنایی از فراوانی دانستهاند و آن را منسلخ از معنای حقیقی شمردهاند[۱۰۵]. ولی بسیاری آن را به کار رفته در معنای حقیقی دانستهاند. تکرار این تعبیر در قرآن و به تبع آن در متون روایی و ادعیه نیز این دیدگاه را بیشتر تأیید میکند. این افراد در بیان مقصود از آن اختلاف نظر دارند. کسانی آن را به معنای هفت آسمان گرفتهاند و شماری نیز آن را به معنای هفت طبقه دانستهاند. شیخ طوسی در رد دیدگاه رمانی درباره تفاوت هفت آسمان با افلاک هفتگانه، با این استدلال که افلاک در دوراناند و آسمانها در سکون، بعید نمیداند که هفت آسمان همان افلاک هفتگانه باشد، زیرا مقصود از امساک آسمانها و زمین در آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۱۰۶] عدم حرکت نیست، بلکه حفظ آنها در مدارهای خودشان است[۱۰۷].
علامه طباطبایی پس از بحث دامنهداری، خلاصه برداشت خودش را این گونه بیان میکند: از ظاهر این آیات به دست میآید که آسمان دنیا از بین این آسمانهای هفتگانه، همین جهان ستارگان و سیارات است. شش آسمان باقی مانده هم همگی آفرینش جسمانی دارند که قرآن چیزی از وصف آنها را نیاورده است و فقط گفته آنها طبقهطبقهاند. مقصود از این هفت آسمان اجرام بالایی و یا خصوص بعضی از آنها از قبیل خورشید و یا ماه و امثال آنها نیست[۱۰۸]. این تفسیر به طور مشخص تفسیر هفت آسمان به کواکب را رد میکند. تفسیر هفت آسمان به کواکب متأثر از هیئت بطلمیوسی است که در فرهنگ اسلامی تا مدتها مورد قبول بود. دانشمندانی که به این هیئت توجه داشتند مقصود از هفت آسمان را فلک ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری و زحل میدانستند. اینان به فلک ثوابت و فلک الافلاک نیز باور داشتند و چرخش روزانه همه افلاک را وابسته به چرخش فلک الافلاک میدانستند[۱۰۹]. تصریح در آیه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۱۱۰] به اینکه "آسمان دنیا را با چراغهایی آراستیم" و نیز اینکه خداوند در سوره ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾[۱۱۱] از آرایش آسمان به آرایهها سخن گفته، دلیل روشنی است که ستارگان، منظومه شمسی، کهکشانها و همه آنچه در آسمان دیده میشود، مربوط به آسمان دنیاست و این آیات به صراحت نظریههای شماری از پیشینیان را که آسمانهای هفتگانه را به کواکب و افلاک تفسیر میکردند رد میکند. با توجه به این نکته میتوان گفت آسمانها فضاهای بینهایت گستردهای هستند که در پی هم قرار دارند و تنها خداوند علیم از چگونگی آنها اطلاع دارد. در منقولات از امام رضا(ع) سخن از آسمان چهارم به میان آمده است. محمد بن سنان نقل کرده است که امام رضا(ع) در پاسخ نامه وی درباره علت طواف بیت الله الحرام که امام رضا(ع) فرموده است: در پی پشیمانی فرشتگان از اعتراض به آفرینش انسان، خداوند متعال اراده کرد تا در برابر عرش، خانهای در آسمان چهارم بنیان نهد و نام آن را "صراح" گذاشت. در برابر صراح بیتی در دنیا قرار داد و نام آن را "بیت معمور" نهاد. بعد این خانه را در برابر بیت معمور قرار داد و به آدم(ع) فرمان داد که گرد آن طواف کند[۱۱۲]. در این روایت تعبیر آسمان چهارم آمده است که با توجه به دیگر روایتها نمیتوان گفت مقصود آسمان قدسی است، بلکه آسمان غیر قدسی مطرح است. نکتهای که نمیتوان آسان از کنار آن گذشت، تعبیر برابری خانه آسمان چهارم با عرش است. ظاهر تعبیر بیانگر این است که عرش الهی جای مخصوصی است و در برابر آسمانها و زمین و امثال آن قرار دارد. هماهنگی این تعبیر با استوای الهی بر عرش که در آیات متعدد ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۱۳]؛ ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۱۴]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾ «خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲</ref> یاد شده، تا حدودی دشوار است.
در قرآن آسمان به ویژگیهایی توصیف شده است از قبیل آنکه مانند سقفی برافراشته است ﴿وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ﴾[۱۱۵]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾ [۱۱۶]؛ ﴿رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا﴾[۱۱۷]، دارای برجهاست ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ﴾[۱۱۸]؛ ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ﴾[۱۱۹]؛ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا﴾[۱۲۰]، دارای "حبک" است ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ﴾[۱۲۱] - و "حبک" به معنای ستارگان فروزان، استوار و زیبا تفسیر شده است؛ چنان که گذشت در روایتی از امام رضا(ع) برای "حبک" معنایی غیر از این آمده است - برخوردار از باران بسیار ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ﴾[۱۲۲]، آراسته به ستارگان و چراغها و برجها ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ﴾[۱۲۳]؛ ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾[۱۲۴]؛ ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾ [۱۲۵]؛ ﴿وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ﴾ [۱۲۶]، بیشکاف ﴿أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ﴾[۱۲۷] و با ستون نامرئی ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾[۱۲۸] است.
در روایت حسین بن خالد از امام رضا(ع) مقوله نامرئی بودن ستون آسمان به خوبی تشریح شده است. این توصیفها در بسیاری از روایتهای دینی هم تکرار شده است که متأثر از تعبیرات قرآنی است. به نظر میرسد توصیف قرآن از آسمان به گونهای است که برای مردم آن روز قابل فهم بود؛ مردمی که با توجه به قدرت بینایی چشمشان آسمان را میدیدند و میتوانستند تصویری از آن در ذهن خود داشته باشند. این توصیف در درون خود معنا و مفهومی نیز دارد که میتواند برای مردم امروز که با چشم مسلح و ابزار علمی بسیار دقیق درباره آسمان مطالعه میکنند سخنی متقن داشته باشد. بدیهی است که برای آیندگان نیز که از ابزارهای قویتری برخوردار خواهند بود مفهومی جدید و متناسب با آن روز خواهد داشت. با این تفسیر، مفاهیم تعابیری چون آسمان، عرش، هفت آسمان، "ماء"، "یوم" و امثال اینها همان چیزی است که از این الفاظ میفهمیم. اما زمانی که به مصداق خارجی آنها میرسیم تفاوت پیدا میکند و تشابه حاصل میشود. از اینرو، مثلاً برای آسمان مصادیق گوناگونی وجود دارد و حتی میتواند مصادیق جدیدی پیدا شود. اینکه به طور دقیق گفته شود قرآن و روایتهای دینی کدام مصداق از مصادیق متعدد آسمان را در نظر دارد مبهم است و داخل در متشابهات میگردد.[۱۲۹]..[۱۳۰]
آسمان در دایره المعارف قرآن کریم
مقدمه
برابر عربی آسمان، "سماء" است. ریشه سماء را سُمُوّ، سُمْی و سَمْو به معنای علوّ گفتهاند.[۱۳۱] مصطفوی، سماء را معرّب شِمَیا در آرامی، سریانی و عبری میداند.[۱۳۲] به گفته ابن اثیر [۱۳۳] و راغب،[۱۳۴] سماء مؤنث است و گاهی مذکّر به کار میرود؛ امّا جوهری [۱۳۵] آن را هم مؤنث و هم مذکّر میداند. در قرآن، افعال و ضمایرِ سماء، جز در آیه ﴿السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ ﴾[۱۳۶] مؤنث آمده.
ابنمنظور، سماء در مقابل ارض را مؤنث، و سماء به معنای سقف را مذکّر دانسته است. جمع سماء را اَسمیه، سماوات، سُمِیّ و سماء گفتهاند.[۱۳۷] به نظر راغب [۱۳۸] و مصطفوی،[۱۳۹] سماء برای جمع و مفرد هر دو به کار میرود؛ چنانکه در آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۴۰] برای آن، ضمیر جمع ﴿هُنَّ﴾ به کار رفته است؛ البتّه برخی آن را مفرد دانسته و گفتهاند: ضمیر هُنّ در این آیه به مناسبت ﴿سَبْعَ سَمَاوَاتٍ﴾ جمع آمده [۱۴۱] و جهت آنکه سماء، به صورت مذکّر و مؤنث، جمع و مفرد به کار میرود، اسم جنس بودن آن است.[۱۴۲] سماء به معنای چیزی بالای چیز دیگر و محیط بر آن است [۱۴۳] و این معنا، در همه مواردِ به کار رفته، جاری است؛ از این رو به باران،[۱۴۴] گیاه (زیرا از باران که سماء است میروید یا چون از زمین بلندتر است)،[۱۴۵] سقف خانه و پشت اسب نیز سماء میگویند.[۱۴۶][۱۴۷]
مقصود از سماء
کلمه سماء در قرآن، ۱۲۰ بار مفرد، ۱۹۰ بار جمع [۱۴۸] و ۱۰۰ مرتبه تنها آمده و غیر از آن، با ارض به کار رفته که ۱۷۳ بار بر ارض مقدّم و ۷ مرتبه مؤخّر و بر موارد ذیل اطلاق شده است:
- اجرام و فضای بالا: ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ﴾[۱۴۹]، ﴿جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا﴾[۱۵۰] این مورد، بیشترین کاربرد را دارد.
- قشر متراکم اطراف زمین (جوّ): ﴿وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ﴾[۱۵۱].[۱۵۲]
- سقف و آسمانه خانه: ﴿فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ﴾[۱۵۳].[۱۵۴]
- عالم ملکوت و مقام قرب الهی: ﴿أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ﴾[۱۵۵].
- گنبد کبود که انسان بالای سر خود مشاهده میکند: ﴿وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ﴾[۱۵۶].[۱۵۷]
برخی معتقدند: سماء به معنای باران ﴿ِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا﴾[۱۵۸].[۱۵۹] و ابر ﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ﴾[۱۶۰].[۱۶۱] نیز به کار رفته است. روشن است که همه این موارد، در معنای علوّ (مکانی یا رتبی) مشترکند.[۱۶۲]آسمان، گاهی مادّی و گاهی معنوی (ملکوت) است؛ امّا به دلیل قطعی نبودن یکی از آن دو در هر آیه، ما نیز چون بیشتر مفسّران در مقام انتخاب نیستیم؛ بلکه به مباحث مطلق آسمان میپردازیم.
در قرآنکریم گویا هرگاه آسمانها و زمین و موجودات میان آن دو مقصود بوده، چنین آمده: ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ﴾[۱۶۳] و اگر مجموع آسمانها و زمین از حیث خودشان، نه موجودات در آنها منظور بوده، اینگونه آمده است: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ﴾[۱۶۴] و اگر ذویالعقول در آن دو منظور بوده، با اسم موصول "مَن" همراه شده: ﴿أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ﴾[۱۶۵] و هرگاه مطلق آسمان در برابر زمین اراده شده، هردو به صورت مفرد آمدهاند: ﴿فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ﴾[۱۶۶].[۱۶۷] افزون بر "سماء" واژههای ﴿سَبْعًا شِدَادًا﴾[۱۶۸]، ﴿سَبْعَ طَرَائِقَ ﴾[۱۶۹] که مقصود از آن، آسمانهای هفتگانه است [۱۷۰] و ﴿وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ﴾[۱۷۱] به معنای آسمانند.
در قرآن، روایات و فرهنگ اسلامی، آسمان دارای جایگاه بلند و پراهمّیّتی است و در روایات و اشعار، اشیا و امور ارزشمند به آن تشبیه شده است. نظامشگفتانگیزآسمان که هر جزء آن آیتی از آیات الهیاست، با گذشت میلیونهاسالبدون کمترین انحراف ودگرگونیادامه داردوبا پیشرفت علم، هر روز پرده از این نظام شگفتآور کنار رفته، اسرار آن آشکار میشود و خداوند در آیاتی چند به آسمان سوگند یاد میکند ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ﴾[۱۷۲] که این سوگند به سبب شرف و نورانیّت آن است.[۱۷۳] آسمان معنوی جایگاه و معبد فرشتگان، محل صدور احکام و اوامر الهی و الواح و مقدّرات است و نامههای اعمال به آنجا میرود.[۱۷۴].[۱۷۵]
آفرینش آسمان
براساس آیاتِ قرآن، چهار مرحله بر آفرینش آسمانها گذشته است:
- مرحلهای که در فضای خالی جهان [۱۷۶] هیچ چیز وجود نداشت، جز مایعی که قرآن از آن به "ماء" تعبیر کرده، و عرش آفرینش خدا بر آن بوده است: ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ ﴾[۱۷۷] از آیه پیش گفته، به اجمال (به کمک دانش کیهانشناسی) میتوان فهمید که آسمان و زمین، پیش از مرحله دخان که در آیه ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۱۷۸] آمده، "ماء" و به صورت گازهای بسیار فشرده بوده که شکل موادّ مذاب را داشته است.[۱۷۹]. دانشمندان نیز مادّه نخستین آفرینش جهان مادّی را که قرآن از آن به ماء تعبیر کرده، موادّ مذاب دارای حرارت بسیار و فوق العاده میدانند، نه آب معمولی که ترکیب "O۲H" دارد؛ زیرا آب، در حرارت بیش از صد درجه، به طور کلّی به بخار تبدیل میشود. افزون بر آن، آب در حالت غلیان، آتش و زبانه تولید نمیکند؛ چه رسد به اینکه دود (دخان) ایجاد کند.[۱۸۰] برخی برآنند که پیدایش و تکامل جهان، از فضایی مملو از مادّهای بسیار گرم آغاز شده و تحت تأثیر فشار شگرف آن، گسترش یافته و در این مدّت، انبساط جهان و درجه حرارت مادّه به کندی در حال تنزّل است، و در مرحله معیّنی از این گسترش، گازِ پیوسته، بریدگی یافته و به پاره ابرهای منظم گِردی که همان ستارگان است، مبدل گشته است.[۱۸۱] این حقیقت را میتوان از روایات امامان(ع) نیز استفاده کرد. امام باقر(ع) درباره آغاز آفرینش میگوید: همه چیز آب بود و عرش الهی بر آن قرار داشت؛ سپس خداوند، اشتعال و انفجاری در آب پدید آورد و پس از آن، شعله و زبانهاش را خاموش کرد و در پی آن، گازی پدید آمد که مادّه آفرینش آسمانها شد.[۱۸۲] حضرت، در روایتی دیگر، مادّه نخستین آفرینش را "ماء" و ویژگی آن را سابقه و نَسَب نداشتن دانسته است[۱۸۳] و از آن به دست میآید که "ماء" آب معمولیِ دارای سابقه و ترکیب نبوده است.[۱۸۴] برخی نیز معتقدند "ماء" در این روایت، استعاره از عقل یا نور است که نخستین آفریده خدا به شمار میرود؛ بنابراین منظور از آن آب جسمانی نیست.[۱۸۵]
- مرحله دخانی: این دوره، پس از دوره موادِّ مذابِ یکنواخت است. قرآن، پس از بیان آفرینش زمین، به دوره دخانِ آسمان تصریح میکند: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۱۸۶] لغویان، دخان را به دود معنا کردهاند. راغب، دخان را چیزی میداند که به همراه زبانه آتش متصاعد میشود.[۱۸۷] چگونگی پیدایش دخان، در روایت پیشین از امام باقر(ع) آمده است. به نظر بیشتر کیهانشناسان نیز فرضیه انفجار بزرگ (Bigbang) در مادّه نخستین آفرینش، به حقیقت پیوسته.[۱۸۸] درباره شکل و ترکیب دخان باید گفت: همانگونه که مقصود از ماء، آب معمولی نیست، دخان نیز نباید دود ساده و معمولی باشد. "ژرژگاموف" مینویسد: ادلّه نجومی، ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که این ستارگان بیشمار آسمان، آغازی دارند و تمام آنها از گازهای بسیار داغ پدید آمدهاند.[۱۸۹] "بوکای" در ذیل آیه پیشین، واژه دخان را چنین ترجمه کرده است: بنیانی گازیِ ساخته شده که در آن، بخشچههای ریزی به حالت کمابیش پایدار معلّقند و ممکن است دارای حالت جامد یا مایع و درجه گرمای بالا باشد.[۱۹۰] در روایات امامان(ع) از این مرحله، گاهی به بخار «خَلَقْتُ اَلسَّمَوَاتِ ... مِنْ بُخَارِ اَلْمَاءِ»[۱۹۱] و گاهی به دخان: « ثُمَّ أَمَرَ اَلنَّارَ فَخَمَدَتْ فَارْتَفَعَ مِنْ خُمُودِهَا دُخَانٌ فَخَلَقَ اَللَّهُ اَلسَّمَاوَاتِ مِنْ ذَلِكَ اَلدُّخَانِ »[۱۹۲] تعبیر شده است.
- مرحله شکل گرفتن هفت آسمان که پس از دخان بودن پدید آمده: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۱۹۳]، ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۱۹۴] چنانکه در روایت امام باقر(ع) به این دوره نیز اشاره شده است.[۱۹۵]
- مرحله رتق و فتق آسمانها: قرآن، به رتق آسمانها و زمین در ابتدای آفرینش، سپس فتق آنها تصریح کرده است؛ ﴿أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴾[۱۹۶] در این که رتق و فتق آسمانها و زمین چیست، آرای گوناگونی بر اساس شواهدی از آیات و روایات یا دادههای علمی، گفته شده است:
- رتق، به هم پیوستگی آسمانها با زمین در آغاز آفرینش است. به نظر دانشمندان، جهان ابتدا به صورت توده بزرگی از بخار سوزان بود که بر اثر انفجارهای درونی و حرکت، آرام آرام تجزیه شد و کواکب و ستارهها، از جمله منظومه شمسی و کره زمین پدید آمد.[۱۹۷]
- آسمانها طبقههای به هم پیوسته بودند و خداوند آنها را فتق (جدا) کرد و به شکل هفت آسمان پدید آورد، زمین نیز چنین است.[۱۹۸] امام علی(ع) در داستان آغاز آفرینش، به این موضوع تصریح میکند: خداوند، آسمان را به طبقهها تبدیل کرد و طبقهها را از هم گشود و آن را هفت آسمان ساخت؛ پس از آنکه به یکدیگر بسته و به فرمان او، چنگ در یکدیگر نهاده بودند.[۱۹۹]
- آسمانها رتق بودند؛ یعنی محکم بودند و خلل و فُرَجی در آنها نبود و خداوند، آنها را با باران گشود و این معنایِ ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ﴾[۲۰۰] است. زمین نیز رتق و محکم بود و آمادگی رویش گیاهان را نداشت و خداوند آن را فتق کرد و برای روییدن گیاهان آماده ساخت: ﴿وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ﴾[۲۰۱][۲۰۲]. امام صادق(ع) در تفسیر رتق و فتق در آیه ﴿أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴾[۲۰۳] میگوید: آسمان به رنگ آب سبز، و زمین خشک و به رنگ آب زلال، و هر دو "مرتوق" بودند و در نداشتند. زمین، دارای در (منفذی) که محل رویش گیاهان است، نبود و آسمان بر زمین نمیبارید تا از آن گیاه بروید؛ پس خداوند، آسمان را با باران و زمین را با رویش گیاهان گشود.[۲۰۴]
- آسمانها و زمین، رتق یعنی تاریک بودند و موجودات آنها دیده نمیشدند. خداوند آنها را با اجرام نورانی، فتق (روشن) کرد.[۲۰۵]
- آسمانها و زمین "رتق" بودند؛ یعنی موجود نبودند و با فتق، وجود یافتند.[۲۰۶] فخررازی تفسیر اوّل، دوم و سوم را به ترتیب راجح دانسته و سوم را به بیشتر مفسّران نسبت داده است.[۲۰۷] الفرقان، میان آرای پیشین چنین جمع کرده: "رتقاً" که به صورت مصدر و مفرد آمده، دلیل بر آن است که آن دو، در آغاز یکی بودند و زمین و آسمانی وجود نداشت؛ بلکه هر دو، مادّه واحد نخستین بودند که از آن به "ماء" تعبیر میشود و در این مادّه، به هم پیوسته بودند؛ سپس ماء، فتق، و به دخانِ سماء و زَبَدِ ارض تقسیم شد. در آیه ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۲۰۸]، ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۲۰۹] رتق و فتق دوم بیان شده. پس دخانِ آسمان، اصلِ دوم آسمانها است که از "ماء"، فتق (جدا) سپس به هفت آسمان فتق شد؛ چنانکه زَبَد ارض، برای ارضین سبع، اصل بود و فتق شد؛ سپس فتق سوم صورت گرفت و زمین با رویش گیاهان و آسمان با نزول باران فتق شد: ﴿وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ وَالأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴾[۲۱۰].[۲۱۱] علامه طباطبایی، جدا شدن ترکیبات زمینی و هوایی را از یکدیگر، از جمله گیاهان از زمین، حیوان از حیوان و انسان از انسان، و پدید آمدن ترکیبات و ویژگیهای تازه را رتق و فتق در جهان مادّی میداند که در آسمانها و زمین و کواکب نیز جاری است و تکرار آن در این جهان، دلیل بر آن است که روزی همه آنها، رتق (به هم پیوسته) بودند. وی یافتههای علمی را نیز مؤیّد این نظر دانسته؛ زیرا اجرامی که در دید ما هستند، از عناصر مشترک معیّنی تشکیل شدهاند و هر کدام عمری محدود دارند.[۲۱۲]
- مقصود از "رتق"، وحدت حقیقت وجود واحد بسیط، و مقصود از "فتق"، تفصیل آن به صورت آسمان، زمین، عقل، نفس و... است.[۲۱۳] طبق این قول، رتق و فتق طولی خواهند بود و بر این اساس تحقّق مرحله فتق مستلزم از بین رفتن مرحله رتق نیست؛ چنانکه خود این قول نیز در طول اقوال پیشین بوده و با هر یک از آنها قابل جمع است.
تورات نیز درباره آغاز آفرینش آسمانها عباراتی دارد که رتق و فتق آسمانها به اجمال از آن برداشت میشود: و خداوند گفت: فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کند و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد و چنین شد.[۲۱۴] نویسنده التمهید بر آن است که در سفر پیدایش تورات این عبارت بوده: خداوند، جوهری را آفرید؛ آنگاه با دیده هیبت به آن نگریست و ماء شد و آسمانها و زمین را از آن آفرید و میانشان جدایی افکند؛ ولی این عبارت از تورات حذف شده است[۲۱۵].[۲۱۶]
ترتیب آفرینش آسمانها و زمین
از ظاهر برخی آیات استفاده میشود که آفرینش آسمان پس از زمین بوده است: "هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم ما فِی الأرض جَمیعاً ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ فَسَوّهنَّ سَبعَ سموتٍ". (بقره / ۲، ۲۹) و نیز فصلت / ۴۱، ۹ تا ۱۲، طبق ظاهر این آیات، خداوند پس از آفرینشزمین و موجودات آن، قصد آفرینش آسمانها را نموده و آنها را آفرید؛ زیرا قصد آفرینش آسمانها با "ثمّ" که بیانگر ترتیب است، بر آفرینش موجودات زمین عطف شده.[۲۱۷] در دو آیه، آفرینش آسمان پیش اززمیندانستهشدهاست: "ءَأَنتُم أشَدُّ خَلقاً أمِالسَّماءُ بَنـها" (نازعات / ۷۹، ۲۷)، "وَالأرضَ بَعدَ ذلِکَ دَحـلـهَا". (نازعات / ۷۹، ۳۰) بیان مفسّران درباره ترتیب آفرینش آسمان و زمین به سبب اختلاف در ظاهر این دو دسته آیات ـ در صورتی که گسترانیدن زمین (دحوالأرض) با آفرینش آن یکی بوده باشد ـ چهار گونه است که در برخی از آنها صرفا به اظهار نظر بسنده شده و در برخی دیگر، جمع بین آیات نیز ذکر شده است:
الف. بیشتر مفسّران برآنند که آسمان، پیش از زمین آفریده شده؛ زیرا در آیه ۳۰ نازعات / ۷۹ پس از بیان آفرینش آسمان، گسترانیدن زمین را بیان میکند: "وَالأرضَ بَعدَ ذلک دَحلهَا" و در آیه "ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ" (فصّلت / ۴۱، ۱۱) از ظاهر کلمه "ثُمّ" به دست میآید که خداوند، آسمانها را پس از زمین آفریده؛ ولی این ترتیب و تأخّر در بیان است، نه در آفرینش و واقع.[۲۱۸] علاّمه طباطبایی گسترش زمین (دَحوُالأرض) را که در آیات ۳۰ ۳۳ سوره نازعات / ۷۹ پس از آسمان آمده، از آفرینش آن به همان شکل کروی جدا نمیداند و بر آن است که خلقت و گسترش زمین یکی بوده و پس از آفرینش آسمان اتّفاق افتاده است. افزون بر این، در این آیات، پس از بیان گستردن زمین، به اخراج آب و چراگاه و ریشهدار کردن کوهها اشاره شده و این همان چیزی است که در آیات ۹ و ۱۰ فصّلت / ۴۱ آمده است: "قُل أئِنَّکم لَتکفرونَ بِالَّذی خَلَقَ الأرضَ فِی یَومَینِ... * و جَعَل فیها رَوسِیَ مِن فَوقِها و بـرَکَ فِیها و قَدَّر فِیها أقوتَها."... در این آیات، قراردادن کوهها در زمین و برکت دادن به آن و تقدیر ارزاق که این امور یک مرحله دیگر است، با آفرینش زمین یکجا آمده و آفرینش آسمان را با "ثُمَّ" بدان عطف کردهاست؛ بنابراین، "ثُمَّ" به معنایبَعدیت زمانی نیست؛ بلکه بَعدیّت در ذکر و خبراست وظهور "بعد ذ لک" درتأخّرزمانیدرآیات سوره نازعات که خلقت زمین را پس از آسمانها میداند، از ظهور "ثمّ" روشنتر و قویتراست که آفرینش آسمان را پس از زمین میداند.[۲۱۹] ب. دستهای دیگر از جمله مجاهد، حسن بصری و ابنعبّاس با استدلال به آیه ۲۹ بقره / ۲ و ۹ و ۱۱ فصّلت / ۴۱ آفرینش آسمان را پس از زمین میدانند.[۲۲۰] ج. برخی، تعارض میان آیه سوره فصلت و آیات سوره نازعات را این گونه برطرف میکنند: آسمانها پس از مرحله "دخان" دو بنا داشتهاند: بنای اوّل، همان است که در این آیات آمده: "رفع سَمکَها فَسَوّـها * وأغطَش لَیلَها و أخرجَ ضُحلـهَا" (نازعات / ۷۹، ۲۸ و ۲۹) و بنای دوم، هفتگانه کردن آن بوده؛ پس آیات سوره نازعات، بنای اوّل را بیان میکند؛ زیرا هفتگانه کردن در آنها نیامده و آیات سوره فصلت، هر دو بنا را بیان میکند: "ثُمَّ استوی إلی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلأرضِ ائتِیا... * فَقَضـلـهُنَّ سَبعَ سَمَوتٍ فی یَومَین.".. و گسترش زمین (دَحوالأرض) و اخراج آب و چراگاه و ارساء کوهها در زمین، در فاصله دو بنای آسمان صورت گرفته است.[۲۲۱] د. گروهی از مفسّران از جمله طبرسی، میان دو دسته آیات مزبور چنین جمع کردهاند: خداوند جِرم زمین را پیش از آسمان خلق کرد؛ ولی آن را گسترش نداد؛ سپس آسمان را آفرید و پس از آن زمین را گسترانید: "وَالأَرضَ بَعدَ ذلکَدَحلهَا".(نازعات / ۷۹، ۳۰)[۲۲۲] بوکای، با بررسی آیات به این نتیجه میرسد که قرآن، ترتیبی را در آفرینش آسمان و زمین بیان نکرده و کاربرد واژههای "واو" "ثمّ" و "بعد" هنگام بیان آفرینش آسمان و زمین، فقط برای ارتباط کلام و جملهها است.[۲۲۳][۲۲۴]
مدت آفرینش آسمان ها
در هفت آیه، مدّت آفرینش آسمانها و زمین و آنچه در آنها قرار دارد (جهان آفرینش مادّی) شش روز بیان شده است: "وَ لَقَد خَلَقنا السَّمـوتِ وَ الأرضَ وَ ما بَینَهما فِی سِتَّةِ أیّامٍ.".. (ق / ۵۰، ۳۸) و در یک آیه، مدّت آفرینش آسمانها، دو روز بیان شده: "ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ... * فَقضهُنَّ سَبعَ سَموتٍ فِی یَومَین". (فصّلت / ۴۱، ۱۱ و ۱۲) بیشتر مفسّران برآنند که مقصود از یوم در آیه، روز معمولی نیست؛ زیرا روز معمولی با حرکت وضعی زمین به دور خود و تابش نور خورشید بر آن پدید میآید؛ حال آنکه پیش از آفرینشزمین و خورشید، روز و شبی نبود؛[۲۲۵] بنابراین، روز به معنای مرحلهای از وجود آفرینش است؛ یعنی خداوند، آسمانها و زمین (مجموعه آفرینش) را در شش دوره، و آسمانها را در دو دوره آن آفرید. اطلاق "یوم" بر مرحلهای که در آن حادثهای رخ داده، بسیار به کار رفته؛ از جمله در آیه ۱۴۰ آلعمران / ۳: "و تِلکَ الأیّامُ نُداوِلُها بَینَالناسِ.".. و ۱۰۲ یونس / ۱۰: "فَهَل یَنتَظِرونَ إلاّ مِثلَ أیّامِ الَّذِینَ خَلَوا مِن قَبلِهم."...[۲۲۶] رشیدرضا "یوم" را به معنای مرحله دانسته، میگوید: یعنی در شش زمان (مرحله) که در هر مرحله یک شکل آفرینش کامل شده؛ گرچه ممکن است مدّت آن هزاران سال از روزهای زمین باشد.[۲۲۷] کیهان شناسان به مراحل ششگانه اشارهای نمیکنند؛ امّا به این موضوع که هر مرحله از پیدایش آفرینش، دورهای طولانی بوده، اذعان دارند؛[۲۲۸] از این رو احتمال این که مقصود، همین شش روز هفته باشد که از یکشنبه آغاز و به جمعه ختم شده، از دلیل استواری برخوردار نیست؛ همچنین نظر مجاهد که جمعه را به این نام خوانده است؛ زیرا همه موجودات در آفرینش، در آن روز برای خدا جمع شدند[۲۲۹]. صدرالمتألهین، یوم را روزهای ربوبی میداند که هر روز آن هزار سالِ دنیا است[۲۳۰].[۲۳۱]
عظمت آفرینش آسمان ها
درچند آیه، برعظمتو شگفتی آفرینش آسمانها تصریح شده، و آن را از آفرینش انسان (باتمام پیچیدگی آن) دشوارتر و مهمتر دانسته است: "لَخَلقُ السَّمـوتِ والأرضِ أَکبرُ مِن خَلقِ النّاسِ" (غافر / ۴۰، ۵۷)، "ءَ أنتُم أشدُّ خَلقا أمِ السَّماءُ بَنـلـها * رفعَ سَمکَها فَسَوّها". (نازعات / ۷۹، ۲۷ و ۲۸) چنان که در روایتی، زمین و موجودات آن در برابر آسمان اوّل به حلقهای در بیابان تشبیه شده است. [۲۳۲]بشر تا کنون درباره بزرگی، گستردگی و پیچیدگی آسمانها و کرات، بسیار تحقیق و تفحّص کرده و کتابهای فراوانی نوشته؛ ولی یافتهها و دانستههای او در مقایسه با نادانستههایش اندک است. در اینباره میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: آفرینش آغازین آسمانها، وسعت و گسترش آنها که آسمان دنیا (همه ثوابت و سیّارات که ما میبینیم) یکی از آنها است و شمار ستارگان که با چشم عادی، هفتهزار و با تلسکوپ قوی، دوهزار میلیون و پس از کشف کهکشانها دههزارمیلیارد گفته شده است،[۲۳۳] فاصله آنان با یکدیگر که سال نوری مقیاس اندازهگیری آن است، وزن و حجم هر یک و وجود نیروی جاذبه که هر کدام را در مدار معیّنی نگه داشته و نظم دقیق در حرکت آنها.[۲۳۴]
تداوم ثبوت آسمانها به امر خداوند
قیام آسمانهابه امر خداوند از آیات الهی است: "وَ مِن ءایـتِهِ أَنتَقومَالسَّماءُ والأَرضُ بِأمرِه" (روم / ۳۰، ۲۵) مقصود از قیام آسمان و زمین به امر خداوند، ثبوت آن دو بر حالاتی چون حرکت و سکون و تغییر و ثبات است. [۲۳۵] تعبیر به امر در این آیه، به نهایت قدرت پروردگار اشاره دارد که برای ادامه حیات و نظم این جهان پهناور، فقط یک فرمان او کافی است. [۲۳۶][۲۳۷]
حقانیت آفرینش آسمان ها
در آیات فراوانی از حقانیّتِ خلقت آسمانها یاد شده: "وَ هُوَ الَّذِی خَلَق السَّمـوتِ والأرضَ بِالحَقِّ". (انعام / ۶، ۷۳) راغب برای واژه "حق" کاربردهای گوناگونی از جمله هدفداری و حکیمانه بودن را گفته است. [۲۳۸] در برخی آیات به بازیچه نبودن آفرینش آسمانها: "و ما خَلَقنا السَّماءَ وَ الأرضَ وَ ما بَینَهُما لـعِبینَ" (انبیاء / ۲۱، ۱۶) و باطل * نبودن آن تصریح شده است: "و ما خَلَقنا السَّماءَ والأرضَ و ما بَینهما بطِلاً". (ص / ۳۸، ۲۷) منظور از باطل نبودن آن است که از روی مصلحت و غایتِ درست، پدید آمدهاند. [۲۳۹] غایت آسمانها مانند همه موجودات دیگر، بازگشت آنها به سوی خدا است. [۲۴۰]
آسمانها مخلوق، ملک و میراث خداوند
قرآن با تعبیرهای گوناگون خداوند را آفریدگار آسمان دانسته؛ چون:
۱. "بَدیعُ السَّمـوتِ و الأرضِ". (بقره / ۲، ۱۱۷) کلمه (بدیع *) به معنای "مبدع"، و مبدع از إبداع، به معنای ساختن و ایجاد چیزی است بدون آنکه نمونه قبلی داشته باشد[۲۴۱] و در اصطلاح، آفرینش بدون وساطت مادّه، ابزار و زمان و مرتبهای بالاتر از تکوین (آفرینش با وساطت مادّه) و احداث (آفرینش با وساطت زمان) است.[۲۴۲] ۲. "وَ خَلَقَ اللّهُ السَّمـوتِ و الأرضَ بِالحقِّ". (جاثیه / ۴۵، ۲۲) کلمه "خلق" به معنای تقدیر و اندازهگیری است[۲۴۳] و از آن جهت که آفرینش آسمانها توأم با تقدیر و اندازهگیری بوده، کلمه "خلق" به کار رفته است. ۳. "فاطِرِ السَّمـوتِ والأرضِ". (ابراهیم / ۱۴، ۱۰) کلمه "فطرت" به معنای آفریدن، برای طبیعت و شکلی که آماده کاری باشد، به کار میرود.[۲۴۴] ۴. "فَقَضهُنَّ سَبعَ سَمـوتٍ". (فصّلت / ۴۱، ۱۲) کلمه "قضی" به معنای پایان و به نهایت کمال رساندن است[۲۴۵]. ۵. "و السَّماءَ بَنینـها". (ذاریات / ۵۱، ۴۷) به گفته قتاده، مقصود آیه این است که ما آسمان را آفریدیم و با بهترین نظام برافراشتیم.[۲۴۶] این تعبیرهای گوناگون، گرچه در اصلِ معنای ایجاد مشترکند، هریک افزون بر معنای اصلی، دارای بار معرفتی خاصّی نیز هست. از آن جهت که خداوند آفریدگار آسمانها، به شمار میرود مالکیّت تام بر آسمانها نیز فقط از آن او است[۲۴۷] و در آیات فراوانی چون: "و لِلّهِ مُلکُ السَّمـوتِ" (آلعمران / ۳، ۱۸۹) و "لَه مُلکُ السَّمـوتِ و الأرضِ" (توبه / ۹، ۱۱۶) به این مطلب تصریح شده است که مالکیّت آسمانها به خداوند اختصاص دارد. خداوند افزون بر آنکه خالق و مالک آسمانها است، وارث آنها نیز شمرده میشود: "و لِلّهِ مِیرثُ السَّمـوتِ و الأرضِ". (آلعمران / ۳، ۱۸۰) اضافه "میراث" به "السموت و الارض" در این آیه، بیانیّه است؛ یعنی آسمانها و زمین با آنچه در آنها قرار دارد، میراث خداوند است. گویا مقصود از میراث بودن آسمانها و زمین این است: تمام انسانهایی که در دنیا بر اموالی مالکیّت اعتباری دارند، سرانجام فانی شده، آن اموال را از دست میدهند و فقط خداوند که مالک حقیقی آن اموال بوده و آنها را به انسانها عطا کرده است، مالک آنها باقی خواهد ماند؛ چنانکه ظاهر آیات قیامت مانند آیه ۲۶ رحمن / ۵۵ بر آن دلالت دارند.[۲۴۸][۲۴۹]
شمار آسمان ها
در آیات بسیاری با تعبیر سماوات، بر تعدّد آسمانها و با واژههای سبع سماوات، سبع طرائق و سبعا شدادا به هفتگانه بودن آنها تصریح شده است. برخی، عدد هفت در این آیات را کنایه از تعدادِ نامعیّن و تعداد آسمانها را به شمار ستارگان میدانند.خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
گسترش آسمان ها
در صورتی که عبارت "و إنّا لموسعون" در آیه ۴۷ ذاریات / ۵۱ (وَالسَّماءَ بَنَینها بأییْدٍ وَ إنّا لَمُوسِعُونَ) جمله مستأنفه باشد، به گسترش آسمانها اشاره دارد. در اینکه مقصود از توسعه آسمانها چیست، آرای گوناگونی بیان شده است. از ابنعبّاس نقل شده که یعنی ما توانایی آفرینش پدیدهای بزرگتر از آسمانها یا توسعه در آفرینش را داریم.[۲۵۰] به نظر برخی، خداوند در این آیه، عظمت آفرینش آنها را گوشزد کرده؛ یعنی آسمان به قدری بزرگ است که زمین و فضای اطراف آن در برابرش، چون حلقهای در کویر است؛[۲۵۱] امّا این تفسیرها با صریح آیه ناسازگار است؛ زیرا کلمه "لموسعون" بر فعلیّت و ادامه توسعه دلالت دارد و نه صِرف مقدور بودنش برای خداوند؛[۲۵۲] ازاینرو برخی مفسّرانِ متأخّر، آیه را با توجّه به کشفیّات کیهانشناسی تفسیر کرده و گفتهاند: به نظر دانشمندان، همه جهان در آغاز، یک قطعه بوده است؛ سپس انفجاری رخ داده و کرات و کهکشانها پدید آمدهاند و همواره در حال دورشدن از مرکز اصلی خود هستند و این تغییر، تحوّل و تکامل، میلیونها سال طول کشیده است و هم اکنون نیز ادامه دارد.[۲۵۳] برخی نیز این نظر را یکی از احتمالها، در تفسیر آیه مذکور دانستهاند.[۲۵۴] آنیشتاین، سلیفر و هوبل از جمله کسانیاند که بر گسترش دائم آفرینش و کهکشانها تأکید دارند.[۲۵۵] هوبل میگوید: تمام سحابیها جز پنج یا ششتای آنها که به ما نزدیکترند، از ما دور میشوند و سرعت آنها متناسب با فاصله زمین است؛ یعنی ستارهای که یک میلیون سال نوری فاصله دارد، در هر ثانیه ۲۵ کیلومتر از زمین دور میشود و آنکه دو میلیون سال نوری فاصله دارد، سرعتش دو برابر اوّلی است؛[۲۵۶] بنابراین، آیه در صدد بیان ادامه گسترش آسمانهااست؛ چنانکهآیات۲۷ و ۲۸ نازعات / ۷۹ به برافراشتن سقف آسمان (وسعت آفرینش) تصریح دارد: "ءَأنتم أشدُّ خَلقا أمِالسَّماءُ بَنلـها * رَفَعَ سَمکَها فَسَوّها" و به سبب توسعه آسمانها، با وجود ستارگان نورافشان؛ شب، تاریک و سیاه است.[۲۵۷][۲۵۸]
ویژگیهای آسمان
در قرآن، برای آسمان ویژگیهای گوناگونی ذکر شده که برخی از آنها به آسمان مادّی و برخی به آسمان معنوی مربوط میشود و بعضی نیز بین آسمان مادّی و معنوی مشترک است.
ویژگیهای آسمان مادی
سقف مرفوع
قرآن، درباره شکل و چگونگی بنای آسمانها تعبیرهای گوناگونی دارد. در یکجا آنرا سقف برافراشته دانسته: "وَالسَّقفِ المَرفُوعِ" (طور / ۵۲، ۵) و در یک آیه، تعبیر رفع (برافراشتن آسمانها) آمده: "اللّهُ الَّذِی رَفعَ السَّموتِ.".. (رعد / ۱۳، ۲) و یک جا، رفع را در مورد سقف آسمان به کار برده است: "رَفعَ سَمکَها فَسَوّها = سقف آن را برافراشت و آن را منظم ساخت". (نازعات / ۷۹، ۲۸) مقصود از برافراشتن آسمان، جدا ساختن آن از زمین است؛ بهگونهایکه بانورافشانی، رعدوبرق و ریزش باران بر زمین تسلّط دارد.[۲۵۹] برخی، تعبیر "فَسَوّلـها" را به کروی بودن آسمان که گرداگرد زمین را احاطه کرده، اشاره دانستهاند؛ زیرا "تسویه" به فاصله مساوی اجزای این سقف با زمین اشاره دارد و این، فقط با کروی بودن آسمان سازگار است.[۲۶۰] علاّمه طباطبایی "سوّاها" را به معنای چینش منظّم و مرتب اجزای آسمان میداند؛ به گونهای که هر جزئی براساس مقتضای حکمت در جای خود قرار گرفته است.[۲۶۱] به گفته فخر رازی، درباره شکل آسمان دو نظر وجود داشته: گروهی آسمان را همچون صفحهای صاف و گسترده و جمعی آن را کروی و مدوّر میدانند. تعبیر "کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسبَحُون = هریک در فلکی] = مداری [شناورند" (انبیاء / ۲۱، ۳۳) نظر دوم را تأیید میکند؛[۲۶۲] زیرا اگر کروی باشد، دارای فلک است. نیز گفتهاند: خداوند آسمان را به شکل بنا، سقف و گنبدی استوار و بر افراشته برفراز زمین قرار داد و آن را با نیروی جاذبه، از سقوط حفظ کرد.[۲۶۳] تعبیر "سقف" از آن رو است که ستارگان و کرات، چنان سراسر آسمان را پوشاندهاند که به سقفی میمانند؛ همچنین ممکن است به جوّ اطراف زمین اشاره باشد که مانند سقفی محکم آن را فرا گرفته، از آسیب شهابسنگها حفظ میکند.[۲۶۴][۲۶۵]
ذات حبک
"وَالسَّماءِ ذاتِ الحُبُکِ". (ذاریات / ۵۱، ۷) حُبُک جمع حِباک است و به چین و شکنهایی گفته میشود که باد بر روی رملها و آب پدید میآورد. معنای دیگرش، موهای مجعّد است.[۲۶۶] درباره آسمان، به راههایی گفته میشود که در آن وجود دارد.[۲۶۷] این راهها ممکن است بر اثر شکلهای گوناگون تودههای ستارگان و افلاک موجود بر صفحه آسمان یا بر اثر نقشها و موجهای ابرها پدید آمده باشد.[۲۶۸] از حسن بصری نقل شده: حبُک یعنی ستارگان فروزان آسمان.[۲۶۹] ابنعبّاس، قتاده، عکرمه و مجاهد گفتهاند: حبک یعنی استواری، محکمی و زیبایی آسمان[۲۷۰]. سعیدبن جبیر آن را به زینت و زیبایی تفسیر کرده است.[۲۷۱] به نظر علاّمه طباطبایی "حُبُک" درباره آسمان اگربه معنای زینت * و زیبایی باشد، با آیه "إنّا زَیَّنّا السَّماءَ الدُنیا بِزینَةٍ الکَواکِب" (صافّات / ۳۷، ۶) تأیید میشود و اگر به معنای آفرینش استوار باشد، باآیه "والسَّماءَبَنینها بأییْدٍ = وماآسمان راباقدرت بنا کردیم" (ذاریات / ۵۱، ۴۷) تقویت میشود و اگر به معنای راههای گوناگون آسمان باشد، در آیه "وَ لقد خَلَقنا فَوقَکمسَبعَ طَرائِقَ" (مؤمنون / ۲۳، ۱۷) بیان شدهاست واین معنا با جمله قسم"وَالسَّماءِ ذاتِ الحُبُک" (ذاریات / ۵۱، ۷) و جواب آن "إنّکم لَفیقَولٍمُختَلِفٍ" (ذاریات / ۵۱، ۸) که در آن گوناگونی آرای مردم را باز میگوید، مناسبتر است.[۲۷۲] از امامرضا(ع) روایتی نقل شده که از آن استفاده میشود، حُبُک نیروی جاذبه میان آسمان و زمین است [۲۷۳].[۲۷۴]
ذات رجع
"وَالسَّماءِ ذاتِ الرَّجعِ = قسم* به آسمان پر باران". (طارق / ۸۶، ۱۱) بیشتر مفسّران، "رجع" را به باران تفسیر کردهاند؛[۲۷۵] زیرا به شکل بخار از دریا به آسمان میرود و دوباره از آنجا به زمین بازمیگردد. [۲۷۶] مؤیّد این نظر، سیاق آیه بعدی است: "وَالأرضِ ذاتِالصَّدع = قسم به زمین پر شکاف" (طارق / ۸۶، ۱۲) که با قسم به آسمان پر باران مناسب است. [۲۷۷] برخی "رجع" را به حرکت، رفت و برگشت و جابهجایی ستارگان، خورشید و ماه تفسیر کردهاند [۲۷۸] و قرطبی آن را به معنای نفع، نقل کرده است. فرشتگان را نیز رجع آسمان دانستهاند؛ چون به زمین میآیند و با اعمال بندگان به آسمان بازمیگردند. [۲۷۹][۲۸۰]
ذات بروج
خداوند، در سه آیه تصریح کرده که در آسمان برجهایی را قرار داده است: "وَالسَّماءِ ذاتِ البُروج = قسم به آسمان که دارای برجهای] بسیار [است" (بروج / ۸۵، ۱) و نیز حجر / ۱۵، ۱۶ و فرقان/ ۲۵، ۶۱. گفتهاند: بروجِ * آسمانها، ستارگانند که مانند قصر در آسمان برافراشتهاند.[۲۸۱] جمعی، بروج را ستارگان مخصوص دانستهاند، نه همه ستارگان،[۲۸۲] و گروهی، آن را بروج دوازدهگانه شمردهاند که عبارتند از: حَمَل، ثور، جوزاء، سرطان، اسد، سُنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت،[۲۸۳] و برخی آن را به منظومه شمسی تفسیر کردهاند؛[۲۸۴] ولی علاّمه طباطبایی، بروج را جایگاه ستارگانآسمان میداند و معتقد است که تفسیر آن به بروج دوازدهگانه علم هیأت درست نیست.[۲۸۵] گویا مقصود وی از جایگاه ستارگان، کهکشانها باشد؛ چنانکه بروج آسمان را به کهکشانها نیز تفسیر کردهاند.[۲۸۶][۲۸۷]
برافراشته با ستون نامریی
خداوند در آیه ۲ رعد / ۱۳ به برافراشتن آسمانها بدون ستون یا بدون ستون دیده شدنی اشاره میکند: "اللّهُ الَّذِی رَفعَ السَّموتِ بِغَیر عَمَدٍ تَرونَها". این موضوع در آیه ۱۰ لقمان / ۳۱ نیز آمده است. در تفسیر این دو آیه گفتهاند: اگر "ترونَها" را جمله معترضه بدانیم، به این معنا است که آسمانهاستون ندارند و به فرمان خداوند نگهداری میشوند.[۲۸۸] این نظر با هیأت بطلمیوس (بطلیموس) که آسمانها را چون پوست پیاز تودرتو میداند، موافق است؛ زیرا براساس آن، هریک از آسمانها به دیگری تکیه دارد و معلّق نیست تا به ستون نیاز داشته باشد.[۲۸۹] شیخ طوسی نیز بر آن است که "بِغَیر عَمَدٍ تَرَونَها" یعنی ستون ندارند؛ زیرا اگر چنین میبود، دیده میشدند و به سبب بزرگیشان نیاز به ستونهای دیگری داشتند و همینطور ادامه مییافت و تسلسل لازم میآمد.[۲۹۰] اگر "تَرَوْنَها" را صفت "عَمَد" بدانیم باید گفت: براساس قانون عمومی "علّیت"، آسمانها نیز دارای ستونند و ممکن است ستون آنها قوّه جاذبه یا اسباب دیگری باشد؛ ولی دیدنی نیستند و این از قدرت خداوند دور نیست؛ چه اینکه او خود، آسمانها را با جاذبه برافراشته است.[۲۹۱] در هیأت جدید نیز ثابت شده که تمام اجرام آسمانی (ثوابت و سیّارات) درفضایی بیپایان، مشمول قانون جاذبه عمومی، و همه جاذب و مجذوب یکدیگرند و آسمانها را همین قانون، نگه داشته است.[۲۹۲] برخی "میزان" در آیه ۷ الرحمن / ۵۵ (وَالسَّماءَ رَفَعَها و وَضَعَ المیزانَ) را به معنای تعادل میان قوای جاذبه آسمانها دانستهاند که از سقوط و جدایی آنها جلوگیری میکند.[۲۹۳] از امام رضا(ع) روایتی نقل شده که از آن برداشت میشود، مقصود از حُبک در آیه ۷ ذاریات / ۵۱ نیروی جاذبه است.[۲۹۴][۲۹۵]
بی شکاف و شکست
خداوند آسمانها را پر از ستارگان زیبا آفرید؛ با این حال، هیچ رخنه و شکافی در آن دیده نمیشود: "أَفلَم یَنظرُوا إلی السَّماءِ فَوقَهم کَیف بَنَینـها و زَیَّنـّهَا وَ مالَها مِن فُروجٍ". (ق / ۵۰، ۶) "مالَها مِن فُروجٍ" یا معنای نبود شکاف در آسمان اطراف زمین (جوّ) را دارد که تعبیر دیگر آن، "سقف محفوظ" (انبیاء / ۲۱، ۳۲) است یا به معنای نبود نقص و ناموزونی در آسمانها است و یا به این نظریّه اشاره دارد که فضای تمام عالم مادّی و فواصل ستارگان، از مادّهای بیرنگ و بیوزن به نام اِتِر (اثیر) پر است که امواج نور را حمل میکند. طبق این نظریّه، هیچ شکافی در آسمانها نیست؛ بلکه همه سیّارات و ثوابت در آن مادّه غوطهورند؛ البتّه این سه تفسیر با یکدیگر منافاتی ندارند [۲۹۶][۲۹۷]
مبدا نزول باران=
براساس آیات بسیاری، آسمان مبدأ نزول باران شمرده شده: "وَاللّهُ أنزَلَ مِن السَّماءِ ماءً فَأحیابِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها". (نحل / ۱۶، ۶۵)[۲۹۸]
محکم و استوار
"وَ بَنَینا فَوقَکم سَبعاً شِداداً = و بر فراز شما، هفت] آسمان [محکم بنا کردیم". (نبأ / ۷۸، ۱۲) خداوند، آسمانها را به "شداد" وصف کرده؛ زیرا با صلابت و فسادناپذیر است. آن را بدون ستون دیده شدنی برافراشته و از سقوط حفظ کرده[۲۹۹] و شکستگی و سوراخ در آن نیست و "بَنینا" (آن را بنا کردیم) به این اشاره دارد که آسمان سقف است؛ ولی در محکمی، به بُنیان میمانَد که در برابر آفتها و خرابیها از سقف مقاومتر است. [۳۰۰][۳۰۱]
مزین به ستارگان
در آیه ۱۶ حجر / ۱۵ "تزیین" برای مطلقِ آسمان و در آیات ۶ صافات / ۳۷ و ۱۲ فصّلت / ۴۱ و ۵ ملک / ۶۷ برای آسمان دنیا (اوّل / نزدیک) دانسته شده و در آیه ۶ ق / ۵۰ به تزیین آسمانی که بالای سر انسانها قرار دارد، اشاره شده: "اَفلَمیَنظروا إلی السَّماءِ فَوقَهم کیف بَنینـها وَ زَیَّنّـها". همین امر، سبب اختلاف مفسّران شده که آیا ستارگان، مخصوص آسمان دنیا و زینت آن هستند یا در همه آسمانها پراکنده شده، از آنجا بر آسمان اوّل میتابند و موجب زینت آن شدهاند. برخی برآنند که ستارگان، نه تنها برای ساکنان زمین، بلکه برای همه تماشاگران، در همه جهان، زینت آسمانند؛ بنابراین، همه ستارگان در همه آسمانها، سبب زینت آسمان هستند. [۳۰۲] علاّمه طباطبایی معتقد است: معنای تزیین آسمان به ستارگان، این است که آنها در آسمان اوّل (یا ابتدای آن) مانند قندیلهایی آویزانند و اگر در همه آسمانها پراکنده بودند، نه تنها زینت آسمان اوّل، بلکه زینت دیگر آسمانها نیز شمرده میشدند؛ در حالی که قرآن میگوید: آنها زینت آسمان دنیا هستند. افزون بر این، از ظاهر آیات به دست میآید که آسمان اوّل، همین عالمِ نجوم و کواکب بالای سر ما است؛ پس این نظر که در همه آسمانهاستاره وجود دارد و چون بر آسمان اوّل میتابند، زینت آن شمرده شدهاند، بیدلیل است. [۳۰۳] خداوند در یک جا زینت آسمان دنیا را ستارگان معرّفی میکند: "إنّا زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِزینَةٍ الکَواکِبِ" (صافات / ۳۷، ۶) و در آیات ۱۲ فصّلت / ۴۱ و ۵ ملک / ۶۷ از ستارگان زینتدهنده آسمان، به مصابیح تعبیر کرده است: "وَ زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبِیحَ" "وَ لَقَد زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبِیحَ" و در جای دیگر، بنابر احتمالی "بروج" را زینت آسمان میداند: "وَلَقَد جَعَلنا فِی السَّماء بُروجاً و زیَّـنّـها لِلنّـظرینَ". (حجر / ۱۵، ۱۶) مفسّران، مصابیح را همان ستارگان و بروج را ستارگان یا منازل سیر آنان میدانند. (ذات بروج، همین مقاله) زینت بودن ستارگان برای آسمان، به سبب نور آنها است؛ زیرا هنگامی که به آسمان مینگریم، ستارگان را میبینیم که هم چون گوهرهای درخشانبرروی آن، زیباترین صحنهها را پدید آوردهاند یا با شکلهای متناسب و گوناگون، مانند جوزاء، بنات نعش، ثریّا یا با طلوع و غروبشان زینتند. [۳۰۴][۳۰۵]
دارای ملکوت
آسمان و زمین دارای مُلک و ملکوتند. به گفته ابنمنظور، مُلک و ملکوت به معنای قدرت و عظمت است[۳۰۶] و خداوند مردم را به اندیشه در ملکوت آسمانها و زمین سفارش میکند: "أوَلمیَنظُروا فِی مَلَکوتِ السَّمـوتِ والأرضِ". (اعراف / ۷، ۱۸۵) ملکوت، از ملک به معنای حکومت و مالکیّت، و رساتر از مُلک * در مالکیّت است؛ زیرا "واو" و "تاء" بر مبالغه دلالت میکنند.[۳۰۷] هر موجودی به جز وجه ظاهری که رو به خود او است (مُلک) وجهی باطنی نیز دارد که رو به خدا است و در عرف قرآن به آن ملکوت گفته میشود: "إنّما أمرُهُ إذا أرادَشَیئاً أَن یَقولَ لَه کُن فَیکونَ * فسُبحنَ الَّذی بِیدِه مَلکوتُ کُلِّ شَیءٍ" (یس / ۳۶، ۸۲ و ۸۳) و این که قرآن میفرماید: ملکوت هر چیز به دست خدا است، برای این است که دلالت کند خداوند بر باطن هر چیز تسلّط دارد و غیر او کسی از این تسلّط بهرهمند نیست. مشاهده ملکوت ملازم با یقین است؛ از این رو خداوند میفرماید: "وَ کَذلِکَ نُرِی إبرهیمَ مَلکوتَ السَّموتِ وَالأرضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ المُوقِنینَ = و اینگونه، ملکوت * آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقینکنندگان باشد". (انعام / ۶، ۷۵)[۳۰۸] آرای مفسّران درباره ارائه ملکوت آسمانها و زمین به ابراهیم گوناگون است:
۱. مقصود رؤیت خورشید، ماه و ستارگان هنگام طلوع آنها است؛[۳۰۹] ۲. مقصود از رؤیت، دیدن ظاهری نبوده؛ بلکه دیدن آثار قدرت الهی بر آفرینش خورشید، ماه، ستارگان و موجودات در زمین است تا در برابر بتپرستان بر توحید استدلال کند؛[۳۱۰] ۳. مراد، آیات خداوند است؛[۳۱۱] ۴. منظور، حوادثی است که بر مالکیّت خداوند دلالت میکند و جز او کسی مالک آنها نیست؛[۳۱۲] ۵. منظور، عبادت فرشتگان و شگفتیهای آفرینش است.[۳۱۳] ابوالفتوح میگوید: خداوندحجاب را از مقابل چشمان ابراهیم برداشت. درهای آسمان به رویش گشوده شد و عرش را به او نشان داد تا عجایب آسمان و زمین را ببیند؛[۳۱۴] ۶. ملک عظیم و سلطه قاهر خداوند است.[۳۱۵] از امامصادق(ع) نقل شده که خداوند برای ابراهیم از آسمان و زمین و هر آنچه در آنها وجود دارد و از فرشتهای که آسمان را حمل میکند و از عرش و کسی که بر آن قرار دارد، پرده برداشت و همین معنا برای رسولخدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) نیز وجود داشت.[۳۱۶][۳۱۷]
مورد عرضه امانت
خداوند میفرماید: ما امانت * را به آسمانها و زمین عرضه کردیم؛ ولی آنها از پذیرش آن سرباز زدند و از آن ترسیدند: "إنّا عَرضنا الأمانَةَ علی السَّموتِ و الأرضِ و الجِبالِ فَأبَینَ أن یَحمِلنَها وَ أَشفَقنَ". (احزاب / ۳۳، ۷۲) نظر مفسّران درباره امانتی که به آسمانها عرضه شد، گوناگون است: ۱. تکالیفی که خداوند بر بندگان واجب کرده است؛[۳۱۸]
۲. امانتهای مردم و وفای به عهدشان است؛[۳۱۹] ۳. عقلی است که ملاک تکلیف و مناط ثواب و عقاب به شمار میرود.[۳۲۰]
۴. قول "لا إله إلاّ اللّه" است؛[۳۲۱]
۵. ولایتالهی و کمال عبودیت است؛[۳۲۲] ۶. منظور صفت اختیار و آزادی اراده است که انسان را از دیگر موجودات ممتاز میکند.[۳۲۳] به گفته ابن عبّاس، عدم پذیرش امانت الهی از سوی آسمان از باب معصیت نبوده؛ بلکه میترسیده که نتواند به تکلیف عمل کند.[۳۲۴].[۳۲۵]
ویژگیهای آسمان معنوی
جای گاه فرشتگان
از آیات به دست میآید که جایگاه فرشتگانآسمان است: "قُل لَو کانَ فِیالأرضِ مَلـئِکةٌ یَمشُونَ مُطمَئِنّینَ لَنزَّلنا عَلیهِم مِنالسَّماء مَلَکاً رَسُولاً" (اسراء / ۱۷، ۹۵)، "وَ کَم مِن مَلَکٍ فِیالسَّموتِ". (نجم / ۵۳، ۲۶) حضرت علی(ع) دروصف فرشتگانواعمالشان میگوید: سپس خداوندِ سبحان، آسمانهای برافراشته را از هم گشود و میان آنها را از اقسام فرشتگان پر کرد. [۳۲۶] آیا مقصود از آسمانهایی که محل فرشتگان است، کرات و افلاک محسوس و مادّی است یا کنایه از عالمی دیگر است؟ به نظر علاّمه طباطبایی، مقصود، آسمانی که میبینیم، نیست؛ بلکه عالم ملکوت است که افقی عالیتر از عالم ملک و محسوس دارد؛[۳۲۷] چنانکه ملائکه نیز خود مجرّدند نه مادّی.[۳۲۸]
دارای کلید
در آیه ۶۳ زمر / ۳۹ از کلیدهای آسمان یاد شده: "له مَقالیدُ السَّمـوتِ والأرضِ."... نظر مفسّران درباره کلیدهای آسمان گوناگون است:
۱. کلیدهای خزینههای آسمان مقصود است؛[۳۲۹] ۲. کلید ارزاق آسمان و زمین و اسباب رزق چون باران است؛[۳۳۰] ۳. طاعت آنها مقصود است و معنای آیه چنین میشود: اِطاعت هر آنکه در آسمانها و زمینها وجود دارد برای خدا است؛[۳۳۱] ۴. مراد از کلیدهای آسمانها و زمین، کلیدهای خزائن و غیب آنها است که تمام اشیاء و نظام جاری در آنها از آنجا ظهور کرده، به عالم شهادت میآیند و مالکیّت کلیدها کنایه از مالکیت این خزائن است که از جمله آنها وجود اشیا و روزیها و عمرهای آنان و هر آن چه از ابتدای وجود تا هنگام رجوع به پروردگار با آن مواجه هستند، به شمار میرود. پیامبراکرم(ص) در تفسیر "مقالید" فرمود: یعنی، هر صبح و شام ده بار این جمله را تکرار کنی: لا إله إلاّ اللّه و اللّه اکبر و سبحان اللّه و الحمد للّه و أستغفر اللّه و لا قوّة إلاّ باللّه الأوّل و الأخر و الظاهر و الباطن له الملک و له الحمد بیده الخیر و هو علی کلّ شیء قدیر. [۳۳۲][۳۳۳]
دارای در=
براساس پارهای از آیات و راویات، آسمان درهایی دارد که به روی برخی باز میشود و به روی برخی دیگر بسته است: "إنّالَّذینَ کَذَّبوا بـ ٔ یـتِنا و استَکبَروُا عَنها لاتُفَتَّحُ لَهُم أبوبُ السَّماءِ و لایَدخُلونَ الجَنَّةَ = در حقیقت کسانی که آیات ما را دروغ شمردند واز] پذیرفتن [آنهاتکبّر ورزیدند، درهای آسمان بر ایشان گشوده نمیشود و به بهشت درنمیآیند". (اعراف / ۷، ۴۰) امامباقر(ع) میفرماید: اعمال و ارواح مؤمنان را بهسوی آسمان میبرند و درهای آسمان به رویشان گشوده میشود؛ امّا روح و عمل کافر را بهسوی سجّین (دوزخ) پایین میبرند. [۳۳۴] از آیات قرآن میتوان استفاده کرد که گاهی آسمان مقصد بوده ودارای درهایی است که با گذر از آنها میتوان به آسمان رسید و گاهی نیز مرتبهای بالاتر از آسمان مقصد است که در این صورت، خود آسمان "در" برای آن مرتبه بوده، با گذر از آسمان میتوان به آن مقصد رسید: "و فُتِحتِ السَّماء فکانت أبوباً" (نبأ / ۷۸، ۱۹) البتّه برخی مفسّران در ذیل این آیه گفتهاند: درهای آسمان برای نزول فرشتگان گشوده میشود. [۳۳۵] درباره حقیقی یا مجازی بودن درهای آسمان دو رأی است:
۱. آسمان، به حقیقت درهایی دارد که به روی بعضی گشوده و به روی برخی بسته میشود که این قول، دور از ذهن نیست.
۲. وجودِ در برای آسمان و گشوده نشدن آن کنایه و تمثیل است[۳۳۶] و اینگونه نیست که آسمان دارای سقفی جرمانی با دو لنگه در باشد که به روی بعضی باز و به روی برخی بسته باشد. [۳۳۷] گشوده شدن درهای آسمانکه همانجوّ بالای سر ما است، به وسیله آب: فَفَتحنا أبوبَ السَّماءِ بماءٍ مُّنهمِرٍ" (قمر / ۵۴، ۱۱) نیز کنایهای تمثیلی از شدّت ریختن آب و جریان پپاپی باران است که گویی باران در پشت آسمان انبار شده و همین که درهای آسمان بازمیشود، به شدّت فرومیریزد. [۳۳۸][۳۳۹]
مجرای نزول وحی
از آیه ۱۴۴ بقره / ۲ استفاده میشود، پیامبر که در انتظار تغییر قبله بود، برای نزول وحی * به آسمان مینگریست: "قَد نَری تَقَلُّبَ وَجهِک فِیالسَّماءِ = ما گردش روی تو را در آسمان] به انتظار وحی [میبینیم". طبرسی در شأن نزول این آیه میگوید: پیامبر به جبرئیل گفت: دوست دارم خداوند مرا از قبله یهود به غیرِ آن بگرداند. جبرئیل گفت: من هم بندهای چون تو هستم. تو نزد پروردگارت با کرامتی. از او درخواست کن. چون جبرئیل به آسمان رفت، حضرت، پیوسته به آسمان نظر میکرد تا این آیه نازل شد[۳۴۰][۳۴۱]
جای گاه ومبدا تدبیر امور
از آیات قرآن به دست میآید که جای گاه تدبیر امور، آسمان است: "إنّ ربَّکمُ اللّهُ الّذی خَلَقَالسَّمـوتِ والأرضَ فِی سِتَّةِ أیّامٍثُمَاستَوی عَلَیالعَرشِیُدَبّرُالأمرَ = هماناپروردگار شماخدایی یکتااست کهآسمانهاو زمین را در شش روز آفرید؛ پس بر عرش استیلا یافت] و [کار] جهان [را تدبیر میکند". (یونس / ۱۰، ۳) تدبیر، عبارت از چینش اشیای گوناگون در جای خاصّ خود با نظمی زیبا است؛ به طوری که هر چیز به هدف و مقصود خود برسد.[۳۴۲] خداوند که بر هر چیز احاطه دارد، تدبیر امورزمین را از آسمان نازل میکند؛ بنابراین، موطن تدبیر امر زمینی، آسمان است: "یُدَبِّرُالأمَر مِنَ السَّماءِ إلیَ الأرضِ". (سجده / ۳۲، ۵)[۳۴۳] به گفته ابنعبّاس، مقصود از تدبیر، نزول قضا * و قدر از آسمان است.[۳۴۴] به گفته علاّمه طباطبایی، از مجموعه آیات مربوط به امر در آسمانها معنای دقیقی فهمیده میشود. از آیه "یُدبِّرُ الأمرَ مِن السَّماءِ إِلَی الأرضِ" (سجده / ۳۲، ۵) استفاده میشود که آسمان، مبدأ امری است که از ناحیه خداوند به زمین نازل میشود و آیه "اللّهُ الَّذی خَلَق سَبعَ سَموتٍ وَ مِن الأرضِ مِثلَهنَّ یَتَنزَّلُ الأَمرُ بَینَهنّ" (طلاق / ۶۵، ۱۲) دلالت دارد که امر، از آسمانی به آسمان دیگر نازل میشود تا به زمین میرسد و از آیه "وَ لَقَد خَلَقنا فَوقَکم سَبعَ طرائقَ" (مؤمنون / ۲۳، ۱۷) استفاده میشود که آسمانها راههایی برای سلوک امر از سوی خداوند هستند؛ بنابراین در آیه "... و أوحی فی کلّ سماءٍ أمرها" (فصلت، ۴۱، ۱۲) مقصود از وحی کردن امر هر آسمانی به آن، این است که خداوند به اهل هر آسمانی یعنی فرشتگان ساکن آن، امر مربوط به آنها را که عبارت از خلق اشیا و ایجاد حوادث باشد، وحی کرده است؛[۳۴۵] البتّه در تفسیر آیه ۱۲ فصلت / ۴۱، آرای دیگری نیز گفته شده است؛ مانند: خداوند آنچه که هر آسمانی استعداد آن را داشت یا حکمت الهی مقتضی وجود آن در آسمانها بود، مانند فرشتگان، ستارگان و... را آفرید.[۳۴۶] به فرشتگان هر آسمان، فرمان عبادت را وحی کرد.[۳۴۷] برای هر آسمان تکالیف ویژهای قرار داد و به آن وحی فرستاد.[۳۴۸][۳۴۹]
جای گاه بهشت
از ظاهر بعضی آیات استفاده میشودکه بهشت * در آسمان است: "إنَّ الَّذِین کَذَّبوا بِـ ٔ یـتِنا واستَکبَرُوا عَنها لاتُفَتَّحُ لَهُم أبوبُ السَّماءِ وَلا یَدخُلُونَ الجَنَّة = در حقیقت کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از] پذیرفتن [آنها تکبّر ورزیدند، درهای آسمان بر ایشان گشوده نمیشود و به بهشت درنمیآیند" (اعراف / ۷، ۴۰)، "وَ فِیالسَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدُون = و روزی و آن چه وعده داده شدهاید، در آسمان است". (ذاریات / ۵۱، ۲۲) به نظر برخی مفسران مقصود از "ما توعدون" بهشت است که با توجّه به آیه "عِندَ سِدرَهِالمُنتَهی * عِندَها جَنَّةُ الَمأوی = نزدیک سدرهالمنتهی *، همانجا که بهشت جای آرامش است" (نجم / ۵۳، ۱۴ و ۱۵) فهمیده میشود؛[۳۵۰] زیرا سدرهالمنتهی نیز در آسمانها قرار دارد. زمخشری، جایگاه بهشت را در آسمان هفتم، تحت عرش میداند. [۳۵۱][۳۵۲]
ویژگیهای مشترک بین آسمان مادی و معنوی
تسبیح کننده
آسمانها همانند دیگر موجودات عالم، حمد و تسبیح * خدا را میگویند: "تُسَبِّـحُ لَهُالسَّمـوتُ السَّبعُ والأرضُ وَ مَن فِیهِنَّ و إن مِن شَیءٍ إلاّ یُسبِّـحُ بِحَمدِه وَ لکِن لاّ تَفقَهُونَ تَسبیحَهُم..".. (اسراء / ۱۷، ۴۴) شاید از پایان آیه که دلالت دارد انسانها، تسبیح اشیا از جمله آسمانها را نمیفهمند، بتوان استفاده کرد که مقصود از این تسبیح، تسبیح تکوینی نیست؛ زیرا وجود هر موجودی تسبیح تکوینی او را نشان میدهد و این مطلب برای انسانها قابل فهم است.[۳۵۳]
مطیع خداوند
قرآن، با صراحت، فرمانبرداری آسمان و زمین در مقابل اوامر الهی را بیان میکند: "فَقالَ لَها و لِلأرضِ ائتِیا طَوعاً أو کَرهاً قَالَتا أتَینا طائِعِین". (فصّلت / ۴۱، ۱۱) به گفته ابنعبّاس، خداوند پس از آفرینش آسمان و زمین به آنها فرمود: همراه با آنچه در شما خلق کردم بیایید. آسمان به همراه خورشید و ماه و ستارگان آمد. خداوند به آسمان فرمود: خورشید و ماه و ستارگان تو طلوع کنند و آنچه امر میکنم، انجام ده. [۳۵۴]اطاعت آسمان و زمین چون امر خداوند به آنها، تکوینی و ایجادی بوده است. ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۶.</ref>[۳۵۵]
جای گاه رزق و برکت
آیات فراوانی گویای این است که رزق * و روزی شما در آسمان است: "وَ فِیالسَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدُون". (ذاریات / ۵۱، ۲۲) درآیه دیگر میفرماید: چهکسی شما را از آسمانو زمین روزی میدهد؟ "... وَ مَن یَرزقُکُم مِنالسَّماءِ والأرضِ".(نمل / ۲۷، ۶۴) در جای دیگر میفرماید: آیا جز خداوند کسی هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ "هَل مِن خـلقٍ غَیرُ اللّهِ یَرزُقُکم مِن السَّماء والأرضِ."... (فاطر / ۳۵، ۳) به گفته بسیاری از مفسّران، مقصود از رزق در اینگونه آیات، اسباب رزق، و منظور از اسباب رزق، نزول باران [۳۵۶] یا اعمّ از خورشید، ماه، ستارگان و اختلاف شب و روز و پیدایش چهار فصل است. در آیه دیگر میفرماید: "وَلَو أنَّ أهلَالقُری ءامَنوا وَاتَّقوا لَفَتحنا عَلیهِم بَرَکـتٍ مِنالسَّماءِ وَالأرضِ = و اگر مردم شهرها ایمان آورده، به تقواگراییده بودند، به طور قطع برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم".
(اعراف / ۷، ۹۶) به گفته برخی، مقصود از "وَ فِی السَّماءِ رِزقُکُم.".. در آیه ۲۲ ذاریات / ۵۱ این است که رزق و روزی شما در آسمان اندازهگیری میشود یا اینکه رزق و روزی شما در لوحِ محفوظِ موجود در آسمان نوشته شده است. [۳۵۷]این احتمال نیز وجود دارد که منظور از آسمان، عالم غیب باشد و مقصود از رزق، هر آن چه انسان از آن بهره میبرد، اعمّ از خوردنی، نوشیدنی، لباس، مسکن، فرزند، علم، نیرو، و مانند آنکه تمام این موارد از عالم غیب و از نزد خداوند نازل میشوند. [۳۵۸][۳۵۹]
سقف محفوظ
آسمان، سقفی برافراشته و در همان حال، محفوظ است: "وَ جَعَلنا السَّماءَ سَقفًا مَحفُوظًا". (انبیا / ۲۱، ۳۲) درباره محفوظ بودن آسمان، تفسیرهای گوناگونی بیان شده است:
الف. آسمان، از پوسیدگی، نابودی، تغییر و دستیابی کسی به آن حفظ شده است[۳۶۰]. ب. از نفوذ و استراق * سمع شیطانها حفظ شده؛ چنانکه در جای دیگر آمده است: "و حَفِظنـها مِن کُلِّ شَیطـنٍ رَجِیمٍ = و آن] آسمان [را از هر شیطان * رانده شدهای حفظ کردیم". (حجر / ۱۵، ۱۷) [۳۶۱] پ. خداوند، آن را از سقوط بر زمین حفظ کرده. در آیهای دیگر آمده است: "وَ یُمسِکُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلیالأرضِ إلاّ بإذنهِ = و آسمان را نگه میدارد تا جزبه فرمان او برزمین فرو نیفتد". (حج / ۲۲، ۶۵) [۳۶۲] ت. از شرک و گناهان محفوظ است؛[۳۶۳] یعنی در آن شرک و گناهی واقع نمیشود.[۳۶۴]
حیات در آسمان ها
در وجود موجودات جاندار و عاقل دیگر، جز فرشتگان در آسمانها اختلاف است. گروهی با ادلّه عقلی، روایی و قرآنی، اصرار بر اثبات وجود حیات در آسمانها دارند. از دو آیه میتوان وجود "دابّه" در آسمانها را استفاده کرد: "وَلِلّهِ یَسجُد ما فِی السَّمـوتِ وَ ما فیالأرضِ مِن دابّةٍ و الملـئکةُ = تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد و همچنین فرشتگان، برای خدا سجده میکنند" (نحل / ۱۶، ۴۹)، "وَ مِن ءایـتهِ خَلقُ السَّمـوتِ و الأرضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِن دابّةٍ = و از آیات او است، آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر کرده" (شوری / ۴۲، ۲۹) برخی برآنند که در آیه نخستین، چون فرشتگان از دابّه جدا شدهاند، نمیتوان دابّه را به فرشته تفسیر کرد؛ افزون بر این که اطلاق دابّه بر فرشته مصطلح نیست. [۳۶۵] از سوی دیگر بعید است که از این کرات و اجرام آسمانی و کهکشانهای عظیم، فقط زمین محل زندگی باشد. [۳۶۶] گروهی دیگر، به وجود موجودات زنده، جز فرشتگان در آسمانها عقیده ندارند و در تفسیر آیات مذکور گفتهاند: در آیه ۴۹ نحل / ۱۶ "دابّه" مربوط به زمین، و فرشته مربوط به آسمان است و در آیه ۲۹ شوری / ۴۲ دابّه به آسمان و زمین نسبت داده شده؛ ولی ویژه زمین است؛ چنانکه خروج لؤلؤ ومرجان از آب شور است؛ امّا در آیه "یَخرُجُ مِنهُما اللُّؤلُؤُ وَ المَرجانُ" (الرحمن / ۵۵، ۲۲) به آب شور و شیرین هر دو نسبت داده شده است. [۳۶۷][۳۶۸]
عدم نفوذ در آسمان و گذر از آن
براساس هیأت قدیم، افلاکی وجود دارند که دارای صفات اجسام عنصری از جمله خرق و التیام نیستند؛[۳۶۹] ازاینرو نفوذ به آسمانها غیرممکن است. کیهانشناسان کنونی به طور کلّی نظریّه افلاک را باطل میدانند.[۳۷۰] در آیه ۳۳ الرحمن / ۵۵ به خروج از آسمانها اشاره شده است: "یَـمَعشَر الجِنِّ وَالإِنسِ إن استَطَعتُم أن تَنفُذُوا مِن أقطارِ السَّموتِ وَالأرضِ فانفُذُوا لاتَنْفُذُونَ إلاّ بِسُلطـنٍ = ای گروه جن و انس! اگر میتوانید از مرزهای آسمانها و زمین بگذرید، بگذرید؛ ولی هرگز نمیتوانید، مگر با نیرویی] فوقالعاده]". (الرحمن / ۵۵، ۳۳) از سیاق آیات به دست میآید که این خطاب، به روز قیامت مربوط بوده، خطابی تعجیزی است؛ یعنی انسانها نمیتوانند با نفوذ از نواحی آسمانها و زمین، از ملک الهی خارج شده، از مؤاخذه بگریزند؛ زیرا این نفوذ، به نوعی سلطه و قدرت نیاز دارد که انسانها فاقد آن هستند.[۳۷۱] در تفسیر این آیه نظریّات دیگری نیز ارائه شده است؛ مانند اینکه آیه، هم ناظر به رستاخیز و هم ناظر به دنیا است و یا اینکه آیه به مسافرتهای فضایی بشر اشاره دارد که شرط آن داشتن سلطه علمی و صنعتی است یا اینکه منظور از نفوذ، نفوذ فکری و علمی در اقطار آسمانها است که با قدرت استدلال امکان دارد.[۳۷۲] برخی نیز مقصود از خروج از آسمانها و زمین را فرار از مرگ دانستهاند که برای آدمیان و جنّیان امکانپذیر نیست.[۳۷۳] خداوند در جایی دیگر، مشرکانرابه تحدّی (مبارزهطلبی) فرا میخواند که اگر میتوانند، با اسباب به آسمانها بروند و در امور آنجا تصرّف و دخالت کنند و نگذارند بر پیامبر، وحی نازل شود: "أم لَهُم مُلکُ السَّموتِ وَالأرضِ و ما بَینَهُما فَلیَرتَقُوا فِیالأسبـبِ". (ص / ۳۸، ۱۰) "اسباب" در اینجا به چیزهای نفوذناپذیر، مانند راههای آسمان [۳۷۴] یا درهای آن، تفسیر شده است.[۳۷۵] در جای دیگر، از این مطلب که شیاطین میخواهند به آسمانها نفوذ کرده، سخنان ملکوت اعلا را بشنوند، ولی شهابها آنان را تعقیب میکنند و از استراق سمع بازشان میدارند، سخن به میان آمده است: "إلاّ مَن خَطِفَ الخَطْفةَ فَأتبَعَه شِهابٌ ثاقِبٌ".(صافات / ۳۷، ۱۰) بیشتر مفسّران از جمله طبری،[۳۷۶] آلوسی [۳۷۷] و سیدقطب،[۳۷۸] آیات پیشین را بر ظاهرشان تفسیر کردهاند؛ ولی برخی احتمال دادهاند که آسمان، شهاب و رجم جنّیان تمثیلهایی باشد که خداوند برای تشبیه معقول به محسوس آورده و مقصود از آسمان، ملکوت اعلا و مقصود از شهاب، نور ملکوت باشد که شیاطین را تعقیب میکند و آنان را از آنجا میراند.[۳۷۹] در اینجا آیات مربوط به معراج * پیامبر(ص) و عروج عیسی(ع) به آسمانها نیز قابل توجّه است.[۳۸۰]
گریه آسمان
در آیه ۲۹ دخان / ۴۴ از گریه آسمان یادشده است: "فَمابَکَت عَلیهِمُ السَّماءُ وَالأرضُ... = و آسمان و زمین بر آنان زاری نکردند". ابنعبّاس میگوید: آسمان و زمین بر مرگ مؤمن میگریند؛ زیرا با مرگ او دری که روزیاش از آن نازل میشود و عمل نیکش از آن بالا میرود، بسته میشود. [۳۸۱] به نظر حسن بصری، منظور، گریه * اهل آسمان است،[۳۸۲] و به نظر بعضی از مفسّران، گریه آسمان، غیر حقیقی و کنایه از عظمت مصیبت و شدّت تأثر برای از دست رفتن چیزی است. [۳۸۳] مردی از دشمنان خدا و پیامبر بر امام علی(ع) گذشت و حضرت، این آیه را تلاوت کرد: "فَما بَکَت عَلیهِمُ السَّماءُ و الأرضُ."..؛ سپس حسین(ع) بر حضرت گذشت. فرمود: آسمان و زمین بر حسین میگرید و فرمود آسمان و زمین فقط بر یحییبنزکرّیا و حسینبن علی گریست[۳۸۴].[۳۸۵]
فرجام آسمان
خداوند، برای عالم هستی اجل معیّنی قرار داده که از آن فراتر نمیرود: "ما خَلَقنَا السَّموتِ وَالأرضَ وَ ما بَینَهُما إلاّ بِالحَقِّ وَ أجَلٍ مُسمّیً". (احقاف / ۴۶، ۳) با فرا رسیدن اجل معیّن آسمانها که روز قیامت است،[۳۸۶] آسمان، چون طومار، درهم پیچیده میشود: "یَومَ نـَطوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلکُتُبِ..".. (انبیاء / ۲۱، ۱۰۴) اجل معیّنِ آسمانها، در لوح محفوظ نوشته شده است و فرشتگان از آن آگاهند. [۳۸۷] براساس پارهای از آیات، پایان عمر آسمان را حوادثی تشکیل میدهد که با انقراض عالم و از بین رفتن نظام موجود ملازم است؛ نظیر شکافته شدن و از هم گسستنآسمان: "وَانشَقَّتِ السَّماءُ فَهِی یَومَئِذٍ واهِیَةٌ" (حاقه / ۶۹، ۱۶) و به حرکت درآمدن آن: "یَومَ تَمُوُر السَّماءُ مَورًا" (طور / ۵۲، ۹) و برآمدن دودی نمایان از آن: "فَارتَقِب یَومَ تَأتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ". (دخان / ۴۴، ۱۰) به فرموده پیامبر(ص) "دخان" دودی است که در آستانه قیامت، جهان را فرامیگیرد [۳۸۸] و تبدیل آسمانها به آسمانهای دیگر: "یَومَ تُبَدَّلُ الأرضُ غَیرَ الأرضِ وَالسَّموتُ."... (ابراهیم / ۱۴، ۴۸) مفسّران درباره تبدیل و دگرگونی آسمانها آرای گوناگونی دارند؛ مانند اینکه صورت آسمانهاتغییر مییابد؛ بهگونهای که خورشید و ماه و ستارههای آن از میان میروند. [۳۸۹] آسمانها به بهشت، و زمین به آتش تبدیل میشود [۳۹۰] و.... به گفته فخررازی، تبدیل و دگرگونی آسمانها به دو گونه است:
۱. تبدیل ذات؛ ۲. تبدیل صفات. [۳۹۱] منشأاختلاف در تفسیرِ تبدیل، اختلاف روایاتی است که در تفسیر این آیه آمده و آیات مربوط به تبدیل زمین و آسمان، گویای این معنا است که تبدیل، بزرگتر از حدّ تصوّر است، و آنچه در روایات آمده، تمثیل و برای نزدیک کردن به ذهن است. [۳۹۲].[۳۹۳]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
- سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
- علوی، مرضیه السادات، مقاله «آسمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- سلطانی، محمد علی، مقاله «آسمان»، دانشنامه امام رضا ج۱
پانویس
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۲۵۴.
- ↑ مفردات، ماده سماء.
- ↑ «امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که میکردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم» سوره بقره، آیه ۵۹.
- ↑ «و از آسمان، آبی پاک فرو فرستادیم» سوره فرقان، آیه ۴۸
- ↑ «تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد» سوره نوح، آیه ۱۱.
- ↑ «ریسمانی از سقف بیاویزد» سوره حج، آیه ۱۵.
- ↑ تفلیسی، وجوه قرآن، ص۱۳۴.
- ↑ «تا آسمانها و زمین بر جاست در آن (آتش) جاودانند» سوره هود، آیه ۱۰۷.
- ↑ «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر میکند» سوره سجده، آیه ۵.
- ↑ «ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
- ↑ «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
- ↑ «سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد» سوره فاطر، آیه ۱۰.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۷.
- ↑ معارف قرآن، ص۲۳۴.
- ↑ «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم» سوره ق، آیه ۹.
- ↑ «بزرگوار است آنکه در آسمان برجهایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج۱۶، ص۲۴۷ و ج۱۹، ص۳۲۷.
- ↑ «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر میکند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا میرود» سوره سجده، آیه ۵.
- ↑ معارف قرآن، ص۲۳۴-۲۳۶.
- ↑ «و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
- ↑ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
- ↑ «پدیدآور آسمانها و زمین است» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
- ↑ «آفریننده آسمانها» سوره انعام، آیه ۱۴.
- ↑ «پروردگار آسمانها» سوره کهف، آیه ۱۴.
- ↑ «آسمانها را آفرید» سوره تغابن، آیه ۳.
- ↑ «خداوند، نور آسمانها» سوره نور، آیه ۳۵.
- ↑ «خداوند آسمانها را آفرید» سوره عنکبوت، آیه ۴۴.
- ↑ «فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است» سوره زمر، آیه ۴۴.
- ↑ «کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست» سوره شوری، آیه ۱۲.
- ↑ «گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است» سوره منافقون، آیه ۷.
- ↑ «بیگمان خداوند دانای نهان آسمانها و زمین است؛ او به اندیشهها داناست» سوره فاطر، آیه ۳۸.
- ↑ «و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.
- ↑ «سوگند به آسمان که باروها دارد» سوره بروج، آیه ۱.
- ↑ «خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود میآید» سوره طلاق، آیه ۱۲.
- ↑ «آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
- ↑ «بگو: پروردگار هفت آسمان و پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۶.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ «همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمیبینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنهای میبینی؟» سوره ملک، آیه ۳.
- ↑ «آیا ندیدهاید که چگونه خداوند هفت آسمان را تو بر تو آفریده،» سوره نوح، آیه ۱۵.
- ↑ «و همانا ما بر فراز شما هفت راه (آسمانی) آفریدهایم و از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
- ↑ «و بر فرازتان، هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.
- ↑ «آیا ندیدهاید که چگونه خداوند هفت آسمان را تو بر تو آفریده،» سوره نوح، آیه ۱۵.
- ↑ تفسیر، ابن عربی، ج۱، ص۲۵.
- ↑ علوی، مهوشالسادات، مقاله «آسمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۶-۴۸.
- ↑ «گرداندن رویت را به آسمان، میبینیم پس رویت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
- ↑ «و اگر دری از آسمان بر آنان میگشودیم که همواره از آن فرا میرفتند باز میگفتند ما را تنها چشمبندی کردهاند بلکه ما گروهی جادو شدهایم» سوره حجر، آیه ۱۴-۱۵.
- ↑ «و او در افق فراتر بود سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۷-۸.
- ↑ «یا چنان که میپنداری، آسمان را پارهپاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری یا خانهای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی» سوره اسراء، آیه ۹۲-۹۳.
- ↑ «آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
- ↑ «گرداندن رویت را به آسمان، میبینیم پس رویت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
- ↑ «و اگر دری از آسمان بر آنان میگشودیم که همواره از آن فرا میرفتند باز میگفتند ما را تنها چشمبندی کردهاند بلکه ما گروهی جادو شدهایم» سوره حجر، آیه ۱۴-۱۵.
- ↑ «و او در افق فراتر بود سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۷-۸.
- ↑ یا به آسمان فرا روی؛ سوره اسراء، آیه ۹۲-۹۳.
- ↑ «آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۵.
- ↑ المفردات، ص۴۲۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۵.
- ↑ المعجم الإحصائی، ج۲، ص۸۶۳-۸۶۷.
- ↑ «بزرگوار است آنکه در آسمان برجهایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.
- ↑ «و آسمان را چون بامی نگهداشته آفریدیم و آنان از نشانههای آن رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۳۲.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
- ↑ «آیا از آنکه در آسمان است ایمنی یافتهاید که شما را در زمین فرو برد در آن حال که ناگهان زمین بجنبد» سوره ملک، آیه ۱۶.
- ↑ «هر کس که گمان میداشت خداوند در این جهان و در جهان واپسین هرگز پیامبر را یاری نخواهد کرد، (اینک) ریسمانی از سقف بیاویزد سپس (رشته زندگی خود را) ببرد آنگاه بنگرد که آیا این تدبیر او خشمش را از بین میبرد؟» سوره حج، آیه ۱۵.
- ↑ «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستانها و دانه درویدنی رویاندیم» سوره ق، آیه ۹.
- ↑ «تا (باران) آسمان را بر شما ریزان، بفرستد» سوره نوح، آیه ۱۱.
- ↑ «و آسمان را سرپناهی ساخت» سوره بقره، آیه ۲۲.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۲۶.
- ↑ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۵.
- ↑ «و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.
- ↑ «در آن هر چه بخواهند دارند در حالی که جاودانند. (این) وعدهای است درخواست شده بر عهده پروردگارت * و از روزی (یاد کن) که آنان را و آنچه را به جای خداوند میپرستند، گرد میآورد آنگاه میفرماید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنان خود، راه را گم کردند؟» سوره فرقان، آیه ۱۶-۱۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۹، ص۲۶.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۵۲.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۳۶۵.
- ↑ روح المعانی، ج۴، ص۱۵۶.
- ↑ أطیب البیان، ج۱۱، ص۴۱۷.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ المیزان، ج۸، ص۱۵۸.
- ↑ «آیا کافران درنیافتهاند که آسمانها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمیآورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.
- ↑ الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۸۵.
- ↑ کشف الأسرار، میبدی، ج۶، ص۲۳۰.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۲۷۸.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
- ↑ «و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.
- ↑ «و چون به آنان گویند: به (خداوند) بخشنده سجده برید میگویند: (خداوند) بخشنده چیست؟» سوره فرقان، آیه ۶۰.
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟» سوره سجده، آیه ۴.
- ↑ «اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون میرود یا از آن برون میآید و آنچه از آسمان فرود میآید یا به آن فرا میرود میداند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره حدید، آیه ۴.
- ↑ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم و هیچ ماندگی به ما نرسید» سوره ق، آیه ۳۸.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ قاموس قرآن، ج۱، ص۶۱-۶۲.
- ↑ «اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) میگردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
- ↑ «پس آیا چشم به راه روزگاری جز همانند روزگاران کسانی هستند که پیش از آنان، در گذشتهاند؟ بگو: چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم» سوره یونس، آیه ۱۰۲.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۳۶۲.
- ↑ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا، ج۶، ص۱۶۰.
- ↑ «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر میکند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا میرود» سوره سجده، آیه ۵.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۵۰؛ تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۶۶۲.
- ↑ «و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ مسند الإمام الرضا(ع)، ج۱، ص۳۷۴.
- ↑ «و بر فرازتان، هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.
- ↑ «و همانا ما بر فراز شما هفت راه (آسمانی) آفریدهایم و از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
- ↑ تفسیر المراغی، ج۲۸، ص۱۵۱؛ روح المعانی، ج۱۰، ص۱۴۸.
- ↑ «خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۴۱.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۳۶۹.
- ↑ شرح نهج البلاغة، ابنمیثم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ریاض السالکین ج۲، ص۵۱۲.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ «ما آسمان نزدیکتر را به آرایه ستارگان، آراستهایم» سوره صافات، آیه ۶.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۹۸.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند -که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴
- ↑ «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰
- ↑ «و به بام برافراشته (آسمان)» سوره طور، آیه ۵
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲
- ↑ «بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۸.
- ↑ «سوگند به آسمان که باروها دارد،» سوره بروج، آیه ۱
- ↑ «و بیگمان در آسمان کوشکهایی آفریدهایم و آن را برای بینندگان آراستهایم» سوره حجر، آیه ۱۶
- ↑ «بزرگوار است آنکه در آسمان برجهایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱.
- ↑ «سوگند به آسمان آراسته به راههای ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.
- ↑ «و سوگند به آسمان بارانزا» سوره طارق، آیه ۱۱.
- ↑ «و بیگمان در آسمان کوشکهایی آفریدهایم و آن را برای بینندگان آراستهایم» سوره حجر، آیه ۱۶
- ↑ «ما آسمان نزدیکتر را به آرایه ستارگان، آراستهایم» سوره صافات، آیه ۶
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲
- ↑ «آسمان نزدیکتر را به چراغهایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطانها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
- ↑ «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنهای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.
- ↑ منابع: قرآن کریم: أطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبد الحسین بن محمدتقی طیب (۱۴۱۲ق)، تهران، انتشارات اسلام، دوم، ۱۳۷۸ش؛ التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۲۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تفسیر القرآن الکریم، محمد بن ابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا (۱۰۵۰ق)، تحقیق و تصحیح: محسن بیدار فر - محمد خواجوی، قم، بیدار، دوم، ۱۳۶۶ش؛ تفسیر المراغی، احمد بن مصطفی مراغی (۱۳۷۱ق)، مصر، مصطفی بابی حلبی، اول، ۱۳۶۵ق؛ تفسیر جوامع الجامع، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۷۷ش؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله معروف به آلوسی (۱۳۷۰ق)، تصحیح: محمد حسین عرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین عائلا، سید علی خان بن احمد حسینی شیرازی (۱۱۲۰ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، شرح نهج البلاغة، میثم بن علی بحرانی (۶۷۹ق)، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، محمد بن رضا صادقی تهرانی (۱۴۳۲ق)، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، ۱۳۶۵ش؛ قاموس قرآن، سید علی اکبر بن محمد قرشی معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ششم، ۱۴۱۲ق؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، المعجم الإحصائی لألفاظ القرآن الکریم، محمود روحانی (۱۳۱۵ش)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۹۹۷م
- ↑ سلطانی، محمد علی، مقاله «آسمان»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۱۱۸.
- ↑ الصحاح، ج ۶، ص ۲۳۸۱، "سما"؛ مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".
- ↑ التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".
- ↑ النهایه، ج ۲، ص ۴۰۶، "سماء".
- ↑ مفردات، ص ۴۲۷، "سماء".
- ↑ الصحاح، ج ۶، ص ۲۳۸۱، "سما".
- ↑ «آسمان از (سختی) آن میشکافد» سوره مزمل، آیه ۱۸.
- ↑ لسانالعرب، ج ۶، ص ۳۷۸، "سما".
- ↑ مفردات، ص ۴۲۷، "سماء".
- ↑ التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۱، "سمو".
- ↑ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ قاموس قرآن، ج ۳، ص ۳۳۲، "سماء".
- ↑ مفردات، ص ۴۲۷، "سما".
- ↑ التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".
- ↑ مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".
- ↑ مفردات، ص ۴۲۷، "سما".
- ↑ مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المعجم الاحصائی، ج ۲، ص ۸۶۳ ـ ۸۶۷.
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت » سوره رعد، آیه ۲.
- ↑ «در آسمان برجهایی پدید آورد » سوره فرقان، آیه ۶۱.
- ↑ «و آسمان را چون بامی نگهداشته آفریدیم و آنان از نشانههای آن رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۳۲.
- ↑ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۸.
- ↑ « ریسمانی از سقف بیاویزد » سوره حج، آیه ۱۵.
- ↑ وجوه قرآن، ص ۱۳۴، "سما".
- ↑ «آیا از آنکه در آسمان است ایمنی یافتهاید که شما را در زمین فرو برد در آن حال که ناگهان زمین بجنبد» سوره ملک، آیه ۱۶.
- ↑ « ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
- ↑ نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۵۲.
- ↑ «تا (باران) آسمان را بر شما ریزان ، بفرستد.» سوره نوح، آیه ۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۳؛ وجوه قرآن، ص ۱۳۴، "سماء".
- ↑ «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستانها و دانه درویدنی رویاندیم» سوره ق، آیه ۹.
- ↑ قرطبی، ج ۱۷، ص ۶.
- ↑ التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو"؛ نمونه، ج ۱۱، ص ۴۷.
- ↑ «پروردگار پیروزمند آمرزگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست» سوره ص، آیه ۶۶.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.
- ↑ «آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
- ↑ «پس، سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این (سخن) به همان گونه که سخن میگویید راستین است» سوره ذاریات، آیه ۲۳.
- ↑ التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".
- ↑ «هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.
- ↑ « هفت راه (آسمانی) » سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
- ↑ قرطبی، ج ۱۲، ص ۷۵، ج ۱۹، ص ۱۱۲.
- ↑ «و به بام برافراشته (آسمان)،» سوره طور، آیه ۵.
- ↑ «سوگند به آسمان آراسته به راههای ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.
- ↑ تفسیر ملاصدرا، ج ۷، ص ۱۰۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۳۶.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱، ص ۱۵.
- ↑ «و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت » سوره هود، آیه ۷.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
- ↑ الفرقان، ج۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵؛ نمونه، ج ۹، ص۲۶.
- ↑ زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۱۸.
- ↑ پیدایش و مرگ خورشید، ص ۲۰۳.
- ↑ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۰.
- ↑ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۰.
- ↑ زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۲۱.
- ↑ توحید صدوق، ص ۶۴؛ شرح توحید صدوق، ج ۱، ص۵۱۸.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
- ↑ مفردات، ص ۳۱۰، "دخن".
- ↑ من علم الفلک القرآنی، ص ۳۰.
- ↑ پیدایش و مرگ خورشید، ص ۲۰۳.
- ↑ مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۷۳ و ج ۵۵، ص ۸۸.
- ↑ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۱.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۱.
- ↑ «آیا کافران درنیافتهاند که آسمانها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمیآورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.
- ↑ الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۷۲.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۱، ص ۴۴۴.
- ↑ «و سوگند به آسمان بارانزا،» سوره طارق، آیه ۱۱.
- ↑ «و به زمین برشکافته (از گیاه)» سوره طارق، آیه ۱۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص ۷۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۳.
- ↑ «آیا کافران درنیافتهاند که آسمانها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمیآورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.
- ↑ نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۲۵.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۶، ص ۲۳۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ «و سوگند به آسمان بارانزا، و به زمین برشکافته (از گیاه)» سوره طارق، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۷۸.
- ↑ الحکمهالمتعالیه، ج ۶، ص ۱۱۷.
- ↑ کتاب مقدّس، پیدایش ۱: ۶.
- ↑ التمهید، ج ۶، ص ۱۳۳.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۵.
- ↑ المنیر، ج ۱، ص ۱۱۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۵.
- ↑ التحریروالتنویر، ج ۱، ص ۳۸۴.
- ↑ الفرقان، ج ۲۴ و ۲۵، ص ۲۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۹.
- ↑ مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۵.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ الکشّاف، ج۳، ص۲۸۸؛ المیزان، ج۱۷، ص ۳۶۲؛ قرطبی، ج۷، ص۱۴۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۵.
- ↑ المنار، ج ۱۱، ص ۲۹۵.
- ↑ مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۶۵۹.
- ↑ تفسیر ملاصدرا، ج ۶، ص ۲۸ ـ ۳۰.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۸۳.
- ↑ دانش عصر فضا، ص ۷۱.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۸.
- ↑ نمونه، ج ۱۶، ص ۴۰۲.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ مفردات، ص ۲۴۶، "حق".
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۹۱۰ و ج ۸، ص ۷۳۷.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۱۴۶.
- ↑ مقاییس، ج ۱، ص ۲۰۹؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۱۵۰، ۱۵۱.
- ↑ الاشارات، ج ۳، نمط پنجم، ص ۱۲۰.
- ↑ لسانالعرب، ج ۴، ص ۱۹۳، "خلق".
- ↑ مفردات، ص ۶۴۰، "فطر".
- ↑ التحقیق، ج ۹، ص ۲۸۴، "قضی".
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۴۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۳۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۳.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۴۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۲۷.
- ↑ التمهید، ج ۶، ص ۱۱۱.
- ↑ الفرقان، ج ۲۶ و ۲۷، ص ۳۳۵؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۳۷۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۸۱.
- ↑ من علم الفلک القرآنی، ص ۳۳.
- ↑ هیئت در مکتب اسلام، ص ۱۹۹.
- ↑ من علم الفلک القرآنی، ص ۳۳ و ۳۴.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۷.
- ↑ نمونه، ج ۲۶، ص ۹۹.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۱۴۳.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۵۹؛ المنار، ج ۱، ص ۱۸۷.
- ↑ نمونه، ج ۲۲، ص ۴۱۳.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ معانی القرآن، ج ۳، ص ۸۲.
- ↑ مفردات، ص ۲۱۷، "حبک".
- ↑ التبیان، ج۹، ص۳۸۰؛ الکشّاف، ج۴، ص۳۹۶؛ روحالمعانی، مج ۱۵، ج۲۷، ص ۴.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۴.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۳۹۶؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳۰.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۸، ص ۹۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۶.
- ↑ قمی، ج ۲، ص ۳۳۶.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۱۶.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۷۸.
- ↑ نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۲.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۷۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۰.
- ↑ قرطبی، ج ۲۰، ص ۸.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۷، ص ۶۰.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۳۰۳.
- ↑ الکشّاف، ج ۴، ص ۷۲۹؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۷۹.
- ↑ قرطبی، ج ۱۰، ص ۸.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۹.
- ↑ من علم الفلک القرآنی، ص ۴۳ و ۴۵.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ التبیان، ج ۸، ص ۲۷۲؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۴۲۱.
- ↑ نمونه، ج ۱۰، ص ۱۱۱.
- ↑ التبیان، ج ۸، ص ۲۷۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۷.
- ↑ هیئت در مکتب اسلام، ص ۵۹.
- ↑ التفسیر العلمی للآیات الکونیّه، ص ۲۴۷.
- ↑ قمی، ج ۲، ص ۳۳۶.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ نمونه، ج ۲۲، ص ۲۳۴.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۷.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۹ و ۳۷۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۲۰.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ لسانالعرب، ج ۱۳، ص ۱۸۲، "ملک".
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۷۶.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۳۴۸، ج ۱۷، ص ۱۱۶.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۹۸.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.
- ↑ قرطبی، ج ۷، ص ۱۷.
- ↑ روضالجنان، ج ۷، ص ۳۴۲.
- ↑ روحالمعانی، مج ۵، ج ۷، ص ۲۸۷.
- ↑ قمی، ج ۱، ص ۲۳۴.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۶۶؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص۵۸۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۸۴.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۴۳.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۴۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۰.
- ↑ نمونه، ج ۱۷، ص ۴۵۲.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۶۷.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱، ص ۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۲۵.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۳۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۳۷.
- ↑ قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۷۹.
- ↑ قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۷۹.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۶۴۶.
- ↑ قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۱۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۳۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۶۸.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۴۱۹.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۷ و ۲۴۸.
- ↑ قرطبی، ج ۱۴، ص ۵۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۷ و ۳۶۸.
- ↑ روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۴، ص ۱۵۹.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۲۵؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۷.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.
- ↑ الکشّاف، ج ۴، ص ۴۰۰.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۸، ص ۵۱۱؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۸.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۳۸۵؛ الکشّاف، ج ۴، ص ۴۰۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۰۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ التبیان، ج۷، ص ۲۴۵؛ قرطبی، ج۱۱، ص ۱۸۹.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۶، ص ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۰.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۶، ص ۲۳۱؛ قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۹.
- ↑ قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۹.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۵۸.
- ↑ الفرقان، ج ۲۴ و ۲۵، ص ۱۹۷.
- ↑ قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۰۷.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ شرح منظومه، ص ۲۶۸.
- ↑ روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۱۷۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۶ و ۱۰۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۱۳.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص ۱۴۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱۰.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۲۴۸.
- ↑ قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۰۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۵۰.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۰۶.
- ↑ فی ظلال، ج ۵، ص ۲۹۸۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۲۵.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۶۱.
- ↑ الکشّاف، ج ۴، ص ۲۷۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۲۴۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۱.
- ↑ قمی، ج ۲، ص ۲۹۶.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۸۶.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۲۶۷.
- ↑ الدرّالمنثور، ج۷، ص ۴۰۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۴۹۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸.
- ↑ اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.