اهل بیت پیامبر خاتم در کلام اسلامی
معناشناسی
"اهل بیت" مرکب از "اهل" و "بیت" است. درباره معنای لغوی کلمه "أهل" دو دیدگاه به چشم میخورد؛ برخی این واژه را به مصادیق آن تفسیر کرده و معنای واحد و جامعی برای آن ذکر ننمودهاند. این گروه، مصادیق خانواده، خاندان، خویشان، شیعیان و اهل دین انسان را به عنوان معنای خود این واژه در نظر گرفته اند[۱]. در مقابل، عده ای دیگر، معنایی جامع و ریشهای واحد را برای واژه "أهل" قائلند که قدر جامع همه آنها تعلق خاطر، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است[۲]. البته با مقایسه دو دیدگاه، روشن میشود دیدگاه دوم که قائل به "وجود یک ریشه معنایی جامع و فراگیر برای واژه أهل" است بهتر از دیدگاه نخست است؛ زیرا معانی مختلف دیدگاه اول همگی دیدگاه دوم است[۳]. "بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است[۴].[۵]
اهل بیت در اصطلاح در مورد خاندان پیامبر اکرم به کار میرود و آنچه که در تحقیق لغوی این ترکیب میتوان بیان کرد این است که اضافۀ «بیت» به «النبوه» اضافۀ «لامیه» است، یعنی «بیت للنبوه». بنابراین، خانۀ متعلق به مقام نبوت مراد است، نه خانه متعلق به محمد بن عبدالله(ص) به عنوان یک شهروند مکی یا مدنی. از همین رو، ارتباط با هر خانه، رفت و آمد، وابستگی و اهلیت پیدا کردن با آن، از طریق اسباب و مقدمات متناسب با همان خانه امکان دارد. ارتباط با خانۀ مرد بزرگوار مکی و مدنی، یعنی محمد بن عبدالله(ص)، از طریق قرابت سبب، نسبی، رفاقت، رحامت، همسایگی، و... ممکن است. از این جهت، نه تنها زنهای آن حضرت و فرزندان او با خانهاش ارتباط داشتند، بلکه بستگان دیگر نیز با خانه او در ارتباط بودند. لکن ارتباط با بیتی که منسوب به مقام نبوت است به اسباب مخصوصی نیاز دارد و ارتباط سببی، نسبی و... کفایت نمیکند. با این ملاک، حتی کسانی زمان حیات پیامبر خاتم(ص) را درک نکردند (همانند امام نُه گانه بعد از امام حسین(ع)) یا احیاناً برخی از آن بزرگواران خانه آن حضرت را در مکه و مدینه ندیدهاند نیز میتوانند اهل بیت نبوت باشند[۶].
به بیان دیگر، مراد از بیت نبوت، خانه ای است که رابط بین زمین و آسمان است، نه خانه ای که بدن مُلکی پیامبر خدا(ص) در آن زیست میکرد و شب هنگام در آن میآرمید، همسران آن حضرت در آنجا سُکنا داشتند و....، هر چند آن خانۀ سنگی و گِلی نیز از جهت انتساب به آن حضرت، شایستۀ تکریم و تعظیم بوده و هست. این خانۀ نبوت و ولایت است که مصالح آن، فضایل و کمالات معنوی و سایر اموری است که با ولایت تناسب دارد، نه خانه محمد بن عبدالله(ص) و زنهای آن حضرت. در نتیجه، اهل این خانه کسانی هستند که با این فضایل و کمالات، ارتباط تام و کامل دارند[۷].
مصادیق اهل بیت پیامبر
همانطور که گفته شد اهل البیت دراصطلاح امروزی چه در میان شیعه و چه اهل سنت در مورد خاندان پیامبر(ص) به کار میرود منتها اختلافی که وجود دارد به دایرۀ شمول این ترکیب بر میگردد. از همین رو، یکی از بحثهای رایج، مصداق "اهل بیت" در آیه تطهیر[۸] است، مبنی بر اینکه اهل بیت چه کسانیاند[۹].
نزد شیعه و اهل سنت مسلم است، اصحاب کساء؛ یعنی پیامبر، امام علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین(ع) مشمول عنوان اهل بیت هستند. اما عده ای از اهل سنت معتقدند علاوه بر این پنج نفر، همسران پیامبر نیز شامل میشود و عده ای دیگر قائلاند غیر از همسران آن حضرت، دیگران نیز شامل میشود. در مقابل، شیعه معتقد است افزون بر پنج تن آل عبا، امامان معصوم از نسل سیدالشهدا نیز داخل در این عنوان هستند هر چند که دوران رسول اکرم را درک نکرده باشند[۱۰].
به طور کلی، واژه اهل بیت در احادیث نبوی چهار کاربرد مختلف دارد که میتوان آنها را کاربردهای: اعم، عام، خاص و أخصّ نامید.
- کاربرد اعم آن، کسانی که هیچگونه پیوند خویشاوندی نسبی یا سببی با پیامبر ندارند را شامل میشود. آنان مسلمانانیاند که در پیروی از پیامبر(ص) صادق و ثابت قدمند. چنانکه پیامبر(ص) سلمان فارسی و ابوذر غفاری را از اهل بیت به شمار آورده است.
- کاربرد عام اهل بیت همه خویشاوندان نسبی پیامبر(ص) را دربر میگیرد، کسانی که صدقۀ واجب "زکات" بر آنان حرام شده است به طور مثال، تعبیر اهل بیت در خصوص عباس عموی پیامبر و فرزندان او به کار رفته است.
- کاربرد خاصّ اهل بیت مربوط به همسران پیامبر(ص) است. بدون شک، همسران پیامبر(ص) مطابق معنای لغوی و عرفی، اهل بیت پیامبرند، مقصود از "بیت" در این کاربرد، بیت سُکنی "محل سکونت" است، نه بیت نَسَب یا نبوت. در یکی از احادیث مربوط به شأن نزول آیه تطهیر آمده است که ام سلمه به پیامبرگفت: آیا من نیز از اهل البیت هستم، پیامبر، پاسخ داد: آری[۱۱]. البته در سایر احادیثی که از ام سلمه نقل شده، پیامبر(ص) به پرسش ام سلمه از او که آیا من از اهل بیت یعنی کسانی که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده، هستم؟ پاسخ مثبت نداد. ولی میان این دو دسته روایات منافاتی نیست، زیرا آن روایات مربوط به قبل از نزول آیه تطهیر در حق اهل بیت و پیش از دعای پیامبر(ص) در حق آنان است و این حدیث، مربوط به پس از نزول آیه تطهیر و دعای پیامبر(ص) در مورد اهل بیت است.
- کاربرد أخصّ اهل بیت به گروهی از خاندان پیامبر(ص) اختصاص دارد که از ویژگی عصمت برخوردارند. مصداق آن در روایات مربوط به آیه تطهیر و آیه مباهله، اصحاب کساء "امام علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین(ع)" است و در احادیثی مانند حدیث ثقلین، حدیث سفینه و مانند آنها که بر وجود اهل البیت در همه زمانها دلالت دارد، علاوه بر اصحاب کساء، امامان معصوم از دودمان امام حسین(ع) نیز هستند.
در احادیث نیز اهل بیت(ع) در سه معنا بهکار رفته است:
- کاربرد عامّ که مؤمنان راستین را شامل میشود چنانکه امام صادق(ع) فرموده است: «هر کس پرهیزکار و صالح باشد از ما اهل بیت است»[۱۲].
- کاربرد خاصّ آن به خویشاوندان پیامبر(ص) اختصاص دارد. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: «هرگاه در جنگ با دشمنان اسلام، کار سخت میشد و مردم از مقابله با دشمن خودداری میکردند، پیامبر(ص) اهل بیت خود را به کارزار میفرستاد، عبیدة بن حارث در جنگ بدر، حمزه در احد و جعفر طیار در جنگ موته به شهادت رسیدند»[۱۳].
- کاربرد اخصّ آن به آن دسته از خویشاوندان پیامبر(ص) اختصاص دارد که از مقام و منزلت ویژهای برخوردارند و گفتار و رفتار آنان ملاک حق و راهنمای حقیقت است. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: «به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و به سمت و سوی حرکت آنان ملتزم باشید و از آنان پیروی کنید، زیرا آنان هرگز شما را از مسیر هدایت خارج نکرده و به گمراهی باز نمیگردانند، نه از آنان پیشی بگیرید که گمراه خواهید شد، و نه از آنان فاصله بگیرید که هلاک خواهید شد»[۱۴].[۱۵] و امام حسن(ع) خطاب به اهل عراق فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند آیه مبارکه تطهیر را درباره آنان نازل فرموده است»[۱۶].
از کاربردهای اهل بیت در روایات اسلامی، دو کاربرد اخیر متداول است و هرگاه اهل بیت بدون قرینه به کار رفته باشد، یکی از آن دو مقصود است و اصطلاح رایج در مورد اوّل، اصحاب و در مورد دوم، ازواج است. بدین جهت در مجامع حدیثی و در باب فضایل اصطلاح اصحاب، ازواج و اهل بیت به صورت جداگانه مطرح شدهاند. از دو معنای اخیر، در کتابهای شیعه، معنای دوم رایجتر است و هرگاه اهل بیت بدون قرینه مطرح شود، معنای اخصّ آن مقصود است[۱۷].
فضائل اهل بیت
اهل بیت عصمت، فضایل بسیار دارند، آیه تطهیر، آیه مودت، سورۀ هل اتی و حدیث کساء دربارۀ آنان است و روایات فراوانی در کتب شیعه و سنّی در فضیلت آنان نقل شده است. اهل بیت، معیار شناخت حق و باطلند، در امور دین و دنیا، فقه و حدیث، تفسیر و اخلاق، سیاست و حکومت، باید به آنان رجوع کرد[۱۸]. حضرت علی(ع) اهل بیت را روشن کنندۀ مرزهای حق معرفی میکند و میفرماید: «پس به کجا میروید و کی بازگردانده شوید. دلیلها برپاست و نشانهها آشکار و علامتها نصب شده. این گمراهی و حیرانی تا چند و حال آنکه خاندان پیامبرتان که زمامداران حقاند و اعلام دین و زبان راستین در میان شما هستند. آنان را حرمت دارید، همانگونه که قرآن را حرمت باید داشت و چون تشنهکامان که به آب میرسند از سرچشمه فیض ایشان سیراب شوید»[۱۹].[۲۰]
بسیاری از آیات قرآن کریم به اهل بیت ارتباط مییابد؛ اعم از شأن نزول یا انطباق ـ که شمار آنها به صدها فقره میرسد[۲۱]. برخی از فضائلی که دربارۀ اهل بیت(ع) بیان شده است عبارتند از:
عصمت اهل بیت (ع)
بر اساس بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب که به آیه تطهیر شهرت یافته، اراده تخلفناپذیر خداوند بر این تعلق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهلبیت بزداید و آنان را به طور کامل پاک و پاکیزه گرداند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۲]دانشمندان شیعه این فضیلت را برابر با عصمت میدانند. چنین برداشتی از آیه با توجه به نکات ذیل تأیید میگردد:
- اراده تکوینی خدا بر تطهیر اهل بیت از هرگونه پلیدی: بیتردید، اراده در آیۀ تطهیر، تکوینی است؛ نه تشریعی، زیرا ارادۀ تشریعی خداوند به تطهیر همه مؤمنان تعلق گرفته است: ﴿وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾[۲۳] و برای کسی فضیلتی به ارمغان نمیآورد، در حالی که این آیه ویژه اهلبیت(ع) است و به اعتراف همگان آنان را در جایگاهی بس والا مینشاند[۲۴]. البته ناگفته نماند ارادۀ تکوینی خداوند در طول ارادۀ انسان هاست و با آن منافاتی ندارد. در نتیجه پیام آیه این است که خداوند با اراده تکوینی تخلفناپذیر خود هرگونه پلیدی را از اهلبیت زدوده و آنان را پاک و مطهّر ساخته است، چنانکه برخی از راویان و مفسران اهلسنت، در تفسیر آیه شریفه این حدیث را از پیامبر اکرم(ص) گزارش کردهاند که من و اهلبیتم از همه گناهان پاکیزه و مبرا هستیم[۲۵].[۲۶] بارزترین ویژگی اهل بیت به معنای أخصّ آن، عصمت است. این ویژگی از آیه تطهیر به روشنی به دست میآید، زیرا در این آیه از اهل بیت به عنوان کسانی یاد شده است که خداوند اراده کرده است هرگونه پلیدی را از آنان دور سازد. بر همین اساس، حدیث ثقلین که از احادیث متواتر است و در سند آن تردیدی وجود ندارد[۲۷] بر عصمت اهل بیت پیامبر(ص) "به معنای اخصّ آن" دلالت میکند، زیرا در این حدیث، اهل بیت به عنوان ثقل اصغر در کنار قرآن که ثقل اکبر است قرار گرفته و دو میراث گران بهای پیامبر(ص) به شمار آمده که از یکدیگر جدا نخواهند شد و اگر مسلمانان به آن دو تمسک جویند گمراه نخواهند شد. بدون شک، قرآن کریم کلام خداوند است و هیچ گونه خطا و انحرافی در آن راه ندارد: ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۲۸]، بنابراین، اهل بیت پیامبر(ص) نیز که در کنار قرآن قرار گرفته و تمسک به آن مانع گمراه شدن انسان است، هیچ گونه خطا و انحرافی در آن راه نخواهد داشت[۲۹].
- سازگاری "اِذهاب رجس" و "تطهیر" با عصمت: برخی از کسانی که آیه تطهیر را دلیل بر عصمت اهلبیت نمیدانند، بر این نکته پای میفشارند که پاک ساختن از پلیدیها "تطهیر" و زدودن آلودگیها "اِذهاب رجس" نه تنها گواه بر عصمت اهلبیت نیست، بلکه نشان آن است که آنان نیز، همچون دیگران، از آلوده شدن به گناه ایمنی ندارند، زیرا اذهاب و تطهیر درباره «رفع» پلیدیهای موجود به کار میرود؛ نه "دفع" آنچه هنوز تحقق نیافتهاست[۳۰]، در حالی که دامنه کاربرد این واژه، فراتر از رفع آلودگیهای موجود است و دفع پلیدیهای تحقق نیافته را نیز در برمیگیرد. شیخ مفید برای توضیح معنای اذهاب از یکی از مترادفهای آن کمک میگیرد که در قالب دعا چنین به کار میرود: "خداوند هر گونه ناگواری را از شما دور گرداند". روشن است مقصود گوینده تنها بر طرف شدن گرفتاریهای موجود نیست، بلکه میخواهد از آغاز، گَرد بلا بر او ننشیند[۳۱]. چگونگی کاربرد این واژه در روایات نیز شاهدی گویا بر مدعاست، چنانکه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ حَلَاوَةً أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ مَرَارَةَ الْمَوْت»[۳۲]. واضح است منظور از این سخن آن نیست که ابتدا تلخی مرگ را به وی میچشاند و سپس آن را برطرف میسازد، بلکه مقصود این است که از ابتدا مرگ برای چنین شخصی گوارا خواهد بود[۳۳].
ولایت و رهبری اهل بیت
ولایت و رهبری اهل بیت دلایل عقلی و نقلی بسیاری دارد. از نظر عقل و با توجه به فلسفه امامت، عصمت یکی از مهمترین شرایط امام است. همانطور که از بحثهای گذشته به دست آمد اهل بیت از ویژگی عصمت برخوردارند، بنابراین، امامت و رهبری امت اسلامی پس از پیامبر گرامی به آنان اختصاص دارد[۳۴]. قرآن کریم نیز والیان امر را کنار پیامبر(ص) قرار داده و با یک فرمان مؤمنان را به اطاعت از پیامبر و اطاعت از آنان فراخوانده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۳۵]. رسولخدا(ص)افزون بر دریافت و ابلاغ وحی، دست کم دو وظیفه مهم دیگر بر عهده داشت: تبیین آموزههای وحیانی، و فرمانروایی و حکومت. بیشک اطاعت از خدا با وظیفه نخست دریافت و ابلاغ وحی پیوند میخورد و اطاعت از رسول در دو قلمرو دیگر تبیین و حکم قابل تصور است. نکته درخور توجه، آن است که از کنار هم آمدن ﴿الرَّسُولَ﴾ و ﴿أُولِي الْأَمْرِ﴾ و بسنده شدن به یک ﴿أَطِيعُوا﴾ برای هر دو میتوان دریافت که اولواالامر، صرف نظر از دریافت و ابلاغ وحی، با پیامبر(ص) همسان و برابرند و بر همگان واجب است که تبیین معارف الهی را از آنان بجویند و نیز امر حکومت بر جامعه اسلامی را بدانان بسپارند[۳۶]. از سوی دیگر، این اطاعت به دلیل آنکه قید و شرطی را به همراه ندارد، اطاعتی همه جانبه و بیچون و چراست، و این مطلب جز با عصمت رسول و اولواالامر سازگار نیست، زیرا سرسپردگی بدین صورت تنها در برابر کسی سزاست که از کجاندیشی و کجروی مصون است و در گفتار و رفتار، مردم را جز به آنچه رضای خداست نمیخواند[۳۷].[۳۸]
راسخان در علم
قرآن کریم گروهی را که در علم و دانش گامهایی استوار برداشتهاند "راسخان در علم" مینامد و بر اساس برخی از تفاسیر، بر آگاهی آنان از تأویل آیات الهی تأکید میورزد: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ﴾[۳۹] امامان(ع) با توجه به این آیه پیامبر اکرم(ص) را «أَفْضَلُ اَلرَّاسِخِينَ»[۴۰]، خوانده و درباره خود نیز فرمودهاند: «نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَه»[۴۱].[۴۲]
مرجعیت دینی و مرجعیت علمی اهل بیت (ع)
مرجعیت دینی اهل بیت برای مسلمانان و حجّیت قول و فعل ایشان امری ثابت شده است که احادیث بسیاری از زبان پیامبر خدا(ص)، آنان را مرجع شناخت دین معرّفی کرده است. حکومت حق و ولایت بر مسلمین و امامت امّت نیز با آنان است و واقعۀ غدیر، تأکیدی بر این نکته بود، هرچند مغرضان دنیاطلب، مسیر حرکت دینی و ولایت و خلافت را تغییر دادند و اهل بیت را منزوی و خانهنشین کردند. پیامبر اکرم(ص) پیوسته اهل بیت را در کنار قرآن مطرح میکرد و مسلمانان را به تمسّک به این دو سفارش میفرمود و توصیه میکرد از این دو ریسمان محکم و حجّت الهی جدا نشوند. آن حضرت، اهل بیت را همچون کشتی نوح، مثل باب حطّۀ بنی اسرائیل، مانند خانۀ خدا، همچون ستارگان آسمان معرفی کرده و از فضایل و جایگاه آنان در دنیا و قیامت و آخرت، نزد خدا و فرشتگان و پیامبران، بسیار ستایش کرده و به ولایت و محبت و اطاعت و مودت و یادکردن و زیارت ایشان سفارش فرموده است، شناخت آنان و حق اهل بیت و مراعات آن را لازم شمرده و آن را مایۀ قبولی اعمال و وسیلۀ نجات و سعادت در آخرت معرفی کرده است[۴۳].
در نگاه امام علی(ع) اهل بیت، درهای دانش و کلیدداران علوم الهی هستند. از این رو، فرمود: «به خدا سوگند، رساندن پیامها و وفای به وعدهها و معنای کلمات را به من آموختند. ابواب حکمت نزد ما اهلبیت است و چراغ دین به دست ما افروخته. بدانید راههای دین همه یک راه است، راهی هموار و مستقیم. هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و غنیمت برد و هر که بدان راه نرود گمراه شود و پشیمانی برد»[۴۴].[۴۵]
حدیث ثقلین بیانگر مرجعیت علمی اهل بیت است، زیرا پیامبر(ص) از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند. نخستین و اساسیترین منبع و مرجع علمی مسلمانان قرآن کریم است و پس از آن سنّت پیامبر(ص) قرار دارد و نقش اهل بیت در این باره این است که ترجمان قرآن و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند، پیامبر گرامی مأموریت داشت تا حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کنند، اما او به مقتضای حکمت و مصلحت، این کار را به صورت تدریجی انجام داد. بدون شک او بخش عظیمی از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمانهای بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان آن را بیان کنند[۴۶]. بنابراین، معارف و حقایق قرآن را به طور کامل و عمیق جز پیامبر(ص) و اهل بیت معصوم او کسی نمیداند، و برای درک این حقایق باید به آنان رجوع کرد. امام صادق(ع) فرموده است: «حقایق مربوط به گذشته و آینده و احکامی که حق و باطل را در مورد زندگی بشر از هم جدا میسازد، در قرآن وجود دارد، و ما آن را میدانیم»[۴۷]. همچنین فرموده است: «ما راسخان در علم هستیم و تأویل قرآن را میدانیم»[۴۸].[۴۹]
برتری اهل بیت
امیرالمؤمنین(ع) در زمینه برتری اهل بیت(ع) میفرماید: «کسی از این امّت را همسنگ و همتراز آل پیامبر نتوان دید و نیز خوشهچین خرمن اهلبیت با آنان برابر نیست. دودمان پاک پیامبر سنگ بنای دین و پشتوانه یقیناند. تندروان به میزان آنان بازگردند و کندروان سرانجام خود را بدانجا رسانند که راهی جز آن نیابند. ویژگیهای رهبری از آنِ اهلبیت است و وصیّت پیامبر پیامبر درباره آنان و میراث آن حضرت مخصوص ایشان. اینک حق به حقدار رسید و به جایگاه اصلیاش پر کشید»[۵۰].[۵۱]
از حدیث ثقلین برتری اهل بیت پیامبر(ص) بر دیگران نیز به روشنی به دست میآید، زیرا پیامبر(ص) آنان را در کنار قرآن قرار داده است، قرآن را ثقل اکبر و اهل بیت را ثقل اصغر نامیده است و فرد دیگری را در ردیف قرآن قرار نداده است. بنابراین همان گونه که قرآن کریم که کلام الهی است، بر مسلمانان برتری دارد، اهل بیت نیز که در کنار قرآن و ملازم با آن هستند، بر دیگران برترند. آیه مباهله نیز بر برتری اهل کساء بر دیگر صحابه پیامبر دلالت میکند، زیرا بر اساس این آیه پیامبر(ص)، از مردان حضرت علی(ع) و از زنان حضرت زهرا(س) و از کودکان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را برگزید. بدون شک برای مباهله کسانی برگزیده میشوند که از نظر ایمان و قرب به خداوند از جایگاه بالایی برخوردار باشند[۵۲].
وساطت و شفاعت اهل بیت(ع)
اهل بیت، به منزلۀ رابط حیاتبخش بین ما و خدایند که اگر این رابطه قطع شود، ارتباطمان با خدا قطع شده است. در تعلیم و تبیین معارف دین هم این نقش را دارند و شناخت قرآن و درک حقایق آن را باید از آنان آموخت، که علمشان از سوی خداوند است و پرورده خانه وحی و وارثان علوم پیامبرند. شفاعت و توسل، به دست آنان و به آنان انجام میگیرد و زدودن تحریف از چهره دین و مقابله با بدعتها از رسالتهای آنان است. آنگونه که دانش آموز، از طریق معلم با کتاب آشنا میشود، ائمه اهل بیت، معلمان این کتابند. اگر از کلاسی معلم را بردارند، از کتاب تنها کاری ساخته نیست. تفکر حسبنا کتاب الله به همین دلیل، اشتباه است. این دو ثقلین، از هم جدایی ناپذیرند، تا روز قیامت و حضور در کنار کوثر[۵۳].
قرآن کریم وسیله جویی همگان را در سیر به سوی خدا امری لازم دانسته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾[۵۴] با توجه به اینکه مراد از وسیله اهلبیت(ع)[۵۵] و منظور از وسیلهجویی شفاعت خواهی است آیه یاد شده بیانگر منزلت والای اهلبیت(ع) در مقام شفاعت و وساطت در پیشگاه خداوند است[۵۶].
شرکت در مباهله و دعوت به دین حق
در سال دهم هجری گروهی از مسیحیان نجران ـ که شمارشان به ۶۰ تن میرسید ـ به مدینه آمدند و پس از گفت و گوهای طولانی با پیامبر اکرم(ص) همچنان بر درستی آموزههای مسیحی همچون الوهیت حضرت عیسی(ع) اصرار ورزیدند[۵۷]. سرانجام آیه معروف مباهله به این گفت و گوها پایان داد و راه دیگری فرا روی مسیحیان نهاد: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۵۸] پیام آیه برای عالمان مسیحی ـ با توجّه به آگاهیشان از تاریخ انبیا ـ این بود که دو گروه با تضرّع خدای خود را بخوانند و از او بخواهند تا دروغگویان را به لعن و عذاب خویش گرفتار سازد. فردای آن روز پیامبر خدا در حالی که دست حسن(ع) را به کف و حسین(ع) را در آغوش گرفته بود و علی(ع) و فاطمه(س) او را همراهی میکردند، قدم به میدان مباهله نهاد و رعب و هراسی بر دل مسیحیان افکند. اسقف نجران با دیدن این صحنه به یاران خود گفت: چهرههایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از میان بردارد، چنان خواهد کرد[۵۹]. بدین ترتیب، مسیحیان از مباهله سرباز زده، به پرداختن جزیه تن دادند[۶۰].
درباره این آیه و رویداد پس از نزول آن نکاتی درخور توجه است:
- برخی، عناوین به کار رفته در آیه را بیارتباط با اهلبیت میشمارند و در این مسئله، راویان اهل سنت را به پیروی کورکورانه از شیعیان متهم میسازند[۶۱]. برخی دیگر پا را فراتر نهاده و بیمهابا اعلام میکنند در صحاح سته و مسند و مُوطّأ خبری از این احادیث نیست[۶۲]. این در حالی است که به نقل بسیاری از محدّثان بزرگ اهل سنت، پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آیه مباهله، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را نزد خود خواند و همچون موارد مشابه دیگر جمله «اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی»[۶۳] را به یادگار گذاشت. آوازه این شأن نزول به گونهای است که سعد بن ابی وقاص در پاسخ این پرسش معاویه که چرا از ناسزاگویی به ابوتراب خود داری میکنی؟ بر سه ویژگی آن حضرت تأکید میورزد و یکی از آنها را منزلتی میداند که آیه مباهله برای ایشان به ارمغان آورده است[۶۴]. بر همین اساس، بسیاری از مفسران بزرگ اهل سنت، آیه مزبور را دلیل بر نبوت پیامبر(ص) و نیز قویترین دلیل بر فضیلت اهلبیت آن حضرت دانستهاند[۶۵].
- با کنار هم نهادن آیه مباهله و روایاتی که به تفسیر آن پرداخته است چنین به دست میآید که اولاً امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پسران رسول خدایند و بر خلاف پندار دوران جاهلیت نوادگان دختری را نیز میتوان فرزند به شمار آورد[۶۶]. ثانیاً فاطمه زهرا(س) سرآمد همه زنانی است که به گونهای به پیامبر منسوباند[۶۷]. ثالثاً مقصود از ﴿أَنفُسَنَا﴾ نه خود پیامبر(ص)، بلکه علی بن ابی طالب(ع) است، زیرا آدمیهمواره دیگری را به کاری فرا میخواند و دعوت از خود تعبیر پسندیدهای نیست[۶۸]. از آیه مباهله میتوان نتیجه گرفت علی(ع) پس از رسول خدا(ص) سرآمد همه مردمان است و همچون ایشان بر پیامبران پیشین برتری دارد[۶۹].[۷۰]
- فراخوانی نزدیکترین کسان پیامبر برای مباهله نه تنها بیانگر اطمینان رسول خدا(ص) به حقانیت خویش، بلکه همچنین نشان آن است که همه افراد اهلبیت در دعوت به دین حق و مباهله بر سر آن، شریکاند[۷۱].[۷۲]
اطعام و ایثار
بر پایه احادیثی که در منابع شیعه و سنی آمده است[۷۳]، امیر مؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) به همراه فضّه با نذر سه روز روزه، شفای امام حسن و امام حسین(ع) را از خداطلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و قحطی سفره اهلبیت را خالیتر از همیشه ساخته بود[۷۴]، روز را به شب رساندند. در آن زمان فاطمه زهرا(س) برای همسایه یهودی کاری را با ریسیدن پشم به انجام میرساند که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و میتوانست به کارِ افطار آید؛ اما تقدیر و آزمون الهی سرنوشت دیگری را رقم زد. هنوز لقمهای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامیطلبید و درگشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد یتیمیاز راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره اهلبیت را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: ﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۷۵].[۷۶] سرانجام، جبرئیل از سوی خداوند چنین هدیه آورد: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾[۷۷] و از انگیزه این اطعام و بی اعتنایی اهلبیت به پاداش و ستایش مردمان چنین خبر داد: ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۷۸].[۷۹]
برخی گفتهاند: سوره هل اتی مکی است[۸۰] و ازدواج امام علی(ع) و فاطمه(س) و تولد امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مدینه روی داده است، از اینرو نمیتوان انطباق آیات یاد شده را بر اهلبیت(ع) پذیرفت؛ ولی همانگونه که بسیاری از دانشمندان اهل سنت تأکید کردهاند در مکی یا مدنی بودن سوره هل اتی بین صاحب نظران اختلاف است[۸۱]، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه سوره یا آیات یاد شده را مدنی میدانند ـ حتی در میان اهل سنت ـ بسیار بیشتر از کسانی است که مکی بودن آن را ترجیح دادهاند[۸۲]. از سوی دیگر، چه بسیار است سورههایی که مکی نامیده میشود، در حالی که برخی از آیات آنها ـ به اتفاق مفسران ـ در مدینه نازل شده است و به طور کلی، سورهای که اولین آیاتش در مکه فرود آمده است، هر چند آیات دیگری در مدینه به آن ضمیمه شده باشد، مکی نام میگیرد[۸۳].[۸۴]
وظیفه مسلمانان در برابر اهل بیت(ع)
در قرآن کریم و روایات علاوه بر شمردن فضایل اهل بیت(ع)، وظیفۀ عموم مسلمانان را نیز در برابر آنان تعیین کرده است، وظایفی مانند مودت، تمسّک به آنان، ولایت، مقدم دانستن آنان، اقتدا به ایشان، تکریم، پرداخت خمس، صله و پیوند، صلوات بر آنان، یاد ایشان، ذکر مصائب، زیارت و...[۸۵]. برخی از این وظایف عبارت است از:
- وجوب پیروی از اهل بیت: اطاعت از اهل بیت واجب است. دلایل وجوب پیروی از اهل بیت اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به زندگی مسلمانان را شامل میشود و در این جهت تفاوتی میان مسایل عبادی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی وجود ندارد. به عنوان مثال در آیه اولی الأمر، اطاعت از اولی الأمر همان جایگاه و گسترهای را دارد که اطاعت از پیامبر(ص) دارد. اولی الأمر چنانکه بیان گردید از ویژگی عصمت برخوردارند، و این ویژگی به اهل بیت پیامبر(ص) اختصاص دارد[۸۶]. حدیث ثقلین، دال بر وجوب پیروی از اهل بیت است، در این حدیث، نجات امت از گمراهی منوط به تمسک به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر(ص) گردیده است، تمسّک به معنای درآویختن است، درآویختن به قرآن به شناخت دستورات قرآن و پیروی از آنهاست، همین گونه است درآویختن به اهل بیت، یعنی نخست باید دستورهای آنان را شناخت، سپس آنها را بهکار بست[۸۷]. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «به خاندان پیامبرتان بنگرید و به آنسو روید که آنان میروند و پا جای پای آنان نهید، که هیچگاه شما را از طریق هدایت منحرف نکنند و به هلاکت نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که گمراه شوید و از آنان واپس نمانید که هلاک شوید»[۸۸].[۸۹] حدیث سفینه نوح نیز بر وجوب پیروی از اهل بیت دلالت میکند، زیرا در این حدیث پیامبر اکرم(ص) اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر کس داخل آن شد از طوفان نجات یافت و هر کس از داخل شدن در آن سرباز زد هلاک گردید، بنابراین، هر کس از اهل بیت پیامبر(ص) پیروی کند، از گمراهی نجات خواهد یافت و هر کس از پیروی از آنان سرباز زند، گمراه خواهد شد[۹۰].
- پرسش در امور دینی: خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۹۱] با توجه به اینکه ذکر در قرآن کریم درباره پیامبر اکرم(ص): ﴿قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ﴾[۹۲] و قرآن کریم: ﴿وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ﴾[۹۳] به کار رفته است، میتوان "اهل الذکر" را با "اهلالبیت" برابر انگاشت[۹۴]، زیرا آنان نه تنها اهل و خاندان پیامبرند، بلکه به گواهی روایاتی چون متواتر ثقلین در صدر همه قرآن شناسان "اهل القرآن" جای دارند[۹۵]، از همین رو رسول خدا(ص) در برخی از احادیث، اهل ذکر را بر "ائمه" منطبق میسازد[۹۶] و در سخنان امامان معصوم(ع) تعبیراتی از این دست فراوان به چشم میخورد: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُون»[۹۷].[۹۸] در نگاه امام علی(ع) اهل بیت، درهای دانش و کلیدداران علوم الهی هستند. از این رو، فرمود: «به خدا سوگند، رساندن پیامها و وفای به وعدهها و معنای کلمات را به من آموختند. ابواب حکمت نزد ما اهلبیت است و چراغ دین بهدست ما افروخته. بدانید که راههای دین همه یک راه است، راهی هموار و مستقیم. هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و غنیمت برد و هر که بدان راه نرود گمراه شود و پشیمانی برد»[۹۹].[۱۰۰]
- مودت نسبت به اهل بیت: بنابر نص قرآن کریم، محبت اهل بیت بر هر مسلمانی واجب است[۱۰۱]. روایاتی فراوان بر این حقیقت گواهی میدهند؛ از آن جمله است روایتی از پیامبر اسلام(ص) که میفرماید: «من دوست دارم هر کس را که آنان را دوست بدارد و دشمنم با کسی که آنان را دشمن بدارد»[۱۰۲].[۱۰۳] در روایات فریقین، همانند قرآن کریم به طور صریح بر محبت اهل بیت(ع) تأکید شده است مانند: رسول الله(ص) میفرمایند: «اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیتش و قرائت قرآن»[۱۰۴]؛ «خدا را دوست بدارید به جهت آنکه از نعمتهایش به شما روزی میدهد و مرا نیز به جهت دوستی خدا دوست بدارید، و اهل بیتم را به جهت دوستی من دوست بدارید»[۱۰۵]. در وجوب محبّت اهل بیت پیامبر(ص) نمیتوان تردید کرد. در آیۀ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۰۶]. مقصود از ﴿الْقُرْبَی﴾ (خویشاوندان) در این آیه همان کسانیاند که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است. به نقل خوارزمی از ابن عباس، هنگامی که آیه «الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» نازل شد، کسانی به پیامبر(ص) گفتند: این خویشاوندان تو که مودت آنان بر ما واجب شده، چه کسانیاند؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: «علی(ع)، فاطمه(س) و دو پسر آنها»[۱۰۷].[۱۰۸]
- تأمین منابع مالی: قرآن کریم در کنار نام خدا و رسول، ترکیب "ذِی الْقُرْبَی" را ذکر کرده است و اموالی چون خمس ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى﴾[۱۰۹] را بر مسلمانان واجب کرده است[۱۱۰].
- نثار صلوات: یکی از شیوههایی که میتواند مردم را با پیشوایان معصوم پیوند دهد، بزرگداشت یاد و نام آنان است، ازاینرو، خداوند در قرآن کریم از مؤمنان میخواهد که بر رسول گرامیاو سلام دهند و صلوات نثارش کنند: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۱۱۱]. پس از نزول آیه، گروهی از مسلمانان نزد پیامبر(ص) آمدند و از چگونگی صلوات بر ایشان پرسیدند. نکته در خور توجه در پاسخ آن حضرت آن است که درود بر آلمحمد نیز جزئی از صلوات گردیدهاست: «اللَّهُمَ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیم»[۱۱۲].[۱۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک. تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج۱، ص۴۵؛ فیومی، احمد بن محمد، «المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر»، ج۲، ص۲۸؛ بحرینی، سید مجتبی، جامعه در حرم، ص۴۸؛ ر.ک: فیومی، احمد بن محمد، «المصباح المنیر»، ج۲ ص۲۸؛ عسکری ابوهلال، حسن بن عبدالله، «الفروق فی اللغه»، ص۲۷۵؛ سبط، سید علی، به کوشش موسوی نوری، سید محمد، معرفت معصومین، ص۲۴؛ (اهل)، ابن منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱۱، ص۲۸؛ مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، «تاج العروس»، ج۱۴، ص۳۵؛ نقوی، سید محمد تقی، شرح زیارت جامعه کبیره، ص۲۵؛ طریحی، فخرالدین، «مجمع البحرین»، ج۵، ص۳۱۴.
- ↑ مصطفوی، حسن، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم»، ج۱ ص۱۷۰؛ مطهری، داوود، زیارت جامعه کبیره، ص۲۰؛ فیومی، احمد بن محمد، «المصباح المنیر»، ج۲ ص۲۸؛ حسینی، سید مجتبی، مقامات اولیاء، ج۱، ص۲۷؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱۱ صص۳۰-۲۸؛ زمردیان، احمد، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، ص۲۲. لازم به ذکر است که در این عبارت، مولف، معانی و مصادیق مختلف اهل را به یک مفهوم واحد ارجاع داده است ولی به وجود یک معنای جامع و فراگیر، "پیوند جامع"، تصریح کرده است.
- ↑ ر.ک. حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر، ج۱، ص۹۹.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۵۴۵، «بیت».
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۷۶ – ۹۵.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۱، ص ۱۰۹-۱۱۱.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۱، ص ۱۰۹-۱۱۱.
- ↑ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۶.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فِنای مقربان، ج ۱، ص ۱۰۹؛ یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ ـ ۹۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۵.
- ↑ المسند، ج۱۸، ص۲۵۸۸.
- ↑ «مَنِ اتَّقَی مِنْکُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت»؛ دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه۹۹.
- ↑ «انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًی فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا»؛ نهج البلاغه، خطبه۹۷.
- ↑ بیت در روایات به معنای ائمه(ع) است. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج۱، ص۴۷.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۸.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ ر.ک. فرهنگ عاشورا، مدخل اهل بیت.
- ↑ «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَنَّی تُؤْفَکُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآیَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَ کَیْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَیْنَکُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّینِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاش»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۵۵.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «بلكه مى خواهد كه شما را پاكيزه سازد» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۵۰، ۲۵۳؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲ـ۳۱۳.
- ↑ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۷۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ فتحالقدیر، ج۴، ص۲۸۰.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، جلد ۱.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۸.
- ↑ سلسله مؤلفات، ج۶، ص۲۷؛ «المسائل العکبریه»؛ منشور جاوید، ج۵، ص۲۹۳ـ۲۹۴.
- ↑ هرکس کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد خداوند تلخی مرگ را از وی دور گرداند؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۶؛ ج۲۳، ص۱۱۶؛ ج۴۷، ص۱۳۳؛ ج۶۳، ص۳۹۷؛ ج۷۲، ص۴۵۶.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۸.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۹، ۳۹۱؛ کشف المراد، ص۴۹۳.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.
- ↑ «در حالى كه تأويل آن را جز خداى نمى داند و آنان كه قدم در دانش استوار كرده اند» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ البرهان، ج۱، ص۵۹۷ـ۵۹۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۵، ۳۱۸.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۷.
- ↑ ر.ک. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۵۵- ۱۵۶.
- ↑ اصل الشیعة واصولها، ص۱۶۲.
- ↑ «کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ فَصْلُ مَا بَیْنَکُمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ»، اصول کافی، ج۱، ص۶۱، حدیث۹.
- ↑ «نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳، حدیث۱.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ «لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّی بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ ۱۳۹ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِه»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۵۵.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۹.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.
- ↑ مناقب، ج۳، ص۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۳؛ البرهان، ج۲، ص۲۹۲.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۶
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۷، ص۱۶۵ـ۱۶۶.
- ↑ «از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۶۹؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۵.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۳.
- ↑ تفسیر المنار، ج۳، ص۳۲۲.
- ↑ جامعالبیان، مج۳، ج۳، ص۴۰۹.
- ↑ مسند احمد، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی ج۸، ص۲۳۰؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۹۳.
- ↑ صحیح مسلم، سنوسی، ج۸، ص۲۲۸ـ۲۳۰؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۱۱ـ۱۱۲.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۳
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۳ـ۷۶۴؛ المیزان، ج۳، ص۲۲۵.
- ↑ سلسله مؤلفات، ج۲، ص۳۸، «الفصول المختاره»؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۶.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴
- ↑ المیزان، ج۳، ص۲۲۴ـ۲۲۷.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۶۷۰؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۶۹، ۲۷۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.
- ↑ «و كسانى كه پيش از آمدن مهاجران در ديار خود بوده اند و ايمان آورده اند، آنهايى را كه به سويشان مهاجرت كرده اند دوست مى دارند. و از آنچه مهاجران را داده مى شود در دل احساس حسد نمى كنند، و ديگران را بر خويش ترجيح مى دهند هر چند خود نيازمند باشند و آنان كه از بخل خويش در امان مانده باشند رستگارانند». سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ «(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.
- ↑ منهاجالسنه، ج۲، ص۱۱۷.
- ↑ روح المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۵۸.
- ↑ تفسیرالخازن، ج۴، ص۳۳۷؛ الغدیر، ج۳، ص۱۶۹ـ۱۷۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۵۶؛ المیزان، ج۲۰، ص۱۳۱.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.
- ↑ ر.ک. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۰.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۶
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۵۵.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ «و اگر نمیدانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند» سوره طلاق، آیه ۱۰ ـ ۱۱
- ↑ «و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست» سوره زخرف، آیه ۴۴.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۳۵؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۵.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ ج۱۴، ص۲۵۷.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۱۰؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳.
- ↑ جامع البیان، مج۸، ج۱۴، ص۱۴۵؛ کافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳، ۴۲۹.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۸
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۵۵- ۱۵۶.
- ↑ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ ذخائر العقبی، طبری/ ۱/ ۲۳.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۱۴۴.
- ↑ «أَدِّبُوا أولادَکم علی ثلاثِ خِصَالٍ: حُبُّ نبیِّکم، وحُبُّ أهلِ بیتِه، وقراءةُ القرآنِ»؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص ۴۵۶، ح ۴۵۴۰۹؛ مناوی، فیض القدیر، ج۱، ص ۲۲۵، ح ۳۳۱.
- ↑ «أَحِبُّوا اللَّهَ لِمَا یَغْذُوکُمْ مِنْ نِعَمِهِ وَأَحِبُّونِی بِحُبِّ اللَّهِ وَأَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی لِحُبِّی»؛ ترمذی، الجامع الحصیح (سنن ترمذی)، ج۵، ص۶۶۴، ح ۳۷۸۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۵۰.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ المناقب، حدیث ۲۶۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
- ↑ «بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۳.
- ↑ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
- ↑ صحیحالبخاری، ج۵ـ۶، ص۳۲؛ ج۷، ص۲۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج۲، ص۲۸۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۸.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۳.