صله رحم در اخلاق اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

پیوند با خویشان در کتب اخلاق و پیش از آن در روایات اسلامی تحت عنوان صله رحم مورد بحث قرار گرفته است؛ بنابراین، تبیین مفهوم و تعیین حدود این عنوان، به آشنایی با مفهوم و حدود صله رحم منوط است.

صله رحم در اصطلاح شریعت و اخلاق

در عرف اهل شریعت و به تبع آن دانشمندان اخلاق، صله رحم بر ارتباط، رسیدگی و احسان به خویشاوندان اطلاق می‌شود و در برابر آن قطع رَحِم به معنی بریدن، بی‌توجهی و عدم رسیدگی به ایشان است. به نظر می‌رسد این دو اصطلاح تحت تأثیر قرآن کریم پیدا شده است؛ چراکه قرآن کریم به طور خاص یا ضمنی[۱]، رسیدگی به خویشان را وصل و بریدن از ایشان را قطع نامیده، می‌فرماید: وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ...[۲] و می‌فرماید: الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ[۳].[۴]

حکم صله رَحِم

صله رحم از رفتارهایی است که از فطرت انسان سرچشمه می‌گیرد، به همین دلیل اثبات وجوب آن به دلیل شرعی نیازمند نیست. توجه به نیاز انسان به ارتباط با خویشان و آثاری که از این ارتباط نصیب همگان می‌شود؛ هر عقل سلیمی به وجوب و ضرورت آن اعتراف کند، به همین دلیل پیشوایان معصوم درباره صله رحم همراه با احکام تعبدی تلاش کرده‌اند مخاطبان خود را از طریق توجه و تفکر، به حسن و ضرورت آن متوجه کنند؛ از جمله امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «انسان هرچه ثروتمند باشد بی‌نیاز از این نیست که عشیره‌اش با دست و زبان از او دفاع کنند. عشیره انسان بیش از همه مردمان می‌توانند او را از خطرات حفظ کنند و پراکندگی‌هایش را جمع کنند و اگر مصیبتی بر او وارد شود، از همه کس بر او مهربان‌ترند»[۵].

با این حال از نظر شرعی هم هیچ اختلافی بین فقها و دانشمندان مذاهب اسلامی نیست که بعضی مراتب و درجات صله رحم واجب است[۶].

صله رحم از واجبات عینی است و ترک آن از گناهان کبیره‌ای است که خداوند متعال در برابر آن وعده عذاب داده است. حکمت تشریع این حکم آن است که بقای نوع انسان به همزیستی انسان‌ها بستگی دارد و ارتباط و رسیدگی خویشان به همدیگر الفت و محبت را موجب می‌شوند و الفت و محبت نظام اجتماعی زندگی انسان را قوام می‌بخشد[۷]. به همین دلیل فقها به وجوب صله رحم حکم کرده و قطع رحم را حرام و از گناهان کبیره شمرده‌اند[۸]، چنانکه علامه حلی حرمت آن را اجماعی شمرده است[۹].[۱۰]

محدوده رحم

اکنون که با معنی اجمالی و حکم شرعی صله رحم آشنا شدیم لازم است معنی و محدوده دقیق رحم را بشناسیم؛ چراکه اجرای حکم شرعی بدون شناخت موضوع آن امکان‌پذیر نیست و به همین دلیل شناخت موضوعات احکام شرعی بر هر مکلفی لازم است. پیش از این دانستیم که رحم به خویشان انسان اطلاق می‌شود. به نظر می‌رسد شرع مقدس این اصطلاح را تغییر نداده و برای آن معنی دیگری منظور نکرده است، به همین دلیل دانشمندان ما نیز همه خویشان را مصداق رَحِم می‌دانند؛ چه زن باشند چه مرد، چه محرم باشند چه نامحرم، در شمار وراث انسان باشند یا نباشند و حتی مسلمان باشند یا کافر؛ چراکه در عرف و لغت همه این اقسام و طوایف، خویش انسان شمرده می‌شوند[۱۱]. تنها قیدی که در کلمات فقها برای این موضوع می‌توان یافت قیدی است که جز بر توضیح و تبیین آنچه گفتیم نمی‌افزاید. برخی از فقها نوشته‌اند: رَحِم کسی است که با انسان در رَحِم یک زن مانند مادر یا مادر بزرگ شریک باشد، به شرط آنکه نام خویش بر او صدق کند[۱۲]. این قید در تعریفی که فقهای بزرگ برای عنوان نسب کرده‌اند به فراوانی دیده می‌شود[۱۳]؛ بنابراین هرکس در عرف، خویش انسان شمرده شود مصداق رحم است و صله او واجب و هیچ چیز حتی کفر موجب خروج ارتباط او از دایره این عنوان نمی‌شود؛ ولی خویشان سببی در محدوده رَحم داخل نیستند و ارتباط و عدم ارتباط با ایشان مشمول حکم وجوب صله رحم و حرمت قطع رحم نمی‌شود[۱۴].

پیوند با خویشان غیرمسلمان

تا بدین جا معلوم شد شرع مقدس تعیین محدوده نسبی رحم را به عرف واگذار کرده است و هرکس را که اهل عرف خویش بشمارند، به عنوان رحم پذیرفته و پیوند با او را لازم می‌داند. اکنون در این مورد بحث می‌کنیم که برای حکم صله رحم از نظر اعتقادی، محدوده‌ای وجود دارد یا نه و بر فرض اول، مرزهای آن محدوده کجاست؟

حرمت پیوند

برخی از اهل نظر نوشته‌اند پیوند با کفار و حتی مخالفان با مذهب شیعه حرام است، حتی اگر نزدیک‌ترین افراد به انسان باشند[۱۵]؛ چراکه قرآن کریم می‌فرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ[۱۶]. ولی این موضع صحیح به نظر نمی‌آید؛ چون اولاً، دلیلی که برای اثبات آن اقامه شده ناتمام است؛ ثانیاً، روایات زیادی در دست داریم که دلالت می‌کنند پیوند با خویشان غیرشیعه و حتی غیر مسلمان واجب است. ما نخست دلیل این قول را نقد می‌کنیم و آنگاه ادله قول مخالف را می‌آوریم[۱۷].

نقد دلیل حرمت

برای اثبات حرمت پیوند با خویشان کافر و مخالف به آیه کریمه مجادله استناد شده است. این آیه کریمه در صورتی بر این ادعا دلالت می‌کند که از هرگونه موالات و دوستی نهی کند؛ ولی مفاد آن فقط نهی از موالات و دوستی در دین است[۱۸] به این معنی که مؤمن نباید کافر را برای کفرش دوست بدارد و با مخالف به خاطر مخالفتش پیوند کند و در این زمینه به آنها یاری برساند، شاهد این ادعا این است که آیه در چنین فضایی نازل شده است. در خبر است که وقتی رسول خدا (ص) تصمیم گرفت بدون اعلام قبلی شهر مکه را محاصره کند، حاطب بن ابی بلعته[۱۹] به خویشان خود در مکه نامه‌ای نوشت و آنها را باخبر کرد. هنگامی که رسول خدا از طریق وحی باخبر شد و علی (ع) را فرستاد تا در راه مکه نامه را از قاصد او بازستاند. این آیه در شأن حاطب نازل شد[۲۰]. علامه مجلسی در این مورد نوشته است: این آیه کریمه از محبت قلبی نهی می‌کند؛ بنابراین، مسلمان نمی‌تواند به کافر محبت قلبی داشته باشد؛ ولی حسن معاشرت ظاهری مشمول نهی این آیه نمی‌شود؛ همچنین احتمال داده است این آیه در مورد ارتباط با کفاری باشد که با اسلام سر ستیز دارند و دوستی و معاشرت با آنها موجب غلبه باطل بر حق شود[۲۱].

بنابراین اگر کسی کافری را به علقه خویشاوندی دوست بدارد و او را یاری کند و یاری او تقویت کفر در مقابل دین و باطل در مقابل حق نباشد، مشمول این آیه کریمه نیست. نتیجه آنکه دلیلی در دست نداریم که ما را از پیوند با خویشان کافر یا مخالف بازدارد[۲۲].

ادله وجوب پیوند با خویشان غیرمسلمان

داوود رقّی از اصحاب امام صادق (ع) می‌گوید: پسر عموی معاند و بدطینتی داشتم. شنیدم با خانواده‌اش روزگار را به سختی می‌گذراند. قصد سفر به مکه داشتم. قبل از حرکت به او حواله‌ای دادم که به اندازه مخارجش دریافت کند. وقتی در مدینه خدمت امام صادق (ع) رسیدم در خدمت ایشان نشسته بودم که حضرت بدون مقدمه فرمود: روز پنج شنبه اعمال شما را به من عرضه کردند در بین اعمال تو دیدم که با پسر عمویت پیوند کرده‌ای این کارت مرا خوشحال کرد[۲۳]. جهم‌بن حمید می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم من خویشانی دارم که راهی غیر از راه من دارند، آیا بر من حقی دارند؟ فرمود: آری، حق رحم را هیچ چیز نمی‌بُرد. اگر آنها هم مثل تو مسلمان بودند دو حق بر تو داشتند یکی حق اسلام و دیگر حق رحم[۲۴].

نکته چشمگیر در این روایت، جمله‌ای است که امام صادق (ع) فرموده است: هیچ چیز حق رحم را قطع نمی‌کند؛ این جمله به عنوان یک قاعده عمومی در همه موارد و مصداق‌های پیوند با ارحام قابل استناد است. علامه مجلسی در ذیل این حدیث نوشته است: دلالت می‌کند که حق رحم با کفر ساقط نمی‌شود[۲۵].

ابوبصیر می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا انسان می‌تواند از خویشانی که راه حق را نمی‌شناسند ببرد. فرمودند: سزاوار نیست از ایشان ببرد[۲۶].

نتیجه سخن آنکه شرع مقدس اسلام نه تنها برای وجوب صله رحم مرز اعتقادی تعیین نکرده، بلکه برای جلوگیری از چنین طرز تفکری، به صراحت و روشنی چنین مرزی را نفی کرده است.

برای تأیید این نظر به دو وجه دیگر می‌توان استناد کرد: نخست آنکه یکی از مصداق‌های صله رحم، دعوت به راه حق است[۲۷] و اگر پیوند با خویشان غیرملسمان و غیرشیعه حرام باشد، ذکر این مصداق لغو به نظر می‌رسد، چون ارتباطی نمی‌ماند تا آنها را به راه حق دعوت کنیم. دیگر آنکه روایات دلالت می‌کنند که حقوق همسایگی به خاطر کفر ساقط نمی‌شوند و همسایه کافر نیز از حقوق همسایگی برخوردار است[۲۸]؛ بنابراین حقوق خویشاوندی به طریق اولی ساقط نیست چون رابطه خویشاوندی از رابطه همسایگی بسیار محکم‌تر است. نتیجه آنکه پیوند با خویشاوند کافر همانند خویشاوند مسلمان و با خویشاوند غیر شیعه همانند خویشاوند شیعه واجب است؛ البته خویشاوند مسلمان از حقوق مسلمانی و خویشاوند شیعه از حقوق بیشتری برخوردار است[۲۹].

پیوند با خویشان گناهکار

دانستیم که صله رحم تکلیفی فراگیر است که شرایط مذهبی و اعتقادی خویشاوند تأثیری در آن ندارد؛ بنابراین اگر یکی از خویشاوندان، فاسق و گناهکار باشد نمی‌توان به این بهانه با او قطع رابطه کرد. البته اگر نوعی از پیوند موجب تقویت گناه باشد یا حریمی از حریم‌های اخلاقی و دینی را بشکند یا موجب آلودگی انسان به گناه شود، برقراری آن پیوند نه تنها لازم نیست، بلکه از نظر شرعی حرام و ممنوع است[۳۰].

خویشاوندان معنوی

در روایات زیادی سخن از «رحم آل محمد (ص)» به بیان آمده است: ابوبصیر از یاران امام صادق (ع) می‌گوید: شنیدم که امام صادق (ع) می‌فرماید: خویشاوندی به عرش آویخته می‌گوید خدایا بپیوند با هرکس که با من پیوست و ببر از هرکس که از من برید. این خویشاوندی آل محمد است و این است معنی آیه قرآن «آنان که پیوند می‌دهند آنچه را خدا به پیوندش فرمان داده» و همه خویشاوندی‌ها را شامل می‌شود[۳۱].

در روایت دیگری است که یکی از اصحاب درباره آیه وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ[۳۲] آنان که پیوند می‌دهند آنچه را که خدا به پیوندش فرمان داده» سؤال کرد. حضرت فرمود: این آیه درباره خویشاوندی آل محمد نازل شده است سپس فرمود: از آنها مباش که فکر می‌کنند هر آیه یک معنی بیشتر ندارد[۳۳].

از امام رضا (ع) روایت است که فرمود: «إِنَّ رَحِمَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَئِمَّةِ (ع) لَمُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي ثُمَّ هِيَ جَارِيَةٌ بَعْدَهَا فِي أَرْحَامِ الْمُؤْمِنِينَ »[۳۴].

علامه مجلسی در بحارالانوار به تفصیل به شرح این دسته از روایات پرداخته است. آنچه برای ما لازم است اشاره‌ای مختصر به دو عنوان مبهم این روایات است؛ نخست: درباره کیفیت آویختن خویشاوندی به عرش. در این مورد نوشته است: این تعبیر برای تشبیه معقول به محسوس و اثبات حق خویشاوندی به رساترین صورت است. آویختن رحم به عرش کنایه از این است که در حضور خدا حقش را مطالبه می‌کند و معنی دعایش این است که خدایا با هرکس همان‌گونه رفتار کن که با من رفتار کرد. برخی هم گفته‌اند این تعبیر کنایه نیست، بلکه باید آن را به همین معنی ظاهری پذیرفت، چون از قدرت خداوند متعال بعید نیست که خویشاوندی را متمثل کند و به زبان آورد چنان‌که درباره بعضی از اعمال آمده است که به صاحب عمل می‌گوید من عمل تو هستم[۳۵].

دوم درباره معنی خویشاوندی آل محمد. والدین نسبی به این دلیل بر انسان حق دارند که زندگی ظاهری دنیویی او هستند و خویشاوندان چون در این انتساب با انسان اشتراک دارند، حقی پیدا کرده‌اند. رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) پدران معنوی استند چون اولاً، علت غایی همه موجوداتند و هر چیزی به طفیل وجود ایشان به وجود آمده است، چنانکه در حدیث حدیث قدسی آمده است که اگر شما دونفر نبودید من افلاک را نمی‌آفریدم. ثانیاً، سبب زندگی معنوی ابدی اهل ایمان، ایشانند؛ چراکه علم و ایمان را از آن دو بزرگوار بهره برده‌اند. پر واضح است که حیات معنوی بسی ارزشمندتر از حیات مادی دنیوی است، چنان که حتی طرف مقایسه آن قرار نمی‌گیرد. به دلیل این نسبت است که اهل ایمان با هم برادرند؛ بنابراین خویشان رسول، خویشان اهل ایمان هم هستند. از طرفی خداوند متعال می‌فرماید: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ[۳۶].

بنابراین پیامبر خدا (ص) پدر امت و خدیجه کبری مادر امت است؛ پس فرزندان و ذریه ایشان خویشان اهل ایمانند و از همه خویشان برای صله رحم سزاوارترند و پیوند با ایشان از پیوند با همه خویشان واجب‌تر است[۳۷] و چنین است که خداوند متعال به مودت و دوستی ایشان فرمان داده و مودت ایشان را به عنوان مزد رسالت پیامبر معین کرده است[۳۸].

قطع رحم

حدود و مصداق‌های قطع و صِله

منظور از صله یا وصل یا پیوند، ارتباط است و منظور از قطع، بریدن و عدم ارتباط. شرع مقدس برای قطع و وصل حد معینی تعریف نکرده است؛ بنابراین، برای تعیین حدود و مصداق‌های این دو عنوان نیز باید به عرف مراجعه و شرایط موجود را ملاحظه کرد. طبق این معیار، هر رفتاری که از نظر عرف مصداق صله رحم باشد، مشمول حکم شرعی آن می‌شود، همان طور که هر رفتاری در عرف به عنوان قطع رحم و بی‌مهری به خویش شناخته شود، از نظر شرع مقدس ممنوع است؛ برای نمونه، رفت‌و‌آمد و سرکشی به خویش در عرف مصداق ارتباط با خویش است چنان که قهر مصداق قطع رابطه است، به همین دلیل از نظر شرعی هم هرکس با یکی از اقارب خود قهر کند، قاطع رحم شمرده شده و مشمول احکام قطع رحم می‌شود؛ بنابراین از نظر شرعی نمی‌توان معیار مشخصی برای مصداق‌های صله یا قطع رحم تعیین و آنها را در عدد معین محصور کرد؛ ولی به طور اجمال می‌دانیم که صله رحم شامل اموری به شرح زیر می‌شود: احسان و نیکی در حد توان، دفاع و یاری در صورت نیاز، خیرخواهی، حسن خلق و معاشرت نیکون دادن حقوق ایشان، زیارت و رفت‌و‌آمد، توجه به امور دینی ایشان که مستلزم دعوت به راه حق و امر به معروف و نهی از منکر می‌شود و حقوقی که برای سایر مسلمانان مقرر شده است: از قبیل عیادت، تشییع جنازه، حفظ اموال و اسرار و... .

بنابراین، می‌توان برخی از مصداق‌های قطع رحم را به شرح زیر نام برد: قهر و جدایی، خودداری و بی‌توجهی به دیدار و رفت‌و آمد، فرو نهادن و یاری نکردن خویش به هنگام نیاز، ترش‌رویی و تکبر با خویشان، حبس حقوق و غصب اموال، بی‌توجهی به امور دینی و آبروی خویش، افشای اسرار، خودداری از کمک مالی در صورت نیاز آنان و بی‌توجهی به حقی که شارع مقدس برای برادر مسلمان مقرر فرموده است.

ذکر حقوق عمومی مسلمین در ضمن حقوق خویشاوندی به این دلیل است که مراعات این حقوق برای خویشان با تأکید بیشتری لازم است. علاوه بر مصداق‌های صله و قطع رحم، شرایط و ویژگی‌های آنها نیز طبق نظر عرف تعیین می‌شوند؛ برای نمونه، دیدوبازدید در نظر عرف یکی از مصداق‌های صله رحم و ترک آن از مصادیق قطع رحم است؛ شرع مقدس نیز این تشخیص را تأیید کرده است. اکنون اگر سؤال کنیم: دیدن نزدیکان را تا چه حد می‌توان به تأخیر انداخت که به قطع رحم منجر نشود؟ شرع مقدس در پاسخ به این سؤال هم ساکت است؛ چراکه پاسخ آن را نیز به عهده عرف نهاده است. فاصله بین دیدوبازدید خویشان با توجه به همه شرایط باید به حدی باشد که مردم نگویند آنها با هم رابطه‌ای ندارند و تشخیص مردم به عادت‌های مختلف و دوری و نزدیکی راه‌ها، متفاوت می‌شود[۳۹].[۴۰]

پیوند با پیوند گسل

بدون شک در صورتی که خویشاوند اهل مراعات و پیوند باشد پیوند با او واجب و گسستن پیوندش حرام و گناه کبیره است؛ ولی در صورتی که یکی از خویشاوندان پیوند خویش بگسلد آیا پیوند با او نیز واجب است یا می‌توان رابطه خویشتن را با او برید. با یک نظر اجمالی به کتب فقه و حدیث می‌توان ادعا کرد که هیچ عالمی در جهان اسلام شک ندارد که قطع رحم حتی با کسانی که در بریدن پیوند پیش‌قدم شده و بر آن اصرار می‌ورزند حرام است[۴۱]؛ چراکه رسول خدا (ص) و پیشوایان معصوم (ع) به شدت با این عمل مخالفت ورزیده‌اند. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «لَا تَقْطَعْ‏ رَحِمَكَ‏ وَ إِنْ‏ قَطَعَتْكَ‏»[۴۲].

از جناب ابوذر روایت شده که فرمود: «أَوْصَانِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ أَصِلَ‏ رَحِمِي‏ وَ إِنْ‏ أَدْبَرَتْ‏»[۴۳]. رسول خدا (ص) فرمود: «أَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَى خَيْرِ أَخْلَاقِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِي مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ»[۴۴]. امیر المؤمنین (ع) می‌فرماید: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ‏ وَ إِنْ قَطَعُوكُمْ »[۴۵]. عبدالله بن سنان از یاران امام صادق (ع) و از راویان مورد اعتماد می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: پسر عمویی دارم که من پیوسته با او می‌پیوندم و او از من می‌برد به قدری که تصمیم گرفته‌ام من هم از او برم. امام صادق (ع) فرمود: وقتی که او می‌برد اگر تو بپیوندی خداوند متعال با هردوی شما می‌پیوندد، ولی اگر تو هم از او ببری خداوند متعال از هردوی شما می‌برد[۴۶].

علامه مجلسی در ذیل این روایت نوشته است: منظور از اینکه خدا با هردوی شما می‌پیوندد این است که پیوند تو موجب می‌شود او هم از روش خود دست بردارد و هر دو مشمول رحمت خدا شوید؛ زیرا اگر با فرض پیوند تو او بر روش خود اصرار بورزد خداوند رحمت خود را از او برمی‌دارد، در دنیا به زودی نابودش می‌کند و در قیامت هم گرفتار عقاب می‌شود[۴۷].

امام صادق (ع) می‌فرماید: مردی خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: من خویشانی دارم که هر چه با آنها می‌پیوندم آنها مرا می‌آزارند من هم تصمیم گرفته‌ام رهایشان کنم. رسول خدا (ص) فرمود: در این صورت خداوند همه شما را رها خواهد کرد. عرض کرد: پس چه کنم؟ فرمود: عطاکن به هرکس محرومت کرد، بپیوند با هرکس از تو برید و بگذر از هر کس بر تو ستم کرد هنگامی که چنین کنی خدا در مقابل آنها پشتیبان تو خواهد بود[۴۸].

صفوان جمال می‌گوید: شبانگاهی بود که بین امام صادق و عبدالله بن حسن[۴۹] مشاجره‌ای پیش آمد و صدایشان بلند شد به طوری که مردم جمع شدند و دور آنها شلوغ شد. سپس با حالت قهر از هم جدا شدند. من صبحگاهان برای کاری از خانه بیرون رفتم، دیدم امام صادق (ع) بر در خانه عبدالله بن حسن ایستاده و به کنیز او می‌گوید ابومحمد (عبدالله‌بن‌حسن) را خبر کن. عبدالله از خانه بیرون آمد و گفت ای اباعبدالله چه شده که به این زودی آمده‌ای؟ فرمود من دیشب آیه‌ای از قرآن را خواندم که مضطریم کرده است. گفت کدام آیه؟ فرمود: اینکه خدای تعالی می‌فرماید: «آنان که می‌پیوندند آنچه را خدا به پیوندش فرمان داده و از سختی حساب قیامت می‌ترسند»[۵۰]. عبدالله گفت: حق با توست، گویی من هرگز این آیه را در کتاب خدا نخوانده بودم. آنگاه همدیگر را در آغوش کشیدند و گریستند[۵۱].

علامه مجلسی در شرح این روایت نوشته است: ظاهراً امام برای آنکه عبدالله را متوجه کند تا از رفتار ناشایست خود دست بردارد فرمود: من آیه‌ای را خواندم و... ؛ زیرا به طور حتم کار حضرت قطع رحم نبود، بلکه چون برای بازداشتن او از نافرمانی بود عین شفقت و مهربانی محسوب می‌شد و از طرفی امام معصوم در موقعیتی است که لحظه‌ای از وظایف خود غافل نمی‌شود تا محتاج باشد با دیدن آیه‌ای به یاد آورد؛ بنابراین امام از سر اضطراب خیرخواهی چنین عبدالله فرمود تا عبدالله را متوجه کند. و اینکه فرمود دیشب مضطرب شدم شاید اضظراب او برای عبدالله بوده که به قطع رحم و قطع پیوند با امام خویش گرفتار شده بود. به هر حال این رفتار امام نشان می‌دهد که رعایت حال خویشاوند لازم است حتی اگر تا این پایه گمراه و بدکار باشد[۵۲].[۵۳]

پیوند با پیوندگریزان

در صورتی که یکی از خویشاوندان علاوه بر اینکه خود پیوند را بریده و به تکلیف خویش عمل نمی‌کند، رابطه خویشاوندان را نیز نمی‌پذیرد، تکلیف خویشان دیگر در برابر او چیست؟ برای نمونه، او خود به دیدن ما نمی‌آید و فرصت هم نمی‌دهد که ما به دیدنش برویم، هدیه خویشان را نمی‌پذیرد، کمک ایشان را رد می‌کند و... پیش از این دانستیم که صله رحم راه‌های گوناگونی دارد؛ بنابراین ضمن تأکید بر این نکته که ما حق نداریم، حتی در مواجهه با رحم به ذلت و حقارت تن در دهیم و هرگز مکلف نیستیم تحقیر و توهین دیگران را تحمل کنیم، می‌توان برای پیوند و ارتباط با خویشان پیوندگریز از راه‌هایی استفاده کرد که آنها می‌پذیرند؛ مثلاً اگر تحمل رفت‌و‌آمد ندارد و ممکن است در به روی ما نگشاید، لازم نیست به دیدار او برویم، ولی می‌توانیم با سلام و احوالپرسی صمینی در مواقع ملاقات با او رابطه برقرار کنیم؛ اما در صورتی که یکی از خویشان هیچ‌گونه رابطه‌ای را نپذیرد، تکلیف از عهده خویشان او برداشته می‌شود[۵۴].

ستایش و نکوهش

از آنجا که برقراری پیوند با بستگان در نظام ارزشی اسلام جایگاهی رفیع دارد، قرآن کریم و به پیروی از آن، پیشوایان معصوم در مقام تشویق و ترغیب انسان‌ها به صله رحم، در مدح این فریضه و نکوهش قطع رحم، بسیار سخن گفته‌اند. بسیاری از این ستایش و نکوهش‌ها در ضمن مباحث آینده این مقال به تناسب بحث، مطرح خواهد شد. در اینجا به تعداد اندکی از سفارش‌ها و هشدارهای قرآنی و معصومی در این زمینه اکتفا می‌کنیم.

ستایش صله رحم

از دیدگاه قرآن کریم صله رحم سفارش الاهی، عهد خدا با بندگان، برخاسته از عقل، مصداق نیکی و نیکوکاری، هم‌سنگ خداپرستی و منشأ آثار نیک فراوانی است. قرآن کریم در مقام ویژگی‌های اولوالالباب می‌فرماید: وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ[۵۵] و در مقام تعیین نیکی حقیقی و نیکوکاری واقعی می‌فرماید: لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ...[۵۶] و برای تأکید بر اهمیت آن می‌فرماید: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ[۵۷].

صله رحم از نگاه رسول خدا (ص) جزئی از دین است و به همین دلیل آن حضرت سفارش و ترویج آن را بخشی از رسالت خود می‌داند. امام باقر (ع) می‌فرماید: رسول خدا (ص) فرمود: به حاضران و غایبان امتم و کسانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند تا روز قیامت، سفارش می‌کنم با خویشان خود بپیوندند، هرچند میان ایشان به اندازه یک سال راه فاصله باشد؛ زیرا خدای متعال صله رحم را بخشی از دین قرار داده است[۵۸]. از امام صادق (ع) روایت است که مردی از رسول خدا (ص) پرسید: برترین چیز از نظر دین اسلام چیست؟ فرمود: ایمان به خداوند. پرسید: بعد از آن چیست؟ پاسخ داد: صله رحم.

امیرمؤمنان (ع) نیز به فرزندش چنین سفارش می‌کند: «أَكْرِمْ عَشِيرَتَكَ فَإِنَّهُمْ جَنَاحُكَ الَّذِي بِهِ تَطِيرُ وَ أَصْلُكَ‏ الَّذِي‏ إِلَيْهِ‏ تَصِيرُ وَ يَدُكَ الَّتِي بِهَا تَصُولُ»[۵۹].

یکی از آزاد شده‌های امام صادق (ع) نقل کرده است که هنگام رحلت آن بزرگوار در خدمتش بودم. حضرت در حالت اغما بود. بعد از بیرون آمدن از این حالت فرمود: به حسن بن‌ علی بن‌ علی بن الحسین (معروف به افطس) هفتاد دینار، به فلان شخص فلان مبلغ، به فلانی فلان مقدار و... بدهید. من به حضرت عرض کردم: شما به کسی که با دشنه به شما حمله کرد و قصد کشتن شما را داشت، کمک می‌کنید؟ فرمود: آیا می‌خواهی من از آن گروه نباشم که خداوند در حقشان فرموده است: «آنان که آنچه را خدا امر به پیوندش کرده (مانند صله رحم و دوستی پدر و مادر و...) پیوند می‌کنند و از خدا می‌ترسند و از سختی هنگام حساب می‌اندیشند...»[۶۰]. سپس متوجه کنیز خود، سالمه شد و فرمود: سالمه! خداوند بهشت را پاکیزه و خوشبو آفریده طوری که بوی خوش آن از مسافت دو هزار سال راه به مشام می‌رسد، اما عاق والدین و قاطع رحم هرگز بوی آن را استشمام نخواهند کرد[۶۱].

صله رحم از دیدگاه پیشوایان معصوم چنان مهم و ارزشمند است که هیچ عذری نمی‌تواند ترک آن را تجویز کند. رسول خدا (ص) فرمود: «سِرْ سَنَةً صِلْ‏ رَحِمَكَ‏ »[۶۲]. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ‏ وَ إِنْ‏ قَطَعُوكُمْ‏»[۶۳].

مالی که انسان در راه خدا هزینه می‌کند دارای پاداش فراوانی است؛ ولی در بین تمام وجوه خیر بخشیدن مال به خویشان با قصد صله رحم ارزشمندترین راه خیر است. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «الصَّدَقَةُ بِعَشْرٍ وَ الْقَرْضُ‏ بِثَمَانِيَ‏ عَشْرَةَ وَ صِلَةُ الْإِخْوَانِ‏ بِعِشْرِينَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ»[۶۴]. طبق روایتی رسول خدا (ص) می‌فرماید: برترین مردم کسی است که بیشتر از خدا پروا می‌کند و بیشتر صله رحم می‌کند[۶۵].

طبق روایتی دیگر می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ‏ مِنْ‏ أَحْسَنِ‏ الشِّيَمِ‏»[۶۶] و بالاتر از هر ستایشی آنکه صله رحم موجب افزایش ایمان می‌شود. امام صادق (ع) می‌فرماید: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ وَ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ زِيَادَةٌ فِي‏ الْإِيمَانِ‏»[۶۷].

به دلیل این همه فضیلت است که امام صادق (ع) می‌فرماید: من دوست دارم که خدا بداند که گردنم را در رابطه خویشاوندی رام کرده‌ام و برای ایجاد پیوند و یاری به خویشانم شتاب می‌کنم مبادا از من بی‌نیاز شوند[۶۸].[۶۹]

نکوهش قطع رحم

قطع پیوند و ارتباط با خویشان و بستگان در قرآن و روایات به سختی نکوهش شده است. خداوند متعال در سه ی جای قرآن قاطعان رحم را لعن و نفرین کرده است؛ از جمله می‌فرماید: وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ[۷۰].

در وصف فاسقان نیز می‌فرماید: الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۷۱] و می‌فرماید: فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ[۷۲].

امام سجاد (ع) در سفارشی به فرزند گرامی‌اش امام باقر (ع) به این رویکرد قرآنی اشاره کرده، می‌فرماید: «إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ‏ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ»[۷۳]. امام باقر (ع) می‌فرماید: سه چیز است که انسان تا پیامد آنها را نبیند نمی‌میرد: ظلم، قطع رحم و سوگند دروغ[۷۴].

در روایت است که روزی امیرالمؤمنین به هنگام سخنرانی فرمود: به خدا پناه می‌برم از گناهانی که فنا و نابودی را به شتاب می‌آورند. عبدالله بن کوّاء یشکری از سران خوارج برخاست و عرض کرد: ای امیرالمؤمنین مگر گناهی هم هست که فنا را شتابان کند؟ فرمود: آری، قطع رحم. بعضی خانواده‌ها با آنکه فاجر و گناهکارند دور هم جمع می‌شوند و به هم رسیدگی می‌کنند، خدا هم به آنها روزی می‌دهد. بعضی خانواده‌ها با آنکه پرهیزگارند، پراکنده می‌شوند و با هم قطع رابطه می‌کنند، خدا هم آنها را محروم می‌کند[۷۵].

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «لَيْسَ‏ مَعَ‏ قَطِيعَةِ الرَّحِمِ‏ نَمَاءٌ»[۷۶]؛ در روایتی است که مردی از رسول خدا (ص) پرسید: چه کاری در نزد خدا منفورتر از همه کارهاست؟ فرمود: شرک به خدا. عرض کرد: پس از آنچه؟ فرمودند: قطع رحم[۷۷]. به همین دلیل امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «أَقْبَحُ‏ الْمَعَاصِي‏ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ‏ وَ الْعُقُوقُ‏»[۷۸].

حذیفه بن منصور می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: بپرهیزید از خصلتی که چون تیغ موتراشی، می‌تراشد و نابود می‌کند، زیرا این انسان‌ها را می‌کشد. گفتم آن خصلت چیست؟ فرمودند: قطع رحم[۷۹].

شارحان حدیث در شرح این حدیث نوشته‌اند: منظور حضرت از کشتن انسان‌ها یا مرگ قلب و دین و حیات معنوی ایشان است یا مرگ طبیعی و پایان یافتن زندگی دنیوی و یا معنایی است که شامل هر دو می‌شود[۸۰].

از طریق شیعه و سنی از رسول خدا (ص) روایت شده است: «لَا تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ عَلَى‏ قَوْمٍ‏ فِيهِمْ‏ قَاطِعُ‏ الرَّحِمِ‏»[۸۱].

در منابع شیعی این روایت به صورت زیر نیز آمده است: «لَا يُجَالِسُنَا قَاطِعُ رَحِمٍ فَإِنَّ الرَّحْمَةَ لَا تَنْزِلُ عَلَى‏ قَوْمٍ‏ فِيهِمْ‏ قَاطِعُ‏ رَحِمٍ‏»[۸۲]. در منابع اهل‌سنت نیز روایت شده است: «إنّ الملائکة لا تنزل‏ على‏ قوم‏ فيهم‏ قاطع‏ رحم‏»[۸۳].[۸۴]

مراتب صله رحم

نخستین کسی که صله رحم را در مراتب مختلف قرار داده است شهید اول است[۸۵]. پس از او دانشمندانی چون فاضل مقداد سیوری[۸۶] و علامه مجلسی[۸۷]سخن او را چنان نقل کرده‌اند که نشان می‌دهد این تقسیم و ترتیب را پسندیده و پذیرفته‌اند. با استفاده از نوشته شهید، صله رحم را می‌توان به دو اعتبار مرتبه بندی کرد: نخست به ملاحظه حکم شرعی؛ و دیگر به اعتبار نیاز خویشاوند، نفعی که به او می‌رسد و تأثیری که صله رحم در تحکیم روابط خویشاوندی دارد.

مراتب صله رحم به اعتبار حکم شرعی

صله رحم به اعتبار حکم شرعی دارای دو مرتبه است: صله رحم واجب و صله رحم مستحب.

صله رحم واجب

می‌دانیم که قطع رحم گناه کبیره و ترک آن واجب است. ترک قطع رحم به وسیله صله رحم صورت می‌گیرد؛ بنابراین صله رحم تا آنجا که مصداق ترک قطع رحم باشد، واجب می‌شود. شهید در پاسخ به این سؤال که چه نوع پیوندی باعث می‌شود که نام قطع رحم بر رابطه با خویشاوند صادق نباشد، نوشته است: چون صله رحم در شرع و لغت معنی ویژه‌ای ندارد به نظر عرف عمل می‌کنیم. نظر عرف هم به تفاوت عادات و دوری و نزدیکی خویشان با هم متفاوت می‌شود[۸۸].[۸۹]

صله رحم مستحب

بالاتر از مرتبه واجب هرگونه پیوند و ارتباط با خویشان مستحب است. با مصداق‌های صله مستحب در بحث آتی بیشتر آشنا می‌شویم[۹۰].

مراتب صله رحم به اعتبار نیاز و نفع خویشاوند و تأثیر در تحکیم روابط

ما با استفاده از نوشته شهید اول و پاره‌ای روایات که در این زمینه وارد شده است، برای صله رحم شش مرتبه تصویر می‌کنیم: پیوند زبانی، پیوند فکری، پیوند عاطفی، پیوند جانی، و خودداری از آزار[۹۱].

پیوند زبانی

ارتباط زبانی اولین مرتبه ارتباط است. این مرتبه خود دارای مراتب جزئی زیادی به شرح زیر است: اولین مرتبه زبانی، سلام است. رسول خدا (ص) فرمودند: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ‏ وَ لَوْ بِالسَّلَامِ‏ »[۹۲]؛

از آنجا که یکی از مقدمات چسبیدن دو چیز، نمناکی آنهاست و همیشه دوچیز خشک از هم جدا می‌شوند، حضرت این واژه را برای اشاره به ارتباط خویشاوندان استفاده کرده است. ممکن است منظور از نمناک کردن این باشد که خویشاوندی خود را تازه و شاداب کنید[۹۳] تا غبار دوری و جدایی بر آن ننشیند و پژمرده و خشکیده نشود.

شهید در ذیل این روایت نوشته است: این روایت به ما توجه می‌دهد که سلام نوعی پیوند است[۹۴]. طبق روایتی دیگر، رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ لَوْ بِسَلَامٍ»[۹۵]. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِيمِ»[۹۶].

علامه مجلسی در ذیل این حدیث نوشته است: این حدیث شریف دلالت می‌کند که پایین‌ترین مرتبه صله رحم، سلام کردن است. اطلاق این حدیث نشان می‌دهد که حتی اگر بدانیم او سلام ما را پاسخ نمی‌دهد، باید به عنوان صله رحم به او سلام کنیم[۹۷].

مولی صالح مازندرانی نوشته است: پایین‌ترین مرتبه صله رحم، سخن گفتن با خویشاوند، سلام کردن به او و قهر نکردن است[۹۸]. مرتبه بعد از سلام کردن، ارسال سلام است[۹۹] که نشانه اهتنام فرستنده به گیرنده سلام است و موجب استحکام بیشتر خویشی می‌شود.

مرتبه بالاتر که از ارسال سلام نیز مؤثرتر و مفیدتر است، دعای پنهان و ثنای آشکار است[۱۰۰]؛ به این معنی که در غیاب خویشاوند او را دعاکنی و در حضورش او را بستایی و از برجستگی‌هایش سخن به میان آوری؛ البته پر واضح است که ستایش و ثنا نباید به حد تملق و مداحی که در شرح مقدس ممنوع شده، برسد وگرنه حرام خواهد بود[۱۰۱].

پیوند فکری

یکی از مراتب صله رحم که در کلمات شهید به آن اشاره‌ای نشده، ولی از ادله دیگر قابل برداشت است، یاری فکری به خویشاوند است. آنجا که یک خویشاوند محتاج هدایت، راهنمایی، امر به معروف و نهی از منکر است، افزون بر همه تکالیف، به عنوان صله رحم لازم است به ارشاد و هدایت او همت بگماریم و از هر راهی، اعم از گفت‌و‌گو، رفت‌و‌آمد و بخشیدن مال، او را به راه راست بیاوریم[۱۰۲].

پیوند عاطفی

این مرتبه نیز در سخنان شهید نیامده است، ولی به طور قطع می‌توان آن را از مراتب صله رحم شمرد. وقتی که یکی از بستگان ما به هر دلیل محتاج مهر و محبت خویشان است و برای سبک‌کردن بار غمش به همزبان محتاج است، بر ما لازم است حضور خود را از او دریغ نکنیم و از سپردن گوش و دل به او کوتاهی نورزیم[۱۰۳].

پیوند مالی

مال، یکی از ابزارهایی است که شرع مقدس اسلام برای تحکیم روابط به ویژه رابطه خویشاوندی بر آن تأکید کرده و رسول خدا (ص) و پیشوایان معصوم به فراوانی از این وسیله برای تحکیم پیوندها بهره برده‌اند. نقش مال در این میدان هم به تجربه شناخته شده و هم به عقل و فطرت قابل تشخیص است. قرآن کریم کمک مالی که به بستگان را جزء حقوق واجب ایشان شمرده، می‌فرماید: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۱۰۴]. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «من‏ آتاه‏ اللَّه‏ مالا فليصل به القرابة»[۱۰۵].

پیوند با مال دومین مرتبه از صله رحم است. پیوند مالی نیز دارای دو مرتبه واجب و مستحب است و با دو شرط واجب می‌شود: شرط اول اینکه خویش (رحم) مورد بحث، پدر و مادر یا فرزند ما باشند. شرط دوم اینکه فقیر بوده و نتوانند هزینه گذران زندگی خود را تأمین کنند. با وجود این دو شرط و البته در صورت توانایی، مکلف باید به اندازه نیاز به او بدهد[۱۰۶]. در صورتی که خویشاوندی غیر از پدر و مادر و فرزند، فقیر باشد پیوند مالی با او مستحب است و اگر در زمره وارثان انسان باشد، استحبابش تأکید می‌شود.

مرتبه بالاتر در ارتباط مالی خویشاوندان در صورتی است که خویشاوند از مساعدت مالی ما بی‌نیاز باشد در این صورت برای برقراری پیوند مستحب است که انسان گاه‌گاهی برای او هدیه‌ای ببرد و بهتر آن است که هدیه را نفرستد، بلکه خودش ببرد؛ چون رسول خدا (ص) بردن مال را توصیه کرده است، نه فرستادن آن را. فرمود: «مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ذِي‏ قَرَابَةٍ بِنَفْسِهِ‏ وَ مَالِهِ لِيَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ...»[۱۰۷].[۱۰۸]

پیوند جانی

مرتبه سوم پیوند خویشی پیوند با جان است. خویشاوندان بیش از آنکه به مال همدیگر محتاج باشند به خود همدیگر نیازمندند و حضور یکدیگر را می‌خواهند؛ حضوری ناشی از اهتمام و همراه با محبت و مهر و عاطفه. به همین دلیل گفته‌اند این مرتبه بالاترین مرتبه است. پیوند جانی هم خود دارای مراتب جزئی است.

اولین مرتبه پیوند جانی، زیارت و دیدار است که با شخص انسان صورت می‌گیرد نه با مال و جاه و اعتبار؛ به همین دلیل سفارش‌بردار نیست و باید خود انسان حضور پیدا کند. پس از زیارت و دیدوبازدید، دفع زیان است. هنگامی که خویشاوندی جانش در خطر است یا در معرض تهدیدی دیگر قرار دارد و محتاج عِدّه و عُدّه و یار و قبیله است، باید به یاری او شتافت و در محدوده موازین شرعی تا پای جان از او دفاع کرد.

پس از دفع زیان، جلب منفعت است. در صورتی که امکان دارد با حرکتی و اقدامی و بدون آنکه حریمی را بشکنیم و حق کسی را ضایع کنیم نفعی به یکی از خویشان خود برسانیم نباید از انجام آن دریغ کنیم؛ به ویژه اگر او می‌داند و چشم به راه اقدام ماست.

مرتبه دیگری که از نوشته‌های فقها به دست می‌آید، رسیدگی به وابستگان یک خویشاوند است مثلاً هدیه بردن برای زن برادر، نوعی پیوند با خود برادر است و احترام شوهر خواهر، احترام خواهر محسوب می‌شود.

همچنین مکاتبه و تماس با وسائل ارتباطی جدید مثل تلفن و... گاهی هم‌رتبه دید و بازدید است و گاهی در مرتبه پایین‌تر از آن. امام صادق (ع) درباره ارتباط بین دوستان می‌فرماید: «التَّوَاصُلُ‏ بَيْنَ‏ الْإِخْوَانِ‏ فِي‏ الْحَضَرِ التَّزَاوُرُ، وَ فِي السَّفَرِ التَّكَاتُبُ»[۱۰۹].

گفتنی است که این ترتیب در همه شرایط یکسان نیست، بلکه با اختلاف شرایط از قبیل توانایی مکلف، نیاز خویشاوند و عرف و عادت منطقه تغییر می‌کند[۱۱۰].[۱۱۱]

خودداری از آزار

یکی از مصداق‌ها و مراتب صله رحم که در همه شرایط مراعات آن واجب است، خودداری از آزار خویشاوند است. رسول خدا (ص) برای تأکید بر این مرتبه فرموده است: «أَفْضَلُ‏ مَا يُوصَلُ‏ بِهِ‏ الرَّحِمُ‏ كَفُّ‏ الْأَذَى‏ عَنْهَا»[۱۱۲]. امام صادق (ع) فرمود: «عَظِّمُوا كِبَارَكُمْ‏، وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ‏، وَ لَيْسَ تَصِلُونَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنْ كَفِّ الْأَذى‏ عَنْهُمْ»[۱۱۳].

منظور از آزار هرگونه رفتار و گفتاری است که یک خویشاوند را ناراحت می‌کند مثل انداختن زحمت خویش بر دوش او، عیب‌جویی از رفتار و گفتار و سبک زندگی‌اش، تجسس درباره عیوب و اسرارش، زخم‌زبان، شماتت، فخرفروشی، غیبت و تهمت و منت نهادن بر او برای خدماتی که به او می‌کنی[۱۱۴].

آثار و پیامدها

آثار صله رحم

صله رحم یکی از رفتارهای پرثمر و با برکت است؛ فضیلتی است با اهمیت تکلیف و تکلیفی با پاداش فضیلت، رسول خدا (ص) می‌فرماید: «إِنَّ‏ أَعْجَلَ‏ الْخَيْرِ ثَوَاباً صِلَةُ الرَّحِمِ‏»[۱۱۵].

این کلام شریف به این ناظر است که تمامی پاداش صله رحم برای آخرت ذخیره نمی‌شود، بلکه بسیاری از آن در دنیا به دست انسان می‌رسد؛ به همین دلیل آثار صله رحم را در دو بخش آثار دنیوی و آثار اخروی نام می‌بریم[۱۱۶].

آثار دنیوی صله رحم

صله رحم همه مواهب دنیوی اعم از مادی و معنوی را برای انسان به ارمغان می‌آورد. همه چیزهایی که موجب رفاه و آسایش دنیوی شده زمینه سعادت اخروی انسان را فراهم می‌کند، با صله رحم قابل دستیابی است. صله رحم زندگی مادی انسان را توسعه می‌دهد؛ از جمله موجب توسعه روزی، رشد و افزایش اموال و آبادی شهرها و خانه‌ها می‌شود، عمر انسان را طولانی می‌کند و اجل را به تأخیر می‌اندازد، بر تعداد اعضای خانواده می‌افزاید، به انسان آقایی می‌بخشد و او را محبوب اطرافیان می‌کند، دشمنان را خوار و منکوب و بلا را از محیط زندگی انسان دور می‌کند و مانع مرگ بد می‌شود[۱۱۷].

افزایش روزی و طول عمر

بارزترین اثر دنیوی صله رحم گشایش در روزی، افزایش ثروت و طول عمر است چنان‌که در برخی کتب اخلاق و حدیث برای تأثیر صله رحم بر طول عمر بابی جداگانه طراحی شده است. ما در اینجا برخی از احادیث این باب را نقل می‌کنیم.

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «مَنْ‏ أَحَبَّ‏ أَنْ‏ يُوَسَّعَ‏ لَهُ‏ فِي‏ رِزْقِهِ‏ وَ يُنْسَأَ لَهُ فِي أَجَلِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ»[۱۱۸]. این مضمون با بیان‌های دیگر از آن حضرت[۱۱۹] و از امام حسین (ع)[۱۲۰] نقل شده است و می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ‏ مَنْسَأَةٌ فِي‏ الْأَجَلِ‏، مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ»[۱۲۱].

این مضمون از امیرالمؤمنین[۱۲۲] و امام صادق (ع)[۱۲۳] نیز روایت شده است و می‌فرماید: «صلة الرّحم‏ توسّع‏ الاجال‏ و تنمى‏ الاموال‏»[۱۲۴] و فرمود: «صِلَةُ الرَّحِمِ‏ تُدِرُّ النِّعَمَ‏»[۱۲۵] و فرمود: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُثْمِرُ الْأَمْوَالَ‏»[۱۲۶] و فرمود: «صِلَةُ الرَّحِمِ‏ تَزِيدُ فِي‏ الْعُمُرِ وَ تَنْفِي‏ الْفَقْرَ»[۱۲۷] و فرمود: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ‏ فَإِنَّ‏ صِلَةَ الرَّحِمِ‏ تَزِيدُ فِي‏ الْعُمُرِ»[۱۲۸].

حنان بن سدیر از اصحاب امام صادق (ع) گفته است: در خدمت امام صادق (ع) بودیم میسر هم حضور داشت، بحث از صله رحم شد حضرت رو به میسر فرمود: تا به حال بارها اجلت رسیده - نه یک بار و دو بار - ولی به خاطر اینکه به خویشانت رسیدگی می‌کنی خداوند اجلت را تأخیر انداخته است[۱۲۹].

طبق روایت دیگری امام صادق (ع) به میسر فرمود: به عمرت افزوده شده چه عملی انجام می‌دهی؟ میسر گفت من در جوانی کارگری می‌کردم و روزی پنج درهم مزد می‌گرفتم و آن را به دایی‌ام می‌دادم[۱۳۰].

از امام صادق (ع) روایت شده است: گاهی کسی بیش از سه سال از عمرش باقی نیست، ولی صله رحم می‌کند خداوند متعال سی سال بر عمرش می‌افزاید و گاهی سی سال از عمر کسی باقی است، ولی پیوند خویشاوندی‌اش را می‌برد، خداوند متعال باقیمانده عمرش را به سه سال تقلیل می‌دهد، آری! خداوند متعال هرچه بخواهد می‌کند[۱۳۱].

این مضمون به فراوانی از سایر معصومان (ع) نیز روایت شده است. مرحوم ملا صالح مازندرانی درباره سرّ افزایش مال به وسیله صله رحم از یکی از شارحان نهج البلاغه که نامش را نبرده، نقل کرده است: تأثیر صله رحم بر افزایش مال از دو جهت است: نخست آنکه هر موجود زنده‌ای نزد خدا بهره‌ای از رزق و سهمی از روزی دارد که باید در طول عمر خویش دریافتش کند، هنگامی که عنایت الاهی کسی را مأمور اداره جماعتی می‌کند و باری و امداد آنها را بر عهده او می‌گذارد از نظر توجه و عنایت پروردگاری لازم می‌شود که روزی آنها را از دست او بدهد خواه آن جماعت تحت پوشش، خویشان او باشند و خواه غیرخویش. به طوری که اگر آن شخص نیت کند مستمری یکی از آنها را قطع کند به همان اندازه از اموال خودش کم می‌شود. دیگر آنکه رسیدگی به خویشان از اخلاق پسندیده است؛ اخلاقی که قلوب دیگران را جلب می‌کند. کسی که با خویشان خود می‌پیوندد و به امور آنها رسیدگی می‌کند در نظر همگان دوست داشتنی است و به همین جهت هرکس توانایی یاری داشته باشد به او یاری می‌رساند[۱۳۲].

ولی به نظر می‌رسد ارتباط صله رحم با آثار خود مستحکم‌تر از این تصویر باشد. لازمه قبول این توجیه این است که اگر کسی از راهی غیر از داد و دهش و رسیدگی مالی با خویشان خود رابطه برقرار کرد، کار او هرچند مصداق صله رحم است موجب افزایش روزی و فراوانی ثروت نباشد، چون نیازی به ثروت بیشتر ندارد. در حالی که از احادیث این باب بر می‌آید که صله رحم مطلقاً مطلق موجب افزایش ثروت و روزی است حتی اگر با سلامی گرم و دیداری دوستانه باشد؛ بنابراین هر چند ما کیفیت این تأثیرات را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم صله رحم چگونه موجب افزایش مال و طول عمر می‌شود باید با اعتماد به پیامبر راست‌گفتار که خدای تعالی به صداقتش گواهی داده این تأثیرات را باور کنیم، چنان که باور داریم که آب، تشنه را سیراب می‌کند و آتش، پنبه را می‌سوزاند[۱۳۳].

آبادانی

یکی از آثار صله رحم آبادانی است که با افزایش روزی نیز ملازمه دارد. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ‏ تَعْمُرُ الدِّيَارَ»[۱۳۴].[۱۳۵]

افزایش نفوس انسانی

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ تُنْمِي‏ الْعَدَدَ»[۱۳۶] و حضرت فاطمه زهرا (س) می‌فرماید: «فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ صِلَةَ الْأَرْحَامِ‏ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ»[۱۳۷].[۱۳۸]

سروری

یکی از آثار صله رحم این است که انسان را به سروری می‌رساند. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ مَحَبَّةٌ فِي الْأَهْلِ سُؤْدُدٌ فِي الْعَشِيرَةِ»[۱۳۹] و می‌فرماید: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ تُنْمِي‏ الْعَدَدَ وَ تُوجِبُ السُّؤْدَدَ»[۱۴۰].

نکته جالب در این زمینه این است که سروری در یکی از سخنان رسول خدا (ص) در کنار افزایش نفوس و در کلام دیگرش در کنار محبوبیت قرار گرفته است. هر کسی می‌داند که ریاست و سروری در صورتی کامل و خواستنی است که: اولاً، افراد زیادی به سروری انسان اعتراف کرده طاعت او را گردن بگذارند. ریاست بر تعدادی انگشت‌شمار چنان مرغوب نیست که انسان‌ها برای آن رقابت کنند و شرع مقدس از آن برای تشویق بهره گیرد؛ ثانیاً، هرکس از انسان اطاعت می‌کند از سر محبت پیروی و اطاعت کند. با این دو مقدمه ذهنی به نظر می‌رسد همراهی سروری با افزایش تعداد و محبوبیت در کلام رسول خدا (ص) حامل این مفهوم است که سروری حاصل از صله رحم نعمت کاملی است، سیادتی است که بدون رقابت و کشمکش‌های سیاسی نظامی و بدون درگیری و خونریزی نصیب انسان می‌شود[۱۴۱].

ایجاد محبت

قلوب انسان‌ها در تسخیر اراده خداست، مردمان بدون اذن و اراده الاهی نه به کسی مهر می‌ورزند و نه با کسی دشمنی می‌کنند. یکی از آثار صله رحم که به اذن حضرت پروردگار پدید می‌آید محبوبیت است. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ... مَحَبَّةٌ فِي الْأَهْلِ»[۱۴۲] و امام باقر (ع) می‌فرماید: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ... تُحَبِّبُ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِهِ‏»[۱۴۳].[۱۴۴]

خواری دشمنان

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «‏صِلَةُ الرَّحِمِ‏ تُوجِبُ‏ الْمَحَبَّةَ وَ تَكْبِتُ‏ الْعَدُوَّ»[۱۴۵]. این حدیث از امیرالمؤمنین (ع) نیز روایت شده است[۱۴۶] و می‌فرماید: «‏صِلَةُ الرَّحِمِ‏ تَسُوءُ الْعَدُوَّ»[۱۴۷]. این سخن از امیرالمؤمنین (ع) نیز روایت شده است[۱۴۸].[۱۴۹]

دفع بلا

بلا و مصیبت لازمه زندگی انسان است؛ با این حال و به‌رغم همه عواملی که ورود بلا را به زندگی انسان موجب می‌شوند از نظر شرعی، پیشگیری از بلا با وسایلی که در آموزه‌های دینی معرفی شده، مثل صدقه و دعا، کاری پسندیده است. یکی از وسائلی که بلا را از محیط زندگی انسان دور می‌کند صله رحم است. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ... تَدْفَعُ‏ الْبَلْوَى‏»[۱۵۰]؛ پیوند با خویشان مکاره و مصیبت‌ها را از زندگی انسان دور می‌کند[۱۵۱] و می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَدْفَعُ‏ النِّقَمَ‏»[۱۵۲].[۱۵۳]

جلوگیری از مرگ بد

مرگ سرنوشت محتوم زندگی دنیاست و هر جانداری دیر یا زود از این سرا رخت برمی‌بندد، ولی کیفیت مردن متفاوت است و از کلمات پیشوایان معصوم استفاده می‌شود که ایشان در برابر انواع مرگ بی‌تفاوت نبوده برخی از انواع مردن را مرگ بد (میتة السوء) نامیده‌اند. منظور از مرگ بد، این است که انسان به هنگام مردن در حالی باشد که خدا را فراموش کند، از شکر نعمت‌های او غفلت ورزد؛ به کفران نعمت روی آورد و سود و زیان خود را نشناسد یا فرصتی برای جبران و سفارش و وصیت به او ندهند. عواملی که مرگ با حضور آنها مرگ بدی خواهد بود عبارت است از درد شدیدی که انسان را از حال عادی خارج کند، فقری که فکر انسان را پریشان سازد و حادثه‌ای که یکباره و در خارج از موعد انتظار جان انسان را بگیرد. امام صادق (ع) در دعای صبحگاهی از مرگ بد به خدا پناهنده شده عرض می‌کند: «خدایا به تو پناه می‌برم از اینکه مرا بمیرانی با غرق شدن یا سوختن با دزدیده شدن یا به قصاص یا در حبس یا زیر دست و پا یا با سقوط در چاه با طعمه درنده یا مرگ ناگهانی یا نوعی دیگر از مرگ بد؛ بلکه از تو می‌خواهم که مرا در رختخوابم بمیرانی در حالیکه طاعت تو و طاعت رسولت (ص) را می‌گزارم و راه درست را بدون خطا یافته‌ام یا در صفی بمیرانی که اهل آن را در کتابت چنین توصیف کرده‌ای: گویی بنایی از سُربند»[۱۵۴].

بنابراین نوع مردن برای مؤمن خالی از اهمیت نیست. یکی از چیزهایی که مرگ بد را دور می‌کند، صله رحم است. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلَةَ الرَّحِمِ تَقِي مِيْتَةَ السَّوْءِ»[۱۵۵] و می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَقِي مَصَارِعَ السَّوْءِ»[۱۵۶].

مولی صالح مازندرانی نوشته است: منظور از مصارع السوء افتادن در مکاره، گناهان و سوء حساب قیامت است[۱۵۷].[۱۵۸]

آثار اخلاقی صله رحم

یکی از ابعاد اثرگذاری صله رحم در دنیا تأثیر بر اخلاق انسان است. برخی از احادیثی که در این زمینه به دست ما رسیده است، نشان می‌دهند پیوند با خویشاوندان در پاک‌سازی نفس از اخلاق ناپسند و آراستن آن بر اخلاق پسندیده تأثیر مثبت دارد: امام صادق (ع) می‌فرماید: «‏صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ تُحَسِّنُ‏ الْخُلُقَ‏، وَ تُسَمِّحُ الْكَفَّ، وَ تُطَيِّبُ النَّفْسَ»[۱۵۹].

مولی صالح مازندرانی در شرح این حدیث نوشته است: «‏تُسَمِّحُ الْكَفَّ» یعنی صله رحم باعث می‌شود که نسبت به همه مردم جواد و بخشنده باشد چون بخشش برای انسان به صورت عادت در می‌آید و به تدریج تکامل پیدا می‌کند تا رذیله بخل را به کلی ریشه‌کن کند. «‏تُطَيِّبُ النَّفْسَ» یعنی صله رحم نفس انسان را بسط و گسترش می‌دهد و باز می‌کند تا از رذیله کینه و سنگدلی پاک شود و ترس از فقر و بیچارگی از او رخت بربندد[۱۶۰].

حقیقت این است که انسان تا از حصار خودبینی خارج نشود قدم به راه کمال نمی‌گذارد. اولین مرحله گذر از تنگنای خودبینی و حضور در فراخنای دیگر بینی توجه به نزدیکان و خویشان است. کسی که به صله ارحام روی می‌آورد، به قدری رشد کرده که می‌تواند علاوه بر خود کسانی دیگر - حداقل خویشان و ارحام خود - را هم ببیند، به آنها مهربانی کند، از دسترنج خود برای آنها هزینه کند، اشتباهات آنها را ببخشد و بی‌مهرهایشان را ندیده بگیرد و به نیکی مقابله کند، انسانی که به این مرحله از رشد رسیده باشد با اندکی مداومت و استمرار و تحت تأثیر بازخوردهای مادی و معنوی رفتار خود و افزون بر این همه با توفیقات ربانی به توسعه راه و روش خود علاقه‌مند می‌شود و به جایی می‌رسد که با همه به مردم با دلی پاک و نفسی پاکیزه مواجه می‌شود و نسبت به همگان دستی بخشنده و دلی مهربان پیدا می‌کند[۱۶۱].

آثار معنوی صله رحم

پیوند با خویشان افزون بر همه آثاری که نام بردیم در رشد و شکوفایی معنوی انسان اثرگذار است. طبق احادیثی که به دست ما رسیده صله رحم به سه صورت در رشد معنوی انسان ایفای نقش می‌کند. نخست آنکه اعمال انسان را پاک و بالنده می‌کند؛ دیگر آنکه انسان را از ارتکاب گناه باز می‌دارد و سوم آنکه موجب افزایش و استحکام ایمان می‌شود. امام باقر (ع) می‌فرماید: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ تُزَكِّي‏ الْأَعْمَالَ‏»[۱۶۲].

مولی صالح مازندرانی در معنی این حدیث شریف دو احتمال داده است؛ یکی آنکه تزکی از زکات به معنی پاک شدن باشد و دیگر آنکه از زکات به معنی رشدکردن و بالیدن باشد و نوشته است تزکی به این معنی است که اعمال را بالنده می‌کند، یا از نقص و کاستی و از ننگ ردشدن پاک می‌کند[۱۶۳]. این حدیث شریف از امام صادق (ع) نیز روایت شده است[۱۶۴].

امام صادق (ع) می‌فرماید: «إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ... يَعْصِمَانِ‏ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏»[۱۶۵]. حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به واسطه پدر بزرگوارش از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ وَ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ زِيَادَةٌ فِي‏ الْإِيمَانِ»[۱۶۶].[۱۶۷]

آثار اخروی صله رحم

آثار اخروی صله رحم در سه مرحله از مراحل آخرت پیدا می‌شود.

مرحله اول: مرگ

امام صادق (ع) می‌فرماید: «مَنْ‏ أَحَبَّ‏ أَنْ‏ يُخَفِّفَ‏ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ فَلْيَكُنْ لِقَرَابَتِهِ وَصُولًا وَ بِوَالِدَيْهِ بَارّاً فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ هَوَّنَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ»[۱۶۸]؛ در مناجات موسی (ع) با خدا آمده است: «إِلَهِي فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَهُ قَالَ يَا مُوسَى أُنْسِئُ‏ فِي‏ عُمُرِهِ‏ وَ أُهَوِّنُ عَلَيْهِ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ وَ يُنَادِيهِ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ هَلُمَّ إِلَيْنَا فَادْخُلْ مِنْ أَيِّ أَبْوَابِهَا شِئْتَ»[۱۶۹].[۱۷۰]

مرحله دوم: حساب

دومین مرحله‌ای که آثار صله رحم در امر آخرت خودنمایی می‌کند، هنگام حسابرسی در صحنه قیامت است. قرآن کریم در توصیف عاملان به این تکلیف دینی می‌فرماید: وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ[۱۷۱].

برخی از مفسران تصریح کرده‌اند که حساب بد کیفر قطع رابطه است[۱۷۲]؛ بنابراین فایده صله رحم آسانی حساب است.

امام باقر (ع) می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ... تُيَسِّرُ الْحِسَابَ‏»[۱۷۳]. امام صادق (ع) می‌فرماید: «‏إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ لَيُهَوِّنَانِ‏ الْحِسَابَ‏»[۱۷۴] و می‌فرماید: «إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ‏ الْحِسَابَ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ »[۱۷۵].

منظور از آسانی حساب این است که خداوند متعال در مورد اعمال، افکار و نیت‌های انسان، به دقت رفتار نمی‌کند. امام صادق (ع) در تفسیر حساب بد فرموده است: حساب بد، دقت و ریزبینی و مطالبه کامل است[۱۷۶].[۱۷۷]

مرحله سوم پاداش

اثر دیگر صله رحم در قیامت بهره‌مندی و برخورداری از فضل خداوند متعال و ورود به بهشت است. رسول خدا (ص) فرمود: «مَنْ ضَمِنَ لِي وَاحِدَةً ضَمِنْتُ لَهُ أَرْبَعَةً يَصِلُ رَحِمَهُ فَيُحِبُّهُ أَهْلُهُ وَ يُوَسَّعُ عَلَيْهِ فِي رِزْقِهِ وَ يُزَادُ فِي أَجَلِهِ وَ يُدْخِلُهُ‏ اللَّهُ‏ الْجَنَّةَ الَّتِي‏ وَعَدَهُ‏»[۱۷۸]. مرحوم صدوق این روایت را در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) آورده، با این تفاوت که به جای محبت خانواده، محبت خدا در آن تضمین شده است[۱۷۹].

از رسول خدا (ص) روایت است: «مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ذِي‏ قَرَابَةٍ بِنَفْسِهِ‏ وَ مَالِهِ‏ لِيَصِلَ‏ رَحِمَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ مِائَةِ شَهِيدٍ وَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ يُمْحَى عَنْهُ أَرْبَعُونَ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ يُرْفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مِثْلُ ذَلِكَ وَ كَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ مِائَةَ سَنَةٍ صَابِراً مُحْتَسِباً»[۱۸۰].

امام باقر (ع) از رسول خدا (ص) روایت کرده است: دو طرف صراط در روز قیامت رَحِم و امانت است کسی که از صراط عبور می‌کند اگر اهل صله رحم و ادای امانت باشد به بهشت می‌رسد و اگر خیانت‌کار و قاطع رحم باشد، هر عمل دیگری هم داشته باشد برایش سودی ندارد و به آتش افکنده می‌شود[۱۸۱].

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «هرکس حق خویشان نسبی خود را رعایت کند، خداوند در بهشت یک میلیون درجه به او عطا می‌کند که فاصله هر درجه با درجه دیگر به اندازه صد سال تاخت اسب دونده تعلیم دیده است، یکی از درجات از نقره است، دیگری از طلا، دیگری از مروارید، دیگری از زمرد، دیگری از زبرجد، دیگری از مشک، دیگری از عنبر و دیگری از کافور، آری این درجات از این گونه‌اند. و هرکس حق خویشی محمد و علی (خویشاوندی معنوی) را رعایت کند، از درجات عالی به او می‌دهند و به اندازه برتری محمد و علی بر خویشان نسبی‌اش پاداش بیشتر می‌گیرد»[۱۸۲].[۱۸۳]

فراگیری آثار صله رحم

تعدادی از روایات رسیده در این زمینه به روشنی دلالت می‌کنند که آثار و برکات صلة رحم به نیکان و اهل تقوا اختصاص ندارد، به طوری که حتی اگر انسان‌های بدکار نیز به این اصل انسانی ملتزم بوده با خویشان خود پیوندی در خور برقرار کنند از ثمرات و نتایج آن برخوردار می‌شوند. معنی این سخن آن است که صله رحم با نتایج خود رابطه‌ای از نوع علیت دارد و قانون علیت از قوانین تخلف‌ناپذیر عالم هستی است که در مرزهای اخلاق و اعتقاد محصور نمی‌شود. یک کافر بدکاره شرور می‌تواند همانند یک مسلمان متقی خیراندیش به وسیله آتش آب را بجوشاند؛ چراکه حرارت علت جوشیدن آب است و از هر طریقی پیدا شود معلول خود را به دنبال می‌آورد. به نظر می‌رسد رابطه صله رحم با آثار خود چنین رابطه‌ای است و به همین دلیل است که حتی اگر فجار صله رحم کنند از آثار دنیوی آن بهره‌مند می‌شوند همان طور که اگر اهل ایمان و تقوا آن را ترک کنند پیامدهای قطع رحم را خواهند دید.

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ‏ تَعْمُرُ الدِّيَارَ، وَ تَزِيدُ فِي‏ الْأَعْمَارِ، وَ إِنْ كَانَ أَهْلُهَا غَيْرَ أَخْيَارٍ»[۱۸۴] و می‌فرماید: «إِنَّ الْقَوْمَ‏ لَيَكُونُونَ‏ فَجَرَةً وَ لَا يَكُونُونَ‏ بَرَرَةً فَيَصِلُونَ أَرْحَامَهُمْ فَتَنْمِي أَمْوَالُهُمْ وَ تَطُولُ أَعْمَارُهُمْ فَكَيْفَ إِذَا كَانُوا أَبْرَاراً بَرَرَةً»[۱۸۵].

امام باقر (ع) می‌فرماید: در کتاب علی (ع) آمده است: «... إِنَّ أَعْجَلَ‏ الطَّاعَةِ ثَوَاباً لَصِلَةُ الرَّحِمِ‏ وَ إِنَّ الْقَوْمَ لَيَكُونُونَ فُجَّاراً فَيَتَوَاصَلُونَ فَيَنْمِي أَمْوَالُهُمْ وَ يُثْرُونَ»[۱۸۶].[۱۸۷]

پیامدهای قطع رحم

همان طور که صله رحم و پیوند با خویشان آثار و نتایج مثبتی دارد که از آنها نام بردیم، قطع رحم و بریدن پیوند خویشی پیامدها و تبعاتی دارد که زندگی مادی و معنوی انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پیامدهای قطع رحم را در دو دسته پیامدهای دنیوی و پیامدهای اخروی از زبان روایات باز می‌خوانیم[۱۸۸].

پیامدهای دنیوی قطع رحم

مهم‌ترین آثار دنیوی قطع رحم ویرانی و انقطاع نسل است، همان طور که صله رحم آبادانی به ارمغان می‌آورد و موجب ازدیاد نفوس انسانی می‌شود قطع رحم شهرها را ویران می‌کند و نسل را بر می‌اندازد.

ویرانی شهرها

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «إِنَّ الْيَمِينَ الْكَاذِبَةَ وَ قَطِيعَةَ الرَّحِمِ لَتَذَرَانِ‏ الدِّيَارَ بَلَاقِعَ»[۱۸۹]. امام باقر (ع) می‌فرماید: در کتاب علی (ع) آمده است: «قَطِيعَةَ الرَّحِمِ تَدَعُ‏ الدِّيَارَ بَلَاقِعَ عَنْ أَهْلِهَا»[۱۹۰].[۱۹۱]

انقطاع نسل

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «إِنَّ قَطِيعَةَ الرَّحِمِ وَ الْيَمِينَ الْكَاذِبَةَ... يُثْقِلَانِ‏ الرَّحِمَ‏ وَ إِنَّ فِي‏ تَثَقُّلِ‏ الرَّحِمِ انْقِطَاع‏ النَّسْلِ‏»[۱۹۲]. امام صادق (ع) می‌فرماید: «اتَّقُوا الْحَالِقَةَ فَإِنَّهَا تُمِيتُ‏ الرِّجَالَ‏ قُلْتُ وَ مَا الْحَالِقَةُ قَالَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ»[۱۹۳]. علامه مجلسی در شرح این حدیث نوشته است: منظور از میراندن انسان‌ها این است موجب انقراض آنها می‌شود و بعید است که منظور حضرت، مرگ قلبی معنوی باشد[۱۹۴]. امام صادق (ع) می‌فرماید: «أن‏ الذنوب‏ التي‏ تعجل‏ الفناء، قطيعة الرحم‏»[۱۹۵].

مرحوم کلینی از یکی از اصحاب امام صادق (ع) روایت کرده است: به امام صادق (ع) عرض کردم برادران و پسرعموهایم خانه را بر من تنگ کرده و مرا به یکی اتاق‌ها رانده‌اند[۱۹۶]. اگر شکایت کنم می‌توانم هر چه در اختیار آنهاست پس بگیرم. امام فرمود: صبر کن خداگره از کارت می‌گشاید. من برگشتم و صبر پیشه کردم. در سال صد و سی و یک هجری بیماری وبا شایع شد[۱۹۷] و همه آنها را کشت چنان که حتی یکی هم از آنها باقی نماند. بار دیگر وقتی خدمت امام صادق (ع) رسیدم فرمود: خانواده‌ات چطورند؟ گفتم: به خدا قسم همه مردند حتی یکی هم از آنها نماند. فرمود: این به خاطر رفتارشان با تو بود؛ به خاطر بریدن پیوند خویشاوندی هلاک شدند. آیا دوست داشتی که همچنان بودند و خانه را بر تو تنگ می‌کردند؟ گفتم: آری به خدا[۱۹۸].[۱۹۹]

سلطه اقتصادی اشرار

یکی از آثار صله رحم این است که بدکاران، اقتصاد جامعه را در دست می‌گیرند. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «إِذَا قَطَّعُوا الْأَرْحَامَ‏ جُعِلَتِ‏ الْأَمْوَالُ‏ فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ»[۲۰۰].

علامه مجلسی در ذیل این حدیث نوشته است: این پیامد به تجربه ثابت شده است و یکی از اسباب آن، این است که خویشان با هم نزاع می‌کنند و شکایت به ستمکاران و حکام جور می‌برند و از راه رشوه اموال خود را در اختیار آنها قرار می‌دهند علاوه بر اینکه وقتی با هم بجنگند و همدیگر را یاری نکنند اشرار بر آنها مسلط می‌شوند و دارایی‌هایشان را می‌گیرند[۲۰۱].[۲۰۲]

عذاب و انتقام الاهی

یکی از آثار قطع رحم که در احادیث نام برده شده عذاب الاهی است که ممکن است عنوان دیگری برای پیامدهای پیشین باشد و ممکن است در چهره دیگری نازل شود. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «فِي‏ قَطِيعَةِ الرَّحِمِ‏ حُلُولُ‏ النِّقَمِ‏»[۲۰۳] و می‌فرماید: «قَطِيعَةُ الرَّحِمِ‏ تَجْلِبُ‏ النِّقَمَ‏»[۲۰۴].[۲۰۵]

پیامدهای اخروی قطع رحم

محرومیت از بهشت

پیامد قطع رحم در آخر محرومیت از بهشت است. رسول خدا (ص) فرمود: «لَا يَدْخُلُ‏ الْجَنَّةَ قَاطِعُ‏ رَحِمٍ‏»[۲۰۶]. قاطع رحم نه تنها از بهشت محروم است، بلکه از هرچه بوی بهشت دهد بی‌نصیب و هر راهی به بهشت رود به رویش بسته است. رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل به من خبر داد که بوی بهشت از فاصله هزار سال راه به مشام می‌رسد، ولی کسی که عاق والدین باشد یا پیوند خویشی بگسلد آن را در نمی‌یابد[۲۰۷].

این سخن شریف ممکن است به این معنی باشد که انسان با این گناه بزرگ تمام لیاقت و استعداد هدایت را از دست می‌دهد و حتی اگر در کنار بهشت باشد بوی آن را احساس نمی‌کند یا به این معنی است که قاطع رحم چنان از بهشت دور است که با هزار سال راهپیمایی هم به آن نمی‌رسد و این بدان معنی است که بنا نیست او را به بهشت در آورند[۲۰۸].

سقوط در جهنم

قاطع رحم نه تنها از بهشت محروم است، بلکه به طور حتم طعمه جهنم می‌شود. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «فَإِنَّ الرَّحِمَ لَهَا لِسَانٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَلِقٌ‏ يَقُولُ‏ يَا رَبِّ‏ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي وَ الرَّجُلُ لَيُرَى بِسَبِيلِ خَيْرٍ إِذَا أَتَتْهُ الرَّحِمُ الَّتِي قَطَعَهَا فَتَهْوِي بِهِ إِلَى أَسْفَلِ قَعْرٍ فِي النَّارِ»[۲۰۹].

جناب ابوذر گفته است: از رسول خدا (ص) شنیدم دو طرف صراط از رحم و امانت درست شده به همین دلیل وقتی از صراط کسی می‌گذرد که اهل پیوند و امانت‌دار است، او را به بهشت می‌رساند، و چون کسی می‌گذرد که خائن و قاطع رحم است به جهنمش می‌افکند و هیچ عمل دیگری هم سودی به حالش ندارد[۲۱۰].[۲۱۱]

منابع

پانویس

  1. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱، ص۱۱۵.
  2. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند.».. سوره رعد، آیه ۲۱.
  3. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  4. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۰.
  5. «إِنَّهُ لَا يَسْتَغْنِي الرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ‏ عَشِيرَتِهِ‏ وَ دِفَاعِهِمْ‏ عَنْهُ‏ بِأَيْدِيهِمْ‏ وَ أَلْسِنَتِهِمْ‏ وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِنْ نَزَلَتْ بِهِ»، شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ۱ / ۶۲؛ این سخن شریف با اندکی تفاوت در محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۴ نقل شده است.
  6. ر.ک: شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۶، ص۴۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۱۹۰.
  7. حسن کرکی، اطائب الکلم فی بیان صلة الرحم، ص۱۷.
  8. سید محمدجواد عاملی، مفتاح الکرامه، ج۸، ص۲۹۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۲۰ و ج۴، ص۵۸.
  9. علامه حلی، تذکره (طبع قدیم)، ج۲، ص۶۳۶.
  10. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۰.
  11. رک: حسن کرکی، اطائب الکلم فی بیان صلة الرحم، ص۲۶.
  12. سیستانی، استفتائات، ص۵۶۶.
  13. از جمله، ر.ک: سید محمد بحرالعلوم، بلغة الفقیه، ج۴، ص۱۷۹؛ سید احمد خوانساری، جامع المدارک، ج۵، ص۲۸۲؛ سید ابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۲، ص۳۴۹.
  14. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۱.
  15. حسن کرکی، اطائب الکلم فی بیان صلة الرحم، ص۳۳.
  16. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  17. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۲.
  18. طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۴۲۲.
  19. از اصحاب رسول خدا (ص) که در جنگ بدر، خندق و سایر جنگ‌هایی که در این فاصله رخ داده شرکت کرده، در سال ۳۰ هجری به سن شصت و پنج سالگی در مدینه درگذشت (خطیب تبریزی، الأکمال فی اسماء الرجال، ص۴۸).
  20. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۹، ص۴۲۲.
  21. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۳۱.
  22. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۲.
  23. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۷، ص۶۴.
  24. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۷.
  25. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۳۱.
  26. محمد بن یعقوب کلینی، کافی ج۲، ص۳۴۴.
  27. حسن کرکی، اطائب الکلم فی بیان صلة الرحم، ص۳۱.
  28. ر.ک: محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۸۹.
  29. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۳.
  30. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۵.
  31. «إِنَّ الرَّحِمَ‏ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ‏ تَقُولُ اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي وَ هِيَ رَحِمُ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ رَحِمُ كُلِّ ذِي رَحِمٍ»، محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۱.
  32. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند» سوره رعد، آیه ۲۱.
  33. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۶.
  34. «خویشاوندی آل محمد و امامان به عرش آویخته می‌گوید خدایا بپیوند با هر کس که مرا پیوست و ببر از هر کس که مرا برید. سپس این حکم در باره خویشاوندی همه اهل ایمان جاری است» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۶.
  35. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۱۵.
  36. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند» سوره احزاب، آیه ۶.
  37. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۱۶.
  38. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۶.
  39. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۱۱.
  40. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۷.
  41. ر.ک: حسن کرکی، اطائب الکلم فی بیان صلة الرحم، ص۳۴.
  42. «از خویشاوند خود مبر اگرچه او از تو بریده باشد» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۷.
  43. «رسول خدا (ص) به من سفارش کرد که با خویشاوند خود بپیوندم اگر چه او به من پشت کند» صدوق، خصال، ص۳۴۵.
  44. «آیا می‌خواهید شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی کنم؛ با آنکه از شما برید بپیوندید، به آنکه محرومتان کرد بدهید و از آنکه بر شما ستم کرد بگذرید» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۳، ص۱۰۷.
  45. «با خویشان خود بپیوندید اگر چه آنها از شما ببرند» محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۲۲.
  46. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۶.
  47. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۲۸.
  48. حسین بن سعید کوفی، کتاب الزهد، ص۳۶؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۳.
  49. عبدالله بن حسن مثنی، نوه امام حسن مجتبی و پدر محمد نفس زکیه است که بر بنی‌امیه شوریده بود.
  50. وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند» سوره رعد، آیه ۲۱.
  51. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۵.
  52. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۲۸.
  53. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۵۸.
  54. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۰.
  55. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.
  56. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزا» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  57. «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید» سوره بقره، آیه ۸۳.
  58. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۱.
  59. «خویشانت را گرامی بدار، زیرا آنان بال و پر تو هستند که با آنان پرواز می‌کنی و اصل و ریشه تو می‌باشند که به ایشان باز می‌گردی و دست (یاور) تو هستند که با آنها (به دشمن) حمله می‌کنی (و پیروز می‌شوی)» نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۹۳۹.
  60. وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند» سوره رعد، آیه ۲۱.
  61. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۲-۳۰.
  62. «یک سال راه طی کن تا صله رحم به جای آری» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۳۴؛ صدوق، مصادقة الاخوان، ص۵۸.
  63. «شما با خویشانتان پیوند کنید اگر چه آنها قطع رابطه کنند» محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۲۳.
  64. «صدقه ده برابر پاداش دارد، قرض‌الحسنه هجده برابر، مالی که برای پیوند با دوستان ایمانی می‌دهی بیست برابر و مالی که برای پیوند با خویشان می‌دهی بیست و چهار برابر» مفید، مقنعه، ص۲۶۲؛ فضل الله راوندی، النوادر، ص۹۵.
  65. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۵.
  66. «صله رحم از برترین خصلت‌هاست» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۰.
  67. «پیوند با خویشان و خوش‌خلقی موجب افزایش ایمان است» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۷.
  68. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۶.
  69. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۱.
  70. «و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تبهکاری می‌ورزند» سوره رعد، آیه ۲۵.
  71. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  72. «آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟ * آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است» سوره محمد، آیه ۲۲-۲۳.
  73. «از مصاحبت با قاطع رحم بپرهیز که من دیده‌ام در سه جای قرآن لعنت شده است» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۷.
  74. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۷.
  75. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۷.
  76. حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۸۹.
  77. احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۹۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۹۰.
  78. «زشت‌ترین گناهان قطع رحم و عقوق والدین است» علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۲۲.
  79. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۶.
  80. محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۹، ص۴۱۴.
  81. «رحمت خدا نازل نمی‌شود بر گروهی که قاطع رحم در بین آنها باشد» ابوالفضل علی طبرسی، مشکاة الانوار فی غور الأخبار، ص۲۹۰؛ بخاری، الادب المفرد، ص۲۵.
  82. «هیچ قاطع رحمی هم‌نشین ما نشود چون رحمت خدا نازل نمی‌شود بر گروهی که قاطع رحمی در بین آنها باشد» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۰۶.
  83. «فرشتگان بر کسانی که قاطع رحمی در میانشان باشد نازل نمی‌شوند» هیثمی، مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۵۱.
  84. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۴.
  85. شهید اول، القواعد والفوائد ج۲، ص۵۳.
  86. فاضل مقداد سیوری، ضد القواعد الفقهیة، ص۲۸۲.
  87. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۱۱.
  88. شهید اول، القواعد والقوائد، ج۲، ص۵۲.
  89. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۷.
  90. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۷.
  91. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۷.
  92. «خویشاوندی خود را اگر چه با سلام نمناک کنید» شریف رضی، المجازات النبویة، ص۱۰۱؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۱، ص۳۵۵.
  93. شریف رضی، المجازات النبویة، ص۱۰۱.
  94. شهید اول، القواعد والفوائد، ج۲، ص۵۳؛ فاضل مقداد سیوری، نشدالقواعد الفقهیة، ص۲۸۳.
  95. «در دنیا با خویشان خود بپیوندید اگر چه با سلام باشد» فضل‌الله راوندی، النوادر، ص۹۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۱۰۴.
  96. «با خویشان خود پیوند کنید اگر چه با سلام کردن باشد» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۵.
  97. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۲۶.
  98. محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۹، ص۷.
  99. شهید اول، القواعد والفوائد، ج۲، ص۵۳؛ فاضل مقداد سیوری، نضدالقواعد الفقهیة، ص۲۸۳.
  100. شهید اول، القواعد والفوائد، ج۲، ص۵۳؛ فاضل مقداد سیوری، نضدالقواعد الفقهیة، ص۲۸۳.
  101. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۸.
  102. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۹.
  103. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۶۹.
  104. «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
  105. «هرکس که خدا مالی به او عنایت کرده با آن پیوند خویشاوندی‌اش را برقرار کند» شریف رضی، نهج البلاغه، ۲/۲۴.
  106. شهید اول، القواعد والفوائد، ج۲، ص۵۳؛ فاضل مقداد سیوری، نضد القواعد الفقهیة، ص۲۸۳.
  107. «هرکس خودش به سوی خویشاوند برود و و مالش را ببرد تا با او پیوند کند خداوند عزوجل به او عطا کند.».. صدوق، امالی، ص۵۱۶؛ صدوق، ثواب الاعمال، ص۲۸۸.
  108. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۰.
  109. «رابطه بین برادران وقتی که در سفر نیستند، دیدار است و هنگامی که در سفرند نامه‌نگاری» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۶۷۰.
  110. محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۹، ص۷.
  111. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۱.
  112. «برترین چیزی که به وسیله آن می‌توان با خویشاوند پیوست، خودداری از آزردن اوست» محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰۳.
  113. «بزرگانتان را احترام کنید و با خویشانتان بپیوندید و با هیچ چیز برتر از آزار ندادن نمی‌توانید با آنها بپیوندید» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۶۵.
  114. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۲.
  115. «کار خیری که زودتر از هر کار دیگری پاداش می‌گیرد صله رحم است» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۲.
  116. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۲.
  117. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۳.
  118. «هرکس دوست دارد روزی‌اش توسعه یابد و مهلتش زیاد شود (مرگش به تأخیر افتد) پس باید با خویشان خود بپیوندند» محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۸۸؛ ابوالفضل علی طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الأخبار، ص۲۸۸.
  119. میرزا حسین نوری؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۵.
  120. صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۴۸؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۹۱.
  121. «پیوند با خویشان سبب تأخیر اجل و کثرت مال است» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۵.
  122. شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ۱/۲۱۶.
  123. حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۳۵۵.
  124. «پیوند با خویشان مهلت را توسعه و اموال را رشد می‌دهد» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۰.
  125. «پیوند با خویشان نعمت را می‌باراند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۳۵۰؛ این عبارت از امیرالمؤمنین (ع) نیز روایت شده است (علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۰۱).
  126. «پیوند با خویشان اموال را ثمربخش می‌کند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۹؛ حمیری، قرب الاسناد، ص۷۶؛ مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۳۱.
  127. «پیوند با خویشان عمر را افزایش می‌دهد و فقر را می‌زداید» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۹؛ حمیری، قرب الاسناد، ص۷۶؛ مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۳۱.
  128. «با خویشانتان بپیوندید، زیرا پیوند با خویشان عمر را می‌افزاید» قلب‌الدین راوندی، دعوات؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۶۴.
  129. قطب‌الدین راوندی، دعوات، ص۱۲۵.
  130. محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۲۸۵.
  131. حمیری قمی، قرب الاسناد.
  132. محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۹، ص۸.
  133. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۳.
  134. «پیوند با خویشان شهرها را آباد می‌کند» طوسی، امالی، ص۴۸۱؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۶۳.
  135. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۶.
  136. «پیوند با خویشان تعداد را زیاد می‌کند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۱؛ مشابه این حدیث از امیرالمؤمنین (ع) نیز روایت شده شده است (علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۰۴).
  137. «خداوند متعال صله رحم را برای افزایش نفوس واجب کرد» صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۸، این سخن از امیرالمؤمنین (ع) نیز نقل شده است (شریف رضی، نهج‌البلاغه، ۴/ ۵۵).
  138. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۶.
  139. «پیوند با خویشان موجب محبت در بین خانواده و سروری در عشیره است» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۵.
  140. «صله رحم تعداد را افزایش می‌دهد و موجب سیادت و سروری می‌شود» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۱؛ این سخن از امیرالمؤمنین (ع) نیز نقل شده است (علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۰۴).
  141. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۶.
  142. «پیوند با خویشان... انسان را در خاندان محبوب می‌کند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۵.
  143. «صله رحم انسان را در بین خویشان محبوب می‌کند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۲.
  144. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۷.
  145. «پیوند با خویشان موجب محبت می‌شود و دشمن را با صورت به زمین می‌زند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۰.
  146. علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۳۰۴.
  147. «پیوند با خویشان دشمن را ناراحت می‌کند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵.
  148. علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۳۰۲.
  149. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۷.
  150. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۰.
  151. محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۹، ص۸.
  152. «پیوند با خویشان عذاب را دور می‌کند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ص۲۵۰.
  153. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۸.
  154. {{متن حدیث|وَ أَعُوذُ بِوَجْهِكَ أَنْ تُمِيتَنِي غَرَقاً أَوْ حَرَقاً أَوْ سَرَقاً أَوْ قَوَداً أَوْ صَبْراً أَوْ هَضْماً أَوْ تَرَدِّياً فِي بِئْرٍ أَوْ أَكِيلَ السَّبُعِ أَوْ مَوْتَ الْفَجْأَةِ أَوْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مِيتَةِ السَّوْءِ وَ لَكِنْ أَمِتْنِي عَلَى فِرَاشِي فِي طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُصِيباً لِلْحَقِّ غَيْرَ مُخْطِئٍ أَوْ فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ‏ كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ، حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۷۹.
  155. «پیوند با خویشان انسان را از مرگ بد حفظ می‌کند» طوسی، امالی، ص۴۸۱؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۴۲ و ۲۵۰.
  156. «پیوند با خویشان انسان را از بد افتادن حفظ می‌کند» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۰
  157. «ولی به نظر می‌رسد منظور مرگ بد باشد» محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی ج۹، ص۱۸.
  158. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۷۸.
  159. «پیوند با خویشان اخلاق را نیکو می‌کند، سخاوت می‌آورد و نفس را پاکیزه می‌کند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۱.
  160. محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۹، ص۹.
  161. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۰.
  162. «پیوند با خویشان اعمال را پاکیزه می‌کند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۰.
  163. محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۹، ص۸.
  164. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۷.
  165. «صله رحم و نیکوکاری... انسان را از گناه حفظ می‌کنند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۷.
  166. «پیوند با خویشان و خوش‌خلقی موجب افزایش ایمان است» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵، ص۲۴۷.
  167. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۱.
  168. صدوق، امالی، ص۴۷۳؛ محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۶۷.
  169. صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص۸۸؛ محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعلین ص۲۷۰.
  170. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۲.
  171. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.
  172. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ص۲۴۴؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۳۴۳.
  173. «پیوند با خویشان حساب را آسان می‌کند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۰.
  174. «پیوند با خویشان و نیکوکاری حساب را آسان می‌کند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۷؛ حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن الرسول، ص۲۶۷.
  175. «پیوند با خویشان حساب را در روز قیامت آسان می‌کند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۷؛ قطب الدین راوندی، دعوات، ص۱۲۶.
  176. صدوق، معانی الاخبار، ص۲۴۶.
  177. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۲.
  178. «هرکس یک چیز را برای من تضمین کند من چهار چیز را برای او تضمین می‌کنم. صله رحم به جا آورد من ضمانت می‌کنم که خانواده‌اش دوستش داشته باشند، روزی‌اش توسعه یابد، مهلتش در دنیا بیشتر شود و خداوند او را به بهشتی که وعده کرده داخل کند» محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۸۸.
  179. صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۴۰.
  180. «هرکس راه بیفتد که خودش یا به وسیله مالش به خویشاوندی رسیدگی کند، خداوند متعال پاداش صد شهید به او می‌دهد و در ازای هر قدم چهل هزار حسنه برایش می‌نویسد و چهل هزار بدی از پرونده‌اش پاک می‌کند و چهل هزار درجه برترش می‌برد و چنان است که صد سال با استقامت و اخلاص خدا را پرستیده باشد» صدوق، امالی، ص۵۱۶.
  181. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۲.
  182. «مَنْ رَعَى حَقَّ قَرَابَاتِ‏ أَبَوَيْهِ‏ أُعْطِيَ‏ فِي الْجَنَّةِ أَلْفَ أَلْفِ دَرَجَةٍ بُعْدُ مَا بَيْنَ كُلِّ دَرَجَتَيْنِ حُضْرُ الْفَرَسِ الْجَوَادِ الْمُضَمَّرِ مِائَةَ سَنَةٍ إِحْدَى الدَّرَجَاتِ مِنْ فِضَّةٍ وَ أُخْرَى مِنْ ذَهَبٍ وَ أُخْرَى مِنْ لُؤْلُؤٍ وَ أُخْرَى مِنْ زُمُرُّدٍ وَ أُخْرَى مِنْ زَبَرْجَدٍ وَ أُخْرَى مِنْ مِسْكٍ وَ أُخْرَى مِنْ عَنْبَرٍ وَ أُخْرَى مِنْ كَافُورٍ فَتِلْكَ الدَّرَجَاتُ مِنْ هَذِهِ الْأَصْنَافِ وَ مَنْ رَعَى حَقَّ قُرْبَى مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ أُوتِيَ مِنْ فَضَائِلِ الدَّرَجَاتِ وَ زِيَادَةِ الْمَثُوبَاتِ عَلَى قَدْرِ زِيَادَةِ فَضْلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا عَلَى أَبَوَيْ نَسَبِهِ»، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۹۰.
  183. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۳.
  184. «پیوند با خویشان شهرها را آباد و عمرها را طولانی می‌کند اگر چه پیوندکنندگان از نیکان نباشند» طوسی، امالی، ص۴۸۱.
  185. «خانواده‌هایی که فاجرند و اهل نیکی نیستند وقتی صله رحم می‌کنند اموالشان زیاد و عمرشان طولانی می‌شود، پس اگر نیکوکار باشند چه می‌شود» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۵.
  186. «... پاداش صله رحم سریع‌تر از همه طاعات به انسان می‌رسد، بعضی خانواده‌ها فاجرند، ولی چون با هم ارتباط دارند اموالشان رشد می‌کند و ثروتمند می‌شوند» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۷.
  187. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۴.
  188. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۵.
  189. «قطع رحم و سوگند دروغ شهرها را ویران می‌کند» مفید، امالی، ص۹۸؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۷.
  190. «قطع رحم شهرها را از سکنه خالی می‌کند» محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۹۹.
  191. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۶.
  192. «قطع رحم و سوگند دروغ رحم‌ها را بیمار می‌کند و در بیماری رحم انقطاع نسل نهفته است» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۷.
  193. «فرمود: از تراشنده بترسید که انسان‌ها را می‌میراند، گفتم تراشنده چیست؟ فرمود قطع رحم» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۶.
  194. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۳۳.
  195. «گناهی که نابودی را به شتاب می‌آورد قطع رحم است» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۴۴۸.
  196. ظاهر روایت این است که خانه موروثی از جد پدری بوده است که با پسرعموها در آن شرکت داشته‌اند.
  197. امام صادق (ع) از سال ۱۱۴ تا سال ۱۴۸ هجری امامت کرده است.
  198. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۶.
  199. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۶.
  200. «هنگامی که پیوند خویشاوندی را ببرند اموال در دست اشرار قرار می‌گیرد» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۸.
  201. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۳۸.
  202. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۷.
  203. «قطع رحم موجب نزول عذاب است» علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۵۳.
  204. «بریدن پیوند خویشاوندی، عذاب الاهی را می‌آورد» علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۷۹.
  205. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۸.
  206. «آنکه پیوند خویشی بگسلد وارد بهشت نمی‌شود» صدوق، خصال، ص۴۳۵.
  207. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۴۴۶؛ این مضمون با عبارات مختلف به فراوانی روایت شده است؛ از جمله: محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۹؛ ج۶، ص۵۰؛ ج۷، ص۵۵.
  208. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۸.
  209. «رحم در روز قیامت زبان تیز و رسایی دارد، می‌گوید پروردگارا بپیوند با هرکس که مرا پیوست و ببر از هر کس که مرا برید. در روز قیامت، می‌بینی کسی در راه خیر است، که ناگاه خویشاوندی که از او بریده به سراغش می‌آید و به پایین‌ترین عمق جهنم افکنده می‌شود» محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۶.
  210. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۶۸.
  211. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴، ص ۴۸۹.