امامت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = امامت
| موضوع مرتبط = امامت
| عنوان مدخل  = امامت
| عنوان مدخل  = امامت
| مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]]
| مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در تاریخ اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]]
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
}}
}}


'''[[امامت]]''' و موضوعات و مسائل حول آن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که در هر [[عصر]] و زمانی از اعصار [[حیات]] [[اهل بیت]]{{عم}} مورد تاکید آن حضرات بوده و [[معصومین]] با بیان‌های مختلف، به تبیین مفهوم [[امامت]]، و موضوعات آن پرداخته‌اند. [[عصر]] [[امام رضا]]{{ع}} نیز از این مسأله استثنا نبوده به ویژه که اوج‌گیری [[نهضت]] ترجمۀ کتاب‌های یونانیان به زبان عربی، آشنایی [[مسلمانان]] با مکتب‌ها و [[افکار]] گوناگون هندی و یونانی، حضور گروه‌های برون‌ دینی مانند [[زرتشت]]، [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و نیز گروه‌های درون ‌دینی و فرقه‌های درون مذهبی در [[جامعۀ اسلامی]] عصر امام رضا {{ع}}، باعث پیدایش چالش‌های [[فکری]] و رواج شبهه‌های بسیار در مسائل مختلف [[اعتقادی]] به ویژه [[توحید]]، [[نبوت]] و [[امامت]] شده بود. از سوی دیگر، نبود [[عالمان]] توانا برای پاسخگویی به [[شبهه‌ها]]، [[مسلمانان]] را دچار سردرگمی کرده و موجب فاصله گرفتن [[مردم]] از تعالیم راستین [[اسلامی]] شده بود. در چنین شرایطی [[امام رضا]] {{ع}} با استفاده از فرصت [[ولایت عهدی]] و به‌کارگیری روش‌های مختلف مناظره، [[پرسش]] و پاسخ، مکاتبه، [[تفسیر قرآن]] و بیان [[احادیث]] و [[مواعظ]]، به تصحیح [[افکار]] و ترویج معارف [[اهل بیت]] {{عم}} در موضوع‌های مختلف پرداخت. از آنجا که حجم زیادی از سخنان حضرت دربارۀ [[امامت]] است، می‌توان به این نتیجه رسید که بیشترین [[شبهه‌ها]] در موضوع [[امامت]] بوده است.
'''[[امامت]]''' و موضوعات و مسائل حول آن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که در هر عصر و زمانی از اعصار [[حیات]] [[اهل بیت]]{{عم}} مورد تاکید آن حضرات بوده و [[معصومین]] با بیان‌های مختلف، به تبیین مفهوم [[امامت]]، و موضوعات آن پرداخته‌اند. عصر [[امام رضا]]{{ع}} نیز از این مسأله استثنا نبوده به ویژه که اوج‌گیری [[نهضت]] ترجمۀ کتاب‌های یونانیان به زبان عربی، آشنایی [[مسلمانان]] با مکتب‌ها و [[افکار]] گوناگون هندی و یونانی، حضور گروه‌های برون‌ دینی مانند [[زرتشت]]، [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و نیز گروه‌های درون ‌دینی و فرقه‌های درون مذهبی در [[جامعۀ اسلامی]] عصر امام رضا {{ع}}، باعث پیدایش چالش‌های [[فکری]] و رواج شبهه‌های بسیار در مسائل مختلف [[اعتقادی]] به ویژه [[توحید]]، [[نبوت]] و [[امامت]] شده بود. از سوی دیگر، نبود [[عالمان]] توانا برای پاسخگویی به [[شبهه‌ها]]، [[مسلمانان]] را دچار سردرگمی کرده و موجب فاصله گرفتن [[مردم]] از تعالیم راستین [[اسلامی]] شده بود. در چنین شرایطی [[امام رضا]] {{ع}} با استفاده از فرصت [[ولایت عهدی]] و به‌کارگیری روش‌های مختلف مناظره، [[پرسش]] و پاسخ، مکاتبه، [[تفسیر قرآن]] و بیان [[احادیث]] و [[مواعظ]]، به تصحیح [[افکار]] و ترویج معارف [[اهل بیت]] {{عم}} در موضوع‌های مختلف پرداخت. از آنجا که حجم زیادی از سخنان حضرت دربارۀ [[امامت]] است، می‌توان به این نتیجه رسید که بیشترین [[شبهه‌ها]] در موضوع [[امامت]] بوده است.


== معناشناسی امام ==
== معناشناسی امام ==
خط ۱۷: خط ۱۷:
[[امام رضا]] {{ع}} در مواضع متعددی به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید کرده و می‌فرماید: «آیا [[منزلت]] و موقعیت امام را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.  
[[امام رضا]] {{ع}} در مواضع متعددی به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید کرده و می‌فرماید: «آیا [[منزلت]] و موقعیت امام را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.  


آن حضرت  با ذکر ویژگی‌های [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] مقام آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح انتخاب مردم یا [[اهل حل و عقد]] تنزل داده‌اند به چالش کشیده، می‌فرماید: «پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوت‌کننده‌ای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمی‌ایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) [[نسل]] مطهرۀ بتول ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنه‌زننده‌ای در نسب برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمی‌کند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آل‌هاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخه‌ای از [[نسل]] [[عبدمناف]]، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحت‌کننده برای [[بندگان خدا]] و نگاه‌دارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.
آن حضرت  با ذکر ویژگی‌های [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] مقام آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح انتخاب مردم یا [[اهل حل و عقد]] تنزل داده‌اند به چالش کشیده، می‌فرماید: «پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوت‌کننده‌ای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمی‌ایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) نسل مطهرۀ بتول ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنه‌زننده‌ای در نسب برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمی‌کند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آل‌هاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخه‌ای از نسل عبدمناف، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحت‌کننده برای [[بندگان خدا]] و نگاه‌دارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.


حضرت با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] می‌پردازد و ویژگی‌های [[امامان]] را بیان و تصریح می‌کند که حتی اندیشمندان از [[درک]] یکی از فضیلت‌های [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلت‌ها]] و ویژگی‌ها را تنها در [[امامان]] {{عم}} می‌توان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقل‌ها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، [[خطیبان]] از [[خطابه]] بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغت‌گویان خسته و [[ناتوان]] شده‌اند و جملگی به عجز خویش معترف‌اند. چگونه می‌توان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصف‌کنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این مقام کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان می‌توان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] برده‌اند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از این‌رو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذارده‌اند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] می‌کنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بی‌ثمر و [[عقاید]] [[گمراه‌کننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمده‌اند، که جز دوری از مقصد نتیجه‌ای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زده‌اند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب می‌کند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>
حضرت با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] می‌پردازد و ویژگی‌های [[امامان]] را بیان و تصریح می‌کند که حتی اندیشمندان از [[درک]] یکی از فضیلت‌های [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلت‌ها]] و ویژگی‌ها را تنها در [[امامان]] {{عم}} می‌توان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقل‌ها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، خطیبان از خطابه بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغت‌گویان خسته و [[ناتوان]] شده‌اند و جملگی به عجز خویش معترف‌اند. چگونه می‌توان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصف‌کنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این مقام کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان می‌توان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] برده‌اند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از این‌رو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذارده‌اند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] می‌کنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بی‌ثمر و [[عقاید]] [[گمراه‌کننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمده‌اند، که جز دوری از مقصد نتیجه‌ای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زده‌اند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب می‌کند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>


حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را هم‌طراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.
حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را هم‌طراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.


خلاصه اینکه آن حضرت در مقاطع مختلف با استناد به [[کلام الهی]] و احادیث نبوی معلوم ساخته که [[امامت]] جایگاه والایی در [[قرآن]] و سخنان پیامبر {{صل}} دارد و [[حق‌تعالی]] و [[پیامبر]] {{صل}} اهتمام ویژه‌ای به [[نصب]] و معرفی [[امامان]] داشته‌اند<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>.
خلاصه اینکه آن حضرت در مقاطع مختلف با استناد به [[کلام الهی]] و احادیث نبوی معلوم ساخته که [[امامت]] جایگاه والایی در [[قرآن]] و سخنان پیامبر {{صل}} دارد و [[حق‌تعالی]] و [[پیامبر]] {{صل}} اهتمام ویژه‌ای به [[نصب]] و معرفی [[امامان]] داشته‌اند<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>.


== جایگاه [[امامت]]  ==
== جایگاه [[امامت]]  ==
خط ۳۸: خط ۳۸:


== ضرورت امامت ==
== ضرورت امامت ==
{{اصلی|ضرورت امامت در معارف و سیره رضوی}}
=== ضرورت وجود امام در هر عصر ===
=== ضرورت وجود امام در هر عصر ===
اعتقاد به وجود امام واحد در هر عصری از موضوعاتی است که در سخنان رسیده از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در کتب [[فریقین]] موجود است. وجود یک [[امام]] در هر عصری مورد تأکید [[امام رضا]] {{ع}} است. [[احادیث]] [[پیامبر]] {{صل}} در این باب [[مسلمانان]] را به [[تبعیت]] بی‌چون و چرا از یک [[امام]] [[دعوت]] می‌نماید<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.</ref>.
اعتقاد به وجود امام واحد در هر عصری از موضوعاتی است که در سخنان رسیده از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در کتب [[فریقین]] موجود است. وجود یک [[امام]] در هر عصری مورد تأکید [[امام رضا]] {{ع}} است. [[احادیث]] [[پیامبر]] {{صل}} در این باب [[مسلمانان]] را به [[تبعیت]] بی‌چون و چرا از یک [[امام]] [[دعوت]] می‌نماید<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.</ref>.


با توجه به اینکه [[اهل سنت]] نیز بر یکی بودن [[امام]] در هر عصری تأکید دارند، بنابراین روی سخن [[امام رضا]] {{ع}} در یکی بودن [[امام]] با [[زیدیه]] است، زیرا زیدیه معتقدند که هرگاه شخصی از [[فاطمیان]] برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست به [[شمشیر]] برد و [[اقدام]] به [[دعوت]] کند [[امام]] است و بر [[امت]] [[واجب]] است با او [[بیعت]] کنند<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۱۴۲.</ref>. ممکن است در یک عصری دو نفر در دو منطقه با شرایط فوق [[اقدام]] به [[دعوت]] نمایند. لذا مانعی ندارد در هر عصری چند [[امام]] باشد. [[امام رضا]] {{ع}} در مقام [[استدلال]] بر یکی بودن [[امام]] در هر عصر، علاوه بر اشاره به مشکل [[اختلاف]] آرای [[امامان]] و تنازعی که در پی آن میان [[خلق]] ایجاد می‌شود، بر آن است که: "اگر دو [[پیشوا]] و ولی در کار بود، متخاصمان به هر کدام که مایل بودند مراجعه می‌کنند و [[حکم]] هیچ کدام در [[حق]] آن دیگر نافذ نیست، چون او را قبول نکرده و اطاعتش را [[واجب]] نمی‌داند و هیچ کدام هم سزاوارتر از دیگری به [[حکومت]] نبوده‌اند. پس همۀ [[حقوق]] و [[احکام]] و حدود [[باطل]] و عاطل می‌ماند. [[دلیل]] دیگر این است که هیچ یک از این دو [[امام]] و [[پیشوا]] به [[فرمان]] صادر کردن و [[داوری]] کردن و [[امر و نهی]] نمودن سزاوارتر از دیگری نیست و حال که چنین است، بر هر دو لازم و ضروری است که شروع به نظر دادن کنند و بیان [[حکم]] بنمایند و هیچ کدام نیز [[حق]] ندارد از دیگری به گفتن [[کلامی]] [[سبقت]] جوید، چرا که هر دو در مقام مساوی‌اند و رجحانی بر دیگری ندارند و چنانچه بر یکی از آن دو [[سکوت]] روا باشد، بر دیگری نیز [[سکوت]] جایز است، چون بر هر دو [[سکوت]] جایز شد [[حقوق]] و [[احکام]] ضایع می‌ماند و [[حدود الهی]] [[باطل]] می‌گردد؛ چنان می‌شود که گویی [[مردم]] اساساً [[امام]] و [[سرپرستی]] ندارند"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
با توجه به اینکه [[اهل سنت]] نیز بر یکی بودن [[امام]] در هر عصری تأکید دارند، بنابراین روی سخن [[امام رضا]] {{ع}} در یکی بودن [[امام]] با [[زیدیه]] است، زیرا زیدیه معتقدند که هرگاه شخصی از [[فاطمیان]] برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست به [[شمشیر]] برد و [[اقدام]] به [[دعوت]] کند [[امام]] است و بر [[امت]] [[واجب]] است با او [[بیعت]] کنند<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۱۴۲.</ref>. ممکن است در یک عصری دو نفر در دو منطقه با شرایط فوق [[اقدام]] به [[دعوت]] نمایند. لذا مانعی ندارد در هر عصری چند [[امام]] باشد. [[امام رضا]] {{ع}} در مقام [[استدلال]] بر یکی بودن [[امام]] در هر عصر، علاوه بر اشاره به مشکل [[اختلاف]] آرای [[امامان]] و تنازعی که در پی آن میان [[خلق]] ایجاد می‌شود، بر آن است که: "اگر دو [[پیشوا]] و ولی در کار بود، متخاصمان به هر کدام که مایل بودند مراجعه می‌کنند و [[حکم]] هیچ کدام در [[حق]] آن دیگر نافذ نیست، چون او را قبول نکرده و اطاعتش را [[واجب]] نمی‌داند و هیچ کدام هم سزاوارتر از دیگری به [[حکومت]] نبوده‌اند. پس همۀ [[حقوق]] و [[احکام]] و حدود [[باطل]] و عاطل می‌ماند. [[دلیل]] دیگر این است که هیچ یک از این دو [[امام]] و [[پیشوا]] به [[فرمان]] صادر کردن و [[داوری]] کردن و [[امر و نهی]] نمودن سزاوارتر از دیگری نیست و حال که چنین است، بر هر دو لازم و ضروری است که شروع به نظر دادن کنند و بیان [[حکم]] بنمایند و هیچ کدام نیز [[حق]] ندارد از دیگری به گفتن [[کلامی]] [[سبقت]] جوید، چرا که هر دو در مقام مساوی‌اند و رجحانی بر دیگری ندارند و چنانچه بر یکی از آن دو [[سکوت]] روا باشد، بر دیگری نیز [[سکوت]] جایز است، چون بر هر دو [[سکوت]] جایز شد [[حقوق]] و [[احکام]] ضایع می‌ماند و [[حدود الهی]] [[باطل]] می‌گردد؛ چنان می‌شود که گویی [[مردم]] اساساً [[امام]] و [[سرپرستی]] ندارند"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>


=== اثبات ضرورت امامت ===
=== اثبات ضرورت امامت ===
خط ۵۴: خط ۵۳:
از همین رو، [[حضرت رضا]] {{ع}} بلافاصله به آیه اکمال دین {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> اشاره کرده و به تعیین امیرالمومنین{{ع}} توسط خدای متعال برای امامت و رهبری بر مردم و ابلاغ این حکم از سوی رسول خدا{{صل}} در غدیر خم تصریح نموده و بیان می‌دارند که آن حضرت پس از پیامبر به رهبری امت منصوب شد تا امر دین را بر مردم بیان نموده و آنها را هدایت کرده و احکام الهی را اجرا نماید... و از این طریق دین خدا کامل و نعمت بر مردم تمام گشت.
از همین رو، [[حضرت رضا]] {{ع}} بلافاصله به آیه اکمال دین {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> اشاره کرده و به تعیین امیرالمومنین{{ع}} توسط خدای متعال برای امامت و رهبری بر مردم و ابلاغ این حکم از سوی رسول خدا{{صل}} در غدیر خم تصریح نموده و بیان می‌دارند که آن حضرت پس از پیامبر به رهبری امت منصوب شد تا امر دین را بر مردم بیان نموده و آنها را هدایت کرده و احکام الهی را اجرا نماید... و از این طریق دین خدا کامل و نعمت بر مردم تمام گشت.


توضیح اینکه [[رسول الله]] {{صل}} با استناد به [[آیه]] اکمال دین، امر امامت را [[تمام دین]] معرّفی می‌نمایند؛ زیرا بدون امامت، نه [[لطف مقرّب]] حاصل می‌شود - یعنی نه فضای مناسب [[فرهنگی]] با [[تشکیل حکومت الهی]] به [[رهبری]] [[هادی الهی]] به وجود می‌آید؛ تا [[مردم]] بتوانند در سایه آن به [[درستی]] [[تربیت]] شوند- و نه [[لطف محصِّل]] تحصیل می‌گردد -یعنی [[خداوند]] [[حکم]] امور مجمل [[دینی]] را در [[قرآن]] بیان نفرمود، ولی مردم را مکلّف به [[اطاعت]] از آن کرد. بدین ترتیب، مردم در تحصیل [[رضایت الهی]] در حیرت باقی می‌مانند؛ مگر آنکه [[حجج الهی]] آن را برایشان روشن سازند و لذا امر امامت، برابر با تمام دین است و [[نفی]] آن مساوی با [[انکار]] [[اصل دین]] و در مرتبه [[کفر]] به همه [[دین]] محسوب می‌شود.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۸۸.</ref>.
توضیح اینکه [[رسول الله]] {{صل}} با استناد به [[آیه]] اکمال دین، امر امامت را [[تمام دین]] معرّفی می‌نمایند؛ زیرا بدون امامت، نه [[لطف مقرّب]] حاصل می‌شود - یعنی نه فضای مناسب [[فرهنگی]] با [[تشکیل حکومت الهی]] به [[رهبری]] [[هادی الهی]] به وجود می‌آید؛ تا [[مردم]] بتوانند در سایه آن به [[درستی]] [[تربیت]] شوند- و نه [[لطف محصِّل]] تحصیل می‌گردد -یعنی [[خداوند]] [[حکم]] امور مجمل [[دینی]] را در [[قرآن]] بیان نفرمود، ولی مردم را مکلّف به [[اطاعت]] از آن کرد. بدین ترتیب، مردم در تحصیل [[رضایت الهی]] در حیرت باقی می‌مانند؛ مگر آنکه [[حجج الهی]] آن را برایشان روشن سازند و لذا امر امامت، برابر با تمام دین است و [[نفی]] آن مساوی با [[انکار]] [[اصل دین]] و در مرتبه [[کفر]] به همه [[دین]] محسوب می‌شود.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص ۸۸.</ref>.
 
==== نیاز شرع به مفسر  و مبین ====
==== نیاز شرع به مفسر  و مبین ====
[[بیان احکام]] [[الهی]] و اجراء آن و [[تبلیغ دین]] در جامعه، بر عهده [[امام]] است. این مطلب در بیان [[امام رضا]] {{ع}}، تحت عناوینی از قبیل تبیین [[حلال و حرام]] و اجراء حدود و [[دعوت]] و [[موعظه]] و [[استدلال]] [[قاطع]] مطرح شده است. {{متن حدیث|الْإِمَامُ يُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ يُقِيمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ يَذُبُّ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ‏ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ...}}.
[[بیان احکام]] [[الهی]] و اجراء آن و [[تبلیغ دین]] در جامعه، بر عهده [[امام]] است. این مطلب در بیان [[امام رضا]] {{ع}}، تحت عناوینی از قبیل تبیین [[حلال و حرام]] و اجراء حدود و [[دعوت]] و [[موعظه]] و [[استدلال]] [[قاطع]] مطرح شده است. {{متن حدیث|الْإِمَامُ يُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ يُقِيمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ يَذُبُّ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ‏ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ...}}.
خط ۶۸: خط ۶۸:
امام رضا{{ع}} در بخش دیگری از این روایت، ضمن بیان برخی وظایف امام در اجرای احکام و حدود الهی، به یکی دیگر از ادله ضرورت امامت اشاره کرده و می‌فرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِيرُ الْفَيْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ...}}.
امام رضا{{ع}} در بخش دیگری از این روایت، ضمن بیان برخی وظایف امام در اجرای احکام و حدود الهی، به یکی دیگر از ادله ضرورت امامت اشاره کرده و می‌فرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِيرُ الْفَيْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ...}}.


توضیح اینکه: [[خداوند]] در [[قرآن]]، چنان با [[جامعه انسانی]] برخورد می‌نماید که گویی مانند [[آحاد]] [[انسان]]، دارای [[روح]] واحد و [[حیات]] و [[اجل]] است و در نتیجه، اگر هر یک از افراد [[جامعه]] دارای [[فطرت توحیدی]] و گرایش‌های [[الهی]] است و [[اعتقاد]] به [[ولایت]]، روح همه آنها در عمل و نظر است، جامعه نیز دارای گرایش‌های [[توحیدی]] است و امام، روح بالنده جامعه در هدایت و [[شکوفایی]] فطریّات آن به سوی [[صلاح]] و [[تقوی]] است: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي}}. بر این اساس است که خداوند به جامعه [[اوامر و نواهی]] می‌نماید که هرچند [[پیروی]] از آن بر عهده جمع است، ولی باید [[حکومت]] و [[مدیریت]] واحدی بر [[امّت اسلام]] [[حاکم]] باشد تا آن را هدایت نماید و این [[اوامر و نواهی]] را به [[اجرا]] گذارد؛ مواردی همچون مسئله [[انفال]]، [[احکام]] حدود، دیات، [[قصاص]] و [[امر به معروف]] در سطوح کلان [[اجتماعی]] و با اجرای [[حکم جهاد]] و [[دفاع]] از مرزهای [[کشور]] و امور دیگری که از یک سو، [[کیان اسلام]] وابسته به آن است و همه [[امّت]] موظف به انجام آن هستند و از سوی دیگر، جز با وجود تشکیلاتی منسجم به نام [[دولت]] و [[حکومت]] انجام شدنی نیست.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۹۰.</ref>.
توضیح اینکه: [[خداوند]] در [[قرآن]]، چنان با [[جامعه انسانی]] برخورد می‌نماید که گویی مانند [[آحاد]] [[انسان]]، دارای [[روح]] واحد و [[حیات]] و [[اجل]] است و در نتیجه، اگر هر یک از افراد [[جامعه]] دارای [[فطرت توحیدی]] و گرایش‌های [[الهی]] است و [[اعتقاد]] به [[ولایت]]، روح همه آنها در عمل و نظر است، جامعه نیز دارای گرایش‌های [[توحیدی]] است و امام، روح بالنده جامعه در هدایت و [[شکوفایی]] فطریّات آن به سوی [[صلاح]] و [[تقوی]] است: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي}}. بر این اساس است که خداوند به جامعه [[اوامر و نواهی]] می‌نماید که هرچند [[پیروی]] از آن بر عهده جمع است، ولی باید [[حکومت]] و [[مدیریت]] واحدی بر [[امّت اسلام]] [[حاکم]] باشد تا آن را هدایت نماید و این [[اوامر و نواهی]] را به [[اجرا]] گذارد؛ مواردی همچون مسئله [[انفال]]، [[احکام]] حدود، دیات، [[قصاص]] و [[امر به معروف]] در سطوح کلان [[اجتماعی]] و با اجرای [[حکم جهاد]] و [[دفاع]] از مرزهای [[کشور]] و امور دیگری که از یک سو، [[کیان اسلام]] وابسته به آن است و همه [[امّت]] موظف به انجام آن هستند و از سوی دیگر، جز با وجود تشکیلاتی منسجم به نام [[دولت]] و [[حکومت]] انجام شدنی نیست.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص ۹۰.</ref>.


== شرایط امام ==
== شرایط امام ==
{{اصلی|شرایط امامت}}
{{اصلی|شروط امامت در معارف و سیره رضوی}}
[[امام رضا]] {{ع}} در سخنان خود همواره از صفات و ویژگی‌های [[امامان]] {{عم}} [[سخن]] می‌گوید و حتی گاه به بیان جزئیات تولد ایشان نیز اشاره می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. بیان صفات بدون [[شک]] ما را در [[شناخت]] و مصداق‌یابی [[امام]] [[یاری]] می‌رساند. [[سنت]] ذکر صفات نیز چون هر امری دیگر از [[پیامبر]] {{صل}} به [[امامان]] منتقل شده است.
[[امام رضا]] {{ع}} در سخنان خود همواره از صفات و ویژگی‌های [[امامان]] {{عم}} [[سخن]] می‌گوید و حتی گاه به بیان جزئیات تولد ایشان نیز اشاره می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. بیان صفات بدون [[شک]] ما را در [[شناخت]] و مصداق‌یابی [[امام]] [[یاری]] می‌رساند. [[سنت]] ذکر صفات نیز چون هر امری دیگر از [[پیامبر]] {{صل}} به [[امامان]] منتقل شده است.


از منظر امام رضا{{ع}}، "[[امام]] علائم و نشانه‌هایی دارد. [[امام]] در [[علم]]، [[حکمت]]، [[تقوا]]، [[صبر]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] و [[عبادت]] از همه [[برتر]] است"<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۷.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>.
از منظر امام رضا{{ع}}، "[[امام]] علائم و نشانه‌هایی دارد. [[امام]] در [[علم]]، [[حکمت]]، [[تقوا]]، [[صبر]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] و [[عبادت]] از همه [[برتر]] است"<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۷.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>.


=== [[علم]] ===
=== [[علم]] ===
خط ۹۰: خط ۹۰:


===== [[جامعه]] =====
===== [[جامعه]] =====
البته بعضی [[روایت‌ها]] به [[میراث]] [[علمی]] آبا و اجدادی نیز اشاره دارند، از آن حضرت [[نقل]] شده است که نزد [[امام]] صحیفه‌ای هست که در آن [[اسامی]] [[شیعیان]] تا [[روز قیامت]] و [[اسامی]] [[دشمنان]] تا [[روز قیامت]] [[ثبت]] است، و نزد [[امام]] "[[جامعه]]" است و آن صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد زرع است که در آن است جمیع آنچه [[فرزند]] [[آدم]] بدان احتیاج دارد.
البته بعضی [[روایت‌ها]] به [[میراث]] [[علمی]] آبا و اجدادی نیز اشاره دارند، از آن حضرت [[نقل]] شده است که نزد [[امام]] صحیفه‌ای هست که در آن اسامی [[شیعیان]] تا [[روز قیامت]] و اسامی [[دشمنان]] تا [[روز قیامت]] [[ثبت]] است، و نزد [[امام]] "[[جامعه]]" است و آن صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد زرع است که در آن است جمیع آنچه [[فرزند]] [[آدم]] بدان احتیاج دارد.


===== [[مصحف فاطمه]]{{س}} =====
===== [[مصحف فاطمه]]{{س}} =====
خط ۹۶: خط ۹۶:


=== عصمت ===
=== عصمت ===
از منظر امام رضا{{ع}}، [[امام]] در [[علم]] و [[عصمت]] [[مؤیّد]] به ضمانت و [[تأیید الهی]] است. در نتیجه، [[کلام]] و فعل و حتی تقریر او برای همگان در نزد [[پروردگار]] [[حجّت]] است: {{متن حدیث|الْإِمَامُ‏ الْمُطَهَّرُ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْظُ الْمُنَافِقِينَ وَ بَوَارُ الْكَافِرِينَ... فَهُوَ مَعْصُومٌ‏ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ‏ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ}}.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۹۴.</ref>.
از منظر امام رضا{{ع}}، [[امام]] در [[علم]] و [[عصمت]] مؤیّد به ضمانت و تأیید الهی است. در نتیجه، [[کلام]] و فعل و حتی تقریر او برای همگان در نزد [[پروردگار]] [[حجّت]] است: {{متن حدیث|الْإِمَامُ‏ الْمُطَهَّرُ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْظُ الْمُنَافِقِينَ وَ بَوَارُ الْكَافِرِينَ... فَهُوَ مَعْصُومٌ‏ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ‏ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ}}.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص ۹۴.</ref>.


مرحوم [[کلینی]] درباره امامت [[حدیثی]] را از [[امام رضا]]{{ع}} نقل کرده است که در آن [[امام]]{{ع}} به [[عبدالعزیز بن مسلم]] فرمودند: ای عبدالعزیز!... در آخر عمر پیامبر{{صل}} در [[حجة الوداع]] [[آیه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}} بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و همانا [[امامت]] از شرایط کمال و اتمام دین است... و پیامبر{{صل}}، علی{{ع}} را به عنوان [[امام]] مشخص کردند... همانا امام [[امین خدا]] در میان [[خلق]] اوست و [[حجت]] او بر بندگانش و [[خلیفه]] او در بلادش است... از [[گناهان]] [[پاک]] و از [[عیب‌ها]] بر کنار است... عالمی است که [[نادانی]] ندارد، [[سرپرستی]] است که عقب‌نشینی ندارد؛ کانون [[قدس]]، [[پاکی]]، [[طاعت]]، [[زهد]]، [[علم]] و [[عبادت]] است... پس او [[معصوم]] است و تقویت شده و با [[توفیق]] و [[استوار]] گشته؛ از هر گونه [[خطا]]، [[لغزش]] و افتادنی در [[امان]] است...<ref>{{متن حدیث|یَا عَبْدَ الْعَزِيزِ... أَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِيَ آخِرُ عُمُرِهِ{{صل}} {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ... وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِيّاً{{ع}} عَلَماً وَ إِمَاماً... الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ... الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ...}}، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>.
مرحوم [[کلینی]] درباره امامت [[حدیثی]] را از [[امام رضا]]{{ع}} نقل کرده است که در آن [[امام]]{{ع}} به [[عبدالعزیز بن مسلم]] فرمودند: ای عبدالعزیز!... در آخر عمر پیامبر{{صل}} در [[حجة الوداع]] [[آیه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}} بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و همانا [[امامت]] از شرایط کمال و اتمام دین است... و پیامبر{{صل}}، علی{{ع}} را به عنوان [[امام]] مشخص کردند... همانا امام [[امین خدا]] در میان [[خلق]] اوست و [[حجت]] او بر بندگانش و [[خلیفه]] او در بلادش است... از [[گناهان]] [[پاک]] و از [[عیب‌ها]] بر کنار است... عالمی است که [[نادانی]] ندارد، [[سرپرستی]] است که عقب‌نشینی ندارد؛ کانون [[قدس]]، [[پاکی]]، [[طاعت]]، [[زهد]]، [[علم]] و [[عبادت]] است... پس او [[معصوم]] است و تقویت شده و با [[توفیق]] و [[استوار]] گشته؛ از هر گونه [[خطا]]، [[لغزش]] و افتادنی در [[امان]] است...<ref>{{متن حدیث|یَا عَبْدَ الْعَزِيزِ... أَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِيَ آخِرُ عُمُرِهِ{{صل}} {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ... وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِيّاً{{ع}} عَلَماً وَ إِمَاماً... الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ... الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ...}}، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:


=== افضلیت ===
=== افضلیت ===
حضرت رضا{{ع}} در روایتی بر لزوم افضلیت امام تاکید کرده و می‌فرمایند: «امام (مانند [[رسول خدا]] {{صل}}) در همه صفات کمالی و در [[فضایل]] و [[مکارم اخلاقی]]، [[افضل امّت]] است»: {{متن حدیث|الْإِمَامُ‏ وَاحِدُ دَهْرِهِ‏ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۹۴.</ref>
حضرت رضا{{ع}} در روایتی بر لزوم افضلیت امام تاکید کرده و می‌فرمایند: «امام (مانند [[رسول خدا]] {{صل}}) در همه صفات کمالی و در [[فضایل]] و [[مکارم اخلاقی]]، افضل امّت است»: {{متن حدیث|الْإِمَامُ‏ وَاحِدُ دَهْرِهِ‏ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص ۹۴.</ref>


== مصادیق امامان ==
== مصادیق امامان ==
{{اصلی|امامان از اهل بیت}}
{{اصلی|امامان از اهل بیت}}
[[امام رضا]]{{ع}} در سخنان خویش [[امامان اهل بیت]]{{ع}} از [[نسل]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} را مصادیق [[امامان معصوم]]{{عم}} و [[جانشینان]] [[واقعی]] آن حضرت، برشمرده و البته به این مسأله نیز اشاره می‌کند که [[مقام امامت]]، بر اساس [[نص]] [[قرآن کریم]] به برخی [[انبیای الهی]] همچون [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[فرزندان]] برگزیده او نیز رسیده است. حضرت در یکی از خطبه‌هایش به صراحت اعلام می‌کند که [[امامت]] [[حق اهل بیت]] {{عم}} است که بعد از رحلت رسول گرامی {{صل}} در طول [[تاریخ]] ضایع شده و ستم‌هایی بر آن روا داشته‌اند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۶۴.</ref>.
[[امام رضا]]{{ع}} در سخنان خویش [[امامان اهل بیت]]{{ع}} از نسل [[پیامبراکرم]]{{صل}} را مصادیق [[امامان معصوم]]{{عم}} و [[جانشینان]] واقعی آن حضرت، برشمرده و البته به این مسأله نیز اشاره می‌کند که [[مقام امامت]]، بر اساس [[نص]] [[قرآن کریم]] به برخی [[انبیای الهی]] همچون [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[فرزندان]] برگزیده او نیز رسیده است. حضرت در یکی از خطبه‌هایش به صراحت اعلام می‌کند که [[امامت]] [[حق اهل بیت]] {{عم}} است که بعد از رحلت رسول گرامی {{صل}} در طول [[تاریخ]] ضایع شده و ستم‌هایی بر آن روا داشته‌اند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۶۴.</ref>.


[[امام رضا]] {{ع}} [[امامت]] را سلسله‌ای [[مبارک]] می‌داند که طی میراثی کهن از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به فرزندانش و سپس به جناب [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} منتقل شده است و از ایشان نیز به [[امام علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] آن حضرت رسیده است. این دیدگاه انحصار این مقام را در تعداد اندکی از [[انسان‌های صالح]] به صورت مشخص و متمایز معلوم می‌سازد و راه هر گونه [[تأویل]] و [[تفسیر]] نابجا را می‌بندد.  
[[امام رضا]] {{ع}} [[امامت]] را سلسله‌ای [[مبارک]] می‌داند که طی میراثی کهن از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به فرزندانش و سپس به جناب [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} منتقل شده است و از ایشان نیز به [[امام علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] آن حضرت رسیده است. این دیدگاه انحصار این مقام را در تعداد اندکی از [[انسان‌های صالح]] به صورت مشخص و متمایز معلوم می‌سازد و راه هر گونه [[تأویل]] و [[تفسیر]] نابجا را می‌بندد.  
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
حکایت [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} در آیۀ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> صریحاً بیان شده است. آن گونه که از [[قرآن کریم]] بر می‌آید، آنگاه که [[ابراهیم]] {{ع}} به اصناف ابتلاها [[آزمایش]] شد و [[پیروز]] بیرون آمد و علاوه بر [[مقام نبوت]] واجد مقام خلّت ([[خلیل]] اللهی) شد، [[حق تعالی]] او را [[امام]] قرار داد. ایشان که از یافتن این مقام ابتهاج تمام یافته بود از حضرت احدیت پرسید: آیا این امر در [[فرزندان]] من نیز ادامه خواهد داشت [[حق تعالی]] در پاسخ به وی فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمی‌رسد: {{متن قرآن|قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}.  
حکایت [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} در آیۀ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> صریحاً بیان شده است. آن گونه که از [[قرآن کریم]] بر می‌آید، آنگاه که [[ابراهیم]] {{ع}} به اصناف ابتلاها [[آزمایش]] شد و [[پیروز]] بیرون آمد و علاوه بر [[مقام نبوت]] واجد مقام خلّت ([[خلیل]] اللهی) شد، [[حق تعالی]] او را [[امام]] قرار داد. ایشان که از یافتن این مقام ابتهاج تمام یافته بود از حضرت احدیت پرسید: آیا این امر در [[فرزندان]] من نیز ادامه خواهد داشت [[حق تعالی]] در پاسخ به وی فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمی‌رسد: {{متن قرآن|قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}.  


[[امام رضا]] {{ع}} پس از [[نقل]] این [[آیه]] می‌فرماید: "[[امامت]] در [[نسل]] [[پاک]] [[ابراهیم]] {{ع}} باقی بود و یکی بعد از دیگری [[نسل]] به [[نسل]] آن را به [[ارث]] می‌بردند تا اینکه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[وارث]] آن گردید. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> و این [[امامت]]، خاص [[حضرت رسول]] {{صل}} بود که به امر [[خدا]] به همان وجه که [[خداوند]] [[واجب]] فرموده بود به عهدۀ [[علی]] {{ع}} قرار داد و سپس در آن دسته از [[نسل]] [[حضرت علی]] {{ع}} که [[برگزیده]] بودند و [[خداوند]] [[علم]] و [[ایمان]] به ایشان داده، قرار گرفت. این [[امامت]] در اولاد علی {{ع}} تا [[روز قیامت]] خواهد بود"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
[[امام رضا]] {{ع}} پس از [[نقل]] این [[آیه]] می‌فرماید: "[[امامت]] در نسل [[پاک]] [[ابراهیم]] {{ع}} باقی بود و یکی بعد از دیگری نسل به نسل آن را به [[ارث]] می‌بردند تا اینکه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[وارث]] آن گردید. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> و این [[امامت]]، خاص [[حضرت رسول]] {{صل}} بود که به امر [[خدا]] به همان وجه که [[خداوند]] [[واجب]] فرموده بود به عهدۀ [[علی]] {{ع}} قرار داد و سپس در آن دسته از نسل [[حضرت علی]] {{ع}} که [[برگزیده]] بودند و [[خداوند]] [[علم]] و [[ایمان]] به ایشان داده، قرار گرفت. این [[امامت]] در اولاد علی {{ع}} تا [[روز قیامت]] خواهد بود"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>


تأکید بر [[میراث]] ابراهیمی [[امامت]] و موروثی بودن آن در [[فرزندان]] وی و انتقال آن به [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} و تصریح‌های ایشان در موروثی بودن آن در دوازده نفر<ref>الغیبة، نعمانی، ص۱۰۳.</ref>، از مهم‌ترین ابعاد مسألۀ [[امامت]] نزد [[امام رضا]] {{ع}} است که راه هر گونه احتمالی را در تعیین مصادیق امامت بر دیگران می‌بندد. از این‌رو، نظر برخی که مدعی شده‌اند اندیشۀ [[حصر]] عدد [[امامان]] در میانۀ قرن دوم به دست برخی از [[یاران]] [[اهل بیت]] {{عم}} پایه‌گذاری شده است<ref>أصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۶۶۵.</ref>، پنداری بیش نیست و [[امامت]] همراه با [[نبوت]] و [[رسالت]] از سوی [[خدای متعال]] مشخص شده است و در نقل‌های فراوانی که در کتاب‌های [[فریقین]] در [[حصر]] عدد [[امامان]] و کیستی آنان آمده است<ref>صحیح البخاری، ج۹، ص۸۱؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳.</ref>، به وضوح تعیین آنان از طریق [[امر الهی]] و تصریح‌های [[نبوی]] آشکار است.
تأکید بر [[میراث]] ابراهیمی [[امامت]] و موروثی بودن آن در [[فرزندان]] وی و انتقال آن به [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} و تصریح‌های ایشان در موروثی بودن آن در دوازده نفر<ref>الغیبة، نعمانی، ص۱۰۳.</ref>، از مهم‌ترین ابعاد مسألۀ [[امامت]] نزد [[امام رضا]] {{ع}} است که راه هر گونه احتمالی را در تعیین مصادیق امامت بر دیگران می‌بندد. از این‌رو، نظر برخی که مدعی شده‌اند اندیشۀ [[حصر]] عدد [[امامان]] در میانۀ قرن دوم به دست برخی از [[یاران]] [[اهل بیت]] {{عم}} پایه‌گذاری شده است<ref>أصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۶۶۵.</ref>، پنداری بیش نیست و [[امامت]] همراه با [[نبوت]] و [[رسالت]] از سوی [[خدای متعال]] مشخص شده است و در نقل‌های فراوانی که در کتاب‌های [[فریقین]] در [[حصر]] عدد [[امامان]] و کیستی آنان آمده است<ref>صحیح البخاری، ج۹، ص۸۱؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳.</ref>، به وضوح تعیین آنان از طریق [[امر الهی]] و تصریح‌های [[نبوی]] آشکار است.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
# اگر [[امام]] از غیر [[خاندان پیامبر]] {{صل}} باشد لازم می‌آید آن کسی که [[پیامبر]] نیست و به [[پیامبری]] انتساب ندارد بر [[پیامبر]] و [[اولاد]] او [[برتری]] یابد، زیرا [[اولاد]] [[پیامبر]] {{صل}} (فی المثل) تابع [[فرمان]] [[اولاد]] دشمنانش چون [[ابوجهل]] و [[عقبة بن ابی معیط]] خواهند شد. هر گاه [[مردم]] [[اقرار]] به [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} کنند و به [[طاعت]] او گردن نهند، هیچ کس از اینکه [[فرزندان]] و ذریة او را [[اطاعت]] کند سر باز نمی‌زند. ولی اگر [[امامت]] در غیر [[فرزندان پیامبر]] {{صل}} باشد، هر کس خود را ذی‌حق می‌داند بلکه شایسته‌تر از دیگران به [[سرپرستی]] و [[پیشوایی]] [[امت]] می‌شمرد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>.  
# اگر [[امام]] از غیر [[خاندان پیامبر]] {{صل}} باشد لازم می‌آید آن کسی که [[پیامبر]] نیست و به [[پیامبری]] انتساب ندارد بر [[پیامبر]] و [[اولاد]] او [[برتری]] یابد، زیرا [[اولاد]] [[پیامبر]] {{صل}} (فی المثل) تابع [[فرمان]] [[اولاد]] دشمنانش چون [[ابوجهل]] و [[عقبة بن ابی معیط]] خواهند شد. هر گاه [[مردم]] [[اقرار]] به [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} کنند و به [[طاعت]] او گردن نهند، هیچ کس از اینکه [[فرزندان]] و ذریة او را [[اطاعت]] کند سر باز نمی‌زند. ولی اگر [[امامت]] در غیر [[فرزندان پیامبر]] {{صل}} باشد، هر کس خود را ذی‌حق می‌داند بلکه شایسته‌تر از دیگران به [[سرپرستی]] و [[پیشوایی]] [[امت]] می‌شمرد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>.  


[[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ایشان به صراحت از [[قریشی]] و هاشمی بودن [[امامان]] [[سخن]] می‌گویند و [[شرافت]] آنان را از [[ابراهیم]] {{ع}} تا عبدمناف و [[حضرت رسول]] {{صل}} و مابقی هاشمیان متذکر می‌شوند<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۱۴؛ المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱۲، ص۱۹۹-۲۰۴؛ نهج البلاغة، ص۱۰۶.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>.
[[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ایشان به صراحت از [[قریشی]] و هاشمی بودن [[امامان]] [[سخن]] می‌گویند و [[شرافت]] آنان را از [[ابراهیم]] {{ع}} تا عبدمناف و [[حضرت رسول]] {{صل}} و مابقی هاشمیان متذکر می‌شوند<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۱۴؛ المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱۲، ص۱۹۹-۲۰۴؛ نهج البلاغة، ص۱۰۶.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>


== وظایف امام ==
== وظایف امام ==
{{اصلی|وظایف امام در معارف و سیره رضوی}}
{{اصلی|وظیفه امام در معارف و سیره رضوی}}
حضرت رضا{{ع}} در حدیثی در تبیین و تشریح وظایف امام می‌فرماید: "[[امامت]] زمام دین و باعث [[نظم]] [[مسلمانان]] و [[صلاح]] [[دین]] و عزت مؤمنان است. [[امامت]] پایۀ بالندۀ [[اسلام]] و شاخه و نتیجۀ والای آن است. توسط [[امام]] است که [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[جهاد]] به کمال خود می‌رسد و فیء و [[صدقات]] وفور می‌یابد و حدود و [[احکام]] جاری می‌گردد و مرزها [[حفظ]] و حراست می‌شود. [[امام]] [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال و حرام]] او را [[حرام]] می‌کند و حدود او را جاری می‌نماید و از [[دین خدا]] [[دفاع]] نموده، با [[حکمت]] و موعظۀ [[نیکو]] و [[دلیل]] [[قاطع]]، [[مردم]] را به راه پروردگارش فرا می‌خواند"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
در روایات منقول از [[حضرت رضا]]{{ع}} به بارزترین و مهمترین [[وظایف امام]] اشاره شده است که عبارتند از:
 
=== [[اجرای حدود]] و [[احکام دین]] ===
آن حضرت در حدیثی می‌فرمایند: توسط [[امام]] است که [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[جهاد]] به [[کمال]] خود می‌رسد و فیء و [[صدقات]] وفور می‌یابد و [[حدود]] و [[احکام]] جاری می‌گردد و مرزها [[حفظ]] و حراست می‌شود. [[امام]] [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال و حرام]] او را [[حرام]] می‌کند و [[حدود]] او را جاری می‌نماید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
 
=== [[دفاع از دین]] ===
حضرت ضمن اشاره به این وظیفه امام، می‌فرماید: [[امام]] از [[دین خدا]] [[دفاع]] نموده، با [[حکمت]] و موعظۀ [[نیکو]] و [[دلیل]] [[قاطع]]، [[مردم]] را به راه پروردگارش فرا می‌خواند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج1، ص218.</ref>.  


از منظر امام رضا{{ع}}، [[امامان]] حافظان، هادیان و امینان امت‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و [[اطاعت]] از آنان عین فرض است<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>. آنان [[اهل]] ذکرند<ref>بصائر الدرجات، ص۳۷-۳۸.</ref> و کتاب الهی به آنان [[میراث]] داده شده است، از این‌رو تنها [[مفسران]] [[آگاه]] و تأویل ‌کنندگان [[وحی الهی]] آنان‌اند و بایستی در امر [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] به آنان [[پناه]] جست<ref>بصائر الدرجات، ص۱۹۴.</ref>. آنان [[پاک]] و [[معصوم]] از لغزشند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و [[نور]] و نشانه‌های [[الهی]] در زمین‌اند که [[خلق]] با واسطۀ آنان به [[حق]] راه می‌یابند و به [[صراط مستقیم الهی]] [[هدایت]] می‌شوند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۷.</ref>. آنان پایگاه [[خدا]] در [[زمین]]<ref>الکافی، ج۱، ص۴۲۵.</ref> و صادقانی هستند که [[مؤمنان]] موظف به [[همراهی]] ایشان‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۸.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
=== [[هدایت امت]] ===
از منظر [[امام رضا]]{{ع}}، [[امامان]] حافظان، هادیان و امینان امت‌اند<ref>الکافی، ج1، ص199.</ref> و [[اطاعت]] از آنان عین فرض است<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.


حضرت در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: "[[امام]] [[خورشید]] درخشان [[جهان]] است؛ خورشیدی که دور از دستان و چشمان در افق قرار دارد. امام، ماه [[نورانی]]، چراغ درخشان، [[نور]] ساطع و ستارۀ [[راهنما]] در [[دل]] تاریکی‌ها و صحراهای خشک و بی‌آب و علف و موج‌های وحشتناک دریاهاست. [[امام]] همچون آب گوارا بر تشنگان است. راهنمای [[هدایت]] و [[منجی]] از هلاکت. [[امام]] آتشی در بلندی‌های بیابان است به کسی که از سرما بدان پناه برد [[گرما]] می‌بخشد و در مهلکه‌ها [[راهنمایی]] می‌نماید. هر کس از او دست کِشد هلاک خواهد شد. [[امام]] [[ابر]] پرباران و [[باران]] پربرکت است"<ref>تحف العقول، ص۴۳۸.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
=== [[تفسیر قرآن]] ===
امام رضا{{ع}}، یکی از وظایف امامان را تفسیر و تاویل قرآن کریم دانسته و می‌فرماید: [[امامان]] [[اهل]] ذکرند<ref>بصائر الدرجات، ص۳۷-۳۸.</ref> و کتاب الهی به آنان [[میراث]] داده شده است. از این‌رو تنها [[مفسران]] [[آگاه]] و [[تأویل]] ‌کنندگان [[وحی الهی]] آنان‌اند و بایستی در امر [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] به آنان پناه جست<ref>بصائر الدرجات، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>


== اثبات امامت ==
== اثبات امامت ==
{{اصلی|اثبات امامت}}
{{اصلی|اثبات امامت در معارف و سیره رضوی}}
حضرت در [[مجلسی]] با حضور [[مأمون]] و [[عالمان]] فرقه‌های مختلف در بحث از آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> [[اهل]] مجلس را متوجه خطایی می‌کند که در [[تفسیر]] این [[آیه]] مرتکب شده‌اند. سپس توضیح می‌دهد، که {{متن قرآن|اصْطَفَى}} در این [[آیه]] به دوازده دلیل قرآنی، خاص [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} است<ref>تحف العقول، ص۴۲۵.</ref>. ایشان همچنین برای [[اثبات]] [[امر]] [[امامت]]، به [[آیات]] [[وجوب اطاعت]] از [[اولوالامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>، دعای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} درباره فرزندانش: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} <ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۱۷.</ref> و [[آیۀ ولایت]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref> استناد می‌نمایند.
[[حضرت رضا]]{{ع}} در مواضع متعددی با استناد به برخی [[آیات قرآن کریم]] و روایات نبوی، به [[اثبات امامت]] پرداخته‌اند. به عنوان نمونه آن حضرت در [[مجلسی]] با حضور [[مأمون]] و [[عالمان]] فرقه‌های مختلف در بحث از آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> [[اهل]] مجلس را متوجه خطایی می‌کند که در [[تفسیر]] این [[آیه]] مرتکب شده‌اند. سپس توضیح می‌دهد، که {{متن قرآن|اصْطَفَى}} در این [[آیه]] به دوازده دلیل قرآنی، خاص [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} است<ref>تحف العقول، ص۴۲۵.</ref>. ایشان همچنین برای [[اثبات]] [[امر]] [[امامت]]، به [[آیات]] [[وجوب اطاعت]] از [[اولوالامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>، دعای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} درباره فرزندانش: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} <ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۱۷.</ref> و [[آیۀ ولایت]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref> استناد می‌نمایند.


از احادیثی که محور استدلال‌های ایشان است می‌توان از [[حدیث غدیر خم]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref>، [[حدیث ثقلین]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>، [[حدیث]] [[دوازده امام]] از [[قریش]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۰.</ref>، [[حدیث منزلت]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و [[حدیث]] [[مرگ جاهلیت]] ناشی از نشناختن [[امام]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۱۲۶.</ref> نام برد.
از احادیثی که محور استدلال‌های آن حضرت جهت اثبات امامت است نیز می‌توان از [[حدیث غدیر خم]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref>، [[حدیث ثقلین]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>، [[حدیث]] [[دوازده امام]] از [[قریش]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۰.</ref>، [[حدیث منزلت]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و [[حدیث]] [[مرگ جاهلیت]] ناشی از نشناختن [[امام]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۱۲۶.</ref> نام برد.


== پاسخ به شبهات غالیان ==
== پاسخ به شبهات غالیان ==
خط ۱۴۷: خط ۱۵۵:


=== بطلان اندیشه خداانگاری امام ===
=== بطلان اندیشه خداانگاری امام ===
[[امام رضا]] {{ع}} در رد اندیشۀ [[خدا]] انگاری [[امامان]] در [[حدیث]] طولانی و مناظره گونه‌ای با کسی که مدعی بود یکی از همراهانش [[معتقد]] به الوهیت [[علی]] {{ع}} است، با صراحت بیان می‌کند که هر کس [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را از [[مقام عبودیت]] بالاتر برد مصداق آیۀ {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> است. حضرت ادامه می‌دهد: از [[غلو]] بپرهیزید. مانند [[نصارا]] [[غلو]] نکنید، و من از غلوکنندگان بیزارم. راوی از [[امام]] می‌خواهد که [[خدا]] را توصیف کند. [[امام]] [[صفات الهی]] را ذکر می‌کند. راوی می‌گوید: پدر و مادرم فدایت ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! همراه من کسی است که از [[دوستان]] شماست و [[گمان]] دارد همۀ این صفات که برای [[خدا]] بر شمردید صفات [[علی]] {{ع}} است. [[امام]] با شنیدن این سخن بدنش به لرزه افتاد و عرق کرد و فرمود: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ وَ الْكَافِرُونَ عُلُوّاً كَبِيراً}}. آیا این [[علی]] نبود که همانند [[مردم]] می‌خورد و می‌نوشید، [[ازدواج]] می‌کرد و یکی از مخلوقات [[الهی]] بود و در برابر عظمت [[الهی]] بنده‌ای خاشع و [[ذلیل]] بود؛ اگر [[علی]] با این [[اوصاف خدا]] باشد پس همۀ شما [[خدا]] هستید؛ چون در این صفات مشترکید. راوی عرض کرد: از [[علی]] معجزاتی سر زده که از توان [[بشر]] خارج است و غیر [[خدا]] قادر به آن [[کارها]] نیست. این امور نشان می‌دهد که او خداست. [[امام]] در پاسخ فرمود: صدور [[کارهای خارق‌العاده]] از [[انسان]] [[دلیل]] آن است که این [[کارها]] کار او نیست، بلکه کار خداست که به درخواست بنده‌اش انجام می‌دهد<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
[[امام رضا]] {{ع}} در رد اندیشۀ [[خدا]] انگاری [[امامان]] در [[حدیث]] طولانی و مناظره گونه‌ای با کسی که مدعی بود یکی از همراهانش [[معتقد]] به الوهیت [[علی]] {{ع}} است، با صراحت بیان می‌کند که هر کس [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را از [[مقام عبودیت]] بالاتر برد مصداق آیۀ {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> است. حضرت ادامه می‌دهد: از [[غلو]] بپرهیزید. مانند [[نصارا]] [[غلو]] نکنید، و من از غلوکنندگان بیزارم. راوی از [[امام]] می‌خواهد که [[خدا]] را توصیف کند. [[امام]] [[صفات الهی]] را ذکر می‌کند. راوی می‌گوید: پدر و مادرم فدایت ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! همراه من کسی است که از [[دوستان]] شماست و [[گمان]] دارد همۀ این صفات که برای [[خدا]] بر شمردید صفات [[علی]] {{ع}} است. [[امام]] با شنیدن این سخن بدنش به لرزه افتاد و عرق کرد و فرمود: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ وَ الْكَافِرُونَ عُلُوّاً كَبِيراً}}. آیا این [[علی]] نبود که همانند [[مردم]] می‌خورد و می‌نوشید، [[ازدواج]] می‌کرد و یکی از مخلوقات [[الهی]] بود و در برابر عظمت [[الهی]] بنده‌ای خاشع و [[ذلیل]] بود؛ اگر [[علی]] با این [[اوصاف خدا]] باشد پس همۀ شما [[خدا]] هستید؛ چون در این صفات مشترکید. راوی عرض کرد: از [[علی]] معجزاتی سر زده که از توان [[بشر]] خارج است و غیر [[خدا]] قادر به آن [[کارها]] نیست. این امور نشان می‌دهد که او خداست. [[امام]] در پاسخ فرمود: صدور [[کارهای خارق‌العاده]] از [[انسان]] [[دلیل]] آن است که این [[کارها]] کار او نیست، بلکه کار خداست که به درخواست بنده‌اش انجام می‌دهد<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۵۵: خط ۱۶۳:
# [[پرونده:Emamatp.jpg|22px]] [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد (مقاله)|'''بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد''']]
# [[پرونده:Emamatp.jpg|22px]] [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد (مقاله)|'''بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد''']]
# [[پرونده:11114.jpg|22px]] [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی، محمد حسین]]، [[امامت و رهبری - مختاری مازندرانی (کتاب)|'''امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:11114.jpg|22px]] [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی، محمد حسین]]، [[امامت و رهبری - مختاری مازندرانی (کتاب)|'''امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:1379150.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۷

امامت و موضوعات و مسائل حول آن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که در هر عصر و زمانی از اعصار حیات اهل بیت(ع) مورد تاکید آن حضرات بوده و معصومین با بیان‌های مختلف، به تبیین مفهوم امامت، و موضوعات آن پرداخته‌اند. عصر امام رضا(ع) نیز از این مسأله استثنا نبوده به ویژه که اوج‌گیری نهضت ترجمۀ کتاب‌های یونانیان به زبان عربی، آشنایی مسلمانان با مکتب‌ها و افکار گوناگون هندی و یونانی، حضور گروه‌های برون‌ دینی مانند زرتشت، یهودیت، مسیحیت و نیز گروه‌های درون ‌دینی و فرقه‌های درون مذهبی در جامعۀ اسلامی عصر امام رضا (ع)، باعث پیدایش چالش‌های فکری و رواج شبهه‌های بسیار در مسائل مختلف اعتقادی به ویژه توحید، نبوت و امامت شده بود. از سوی دیگر، نبود عالمان توانا برای پاسخگویی به شبهه‌ها، مسلمانان را دچار سردرگمی کرده و موجب فاصله گرفتن مردم از تعالیم راستین اسلامی شده بود. در چنین شرایطی امام رضا (ع) با استفاده از فرصت ولایت عهدی و به‌کارگیری روش‌های مختلف مناظره، پرسش و پاسخ، مکاتبه، تفسیر قرآن و بیان احادیث و مواعظ، به تصحیح افکار و ترویج معارف اهل بیت (ع) در موضوع‌های مختلف پرداخت. از آنجا که حجم زیادی از سخنان حضرت دربارۀ امامت است، می‌توان به این نتیجه رسید که بیشترین شبهه‌ها در موضوع امامت بوده است.

معناشناسی امام

اهل لغت برای امام معانی مختلفی ذکر کرده‌ و گفته‌اند: امام در معانی پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیِّم، مصلح، الگو، طریق و راه اصلی، راهنما[۱] و کسی که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است[۲]. همچنین به معنای مصلح و سرپرست[۳] و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است[۴].[۵]. صرف نظر از اختلافات معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و پیشوایی و به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد، دانسته‌اند[۶].[۷] علاوه بر اهل لغت، متکلمان اسلامی نیز با اندک تفاوت‌هایی در قیود تعریف، امامت را به ریاست عامه در امر دین و دنیا از باب جانشینی پیامبر (ص) تعریف کرده‌اند[۸].[۹]

حقیقت امامت

نصب الهی

امام رضا (ع) در مواضع متعددی به این حقیقت که امامت فراتر از انتخاب است تأکید کرده و می‌فرماید: «آیا منزلت و موقعیت امام را در میان امت می‌دانند تا انتخاب و اختیار آنان در آن روا باشد؛ امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که مردم با عقل خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامی منصوب کنند»[۱۰].

آن حضرت با ذکر ویژگی‌های امامان و ناتوانی مردم از درک مقام آنان، عقیدۀ کسانی را که امامت را تا سطح انتخاب مردم یا اهل حل و عقد تنزل داده‌اند به چالش کشیده، می‌فرماید: «پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود امام اختیار کنند؟ در حالی که امام عالمی است که نادانی ندارد، دعوت‌کننده‌ای است که (از دعوت نمودن) باز نمی‌ایستد، معدن قداست و پاکی و بندگی و زهد و علم و عبادت است؛ مخصوص به دعوت پیامبر (ص) و (از) نسل مطهرۀ بتول (فاطمۀ زهرا (س)) است که هیچ طعنه‌زننده‌ای در نسب برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او برابری نمی‌کند؛ در خانۀ شرافت از قریش و برتری از آل‌هاشم، و عترت رسول (ص) و مورد پسند خداوند است. شرف شریفان و شاخه‌ای از نسل عبدمناف، نامدار علم، کامل در حلم، نیرومند به امامت، دانای در سیاست، به پا خاستۀ به امر خداوند، نصیحت‌کننده برای بندگان خدا و نگاه‌دارندۀ دین خداوند است»[۱۱].

حضرت با بلاغتی شگفت به توصیف امامان می‌پردازد و ویژگی‌های امامان را بیان و تصریح می‌کند که حتی اندیشمندان از درک یکی از فضیلت‌های امامان عاجز و متحیرند و این فضیلت‌ها و ویژگی‌ها را تنها در امامان (ع) می‌توان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند امام را بشناسد، یا وی را انتخاب کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از شئون و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، عقل‌ها حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، عقول خردمندان، کوته است، خطیبان از خطابه بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، شاعران از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغت‌گویان خسته و ناتوان شده‌اند و جملگی به عجز خویش معترف‌اند. چگونه می‌توان وصف امام کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصف‌کنندگانش مانند اختران و دستان مردمان است. پس انتخاب آنان کجا و این مقام کجا؟ خردها کجا و درک این منزلت کجا؟ در کدامین مکان می‌توان چنین شخصیتی را یافت؟ گمان برده‌اند که آن را در خداوند که نفسشان به آنان دروغ گفته، اباطیل به آرزویشان واداشته و از این‌رو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذارده‌اند که پاهایشان از آن لرزیده، سقوط می‌کنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بی‌ثمر و عقاید گمراه‌کننده در صدد نصب امام برآمده‌اند، که جز دوری از مقصد نتیجه‌ای نخواهد داشت. خداوند ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زده‌اند. خلاف حق سخن گفته، به گمراهی عمیقی دچار گشتند. چون امام را از روی آگاهی رها کردند، به حیرت و سرگردانی افتادند و شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت بخشید و آنان را از راه حق بازداشت، حال آنکه بینا و بصیر بودند. آنان انتخاب خدا و رسولش را کنار گذاشتند و انتخاب خود را در نظر گرفتند، حال آنکه قرآن با صدای رسا به آنان خطاب می‌کند: ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۱۲] و خداوند که با فر و شکوه است می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ[۱۳].[۱۴]

حضرت در حدیث دیگری برای اثبات غیر قابل توصیف بودن امامان (ع) به آیۀ اولوالامر استدلال فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که خدای بزرگ، اطاعتش را هم‌طراز با اطاعت پیامبر (ص) قرار داده است از توان مردم خارج است، و هنگامی که امام برای مردم قابل شناخت و توصیف نبود، قابل انتخاب نیز نخواهد بود[۱۵].

خلاصه اینکه آن حضرت در مقاطع مختلف با استناد به کلام الهی و احادیث نبوی معلوم ساخته که امامت جایگاه والایی در قرآن و سخنان پیامبر (ص) دارد و حق‌تعالی و پیامبر (ص) اهتمام ویژه‌ای به نصب و معرفی امامان داشته‌اند[۱۶].

جایگاه امامت

بر پایۀ روایت‌های بسیار فریقین پیامبر اعظم (ص) از آغاز بعثت به تبیین جایگاه امامت و حتی تعیین مصداق آن، همپای با رسالت، اهتمام ویژه داشته است. امام رضا (ع) نیز بر این حقیقت تأکید می‌کند که امامت ریشه در قرآن و سخنان پیامبر اسلام (ص) دارد ایشان با استناد به آیۀ شریفۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۱۷] کمال ‌یافتگی دین الهی را در گرو امامت می‌داند و به صراحت می‌فرماید: "هر کس گمان کند خداوند دین خود را کامل نکرده و تعیین امام ننموده است، در حقیقت کتاب خدا را رد کرده است، و هر کس کتاب خدا را رد کند کافر است"[۱۸].

عبدالعزیز بن مسلم می‌گوید: زمانی که امام رضا (ع) در مرو بود، خدمت ایشان رسیدم و از اختلاف نظری که میان مردم دربارۀ موضوع امامت وجود داشت، شکایت کردم. امام لبخندی زد و فرمود: ای عبدالعزیز بن مسلم! مردم ناآگاه و فریفته رأی خویش‌اند. خداوند متعال پیامبر خویش را قبض روح نکرد، مگر آنکه دین را برایش کامل کرد... و امامت کامل‌ کنندۀ دین است[۱۹].

غایت امامت

در روایات اهل بیت(ع)، از امامت، به عنوان فلسفه یا غایت خلقت تعبیر شده است؛ به گونه‌ای که اگر لحظه‌ای زمین از امام خالی باشد، اهلش را در کام خود فرو خواهد برد.امام هشتم (ع) در سخنان متعدد با تعبیرهای گوناگون یکی از غایات و اهداف نصب امام توسط خدای متعال را به حجت بودن امام مرتبط دانسته و حیات بشر بر روی زمین را متوقف بر وجود امام می‌دانند. محمد بن فضیل می‌گوید: از امام رضا (ع) پرسیدم: آیا ممکن است زمین خالی از امام باشد؟ فرمود: نه، زیرا امام نباشد زمین نابود می‌شود[۲۰].

حضرت در حدیث دیگر می‌فرماید: اگر زمین یک چشم به هم زدن از حجت خالی باشد با اهلش نابود می‌شود[۲۱]. بر پایۀ حدیثی که ابراهیم بن ابی‌محمود نقل کرده، امام رضا (ع) بعد از توصیف بلیغ امامان می‌فرماید: اگر روزی زمین بدون حجت باشد همانند دریای پر تلاطم می‌شود[۲۲].

ضرورت امامت

ضرورت وجود امام در هر عصر

اعتقاد به وجود امام واحد در هر عصری از موضوعاتی است که در سخنان رسیده از پیامبر اسلام (ص) در کتب فریقین موجود است. وجود یک امام در هر عصری مورد تأکید امام رضا (ع) است. احادیث پیامبر (ص) در این باب مسلمانان را به تبعیت بی‌چون و چرا از یک امام دعوت می‌نماید[۲۳].

با توجه به اینکه اهل سنت نیز بر یکی بودن امام در هر عصری تأکید دارند، بنابراین روی سخن امام رضا (ع) در یکی بودن امام با زیدیه است، زیرا زیدیه معتقدند که هرگاه شخصی از فاطمیان برای امر به معروف و نهی از منکر دست به شمشیر برد و اقدام به دعوت کند امام است و بر امت واجب است با او بیعت کنند[۲۴]. ممکن است در یک عصری دو نفر در دو منطقه با شرایط فوق اقدام به دعوت نمایند. لذا مانعی ندارد در هر عصری چند امام باشد. امام رضا (ع) در مقام استدلال بر یکی بودن امام در هر عصر، علاوه بر اشاره به مشکل اختلاف آرای امامان و تنازعی که در پی آن میان خلق ایجاد می‌شود، بر آن است که: "اگر دو پیشوا و ولی در کار بود، متخاصمان به هر کدام که مایل بودند مراجعه می‌کنند و حکم هیچ کدام در حق آن دیگر نافذ نیست، چون او را قبول نکرده و اطاعتش را واجب نمی‌داند و هیچ کدام هم سزاوارتر از دیگری به حکومت نبوده‌اند. پس همۀ حقوق و احکام و حدود باطل و عاطل می‌ماند. دلیل دیگر این است که هیچ یک از این دو امام و پیشوا به فرمان صادر کردن و داوری کردن و امر و نهی نمودن سزاوارتر از دیگری نیست و حال که چنین است، بر هر دو لازم و ضروری است که شروع به نظر دادن کنند و بیان حکم بنمایند و هیچ کدام نیز حق ندارد از دیگری به گفتن کلامی سبقت جوید، چرا که هر دو در مقام مساوی‌اند و رجحانی بر دیگری ندارند و چنانچه بر یکی از آن دو سکوت روا باشد، بر دیگری نیز سکوت جایز است، چون بر هر دو سکوت جایز شد حقوق و احکام ضایع می‌ماند و حدود الهی باطل می‌گردد؛ چنان می‌شود که گویی مردم اساساً امام و سرپرستی ندارند"[۲۵].[۲۶]

اثبات ضرورت امامت

ضرورت امامت به معنای واجب بودن نظام امامت برای جامعه و نصب امام از طرف خداست که حضرت رضا (ع) در روایت مفصلی با اشاره به برخی ادله نقلی و عقلی آن، این مساله را به خوبی بیان فرموده‌اند.

قاعده لطف

آن حضرت در ابتدای این روایت با استناد به آیه اکمال دین، از طریق استدلال به کامل بودن دین خدا، به ضرورت تعیین امام و رهبر برای جامعه اسلامی پرداخته‌اند. [۲۷].

امام (ع) ضمن اشاره به برهان لطف محصِّل چنین بیان می‌کنند که حکمت باری تعالی ایجاب می‌نماید که همه ابزار امتثال تکلیف برای مردم فراهم باشد، تا حجّت الهی بر امّت تمام شود. لذا خداوند، قبل از رحلت نبیّ مکرم (ص)، همه نیازهای مردم، از اعتقادات گرفته تا احکام الهی در حلال و حرام را بیان فرمود و تصریح کرد: «ما در کتاب خود (قرآن) از هیچ چیزی فروگذار نکردیم». حال چگونه ممکن است که خداوند، احکام مربوط به مسایل جزئی زندگی را که شاید برخی مردم در مدّت کوتاهی از زندگی به آن مبتلا شوند، از قبیل حکم گوشت شکار و یا حیوانات برّی و بحری و... را بیان فرموده باشد، ولی حکم حاکمیّت بر مسلمانان بعد از رسولش (ص) را که همه امّت در تمام عمر آن هم در سطح حکومتی بدان مبتلا هستند، بیان نفرموده باشد؟! که در نتیجه، امّت در چنان حیرت و اختلافی فرو رود که به شهادت تاریخ، درباره هیچ حکمی از احکام اسلام به اندازه اختلاف در امامت و خلافت بر امّت، خون بر زمین ریخته نشده است.

از همین رو، حضرت رضا (ع) بلافاصله به آیه اکمال دین ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۲۸] اشاره کرده و به تعیین امیرالمومنین(ع) توسط خدای متعال برای امامت و رهبری بر مردم و ابلاغ این حکم از سوی رسول خدا(ص) در غدیر خم تصریح نموده و بیان می‌دارند که آن حضرت پس از پیامبر به رهبری امت منصوب شد تا امر دین را بر مردم بیان نموده و آنها را هدایت کرده و احکام الهی را اجرا نماید... و از این طریق دین خدا کامل و نعمت بر مردم تمام گشت.

توضیح اینکه رسول الله (ص) با استناد به آیه اکمال دین، امر امامت را تمام دین معرّفی می‌نمایند؛ زیرا بدون امامت، نه لطف مقرّب حاصل می‌شود - یعنی نه فضای مناسب فرهنگی با تشکیل حکومت الهی به رهبری هادی الهی به وجود می‌آید؛ تا مردم بتوانند در سایه آن به درستی تربیت شوند- و نه لطف محصِّل تحصیل می‌گردد -یعنی خداوند حکم امور مجمل دینی را در قرآن بیان نفرمود، ولی مردم را مکلّف به اطاعت از آن کرد. بدین ترتیب، مردم در تحصیل رضایت الهی در حیرت باقی می‌مانند؛ مگر آنکه حجج الهی آن را برایشان روشن سازند و لذا امر امامت، برابر با تمام دین است و نفی آن مساوی با انکار اصل دین و در مرتبه کفر به همه دین محسوب می‌شود.[۲۹].

نیاز شرع به مفسر و مبین

بیان احکام الهی و اجراء آن و تبلیغ دین در جامعه، بر عهده امام است. این مطلب در بیان امام رضا (ع)، تحت عناوینی از قبیل تبیین حلال و حرام و اجراء حدود و دعوت و موعظه و استدلال قاطع مطرح شده است. «الْإِمَامُ يُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ يُقِيمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ يَذُبُّ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ‏ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ...».

قانون هدایت عمومی

حضرت در ادامه این روایت به این نکته مهم اشاره می‌کنند که امام در هدایت و تربیت آحاد افراد جامعه، از والدین صلبی مهربان‌تر و از صمیمی‌ترین دوستان برای امّت غم‌خوارتر است. مدیریّت اجتماعی امام برای امّت، بر محور محبّت و هدایت است: «الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِي الدَّاهِيَةِ النَّآدِ»

بر این اساس اگر جامعه بدون رهبری الهی اداره شود، ائمّه جور به نام دین و نیابت رسول خدا (ص) بر مردم حکومت می‌کنند و به اسم دین، راه هدایت را بر مردم می‌بندند و در نتیجه، دعوت انبیاء (ع) و فلسفه ارسال رسل ابتر می‌ماند؛ چنان‌که محمّد بن منصور از اصحاب امام صادق (ع)) می‌گوید: از امام درباره این آیه شریفه سؤال کردم: ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۳۰].

حضرت می‌فرمایند: «هَلْ‏ رَأَيْتَ‏ أَحَداً زَعَمَ‏ أَنَّ اللَّهَ‏ أَمَرَ بِالزِّنَا وَ شُرْبِ الْخَمْرِ أَوْ شَيْ‏ءٍ مِنْ هَذِهِ الْمَحَارِمِ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ مَا هَذِهِ الْفَاحِشَةُ الَّتِي يَدَّعُونَ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَهُمْ بِهَا قُلْتُ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ وَلِيُّهُ قَالَ فَإِنَّ هَذَا فِي أَئِمَّةِ الْجَوْرِ ادَّعَوْا أَنَّ اللَّهَ أَمَرَهُمْ بِالائْتِمَامِ بِقَوْمٍ لَمْ يَأْمُرْهُمُ اللَّهُ بِالائْتِمَامِ بِهِمْ فَرَدَّ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فَأَخْبَرَ أَنَّهُمْ قَدْ قَالُوا عَلَيْهِ الْكَذِبَ وَ سَمَّى ذَلِكَ مِنْهُمْ فَاحِشَةً»[۳۱].

لزوم اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی

امام رضا(ع) در بخش دیگری از این روایت، ضمن بیان برخی وظایف امام در اجرای احکام و حدود الهی، به یکی دیگر از ادله ضرورت امامت اشاره کرده و می‌فرمایند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِيرُ الْفَيْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ...».

توضیح اینکه: خداوند در قرآن، چنان با جامعه انسانی برخورد می‌نماید که گویی مانند آحاد انسان، دارای روح واحد و حیات و اجل است و در نتیجه، اگر هر یک از افراد جامعه دارای فطرت توحیدی و گرایش‌های الهی است و اعتقاد به ولایت، روح همه آنها در عمل و نظر است، جامعه نیز دارای گرایش‌های توحیدی است و امام، روح بالنده جامعه در هدایت و شکوفایی فطریّات آن به سوی صلاح و تقوی است: «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي». بر این اساس است که خداوند به جامعه اوامر و نواهی می‌نماید که هرچند پیروی از آن بر عهده جمع است، ولی باید حکومت و مدیریت واحدی بر امّت اسلام حاکم باشد تا آن را هدایت نماید و این اوامر و نواهی را به اجرا گذارد؛ مواردی همچون مسئله انفال، احکام حدود، دیات، قصاص و امر به معروف در سطوح کلان اجتماعی و با اجرای حکم جهاد و دفاع از مرزهای کشور و امور دیگری که از یک سو، کیان اسلام وابسته به آن است و همه امّت موظف به انجام آن هستند و از سوی دیگر، جز با وجود تشکیلاتی منسجم به نام دولت و حکومت انجام شدنی نیست.[۳۲].

شرایط امام

امام رضا (ع) در سخنان خود همواره از صفات و ویژگی‌های امامان (ع) سخن می‌گوید و حتی گاه به بیان جزئیات تولد ایشان نیز اشاره می‌کند[۳۳]. بیان صفات بدون شک ما را در شناخت و مصداق‌یابی امام یاری می‌رساند. سنت ذکر صفات نیز چون هر امری دیگر از پیامبر (ص) به امامان منتقل شده است.

از منظر امام رضا(ع)، "امام علائم و نشانه‌هایی دارد. امام در علم، حکمت، تقوا، صبر، شجاعت، سخاوت و عبادت از همه برتر است"[۳۴].[۳۵].

علم

بر پایۀ گزارش حسن بن جهم، در مجلسی که فقیهان و متکلمان فرقه‌های مختلف در حضور مأمون از آن حضرت دربارۀ علامت امام سؤال می‌کنند، ایشان بدون هیچ تقیه‌ای می‌فرماید: امام را با دو نشانه می‌توان شناخت: یکی علم و دیگری مستجاب الدعوه بودن[۳۶].

منابع علم امام

عمود نور

امام رضا (ع) بر بهره‌مندی امامان از علم لدنّی و مؤید بودن به روح الهی و اتصال به عمود نوری تأکید دارد و با استناد به آیاتی از قرآن ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۳۷]؛ ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۳۸]؛ ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۳۹]؛ ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا[۴۰]، علم امامان را فوق علم اهل زمان خود معرفی می‌نماید[۴۱].

روح القدس

حضرت در حدیث دیگر می‌فرماید: امام مؤید به روح القدس است و بین امام و خداوند عمودی از نور وجود دارد که به وسیلۀ آن اعمال بندگان را مشاهده می‌کند و از هر چیزی که احتیاج داشته باشد مطلع می‌شود[۴۲]. در حدیثی دیگر از همراهی ملکی بزرگتر از جبرائیل و میکائیل با امامان، سخن به میان آمده است[۴۳].

الهام الهی

امام در پاسخ راوی که از چگونگی اطلاعش از شهادت پدر می‌پرسد به الهام الهی اشاره می‌فرماید[۴۴]. حضرت با استناد به آیۀ ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا[۴۵]، آل محمد (ص) را مصداق آیه معرفی کرده و می‌فرماید آنان‌اند که احکام را از قرآن استنباط می‌کنند، حلال و حرام خدا را می‌شناسند و حجت خدا بر خلق‌اند[۴۶]. ایشان در پاسخ نامۀ عبدالله جندب می‌فرماید: ما امینان خدا در زمین هستیم، و علم منایا و بلایا و انساب و... پیش ماست [۴۷]. نیز آن حضرت امامان را مصداق ﴿أُوتُوا الْعِلْمَ در آیۀ ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ...[۴۸] شمرده است[۴۹].

جامعه

البته بعضی روایت‌ها به میراث علمی آبا و اجدادی نیز اشاره دارند، از آن حضرت نقل شده است که نزد امام صحیفه‌ای هست که در آن اسامی شیعیان تا روز قیامت و اسامی دشمنان تا روز قیامت ثبت است، و نزد امام "جامعه" است و آن صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد زرع است که در آن است جمیع آنچه فرزند آدم بدان احتیاج دارد.

مصحف فاطمه(س)

نزد امام جفر اکبر و جفر اصغر است که در آن همۀ علوم جمع است و پیش امام صحیفه فاطمه (س) است[۵۰].

عصمت

از منظر امام رضا(ع)، امام در علم و عصمت مؤیّد به ضمانت و تأیید الهی است. در نتیجه، کلام و فعل و حتی تقریر او برای همگان در نزد پروردگار حجّت است: «الْإِمَامُ‏ الْمُطَهَّرُ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْظُ الْمُنَافِقِينَ وَ بَوَارُ الْكَافِرِينَ... فَهُوَ مَعْصُومٌ‏ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ‏ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ».[۵۱].[۵۲].

مرحوم کلینی درباره امامت حدیثی را از امام رضا(ع) نقل کرده است که در آن امام(ع) به عبدالعزیز بن مسلم فرمودند: ای عبدالعزیز!... در آخر عمر پیامبر(ص) در حجة الوداع آیه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ... بر پیامبر(ص) نازل شد و همانا امامت از شرایط کمال و اتمام دین است... و پیامبر(ص)، علی(ع) را به عنوان امام مشخص کردند... همانا امام امین خدا در میان خلق اوست و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش است... از گناهان پاک و از عیب‌ها بر کنار است... عالمی است که نادانی ندارد، سرپرستی است که عقب‌نشینی ندارد؛ کانون قدس، پاکی، طاعت، زهد، علم و عبادت است... پس او معصوم است و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته؛ از هر گونه خطا، لغزش و افتادنی در امان است...[۵۳].

امام رضا(ع) در این حدیث نورانی، ابتدا دلیل امامت امام علی(ع) را با استناد به آیه اکمال، و سپس جایگاه امامت را بیان کرده است و در پایان اوصاف امام را بر می‌شمارد؛ از عصمت به طور مشخص و بدون ابهام یاد می‌کند و امام را از هر گونه خطا و لغزش مصون می‌داند. ابن بابویه نیز این حدیث را با سند کامل نقل نموده است[۵۴].

از منظر امام رضا(ع)، از آنجا که مؤمنان طبق آیۀ "اطاعت از اولو الامر" به فرمانبرداری بی‌چون و چرای از اولوالامر الزام شده‌اند، لازم می‌آید که او معصوم باشد وگرنه از نظر عقل الزام به اطاعت مطلق از کسی که احتمال خطا و گناه در او باشد، نادرست است. پس لزوماً در هر عصر یک معصوم باید زمامدار امور مسلمانان باشد که طبق آیۀ تطهیر و فرموده‌های پیامبر گرامی اسلام (ص) همان امامان معصوم‌اند که از علی بن ابی طالب (ع) آغاز و به حضرت قائم (ع) ختم می‌شوند[۵۵].

افضلیت

حضرت رضا(ع) در روایتی بر لزوم افضلیت امام تاکید کرده و می‌فرمایند: «امام (مانند رسول خدا (ص)) در همه صفات کمالی و در فضایل و مکارم اخلاقی، افضل امّت است»: «الْإِمَامُ‏ وَاحِدُ دَهْرِهِ‏ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ»[۵۶].[۵۷]

مصادیق امامان

امام رضا(ع) در سخنان خویش امامان اهل بیت(ع) از نسل پیامبراکرم(ص) را مصادیق امامان معصوم(ع) و جانشینان واقعی آن حضرت، برشمرده و البته به این مسأله نیز اشاره می‌کند که مقام امامت، بر اساس نص قرآن کریم به برخی انبیای الهی همچون حضرت ابراهیم(ع) و فرزندان برگزیده او نیز رسیده است. حضرت در یکی از خطبه‌هایش به صراحت اعلام می‌کند که امامت حق اهل بیت (ع) است که بعد از رحلت رسول گرامی (ص) در طول تاریخ ضایع شده و ستم‌هایی بر آن روا داشته‌اند[۵۸].

امام رضا (ع) امامت را سلسله‌ای مبارک می‌داند که طی میراثی کهن از حضرت ابراهیم (ع) به فرزندانش و سپس به جناب خاتم الانبیاء (ص) منتقل شده است و از ایشان نیز به امام علی (ع) و فرزندان آن حضرت رسیده است. این دیدگاه انحصار این مقام را در تعداد اندکی از انسان‌های صالح به صورت مشخص و متمایز معلوم می‌سازد و راه هر گونه تأویل و تفسیر نابجا را می‌بندد.

حکایت امامت حضرت ابراهیم (ع) در آیۀ ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۵۹] صریحاً بیان شده است. آن گونه که از قرآن کریم بر می‌آید، آنگاه که ابراهیم (ع) به اصناف ابتلاها آزمایش شد و پیروز بیرون آمد و علاوه بر مقام نبوت واجد مقام خلّت (خلیل اللهی) شد، حق تعالی او را امام قرار داد. ایشان که از یافتن این مقام ابتهاج تمام یافته بود از حضرت احدیت پرسید: آیا این امر در فرزندان من نیز ادامه خواهد داشت حق تعالی در پاسخ به وی فرمود: عهد من به ظالمان نمی‌رسد: ﴿قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.

امام رضا (ع) پس از نقل این آیه می‌فرماید: "امامت در نسل پاک ابراهیم (ع) باقی بود و یکی بعد از دیگری نسل به نسل آن را به ارث می‌بردند تا اینکه پیامبر اسلام (ص) وارث آن گردید. خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ[۶۰] و این امامت، خاص حضرت رسول (ص) بود که به امر خدا به همان وجه که خداوند واجب فرموده بود به عهدۀ علی (ع) قرار داد و سپس در آن دسته از نسل حضرت علی (ع) که برگزیده بودند و خداوند علم و ایمان به ایشان داده، قرار گرفت. این امامت در اولاد علی (ع) تا روز قیامت خواهد بود"[۶۱].[۶۲]

تأکید بر میراث ابراهیمی امامت و موروثی بودن آن در فرزندان وی و انتقال آن به خاتم الانبیاء (ص) و تصریح‌های ایشان در موروثی بودن آن در دوازده نفر[۶۳]، از مهم‌ترین ابعاد مسألۀ امامت نزد امام رضا (ع) است که راه هر گونه احتمالی را در تعیین مصادیق امامت بر دیگران می‌بندد. از این‌رو، نظر برخی که مدعی شده‌اند اندیشۀ حصر عدد امامان در میانۀ قرن دوم به دست برخی از یاران اهل بیت (ع) پایه‌گذاری شده است[۶۴]، پنداری بیش نیست و امامت همراه با نبوت و رسالت از سوی خدای متعال مشخص شده است و در نقل‌های فراوانی که در کتاب‌های فریقین در حصر عدد امامان و کیستی آنان آمده است[۶۵]، به وضوح تعیین آنان از طریق امر الهی و تصریح‌های نبوی آشکار است.

امام رضا (ع) دلایل موروثی بودن امامت را در خاندان پیامبر (ص) چنین می‌فرماید:

  1. چون امام طاعتش فرض است، ناچار باید نشانه و دلیلی باشد که او را معرفی نماید و از دیگران متمایز سازد و آن نشانه و دلیل عبارت است از قرابت و خویشی مشهور و وصیت و سفارش صریح تا بدان از غیر شناخته شود.
  2. اگر امام از غیر خاندان پیامبر (ص) باشد لازم می‌آید آن کسی که پیامبر نیست و به پیامبری انتساب ندارد بر پیامبر و اولاد او برتری یابد، زیرا اولاد پیامبر (ص) (فی المثل) تابع فرمان اولاد دشمنانش چون ابوجهل و عقبة بن ابی معیط خواهند شد. هر گاه مردم اقرار به نبوت پیامبر (ص) کنند و به طاعت او گردن نهند، هیچ کس از اینکه فرزندان و ذریة او را اطاعت کند سر باز نمی‌زند. ولی اگر امامت در غیر فرزندان پیامبر (ص) باشد، هر کس خود را ذی‌حق می‌داند بلکه شایسته‌تر از دیگران به سرپرستی و پیشوایی امت می‌شمرد[۶۶].

پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) ایشان به صراحت از قریشی و هاشمی بودن امامان سخن می‌گویند و شرافت آنان را از ابراهیم (ع) تا عبدمناف و حضرت رسول (ص) و مابقی هاشمیان متذکر می‌شوند[۶۷].[۶۸]

وظایف امام

در روایات منقول از حضرت رضا(ع) به بارزترین و مهمترین وظایف امام اشاره شده است که عبارتند از:

اجرای حدود و احکام دین

آن حضرت در حدیثی می‌فرمایند: توسط امام است که نماز، زکات، روزه، حج و جهاد به کمال خود می‌رسد و فیء و صدقات وفور می‌یابد و حدود و احکام جاری می‌گردد و مرزها حفظ و حراست می‌شود. امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می‌کند و حدود او را جاری می‌نماید[۶۹].

دفاع از دین

حضرت ضمن اشاره به این وظیفه امام، می‌فرماید: امام از دین خدا دفاع نموده، با حکمت و موعظۀ نیکو و دلیل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا می‌خواند[۷۰].

هدایت امت

از منظر امام رضا(ع)، امامان حافظان، هادیان و امینان امت‌اند[۷۱] و اطاعت از آنان عین فرض است[۷۲].

تفسیر قرآن

امام رضا(ع)، یکی از وظایف امامان را تفسیر و تاویل قرآن کریم دانسته و می‌فرماید: امامان اهل ذکرند[۷۳] و کتاب الهی به آنان میراث داده شده است. از این‌رو تنها مفسران آگاه و تأویل ‌کنندگان وحی الهی آنان‌اند و بایستی در امر تفسیر و تأویل قرآن به آنان پناه جست[۷۴].[۷۵]

اثبات امامت

حضرت رضا(ع) در مواضع متعددی با استناد به برخی آیات قرآن کریم و روایات نبوی، به اثبات امامت پرداخته‌اند. به عنوان نمونه آن حضرت در مجلسی با حضور مأمون و عالمان فرقه‌های مختلف در بحث از آیۀ ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا[۷۶] اهل مجلس را متوجه خطایی می‌کند که در تفسیر این آیه مرتکب شده‌اند. سپس توضیح می‌دهد، که ﴿اصْطَفَى در این آیه به دوازده دلیل قرآنی، خاص اهل بیت پیامبر (ص) است[۷۷]. ایشان همچنین برای اثبات امر امامت، به آیات وجوب اطاعت از اولوالامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۷۸].[۷۹]، دعای حضرت ابراهیم (ع) درباره فرزندانش: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ [۸۰].[۸۱] و آیۀ ولایت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۸۲].[۸۳] استناد می‌نمایند.

از احادیثی که محور استدلال‌های آن حضرت جهت اثبات امامت است نیز می‌توان از حدیث غدیر خم[۸۴]، حدیث ثقلین[۸۵]، حدیث دوازده امام از قریش[۸۶]، حدیث منزلت[۸۷] و حدیث مرگ جاهلیت ناشی از نشناختن امام[۸۸] نام برد.

پاسخ به شبهات غالیان

امام رضا (ع) همانند پدران بزرگوار خود همیشه به میانه‌روی و اعتدال در موضوع امامت سفارش می‌فرمود و از افراط و تفریط نسبت به امامان جلوگیری می‌کرد[۸۹].

بطلان اندیشه انکار مرگ امام

ایشان در پاسخ به اندیشۀ نفی مرگ امام، ضمن اعلام اینکه امامان همه به دست طاغوت زمانشان به وسیلۀ شمشیر یا سم به شهادت رسیده‌اند، تأکید می‌کند که این شهادت‌ها واقعاً اتفاق افتاده، نه آن چنان‌که غالیان و مفوضه می‌گویند که امامان در حقیقت نمرده‌اند بلکه امر بر مردم مشتبه شده است. در ادامه با استناد به آیۀ ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ...[۹۰] تأکید می‌کند که از پیامبران و اولیای الهی، تنها عیسی (ع) بود که خداوند به آسمان برد و مرگ او بر مردم مشتبه شد؛ سپس می‌فرماید: آنان که در معرفی امامان از حد تجاوز می‌کنند و معتقدند همان‌طور که به نص قرآن امر عیسی بر مردم مشتبه شد مانعی ندارد که امر امامان هم بر مردم مشتبه شود، در پاسخ می‌گوییم حضرت عیسی (ع) بدون پدر به دنیا آمد، چرا این امر را در مورد امامان نمی‌گویید؟ حضرت بعد از لعن آنان می‌فرماید: همان طور که رواست تمام انبیا و اولیا از پدر و مادر به دنیا بیایند و تنها عیسی (ع) بدون پدر باشد، همچنین رواست تمام انبیا و اولیا بمیرند و تنها عیسی (ع) مرگش مشتبه شود[۹۱].

بطلان اندیشه خداانگاری امام

امام رضا (ع) در رد اندیشۀ خدا انگاری امامان در حدیث طولانی و مناظره گونه‌ای با کسی که مدعی بود یکی از همراهانش معتقد به الوهیت علی (ع) است، با صراحت بیان می‌کند که هر کس امیرمؤمنان (ع) را از مقام عبودیت بالاتر برد مصداق آیۀ ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ[۹۲] است. حضرت ادامه می‌دهد: از غلو بپرهیزید. مانند نصارا غلو نکنید، و من از غلوکنندگان بیزارم. راوی از امام می‌خواهد که خدا را توصیف کند. امام صفات الهی را ذکر می‌کند. راوی می‌گوید: پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا! همراه من کسی است که از دوستان شماست و گمان دارد همۀ این صفات که برای خدا بر شمردید صفات علی (ع) است. امام با شنیدن این سخن بدنش به لرزه افتاد و عرق کرد و فرمود: «سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ وَ الْكَافِرُونَ عُلُوّاً كَبِيراً». آیا این علی نبود که همانند مردم می‌خورد و می‌نوشید، ازدواج می‌کرد و یکی از مخلوقات الهی بود و در برابر عظمت الهی بنده‌ای خاشع و ذلیل بود؛ اگر علی با این اوصاف خدا باشد پس همۀ شما خدا هستید؛ چون در این صفات مشترکید. راوی عرض کرد: از علی معجزاتی سر زده که از توان بشر خارج است و غیر خدا قادر به آن کارها نیست. این امور نشان می‌دهد که او خداست. امام در پاسخ فرمود: صدور کارهای خارق‌العاده از انسان دلیل آن است که این کارها کار او نیست، بلکه کار خداست که به درخواست بنده‌اش انجام می‌دهد[۹۳].[۹۴]

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.
  2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
  3. ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.
  4. ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.
  5. ر.ک: عالمی، سید محمد، بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد، ص۱۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳.
  6. نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳.
  7. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».
  8. نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.
  9. مختاری مازندرانی، محمد حسین، ‌امامت و رهبری، ص۳۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۵-۳۳.
  10. الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
  11. الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
  12. «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
  13. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  14. الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  15. إثبات الوصیة، ص۲۳۵.
  16. برجی، یعقوب علی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  17. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  18. الکافی، ج۱، ص۲۲۳.
  19. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۱۶.
  20. الکافی، ج۱، ص۱۷۹.
  21. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۷۲.
  22. کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۰۲.
  23. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.
  24. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۱۴۲.
  25. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.
  26. برجی، یعقوب علی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  27. {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ‏ يَقْبِضْ‏ نَبِيَّهُ‏(ص) حَتَّى أَكْمَلَ لَهُ الدِّينَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بَيَّنَ فِيهِ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ وَ جَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ كَمَلًا فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ
  28. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  29. محمد تقی فیاض‌بخش، فرید محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص ۸۸.
  30. «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
  31. الکافی، ج۱، ص۳۷۳: باب من ادعی الإمامة و لیس لها بأهل.
  32. محمد تقی فیاض‌بخش، فرید محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص ۹۰.
  33. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۱۳.
  34. الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۷.
  35. برجی، یعقوب علی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  36. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۰۰.
  37. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  38. «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹
  39. «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  40. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  41. الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
  42. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۱۳.
  43. اختیار معرفة الرجال، ص۶۰۴.
  44. الکافی، ج۱، ص۳۸۱.
  45. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  46. التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۶۰.
  47. تفسیر القمی، ج۲، ص۱۰۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۸۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۶۰۷.
  48. «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند.».. سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
  49. الکافی، ج۱، ص۲۱۴.
  50. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۱۲.
  51. الکافی، ج۱، ص۲۰۲: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.
  52. محمد تقی فیاض‌بخش، فرید محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص ۹۴.
  53. «یَا عَبْدَ الْعَزِيزِ... أَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِيَ آخِرُ عُمُرِهِ(ص) ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ... وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِيّاً(ع) عَلَماً وَ إِمَاماً... الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ... الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ...»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  54. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ»؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ج۲، ص۶۷۵.
  55. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۱۲.
  56. الکافی، ج۱، ص۲۰۲: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.
  57. محمد تقی فیاض‌بخش، فرید محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص ۹۴.
  58. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۶۴.
  59. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  60. «بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.
  61. الکافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.
  62. برجی، یعقوب علی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  63. الغیبة، نعمانی، ص۱۰۳.
  64. أصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۶۶۵.
  65. صحیح البخاری، ج۹، ص۸۱؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳.
  66. الکافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.
  67. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۱۴؛ المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱۲، ص۱۹۹-۲۰۴؛ نهج البلاغة، ص۱۰۶.
  68. برجی، یعقوب علی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  69. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۸.
  70. عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص218.
  71. الکافی، ج1، ص199.
  72. إثبات الوصیة، ص۲۳۵.
  73. بصائر الدرجات، ص۳۷-۳۸.
  74. بصائر الدرجات، ص۱۹۴.
  75. برجی، یعقوب علی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  76. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  77. تحف العقول، ص۴۲۵.
  78. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  79. إثبات الوصیة، ص۲۳۵.
  80. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  81. الغیبة، نعمانی، ص۲۱۷.
  82. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  83. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۴.
  84. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۴.
  85. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.
  86. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۰.
  87. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۲.
  88. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۱۲۶.
  89. مسائل الإمامة، ص۳۳-۴۱.
  90. «آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم.».. سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  91. التوحید، ص۱۱۳.
  92. «راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.
  93. بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.
  94. برجی، یعقوب علی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا ج۲.