شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۱: خط ۷۱:


== هنگام اثربخشی شفاعت ==
== هنگام اثربخشی شفاعت ==
از مسائل پیرامونی موضوع شفاعت این است که چه هنگام تحقق می‌پذیرد و اثر می‌بخشد و [[انسان]] را از [[کیفر الهی]] می‌رهاند. برخی [[مفسران]] بر آن‌اند که شفاعت، یا در واپسین منزل [[قیامت]] صورت می‌گیرد و [[گناهکاران]] را از [[کیفر]] می‌رهاند و یا پس از آنکه پای در [[کیفر]] می‌نهند، آنان را [[نجات]] می‌بخشد؛ اما در عالم [[برزخ]] و منازل پیش از حساب، اثربخشی ندارد؛ چنان که در برخی [[روایات]] آمده است که [[شیعیان]] به شفاعت [[پیامبر]] {{صل}} در [[قیامت]]، به [[بهشت]] می‌روند و آنان می‌باید برای [[برزخ]] هراسناک باشند که شفاعت بدانجا راه ندارد<ref>بحارالانوار، ۶/ ۲۱۴ و ۲۶۷.</ref>. اما برخی [[روایات]] نیز نشان می‌دهند که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} پس از [[مرگ]] در عالم [[برزخ]] و [[قیامت]] حضور می‌یابند و [[پیروان]] خویش را [[یاری]] می‌دهند. مراد از این گونه [[یاری]]، شفاعت نیست؛ بلکه تصرفاتی است که [[خداوند]] بدانان بخشیده است<ref>المیزان‌، ۱/ ۱۷۴.</ref>. در این میان نیز برخی دانشمندان معتقدند که شفاعت به همه مراحل پس از [[مرگ]] راه دارد؛ ولی [[جایگاه]] مهم و اصلی‌اش، [[قیامت]] است؛ آن گاه که [[آدمی]] در آستانه [[کیفر الهی]] است<ref>پیام قرآن‌، ۶/ ۵۲۹؛ شفاعت‌، ۱۸۱.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۰۵.</ref>
از مسائل پیرامونی موضوع شفاعت این است که چه هنگام تحقق می‌پذیرد و اثر می‌بخشد و [[انسان]] را از [[کیفر الهی]] می‌رهاند. برخی [[مفسران]] بر آن‌اند که شفاعت، یا در واپسین منزل [[قیامت]] صورت می‌گیرد و [[گناهکاران]] را از [[کیفر]] می‌رهاند و یا پس از آنکه پای در [[کیفر]] می‌نهند، آنان را [[نجات]] می‌بخشد؛ اما در عالم [[برزخ]] و منازل پیش از حساب، اثربخشی ندارد؛ چنان که در برخی [[روایات]] آمده است که [[شیعیان]] به شفاعت [[پیامبر]] {{صل}} در [[قیامت]]، به [[بهشت]] می‌روند و آنان می‌باید برای [[برزخ]] هراسناک باشند که شفاعت بدانجا راه ندارد<ref>بحارالانوار، ۶/ ۲۱۴ و ۲۶۷.</ref>. اما برخی [[روایات]] نیز نشان می‌دهند که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} پس از [[مرگ]] در عالم [[برزخ]] و [[قیامت]] حضور می‌یابند و [[پیروان]] خویش را [[یاری]] می‌دهند. مراد از این گونه [[یاری]]، شفاعت نیست؛ بلکه تصرفاتی است که [[خداوند]] بدانان بخشیده است<ref>المیزان‌، ۱/ ۱۷۴.</ref>. در این میان نیز برخی دانشمندان معتقدند که شفاعت به همه مراحل پس از [[مرگ]] راه دارد؛ ولی جایگاه مهم و اصلی‌اش، [[قیامت]] است؛ آن گاه که [[آدمی]] در آستانه [[کیفر الهی]] است<ref>پیام قرآن‌، ۶/ ۵۲۹؛ شفاعت‌، ۱۸۱.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۰۵.</ref>


== پیامدهای [[تربیتی]] ==
== پیامدهای [[تربیتی]] ==

نسخهٔ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۴

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

شفاعت به معنای درخواست رسیدن خیر، یا دفع ضرر برای کسی از خداوند است و مقامی است که خدا برای بندگان مقرّب قرار داده که واسطه شوند تا خدا از گناهان اهل معصیت بگذرد. اصل شفاعت مورد اتفاق بیشتر مذاهب اسلامی است. شفاعت از موضوعاتی است که در آیات و روایات زیادی مطرح و مورد بحث‌های فراوانی قرار گرفته است. اعتقاد به شفاعت موجب امیدبخشی و حرکت آفرینی است. شبهات گوناگونی از سوی مخالفین نسبت به شفاعت مطرح شده است که به تمام آنها پاسخ داده شده است.

به کسی که شفاعت می‌کند "شفیع" گفته می‌شود و از جمله موارد و افرادی که به عنوان شفاعت‌کنندگان معرفی شده‌اند عبارت‌اند از: توبه؛ ایمان؛ عمل صالح؛ قرآن، پیامبران، امامان (ع)، شهدا؛ مؤمنان و... .

مقدمه

«شفاعت» از باورهای اعتقادی مکتب امامیه است که بنا بر اصل تفضل و عنایت خاص خدا به بندگان تحقق می‌‌پذیرد. شفاعت را می‌‌توان هم امری عمومی و شامل همه دانست و هم امری مخصوص برخی افراد. عام به این معنا که هر کسی می‌‌تواند با احراز شرایط مشمول شفاعت گردد و خاص اینکه در عمل شایستگان را در برمی‌گیرد.

شفاعت واقعی، یعنی برانگیختن شفیع برای شفاعت البته با اذن الهی؛ برخلاف شفاعت باطل که توجه به شفیع است، برای اینکه اثر بر روی مشفوع عنه بگذارد[۱].

معناشناسی

«شفاعت» در لغت به معنای خواهش، خواهش‌گری، پایمردی[۲] و درخواست برای دیگری[۳] است و به کسی که برای شخص دیگری درخواست می‌کند «شافع» و «شفیع»[۴] گفته می‌شود[۵] و غالباً در جایی به کار می‌رود که شخصِ دارای حرمت بیشتر، به کسی که رتبه‌ای پایین‌تر دارد، ضمیمه شود[۶].[۷]

شفاعت گاهی تکوینی است که بر هر سببی در عالم اسباب اطلاق می‌شود و گاهی تشریعی است که به عالم ثواب و عقاب مربوط است و محلّ آن در آخرین موقف قیامت است، در این جاست که شفاعت کننده تقاضای مغفرت شفاعت شونده را می‌کند تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود یا با شفاعت او بعضی از کسانی که وارد دوزخ شده‌اند خارج شوند[۸].[۹]

شفاعت در اصطلاح، درخواست چشم‌پوشی از خطا[۱۰]، رسیدن خیر، یا دفع ضرر برای کسی از خداست[۱۱] و در مسائل اعتقادی مقام و حقّی است که خدا برای بندگان مقرّب قرار داده که واسطه شوند، تا خدا از گناهان اهل معصیت بگذرد و آنان را ببخشاید درخواست یاد شده باید از سوی کسی باشد که در بارگاه الهی آبرومند و مجاز به شفاعت کردن است و باید با حالت تضرع همراه با خواهش، صورت پذیرد[۱۲]. شفاعت، هم در دنیاست هم در آخرت و شفاعت در آخرت، مخصوص قیامت است[۱۳]. به کسی که شفاعت می‌کند "شفیع" گفته می‌شود.

اصل شفاعت مورد اتفاق بیشتر مذاهب اسلامی است[۱۴] و بیشتر دانشمندان مسلمان برپایه ادله عقلی و نقلی[۱۵] معتقدند شفاعت هم عامل بخشایش گناهان است، هم موجب ازدیاد منافع و ثواب[۱۶].[۱۷]

پیشینه

شفاعت یکی از مسائل مهم کلامی است که در بحث از معاد مطرح می‌شود. در ادیان غیر الهی، مانند بودایی و برهمایی نیز از آن سخن به میان آمده‌ است[۱۸]. در برخی کتاب‌های آسمانی و ادیان الهی پیشین نیز به این مسئله توجه کرده‌اند؛ همانند شفاعت ملائکه و وساطت حضرت ابراهیم(ع) در رفع هلاک و عذاب از بعضی اقوام پیشین[۱۹].

در مسیحیت به شفاعت حضرت عیسی(ع)[۲۰] و مریم مقدس(ع) اشاره شده‌ است[۲۱]. این موضوع در میان مشرکان پیش از بعثت رسول خدا(ص)، به عنوان یک موضوع پذیرفته شده مطرح بوده است. قرآن کریم نیز به عقاید خرافی و انحرافی آنها درباره شفاعت اشاره کرده است که بت‌ها را برای تقرب در نزد خداوند، شفیع خود قرار می‌دادند: ﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۲۲].

در اسلام شفاعت، ریشه در آیات قرآنی دارد و قرآن از شفاعت شافعان در روز قیامت خبر داده‌ است مانند: ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ[۲۳]، در روایات متعددی نیز به چگونگی شفاعت و شفاعت‌کنندگان در روز قیامت اشاره شده و در کتب روایی، ابوابی به آن اختصاص یافته‌ است[۲۴].

موضوع شفاعت از جایگاه مهمی در میان متکلمان و فرقه‌های اسلامی برخوردار است و عمده بحث از شفاعت در مغفرت از گناهان است که چگونه شخص گنهکار با ارتکاب گناه وارد دوزخ نمی‌شود. اگرچه در پذیرش اصل شفاعت در اسلام ادعای اجماع شده‌ است[۲۵].[۲۶]

شفاعت در قرآن

واژه شفاعت و مشتقات آن در آیات بسیاری به کار رفته‌اند که از آنها و نیز برخی آیات مرتبط دیگر، مباحث گوناگونی درباره شفاعت استفاده می‌شود؛ مانند اختصاص شفاعت به خدا و اثبات مشروط آن برای غیر او: ﴿وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۲۷]، ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ[۲۸]، اقسام شفاعت و شفاعت کنندگان و ویژگی آنان: ﴿وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۲۹]، ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[۳۰]، شرایط و موانع شفاعت ﴿فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ[۳۱] و پاسخ برخی شبهات شفاعت.

در آیه‌ای نیز دوبار شفاعت با اوصاف «حسنه» و «سیئه» به کار رفته است: ﴿مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا[۳۲].[۳۳].[۳۴]

شفاعت کنندگان

از جمله شفاعت‌کنندگان در دنیا این امور و اشخاص‌اند:

  1. توبه از گناهان، حتی شرک: ﴿وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۳۵]، چنان‌که پیامبر (ص) فرمودند: شفیعی نتیجه‌بخش‌تر از توبه نیست [۳۶]،
  2. ایمان: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۷]،
  3. عمل صالح: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ[۳۸]،
  4. قرآن: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۳۹]،
  5. هر چیزی که با عمل صالح مرتبط است؛ مانند مساجد، مکان‌های متبرک و روزهای باشرافت، پیامبران با استغفار برای امت‌هایشان[۴۰]، ملائکه با استغفارشان برای مؤمنان[۴۱] و مؤمنان که برای خود و برادران ایمانی خویش استغفار می‌کنند[۴۲].[۴۳]
  6. امامان، شهدا و علما از جمله کسانی‌اند که حقّ شفاعت دارند و در قیامت خداوند به سبب شفاعت و واسطه شدن آنان، گنهکارانی را می‌آمرزد[۴۴].

زمان شفاعت

در روایات، به شفاعت در قیامت اشاره شده است[۴۵]. برخی اندیشمندان اسلامی[۴۶] زمان شفاعت را منحصر در روز قیامت نمی‌داند و معتقد به شفاعت در زمان‌های مختلفی، همچون سکرات مرگ، قبر، قیامت، مواقف قیامت یا حتی پس از ورود شخص به جهنم و ماندن در عذاب است. به اعتقاد ایشان افراد در صورتی که با ملکات فاسده و خصلت‌های ناپسند خود به آن عالم منتقل شده باشند، اگر نور فطرت آنها باقی مانده باشد، سختی‌ها و فشارهای جان‌کندن و قبر موجب می‌شود کدورت‌های نفسانی از فطرت زایل شود و در قیامت، به عنایت شافعان، به سعادت برسند[۴۷].[۴۸]

شفاعت از شئون امامت

در روایاتی آمده که یکی از شئون امامان (ع) در قیامت، شفاعت‌گری آنهاست[۴۹]، چنان‌که امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره بر وجود این شأن برای امامان (ع) تأکید کرده‌اند[۵۰]. فراوانیِ روایات مربوط به شفاعت به‌گونه‌ای است که انسان را از بررسی سندی تک‌تک روایات بی‌نیاز می‌سازد. برای نمونه به سه روایت اشاره می‌کنیم:

  1. امام صادق (ع) در روایتی صحیح فرمودند: "شفاعت ما موجب نابودی گناهان شما می‌شود"[۵۱]؛
  2. ایشان در روایتی دیگر فرمودند: "همانا خداوند متعال ما را برای خودش برگزید... سپس به ما حقِ شفاعت را ارزانی فرمود"[۵۲]؛
  3. در روایاتی نیز به زیارت امامان (ع) توصیه شده و پاداش این زیارت را شفاعت آن امام از زایر بیان کرده‌اند. برای نمونه، امام رضا (ع) فرمودند: "هر کس که امامان را زیارت کند؛ درحالی‌که شوق به زیارت ایشان دارد... امامان (ع) شفیعان او در روز قیامت خواهند بود"[۵۳].

بنابراین می‌توان شفاعت را نیز یکی از شئون امامان (ع) در روز قیامت دانست[۵۴].[۵۵]

شرایط شفاعت کنندگان

شرایط شفاعت کنندگان عبارت‌اند از:

  1. اعتراف به توحید: اختیار شفاعت تنها برای کسانی است که یکتایی خدا را باور داشته و به آن اعتراف کرده باشند: ﴿وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۵۶].[۵۷]
  2. آگاهی از اعمال دیگران: شفیع افزون بر اعتراف به توحید، باید به حقیقت حال و اعمال شفاعت شونده آگاهی کامل داشته باشد. این شرط از اطلاق علم در آیه ﴿وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۵۸] به دست می‌آید[۵۹].
  3. عهد با خدا: شفیع باید با خداوند عهد و پیمان داشته باشد: ﴿لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا[۶۰]، عهد در این آیه به عمل صالح[۶۱]، ایمان و اقرار به وحدانیت خدا و تصدیق انبیا[۶۲]، ولایت امیرمؤمنان و امامان پس از ایشان[۶۳]، ایمان به خدا، تصدیق رسول، اقرار به صحت دین و عمل به آن[۶۴]، امید به خدا و برائت از هر حول و قوه‌ای جز خدا تفسیر شده است[۶۵].[۶۶]

موانع برخورداری از شفاعت

شفاعت، موانعی دارد:

  1. شرک به خدا هنگام وفات[۶۷]: شرک به خداوند متعال از مهم‌ترین موانع برخورداری از شفاعت است[۶۸]. شرک تنها گناهی است که آمرزیده نمی‌شود: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا[۶۹] و با توجه به اینکه خداوند وعده بخشایش هر گناهی را داده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا[۷۰]، معلوم می‌شود شرک تنها گناهی است که برای بخشایش، به توبه پیش از مرگ مشرک نیاز دارد و بی‌توبه به هیچ روی بخشوده نمی‌شود و شفاعت هیچ کس شامل حال مشرک نمی‌شود[۷۱].
  2. اصرار بر ظلم، کفر و حق ستیزی: از دیگر موانع برخورداری از شفاعت، ظلم و اصرار بر آن و حق‌ستیزی است. قرآن کریم به صراحت بیان می‌دارد که مانع برخورداری برخی افراد از شفاعت پیامبران، پافشاری آنان بر کفر و ستم آنان بوده است. به حضرت نوح (ع) اعلام می‌کند که زیر نظر و با وحی ما کشتی بساز و درباره بازگرداندن عذاب از کسانی که ستم کرده‌اند با من سخن مگو؛ زیرا غرق شدن آنان حتمی و برگشت‌ناپذیر است: ﴿وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ[۷۲].[۷۳]
  3. نفاق: منافقانی که در حالت کفر و نفاق بمیرند به نجاتشان امیدی نیست[۷۴]، چنان‌که خداوند متعال استغفار پیامبر را هر اندازه باشد برای منافقان بی‌اثر می‌داند؛ منافقانی که با رفتار و گفتار خود، روح یأس و بدبینی را در جامعه اسلامی تزریق می‌کنند و جامعه را از تلاش بازمی‌دارند[۷۵]، زیرا آنان به خدا و رسولش کفر ورزیده، بر اثر اعمال بد، فاسق شده و قابلیت هدایت را از دست داده‌اند: ﴿اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۷۶].
  4. اصرار بر گناه: از دیگر موانع برخورداری از شفاعت، اصرار بر گناه است؛ به گونه‌ای که گناه برای گناهکار عادت و ملکه شده باشد[۷۷]. قرآن کریم از دوزخیانِ محروم از شفاعت نقل می‌کند که آنان بر گناهانی اصرار داشته‌اند: نماز نمی‌گزاردند، زکات واجب اموال خویش را نمی‌دادند و روز قیامت را تکذیب می‌کردند: ﴿قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ[۷۸]، ﴿وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ[۷۹]، ﴿وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ[۸۰]، ﴿فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ[۸۱] برپایه روایات، فرار از جهاد[۸۲] و دشمنی با اهل بیت گرامی پیامبر (ص) نیز مانع برخورداری از شفاعت است[۸۳]. برپایه روایتی از امام صادق (ع)، شفاعت اهل آسمان و زمین در حق ناصبی و دشمن اهل بیت بی‌فایده است[۸۴]. آنان، حتی اگر خصومتشان در حدی باشد که به جای «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، بگویند «ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ»، از شفاعت رسول خدا (ص) محروم می‌شوند[۸۵].

از موانع دیگری نیز برای برخورداری از شفاعت در احادیث یاد شده است؛ مانند سهل‌انگاری در نماز[۸۶]، تکذیب شفاعت رسول‌خدا (ص) و امامان اطهار (ع)[۸۷] و فریب دادن مؤمن در معامله[۸۸].[۸۹]

هنگام اثربخشی شفاعت

از مسائل پیرامونی موضوع شفاعت این است که چه هنگام تحقق می‌پذیرد و اثر می‌بخشد و انسان را از کیفر الهی می‌رهاند. برخی مفسران بر آن‌اند که شفاعت، یا در واپسین منزل قیامت صورت می‌گیرد و گناهکاران را از کیفر می‌رهاند و یا پس از آنکه پای در کیفر می‌نهند، آنان را نجات می‌بخشد؛ اما در عالم برزخ و منازل پیش از حساب، اثربخشی ندارد؛ چنان که در برخی روایات آمده است که شیعیان به شفاعت پیامبر (ص) در قیامت، به بهشت می‌روند و آنان می‌باید برای برزخ هراسناک باشند که شفاعت بدانجا راه ندارد[۹۰]. اما برخی روایات نیز نشان می‌دهند که پیامبر (ص) و امامان (ع) پس از مرگ در عالم برزخ و قیامت حضور می‌یابند و پیروان خویش را یاری می‌دهند. مراد از این گونه یاری، شفاعت نیست؛ بلکه تصرفاتی است که خداوند بدانان بخشیده است[۹۱]. در این میان نیز برخی دانشمندان معتقدند که شفاعت به همه مراحل پس از مرگ راه دارد؛ ولی جایگاه مهم و اصلی‌اش، قیامت است؛ آن گاه که آدمی در آستانه کیفر الهی است[۹۲].[۹۳]

پیامدهای تربیتی

اعتقاد به شفاعت پیامدهای تربیتی سازنده‌ای دارد که عبارت‌اند از:

  1. پدیداری روح امید در گناهکاران و دوری از ناامیدی از رحمت خدای متعال و این موجب می‌شود که آنان روی به توبه آورند و بیش‌تر در گناه فرو نروند.
  2. ایجاد رابطه معنوی با اولیای الهی. در شفاعت، گونه‌ای رابطه میان شفیع و شفاعت‌شونده برقرار می‌شود. کسی که به شفاعت اولیای الهی امید می‌بندد، می‌کوشد خویش را بدانان نزدیک کند و از گناه و زشتی دست بردارد.
  3. از آن رو که یکی از شرط‌های شفاعت، رضایت خداوند است، شخص گناهکار می‌کوشد با تغییر رفتار، رضایت الهی را کسب کند[۹۴].
  4. شفاعت موجب توجه انسان به پیامبر (ص)، اهل بیت (ع)، قرآن، رحم، توبه، علما می‌شود[۹۵].[۹۶]

منابع

پانویس

  1. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۹.
  2. لغت‌نامه، ج۹، ص۱۴۳۲۰؛ مصطلحات علم الکلام، ج ۱، ص۶۶۷، «شفاعت».
  3. العین، ج۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱، «شفع».
  4. مجمع البحرین، ج۲، ص۵۲۴، «شفع».
  5. عمدة القاری، ج۴، ص۱۰؛ التحقیق، ج۶، ص۸۲، «شفع».
  6. مفردات، ص۲۶۳، «شفع».
  7. اسحاق‌نیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶؛ مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  8. المیزان، ج ۱، ص ۱۷۳ – ۱۷۴.
  9. فرهنگ قرآن، ج۱۷، ص۳۰۵ ـ ۳۲۱.
  10. التعریفات، ص۱۶۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص۵۲۵.
  11. مصطلحات علم الکلام، ج۱، ص۶۶۷.
  12. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۳۴.
  13. معادشناسی، ج۹، ص۳۷۸.
  14. الارشاد، ص۳۰۴ - ۳۰۵.
  15. شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۴ - ۳۰۶؛ الاربعین، ج۲، ص۲۴۵ - ۲۴۸.
  16. الاقتصاد، ص۲۰۷؛ الاربعین، ج۲، ص۲۴۵.
  17. اسحاق‌نیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۵.
  18. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۰۷–۵۰۸ و ۷۵۰؛ کاردان، شفاعت، ۴.
  19. کتاب مقدس، سفر ایوب(ع)، ب۳۳، ۲۳.
  20. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۲۴۰–۲۴۱.
  21. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۸۰–۱۸۱.
  22. «و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  23. «آینده و گذشته آنان را می‌داند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمی‌کنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
  24. برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴–۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۲۹–۶۴.
  25. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۷۵–۷۶.
  26. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  27. «و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان می‌هراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۵۱.
  28. «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کرده‌اند نومید و نابود گردیده‌اند؛ آنان را برای کفری که ورزیده‌اند، نوشابه‌ای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.
  29. «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
  30. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  31. «پس دیگر میانجیگری میانجی‌ها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.
  32. «هر کس میانجیگری نیکویی کند بهره‌ای از آن می‌برد و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.
  33. المیزان، ج ۵، ص۲۹.
  34. اسحاق‌نیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  35. «و پیش از آنکه عذاب به شما دررسد و دیگر یاری نیابید به سوی پروردگارتان باز گردید و در برابر (فرمان) او گردن نهید» سوره زمر، آیه ۵۴.
  36. الاعتقادات، ص۶۶.
  37. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.
  38. «خداوند به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان آمرزش و پاداشی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۹.
  39. «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
  40. سوره نساء، آیه ۶۴.
  41. سوره غافر، آیه ۷.
  42. سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  43. المیزان، ج۱، ص۱۷۱ - ۱۷۲.
  44. اسحاق‌نیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۵؛ مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  45. مجلسی، بحار الانوار، ۸/۴۴.
  46. سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۱۱۷–۱۱۸؛ امین، کشف الارتیاب، ۲۱۱.
  47. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۷۱؛ امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۱۵۸–۱۶۱.
  48. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  49. روایات یادشده در متون روایی پرشماری نقل شده‌اند. در برخی روایات، از اصل شفاعت سخن به میان آمده است (ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴. وی چهار روایت ذکر کرده است). در برخی روایات نیز برخی موانع شفاعت، مانند استخفاف نماز و... بیان شده است (ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۷۰). در برخی روایات، تأکید شده که شفاعت برای گناهکاران امت است (ر. ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴). برخی روایات نیز بیانگر آن است که شفاعت امامان (ع) ویژه شیعیان است (رک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴).
  50. «وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ... وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَةُ» (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقيه، ج۲، ص۲۱۶).
  51. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۶۹ و ۴۷۰.
  52. محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۲.
  53. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۶۰ و ۲۶۱. برای دیدن دیگر روایات، ر. ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۵۸. گفتنی است در برخی روایات نیز شافعان به سه گروهِ پیامبران، عالمان و شهدا تقسیم شده‌اند (رک: عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۶۴؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۵۶). براساس این گروه از روایات امامان (ع) نیز از شفیعان روز قیامت هستند؛ چه، به اذعان موافقان و مخالفان، ایشان سرآمد عالمان روزگار خود بوده‌اند.
  54. برای تفصیل بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی، الشفاعة فی الكتاب و السنة؛ محمد باقر علم الهدی، شفاعت.
  55. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۳۴۹.
  56. «و کسانی که (مشرکان آنان را) به جای او (به پرستش) می‌خوانند اختیار میانجیگری ندارند مگر آنان که با دانایی به حق گواهی دهند» سوره زخرف، آیه ۸۶.
  57. المیزان، ج۱۸، ص۱۲۷.
  58. «و کسانی که (مشرکان آنان را) به جای او (به پرستش) می‌خوانند اختیار میانجیگری ندارند مگر آنان که با دانایی به حق گواهی دهند» سوره زخرف، آیه ۸۶.
  59. المیزان، ج۱۸، ص۱۲۷.
  60. «اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.
  61. التبیان، ج۷، ص۱۵۰.
  62. التبیان، ج۷، ص۱۵۱.
  63. نورالثقلین، ج۳، ص۳۶۱.
  64. جامع البیان، ج۱۶، ص۹۷.
  65. تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۲۳۴.
  66. اسحاق‌نیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶.
  67. مسند احمد، ج۲، ص۴۲۶.
  68. تفسیر صدر المتالهین، ج۳، ص۳۳۳؛ انوار درخشان، ج۴، ص۷۶.
  69. «بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.
  70. «خداوند همه گناهان را می‌آمرزد» سوره زمر، آیه ۵۳.
  71. المیزان، ج۴، ص۳۷۰؛ اطیب البیان، ج۴، ص۹۶.
  72. «و کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد» سوره هود، آیه ۳۷.
  73. المیزان، ج۱۰، ص۲۲۴.
  74. المیزان، ج۹، ص۳۵۴ - ۳۵۵.
  75. نمونه، ج۸، ص۵۹.
  76. «چه برای آنان آمرزش بخواهی چه نخواهی (سودی ندارد زیرا) اگر هفتاد بار برای آنها آمرزش بخواهی هیچ‌گاه خداوند آنان را نخواهد آمرزید؛ این از آن روست که آنان به خداوند و پیامبرش کافر شده‌اند و خداوند این گروه نافرمان را راهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۸۰.
  77. نک: مقتنیات الدرر، ج۱۱، ص۳۰۰ - ۳۰۱.
  78. «گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.
  79. «و به بینوایان خوراک نمی‌دادیم،» سوره مدثر، آیه ۴۴.
  80. «و روز جزا را دروغ می‌شمردیم» سوره مدثر، آیه ۴۶.
  81. «پس دیگر میانجیگری میانجی‌ها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.
  82. نک: روض الجنان، ج۵، ص۵۹.
  83. الامالی، طوسی، ص۴۵۵.
  84. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۹۶؛ ثواب الاعمال، ص۲۰۷.
  85. احقاق الحق، ج۹، ص۶۴۳.
  86. الکافی، ج۳، ص۲۷۰؛ تهذیب، ج۹، ص۱۰۷.
  87. الامالی، صدوق، ص۵۶؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۷۱.
  88. المصنف، ج۷، ص۵۵۷.
  89. اسحاق‌نیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶.
  90. بحارالانوار، ۶/ ۲۱۴ و ۲۶۷.
  91. المیزان‌، ۱/ ۱۷۴.
  92. پیام قرآن‌، ۶/ ۵۲۹؛ شفاعت‌، ۱۸۱.
  93. فرهنگ شیعه، ص ۳۰۵.
  94. بحار الانوار، ۸/ ۵۳.
  95. پیام قرآن‌، ۶/ ۵۲۷- ۵۲۳.
  96. فرهنگ شیعه، ص۳۰۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۵؛ مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.