زیارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زوال' به 'زوال')
خط ۲۷: خط ۲۷:
# [[مبارزه]] فیزیکی و [[کشتار]] و [[حبس]] و [[حصر]].
# [[مبارزه]] فیزیکی و [[کشتار]] و [[حبس]] و [[حصر]].
*بخشنامه سراسری [[معاویه]]، مبنی بر ممنوعیت بیان [[فضایل]] [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از [[تأویل]] و [[تبیین]] آیاتی که در [[مدح]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوه‌های [[کتمان]] و [[حق‌پوشی]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
*بخشنامه سراسری [[معاویه]]، مبنی بر ممنوعیت بیان [[فضایل]] [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از [[تأویل]] و [[تبیین]] آیاتی که در [[مدح]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوه‌های [[کتمان]] و [[حق‌پوشی]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
*"[[ابن ابی الحدید]]" در [[شرح نهج البلاغه]] خود، از "[[طبری]]" [[نقل]] می‌کند: "... "حَجّاج" و کسانی که او را به [[حکومت]] گماشته بودند- همچون [[عبدالملک]] و [[ولید]] و فرعون‌های دیگرِ [[بنی امیه]] که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ "[[ابن مسعود]]" و "ابیّ"، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن [[نیکی‌ها]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] و [[شیعیان]] و پیروانش داشتند و می‌کوشیدند تا آنها را از چشم‌ها بیندازند و در نظر [[مردم]]، آنها را بی [[ارزش]] جلوه دهند؛ زیرا روش [[قرائت]] [[ابن مسعود]]، و چنین [[کارها]] هرگز ضرری به آنها نمی‌رساند و موجب [[زوال]] حکومتشان و تباه شدن کارشان نمی‌شد. اما مشهور شدن و گسترش [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن [[ارزش‌ها]] و نیکی‌های آنان بود که باعث [[رسوایی]] و [[آشکار]] شدن حال و در نتیجه [[هلاکت]] و نابودی و [[زوال]] آنگونه [[حاکمان]] می‌شد و سبب می‌گشت که [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]] که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با [[اصرار]] و [[حرص]] هرچه تمام و کوشش پیگیر، [[فضایل]] آنان را [[پنهان]] می‌داشتند و [[مردم]] را نیز بر [[پنهان]] داشتن و [[کتمان]] و پوشاندن آن [[فضایل]] وامی داشتند. ولی [[خداوند]] چنان خواسته بود که [[علی]] رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] پاکش و فضایلشان بیشتر [[نور]] می‌داد و می‌‌درخشید و [[محبت]] آنان در [[دل‌ها]] افزون‌تر می‌گشت و یادشان بیشتر رواج پیدا می‌‌کرد و گسترده می‌شد و [[حجت‌ها]] و برهان‌های آنان روشن‌تر و [[قوی]]‌تر می‌گشت و [[فضل]] و مقامشان والاتر می‌شد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانت‌های آنان، [[عزیز]] و [[محبوب]] شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر می‌پروراندند و عملی می‌ساختند تبدیل به [[نیکی]] و خیر می‌شد. تا آنجا که از [[فضایل]] و برتری‌ها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمی‌رسیدند... و اگر نبود اینکه ارزش‌های [[انسانی]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «[[قبله]]» مشهور بود و همچون سنت‌های محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حق‌پوشی‌هایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمی‌رسید..."<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
*"[[ابن ابی الحدید]]" در [[شرح نهج البلاغه]] خود، از "[[طبری]]" [[نقل]] می‌کند: "... "حَجّاج" و کسانی که او را به [[حکومت]] گماشته بودند- همچون [[عبدالملک]] و [[ولید]] و فرعون‌های دیگرِ [[بنی امیه]] که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ "[[ابن مسعود]]" و "ابیّ"، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن [[نیکی‌ها]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] و [[شیعیان]] و پیروانش داشتند و می‌کوشیدند تا آنها را از چشم‌ها بیندازند و در نظر [[مردم]]، آنها را بی [[ارزش]] جلوه دهند؛ زیرا روش [[قرائت]] [[ابن مسعود]]، و چنین [[کارها]] هرگز ضرری به آنها نمی‌رساند و موجب زوال حکومتشان و تباه شدن کارشان نمی‌شد. اما مشهور شدن و گسترش [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن [[ارزش‌ها]] و نیکی‌های آنان بود که باعث [[رسوایی]] و [[آشکار]] شدن حال و در نتیجه [[هلاکت]] و نابودی و زوال آنگونه [[حاکمان]] می‌شد و سبب می‌گشت که [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]] که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با [[اصرار]] و [[حرص]] هرچه تمام و کوشش پیگیر، [[فضایل]] آنان را [[پنهان]] می‌داشتند و [[مردم]] را نیز بر [[پنهان]] داشتن و [[کتمان]] و پوشاندن آن [[فضایل]] وامی داشتند. ولی [[خداوند]] چنان خواسته بود که [[علی]] رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] پاکش و فضایلشان بیشتر [[نور]] می‌داد و می‌‌درخشید و [[محبت]] آنان در [[دل‌ها]] افزون‌تر می‌گشت و یادشان بیشتر رواج پیدا می‌‌کرد و گسترده می‌شد و [[حجت‌ها]] و برهان‌های آنان روشن‌تر و [[قوی]]‌تر می‌گشت و [[فضل]] و مقامشان والاتر می‌شد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانت‌های آنان، [[عزیز]] و [[محبوب]] شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر می‌پروراندند و عملی می‌ساختند تبدیل به [[نیکی]] و خیر می‌شد. تا آنجا که از [[فضایل]] و برتری‌ها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمی‌رسیدند... و اگر نبود اینکه ارزش‌های [[انسانی]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «[[قبله]]» مشهور بود و همچون سنت‌های محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حق‌پوشی‌هایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمی‌رسید..."<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
*اهمیت این [[نقل]] قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح [[معتزلی]] [[مذهب]] [[نهج البلاغه]]، یعنی [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] شده است نه دیگران. در زمان [[بنی عباس]] نیز این گونه [[سیاست‌ها]] رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ [[دنیا]] طلب، آنان را وادار می‌کردند که در [[مدح]] و [[ستایش]] [[خلفا]] و در مذمّت و [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[آل علی]]{{عم}} [[شعر]] بگویند و برای سروده‌های خود، جایزه و [[صله]] دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از [[شاعران]] برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به [[مال]] و [[مقام]] و [[تقرب]] به دستگاه [[خلفا]]، به خصوص در زمان [[هارون]] الرشید، به [[ادبیات]] فروشی مشغول بودند و گوهر [[شعر]] را به پای سفلگانی همچون [[هارون]] می‌ریختند و با [[بدگویی]] از [[آل]] البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و [[دینار]] می‌رسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سال‌ها در زندان [[هارون]] الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس [[مردم]] دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد [[کینه]] و [[حسد]] [[مأمون]] بود و حتی [[مأمون]] اجازه نداد که [[نماز عید]] را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای [[وحشت]] از اینکه دیده‌ها و توجه‌ها به سوی [[امام]] جلب می‌گردد و این برای حکومتِ [[مأمون]] خطرناک است؟! «وقتی آوازه [[علمی]] و [[فضایل]] [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و [[علما]] از هر سو برای [[آموختن]] [[معارف]] [[دین]] به حضورش می‌شتافتند، [[محبت]] آن [[حضرت]] در [[دل‌ها]] جای گرفت و [[پیوند قلبی]] [[مردم]] با او [[استوار]] می‌شد. این خبرها وقتی به [[مأمون]] گزارش داده شد، کینه‌اش نسبت به [[امام]] افزون‌تر گشت و به "[[محمد بن عمرو طوسی]]" [[دستور]] داد که [[مردم]] را از پیرامون آن [[حضرت]] طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند»...<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.
*اهمیت این [[نقل]] قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح [[معتزلی]] [[مذهب]] [[نهج البلاغه]]، یعنی [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] شده است نه دیگران. در زمان [[بنی عباس]] نیز این گونه [[سیاست‌ها]] رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ [[دنیا]] طلب، آنان را وادار می‌کردند که در [[مدح]] و [[ستایش]] [[خلفا]] و در مذمّت و [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[آل علی]]{{عم}} [[شعر]] بگویند و برای سروده‌های خود، جایزه و [[صله]] دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از [[شاعران]] برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به [[مال]] و [[مقام]] و [[تقرب]] به دستگاه [[خلفا]]، به خصوص در زمان [[هارون]] الرشید، به [[ادبیات]] فروشی مشغول بودند و گوهر [[شعر]] را به پای سفلگانی همچون [[هارون]] می‌ریختند و با [[بدگویی]] از [[آل]] البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و [[دینار]] می‌رسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سال‌ها در زندان [[هارون]] الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس [[مردم]] دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد [[کینه]] و [[حسد]] [[مأمون]] بود و حتی [[مأمون]] اجازه نداد که [[نماز عید]] را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای [[وحشت]] از اینکه دیده‌ها و توجه‌ها به سوی [[امام]] جلب می‌گردد و این برای حکومتِ [[مأمون]] خطرناک است؟! «وقتی آوازه [[علمی]] و [[فضایل]] [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و [[علما]] از هر سو برای [[آموختن]] [[معارف]] [[دین]] به حضورش می‌شتافتند، [[محبت]] آن [[حضرت]] در [[دل‌ها]] جای گرفت و [[پیوند قلبی]] [[مردم]] با او [[استوار]] می‌شد. این خبرها وقتی به [[مأمون]] گزارش داده شد، کینه‌اش نسبت به [[امام]] افزون‌تر گشت و به "[[محمد بن عمرو طوسی]]" [[دستور]] داد که [[مردم]] را از پیرامون آن [[حضرت]] طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند»...<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.
*در این قسمت از برخی [[تدابیر]] [[شیعی]] و شیوه‌ها و شکل‌های به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و [[فرهنگ]] [[اهل بیت]]{{عم}} سخن می‌گوییم تا ببینیم [[امامان]]{{عم}} [[شیعه]]{{عم}}، برای مقابله با آن «انزوای تحمیلی» در عرصه [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] چه می‌کردند و برای در هم شکستن [[توطئه]] [[سکوت]] و خنثی کردن آثار [[سیاست]] بایکوت نسبت به جناح [[حق]]، چه برنامه‌هایی داشتند و شکل‌های [[مبارزه]] با [[خفقان]] [[اموی]] و [[عباسی]] چگونه بود؟ نقاب بر چهره [[خورشید]] انداختن، ریشه‌ای قدیمی دارد، به قدمتِ [[انسان]]، و وجود [[حق]] و [[باطل]] در [[جهان]]. و [[نور]] را زندانی کردن در حصار [[شب]]، [[شیوه]] ای کهن است. اما هرچه هست، بوده است و هست و شاید پس از این هم تا همیشه در [[تاریخ]] [[بشر]]، [[اعمال]] گردد. چندان شگفت انگیز نیست آنچه در گذشته یاد کردیم. یعنی ممنوعیت اسم [[ائمه]]{{عم}} و [[ملاقات]] و زیارتشان. برای ناآشنای به بازی‌های [[تاریخ]]، شاید [[باور]] کردنی نباشد که چگونه ممکن است [[اولاد]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[عترت]] [[طیبه]]{{عم}} او و [[ائمه]] [[دین]]{{عم}}، که [[پاک]] ترین و [[داناترین]] و [[شایسته]] ترین انسان‌های عصر خویش بودند، آنگونه مورد هتک [[حرمت]] و [[ستم]] و طرد و [[نفی]] و [[انزوا]] قرار گیرند، آنهم در زمانی که از عصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} چندان هم نمی‌گذشت! و چنان مورد [[بی‌مهری]] و حتی [[کینه]] معاصران خویش قرار گیرند که [[زندگی]] را در شدیدترین شرایط سانسور و [[خفقان]] ناشی از [[سلطه]] [[بنی عباس]] و پیش از آنان [[بنی امیه]] بسر برند. حوادث [[تاریخ]]، روشنگر و [[تبیین]] کننده یکدیگر و [[مفسّر]] هم‌اند. ممنوعیت نام [[امام علی|علی]]{{ع}} در دوره [[بنی امیه]] و جلوگیری از زیارت [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و بیان [[فضایل]] [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}}، در عصر [[حاکمیت]] [[امویان]] و [[عباسیان]]، اگر در قرن‌های بعد، اندکی باورنکردنی به نظر می‌‌رسید، حوادث مشابهی در مورد ادامه دهندگان و اخلافِ هر یک از این دو خط و دو جریان [[حق]] و [[باطل]] و [[نور]] و [[ظلمت]]، به خوبی روشنگر گذشته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>.  
*در این قسمت از برخی [[تدابیر]] [[شیعی]] و شیوه‌ها و شکل‌های به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و [[فرهنگ]] [[اهل بیت]]{{عم}} سخن می‌گوییم تا ببینیم [[امامان]]{{عم}} [[شیعه]]{{عم}}، برای مقابله با آن «انزوای تحمیلی» در عرصه [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] چه می‌کردند و برای در هم شکستن [[توطئه]] [[سکوت]] و خنثی کردن آثار [[سیاست]] بایکوت نسبت به جناح [[حق]]، چه برنامه‌هایی داشتند و شکل‌های [[مبارزه]] با [[خفقان]] [[اموی]] و [[عباسی]] چگونه بود؟ نقاب بر چهره [[خورشید]] انداختن، ریشه‌ای قدیمی دارد، به قدمتِ [[انسان]]، و وجود [[حق]] و [[باطل]] در [[جهان]]. و [[نور]] را زندانی کردن در حصار [[شب]]، [[شیوه]] ای کهن است. اما هرچه هست، بوده است و هست و شاید پس از این هم تا همیشه در [[تاریخ]] [[بشر]]، [[اعمال]] گردد. چندان شگفت انگیز نیست آنچه در گذشته یاد کردیم. یعنی ممنوعیت اسم [[ائمه]]{{عم}} و [[ملاقات]] و زیارتشان. برای ناآشنای به بازی‌های [[تاریخ]]، شاید [[باور]] کردنی نباشد که چگونه ممکن است [[اولاد]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[عترت]] [[طیبه]]{{عم}} او و [[ائمه]] [[دین]]{{عم}}، که [[پاک]] ترین و [[داناترین]] و [[شایسته]] ترین انسان‌های عصر خویش بودند، آنگونه مورد هتک [[حرمت]] و [[ستم]] و طرد و [[نفی]] و [[انزوا]] قرار گیرند، آنهم در زمانی که از عصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} چندان هم نمی‌گذشت! و چنان مورد [[بی‌مهری]] و حتی [[کینه]] معاصران خویش قرار گیرند که [[زندگی]] را در شدیدترین شرایط سانسور و [[خفقان]] ناشی از [[سلطه]] [[بنی عباس]] و پیش از آنان [[بنی امیه]] بسر برند. حوادث [[تاریخ]]، روشنگر و [[تبیین]] کننده یکدیگر و [[مفسّر]] هم‌اند. ممنوعیت نام [[امام علی|علی]]{{ع}} در دوره [[بنی امیه]] و جلوگیری از زیارت [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و بیان [[فضایل]] [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}}، در عصر [[حاکمیت]] [[امویان]] و [[عباسیان]]، اگر در قرن‌های بعد، اندکی باورنکردنی به نظر می‌‌رسید، حوادث مشابهی در مورد ادامه دهندگان و اخلافِ هر یک از این دو خط و دو جریان [[حق]] و [[باطل]] و [[نور]] و [[ظلمت]]، به خوبی روشنگر گذشته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>.  

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۶

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل زیارت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

زیارت: دیدار و ملاقات کردن، به دیدن اشخاص محترم و مکان‌های مقدّس و حرم‌های امامان و امامزادگان رفتن. یکی از دستورالعمل‌های اکید اسلام، رفتن به زیارت قبر پیشوایان دین، انبیا و اولیا، از جمله زیارت قبور مؤمنین است. زیارت خانه خدا که "حج" نام دارد، برای آنان که توانایی جسمی و مالی داشته باشند واجب است. زائرانی که به زیارت حرم‌های مطهّر می‌روند، بهره معنوی می‌برند و از مدفونین در آن مزارها، الهام می‌گیرند. بیشترین تشویق، نسبت به زیارت قبر امام حسین(ع) در کربلا انجام گرفته است. رفتن به دیدار مرقد امامان، احیای خاطره آنان و زنده نگه داشتن نام و فرهنگ و تعالیم آنان است. به متنی که در حرم امامان و هنگام دیدار قبورشان خوانده می‌شود، زیارت و زیارتنامه می‌گویند، مثل زیارت عاشورا، زیارت وارث، زیارت جامعه. زیارت اختصاص به شهدا و مردگان ندارد. به دیدار زنده‌ها رفتن، بخصوص انسان‌های والا و با ایمان و صالح هم "زیارت" نام دارد[۱].

مقدمه

  1. مبارزه فرهنگی- تبلیغی؛
  2. مبارزه فیزیکی و کشتار و حبس و حصر.

زیارت اهل بیت

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۱۰.
  2. «مَنْ زَارَنِي حَيّاً أَوْ مَيِّتاً، أَوْ زَارَ أَبَاكَ، أَوْ زَارَ أَخَاكَ، أَوْ زَارَكَ، كَانَ حَقّاً عَلَيَّ أَنْ أَزُورَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ»؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷
  3. من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷
  4. من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۶۵
  5. بحث زیارت و روایات آن از جمله در این منابع است: «من لا یحضره الفقیه»، ج ۲، «تهذیب»، ج ۶، «وسائل الشیعه»، ج۹، «بحار الأنوار»، ج ۹۷،۹۸ و ۹۹، «میزان الحکمه»، واژۀ زیارت، «کامل الزیارات» ابن قولویه، «جواهر»، ج ۱۹ و چندین «کتاب المزار» از علمای شیعه مثل شیخ طوسی و شهید اول و شیخ مفید و دیگران
  6. از جمله ر. ک: «زیارت»، سیّد محمّد حسینی، «زیارت» جواد محدثی، «شوق دیدار» محمّد مهدی رکنی، «فلسفۀ زیارت و آیین آن» مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۸ ص ۵۶۴ مدخل زیارت
  7. در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۹۳.
  9. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۲،۲۱.
  10. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۸،۲۷.
  11. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  12. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  13. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  14. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  15. عبدالله بن عباس، صحابی معروف پیامبر(ص) و شاگرد برجسته علی(ع) و قرآن‌شناس و مفسر بزرگ اسلام.
  16. توبه، ۳۲
  17. حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.
  18. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  19. شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.
  20. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  21. شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.
  22. حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱
  23. حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.
  24. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  25. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.
  26. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.
  27. به نمونه‌هایی از اینگونه تلاش‌ها از سوی شاعران متعهد شیعه، می‌توانید رجوع کنید به: "الغدیر" ج ۲، و «ادبیات انقلاب در شیعه» از آیینه وند.
  28. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.
  29. به بحث‌های پربار و مبسوط و مستوفای مرحوم علامه امینی در این مورد، به کتابِ «الغدیر»، جلدهای ۵، ۹ و ۱۰ مراجعه کنید.
  30. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.