حدیث منزلت: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'این درس ' به 'اینجا ') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*حدیث منزلت از روشنترین و قویترین [[دلایل امامت]] و [[خلافت حضرت علی]]{{ع}} است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۹.</ref>. [[حدیثی]] از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که با شکوهمندترین عناوین از [[علی]]{{ع}} یاد کرده است. این گونه [[احادیث]] در قلم و [[بیان]] [[عالمان]] و [[محدثان]] به اقتضای صراحت [[کلام پیامبر]]{{صل}} به "[[احادیث منزلت]]" مشهورند: {{متن حدیث|أَنْتَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی وَ دَارِ هِجْرَتِی وَ قَوْمِی، أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>«تو جانشین من در خانوادهام و محلّ هجرتم و در میان قوم منی. آیا دوست نداری که نسبت به من به منزلۀ هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؟»؛ ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۱۵۶؛ معانی الأخبار، ص ۷۴.</ref>و به تعبیر دیگر: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>«تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست»؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲، ص ۱۴۹؛ سنن ترمذی؛ تاریخ بغداد؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص ۱۰۷، ح ۸۰.</ref>. | *حدیث منزلت از روشنترین و قویترین [[دلایل امامت]] و [[خلافت حضرت علی]]{{ع}} است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۹.</ref>. [[حدیثی]] از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که با شکوهمندترین عناوین از [[علی]]{{ع}} یاد کرده است. این گونه [[احادیث]] در قلم و [[بیان]] [[عالمان]] و [[محدثان]] به اقتضای صراحت [[کلام پیامبر]]{{صل}} به "[[احادیث منزلت]]" مشهورند: {{متن حدیث|أَنْتَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی وَ دَارِ هِجْرَتِی وَ قَوْمِی، أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>«تو جانشین من در خانوادهام و محلّ هجرتم و در میان قوم منی. آیا دوست نداری که نسبت به من به منزلۀ هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؟»؛ ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۱۵۶؛ معانی الأخبار، ص ۷۴.</ref>و به تعبیر دیگر: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>«تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست»؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲، ص ۱۴۹؛ سنن ترمذی؛ تاریخ بغداد؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص ۱۰۷، ح ۸۰.</ref>. | ||
*ماجرای صدور [[روایت]] از این قرار است: زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} از احتمال [[هجوم]] [[سپاه]] [[روم]] به [[مدینه]] باخبر شد، [[مسلمانان]] را فراخواند و [[فرمان]] داد برای حرکت به سوی [[سپاه]] [[روم]] آماده شوند، از سوی دیگر میدانست [[منافقان]] ممکن است در غیاب او دسیسه کنند و [[مدینه]] را به [[آشوب]] کشند از این رو، تصمیم گرفت [[امام علی]]{{ع}} را با خود نَبَرَد و در [[مدینه]] بگذارد. چون [[منافقان]] از [[تصمیم پیامبر]]{{صل}} [[آگاه]] شدند، شایعه انداختند [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]]{{ع}} [[بیمهری]] کرده و او را با خود نمیبرد، [[امام]] خود را به [[پیامبر]] رساند و جوّ شایعه را گزارش داد. [[پیامبر]]{{صل}} نیز برای روشن ساختن [[هدف]] خویش از همراه نکردن [[علی]]{{ع}} با [[سپاه]]، از [[مقام]] و [[منزلت]] والای او نزد خویش پرده برداشت و همۀ مسؤولیتهای خود را (به جز [[نبوت]]) بر دوش او نهاد و [[زعامت]] و [[رهبری]] پس از خود را به او سپرد و بدینسان، کوشش [[منافقان]] را بدون نتیجه گذاشت<ref>ارشاد مفید، ص ۱۵۶ـ ۱۵۴؛ سیرۀ ابن هشام، ج۲، ص۵۲۰.</ref>. این [[حدیث]] در صد حدیثِ [[اهل سنت]] و هفتاد [[حدیث]] [[شیعه]] آمده است<ref>غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۱۴۴ـ ۲۳؛ المراجعات، نامۀ ۱۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۶ـ۲۲۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۹.</ref> | *ماجرای صدور [[روایت]] از این قرار است: زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} از احتمال [[هجوم]] [[سپاه]] [[روم]] به [[مدینه]] باخبر شد، [[مسلمانان]] را فراخواند و [[فرمان]] داد برای حرکت به سوی [[سپاه]] [[روم]] آماده شوند، از سوی دیگر میدانست [[منافقان]] ممکن است در غیاب او دسیسه کنند و [[مدینه]] را به [[آشوب]] کشند از این رو، تصمیم گرفت [[امام علی]]{{ع}} را با خود نَبَرَد و در [[مدینه]] بگذارد. چون [[منافقان]] از [[تصمیم پیامبر]]{{صل}} [[آگاه]] شدند، شایعه انداختند [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]]{{ع}} [[بیمهری]] کرده و او را با خود نمیبرد، [[امام]] خود را به [[پیامبر]] رساند و جوّ شایعه را گزارش داد. [[پیامبر]]{{صل}} نیز برای روشن ساختن [[هدف]] خویش از همراه نکردن [[علی]]{{ع}} با [[سپاه]]، از [[مقام]] و [[منزلت]] والای او نزد خویش پرده برداشت و همۀ مسؤولیتهای خود را (به جز [[نبوت]]) بر دوش او نهاد و [[زعامت]] و [[رهبری]] پس از خود را به او سپرد و بدینسان، کوشش [[منافقان]] را بدون نتیجه گذاشت<ref>ارشاد مفید، ص ۱۵۶ـ ۱۵۴؛ سیرۀ ابن هشام، ج۲، ص۵۲۰.</ref>. این [[حدیث]] در صد حدیثِ [[اهل سنت]] و هفتاد [[حدیث]] [[شیعه]] آمده است<ref>غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۱۴۴ـ ۲۳؛ المراجعات، نامۀ ۱۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۶ـ۲۲۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۹.</ref> | ||
===[[مقام]] [[هارون]] در [[قرآن]]=== | ===[[مقام]] [[هارون]] در [[قرآن]]=== | ||
*در [[قرآن کریم]]، مقامهای [[هارون]] چنین [[بیان]] داشته شده: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار، هارون برادرم را، پشتم را به او استوار دار و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۹ ـ ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}}<ref>«و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.</ref>؛ [[هارون]]{{ع}} در غیاب [[موسی]]{{ع}} [[جانشین]] او نیز بوده است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۸.</ref>. | *در [[قرآن کریم]]، مقامهای [[هارون]] چنین [[بیان]] داشته شده: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار، هارون برادرم را، پشتم را به او استوار دار و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۹ ـ ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}}<ref>«و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.</ref>؛ [[هارون]]{{ع}} در غیاب [[موسی]]{{ع}} [[جانشین]] او نیز بوده است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۸.</ref>. |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۵
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث منزلت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حدیث منزلت بیانگر مقام امیرالمؤمنین(ع)
- حدیث منزلت از روشنترین و قویترین دلایل امامت و خلافت حضرت علی(ع) است[۱]. حدیثی از پیامبر اسلام(ص) که با شکوهمندترین عناوین از علی(ع) یاد کرده است. این گونه احادیث در قلم و بیان عالمان و محدثان به اقتضای صراحت کلام پیامبر(ص) به "احادیث منزلت" مشهورند: «أَنْتَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی وَ دَارِ هِجْرَتِی وَ قَوْمِی، أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[۲]و به تعبیر دیگر: «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[۳].
- ماجرای صدور روایت از این قرار است: زمانی که پیامبر(ص) از احتمال هجوم سپاه روم به مدینه باخبر شد، مسلمانان را فراخواند و فرمان داد برای حرکت به سوی سپاه روم آماده شوند، از سوی دیگر میدانست منافقان ممکن است در غیاب او دسیسه کنند و مدینه را به آشوب کشند از این رو، تصمیم گرفت امام علی(ع) را با خود نَبَرَد و در مدینه بگذارد. چون منافقان از تصمیم پیامبر(ص) آگاه شدند، شایعه انداختند پیامبر (ص) به علی(ع) بیمهری کرده و او را با خود نمیبرد، امام خود را به پیامبر رساند و جوّ شایعه را گزارش داد. پیامبر(ص) نیز برای روشن ساختن هدف خویش از همراه نکردن علی(ع) با سپاه، از مقام و منزلت والای او نزد خویش پرده برداشت و همۀ مسؤولیتهای خود را (به جز نبوت) بر دوش او نهاد و زعامت و رهبری پس از خود را به او سپرد و بدینسان، کوشش منافقان را بدون نتیجه گذاشت[۴]. این حدیث در صد حدیثِ اهل سنت و هفتاد حدیث شیعه آمده است[۵].[۶]
مقام هارون در قرآن
- در قرآن کریم، مقامهای هارون چنین بیان داشته شده: ﴿وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي﴾[۷]؛ ﴿لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا﴾[۸]؛ هارون(ع) در غیاب موسی(ع) جانشین او نیز بوده است[۹].
حدیث منزلت و اثبات شؤون پیامبر برای علی(ع)
- در احادیث پیامبر(ص) مقامهای هارون برای علی(ع) به صراحت، بیان شده است[۱۰]، اما باید توجه داشت حدیث منزلت عام است و همۀ شؤون پیامبر غیر از نبوت را در برمیگیرد و در کنار طرح منزلت، خلیفه بودن نیز مطرح شده است[۱۱]. بنابراین هم بر منزلت امام علی(ع) گواهی میدهد که برترین و استوارترین یاور پیامبر(ص) در امر تبلیغ بوده و نزد پیامبر(ص) جایگاهی داشته است که هیچ یک از صحابه یارای رسیدن به آن را نداشتهاند. و هم به عصمت، خلافت و امامت علی(ع) اشاره دارد؛ زیرا پیامبر (ص) همۀ فضایل و خصایص و مناصب هارون(ع) را برای امام(ع) ثابت کرده است مگر نبوت. استثنای مقام نبوت در پایان حدیث بر این تأیید میکند امام علی(ع) از همۀ مناصب دیگر(ع) برخوردار بوده است و به همین جهت خدای متعال، علی(ع) را برای پیامبر(ص) همچون هارون برای موسی(ع) قرار داد[۱۲].
احادیث متمایز بودن علی(ع) از دیگر اصحاب
- برخی از احادیثی که دلالت میکند، علی(ع) از دیگر اصحاب، متمایز بوده و هیچ یک از آنان قابل مقایسه با او نبودند، عبارتاند از:
- امام علی(ع) فرمودند: «خداوند پیامبرش را با من پشتیبانی کرد و مرا به یاری او گرامی داشت و با دانش او شرافت داد و احکام دین او را به من بخشید و تنها مرا ویژۀ وصایت او کرد و برای جانشینی در امتش برگزید. پیامبر (ص) در مجلسی انبوه از مهاجر و انصار فرمودند: «ای مردم! علی برای من، به منزلۀ هارون برای موسی(ع) است، جز آنکه پیامبری پس از من نیست». پس مؤمنان به یاری خداوند، سخن پیامبر (ص) را فهمیدند؛ زیرا میدانستند که من، نه برادر نسبی اویم آن گونه که هارون برادر موسی(ع) بود و نه پیامبرم که نبوتم اقتضای آن کند؛ بلکه این جانشین کردن من از سوی او بود، همانگونه که موسی(ع) هارون را جانشین خود کرد»[۱۳].[۱۴]
- ابو خالد کابلی میگوید: به سرور عابدان، علی بن حسین(ع) گفته شد: مردم میگویند بهترین مردم پس از پیامبر خدا ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان و پس از آنها، علی(ع) است. امام(ع) فرمود: «پس با حدیث سعید بن مُسَیب از سعد بن ابی وقاص به نقل از پیامبر (ص) چه میکنند که به علی (ع) فرمود:" تو برای من به منزله هارون برای موسی(ع) هستی، جز آنکه پیامبری پس از من نیست» چه کسی در زمان موسی(ع) همچون هارون بوده است[۱۵] و... [۱۶].
تأکیدهای پیامبر(ص) بر حدیث منزلت
- امام صادق(ع) به نقل از پدرانش فرمودند: «بیگمان، پیامبر (ص) به علی(ع) در ده جا فرمودند: تو برای من، به منزلۀ هارون برای موسی هستی»[۱۷] مانند: روز هشدار؛ روز پیمان برادری؛ هنگام بستن درها؛ فتح خیبر و غزوۀ تبوک[۱۸].
حدیث منزلت از نظر دانشمندان شیعه و سنی
- حدیث منزلت از نظر دانشمندان شیعه و سنی، در شمار احادیث صحیح و معتبر است و به صورت متواتر از پیامبر اسلام (ص) نقل شده و مورد استناد أئمه، اصحاب و علما در مباحث امامت قرار گرفته است[۱۹]. در منابع تاریخی، روایی و کلامی، این حدیث را بسیار مهم شمرده و آن را به بحث نهادهاند و حتی برخی دانشمندان شیعه کتب مستقلی برای باز نمودن آن نگاشتهاند. میر حامد حسین، از علمای شیعه کتاب عبقات الانوار را بدین حدیث اختصاص داده است. عالمان و محدثان بزرگ اهل سنت هم تأکید میورزند این حدیث در میان احادیث نقل شده از پیامبر(ص) استوارترین است و اتفاق راویان حدیث و حافظان آثار را بر صحت آن ابراز دارند و حتی معاویه هم آن را نقل کرده است[۲۰].
- برخی دانشمندان اهل سنت قائلند حدیث منزلت، تنها بر خلافت امام علی(ع) در مدینه هنگام غزوۀ تبوک دلالت میکند و نمیتوان آن را دلیلی بر خلافت(ع) پس از رحلت پیامبر (ص) دانست. متکلمان شیعه پاسخ دادهاند: اولًا پیامبر(ص) در حوادثی دیگر، کسانی دیگر را نیز جانشین خود ساخت؛ اما هیچگاه این چنین از جانشینی آنان یاد نکرد. ثانیاً، این وصف پیامبر(ص) از جایگاه امام علی(ع) منحصر به جنگ تبوک نیست؛ بلکه در چند رویداد دیگر، پیامبر(ص) از علی(ع) و جایگاه او یاد کرده است[۲۱].
اسناد روایت
- حَسَکانی دربارۀ اسناد این حدیث نوشته است: و استاد ما، ابو حازم حافظ، دربارۀ حدیث منزلت میگفت: آن را با پنج هزار سند، نقل کردهام[۲۲].
- محمد بن عبد البر میگوید: گروهی از اصحاب، این گفته پیامبر(ص) که: «تو برای من به منزلۀ هارون برای موسی هستی» را روایت کردهاند و این حدیث از استوارترین و درستترینْ احادیث است[۲۳].
- محمد بن یوسف گنجی نوشته است: بر صحت این حدیث، اتفاق است. پیشوایان حافظ حدیث، مانند: ابوعبدالله بخاری در الصحیح؛ مسلم بن حجاج در الصحیح؛ ابو داوود در السنن؛ ابو عیسی ترمذی در الجامع؛ ابو عبد الرحمان نسایی در السنن و ابن ماجه قزوینی در السنن آن را نقل کردهاند و همه بر درستی آن اتفاق دارند تا آنجا که بر صحت آن اجماع است. حاکم نیشابوری گفته است: این حدیث به حد تواتر رسیده است[۲۴] و سیوطی حدیث منزلت را در کتابش به نام "الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة" که مختص نقل احادیث متواتر است، بیان و با این کار به تواتر بودن آن تصریح کرده است[۲۵].[۲۶]
حدیث منزلت در معارف و عقاید ۵
از جمله نصوصی که دلالت بر امامت و جانشینی امام امیر المؤمنین(ع) دارد حدیث منزلت است. پیامبر اکرم(ص) خطاب به امیر المؤمنین علی(ع) فرمود: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۲۷].
ویژگیهای حدیث منزلت
۱. جایگاه حدیث منزلت: حدیث منزلت از صحت و اعتبار فراوانی بین مسلمانان برخوردار است تا جایی که سعد ابی وقاص از فرمان معاویه مبنی بر سب علی(ع) سرپیچی کرده و عدم سب را به فضائل علی(ع) از جمله حدیث منزلت استناد داد. حتی معاویه سرکرده دشمنان و ناسزاگویان به امیرالمؤمنین(ع) دست به مکابره نزد و تسلیم استدلال سعد گردید و مهمتر آن است که معاویه خود از ناقلان حدیث منزلت است[۲۸].
۲. دلالت بر خاتمیت: حدیث منزلته علاوه بر دلالت بر جایگاه امیر المؤمنین(ع) ازنظر افضلیت و امامت و جانشینی، به ملاحظه جمله «إِلَّا أَنَّهُ لَانَبِيَ بَعْدِي» یکی از دلائل مهم بر خاتمیت رسول خدا(ص) است[۲۹].
۳. تعدد موارد صدور حدیث منزلت: نبی اکرم(ص) علاوه بر ماجرای غزوه تبوک در مواضع متعدد جایگاه ویژه و نسبت خاص امام علی(ع) با خودشان را مطرح فرموده و تعبیر «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَ بَعْدِي» را در مورد امیر المؤمنین(ع) به کار بردهاند مانند: روز اعلام برادری بین مهاجر و انصار، هنگام ولادت حسنین(ع)، روز خیبر، روز بستن درها بر مسجد به جز در خانه علی(ع)، هنگام منع از خوابیدن در مسجد و در ماجرای تاریخ ساز و مهم غدیرخم[۳۰].
بنابراین شبهه اختصاص جانشینی به مورد خاص یعنی غیبت چند روزه در جنگ تبوک از اساس مردود است[۳۱]. در اینجا به توضیح یکی از این موارد صدور حدیث منزلت اکتفا میشود: استخلاف علی(ع) در جنگ تبوک: حدیث منزلت در ماجرای غزوه تبوک با الفاظ مختلف در منابع معتبر فریقین نقل شده است که در این جا به یکی از روایات صحیح بخاری بسنده میشود: عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ از پدرش نقل میکند که معاویه پسر ابو سفیان، سعد را فرمان به سب امیرالمؤمنین علی داد و به او گفت چه چیزی تو را از سب ابوتراب بازداشته است؟ سعد بن ابی وقاص در پاسخ گفت: در باره علی سه فضیلت از پیامبر(ص) شنیدم که باعث شده هرگز او را سب و دشنام ندهم؛ فضیلتهایی که بر همه دنیا ارزش دارد. آنگاه میگوید: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یَقُولُ لَهُ خَلَّفَهُ فِي بَعْضِ مَغَازِيهِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِي مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۳۲]. زمانی که پیامبر علی را در بعضی از جنگها به عنوان جانشین خود در مدینه قرار داد، علی به پیامبر گفت: ای رسول خدا آیا مرا جانشین خود در بین زنان و کودکان قرار میدهی؟ پیامبر خدا(ص) در پاسخ فرمود: آیا راضی نمیشوی به این که تو برای من مانند هارون برای موسی باشی با این تفاوت که بعد از من پیامبری و نبوتی نیست[۳۳].
سند حدیث منزلت
در منابع شیعه و سنی به تواتر و قطعیت اعتبار حدیث منزلت از جهت سند تصریح شده است. شیخ صدوق (م۳۸۱) در معانی الاخبار بعد از نقل حدیث منزلت میگوید: فریقین بر نقل قول رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» اجماع دارند[۳۴]. میرسید حامد حسین (م ۱۳۰۶) در عبقات الانوار تواتر این حدیث را ثابت کرده است و از طریق قریب به ۴۰ نفر از اصحاب و تابعین نقل کرده است.
محمد جعفر کتانی (م۱۳۴۵) حدیث شناس اهل سنت در کتاب "نظم المتناثر من الحدیث المتواتر" بعد از حدیث غدیر در آغاز سخن ۱۳ نفر از اصحاب رسول الله(ص) که حدیث منزلت را نقل کردهاند، نام میبرد سپس کلام ابن عساکر را در تواتر حدیث نقل میکند[۳۵]. کنجی شافعی (م۶۵۷) در کفایة الطالب فی علی بن ابی طالب(ع) با ذکر منابع حدیث منزلت در کتب معتبر نزد اهل سنت، نقل و صحت آن را اجماعی و مورد توافق همه مسلمانان میداند و در پایان میگوید: قال الحاکم النیسابوری: الگو:عربی هذا حدیث دخل فی حد التواتر[۳۶].
حتی ابن تیمیه حرانی (م ۷۲۸) که عادت به انکار فضائل امیر المؤمنین و فرزندان پاک او دارد مجبور به پذیرفتن اعتبار حدیث شده و در منهاج السنه میگوید: أن هذا الحدیث ثبت فی الصحیحین بلا ریب و غیرهما[۳۷]. غیر از ابن تیمیه برخی از نویسندگان اهل سنت مانند: ابن حجر هیثمی مکی (م ۹۶۴) - در حالی که به جریان اموی گرایش دارند- به صحت حدیث منزلت اذعان کردهاند[۳۸].
بنابراین حدیث منزلت به اتفاق دانشمندان شیعه و سنی دارای اعتبار بسیار والایی است[۳۹][۴۰].
وجه استدلال به حدیث منزلت
ابتدا لازم است جایگاه و منزلت هارون نسبت به حضرت موسی(ع) را با نگاه به قرآن کریم بدانیم تا بعد به بیان مشابهتها و عموم منزلت برسیم. نسبت موسی و هارون: خداوند تعالی درخواست موسی(ع) را بیان میفرماید: ﴿وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي﴾[۴۱] و در بیان اجابت درخواست موسی(ع) میفرماید: ﴿قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى﴾[۴۲] و نیز میفرماید: ﴿قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ﴾[۴۳].
از شئون دیگر هارون نسبت به موسی اصلاح امور در غیاب حضرت موسی بود چه اینکه قرآن میفرماید: ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۴۴]. بنابراین هارون برای حضرت موسی دارای این منازل و مناصب بود:
۱) وزارت ﴿وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا﴾[۴۵] وزیر شخصی است که بار مسؤولیتهای فردی را که وزیر او شده است بر دوش گرفته و متحمل میشود و به فرمان او متصدی انجام امور میگردد.
۲) اخوت و برادری ﴿هَارُونَ أَخِي﴾[۴۶].
۳) پشتیبانی ﴿اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي﴾[۴۷].
۴) شریک در کارها ﴿وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي﴾[۴۸].
۵) اصلاح امور ﴿وَأَصْلِحْ﴾[۴۹].
۶) جانشینی و خلافت ﴿اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي﴾[۵۰][۵۱].
دلالت حدیث منزلت بر امامت
حال که مناصب هارون و جایگاه او نسبت به حضرت موسی(ع) را دانستیم نوبت به توضیح وجه استدلال به حدیث منزلت برای اثبات و خلافت امیرالمؤمنین(ع) میرسد.
عموم منزلت: در استدلال به حدیث منزلت برای افاده عموم منزلت که از جمله آن جانشینی و تصدی امور بعد از رسول الله(ص) است به وجوهی استدلال شده[۵۲] که در اینجا برای رعایت اختصار فقط یک وجه یعنی دلالت استثناء «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَ بَعْدِي» بر عموم ذکر میشود تمام شئون رسول خدا(ص) برای امیرالمؤمنین(ع) ثابت است به غیر از شان نبوت زیرا:
۱- اگر منظور حدیث یک منزلت از منازل هارون نسبت به موسی باشد این باطل است چون استثناء دلیل بر کثرت و عموم است و استثناء از منزلت واحد معقول نیست.
۲- اگر منظور حدیث چندین منزلت باشد ولی به صورت مجمل و مبهم که بیان نکرده است آن بعض منازل کدامند، این هم باطل است چون با کلام حکیم سازگار نیست که بگوید بعض منازل ثابت است مگر نبوت و آن بعض را بیان نکند و مبهم بگذارد.
٣- منظور حدیث همه منازل هارون نسبت به موسی باشد این احتمال درست است زیرا که استثناء همیشه از عموم و کلیت است. وقتی این معنا صحیح شد میگوئیم: از جمله منازل هارون نسبت به موسی خلافت بود که این منزلت هم برای امیرالمؤمنین علی(ع) ثابت است منتهی هارون قبل از موسی مرد و خلافت بعد از موسی برای او فعلیت نیافت برخلاف علی(ع) نسبت به رسول اکرم(ص)[۵۳][۵۴].
احتجاج به حدیث منزلت
در کلمات اهل بیت عصمت(ع) و دوستان آنان استناد و احتجاج به حدیث منزلت برای اثبات امامت آمده است مانند سخن امیرالمؤمنین(ع) در منا شده یوم الشوری: «نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي غَيْرِي قَالُوا اللَّهُمَّ لَا»[۵۵]. شما را به خدا آیا در میان شما جز من کسی هست که پیامبر خدا(ص) به او فرموده باشد که تو نسبت به من مانند هارون از موسی هستی؟ گفتند: نه.
صدوق در معانی الاخبار به سند خود از أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ استدلال امام سید الساجدین(ع) به حدیث منزلت را نقل میکند: شخصی به حضرت علی بن الحسین(ع) عرض کرد: اهل تسنّن میگویند بهترین مردم بعد از پیغمبر خدا(ص) ابوبکر، آنگاه عمر، بعد از او عثمان و سپس علی(ع) است آن بزرگوار را در مرحله چهارم قرار میدهند. فرمود: آیا خبرداری که سعید بن مسیب از سعد أبی وقّاص از پیغمبر گرامی روایت نموده که به علی(ع) فرمود: نسبت تو به من، نسبت هارون است به موسی با این تفاوت که پس از من پیغمبری نخواهد بود، بنابراین همانگونه که در زمان حضرت موسی(ع) کسی همپایه هارون(ع) نبود، در زمان پیامبر(ص) هم کسی همپایه علی(ع) نبود؛ چه رسد به اینکه از او بهتر باشد؟[۵۶].
و نیز صدوق از أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ استناد جابر بن عبد الله انصاری صحابی بزرگ رسول خدا(ص) به حدیث منزلت را نقل میکند: از جابر بن عبدالله انصاری پرسیدم: معنی فرمایش پیغمبر(ص) به علی(ع) نسبت تو به من به منزله هارون است به موسی جز آنکه بعد از من پیامبری نخواهد بود" چیست؟ گفت: به خدا سوگند رسول خدا(ص) با آن سخن علی(ع) را خلیفه و جانشین خود بر امتش نمود و چه در حیات خود و چه پس از مرگ خویش، فرمانبرداری از او را بر مردم واجب گردانید. بعد از این سخن هرکس به خلافت علی(ع) گواهی ندهد، از ستمکاران خواهد بود[۵۷].
بعد از اثبات اعتبار حدیث منزلت نزد فریقین و تبیین وجه دلالت آن بر امامت و خلافت بلا فصل امیرالمؤمنین(ع) در پایان اینجا به دو سوال پاسخ میدهیم:
١. شبهه عدم اختصاص منزلت: توهم شده که دیگران هم نزد پیامبر(ص) دارای جایگاه و منزلت بودهاند و حدیث منزلت اختصاص به علی(ع) ندارد[۵۸]. پاسخ: بیپایه و اساس بودن این حرف روشن است، البانی حدیث شناس سلفی در سلسله ضعیفه میگوید: «ابوبکر و عمر منی بمنزله هارون من موسی، کذب»[۵۹]. آیا با این اوهام و اکاذیب میتوان در برابر حدیث متواتر نزد فریقین عرض اندام نمود؟
۲. وفات هارون قبل از موسی: گفته شده با توجه به وفات هارون قبل از موسی، حدیث منزلت نمیتواند دلیل بر خلافت علی(ع) بعد از وفات پیامبر(ص) باشد[۶۰].
پاسخ:
اوّلاً قید «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي» اشاره به استمرار مقام جانشینی دارد بلکه باید گفت از این عبارت فهمیده میشود که مقصد و مراد اصلی جانشینی بعد از وفات نبی مکرم(ص) است هر چند زمان انتصاب در حال حیات پیامبر اکرم(ص) باشد.
ثانیاً در این تنظیر و مشابهت اصل رابطه جانشینی مطرح است مؤید این حرف آن است که در برخی از نقلها حدیث منزلت به این عبارت آمده: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هِبَةِ اللَّهِ مِنْ آدَمَ وَ بِمَنْزِلَةِ سَامٍ مِنْ نُوحٍ وَ بِمَنْزِلَةِ إِسْحَاقَ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ بِمَنْزِلَةِ شَمْعُونَ مِنْ عِيسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۶۱]. بنابراین اشکال و شبهه از اساس برداشته میشود.
ثالثاً طبق آیاتی که خواندیم به درخواست حضرت موسی خداوند تعالی هارون را جانشین او قرار داد و این منصب جانشینی مطلق بوده و دلیلی بر تقیید به زمان غیبت موسی نداریم. بنابراین اگر هارون بعد از وفات موسی هم در قید حیات بود این جانشینی مستمر و باقی میماند. امیر المؤمنین(ع) هم به منصب و مقام جانشینی نبی اکرم(ص) نائل شد، در زمان غیبت و بعد از وفات آن حضرت. پس اگر امام علی قبل از پیامبر اکرم از دنیا رفته بود جانشینی او در مقام عمل منحصر به زمان غیبت میشد، نه اینکه جعل مقام و منصب جانشینی مقید به زمان غیبت باشد[۶۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۹.
- ↑ «تو جانشین من در خانوادهام و محلّ هجرتم و در میان قوم منی. آیا دوست نداری که نسبت به من به منزلۀ هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؟»؛ ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۱۵۶؛ معانی الأخبار، ص ۷۴.
- ↑ «تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست»؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲، ص ۱۴۹؛ سنن ترمذی؛ تاریخ بغداد؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص ۱۰۷، ح ۸۰.
- ↑ ارشاد مفید، ص ۱۵۶ـ ۱۵۴؛ سیرۀ ابن هشام، ج۲، ص۵۲۰.
- ↑ غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۱۴۴ـ ۲۳؛ المراجعات، نامۀ ۱۱۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۶ـ۲۲۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۹.
- ↑ «و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار، هارون برادرم را، پشتم را به او استوار دار و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۹ ـ ۳۲
- ↑ «و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۸.
- ↑ «ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی میباشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت میباشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمیترین ایشان در اسلام هستی، و عالمترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاعترین ایشان، و بخشندهترین ایشان میباشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من میباشی، و همانند تو در امت من نیست»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۳۷، ص ۲۵۴.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۸.
- ↑ «در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!»؛ سورۀ اعراف، آیۀ ۱۴۲.
- ↑ کافی، ج ۸، ص ۲۶، ح ۴.
- ↑ «عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ قَالَ: قِیلَ لِسَیِّدِ الْعَابِدِینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(ع)إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّ خَیْرَ النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَبُو بَکْرٍ ثُمَّ عُمَرُ ثُمَّ عُثْمَانُ ثُمَّ عَلِیٌّ(ع)قَالَ فَمَا یَصْنَعُونَ- بِخَبَرٍ رَوَاهُ سَعِیدُ بْنُ الْمُسَیَّبِ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ لِعَلِیٍّ(ع)أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی فَمَنْ کَانَ فِی زَمَنِ مُوسَی مِثْلَ هَارُونَ»؛ معانی الأخبار، ص ۷۴، ح ۲.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.
- ↑ «الإمام الصادق عن آبائه(ع): "لَقَد قالَ النبِی(ص) لِعَلِی(ع) فی عَشَرَةِ مَواضِعَ: أنتَ مِنی بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسی»؛ ینابیع المودة، ج ۲، ص ۳۰۲، ح ۸۶۶.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.
- ↑ المراجعات، ص ۱۱۹، نامههای ۲۶ ـ ۳۲؛ کشف المراد، ص۳۶۸؛ احقاق الحق، ج ۷، ص ۴۲۸؛ ج ۱۶، ص ۱؛ الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۵۹، مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص ۲۵۴؛ نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات) ج ۱۷، ص ۱۸؛ باب اخبار المنزلة و الاستدلال بها علی امامته؛ معانی الأخبار، ص ۷۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۷.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۸.
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۵. مقصود از پنج هزار طریق، کثرت راویانی است که در طبقههای مختلف، این حدیث را نقل کردهاند، ولی طبقه اول، یعنی اصحاب پیامبر(ص) نزدیک به ده نفر هستند.
- ↑ الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۰۲، ش ۱۸۷۵.
- ↑ کفایة الطالب، ص ۲۸۳.
- ↑ الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة، ص ۷۶، ح ۱۰۳.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ الصواعق، ج۲، ص ۵۲۲ و مناقب مغازلی، ص۸۶ و تاریخ مدینه دمشق نوشته ابن عساکر، ج ۴۲، ص ۱۷۰و ج۵۹ ص۷۴ و المراجعات، ص ۲۶۶.
- ↑ شرح العقیدة السفارینیة، ج۱، ص ۴۵۸.
- ↑ پیش از ده مورد حدیث منزلت برلسان مبارک نبی اکرم(ص) جاری شده است ر.ک: نفحات الأزهار، ج ۱۷، ص ۲۸۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۳، ص ۱۹۸.
- ↑ برخی مانند ابن تیمیه ادعا کردهاند سخن رسول خدا(ص) منحصر به ماجرای جنگ تبوک است و ربطی به خلافت و جانشینی بعد از حیات رسول اکرم(ص) ندارد. ابن تیمیه میگوید: {{عربی|وقد استدلت الرافضه بهذا الحدیث علی ان علیا أفضل الصحابة، ولکن لا دلیل فیه لأن الرسول(ص) أراد بقوله: الگو:متن حدیث أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، حین خلفه فی قومه أی فی هذه المسألة فقط. مجموعة فتاوی و رسائل، ج ۷۲، ص ۱۲۹.
- ↑ صحیح بخاری، ج ۷، ص۱۲۰.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ معانی الأخبار، ص ۷۵ و علامه حلی (م ۷۲۶) در شرح کلام خواجه طوسی (م۶۷۲) - ولحدیث المنزلة المتواتر-مینویسد: هذا دلیل آخر علی إمامة علی(ع) و تواتر المسلمون بنقل هذا الحدیث، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات ص۱۹۲.
- ↑ نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ص ۱۹۵.
- ↑ کفایة الطالب فی علی بن ابی طالب(ع)، ص ۰۲۸۳
- ↑ منهاج السنه، ج ۷، ص ۳۲۶.
- ↑ ر.ک: صواعق، ج ۲، ص۳۵۴.
- ↑ شرف الدین در کتاب المراجعات، ص ۲۴۶ بعد از رفع شبهه نسبت به اعتبار حدیث منزلت در پایان میگوید: و بالجمله، فإن حدیث المنزلة بما لاریب فی ثبوته بإجماع المسلمین علی اختلافهم فی المذاهب والمشارب و نیز ر.ک: نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج ۱۷، ص ۱۵۹.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ «و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار» سوره طه، آیه ۲۹-۳۱.
- ↑ «فرمود: ای موسی! خواستهات برآورده شد» سوره طه، آیه ۳۶.
- ↑ «فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند میگردانیم» سوره قصص، آیه ۳۵.
- ↑ «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ «و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار» سوره طه، آیه ۲۹.
- ↑ «هارون برادرم را» سوره طه، آیه ۳۰.
- ↑ «پشتم را به او استوار دار» سوره طه، آیه ۳۱.
- ↑ «و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۳۲.
- ↑ «و به سامان دادن (امور) بپرداز» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ «در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ ر.ک: تلخیص الشافی، ج ۲، ص ۲۲۰ و بالمنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج۱۷، ص۲۷۱ و براهین و نصوص امامت، ص۳۴۳.
- ↑ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۹۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ الخصال، ج۲، ص ۵۵۳ و الاحتجاج، ج۱، ص ۱۳۶.
- ↑ معانی الاخبار، ص ۷۶.
- ↑ معانی الأخبار، ص ۷۴ باب معنی قول النبی(ص) لعلی(ع) «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي »
- ↑ ر.ک: کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۵۶۷: أبوبکر و عمر منی بمنزلة هارون من موسی.
- ↑ سلسلة الأحادیث الضعیفة و الموضوعة و أثرها السیئ فی الأمة، ج۴، ص ۲۱۹. قبل از البانی دیگر حدیث شناسان اهل سنت مانند ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان، ج ۴، ص ۲۱۹ تصریح به مجعول بودن این نقل کردهاند. و نیز ر.ک: نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج ۱۷، ص ۱۹۳.
- ↑ الامامه العظمی عند أهل السنة و الجماعة، ج۱، ص ۲۹۵.
- ↑ در ادامه حدیث چنین آمده است: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فَمَنْ جَحَدَ وَصِيَّتَكَ وَ خِلَافَتَكَ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَسْتُ مِنْهُ وَ أَنَا خَصْمُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَفْضَلُ أُمَّتِي فَضْلًا وَ أَقْدَمُهُمْ سِلْماً وَ أَكْثَرُهُمْ عِلْماً وَ أَوْفَرُهُمْ حِلْماً وَ أَشْجَعُهُمْ قَلْباً وَ أَسْخَاهُمْ كَفّاً يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ الْأَمِيرُ وَ أَنْتَ الصَّاحِبُ بَعْدِي وَ الْوَزِيرُ وَ مَا لَكَ فِي أُمَّتِي مِنْ نَظِيرٍ يَا عَلِيُّ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ بِمَحَبَّتِكَ يُعْرَفُ الْأَبْرَارُ مِنَ الْفُجَّارِ وَ يُمَيَّزُ بَيْنَ الْأَشْرَارِ وَ الْأَخْيَارِ وَ بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْكُفَّارِ...» الامالی (للصدوق)، ص۴۶.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص