رضایت: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-</div>\n<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> +</div>)) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[رضایت در قرآن]] - [[رضایت در حدیث]] - [[رضایت در نهج البلاغه]] - [[رضایت در معارف دعا و زیارات]] - [[رضایت در معارف و سیره رضوی]] - [[رضایت در سیره معصوم]] - [[رضایت در اخلاق اسلامی]] - [[رضایت در روانشناسی اسلامی]]</div> | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[رضایت در قرآن]] - [[رضایت در حدیث]] - [[رضایت در نهج البلاغه]] - [[رضایت در معارف دعا و زیارات]] - [[رضایت در معارف و سیره رضوی]] - [[رضایت در سیره معصوم]] - [[رضایت در اخلاق اسلامی]] - [[رضایت در روانشناسی اسلامی]]</div> | ||
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[رضایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[رضایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
==مفهومشناسی رضایت== | ==مفهومشناسی رضایت== |
نسخهٔ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۸
مدخلهای وابسته به این بحث:
رضایت در قرآن - رضایت در حدیث - رضایت در نهج البلاغه - رضایت در معارف دعا و زیارات - رضایت در معارف و سیره رضوی - رضایت در سیره معصوم - رضایت در اخلاق اسلامی - رضایت در روانشناسی اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل رضایت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مفهومشناسی رضایت
ارزش و جایگاه رضایت
ضرورت رضایت
اقسام رضایت
مراتب رضایت
خاستگاه رضایت (اسباب و عوامل رضایت)
نشانههای رضایت
فواید و کارکردهای رضایت
رضایت عامل حرکت
گستره رضایت
عواقب نبود رضایت
رابطه رضایت با معرفت
- جهانبینی منسجم و مبتنی بر رضایت از زندگی، وقتی برای افراد حاصل میشود که علم و معرفت به آفریدگار هستی و جریان تدبیر او بر نظام هستی و کیفیت اداره آن توسط خالق قاهر و مدبّر هستی داشته باشند. علامه حسن مصطفوی از مصباح الشریعه در این باب چنین نقل میکند: «وَ الرِّضَا شُعَاعُ نُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ الرَّاضِي فَانٍ عَنْ جَمِيعِ اخْتِيَارِهِ»؛ رضا، تابش نور معرفت و شناخت است و فرد راضی از جمیع اختیار خود دست کشیده است[۱]. چون فردی که به ربوبیت و تدبیر خداوند معرفت دارد، نیک میداند که مدیر و مدبّر نظام هستی تنها خداوند متعال است، لذا به هر پیشآمدی در زندگی خوشنود است. امام صادق(ع) فرموده است: «إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»: به راستی که داناترین مردم به خدا، راضیترین آنها به قضای خدای عزوجل است[۲]. در این حدیث شریف، رابطه بین معرفت خدا و رضایت و خوشنودی در زندگی مورد تأکید قرار گرفته است. به گونه که هر چه علم و معرفت انسان به خالق هستی از راه تفکر و مطالعه در اوصاف خداوند و جهان آفرینش بیشتر باشد، جریان حکمت و رحمت خداوند را در فرایند حیات بیشتر احساس خواهد کرد و در نتیجه رضایت او از زندگی و مقدرات خداوند بیشتر خواهد بود[۳][۴].
رابطه رضایت با قضا و قدر
- وقتی علم و معرفت انسان به آفریدگار هستی و جریان تدبیر او بر نظام هستی بیشتر باشد، رضایت او در زندگی افزونتر خواهد شد. زیرا، یکی از مسائلی که در افزایش رضامندی از جریان زندگی تأثیر دارد فهم درست تقدیر و قدر خداوند است. مسأله تقدیر و قَدَر را قرآن کریم و روایات به روشنی در ساختار نظام هستی و مهندسی آفرینش مطرح کردهاند:﴿إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾[۵]؛ ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى﴾[۶]؛ ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾[۷]؛﴿اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۸].
- بر اساس آیات و روایات، رضا به قضای خداوند، با فهم تقدیر و قَدَر الهی برای انسان میسّر میشود. قَدَر و تقدیر به معنای اندازهگیری است. در روایات، تقدیر به هندسه و مهندسیِ امور تفسیر شده است: «هِيَ الْهَنْدَسَةُ»؛ آن (تقدیر) هندسه است[۹]. همه عالم با این پدیدههای بیشمار، دارای نقشه و ساختار مهندسی نظاممند و دقیق است. لذا در این ساختمان و ساختار نظاممند، اگر خالیگاههایی وجود دارد، پنجره است که از آن نور هدایت الهی میتابد، یا دری است که به سوی رحمت الهی باز میشود. بصیرت ایمانی و قلب نورانی لازم است که این معنای دقیق را در ساختار آفرینش و نظام مهندسی جهان ببیند. افراد مؤمن که چنین نگرش نافذ به زندگی دارند، چیزی را در نظام حیات، زیاد یا کم نمیبینند و کل نظام هستی را در فرایند تقدیرات خداوند بدون کاستی و فزونی، در یک نظام ارگانیک و وحدتمحور با کمال حکمت و زیبایی ارزیابی میکنند[۱۰]. برآیند چنین نگرش منظم به زندگی و نتیجه این جهانبینی منسجم از جهان، کمال رضایت و خوشنودی در تمام دورانهای حیات است[۱۱].
رابطه رضایت با هدایت
- در یک ساختار مفهومی نظاممند، وقتی علم و معرفت به آفریدگار هستیبخش و جریان تدبیر او بر نظام هستی و کیفیت اداره آن توسط خالقِ مدبّر هستی برای افراد مؤمن حاصل شد، آنان به نور هدایت الهی واصل میشوند و به قضا و تدبیر خداوند در فرایند زندگی به هر کیفیتی که راضی و خوشنودند و از تاریکیهای سخط و ناخوشنودی ایمن هستند. قرآن مقدس، این فرایند را این گونه تبیین فرموده است: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۲].
- براساس این آیه شریفه قرآن کریم، پیروی از رضای از خداوند موجب خروج از ظلمتها و ورود انسان به وادی نور و هدایت و صراط مستقیم رشد و کمال خواهد بود. در قرآن و روایات اهل بیت(ع) دو گونه هدایت الهی برای انسان بیان شده است: یکی هدایتهای عام است که شامل همه انسانها میشود مانند: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۱۳]. این هدایتی است که همه انسانها را در برمیگیرد. و دیگری هدایتهای خاص است که به برخی انسانها اختصاص دارد. مانند: ﴿وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى﴾[۱۴]. براین اساس کسانی که از هدایت عام الهی استفاده کنند خدای متعال بر هدایت آنها میافزاید. رضایت و خوشنودی به قضا و تقدیرات الهی در زندگی، انسان را وارد مرحله هدایت خاص خداوند مینماید و هنگامی که در میانه راه با ابهامی مواجه شود، نگرش توحیدی و منابع اعتقادی او ابهامزُدا و هدایتگر خواهد. در نتیجه چنین انسانی همواره خداوند را خیرخواه و یاریگر خود میبیند. زیرا، ایمان دارد که خداوند نظام آفرینش را بر اساس خیر و عدل و لطف آفریده است[۱۵].
رابطه رضایت با عبودیت
- وقتی انسان به وادی نور و هدایت الهی راه یافت، به روشنی در مییابد که از خود هیچ ندارد و همه هستی او مال خداوند متعال است. این جا است که به وادی عبودیت راه مییابد و خود را تحت تصرف و مالکیت عام خداوند احساس میکند. از این جهت است که قرآن کریم میان رسیدن به مقام عبودیت و مقام رضا، رابطه و پیوند ایجاد کرده و فرموده است: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾[۱۶]. در این آیات شریفه، قرآن مقدس به روشنی تبیین فرموده است: کسی که خود را در دنیا را عبد خداوند بداند و با رضایت و آرامش به قضا و تقدیر خداوند در جریان زندگی آغوش گشاید؛ خداوند متعال در آخرت آغوش رحمت خویش را به او خواهد گشود و او را در بهشت برین در میان بندگان خاص خود قرار خواهد داد. لذا، انسان به هر میزانی که به درجه والاتری از عبودیت نائل شده باشد، از رضا و خوشنودی بیشتری در زندگی برخوردار خواهد بود.
- علامه مصطفوی از مصباح الشریعه در این باب چنین نقل میکند: «وَ الرِّضَا اسْمٌ يَجْتَمِعُ فِيهِ مَعَانِي الْعُبُودِيَّةِ»: رضا اسم و مفهومی است که تمام معانی عبودیت و بندگی خداوند در آن جمع است"[۱۷]. انسانی که خود را مالک چیزی در حیات بداند و به آن تعلق خاطر داشته باشد، از دایره عبودیت و رضای خداوند خارج است، چنانچه امام باقر(ع) فرموده است: «تَعَلُّقُ الْقَلْبِ بِالْمَوْجُودِ شِرْكٌ وَ بِالْمَفْقُودِ كُفْرٌ وَ هُمَا خَارِجَانِ مِنْ سُنَّةِ الرِّضَا»[۱۸]. بر اساس این حدیث شریف، سخط و نارضایتی انسان اگر به سبب تعلق خاطرش به داشتههای (مال، اولاد، و مقام) بوده است که خدا از او باز ستانده است، این شرک است؛ زیرا او قائل است که خودش مالک واقعی این داشتهها است. اگر سخط و نارضایتی انسان به خاطر تعلق خاطرش به آن چیزی است که ندارد، این نوعی کفر است. زیرا، خود را مستحق چیزی میداند که مال او نیست و این کفر و انکار مالکیت خداوند است[۱۹].
رابطه رضایت با صبر
- یکی صفات اخلاقی که با "رضا" ربط و نسبت دارد، و موجب افزایش رضایت در زندگی میشود "صبر" است. امام سجاد(ع) فرمود: «الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ وَ مَنْ صَبَرَ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ فِيمَا قَضَى عَلَيْهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ لَمْ يَقْضِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلَّا مَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ»: صبر و رضای از خدا رأس اطاعت خداست و کسی که صبر کند و در آنچه که خدا بر او مقرر کرده است - خواه خوشایند او باشد و خواه ناخوشایند - خداوند عزوجل در آنچه دوست دارد، یا ناخوش دارد چیزی جز خیر برای او مقرر نکند[۲۰]. از آنجا که "رضا" مقامی عالیتر از صبر است، صبر مقدمه آن میباشد. لذا، در این روایت ابتدا صبر و بعد از آن رضا را مطرح فرمودهاند. آن گاه که برای انسان مشکلی پیش آید، هنگامه امتحان اوست که آیا از تقدیر خداوند ابراز رضایت میکند یا اظهار سخط و نارضایتی مینماید. انسان در برخورد با مشکلات و گرفتاریها، ابتدا باید از خود صبر نشان دهد و از خدا شکایت نکند؛ در مرحله بعد، به این تقدیر الهی راضی و خوشنود باشد. بر اساس این روایت، اگر اطاعت از خدا را به منزله یک پیکر تصور کنیم، رأس آن صبر و رضایت از خداست و اگر کسی راضی به قضای الهی باشد، خدای متعال عنایتی خاص به او مینماید و در تقدیرات او چیزی جز خیر برای او مقدر نمیفرماید[۲۱].
رابطه رضایت با محبت
- یکی از صفات اخلاقی که با صفت "رضا" ربط و نسبت دارد، و سبب افزونی رضایت در زندگی میگردد، صفت "محبت" است. انسان مؤمن، نسبت به خداوند متعال به عنوان سرچشمه همه اوصاف جلال و جمال و کمال، محبت وصف ناشدنی دارد. چنانچه قرآن مقدس این محبت را ستوده و فرموده است: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾[۲۲]. از این جهت است که عالمان اخلاق گفتهاند: رضا، به محبت بستگی دارد؛ اگر محبت حاصل شد رضایت هم حاصل میآید و چنانچه، رضا متعلق به محبوب باشد، این محبت، به رضا از قضا و قدر الهی میانجامد؛ زیرا میداند که دوست برای دوست جز خیر نمیخواهد[۲۳]. همانطور که "رضا" یک مفهوم دو طرفه در ارتباط خداوند و انسان است و قرآن کریم این رابطه دو سویه را در آیات متعدد با تعبیر ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ﴾[۲۴] بیان فرموده است؛ محبت نیز وصفی است که هم بر انسان و هم بر خدا اطلاق شده است. لذا عالمان اخلاق گفتهاند: معنای رضای خدا از بنده، به معنای محبت اوست و در آخرت، سبب دوام نظر و تجلّیِ میشود که برتر از آن مرتبهای نیست[۲۵][۲۶].
رضایت به دیدار امام
نارضایتی
رضایت و مهدویت
احساس رضایت در سایه انتظار ظهور
گستره رضایت در مکتب انتظار
- طبق نتایج پژوهشها، تغییر در رضایت از زندگی تا حدود زیادی تحت تأثیر نگرشها و باورهای معنوی افراد است[۲۷]. علاوه بر این، رضایت از زندگی به عنوان یکی از مفاهیم سلامت روانی[۲۸]، با علل مرگومیر رابطه معکوس[۲۹] و با افزایش طول عمر[۳۰] رابطه مثبت دارد[۳۱]. بر اساس یافتههای پژوهشی، چهار حوزه اصلی مقیاس معبد، یعنی عمل به واجبات، عمل به مستحبات، عضویت در گروههای مذهبی و مداخله دادن مذهب در تصمیمگیری و انتخاب، رابطه معنادار با رضایت از زندگی داشته است و تفاوت بین نمره رضایت از زندگی و عمل به باورهای دینی افراد معنادار بوده است[۳۲]. همچنین پژوهشها نشان داده است که: بین عمل به باورهای دینی و امیدواری، با رضایت از زندگی در افراد رابطه معناداری وجود دارد. براساس یافتهها، ایمان به خدا و عمل به اعتقادات دینی، موجب نگرش هدفدار فرد به کل زندگی و موجب انسجام و آرامش فرد میشود[۳۳].
- از جهت روانشناختی، احساس رضایت، یکی از عوامل شادمانه زیستن است و به دارایی و داشتههای انسان تعلق ندارد، بلکه به نگرشهای فرد در زندگی وابسته است. افرادی هستند که دارای موفقیت، ثروت و امکانات زیادی هستند ولی همواره از زندگی شاکیاند و ناله میکنند. این افراد احساس شادمانگی ندارند. ولی افرادی هم هستند که جزء فقیرترین مردم هستند و مشکلات زیادی در زندگی دارند ولی شاد زندگی میکنند. چون از زندگی راضی هستند. پس، شادمانگی انسان صد در صد، وابسته به داشتنها یا نداشتنها نیست، بلکه وابسته به رضایت یا عدم رضایت از روند زندگی است. رضایت از زندگی و روند آن، شادمانگی را تضمین میکند. علت نارضایتی انسان از زندگی، انتظارات خودساخته است. هر کسی انتظاری از روند زندگی و سرنوشت خود دارد، ولی وقتی اتفاقات مطابق میل انسان پیش نمیرود، احساس نارضایتی میکند. در مکتب انتظار و مهدویتباوری، انسان "منتظِر"، کمتر دچار این اتفاق میشود زیرا انتظار خودساخته ندارد و انتظار او، انتظاری الهی برای ظهور موعود مصلح جهانی است. به بیان دیگر، در جامعه انتظار، آرزوها و انتظارات افراد بر مبنای امیال فردگرایانه انسانی شکل نمیگیرد که در برآوردن آن تعارض و ناکامی و در نتیجه نارضایتی پیش آید و افراد دچار نارضایتی از زندگی شوند. بلکه در جامعه انتظار، آرمان و آمال و آرزوهای انسان منتظِر، بر اساس خواستههای خداوند واحد و ارزشهای توحیدی شکل گرفته و صورت میبندد. این آرزوها و انتظارات، جهانی، فراگیر، و مربوط به همه هستی و کل جهان و تمام انسانها است و آرمان امنیت، رفاه و عدالت فراگیر جهانی، رشد، هدایت و تعالی انسانی، حفاظت، همسویی و انطباق با کل هستی را در متن خود دارد. لذا، مکتب انتظار، در ارتقای آرزوها و انتظارات افراد و در نتیجه رضایت و خوشنودی انسان در زندگی نقش مثبت و تأثیرگذار دارد[۳۴].
رضایت یکی از دستاوردهای دولت مهدوی
- یکی از صفاتی که با "رضا" نسبت دارد و در دستیابی به رضایت در زندگی اثر گذار است، پیروی از اهل بیت پیامبر(ص)، و تأسّی به آن بزرگواران به عنوان چراغهای هدایت و کشتیهای نجات آدمی در طوفانهای زندگی است. رسیدن به رضایت خدای سبحان نیز بدون وساطت معصومین(ع) امکانپذیر نیست. چنانچه امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرموده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ أَحَداً مِنْ خَلْقِ اللَّهِ لَمْ يُصِبْ رِضَا اللَّهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةِ وُلَاةِ أَمْرِهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مَعْصِيَتُهُمْ مِنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ لَمْ يُنْكِرْ لَهُمْ فَضْلًا عَظُمَ أَوْ صَغُرَ- وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْكِرِينَ هُمُ الْمُكَذِّبُونَ وَ أَنَّ الْمُكَذِّبِينَ هُمُ الْمُنَافِقُونَ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِلْمُنَافِقِينَ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ: ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا﴾[۳۵]»: و بدانید که کسی از خلق خدا به رضایت خدا نرسد، جز به وسیله طاعت خدا و طاعت رسول خدا(ص) و طاعت متصدیان امر خدا، از خاندان محمد(ص)، و نافرمانی آنها از نافرمانی خدا محسوب است، اگر چه فضل آنها را از کم و بیش منکر نشود. و بدان که منکران آنها (آل محمد(ص)) مکذبانند و راستی که تکذیبکنندگان آنان منافقانند و راستی که خدا عز و جل در باره منافقان گفته است و گفتارش حق است که: راستی منافقان در درک اسفل دوزخند و یاوری برای آنها نیابی[۳۶].
- در این حدیث شریف، امام صادق(ع) تأکید میکند که رسیدن به رضای خداوند متعال، جز از راه رضا رسول الله(ص) و اهلبیت طاهرین آن حضرت امکانپذیر نیست. رضا یک مفهوم دو طرفه است و خداوند از کسانی راضی میشود که آنان از خداوند راضی شده باشند. لذا، با نپذیرفتن ولایت ائمه معصومین(ع)، منکران، به تقدیر و قضا و حکم الهی مبنی بر ولایت آن بزرگواران رضایت نداده و با خشم و سخط برخورد کردهاند. از این جهت، خداوند نیز از آنان راضی نشده و آنها به سخط و خشم و قهر خداوند متعال دچار خواهند بود. چنانکه امام باقر(ع) فرموده است: «الْبَاقِرُ(ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ﴾[۳۷] قَالَ: كَرِهُوا عَلِيّاً وَ كَانَ أَمَرَ اللَّهُ بِوَلَايَتِهِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ يَوْمَ بَطْنِ نَخْلَةٍ وَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ يَوْمَ عَرَفَةَ نَزَلَتْ فِيهِ خَمْسَ عَشْرَةَ آيَةً فِي الْحُجَّةِ الَّتِي صُدَّ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ بِالْجُحْفَةِ وَ خُمٍّ وَ عَنَى بِقَوْلِهِ تَعَالَى وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ عَلِيّاً(ع)»[۳۸].
- از امام باقر درباره تفسیر این آیه: "آن عذاب از این روست که آنان از آنچه خدا را به خشم آورد، پیروی کردند؛ و خشنودی او را ناخوش داشتند؛ پس، اعمال آنها را تباه ساخت" سوال کردند، فرمود: حضرت علی(ع) را ناخوش داشتند، در حالی که رضایت خدا و رضایت رسولش به علی(ع) بود، خداوند به ولایت او در روز بدر و روز حنین و در روز (بیعت) پای درخت خرما بیعت رضوان[۳۹]] و روز ترویه [در عرفات] و روز عرفه فرمان داد و در مورد آن، پانزده آیه در حجی که مشرکان مانع ورود رسول خدا به مسجدالحرام شدند و در جحفه [از میقاتهای حج] و در غدیر خم نازل شد. مرادم این است: (مصداق این آیه): و کسانی که به نیکی و درستی از آنان پیروی کردند، خدا از ایشان خشنود است و آنان هم از خدا راضی هستند؛ علی(ع) است.
- در زیارت جامعه کبیره که منشور امامشناسی است، از امامان(ع) به عنوان دلیلها و راهنمایان به رضایت و خوشنودی خداوند متعال نام برده شده است: «السَّلَامُ عَلَى... الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ»: سلام بر شما امامان که دلیل و راهنمای بر رضایت خدای سبحان هستید.
- مهدویتباوری و انتظار ظهور امام مهدی(ع)، اوج اطاعت و پیروی از اهل بیت(ع) میباشد که جامعه مؤمنین به امر خداوند متعال در جهت اطاعت از اهل بیت پیامبر(ص) رضایت داده و به آن خوشنودند و قرنها است که برای ظهور امام حق(ع)، در برابر همه فشارهای حاکمان جور و حکّام باطل استقامت ورزیده و زمینهسازی و مجاهدت میکنند[۴۰].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، «رضا به قضا و قدر خداوند و نقش آن در زندگی از منظر منابع اسلامی»، فصلنامه علمی - پژوهشی بلاغ، قم، سال بیستم، شماره ۵۱-۵۲، بهار و تابستان ۹۶، ص۱۶۲.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم» سوره قمر، آیه ۴۹.
- ↑ «و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۳.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «خداوند برای هر کس از بندگانش که (خود) بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میدارد» سوره عنکبوت، آیه ۶۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۵۷، ح۴.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، «رضا به قضا و قدر خداوند و نقش آن در زندگی از منظر منابع اسلامی»، فصلنامه علمی - پژوهشی بلاغ، قم، سال بیستم، شماره ۵۱-۵۲، بهار و تابستان ۹۶، ص۱۶۲.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید» سوره محمد، آیه ۱۷.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «و مؤمنان در دوستی خدا راسخترند» سوره بقره، آیه ۱۶۵.
- ↑ هیئت محمد امین، اخلاق اسلامی، ترجمه: سید صادق شفائیزاده، ص۵۳۵.
- ↑ «خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
- ↑ نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی [ترجمه کتاب جامع السعادات]، ج۳، ص۲۵۸.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ Extremera N, Fernández-Berrocal P. Perceived emotional intelligence and life satisfaction: Predictive and incremental validity using the Trait Meta-Mood Scale. Personality and Individual Differences. ۲۰۰۵; ۳۹(۵):۹۳۷–۴۸. doi: ۱۰.۱۰۱۶/j.paid.۲۰۰۵.۰۳.۰۱۲.
- ↑ Kimm H, Sull JW, Gombojav B, Yi SW, Ohrr H. Life satisfaction and mortality in elderly people: The Kangwha Cohort Study. BMC Public Health. ۲۰۱۲; ۱۲:۸۰. doi: ۱۰.۱۱۸۶/۱۴۷۱-۲۴۵۸-۱۲-۵۴.
- ↑ Li CP. Life satisfaction as a predictor of mortality hazard among elderly people in the United Kingdom and Taiwan. Journal of Nursing Research. ۲۰۱۳; ۲۱(۱):۲۶–۳۸. doi: ۱۰.۱۰۹۷/jnr.۰b۰۱۳e۳۱۸۲۸۲۸e۹۸.
- ↑ St. John PD, Mackenzie C, Menec V. Does life satisfaction predict five-year mortality in community-living older adults? Aging & Mental Health. ۲۰۱۴; ۱۹(۴):۳۶۳–۷۰. doi: ۱۰.۱۰۸۰/۱۳۶۰۷۸۶۳.۲۰۱۴.۹۳۸۶۰۲.
- ↑ Guven C, Saloumidis R. Life satisfaction and longevity: longitudinal evidence from the German socio‐economic panel. German economic Review. ۲۰۱۴; ۱۵(۴):۴۵۳-۷۲.
- ↑ حاجی زاده میمندی، مسعود؛ برغمدی، مهدی، «رابطه عمل به باورهای دینی و رضایت از زندگی در بین سالمندان»، مجله سالمند، بهار ۱۳۸۹، دوره ۵، شماره ۱۵، صفحه ۸۷.
- ↑ صبورنژاد، ریحانه، «بررسی رابطه عمل به باورهای دینی و امیدواری با رضایت از زندگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران»، مجله رویش روانشناسی، سال هفتم، اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۲ (پیاپی ۲۳)، ص۲۲۳.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۱.
- ↑ «این از آن روست که آنان از آنچه خداوند را به خشم میآورد پیروی کردند و خشنودی او را نپسندیدند و (خداوند) کردارهایشان را از میان برد» سوره محمد، آیه ۲۸.
- ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج۳، ص۱۰۰.
- ↑ ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.