آیه علم الکتاب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از آیه ۴۳ سوره رعد)
آیه علم الکتاب
ترجمه آیه
و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس
مشخصات آیه
بخشی ازآیهٔ ۴۳ سورهٔ رعد از جزء ۱۳ قرآن کریم
محتوای آیه
شأن نزول آیهآیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است
مصادیق برای آیهمراد از کتاب، لوح محفوظ است و مراد از "من عنده" امیرالمؤمنین(ع)
دلالت آیه
  • امیرالمومنین شاهد رسالت
  • امیرالمومنین عالم به کتاب
  • عصمت عالم به کتاب الهی

متن آیه: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱]

مقدمه

یکی از آیاتی که شیعه برای عصمت امامان به آن استدلال کرده، آیه علم الکتاب است. استدلال به این آیه همچون سایر آیات مترتب بر چند مطلب است:

ماهیت شهادت خدا

شهادت خداوند به دو صورت است؛ یکی شهادت قولی خدا به رسالت نبی اکرم (ص) مثل ﴿يس * وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ[۲]، دیگری شهادت فعلی خدا به واسطه اعطای معجزات به نبی اکرم (ص) مثل قرآن که شهادت خداوند بر صدق ادعای نبوت است[۳].

مصداق

﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ: در اینکه مراد از کتاب چیست و ﴿مَنْ عِنْدَهُ چه کسی می‌باشد، چند احتمال وجود دارد:

  1. مراد از کتاب، کتاب‌های آسمانی پیش از قرآن باشد و منظور از عالم به کتاب، علمای یهود و نصاری باشند.

اما باید گفت اگرچه علمای یهود و نصاری به کتاب‌های خود عالم بودند، اما آنان کافر بودند و هرگز علیه خودشان گواهی نمی‌دادند. # منظور از کتاب، همان کتاب‌های آسمانی قبل از قرآن باشد و مراد از عالم به کتاب، علمای یهود و نصاری باشند که بعداً به اسلام گرایش پیدا کردند و مسلمان شدند، مثل سلمان و عبدالله بن سلام و تمیم الداری. اما این احتمال هم صحیح نیست، چون سوره رعد و آیه مورد بحث در مکه نازل شده است و افراد نام‌برده در مدینه مسلمان شدند، لذا معنا ندارد، افرادی که هنوز کافرند علیه آیین خود گواهی دهند[۴].

  1. مراد از کتاب، لوح محفوظ باشد و عطف ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ بر الله از باب عطف صفت بر اسم ذات باشد و معنا چنین باشد: "خداوند و کسی که دارای این صفت است و از لوح محفوظ آگاهی دارد (که تمام حقایق جهان در آن ثبت است) گواه رسالت توست". در پاسخ باید گفت که این احتمال هم صحیح نیست، چون ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ که عطف بر الله شده است ظاهراً غیر از خداوند است و ثانیاً در عربی عطف صفت بر صفت شایع است، ولی عطف وصف بر ذات چنین نیست، مثل ﴿تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ * غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ...[۵]، لذا مراد از ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ نمی‌تواند خداوند باشد.
  2. منظور از کتاب، لوح محفوظ و مراد از ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) باشد.

این احتمال بر اساس قرائن داخلی قرآن و قرائن خارجی که ذیلاً بررسی می‌گردد، صحیح است[۶].

آیا کتاب، همان لوح محفوظ؟

از آیات متعدد، این مطلب به دست می‌آید که تمام حقایق جهان در مجموعه‌ای وجود دارد که قرآن کریم از آن به کتاب مبین[۷] و یا امام مبین[۸] و یا لوح محفوظ، تعبیر کرده است، مثل: ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ * فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ[۹].

حال با فرض اینکه مراد از کتاب، لوح محفوظ باشد، این سؤال مطرح است که آیا می‌توان به حقایق لوح محفوظ آگاهی پیدا کرد و اصولاً چه کسانی و در چه حدی می‌توانند از لوح محفوظ آگاهی پیدا کنند؟!

آیا کسی به لوح محفوظ دسترسی دارد؟

مطهرون، عالمان به لوح محفوظ

قرآن کریم در سوره واقعه می‌فرماید: ﴿فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ * وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ * إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۱۰].

در این آیات ابتدا به جایگاه ستارگان سوگند یاد می‌شود، و آنگاه عظمت این سوگند مورد تأکید قرار می‌گیرد. این نکته لازم به ذکر است که اگر سوگندی عظیم و دارای اهمیت باشد، حاکی از اهمیت و عظمت حقیقتی است که برای آن حقیقت، سوگند خورده شده است و آن حقیقت این است که "همانا این قرآنی است گرامی، در کتابی مکنون و محفوظ قرار دارد که جز افرادی که از تطهیر ویژه الهی برخوردارند آن را مس نمی‌کنند".

در نگاه نخست، مس به ظاهر قرآن، جز برای افراد با طهارت حرام است. اما با دقت بیشتر می‌فهمیم که منظور، مس ظاهری قرآن نیست و ضمیر در ﴿لَا يَمَسُّهُ به قرآن برنمی‌گردد، بلکه مراد از مس، تماس معنوی و مقصود از مطهرون، کسانی هستند که خداوند آنان را از طهارت ویژه بهره‌مند کرده است. بنابراین ضمیر ﴿لَا يَمَسُّهُ به کتاب مکنون برمی‌گردد، چون:

  1. جمله ﴿لَا يَمَسُّهُ ظهور در اخبار دارد نه انشاء، چون ظاهراً این جمله وصف است و انشاء نمی‌تواند وصف باشد و اگر انشاء بود به معنای تحریم مس به ظاهر قرآن بود.
  2. به واسطه قرابت ﴿كِتَابٍ مَكْنُونٍ به ﴿لَا يَمَسُّهُ، ضمیر، به کتاب مکنون برمی‌گردد نه به قرآن که قبل از آن بوده است.
  3. قرآن کریم به این توصیف شده که در کتاب مکنون قرار دارد و در دسترس انسان‌های معمولی نیست و این با تحریم مس تناسب ندارد.
  4. کسانی که دارای وضو، غسل و تیمم هستند، از آنها به متطهر تعبیر می‌شود نه مطهر.

با توضیح فوق، روشن شد که جز افراد مطهر کسی نمی‌تواند از لوح محفوظ یا کتاب مکنون مطلع شود و از حقایق آن آگاه گردد[۱۱].

مطهرون حقیقی

بعضی از مفسران اهل سنت "مطهرون" را در انحصار فرشتگان می‌دانند[۱۲]. اما قرآن کریم در سوره بقره[۱۳] وقتی قضیه حضرت آدم (ع) و آگاهی و علم او از اسماء الهی را بیان می‌کند و سپس سجده فرشتگان را در مقابل او، آن حضرت را خلیفه خدا و انسان کامل و او را معلم فرشتگان و برتر از آنها یاد می‌کند، لذا مطهرون در انحصار فرشتگان نیست، بلکه از میان انسان‌ها افرادی هستند که دارای طهارت ویژه الهی‌اند؛ مثلاً آیه تطهیر که در شأن اهل بیت پیامبر (ص) نازل شده بر طهارت ویژه آنها دلالت کامل و تام دارد؛ بدین معنا که از جانب پروردگار عالم به این موهبت الهی نائل گردیده‌اند.

از طرفی قرائن داخلی آیه مثل اراده تکوینی الهی بر اذهاب رجس که دال بر تحقق طهارت آنهاست، به همراه تأکید با ضمایر و مفعول مطلق ﴿تَطْهِيرًا که به صورت نکره آمده و کلمه ﴿إِنَّمَا که نشانه حصر است، دال بر طهارت آنها می‌کنند. همچنین قرائن خارجی موجود، مثل روایات متواتر که فریقین آن را نقل کرده‌اند و شأن نزول آیه تطهیر را خمسه طیبه یا امامان به همراه پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س) می‌دانند و نیز اجماع فریقین بر آنکه قابل انکار نیست و قرائن دیگر که در جای خود بحث گردید همگی بر این گواه‌اند که اهل بیت پیامبر (ص) ﴿مُطَهَّرُونَ حقیقی هستند[۱۴].

در اینجا برای نمونه به دو روایت استناد می‌شود:

  1. حکیم ترمذی و طبرانی و ابن مردویه و ابو نعیم و بیهقی در کتاب"الدلائل" از ابن عباس روایت کرده‌اند که پیامبر (ص) فرمود: خداوند تعالی خلایق را به دو بخش تقسیم نمود و مرا در بخش برتر قرار داد و این است قول خداوند ﴿وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ[۱۵]، ﴿وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ[۱۶] و من از اصحاب یمین و بهترین آنها هستم. سپس دو قسم مذکور را به سه بخش کرده و مرا در بهترین آنان قرار داد و این است قول خداوند ﴿فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ[۱۷] و من از سابقین و بهترین آنها هستم. سپس این سه گروه را قبیله‌هایی چند قرار داد، چنانکه فرمود ﴿وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۱۸] و من پرهیزگارترین و گرامی‌ترین آنان نزد خداوندم و فخر نمی‌کنم. سپس قبیله‌ها را در خانه‌ها و مرا در بهترین آنها قرار داد و فرمود ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۹] پس من و اهل بیتم از (پلیدی) گناهان، پاک قرار داده شدیم[۲۰].
  2. از عمر بن علی از پدرش علی بن الحسین (ع) روایت است که فرمود: حسن بن علی (ع) بعد از شهادت امام علی (ع) برای مردم خطبه خواند و فرمود: در این شب مردی از دنیا رفت که نه از انسان‌های گذشته کسی در عمل از او پیشی گرفته بود و نه از آیندگان کسی به وی خواهد رسید. پیامبر (ص) در جنگ‌ها پرچم خویش را به وی می‌داد و او به مقاتله برمی‌خواست؛ در حالی که جبرئیل در جانب راست و میکائیل در جانب چپ وی قرار داشت و او باز نمی‌گشت جز اینکه خداوند پیروزی را به دست وی قرار می‌داد. او از خویشتن زرد و سفیدی (مالی)، جز هفتصد درهم که از عطایای وی افزون آمده بود به جای نگذاشت که می‌خواست با آن برای اهل خویش خادمی خریداری کند. سپس فرمود: ای مردم کسی که مرا می‌شناسد که می‌شناسد و کسی که نمی‌شناسد، من حسن بن علی هستم و من فرزند پیامبر (ص) و فرزند جانشین وی و فرزند بشیر و نذیر و فرزند کسی هستم که به اذن خدا مردم را به خدا دعوت می‌کرد و فرزند چراغ روشن الهی هستم. من از اهل بیتی هستم که جبرئیل به سوی ما فرود می‌آمد و از نزد ما صعود می‌کرد. از اهل بیتی هستم که خداوند پلیدی را از آنان دور گرداند و آنان را به طهارت ویژه پاکیزه ساخت. من از اهل بیتی می‌باشم که خداوند دوستی آنان را بر هر مسلمانی، واجب قرار داد و خداوند تعالی به پیامبرش (ص) فرمود: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا[۲۱]. پس انجام کار نیک، دوستی ما اهل بیت است[۲۲].

با توجه به قرائن آیه و روایات قطعی فریقین، آیه تطهیر مربوط به پیامبر (ص) و امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع)است[۲۳]. بنابراین با توجه به آیه تطهیر و روایات شأن نزول، اهل بیت که حضرت امیرالمؤمنین (ع) در رأس آنان است، از تطهیر ویژه الهی برخوردارند و مشمول آیه ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۲۴] می‌باشند که می‌توانند از لوح محفوظ و حقایق آن آگاهی داشته باشند[۲۵].

شأن نزول آیه

در این ارتباط می‌توان به روایت ذیل اشاره کرد:

  1. علامه ثعلبی و حاکم حسکانی از ابو سعید خدری و ابن عباس و عبدالله بن سلام روایت کرده‌اند که ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ امیرالمؤمنین علی (ع) است[۲۶].
  2. ابن‌شهرآشوب می‌گوید: "محمد بن مسلم و ابو حمزه ثمالی و جابر بن یزید از امام باقر (ع) و علی بن فضال و فضیل بن یسار و ابوبصیر از امام صادق (ع) و احمد بن محمد حلبی و محمد بن فضیل از امام رضا (ع) روایت کردند و نیز از موسی بن بن جعفر (ع) و از زید بن علی و محمد بن حنفیه و سلمان فارسی و ابو سعید خدری و اسماعیل سدی نقل شده است که مراد از ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ، علی بن ابی‌طالب (ع) است[۲۷].
  3. در احادیث شیعه به طرق متعدد آمده که مراد از ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ، علی (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) می‌باشند[۲۸].
  4. در کافی از برید بن معاویه از امام باقر (ع) نقل می‌کند که: از امام باقر (ع) درباره آیه کریمه ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ پرسید که منظور از ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ چه کسی است؟ فرمودند: تنها ما امامان معصوم را اراده کرده است و علی (ع) نخستین و برترین و بهترین ما پس از پیامبر (ص) است[۲۹].

از اینها که بگذریم اگر منظور از کتاب، قرآن کریم به ضمیمه دیگر کتاب‌های آسمانی باشد باز هم از روایات زیاد، از جمله حدیث ثقلین، استفاده می‌شود که امام علی (ع) عالم به کتاب است[۳۰].

از جمع‌بندی سخنان گذشته به‌دست می‌آید که استدلال به این آیه برای اثبات عصمت امامان، مبتنی بر چند مطلب است:

  1. منظور از کتاب در آیه، یا قرآن است یا کتاب‌های آسمانی دیگر با اینکه مراد از کتاب، لوح محفوظ است. بنابراین مراد از کتاب، هر چه که باشد، بنابر آیات قرآن فقط "مطهرون" به تمام حقایق آن آگاهی دارند.
  2. بنابر تفسیر و معنای آیه تطهیر، اطلاق "مطهرون" فقط به اهل بیت پیامبر اختصاص دارد.
  3. اهل بیت پیامبر (ص) بنابر روایات فریقین خمسه طیبه‌اند که آیه تطهیر در شأن آنان نازل گردیده است. از طرفی بنابر روایات و اجماع خاصه، آیه تطهیر شامل همه امامان می‌گردد و آن بزرگواران جزء اهل بیت پیامبر (ص) می‌باشند.
  4. شأن نزول آیه علم الکتاب حضرت علی (ع) است که در این آیه، شهادتش قرین شهادت خداوند قرار گرفته است.
  5. با توجه به شأن نزول آیه، امام علی (ع) عالم به کتاب، و به حکم آیه تطهیر و آیات دیگر حضرت علی (ع) مطهر و معصوم است.
  6. با توجه به روایات دیگر که در باب شأن نزول نقل گردید، ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ حضرت علی و فرزندان پاک او از امامان معصوم (ع) می‌باشند که به حکم آیه تطهیر، عصمت آنان از ابتدای عمر تا لحظه مرگ در دو بعد علم و عمل ثابت می‌گردد، لذا دو آیه تطهیر و علم الکتاب، با کمک یکدیگر و به ضمیمه روایات، عصمت امامان را به صورت مطلق ثابت می‌کند. بنابراین با توجه به کثرت روایات و قرائن داخلی قرآن، مثل آیه تطهیر و آیه مطهرون در سوره واقعه، نمی‌توان هیچ اشکالی به آن گرفت و دلالتش بر عصمت مطلق امامان، تام است. بنابراین همان‌گونه که مرحوم بهبهانی[۳۱] از احتجاج نقل می‌کند آیه علم الکتاب از بزرگترین فضایل امام علی (ع) شمرده می‌شود که هم به اعلم بودن علی (ع) و فرزندانش و هم به عصمت آنان شهادت می‌دهد»[۳۲].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
  2. «یا، سین * سوگند به قرآن حکیم * که تو از فرستادگانی» سوره یس، آیه ۱-۳.
  3. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۲۵-۲۳۴.
  4. معالم التنزیل، ج۳، ص۳۴۶؛ جلال الدین سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۶.
  5. «فرو فرستادن این کتاب، از سوی خداوند پیروزمند داناست * آمرزنده گناه و پذیرای توبه.».. سوره غافر، آیه ۲-۳.
  6. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۲۵-۲۳۴.
  7. ﴿وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ «و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است» سوره نمل، آیه ۷۵؛ ﴿وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ «و همسنگ ذرّه‌ای در زمین یا در آسمان، از پروردگارت پنهان نمی‌ماند و هیچ چیز کوچک‌تر و یا بزرگ‌تر از آن نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است» سوره یونس، آیه ۶۱؛ ﴿لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ «و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین از (دید) او دور نمی‌ماند و خردتر و کلان‌تر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.
  8. ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ «و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  9. «(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است * در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱-۲۲.
  10. «نه، سوگند می‌خورم به جایگاه (فلکی) ستارگان * و این، اگر بدانید بی‌گمان سوگندی سترگ است * که این قرآنی ارجمند است * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۵-۷۹.
  11. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۲۵-۲۳۴.
  12. روح المعانی، ج۲۷، ص۱۵۴.
  13. ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ * وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید * و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای * فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟ * و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۰-۳۴.
  14. حدیث کساء؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۳ - ۴۹۵؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۶.
  15. «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
  16. «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.
  17. «(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۸-۱۰.
  18. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  19. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  20. الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹؛ یعقوب بن سفیان، المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۴۹۸.
  21. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  22. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۷۲.
  23. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ص۱۳۳-۱۳۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲؛ الدر المنثور، ج۶، ص۱۹۸؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۹-۱۲.
  24. «که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۹.
  25. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۲۵-۲۳۴.
  26. الکشف و البیان، ج۱، ص۲۵۸؛ احقاق الحق، ج۳، ص۲۵۱ و ۲۸۴؛ ج۲۰، ص۷۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۰۰.
  27. مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۳۰۹.
  28. اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹؛ نورالثقلین، ج۴، ص۸۷-۸۸؛ ج۲، ص۵۲۱-۵۲۴.
  29. اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹؛ نورالثقلین، ج۴، ص۸۷-۸۸؛ ج۲، ص۵۲۱-۵۲۴.
  30. سنن ترمذی، ج۵، ص۳۲۸-۳۲۹؛ مسند احمد، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹؛ ج۵، ص۱۸۹-۱۹۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص۹۳؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۳۳۹-۳۴۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۶؛ علامه مجلسی، مرآة العقول، ج۳، ص۳۴-۳۵.
  31. مصباح الهدایه، ص۴۳.
  32. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۲۵-۲۳۴.