جایگاه انتظار در اندیشه سیاسی امام خمینی
مقدمه
- در پانزده خرداد ۱۳۴۲، حرکتی در کشور آغاز شد که مبدأ تحولی شگرف در زندگی اجتماعی - فرهنگی مردم مسلمان ایران بود و پس از پانزده سال، به مهمترین تحول اجتماعی - سیاسی قرن بیستم تبدیل شد آنچه این حرکت را تا این اندازه تحولساز و اثرگذار کرد، رهبری رادمردی بود که با پشتوانهای عظیم و غنی از فرهنگ و معارف اسلام ناب محمدی در ورای همه جریانهای فکری حاکم بر کشور، به هدایت این حکومت پرداخت. بیتردید، باید گفت که سرزمین دلاورپرور ایران در تمامی دوران حیات خود، رهبری به این عظمت که هم بتواند با تسخیر قلوب مردم، مهمترین تحول معنوی را در کشور ایجاد کند و هم با اقتدار تمام کشور را در توفان سهمگین توطئه، تجاوز و خیانت، به بهترین شکل، راهبری و هدایت کند، به خود ندیده است. امروز با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند شناخت خطوط اصلی حرکت حضرت امام خمینی و مبانی فکری ایشان است، توجه به آن اصول و مبانی میتواند انقلاب اسلامی را در صراط مستقیم حفظ کند و آن را از آسیبها در امان بدارد. با بررسی اندیشهها و آثار مکتوب حضرت امام خمینی و همچنین رهنمودهای ایشان در سالهای پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به روشنی میتوان دریافت که باور مهدوی و فرهنگ انتظار جایگاه و نقش برجستهای در اصول و مبانی فکری آن رهبر فرزانه داشته و حرکت سیاسی ایشان به شدت متأثر از این باور و فرهنگ بوده است. برای شناخت جایگاه باور مهدوی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی و تأثیری که فرهنگ انتظار در اهداف کلان و استراتژی بلندمدت ایشان گذاشته بود، بخشهایی از رهنمودهای ایشان را که در دورههای مختلف انقلاب اسلامی بیان شده است، بررسی میکنیم. بررسی این رهنمودها میتواند ما را در شناخت اصول اساسی اندیشه امام راحل در سیاست داخلی و خارجی و شناسایی دلیل کینه و عناد استکبار جهانی نسبت به امام و انقلاب اسلامی و درک انگیزه تلاشهای بیپایانی که برای استحاله نظام اسلامی صورت میگیرد، یاری رساند[۱].
احیای مفهوم انتظار
امام امت به یاری پشتوانه غنی فکری و مبانی نظری خود که مبتنی بر منابع و متون اصیل اسلامی و به دور از هر گونه شائبه التقاط و خودباختگی بود، در طول زندگی پربرکتش، قاموسی عظیم از مفاهیم اسلامی را تدوین کرد که در سراسر تاریخ حیات فکری - فرهنگی مردم مسلمان ایران بیسابقه بود؛ زیرا در این قاموس، واژهها نه در صفحههای محدود کتاب، بلکه در صفحهای به گستردگی زندگی اجتماعی - فرهنگی مردم معنا میشد. در قاموس مفاهیمی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تدوین آن را آغاز کرد، واژههایی چون ایثار، جهاد، شهادت، امر به معروف و نهی از منکر و... که سالها به فراموشی سپرده شده بودند، حیات دوباره یافتند. همچنین واژه "انتظار" که سالها با سکون و سکوت، تحمل ستم و دم فروبستن و در یک کلمه، ماندن و در جا زدن به امید برآمدن دستی از غیب، مترادف شمرده میشد، مفهومی دیگر یافت، این بار "انتظار"، نه به عنوان عاملی برای خاموش ساختن روح سرکش اجتماع، بلکه به عنوان ابزاری به برای دگرگون کردن وضع موجود و حرکت به سوی آینده موعود به کار گرفته شد. برای آشنایی هر چه بیشتر با مفهوم "انتظار" در فرهنگ واژگان امام راحل و درک نقش عظیمی که آن فرزانه دوران در احیای اندیشه انتظار داشت، اکنون بخشی از سخنان ایشان را که در این زمینه ایراد شده است، بررسی میکنیم.
- انتظار، زمینهساز قدرت اسلام: حضرت امام با ژرفاندیشی تمام، احیای فرهنگ انتظار را وسیلهای برای تحقق دوباره قدرت و شوکت گذشته مسلمانان در جهان میدانست. ایشان در یکی از سخنان خود که در اولین سال استقرار نظام اسلامی ایراد کرد، با بیان مفهوم "انتظار فرج"، وظیفه منتظران حضرت صاحب الامر (ع) را چنین برشمرد: همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود[۲]. در مفهومی که حضرت امام خمینی از "انتظار" ارائه داد، نه تنها از سکون و سکوت و تن دادن به وضع موجود خبری نیست، بلکه سخن از کوشش برای تحقق قدرت اسلام و آماده شدن زمینه ظهور است که این با مفهومی که سالها تلاش میشد از "انتظار" در اذهان مردم جا داده شود، بسیار فاصله دارد.
- انتظار و تکلیف در عصر غیبت: جانمایه اندیشه امام خمینی و موضوعی که همواره در نظر و عمل، مورد توجه ایشان بود، عمل به وظیفه و ادای تکلیف الهی است و همین موضوع، دیدگاه ایشان را در زمینه انتظار فرج از دیگر دیدگاهها متمایز میسازد. در یکی از سخنان امام راحل در این زمینه چنین آمده است: من امیدوارم که ان شاءالله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب، وعده خداست و تخلف ندارد. لکن آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم شود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عرصه، وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را؛ لکن با انتظار تنها نمیشود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی - الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم. کسی که برای رضای خدا ان شاءالله مشغول انجام وظیفه است، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است، هیچ امری مورد قبول همه نیست. کار انبیا هم مورد قبول همه نبوده است، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند و قصور در آن کاری که به آنها محول شده بود، نکردند، گرچه مردم اکثرا گوش ندادند به حرف انبیا. ما هم آن چیزی که وظیفهمان هست، عمل میکنیم و باید بکنیم، گرچه بسیاری از این عمل ناراضی باشند یا بسیاری هم کارشکنی بکنند[۳].
- نقد دیدگاههای موجود: برای درک بیشتر برداشت حضرت امام خمینی از موضوع انتظار باید دیگر برداشتها را نیز در کنار این برداشت مطالعه کرد. از این رو، در اینجا دیدگاههای متفاوتی را که در موضوع انتظار فرج بیان شده است، از زبان امام خمینی نقل میکنیم تا تفاوت دیدگاه ایشان با دیگر دیدگاهها به خوبی روشن شود. رهبر فقید انقلاب اسلامی در یکی از سخنان خود، دیدگاههای متفاوتی را که در زمینه "انتظار فرج" وجود دارد، دستهبندی و به شرح زیر نقد و بررسی میکند:
- دیدگاه کسانی که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت (ع) میدانند: بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (ع) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم، بسیار مرد صالحی بود. یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند[۴].
- دیدگاه کسانی که وظیفه فرد مسلمان نسبت به جامعه خود را به فراموشی سپردهاند و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غفلت میورزند: یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم. ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءالله درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که صالح بودند[۵]. امام خمینی در نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده میفرماید: ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست. لکن ما نمیتوانیم اینکه هست، این است که حضرت عالم را پر میکند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید[۶].
- دیدگاه کسانی که به استناد برخی روایات میگویند ما نباید در زمان غیبت، با انحرافها و مفاسدی که در جامعه وجود دارد، کاری داشته باشیم، بلکه باید جامعه را به حال خود واگذاریم تا زمینه ظهور حضرت به خودی خود فراهم شود: یک دستهای میگفتند که خب، باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند؛ گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود[۷].
- دیدگاه کسانی که معتقدند ما نه تنها نباید جلوی گناهانی را بگیریم که در جامعه وجود دارد، بلکه باید به آن دامن هم بزنیم تا زمینه ظهور حضرت حجت (ع) هر چه بیشتر فراهم شود: یک دستهای از این بالاتر بودند. میگفتند باید دامن زد به گناهان دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند؛ اشخاص سادهلوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند[۸]. امام امت که از دو دیدگاه اخیر به شدت انتقاد میکند و در ادامه سخنانشان میفرماید: یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست. این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف میآورند، برای چه میآیند؛ برای اینکه گسترش دهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه میکنند؟ حضرت میآیند، میخواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت که بعضیهایشان بازیگرند و بعضیهایشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است برای اینکه حضرت دیر میآیند... ما باید دعاگوی امریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد، حضرت میخواهند همین را برش دارند[۹].
- دیدگاه کسانی که هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت را خلاف شرع میدانند و عقیده دارند این کار با نصوص روایات مغایر است: یک دسته دیگری بودند که میگفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند، علم مهدی به عنوان مهدویت بلند کند. حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این است که با تکلیفمان دیگر ساقط است؟[۱۰]
ایشان در ادامه کلامشان، نتایج چنین دیدگاهی را بررسی میکند و میفرماید: اینکه میگوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر میکند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه میگوید حکومت نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود، همه هم را بکشند، همه به هم ظلم کنند برای اینکه حضرت بیاید، حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دسته سیاستی این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد[۱۱]. ایشان در ادامه میافزاید: اینهایی که میگویند که هر عَلَمی بلند بشود... خیال کردند که هر حکومتی باشد، این برخلاف انتظار فرج است، اینها نمیفهمند چی دارند میگویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند. نمیدانند دارند چی چی میگویند، حکومت نبودن؛ یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهی رفتار کنند. ما اگر فرض میکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست و این نفهمها نمیدانند دارند چی میگویند[۱۲].
حضرت امام خمینی در پایان بررسی دیدگاههای یاد شده، دیدگاه خود را درباره مفهوم انتظار فرج به صراحت چنین مطرح میکند: البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم. اگر میتوانستیم، میکردیم، اما چون نمیتوانیم بکنیم، ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمیتوانیم بکنیم. چون نمیتوانیم، باید او بیاید تا بکند، ولی باید فراهم کنیم کار را فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک کنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت[۱۳]. فرمایش امام است، یادآور این حدیث نبوی است که: "مردمی از مشرق زمین بهپا میخیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده میسازند"[۱۴]. انتظار در قاموس امام خمینی مفهومی جز آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی دولت کریمه حضرت ولی عصر (ع) ندارد و این همان است که در فرهنگ شیعی بدان اشاره شده و در روایات معصومین (ع) از آن سخن به میان آمده است. اینجاست که هر پژوهشگر با انصافی به نقش عظیم حضرت امام خمینی در احیای اندیشه انتظار، اعتراف و اقرار خواهد کرد که هیچ قیام و جنبش اصلاحطلبانهای در طول قرون گذشته، به اندازه حرکت رهاییبخش ایشان، در زمینهسازی برای ظهور حضرت حجت (ع) تأثیر نداشته است[۱۵].
ارائه برداشتی متفاوت از مفهوم حجت
ایشان با بیان مفهومی عمیق و بدیع از "حجت بودنِ امام معصوم" اعلام میدارد چون خداوند در روز قیامت به سبب وجود امام زمان [و پدران بزرگوارش، بر بندگان، احتجاج و نسبت به عمل بر اساس سیره، رفتار و گفتار این بزرگواران از مردم بازخواست میکند، بر آنان لازم است همه تلاش خود را برای تحقق سیرت امامان معصوم (ع) در جامعه به کار بندند و در این زمینه هیچ عذر و بهانهای از آنها پذیرفته نمیشود. حضرت امام خمینی در کتاب البیع خود، هنگام بررسی ادله ولایت فقیه، توقیع شریف حضرت صاحب الامر (ع) را نقل میکند: ... و اما در رویدادهایی که برای شما پیش میآید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم[۱۶]. آنگاه میفرماید: مقصود از حجت خدا بودن امام معصوم این نیست که فقط بیانکننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانی چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچ کس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است، بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش (ع) این است که خداوند تعالی به سبب وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگیشان، بر بندگان احتجاج میکند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینههای حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرمؤمنان (ع) برای تمام فرمانداران و حاکمان ستمپیشه، حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همه آنان در تعدی از حدود الهی و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچی از قوانین اسلامی بسته است. همین گونهاند دیگر حجتهای خداوند، به ویژه حضرت ولی عصر (ع) که عدل را در میان مردم میگستراند و زمین را از قسط پر میکند و بر اساس نظامی عادلانه بر مردم حکم میراند[۱۷]. براساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی ایران میفرمود: ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم ان شاءالله به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایی که الان به کار گرفته شدهاند در کشور ما، [...] باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی (ع)[۱۸][۱۹].
تلاش برای تحقق عدالت در عصر غیبت
حضرت امام خمینی تلاش برای تحقق عدالت و جلوگیری از ستم در عصر غیبت را تکلیف الهی میدانست و همه مسلمانان را دعوت میکرد تا سر حد توان خود، این تکلیف الهی را به انجام رسانند: ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست. لکن ما نمیتوانیم اینکه هست، این است که حضرت، عالم را پر میکنند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید[۲۰]. البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم. اگر میتوانستیم میکردیم، اما چون نمیتوانیم بکنیم، ایشان باید بیایند[۲۱][۲۲].
زمینهسازی برای ظهور امام مهدی (ع)
از سخنانی که حضرت امام (ع) در دورههای مختلف انقلاب اسلامی ایراد فرمودند، به خوبی استفاده میشود که ایشان برپایی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران را در منزلگاه در طریق رسیدن به سر منزل مقصود و تشکیل حکومت عدل مهدوی میدانست و بر این باور بود که باید با اجرای کامل احکام اسلامی در عصر غیبت، زمینه را برای ظهور امام مهدی (ع) فراهم آورد. در اینجا برخی از این سخنان را مرور میکنیم: امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای حضرت بقیة الله (ع) باشد[۲۳]. امید است که این انقلاب جرقه و بارقهای الهی باشد که انفجاری عظیم در تودههای زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیهالله (ع) منتهی شود[۲۴]. من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولی عصر (ع) هست[۲۵]. ان شاءالله اسلام را آن طور که هست در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند... و زور و ظلم و جور از دنیا بر طرف بشود و مقدمه باشد، برای ظهور ولی عصر (ع)[۲۶]. مسئولان ما باید بدانند که انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (ع) است[۲۷]. خداوند همه ما را از قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به سر منزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت، حضرت مهدی موعود (ع) رد کنیم[۲۸][۲۹].
برائتجویی از کافران و مشرکان
امام راحل در سراسر دوران مبارزه خویش، بر شعار "نه شرقی، نه غربی" به عنوان یکی از اصول اساسی انقلاب اسلامی پای میفشرد و تا آخرین لحظه حیات پربرکت خود هم حاضر به عقبنشینی از این شعار اصلی انقلاب نشد. آنچه امام امت را وا میداشت اینگونه بر این اصل پافشاری کند، احساس عزتی بود که او در پرتو ولایت ائمه معصومین (ع) به ویژه امام عصر (ع) بدان دست یافته بود. ایشان نمیتوانست بپذیرد که مردم مسلمان ایران در عین پذیرش ولایت آخرین حجت خدا، امام زمان (ع) سر در گرو ولایت طاغوتهای شرق و غرب داشته باشند. این بود که قاطعانه اعلام میکرد: هیهات که امت محمد (ص) و سیرابشدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلتبار و اسارت غرب و شرق تن در دهند[۳۰].
از این بالاتر، التزام به اصل "نه شرقی، نه غربی" را وظیفه مسلمانان جهان میشمرد و پشت کردن به این اصل را پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا (ص) و ائمه هدی: و پذیرش آن را "شرط ورود به صراط نعمت حق" میدانست؛ شعار "نه شرقی و نه غربی" ما شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیمکننده سیاست واقعی عدم تعهد کشورهای اسلامی و کشورهایی است که در آینده نزدیک و به یاری خدا، اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت میپذیرند و ذرهای هم از این سیاست عدول نخواهد شد و کشورهای اسلامی و مردم مسلمان جهان باید نه وابسته به غرب و اروپا و آمریکا و نه وابسته به شرق و شوروی باشند، که ان شاءالله به خدا و رسول خدا (ص) و امام زمان (ع) وابستهاند. و به طور قطع و یقین، پشت کردن به این سیاست بین المللی اسلام، پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) است و نهایتا مرگ کشور و ملت ما و تمامی کشورهای اسلامی است، و کسی گمان نکند که این شعار، شعار مقطعی است؛ که این سیاست، ملاک ابدی مردم ما و جمهوری اسلامی ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است؛ چرا که شرط ورود به صراط نعمت حق، برائت و دوری از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامی باید پیاده شود[۳۱][۳۲].
احیای هویت اسلامی مسلمانان
حضرت امام خمینی به این وعده قرآن کریم را که میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۳۳]. با جان و دل پذیرفته بود. از اینرو، با صلابت تمام بیان میداشت: من با اطمینان میگویم اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری بر طرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد[۳۴].
ایشان به خوبی آگاه بود که رسیدن به این هدف، مستلزم احیای هویت اسلامی مسلمانان و بازگشت آنان به اصول اساسی خویش است. از این رو، یکی از اهداف مهم جمهوری اسلامی ایران را تلاش برای احیای این هویت و توجه دادن مسلمانان به اصول و مبانی فکر دینی میدانست و میفرمود: من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلو جاهطلبی و فزونطلبی صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد[۳۵][۳۶].
گسترش نفوذ اسلام در جهان
اعتقاد به حقانیت اسلام و ایمان به بطلان دیگر مکتبها و مسلکها، به صورت بالقوه این توان را دارد که هر فرد مؤمن و معتقدی را به تلاش برای گسترش بیشتر اسلام را دارد. در این میان، امام خمینی و به عنوان رهبری که افقهای دیدش همه جهان را در مینوردید و به چیزی کمتر از حاکمیت جهانی اسلام دل نمیبست، به این موضوع با دیدی دیگر نگاه میکرد. ایشان با صراحت اعلام میکرد که در پی نابودی همه نظامهای استکباری و گسترش نظام اسلامی در سراسر جهان است: البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین المللی اسلامیمان بارها اعلام نمودهایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعهطلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ میگذارد، از آن باکی نداریم و استقبال میکنیم ما درصدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیسم، سرمایهداری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم به لطف خدا و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم[۳۷]. ایشان در پیامی دیگر، تلاش برای گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با سلطه جهان خواران را اقدامی برای زمینهسازی ظهور منجی و مصلح کل میداند و میفرماید: ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه سیستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت، صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی است، به سیطره و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلقه حق، امام زمان (ع) هموار میکنیم[۳۸]. امام راحل در بخش دیگری از همین پیام، روشنفکران جهان اسلام را به تلاش آگاهانه برای دگرگون کردن جهان سرمایهداری و کمونیسم فراخوانده است و چنین میفرماید: روشنفکران اسلامی همگی با علم و آگاهی باید راه پر فراز و نشیب دگرگون کردن جهان سرمایهداری و کمونیسم را بپیمایند و تمام آزادیخواهان باید با روشنبینی و روشنگری، راه سیلی زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها خصوصا امریکا را بر مردم سیلیخورده کشورهای مظلوم اسلامی و جهان سوم ترسیم کنند[۳۹][۴۰].
ایجاد حکومت جهانی اسلام
برخی از اندیشمندان علوم سیاسی بر این باورند که هرگاه یک نهضت و انقلاب مردمی به نظام و حکومت، تبدیل و به اصطلاح نهادینه میشود، دوران افول و نزول آن آغاز میگردد و به تدریج، رو به نابودی میگذارد. براساس همین باور، گروهی در تحلیلهایشان مطرح میکنند که دوران انقلاب اسلامی دیگر به سر آمده است. در برابر این دیدگاه باید گفت نهادینه شدن یک حرکت انقلابی، زمانی میتواند موجب افول و سقوط آن شود که آرمانها و ایدهآلهای آن حرکت چنان خرد و حقیر باشد که با براندازی یک نظام سیاسی و تشکیل نظام سیاسی جدید، دیگر حرفی برای گفتن و هدفی برای تلاش کردن نداشته باشد. حضرت امام خمینی در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را در از بین بردن استبداد داخلی و مبارزه با استعمار خارجی در کشور ایران محدود نکرده بود. ایشان در پی گسترش حاکمیت اسلام در سراسر جهان و کوتاه کردن دست ابرقدرتها از همه کشورهای اسلامی بود، ایشان، حرکت خود را در راستای قیام جهانی موعود (ع) میدید و انقلاب اسلامی ایران را مقدمهای برای انقلاب عظیم مهدوی ارزیابی میکرد. از همین رو، تشکیل حکومت اسلامی در ایران هیچ گاه سبب نمیشد ایشان از حرکت باز ایستد و حکومت جهانی مهدی موعود را به فراموشی سپارد: [...] جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیهای روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر مینماید. گویی جهان مهیا میشود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد ۴۲ که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود و میرفت تا عربده شوم ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى﴾[۴۱] از حلقوم فرعون زمان طنینافکند، تا ۲۲ بهمن ۵۷ که پایه حکمرانی جباران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج دو هزار و پانصد ساله فرعونگونه ستمشاهی به دست توانای زاغهنشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراجگریها و حکمفرماییهای شیطان بزرگ و شیطانکهای وابسته و پیوسته به آن در هم پیچیده شد، ایامی معدود بیش نبود، [...] ولی تحولی که کمتر از صد سال بعید به نظر میرسید با تقدیر خدای بزرگ در این ایام معدود و ساعات محدود تحقق یافت و جلوهای از وعده قرآن کریم نورافشانی کرد و چه بسا که این تحول و دگرگونی در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد: لَيْسَ مِنَ اللّهِ بمُسْتَنْكَرٍ که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهی ولی الله الأعظم، صاحب العصر (ع) روشن فرماید و پرچم توحید و عدالتی الهی را در عالم بر فراز کاخهای سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز در آورد. ﴿وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ﴾[۴۲][۴۳].
امام راحل با ژرفاندیشی تمام و با پشتوانه عظیم اعتقاد به انقلاب جهانی حضرت حجت (ع)، مسئولان نظام را از اینکه تنها به ایران بیندیشند برحذر داشت و فرمود: مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (ع) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولین را از وظیفهای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد، باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند[۴۴].
از این رهنمود به خوبی استفاده میشود که امام خمینی (ع) انقلاب اسلامی را زمینهساز انقلاب جهانی مهدی موعود (ع) میدانست. از همین رو، معتقد بود که مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید همه تلاش خود را بر ایجاد آمادگی برای ظهور دولت کریمه امام عصر (ع) قرار دهند و متوجه باشند پرداختن به برنامههای توسعه حتی یک لحظه، آنها را از این هدف بزرگ بازندارد؛ چون غفلت از آن، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد". آنچه گذشت، چند اصل مهم از اصولی بود که امام راحل در تمامی دوران مبارزه خویش بر آنها پافشاری میکرد و به ویژه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای عملی شدن آنها تلاش فراوانی کرد. پافشاری امام بر این اصول، استکبار جهانی را تا سر حد جنون، از انقلاب اسلامی و بنیانگذار آن خشمگین ساخته بود. استکبار جهانی به خوبی دریافته بود که اگر انقلاب اسلامی بتواند این اصول را در عمل اجرا سازد، نتیجهای جز نابودی آنها در بر نخواهد داشت. به همین دلیل، از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش خود را بر ضربه زدن به این انقلاب متمرکز ساخت و با تمام نیرو درصدد نابودی کامل با دستکم، استحاله فرهنگی نظام اسلامی بر آمد.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی، دلایل دشمنی شرق و غرب با انقلاب اسلامی را این گونه تشریح میکند:امروزه غرب و شرقی به خوبی میداند که تنها نیرویی که میتواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خوردهاند و تصمیم گرفتهاند که به هر وسیله ممکن، آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است، نابود کنند. اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و...[۴۵]. امیدواریم مسئولان نظام جمهوری اسلامی و مردم مسلمان ایران با عنایت بیشتر به رهنمودها و وصایای امام راحل بتوانند توطئههای رنگارنگ استکبار جهانی بر ضد انقلاب اسلامی را یکی پس از دیگری خنثی کنند تا این انقلاب بتواند به هدف نهایی خود که زمینهسازی انقلاب مهدوی است، دست یابد: خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامی ما را مقدمه فروریختن کاخهای سیستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملتها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما[۴۶][۴۷].
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای عام چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای خاص چیست؟ (پرسش)
- ارکان انتظار چیست؟ (پرسش)
- عناصر و اجزاء انتظار چیستند؟ (پرسش)
- هدف از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در مکاتب فکری غیر دینی چیست؟ (پرسش)
- نقش انتظار در حرکت توحیدی چیست؟ (پرسش)
- انواع انتظار چیست؟ (پرسش)
- شدت انتظار شخص منتظر چگونه در آرزوها و دعاهای او تجلی پیدا میکند؟ (پرسش)
- لوازم انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین بودا درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا جنیان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- آیا فرشتگان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- چرا گفته میشود امام مهدی منتظر ظهور است؟ (پرسش)
- دلایل انتظار فرج و امید به آینده چیست؟ (پرسش)
- آیا شیعیان در امر انتظار عجول و شتابزده هستند؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم میشود؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب تعطیلی احکام اسلامی میشود؟ (پرسش)
- آیا اندیشه انتظار موعود در امتهای پیشین بوده است؟ (پرسش)
- آیا انتظار در میان ادیان و ملل گوناگون سابقهای دارد؟ (پرسش)
- منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- آفات نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- گونههای احادیث درباره انتظار چیستند؟ (پرسش)
- نمادهای انتظار چیستند؟ (پرسش)
- آیا دعای ندبه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا دعای عهد از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا زیارت آل یاسین از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد جمکران از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد کوفه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد صعصعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد سهله از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا عید نیمه شعبان از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا روز جمعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- چرا کسانی که انتظار امام مهدی را میکشیدهاند بعد از ظهور به مخالفت با ایشان برمیخیزند؟ (پرسش)
- ویژگیهای اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- شیوه ابراز اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- منظور از عمومیت انتظار چیست؟ (پرسش)
- مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش)
- چگونه میتوان انتظار را در جامعه ترویج داد؟ (پرسش)
- آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)
- منظور از انتظار، انتظار فردی است یا انتظار امت؟ (پرسش)
- منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش)
- شرایط انتظار واقعی چیست؟ (پرسش)
- انتظار عملی به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش)
- آیا انتظار به معنای گوشهگیری و احتراز است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج مورد اتفاق همه مسلمین است؟ (پرسش)
- مسئولیت اجتماعی مسلمین درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- کاملترین شکل انتظار عملی برای مقدمه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج با سرنوشت بشریت چه پیوندی دارد؟ (پرسش)
- مقصود از انتظار مسیحا چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار سازنده چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار غیر مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه شیعه درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین زرتشت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین هندو درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه یهود درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه مسیحیت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- علت برداشتهای انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)
- عوامل ایجاد کننده انتظار چیستند؟ (پرسش)
- لوازم تعریف انتظار چیست؟ (پرسش)
- نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با شدت گرفتاریها چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی منتظر چه چیزی است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج باید با قصد قربت باشد؟ (پرسش)
- مراتب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- بالاترین درجه انتظار فرج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- مشاهده وقوع ظلم در زمین چگونه انتظار فرج را در مؤمن تشدید میکند؟ (پرسش)
- چه رابطهای میان انتظار فرج و ایمان وجود دارد؟ (پرسش)
- انتظار منجی در ادوار مختلف دعوتهای الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)
- اندیشه انتظار موعود در اسلام چگونه است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج افضل الاعمال است؟ (پرسش)
- انتظار فرج چیست و چرا بهترین عمل خوانده شده است؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- آیا مکاتب فلسفی نیز انتظار فرج را امری ارزشی میدانند؟ (پرسش)
- آیا در کتاب مقدس یهود سخن از انتظار فرج به میان آمده است؟ (پرسش)
- مقصود از روایات مطلق در باب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟ (پرسش)
- آیا تأخیر در فرج موجب قساوت قلب میشود؟ (پرسش)
- آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالتآور است؟ (پرسش)
- علت سختی انتظار چیست و چرا میگویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی در قبال منتظران و شیعیان چه عنایاتی دارند؟ (پرسش)
- منتظران امام مهدی که در قرنهای گذشته بدون پاین انتظارشان فوت کردهاند؛ چه تضمینی وجود دارد که انتظار ما به ثمر برسد؟ (پرسش)
- آیا انتظار موجب انفعال جامعه نمیشود؟ (پرسش)
- فرج مردم جهان در چیست و چرا انتظار فرج فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ (پرسش)
- خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجاتدهنده بزرگ» چیست؟ (پرسش)
- دعا برای تعجیل فرج چه تأثیری در فرج شیعیان دارد؟ (پرسش)
- دعای اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن به چه منظوری خوانده میشود؟ (پرسش)
- آیات مربوط به ظهور و انتظار کدامند؟ (پرسش)
- انتظار در دیگر روزهای سال چگونه معنا پیدا میکند؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با بهداشت روان چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش)
- فلسفه انتظار چیست؟ (پرسش)
- باور به ظهور امام مهدی چگونه عامل پایداری و استقامت شیعه میشود؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار اهمیت و جایگاه ویژه و برجستهای دارد؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
- دانش آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
- رضایت امام مهدی از چه راهی به دست میآید؟ (پرسش)
- آیا شیعیان و منتظران ظهور افزونبر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
- آیا برای منتظر واقعی بودن اقدامهای سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
- وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
- چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
- جامعه منتظر دارای چه ویژگیهایی است؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- صرفنظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر بهطور کلی چیست؟ (پرسش)
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- منتظران راستین امام مهدی دارای چه فضیلت و منزلتی هستند؟
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
- آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)
- ویژگیهای انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد اعتقادی چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد علمی و اخلاقی چیست؟ (پرسش)
- فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
- آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش میشود؟ (پرسش)
- عنصر انتظار چگونه در آمادگی نظامی منتظران تأثیر دارد؟ (پرسش)
- چگونه روحیه انتظار را در خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج منشأ فرجهای مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
- انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش)
- ابعاد اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ابعاد عملی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۵.
- ↑ همان، ص ۱۵۴.
- ↑ همان، ج ۲۰، ص ۱۹۶.
- ↑ همان، ص ۱۹۶.
- ↑ همان، ص ۱۹۷.
- ↑ همان، ص ۱۹۶.
- ↑ همان، صص ۱۹۶ و ۱۹۷.
- ↑ همان، ص ۱۹۷.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.
- ↑ همان.
- ↑ منتخب الأثر، ج ۲، ص ۳۱۹.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ کمال الدین فی تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
- ↑ سید روح الله موسوی خمینی، کتاب البیع، نجف، مطبعه الآداب، ۱۳۹۴ ه- ق، ج ۲، صص ۴۷۴ و ۴۷۵؛ سید روح الله موسوی خمینی شئون و اختیارات ولیفقیه، ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع، چاپ اول، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵، ص ۴۶. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: ضیائیفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، چاپ اول: قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲، صص ۶۹۷ و ۶۹۸.
- ↑ صحیفه نور، ج ۱۲، صص ۲۰۸ و ۲۰۹.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ همان، ص ۱۹۸.
- ↑ همان، ج ۲۰، ص ۱۹۷.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ همان، ج ۱۶، ص ۸۸.
- ↑ همان، ج ۱۵، ص ۷۵.
- ↑ همان، ج ۱۲، ص ۱۷۵.
- ↑ همان، ج ۱۵، ص ۱۷۰.
- ↑ همان، ج ۲۱، ص ۱۰۸.
- ↑ همان، ج ۱۴، ص ۱۹.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ همان، ج ۲۰، ص ۱۱۳.
- ↑ همان، ص ۱۱۴.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳؛ نیز سوره صف، آیه ۹؛ ر. ک: سوره فتح، آیه ۲۸.
- ↑ صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۸.
- ↑ همان، ص ۲۳۸.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ همان، ج ۱۰، ص ۲۳۲.
- ↑ همان، ج ۲۰، ص ۱۱۸.
- ↑ همان.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.
- ↑ «و گفت: من پروردگار برتر شمایم» سوره نازعات، آیه ۲۴.
- ↑ «و این بر خداوند دشوار نیست» سوره ابراهیم، آیه ۲۰.
- ↑ همان، ج ۱۸، صص ۱۱ و ۱۲.
- ↑ همان، ج ۲۱، ص ۱۰۸.
- ↑ همان، صص ۱۰۷ و ۱۰۸.
- ↑ همان، ج ۲۰، ص ۱۱۸.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۱۲۵-۱۴۶.