اخلاص: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{ولایت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اخلاص در قرآن]] - [[اخلاص در حدیث]] - [[اخلاص در فقه اسلامی]] - [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] - [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]] - [[اخلاص در معارف و سیره نبوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره علوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره حسینی]] - [[اخلاص در معارف و سیره سجادی]] - [[اخلاص در معارف و سیره رضوی]] - [[اخلاص در عبادت]] - [[اخلاص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اخلاص در قرآن]] | [[اخلاص در حدیث]] | [[اخلاص در نهج البلاغه]] | [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] | [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اخلاص (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''"اخلاص"''' به‌معنای [[پاک]] شدن و سالم گشتن از آمیختگی است و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن [[نیّت]] از غیر [[خدا]] و انجام دادن عمل برای خد‌است. این موضوع در [[آیات]]<ref>مانند: سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛  سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref> و [[روایات ]] مطرح شده و در [[آموزه‌های اسلامی]]، اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه [[تقرّب]] به اوست که آثار فراوانی همچون: نداشتن [[ترس]] و [[اندوه]] در [[قیامت]]؛ [[فلاح]] و [[رستگاری]] و ... است.


==مقدمه==
== معناشناسی ==
*[[خلوص]]، بدون تردید سرّی از [[اسرار الهی]] است، که [[حضرت حق]] آن را تنها برای آن کس که در میان [[بندگان]] خود برگزیند، افشا می‌نماید. [[خلوص]] ملکه‌ای است که موجب می‌شود تا آنکه از آن بهره‌مند است، در یاد خود تنها [[حضرت حق]] را داشته و وجود خویش را از غیر او بپیراید؛ او خود در این رابطه می‌فرماید: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوش‌رنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>؛ و باز می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۹.</ref>.
«اخلاص» از ریشه [[خلوص]] و خلاص به‌معنای [[پاک]] شدن و سالم گشتن از آمیختگی است<ref>لسان العرب، ج۳، ص‌۱۷۳، "خلص"؛ ترتیب‌العین، ج‌۱، ص۲۳۷، "خلص".</ref>. [[خالص]]، کالایی را گویند که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و معنایی نزدیک به "صافی" دارد، با این تفاوت که صافی به جنسی نیز که از همان ابتدا با چیزی آمیخته نبوده اطلاق می‌شود؛ ولی خالص، جنسی است که پس از امتزاج با چیز دیگر، خواه پست‌تر باشد یا نه، پاک و ناخالصی آن زدوده شود<ref>مفردات، ص‌۲۹۲؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ مقاییس‌ اللغه، ج‌۲، ص‌۲۰۸، "خلص".</ref>. لغویان برای خلوص، معانی دیگری نیز بر شمرده‌اند؛ مانند رسیدن، [[نجات]] یافتن، [[کناره‌گیری]] کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن که در هر یک از این معانی، به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد<ref>تاج‌العروس، ج‌۷، ص‌۵۶۲؛ لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴، "خلص".</ref>.  
==مراتب [[خلوص]]==
*این سرّ [[عظیم]] [[الهی]] را مراتبی چند است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره می‌کنیم:
#'''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیف‌ترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشه‌های خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان می‌فرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
#'''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت به‌سر می‌برد نیز-، از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
#'''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه می‌توان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>« بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
از این [[آیه شریفه]]، روشن می‌شود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او به‌سر می‌برد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمی‌دهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>.
*حال بر این اساس که هر یک از این مراتب سه‌ گانه را مراتب دیگری است، که خود از شدّت و [[ضعف]] برخوردار است، می‌توان گفت که دور کردن [[زشتی]] و [[گناه]] از [[حریم]] مخلَصان نیز، مراتبی چند دارد، که بنا بر حیطه حکمرانی [[حضرت حق]] بر [[قلب]] سالک، حیطه آن مشخّص می‌شود.
*حالت ضعیف این مرتبه، حالتی است که در کنار [[عصمت]] قرار دارد؛
*و مرتبه متوسّط آن، همان [[عصمت]] است؛
*و مرتبه شدید آن، حالتی است [[برتر]] از [[عصمت]].
*مرتبه ضعیف، ویژه کاملان در میدان [[سلوک]] و [[تهذیب]] است؛
*و مرتبه متوسّط، خاصّ [[انبیاء الهی]]{{عم}} است؛
*و مرتبه شدید آن، تنها مربوط به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} می‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۱.</ref>.
*از همین [[کتاب الهی]]، به‌خوبی استفاده می‌شود که [[ارسال پیامبران]] و انزال کتب [[الهی]] نیز، تنها و تنها برای آن بوده است، که [[مردمان]] را به این [[فضیلت]] [[آگاه]] کرده آنان را به تحصیل آن سوق دهند. از همین رو است که هیچ یک از [[فضائل]] از نظر اهمیّت و [[عظمت]]، همچون این [[فضیلت]] نمی‌باشد. به این چند [[آیه شریفه]] توجّه کنید:
*{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>؛
*{{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ *أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ * ... قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ * قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}<ref>«ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستاده‌ایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب می‌داری بپرست * آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفته‌اند (و می‌گویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم، در آنچه اختلاف می‌ورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمی‌کند * ... بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم * و فرمان یافته‌ام که نخستین فرمانبردار باشم * بگو اگر من از (فرمان) پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم * بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب می‌دارم، می‌پرستم» سوره زمر، آیه ۲-۱۴.</ref>؛
*{{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>
در این [[آیات]] و نمونه‌های بسیار دیگرش، نکته‌ای است که نظر [[انسان]] را به [[سختی]] به خود جلب می‌نماید. آن نکته یادکردنی، این است که به‌دست آوردن [[خلوص]]، تنها از راه عمل میسر نمی‌گردد؛ بلکه [[خلوص]] آنگاه به‌دست می‌آید، که در [[دین]] به‌کار [[رود]]، و [[دین]] مجموعه‌ای است که از [[اعتقاد]]، [[اقرار زبانی]] و عمل با اعضاء [[بدن]]، تشکیل شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۲.</ref>.
*بنابراین، مُخلَص واقعی کسی است که در مجموع [[دین]] -یعنی [[اعتقادات]]، سخنان وکارها - [[اخلاص]] ورزد؛ امّا کسی که در [[اعمال]] و اقوالش [[اخلاص]] داشته در [[اعتقادات]] از آن بی‌بهره ماند، [[خودنمایی]] کرده؛ همان‌گونه که کسی که در [[اعتقادات]] و اقوال [[خلوص]] داشته، امّا در اعمالش از آن بی‌بهره باشد نیز، تنها [[خودنمایی]] است که جامه [[اخلاص]] بر تن کرده است!. بر این اساس، مخلَص [[حقیقی]] در هر سه جزء پیش‌گفته، و نه تنها در یکی یا در دو عدد از آنها، [[اخلاص]] می‌ورزد. به همین جهت است که در [[قرآن کریم]] بارها به [[اخلاص در دین]]، و نه [[اخلاص]] در عمل تنها، تأکید شده است؛ چه عنوان [[اخلاص در دین]] می‌تواند همه موارد سه گانه را تحت پوشش خود قرار دهد. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. حال اگر کسی [[دین]] را در این [[آیات]] به‌معنای [[اطاعت]] بداند، هم برخلاف معنای ظاهر [[آیه]] رفته، و هم این نکته [[لطیف]] را از معنای آن سلب کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۳.</ref>.
*کوتاه سخن آنکه [[قرآن کریم]] دلالت می‌نماید، که [[مخلص]] کسی است که از اخلاصی [[راسخ]] و [[استوار]] در اعتقاداتش بهره‌مند است، به‌گونه‌ای که هیچ جزئی از [[اعتقادات]] او از عناصر غیر [[اسلامی]] سرچشمه نمی‌گیرد. در سخنانش نیز همین‌گونه است، بنابراین سخنانش از شائبه اوهام و [[خرافات]] پیراسته است؛ او چون عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> را بر زبان آورَد، [[حقیقت]] این سخن را در می‌یابد، و نه آنکه تنها زبانش به حرکت درآید، امّا معنای آن بر جانش ننشسته باشد. در کارهای گوناگونش نیز همین‌گونه است، چه هیچ چیزی از [[منافع]] مادّی و یا حتّی [[منافع]] [[معنوی]] در کنار [[حضرت حق]] [[هدف]] [[افعال]] او نخواهد بود، از این رو عنوان مخلَص به خوبی بر او [[صادق]] می‌آید. [[راغب اصفهانی]] به درستی در "مفردات ألفاظ القرآن الکریم" می‌آورد: {{عربی|الْإِخْلَاصِ‌: التّبرّي‌ عن‌ كلّ‌ ما دون‌ اللّه‌ تعالى}}<ref>مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص۱۵۵.</ref>: "[[اخلاص]] [[بیزاری جستن]] است از هر آنچه غیر [[خداوند متعال]] می‌باشد"؛ [[حضرت حق]] خود می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>؛ و می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۴.</ref>.
*مراد از "وجه" در این دو [[آیه]]، ذات [[الهی]] است؛ بنابراین، در [[آیه]] نخست تصریح می‌نماید که [[بهترین]] دین‌ها و یا [[بهترین]] مراتب [[دین]]، آن است که [[انسان]] با [[هویّت]] قلبی، [[اعتقادی]]، قولی و فعلیِ خود [[تسلیم]] [[حضرت حق]] بوده، به‌گونه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[اخلاص]] ورزد؛ چه [[ابراهیم]] از پس اخلاصش به [[مقام]] خلیلی رسید، که نشان دهنده اتّصال کامل او با [[حضرت حق]] بود.
*[[آیه]] دوم نیز نشان می‌دهد که [[ابراهیم خلیل]]{{ع}}، بعد از آنکه به بعضی از مراتب بسیار بالای [[یقین]] دست یافت، با [[قلب]] خود قیّومیّت [[حضرت حق]]، و در مقابل آن [[پستی]]، فروافتادگی، [[فقر]]، امکان و سایه بودن دیگر موجودات را دریافت؛ به عبارتی دیگر [[قلب]] او سایه بودن عالَم وجود و [[صاحب]] سایه بودن [[حضرت حق]] را دریافت، غنای مطلق او و [[فقر]] محض [[بنده]]، دریا بودن [[پروردگار]] و نمی بیش نبودن [[بنده]] و... را باز [[شناخت]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۵.</ref>.
*از این رو، از تمامی جز او دست کشید، و با تمام وجود به سوی او پر کشید؛ گویا غیر را نمی‌بیند یا نمی‌یابد، چه در این مرتبه به [[خلوص]] [[علمی]] رسیده بود.
*در [[آیه]] دیگری نیز از حصول [[مقام تسلیم]] برای ایشان خبر می‌دهد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی می‌گرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیده‌ایم و بی‌گمان او در جهان واپسین از شایستگان است * آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۰.</ref>.
*نمونه این [[آیه]] در [[قرآن کریم]] بسیار است. بی‌مناسبت نیست که در اینجا، به این دو [[آیه]] [[مبارک]] نیز اشاره کنیم:
*{{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بی‌گمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref>؛
*{{متن قرآن|وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى}}<ref>«و هر که روی (دل) خویش به سوی خداوند نهد و نکوکار باشد بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است» سوره لقمان، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۵.</ref>.
*از همین [[آیات]]، استفاده می‌شود که [[حقیقت]] و واقعیّت عمل و حتّی [[قلب]] [[آدمی]]، همان [[خلوص]] است و بس. از این رو عملی که از [[خلوص]] تهی است، عمل نیست؛ بلکه همچون جسمی است که از [[روح]] بی‌بهره است. بالاتر از این، خود در شمار [[گناهان]] و بلکه [[گناهان کبیره]] است، که به [[کفر]] پهلو می‌زند!. [[قلب]] بی‌اخلاص نیز [[قلب]] نیست، بلکه محلّ آلودگی‌ها و [[ظلمت]] است که ظلماتی چند در آن متراکم شده لایه لایه بر هم فروافتاده است. این [[قلب]] سرانجام همچون سنگ می‌شود، که نه امّید خیری بر آن می‌روَد، و نه نجاتی برای آن حاصل می‌شود؛ چه [[نجات]] تنها از کسب [[کمالات]] حاصل می‌شود، و کسب کمال نیز برای سنگ سخت محال است!: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ *وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را می‌بخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بی‌رویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام می‌دهند هیچ (بهره) نمی‌توانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند * و داستان (بخشش) کسانی که دارایی‌های خود را در جست و جوی خشنودی خداوند و برای استواری (نیّت خالصانه) خودشان می‌بخشند، همچون باغساری بر پشته‌واره‌ای است که بارانی تند- و اگر نه بارانی تند، بارانی نرمریز- بدان برسد و میوه‌هایش را دوچندان کند و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۶۴-۲۶۵.</ref>؛
*{{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ}}<ref>«حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آورده‌اند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>؛
*{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ * أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است * یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۳۹-۴۰.</ref>؛
{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو می‌دهیم سپس برای او دوزخ را می‌گماریم که در آن نکوهیده رانده درآید * و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد» سوره اسراء، آیه ۱۸-۱۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۶-۲۱۷.</ref>.
*نمونه‌های این [[آیات]] در [[قرآن کریم]] بسیار بوده، و در [[سنّت]] [[نبوی]] و [[احادیث]] ائمّه هدی{{عم}} نیز این معنی بسیار به چشم می‌آید. [[شیخ]] حرّ عاملی در ابتدای موسوعه گران‌سنگ خود "وسائل الشّیعه"، به شماری از این [[روایات]] اشاره نموده است. نمونه را می‌توان به این [[حدیث نبوی]] -که [[شیعه]] و [[سنّی]] [[تواتر]] لفظی آن را پذیرفته‌اند- اشاره نمود: "[[ارزش]] [[اعمال]] به‌واسطه نیّت‌ها است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَعْمَالُ‌ بِالنِّيَّاتِ}}</ref>؛ نیز سخت مشهور است که: "[[ارزش]] هر انسانی به نیّت‌های اوست" <ref>{{متن حدیث|لِكُلِّ امْرِئٍ‌ مَا نَوَى}}</ref> و نیز فرموده‌اند:"هیچ عملی نیست مگر آنکه نیّتی در پشت آن قرار دارد" <ref>{{متن حدیث|لَا عَمَلَ‌ إِلَّا بِالنِّيَّةِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۳ - ۳۵.</ref>.[[حضرت حق]] نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}}<ref>«سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. چه مراد از این [[آیه شریفه]]، می‌تواند آن باشد که [[نیّت]]، [[عمل صالح]] را به سوی درگاه [[الهی]] فرا می‌برد، و بدون [[نیّت]] [[اعمال]] اصلاً به آن درگاه [[عالی]] نرسیده پذیرفته نمی‌گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۸.</ref>.
*کوتاه سخن آنکه [[آیات]] و [[روایات]]، هردو بر این نکته همداستانند که عمل بدون [[اخلاص]] همچون جسمی است که [[روح]] نداشته باشد؛ از این رو همچون سرابی است که [[انسان]] تشنه آبش می‌پندارد، امّا در [[حقیقت]] چیزی نبوده از [[حقیقت]] برخوردار نمی‌باشد. حال توجّه کنیم که اگر [[خودنمایی]]، [[ریاء]] و [[نفاق]] نیز به عملی که از [[خلوص]] بی‌بهره است افزوده شود، چه [[سرنوشت]] شومی برای آن کار و [[صاحب]] آن در عالم واقع پدیدار می‌گردد؟!.
به تعبیر [[قرآن کریم]]، اگر کسی در عمل خود غیر از [[خداوند متعال]] چیز دیگری را در نظر آورد، تنها جهنّم را نصیب می‌برَد، و جز از آن هیچ بهره‌ای دیگر به‌دست نخواهد آورد.
*از این رو در هر کاری گذشته از نیکویی آن کار، نیکوییِ کننده آن نیز مهمّ است و سرنوشت‌ساز؛ چه [[روح]] هر کاری به نیکویی کننده آن - که به‌واسطه [[نیّت]] و [[خلوص]] او معیّن می‌شود- نیز، بستگی تمام دارد. آری! [[نیکی]] خودکار سرانجام به [[کمک]] کننده آن خواهد شتافت- {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref>-؛ همان‌گونه که کسی که بیمارستانی را برای [[کمک]] به [[مردمان]] بنا می‌کند امّا در ساخت آن [[خلوص]] نمی‌ورزد، از [[منافع]] [[معنوی]] آن در [[قیامت]] بهره‌مند خواهد شد، امّا خود این کار نمی‌تواند در پرونده [[اخروی]] او در شمار [[حسنات]] قرار گیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۷۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۸-۲۱۹.</ref>.


==منابع==
اخلاص به‌معنای خالص کردن، پاک گردانیدن و [[برگزیدن]] است<ref>لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۸‌ـ‌۱۶۹، "خلص".</ref> و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن [[نیّت]] از غیر [[خدا]] و انجام دادن عمل برای خد‌است<ref>مصطلحات التصوف، ص‌۲۶؛ لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۲۹۴، "اخلاص".</ref>. اخلاص ملاک پذیرش و [[درستی]] رفتارهاست و [[رهایی]] از چنگال [[شیطان]] فقط با اخلاص امکان دارد<ref>جامع‌السعادات، ج‌۲، ص‌۴۰۵‌ـ‌۴۰۶.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷؛ [[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۳''']]


==پانویس==
=== حقیقت اخلاص ===
{{یادآوری پانویس}}
حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه [[تقرّب]] به اوست<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.</ref> در [[قرآن]] به‌صورت‌های گوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی [[آیات]]، به جا آوردن [[عبادات]] و [[اعمال]] و قرار دادن همه [[شؤون]] [[زندگی]] و [[مرگ]] فقط برای خدا (للّه) است<ref>سوره انعام، آیه ۱۶۲؛ سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref>.
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
خالص کردن دین برای خدا، حالتی است که برای برخی از [[انسان‌ها]] با [[اختیار]] خودشان پدید ‌می‌آید و آنچه پیراسته می‌شود، دین [[دعا]]<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۴۵۸.</ref>، عبادت و [[اطاعت]]<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۲۲۷ و مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۷؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۹۹؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.</ref> [[سنّت]] و [[روش زندگی]])<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳ و ج‌۱۰، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.</ref> است<ref>سوره نساء، آیه ۱۴۶؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛  سوره بینه، آیه ۵؛ ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۱۴؛ سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> البتّه همه انسان‌ها حتّی [[کافران]]<ref>نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۲۷.</ref> در وضعیّتی که از همه چیز [[ناامید]] شوند، به مقتضای [[فطرت]] [[الهی]] خویش بی‌اختیار [[خدا]] را از روی اخلاص می‌خوانند<ref>سوره یونس، آیه ۲۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.</ref>. براساس [[آیات]] دیگری، [[حقیقت]] اخلاص آن است که [[انسان]] فقط خدا را [[عبادت]] کند<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> و روی به‌سوی خدا کند و از غیر او [[دل]] ببُرد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۵۶ و ۳۵۸؛ جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۹۰‌ـ‌۶۹۱‌.</ref> و به [[حقیقت ایمان]] و [[عبودیّت]] برسد<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref> و اعمالش مانند [[هجرت]]، [[جهاد]] و [[انفاق]] را در [[راه خدا]] انجام دهد<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۵۰.</ref>
[[رده:اخلاص]]
 
== پیشینه ==
در برخی [[کتاب‌های مقدس]] ادیان، واژه اخلاص به معنای ضد ریا و [[مکر]] به‌کار رفته<ref> بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۳۴۵.</ref> و به [[اخلاص در عبادت]] [[امر]] شده است<ref>کتاب مقدس، یوشع، ب‌۲۴، ۱۴؛ رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۲.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز واژه‌هایی همچون خالص<ref>سوره زمر، آیه ۳.</ref>، مخلِص<ref>سوره زمر، آیه ۱۴.</ref> و مخلَص<ref>سوره زمر، آیه ۵۱.</ref> را به کار برده و [[دین]] [[خالص]] را به [[خداوند]] اختصاص داده<ref>سوره زمر، آیه ۳.</ref> و به [[عبادت]] مخلصانه امر کرده است<ref>سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> همچنین برخی [[بندگان]] خداوند، از جمله [[مخلَصین]] شمرده شده‌اند<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. در [[روایات]] نیز به [[وجوب]] [[اخلاص در عبادت]]<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۵۹.</ref> و [[حرام]] بودن [[ریا]] بابی اختصاص یافته است<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۶۴.</ref>.
 
اهل معرفت در آثار خود، به زوایای مختلف اخلاص پرداخته و آن را از اصول تصوف شمرده‌اند<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.</ref>. علمای اخلاق نیز به این مسئله پرداخته‌اند و اخلاص را یکی از شرایط صحت یا کمال [[اعمال]] و [[عبادات]] دانسته‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۴-۶۱۵.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== اخلاص در [[قرآن]] ==
{{اصلی|اخلاص در قرآن}}
اخلاص یکی از اصطلاحات کلیدی قرآن است که دارای [[همبستگی]] با شبکه مفاهیم قرآن شامل: [[شرک]]، [[ریاء]]، عمل، [[اصطفاء]]، [[اجتباء]]، [[ایمان]]، تمییز، [[توحید]]، تنقیه، [[تهذیب]]، تصفیه، [[انفاق]]، [[تقرب]]، [[تعبد]]، [[ثواب]]، خفاء، [[دین]]، ذکر، [[طاعة]]، [[عبادة]]، عبودیة و نیّت است. اخلاص [[عبد]] با توجه به این شبکه معنایی یعنی [[پاک]] کردن نیت و عمل از [[شرک]] و ریاء و اخلاص [[خالق]] یعنی اصطفاء و اجتباء [[عبدی]] از بین [[بندگان]] و [[تقرب]] او به [[خداوند]]<ref>[[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
 
خصوص واژه «اخلاص» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی مشتقات این ماده ۳۱ بار در قرآن ذکر شده است. این آیات در تقسیم‌بندی جامعی، سه دسته‌اند:
# آیاتی که با استفاده از مشتقّات [[خلوص]]، موضوع اخلاص را با صراحت مطرح می‌کنند. مشتقّات خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیش‌تر آنها به موضوع اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب [[افعال]] و ۱۲ [[آیه]] مربوط به "مخلِصین" (کسانی‌که [[دین]] خود را برای [[خدا]] [[خالص]] کرده‌اند) است<ref>مانند سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴.</ref> و ۱۰ آیه مربوط به [[مخلَصین]]<ref>هم‌چون سوره مریم، آیه ۵۱؛  سوره یوسف، آیه ۲۴؛سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. برخی معتقدند به جز پیامبران و امامان {{ع}} برخی از [[انسان‌ها]] نیز می‌توانند با سیر و سلوک، جهاد و مبارزه با نفس به [[مقام مخلَصین]] نائل شوند<ref>رساله سیر و سلوک، ص‌۱۰۵‌ـ‌۱۲۴.</ref>.
# آیاتی که با واژه‌ها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص به موضوع اخلاص می‌پردازند؛ مانند انحصار [[عبادت]] در [[خداوند]]<ref>سوره فاتحه، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۴۰؛ سوره بقره، آیه ۱۹۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>، انجام دادن کار برای وجه [[اللّه]]<ref>سوره انسان، آیه ۹؛ سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>، انجام دادن کار برای طلب [[رضایت الهی]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref>، انجام دادن عمل در راه خدا<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>، عدم درخواست [[اجر]] از سوی [[پیامبران]]<ref>سوره شعراء، آیه ۱۰۹.</ref> [[حنیف]] و حق‌گرا بودن <ref>سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>، [[صداقت]] در [[توبه]] (نصوح)<ref>سوره تحریم، آیه ۸.</ref> و ‌داشتن قلب سلیم<ref>سوره شعراء، آیه ۸۹.</ref>.
# آیاتی که با [[نفی]] [[شرک]] و [[ریا]] به موضوع اخلاص اشاره می‌کنند<ref>مانند سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>. از آنجا که اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خداست، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خداست، جمع نمی‌شود<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.</ref>.
 
== اخلاص در روایات ==
{{اصلی|اخلاص در حدیث}}
برخی از روایاتی که درباره اخلاص وارد شده عبارت است از:
# [[امیرمؤمنان]] {{ع}} می‌فرمودند: "خوشا به حال آن کس که با [[خلوص]] به [[عبادت]] و دعاء بپردازد و قلبش را به آنچه می‌بیند مشغول نسازد و [[یاد خدا]] را به‌واسطه آنچه می‌شنود ترک نکند و سینه‌اش به‌واسطه آنچه به دیگران بخشیده شده [[اندوهگین]] نشود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا {{ع}} أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} كَانَ يَقُولُ‌ طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "هرکس برای [[خداوند]] [[دوست]] بدارد و برای او [[دشمن]] بدارد و برای او ببخشد و برای او از [[بخشش]] دست کشد، در شمار کسانی است که ایمانشان کامل شده است"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَنْ‌ أَحَبَّ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَبْغَضَ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَعْطَى‌ لِلَّهِ‌ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ يَكْمُلُ إِيمَانُهُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۸.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: "هرکس چهل روز برای [[خداوند متعال]] اخلاص ورزد، [[خداوند]] چشمه‌های [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری می‌سازد" <ref>{{متن حدیث|عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} قَالَ: مَنْ‌ أَخْلَصَ‌ لِلَّهِ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ‌ يَنَابِيعَ‌ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>.
# [[حضرت زهرا]] {{س}} فرمودند: "هرکس که [[عبادت]] [[خالص]] خود را به سوی [[خداوند]] فرستد، [[خداوند]] [[بهترین]] چیزی که [[مصلحت]] اوست را به سویش نازل می‌کند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَتْ‌ مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>.
# [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمودند: "اگر تمامی [[دنیا]] فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که [[خداوند]] را با [[خلوص]] [[عبادت]] می‌کند، باز می‌پندارم که در [[حق]] او کوتاهی کرده‌ام؛ و باز اگر [[کافر]] را از آن یک لقمه بازدارم تا از [[گرسنگی]] و [[تشنگی]] بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه [[آب]] به او بنوشانم می‌پندارم که [[اسراف]] کرده‌ام"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْعَسْكَرِيِّ {{ع}} قَالَ: لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً ثُمَّ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۳]]، ص ۲۶۰-۲۶۷.</ref>
 
== اهمیت و [[فضیلت]] ==
در [[آموزه‌های اسلامی]]، اخلاص اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. در [[قرآن کریم]] گرویدن به [[دین]]<ref>نساء، ۱۴۶.</ref> و [[دعوت به ایمان]] از روی اخلاص <ref>سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> مورد توجه قرار گرفته است. در برخی [[روایات]] نیز اخلاص سرّی از اسرار الهی و از ویژگی‌های بندگانی شمرده شده است که [[خدا]] آنها را [[دوست]] دارد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹.</ref> و [[اختلاف]] مقامات [[مؤمنان]] در اختلاف درجات اخلاص‌شان است<ref>ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۱۹-۱۲۰.</ref>. همچنین اخلاص باارزش‌ترین مقامی است که [[انسان]] به آن می‌رسد<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۹۸.</ref>. علمای اخلاق نیز اخلاص را مقدمه [[نیکی‌ها]]<ref> غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲.</ref>، سبب [[سعادت]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] و خلاصی از [[وسوسه‌های شیطان]] می‌دانند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۲۷-۱۲۸.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
==عوامل و زمینه‌ها==
چند عامل برای پیدایش اخلاص ذکر کرده‌اند:<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ۱۴۱۷ق، ج۸ ، ص۱۳۲-۱۳۴.</ref>
#[[مبارزه]] با [[خواهش‌های نفسانی]] و شکستن آنها.
#عدم [[شیفتگی]] به [[دنیا]].
#توجه تام و تمام به [[آخرت]] و [[معاد]].
 
== درجات و مراتب ==
یکی از اغراض در [[آفرینش]] [[مرگ]] و [[زندگی]]، آن است که [[درجه]] اخلاص [[انسان‌ها]] با [[آزمایش الهی]] مشخص شود<ref>سوره ملک، آیه ۲.</ref>.<ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۱۹؛ نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۳۹.</ref> از [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود که درجات اخلاص گوناگون و عنایت الهی به هر شخص، به‌اندازه اخلاص اوست و [[اختلاف]] سنگینی [[اعمال]] به اختلاف درجه اخلاص در آنها مربوط می‌شود. [[عمل]] [[خالص]]، پیوسته نتیجه‌ای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن می‌شود؛ هرچند مقدار آن، به مقدار اخلاص در عمل وابسته است.
 
در [[روایات]] نیز برای [[نیّت]] و [[اخلاص در عبادت]]، درجات گوناگونی ذکر شده است؛ چنان‌که [[عبادت]] برخی به‌دلیل [[ترس]] از [[عذاب الهی]]، عبادت برخی دیگر به [[امید]] رسیدن به [[ثواب]] [[الهی]] و عبادت آزادگان از روی [[محبّت]] و برای [[شکرگزاری]] از [[خداوند]] دانسته شده است<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۱، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.</ref>. راه این گروه در عبادت، راه [[معرفت]] و محبّت بوده و از نظر آنان، روش دو گروه دیگر فاقد اخلاص کامل است و در آن شائبه‌ای از [[شرک]] و خودپرستی به چشم می‌خورد؛ زیرا این دو گروه، برای [[رهایی]] از [[عقوبت]] یا رسیدن به [[نعمت]]، خدا را عبادت می‌کنند و اگر برای رسیدن به این [[هدف]]، راهی دیگر جز عبادت پیش روی خود می‌دیدند، آن را بر می‌گزیدند<ref>المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۵۸‌ـ‌۱۶۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۱؛ [[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== آثار و نشانه‌ها ==
===آثار و فواید===
[[قرآن کریم]] نشانه مُخلَصان را دوری از اغوای [[شیطان]] بیان می‌کند<ref>سوره ص، آیه ۸۲؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. در روایات نیز نشانه‌هایی برای اخلاص ذکر شده است؛ از جمله [[سلامت]] [[دل]]، رساندن خیر به دیگران و خودداری از [[بدی‌ها]]<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۱.</ref>؛ چنان‌که یکی از نشانه‌های اخلاص این است که شخص [[دوست]] نداشته باشد بر عملی که برای [[خدا]] انجام داده است، [[ستایش]] شود<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۰.</ref>. اخلاص را می‌توان از آثار عمل [[شناخت]]؛ چنان‌که آثار اخلاص در [[تحصیل علم]]، حصول [[حکمت]] در قلب و زبان است و اگر این امر حاصل نشد، روشن می‌شود عمل برای [[هوای نفس]] و [[شیطان]] بوده است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.</ref>. همچنین از نشانه‌های درجات بالای اخلاص این است که [[بنده]] را از [[وسوسه]] شیطان در [[امان]] نگه می‌دارد و در این صورت [[طمع]] شیطان از وی قطع می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.</ref>.
 
اخلاص موجب [[اطمینان]] نفس، قوت [[ایمان]] و پیروزی بر دشمن است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۷.</ref> و هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، [[روح]] و [[ملکوت]] عمل کامل‌تر و نورانی‌تر خواهد بود<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.</ref>؛ همچنین نزدیک‌شدن به خداوند<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۲.</ref>، قرار گرفتن در پناه [[حق]] و کوتاه شدن دست تصرف شیطان از دیگر ثمرهای اخلاص است و هر چه اخلاص شخص قوی‌تر شود، [[حقیقت]] [[استعاذه]] در او بیشتر محقق می‌شود و از تصرف شیطان در امان می‌ماند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۴.</ref>؛ تا آنجا که دیگر وسوسه شیطان در او اثر ندارد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲-۱۶۳.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
در آیاتی که در آنها با تعبیرهایی چون: {{متن قرآن|مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ}}، {{متن قرآن|فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|رَجُلًا سَلَمًا}}، به‌گونه‌ای از اخلاص [[سخن]] به‌میان آمده و به برخی از آثار آن نیز اشاره شده است؛ مانند:
# '''نداشتن [[ترس]] و [[اندوه]] در [[قیامت]]:''' کسی‌که روی خود را [[تسلیم]] [[خدا]] کند و [[نیکوکار]] باشد، [[پاداش]] او نزد پروردگارش [[ثابت]] است، نه ترسی بر آنهاست و نه [[غمگین]] می‌شوند<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره بقره، آیه ۲۶۲.</ref>.
# '''پاداش چند برابر:''' کسانی‌ که [[اموال]] خود را در [[راه خدا]] [[انفاق]] می‌کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و [[خداوند]] برای هر کسی که بخواهد، فزونی می‌دهد و خداوند، گشایشگرِ داناست<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>.
# '''[[فلاح]] و [[رستگاری]]:''' آنان که طالب [[رضای الهی]] هستند، ([[حقوق مالی]] خویش را می‌پردازند) رستگارانند<ref>سوره روم، آیه ۳۸.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref>
 
=== شاخص‌ها و نشانه‌ها ===
در [[روایات اسلامی]] برای اخلاص نشانه‌های بسیاری ذکر کرده‌اند که این موارد از جمله آنهاست:
# کسی که دلش [[پاک]]، اعضاء و جوارحش سالم، خیرش زیاد و شرش [[مأمون]] است (یعنی [[مردم]] از خیرش بهره‌‏مند و از شرش در امانند)<ref>حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۱.</ref>؛
# یکسان بودن ظاهر و [[باطن]] و [[کردار]] و گفتارش<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۲۶. </ref>؛
# کمال اخلاص [[دوری از گناهان]] است<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۷۴، ص۲۱۵. </ref>؛
# [[زهد]]<ref> مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۰.</ref>؛
# [[ناامیدی]] از غیر خدا و از چیزی غیر از گناهش نترسیدن<ref>مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۱.</ref>؛
# از غیر [[خدا]] در مورد اعمالش [[انتظار]] تعریف نداشتن<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶، ح۴.</ref>.
 
== راه‌های تحصیل ==
در [[روایات]]، راه‌های گوناگونی برای به دست آوردن اخلاص بیان شده است؛ مانند قطع [[طمع]] از غیر [[خدا]]<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۱.</ref>، حصول علم و [[یقین]]<ref>لیثی واسطی، عیون الحکم، ۲۳، ۲۰۹.</ref>، کم‌کردن [[آرزوها]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.</ref> و [[پرهیز از گناه]] و هوای نفس<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۱۳.</ref>.
 
راه‌های تحصیل اخلاص و پاک‌سازی [[اعمال]] از همه مراتب شرک و ریا منحصر به [[اصلاح نفس]] و ملکات آن است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.</ref> و [[انسان]] باید با [[تذکر]] و تکرار، [[قلب]] را با اخلاص آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== موانع و آفات ==
در برخی [[روایات]]، [[غلبه]] [[هوای نفس]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۰۶.</ref> و آرزوهای بلند<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.</ref> از آفات اخلاص دانسته شده است. علمای اخلاق آفات اخلاص را [[ریا]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۳.</ref>، [[شرک]]<ref>خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۱-۲۲.</ref> و [[عجب]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۶.</ref> شمرده‌اند. [[حب دنیا]] و [[حب]] جاه و مقام  از آفات اخلاص شمرده شده؛ زیرا وقتی این امور در [[قلب]] [[انسان]] باشد و برای انسان ملکه شود، حصول اخلاص برای شخص ممکن نخواهد شد و انجام عمل با انگیزه‌های [[دنیوی]] خواهد بود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۰.</ref>. اظهار عمل برای دیگران از آفات اخلاص است و از این جهت انسان نباید مطمئن باشد عملی که برای [[خدا]] انجام داده است، از [[شر]] آفات نفس و [[شیطان]] ایمن است، بلکه پیوسته باید مراقب نفس خود باشد تا عمل مخلصانه‌اش با ریای پس از انجام عمل ضایع نشود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۰.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== مخلَصین و ویژگی‌های آنان ==
{{اصلی|مقام مخلَصین}}
[[مخلَصین]] کسانی هستند که [[خداوند تعالی]]، آنان را برای خود خالص کرده است<ref>سوره صافات، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>؛ در شماری از [[آیات]]، از انسان‌هایی با عنوان مخلَصین به صیغه مفعول یاد ‌شده؛ یعنی انسان‌هایی که [[خداوند]] آنها را [[پاک]] و خالص کرده است<ref>سوره ص، آیه ۴۶.</ref>. درباره [[هدف]] از [[برگزیدن]] مخلَصین باید گفت: لازم است خداوند همواره در میان [[انسان‌ها]]، افرادی را برانگیزاند که اخلاص کامل داشته و دارای [[نفوس]] پاک، [[قلوب]] [[طاهر]] و [[فطرت]] مستقیم [[توحیدی]] باشند تا توحید در [[جامعه بشری]] را [[حفظ]] کنند<ref>المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.</ref>.
 
مخلَصین از دیدگاه [[قرآن]] دارای ویژگی‌های گوناگونی هستند:
# '''[[نجات]] از نابودی [[دنیایی]] و [[عذاب]] [[آخرتی]]:''' خداوند، [[مشرکان]] و [[گمراهان]] امّت‌های پیشین را نابود کرده و مخلَصین را رهاینده است<ref>سوره یونس، آیه ۷۳-۷۴.</ref>، چنان‌که در [[آخرت]] نیز آن‌گاه که [[تکذیب‌کنندگان]] برای حضور در عذاب برانگیخته می‌شوند، مخلَصین را احضار نمی‌کند<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۷ -۱۲۸.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۵۸.</ref>
# '''[[عصمت]]:''' از‌جمله [[شؤون]] [[مخلَصین]] آن است که نوعی [[علم]] و [[یقین]] دارند، غیر از [[علوم]] متعارفی که نزد انسان‌های معمول است و [[خداوند]] به‌وسیله آن علم، هرگونه بدی و [[زشتی]] را از آنان دور می‌کند؛ ازاین‌رو ایشان مرتکب هیچ معصیتی نشده، حتّی قصد هیچ گناهی نیز نمی‌کنند و این همان [[عصمت الهی]] است؛ چنان‌که خداوند، [[یوسف]] {{ع}} را از [[آلوده]] شدن به [[گناه]] و قصد آن حفظ ‌کرد<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.<ref> المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۶۲‌ـ‌۱۶۳.</ref>
# '''[[ایمنی]] از اغوای [[ابلیس]]:''' ابلیس، [[باطل]] یا [[گناهان]] را برای [[انسان‌ها]] [[زینت]] می‌دهد تا آنها را [[گمراه]] سازد؛ ولی از آنجا که [[قلوب]] مخلَصین به‌طور کامل برای [[خدا]] [[خالص]] شده و جز او کسی در آن راه ندارد، ابلیس نمی‌تواند آنها را گمراه کند<ref>سوره حجر، آیه ۳۹-۴۰؛ سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۱۶۴‌ـ‌۱۶۵.</ref>
# '''[[ستایش]] شایسته:''' خداوند از هر آنچه [[کافران]] یا مطلق انسان‌ها او را بدان وصف می‌کنند، منزّه است و فقط [[بندگان]] مخلَص [[الهی]] می‌توانند او را آن‌گونه که شایسته است، وصف کنند<ref>سوره مؤمنون، آیه ۹۱؛ سوره صافات، آیه ۴۰.</ref>.<ref> المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.</ref>
# '''برخورداری از [[رزق]] معلوم:''' گرچه جزای انسان‌ها در [[آخرت]]، نفس عمل آنان است، مخلَصین از این قاعده مستثنایند و برای آنها، بالاتر از جزای عملشان، رزقی معلوم است. مقصود از رزق معلوم، رزقی خاص و جدا از رزق دیگران و بالاتر از آنها است<ref>سوره صافات، آیه ۳۹-۴۱.</ref>.<ref>المیزان، ص‌۱۳۵‌ـ‌۱۳۶.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.</ref>
 
از نظر [[عرفانی]]، سالکان [[راه خدا]] نیز باید دقیقاً به اخلاص در [[نیت]] توجه داشته باشند که آیا هدف [[اصلاح]] خویشتن و [[تکامل]] جنبه‌های [[اخلاق]] و رسیدن به مقام [[قرب الی الله]] است یا هدف رسیدن به [[کرامات]] خارق عادات و [[برتری‌جویی]] بر [[مردم]] از این طریق می‌باشد؛ زیرا ارزش اعمال به [[نیت‌ها]] بستگی دارد و سعی کنند که از راه اخلاص به [[مقام مخلَصین]] برسند. از نظر [[اخلاقی]] هم، اخلاص نمی‌گذارد که [[انسان]] مرتکب جرایم و [[رذائل اخلاقی]] بشود، بلکه او را متخلق به [[فضائل اخلاقی]] می‌کند. اخلاص باعث می‌شود که هم خود انسان تلاش کند که دارای فضائل اخلاقی بشود و هم [[خداوند]] به او در راه رسیدن به [[فضائل]] کمک می‌نماید.
 
از نظر [[اجتماعی]] اخلاص باعث می‌شود که توقعات بی‌جا که بسیاری از [[مشکلات]] اجتماعی را در پی دارد به وجود نیاید و به علاوه توقعات به مورد را نیز تحت کنترل انسان قرار می‌دهد، زیرا کسی که کاری را برای [[خدا]] انجام میدهد، انتظاری از دیگران ندارد و اگر دیگران خدمت او را جبران نکنند، برایش مشکلی به وجود نمی‌آید.
 
از نظر [[فقهی]]، اخلاص به معنای ترک [[ریا]] است، زیرا ریا موجب بطلان [[عبادت]] و اخلاص در [[عبادات]]، شرط صحت آنهاست و در غیر عبادات هم [[مستحب]] است که انسان در تمام نیات و کارهای خود اخلاص داشته باشد<ref> [[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[اخلاص در عمل]]
* [[آداب باطنی تلاوت قرآن]]
* [[آداب باطنی نماز]]
* [[اخلاص در ایمان]]
* [[اخلاص در دعا]]
* [[اخلاص در عبادت]]
* [[اخلاص طالب علم]]
* [[اخلاص نیت]]
* [[درجات مخلصان]]
* [[اخلاص حیاپیشگان]]
* [[اخلاص شاکران]]
* [[اخلاص صدیقان]]
* [[اخلاص عارفان]]
* [[اخلاص متلذذان]]
* [[اخلاص محبان]]
* [[اخلاص مقربان]]
* [[مراتب اخلاص]]
* [[اخلاص ذاتی]]
* [[اخلاص صفتی]]
* [[اخلاص عملی]]
* [[اخلاص اضافی]]
* [[اخلاص مطلق]]
* [[آیات اخلاص]]
* [[آثار اخلاص]]
* [[آفات اخلاص]]
* [[ریا]]
* [[راستی در نیت]]
* [[ستایش اخلاص]]
* [[صبر بر تصحیح اخلاص]]
* [[علایم اخلاص]]
* [[مراتب اخلاص]]
* [[نیت]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۳''']]
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']]
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فضایل اخلاقی}}
 
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل‌های بازبینی شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۷

"اخلاص" به‌معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خد‌است. این موضوع در آیات[۱] و روایات مطرح شده و در آموزه‌های اسلامی، اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرّب به اوست که آثار فراوانی همچون: نداشتن ترس و اندوه در قیامت؛ فلاح و رستگاری و ... است.

معناشناسی

«اخلاص» از ریشه خلوص و خلاص به‌معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است[۲]. خالص، کالایی را گویند که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و معنایی نزدیک به "صافی" دارد، با این تفاوت که صافی به جنسی نیز که از همان ابتدا با چیزی آمیخته نبوده اطلاق می‌شود؛ ولی خالص، جنسی است که پس از امتزاج با چیز دیگر، خواه پست‌تر باشد یا نه، پاک و ناخالصی آن زدوده شود[۳]. لغویان برای خلوص، معانی دیگری نیز بر شمرده‌اند؛ مانند رسیدن، نجات یافتن، کناره‌گیری کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن که در هر یک از این معانی، به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد[۴].

اخلاص به‌معنای خالص کردن، پاک گردانیدن و برگزیدن است[۵] و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خد‌است[۶]. اخلاص ملاک پذیرش و درستی رفتارهاست و رهایی از چنگال شیطان فقط با اخلاص امکان دارد[۷].[۸]

حقیقت اخلاص

حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرّب به اوست[۹] در قرآن به‌صورت‌های گوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی آیات، به جا آوردن عبادات و اعمال و قرار دادن همه شؤون زندگی و مرگ فقط برای خدا (للّه) است[۱۰].

خالص کردن دین برای خدا، حالتی است که برای برخی از انسان‌ها با اختیار خودشان پدید ‌می‌آید و آنچه پیراسته می‌شود، دین دعا[۱۱]، عبادت و اطاعت[۱۲] سنّت و روش زندگی)[۱۳] است[۱۴] البتّه همه انسان‌ها حتّی کافران[۱۵] در وضعیّتی که از همه چیز ناامید شوند، به مقتضای فطرت الهی خویش بی‌اختیار خدا را از روی اخلاص می‌خوانند[۱۶]. براساس آیات دیگری، حقیقت اخلاص آن است که انسان فقط خدا را عبادت کند[۱۷] و روی به‌سوی خدا کند و از غیر او دل ببُرد[۱۸] و به حقیقت ایمان و عبودیّت برسد[۱۹] و اعمالش مانند هجرت، جهاد و انفاق را در راه خدا انجام دهد[۲۰].[۲۱]

پیشینه

در برخی کتاب‌های مقدس ادیان، واژه اخلاص به معنای ضد ریا و مکر به‌کار رفته[۲۲] و به اخلاص در عبادت امر شده است[۲۳]. قرآن کریم نیز واژه‌هایی همچون خالص[۲۴]، مخلِص[۲۵] و مخلَص[۲۶] را به کار برده و دین خالص را به خداوند اختصاص داده[۲۷] و به عبادت مخلصانه امر کرده است[۲۸] همچنین برخی بندگان خداوند، از جمله مخلَصین شمرده شده‌اند[۲۹]. در روایات نیز به وجوب اخلاص در عبادت[۳۰] و حرام بودن ریا بابی اختصاص یافته است[۳۱].

اهل معرفت در آثار خود، به زوایای مختلف اخلاص پرداخته و آن را از اصول تصوف شمرده‌اند[۳۲]. علمای اخلاق نیز به این مسئله پرداخته‌اند و اخلاص را یکی از شرایط صحت یا کمال اعمال و عبادات دانسته‌اند[۳۳].[۳۴]

اخلاص در قرآن

اخلاص یکی از اصطلاحات کلیدی قرآن است که دارای همبستگی با شبکه مفاهیم قرآن شامل: شرک، ریاء، عمل، اصطفاء، اجتباء، ایمان، تمییز، توحید، تنقیه، تهذیب، تصفیه، انفاق، تقرب، تعبد، ثواب، خفاء، دین، ذکر، طاعة، عبادة، عبودیة و نیّت است. اخلاص عبد با توجه به این شبکه معنایی یعنی پاک کردن نیت و عمل از شرک و ریاء و اخلاص خالق یعنی اصطفاء و اجتباء عبدی از بین بندگان و تقرب او به خداوند[۳۵].

خصوص واژه «اخلاص» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی مشتقات این ماده ۳۱ بار در قرآن ذکر شده است. این آیات در تقسیم‌بندی جامعی، سه دسته‌اند:

  1. آیاتی که با استفاده از مشتقّات خلوص، موضوع اخلاص را با صراحت مطرح می‌کنند. مشتقّات خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیش‌تر آنها به موضوع اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب افعال و ۱۲ آیه مربوط به "مخلِصین" (کسانی‌که دین خود را برای خدا خالص کرده‌اند) است[۳۶] و ۱۰ آیه مربوط به مخلَصین[۳۷]. برخی معتقدند به جز پیامبران و امامان (ع) برخی از انسان‌ها نیز می‌توانند با سیر و سلوک، جهاد و مبارزه با نفس به مقام مخلَصین نائل شوند[۳۸].
  2. آیاتی که با واژه‌ها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص به موضوع اخلاص می‌پردازند؛ مانند انحصار عبادت در خداوند[۳۹]، انجام دادن کار برای وجه اللّه[۴۰]، انجام دادن کار برای طلب رضایت الهی[۴۱]، انجام دادن عمل در راه خدا[۴۲]، عدم درخواست اجر از سوی پیامبران[۴۳] حنیف و حق‌گرا بودن [۴۴]، صداقت در توبه (نصوح)[۴۵] و ‌داشتن قلب سلیم[۴۶].
  3. آیاتی که با نفی شرک و ریا به موضوع اخلاص اشاره می‌کنند[۴۷]. از آنجا که اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خداست، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خداست، جمع نمی‌شود[۴۸].

اخلاص در روایات

برخی از روایاتی که درباره اخلاص وارد شده عبارت است از:

  1. امیرمؤمنان (ع) می‌فرمودند: "خوشا به حال آن کس که با خلوص به عبادت و دعاء بپردازد و قلبش را به آنچه می‌بیند مشغول نسازد و یاد خدا را به‌واسطه آنچه می‌شنود ترک نکند و سینه‌اش به‌واسطه آنچه به دیگران بخشیده شده اندوهگین نشود"[۴۹].
  2. امام صادق (ع) فرمودند: "هرکس برای خداوند دوست بدارد و برای او دشمن بدارد و برای او ببخشد و برای او از بخشش دست کشد، در شمار کسانی است که ایمانشان کامل شده است"[۵۰].
  3. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "هرکس چهل روز برای خداوند متعال اخلاص ورزد، خداوند چشمه‌های حکمت را از قلب او به زبانش جاری می‌سازد" [۵۱].
  4. حضرت زهرا (س) فرمودند: "هرکس که عبادت خالص خود را به سوی خداوند فرستد، خداوند بهترین چیزی که مصلحت اوست را به سویش نازل می‌کند"[۵۲].
  5. امام حسن عسکری (ع) فرمودند: "اگر تمامی دنیا فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که خداوند را با خلوص عبادت می‌کند، باز می‌پندارم که در حق او کوتاهی کرده‌ام؛ و باز اگر کافر را از آن یک لقمه بازدارم تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه آب به او بنوشانم می‌پندارم که اسراف کرده‌ام"[۵۳].[۵۴]

اهمیت و فضیلت

در آموزه‌های اسلامی، اخلاص اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. در قرآن کریم گرویدن به دین[۵۵] و دعوت به ایمان از روی اخلاص [۵۶] مورد توجه قرار گرفته است. در برخی روایات نیز اخلاص سرّی از اسرار الهی و از ویژگی‌های بندگانی شمرده شده است که خدا آنها را دوست دارد[۵۷] و اختلاف مقامات مؤمنان در اختلاف درجات اخلاص‌شان است[۵۸]. همچنین اخلاص باارزش‌ترین مقامی است که انسان به آن می‌رسد[۵۹]. علمای اخلاق نیز اخلاص را مقدمه نیکی‌ها[۶۰]، سبب سعادت در دنیا و آخرت و خلاصی از وسوسه‌های شیطان می‌دانند[۶۱].[۶۲]

عوامل و زمینه‌ها

چند عامل برای پیدایش اخلاص ذکر کرده‌اند:[۶۳]

  1. مبارزه با خواهش‌های نفسانی و شکستن آنها.
  2. عدم شیفتگی به دنیا.
  3. توجه تام و تمام به آخرت و معاد.

درجات و مراتب

یکی از اغراض در آفرینش مرگ و زندگی، آن است که درجه اخلاص انسان‌ها با آزمایش الهی مشخص شود[۶۴].[۶۵] از آیات قرآن استفاده می‌شود که درجات اخلاص گوناگون و عنایت الهی به هر شخص، به‌اندازه اخلاص اوست و اختلاف سنگینی اعمال به اختلاف درجه اخلاص در آنها مربوط می‌شود. عمل خالص، پیوسته نتیجه‌ای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن می‌شود؛ هرچند مقدار آن، به مقدار اخلاص در عمل وابسته است.

در روایات نیز برای نیّت و اخلاص در عبادت، درجات گوناگونی ذکر شده است؛ چنان‌که عبادت برخی به‌دلیل ترس از عذاب الهی، عبادت برخی دیگر به امید رسیدن به ثواب الهی و عبادت آزادگان از روی محبّت و برای شکرگزاری از خداوند دانسته شده است[۶۶]. راه این گروه در عبادت، راه معرفت و محبّت بوده و از نظر آنان، روش دو گروه دیگر فاقد اخلاص کامل است و در آن شائبه‌ای از شرک و خودپرستی به چشم می‌خورد؛ زیرا این دو گروه، برای رهایی از عقوبت یا رسیدن به نعمت، خدا را عبادت می‌کنند و اگر برای رسیدن به این هدف، راهی دیگر جز عبادت پیش روی خود می‌دیدند، آن را بر می‌گزیدند[۶۷].[۶۸]

آثار و نشانه‌ها

آثار و فواید

قرآن کریم نشانه مُخلَصان را دوری از اغوای شیطان بیان می‌کند[۶۹]. در روایات نیز نشانه‌هایی برای اخلاص ذکر شده است؛ از جمله سلامت دل، رساندن خیر به دیگران و خودداری از بدی‌ها[۷۰]؛ چنان‌که یکی از نشانه‌های اخلاص این است که شخص دوست نداشته باشد بر عملی که برای خدا انجام داده است، ستایش شود[۷۱]. اخلاص را می‌توان از آثار عمل شناخت؛ چنان‌که آثار اخلاص در تحصیل علم، حصول حکمت در قلب و زبان است و اگر این امر حاصل نشد، روشن می‌شود عمل برای هوای نفس و شیطان بوده است[۷۲]. همچنین از نشانه‌های درجات بالای اخلاص این است که بنده را از وسوسه شیطان در امان نگه می‌دارد و در این صورت طمع شیطان از وی قطع می‌شود[۷۳].

اخلاص موجب اطمینان نفس، قوت ایمان و پیروزی بر دشمن است[۷۴] و هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، روح و ملکوت عمل کامل‌تر و نورانی‌تر خواهد بود[۷۵]؛ همچنین نزدیک‌شدن به خداوند[۷۶]، قرار گرفتن در پناه حق و کوتاه شدن دست تصرف شیطان از دیگر ثمرهای اخلاص است و هر چه اخلاص شخص قوی‌تر شود، حقیقت استعاذه در او بیشتر محقق می‌شود و از تصرف شیطان در امان می‌ماند[۷۷]؛ تا آنجا که دیگر وسوسه شیطان در او اثر ندارد[۷۸].[۷۹]

در آیاتی که در آنها با تعبیرهایی چون: ﴿مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ، ﴿فِي سَبِيلِ اللَّهِ، ﴿يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ، ﴿رَجُلًا سَلَمًا، به‌گونه‌ای از اخلاص سخن به‌میان آمده و به برخی از آثار آن نیز اشاره شده است؛ مانند:

  1. نداشتن ترس و اندوه در قیامت: کسی‌که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شوند[۸۰].
  2. پاداش چند برابر: کسانی‌ که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند برای هر کسی که بخواهد، فزونی می‌دهد و خداوند، گشایشگرِ داناست[۸۱].
  3. فلاح و رستگاری: آنان که طالب رضای الهی هستند، (حقوق مالی خویش را می‌پردازند) رستگارانند[۸۲].[۸۳]

شاخص‌ها و نشانه‌ها

در روایات اسلامی برای اخلاص نشانه‌های بسیاری ذکر کرده‌اند که این موارد از جمله آنهاست:

  1. کسی که دلش پاک، اعضاء و جوارحش سالم، خیرش زیاد و شرش مأمون است (یعنی مردم از خیرش بهره‌‏مند و از شرش در امانند)[۸۴]؛
  2. یکسان بودن ظاهر و باطن و کردار و گفتارش[۸۵]؛
  3. کمال اخلاص دوری از گناهان است[۸۶]؛
  4. زهد[۸۷]؛
  5. ناامیدی از غیر خدا و از چیزی غیر از گناهش نترسیدن[۸۸]؛
  6. از غیر خدا در مورد اعمالش انتظار تعریف نداشتن[۸۹].

راه‌های تحصیل

در روایات، راه‌های گوناگونی برای به دست آوردن اخلاص بیان شده است؛ مانند قطع طمع از غیر خدا[۹۰]، حصول علم و یقین[۹۱]، کم‌کردن آرزوها[۹۲] و پرهیز از گناه و هوای نفس[۹۳].

راه‌های تحصیل اخلاص و پاک‌سازی اعمال از همه مراتب شرک و ریا منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است[۹۴] و انسان باید با تذکر و تکرار، قلب را با اخلاص آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود[۹۵].[۹۶]

موانع و آفات

در برخی روایات، غلبه هوای نفس[۹۷] و آرزوهای بلند[۹۸] از آفات اخلاص دانسته شده است. علمای اخلاق آفات اخلاص را ریا[۹۹]، شرک[۱۰۰] و عجب[۱۰۱] شمرده‌اند. حب دنیا و حب جاه و مقام از آفات اخلاص شمرده شده؛ زیرا وقتی این امور در قلب انسان باشد و برای انسان ملکه شود، حصول اخلاص برای شخص ممکن نخواهد شد و انجام عمل با انگیزه‌های دنیوی خواهد بود[۱۰۲]. اظهار عمل برای دیگران از آفات اخلاص است و از این جهت انسان نباید مطمئن باشد عملی که برای خدا انجام داده است، از شر آفات نفس و شیطان ایمن است، بلکه پیوسته باید مراقب نفس خود باشد تا عمل مخلصانه‌اش با ریای پس از انجام عمل ضایع نشود[۱۰۳].[۱۰۴]

مخلَصین و ویژگی‌های آنان

مخلَصین کسانی هستند که خداوند تعالی، آنان را برای خود خالص کرده است[۱۰۵]؛ در شماری از آیات، از انسان‌هایی با عنوان مخلَصین به صیغه مفعول یاد ‌شده؛ یعنی انسان‌هایی که خداوند آنها را پاک و خالص کرده است[۱۰۶]. درباره هدف از برگزیدن مخلَصین باید گفت: لازم است خداوند همواره در میان انسان‌ها، افرادی را برانگیزاند که اخلاص کامل داشته و دارای نفوس پاک، قلوب طاهر و فطرت مستقیم توحیدی باشند تا توحید در جامعه بشری را حفظ کنند[۱۰۷].

مخلَصین از دیدگاه قرآن دارای ویژگی‌های گوناگونی هستند:

  1. نجات از نابودی دنیایی و عذاب آخرتی: خداوند، مشرکان و گمراهان امّت‌های پیشین را نابود کرده و مخلَصین را رهاینده است[۱۰۸]، چنان‌که در آخرت نیز آن‌گاه که تکذیب‌کنندگان برای حضور در عذاب برانگیخته می‌شوند، مخلَصین را احضار نمی‌کند[۱۰۹].[۱۱۰]
  2. عصمت: از‌جمله شؤون مخلَصین آن است که نوعی علم و یقین دارند، غیر از علوم متعارفی که نزد انسان‌های معمول است و خداوند به‌وسیله آن علم، هرگونه بدی و زشتی را از آنان دور می‌کند؛ ازاین‌رو ایشان مرتکب هیچ معصیتی نشده، حتّی قصد هیچ گناهی نیز نمی‌کنند و این همان عصمت الهی است؛ چنان‌که خداوند، یوسف (ع) را از آلوده شدن به گناه و قصد آن حفظ ‌کرد[۱۱۱].[۱۱۲]
  3. ایمنی از اغوای ابلیس: ابلیس، باطل یا گناهان را برای انسان‌ها زینت می‌دهد تا آنها را گمراه سازد؛ ولی از آنجا که قلوب مخلَصین به‌طور کامل برای خدا خالص شده و جز او کسی در آن راه ندارد، ابلیس نمی‌تواند آنها را گمراه کند[۱۱۳].[۱۱۴]
  4. ستایش شایسته: خداوند از هر آنچه کافران یا مطلق انسان‌ها او را بدان وصف می‌کنند، منزّه است و فقط بندگان مخلَص الهی می‌توانند او را آن‌گونه که شایسته است، وصف کنند[۱۱۵].[۱۱۶]
  5. برخورداری از رزق معلوم: گرچه جزای انسان‌ها در آخرت، نفس عمل آنان است، مخلَصین از این قاعده مستثنایند و برای آنها، بالاتر از جزای عملشان، رزقی معلوم است. مقصود از رزق معلوم، رزقی خاص و جدا از رزق دیگران و بالاتر از آنها است[۱۱۷].[۱۱۸].[۱۱۹]

از نظر عرفانی، سالکان راه خدا نیز باید دقیقاً به اخلاص در نیت توجه داشته باشند که آیا هدف اصلاح خویشتن و تکامل جنبه‌های اخلاق و رسیدن به مقام قرب الی الله است یا هدف رسیدن به کرامات خارق عادات و برتری‌جویی بر مردم از این طریق می‌باشد؛ زیرا ارزش اعمال به نیت‌ها بستگی دارد و سعی کنند که از راه اخلاص به مقام مخلَصین برسند. از نظر اخلاقی هم، اخلاص نمی‌گذارد که انسان مرتکب جرایم و رذائل اخلاقی بشود، بلکه او را متخلق به فضائل اخلاقی می‌کند. اخلاص باعث می‌شود که هم خود انسان تلاش کند که دارای فضائل اخلاقی بشود و هم خداوند به او در راه رسیدن به فضائل کمک می‌نماید.

از نظر اجتماعی اخلاص باعث می‌شود که توقعات بی‌جا که بسیاری از مشکلات اجتماعی را در پی دارد به وجود نیاید و به علاوه توقعات به مورد را نیز تحت کنترل انسان قرار می‌دهد، زیرا کسی که کاری را برای خدا انجام میدهد، انتظاری از دیگران ندارد و اگر دیگران خدمت او را جبران نکنند، برایش مشکلی به وجود نمی‌آید.

از نظر فقهی، اخلاص به معنای ترک ریا است، زیرا ریا موجب بطلان عبادت و اخلاص در عبادات، شرط صحت آنهاست و در غیر عبادات هم مستحب است که انسان در تمام نیات و کارهای خود اخلاص داشته باشد[۱۲۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مانند: سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  2. لسان العرب، ج۳، ص‌۱۷۳، "خلص"؛ ترتیب‌العین، ج‌۱، ص۲۳۷، "خلص".
  3. مفردات، ص‌۲۹۲؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ مقاییس‌ اللغه، ج‌۲، ص‌۲۰۸، "خلص".
  4. تاج‌العروس، ج‌۷، ص‌۵۶۲؛ لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴، "خلص".
  5. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۸‌ـ‌۱۶۹، "خلص".
  6. مصطلحات التصوف، ص‌۲۶؛ لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۲۹۴، "اخلاص".
  7. جامع‌السعادات، ج‌۲، ص‌۴۰۵‌ـ‌۴۰۶.
  8. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷؛ شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  9. التبیان، ج‌۹، ص‌۵؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.
  10. سوره انعام، آیه ۱۶۲؛ سوره احقاف، آیه ۳۴.
  11. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۴۵۸.
  12. جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۲۲۷ و مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۷؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۹۹؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.
  13. المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳ و ج‌۱۰، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.
  14. سوره نساء، آیه ۱۴۶؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره بینه، آیه ۵؛ ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۱۴؛ سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹.
  15. نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۲۷.
  16. سوره یونس، آیه ۲۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.
  17. سوره یوسف، آیه ۴۰.
  18. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۵۶ و ۳۵۸؛ جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۹۰‌ـ‌۶۹۱‌.
  19. سوره بقره، آیه ۱۱۲.
  20. سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  21. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۵۰.
  22. بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۳۴۵.
  23. کتاب مقدس، یوشع، ب‌۲۴، ۱۴؛ رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۲.
  24. سوره زمر، آیه ۳.
  25. سوره زمر، آیه ۱۴.
  26. سوره زمر، آیه ۵۱.
  27. سوره زمر، آیه ۳.
  28. سوره اعراف، آیه ۲۹.
  29. سوره یوسف، آیه ۲۴.
  30. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۵۹.
  31. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۶۴.
  32. سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.
  33. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۴-۶۱۵.
  34. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  35. شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  36. مانند سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴.
  37. هم‌چون سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛سوره حجر، آیه ۴۰.
  38. رساله سیر و سلوک، ص‌۱۰۵‌ـ‌۱۲۴.
  39. سوره فاتحه، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۴۰؛ سوره بقره، آیه ۱۹۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره آل عمران، آیه ۲۰.
  40. سوره انسان، آیه ۹؛ سوره کهف، آیه ۲۸.
  41. سوره بقره، آیه ۲۶۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
  42. سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  43. سوره شعراء، آیه ۱۰۹.
  44. سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  45. سوره تحریم، آیه ۸.
  46. سوره شعراء، آیه ۸۹.
  47. مانند سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  48. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.
  49. «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) كَانَ يَقُولُ‌ طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶.
  50. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ‌ أَحَبَّ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَبْغَضَ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَعْطَى‌ لِلَّهِ‌ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ يَكْمُلُ إِيمَانُهُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۸.
  51. «عَنِ النَّبِيِّ (ص) قَالَ: مَنْ‌ أَخْلَصَ‌ لِلَّهِ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ‌ يَنَابِيعَ‌ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.
  52. «عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَتْ‌ مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.
  53. «عَنِ الْعَسْكَرِيِّ (ع) قَالَ: لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً ثُمَّ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.
  54. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۳، ص ۲۶۰-۲۶۷.
  55. نساء، ۱۴۶.
  56. سوره اعراف، آیه ۲۹.
  57. مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹.
  58. ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۱۹-۱۲۰.
  59. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۹۸.
  60. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲.
  61. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۲۷-۱۲۸.
  62. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  63. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ۱۴۱۷ق، ج۸ ، ص۱۳۲-۱۳۴.
  64. سوره ملک، آیه ۲.
  65. الکافی، ج‌۲، ص‌۱۹؛ نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۳۹.
  66. وسائل‌الشیعه، ج‌۱، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.
  67. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۵۸‌ـ‌۱۶۱.
  68. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۱؛ ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  69. سوره ص، آیه ۸۲؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  70. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۱.
  71. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۰.
  72. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.
  73. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.
  74. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۷.
  75. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.
  76. امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۲.
  77. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۴.
  78. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲-۱۶۳.
  79. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  80. سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره بقره، آیه ۲۶۲.
  81. سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  82. سوره روم، آیه ۳۸.
  83. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.
  84. حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۱.
  85. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۲۶.
  86. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۷۴، ص۲۱۵.
  87. مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۰.
  88. مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۱.
  89. کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶، ح۴.
  90. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۱.
  91. لیثی واسطی، عیون الحکم، ۲۳، ۲۰۹.
  92. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  93. مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۱۳.
  94. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.
  95. امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.
  96. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  97. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۰۶.
  98. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  99. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۳.
  100. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۱-۲۲.
  101. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۶.
  102. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۰.
  103. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۰.
  104. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  105. سوره صافات، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  106. سوره ص، آیه ۴۶.
  107. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  108. سوره یونس، آیه ۷۳-۷۴.
  109. سوره صافات، آیه ۱۲۷ -۱۲۸.
  110. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۵۸.
  111. سوره یوسف، آیه ۲۴.
  112. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۶۲‌ـ‌۱۶۳.
  113. سوره حجر، آیه ۳۹-۴۰؛ سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.
  114. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۱۶۴‌ـ‌۱۶۵.
  115. سوره مؤمنون، آیه ۹۱؛ سوره صافات، آیه ۴۰.
  116. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  117. سوره صافات، آیه ۳۹-۴۱.
  118. المیزان، ص‌۱۳۵‌ـ‌۱۳۶.
  119. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.
  120. شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.