|
|
(۷۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اخلاص در قرآن]] - [[اخلاص در حدیث]] - [[اخلاص در فقه اسلامی]] - [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] - [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]] - [[اخلاص در معارف و سیره نبوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره علوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره حسینی]] - [[اخلاص در معارف و سیره سجادی]] - [[اخلاص در معارف و سیره رضوی]] - [[اخلاص در عبادت]] - [[اخلاص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} |
| {{ولایت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اخلاص در قرآن]] | [[اخلاص در حدیث]] | [[اخلاص در نهج البلاغه]] | [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] | [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اخلاص (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| | '''"اخلاص"''' بهمعنای [[پاک]] شدن و سالم گشتن از آمیختگی است و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن [[نیّت]] از غیر [[خدا]] و انجام دادن عمل برای خداست. این موضوع در [[آیات]]<ref>مانند: سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref> و [[روایات ]] مطرح شده و در [[آموزههای اسلامی]]، اهمیت و فضیلت ویژهای دارد. حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه [[تقرّب]] به اوست که آثار فراوانی همچون: نداشتن [[ترس]] و [[اندوه]] در [[قیامت]]؛ [[فلاح]] و [[رستگاری]] و ... است. |
| *[[خلوص]]، بدون تردید سرّی از [[اسرار الهی]] است، که [[حضرت حق]] آن را تنها برای آن کس که در میان [[بندگان]] خود برگزیند، افشا مینماید. [[خلوص]] ملکهای است که موجب میشود تا آنکه از آن بهرهمند است، در یاد خود تنها [[حضرت حق]] را داشته و وجود خویش را از غیر او بپیراید؛ او خود در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۹.</ref>.
| |
| ==مراتب [[خلوص]]==
| |
| *این سرّ [[عظیم]] [[الهی]] را مراتبی چند است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره میکنیم:
| |
| #'''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیفترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشههای خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
| |
| #'''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت بهسر میبرد نیز-، از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
| |
| #'''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه میتوان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>« بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
| |
| *از این [[آیه شریفه]]، روشن میشود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او بهسر میبرد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمیدهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>.
| |
| *حال بر این اساس که هر یک از این مراتب سه گانه را مراتب دیگری است، که خود از شدّت و [[ضعف]] برخوردار است، میتوان گفت که دور کردن [[زشتی]] و [[گناه]] از [[حریم]] مخلَصان نیز، مراتبی چند دارد، که بنا بر حیطه حکمرانی [[حضرت حق]] بر [[قلب]] سالک، حیطه آن مشخّص میشود.
| |
| *حالت ضعیف این مرتبه، حالتی است که در کنار [[عصمت]] قرار دارد؛
| |
| *و مرتبه متوسّط آن، همان [[عصمت]] است؛
| |
| *و مرتبه شدید آن، حالتی است [[برتر]] از [[عصمت]].
| |
| *مرتبه ضعیف، ویژه کاملان در میدان [[سلوک]] و [[تهذیب]] است؛
| |
| *و مرتبه متوسّط، خاصّ [[انبیاء الهی]]{{عم}} است؛
| |
| *و مرتبه شدید آن، تنها مربوط به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۱.</ref>.
| |
| *از همین [[کتاب الهی]]، بهخوبی استفاده میشود که [[ارسال پیامبران]] و انزال کتب [[الهی]] نیز، تنها و تنها برای آن بوده است، که [[مردمان]] را به این [[فضیلت]] [[آگاه]] کرده آنان را به تحصیل آن سوق دهند. از همین رو است که هیچ یک از [[فضائل]] از نظر اهمیّت و [[عظمت]]، همچون این [[فضیلت]] نمیباشد. به این چند [[آیه شریفه]] توجّه کنید:
| |
| *{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ *أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ * ... قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ * قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}<ref>«ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستادهایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب میداری بپرست * آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفتهاند (و میگویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم، در آنچه اختلاف میورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمیکند * ... بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میدارم بپرستم * و فرمان یافتهام که نخستین فرمانبردار باشم * بگو اگر من از (فرمان) پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم * بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب میدارم، میپرستم» سوره زمر، آیه ۲-۱۴.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>
| |
| *در این [[آیات]] و نمونههای بسیار دیگرش، نکتهای است که نظر [[انسان]] را به [[سختی]] به خود جلب مینماید. آن نکته یادکردنی، این است که بهدست آوردن [[خلوص]]، تنها از راه عمل میسر نمیگردد؛ بلکه [[خلوص]] آنگاه بهدست میآید، که در [[دین]] بهکار [[رود]]، و [[دین]] مجموعهای است که از [[اعتقاد]]، [[اقرار زبانی]] و عمل با اعضاء [[بدن]]، تشکیل شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۲.</ref>.
| |
| *بنابراین، مُخلَص واقعی کسی است که در مجموع [[دین]] -یعنی [[اعتقادات]]، سخنان وکارها - اخلاص ورزد؛ امّا کسی که در [[اعمال]] و اقوالش اخلاص داشته در [[اعتقادات]] از آن بیبهره ماند، [[خودنمایی]] کرده؛ همانگونه که کسی که در [[اعتقادات]] و اقوال [[خلوص]] داشته، امّا در اعمالش از آن بیبهره باشد نیز، تنها [[خودنمایی]] است که جامه اخلاص بر تن کرده است!. بر این اساس، مخلَص [[حقیقی]] در هر سه جزء پیشگفته، و نه تنها در یکی یا در دو عدد از آنها، اخلاص میورزد. به همین جهت است که در [[قرآن کریم]] بارها به [[اخلاص در دین]]، و نه اخلاص در عمل تنها، تأکید شده است؛ چه عنوان [[اخلاص در دین]] میتواند همه موارد سه گانه را تحت پوشش خود قرار دهد. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. حال اگر کسی [[دین]] را در این [[آیات]] بهمعنای [[اطاعت]] بداند، هم برخلاف معنای ظاهر [[آیه]] رفته، و هم این نکته [[لطیف]] را از معنای آن سلب کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۳.</ref>.
| |
| *کوتاه سخن آنکه [[قرآن کریم]] دلالت مینماید، که [[مخلص]] کسی است که از اخلاصی [[راسخ]] و [[استوار]] در اعتقاداتش بهرهمند است، بهگونهای که هیچ جزئی از [[اعتقادات]] او از عناصر غیر [[اسلامی]] سرچشمه نمیگیرد. در سخنانش نیز همینگونه است، بنابراین سخنانش از شائبه اوهام و [[خرافات]] پیراسته است؛ او چون عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> را بر زبان آورَد، [[حقیقت]] این سخن را در مییابد، و نه آنکه تنها زبانش به حرکت درآید، امّا معنای آن بر جانش ننشسته باشد. در کارهای گوناگونش نیز همینگونه است، چه هیچ چیزی از [[منافع]] مادّی و یا حتّی [[منافع]] [[معنوی]] در کنار [[حضرت حق]] [[هدف]] [[افعال]] او نخواهد بود، از این رو عنوان مخلَص به خوبی بر او [[صادق]] میآید. [[راغب اصفهانی]] به درستی در "مفردات ألفاظ القرآن الکریم" میآورد: "اخلاص [[بیزاری جستن]] است از هر آنچه غیر [[خداوند متعال]] میباشد"؛<ref>{{عربی|الْإِخْلَاصِ: التّبرّي عن كلّ ما دون اللّه تعالى}}؛ مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص۱۵۵.</ref>: [[حضرت حق]] خود میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>؛ و میفرماید: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۴.</ref>.
| |
| *مراد از "وجه" در این دو [[آیه]]، ذات [[الهی]] است؛ بنابراین، در [[آیه]] نخست تصریح مینماید که [[بهترین]] دینها و یا [[بهترین]] مراتب [[دین]]، آن است که [[انسان]] با [[هویّت]] قلبی، [[اعتقادی]]، قولی و فعلیِ خود [[تسلیم]] [[حضرت حق]] بوده، بهگونه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} اخلاص ورزد؛ چه [[ابراهیم]] از پس اخلاصش به [[مقام]] خلیلی رسید، که نشان دهنده اتّصال کامل او با [[حضرت حق]] بود.
| |
| *[[آیه]] دوم نیز نشان میدهد که [[ابراهیم خلیل]]{{ع}}، بعد از آنکه به بعضی از مراتب بسیار بالای [[یقین]] دست یافت، با [[قلب]] خود قیّومیّت [[حضرت حق]]، و در مقابل آن [[پستی]]، فروافتادگی، [[فقر]]، امکان و سایه بودن دیگر موجودات را دریافت؛ به عبارتی دیگر [[قلب]] او سایه بودن عالَم وجود و [[صاحب]] سایه بودن [[حضرت حق]] را دریافت، غنای مطلق او و [[فقر]] محض [[بنده]]، دریا بودن [[پروردگار]] و نمی بیش نبودن [[بنده]] و... را باز [[شناخت]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۵.</ref>.
| |
| *از این رو، از تمامی جز او دست کشید، و با تمام وجود به سوی او پر کشید؛ گویا غیر را نمیبیند یا نمییابد، چه در این مرتبه به [[خلوص]] [[علمی]] رسیده بود.
| |
| *در [[آیه]] دیگری نیز از حصول [[مقام تسلیم]] برای ایشان خبر میدهد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است * آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۰.</ref>.
| |
| *نمونه این [[آیه]] در [[قرآن کریم]] بسیار است. بیمناسبت نیست که در اینجا، به این دو [[آیه]] [[مبارک]] نیز اشاره کنیم:
| |
| *{{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى}}<ref>«و هر که روی (دل) خویش به سوی خداوند نهد و نکوکار باشد بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است» سوره لقمان، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۵.</ref>.
| |
| *از همین [[آیات]]، استفاده میشود که [[حقیقت]] و واقعیّت عمل و حتّی [[قلب]] [[آدمی]]، همان [[خلوص]] است و بس. از این رو عملی که از [[خلوص]] تهی است، عمل نیست؛ بلکه همچون جسمی است که از [[روح]] بیبهره است. بالاتر از این، خود در شمار [[گناهان]] و بلکه [[گناهان کبیره]] است، که به [[کفر]] پهلو میزند!. [[قلب]] بیاخلاص نیز [[قلب]] نیست، بلکه محلّ آلودگیها و [[ظلمت]] است که ظلماتی چند در آن متراکم شده لایه لایه بر هم فروافتاده است. این [[قلب]] سرانجام همچون سنگ میشود، که نه امّید خیری بر آن میروَد، و نه نجاتی برای آن حاصل میشود؛ چه [[نجات]] تنها از کسب [[کمالات]] حاصل میشود، و کسب کمال نیز برای سنگ سخت محال است!:
| |
| *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ *وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بیرویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام میدهند هیچ (بهره) نمیتوانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند * و داستان (بخشش) کسانی که داراییهای خود را در جست و جوی خشنودی خداوند و برای استواری (نیّت خالصانه) خودشان میبخشند، همچون باغساری بر پشتهوارهای است که بارانی تند- و اگر نه بارانی تند، بارانی نرمریز- بدان برسد و میوههایش را دوچندان کند و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۶۴-۲۶۵.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ}}<ref>«حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آوردهاند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ * أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است * یا چون تاریکیهایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو میپوشد، تاریکیهایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۳۹-۴۰.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو میدهیم سپس برای او دوزخ را میگماریم که در آن نکوهیده رانده درآید * و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد» سوره اسراء، آیه ۱۸-۱۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۶-۲۱۷.</ref>.
| |
| *نمونههای این [[آیات]] در [[قرآن کریم]] بسیار بوده، و در [[سنّت]] [[نبوی]] و [[احادیث]] ائمّه هدی{{عم}} نیز این معنی بسیار به چشم میآید. [[شیخ]] حرّ عاملی در ابتدای موسوعه گرانسنگ خود "وسائل الشّیعه"، به شماری از این [[روایات]] اشاره نموده است. نمونه را میتوان به این [[حدیث نبوی]] -که [[شیعه]] و [[سنّی]] [[تواتر]] لفظی آن را پذیرفتهاند- اشاره نمود: "[[ارزش]] [[اعمال]] بهواسطه نیّتها است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ}}</ref>؛ نیز سخت مشهور است که: "[[ارزش]] هر انسانی به نیّتهای اوست" <ref>{{متن حدیث|لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى}}</ref> و نیز فرمودهاند:"هیچ عملی نیست مگر آنکه نیّتی در پشت آن قرار دارد" <ref>{{متن حدیث|لَا عَمَلَ إِلَّا بِالنِّيَّةِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۳ - ۳۵.</ref>.[[حضرت حق]] نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}}<ref>«سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. چه مراد از این [[آیه شریفه]]، میتواند آن باشد که [[نیّت]]، [[عمل صالح]] را به سوی درگاه [[الهی]] فرا میبرد، و بدون [[نیّت]] [[اعمال]] اصلاً به آن درگاه [[عالی]] نرسیده پذیرفته نمیگردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۸.</ref>.
| |
| *کوتاه سخن آنکه [[آیات]] و [[روایات]]، هردو بر این نکته همداستانند که عمل بدون اخلاص همچون جسمی است که [[روح]] نداشته باشد؛ از این رو همچون سرابی است که [[انسان]] تشنه آبش میپندارد، امّا در [[حقیقت]] چیزی نبوده از [[حقیقت]] برخوردار نمیباشد. حال توجّه کنیم که اگر [[خودنمایی]]، [[ریاء]] و [[نفاق]] نیز به عملی که از [[خلوص]] بیبهره است افزوده شود، چه [[سرنوشت]] شومی برای آن کار و [[صاحب]] آن در عالم واقع پدیدار میگردد؟!.
| |
| *به تعبیر [[قرآن کریم]]، اگر کسی در عمل خود غیر از [[خداوند متعال]] چیز دیگری را در نظر آورد، تنها جهنّم را نصیب میبرَد، و جز از آن هیچ بهرهای دیگر بهدست نخواهد آورد.
| |
| *از این رو در هر کاری گذشته از نیکویی آن کار، نیکوییِ کننده آن نیز مهمّ است و سرنوشتساز؛ چه [[روح]] هر کاری به نیکویی کننده آن - که بهواسطه [[نیّت]] و [[خلوص]] او معیّن میشود- نیز، بستگی تمام دارد. آری! [[نیکی]] خودکار سرانجام به [[کمک]] کننده آن خواهد شتافت- {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref>-؛ همانگونه که کسی که بیمارستانی را برای [[کمک]] به [[مردمان]] بنا میکند امّا در ساخت آن [[خلوص]] نمیورزد، از [[منافع]] [[معنوی]] آن در [[قیامت]] بهرهمند خواهد شد، امّا خود این کار نمیتواند در پرونده [[اخروی]] او در شمار [[حسنات]] قرار گیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۷۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۸-۲۱۹.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==جهات دوگانه [[افعال]] انسانی== | | == معناشناسی == |
| #جهت مربوط به فاعل؛
| | «اخلاص» از ریشه [[خلوص]] و خلاص بهمعنای [[پاک]] شدن و سالم گشتن از آمیختگی است<ref>لسان العرب، ج۳، ص۱۷۳، "خلص"؛ ترتیبالعین، ج۱، ص۲۳۷، "خلص".</ref>. [[خالص]]، کالایی را گویند که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و معنایی نزدیک به "صافی" دارد، با این تفاوت که صافی به جنسی نیز که از همان ابتدا با چیزی آمیخته نبوده اطلاق میشود؛ ولی خالص، جنسی است که پس از امتزاج با چیز دیگر، خواه پستتر باشد یا نه، پاک و ناخالصی آن زدوده شود<ref>مفردات، ص۲۹۲؛ مجمعالبحرین، ج۴، ص۱۶۹؛ مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۰۸، "خلص".</ref>. لغویان برای خلوص، معانی دیگری نیز بر شمردهاند؛ مانند رسیدن، [[نجات]] یافتن، [[کنارهگیری]] کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن که در هر یک از این معانی، به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد<ref>تاجالعروس، ج۷، ص۵۶۲؛ لسانالعرب، ج۳، ص۱۷۳ـ۱۷۴، "خلص".</ref>. |
| #جهت مربوط به خود فعل.
| |
| *در جهت نخست، این فاعل است که با [[نیّت]] خود، [[روح]] عمل را تولید کرده چگونگی آن را مشخّص مینماید. در این مرحله، فاعل میتواند با نهادن قدم بر سر نفسْ، خود را به درگاه [[الهی]] رسانده به لقاء او واصل شود؛ در این صورت آن عمل رنگی [[الهی]] یافته از [[جاودانگی]] برخوردار میشود. پیش از این توضیح دادیم که فاصله بین [[بنده]] و [[حضرت]] [[حق]]، تنها یک گام است، و آن گام نیز قدم نهادن بر [[نفس]] است و بس؛ در این صورت جهت فاعلی / کنندهکار از نیکویی کامل برخوردار بوده فعل تماماً [[الهی]] خواهد شد. از همین رو است که قطره اشکی که از [[قلب]] [[انسان]] تراود و از چشم او فروریزد، دریای [[غضب]] [[الهی]] را خاموش میسازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۹.</ref>.
| |
| *در عین حال اگر حرکت [[انسان]] در هرکاری بهسوی [[نفس]] امّاره باشد، تنها با یک [[نیّت]] به آن واصل میشود؛ چه بین [[انسان]] و طاغوتِ [[نفس]] امّاره نیز فاصلهای جز از یک قدم نیست؛ باز از همین رو است که تنها یک کلمه [[کفرآمیز]] میتواند [[انسان]] را به پائینترین و پستترین مدارج [[جهنم]] سقوط داده او را از تمامی مراتب انسانی دور نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۰.</ref>.
| |
| *جهت دوّم امّا، جهتی است که به خود فعل بستگی داشته به فاعل آن مربوط نمیشود. نمونه را [[کشف]] میکروب و تولید انرژی الکتریسیته، دو فعلی هستند که هرچند از چگونگی [[نیت]] کاشفان و مخترعان آن اطلاعی نداریم، امّا میدانیم که این دو در [[زندگی]] مادّی [[انسان]] بسیار [[نافع]] بوده، حیات جمعی [[مردمان]] را از آسودگی بیشتری برخوردار کرده است.
| |
| *از این رو هر کاری به اعتبار جهت اوّل، و نیز به اعتبار جهت دوّم، میتواند از [[نیکی]] و یا [[قبح]] و [[زشتی]] برخوردار شود؛ در این صورت تنها فعلی که از هر دو مرحله پیشگفته سرافراز خارج شود، میتواند در کمال [[انسان]] مؤثّر باشد؛ هرچند فعل [[نیکو]] بدون نیکویی فاعلی آن نیز، سرانجام به [[کمک]] [[انسان]] خواهد شتافت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این زمینه میفرمایند: "هرکس سنّتی و روشی [[نیکو]] برقرار نماید، اجر و [[ثواب]] آن را بهره خواهد بُرد؛ و هرکس روش [[زشتی]] پدید آورَد، [[گناه]] آن و [[گناه]] کسانی که بدان عمل میکنند را نصیب خود خواهد ساخت" <ref>{{متن حدیث|مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۲۰۴.</ref>. از این رو اختراع برق میتواند برای مخترع آن فوایدی بههمراه داشته باشد، امّا نمیتواند او را به مراتب والای انسانی رهنمون شود.
| |
| *در مقابل امّا، [[عمل صالح]] اگر از [[روح]] [[صالح]] و [[نیّت]] [[الهی]] برخوردار باشد، همچون موجودی [[پاک]] و [[پاکیزه]] به سوی درگاه [[الهی]] ارتقاء مییابد، تا کار و کننده آن را به محضر او رسانده موجب لقای او شود؛ [[قرآن کریم]] خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۰.</ref>.
| |
| *همانگونه که در سویه مقابل آن نیز، چون عملی به [[ریاء]]، [[نفاق]]، [[کفر]] و [[شرک]] آلوده گردد، [[صاحب]] خود را به جهنّم رهنمون شده او را درجه به درجه از [[مقام]] انسانیّت دور میکند؛ تا سرانجام در پستترین مراتب جهنّم جایگزین سازد. [[حضرت]] [[حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>.
| |
| *از این رو، نمیتوان از این سخن [[کتاب الهی]] تعجّب نمود، که [[ارسال پیامبران]]{{عم}} و کتب [[الهی]]، تنها برای آن بوده است که [[خلوص]] در عمل را به [[مردمان]] بیاموزند، و آنان را به این مرتبه ارزشمند [[راهنما]] شوند: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. نیز در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>.
| |
| *اکنون بر اساس آنچه گذشت، خواننده محترم بهخوبی میتواند معنای [[حدیث]] مشهور [[نبوی]] را دریابد، [[حدیثی]] که در آن به [[ارزش]] [[نیّت]] و [[برتری]] آن نسبت به عمل اشاره شده است: "[[نیت]] [[مؤمن]] بهتر از عمل اوست و [[نیت]] [[کافر]] بدتر از عمل او میباشد" <ref>{{متن حدیث|نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ}}؛اصول کافی، ج۲، ص۸۴.</ref>؛ [[علامه مجلسی]] این [[روایت]] را [[نقل]]، و درباره معنای آن [[دوازده]] احتمال را ذکر فرموده است<ref>بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۸۹.</ref>.
| |
| *به نظر ما هرچند همه این معانی صحیح مینماید، امّا معنایی که در این سطور مجال طرح یافت، از [[قوّت]] بیشتری برخوردار است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۱.</ref>.
| |
| *[[خلوص]] را به اعتبار [[نیّت]] فعل، به مراتبی چند تقسیم مینمایند. توضیح آنکه هر عملی را به ناگریز میبایست تنها برای [[حضرت]] [[حق]] انجام داد و بس؛ به عبارت دیگر نیّتی که در هر عملی در نظر گرفته میشود، باید تنها [[حضرت]] [[حق]] و رضای او باشد؛ او - جلَّ و علا! - خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>.
| |
| *حال - همانگونه که پیش از این دیدیم- اگر در هر عملی چیز دیگری به [[حضرت]] [[حق]] افزوده شده به عنوان [[نیّت]] انجام فعل، در نظر فاعل قرار گیرد، این فعل بهرهای از [[خلوص]] نداشته به [[شرک]] آلوده شده است. این ضمیمه میتواند انسانی یا غیر انسانی، [[حلال]] یا [[حرام]]، و سرانجام [[دنیوی]] و یا [[اخروی]] باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۲.</ref>.
| |
| *از اینرو، همانگونه که اگر فعلی بر اساس [[ریاء]] انجام شد، تنها و تنها باعث سقوط خود و فاعل خود خواهد بود- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref> - فعلی که بر اساس اغراض دیگر پیریزی شده پدید آید نیز، سرنوشتی همینگونه خواهد داشت. وضویی که برای خنک شدن و یا نظافت صورت گیرد، هرچند موجب رفع [[تکلیف]] خواهد بود، اما وضو گیرنده نیز از [[شرک]] مبرّا نبوده نتوانسته در [[عبادت]] از [[شرک]] رهایی یابد؛ این درحالی است که [[خداوند]] به صراحت [[مؤمنان]] را از [[شرک]] در عبارت بازداشته است:{{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۲.</ref>.
| |
| *شاید از همین رو است که شماری از فقهای بزرگ [[شیعه]] - همچون [[شهید]] اوّل در کتاب [[شریف]] "الذِّکری"- به صراحت به [[باطل]] بودن اینگونه [[افعال]] گرویده، آن را حتّی موجب رفع [[تکلیف]] نیز نمیدانند.
| |
| *نیّتهای دیگر نیز در همین شمار است، و طُرفه آنکه نیّتهای [[اخروی]] نیز صورتی اینگونه دارد. بنا بر این اگر کسی کاری را به [[نیّت]] رضای [[حضرت]] [[حق]]، امّا با انضمام تولید [[ثروت]]، تحصیل آبرو، و یا با انضمام نیّتهای [[اخروی]] همچون ورود به [[بهشت]]، و یا دوری از [[آتش]] جهنّم انجام داد نیز، به همینگونه فعلش [[فاسد]] بوده چون از [[خلوص]] بهرهمند نیست، نمیتواند مورد پذیرش او - جلَّ وعلا! - قرار گیرد. از همین رو است که در میان برخی از [[فقیهان]] [[امّت]]، چنان مشهور شده است که اگر فعلی برای ورود به [[بهشت]] و یا رفع [[عقاب]] انجام شود، [[باطل]] بوده نمیتواند [[تکلیف]] [[انسان]] را رفع نماید<ref>جواهر الکلام، ج۲، ص۸۷.</ref>. از این [[برتر]]، [[فقیه]] بزرگ [[شهید]] اوّل در کتاب "القواعد" خویش، [[اجماع]] تمامی [[فقیهان]] بر این مطلب را [[نقل]] کرده است<ref>جواهر الکلام، ج۲، ص۸۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۳.</ref>.
| |
| *کوتاه سخن آنکه در [[عبادات]]، باید تنها [[حضرت]] [[حق]] مورد نظر بوده چیز و یا شخص دیگری در کنار او قرار نگیرد؛ بنابراین اگر در [[نیّت]] [[عبادات]] هر چیزی جز از [[حضرت]] [[حق]] فرانظر عابدان قرار گریرد، عمل عبادی آنان [[باطل]] خواهد شد.
| |
| *آری! اکنون تمام سخن در آن است که میتوان میان "[[نیّت]]" و "انگیزه" تفاوت نهاد؛ چه ممکن است که "[[نیّت]]" [[انسان]] چیزی و "انگیزه" او چیزی دیگر باشد؛ پر واضح است که [[بهترین]] صورت برای [[خلوص]] [[انسان]]، صورتی است که [[نیّت]] و انگیزه هر دو [[الهی]] بوده [[انسان]] را مستقیماً به سوی درگاه او [[هدایت]] نماید، با این همه اما اگر [[نیّت]] فعل در [[رضایت]] او منحصر شود، امّا انگیزه و [[داعی]] [[انسان]] بر انجام کاری چیزی غیر از [[رضایت]] او باشد نیز، میتوان این فعل را صحیح دانست. در اینجا به کوتاهی از انواع انگیزههای [[انسان]] -که به همراه [[نیّت]]، رنگ [[افعال]] را مشخّص میسازد - صحبت مینماییم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۳.</ref>:
| |
|
| |
|
| ==انواع انگیزههای [[انسان]] در [[کارها]]==
| | اخلاص بهمعنای خالص کردن، پاک گردانیدن و [[برگزیدن]] است<ref>لسانالعرب، ج۳، ص۱۷۳ـ۱۷۴؛ مجمعالبحرین، ج۴، ص۱۶۸ـ۱۶۹، "خلص".</ref> و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن [[نیّت]] از غیر [[خدا]] و انجام دادن عمل برای خداست<ref>مصطلحات التصوف، ص۲۶؛ لغتنامه، ج۱، ص۱۲۹۴، "اخلاص".</ref>. اخلاص ملاک پذیرش و [[درستی]] رفتارهاست و [[رهایی]] از چنگال [[شیطان]] فقط با اخلاص امکان دارد<ref>جامعالسعادات، ج۲، ص۴۰۵ـ۴۰۶.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷؛ [[سید محمد صادق شاهمیری|شاهمیری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاهمیری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref> |
| ===نوع اوّل===
| |
| *منظور از این نوع، مواردی است که انگیزه [[انسان]]، [[امور دنیوی]] بوده یکی از امور مربوط به [[دنیا]] در کنار [[نیّت]] [[الهی]] [[انسان]] قرار گیرد. این نوع را میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود:
| |
| #آنکه انگیزه امری [[نیکو]] باشد، که بودن آن بهوسیله [[عقل]] و [[شرع]] بر نبودش ترجیح یابد. درخواست نسلی [[نیکوکار]]، آبرو، [[ثروت]] [[نافع]] و [[زندگی]] خوش و راحت، در این شمار است. تمامی این موارد را میتوان در عنوان عامّ "[[زندگی پاک]] و [[پاکیزه]] انسانی / [[الهی]]" جمع نمود. [[قرآن کریم]] خود این نوع از [[زندگی]] را به عنوان جزای نیکیهای [[مؤمنان]] در [[دنیا]]، به آنان به [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>. نیز [[حضرت]] [[حق]] به آنان امر فرموده، تا از او درخواست نمایند تا این نوع از [[زندگی]] ارزشمند را نصیب آنان فرماید: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۴.</ref>.
| |
| #این انگیزه، گه گاه میتواند یکی از اموری باشد، که هم از نظر [[عقل]] و هم از نظر [[شرع]] [[مباح]] بوده، گناهی بر آن مترتّب نیست. اگر کسی در [[اعمال صالح]] خویش به سپاسگزاری [[مردمان]] از او نظر داشته باشد، و یا در پی کسب [[نعمت]] و ثروتی [[حلال]] بوده، و یا لذّتی [[مباح]] - همچون خنک شدن به هنگام وضو گرفتن - را در نظر داشته باشد، از چنین انگیزههایی برخوردار شده است. پر واضح است که در اینجا، [[نیّت]] این شخص تنها [[حضرت]] [[حق]] بوده، امّا در کنار آن از انگیزههای [[مباح]] نیز برخوردار بوده است. عبادتهای استیجاری و نیز زیارتهای مستحبّی مشاهد مشرّفه، صورتی همینگونه دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۴-۲۲۵.</ref>.
| |
| #این انگیزه، گاه میتواند مطلبی باشد که خود از نظر [[عقل]] و [[شرع]] مرجوح بوده، نبود آن بر بودنش ترجیح دارد. تمامی مثالهای مذکور در مورد پیشین، اگر به [[نیّت]] جمعآوری [[مال]] یا پرکردن صحیفة [[اعمال]] از موارد بیفایده صورت گیرد، میتواند مثالهایی مناسب برای این نوع از انگیزه باشد. با تأسّف فراوان، امروزه شاهدیم که این نوع از انگیزه به شدّت در میان [[مردمان]]- و حتّی مؤمنینشان هم - شایع بوده، بسیاری از کارهای آنان تنها با این نوع از انگیزه انجام میپذیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۵.</ref>.
| |
| #انگیزه گاهی میتواند در شمار امور [[حرام]] قرار گیرد. [[تاریخ]]، [[شهادت]] میدهد که در روزگاران گذشته، برخی از قافلهداران هرچند بهسوی [[خانه خدا]] و یا مشاهد مشرّفه حرکت میکردهاند، امّا تنها در پی آن بودهاند که [[اموال]] کاروانیان را [[غارت]] کرده، حتّی به نوامیس آنان نیز دستاندازی کنند. انگیزه آنان از این سفرهای [[معنوی]]، تنها رسیدن به [[هواهای نفسانی]] [[حرام]] بوده؛ و اگر این اهداف در بین نبود، آنان هرگز به زیارتی نمیشتافتند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۵.</ref>.
| |
| *امروزه نیز اینگونه داعیهها را به وفور میتوان در میان [[مردمان]] دریافت. اگر کسی با [[نیّت]] بررسی آماری اینگونه انگیزهها به رفتارهای [[مردمان]] بنگرد، از زیادی آن در میان آنان به تعجّب فروخواهد شد!.
| |
| *این مطلب، تنها مخصوص [[مردمان]] عادی نیز نمیباشد؛ بلکه بسیاری از [[خواص]] نیز همینگونهاند. آیا تمام کسانی که به نوعی به تحصیل [[علم]] میپردازند، تنها و تنها [[حضرت]] [[حق]] را مدّ نظر گرفته از شوائب نفسانی بری میباشند؟؛ آیا [[دنیاطلبی]] در تحصیل آنان دخالتی نداشته است؟<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۵.</ref>.
| |
| ===نوع دوّم===
| |
| *نوع دیگری از انگیزه نیز وجود دارد، که گاه در کنار [[نیّت]] [[الهی]] افراد، در چگونگی اَفعال آنان نقشی پررنگ ایفا میکند. این انگیزه، همان امور اُخروی است که نه بهدنیا، که به [[آخرت]] و تحصیل نعمتهای بیپایان آن، و یا دوری از عذابهای جانکاهش ارتباط مییابد. این نوع از انگیزه را، میتوان به دو قسمت کلی تقسیم نمود:
| |
| ====قسمت اوّل====
| |
| *نوعی است که انگیزه فعل، تنها ورود به [[بهشت]] است و بس. [[قرآن کریم]] بر این انگیزه سخت پای فشرده است؛ بهگونهای که میتوان گفت که هیچ صفحهای از صفحات این [[کتاب آسمانی]] نیست مگر آنکه در آن به این انگیزه [[ترغیب]] نموده، [[مؤمنان]] را به تحصیل [[بهشت]] [[دعوت]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ}}<ref>«پس برای این (دستاورد)، اهل کردار باید کار کنند» سوره صافات، آیه ۶۱.</ref>.
| |
| *صاحبان این قسمت از انگیزه نوع دوّم را، میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود:
| |
| #گروهی که در [[عبادات]] و دیگر [[اعمال]] نیکویشان، تنها و تنها در پی نعمتهای ظاهری بهشتند؛ حورو [[قصور]] و لذّات گوناگون آن- که در [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[شریف]]، به تفصیل بیان شده -، تنها چیزی است که وجهه همّت اینان بوده، به چیزی جز از آن نظر ندوختهاند. اینان هرچند به [[بهشت]] واصل میشوند، امّا [[اصحاب]] [[قلوب]] اینان را [[بندگان]] شکم و [[شهوت]] میدانند، که آرزوهای مادّی خود را از این [[دنیا]] به سرای دیگر بردهاند، تا در آن سرا به کام [[دل]] برسند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶.</ref>.
| |
| #گروهی دیگر از اینان، نه در پی رسیدن به حوریان و نهرهای شیر و عسل، که در پی رسیدن به مجالست [[انبیاء]]{{عم}} و [[صالحان]] هستند. آنان همنشینی با [[نیکان]] روزگار و [[برتر]] از همه آنان، [[پیامبران]] و [[ائمه هدی]]{{عم}} را بالاتر از دیگر [[نعمتها]] یافته، در آنچه انجام میدهند به این منظور والا نظر میدوزند. [[حضرت]] [[حق]]، خود اینان را [[وعده]] فرموده است که به [[نعمت]] مورد نظرشان واصل خواهند شد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. او خود [[بندگان]] را امر فرموده است، تا در یکایک نمازهای خود این [[مقام]] را به [[دعا]] درخواست نمایند، تا قدمی از گروه اوّل پیشتر روند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای * راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>. [[اهل دل]]، اینان را عشقبازان و ذوقورزان میدانند، که به [[عشق]] [[جمال]] محمّدی{{صل}} دست از [[جهان]] کشیدهاند، و در پی [[جمال]] بیمثال او و [[خاندان]] [[پاک]] و پاکیزهاش{{عم}} سر در پی [[قیامت]] نهادهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
| |
| #گروهی دیگر از همینان، آنانند که در کارهایشان، انگیزهای جز از قُرب و [[نزدیکی به خداوند]] ندارند. محرّک و انگیزه اینان، تنها [[مقام قرب]] اوست؛ چه اینان حتّی به [[بهشت]] و حور و [[قصور]] آن نیز نیمنگاهی نمیاندازند.[[قرآن کریم]] چنین مرتبه والایی را از [[همسر فرعون]] [[نقل]] مینماید، که بزرگوارنه دست از [[نعمت]] ظاهری [[دنیا]] کشید، امّا نظرش نه به [[نعمت]] ظاهری اُخروی، که به [[مقام قرب الهی]] بود: {{متن قرآن|رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۷.</ref>.
| |
| *این [[کتاب آسمانی]]، این [[مقام]] را برای متّقیانی که با تمام وجود [[تقوای الهی]] را پیشه خود میکنند- و از این رو به [[مقام]] [[نفس]] مطمئنّه رسیدهاند-، [[وعده]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref> و باز میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>.[[اهل دل]]، اینان را [[عارفان]] [[حقیقی]] میدانند، که با [[شناخت]] [[حضرت]] [[حق]]، [[قرب]] او را حتّی [[برتر]] از [[نعمت]] همنشینی با [[پیامبران]] و [[اولیاء]] دریافتهاند.
| |
| *این سه گروه، افرادی هستند که در قسمت اوّل از نوع دوّم، جای خواهند گرفت؛ چه انگیزه آنان از آنچه انجام میدهند، [[طمع]] در نعمتهای بهشتی است. پر واضح است که این نعمته- همانگونه که گذشت - از مراتبی چند برخوردار است، که توجّه آنان به این مراتب، اقسام سه گانه ایشان را تشکیل داد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۸.</ref>.
| |
|
| |
|
| ====قسمت دوّم==== | | === حقیقت اخلاص === |
| *کسانی در این قسمت جای میگیرند، که [[نیکوکاری]] را از [[ترس]] [[جهنم]] وجهه همّت خود ساختهاند. اینان بیشتر از گروه اوّل میباشند، بهگونهای که میتوان ادّعا نمود اگر [[ترس]] از جهنّم نمیبود، تنها شماری اندک از مردانِ هر روزگار به [[عبادت]] [[حضرت]] [[حق]] میپرداختند؛ چه میتوان گفت که تمامی [[مؤمنان]] جز تعداد انگشتشماری از آنان، [[ترس]] از جهنّم را در [[دل]] داشته برای احتراز از آن به [[عبادت]] میپردازند. اینان را نیز بر اساس همان انگیزههایشان، میتوان به چند گروه تقسیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹.</ref>:
| | حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه [[تقرّب]] به اوست<ref>التبیان، ج۹، ص۵؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳.</ref> در [[قرآن]] بهصورتهای گوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی [[آیات]]، به جا آوردن [[عبادات]] و [[اعمال]] و قرار دادن همه [[شؤون]] [[زندگی]] و [[مرگ]] فقط برای خدا (للّه) است<ref>سوره انعام، آیه ۱۶۲؛ سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref>. |
| #تنها از [[ترس]] [[آتش]] و عذابهای جانکاه آن به [[نیکوکاری]] میپردازند. عذابهایی که سخت بزرگ است و جانسوز، بهگونهای که در همه [[تاریخ]] [[عقول]] [[مردمان]] از شدّت آن در [[هراس]] بوده، حتّی به [[حیرت]] دچار شده است. قبول این عذابها تنها با تأمل در [[قدرت]] لایزال خداوندی ممکن است؛ چه همانگونه که ذات او - جلَّ و علا! - قابل [[درک]] نیست، چگونگیِ [[افعال]] او- که از همان ذات نشأت گرفته است- نیز، برای [[عقول]] [[انسانها]] قابل [[درک]] نمیباشد. تنها توجّه به این نکته که جهنّم و عذابهای آن نشانه [[غضب]] خداوندی است، میتواند چگونگی این عذابها را [[تبیین]] نماید. از همین رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمامی لحظات، در پی آن بودهاند که حتّی با نشان دادن یک برگ گیاه، توجّه [[مردم]] را به [[قدرت]] بیپایان [[الهی]] جلب نمایند، تا آنان دریابند که آن کس که رحمتش در قالب چنین [[خلقت]] منظمِ بیانتهایی جلوهگر میشود، غضبش نیز در قالب چنان مخلوق [[عظیم]] هراسانگیزی ظاهر خواهد شد!. در اینجا به شماری از این [[آیات]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ * إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ}}<ref>«به سوی سایه سه شاخهای روانه گردید * که نه سایهگستر است و نه از زبانه آتش باز میدارد * شرارههایی (بلند) چون کاخ، میافکند * گویی شترانی زردمویند» سوره مرسلات، آیه ۳۰-۳۱. </ref>؛ {{متن قرآن|لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ}}<ref>«آنان را خوراکی جز گیاه خشک خاردار نیست * که نه فربه میکند و نه از گرسنگی باز میدارد » سوره غاشیه، آیه ۶-۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایهای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۴. </ref>؛ {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ * لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید! * آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید! * بیگمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد * که آن را جز خطاکاران نمیخورند» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۷.</ref>. پُر واضح است که این [[آیات]] و نمونههای بسیار آن، که بهوفور در [[قرآن کریم]] آمده است، [[قلوب]] را بهسوی [[رستگاری]] تحریک مینماید، و از فروافتادن در این ورطه هراسانگیز باز میدارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref>.
| |
| #[[ترس]] از همنشینی با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[پیامبران]]{{عم}}، که همان همنشینان [[بدکار]] میباشند نیز، در شمار انگیزههای این قسم از [[مردمان]] است. همنشینانی که مجالست آنان بدتر از [[آتش جهنم]] است؛ از این رو [[قرآن کریم]] بهوضوح اشاره مینماید، که [[دوزخیان]] خود طالب دوری از همنشینان خود هستند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان) ها آنها را از راه (راست) باز میدارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شدهاند * تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید! * و چون ستم ورزیدهاید، امروز اینکه در عذاب، همراه یکدیگرید، برای شما سودی نخواهد داشت» سوره زخرف، آیه ۳۶-۳۹. </ref>؛
| |
| {{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید * و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ * وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ * هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ * قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ * وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«این است (پاداش پرهیزگاران) و به راستی برای سرکشان بدترین سرانجام خواهد بود: * دوزخ، که در آن درمیآیند و آن بستر، بد است * همین است؛ آب جوشیده و چرکاب که باید آن را بچشند * و (عذابهای) دیگری همانند آن گونهگون * این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند ، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند * میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است * میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای! * و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟* آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند * بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۵۵-۶۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دعای [[خضر]] - نامبردار به [[دعای کمیل]] - میفرمایند: [۸۲۵] {{متن حدیث|فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلَائِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref>: "اگر مرا برای [[عقوبت]] نمودن با دشمنانت همنشین کردی، و بین من و کسانی که عذابشان میدهی جمع نمودی، و میان من و [[دوستان]] و [[اولیاء]] خودت فاصله انداختی"<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۰-۲۳۲.</ref>.
| |
| #[[ترس]] از دوری از [[خداوند]] و محجوب بودن از او، و [[محروم]] ماندن از [[رحمت]] و [[فضل]] و کرمش نیز، در همین شمار است. این [[عذاب]]، در شمار سختترین عذابهای [[الهی]] است؛ بلکه میتوان گفت که اهل [[الله]] هیچ عذابی را هراسانگیزتر از آن نمییابند. [[حضرت]] [[حق]] خود به این [[عذاب]] اینگونه اشاره کرده است: {{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ * كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است * نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است * آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۳-۱۵.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ * تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد * و چهرههایی در آن روز، گرفته است * میداند کاری کمرشکن با او خواهند کرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۵. </ref>.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در همان [[دعای کمیل]] میفرمایند: "بر فرض که ای [[پروردگار]] و آقا و مولای من!، من [[صبر]] کردم بر [[عذاب]] تو امّا چگونه بر دوری از تو [[صبر]] کنم، و بر فرض که بر سوزندگی [[آتش]] تو [[صبر]] کنم اما چگونه بر نگریستن بر [[بزرگواری]] تو و بی بهرگی خود از آن [[صبر]] کنم، و یا چگونه در [[آتش]] مسکن گزینم در حالی که امّید من [[بخشش]] تو است" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۲-۲۳۳.</ref>.
| |
| *از میان این سه انگیزه، [[ترس]] اوّل مربوط به تمامی [[مردمان]]، [[ترس]] دوم ویژه [[خواصّ]] آنان، و [[ترس]] سوّم مخصوص اَخصّ [[خواص]] است. روشن است که در هر عصر و روزگاری، گروه دوّم و سوّم کمشمار بوده، تنها اندکی از [[مردم]] به مرتبه دوّم، و انگشتشماری از آنان به مرتبه سوّم واصل میشوند.
| |
| *به هر حال میتوان چنین گفت که این انگیزه نیز، برای دور کردن [[مردم]] از [[سخط]] و [[غضب]] [[الهی]] کارایی داشته، همانگونه که میتواند آنان را به رضای او نزدیک نماید. آری! این انگیزه بیشتر به کار عموم آنان میآید، و [[خواص]] را چندان کارگر نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>.
| |
| ==نوع سوّم==
| |
| *در کنار دو نوع انگیزههای پیشگفته، نوعی دیگر از انگیزه نیز وجود دارد، که میتوان آن را به صورت مستقل، نوع سوّم خواند. این نوع، همان تجسّم [[اعمال]] است که خود از اقسامی چند برخوردار است. ما پیش از اشاره به این اقسام، به اختصار به یادآوری آنچه پیش از این درباره تجسّم [[اعمال]] گذشت، میپردازیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>.
| |
| *دیدیم که تمامی [[اعمال انسان]] - خواه در شمار [[کارها]]، سخنان، و یا حتّی [[افکار]] و نیتهای او باشد-، در عالَم واقع، از صورتی مناسب خود برخوردار است. این صورتها همچون قالبی است که با عمل [[آدمی]] همسانی داشته، مطابق [[شایستگی]] یا ناشایستگی آن، در آن عالَم پدید میآید. بدین ترتیب هر سخن، [[اندیشه]]، و یا کاری که از [[آدمی]] سر میزند، به صورتی مناسب خود در [[جهان]] جاودان، [[باقی]] میماند؛ از این مطلب، به عنوان "تجسّم [[اعمال]]" یاد شده است.
| |
| *بر این اساس، [[سعادت]] دو جهانی و نیز [[شقاوت]] و [[بدبختی]] هر دو سرا، برای یکایک [[مردمان]]، تنها در گرو [[اعمال]] خود آنهاست. توجه به این نکته -که [[وحی]]، [[حدیث]] و [[عقل]] هم بر آن هماوایند-، میتواند انگیزهای [[قوی]] برای [[دعوت]] [[انسانها]] به انجام کارهای [[نیکو]]، و پرهیز از [[کارهای ناپسند]] باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۴.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==اشارهای به انواع تجسُّم عمل==
| | خالص کردن دین برای خدا، حالتی است که برای برخی از [[انسانها]] با [[اختیار]] خودشان پدید میآید و آنچه پیراسته میشود، دین [[دعا]]<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۴۵۸.</ref>، عبادت و [[اطاعت]]<ref>جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۴، ص۲۲۷ و مج۱۱، ج۲۱، ص۱۷؛ الکشاف، ج۲، ص۹۹؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳.</ref> [[سنّت]] و [[روش زندگی]])<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳ و ج۱۰، ص۱۸۹ـ۱۹۰.</ref> است<ref>سوره نساء، آیه ۱۴۶؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره بینه، آیه ۵؛ ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۱۴؛ سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> البتّه همه انسانها حتّی [[کافران]]<ref>نضرةالنعیم، ج۲، ص۱۲۷.</ref> در وضعیّتی که از همه چیز [[ناامید]] شوند، به مقتضای [[فطرت]] [[الهی]] خویش بیاختیار [[خدا]] را از روی اخلاص میخوانند<ref>سوره یونس، آیه ۲۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.</ref>. براساس [[آیات]] دیگری، [[حقیقت]] اخلاص آن است که [[انسان]] فقط خدا را [[عبادت]] کند<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> و روی بهسوی خدا کند و از غیر او [[دل]] ببُرد<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۳۵۶ و ۳۵۸؛ جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۶۹۰ـ۶۹۱.</ref> و به [[حقیقت ایمان]] و [[عبودیّت]] برسد<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref> و اعمالش مانند [[هجرت]]، [[جهاد]] و [[انفاق]] را در [[راه خدا]] انجام دهد<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۵۰.</ref> |
| ===تجسّم [[اعمال]] در همین عالم===
| |
| *این تجسّم، میتواند برای [[انسان]]، فرزندانش، [[نزدیکان]] او، و سرانجام جامعهای که در آن بهسر میبرد، بِهروزی و یا سیهروزی را در پی داشته باشد. به شماری از آیاتی که در این زمینه نازل شده است، بنگرید:
| |
| *{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ}}<ref>«و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مردم! ستم شما به زیان خودتان است، (چند روزی) بهره زندگانی این جهان را میبرید سپس به سوی ما باز میگردید و شما را از آنچه انجام میدادید آگاه میگردانیم *» سوره یونس، آیه ۲۳.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}<ref>«و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|لَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>؛
| |
| *{{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۵-۲۳۶.</ref>.
| |
| *این [[آیات]] در [[قرآن کریم]] سخت زیاد است، و بهروشنی دلالت مینماید که [[سعادت]] و [[شقاوت]] دو جهانی، تنها در گرو [[اعمال نیک]] و بد [[انسان]] است و بس.
| |
| *بر این اساس، با نگاهی آماری به [[آیات]] این [[کتاب آسمانی]]، میتوان در زمینه حاضر به شش گروه از انگیزهها دست یافت، که در کنار [[نیّت]] [[الهی]] قرار میگیرد، تا [[بندگان]] را از [[ترس]] تجسّم [[اعمال]] به [[عبادت]] او وادارد. این شش دسته عبارتند از:
| |
| #آنکه انگیزه، [[سعادت]] خود [[انسان]] باشد. [[آیه]] نخست از [[آیات]] پیشگفته، بر این انگیزه دلالت مینماید.
| |
| #آنکه، انگیزه [[سعادت]] [[نزدیکان]] [[انسان]] باشد. [[آیه]] دوم از [[آیات]] پیشگفته بر این انگیزه دلالت مینماید.
| |
| #آنکه انگیزه، [[سعادت]] ملّتی که [[انسان]] در میان آنان میزید، باشد. [[آیه]] سوّم از [[آیات]] پیشگفته، بر این انگیزه دلالت مینماید.
| |
| #آنکه انگیزه، برطرف نمودن [[بدبختی]] از خود [[انسان]] باشد. [[آیه]] پنجم از [[آیات]] پیشگفته، بر این انگیزه دلالت مینماید.
| |
| #آنکه انگیزه، برطرف نمودن [[بدبختی]] از [[نزدیکان]] [[انسان]] باشد. آیههای پنجم و ششم از [[آیات]] پیشگفته، بر این انگیزه دلالت مینماید.
| |
| #آنکه انگیزه، برطرف نمودن [[بدبختی]] از ملّتی که [[انسان]] در میان آنان میزید، باشد. آیههای هفتم و هشتم از [[آیات]] پیشگفته، بر این انگیزه دلالت مینماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۶-۲۳۷.</ref>.
| |
| ===تجسّم [[اعمال]] در [[قیامت]]===
| |
| *[[اعمال انسان]] در عالم واقع به صورتی مناسب خود [[ظهور]] مییابد. این [[اعمال]]، از لحظه [[مرگ]] همراه [[انسان]] بوده در [[قبر]] او را [[همراهی]] مینماید؛ پس از آن در صحنه [[قیامت]] نیز برای دیگران [[آشکار]] میگردد، و زان پس هرگز بر او و دیگران پوشیده نخواهد بود. [[حضرت]] [[حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. مراد از کلمه "روز" در این [[آیه شریفه]]، لحظه [[مرگ]] - و نه [[روز قیامت]]- میباشد؛ چه از لحظه [[مرگ]]، حجابها رفع میشود و [[انسان]] از دیدی کامل برخوردار میگردد. از این رو، از آن لحظه به بعد- که نهایتی نخواهد داشت-، [[انسان]] [[اعمال]] خود را بهصورت مجسّم بههمراه خواهد داشت. [[علامه مجلسی]] این مطلب را به تفصیل مورد بررسی قرار دارده، و آن را از ضروریّات [[اسلام]] و تشیّع دانسته است<ref>بحار الأنوار، ج۶، ص۱۴۴ - ۲۹۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۷.</ref>.
| |
| *انگیزه بودن این قسم نیز، خود بر چند نوع است:
| |
| #این انگیزه، میتواند بهدست آوردن همنشین [[نیکو]] در [[قبر]]، و آسودگی در دوران [[برزخ]] تا [[ظهور]] [[قیامت]] باشد. [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را بر این امر [[ترغیب]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«من به پروردگار شما به راستی ایمان آوردهام پس (سخن) مرا بشنوید * گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) میدانستند * که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۵-۲۷.</ref>. این [[آیه]]، بهوضوح دلالت میکند که منظور از "[[بهشت]]" در اینجا، همان [[بهشت]] برزخی است، که بهمحض بهشهادت رسیدن آن نبیّ بزرگوار فرادستش آمد؛ و ایشان در همان [[بهشت]] فریاد زد: ای کاش [[قوم]] من میدانستند که [[خداوند]] چه مایه بزرگوار است، و چه معامله بزرگوارانهای با من نمود!. تأمّل در همین [[آیه]]، نشان از [[بزرگواری]] آن [[پیامبر]] دارد. چه ایشان در پی آن بود که کشندگانش با دریافت این [[حقیقت]]، خود [[نجات]] یابند و به [[سعادت]] رسند!. آری! این [[آیه]] دلالتی بر آنکه [[تکریم]] [[الهی]] از باب تجسّم [[اعمال]] بوده است، نخواهد داشت؛ امّا این مطلب را از [[آیات]] دیگری- که ذکر شماری از آنها گذشت-، میتوان استفاده نمود. آیاتی همچون این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ}}<ref>«این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸.</ref>.
| |
| #انگیزه، گاه میتواند حفظ [[انسان]] از [[عذاب]] [[قبر]] باشد. [[قرآن کریم]] بر این نوع از [[عذاب]] تأکید فرموده، در [[آیات]] بسیاری به وجود و نیز چگونگیِ آن پرداخته است. این، از آن رو است که [[مردمان]] قبل از [[خروج]] از [[دنیا]] خویشتن را از آن [[عذاب]] حفظ کرده، پس از [[مرگ]] بدان دچار نشوند. از این رو بدون تردید میتوان نقش انگیزه بودن را برای آن قائل شد. به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگهایی که میورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت * آتش (دوزخ) که سپیدهدمان و پایان روز بر آن عرضه میشوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سختترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸-۲۳۹.</ref>.
| |
| #همنشینی با [[اولیاء الهی]]، و [[برتر]] از همه [[معصومان]]{{عم}} نیز میتواند در شمار این انگیزهها قرار گیرد. اینان در [[قیامت]] تحت لوای [[حمد]] جمع میشوند، و [[اعمال]] [[نورانی]] خود را همچون درختی پربار مییابند، که میتوانند هر لحظه از ثمرات و میوههای رنگارنگ آن بهرهمند شوند. هرچند [[روایات]] ما در این زمینه به مرتبه [[یقین]] آفرینی رسیده است، اما باز در این باره هم [[کلام الهی]] سخت گویا است؛ به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش میشتابد. امروز، نوید شما بوستانهایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد * (منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۲-۱۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۹-۲۴۰.</ref>.
| |
| #پرهیز از [[آشکار]] شدن [[اعمال ناشایست]] [[انسان]]، در صحرای [[محشر]]. این مطلب هم میتواند در شمار انگیزهها باشد؛ چه [[انسان]] از آبروریزی و سیهچهره شدن خویش در مقابل دیگران، سخت هراسناک و گریزان است. [[قرآن کریم]] به این نوع از انگیزهها هم اشاره کرده، و آن را در شمار محرّکهای قدرتمند به حساب آورده است؛ از همین رو است که به تأکید و تکرار، وضعیت [[مردمان]] در صحرای [[قیامت]] را یادآوری میفرماید، تا [[مؤمنان]] با در نظر گرفتن آن، پیش از ورود به آن موقف به حساب خویش بپردازند، و از سیهرویی در آن بپرهیزند. نمونه را تنها به این یک [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۰.</ref>.
| |
| #بهدست آوردن نعمتهای رنگ رنگ [[الهی]] در [[جهان آخرت]]، نیز میتواند در شمار این انگیزهها قرار گیرد. چه [[آدمی]] بر اساس آنچه گذشت، در مییابد که [[بهشت]] تنها ثمره [[اعمال]] خود اوست، که پیشاپیش به آن سرای جاودان فرستاده است؛ از این رو با [[نیکی]] در این [[جهان]] زودگذر، در پی آن میشود که [[جهان]] [[باقی]] خویش را به [[بهترین]] وجه بیاراید، و سرای دائمی را زینت بخشد. [[قرآن کریم]] بر این انگیزه نیز سخت پایفشرده، و در جایجای خود به آن اشاره کرده است: {{متن قرآن|كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ}}<ref>«بخورید و بیاشامید! گواراتان باد برای آنچه در روزهای گذشته انجام دادهاید» سوره حاقه، آیه ۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است» سوره حشر، آیه ۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ}}<ref>«و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت» سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۱.</ref>.
| |
| #پرهیز از عذابهای اُخروی نیز، حالتی اینگونه دارد. چه [[انسان]] باز در مییابد که [[زندگی]] اُخروی او، تنها در صورتی به عذابهای جانکاه قرین خواهد شد، که خودْ این عذابها را پیشاپیش به آن سرا فرستد، و در حساب [[اعمال]] خود [[ذخیره]] نماید. [[روایات شیعه]] و [[سنّی]] بر این مطلب هماهنگ است؛ اما ما در این زمینه، باز هم تنها به شماری از [[آیات قرآن کریم]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|نَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ * ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}<ref>«میگوییم: عذاب آتش سوزان را بچشید * این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱-۱۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}<ref>«در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى * يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند میگیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟ * میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۳-۲۴. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۲.</ref>.
| |
| ===تأثیر [[اعمال]] و [[اندیشهها]] بر [[نفس]] [[آدمی]]===
| |
| *[[تجسم اعمال]] را معنایی دیگر نیز هست، که از دو معنای پیشگفته ظریفتر میباشد. در این معنا، تأثیر [[اعمال]]، سخنان و [[اندیشهها]] بر [[نفس]] انسانی را، تجسّم آنها میخوانند.
| |
| *چه [[نفس]] [[انسان]] بهوسیله این امور اندک اندک رنگ میگیرد، و به سوی [[هدف]] نهایی آنها رهسپار میشود؛ حال اگر این امور از رنگی انسانی / [[الهی]] برخوردار باشد، [[نفس]] نیز به همین رنگ درآمده اندک اندک از مراتب پائین به سوی [[کمالات]] بیپایان انسانی رو مینهد، تا به مراتب [[انسان کامل]] واصل شود؛ در سوی مخالف امّا، اگر [[کارها]]، سخنان و اندیشههای [[انسان]] از رنگی [[شیطانی]] برخوردار باشد، اندک اندک [[نفس]] [[انسان]] رنگی [[شیطانی]] میپذیرد، تا خود سرانجام در شمار [[شیاطین]] درآید. این مطلب نیز "تجسّم [[اعمال]]" خوانده شده است. [[حضرت]] [[حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۲-۲۴۳.</ref>.
| |
| *اینان در [[دنیا]] از قلبی که [[عرش]] خداست برخوردارند، و در [[قیامت]] نیز نوری همچون [[نور]] [[ماه]] گرداگرد آنان را فرا میگیرد، که تمامی محشریانْ آن را در مییابند؛ و [[برتر]] از همه آنکه سرانجام به [[مقام]] همنشینی با [[اولیاء]] و حتّی ائمّه هدی{{عم}} سرافراز میشوند.
| |
| *بدکاران نیز در این [[دنیا]] نفسی حیوانگونه مییابند، و در آن [[دنیا]] از صورتی همچون سگ و خوک و گرگ برخوردار میشوند. اینان در هر دو [[دنیا]] از کوری [[قلب]] [[رنج]] میبرند، و سرانجام سیاهی باطنشان آنان را به [[دوزخ]] [[راهنمایی]] خواهد کرد: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>.
| |
| *این نوع از تجسّم عمل نیز میتواند به اقسام گوناگونی تقسیم شود؛ چه انگیزه بودن این نوع نیز، خود از حالات مختلفی برخوردار است. ما در اینجا به شش مورد از این انگیزهها اشاره مینماییم:
| |
| *[[شرافت]] و آبرودار بودن نزد [[اهل دل]] و [[صالحان]] روزگار، میتواند به عنوان انگیزهای [[قوی]]، [[مردمان]] را به سوی انجام نیکیها و پرهیز از [[بدیها]] [[راهنمایی]] کند. این [[شرافت]] در هر دو عرصه [[جهان]] فانی و [[جهان]] [[باقی]] [[ظهور]] خواهد داشت. پر واضح است که این مطلب، امری ارزشمند است، هرچند [[شرافت]] نزد [[خداوند متعال]] [[برتر]] از آن خواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۳.</ref>.
| |
| *در این زمینه، توجّه به این مطلب که اگر [[آدمی]] بداند تمامی کارهای او تحت اشراف [[علمی]] [[حضرت]] ولیِّ عصر - عجَّل [[الله]] تعالی فرجه الشَّریف! - انجام میگیرد، و آن دُردانه [[آفرینش]] از تمامی [[افعال]] او [[آگاه]] است، هرگز به شماری از کارهای [[پست]] تن نمیدهد، بلکه دائماً خود را در حالتی قرار میدهد که آن [[حضرت]] از او [[راضی]] بوده آبرویش در آن بارگاه [[عظیم]] محفوظ ماند، میتواند در این زمینه راهگشا باشد؛ چه پس از آن در مییابد که همین اشراف در [[قیامت]] برای تمامی [[مردمان]] حاصل میشود، و همه او را مینگرند و از [[اعمال]] او [[آگاهی]] مییابند؛ و افسوس که برخی از [[مردمان]] در حالتی به [[قیامت]] وارد میشوند، که بر پیشانیشان مهر زدهاند که: این فرد از اهالی [[آتش]] است و او را از آن خلاصی نیست!: {{متن قرآن|وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ}}<ref>«و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد میآوریم؛ جایگاهشان دوزخ است» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref>
| |
| *این آبروریزی، خود عذابی است سخت، که بر دیگر عذابهای [[اخروی]] او افزوده میشود. افتخار [[مؤمنان]] به صحیفة اعمالشان در آن روز، نیز همینگونه است؛ که خود نعمتی است افزون بر نعمتهای دیگر [[بهشت]]: {{متن قرآن|هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ}}<ref>«بگیرید کارنامه مرا بخوانید!» سوره حاقه، آیه ۱۹.</ref>.
| |
| *و سرانجام او در آن [[جهان]] به مرتبتی نائل میشود، که میتواند [[سلام]] [[حضرت]] [[حق]] را از مصدر [[عزّت]] دریابد؛ و چه نعمتی میتواند [[برتر]] از این باشد!: {{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref>.
| |
| *به هر رو در انگیزه بودن این نوع از دواعی نیز نمیتوان تردید نمود؛ بلکه در عمومیّت آن نیز تردیدی نیست. از این رو است که [[مؤمنان]] میباید با تقویت آن در [[جان]] خویش، به کمال دست یابند و به مراتب والای [[بهشت]] نائل شوند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۴.</ref>.
| |
| ===نوع چهارم===
| |
| *نوع چهارم از انگیزهها، [[ذات اقدس الهی]] است، که [[برترین]] و شریفترین انگیزههای انسانی است. انگیزه بودن [[حضرت]] [[حق]] برای [[انسان]] را نیز، میتوان به صورتهای گوناگونی ترسیم نمود.
| |
| #[[تقرب]] به او - جلَّ و علا! -، که همان [[تقرّب]] [[بنده]] به مولاست، میتواند یکی از این انگیزهها باشد. [[تقرّب]] و نزدیک شدن، خود دارای مراتبی است که از شدّت و [[ضعف]] این [[قرب]] ناشی شده است. برخی از انواع این [[تقرّب]] عبارتند از:
| |
| ##[[تقرّب]] عموم [[مردمان]] به [[حضرت]] [[حق]]؛
| |
| ##[[تقرّب]] [[خواص]] [[مردمان]] به [[حضرت]] [[حق]]؛
| |
| ##[[تقرّب]] اخصّ [[خواص]] به [[حضرت]] [[حق]]. پر واضح است که هریک از این مراتب سه گانه را نیز مراتب بیشماری است، که باز از شدّت و [[ضعف]] آنها سرچشمه گرفته است.
| |
| #[[اطاعت]] امر [[حضرت]] [[حق]] نیز، میتواند در شمار انگیزههای [[اخلاقی]] قرار گیرد. این انگیزه نیز بهواسطه شدّت و [[ضعف]] [[اطاعت]]، خود صورتهای گوناگونی میپذیرد:
| |
| ##[[اطاعت]] عوامّ [[مردمان]]؛
| |
| ##[[اطاعت]] [[خواصّ]] [[مردمان]]؛
| |
| ##[[اطاعت]] اخصّ [[خواصّ]] [[مردمان]]. این مراتب سه گانه نیز، خود از مراتبی بیشمار برخوردار است.
| |
| #حیای [[بنده]] از [[مولی]] نیز صورتی اینگونه دارد؛ چه [[بنده]] حقشناس همواره از آنکه [[مولی]] او را در [[مقام]] [[عصیان]] بیابد، [[حیا]] میکند، تا [[بنده]] ناشکر قلمداد نشود. این انگیزه نیز از مراتبی چند برخوردار است:
| |
| ##حیاء عموم [[مردمان]] از [[مولی]]؛
| |
| ##حیاء [[خواص]] از [[مولی]]؛
| |
| ##حیاء اخص [[خواص]] از [[مولی]]<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۵-۲۴۶.</ref>.
| |
| #شکرگذاری از [[مولی]] نیز در همین شمار است؛ مراتب گوناگون این انگیزه را اینگونه میتوان ترسیم کرد:
| |
| ##شکرگذاری عموم [[مردمان]] از [[مولی]]؛
| |
| ##شکرگذاری [[خواص]] از [[مولی]]؛
| |
| ##شکرگذاری اخص [[خواص]] از [[مولی]].
| |
| #[[رضایت]] [[مولی]] - جلَّ و علا! - نیز میتواند در شمار انگیزهها باشد. این نوع، در [[قرآن کریم]] [[برتر]] و ارزشمندتر از خود بهشت نیز خوانده شده است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاههایی پاک در بوستانهای جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۷۲.</ref>.
| |
| *[[رضایت]] [[مولی]] -که گاه [[بهشت]] عدن خوانده شده-، [[پاداش]] کاملان دانسته شده است؛ چه آنان به چیزی جز از آن، [[رضایت]] نمیدهند: {{متن قرآن|مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ}}<ref>«بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند» سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>.
| |
| *آنان که در این [[دنیا]] به [[هدایت الهی]] سرافرازند، در آن [[جهان]] به این [[بهشت]] رهنمون میشوند و از [[رضایت الهی]] برخوردار. پر واضح است که هیچ لذّتی برای اینان در شمار لذّت استفاده از [[رضایت الهی]] قرار نخواهد داشت: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۶.</ref>.
| |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۳''']]
| |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پیشینه == |
| {{یادآوری پانویس}}
| | در برخی [[کتابهای مقدس]] ادیان، واژه اخلاص به معنای ضد ریا و [[مکر]] بهکار رفته<ref> بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۳۴۵.</ref> و به [[اخلاص در عبادت]] [[امر]] شده است<ref>کتاب مقدس، یوشع، ب۲۴، ۱۴؛ رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۲.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز واژههایی همچون خالص<ref>سوره زمر، آیه ۳.</ref>، مخلِص<ref>سوره زمر، آیه ۱۴.</ref> و مخلَص<ref>سوره زمر، آیه ۵۱.</ref> را به کار برده و [[دین]] [[خالص]] را به [[خداوند]] اختصاص داده<ref>سوره زمر، آیه ۳.</ref> و به [[عبادت]] مخلصانه امر کرده است<ref>سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> همچنین برخی [[بندگان]] خداوند، از جمله [[مخلَصین]] شمرده شدهاند<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. در [[روایات]] نیز به [[وجوب]] [[اخلاص در عبادت]]<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۵۹.</ref> و [[حرام]] بودن [[ریا]] بابی اختصاص یافته است<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۶۴.</ref>. |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
|
| [[رده:مدخل]] | | اهل معرفت در آثار خود، به زوایای مختلف اخلاص پرداخته و آن را از اصول تصوف شمردهاند<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.</ref>. علمای اخلاق نیز به این مسئله پرداختهاند و اخلاص را یکی از شرایط صحت یا کمال [[اعمال]] و [[عبادات]] دانستهاند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۴-۶۱۵.</ref>.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref> |
| [[رده:اخلاص]] | | |
| | == اخلاص در [[قرآن]] == |
| | {{اصلی|اخلاص در قرآن}} |
| | اخلاص یکی از اصطلاحات کلیدی قرآن است که دارای [[همبستگی]] با شبکه مفاهیم قرآن شامل: [[شرک]]، [[ریاء]]، عمل، [[اصطفاء]]، [[اجتباء]]، [[ایمان]]، تمییز، [[توحید]]، تنقیه، [[تهذیب]]، تصفیه، [[انفاق]]، [[تقرب]]، [[تعبد]]، [[ثواب]]، خفاء، [[دین]]، ذکر، [[طاعة]]، [[عبادة]]، عبودیة و نیّت است. اخلاص [[عبد]] با توجه به این شبکه معنایی یعنی [[پاک]] کردن نیت و عمل از [[شرک]] و ریاء و اخلاص [[خالق]] یعنی اصطفاء و اجتباء [[عبدی]] از بین [[بندگان]] و [[تقرب]] او به [[خداوند]]<ref>[[سید محمد صادق شاهمیری|شاهمیری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاهمیری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. |
| | |
| | خصوص واژه «اخلاص» در قرآن بهکار نرفته؛ ولی مشتقات این ماده ۳۱ بار در قرآن ذکر شده است. این آیات در تقسیمبندی جامعی، سه دستهاند: |
| | # آیاتی که با استفاده از مشتقّات [[خلوص]]، موضوع اخلاص را با صراحت مطرح میکنند. مشتقّات خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیشتر آنها به موضوع اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب [[افعال]] و ۱۲ [[آیه]] مربوط به "مخلِصین" (کسانیکه [[دین]] خود را برای [[خدا]] [[خالص]] کردهاند) است<ref>مانند سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴.</ref> و ۱۰ آیه مربوط به [[مخلَصین]]<ref>همچون سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. برخی معتقدند به جز پیامبران و امامان {{ع}} برخی از [[انسانها]] نیز میتوانند با سیر و سلوک، جهاد و مبارزه با نفس به [[مقام مخلَصین]] نائل شوند<ref>رساله سیر و سلوک، ص۱۰۵ـ۱۲۴.</ref>. |
| | # آیاتی که با واژهها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص به موضوع اخلاص میپردازند؛ مانند انحصار [[عبادت]] در [[خداوند]]<ref>سوره فاتحه، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۴۰؛ سوره بقره، آیه ۱۹۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>، انجام دادن کار برای وجه [[اللّه]]<ref>سوره انسان، آیه ۹؛ سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>، انجام دادن کار برای طلب [[رضایت الهی]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref>، انجام دادن عمل در راه خدا<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>، عدم درخواست [[اجر]] از سوی [[پیامبران]]<ref>سوره شعراء، آیه ۱۰۹.</ref> [[حنیف]] و حقگرا بودن <ref>سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>، [[صداقت]] در [[توبه]] (نصوح)<ref>سوره تحریم، آیه ۸.</ref> و داشتن قلب سلیم<ref>سوره شعراء، آیه ۸۹.</ref>. |
| | # آیاتی که با [[نفی]] [[شرک]] و [[ریا]] به موضوع اخلاص اشاره میکنند<ref>مانند سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>. از آنجا که اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خداست، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خداست، جمع نمیشود<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.</ref>. |
| | |
| | == اخلاص در روایات == |
| | {{اصلی|اخلاص در حدیث}} |
| | برخی از روایاتی که درباره اخلاص وارد شده عبارت است از: |
| | # [[امیرمؤمنان]] {{ع}} میفرمودند: "خوشا به حال آن کس که با [[خلوص]] به [[عبادت]] و دعاء بپردازد و قلبش را به آنچه میبیند مشغول نسازد و [[یاد خدا]] را بهواسطه آنچه میشنود ترک نکند و سینهاش بهواسطه آنچه به دیگران بخشیده شده [[اندوهگین]] نشود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا {{ع}} أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} كَانَ يَقُولُ طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶.</ref>. |
| | # [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "هرکس برای [[خداوند]] [[دوست]] بدارد و برای او [[دشمن]] بدارد و برای او ببخشد و برای او از [[بخشش]] دست کشد، در شمار کسانی است که ایمانشان کامل شده است"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ يَكْمُلُ إِيمَانُهُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۸.</ref>. |
| | # [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: "هرکس چهل روز برای [[خداوند متعال]] اخلاص ورزد، [[خداوند]] چشمههای [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری میسازد" <ref>{{متن حدیث|عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} قَالَ: مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>. |
| | # [[حضرت زهرا]] {{س}} فرمودند: "هرکس که [[عبادت]] [[خالص]] خود را به سوی [[خداوند]] فرستد، [[خداوند]] [[بهترین]] چیزی که [[مصلحت]] اوست را به سویش نازل میکند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَتْ مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>. |
| | # [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمودند: "اگر تمامی [[دنیا]] فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که [[خداوند]] را با [[خلوص]] [[عبادت]] میکند، باز میپندارم که در [[حق]] او کوتاهی کردهام؛ و باز اگر [[کافر]] را از آن یک لقمه بازدارم تا از [[گرسنگی]] و [[تشنگی]] بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه [[آب]] به او بنوشانم میپندارم که [[اسراف]] کردهام"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْعَسْكَرِيِّ {{ع}} قَالَ: لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً ثُمَّ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۳]]، ص ۲۶۰-۲۶۷.</ref> |
| | |
| | == اهمیت و [[فضیلت]] == |
| | در [[آموزههای اسلامی]]، اخلاص اهمیت و فضیلت ویژهای دارد. در [[قرآن کریم]] گرویدن به [[دین]]<ref>نساء، ۱۴۶.</ref> و [[دعوت به ایمان]] از روی اخلاص <ref>سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> مورد توجه قرار گرفته است. در برخی [[روایات]] نیز اخلاص سرّی از اسرار الهی و از ویژگیهای بندگانی شمرده شده است که [[خدا]] آنها را [[دوست]] دارد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹.</ref> و [[اختلاف]] مقامات [[مؤمنان]] در اختلاف درجات اخلاصشان است<ref>ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۱۹-۱۲۰.</ref>. همچنین اخلاص باارزشترین مقامی است که [[انسان]] به آن میرسد<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۹۸.</ref>. علمای اخلاق نیز اخلاص را مقدمه [[نیکیها]]<ref> غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲.</ref>، سبب [[سعادت]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] و خلاصی از [[وسوسههای شیطان]] میدانند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۲۷-۱۲۸.</ref>.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref> |
| | |
| | ==عوامل و زمینهها== |
| | چند عامل برای پیدایش اخلاص ذکر کردهاند:<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ۱۴۱۷ق، ج۸ ، ص۱۳۲-۱۳۴.</ref> |
| | #[[مبارزه]] با [[خواهشهای نفسانی]] و شکستن آنها. |
| | #عدم [[شیفتگی]] به [[دنیا]]. |
| | #توجه تام و تمام به [[آخرت]] و [[معاد]]. |
| | |
| | == درجات و مراتب == |
| | یکی از اغراض در [[آفرینش]] [[مرگ]] و [[زندگی]]، آن است که [[درجه]] اخلاص [[انسانها]] با [[آزمایش الهی]] مشخص شود<ref>سوره ملک، آیه ۲.</ref>.<ref>الکافی، ج۲، ص۱۹؛ نضرةالنعیم، ج۲، ص۱۳۹.</ref> از [[آیات قرآن]] استفاده میشود که درجات اخلاص گوناگون و عنایت الهی به هر شخص، بهاندازه اخلاص اوست و [[اختلاف]] سنگینی [[اعمال]] به اختلاف درجه اخلاص در آنها مربوط میشود. [[عمل]] [[خالص]]، پیوسته نتیجهای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن میشود؛ هرچند مقدار آن، به مقدار اخلاص در عمل وابسته است. |
| | |
| | در [[روایات]] نیز برای [[نیّت]] و [[اخلاص در عبادت]]، درجات گوناگونی ذکر شده است؛ چنانکه [[عبادت]] برخی بهدلیل [[ترس]] از [[عذاب الهی]]، عبادت برخی دیگر به [[امید]] رسیدن به [[ثواب]] [[الهی]] و عبادت آزادگان از روی [[محبّت]] و برای [[شکرگزاری]] از [[خداوند]] دانسته شده است<ref>وسائلالشیعه، ج۱، ص۶۲ـ۶۳.</ref>. راه این گروه در عبادت، راه [[معرفت]] و محبّت بوده و از نظر آنان، روش دو گروه دیگر فاقد اخلاص کامل است و در آن شائبهای از [[شرک]] و خودپرستی به چشم میخورد؛ زیرا این دو گروه، برای [[رهایی]] از [[عقوبت]] یا رسیدن به [[نعمت]]، خدا را عبادت میکنند و اگر برای رسیدن به این [[هدف]]، راهی دیگر جز عبادت پیش روی خود میدیدند، آن را بر میگزیدند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۵۸ـ۱۶۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۱؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref> |
| | |
| | == آثار و نشانهها == |
| | ===آثار و فواید=== |
| | [[قرآن کریم]] نشانه مُخلَصان را دوری از اغوای [[شیطان]] بیان میکند<ref>سوره ص، آیه ۸۲؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. در روایات نیز نشانههایی برای اخلاص ذکر شده است؛ از جمله [[سلامت]] [[دل]]، رساندن خیر به دیگران و خودداری از [[بدیها]]<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۲۱.</ref>؛ چنانکه یکی از نشانههای اخلاص این است که شخص [[دوست]] نداشته باشد بر عملی که برای [[خدا]] انجام داده است، [[ستایش]] شود<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۰.</ref>. اخلاص را میتوان از آثار عمل [[شناخت]]؛ چنانکه آثار اخلاص در [[تحصیل علم]]، حصول [[حکمت]] در قلب و زبان است و اگر این امر حاصل نشد، روشن میشود عمل برای [[هوای نفس]] و [[شیطان]] بوده است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.</ref>. همچنین از نشانههای درجات بالای اخلاص این است که [[بنده]] را از [[وسوسه]] شیطان در [[امان]] نگه میدارد و در این صورت [[طمع]] شیطان از وی قطع میشود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.</ref>. |
| | |
| | اخلاص موجب [[اطمینان]] نفس، قوت [[ایمان]] و پیروزی بر دشمن است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۷.</ref> و هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، [[روح]] و [[ملکوت]] عمل کاملتر و نورانیتر خواهد بود<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.</ref>؛ همچنین نزدیکشدن به خداوند<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۲.</ref>، قرار گرفتن در پناه [[حق]] و کوتاه شدن دست تصرف شیطان از دیگر ثمرهای اخلاص است و هر چه اخلاص شخص قویتر شود، [[حقیقت]] [[استعاذه]] در او بیشتر محقق میشود و از تصرف شیطان در امان میماند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۴.</ref>؛ تا آنجا که دیگر وسوسه شیطان در او اثر ندارد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲-۱۶۳.</ref>.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref> |
| | |
| | در آیاتی که در آنها با تعبیرهایی چون: {{متن قرآن|مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ}}، {{متن قرآن|فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|رَجُلًا سَلَمًا}}، بهگونهای از اخلاص [[سخن]] بهمیان آمده و به برخی از آثار آن نیز اشاره شده است؛ مانند: |
| | # '''نداشتن [[ترس]] و [[اندوه]] در [[قیامت]]:''' کسیکه روی خود را [[تسلیم]] [[خدا]] کند و [[نیکوکار]] باشد، [[پاداش]] او نزد پروردگارش [[ثابت]] است، نه ترسی بر آنهاست و نه [[غمگین]] میشوند<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره بقره، آیه ۲۶۲.</ref>. |
| | # '''پاداش چند برابر:''' کسانی که [[اموال]] خود را در [[راه خدا]] [[انفاق]] میکنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و [[خداوند]] برای هر کسی که بخواهد، فزونی میدهد و خداوند، گشایشگرِ داناست<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>. |
| | # '''[[فلاح]] و [[رستگاری]]:''' آنان که طالب [[رضای الهی]] هستند، ([[حقوق مالی]] خویش را میپردازند) رستگارانند<ref>سوره روم، آیه ۳۸.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref> |
| | |
| | === شاخصها و نشانهها === |
| | در [[روایات اسلامی]] برای اخلاص نشانههای بسیاری ذکر کردهاند که این موارد از جمله آنهاست: |
| | # کسی که دلش [[پاک]]، اعضاء و جوارحش سالم، خیرش زیاد و شرش [[مأمون]] است (یعنی [[مردم]] از خیرش بهرهمند و از شرش در امانند)<ref>حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۱.</ref>؛ |
| | # یکسان بودن ظاهر و [[باطن]] و [[کردار]] و گفتارش<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۲۶. </ref>؛ |
| | # کمال اخلاص [[دوری از گناهان]] است<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۷۴، ص۲۱۵. </ref>؛ |
| | # [[زهد]]<ref> مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۰.</ref>؛ |
| | # [[ناامیدی]] از غیر خدا و از چیزی غیر از گناهش نترسیدن<ref>مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۱.</ref>؛ |
| | # از غیر [[خدا]] در مورد اعمالش [[انتظار]] تعریف نداشتن<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶، ح۴.</ref>. |
| | |
| | == راههای تحصیل == |
| | در [[روایات]]، راههای گوناگونی برای به دست آوردن اخلاص بیان شده است؛ مانند قطع [[طمع]] از غیر [[خدا]]<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۱.</ref>، حصول علم و [[یقین]]<ref>لیثی واسطی، عیون الحکم، ۲۳، ۲۰۹.</ref>، کمکردن [[آرزوها]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.</ref> و [[پرهیز از گناه]] و هوای نفس<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۱۳.</ref>. |
| | |
| | راههای تحصیل اخلاص و پاکسازی [[اعمال]] از همه مراتب شرک و ریا منحصر به [[اصلاح نفس]] و ملکات آن است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.</ref> و [[انسان]] باید با [[تذکر]] و تکرار، [[قلب]] را با اخلاص آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.</ref>.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref> |
| | |
| | == موانع و آفات == |
| | در برخی [[روایات]]، [[غلبه]] [[هوای نفس]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۰۶.</ref> و آرزوهای بلند<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.</ref> از آفات اخلاص دانسته شده است. علمای اخلاق آفات اخلاص را [[ریا]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۳.</ref>، [[شرک]]<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۲۱-۲۲.</ref> و [[عجب]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۶.</ref> شمردهاند. [[حب دنیا]] و [[حب]] جاه و مقام از آفات اخلاص شمرده شده؛ زیرا وقتی این امور در [[قلب]] [[انسان]] باشد و برای انسان ملکه شود، حصول اخلاص برای شخص ممکن نخواهد شد و انجام عمل با انگیزههای [[دنیوی]] خواهد بود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۰.</ref>. اظهار عمل برای دیگران از آفات اخلاص است و از این جهت انسان نباید مطمئن باشد عملی که برای [[خدا]] انجام داده است، از [[شر]] آفات نفس و [[شیطان]] ایمن است، بلکه پیوسته باید مراقب نفس خود باشد تا عمل مخلصانهاش با ریای پس از انجام عمل ضایع نشود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۰.</ref>.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref> |
| | |
| | == مخلَصین و ویژگیهای آنان == |
| | {{اصلی|مقام مخلَصین}} |
| | [[مخلَصین]] کسانی هستند که [[خداوند تعالی]]، آنان را برای خود خالص کرده است<ref>سوره صافات، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>؛ در شماری از [[آیات]]، از انسانهایی با عنوان مخلَصین به صیغه مفعول یاد شده؛ یعنی انسانهایی که [[خداوند]] آنها را [[پاک]] و خالص کرده است<ref>سوره ص، آیه ۴۶.</ref>. درباره [[هدف]] از [[برگزیدن]] مخلَصین باید گفت: لازم است خداوند همواره در میان [[انسانها]]، افرادی را برانگیزاند که اخلاص کامل داشته و دارای [[نفوس]] پاک، [[قلوب]] [[طاهر]] و [[فطرت]] مستقیم [[توحیدی]] باشند تا توحید در [[جامعه بشری]] را [[حفظ]] کنند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۷۳ـ۱۷۴.</ref>. |
| | |
| | مخلَصین از دیدگاه [[قرآن]] دارای ویژگیهای گوناگونی هستند: |
| | # '''[[نجات]] از نابودی [[دنیایی]] و [[عذاب]] [[آخرتی]]:''' خداوند، [[مشرکان]] و [[گمراهان]] امّتهای پیشین را نابود کرده و مخلَصین را رهاینده است<ref>سوره یونس، آیه ۷۳-۷۴.</ref>، چنانکه در [[آخرت]] نیز آنگاه که [[تکذیبکنندگان]] برای حضور در عذاب برانگیخته میشوند، مخلَصین را احضار نمیکند<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۷ -۱۲۸.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۷، ص۱۵۸.</ref> |
| | # '''[[عصمت]]:''' ازجمله [[شؤون]] [[مخلَصین]] آن است که نوعی [[علم]] و [[یقین]] دارند، غیر از [[علوم]] متعارفی که نزد انسانهای معمول است و [[خداوند]] بهوسیله آن علم، هرگونه بدی و [[زشتی]] را از آنان دور میکند؛ ازاینرو ایشان مرتکب هیچ معصیتی نشده، حتّی قصد هیچ گناهی نیز نمیکنند و این همان [[عصمت الهی]] است؛ چنانکه خداوند، [[یوسف]] {{ع}} را از [[آلوده]] شدن به [[گناه]] و قصد آن حفظ کرد<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.<ref> المیزان، ج۱۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳.</ref> |
| | # '''[[ایمنی]] از اغوای [[ابلیس]]:''' ابلیس، [[باطل]] یا [[گناهان]] را برای [[انسانها]] [[زینت]] میدهد تا آنها را [[گمراه]] سازد؛ ولی از آنجا که [[قلوب]] مخلَصین بهطور کامل برای [[خدا]] [[خالص]] شده و جز او کسی در آن راه ندارد، ابلیس نمیتواند آنها را گمراه کند<ref>سوره حجر، آیه ۳۹-۴۰؛ سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۶۴ـ۱۶۵.</ref> |
| | # '''[[ستایش]] شایسته:''' خداوند از هر آنچه [[کافران]] یا مطلق انسانها او را بدان وصف میکنند، منزّه است و فقط [[بندگان]] مخلَص [[الهی]] میتوانند او را آنگونه که شایسته است، وصف کنند<ref>سوره مؤمنون، آیه ۹۱؛ سوره صافات، آیه ۴۰.</ref>.<ref> المیزان، ج۱۷، ص۱۷۳ـ۱۷۴.</ref> |
| | # '''برخورداری از [[رزق]] معلوم:''' گرچه جزای انسانها در [[آخرت]]، نفس عمل آنان است، مخلَصین از این قاعده مستثنایند و برای آنها، بالاتر از جزای عملشان، رزقی معلوم است. مقصود از رزق معلوم، رزقی خاص و جدا از رزق دیگران و بالاتر از آنها است<ref>سوره صافات، آیه ۳۹-۴۱.</ref>.<ref>المیزان، ص۱۳۵ـ۱۳۶.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.</ref> |
| | |
| | از نظر [[عرفانی]]، سالکان [[راه خدا]] نیز باید دقیقاً به اخلاص در [[نیت]] توجه داشته باشند که آیا هدف [[اصلاح]] خویشتن و [[تکامل]] جنبههای [[اخلاق]] و رسیدن به مقام [[قرب الی الله]] است یا هدف رسیدن به [[کرامات]] خارق عادات و [[برتریجویی]] بر [[مردم]] از این طریق میباشد؛ زیرا ارزش اعمال به [[نیتها]] بستگی دارد و سعی کنند که از راه اخلاص به [[مقام مخلَصین]] برسند. از نظر [[اخلاقی]] هم، اخلاص نمیگذارد که [[انسان]] مرتکب جرایم و [[رذائل اخلاقی]] بشود، بلکه او را متخلق به [[فضائل اخلاقی]] میکند. اخلاص باعث میشود که هم خود انسان تلاش کند که دارای فضائل اخلاقی بشود و هم [[خداوند]] به او در راه رسیدن به [[فضائل]] کمک مینماید. |
| | |
| | از نظر [[اجتماعی]] اخلاص باعث میشود که توقعات بیجا که بسیاری از [[مشکلات]] اجتماعی را در پی دارد به وجود نیاید و به علاوه توقعات به مورد را نیز تحت کنترل انسان قرار میدهد، زیرا کسی که کاری را برای [[خدا]] انجام میدهد، انتظاری از دیگران ندارد و اگر دیگران خدمت او را جبران نکنند، برایش مشکلی به وجود نمیآید. |
| | |
| | از نظر [[فقهی]]، اخلاص به معنای ترک [[ریا]] است، زیرا ریا موجب بطلان [[عبادت]] و اخلاص در [[عبادات]]، شرط صحت آنهاست و در غیر عبادات هم [[مستحب]] است که انسان در تمام نیات و کارهای خود اخلاص داشته باشد<ref> [[سید محمد صادق شاهمیری|شاهمیری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاهمیری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. |
| | |
| | == جستارهای وابسته == |
| | {{مدخل وابسته}} |
| | * [[اخلاص در عمل]] |
| | * [[آداب باطنی تلاوت قرآن]] |
| | * [[آداب باطنی نماز]] |
| | * [[اخلاص در ایمان]] |
| | * [[اخلاص در دعا]] |
| | * [[اخلاص در عبادت]] |
| | * [[اخلاص طالب علم]] |
| | * [[اخلاص نیت]] |
| | * [[درجات مخلصان]] |
| | * [[اخلاص حیاپیشگان]] |
| | * [[اخلاص شاکران]] |
| | * [[اخلاص صدیقان]] |
| | * [[اخلاص عارفان]] |
| | * [[اخلاص متلذذان]] |
| | * [[اخلاص محبان]] |
| | * [[اخلاص مقربان]] |
| | * [[مراتب اخلاص]] |
| | * [[اخلاص ذاتی]] |
| | * [[اخلاص صفتی]] |
| | * [[اخلاص عملی]] |
| | * [[اخلاص اضافی]] |
| | * [[اخلاص مطلق]] |
| | * [[آیات اخلاص]] |
| | * [[آثار اخلاص]] |
| | * [[آفات اخلاص]] |
| | * [[ریا]] |
| | * [[راستی در نیت]] |
| | * [[ستایش اخلاص]] |
| | * [[صبر بر تصحیح اخلاص]] |
| | * [[علایم اخلاص]] |
| | * [[مراتب اخلاص]] |
| | * [[نیت]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
| | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۳''']] |
| | # [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']] |
| | # [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']] |
| | # [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[سید محمد صادق شاهمیری|شاهمیری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاهمیری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] |
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
| | |
| | {{فضایل اخلاقی}} |
| | |
| | [[رده:فضایل اخلاقی]] |
| | [[رده:مدخلهای بازبینی شده]] |