دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
:::::: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم؛ سوره یس، آیه ۱۲.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد که همه چیزها در [[امام مبین]] برشمرده شده است. عموم کل شیء تمامی مصادیق شیء را شامل میشود اعم از شیء مادی یا مجرد؛ موجود در زمان حال یا گذشته یا آینده و...این چنین علمی در [[امام مبین]] وجود دارد. اما مراد از [[امام مبین]] کیست؟ در این باره در [[تفاسیر]] اقوال مختلفی وارد شده است برخی آن را [[لوح محفوظ]] و بعضی همین [[قرآن]] نازل شده بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و برخی دیگر آن را امیرالمؤمنین علی{{ع}} دانستهاند این قول بر اساس روایاتی است که رد این مورد وارد گشته است. | :::::: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم؛ سوره یس، آیه ۱۲.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد که همه چیزها در [[امام مبین]] برشمرده شده است. عموم کل شیء تمامی مصادیق شیء را شامل میشود اعم از شیء مادی یا مجرد؛ موجود در زمان حال یا گذشته یا آینده و...این چنین علمی در [[امام مبین]] وجود دارد. اما مراد از [[امام مبین]] کیست؟ در این باره در [[تفاسیر]] اقوال مختلفی وارد شده است برخی آن را [[لوح محفوظ]] و بعضی همین [[قرآن]] نازل شده بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و برخی دیگر آن را امیرالمؤمنین علی{{ع}} دانستهاند این قول بر اساس روایاتی است که رد این مورد وارد گشته است. | ||
:::::: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش) |وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد بر اینکه عدهای از [[مؤمنان]] اعمال [[انسانها]] را میببینند همانظور که [[رسول اکرم]]{{صل}} میبیند؛ هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت یعنی هم تمامی اعمال را میبینند و چیزی از آنها فوت نمیشود و هم از نیات و ضمایر اشخاص آگاهند و عممل منافقانه را از عمل با [[اخلاص]] تشخیص میدهند و به عبارت دیگر حقایق اعمال [[انسانها]] را مشاهده مینمایند و این عبارت اخرای همان [[شهید]] و [[شاهد]] در [[آیات]] سابق میباشد و لذا شامل جمیع [[مؤمنان]] نبوده بلکه اختصاص به عدهای معدود دارد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۳-۱۳۹.</ref>. | :::::: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش) |وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد بر اینکه عدهای از [[مؤمنان]] اعمال [[انسانها]] را میببینند همانظور که [[رسول اکرم]]{{صل}} میبیند؛ هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت یعنی هم تمامی اعمال را میبینند و چیزی از آنها فوت نمیشود و هم از نیات و ضمایر اشخاص آگاهند و عممل منافقانه را از عمل با [[اخلاص]] تشخیص میدهند و به عبارت دیگر حقایق اعمال [[انسانها]] را مشاهده مینمایند و این عبارت اخرای همان [[شهید]] و [[شاهد]] در [[آیات]] سابق میباشد و لذا شامل جمیع [[مؤمنان]] نبوده بلکه اختصاص به عدهای معدود دارد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۳-۱۳۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
:::::#'''اظهار [[غیب]] بر [[رسولان]]:''' [[قرآن]] تصریح میکند که [[خداوند]] با اینکه [[عالم به غیب]] است، آن را بر فرستادگان [[مرضی]] خود اظهار میکند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد.</ref> و نمیتوان [[ملائکه]] را مشمول استثنا دانست. علاوه بر این، جمله {{متن قرآن|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}} فقط شامل اهل [[دنیا]] میشود که در روی [[زمین]] [[زندگی]] میکنند و اگر بنا باشد از سکنه [[زمین]] [[تجاوز]] کنیم تا شامل [[ملائکه]] هم باشد، باید مردگان را هم، که امور [[آخرت]] را که به [[نص]] [[قرآن]] [[غیب]] این عالم است میبینند، مشمول استثنا بدانیم، حال آنکه قطعاً مشمول نیستند، زیرا اگر مردگان هم مشمول باشند دیگر حتی یک نفر هم تحت عموم باقی نمیماند. چون هر [[انسان]] زمینی روزی از [[دنیا]] میرود و [[غیب]] عالم را میبیند و در [[روز قیامت]] که {{متن قرآن|يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ}}<ref>سوره هود آیه ۱۰۳.</ref>؛ و نیز {{متن قرآن|ذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ}}<ref>سوره هود آیه ۱۰۳.</ref> دربارهاش فرموده، تمامی [[مردم]] یک جا [[مبعوث]] میشوند، و [[غیب]] عالم برای همه مشهود میگردد، پس همان طور که اموات مشمول استثنا نیستند، به این [[دلیل]] که عالم اموات غیر این عالم است، [[ملائکه]] نیز مشمول نیستند. زیرا عالمشان غیر از این عالم است<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲۰، ص ۸۸.</ref>؛ و آیا این [[آیه]] مختص به [[پیامبر]]{{صل}} است؟ چنانکه برخی درباره استثنای فوق گفتهاند، این [[آیه]] مختص [[پیامبران]] است. چون لفظ [[رسول]] دارد. لذا شامل [[ائمه]]{{عم}} نمیشود و [[علم غیب]] آنها را اثبات نمیکند. توضیح اینکه طبق صدر [[آیه]] هیچ کس از [[غیب]] خبر ندارد. این [[حکم]] عام است و همۀ افراد را شامل میشود. اما طبق ذیل [[آیه]]، فقط [[رسولان]] [[پسندیده]] استثنا میشوند. لذا غیر از آنها یعنی [[امامان]]{{عم}} و سایر [[مردم]] تحت عموم نداشتن [[علم غیب]] باقی میمانند<ref>سبحانی، آگاهی سوم؛ ۱۹۰.</ref>. جواب: از آنجایی که [[ائمه]]{{عم}} مصدر علمشان را "فراگیری از [[صاحب]] [[دانش]]" قرار دادهاند و از [[پیامبر]]{{صل}} [[ارث]] میبرند، باز هم [[علم]] به [[غیب]] دارند؛ یعنی وقتی [[خداوند]] [[غیب]] را طبق این [[آیه]] بر [[پیامبر]]{{صل}} اظهار کرده و [[پیامبر]]{{صل}} هم آن را برای [[ائمه]] به [[ارث]] میگذارد، [[امامان]]{{عم}} هم از [[علم غیب]] برخوردار میشوند. در نتیجه این استثنای دیگری بر [[آیه]] یا [[تأویل]] آن نیست<ref>سبحانی، مفاهیم القرآن؛ ج۳، ۴۰۶.</ref>. | :::::#'''اظهار [[غیب]] بر [[رسولان]]:''' [[قرآن]] تصریح میکند که [[خداوند]] با اینکه [[عالم به غیب]] است، آن را بر فرستادگان [[مرضی]] خود اظهار میکند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد.</ref> و نمیتوان [[ملائکه]] را مشمول استثنا دانست. علاوه بر این، جمله {{متن قرآن|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}} فقط شامل اهل [[دنیا]] میشود که در روی [[زمین]] [[زندگی]] میکنند و اگر بنا باشد از سکنه [[زمین]] [[تجاوز]] کنیم تا شامل [[ملائکه]] هم باشد، باید مردگان را هم، که امور [[آخرت]] را که به [[نص]] [[قرآن]] [[غیب]] این عالم است میبینند، مشمول استثنا بدانیم، حال آنکه قطعاً مشمول نیستند، زیرا اگر مردگان هم مشمول باشند دیگر حتی یک نفر هم تحت عموم باقی نمیماند. چون هر [[انسان]] زمینی روزی از [[دنیا]] میرود و [[غیب]] عالم را میبیند و در [[روز قیامت]] که {{متن قرآن|يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ}}<ref>سوره هود آیه ۱۰۳.</ref>؛ و نیز {{متن قرآن|ذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ}}<ref>سوره هود آیه ۱۰۳.</ref> دربارهاش فرموده، تمامی [[مردم]] یک جا [[مبعوث]] میشوند، و [[غیب]] عالم برای همه مشهود میگردد، پس همان طور که اموات مشمول استثنا نیستند، به این [[دلیل]] که عالم اموات غیر این عالم است، [[ملائکه]] نیز مشمول نیستند. زیرا عالمشان غیر از این عالم است<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲۰، ص ۸۸.</ref>؛ و آیا این [[آیه]] مختص به [[پیامبر]]{{صل}} است؟ چنانکه برخی درباره استثنای فوق گفتهاند، این [[آیه]] مختص [[پیامبران]] است. چون لفظ [[رسول]] دارد. لذا شامل [[ائمه]]{{عم}} نمیشود و [[علم غیب]] آنها را اثبات نمیکند. توضیح اینکه طبق صدر [[آیه]] هیچ کس از [[غیب]] خبر ندارد. این [[حکم]] عام است و همۀ افراد را شامل میشود. اما طبق ذیل [[آیه]]، فقط [[رسولان]] [[پسندیده]] استثنا میشوند. لذا غیر از آنها یعنی [[امامان]]{{عم}} و سایر [[مردم]] تحت عموم نداشتن [[علم غیب]] باقی میمانند<ref>سبحانی، آگاهی سوم؛ ۱۹۰.</ref>. جواب: از آنجایی که [[ائمه]]{{عم}} مصدر علمشان را "فراگیری از [[صاحب]] [[دانش]]" قرار دادهاند و از [[پیامبر]]{{صل}} [[ارث]] میبرند، باز هم [[علم]] به [[غیب]] دارند؛ یعنی وقتی [[خداوند]] [[غیب]] را طبق این [[آیه]] بر [[پیامبر]]{{صل}} اظهار کرده و [[پیامبر]]{{صل}} هم آن را برای [[ائمه]] به [[ارث]] میگذارد، [[امامان]]{{عم}} هم از [[علم غیب]] برخوردار میشوند. در نتیجه این استثنای دیگری بر [[آیه]] یا [[تأویل]] آن نیست<ref>سبحانی، مفاهیم القرآن؛ ج۳، ۴۰۶.</ref>. | ||
:::::#'''[[اخبار غیبی]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]:''' [[پیامبران]] یا برخی دیگر از [[بندگان خدا]] گاه از [[غیب]] خبر دادهاند؛ از جمله خبردادن [[حضرت یوسف]]{{ع}} از شفا یافتن چشم [[پدر]] به وسیلۀ پیراهن او، هنگامی که [[حضرت یوسف]]{{ع}} در آخرین [[ملاقات]]، خود را به برادران خویش معرفی کرد، پیراهن خویش را به آنان داد و گفت این پیراهن را ببرید و به صورت پدرم بیندازید که بینا میشود. همچنین، همین که کاروان از [[مصر]] خارج شد [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در کنعان که فاصلۀ زیادی با [[مصر]] دارد گفت من بوی [[یوسف]] را میشنوم. همچنین، آیاتی نیز وجود دارد که پیامبرانی مثل [[آدم]]، [[نوح]]، [[صالح]] و [[خضر]] و... از [[غیب]] خبر دادهاند. بنابراین، جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که [[پیامبران الهی]] یا عدهای خاص از دیگر [[بندگان خدا]] از طریق [[عبودیت]] و [[بندگی]] [[خالصانه]]، راه ارتباط به عالم ماورای [[حس]] را پیدا کردهاند و از [[غیب]] خبر دادهاند، مثل [[مادر]] [[موسی]] و... که در [[آیات]] قبل بدان اشاره شد<ref>نجفی، معارف الاسلامیه؛ ص: ۵۷، ۱۳۷.</ref>. چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} بارها فرمود: زمان فرارسیدن پیشامدهای ناگوار را میدانم و از اصل و [[نسب]] [[آدمیان]] و چگونگی [[داوری]] میان آنها [[آگاهی]] دارم، نه حوادث گذشته از دسترسی من دور است و نه امور پنهان از دیده، برایم مستور است... اینها هم دانشی است که [[خدا]] مرا از آن [[آگاه]] ساخته است<ref>کلینی، الکافی؛ ج۱ ، ص ۱۹۶ - ۱۹۷.</ref>. خبردادن از [[اخبار]] آینده و بیان کردن [[امور غیبی]]، یکی از ابعاد وسیع [[نهج البلاغه]] را تشکیل میدهد. مجموعاً در این کتاب بیش از ۷۵ بار خبر غیبی آمده است که بیشتر آنها تحقق یافتهاند».</ref> تا معلوم شود پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را [[ابلاغ]] کردهاند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref> | :::::#'''[[اخبار غیبی]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]:''' [[پیامبران]] یا برخی دیگر از [[بندگان خدا]] گاه از [[غیب]] خبر دادهاند؛ از جمله خبردادن [[حضرت یوسف]]{{ع}} از شفا یافتن چشم [[پدر]] به وسیلۀ پیراهن او، هنگامی که [[حضرت یوسف]]{{ع}} در آخرین [[ملاقات]]، خود را به برادران خویش معرفی کرد، پیراهن خویش را به آنان داد و گفت این پیراهن را ببرید و به صورت پدرم بیندازید که بینا میشود. همچنین، همین که کاروان از [[مصر]] خارج شد [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در کنعان که فاصلۀ زیادی با [[مصر]] دارد گفت من بوی [[یوسف]] را میشنوم. همچنین، آیاتی نیز وجود دارد که پیامبرانی مثل [[آدم]]، [[نوح]]، [[صالح]] و [[خضر]] و... از [[غیب]] خبر دادهاند. بنابراین، جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که [[پیامبران الهی]] یا عدهای خاص از دیگر [[بندگان خدا]] از طریق [[عبودیت]] و [[بندگی]] [[خالصانه]]، راه ارتباط به عالم ماورای [[حس]] را پیدا کردهاند و از [[غیب]] خبر دادهاند، مثل [[مادر]] [[موسی]] و... که در [[آیات]] قبل بدان اشاره شد<ref>نجفی، معارف الاسلامیه؛ ص: ۵۷، ۱۳۷.</ref>. چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} بارها فرمود: زمان فرارسیدن پیشامدهای ناگوار را میدانم و از اصل و [[نسب]] [[آدمیان]] و چگونگی [[داوری]] میان آنها [[آگاهی]] دارم، نه حوادث گذشته از دسترسی من دور است و نه امور پنهان از دیده، برایم مستور است... اینها هم دانشی است که [[خدا]] مرا از آن [[آگاه]] ساخته است<ref>کلینی، الکافی؛ ج۱ ، ص ۱۹۶ - ۱۹۷.</ref>. خبردادن از [[اخبار]] آینده و بیان کردن [[امور غیبی]]، یکی از ابعاد وسیع [[نهج البلاغه]] را تشکیل میدهد. مجموعاً در این کتاب بیش از ۷۵ بار خبر غیبی آمده است که بیشتر آنها تحقق یافتهاند».</ref> تا معلوم شود پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را [[ابلاغ]] کردهاند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref> | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
::::#از کلمه {{متن قرآن|عِندَهُ}} استفاده میشود که [[علم]] او بهطور تحقیق و از سنخ [[علوم موهوبی]] است و تعلیمات غیبی و الهامات [[باطنی]] سرچشمه گرفته است. | ::::#از کلمه {{متن قرآن|عِندَهُ}} استفاده میشود که [[علم]] او بهطور تحقیق و از سنخ [[علوم موهوبی]] است و تعلیمات غیبی و الهامات [[باطنی]] سرچشمه گرفته است. | ||
::::#از کلمه {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} بهطور اطلاق استفاده میشود که بر [[معارف الهی]] و [[اسرار]] و حقایق بسیاری از [[آیات]] احاطه داشته باشد نه بر بعضی از حقایق»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۲۴.</ref>. | ::::#از کلمه {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} بهطور اطلاق استفاده میشود که بر [[معارف الهی]] و [[اسرار]] و حقایق بسیاری از [[آیات]] احاطه داشته باشد نه بر بعضی از حقایق»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۲۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
:::::#روایاتی داریم مبنی بر اینکه [[امام علی|علی]]{{ع}} مانند [[حضرت آدم]]{{ع}} [[علم به اسماء]] دارد و [[ائمه]]{{عم}} [[گواهان]] بر مردماند و اعمال [[مردم]] را میبینند و بوسیلة [[ستون نوری]] اعمال [[مردم]] را میبینند اعمال [[مردم]] هر [[پنجشنبه]] بر آنان عرضه میگردد. | :::::#روایاتی داریم مبنی بر اینکه [[امام علی|علی]]{{ع}} مانند [[حضرت آدم]]{{ع}} [[علم به اسماء]] دارد و [[ائمه]]{{عم}} [[گواهان]] بر مردماند و اعمال [[مردم]] را میبینند و بوسیلة [[ستون نوری]] اعمال [[مردم]] را میبینند اعمال [[مردم]] هر [[پنجشنبه]] بر آنان عرضه میگردد. | ||
::::::آنچه که در توضیح [[آیات]] و راویات گواهی بر اعمال میتوان گفت این است که: [[امام]] باید دارای [[یقین]] بوده و از [[عالم ملکوت]]، [[باطن]] [[دلها]] و اعمال و [[خیر و شر]] آن [[آگاه]] باشد به گونهای که هرکس هرچه میکند در [[حضور امام]] میکند. همچنین [[شاهد]] باید [[معصوم]] بوده و به حقائق اعمال مورد گواهی عالم باشد و نه فقط صورت ظاهری عمل را ببیند بلکه باید از [[نیت]] درونی عامل هر عمل [[آگاه]] باشد [[پیامبر اکرم]] از [[نهان]] [[انسانها]]، [[قلوب]] و افکار، [[اسرار]] و اعمال آشکار و پنهان گذشته و آینده را میدانسته و همه چیز در [[جهان]] امکان تحت پوشش علمی و احاطة وجودی ایشان است و او [[مظهر]] [[عالم غیب]] و [[شهادت]] است. بعضی گفتهاند [[آگاهی]] [[پیامبر اکرم|پیامبر]] بر اعمال در همین دنیاست نه اینکه مراد [[آیات]] این باشد که [[پیامبر]] در [[قیامت]] [[آگاه]] میشود زیرا [[عدل خداوند]] اقتضاء میکند که [[شاهد]] در وقت عمل حضور داشته باشد نه اینکه اندکی قبل از [[حکم]] یا در همان وقت [[آگاه]] گردد»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۴۱-۴۵.</ref>. | ::::::آنچه که در توضیح [[آیات]] و راویات گواهی بر اعمال میتوان گفت این است که: [[امام]] باید دارای [[یقین]] بوده و از [[عالم ملکوت]]، [[باطن]] [[دلها]] و اعمال و [[خیر و شر]] آن [[آگاه]] باشد به گونهای که هرکس هرچه میکند در [[حضور امام]] میکند. همچنین [[شاهد]] باید [[معصوم]] بوده و به حقائق اعمال مورد گواهی عالم باشد و نه فقط صورت ظاهری عمل را ببیند بلکه باید از [[نیت]] درونی عامل هر عمل [[آگاه]] باشد [[پیامبر اکرم]] از [[نهان]] [[انسانها]]، [[قلوب]] و افکار، [[اسرار]] و اعمال آشکار و پنهان گذشته و آینده را میدانسته و همه چیز در [[جهان]] امکان تحت پوشش علمی و احاطة وجودی ایشان است و او [[مظهر]] [[عالم غیب]] و [[شهادت]] است. بعضی گفتهاند [[آگاهی]] [[پیامبر اکرم|پیامبر]] بر اعمال در همین دنیاست نه اینکه مراد [[آیات]] این باشد که [[پیامبر]] در [[قیامت]] [[آگاه]] میشود زیرا [[عدل خداوند]] اقتضاء میکند که [[شاهد]] در وقت عمل حضور داشته باشد نه اینکه اندکی قبل از [[حکم]] یا در همان وقت [[آگاه]] گردد»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۴۱-۴۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
::::::#سوره نحل [[آیه]] ۸۹: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}} و ما بر تو این [[قرآن]] عظیم را فرستادیم تا [[حقیقت]] هر چیز را روشن کند و برای [[مسلمین]] [[هدایت]] و [[رحمت]] و [[بشارت]] باشد. و از اینجا مشخص میشود که [[رسول اکرم]]{{صل}} بر همه چیز [[آگاه]] است و [[ائمه]]{{عم}} نیز از آنچه به [[رسول]]{{صل}} رسیده است بهرهمندند.<ref> مظفر، [[علم امام]]، ص ۵۳-۵۶.</ref>. | ::::::#سوره نحل [[آیه]] ۸۹: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}} و ما بر تو این [[قرآن]] عظیم را فرستادیم تا [[حقیقت]] هر چیز را روشن کند و برای [[مسلمین]] [[هدایت]] و [[رحمت]] و [[بشارت]] باشد. و از اینجا مشخص میشود که [[رسول اکرم]]{{صل}} بر همه چیز [[آگاه]] است و [[ائمه]]{{عم}} نیز از آنچه به [[رسول]]{{صل}} رسیده است بهرهمندند.<ref> مظفر، [[علم امام]]، ص ۵۳-۵۶.</ref>. | ||
::::::#سوره رعد [[آیه]] ۴۳: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} بگو کافی است برای [[گواه]] میان من و شما، و کسی که [[علم کتاب]] نزد اوست. به [[تفسیر]] [[آیه]] فوق در [[احادیث]] متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[نقل]] شده آمده است که [[ابو سعید]] حذری میگوید: از [[رسول خدا]]{{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتاب}} را سؤال کردم فرمود: او [[وصی]] برادم [[سلیمان]] بن [[داود]] بود، گفتم: {{متن قرآن|وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} کیست؟ فرمود: {{عربی|"ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}"}}: او برادرم [[علی بن ابی طالب]] است <ref>مرعشی، شرح احقاق، ج ۱۴، ص ۳۶۳؛ [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق، ج ۱۱، ص ۳۸۸؛ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد تنزیل لقواعد التنفصیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی: تهران، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۴۰۰ و ۴۰۱.</ref>. و نیز برید بن [[معاویه]] از [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: [[خداوند]] ما را قصد کرده است. اول و [[افضل]] و برگزیدهتر ما بعد از [[پیامبر اکرم|پیامبر]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است. [[عبدالله]] بن کثیر [[روایت]] کرده است که آن بزرگوار دست بر سینه گذاشت و فرمود: "به [[خدا]] [[علم کتاب]] به طور کامل پیش ماست" مؤید آن روایتی است از شعبی که گفت: بعد از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} احدی به [[کتاب خدا]] عالمتر از [[امام علی|علی]] و اولادش نیست. عاصم بن ابی النجود از ابی عبدالرحمن سلمی [[نقل]] کرده است که گفت: احدی ندیدم که [[قرآن]] را بهتر از [[علی]]{{ع}} قرائت کند <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۹۱.</ref>. و نیز آوردهاند که از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: [[بهترین]] [[آیه]] درباره شما چیست؟ فرمود این [[آیه]]: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} <ref> سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref>. در این [[آیه]] [[علی]]{{ع}} [[شاهد]] [[رسالت]] [[پیامبر]] است. آورنده تخت بلقیس در آن زمان کوتاه علمی از کتاب دارد ولی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[گواه]] بر [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[علم]] همه کتاب را داراست <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۱۴.</ref>»<ref>[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۶-۴۸.</ref>. | ::::::#سوره رعد [[آیه]] ۴۳: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} بگو کافی است برای [[گواه]] میان من و شما، و کسی که [[علم کتاب]] نزد اوست. به [[تفسیر]] [[آیه]] فوق در [[احادیث]] متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[نقل]] شده آمده است که [[ابو سعید]] حذری میگوید: از [[رسول خدا]]{{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتاب}} را سؤال کردم فرمود: او [[وصی]] برادم [[سلیمان]] بن [[داود]] بود، گفتم: {{متن قرآن|وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} کیست؟ فرمود: {{عربی|"ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}"}}: او برادرم [[علی بن ابی طالب]] است <ref>مرعشی، شرح احقاق، ج ۱۴، ص ۳۶۳؛ [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق، ج ۱۱، ص ۳۸۸؛ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد تنزیل لقواعد التنفصیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی: تهران، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۴۰۰ و ۴۰۱.</ref>. و نیز برید بن [[معاویه]] از [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: [[خداوند]] ما را قصد کرده است. اول و [[افضل]] و برگزیدهتر ما بعد از [[پیامبر اکرم|پیامبر]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است. [[عبدالله]] بن کثیر [[روایت]] کرده است که آن بزرگوار دست بر سینه گذاشت و فرمود: "به [[خدا]] [[علم کتاب]] به طور کامل پیش ماست" مؤید آن روایتی است از شعبی که گفت: بعد از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} احدی به [[کتاب خدا]] عالمتر از [[امام علی|علی]] و اولادش نیست. عاصم بن ابی النجود از ابی عبدالرحمن سلمی [[نقل]] کرده است که گفت: احدی ندیدم که [[قرآن]] را بهتر از [[علی]]{{ع}} قرائت کند <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۹۱.</ref>. و نیز آوردهاند که از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: [[بهترین]] [[آیه]] درباره شما چیست؟ فرمود این [[آیه]]: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} <ref> سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref>. در این [[آیه]] [[علی]]{{ع}} [[شاهد]] [[رسالت]] [[پیامبر]] است. آورنده تخت بلقیس در آن زمان کوتاه علمی از کتاب دارد ولی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[گواه]] بر [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[علم]] همه کتاب را داراست <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۱۴.</ref>»<ref>[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۶-۴۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
:::::#[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] [[المیزان]] مینویسد: [[خداوند]] ذاتاً از [[غیب]] [[آگاه]] است و هر کس جز او از [[غیب]] [[آگاه]] باشد به [[تعلیم]] او خواهد بود و هر جا [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاهی]] خود از [[غیب]] را [[انکار]] میکند و میگوید: [[علم غیب]] ندارم معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً [[عالم به غیب]] نیستم و هر چه میدانم از جانب [[خدا]] به من آموخته شده است<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۳۱ - ۱۳۲؛ آیتالله [[جعفر سبحانی]]، سیمای فرزانگان ج۲.</ref> | :::::#[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] [[المیزان]] مینویسد: [[خداوند]] ذاتاً از [[غیب]] [[آگاه]] است و هر کس جز او از [[غیب]] [[آگاه]] باشد به [[تعلیم]] او خواهد بود و هر جا [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاهی]] خود از [[غیب]] را [[انکار]] میکند و میگوید: [[علم غیب]] ندارم معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً [[عالم به غیب]] نیستم و هر چه میدانم از جانب [[خدا]] به من آموخته شده است<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۳۱ - ۱۳۲؛ آیتالله [[جعفر سبحانی]]، سیمای فرزانگان ج۲.</ref> | ||
::::::[[علم امامان]] نسبت به امور غیبى متکى به [[علم]] و [[اراده]] [[پروردگار]] است. آنجا که [[خدا]] بخواهد آنها مىدانند،<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۷۳.</ref> به تعبیر دیگر، [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب به طور ذاتى و استقلالى]] اختصاص به [[خدا]] دارد و غیر از او هیچکس مستقلاً هیچ گونه آگاهى از [[غیب]] ندارد و [[ائمه]]{{عم}} هر چند دارند از [[ناحیه]] خداست. و با [[الطاف]] و [[عنایت]] اوست. و جنبه تبعى دارد. و امّا این که چرا [[علم]] به [[قیامت]] مخصوص ذات خداست و هیچ کس حتّى [[پیامبران]] هم از آن گاه نیستند. چنان که [[خداوند]] فرموده است. {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۱۸۷ سوره اعراف آیا پیامبر خاتم به زمان قیامت علم دارد؟ (پرسش) |إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>«دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد». سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> پاسخ این است که، عدم آگاهى از وقوع [[رستاخیز]] به ضمیمه ناگهانى بودن و با توجه به [[عظمت]] ابعاد آن سبب مىشود که هیچگاه [[مردم]] [[قیامت]] را دور ندانند و همواره در [[انتظار]] آن باشند، به این ترتیب خود را براى [[نجات]] در آن آماده سازند، و این عدم آگاهى اثر مثبت و روشنى در [[تربیت نفوس]] و توجه آنها به مسئولیتها و پرهیز از [[گناه]] خواهد داشت،<ref>تفسیر نمونه، ج ۷، ۴۳؛ جهت اطلاع بیشتر درباره علم امامان ر. ک: ۱. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۴۶ به بعد ۲. [[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلى امامت]]، [[ابراهیم امینى]]، ص ۳۲۴ - ۲۳۱.</ref>»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ::::::[[علم امامان]] نسبت به امور غیبى متکى به [[علم]] و [[اراده]] [[پروردگار]] است. آنجا که [[خدا]] بخواهد آنها مىدانند،<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۷۳.</ref> به تعبیر دیگر، [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب به طور ذاتى و استقلالى]] اختصاص به [[خدا]] دارد و غیر از او هیچکس مستقلاً هیچ گونه آگاهى از [[غیب]] ندارد و [[ائمه]]{{عم}} هر چند دارند از [[ناحیه]] خداست. و با [[الطاف]] و [[عنایت]] اوست. و جنبه تبعى دارد. و امّا این که چرا [[علم]] به [[قیامت]] مخصوص ذات خداست و هیچ کس حتّى [[پیامبران]] هم از آن گاه نیستند. چنان که [[خداوند]] فرموده است. {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۱۸۷ سوره اعراف آیا پیامبر خاتم به زمان قیامت علم دارد؟ (پرسش) |إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>«دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد». سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> پاسخ این است که، عدم آگاهى از وقوع [[رستاخیز]] به ضمیمه ناگهانى بودن و با توجه به [[عظمت]] ابعاد آن سبب مىشود که هیچگاه [[مردم]] [[قیامت]] را دور ندانند و همواره در [[انتظار]] آن باشند، به این ترتیب خود را براى [[نجات]] در آن آماده سازند، و این عدم آگاهى اثر مثبت و روشنى در [[تربیت نفوس]] و توجه آنها به مسئولیتها و پرهیز از [[گناه]] خواهد داشت،<ref>تفسیر نمونه، ج ۷، ۴۳؛ جهت اطلاع بیشتر درباره علم امامان ر. ک: ۱. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۴۶ به بعد ۲. [[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلى امامت]]، [[ابراهیم امینى]]، ص ۳۲۴ - ۲۳۱.</ref>»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه [[اسلام]] کوئست]» در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه [[اسلام]] کوئست]» در اینباره گفتهاند: | ||
:::::: «سه [[آیه]] در [[قرآن مجید]] است که اگر آنها را در کنار هم قرار دهیم مسئله [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} از آن روشن میشود؛ نخست اینکه [[قرآن]] در مورد کسى که تخت ملکه "سبا" را در یک چشم بر هم زدن نزد [[سلیمان]] آورد (یعنى [[آصف بن برخیا]]) میگوید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}<ref>«[امّا] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> در [[آیه]] دیگر میخوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از سوى دیگر در [[احادیث]] میخوانیم که [[ابو سعید خدرى]] میگوید: از [[رسول خدا]]{{صل}} معناى {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ...]]}} را سؤال کردم، [[پیامبر]] فرمود: "او وصى برادرم [[سلیمان]] بن [[داود]] بود"، گفتم: {{متن قرآن|...وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} کیست؟ فرمود: "او برادرم على بن [[ابیطالب]] است".<ref>[[شیخ صدوق]]، [[الأمالی (کتاب)|الأمالی]]، ص ۵۶۴ و ۵۶۵.</ref> با توجه به اینکه {{متن قرآن|عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} که در مورد [[آصف]] آمده، "[[علم]] جزئى" را میگوید، و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} که درباره على{{ع}} آمده "[[علم]] کلى" را میگوید، تفاوت میان [[مقام]] علمى [[آصف بن برخیا]] و [[حضرت على]]{{ع}} روشن میگردد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج ۲۵، ص ۱۵۳.</ref> از سوى دیگر در [[آیه]] ۸۹ سوره نحل میخوانیم: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».</ref> روشن است کسى که عالم به [[اسرار]] چنین کتابى باشد، باید [[اسرار غیب]] را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از [[اولیاء]] اللَّه، از [[اسرار غیب]] به [[امر الهی]] [[آگاه]] گردد»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | :::::: «سه [[آیه]] در [[قرآن مجید]] است که اگر آنها را در کنار هم قرار دهیم مسئله [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} از آن روشن میشود؛ نخست اینکه [[قرآن]] در مورد کسى که تخت ملکه "سبا" را در یک چشم بر هم زدن نزد [[سلیمان]] آورد (یعنى [[آصف بن برخیا]]) میگوید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}<ref>«[امّا] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> در [[آیه]] دیگر میخوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از سوى دیگر در [[احادیث]] میخوانیم که [[ابو سعید خدرى]] میگوید: از [[رسول خدا]]{{صل}} معناى {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ...]]}} را سؤال کردم، [[پیامبر]] فرمود: "او وصى برادرم [[سلیمان]] بن [[داود]] بود"، گفتم: {{متن قرآن|...وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} کیست؟ فرمود: "او برادرم على بن [[ابیطالب]] است".<ref>[[شیخ صدوق]]، [[الأمالی (کتاب)|الأمالی]]، ص ۵۶۴ و ۵۶۵.</ref> با توجه به اینکه {{متن قرآن|عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} که در مورد [[آصف]] آمده، "[[علم]] جزئى" را میگوید، و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} که درباره على{{ع}} آمده "[[علم]] کلى" را میگوید، تفاوت میان [[مقام]] علمى [[آصف بن برخیا]] و [[حضرت على]]{{ع}} روشن میگردد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج ۲۵، ص ۱۵۳.</ref> از سوى دیگر در [[آیه]] ۸۹ سوره نحل میخوانیم: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».</ref> روشن است کسى که عالم به [[اسرار]] چنین کتابى باشد، باید [[اسرار غیب]] را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از [[اولیاء]] اللَّه، از [[اسرار غیب]] به [[امر الهی]] [[آگاه]] گردد»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای مصداقی == | == پرسشهای مصداقی == |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۹
دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
دلیل قرآنی علم غیب امامان(ع) چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «دلایل علم غیب معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
- «مفاد آیات درباره غیب در چند دسته سزاوار تحقیق و بررسیاند. پارهای از آیات، آگاهی بر غیب و راههای دستیابی به آن را مخصوص ذات الهی میدانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ﴾ [۱]، ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾ [۲] ﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ﴾ [۳]. صراحت آیات در خصوص انحصار آگاهی بر غیب برای خداوند به گونهای است که برای اثبات علم غیب برای غیر خداوند باید دلیل اقامه کرد. در همین راستا آیاتی به صراحت علم غیب پیامبران را نفی میکند:
- حضرت نوح میفرماید: ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ﴾ [۴] حضرت رسول میفرماید: ﴿قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ﴾ [۵] و میفرماید: ﴿قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيّ﴾ [۶]. پارهای از آیات قرآن نه تنها اثبات آگاهی بر غیب برای پیامبران میکند، بلکه آگاهی از غیب را برای افراد دیگر نیز روا میداند ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء﴾ [۷]، ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾ [۸]، ﴿أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى﴾ [۹]، ﴿ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ﴾ [۱۰].
- چنانکه آیات گویاست، بعضی از آیات، علم غیب را مخصوص خداوند میدانند، و در بعضی دیگر از آیات، پیامبران داشتن علم غیب را از خود نفی میکنند. وجود چنین آیاتی بستر این اشکال را فراهم آورده است که چگونه با این صراحت قرآنی میتوان قائل به علم غیب برای پیامبر و امامان معصوم(ع) شد؟ برای پاسخ به این اشکال، نخست باید توجه داشت که درباره علم غیب با سه دسته آیات روبرو هستیم:
- آیاتی که میگویند علم غیب منحصر به خداوند است؛
- آیاتی که از زبان خود پیامبران، داشتن علم غیب را از آنان نفی میکند؛
- آیاتی که وجود علم غیب را برای برخی افراد اثبات میکند.
- بدون تردید، کلام وحی ناسازگاری با یکدیگر ندارند، از این رو، جمع میان آیات به این است که علم غیب ذاتی مخصوص ذات الهی است؛ لکن علم غیب اکتسابی و اعطایی را بعضی از کملین، بهویژه پیامبران و معصومان پاک دارایند. اینان به اذن خداوند، واجد علم غیب اند، و البته آگاهی بر غیب مراتبی دارد و هرکسی به میزان مرتبت وجودی و شایستگی که دارد از آن بهرهمند میشود. اما درباره استفاده علم غیب برای امامان از آیات قرآن از سه طریق میتوان بر این مقصود استدلال نمود:
- تمام آیاتی که علم غیب را برای پیامبر اثبات میکند، با توجه به اینکه وصایت، استمرار رسالت است و تمامی مسئولیتهای نبی به جز دریافت وحی اصطلاحی بر عهده امام است، امامان معصوم(ع) همچون پیامبر از علم غیب بهرهمندند؛
- از آیاتی که علم غیب را برای افرادی غیر از پیامبر اثبات میکنند، برای علم غیب امام(ع) نیز میتوان بهره گرفت؛
- از کنارهم قراردادن آیاتی نظیر آنچه در سوره سجده، آیه ۲۴ آمده که ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ﴾ و آیه ۷۵ سوره انعام که میفرماید: ﴿كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾ میتوان بر علم غیب امام استدلال نمود؛ زیرا از طرفی، خداوند ائمه را به صبر و یقین توصیف میکند و از طرفی انکشاف پرده غیب و رؤیت ملکوت آسمانها و زمین را مقدمه حصول مقام یقین قرار میدهد. در حقیقت، انکشاف پرده غیب و رؤیت، همان یقین است و یقین و صبر دو ویژگیاند که امام به آنها توصیف شده است، بنابراین علم غیب و رؤیت ملکوت لازمه امام بودن است. در تأیید آنچه استدلال سوم گفته شد، میتوان به آیات سوره تکاثر رجوع کرد که ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾ [۱۱] رؤیت دوزخ و مشاهده ملکوت جهنم در گرو علم یقینی است و لازمه علم یقینی، کشف حجاب غیب است. از این رو، تمامی کسانی که دارای سعه وجودیاند و به طور خاص امامان معصوم(ع) که در این جهت سرآمد دیگران به شمار میآیند، کشف غطا و برداشتن پرده امری اجتنابناپذیر است، ﴿فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾ [۱۲].
- پیش از این در بحث تقدم صفات امام اشاره شد که علم چون منشأ عصمت است تقدم بر عصمت دارد، بر همین اساس خداوند اهل بیت پیامبر(ع) را جزء مطهرون به شمار آورده است و میفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ [۱۳] اگر اهل بیت پیامبر(ع) معصوماند و علم، منشأ عصمت میباشد، امامان(ع) باید آگاهی بر غیب داشته باشند»[۱۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی دیاری بیدگلی، آقای حسین قاسمی و خانم عصمت نیری در مقاله «بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی» در اینباره گفتهاند:
|
۳. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
۴. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای قاسم علی شیخزاده در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته است:
|
۵. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
خانم گلافشان پارسانسب در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با موضوع «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا» در اینباره گفته است:
|
۶. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ |
---|
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آورده است:
|
۷. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست. |
---|
پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئست» در اینباره گفتهاند:
|
پرسشهای مصداقی
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند چگونه این علم اثبات میشود؟ (پرسش)
- آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- آیا روایاتی وجود دارند که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند؟ (پرسش)
- چگونه روایات نافی علم غیب از غیر خدا با روایات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)
- نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
- ↑ و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۷۷.
- ↑ بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
- ↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم؛ سوره انعام، آیه: ۵۰.
- ↑ بگو چنانچه علم غیب میداشتم، خیر فزونتری به دست میآوردم و هرگز ناراحتی به من نمیرسید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
- ↑ من نخستین فرستاده خدا نیستم، پیش از من پیامبرانی به سوی مردم آمدهاند و نمیدانم که درباره من و شما چه حوادثی پیش خواهد آمد و تنها از وحی پیروی میکنم؛ سوره احقاف، آیه: ۹.
- ↑ و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.
- ↑ من برای شما از گِل، به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.
- ↑ (اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مىكنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود همداستان شدند و نيرنگ مىباختند نزد آنها نبودى؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.
- ↑ سوره تکاثر، آیه: ۵ و ۶.
- ↑ سوره ق، آیه: ۲۲.
- ↑ سوره احزاب، آیه: ۳۳.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، ص۱۷-۱۹.
- ↑ بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است». سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.
- ↑ سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم؛ سوره یس، آیه ۱۲.
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۲۳-۱۳۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد.
- ↑ سوره هود آیه ۱۰۳.
- ↑ سوره هود آیه ۱۰۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲۰، ص ۸۸.
- ↑ سبحانی، آگاهی سوم؛ ۱۹۰.
- ↑ سبحانی، مفاهیم القرآن؛ ج۳، ۴۰۶.
- ↑ نجفی، معارف الاسلامیه؛ ص: ۵۷، ۱۳۷.
- ↑ کلینی، الکافی؛ ج۱ ، ص ۱۹۶ - ۱۹۷.
- ↑ بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی
- ↑ «و بگو (آنچه در سر داريد) انجام دهيد، به زودى خداوند و پيامبرش و مؤمنان كار شما را خواهند ديد و به سوى داننده پنهان و آشكار بازگردانده خواهيد شد و او شما را از آنچه انجام مىدادهايد آگاه خواهد ساخت»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى». بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ پایاننامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۲۴.
- ↑ و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۴۱-۴۵.
- ↑ مظفر، علم امام، ص ۵۳-۵۶.
- ↑ مرعشی، شرح احقاق، ج ۱۴، ص ۳۶۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق، ج ۱۱، ص ۳۸۸؛ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد تنزیل لقواعد التنفصیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی: تهران، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۴۰۰ و ۴۰۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۹۱.
- ↑ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۱۴.
- ↑ پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۶-۴۸.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد»، سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.
- ↑ غلاه، کسانی که امامان(ع) را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر آنان ثابت میدانند.
- ↑ «آیا به شما علم غیب داده شده؟»
- ↑ نهج البلاغه خطبه صدو بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم: ج۱، ص ۸۳ - ۸۵ و ج۳، ص ۱۳۸ - ۱۴۱.
- ↑ اوائل المقالات، ص۳۸؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۲۶/۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص ۲۶۱ و ج۵، ص ۲۰۵.
- ↑ متشابهات القرآن،ص ۲۱۱.
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج۱، ص ۸۴ ۴و ج۳، ص۱۴۰.
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص ۴۲۷.
- ↑ دلائل الصدق مظفر، ص۳۴۳.
- ↑ علم الإمام، ص۴۷.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۳۱ - ۱۳۲؛ آیتالله جعفر سبحانی، سیمای فرزانگان ج۲.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۷۳.
- ↑ «دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد». سوره اعراف، آیه ۱۸۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۷، ۴۳؛ جهت اطلاع بیشتر درباره علم امامان ر. ک: ۱. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۴۶ به بعد ۲. بررسی مسائل کلى امامت، ابراهیم امینى، ص ۳۲۴ - ۲۳۱.
- ↑ وبگاه پرسمان.
- ↑ «[امّا] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، الأمالی، ص ۵۶۴ و ۵۶۵.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۵۳.
- ↑ «ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».
- ↑ وبگاه اسلام کوئست