آزادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '“' به '«')
 
(۱۵۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آزادی در لغت]] - [[آزادی در قرآن]] - [[آزادی در کلام اسلامی]] - [[آزادی در نهج البلاغه]] - [[آزادی در فقه اسلامی]] - [[آزادی در فقه سیاسی]] - [[آزادی در معارف دعا و زیارات]] - [[آزادی در معارف و سیره نبوی]] - [[آزادی در معارف و سیره علوی]] - [[آزادی در معارف و سیره سجادی]] - [[آزادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[آزادی از دیدگاه برون‌دینی]] - [[آزادی در حقوق اسلامی]] - [[آزادی در خانواده]]| پرسش مرتبط  = آزادی (پرسش)}}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آزادی در قرآن]] | [[آزادی در حدیث]] | [[آزادی در کلام اسلامی]] | [[آزادی در نهج البلاغه]] | [[آزادی در معارف دعا و زیارات]] |[[آزادی در فلسفه اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آزادی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''آزادی''' عبارت است از امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا [[اجتماعی]] بدون دخالت دیگران. آزادی از واژگانی است که همواره در طول [[تاریخ]] همگان از آن استفاده کرده‌اند و [[انسان‌ها]] برای توجیه [[اعمال]] خود به آن [[متوسل]] شده‌اند. اقسام و انواع مختلفی برای آزادی بیان شده است مانند: [[آزادی تشریعی]] و [[آزادی تکوینی]]؛ [[آزادی فردی]] و [[آزادی اجتماعی]]؛ [[آزادی سیاسی]]، [[آزادی فرهنگی]]، [[آزادی اقتصادی]] و ... .
*منظور از این کلید واژه تمام تعالیمی است که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به [[مدارا]] و عدم [[اجبار]] در [[دین]] و نفی سیطره‌گری [[دینی]] تأکید شده و محدوده [[پیام]] [[رسول]] را [[تبلیغ]] و [[تبیین]] و [[تشویق]] و [[انذار]] می‌داند و به صراحت از [[پیامبر]] خواسته شده که زمینه [[انتخاب]] و [[اختیار]] دیگران را فراهم کند و نه اینکه [[اجبار]] و چیره‌گری کند<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۶.</ref>.
*آزادی، [[آزادگی]]، آزادمردی و آزادمنشی، واژه‌های مترادفی برای رهایی [[انسان]] از بندهای [[شهوت]] و خوی‌های پست و رذیلت‌های نفسانی هستند. [[آزادگی]] [[آدمی]] گوهری است در وجود او که به کمک آن توانسته خود را از اسارت‌های دنیوی برهاند. [[انسان]] آزاده از دنیای فانی و نکوهیده رهیده و خود را به قله‌های انسانیّت نزدیک کرده است. [[آزادگی]] از جمله کمالاتی است که زمینه بروز دیگر [[کمالات]] را در [[آدمی]] به‌وجود می‌آورد. از این‌رو [[انسان‌ها]] باید مرتبه‌ای از [[آزادگی]] را در خود به وجود‌ آورند و موجبات رشد و تعالی آن را در خود فراهم کنند. [[امام]] {{ع}} [[برترین]] [[پرستش]] را [[پرستش]] آزادگان بیان می‌کند، چنان‌که درباره [[پرستش]] [[خدا]] می‌فرماید: "ای [[خدا]]، تو را نه به‌دلیل [[ترس]] از [[کیفر]] و نه به طمع [[بهشت]] پرستیدم، بلکه تنها از این‌رو پرستیدم که تو [[شایسته]] پرستشی. تنها کسی که دارای [[روح]] آزاداندیش و رسته از [[اسارت]] شهوت‌هاست، می‌تواند چنین [[روح]] پرستنده‌ای داشته باشد. از این‌رو فرمود: اگر [[خداوند]] به سبب نافرمانی‌اش، [[مردم]] را [[بیم]] نمی‌داد باز هم فرمان‌برداری‌اش [[واجب]] بود تا سپاس نعمتش را بگزارند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۲، {{متن حدیث|لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللَّهُ [سُبْحَانَهُ‏] عَلَی مَعْصِیَتِهِ لَکَانَ یَجِبُ أَلَّا یُعْصَی شُکْراً لِنِعَمِه‏}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 48- 49.</ref>.
*راه رسیدن به کمال آزادی و [[آزادگی]]، رهایی از غیر [[خدا]] و تن به [[بندگی]] او دادن است و اگر [[آدمی]] تن به این امر ندهد، موهبت آزادی و [[آزادگی]] را از دست خواهد داد. هر که شرایط [[بندگی]] را فراهم کند، اهل آزادی و [[آزادگی]] می‌شود و هر که آزادی را در وجود خود استوار نکند، به [[بردگی]] کشانده خواهد شد. از این‌رو به [[فرزند]] خویش سفارش می‌کند که [[بنده]] کس مباش که [[خدا]] تو را آزاد آفرید<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱، {{متن حدیث|وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً }}</ref> و [[دلیل]] [[رسالت پیامبر]] را این گونه بیان می‌دارد: پس [[خدا]] محمّد {{صل}} را به‌راستی برانگیخت تا بندگانش را از [[پرستش]] بت‌ها برون آرد، به [[عبادت]] او وادارد، از [[پیروی]] از [[شیطان]] برهاند و به [[اطاعت خدا]] کشاند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷، {{متن حدیث| فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً {{صل}} بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّیْطَانِ إِلَی طَاعَتِه‏}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 49.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} در [[مقام]] [[خلیفه]] و [[والی]] نیز مردمان را به‌سوی آزادی و [[آزادگی]] [[هدایت]] می‌کند، چنان‌که در نخستین [[خطبه]] حکومتی خود، تمام [[فرزندان آدم]] را "آزاد آفریده شده" می‌داند و در سفارش‌های خود، مردمان را به آزادی از قید و بندهای دست‌و‌پاگیر [[دنیا]] فرامی‌خواند: آیا آزاده‌ای نیست که این ته‌مانده بی‌ارزش را به اهلش واگذارَد و خود را [[اسیر]] [[دنیا]] نکند؟! به‌هوش باشید که [[ارزش]] شما تنها [[بهشت]] است، پس خود را جز بدان مفروشید<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۴۸</ref>. [[انسان‌ها]] اگر بتوانند آزادانه این خرده‌طعام برجای مانده از [[دنیا]] را به کنار نهند و آن را برای اهل [[دنیا]] واگذارند، از پستی رها و به انسان‌هایی وارسته و آزاد تبدیل خواهند شد. از این‌رو در کلامی می‌فرماید "سبک‌بار شوید تا برسید"<ref>نک: نهج البلاغه؛ خطبه ۲۱، {{متن حدیث|تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا}}</ref>. انسانی می‌تواند سبک‌بار باشد که [[دل]] از [[تعلقات دنیوی]] برچیده و به [[مقام]] [[آزادگی]] رسیده باشد. چنین انسانی در هر شرایطی آزاده است، هر چند در [[رنج]] و محنت گرفتار شود. [[انسان]] آزاده می‌تواند در سایه صفت [[آزادگی]] واجد خصوصیات نیکو شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 49.</ref>.


==اصول و مبانی آزادی==
تحقق آزادی مستلزم در پیش گرفتن راهبرد و شیوه‌های خاصی است. تکیه بر تعالیم آسمانی، مهم‌ترین راهبرد و باورمندی، قانونمندی، [[فرهنگ‌سازی]] و فرایندسازی را مهمترین شیوه‌ها در مسیر تحقق آزادی می‌توان قلمداد نمود.
*منظور از اصول، مبانی و نگرش‌های بنیادین آزادی و رهنمودهایی است که نتیجه و لازمه آن آزادی و [[حق]] [[انتخاب]] و عدم [[اجبار]] [[انسان‌ها]] در پذیرفتن [[دین حق]] است.
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّك لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكرِهُ النَّاسَ حَتَّي يكونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>. [[مشیت]] [[حق]] آن است که همه [[مردم]] [[مؤمن]] نباشند و [[ایمان]] با [[اراده]] و [[انتخاب]] انجام گیرد و در نتیجه کسی مجبور نشود و از این جهت [[پیامبر]] نمی‌تواند مجبور کند.
#{{متن قرآن|قُلْ يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكمْ فَمَنِ اهْتَدَي فَإِنَّمَا يهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يضِلُّ عَلَيهَا}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود و هر که گمراه گشت بی‌گمان به زیان خویش گمراه می‌گردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>.
#{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكمْ فَمِنْكمْ كافِرٌ وَمِنْكمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«اوست که شما را آفرید، برخی از شما کافر و برخی مؤمنید و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره تغابن، آیه ۲.</ref>.
#{{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيكفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن)؛ سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكوا وَمَا جَعَلْنَاك عَلَيهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِوَكيلٍ}}<ref>«و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ}}<ref>«اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه  ای فرو می‌فرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند» سوره شعراء، آیه ۴.</ref>.
*'''نتیجه:''' در این [[آیات]] این نکته‌ها مطرح گردیده و نتیجه به دست می‌آید:
#توجه به [[مشیت]] [[حق]] در [[دعوت به دین]] {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّك لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#توجه دادن و [[هدایت]] کردن به اینکه [[دعوت پیامبر]] برای خودشان است و بس: {{متن قرآن|قُلْ يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكمْ فَمَنِ اهْتَدَي فَإِنَّمَا يهْتَدِي لِنَفْسِهِ...}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود..». سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>.
#[[پیامبر]] [[دعوت]] می‌کند خواه کسی می‌خواهد [[مؤمن]] شود و می‌خواهد [[کافر]]. {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيكفُرْ}}<ref>«هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>.
#[[مشیت]] [[حق]] برایمان همه [[مردم]] نیست {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكوا}}<ref>«و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref> و لذا عده‌ای [[مؤمن]] و عده‌ای [[کافر]] می‌شوند.
#[[پیامبر]] [[مسئول]] و [[وکیل]] [[گمراهی]] دیگران نیست: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاك عَلَيهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِوَكيلٍ}}<ref>«و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>
#پذیرش واقعیت [[اختلاف]] و چندگانگی [[عقیده]] مبنا و روش پیامبردر [[دعوت]] دیگران.
#[[مشیت]] [[حق]] در [[راهنمایی]] و [[هدایت]]، بر [[زور]] و [[اجبار]] و بکارگیری روش‌های غیر اختیاری ([[تکوینی]]) برای [[ایمان آوردن]] نیست: {{متن قرآن|إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ}}<ref>«اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه‌ای فرو می‌فرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند» سوره شعراء، آیه ۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۶-۳۷.</ref>.


==قلمرو [[رسالت]] [[پیامبری]]==
آزادی همچون دیگر مقوله‌های اساسی با آسیب‌ها و چالش‌هایی روبه‌روست که ناشی از عدم رعایت حدود آزادی در عرصه [[اجتماعی]] است. مهمترین این آسیب‌ها و چالش‌ها عبارت‌اند از: [[هرج و مرج]]، [[تفرقه]]، [[توطئه]]، قانون‌شکنی، [[فساد]] و انحرافات اجتماعی، ترویج باطل و تحریف عقاید، بی‌بندوباری اخلاقی و نفوذ بیگانگان.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیم‌دهنده فرستاده‌ایم» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>. گویی [[خداوند]] حکمی داده که قلمرو [[رسالت]] [[پیامبری]] [[بشارت]] و [[انذار]] مشخص شده است.
#{{متن قرآن|وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا}}<ref>«و فراخواننده به خداوند به اذن وی، و چراغی فروزان» سوره احزاب، آیه ۴۶.</ref>. [[وظیفه]] [[پیامبری]] [[دعوت]] گری و نشان دادن چراغ و [[روشنایی]] بخشی است
#{{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. تا آنجا [[تبلیغ]] و [[بشارت]] و [[انذار]] می‌دهد که [[حجت]] را بر دیگران تمام کند
#{{متن قرآن|فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و آیا جز پیام‌رسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.</ref>. وظیفه‌ای جز رساندن [[پیام]] به صورت [[آشکار]] ندارد
#{{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. روش او در [[دعوت]] (به جای [[زور]] و تحکم و [[خشونت]]) با [[حکمت]] و [[موعظه]] [[نیک]] و در صورت جدال، جدال احسن است.
#{{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.</ref>. [[راهنمایی]] و [[هدایت]] و [[دعوت]] به [[بصیرت]] روش اصلی [[پیامبر]]
#{{متن قرآن|قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۳.</ref>. [[پیامبر]] کسی جز انسانی فرستاده شده، نیست که از ترتیبات بشری برای [[هدایت]] استفاده می‌کند و در این [[آیات]] [[فلسفه]] [[دعوت]] پیامبرو شیوه برخورد او با [[مخالفان]] و قلمرو [[مسئولیت]] ایشان مطرح گردیده که همه جا [[روح]] [[حق]] [[انتخاب]] و آزادی و عدم بهره‌گیری از روش [[اجبار]] در آن جلوه‌گر است<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۷-۳۸.</ref>.
==[[پیامبر]] و آزادی [[عقیده]]==
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#{{متن قرآن|لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>«تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.[[پیامبر]] [[وکیل]] و نگهدارنده [[ایمان]] [[مردم]] نیست.
#{{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}}<ref>«و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
#{{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.
*'''نتیجه:'''از این [[آیات]] این مطالب استفاده می‌شود:
#توجه به [[مشیت]] [[حق]] در [[دعوت به دین]] و [[قدرت]] [[اختیار انسان]] که [[خداوند]] او را مختار آفریده است {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> و [[وظیفه]] [[پیامبر]] در [[هدایت]] و [[رسالت]] [[دین]]، بیان [[دین]] و [[وحی الهی]] و [[بشارت]] و هشدار است.
#[[پیامبر]] در [[رسالت]] [[دعوت به دین]]، چیره‌گری ندارد: {{متن قرآن|لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>«تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۲.</ref>.
#کراهت در [[دین]] چون [[عقیده]] ناظر به [[قلب]] و [[دل]] است، و در [[دل]] [[تصرف]] ممکن نیست، بی‌فایده و بی‌ثمر است: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
#[[پیامبر]] در [[رسالت]] خود جبار و مجبور کننده و تحمیل کننده نیست: {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}}<ref>«و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.</ref>
#[[وظیفه]] [[پیامبر]] [[هدایت]] با [[دلیل]] [[آشکار]] و توضیح و [[تبیین]] ما انزل [[الله]] است: {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن  را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۸.</ref>.
==[[پیامبر]] و آزادی [[اندیشه]]==
#{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. اکراه و [[اجبار]] در [[دین]] نیست و [[وظیفه]] [[پیامبر]] [[آشکار]] ساختن راه رشد از بی‌راهه است.
#[[پیامبر]] با اکراه و [[اجبار]] نمی‌خواهد که دیگران [[مؤمن]] شوند: {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#لازمه شنیدن و مقایسه کردن، فراهم شدن [[فرصت]] طرح [[عقاید]] و شنیدن دیدگاه‌ها است: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
#[[خداوند]] [[پیامبر]] حفیظ و [[وکیل مردم]] قرار نداده است: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
#در [[جامعه دینی]] باید چنان [[امنیت]] [[فکری]] و [[اعتقادی]] باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با [[امنیت]] خاطر در فراغت بال، [[کلام الهی]] را بشنود: {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
#[[پیامبر]] [[کتاب خدا]] را [[ابلاغ]] می‌کند تا [[مردم]] بتوانند [[تدبر]] و [[تفکر]] در آن کنند: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>.
*از این [[آیات]] این نکته‌ها استفاده می‌شود:
#[[پیامبر]]: نمی‌تواند کسی را به [[فکر]] و اندیشه‌ای اکراه کند، چون در [[دین]] که مهم‌ترین و برجسته‌ترین آزموزه‌اش [[توحید]] و رهایی از [[بت پرستی]] است، [[مبارزه]] با [[طاغوت]] است که [[مظهر]] [[ایستادگی]] در برابر [[استبداد]] است از سوی [[پیامبران]] [[تعلیم]] داده شده است، همچنین گفته شده این [[دین]] [[اجبار]] شدنی نیست: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
#وقتی که [[پیامبر]] [[حق]] ندارد کسی را اکراه کند تا [[مؤمن]] شود، [[حق]] ندارد بر اندیشه‌ای [[اجبار]] کند {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#[[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] می‌دهد که [[بشارت]] به کسانی که سخن را می‌شنوند و [[بهترین]] را [[انتخاب]] می‌کنند و این در صورتی است که [[پیامبر]] زمینه طرح آراء و [[عقائد]] گوناگون را فراهم کرده، تا زمینه شنیدن و [[انتخاب]] کردن فراهم شده است، وگرنه در فضای [[استبداد]] جائی برای طرح گفته‌ها و اندیشه‌های مخالف به وجود نمی‌آید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
#[[خداوند]] [[پیامبر]] را حفیظ و [[وکیل مردم]] قرار نداده است: «{{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
#در [[جامعه دینی]] باید چنان [[امنیت]] [[فکری]] و [[اعتقادی]] باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با [[امنیت]] خاطر در فراغت بال، [[کلام الهی]] را بشنود، و احساس [[ظلم]] و محدودیت نکند و این محدودیت باعث موضع‌گیری شود و برای [[مشرکین]] هم باید فضای امن ایجاد گردد که به توانند بدون [[ترس]] سخن [[حق]] را بشنوند «{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
#[[پیامبر]] [[کتاب خدا]] را [[ابلاغ]] می‌کند تا [[مردم]] بتوانند [[تدبر]] و [[تفکر]] در آن کنند و لازمه [[تفکر]] و [[تدبر]] داشتن آزادی [[اندیشه]] است «{{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۹-۴۰.</ref>.
==[[پیامبر]] و [[آزادی اجتماعی]]==
*یکی دیگر از مبانی آزادی، معین شدن قلمرو [[مسئولیت]] [[پیامبری]] در [[حوزه]] مسائل [[اجتماعی]] و تاکید فراوان براینکه [[وظیفه]] [[پیامبر]] [[بهشت]] بردن زوری و عمل اجبارگرایانه نیست؛ مگر در جایی که [[آزادی اجتماعی]] مباین با [[حقوق]] [[اجتماعی]] دیگران و نافی [[معنویت]] کلی [[جامعه]] باشد و این به این معنا است که اخلالی به آزادی‌های دیگران برساند و آن هم با [[اجبار]] و [[زور]] نیست و تنها در بیان و [[تبلیغ]] و دعوت‌گری [[دینی]] است
#{{متن قرآن|فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>«پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.</ref> ای [[پیامبر]] تنها تو یادآوری کننده هستی، تو چیره‌گر نیستی
#{{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref> [[پیامبر]] [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] می‌کند، هر کس خواست [[ایمان]] می‌آورد و هر که نخواست، نمی‌آورد و [[اجبار]] نمی‌شود
#{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است که هر کس خواهد از آن پند می‌گیرد» سوره مدثر، آیه ۵۴-۵۵.</ref> [[نزول قرآن]] برای [[اندرز]] دادن است تا هر که بخواهد
#{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره تکویر، آیه ۲۷.</ref> [[کتاب الهی]] چیزی جز ذکر و یادآوری نیست.
#{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بی‌گمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>. [[کتاب الهی]] تذکره و یادآوری است که هر کس بخواهد بتواند به سوی [[پروردگار]] راهی باز کند
#{{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. [[پیامبران]] [[بشیر]] و نذیر هستند
#{{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}}<ref>«و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و آیا جز پیام‌رسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.</ref>.
*از این [[آیات]] استفاده می‌شود:
#محدوده [[تصرف]] [[پیامبر]] [[تصرف]] [[تکوینی]] نیست؛ [[ابلاغ]] [[پیام]] است {{متن قرآن|فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>«پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.</ref>
#کسانی با همه تلاش‌های [[پیامبر]] [[کافر]] [[منافق]] و [[مشرک]] می‌شوند و این در فضای [[اختیار]] و عدم اجبار طبیعی است {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>
#[[پیام]] تذکر می‌دهد و در [[اراده]] آنها [[تصرف]] نمی‌کند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است که هر کس خواهد از آن پند می‌گیرد» سوره مدثر، آیه ۵۴-۵۵.</ref>
#[[مسئولیت]] [[پیامبر]] ذکر و مبشر و منذر بودن است «{{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>.
#[[پیامبر]] در [[دعوت]] [[مردم]] به [[دین]] چیره‌گر و جبار نیست: «{{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}}<ref>«و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۰-۴۱.</ref>.
==[[پیامبر]] و آزادی: آزادی [[سیاسی]]==
*از آنجا که همراه با [[دعوت دینی]] لازم است شرایطی فراهم می‌شود که [[قدرت]] [[دینی]] در [[جامعه]] مستقر شود، در این صورت لازمه استقرار، توجه به آرای [[مردم]] و رعایت [[حقوق]] [[اجتماعی]] آنان و از این رو به [[پیامبر]] [[فرمان]] می‌رسد که با [[مردم]] تعامل داشته باشد و از آرای آنان استفاده کند. --> [[شوری]] - [[مردم سالاری]] - [[حق]] [[انتقاد]] - [[امر به معروف]] و نهی از منکر - سرفصل‌های آزادی [[سیاسی]] هستند.
#{{متن قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> [[ضرورت]] بهره‌گیری [[پیامبر]] از آرای [[مردم]]
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> [[جامعه]] ایمانی ساخته [[پیامبر]] جامعه‌ای است که شور و [[مشورت]] نهادینه شده است
#{{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> یکی از مهم‌ترین مصداق [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[نصیحت]] [[حاکمان]] با استفاده از برخی [[روایات]] که می‌گوید: {{متن حدیث|إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر}} <ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۰۰، صص ۷۵ و ۸۹ و ۹۳.</ref>
#{{متن قرآن|إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref> [[نصیحت]] به [[پیامبر]] نباید پی [[آمدی]] داشته باشد و کسی مؤاخذه شود.
*'''نتیجه:''' از این [[آیات]] استفاده می‌شود:
#[[مردم]] دارای [[حق]] [[رأی]] و شخصیت مستقل هستند و لذا [[پیامبر]] [[وظیفه]] دارد که با همه آنها، حتی [[خطا]] کاران بخشیده شده و مورد [[استغفار]] [[مشورت]] کند و [[منزلت]] [[اجتماعی]] مورد [[مشورت]] واقع شدن آنها را رعایت کند: «{{متن قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ}}<ref>«پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
#[[حق نظارت]] بر [[حاکمان]] و و ظیفه [[امر و نهی]] کردن آنها در برابر [[کارهای نیک]] و دیدن کارهای [[زشت]] و منکر و [[امر و نهی]] کردن آنها وظیفه‌ای که [[پیامبر]] تأکید می‌کند و لذا [[حق]] [[اعتراض]] و [[انتقاد]] دارند. «{{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>»
#مسلمانانی که [[انتقاد]] می‌کنند [[مصونیت]] دارند: {{متن قرآن|إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۱-۴۲.</ref>.


==[[پیامبر]] و آزادی [[فرهنگی]]==
== مقدمه ==
*مراد آن دسته از آیاتی است که نشان از آزادی [[انسان‌ها]] در حوزه‌های مختلف [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[علمی]] می‌دهد و بیانگر امکان فعالیت، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و تساوی مرد و [[زن]] و نژادهای مختلف در این فعالیت‌ها است.
«آزادی» آن است که [[انسان]] [[حق]] داشته باشد هر کاری را در محدودۀ [[قانون]]، انجام دهد. آزادی در عرصۀ [[سیاست]]، قلمرو [[اقتصاد]] و در زمینه‌های [[فرهنگی]]، [[اعتقادی]] و [[فکری]] و نیز آزادی‌های مدنی و غیره، با یکدیگر از نوعی [[وابستگی]] برخوردارند. از این‌رو، حاکمیت قانون از شرایط اساسی آزادی به شمار آمده و مشخص کننده محدوده آن در چارچوب خاص است. در فرهنگ اسلامی، آزادی عنصر [[عقلانی]] دارد و [[انسان]] نسبت به [[اعمال]] غیر [[عقلانی]]، [[آزاد]] نیست. [[اسلام]] برای آزادی [[هویت]] [[انسانی]] قایل بوده و انسان را دارای استعداد و [[تمایلات]] فراوانی می‌داند که منشأ آن آزادی است<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>.
#{{متن قرآن|لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند  بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید  که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.
#{{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.</ref>
#{{متن قرآن|هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ}}<ref>«او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>.
'''*نتیجه:''' از این [[آیات]] این نکته‌ها استفاده می‌شود:
#هر انسانی چه مرد وچه [[زن]] نصیب خود را از تلاش خویش می‌برند {{متن قرآن|لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ}}<ref>«مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>
#فعالیت [[اقتصادی]]، به جز جائی که [[ستم]] و بهره‌کشی از دیگران باشد، آزاد است: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>
#[[پیامبر]] [[دین]] را برای به زحمت و در [[رنج]] افکندن دیگران نیاورده است: {{متن قرآن|هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ}}<ref>«او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>
#استفاده از [[نعمت‌های الهی]] و [[حق]] [[انتخاب]] مسکن، شغل، [[همسر]] آزاد است<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۲-۴۳.</ref>.


==[[پیامبر]] و آزادی [[اقلیت‌های مذهبی]]==
[[قرآن]]، در بسیاری از [[آیات]]، [[مردم]] را به [[تفکر]] [[آزاد]]، [[تدبر]] و [[تعقل]] [[دعوت]] نموده و به [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] می‌دهد که به عنوان [[بهترین]] ارمغان، آزادی [[فکر]] را به [[مردم]] [[ابلاغ]] نماید<ref>سوره زمر، آیه ۱۸؛ سوره شوری، آیه ۱۵.</ref> و از صاحبان [[عقاید]] و [[افکار]] گوناگون می‌خواهد تا بر اساس [[منطق]] صحیح، [[عقاید]] خود را آزادانه بیان کنند.
#{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref>. امکان تحقیق برای [[مخالفان]] و ایجاد [[امنیت]] حتی در [[جنگ]]
#{{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. روش [[گفتگو]] و مجادله احسن برای [[دعوت به دین]]
#{{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ}}<ref>«ما به آنچه می‌گویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی  از این روی هر کس را که از وعده عذاب من می‌هراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.</ref>. جبار نبودن [[پیامبر]]
#{{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref>. همزیستی مسالمت آمیز با اقلیت‌های [[دینی]] و [[نیکی]] و [[عدالت]] با [[مخالفان]]
#{{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش  مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
*'''نتیجه:''' از این [[آیات]] استفاده می‌شود:
#[[پیامبر]] [[اقلیت‌های مذهبی]] را پذیرفته است و با آنها تعامل می‌کند: «{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
#[[پیامبر]] [[مأمور]] است که با آنها (در صورت عدم محاربه) گفتگوکند و حقایق [[دین]] را بیان کند: «{{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>.
#[[پیامبر]] [[وظیفه]] دارد که اگر با آنها مجادله می‌کند، مجادله احسن کند: «{{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش  مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref>.
#با کسانی که نمی‌جنگند از هر [[دینی]] که باشند، نه تنها [[حق آزادی]] دارند، بلکه [[پیامبر]] [[وظیفه]] دارد، با [[نیکی]] و [[قسط]] برخورد کند. «{{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۳-۴۴.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
براساس [[آزادی عقیده]]، کسی در [[جامعه اسلامی]]، با داشتن [[عقیده]] غلط و [[باطل]] تحت فشار قرار نمی‌گیرد و [[حقوق]] تمامی گروه‌های [[مخالف]] [[اسلام]] در [[جامعه اسلامی]] تا زمانی که بر [[حکومت اسلامی]] نشورند، تأمین شده است. [[قرآن کریم]] به [[مشرکان]] [[حق]] [[آزادی بیان]] داده و حتّی از آنها خواسته است تا در صورت امکان، همانندی برای [[قرآن]] (یک [[سوره]] و حتی یک [[آیه]]) بیاورندد<ref>سوره بقره، آیه ۲۳.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۷۹.</ref>
 
== معناشناسی ==
معانی مختلفی برای کلمه "آزادی" [[نقل]] شده است و می‌توان معنای لغوی آزادی را خلاف [[بندگی]]، رقیت، عبودیت‌، [[اسارت]] و [[اجبار]] دانست<ref>علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۸۶.</ref>. آزادی در اصطلاح نیز به معنای امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا [[اجتماعی]] و یا [[حق]] [[اقدام]] وانتخاب بدون دخالت دیگران است<ref>حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۱، ص ۸۹.</ref>.<ref>[[هادی اکبری]]، [[فاطمه پهلوان‌پور]]، [[آزادی - اکبری و پهلوان‌پور (مقاله)| آزادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۲.</ref>
 
[[رفتار]] و کنشی را که [[انسان]] بر اساس خواسته برآمده از میل و [[اراده]] خود محقق می‌کند، آزادی گویند<ref>محمد محمدرضایی، «آزادی از دیدگاه کانت»، مجله نامه مفید، ۱۳۸۰ش، شماره ۲۵، ص۱۲۴.</ref>. برای تعریف مفهوم آزادی فرد<ref>فرهنگ رجایی، در آزادی، به بهانه درگذشت آیزیا برلین، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۱۲۵ ـ ۱۲۶، ۱۳۷۶ش، ص۲۲.</ref> باید به دو شاخص اصلی یعنی فقدان مانع و امکان بروز خواسته توجه شود<ref>محمدتقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۳۶۳.</ref>. در متون [[سیاسی]]، آزادی، [[حق]] افراد [[جامعه]] برای شرکت در امور [[حکومت]] و تعیین سرنوشت است. این آزادی‌ها در قالب آزادی [[انتخاب حاکم]]، حکومت، مجلس، آزادی [[احزاب]] و مانند آن تحقق می‌یابد<ref>علی شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ص۲۵۳ ـ ۲۵۴.</ref>.
 
در [[آموزه‌های اسلامی]]، مفهوم آزادی و [[بندگی]] با هم [[ارتباط]] دارند و نخستین مبنای آزادی و [[خداشناسی]] و [[بندگی خدا]]<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۱۳۹.</ref>، دوری از «بندگی دیگران» است<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. آزادی در [[اسلام]]، علاوه بر [[رهایی]] از آمریت [[دنیایی]] دیگران، شامل رهایی از تمنیات درونی و وسوسه‌های مادی و در یک [[کلام]] رهایی از هرچه رنگ تعلق داشته باشد نیز می‌شود<ref>فرانس روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، ص۱۵۶ - ۱۶۸؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۳۰۷- ۳۰۹.</ref>؛ زیرا [[آدمی]] تنها در پرتو آزادی [[نفسانی]] و درونی بر [[حفظ]] [[انسانیت]] خویش توانا خواهد بود<ref>سید محمد باقر صدر، نقش پیشوایان شیعه در بازسازی جامعه اسلامی و آزادی در قرآن، ترجمه علی اسلامی، ص۲۴.</ref> و از این رهگذر، زمینه‌ساز آزادی [[پایدار]] [[اجتماعی]] می‌گردد؛ از این رو [[گرایش]] به سوی رهایی مطلق و نبود مانع در برابر [[خواسته‌های نفسانی]] در آموزه‌های قرآن کریم [[نکوهش]] شده است<ref>سوره قیامت، آیه ۵؛ سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>؛ زیرا چنین رویکردی، [[بردگی]] [[انسان]] را در پی خواهد داشت<ref>عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref>؛ به همین دلیل در [[آموزه‌های اسلامی]] هم بر جهت و غایت آزادی <ref>سوره انسان، آیه ۳؛ سوره اسراء، آیه ۱۸-۲۰.</ref> و هم بر رفع موانع درونی به کمک [[پرهیزگاری]] و [[خویشتنداری]]<ref>سوره انفال، آیه ۲۹؛ سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref> تأکید شده است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۴۲- ۴۴۳.</ref>. رهاورد این بنیان [[معرفتی]] آن است که آزادی از دیدگاه [[اسلام]] نه یک [[هدف]] نهایی، بلکه یک کمال ابزاری است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]؛ [[ابوالحسن حسنی (زاده 1348)|حسنی، ابوالحسن]]، [[آزادی اسلامی - حسنی (مقاله)|مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۱۳۶.</ref>
 
== پیشینه ==
«آزادی» از واژگانی است که همواره در طول [[تاریخ]] همگان از آن استفاده کرده‌اند و [[انسان‌ها]] برای توجیه [[اعمال]] خود به آن [[متوسل]] شده‌اند<ref>علی شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ص۱۱۷.</ref>. پیشینه آزادی در [[اندیشه]] [[دینی]] [[مسلمانان]] با مفهوم امروزی آن همسان نیست<ref>عبدالوهاب فراتی، «آزادی در اندیشه امام خمینی»، مجله حکومت اسلامی، شماره ۱۲، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۴.</ref>؛ زیرا مسلمانان بر بنیان معرفت‌شناسی و [[انسان‌شناسی]] دینی و در امتداد مسئله [[کلامی]] ـ [[فلسفی]] [[جبر و اختیار]]، گفتمان ویژه خود را درباره آزادی پدید آورده‌اند<ref>سیدعبدالقیوم سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، ص۱۰۱؛ عماره، ص۱۷ ـ ۲۹؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۲۵-۵۲۷.</ref> که تمایز روش‌شناختی آشکاری با رویکرد [[جامعه شناختی]] درباره آزادی دارد<ref>فرانس روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، ص۱۹.</ref>؛ از این‌رو توجه به زمینه‌های [[اجتماعی]] و پیامدهای [[سیاسی]] مفهوم آزادی اگرچه در برخی از آثار اندیشمندان مسلمان مشاهده می‌شود<ref>قاضی عبدالجبار همدانی، المغنی فی ابواب التوحید والعدل، تحقیق جورج قنواتی، ج۸، ص۳.</ref>، اما این رویکرد تا سده‌های میانی، از اقبال چندانی برخوردار نبود<ref>فرانس روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، ص۲۲۱.</ref>.
 
در دوران معاصر، توجه فزاینده به آزادی در بسیاری از [[جوامع]]، مطالبه آن را در برابر گرایش به دین و [[مذهب]] قرار داده است. در [[جامعه مسلمان]] [[ایران]] نیز [[نهضت]] مشروطه، آوردگاه این تقابل بود<ref>موسی نجفی، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج۱۰ (شیخ فضل الله نوری)، به کوشش علی اکبر علیخانی و همکاران، ص۹۹-۱۰۰.</ref>. در یک سو، برخی از روشن‌فکران برای [[دفاع]] از آزادی به ضدیت با مذهب روی آوردند<ref>مقصود فراست‌خواه، سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیردینی)، ص۳۵۹ – ۳۷۰.</ref> تا جایی که شیخ [[فضل الله نوری]] (۱۲۵۹ -۱۳۲۷ق) در برابر [[افراط]] آنان در [[آزادی‌خواهی]] و خروج از دایره [[مسلمانی]] هشدار داد<ref>موسی نجفی، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج۱۰ (شیخ فضل الله نوری)، به کوشش علی اکبر علیخانی و همکاران، ج۱۰، ص۹۹.</ref> و در سوی دیگر، برخی از اندیشمندان مسلمان کوشیدند تا با تبیین شواهدی از آزادی مورد نظر [[اسلام]]، این وضعیت را دگرگون<ref>میرزای نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، تصحیح و تحقیق سیدجواد ورعی، ص۷۰-۷۲ و ۸۴ – ۸۵.</ref> و سازگاری [[آموزه‌های اسلامی]] با [[آزادی‌های سیاسی]] و مدنی را تبیین کنند<ref>محمود منصورنژاد، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج۱۱ (میرزای نایینی)، به کوشش علی اکبر علیخانی و همکاران، ص۶۵.</ref>.<ref>[[حمید فاضل قانع|فاضل قانع، حمید]]، [[آزادی - فاضل قانع (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱.</ref>
 
== خاستگاه و جایگاه ==
آزادی یکی از والاترین ارزش‌های انسانی<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۱۱۷.</ref> و از لوازم [[حیات]] و [[زندگی]] [[بشر]]<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۳۵.</ref> است و بدون آزادی، حیات اجتماعی بشر ادامه پیدا نمی‌کند<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۴۴۲.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو بهره‌مندی از چنین موهبتی، انسان می‌تواند به [[حقوق]] طبیعی خویش دست یابد<ref>سیدمحمدجواد غروی، مبانی حقوق در اسلام، ص۳۲۴.</ref>. در [[هستی‌شناسی]] مبتنی بر [[نظام]] معنایی [[توحیدی]] که [[جهان]]، [[آفریده]] [[خدا]] معرفی می‌شود<ref>سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> و قدرتی [[برتر]] از [[خداوند]] به رسمیت شناخته نمی‌شود<ref>امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص۱۰۹ و ۱۱۳؛ شرح چهل حدیث، ص۵۳.</ref>، آزادی [[انسان]] نیز در پرتو اصل [[توحید]] و با [[هدایت]] این آموزه، معنا می‌یابد<ref>منصور میراحمدی، «رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام خمینی»، امام خمینی و حکومت اسلامی، فلسفه سیاسی (۱)، ص۴۹۲.</ref>.
 
در [[انسان‌شناسی]] مبتنی بر [[نظام]] معنایی [[توحیدی]] نیز انسان موجودی است که خداوند او را [[آزاد]] آفریده است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۰.</ref>؛ بر این اساس، آزادی از [[حقوق]] طبیعی و [[فطری]] انسان است که خداوند به او ارزانی داشته است<ref>منصور میراحمدی، «رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام خمینی»، امام خمینی و حکومت اسلامی، فلسفه سیاسی (۱)، ص۴۹۳.</ref> و او می‌تواند در پرتو این [[آزادی تکوینی]] و از روی [[آگاهی]] آنچه را که می‌خواهد انجام دهد<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۰.</ref>.<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۶۵.</ref>
 
== اقسام و انواع ==
=== به لحاظ تکوین و تشریع ===
# '''[[آزادی تشریعی]]:''' آزادی تشریعی به معنای آن است که هیچ کس [[حق]] ندارد دیگری را [[بنده]] و [[مطیع]] خود سازد و [[اراده]] و عمل او را [[مالک]] گشته و خواسته‌های خود را بر خلاف میل و رغبت او بر او [[تحمیل]] کند، در این نگرش و [[نظام]] [[تشریع]]، همه افراد [[بشر]] بدون استثنا از [[حقوق]] مساوی برخوردارند و به [[حکم شرع]] و [[قانون]]، [[انسان]] از اراده دیگران در تصمیم‌گیری‌ها و قانون‌گذاری‌ها [[آزاد]] است: {{متن قرآن|وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>«و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>؛ لذا گفته می‌شود که آزادی یعنی رهاشدن از [[بردگی]] و [[اطاعت]] غیرخداست<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]] ص ۴۲.</ref>.
# '''[[آزادی تکوینی]]:''' [[آزادی تکوینی]] به این معناست که در نظام آفرینش، [[انتخاب]] راه و [[عقیده]]، اجبارپذیر نیست و اصولاً [[دین]]، مجموعه‌ای از [[اعتقادات]] ویژه است که هرگز نمی‌توان آنها را بر کسی [[تحمیل]] کرد و اگر اصول و مبادی [[دیانت]] برای کسی حاصل نشود، دین نیز به قلمروی جانش پای نمی‌نهد<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۸۱.</ref>.
 
=== به لحاظ فرد و اجتماع ===
# '''[[آزادی فردی]]:''' آزادی فردی، [[حقوق]] و منطقه [[آزاد]] فرد [[انسانی]] است که به صرف [[انسانیت]] و عضویت در [[جامعه]]، داراست و دیگران از جمله [[حکومت]] نمی‌تواند آن را تحدید یا سلب کند، مگر با اصول و [[قوانین]] پذیرفته شده. این تعریف تعریفی عام و گسترده است که حقوق و آزادی‌های متعدد فرد در [[جامعه]] را در بر می‌گیرد مانند:
## '''[[آزادی حق حیات]]''': حق حیات بزرگ‌ترین [[نعمت]] [[خدا]] به [[انسان]] است.
## '''آزادی اقامت و رفت و ‌‌آمد''': به موجب این آزادی، [[آدمی]] می‌تواند در هر جای [[جهان]] در هر کشوری که بخواهد مقیم گردد و کسی هم مانع او نشود.
## '''[[آزادی مسکن]]''': محل [[زندگی]] و [[مسکن]] بخشی از حریم خصوصی افراد جامعه است که فرد در آن محل از آزادی عمل و [[رفتار]]، مکالمات، مخابرات و... برخوردار است.
## '''[[آزادی مالکیت]]''': انسان [[مالک]] و صاحب [[اختیار]] [[دارایی]] و متعلقات آن است.
## '''[[آزادی شغل]]''': انسان در [[انتخاب]] و [[گزینش]] شغل [[آزاد]] است و نمی‌توان او را به انتخاب شغلی و یا [[محرومیت]] از شغلی مجبور کرد.
## '''[[آزادی عقیده]]''': به موجب آن، انسان در انتخاب نظر و [[عقیده]] آزاد است و نمی‌توان او را به پذیرش [[عقیده]] خاصی ملزم کرد.
## '''[[آزادی مذهب]]''' و '''[[آزادی دینی|دین]]''': به موجب این آزادی، هر فرد [[حق]] دارد که در امور مذهبی و دینی، دارای عقیده یا فاقد عقیده باشد و عقیده خود را اظهار کند و [[تعلیم]] دهد.
# '''[[آزادی اجتماعی]]:''' آزادی اجتماعی عبارت است از آزادی انسان است از قید و [[اسارت]] افراد دیگر. برای دریافت و دست‌یابی به آزادی [[واقعی]] [[اجتماعی]]، [[انسان‌ها]] باید نخست از درون خود [[آزاد]] گشته و بنده و برده [[شهوات]] و مادیات و دلبستگی‌های [[دنیوی]] نباشند. فقدان آزادی‌های اجتماعی یکی از گرفتاری‌های [[بشر]] در طول [[تاریخ]] بوده است. یکی از مقاصد [[انبیا]] به طور کلی و [[قاطع]] این بوده است که آزادی اجتماعی را تأمین کنند و با انواع بندگی‌ها و بردگی‌های اجتماعی و سلب آزادی‌هایی که در [[اجتماع]] مشاهده می‌شود [[مبارزه]] کنند<ref>مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، ص۱۸.</ref>.<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۱۶.</ref>
 
=== به لحاظ متعلق ===
# '''[[آزادی تن]]:''' اصل در [[انسان]]، آزاد بودن است. فرزند در آزاد یا برده بودن، تابع پدر و مادر خویش است و به نظر مشهور، حتی اگر مادر به‌تنهایی آزاد باشد، فرزند نیز آزاد محسوب می‌گردد<ref>مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج، ص۲۴-۳۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۲.</ref>
# '''[[آزادی زن]]:''' در [[جهان]] جدید، مسأله [[زن]] به یکی از مسائل کانونی تبدیل شد. غربیان آزادی زن را آزادی از قید و بندهای [[خانوادگی]]، آزادی از نفوذ مطلق [[مرد]] آزادی از قید [[ازدواج]] و [[تشکیل خانواده]] و پرورش [[فرزندان]] در آن جایی که هدف [[شهوانی]] زودگذری در مقابل قرار گیرد، تعریف کرده‌اند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر، ۳۰/۷/۱۳۷۶.</ref>. اما مبنای بحث از آزادی [[زن]] در [[اسلام]]، نگاه به [[هویت]] زن است. زن می‌تواند [[انسان]] والا و مایه‌ای برای صلاح جامعه با پرورش انسان‌های والا شود؛ زن عنصر اصلی [[تشکیل خانواده]] است؛ زیرا اگرچه خانواده از مرد و زن تشکیل می‌شود، اما [[آسایش]]، [[آرامش]] و سکونت فضای [[خانه]] به [[برکت]] زن و طبیعت زنانه است<ref>[[ابوالحسن حسنی (زاده 1348)|حسنی، ابوالحسن]]، [[آزادی اسلامی - حسنی (مقاله)|مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۱۷۵.</ref>.
# '''[[آزادی اراده]]:''' آزادی اراده که اصلی از اصول [[فقهی]] و حقوقی محسوب می‌شود، به این معناست که هرگاه الزامی از الزامات قانونی مانع [[اعمال]] اراده [[آدمی]] نشود، اراده او در فعل و ترک، نافذ و از نظر قانونی قابل ترتیب اثر است، خواه در [[عقود]] و [[قراردادها]] باشد، خواه در ایقاعات و خواه در غیر اینها<ref>مبسوط در ترمینولوژی، ج۱، ص۲۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۸.</ref>
# '''[[آزادی در حقوق]]:''' آزادی حقوقی عبارت است از اینکه آزادی، [[قواعد]] حقوقی متعددی را در چارچوب حقوق اساسی، حقوق [[اداری]] و [[حقوق مالی]] و حتی حقوق بین‌الملل به وجود می‌آورد. [[اسلام]] برای آزادی، [[هویت]] و عامل [[انسانی]] قائل است و انسان را دارای استعدادهای فراوان و تمایلات عالی انسانی می‌داند و همین استعدادها و تمایلات عالی را منشأ آزادی انسان می‌شمارد و آزادی را بر اساس آن چیزی می‌داند که تکامل انسانی انسان را ایجاب می‌کند <ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص۲۲-۲۷.</ref>.
# '''[[آزادی اندیشه]]:''' [[انسان]] ذاتا موجودی [[عاقل]] و متفکر است و [[آزادی تفکر]] ناشی از [[استعداد]] ذاتی اوست. [[اسلام]] نیز مخالفتی با این نوع از آزادی ندارد. آزادی تفکر سبب [[رشد]] و ماندگاری اسلام شده است. برخی از ضرورت‌هایی که برای آزاداندیشی بیان شده عبارت است از اینکه: بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، [[علمی]]، [[فکری]] و [[فلسفی]] امکان ندارد؛ آزاداندیشی لازمه علمی بودن [[جامعه]] و فرد است و...<ref>[[حمید فاضل قانع|فاضل قانع، حمید]]، [[آزادی - فاضل قانع (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱؛ [[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۵۶؛ [[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۱۰؛ [[ابوالحسن حسنی (زاده 1348)|حسنی، ابوالحسن]]، [[آزادی اسلامی - حسنی (مقاله)|مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۱۵۳.</ref>.
# '''[[آزادی بیان]]:''' آزادی بیان از اموری است که [[اسلام]] آنرا قبول داشته و بر آن تاکید ورزیده است و وظایف [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] وجود دارد که انجام آنها بدون این نوع از آزادی امکان ندارد؛ یکی از این امور [[امر به معروف و نهی از منکر]] است. البته باید توجه داشت گرچه اسلام آزادی بیان و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده است. آزادی بیان دارای مبانی [[فقهی]] است که از [[آیات]]، [[روایات]]، [[سیره معصومین]] و ادله عقلی قابل استنباط است<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۲-۵۹.</ref>.
# '''[[آزادی تشکیل حزب]]:''' درباره [[احزاب]] و تشکل‌های سیاسی دیدگاه کلی بر آزادی احزاب مبتنی است، اما احزابی از آزادی برخوردار هستند که بدون [[توطئه]] و [[فریب‌کاری]] به فعالیت اشتغال داشته باشند. در [[حکومت اسلامی]] احزاب آزادند. هر حزبی حتی اگر [[عقیده]] غیر [[اسلامی]] هم داشته باشد، [[آزاد]] است. اما اجازه توطئه‌گری و فریب‌کاری به احزاب داده نمی‌شود<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۷.</ref>.<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۶۱.</ref>
# '''[[آزادی عقیده]]:''' آزادی عقیده عبارت است از آزادی [[انسان]] در [[انتخاب]] ایده و نظری از میان نظریات و آرای مختلف در مقولات گوناگون. آزادی در انتخاب دین، فعالیت‌های سیاسی و [[اجتماعی]] مانند [[انتخاب]] شدن و انتخاب کردن، تشکیل یا عضویت در [[حزب]]، اجتماعات، تظاهرات، و آزادیِ انتخاب شغل، مسکن، خوراک و [[پوشاک]] انواع [[حق]] آزادی هستند. که قرآن هم به مجبور نبودن انسان در انتخاب دین اشاره کرده است: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۱۰۱؛ [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۶.</ref>.
# '''[[آزادی قلم]]:''' آزادی قلم از عرصه های آزادی است و دارای محدودیت بوده و به صورت مطلق نیست. [[اسلام]] برای [[قلم]] [[ارزش]] مهمی قایل است. [[انسان]] در مقام بیان خود آزاد است؛ اما  پرهیز از [[دروغ]]، نشر باطل و [[منکرات]]، [[اهانت]] به فرد یا [[جامعه]] و آنچه موجب تضعیف [[نظام]] و امت [[اسلامی]] است، [[واجب]] و ارتکاب آنها [[حرام]] است<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۴؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۳۱.</ref>.
 
=== به لحاظ نوع ===
# '''[[آزادی سیاسی]]:''' یکی از مصادیق مهم [[آزادی اجتماعی]]، آزادی سیاسی است. آزادی سیاسی به [[نقش مردم]] در [[زندگی سیاسی]] اشاره دارد و مقصود از آن انواع آزادی‌هایی است که فرد در حوزه [[اجتماع]] و در برابر [[حکومت]] دارا است؛ از این‌رو تعیین سرنوشت، [[آزادی بیان]]، حق اظهار نظر، [[آزادی قلم]] و [[آزادی مطبوعات|مطبوعات]]، آزادی انتقاد و اعتراض و مواردی از این قبیل در شمار آزادی‌های [[سیاسی]] است<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۷-۵۵.</ref>.
# '''[[آزادی فرهنگی]]:''' آزادی فرهنگی به معنای معیار واقعی بودن آزادی در عرصه فرهنگی و قرار گرفتن آزادی در مسیر [[رشد]] و تعالی [[انسان]] در [[اسلام]] مورد پذیرش قرار گرفته است و از این نوع از آزادی به [[آزادی معنوی]] نیز تعبیر شده است. مقصود از آزادی معنوی، آزادی انسان و [[رستگاری]] و تعالی [[اخلاقی]] اوست<ref>[[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۸۰۳؛ [[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۹.</ref>.
# '''[[آزادی اقتصادی]]:''' آزادی اقتصادی از نگاه [[اسلام]] در صورتی پذیرفته شده است که در چهارچوب [[بندگی خدا]] و [[احترام]] نهادن به حریم [[حلال‌ها]] و حرام‌ها [[تفسیر]] قرار بگیرد. در اسلام [[آزادی مالکیت]] برای همه افراد [[امت]] تأمین شده است، گرچه این آزادی مطلق نبوده و به [[توانایی]] تصرف در آن مقید است. آزادی [[مردم]] در [[احیای موات]] و حیازت مباحات و ... دلیل روشنی بر گستردگی آزادی اقتصادی در [[اسلام]] است. آزادی اقتصادی در دو موضوع متصور است: عدم [[وابستگی]] [[مالی]] افراد [[جامعه]] به دیگران و آزادی همه آحاد افراد جامعه به [[انتخاب]] کار و [[تولید]] و [[میزان]] کارکردن و [[مالکیت]] به اندازه توان و علایق خود<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۲-۵۹؛ [[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۱۰.</ref>.
# '''[[آزادی‌های مدنی]]:''' برخی از آزادی‌ها برای [[انسان]] وجود دارد که به لحاظ عضویت در [[اجتماع]] و به اصطلاح «شهروندی”، واجد آن می‌شود و دیگران از جمله [[دولت]]، نه تنها ملزم به رعایت آن، بلکه [[مکلف]] به تأمین و تحقق آن هستند؛ به دیگر سخن، آزادی‌های [[مدنی]] حمایت‌های قانونی از [[شهروندان]] در مقابل [[حکومت]] است؛ لذا از این اصطلاح بیشتر [[حقوق]] شهروندان در برابر دولت به [[ذهن]] متبادر می‌شود. مهم‌ترین اقسام آزادی‌های مدنی عبارت‌اند از:
## '''آزادی اجتماعات''': بر اساس اصل [[حریت]]، [[مردم]] از حق برپایی اجتماعات و گردهمایی برای [[مشورت]] و تبادل نظر در موضوعات مورد علاقه خود تحت عنوان [[حزب]]، اتحادیه و مانند آن، برخوردارند و [[دولت اسلامی]] نمی‌تواند از آن ممانعت کند، مگر آنکه برای [[نظام]] و [[امت اسلامی]] مضر باشد. به موجب آن، افراد حق دارند برای شور و بحث یا طرفداری یا [[اعتراض]] در موضوعی گردهم آیند<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۱؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۳۱.</ref>.
## '''[[آزادی انجمن‌ها و مجامع]]''': آزادی اجتماعات به صورت موقت و پراکنده و به نحو غیر سازمانی بوده، اما افراد «جامعه” آزادند که مجامع و انجمن‌های سازمان داده شده و رسمی را تشکیل دهند و در قالب انجمن، کانون، [[حزب]] و... برای رسیدن به [[اهداف]] [[اجتماعی]] خود، جلسات یا نشست‌هایی را برپا کنند<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۸۱۱؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۸-۳۷.</ref>.
# '''[[آزادی معنوی]]:''' آزادی معنوی یعنی [[رهایی]] از [[هواهای نفسانی]] و سیطره‌های [[شیطانی]] و رسیدن به مرتبه [[عزت]] و [[کرامت نفس]] و [[علوّ طبع انسانی]]<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آزادی - کوشا (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۳-۴۵.</ref>.
# '''[[آزادی جنسی]]:''' همان‌طور که از کلمه [[آزادی جنسی]] مشخص است، موضوع آن غریزه جنسی است. اصطلاح [[آزاد]] گذاشتن غریزه جنسی از زمانی پیدا شد که پس از قرن‌ها که علیه شهوت‌پرستی به عنوان امری منافی [[اخلاق]] و عامل برهم زدن [[آرامش روحی]] و مخلّ [[نظم اجتماعی]] توصیه و [[تبلیغ]] شده بود، یک‌باره ورق برگشت و صفحه عوض شد... فریادها بلند شد که محدودیت‌ها را بردارید تا [[دل‌ها]] آرام گیرد و نظم اجتماعی برقرار گردد<ref>مطهری، اخلاق جنسی از نظر امام و غرب، ص۶۳.</ref>. [[تمایل]] به غریزه جنسی هم همانند [[امیال]] طبیعی دیگر انسان، اگر زمینه مساعدی پیدا کند در هیچ حدی متوقف نمی‌شود و به دنبال آن [[هرج و مرج]]، بی‌بند و باری، فحشا و کشتن [[عشق]] [[واقعی]] پدیدار می‌گردد. [[اسلام]] با اصل ارضای جنسی مخالف نیست<ref>[[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۸۰۷.</ref>.
 
== هدف و چشم‌انداز ==
آزادی در عرصه‌ها و اقسام مختلف آن از آرمان‌های [[بشر]] است که همه در دست‌یابی به آن می‌کوشند. اما این سؤال اساسی مطرح می‌شود که آیا آزادی به تنهایی مطلوب و [[هدف]] نهائی [[انسان]] به شمار می‌آید؟ یا اینکه انسان می‌خواهد در پرتو آزادی به غایت و مطلوب دیگری دست یابد؟ دو دیدگاه در پاسخ به این سؤال وجود دارد. یکی، [[لیبرالیسم]] است و دیگری، [[سوسیالیسم]]. لیبرالیست‌ها آزادی را هدف و غایت تلقی می‌کنند. سوسیالیسم برخلاف لیبرالیسم، آزادی‌های [[جامعه]] را بر آزادی‌های فرد ترجیح می‌دهد.
 
اما برای پاسخ سوال فوق و [[شناخت]] گوهر [[حقیقت]] در هدف یا وسیله‌انگاری آزادی، نخست باید متعلق آزادی یعنی «انسان” معنا و تبیین شود، چرا که سؤالی نه از مطلق آزادی، بلکه از آزادی انسان است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۴۸.</ref>.
 
== ارکان و مؤلفه‌ها ==
آزادی، از دو رکن بسیار مهم تشکیل شده است: نخست، [[عصیان]] و تمرد و دیگری [[تسلیم]] و انقیاد. آزادی بدون عصیان و تمرد، رکود و [[اسارت]] است و بدون تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، [[هرج و مرج]] است<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۷ و ۱۱۷.</ref>. نخستین شعار اسلام، یعنی {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} متضمن و مشتمل است بر سلب و ایجاب، [[نفی]] و [[اثبات]]، عصیان و تسلیم، [[بندگی]] و آزادی، ولی نه به صورت دو شیء جداگانه، بلکه به صورت دو شیء وابسته به یکدیگر که هیچ کدام بدون دیگری امکان‌پذیر نیست<ref>مطهری، مرتضی، یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۷.</ref>. نخستین نفخه آزادی اسلام به وسیله همین جمله دمیده شد و [[روح]] آزادی‌خواهی، آزاداندیشی و [[آزادمنشی]] را بر [[جان]] و [[دل]] [[آدمیان]] جاری ساخت<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۲۱.</ref>.
 
== راهبرد و شیوه‌های تحقق ==
تحقق آزادی مستلزم در پیش گرفتن راهبرد و شیوه‌های خاصی است. این راهبردها و شیوه‌ها، برخاسته از مبانی و بنیان‌های آزادی در [[اسلام]] است. تکیه بر تعالیم آسمانی، مهم‌ترین راهبرد و باورمندی، قانونمندی، [[فرهنگ‌سازی]] و فرایندسازی را مهمترین شیوه‌ها در مسیر تحقق آزادی قلمداد نمود.
# '''تکیه بر [[تعالیم اسلامی]]:''' آزادی از بنیادهای [[دین اسلام]] است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۲۴۲.</ref> و [[خداوند]] نیز [[سلطه]] غیر مسلمان را برای [[مسلمانان]] قرار نداده و سلطه و چیرگی به [[جامعه]] مسلمانان، امری ناروا و مانع تحقق آزادی است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۷.</ref>. دین اسلام که جامع [[احکام]] برای تمام زوایای [[زندگی بشری]] است، به مسئله آزادی نیز توجه داشته و در پرتو توجه به مفاهیم و احکام است که [[انسان‌ها]] می‌توانند [[آزاد]] باشند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۲۴، ۱۳۵.</ref> و تحت تأثیر و [[تسلیم]] هیچ قدرتی قرار نگیرند و از آزادی خود در برابر بیگانگان [[دفاع]] کنند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۴۷.</ref>. از این‌رو، [[تبعیت]] و تکیه بر [[قوانین]] و [[دستورات]] [[اسلامی]] که مترقی‌ترین دستورات است، مهمترین راهبرد در تحقق آزادی است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۲۱۹.</ref>.
# '''باورمندی:''' نخستین شیوه تحقق آزادی، [[باور]] به انحصار [[بندگی خدا]] و آزادی در برابر دیگران است. [[اعتقاد]] به اینکه [[انسان]] تنها [[بنده]] خداست و جز او هیچ‌کس [[حق]] سلطه بر انسان را ندارد، پیش‌شرط آزادی [[حقیقی]] [[انسان]] است. طبق اصل [[توحید]]، [[سلطه]] فردی بر فرد دیگر [[نفی]] شده و آزادی و [[برابری]] [[جوامع]] جز در پرتو [[قوانین الهی]] صورت نمی‌گیرد<ref>انصاری، حمید، حدیث بیداری، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>. [[حکومت]] [[جامعه]] [[توحیدی]]، [[حاکمیت]] الله است و با حاکمیت غیر [[خدا]] (نفس، [[شیطان]] و...)، منافات دارد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۱.</ref> و راه تصرف آزادی حقیقی، در گرو [[رهایی]] از حب نفس و چنگال [[شهوت]] و دل سپردن به عبودیت [[حق]] است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹، ۱۲، ۱۴؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۵۵.</ref>. بنابراین، [[انسانی]] که به توحید و [[بندگی]] [[خداوند]] [[اعتقاد]] دارد، از آزادی خود مواظبت می‌کند و در این صورت، آزادی انسان در سایه توحید تحقق می‌یابد.
# '''قانون‌مندی:''' قانون‌مندی یکی از مهمترین شیوه‌های تحقق آزادی به حساب می‌آید. قانون‌مندی مردم، [[احزاب]]، گروه‌ها و حاکمان مهمترین عامل زمینه‌ساز تحقق آزادی در [[جامعه]] است. از این دیدگاه، اگر همه اشخاص، گروه‌ها و نهادها در برابر [[قانون]] [[خاضع]] باشند و آن را محترم بشمارند، هیچ اختلافی پیش نمی‌آید<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۴.</ref> و در نتیجه همگان به [[حقوق]] اساسی خود دست یافته، آزادی همگان تحقق می‌یابد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۵.</ref>. اگر بی‌قانونی در جامعه‌ای رایج شد، [[مصالح مردم]] پایمال شده و راه برای [[تسلط]] [[زورگویان]] باز خواهد شد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۳/۴/۱۳۸۴.</ref>. [[قانون‌گذاری]] تسهیل‌کننده آزادی و رعایت قانون موجبات کنار رفتن دیکتاتوری و تحقق آزادی را در جامعه فراهم می‌سازد و به همین دلیل، قانون از جایگاه محوری در جامعه برخوردار بوده؛ چرا که قانون در تمام امور [[کشور]] یک شاخص، یک محور و یک [[فصل الخطاب]] محسوب می‌شود<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۳/۴/۱۳۸۸.</ref>.
# '''[[فرهنگ‌سازی]]:''' [[انسان]] موجودی است [[اجتماعی]] که از بدو تولد تا پایان [[زندگی]]، از محیط اجتماعی کوچک [[خانواده]] پای را فراتر نهاده و به فضای بیرونی و وسیع جامعه قدم می‌گذارد و در تعامل با [[انسان‌ها]] [[رشد]] می‌کند، [[تکامل]] می‌یابد، فرهنگ‌پذیری دارد و [[شخصیت]] می‌یابد. انسان‌ها با [[هدایت]] [[غرایز]] خود می‌توانند به طور آگاهانه و حساب شده راه خود را [[انتخاب]] کنند به طوری که آزادی نقش مهمی در شخصیت انسان داشته و هستی [[انسان]] با آزادی انفکاک‌ناپذیر است. این آزادی و انتخاب آزادانه است که می‌تواند [[زندگی]] و [[شخصیت]] [[آدمی]] را [[انسانی]] و [[الهی]] کند<ref>[[سید محمد حسینی بهشتی|حسینی بهشتی، سید محمد]]، نقش آزادی در تربیت کودکان، ص۱۵۵-۱۵۸.</ref>. انتقاد و نقدپذیری از اصول اساسی یک [[جامعه]] [[آزاد]] است. [[دین اسلام]]، [[دین]] آزادی است و در پرتو [[جامعه اسلامی]] و مهذب و دارای [[تعلیم و تربیت]] صحیح است که به [[انسان‌ها]]، [[شخصیت]] و آزادی خود آگاهانه داده خواهد شد<ref>ر.ک: [[سید محمد حسینی بهشتی|حسینی بهشتی، سید محمد]]، نقش آزادی در تربیت کودکان، ص۱۶۰-۱۶۲؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۳.</ref>.
# '''فرایندسازی:''' فرایندسازی، فعالیت‌های مرتبط و متوالی برای رسیدن به محصول خاص است. به طوری که فعالیت‌هایی چون باورمندی و قانون‌مندی و [[فرهنگ‌سازی]] از شیوه‌های دستیابی به محصول آزادی است. طبق فرایند معقول و منطقی، [[اداره امور]] اجرایی توسط [[قوه مجریه]] و در مرحلۀ [[قانون‌گذاری]]، توسط قوه مقننه و در مرحله نظارت بر عملکردها و تعقیب متخلفان از قانون و [[احقاق حق]] و جلوگیری از [[ظلم]]، توسط قوه قضاییه محقق می‌شود<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۸/۸/۱۳۸۰؛ ۲۶/۹/۱۳۸۲.</ref>.<ref>[[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۲۰ ـ ۲۳.</ref>
# '''ارتقای سطح شعور عمومی:''' یکی از مؤثرترین راه‌های تحقق آزادی، ارتقای سطح شعور عمومی و [[آگاهی]] [[مردم]] است. البته ارتقای سطح [[ادراک]] و شعور عمومی طبقه فاقد آزادی نمی‌تواند در تحقق و تضمین آزادی به تنهای دخلی داشته باشد اگر چه می‌تواند مؤثر باشد. به همان نسبت که سطح [[فکر]] سلب‌شوندگان آزادی افزایش یافته است، سطح [[فکری]] سلب‌کنندگان و ابزارهای سلب آزادی نیز افزایش یافته است. لازمه [[انسانیت]] و میختار و [[آزاد]] بودن [[انسان]] این است که امکان [[انحراف]] و [[ظلم]] از او گرفته نشود. از آنجا که بشر از علم به عنوان ابزاری برای مقاصد استفاده می‌کند، اگر انسان در پی [[آزار]] و سلب [[امنیت]] و آزادی دیگران باشد، علم نه تنها او را منصرف نمی‌کند و نمی‌تواند بکند، بلکه علم خود ابزاری در دستان او می‌شود تا به نحو مؤثرتری بر سوءاستفاده خود بیفزاید<ref>مطهری، مرتضی، یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۰-۶۲.</ref>. با این وضعیت، می‌بایست با تأکید بر علم و آگاهی به عنوان عنصری مهم، بر عناصر پرنفوذ دیگری نیز در این زمینه تأکید کرد تا بتوان به تحقق آزادی در [[جامعه]] [[امید]] بست<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۶۵.</ref>.
 
== آسیب‌ها و چالش‌های فراروی آزادی ==
{{اصلی|چالش‌های آزادی}}
آزادی همچون دیگر مقوله‌های اساسی با آسیب‌ها و چالش‌هایی روبه‌روست که ناشی از عدم رعایت حدود آزادی در عرصه [[اجتماعی]] است. مهمترین این آسیب‌ها و چالش‌ها عبارت‌اند از:
# '''[[هرج و مرج]]:''' از آنجا که آزادی و [[امنیت]] ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، تحقق آزادی بدون توجه به امنیت، می‌تواند چالش‌های [[امنیتی]] در [[جامعه]] به‌وجود آورد و  [[هرج‌و‌مرج]] و ناامنی بزرگ‌ترین خطر در برابر آزادی است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۱۴۵.</ref>. آزادی در جامعه نباید به هرج‌ومرج بیانجامد و نباید از این آزادی که وجود دارد، کسانی برای متشنج کردن فضا استفاده کنند<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۴/۱/۱۳۷۷.</ref>.
# '''[[تفرقه]]:''' یکی دیگر از آسیب‌های آزادی، مخدوش شدن [[وحدت جامعه]] و پیدایش تفرقه در آن جامعه است. به همین دلیل، آزادی در [[حکومت اسلامی]] نباید به وحدت جامعه آسیب برساند. در این [[اندیشه]]، وجود آزادی ممکن است [[سوء]] استفاده‌هایی نیز به همراه داشته باشد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴۱، ۳۴۳.</ref>. یکی از این سوء استفاده‌ها، "دنبال کردن خط ایجاد اختلاف و [[تفرقه]]" در [[جامعه]] است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۲۷/۱/۱۳۷۷.</ref>.
# '''[[توطئه]]:''' چنانچه از فضای [[آزاد]] جامعه، در جهت توطئه علیه [[مصالح جامعه]] استفاده شود، آزادی با آسیب جدی روبه‌رو می‌گردد. به همین دلیل، از این دیدگاه، [[آزادی بیان]] و قلم و [[عقیده]] برای همگان وجود دارد؛ ولی مردم توطئه را هرگز اجازه نمی‌دهند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۲۶۲؛ ج۱۲، ص۳۲۴.</ref>. چنین عملی [[خیانت]] به ملت تلقی شده و قابل پذیرش نخواهد بود<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۳۶۲.</ref>.
# '''قانون‌شکنی:''' در اندیشه [[اسلام]]، آزادی در حدود [[قانون]] است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۹.</ref>. یکی از آسیب‌هایی که در خصوص استفاده از آزادی در جامعه قابل طرح است، سوء استفاده از آن و عدم رعایت [[قوانین]] و مقررات در جامعه به بهانه آزادی است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۱/۵/۱۳۸۰.</ref>. عدم استفاده صحیح از آزادی و نادیده گرفتن [[قوانین]] و مقررات در پرتو آزادی، ضربات زیادی به [[جامعه]] وارد می‌سازد و در این صورت آزادی، ضرر زننده به منافع جامعه تلقی می‌گردد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۵.</ref>.
# '''[[فساد]] و انحرافات اجتماعی:''' بروز فساد و انحرافات اجتماعی یکی از آسیب‌های فراروی آزادی به شمار می‌آید. از این‌رو، فساد و انحرافات، مرز بهره‌برداری از آزادی در جامعه دانسته می‌شود. اسلام آزادی را به رسمیت می‌شناسد، اما آزادی بی‌بندوباری را خیر<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۶۵؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۹.</ref>. به دیگر سخن، اسلام مخالف فساد است و همه آزادی‌هایی را که به فساد منجر نشود پذیرفته است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۹، ۳۵۴، ۵۱۵-۵۱۷.</ref>. درحالی که در فرهنگ غربی، آزادی [[شهوات]] جنسی یک امر [[مباح]] و مجاز و بی‌قید و شرط دانسته می‌شود<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۰/۱/۱۳۶۹؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۸۲.</ref>، در [[اسلام]]، [[خویشتن‌داری]] در مقابل چیزی که به آن آزادی جنسی گفته می‌شود، مورد تأکید قرار می‌گیرد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۴/۱۰/۱۳۷۰؛ ۲۱/۴/۱۳۹۱.</ref>.
# '''ترویج باطل و تحریف عقاید:''' آزادی نزد [[سلطه‌گران]] و [[بیگانگان]]، ایجاد خفقان، [[وحشت]] و قلدری و دست‌اندازی بر [[جوامع]] دیگر است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۲۳، ۱۲۵.</ref>. تحریف حقایق و تحمیل آراء و عقاید و نشر اکاذیب به اسم [[آزادی بیان]]، ممنوع است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۰/۶/۱۳۷۸.</ref>.
# '''[[فتنه‌گری]]:''' آزادی به غیر از [[فتنه]] است و چه بسا کسانی که به اسم استفاده از آزادی، جهت تخریب [[نظام]] و ضرر به [[ملت]] و [[مصالح]] آن، به فتنه‌گری و توطئه‌پردازی پرداخته‌اند؛ چنین عملی برخلاف اصول آزادی است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۴/۱۲/۱۳۷۰؛ ۲۴/۶/۱۳۷۷.</ref>.
# '''بی‌بندوباری اخلاقی:''' آزادی مطلوب در پرتو [[اسلام]] و ارزش‌های [[اسلامی]] شکل می‌پذیرد. بدین ترتیب بی‌بندوباری، [[فرهنگ]] برهنگی، [[فحشا]] و آزادی‌های [[نامشروع]] جنسی و فساد اخلاقی مصادیق آزادی غربی است که عامل آن دور ماندن از دست مایه‌های [[دین]] و [[معنویت]] است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۹۷، ۳۳۹، ۳۵۴، ۵۱۵-۵۱۷؛ ج۹، ص۸۲؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۵/۹/۱۳۶۸؛ ۱۰/۱/۱۳۶۹؛ ۲۳/۲/۱۳۷۹.</ref>. در جایی که گستردگی آزادی بیان، موجب [[ضرر]] [[جامعه]] و [[حقوق]] و آبروی افراد و اخلال در اصول اخلاقی و [[انسانیت]] [[انسان]] شود، این عمل، مورد پذیرش اسلام نیست<ref>ر.ک: امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۵۲۰؛ ج۶، ص۲۷۷؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۳۰/۶/۱۳۸۷.</ref>.
# '''نفوذ بیگانگان:''' آزادی نقطه مقابل [[سلطه]] است و ملتی که [[آزاد]] است دست [[اجانب]] را از استیلای بر جامعه خود، کوتاه خواهد ساخت و چنانچه جامعه‌ای نتواند آزادی خود را [[حفظ]] کند، راه را برای نفوذ بیگانگان باز خواهد ساخت<ref>[[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۲۴ـ ۲۹.</ref>.
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
* [[آزادی در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[هدف از آزادی چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آزادی اجتماعی]]
* [[آزادی اخلاقی]]
* [[آزادی اسلامی]]
* [[آزادی اقتصادی]]
* [[آزادی اندیشه]]
* [[آزادی انسانی]]
* [[آزادی اپیکوری]]
* [[آزادی بیان]]
* [[آزادی تبلیغات]]
* [[آزادی تشریعی]]
* [[آزادی تصعید شده]]
* [[آزادی تکوینی]]
* [[آزادی حیوانی]]
* [[آزادی خواهی]]
* [[آزادی دینی]]
* [[آزادی سیاسی]]
* [[آزادی طبیعی محض]]
* [[آزادی طبیعی]]
* [[آزادی عقیده]]
* [[آزادی غربی]]
* [[آزادی غیر معقول]]
* [[آزادی فردی]]
* [[آزادی قلم]]
* [[آزادی مثبت]]
* [[آزادی مذموم]]
* [[آزادی مسئولانه]]
* [[آزادی مشروع]]
* [[آزادی مطبوعات]]
* [[آزادی معقول]]
* [[آزادی معنوی]]
* [[آزادی منفی]]
* [[آزادی نامعقول]]
* [[اباحه]]
* [[اباحیگری]]
* [[حدود آزادی]]
* [[حریت]]
{{پایان مدخل وابسته}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:1100721.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|'''آزادی در فقه و حدود آن''']]
# [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100648.jpg|22px]] [[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|'''آزادی''']]
# [[پرونده:1100697.jpg|22px]] [[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|'''مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌''']]
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[حمید فاضل قانع|فاضل قانع، حمید]]، [[آزادی - فاضل قانع (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲''']]
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[ابوالحسن حسنی (زاده 1348)|حسنی، ابوالحسن]]، [[آزادی اسلامی - حسنی (مقاله)|مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲''']]
# [[پرونده:1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی]]، [[محمد جواد اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)| آزادی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آزادی - کوشا (مقاله)| آزادی]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[هادی اکبری]]، [[فاطمه پهلوان‌پور]]، [[آزادی - اکبری و پهلوان‌پور (مقاله)| آزادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{پانویس}}
* [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']]


==پانویس==
{{آزادی}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:امام علی]]
[[رده:اصطلاحات سیاسی]]
[[رده:آزادی]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۱

آزادی عبارت است از امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا اجتماعی بدون دخالت دیگران. آزادی از واژگانی است که همواره در طول تاریخ همگان از آن استفاده کرده‌اند و انسان‌ها برای توجیه اعمال خود به آن متوسل شده‌اند. اقسام و انواع مختلفی برای آزادی بیان شده است مانند: آزادی تشریعی و آزادی تکوینی؛ آزادی فردی و آزادی اجتماعی؛ آزادی سیاسی، آزادی فرهنگی، آزادی اقتصادی و ... .

تحقق آزادی مستلزم در پیش گرفتن راهبرد و شیوه‌های خاصی است. تکیه بر تعالیم آسمانی، مهم‌ترین راهبرد و باورمندی، قانونمندی، فرهنگ‌سازی و فرایندسازی را مهمترین شیوه‌ها در مسیر تحقق آزادی می‌توان قلمداد نمود.

آزادی همچون دیگر مقوله‌های اساسی با آسیب‌ها و چالش‌هایی روبه‌روست که ناشی از عدم رعایت حدود آزادی در عرصه اجتماعی است. مهمترین این آسیب‌ها و چالش‌ها عبارت‌اند از: هرج و مرج، تفرقه، توطئه، قانون‌شکنی، فساد و انحرافات اجتماعی، ترویج باطل و تحریف عقاید، بی‌بندوباری اخلاقی و نفوذ بیگانگان.

مقدمه

«آزادی» آن است که انسان حق داشته باشد هر کاری را در محدودۀ قانون، انجام دهد. آزادی در عرصۀ سیاست، قلمرو اقتصاد و در زمینه‌های فرهنگی، اعتقادی و فکری و نیز آزادی‌های مدنی و غیره، با یکدیگر از نوعی وابستگی برخوردارند. از این‌رو، حاکمیت قانون از شرایط اساسی آزادی به شمار آمده و مشخص کننده محدوده آن در چارچوب خاص است. در فرهنگ اسلامی، آزادی عنصر عقلانی دارد و انسان نسبت به اعمال غیر عقلانی، آزاد نیست. اسلام برای آزادی هویت انسانی قایل بوده و انسان را دارای استعداد و تمایلات فراوانی می‌داند که منشأ آن آزادی است[۱].

قرآن، در بسیاری از آیات، مردم را به تفکر آزاد، تدبر و تعقل دعوت نموده و به پیامبر (ص) فرمان می‌دهد که به عنوان بهترین ارمغان، آزادی فکر را به مردم ابلاغ نماید[۲] و از صاحبان عقاید و افکار گوناگون می‌خواهد تا بر اساس منطق صحیح، عقاید خود را آزادانه بیان کنند.

براساس آزادی عقیده، کسی در جامعه اسلامی، با داشتن عقیده غلط و باطل تحت فشار قرار نمی‌گیرد و حقوق تمامی گروه‌های مخالف اسلام در جامعه اسلامی تا زمانی که بر حکومت اسلامی نشورند، تأمین شده است. قرآن کریم به مشرکان حق آزادی بیان داده و حتّی از آنها خواسته است تا در صورت امکان، همانندی برای قرآن (یک سوره و حتی یک آیه) بیاورندد[۳].[۴]

معناشناسی

معانی مختلفی برای کلمه "آزادی" نقل شده است و می‌توان معنای لغوی آزادی را خلاف بندگی، رقیت، عبودیت‌، اسارت و اجبار دانست[۵]. آزادی در اصطلاح نیز به معنای امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا اجتماعی و یا حق اقدام وانتخاب بدون دخالت دیگران است[۶].[۷]

رفتار و کنشی را که انسان بر اساس خواسته برآمده از میل و اراده خود محقق می‌کند، آزادی گویند[۸]. برای تعریف مفهوم آزادی فرد[۹] باید به دو شاخص اصلی یعنی فقدان مانع و امکان بروز خواسته توجه شود[۱۰]. در متون سیاسی، آزادی، حق افراد جامعه برای شرکت در امور حکومت و تعیین سرنوشت است. این آزادی‌ها در قالب آزادی انتخاب حاکم، حکومت، مجلس، آزادی احزاب و مانند آن تحقق می‌یابد[۱۱].

در آموزه‌های اسلامی، مفهوم آزادی و بندگی با هم ارتباط دارند و نخستین مبنای آزادی و خداشناسی و بندگی خدا[۱۲]، دوری از «بندگی دیگران» است[۱۳]. آزادی در اسلام، علاوه بر رهایی از آمریت دنیایی دیگران، شامل رهایی از تمنیات درونی و وسوسه‌های مادی و در یک کلام رهایی از هرچه رنگ تعلق داشته باشد نیز می‌شود[۱۴]؛ زیرا آدمی تنها در پرتو آزادی نفسانی و درونی بر حفظ انسانیت خویش توانا خواهد بود[۱۵] و از این رهگذر، زمینه‌ساز آزادی پایدار اجتماعی می‌گردد؛ از این رو گرایش به سوی رهایی مطلق و نبود مانع در برابر خواسته‌های نفسانی در آموزه‌های قرآن کریم نکوهش شده است[۱۶]؛ زیرا چنین رویکردی، بردگی انسان را در پی خواهد داشت[۱۷]؛ به همین دلیل در آموزه‌های اسلامی هم بر جهت و غایت آزادی [۱۸] و هم بر رفع موانع درونی به کمک پرهیزگاری و خویشتنداری[۱۹] تأکید شده است[۲۰]. رهاورد این بنیان معرفتی آن است که آزادی از دیدگاه اسلام نه یک هدف نهایی، بلکه یک کمال ابزاری است[۲۱].[۲۲]

پیشینه

«آزادی» از واژگانی است که همواره در طول تاریخ همگان از آن استفاده کرده‌اند و انسان‌ها برای توجیه اعمال خود به آن متوسل شده‌اند[۲۳]. پیشینه آزادی در اندیشه دینی مسلمانان با مفهوم امروزی آن همسان نیست[۲۴]؛ زیرا مسلمانان بر بنیان معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی دینی و در امتداد مسئله کلامی ـ فلسفی جبر و اختیار، گفتمان ویژه خود را درباره آزادی پدید آورده‌اند[۲۵] که تمایز روش‌شناختی آشکاری با رویکرد جامعه شناختی درباره آزادی دارد[۲۶]؛ از این‌رو توجه به زمینه‌های اجتماعی و پیامدهای سیاسی مفهوم آزادی اگرچه در برخی از آثار اندیشمندان مسلمان مشاهده می‌شود[۲۷]، اما این رویکرد تا سده‌های میانی، از اقبال چندانی برخوردار نبود[۲۸].

در دوران معاصر، توجه فزاینده به آزادی در بسیاری از جوامع، مطالبه آن را در برابر گرایش به دین و مذهب قرار داده است. در جامعه مسلمان ایران نیز نهضت مشروطه، آوردگاه این تقابل بود[۲۹]. در یک سو، برخی از روشن‌فکران برای دفاع از آزادی به ضدیت با مذهب روی آوردند[۳۰] تا جایی که شیخ فضل الله نوری (۱۲۵۹ -۱۳۲۷ق) در برابر افراط آنان در آزادی‌خواهی و خروج از دایره مسلمانی هشدار داد[۳۱] و در سوی دیگر، برخی از اندیشمندان مسلمان کوشیدند تا با تبیین شواهدی از آزادی مورد نظر اسلام، این وضعیت را دگرگون[۳۲] و سازگاری آموزه‌های اسلامی با آزادی‌های سیاسی و مدنی را تبیین کنند[۳۳].[۳۴]

خاستگاه و جایگاه

آزادی یکی از والاترین ارزش‌های انسانی[۳۵] و از لوازم حیات و زندگی بشر[۳۶] است و بدون آزادی، حیات اجتماعی بشر ادامه پیدا نمی‌کند[۳۷]؛ زیرا تنها در پرتو بهره‌مندی از چنین موهبتی، انسان می‌تواند به حقوق طبیعی خویش دست یابد[۳۸]. در هستی‌شناسی مبتنی بر نظام معنایی توحیدی که جهان، آفریده خدا معرفی می‌شود[۳۹] و قدرتی برتر از خداوند به رسمیت شناخته نمی‌شود[۴۰]، آزادی انسان نیز در پرتو اصل توحید و با هدایت این آموزه، معنا می‌یابد[۴۱].

در انسان‌شناسی مبتنی بر نظام معنایی توحیدی نیز انسان موجودی است که خداوند او را آزاد آفریده است[۴۲]؛ بر این اساس، آزادی از حقوق طبیعی و فطری انسان است که خداوند به او ارزانی داشته است[۴۳] و او می‌تواند در پرتو این آزادی تکوینی و از روی آگاهی آنچه را که می‌خواهد انجام دهد[۴۴].[۴۵]

اقسام و انواع

به لحاظ تکوین و تشریع

  1. آزادی تشریعی: آزادی تشریعی به معنای آن است که هیچ کس حق ندارد دیگری را بنده و مطیع خود سازد و اراده و عمل او را مالک گشته و خواسته‌های خود را بر خلاف میل و رغبت او بر او تحمیل کند، در این نگرش و نظام تشریع، همه افراد بشر بدون استثنا از حقوق مساوی برخوردارند و به حکم شرع و قانون، انسان از اراده دیگران در تصمیم‌گیری‌ها و قانون‌گذاری‌ها آزاد است: ﴿وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ[۴۶]؛ لذا گفته می‌شود که آزادی یعنی رهاشدن از بردگی و اطاعت غیرخداست[۴۷].
  2. آزادی تکوینی: آزادی تکوینی به این معناست که در نظام آفرینش، انتخاب راه و عقیده، اجبارپذیر نیست و اصولاً دین، مجموعه‌ای از اعتقادات ویژه است که هرگز نمی‌توان آنها را بر کسی تحمیل کرد و اگر اصول و مبادی دیانت برای کسی حاصل نشود، دین نیز به قلمروی جانش پای نمی‌نهد[۴۸].

به لحاظ فرد و اجتماع

  1. آزادی فردی: آزادی فردی، حقوق و منطقه آزاد فرد انسانی است که به صرف انسانیت و عضویت در جامعه، داراست و دیگران از جمله حکومت نمی‌تواند آن را تحدید یا سلب کند، مگر با اصول و قوانین پذیرفته شده. این تعریف تعریفی عام و گسترده است که حقوق و آزادی‌های متعدد فرد در جامعه را در بر می‌گیرد مانند:
    1. آزادی حق حیات: حق حیات بزرگ‌ترین نعمت خدا به انسان است.
    2. آزادی اقامت و رفت و ‌‌آمد: به موجب این آزادی، آدمی می‌تواند در هر جای جهان در هر کشوری که بخواهد مقیم گردد و کسی هم مانع او نشود.
    3. آزادی مسکن: محل زندگی و مسکن بخشی از حریم خصوصی افراد جامعه است که فرد در آن محل از آزادی عمل و رفتار، مکالمات، مخابرات و... برخوردار است.
    4. آزادی مالکیت: انسان مالک و صاحب اختیار دارایی و متعلقات آن است.
    5. آزادی شغل: انسان در انتخاب و گزینش شغل آزاد است و نمی‌توان او را به انتخاب شغلی و یا محرومیت از شغلی مجبور کرد.
    6. آزادی عقیده: به موجب آن، انسان در انتخاب نظر و عقیده آزاد است و نمی‌توان او را به پذیرش عقیده خاصی ملزم کرد.
    7. آزادی مذهب و دین: به موجب این آزادی، هر فرد حق دارد که در امور مذهبی و دینی، دارای عقیده یا فاقد عقیده باشد و عقیده خود را اظهار کند و تعلیم دهد.
  2. آزادی اجتماعی: آزادی اجتماعی عبارت است از آزادی انسان است از قید و اسارت افراد دیگر. برای دریافت و دست‌یابی به آزادی واقعی اجتماعی، انسان‌ها باید نخست از درون خود آزاد گشته و بنده و برده شهوات و مادیات و دلبستگی‌های دنیوی نباشند. فقدان آزادی‌های اجتماعی یکی از گرفتاری‌های بشر در طول تاریخ بوده است. یکی از مقاصد انبیا به طور کلی و قاطع این بوده است که آزادی اجتماعی را تأمین کنند و با انواع بندگی‌ها و بردگی‌های اجتماعی و سلب آزادی‌هایی که در اجتماع مشاهده می‌شود مبارزه کنند[۴۹].[۵۰]

به لحاظ متعلق

  1. آزادی تن: اصل در انسان، آزاد بودن است. فرزند در آزاد یا برده بودن، تابع پدر و مادر خویش است و به نظر مشهور، حتی اگر مادر به‌تنهایی آزاد باشد، فرزند نیز آزاد محسوب می‌گردد[۵۱].[۵۲]
  2. آزادی زن: در جهان جدید، مسأله زن به یکی از مسائل کانونی تبدیل شد. غربیان آزادی زن را آزادی از قید و بندهای خانوادگی، آزادی از نفوذ مطلق مرد آزادی از قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آن جایی که هدف شهوانی زودگذری در مقابل قرار گیرد، تعریف کرده‌اند[۵۳]. اما مبنای بحث از آزادی زن در اسلام، نگاه به هویت زن است. زن می‌تواند انسان والا و مایه‌ای برای صلاح جامعه با پرورش انسان‌های والا شود؛ زن عنصر اصلی تشکیل خانواده است؛ زیرا اگرچه خانواده از مرد و زن تشکیل می‌شود، اما آسایش، آرامش و سکونت فضای خانه به برکت زن و طبیعت زنانه است[۵۴].
  3. آزادی اراده: آزادی اراده که اصلی از اصول فقهی و حقوقی محسوب می‌شود، به این معناست که هرگاه الزامی از الزامات قانونی مانع اعمال اراده آدمی نشود، اراده او در فعل و ترک، نافذ و از نظر قانونی قابل ترتیب اثر است، خواه در عقود و قراردادها باشد، خواه در ایقاعات و خواه در غیر اینها[۵۵].[۵۶]
  4. آزادی در حقوق: آزادی حقوقی عبارت است از اینکه آزادی، قواعد حقوقی متعددی را در چارچوب حقوق اساسی، حقوق اداری و حقوق مالی و حتی حقوق بین‌الملل به وجود می‌آورد. اسلام برای آزادی، هویت و عامل انسانی قائل است و انسان را دارای استعدادهای فراوان و تمایلات عالی انسانی می‌داند و همین استعدادها و تمایلات عالی را منشأ آزادی انسان می‌شمارد و آزادی را بر اساس آن چیزی می‌داند که تکامل انسانی انسان را ایجاب می‌کند [۵۷].
  5. آزادی اندیشه: انسان ذاتا موجودی عاقل و متفکر است و آزادی تفکر ناشی از استعداد ذاتی اوست. اسلام نیز مخالفتی با این نوع از آزادی ندارد. آزادی تفکر سبب رشد و ماندگاری اسلام شده است. برخی از ضرورت‌هایی که برای آزاداندیشی بیان شده عبارت است از اینکه: بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد؛ آزاداندیشی لازمه علمی بودن جامعه و فرد است و...[۵۸].
  6. آزادی بیان: آزادی بیان از اموری است که اسلام آنرا قبول داشته و بر آن تاکید ورزیده است و وظایف سیاسی و اجتماعی وجود دارد که انجام آنها بدون این نوع از آزادی امکان ندارد؛ یکی از این امور امر به معروف و نهی از منکر است. البته باید توجه داشت گرچه اسلام آزادی بیان و قلم را برای همگان در جامعه اسلامی پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده است. آزادی بیان دارای مبانی فقهی است که از آیات، روایات، سیره معصومین و ادله عقلی قابل استنباط است[۵۹].
  7. آزادی تشکیل حزب: درباره احزاب و تشکل‌های سیاسی دیدگاه کلی بر آزادی احزاب مبتنی است، اما احزابی از آزادی برخوردار هستند که بدون توطئه و فریب‌کاری به فعالیت اشتغال داشته باشند. در حکومت اسلامی احزاب آزادند. هر حزبی حتی اگر عقیده غیر اسلامی هم داشته باشد، آزاد است. اما اجازه توطئه‌گری و فریب‌کاری به احزاب داده نمی‌شود[۶۰].[۶۱]
  8. آزادی عقیده: آزادی عقیده عبارت است از آزادی انسان در انتخاب ایده و نظری از میان نظریات و آرای مختلف در مقولات گوناگون. آزادی در انتخاب دین، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی مانند انتخاب شدن و انتخاب کردن، تشکیل یا عضویت در حزب، اجتماعات، تظاهرات، و آزادیِ انتخاب شغل، مسکن، خوراک و پوشاک انواع حق آزادی هستند. که قرآن هم به مجبور نبودن انسان در انتخاب دین اشاره کرده است: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۶۲].
  9. آزادی قلم: آزادی قلم از عرصه های آزادی است و دارای محدودیت بوده و به صورت مطلق نیست. اسلام برای قلم ارزش مهمی قایل است. انسان در مقام بیان خود آزاد است؛ اما پرهیز از دروغ، نشر باطل و منکرات، اهانت به فرد یا جامعه و آنچه موجب تضعیف نظام و امت اسلامی است، واجب و ارتکاب آنها حرام است[۶۳].

به لحاظ نوع

  1. آزادی سیاسی: یکی از مصادیق مهم آزادی اجتماعی، آزادی سیاسی است. آزادی سیاسی به نقش مردم در زندگی سیاسی اشاره دارد و مقصود از آن انواع آزادی‌هایی است که فرد در حوزه اجتماع و در برابر حکومت دارا است؛ از این‌رو تعیین سرنوشت، آزادی بیان، حق اظهار نظر، آزادی قلم و مطبوعات، آزادی انتقاد و اعتراض و مواردی از این قبیل در شمار آزادی‌های سیاسی است[۶۴].
  2. آزادی فرهنگی: آزادی فرهنگی به معنای معیار واقعی بودن آزادی در عرصه فرهنگی و قرار گرفتن آزادی در مسیر رشد و تعالی انسان در اسلام مورد پذیرش قرار گرفته است و از این نوع از آزادی به آزادی معنوی نیز تعبیر شده است. مقصود از آزادی معنوی، آزادی انسان و رستگاری و تعالی اخلاقی اوست[۶۵].
  3. آزادی اقتصادی: آزادی اقتصادی از نگاه اسلام در صورتی پذیرفته شده است که در چهارچوب بندگی خدا و احترام نهادن به حریم حلال‌ها و حرام‌ها تفسیر قرار بگیرد. در اسلام آزادی مالکیت برای همه افراد امت تأمین شده است، گرچه این آزادی مطلق نبوده و به توانایی تصرف در آن مقید است. آزادی مردم در احیای موات و حیازت مباحات و ... دلیل روشنی بر گستردگی آزادی اقتصادی در اسلام است. آزادی اقتصادی در دو موضوع متصور است: عدم وابستگی مالی افراد جامعه به دیگران و آزادی همه آحاد افراد جامعه به انتخاب کار و تولید و میزان کارکردن و مالکیت به اندازه توان و علایق خود[۶۶].
  4. آزادی‌های مدنی: برخی از آزادی‌ها برای انسان وجود دارد که به لحاظ عضویت در اجتماع و به اصطلاح «شهروندی”، واجد آن می‌شود و دیگران از جمله دولت، نه تنها ملزم به رعایت آن، بلکه مکلف به تأمین و تحقق آن هستند؛ به دیگر سخن، آزادی‌های مدنی حمایت‌های قانونی از شهروندان در مقابل حکومت است؛ لذا از این اصطلاح بیشتر حقوق شهروندان در برابر دولت به ذهن متبادر می‌شود. مهم‌ترین اقسام آزادی‌های مدنی عبارت‌اند از:
    1. آزادی اجتماعات: بر اساس اصل حریت، مردم از حق برپایی اجتماعات و گردهمایی برای مشورت و تبادل نظر در موضوعات مورد علاقه خود تحت عنوان حزب، اتحادیه و مانند آن، برخوردارند و دولت اسلامی نمی‌تواند از آن ممانعت کند، مگر آنکه برای نظام و امت اسلامی مضر باشد. به موجب آن، افراد حق دارند برای شور و بحث یا طرفداری یا اعتراض در موضوعی گردهم آیند[۶۷].
    2. آزادی انجمن‌ها و مجامع: آزادی اجتماعات به صورت موقت و پراکنده و به نحو غیر سازمانی بوده، اما افراد «جامعه” آزادند که مجامع و انجمن‌های سازمان داده شده و رسمی را تشکیل دهند و در قالب انجمن، کانون، حزب و... برای رسیدن به اهداف اجتماعی خود، جلسات یا نشست‌هایی را برپا کنند[۶۸].
  5. آزادی معنوی: آزادی معنوی یعنی رهایی از هواهای نفسانی و سیطره‌های شیطانی و رسیدن به مرتبه عزت و کرامت نفس و علوّ طبع انسانی[۶۹].
  6. آزادی جنسی: همان‌طور که از کلمه آزادی جنسی مشخص است، موضوع آن غریزه جنسی است. اصطلاح آزاد گذاشتن غریزه جنسی از زمانی پیدا شد که پس از قرن‌ها که علیه شهوت‌پرستی به عنوان امری منافی اخلاق و عامل برهم زدن آرامش روحی و مخلّ نظم اجتماعی توصیه و تبلیغ شده بود، یک‌باره ورق برگشت و صفحه عوض شد... فریادها بلند شد که محدودیت‌ها را بردارید تا دل‌ها آرام گیرد و نظم اجتماعی برقرار گردد[۷۰]. تمایل به غریزه جنسی هم همانند امیال طبیعی دیگر انسان، اگر زمینه مساعدی پیدا کند در هیچ حدی متوقف نمی‌شود و به دنبال آن هرج و مرج، بی‌بند و باری، فحشا و کشتن عشق واقعی پدیدار می‌گردد. اسلام با اصل ارضای جنسی مخالف نیست[۷۱].

هدف و چشم‌انداز

آزادی در عرصه‌ها و اقسام مختلف آن از آرمان‌های بشر است که همه در دست‌یابی به آن می‌کوشند. اما این سؤال اساسی مطرح می‌شود که آیا آزادی به تنهایی مطلوب و هدف نهائی انسان به شمار می‌آید؟ یا اینکه انسان می‌خواهد در پرتو آزادی به غایت و مطلوب دیگری دست یابد؟ دو دیدگاه در پاسخ به این سؤال وجود دارد. یکی، لیبرالیسم است و دیگری، سوسیالیسم. لیبرالیست‌ها آزادی را هدف و غایت تلقی می‌کنند. سوسیالیسم برخلاف لیبرالیسم، آزادی‌های جامعه را بر آزادی‌های فرد ترجیح می‌دهد.

اما برای پاسخ سوال فوق و شناخت گوهر حقیقت در هدف یا وسیله‌انگاری آزادی، نخست باید متعلق آزادی یعنی «انسان” معنا و تبیین شود، چرا که سؤالی نه از مطلق آزادی، بلکه از آزادی انسان است[۷۲].

ارکان و مؤلفه‌ها

آزادی، از دو رکن بسیار مهم تشکیل شده است: نخست، عصیان و تمرد و دیگری تسلیم و انقیاد. آزادی بدون عصیان و تمرد، رکود و اسارت است و بدون تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، هرج و مرج است[۷۳]. نخستین شعار اسلام، یعنی ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ متضمن و مشتمل است بر سلب و ایجاب، نفی و اثبات، عصیان و تسلیم، بندگی و آزادی، ولی نه به صورت دو شیء جداگانه، بلکه به صورت دو شیء وابسته به یکدیگر که هیچ کدام بدون دیگری امکان‌پذیر نیست[۷۴]. نخستین نفخه آزادی اسلام به وسیله همین جمله دمیده شد و روح آزادی‌خواهی، آزاداندیشی و آزادمنشی را بر جان و دل آدمیان جاری ساخت[۷۵].

راهبرد و شیوه‌های تحقق

تحقق آزادی مستلزم در پیش گرفتن راهبرد و شیوه‌های خاصی است. این راهبردها و شیوه‌ها، برخاسته از مبانی و بنیان‌های آزادی در اسلام است. تکیه بر تعالیم آسمانی، مهم‌ترین راهبرد و باورمندی، قانونمندی، فرهنگ‌سازی و فرایندسازی را مهمترین شیوه‌ها در مسیر تحقق آزادی قلمداد نمود.

  1. تکیه بر تعالیم اسلامی: آزادی از بنیادهای دین اسلام است[۷۶] و خداوند نیز سلطه غیر مسلمان را برای مسلمانان قرار نداده و سلطه و چیرگی به جامعه مسلمانان، امری ناروا و مانع تحقق آزادی است[۷۷]. دین اسلام که جامع احکام برای تمام زوایای زندگی بشری است، به مسئله آزادی نیز توجه داشته و در پرتو توجه به مفاهیم و احکام است که انسان‌ها می‌توانند آزاد باشند[۷۸] و تحت تأثیر و تسلیم هیچ قدرتی قرار نگیرند و از آزادی خود در برابر بیگانگان دفاع کنند[۷۹]. از این‌رو، تبعیت و تکیه بر قوانین و دستورات اسلامی که مترقی‌ترین دستورات است، مهمترین راهبرد در تحقق آزادی است[۸۰].
  2. باورمندی: نخستین شیوه تحقق آزادی، باور به انحصار بندگی خدا و آزادی در برابر دیگران است. اعتقاد به اینکه انسان تنها بنده خداست و جز او هیچ‌کس حق سلطه بر انسان را ندارد، پیش‌شرط آزادی حقیقی انسان است. طبق اصل توحید، سلطه فردی بر فرد دیگر نفی شده و آزادی و برابری جوامع جز در پرتو قوانین الهی صورت نمی‌گیرد[۸۱]. حکومت جامعه توحیدی، حاکمیت الله است و با حاکمیت غیر خدا (نفس، شیطان و...)، منافات دارد[۸۲] و راه تصرف آزادی حقیقی، در گرو رهایی از حب نفس و چنگال شهوت و دل سپردن به عبودیت حق است[۸۳]. بنابراین، انسانی که به توحید و بندگی خداوند اعتقاد دارد، از آزادی خود مواظبت می‌کند و در این صورت، آزادی انسان در سایه توحید تحقق می‌یابد.
  3. قانون‌مندی: قانون‌مندی یکی از مهمترین شیوه‌های تحقق آزادی به حساب می‌آید. قانون‌مندی مردم، احزاب، گروه‌ها و حاکمان مهمترین عامل زمینه‌ساز تحقق آزادی در جامعه است. از این دیدگاه، اگر همه اشخاص، گروه‌ها و نهادها در برابر قانون خاضع باشند و آن را محترم بشمارند، هیچ اختلافی پیش نمی‌آید[۸۴] و در نتیجه همگان به حقوق اساسی خود دست یافته، آزادی همگان تحقق می‌یابد[۸۵]. اگر بی‌قانونی در جامعه‌ای رایج شد، مصالح مردم پایمال شده و راه برای تسلط زورگویان باز خواهد شد[۸۶]. قانون‌گذاری تسهیل‌کننده آزادی و رعایت قانون موجبات کنار رفتن دیکتاتوری و تحقق آزادی را در جامعه فراهم می‌سازد و به همین دلیل، قانون از جایگاه محوری در جامعه برخوردار بوده؛ چرا که قانون در تمام امور کشور یک شاخص، یک محور و یک فصل الخطاب محسوب می‌شود[۸۷].
  4. فرهنگ‌سازی: انسان موجودی است اجتماعی که از بدو تولد تا پایان زندگی، از محیط اجتماعی کوچک خانواده پای را فراتر نهاده و به فضای بیرونی و وسیع جامعه قدم می‌گذارد و در تعامل با انسان‌ها رشد می‌کند، تکامل می‌یابد، فرهنگ‌پذیری دارد و شخصیت می‌یابد. انسان‌ها با هدایت غرایز خود می‌توانند به طور آگاهانه و حساب شده راه خود را انتخاب کنند به طوری که آزادی نقش مهمی در شخصیت انسان داشته و هستی انسان با آزادی انفکاک‌ناپذیر است. این آزادی و انتخاب آزادانه است که می‌تواند زندگی و شخصیت آدمی را انسانی و الهی کند[۸۸]. انتقاد و نقدپذیری از اصول اساسی یک جامعه آزاد است. دین اسلام، دین آزادی است و در پرتو جامعه اسلامی و مهذب و دارای تعلیم و تربیت صحیح است که به انسان‌ها، شخصیت و آزادی خود آگاهانه داده خواهد شد[۸۹].
  5. فرایندسازی: فرایندسازی، فعالیت‌های مرتبط و متوالی برای رسیدن به محصول خاص است. به طوری که فعالیت‌هایی چون باورمندی و قانون‌مندی و فرهنگ‌سازی از شیوه‌های دستیابی به محصول آزادی است. طبق فرایند معقول و منطقی، اداره امور اجرایی توسط قوه مجریه و در مرحلۀ قانون‌گذاری، توسط قوه مقننه و در مرحله نظارت بر عملکردها و تعقیب متخلفان از قانون و احقاق حق و جلوگیری از ظلم، توسط قوه قضاییه محقق می‌شود[۹۰].[۹۱]
  6. ارتقای سطح شعور عمومی: یکی از مؤثرترین راه‌های تحقق آزادی، ارتقای سطح شعور عمومی و آگاهی مردم است. البته ارتقای سطح ادراک و شعور عمومی طبقه فاقد آزادی نمی‌تواند در تحقق و تضمین آزادی به تنهای دخلی داشته باشد اگر چه می‌تواند مؤثر باشد. به همان نسبت که سطح فکر سلب‌شوندگان آزادی افزایش یافته است، سطح فکری سلب‌کنندگان و ابزارهای سلب آزادی نیز افزایش یافته است. لازمه انسانیت و میختار و آزاد بودن انسان این است که امکان انحراف و ظلم از او گرفته نشود. از آنجا که بشر از علم به عنوان ابزاری برای مقاصد استفاده می‌کند، اگر انسان در پی آزار و سلب امنیت و آزادی دیگران باشد، علم نه تنها او را منصرف نمی‌کند و نمی‌تواند بکند، بلکه علم خود ابزاری در دستان او می‌شود تا به نحو مؤثرتری بر سوءاستفاده خود بیفزاید[۹۲]. با این وضعیت، می‌بایست با تأکید بر علم و آگاهی به عنوان عنصری مهم، بر عناصر پرنفوذ دیگری نیز در این زمینه تأکید کرد تا بتوان به تحقق آزادی در جامعه امید بست[۹۳].

آسیب‌ها و چالش‌های فراروی آزادی

آزادی همچون دیگر مقوله‌های اساسی با آسیب‌ها و چالش‌هایی روبه‌روست که ناشی از عدم رعایت حدود آزادی در عرصه اجتماعی است. مهمترین این آسیب‌ها و چالش‌ها عبارت‌اند از:

  1. هرج و مرج: از آنجا که آزادی و امنیت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، تحقق آزادی بدون توجه به امنیت، می‌تواند چالش‌های امنیتی در جامعه به‌وجود آورد و هرج‌و‌مرج و ناامنی بزرگ‌ترین خطر در برابر آزادی است[۹۴]. آزادی در جامعه نباید به هرج‌ومرج بیانجامد و نباید از این آزادی که وجود دارد، کسانی برای متشنج کردن فضا استفاده کنند[۹۵].
  2. تفرقه: یکی دیگر از آسیب‌های آزادی، مخدوش شدن وحدت جامعه و پیدایش تفرقه در آن جامعه است. به همین دلیل، آزادی در حکومت اسلامی نباید به وحدت جامعه آسیب برساند. در این اندیشه، وجود آزادی ممکن است سوء استفاده‌هایی نیز به همراه داشته باشد[۹۶]. یکی از این سوء استفاده‌ها، "دنبال کردن خط ایجاد اختلاف و تفرقه" در جامعه است[۹۷].
  3. توطئه: چنانچه از فضای آزاد جامعه، در جهت توطئه علیه مصالح جامعه استفاده شود، آزادی با آسیب جدی روبه‌رو می‌گردد. به همین دلیل، از این دیدگاه، آزادی بیان و قلم و عقیده برای همگان وجود دارد؛ ولی مردم توطئه را هرگز اجازه نمی‌دهند[۹۸]. چنین عملی خیانت به ملت تلقی شده و قابل پذیرش نخواهد بود[۹۹].
  4. قانون‌شکنی: در اندیشه اسلام، آزادی در حدود قانون است[۱۰۰]. یکی از آسیب‌هایی که در خصوص استفاده از آزادی در جامعه قابل طرح است، سوء استفاده از آن و عدم رعایت قوانین و مقررات در جامعه به بهانه آزادی است[۱۰۱]. عدم استفاده صحیح از آزادی و نادیده گرفتن قوانین و مقررات در پرتو آزادی، ضربات زیادی به جامعه وارد می‌سازد و در این صورت آزادی، ضرر زننده به منافع جامعه تلقی می‌گردد[۱۰۲].
  5. فساد و انحرافات اجتماعی: بروز فساد و انحرافات اجتماعی یکی از آسیب‌های فراروی آزادی به شمار می‌آید. از این‌رو، فساد و انحرافات، مرز بهره‌برداری از آزادی در جامعه دانسته می‌شود. اسلام آزادی را به رسمیت می‌شناسد، اما آزادی بی‌بندوباری را خیر[۱۰۳]. به دیگر سخن، اسلام مخالف فساد است و همه آزادی‌هایی را که به فساد منجر نشود پذیرفته است[۱۰۴]. درحالی که در فرهنگ غربی، آزادی شهوات جنسی یک امر مباح و مجاز و بی‌قید و شرط دانسته می‌شود[۱۰۵]، در اسلام، خویشتن‌داری در مقابل چیزی که به آن آزادی جنسی گفته می‌شود، مورد تأکید قرار می‌گیرد[۱۰۶].
  6. ترویج باطل و تحریف عقاید: آزادی نزد سلطه‌گران و بیگانگان، ایجاد خفقان، وحشت و قلدری و دست‌اندازی بر جوامع دیگر است[۱۰۷]. تحریف حقایق و تحمیل آراء و عقاید و نشر اکاذیب به اسم آزادی بیان، ممنوع است[۱۰۸].
  7. فتنه‌گری: آزادی به غیر از فتنه است و چه بسا کسانی که به اسم استفاده از آزادی، جهت تخریب نظام و ضرر به ملت و مصالح آن، به فتنه‌گری و توطئه‌پردازی پرداخته‌اند؛ چنین عملی برخلاف اصول آزادی است[۱۰۹].
  8. بی‌بندوباری اخلاقی: آزادی مطلوب در پرتو اسلام و ارزش‌های اسلامی شکل می‌پذیرد. بدین ترتیب بی‌بندوباری، فرهنگ برهنگی، فحشا و آزادی‌های نامشروع جنسی و فساد اخلاقی مصادیق آزادی غربی است که عامل آن دور ماندن از دست مایه‌های دین و معنویت است[۱۱۰]. در جایی که گستردگی آزادی بیان، موجب ضرر جامعه و حقوق و آبروی افراد و اخلال در اصول اخلاقی و انسانیت انسان شود، این عمل، مورد پذیرش اسلام نیست[۱۱۱].
  9. نفوذ بیگانگان: آزادی نقطه مقابل سلطه است و ملتی که آزاد است دست اجانب را از استیلای بر جامعه خود، کوتاه خواهد ساخت و چنانچه جامعه‌ای نتواند آزادی خود را حفظ کند، راه را برای نفوذ بیگانگان باز خواهد ساخت[۱۱۲].

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  2. سوره زمر، آیه ۱۸؛ سوره شوری، آیه ۱۵.
  3. سوره بقره، آیه ۲۳.
  4. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۷۹.
  5. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۸۶.
  6. حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۱، ص ۸۹.
  7. هادی اکبری، فاطمه پهلوان‌پور، آزادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۲.
  8. محمد محمدرضایی، «آزادی از دیدگاه کانت»، مجله نامه مفید، ۱۳۸۰ش، شماره ۲۵، ص۱۲۴.
  9. فرهنگ رجایی، در آزادی، به بهانه درگذشت آیزیا برلین، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۱۲۵ ـ ۱۲۶، ۱۳۷۶ش، ص۲۲.
  10. محمدتقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۳۶۳.
  11. علی شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ص۲۵۳ ـ ۲۵۴.
  12. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۱۳۹.
  13. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  14. فرانس روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، ص۱۵۶ - ۱۶۸؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۳۰۷- ۳۰۹.
  15. سید محمد باقر صدر، نقش پیشوایان شیعه در بازسازی جامعه اسلامی و آزادی در قرآن، ترجمه علی اسلامی، ص۲۴.
  16. سوره قیامت، آیه ۵؛ سوره جاثیه، آیه ۲۳.
  17. عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۸۹ ـ ۱۹۰.
  18. سوره انسان، آیه ۳؛ سوره اسراء، آیه ۱۸-۲۰.
  19. سوره انفال، آیه ۲۹؛ سوره تغابن، آیه ۱۶.
  20. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۴۲- ۴۴۳.
  21. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۳۰۶.
  22. میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌؛ حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۱۳۶.
  23. علی شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ص۱۱۷.
  24. عبدالوهاب فراتی، «آزادی در اندیشه امام خمینی»، مجله حکومت اسلامی، شماره ۱۲، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۴.
  25. سیدعبدالقیوم سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، ص۱۰۱؛ عماره، ص۱۷ ـ ۲۹؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۲۵-۵۲۷.
  26. فرانس روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، ص۱۹.
  27. قاضی عبدالجبار همدانی، المغنی فی ابواب التوحید والعدل، تحقیق جورج قنواتی، ج۸، ص۳.
  28. فرانس روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ترجمه منصور میراحمدی، ص۲۲۱.
  29. موسی نجفی، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج۱۰ (شیخ فضل الله نوری)، به کوشش علی اکبر علیخانی و همکاران، ص۹۹-۱۰۰.
  30. مقصود فراست‌خواه، سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیردینی)، ص۳۵۹ – ۳۷۰.
  31. موسی نجفی، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج۱۰ (شیخ فضل الله نوری)، به کوشش علی اکبر علیخانی و همکاران، ج۱۰، ص۹۹.
  32. میرزای نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، تصحیح و تحقیق سیدجواد ورعی، ص۷۰-۷۲ و ۸۴ – ۸۵.
  33. محمود منصورنژاد، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج۱۱ (میرزای نایینی)، به کوشش علی اکبر علیخانی و همکاران، ص۶۵.
  34. فاضل قانع، حمید، مقاله «آزادی»، دانشنامه امام خمینی، ج۱.
  35. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۱۱۷.
  36. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۳۵.
  37. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۴۴۲.
  38. سیدمحمدجواد غروی، مبانی حقوق در اسلام، ص۳۲۴.
  39. سوره اعراف، آیه ۵۴.
  40. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص۱۰۹ و ۱۱۳؛ شرح چهل حدیث، ص۵۳.
  41. منصور میراحمدی، «رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام خمینی»، امام خمینی و حکومت اسلامی، فلسفه سیاسی (۱)، ص۴۹۲.
  42. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۰.
  43. منصور میراحمدی، «رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام خمینی»، امام خمینی و حکومت اسلامی، فلسفه سیاسی (۱)، ص۴۹۳.
  44. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۰.
  45. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۶۵.
  46. «و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  47. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم ص ۴۲.
  48. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۸۱.
  49. مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، ص۱۸.
  50. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۱۶.
  51. مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج، ص۲۴-۳۳.
  52. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۲۲.
  53. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر، ۳۰/۷/۱۳۷۶.
  54. حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۱۷۵.
  55. مبسوط در ترمینولوژی، ج۱، ص۲۴.
  56. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۲۸.
  57. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص۲۲-۲۷.
  58. فاضل قانع، حمید، مقاله «آزادی»، دانشنامه امام خمینی، ج۱؛ لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۵۶؛ میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۱۰؛ حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۱۵۳.
  59. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۲-۵۹.
  60. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۷.
  61. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۶۱.
  62. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۱۰۱؛ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۲۶.
  63. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۲۴؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۳۱.
  64. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۴۷-۵۵.
  65. حسن‌زاده، علی، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۸۰۳؛ میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۹.
  66. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۲-۵۹؛ میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۱۰.
  67. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۳۱.
  68. مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۸۱۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۸-۳۷.
  69. کوشا، محمد علی، مقاله «آزادی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۳-۴۵.
  70. مطهری، اخلاق جنسی از نظر امام و غرب، ص۶۳.
  71. حسن‌زاده، علی، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۸۰۷.
  72. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۴۸.
  73. یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۷ و ۱۱۷.
  74. مطهری، مرتضی، یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۷.
  75. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۲۱.
  76. امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۲۴۲.
  77. امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۷.
  78. امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۲۴، ۱۳۵.
  79. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۴۷.
  80. امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۲۱۹.
  81. انصاری، حمید، حدیث بیداری، ص۱۷۶-۱۷۷.
  82. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۱.
  83. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹، ۱۲، ۱۴؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۵۵.
  84. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۴.
  85. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۵.
  86. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۳/۴/۱۳۸۴.
  87. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۳/۴/۱۳۸۸.
  88. حسینی بهشتی، سید محمد، نقش آزادی در تربیت کودکان، ص۱۵۵-۱۵۸.
  89. ر.ک: حسینی بهشتی، سید محمد، نقش آزادی در تربیت کودکان، ص۱۶۰-۱۶۲؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۳.
  90. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۸/۸/۱۳۸۰؛ ۲۶/۹/۱۳۸۲.
  91. میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۲۰ ـ ۲۳.
  92. مطهری، مرتضی، یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۰-۶۲.
  93. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۶۵.
  94. امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۱۴۵.
  95. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۴/۱/۱۳۷۷.
  96. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴۱، ۳۴۳.
  97. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۲۷/۱/۱۳۷۷.
  98. امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۲۶۲؛ ج۱۲، ص۳۲۴.
  99. امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۳۶۲.
  100. امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۹.
  101. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۱۱/۵/۱۳۸۰.
  102. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۵.
  103. امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۶۵؛ حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۹.
  104. امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۹، ۳۵۴، ۵۱۵-۵۱۷.
  105. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۱۰/۱/۱۳۶۹؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۸۲.
  106. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۴/۱۰/۱۳۷۰؛ ۲۱/۴/۱۳۹۱.
  107. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۲۳، ۱۲۵.
  108. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۱۰/۶/۱۳۷۸.
  109. حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۴/۱۲/۱۳۷۰؛ ۲۴/۶/۱۳۷۷.
  110. امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۹۷، ۳۳۹، ۳۵۴، ۵۱۵-۵۱۷؛ ج۹، ص۸۲؛ حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۱۵/۹/۱۳۶۸؛ ۱۰/۱/۱۳۶۹؛ ۲۳/۲/۱۳۷۹.
  111. ر.ک: امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۵۲۰؛ ج۶، ص۲۷۷؛ حسینی خامنه‌ای، سید علی، بیانات، ۳۰/۶/۱۳۸۷.
  112. میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۲۴ـ ۲۹.