اخلاص: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اخلاص در قرآن]] - [[اخلاص در حدیث]] - [[اخلاص در فقه اسلامی]] - [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] - [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]] - [[اخلاص در معارف و سیره نبوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره علوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره حسینی]] - [[اخلاص در معارف و سیره سجادی]] - [[اخلاص در معارف و سیره رضوی]] - [[اخلاص در عبادت]] - [[اخلاص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اخلاص در قرآن]] | [[اخلاص در حدیث]] | [[اخلاص در نهج البلاغه]] | [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] | [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اخلاص (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''"اخلاص"''' به‌معنای [[پاک]] شدن و سالم گشتن از آمیختگی است و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن [[نیّت]] از غیر [[خدا]] و انجام دادن عمل برای خد‌است. این موضوع در [[آیات]]<ref>مانند: سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛  سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref> و [[روایات ]] مطرح شده و در [[آموزه‌های اسلامی]]، اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه [[تقرّب]] به اوست که آثار فراوانی همچون: نداشتن [[ترس]] و [[اندوه]] در [[قیامت]]؛ [[فلاح]] و [[رستگاری]] و ... است.
*[[خالص]] ساختن، عبادت‌ها و عمل‌ها را از نیّت‌های غیرالهی [[پاک]] ساختن. آنچه به [[عبادت]] و [[کار خیر]] افراد، قیمت و [[ارزش]] می‌دهد آن است که برای [[خدا]] و برای [[تقرّب]] به او باشد، نه به قصد [[ریا]]، [[تظاهر]]، [[خودنمایی]] و [[فریب]] [[مردم]]. اگر عبادت‌هایی مانند [[نماز]]، [[حج]]، [[روزه]] گرفتن ریایی انجام گیرد [[باطل]] است و [[خدا]] آن را نمی‌پذیرد.
*[[خداوند]] در [[قرآن]] از کسانی یاد می‌کند که مُخلص بوده‌اند و همه را در معرض [[فریب]] [[شیطان]] می‌داند مگر آنان که [[اخلاص]] داشته باشند:{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref> «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد مگر از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
*خالص‌سازی عمل و [[عبادت]] و [[کارهای نیک]] از انگیزه‌های غیر [[الهی]] بسیار دشوار ولی بسیار با [[ارزش]] است.
*[[خداوند]] به [[خالصان]] و [[مخلصان]] [[پاداش]] بزرگ می‌دهد و آنان را [[مقرّب]] درگاه خویش می‌سازد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)| فرهنگ‌نامه دینی]]، ص:۲۰.</ref>.
*[[خلوص]]، بدون تردید سرّی از [[اسرار الهی]] است، که [[حضرت حق]] آن را تنها برای آن کس که در میان [[بندگان]] خود برگزیند، افشا می‌نماید. [[خلوص]] ملکه‌ای است که موجب می‌شود تا آنکه از آن بهره‌مند است، در یاد خود تنها [[حضرت حق]] را داشته و وجود خویش را از غیر او بپیراید؛ او خود در این رابطه می‌فرماید: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوش‌رنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>؛ و باز می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۹.</ref>.


==تذکر چند نکته مهم==
== معناشناسی ==
===نکته نخست===
«اخلاص» از ریشه [[خلوص]] و خلاص به‌معنای [[پاک]] شدن و سالم گشتن از آمیختگی است<ref>لسان العرب، ج۳، ص‌۱۷۳، "خلص"؛ ترتیب‌العین، ج‌۱، ص۲۳۷، "خلص".</ref>. [[خالص]]، کالایی را گویند که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و معنایی نزدیک به "صافی" دارد، با این تفاوت که صافی به جنسی نیز که از همان ابتدا با چیزی آمیخته نبوده اطلاق می‌شود؛ ولی خالص، جنسی است که پس از امتزاج با چیز دیگر، خواه پست‌تر باشد یا نه، پاک و ناخالصی آن زدوده شود<ref>مفردات، ص‌۲۹۲؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ مقاییس‌ اللغه، ج‌۲، ص‌۲۰۸، "خلص".</ref>. لغویان برای خلوص، معانی دیگری نیز بر شمرده‌اند؛ مانند رسیدن، [[نجات]] یافتن، [[کناره‌گیری]] کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن که در هر یک از این معانی، به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد<ref>تاج‌العروس، ج‌۷، ص‌۵۶۲؛ لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴، "خلص".</ref>.  
*مسأله [[خلوص]]، در شمار مسائلی است که به‌دست آوردن آن در عین مشکل بودن، سخت آسان می‌نماید؛ چه از سویی با توجه به آنکه تعدّد انگیزه‌ها نمی‌تواند [[مانع]] از [[خلوص]] باشد، می‌توان آن را آسان برشمرد؛ و از سویی دیگر با توجه به [[وحدت]] انگیزه، تحصیل آن سخت مشکل است، و در هر عصر تنها فرادست افرادی انگشت‌شمار خواهد آمد.
*توضیح آنکه انجام هر فعلی با [[نیّت]] آنکه برای [[خداوند]] صورت گیرد، ولی در عین حال انگیزه‌ای دیگر- همچون طلب [[دنیا]] یا طلب [[آخرت]] - نیز در کنار آن باشد، آسان بوده گذشته از عموم [[مردمان]]، حتّی شماری از [[خواص]] نیز در [[زندگی]] خود، همین‌گونه [[رفتار]] می‌کنند؛ امّا انجام کاری فقط و فقط با [[نیّت]] و انگیزه [[الهی]] - بدون آنکه انگیزهای دیگر در کنار آن قرار گیرد- در نهایت صعوبت است؛ به‌ویژه آنکه اگر سالک [[مسیر کمال]]، تنها به ذات او - جلَّ وعلا! - توجّه کرده حتی از توجه به اسماء و صفات او نیز بازماند؛ و یا [[برتر]] از آن، در پی آن باشد که حتّی تقرُّب به او و [[رضایت]] او را نیز در نظر نیاورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۳.</ref>.
*به عبارت دیگر، انجام کار بدان قید که فقط و فقط برای او انجام گیرد، و فاعل تنها عبودیّت خود و [[مولی]] بودنِ [[مولی]] را در نظر آورد و به چیزی دیگر - همچون [[رضایت]] او، [[تقرّب]] به او، [[عظمت]] او، و تحصیل بهشتش - نظری نداشته باشد.
*این مسأله، به تحمّل ریاضت‌های بسیار سنگین [[دینی]] و طی نمودن منازل هفت‌گانه، به‌همراه [[فضل]] و [[لطف الهی]] [[نیازمند]] است؛ که اگر این شرایط در کسی جمع شد، می‌تواند در چنان درجه‌ای از [[خلوص]] قرار گیرد؛ [[حضرت]] [[حق]] خود می‌فرماید:{{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>.
*با این سخن، خواننده ارجمند می‌تواند میان اقوال گوناگونی که در این مسأله ارائه شده است، جمع نماید:
*سخن کسانی که انجام خالصانه [[اعمال]] را ساده برشمرده‌اند؛
*و سخن کسانی که این مطلب را سخت مشکل - و بلکه ناممکن! - دانسته‌اند؛ چه گروه اوّل به انجام عمل به‌همراه انگیزه‌های دیگر نظر داشته‌اند، و گروه دوّم تنها به انجام آن بدون انضمام دیگر انگیزه‌های [[دنیوی]] و [[اخروی]]، نظر انداخته‌اند.
*بررسی بیشتر در این مسأله، با مراجعه به کتاب [[شریف]] "بحار الأنوار"<ref>بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۸۵ - ۱۹۸؛ ۲۳۴ - ۲۳۹.</ref>، و توجّه به آنچه گذشت، میسّر می‌گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۴.</ref>.
===نکته دوّم===
*فواید [[خلوص]] برای [[دنیا]] و [[آخرت]] سالکان، بسیار است؛ و [[گمان]] نمی‌کنم که هیچ یک از [[فضائل]] از فوایدی بیشتر و نتایج درخشان‌تر از [[خلوص]]، برخوردار باشد. بلکه می‌توان گفت که هیچ [[فضیلت]] دیگری، با این [[فضیلت]] قابل [[قیاس]] نیست.
*فراتر از این، می‌توان ادّعا نمود که تمامی دیگر [[فضائل]]، بر این [[فضیلت]] متوقّف است؛ و تحصیل آن وابسته به به‌دست آوردن این [[فضیلت]] می‌باشد: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوش‌رنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>.
*چه، هرچه به این رنگ در آید، به همان اندازه که این رنگ را پذیرفته است از [[عظمت]] و فواید گوناگون بهره‌مند می‌شود؛ حال این رنگ‌پذیری به هر اندازه شدیدتر شود، [[عظمت]] آن و فواید آن نیز بیشتر خواهد شد. این مطلب تا بدانجا پیش خواهد رفت، که حتّی ممکن است آنچه از نظری دیگر عادی جلوه می‌کند، از عظمتی بهره‌مند شود که [[حضرت]] [[حق]] - جلَّ وعلا! - در خصوص آن، آیه‌ای و یا سوره‌ای نازل فرماید.
*نمونه را، آیا [[ارزش]] مادّی غذایی که [[اهل بیت]]{{عم}} در سه شب پیاپی به [[مستمندان]] بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان [[ارزش]] مادّی چشمگیری نبوده است که [[حضرت]] [[حق]] درباره آن [[سوره انسان]] را نازل فرماید، امّا درجه [[خلوص]] [[حضرت]] زهرای مرضیه{{س}} و [[خانواده]] گرامی گران‌سنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سوره‌ای درباره آن نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۵.</ref>.
*قرار گرفتن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در بستر [[رسول خدا]]{{صل}} در شب [[هجرت]] نیز، این‌چنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا [[اخلاص]] ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد به‌واسطه آن، سر فخر بر [[آسمان]] هفتم می‌سایند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد » سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>
*[[آیه ولایت]] نیز داستانی همین‌گونه دارد. [[نور]] و جلال این [[آیه]]، به‌گونه‌ای است که هیچ [[آیه]] دیگری در این [[کتاب آسمانی]] هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در [[قرآن کریم]] ندارد. [[شیعه]] و [[سنّی]] همگی هماوایند که این [[آیه]] در ماجرای [[بخشش]] انگشتری در میان [[نماز]]، در [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ با آن وجود که این انگشتر به‌حسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد [[ارزش]] داشت، چه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} -گذشته از [[زهد]] دائمی بی‌نظیرشان-، در آن روزگار از تمکّنی بهره‌مند نبوده‌اند که انگشتری گران‌بها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بی‌پایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی [[خراج]] [[شام]] دانسته‌اند! - یا بر پایه [[جهل]] آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با [[مقام امامت]] کبری.
*آری! این [[خلوص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری.
*در مقابل امّا، هر فعلی که از چنان رنگی رنگ نپذیرد، هیچ قیمتی نخواهد داشت؛ بلکه [[خاک]] از آن پرارزش‌تر است هرچند به حسب ظاهر از قیمتی گران برخوردار باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۶.</ref>.
*در این رابطه، توجّه به این [[حدیث نبوی]] [[شریف]] کافی است: "اوّلین کسانی که در [[قیامت]] به حساب فراخوانده می‌شوند، مردی است که [[قرآن]] را جمع و حفظ کرده، و مردی که در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیده، و مردی که از [[ثروت]] زیادی برخوردار بوده است. [[خداوند]] در آن صحنه به قاری [[قرآن]] می‌فرماید: آیا آنچه بر پیامبرم نازل کردم را به تو نیاموختم؟ پاسخ می‌دهد: بله ای [[پروردگار]]! [[خداوند]] می‌فرماید: با آنچه به تو آموختم چه کردی؟ پاسخ می‌دهد: خدایا! در میانه شب و دو سوی روز برخاستم، امّا [[خداوند]] می‌فرماید: [[دروغ]] می‌گویی و [[ملائکه]] نیز گویند: [[دروغ]] می‌گویی، در این حال [[خداوند]] می‌فرماید: می‌خواستی که [[مردمان]] بگویند: فلان کس قاری [[قرآن]] است!، آنان نیز گفتند و تو به [[هدف]] خود رسیدی!. آنگاه مرد ثروتمند را حاضر می‌کنند. [[خداوند]] به او می‌فرماید: آیا تو را در [[ثروت]] قرار ندادم تا آنکه به هیچ‌کس [[نیازمند]] نشوی؟ آن مرد پاسخ مثبت می‌دهد، [[حضرت]] [[حق]] می‌فرماید: تو با آنچه به تو بخشیدم چه کردی؟ پاسخ می‌دهد: من همواره از خویشانم تفقّد می‌کردم و به آنان [[نیکی]] می‌کردم، [[خداوند]] پاسخ می‌دهد: [[دروغ]] می‌گویی و [[ملائکه]] نیز می‌گویند: [[دروغ]] می‌گویی، تو فقط می‌خواستی که [[مردمان]] تو را [[بخشنده]] بدانند، به این [[هدف]] خود هم رسیدی!. آنگاه آن کس که در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیده است را حاضر می‌نمایند. [[حضرت]] [[حق]] از او می‌پرسد: چه کردی؟ پاسخ می‌دهد: تو امر نمودی که در راهت [[جهاد]] کنند، من نیز آن [[قدر]] [[جهاد]] کردم که سرانجام در این راه کشته شدم، [[خداوند]] می‌فرماید: نه! تو [[اراده]] کردی که [[مردمان]] تو را [[شجاع]] و بی‌پروا بدانند، و این‌گونه هم شد!. آنگاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: اینان خَلقی هستند که [[خداوند]] به‌واسطه آنها [[آتش]] جهنّم را بر می‌افروزد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ أَوَّلَ‌ مَنْ‌ يُدْعَى‌ يَوْمَ‌ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ جَمَعَ الْقُرْآنَ وَ رَجُلٌ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ رَجُلٌ كَثِيرُ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَارِي أَ لَمْ أُعَلِّمْكَ مَا أَنْزَلْتُ عَلَى رَسُولِي فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ مَا عَمِلْتَ فِيمَا عَلِمْتَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ قُمْتُ بِهِ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّمَا أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ قَارِئٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِصَاحِبِ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَ لَمْ أُوَسِّعْ عَلَيْكَ الْمَالَ حَتَّى لَمْ أَدَعْكَ تَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ فَمَا عَمِلْتَ بِمَا آتَيْتُكَ قَالَ كُنْتُ أَصِلُ الرَّحِمَ وَ أَتَصَدَّقُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ جَوَادٌ وَ قَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِالَّذِي قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقُولُ اللَّهُ مَا فَعَلْتَ فَيَقُولُ أَمَرْتَ بِالْجِهَادِ فِي سَبِيلِكَ فَقَاتَلْتُ حَتَّى قُتِلْتُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ شُجَاعٌ جَرِي‌ءٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أُولَئِكَ خَلْقُ اللَّهِ تُسْعَرُ بِهِمْ نَارُ جَهَنَّمَ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۷-۲۵۸.</ref>.
*کوتاه سخن آن که، [[خلوص]] مقامی [[عالی]] و شامخ است، که تمامی خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] در آن جمع شده؛ و [[صاحب]] آن را مقامی خاص است، که هر [[قدر]] بر [[خلوص]] خود بیفزاید، از مقامی عالی‌تر بهره‌مند می‌شود.
*[[امام]] عسگری{{ع}} می‌فرمایند: "اگر تمامی [[دنیا]] فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که [[خداوند]] را با خلوصْ [[عبادت]] می‌کند، باز می‌پندارم که در [[حق]] او کوتاهی کرده‌ام؛ و باز اگر [[کافر]] را از آن یک لقمه بازدارم تا از [[گرسنگی]] و [[تشنگی]] بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه [[آب]] به او بنوشانم می‌پندارم که [[اسراف]] کرده‌ام" <ref>{{متن حدیث|لَوْ جَعَلْتُ‌ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً وَ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.</ref>. این [[روایت]]، به‌خوبی نشان می‌دهد که [[امام]] عسگری{{ع}}، [[خلوص]] را هم‌ارزش با تمامی [[دنیا]] دانسته‌اند، و بهره‌مندان از [[خلوص]] را ارزشمندتر از [[دنیا]].
*[[روایات]] بسیاری از [[اهل‌ بیت]]{{ع}} وارد شده، که بر اساس آن، هرکس تنها مدّتی کوتاه از [[خلوص]] در [[افعال]] و اقوال برخوردار شود، به [[مقام]] فرقان [[الهی]] و تجلیه به صفات او نائل می‌شود. این [[حدیث]] معروف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در همین شمار است: "هرکس [[چهل]] روز برای [[خداوند متعال]] [[اخلاص]] ورزد، [[خداوند]] چشمه‌های [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری می‌سازد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ‌ أَخْلَصَ‌ لِلَّهِ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ‌ يَنَابِيعَ‌ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>.
*[[روایات]] بسیاری نیز دلالت بر آن دارد، که خلوصْ خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را از پی خواهد داشت؛ در شمار این [[روایات]]، [[حدیث]] منقول از سیّد [[زنان]] عالم [[حضرت]] زهرای اطهر{{س}} است: "هرکس که [[عبادت]] [[خالص]] خود را به سوی [[خداوند]] فرستد، [[خداوند]] [[بهترین]] چیزی که [[مصلحت]] اوست را به سویش نازل می‌کند" <ref>{{متن حدیث|مَنْ‌ أَصْعَدَ إِلَى‌ اللَّهِ‌ خَالِصَ‌ عِبَادَتِهِ، أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ‌ إِلَيْهِ‌ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ‌}}؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۹.</ref>.
===نکته سوّم===
*به‌دست آوردن این [[فضیلت]] بزرگ نیز همچون تحصیل دیگر [[فضائل]]، از راه ویژه خود ممکن است. ما در مجلّد اوّل این کتاب، از این راه سخن داشتیم. در اینجا تنها اضافه می‌کنیم که تحصیل این [[فضیلت]]، به طیّ منازل هفت‌گانه وابسته است؛ و تنها سالکی که این منازل را طی نماید، می‌تواند به این [[سعادت]] مفتخر شود. شاید تأکید بسیاری که بر این مطلب در [[روایات]] ما آمده است، با توجّه به همین اهمیّت [[اخلاص]] باشد، چه ممکن است سالکان کوی کمال با توجّه به صعوبت طی منازل هفت‌گانه، از رسیدن به آن دست بازکشند و خود را از آن [[ناتوان]] بینند. از این رو در [[فرهنگ]] معارفی [[اهل بیت]]{{عم}}، به صدها [[حدیث]] می‌توان دست یافت که اهمیّت [[خلوص]] را متذکّر شده است، تا سالکان در تحصیل آن جدیّت کنند و در این راه سخت بکوشند. به این سه سخن [[علوی]]{{ع}} بنگرید:
#[[اخلاص]] ثمره و نتیجه [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|الْإِخْلَاصُ‌ ثَمَرَةُ الْيَقِينِ‌}}.</ref>
#[[اخلاص]] در عمل نتیجه [[قوت]] [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|إِخْلَاصُ‌ الْعَمَلِ‌ مِنْ‌ قُوَّةِ الْيَقِينِ}}؛</ref>
#به اندازه [[قوت]] [[دین]] [[خلوص]] [[نیّت]] پدید می‌آید<ref>{{متن حدیث|عَلَى‌ قَدْرِ قُوَّةِ الدِّينِ‌ يَكُونُ‌ خُلُوصُ النِّيَّةِ}}؛</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۶۰.</ref>.


==منابع==
اخلاص به‌معنای خالص کردن، پاک گردانیدن و [[برگزیدن]] است<ref>لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۸‌ـ‌۱۶۹، "خلص".</ref> و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن [[نیّت]] از غیر [[خدا]] و انجام دادن عمل برای خد‌است<ref>مصطلحات التصوف، ص‌۲۶؛ لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۲۹۴، "اخلاص".</ref>. اخلاص ملاک پذیرش و [[درستی]] رفتارهاست و [[رهایی]] از چنگال [[شیطان]] فقط با اخلاص امکان دارد<ref>جامع‌السعادات، ج‌۲، ص‌۴۰۵‌ـ‌۴۰۶.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷؛ [[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۳''']]
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]


==پانویس==
=== حقیقت اخلاص ===
{{یادآوری پانویس}}
حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه [[تقرّب]] به اوست<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.</ref> در [[قرآن]] به‌صورت‌های گوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی [[آیات]]، به جا آوردن [[عبادات]] و [[اعمال]] و قرار دادن همه [[شؤون]] [[زندگی]] و [[مرگ]] فقط برای خدا (للّه) است<ref>سوره انعام، آیه ۱۶۲؛ سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref>.
{{پانویس2}}
 
خالص کردن دین برای خدا، حالتی است که برای برخی از [[انسان‌ها]] با [[اختیار]] خودشان پدید ‌می‌آید و آنچه پیراسته می‌شود، دین [[دعا]]<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۴۵۸.</ref>، عبادت و [[اطاعت]]<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۲۲۷ و مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۷؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۹۹؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.</ref> [[سنّت]] و [[روش زندگی]])<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳ و ج‌۱۰، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.</ref> است<ref>سوره نساء، آیه ۱۴۶؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛  سوره بینه، آیه ۵؛ ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۱۴؛ سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> البتّه همه انسان‌ها حتّی [[کافران]]<ref>نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۲۷.</ref> در وضعیّتی که از همه چیز [[ناامید]] شوند، به مقتضای [[فطرت]] [[الهی]] خویش بی‌اختیار [[خدا]] را از روی اخلاص می‌خوانند<ref>سوره یونس، آیه ۲۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.</ref>. براساس [[آیات]] دیگری، [[حقیقت]] اخلاص آن است که [[انسان]] فقط خدا را [[عبادت]] کند<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> و روی به‌سوی خدا کند و از غیر او [[دل]] ببُرد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۵۶ و ۳۵۸؛ جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۹۰‌ـ‌۶۹۱‌.</ref> و به [[حقیقت ایمان]] و [[عبودیّت]] برسد<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref> و اعمالش مانند [[هجرت]]، [[جهاد]] و [[انفاق]] را در [[راه خدا]] انجام دهد<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۵۰.</ref>
 
== پیشینه ==
در برخی [[کتاب‌های مقدس]] ادیان، واژه اخلاص به معنای ضد ریا و [[مکر]] به‌کار رفته<ref> بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۳۴۵.</ref> و به [[اخلاص در عبادت]] [[امر]] شده است<ref>کتاب مقدس، یوشع، ب‌۲۴، ۱۴؛ رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۲.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز واژه‌هایی همچون خالص<ref>سوره زمر، آیه ۳.</ref>، مخلِص<ref>سوره زمر، آیه ۱۴.</ref> و مخلَص<ref>سوره زمر، آیه ۵۱.</ref> را به کار برده و [[دین]] [[خالص]] را به [[خداوند]] اختصاص داده<ref>سوره زمر، آیه ۳.</ref> و به [[عبادت]] مخلصانه امر کرده است<ref>سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> همچنین برخی [[بندگان]] خداوند، از جمله [[مخلَصین]] شمرده شده‌اند<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. در [[روایات]] نیز به [[وجوب]] [[اخلاص در عبادت]]<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۵۹.</ref> و [[حرام]] بودن [[ریا]] بابی اختصاص یافته است<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۶۴.</ref>.
 
اهل معرفت در آثار خود، به زوایای مختلف اخلاص پرداخته و آن را از اصول تصوف شمرده‌اند<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.</ref>. علمای اخلاق نیز به این مسئله پرداخته‌اند و اخلاص را یکی از شرایط صحت یا کمال [[اعمال]] و [[عبادات]] دانسته‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۴-۶۱۵.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== اخلاص در [[قرآن]] ==
{{اصلی|اخلاص در قرآن}}
اخلاص یکی از اصطلاحات کلیدی قرآن است که دارای [[همبستگی]] با شبکه مفاهیم قرآن شامل: [[شرک]]، [[ریاء]]، عمل، [[اصطفاء]]، [[اجتباء]]، [[ایمان]]، تمییز، [[توحید]]، تنقیه، [[تهذیب]]، تصفیه، [[انفاق]]، [[تقرب]]، [[تعبد]]، [[ثواب]]، خفاء، [[دین]]، ذکر، [[طاعة]]، [[عبادة]]، عبودیة و نیّت است. اخلاص [[عبد]] با توجه به این شبکه معنایی یعنی [[پاک]] کردن نیت و عمل از [[شرک]] و ریاء و اخلاص [[خالق]] یعنی اصطفاء و اجتباء [[عبدی]] از بین [[بندگان]] و [[تقرب]] او به [[خداوند]]<ref>[[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
 
خصوص واژه «اخلاص» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی مشتقات این ماده ۳۱ بار در قرآن ذکر شده است. این آیات در تقسیم‌بندی جامعی، سه دسته‌اند:
# آیاتی که با استفاده از مشتقّات [[خلوص]]، موضوع اخلاص را با صراحت مطرح می‌کنند. مشتقّات خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیش‌تر آنها به موضوع اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب [[افعال]] و ۱۲ [[آیه]] مربوط به "مخلِصین" (کسانی‌که [[دین]] خود را برای [[خدا]] [[خالص]] کرده‌اند) است<ref>مانند سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴.</ref> و ۱۰ آیه مربوط به [[مخلَصین]]<ref>هم‌چون سوره مریم، آیه ۵۱؛  سوره یوسف، آیه ۲۴؛سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. برخی معتقدند به جز پیامبران و امامان {{ع}} برخی از [[انسان‌ها]] نیز می‌توانند با سیر و سلوک، جهاد و مبارزه با نفس به [[مقام مخلَصین]] نائل شوند<ref>رساله سیر و سلوک، ص‌۱۰۵‌ـ‌۱۲۴.</ref>.
# آیاتی که با واژه‌ها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص به موضوع اخلاص می‌پردازند؛ مانند انحصار [[عبادت]] در [[خداوند]]<ref>سوره فاتحه، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۴۰؛ سوره بقره، آیه ۱۹۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>، انجام دادن کار برای وجه [[اللّه]]<ref>سوره انسان، آیه ۹؛ سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>، انجام دادن کار برای طلب [[رضایت الهی]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref>، انجام دادن عمل در راه خدا<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>، عدم درخواست [[اجر]] از سوی [[پیامبران]]<ref>سوره شعراء، آیه ۱۰۹.</ref> [[حنیف]] و حق‌گرا بودن <ref>سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>، [[صداقت]] در [[توبه]] (نصوح)<ref>سوره تحریم، آیه ۸.</ref> و ‌داشتن قلب سلیم<ref>سوره شعراء، آیه ۸۹.</ref>.
# آیاتی که با [[نفی]] [[شرک]] و [[ریا]] به موضوع اخلاص اشاره می‌کنند<ref>مانند سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>. از آنجا که اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خداست، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خداست، جمع نمی‌شود<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.</ref>.
 
== اخلاص در روایات ==
{{اصلی|اخلاص در حدیث}}
برخی از روایاتی که درباره اخلاص وارد شده عبارت است از:
# [[امیرمؤمنان]] {{ع}} می‌فرمودند: "خوشا به حال آن کس که با [[خلوص]] به [[عبادت]] و دعاء بپردازد و قلبش را به آنچه می‌بیند مشغول نسازد و [[یاد خدا]] را به‌واسطه آنچه می‌شنود ترک نکند و سینه‌اش به‌واسطه آنچه به دیگران بخشیده شده [[اندوهگین]] نشود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا {{ع}} أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} كَانَ يَقُولُ‌ طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "هرکس برای [[خداوند]] [[دوست]] بدارد و برای او [[دشمن]] بدارد و برای او ببخشد و برای او از [[بخشش]] دست کشد، در شمار کسانی است که ایمانشان کامل شده است"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَنْ‌ أَحَبَّ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَبْغَضَ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَعْطَى‌ لِلَّهِ‌ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ يَكْمُلُ إِيمَانُهُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۸.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: "هرکس چهل روز برای [[خداوند متعال]] اخلاص ورزد، [[خداوند]] چشمه‌های [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری می‌سازد" <ref>{{متن حدیث|عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} قَالَ: مَنْ‌ أَخْلَصَ‌ لِلَّهِ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ‌ يَنَابِيعَ‌ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>.
# [[حضرت زهرا]] {{س}} فرمودند: "هرکس که [[عبادت]] [[خالص]] خود را به سوی [[خداوند]] فرستد، [[خداوند]] [[بهترین]] چیزی که [[مصلحت]] اوست را به سویش نازل می‌کند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَتْ‌ مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>.
# [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمودند: "اگر تمامی [[دنیا]] فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که [[خداوند]] را با [[خلوص]] [[عبادت]] می‌کند، باز می‌پندارم که در [[حق]] او کوتاهی کرده‌ام؛ و باز اگر [[کافر]] را از آن یک لقمه بازدارم تا از [[گرسنگی]] و [[تشنگی]] بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه [[آب]] به او بنوشانم می‌پندارم که [[اسراف]] کرده‌ام"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْعَسْكَرِيِّ {{ع}} قَالَ: لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً ثُمَّ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۳]]، ص ۲۶۰-۲۶۷.</ref>
 
== اهمیت و [[فضیلت]] ==
در [[آموزه‌های اسلامی]]، اخلاص اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. در [[قرآن کریم]] گرویدن به [[دین]]<ref>نساء، ۱۴۶.</ref> و [[دعوت به ایمان]] از روی اخلاص <ref>سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> مورد توجه قرار گرفته است. در برخی [[روایات]] نیز اخلاص سرّی از اسرار الهی و از ویژگی‌های بندگانی شمرده شده است که [[خدا]] آنها را [[دوست]] دارد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹.</ref> و [[اختلاف]] مقامات [[مؤمنان]] در اختلاف درجات اخلاص‌شان است<ref>ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۱۹-۱۲۰.</ref>. همچنین اخلاص باارزش‌ترین مقامی است که [[انسان]] به آن می‌رسد<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۹۸.</ref>. علمای اخلاق نیز اخلاص را مقدمه [[نیکی‌ها]]<ref> غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲.</ref>، سبب [[سعادت]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] و خلاصی از [[وسوسه‌های شیطان]] می‌دانند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۲۷-۱۲۸.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
==عوامل و زمینه‌ها==
چند عامل برای پیدایش اخلاص ذکر کرده‌اند:<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ۱۴۱۷ق، ج۸ ، ص۱۳۲-۱۳۴.</ref>
#[[مبارزه]] با [[خواهش‌های نفسانی]] و شکستن آنها.
#عدم [[شیفتگی]] به [[دنیا]].
#توجه تام و تمام به [[آخرت]] و [[معاد]].
 
== درجات و مراتب ==
یکی از اغراض در [[آفرینش]] [[مرگ]] و [[زندگی]]، آن است که [[درجه]] اخلاص [[انسان‌ها]] با [[آزمایش الهی]] مشخص شود<ref>سوره ملک، آیه ۲.</ref>.<ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۱۹؛ نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۳۹.</ref> از [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود که درجات اخلاص گوناگون و عنایت الهی به هر شخص، به‌اندازه اخلاص اوست و [[اختلاف]] سنگینی [[اعمال]] به اختلاف درجه اخلاص در آنها مربوط می‌شود. [[عمل]] [[خالص]]، پیوسته نتیجه‌ای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن می‌شود؛ هرچند مقدار آن، به مقدار اخلاص در عمل وابسته است.
 
در [[روایات]] نیز برای [[نیّت]] و [[اخلاص در عبادت]]، درجات گوناگونی ذکر شده است؛ چنان‌که [[عبادت]] برخی به‌دلیل [[ترس]] از [[عذاب الهی]]، عبادت برخی دیگر به [[امید]] رسیدن به [[ثواب]] [[الهی]] و عبادت آزادگان از روی [[محبّت]] و برای [[شکرگزاری]] از [[خداوند]] دانسته شده است<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۱، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.</ref>. راه این گروه در عبادت، راه [[معرفت]] و محبّت بوده و از نظر آنان، روش دو گروه دیگر فاقد اخلاص کامل است و در آن شائبه‌ای از [[شرک]] و خودپرستی به چشم می‌خورد؛ زیرا این دو گروه، برای [[رهایی]] از [[عقوبت]] یا رسیدن به [[نعمت]]، خدا را عبادت می‌کنند و اگر برای رسیدن به این [[هدف]]، راهی دیگر جز عبادت پیش روی خود می‌دیدند، آن را بر می‌گزیدند<ref>المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۵۸‌ـ‌۱۶۱.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۱؛ [[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== آثار و نشانه‌ها ==
===آثار و فواید===
[[قرآن کریم]] نشانه مُخلَصان را دوری از اغوای [[شیطان]] بیان می‌کند<ref>سوره ص، آیه ۸۲؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. در روایات نیز نشانه‌هایی برای اخلاص ذکر شده است؛ از جمله [[سلامت]] [[دل]]، رساندن خیر به دیگران و خودداری از [[بدی‌ها]]<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۱.</ref>؛ چنان‌که یکی از نشانه‌های اخلاص این است که شخص [[دوست]] نداشته باشد بر عملی که برای [[خدا]] انجام داده است، [[ستایش]] شود<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۰.</ref>. اخلاص را می‌توان از آثار عمل [[شناخت]]؛ چنان‌که آثار اخلاص در [[تحصیل علم]]، حصول [[حکمت]] در قلب و زبان است و اگر این امر حاصل نشد، روشن می‌شود عمل برای [[هوای نفس]] و [[شیطان]] بوده است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.</ref>. همچنین از نشانه‌های درجات بالای اخلاص این است که [[بنده]] را از [[وسوسه]] شیطان در [[امان]] نگه می‌دارد و در این صورت [[طمع]] شیطان از وی قطع می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.</ref>.
 
اخلاص موجب [[اطمینان]] نفس، قوت [[ایمان]] و پیروزی بر دشمن است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۷.</ref> و هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، [[روح]] و [[ملکوت]] عمل کامل‌تر و نورانی‌تر خواهد بود<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.</ref>؛ همچنین نزدیک‌شدن به خداوند<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۲.</ref>، قرار گرفتن در پناه [[حق]] و کوتاه شدن دست تصرف شیطان از دیگر ثمرهای اخلاص است و هر چه اخلاص شخص قوی‌تر شود، [[حقیقت]] [[استعاذه]] در او بیشتر محقق می‌شود و از تصرف شیطان در امان می‌ماند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۴.</ref>؛ تا آنجا که دیگر وسوسه شیطان در او اثر ندارد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲-۱۶۳.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
در آیاتی که در آنها با تعبیرهایی چون: {{متن قرآن|مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ}}، {{متن قرآن|فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|رَجُلًا سَلَمًا}}، به‌گونه‌ای از اخلاص [[سخن]] به‌میان آمده و به برخی از آثار آن نیز اشاره شده است؛ مانند:
# '''نداشتن [[ترس]] و [[اندوه]] در [[قیامت]]:''' کسی‌که روی خود را [[تسلیم]] [[خدا]] کند و [[نیکوکار]] باشد، [[پاداش]] او نزد پروردگارش [[ثابت]] است، نه ترسی بر آنهاست و نه [[غمگین]] می‌شوند<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره بقره، آیه ۲۶۲.</ref>.
# '''پاداش چند برابر:''' کسانی‌ که [[اموال]] خود را در [[راه خدا]] [[انفاق]] می‌کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و [[خداوند]] برای هر کسی که بخواهد، فزونی می‌دهد و خداوند، گشایشگرِ داناست<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>.
# '''[[فلاح]] و [[رستگاری]]:''' آنان که طالب [[رضای الهی]] هستند، ([[حقوق مالی]] خویش را می‌پردازند) رستگارانند<ref>سوره روم، آیه ۳۸.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref>
 
=== شاخص‌ها و نشانه‌ها ===
در [[روایات اسلامی]] برای اخلاص نشانه‌های بسیاری ذکر کرده‌اند که این موارد از جمله آنهاست:
# کسی که دلش [[پاک]]، اعضاء و جوارحش سالم، خیرش زیاد و شرش [[مأمون]] است (یعنی [[مردم]] از خیرش بهره‌‏مند و از شرش در امانند)<ref>حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۱.</ref>؛
# یکسان بودن ظاهر و [[باطن]] و [[کردار]] و گفتارش<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۲۶. </ref>؛
# کمال اخلاص [[دوری از گناهان]] است<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۷۴، ص۲۱۵. </ref>؛
# [[زهد]]<ref> مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۰.</ref>؛
# [[ناامیدی]] از غیر خدا و از چیزی غیر از گناهش نترسیدن<ref>مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۱.</ref>؛
# از غیر [[خدا]] در مورد اعمالش [[انتظار]] تعریف نداشتن<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶، ح۴.</ref>.
 
== راه‌های تحصیل ==
در [[روایات]]، راه‌های گوناگونی برای به دست آوردن اخلاص بیان شده است؛ مانند قطع [[طمع]] از غیر [[خدا]]<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۱.</ref>، حصول علم و [[یقین]]<ref>لیثی واسطی، عیون الحکم، ۲۳، ۲۰۹.</ref>، کم‌کردن [[آرزوها]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.</ref> و [[پرهیز از گناه]] و هوای نفس<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۱۳.</ref>.
 
راه‌های تحصیل اخلاص و پاک‌سازی [[اعمال]] از همه مراتب شرک و ریا منحصر به [[اصلاح نفس]] و ملکات آن است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.</ref> و [[انسان]] باید با [[تذکر]] و تکرار، [[قلب]] را با اخلاص آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== موانع و آفات ==
در برخی [[روایات]]، [[غلبه]] [[هوای نفس]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۰۶.</ref> و آرزوهای بلند<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.</ref> از آفات اخلاص دانسته شده است. علمای اخلاق آفات اخلاص را [[ریا]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۳.</ref>، [[شرک]]<ref>خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۱-۲۲.</ref> و [[عجب]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۶.</ref> شمرده‌اند. [[حب دنیا]] و [[حب]] جاه و مقام  از آفات اخلاص شمرده شده؛ زیرا وقتی این امور در [[قلب]] [[انسان]] باشد و برای انسان ملکه شود، حصول اخلاص برای شخص ممکن نخواهد شد و انجام عمل با انگیزه‌های [[دنیوی]] خواهد بود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۰.</ref>. اظهار عمل برای دیگران از آفات اخلاص است و از این جهت انسان نباید مطمئن باشد عملی که برای [[خدا]] انجام داده است، از [[شر]] آفات نفس و [[شیطان]] ایمن است، بلکه پیوسته باید مراقب نفس خود باشد تا عمل مخلصانه‌اش با ریای پس از انجام عمل ضایع نشود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۰.</ref>.<ref>[[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.</ref>
 
== مخلَصین و ویژگی‌های آنان ==
{{اصلی|مقام مخلَصین}}
[[مخلَصین]] کسانی هستند که [[خداوند تعالی]]، آنان را برای خود خالص کرده است<ref>سوره صافات، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰؛ سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>؛ در شماری از [[آیات]]، از انسان‌هایی با عنوان مخلَصین به صیغه مفعول یاد ‌شده؛ یعنی انسان‌هایی که [[خداوند]] آنها را [[پاک]] و خالص کرده است<ref>سوره ص، آیه ۴۶.</ref>. درباره [[هدف]] از [[برگزیدن]] مخلَصین باید گفت: لازم است خداوند همواره در میان [[انسان‌ها]]، افرادی را برانگیزاند که اخلاص کامل داشته و دارای [[نفوس]] پاک، [[قلوب]] [[طاهر]] و [[فطرت]] مستقیم [[توحیدی]] باشند تا توحید در [[جامعه بشری]] را [[حفظ]] کنند<ref>المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.</ref>.
 
مخلَصین از دیدگاه [[قرآن]] دارای ویژگی‌های گوناگونی هستند:
# '''[[نجات]] از نابودی [[دنیایی]] و [[عذاب]] [[آخرتی]]:''' خداوند، [[مشرکان]] و [[گمراهان]] امّت‌های پیشین را نابود کرده و مخلَصین را رهاینده است<ref>سوره یونس، آیه ۷۳-۷۴.</ref>، چنان‌که در [[آخرت]] نیز آن‌گاه که [[تکذیب‌کنندگان]] برای حضور در عذاب برانگیخته می‌شوند، مخلَصین را احضار نمی‌کند<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۷ -۱۲۸.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۵۸.</ref>
# '''[[عصمت]]:''' از‌جمله [[شؤون]] [[مخلَصین]] آن است که نوعی [[علم]] و [[یقین]] دارند، غیر از [[علوم]] متعارفی که نزد انسان‌های معمول است و [[خداوند]] به‌وسیله آن علم، هرگونه بدی و [[زشتی]] را از آنان دور می‌کند؛ ازاین‌رو ایشان مرتکب هیچ معصیتی نشده، حتّی قصد هیچ گناهی نیز نمی‌کنند و این همان [[عصمت الهی]] است؛ چنان‌که خداوند، [[یوسف]] {{ع}} را از [[آلوده]] شدن به [[گناه]] و قصد آن حفظ ‌کرد<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.<ref> المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۶۲‌ـ‌۱۶۳.</ref>
# '''[[ایمنی]] از اغوای [[ابلیس]]:''' ابلیس، [[باطل]] یا [[گناهان]] را برای [[انسان‌ها]] [[زینت]] می‌دهد تا آنها را [[گمراه]] سازد؛ ولی از آنجا که [[قلوب]] مخلَصین به‌طور کامل برای [[خدا]] [[خالص]] شده و جز او کسی در آن راه ندارد، ابلیس نمی‌تواند آنها را گمراه کند<ref>سوره حجر، آیه ۳۹-۴۰؛ سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۱۶۴‌ـ‌۱۶۵.</ref>
# '''[[ستایش]] شایسته:''' خداوند از هر آنچه [[کافران]] یا مطلق انسان‌ها او را بدان وصف می‌کنند، منزّه است و فقط [[بندگان]] مخلَص [[الهی]] می‌توانند او را آن‌گونه که شایسته است، وصف کنند<ref>سوره مؤمنون، آیه ۹۱؛ سوره صافات، آیه ۴۰.</ref>.<ref> المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.</ref>
# '''برخورداری از [[رزق]] معلوم:''' گرچه جزای انسان‌ها در [[آخرت]]، نفس عمل آنان است، مخلَصین از این قاعده مستثنایند و برای آنها، بالاتر از جزای عملشان، رزقی معلوم است. مقصود از رزق معلوم، رزقی خاص و جدا از رزق دیگران و بالاتر از آنها است<ref>سوره صافات، آیه ۳۹-۴۱.</ref>.<ref>المیزان، ص‌۱۳۵‌ـ‌۱۳۶.</ref>.<ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.</ref>
 
از نظر [[عرفانی]]، سالکان [[راه خدا]] نیز باید دقیقاً به اخلاص در [[نیت]] توجه داشته باشند که آیا هدف [[اصلاح]] خویشتن و [[تکامل]] جنبه‌های [[اخلاق]] و رسیدن به مقام [[قرب الی الله]] است یا هدف رسیدن به [[کرامات]] خارق عادات و [[برتری‌جویی]] بر [[مردم]] از این طریق می‌باشد؛ زیرا ارزش اعمال به [[نیت‌ها]] بستگی دارد و سعی کنند که از راه اخلاص به [[مقام مخلَصین]] برسند. از نظر [[اخلاقی]] هم، اخلاص نمی‌گذارد که [[انسان]] مرتکب جرایم و [[رذائل اخلاقی]] بشود، بلکه او را متخلق به [[فضائل اخلاقی]] می‌کند. اخلاص باعث می‌شود که هم خود انسان تلاش کند که دارای فضائل اخلاقی بشود و هم [[خداوند]] به او در راه رسیدن به [[فضائل]] کمک می‌نماید.
 
از نظر [[اجتماعی]] اخلاص باعث می‌شود که توقعات بی‌جا که بسیاری از [[مشکلات]] اجتماعی را در پی دارد به وجود نیاید و به علاوه توقعات به مورد را نیز تحت کنترل انسان قرار می‌دهد، زیرا کسی که کاری را برای [[خدا]] انجام میدهد، انتظاری از دیگران ندارد و اگر دیگران خدمت او را جبران نکنند، برایش مشکلی به وجود نمی‌آید.
 
از نظر [[فقهی]]، اخلاص به معنای ترک [[ریا]] است، زیرا ریا موجب بطلان [[عبادت]] و اخلاص در [[عبادات]]، شرط صحت آنهاست و در غیر عبادات هم [[مستحب]] است که انسان در تمام نیات و کارهای خود اخلاص داشته باشد<ref> [[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[اخلاص در عمل]]
* [[آداب باطنی تلاوت قرآن]]
* [[آداب باطنی نماز]]
* [[اخلاص در ایمان]]
* [[اخلاص در دعا]]
* [[اخلاص در عبادت]]
* [[اخلاص طالب علم]]
* [[اخلاص نیت]]
* [[درجات مخلصان]]
* [[اخلاص حیاپیشگان]]
* [[اخلاص شاکران]]
* [[اخلاص صدیقان]]
* [[اخلاص عارفان]]
* [[اخلاص متلذذان]]
* [[اخلاص محبان]]
* [[اخلاص مقربان]]
* [[مراتب اخلاص]]
* [[اخلاص ذاتی]]
* [[اخلاص صفتی]]
* [[اخلاص عملی]]
* [[اخلاص اضافی]]
* [[اخلاص مطلق]]
* [[آیات اخلاص]]
* [[آثار اخلاص]]
* [[آفات اخلاص]]
* [[ریا]]
* [[راستی در نیت]]
* [[ستایش اخلاص]]
* [[صبر بر تصحیح اخلاص]]
* [[علایم اخلاص]]
* [[مراتب اخلاص]]
* [[نیت]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۳''']]
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[رحمت‌الله ضیایی|ضیایی، رحمت‌الله]]، [[اخلاص - ضیائی ارزگانی (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']]
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اخلاص - جعفرپیشه فرد (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[سید محمد صادق شاه‌میری|شاه‌میری، سید محمد صادق]]، [[اخلاص - شاه‌میری (مقاله)|مقاله «اخلاص»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فضایل اخلاقی}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اخلاص]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]]
[[رده:مدخل‌های بازبینی شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۷

"اخلاص" به‌معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خد‌است. این موضوع در آیات[۱] و روایات مطرح شده و در آموزه‌های اسلامی، اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرّب به اوست که آثار فراوانی همچون: نداشتن ترس و اندوه در قیامت؛ فلاح و رستگاری و ... است.

معناشناسی

«اخلاص» از ریشه خلوص و خلاص به‌معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است[۲]. خالص، کالایی را گویند که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و معنایی نزدیک به "صافی" دارد، با این تفاوت که صافی به جنسی نیز که از همان ابتدا با چیزی آمیخته نبوده اطلاق می‌شود؛ ولی خالص، جنسی است که پس از امتزاج با چیز دیگر، خواه پست‌تر باشد یا نه، پاک و ناخالصی آن زدوده شود[۳]. لغویان برای خلوص، معانی دیگری نیز بر شمرده‌اند؛ مانند رسیدن، نجات یافتن، کناره‌گیری کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن که در هر یک از این معانی، به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد[۴].

اخلاص به‌معنای خالص کردن، پاک گردانیدن و برگزیدن است[۵] و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خد‌است[۶]. اخلاص ملاک پذیرش و درستی رفتارهاست و رهایی از چنگال شیطان فقط با اخلاص امکان دارد[۷].[۸]

حقیقت اخلاص

حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرّب به اوست[۹] در قرآن به‌صورت‌های گوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی آیات، به جا آوردن عبادات و اعمال و قرار دادن همه شؤون زندگی و مرگ فقط برای خدا (للّه) است[۱۰].

خالص کردن دین برای خدا، حالتی است که برای برخی از انسان‌ها با اختیار خودشان پدید ‌می‌آید و آنچه پیراسته می‌شود، دین دعا[۱۱]، عبادت و اطاعت[۱۲] سنّت و روش زندگی)[۱۳] است[۱۴] البتّه همه انسان‌ها حتّی کافران[۱۵] در وضعیّتی که از همه چیز ناامید شوند، به مقتضای فطرت الهی خویش بی‌اختیار خدا را از روی اخلاص می‌خوانند[۱۶]. براساس آیات دیگری، حقیقت اخلاص آن است که انسان فقط خدا را عبادت کند[۱۷] و روی به‌سوی خدا کند و از غیر او دل ببُرد[۱۸] و به حقیقت ایمان و عبودیّت برسد[۱۹] و اعمالش مانند هجرت، جهاد و انفاق را در راه خدا انجام دهد[۲۰].[۲۱]

پیشینه

در برخی کتاب‌های مقدس ادیان، واژه اخلاص به معنای ضد ریا و مکر به‌کار رفته[۲۲] و به اخلاص در عبادت امر شده است[۲۳]. قرآن کریم نیز واژه‌هایی همچون خالص[۲۴]، مخلِص[۲۵] و مخلَص[۲۶] را به کار برده و دین خالص را به خداوند اختصاص داده[۲۷] و به عبادت مخلصانه امر کرده است[۲۸] همچنین برخی بندگان خداوند، از جمله مخلَصین شمرده شده‌اند[۲۹]. در روایات نیز به وجوب اخلاص در عبادت[۳۰] و حرام بودن ریا بابی اختصاص یافته است[۳۱].

اهل معرفت در آثار خود، به زوایای مختلف اخلاص پرداخته و آن را از اصول تصوف شمرده‌اند[۳۲]. علمای اخلاق نیز به این مسئله پرداخته‌اند و اخلاص را یکی از شرایط صحت یا کمال اعمال و عبادات دانسته‌اند[۳۳].[۳۴]

اخلاص در قرآن

اخلاص یکی از اصطلاحات کلیدی قرآن است که دارای همبستگی با شبکه مفاهیم قرآن شامل: شرک، ریاء، عمل، اصطفاء، اجتباء، ایمان، تمییز، توحید، تنقیه، تهذیب، تصفیه، انفاق، تقرب، تعبد، ثواب، خفاء، دین، ذکر، طاعة، عبادة، عبودیة و نیّت است. اخلاص عبد با توجه به این شبکه معنایی یعنی پاک کردن نیت و عمل از شرک و ریاء و اخلاص خالق یعنی اصطفاء و اجتباء عبدی از بین بندگان و تقرب او به خداوند[۳۵].

خصوص واژه «اخلاص» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی مشتقات این ماده ۳۱ بار در قرآن ذکر شده است. این آیات در تقسیم‌بندی جامعی، سه دسته‌اند:

  1. آیاتی که با استفاده از مشتقّات خلوص، موضوع اخلاص را با صراحت مطرح می‌کنند. مشتقّات خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیش‌تر آنها به موضوع اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب افعال و ۱۲ آیه مربوط به "مخلِصین" (کسانی‌که دین خود را برای خدا خالص کرده‌اند) است[۳۶] و ۱۰ آیه مربوط به مخلَصین[۳۷]. برخی معتقدند به جز پیامبران و امامان (ع) برخی از انسان‌ها نیز می‌توانند با سیر و سلوک، جهاد و مبارزه با نفس به مقام مخلَصین نائل شوند[۳۸].
  2. آیاتی که با واژه‌ها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص به موضوع اخلاص می‌پردازند؛ مانند انحصار عبادت در خداوند[۳۹]، انجام دادن کار برای وجه اللّه[۴۰]، انجام دادن کار برای طلب رضایت الهی[۴۱]، انجام دادن عمل در راه خدا[۴۲]، عدم درخواست اجر از سوی پیامبران[۴۳] حنیف و حق‌گرا بودن [۴۴]، صداقت در توبه (نصوح)[۴۵] و ‌داشتن قلب سلیم[۴۶].
  3. آیاتی که با نفی شرک و ریا به موضوع اخلاص اشاره می‌کنند[۴۷]. از آنجا که اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خداست، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خداست، جمع نمی‌شود[۴۸].

اخلاص در روایات

برخی از روایاتی که درباره اخلاص وارد شده عبارت است از:

  1. امیرمؤمنان (ع) می‌فرمودند: "خوشا به حال آن کس که با خلوص به عبادت و دعاء بپردازد و قلبش را به آنچه می‌بیند مشغول نسازد و یاد خدا را به‌واسطه آنچه می‌شنود ترک نکند و سینه‌اش به‌واسطه آنچه به دیگران بخشیده شده اندوهگین نشود"[۴۹].
  2. امام صادق (ع) فرمودند: "هرکس برای خداوند دوست بدارد و برای او دشمن بدارد و برای او ببخشد و برای او از بخشش دست کشد، در شمار کسانی است که ایمانشان کامل شده است"[۵۰].
  3. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "هرکس چهل روز برای خداوند متعال اخلاص ورزد، خداوند چشمه‌های حکمت را از قلب او به زبانش جاری می‌سازد" [۵۱].
  4. حضرت زهرا (س) فرمودند: "هرکس که عبادت خالص خود را به سوی خداوند فرستد، خداوند بهترین چیزی که مصلحت اوست را به سویش نازل می‌کند"[۵۲].
  5. امام حسن عسکری (ع) فرمودند: "اگر تمامی دنیا فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که خداوند را با خلوص عبادت می‌کند، باز می‌پندارم که در حق او کوتاهی کرده‌ام؛ و باز اگر کافر را از آن یک لقمه بازدارم تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه آب به او بنوشانم می‌پندارم که اسراف کرده‌ام"[۵۳].[۵۴]

اهمیت و فضیلت

در آموزه‌های اسلامی، اخلاص اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. در قرآن کریم گرویدن به دین[۵۵] و دعوت به ایمان از روی اخلاص [۵۶] مورد توجه قرار گرفته است. در برخی روایات نیز اخلاص سرّی از اسرار الهی و از ویژگی‌های بندگانی شمرده شده است که خدا آنها را دوست دارد[۵۷] و اختلاف مقامات مؤمنان در اختلاف درجات اخلاص‌شان است[۵۸]. همچنین اخلاص باارزش‌ترین مقامی است که انسان به آن می‌رسد[۵۹]. علمای اخلاق نیز اخلاص را مقدمه نیکی‌ها[۶۰]، سبب سعادت در دنیا و آخرت و خلاصی از وسوسه‌های شیطان می‌دانند[۶۱].[۶۲]

عوامل و زمینه‌ها

چند عامل برای پیدایش اخلاص ذکر کرده‌اند:[۶۳]

  1. مبارزه با خواهش‌های نفسانی و شکستن آنها.
  2. عدم شیفتگی به دنیا.
  3. توجه تام و تمام به آخرت و معاد.

درجات و مراتب

یکی از اغراض در آفرینش مرگ و زندگی، آن است که درجه اخلاص انسان‌ها با آزمایش الهی مشخص شود[۶۴].[۶۵] از آیات قرآن استفاده می‌شود که درجات اخلاص گوناگون و عنایت الهی به هر شخص، به‌اندازه اخلاص اوست و اختلاف سنگینی اعمال به اختلاف درجه اخلاص در آنها مربوط می‌شود. عمل خالص، پیوسته نتیجه‌ای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن می‌شود؛ هرچند مقدار آن، به مقدار اخلاص در عمل وابسته است.

در روایات نیز برای نیّت و اخلاص در عبادت، درجات گوناگونی ذکر شده است؛ چنان‌که عبادت برخی به‌دلیل ترس از عذاب الهی، عبادت برخی دیگر به امید رسیدن به ثواب الهی و عبادت آزادگان از روی محبّت و برای شکرگزاری از خداوند دانسته شده است[۶۶]. راه این گروه در عبادت، راه معرفت و محبّت بوده و از نظر آنان، روش دو گروه دیگر فاقد اخلاص کامل است و در آن شائبه‌ای از شرک و خودپرستی به چشم می‌خورد؛ زیرا این دو گروه، برای رهایی از عقوبت یا رسیدن به نعمت، خدا را عبادت می‌کنند و اگر برای رسیدن به این هدف، راهی دیگر جز عبادت پیش روی خود می‌دیدند، آن را بر می‌گزیدند[۶۷].[۶۸]

آثار و نشانه‌ها

آثار و فواید

قرآن کریم نشانه مُخلَصان را دوری از اغوای شیطان بیان می‌کند[۶۹]. در روایات نیز نشانه‌هایی برای اخلاص ذکر شده است؛ از جمله سلامت دل، رساندن خیر به دیگران و خودداری از بدی‌ها[۷۰]؛ چنان‌که یکی از نشانه‌های اخلاص این است که شخص دوست نداشته باشد بر عملی که برای خدا انجام داده است، ستایش شود[۷۱]. اخلاص را می‌توان از آثار عمل شناخت؛ چنان‌که آثار اخلاص در تحصیل علم، حصول حکمت در قلب و زبان است و اگر این امر حاصل نشد، روشن می‌شود عمل برای هوای نفس و شیطان بوده است[۷۲]. همچنین از نشانه‌های درجات بالای اخلاص این است که بنده را از وسوسه شیطان در امان نگه می‌دارد و در این صورت طمع شیطان از وی قطع می‌شود[۷۳].

اخلاص موجب اطمینان نفس، قوت ایمان و پیروزی بر دشمن است[۷۴] و هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، روح و ملکوت عمل کامل‌تر و نورانی‌تر خواهد بود[۷۵]؛ همچنین نزدیک‌شدن به خداوند[۷۶]، قرار گرفتن در پناه حق و کوتاه شدن دست تصرف شیطان از دیگر ثمرهای اخلاص است و هر چه اخلاص شخص قوی‌تر شود، حقیقت استعاذه در او بیشتر محقق می‌شود و از تصرف شیطان در امان می‌ماند[۷۷]؛ تا آنجا که دیگر وسوسه شیطان در او اثر ندارد[۷۸].[۷۹]

در آیاتی که در آنها با تعبیرهایی چون: ﴿مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ، ﴿فِي سَبِيلِ اللَّهِ، ﴿يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ، ﴿رَجُلًا سَلَمًا، به‌گونه‌ای از اخلاص سخن به‌میان آمده و به برخی از آثار آن نیز اشاره شده است؛ مانند:

  1. نداشتن ترس و اندوه در قیامت: کسی‌که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شوند[۸۰].
  2. پاداش چند برابر: کسانی‌ که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند برای هر کسی که بخواهد، فزونی می‌دهد و خداوند، گشایشگرِ داناست[۸۱].
  3. فلاح و رستگاری: آنان که طالب رضای الهی هستند، (حقوق مالی خویش را می‌پردازند) رستگارانند[۸۲].[۸۳]

شاخص‌ها و نشانه‌ها

در روایات اسلامی برای اخلاص نشانه‌های بسیاری ذکر کرده‌اند که این موارد از جمله آنهاست:

  1. کسی که دلش پاک، اعضاء و جوارحش سالم، خیرش زیاد و شرش مأمون است (یعنی مردم از خیرش بهره‌‏مند و از شرش در امانند)[۸۴]؛
  2. یکسان بودن ظاهر و باطن و کردار و گفتارش[۸۵]؛
  3. کمال اخلاص دوری از گناهان است[۸۶]؛
  4. زهد[۸۷]؛
  5. ناامیدی از غیر خدا و از چیزی غیر از گناهش نترسیدن[۸۸]؛
  6. از غیر خدا در مورد اعمالش انتظار تعریف نداشتن[۸۹].

راه‌های تحصیل

در روایات، راه‌های گوناگونی برای به دست آوردن اخلاص بیان شده است؛ مانند قطع طمع از غیر خدا[۹۰]، حصول علم و یقین[۹۱]، کم‌کردن آرزوها[۹۲] و پرهیز از گناه و هوای نفس[۹۳].

راه‌های تحصیل اخلاص و پاک‌سازی اعمال از همه مراتب شرک و ریا منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است[۹۴] و انسان باید با تذکر و تکرار، قلب را با اخلاص آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود[۹۵].[۹۶]

موانع و آفات

در برخی روایات، غلبه هوای نفس[۹۷] و آرزوهای بلند[۹۸] از آفات اخلاص دانسته شده است. علمای اخلاق آفات اخلاص را ریا[۹۹]، شرک[۱۰۰] و عجب[۱۰۱] شمرده‌اند. حب دنیا و حب جاه و مقام از آفات اخلاص شمرده شده؛ زیرا وقتی این امور در قلب انسان باشد و برای انسان ملکه شود، حصول اخلاص برای شخص ممکن نخواهد شد و انجام عمل با انگیزه‌های دنیوی خواهد بود[۱۰۲]. اظهار عمل برای دیگران از آفات اخلاص است و از این جهت انسان نباید مطمئن باشد عملی که برای خدا انجام داده است، از شر آفات نفس و شیطان ایمن است، بلکه پیوسته باید مراقب نفس خود باشد تا عمل مخلصانه‌اش با ریای پس از انجام عمل ضایع نشود[۱۰۳].[۱۰۴]

مخلَصین و ویژگی‌های آنان

مخلَصین کسانی هستند که خداوند تعالی، آنان را برای خود خالص کرده است[۱۰۵]؛ در شماری از آیات، از انسان‌هایی با عنوان مخلَصین به صیغه مفعول یاد ‌شده؛ یعنی انسان‌هایی که خداوند آنها را پاک و خالص کرده است[۱۰۶]. درباره هدف از برگزیدن مخلَصین باید گفت: لازم است خداوند همواره در میان انسان‌ها، افرادی را برانگیزاند که اخلاص کامل داشته و دارای نفوس پاک، قلوب طاهر و فطرت مستقیم توحیدی باشند تا توحید در جامعه بشری را حفظ کنند[۱۰۷].

مخلَصین از دیدگاه قرآن دارای ویژگی‌های گوناگونی هستند:

  1. نجات از نابودی دنیایی و عذاب آخرتی: خداوند، مشرکان و گمراهان امّت‌های پیشین را نابود کرده و مخلَصین را رهاینده است[۱۰۸]، چنان‌که در آخرت نیز آن‌گاه که تکذیب‌کنندگان برای حضور در عذاب برانگیخته می‌شوند، مخلَصین را احضار نمی‌کند[۱۰۹].[۱۱۰]
  2. عصمت: از‌جمله شؤون مخلَصین آن است که نوعی علم و یقین دارند، غیر از علوم متعارفی که نزد انسان‌های معمول است و خداوند به‌وسیله آن علم، هرگونه بدی و زشتی را از آنان دور می‌کند؛ ازاین‌رو ایشان مرتکب هیچ معصیتی نشده، حتّی قصد هیچ گناهی نیز نمی‌کنند و این همان عصمت الهی است؛ چنان‌که خداوند، یوسف (ع) را از آلوده شدن به گناه و قصد آن حفظ ‌کرد[۱۱۱].[۱۱۲]
  3. ایمنی از اغوای ابلیس: ابلیس، باطل یا گناهان را برای انسان‌ها زینت می‌دهد تا آنها را گمراه سازد؛ ولی از آنجا که قلوب مخلَصین به‌طور کامل برای خدا خالص شده و جز او کسی در آن راه ندارد، ابلیس نمی‌تواند آنها را گمراه کند[۱۱۳].[۱۱۴]
  4. ستایش شایسته: خداوند از هر آنچه کافران یا مطلق انسان‌ها او را بدان وصف می‌کنند، منزّه است و فقط بندگان مخلَص الهی می‌توانند او را آن‌گونه که شایسته است، وصف کنند[۱۱۵].[۱۱۶]
  5. برخورداری از رزق معلوم: گرچه جزای انسان‌ها در آخرت، نفس عمل آنان است، مخلَصین از این قاعده مستثنایند و برای آنها، بالاتر از جزای عملشان، رزقی معلوم است. مقصود از رزق معلوم، رزقی خاص و جدا از رزق دیگران و بالاتر از آنها است[۱۱۷].[۱۱۸].[۱۱۹]

از نظر عرفانی، سالکان راه خدا نیز باید دقیقاً به اخلاص در نیت توجه داشته باشند که آیا هدف اصلاح خویشتن و تکامل جنبه‌های اخلاق و رسیدن به مقام قرب الی الله است یا هدف رسیدن به کرامات خارق عادات و برتری‌جویی بر مردم از این طریق می‌باشد؛ زیرا ارزش اعمال به نیت‌ها بستگی دارد و سعی کنند که از راه اخلاص به مقام مخلَصین برسند. از نظر اخلاقی هم، اخلاص نمی‌گذارد که انسان مرتکب جرایم و رذائل اخلاقی بشود، بلکه او را متخلق به فضائل اخلاقی می‌کند. اخلاص باعث می‌شود که هم خود انسان تلاش کند که دارای فضائل اخلاقی بشود و هم خداوند به او در راه رسیدن به فضائل کمک می‌نماید.

از نظر اجتماعی اخلاص باعث می‌شود که توقعات بی‌جا که بسیاری از مشکلات اجتماعی را در پی دارد به وجود نیاید و به علاوه توقعات به مورد را نیز تحت کنترل انسان قرار می‌دهد، زیرا کسی که کاری را برای خدا انجام میدهد، انتظاری از دیگران ندارد و اگر دیگران خدمت او را جبران نکنند، برایش مشکلی به وجود نمی‌آید.

از نظر فقهی، اخلاص به معنای ترک ریا است، زیرا ریا موجب بطلان عبادت و اخلاص در عبادات، شرط صحت آنهاست و در غیر عبادات هم مستحب است که انسان در تمام نیات و کارهای خود اخلاص داشته باشد[۱۲۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مانند: سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  2. لسان العرب، ج۳، ص‌۱۷۳، "خلص"؛ ترتیب‌العین، ج‌۱، ص۲۳۷، "خلص".
  3. مفردات، ص‌۲۹۲؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ مقاییس‌ اللغه، ج‌۲، ص‌۲۰۸، "خلص".
  4. تاج‌العروس، ج‌۷، ص‌۵۶۲؛ لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴، "خلص".
  5. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۸‌ـ‌۱۶۹، "خلص".
  6. مصطلحات التصوف، ص‌۲۶؛ لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۲۹۴، "اخلاص".
  7. جامع‌السعادات، ج‌۲، ص‌۴۰۵‌ـ‌۴۰۶.
  8. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷؛ شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  9. التبیان، ج‌۹، ص‌۵؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.
  10. سوره انعام، آیه ۱۶۲؛ سوره احقاف، آیه ۳۴.
  11. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۴۵۸.
  12. جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۲۲۷ و مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۷؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۹۹؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.
  13. المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳ و ج‌۱۰، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.
  14. سوره نساء، آیه ۱۴۶؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره بینه، آیه ۵؛ ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۱۴؛ سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹.
  15. نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۲۷.
  16. سوره یونس، آیه ۲۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.
  17. سوره یوسف، آیه ۴۰.
  18. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۵۶ و ۳۵۸؛ جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۹۰‌ـ‌۶۹۱‌.
  19. سوره بقره، آیه ۱۱۲.
  20. سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  21. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۵۰.
  22. بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۳۴۵.
  23. کتاب مقدس، یوشع، ب‌۲۴، ۱۴؛ رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۲.
  24. سوره زمر، آیه ۳.
  25. سوره زمر، آیه ۱۴.
  26. سوره زمر، آیه ۵۱.
  27. سوره زمر، آیه ۳.
  28. سوره اعراف، آیه ۲۹.
  29. سوره یوسف، آیه ۲۴.
  30. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۵۹.
  31. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۶۴.
  32. سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.
  33. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۴-۶۱۵.
  34. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  35. شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  36. مانند سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴.
  37. هم‌چون سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛سوره حجر، آیه ۴۰.
  38. رساله سیر و سلوک، ص‌۱۰۵‌ـ‌۱۲۴.
  39. سوره فاتحه، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۴۰؛ سوره بقره، آیه ۱۹۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره آل عمران، آیه ۲۰.
  40. سوره انسان، آیه ۹؛ سوره کهف، آیه ۲۸.
  41. سوره بقره، آیه ۲۶۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
  42. سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  43. سوره شعراء، آیه ۱۰۹.
  44. سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  45. سوره تحریم، آیه ۸.
  46. سوره شعراء، آیه ۸۹.
  47. مانند سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  48. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.
  49. «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) كَانَ يَقُولُ‌ طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶.
  50. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ‌ أَحَبَّ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَبْغَضَ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَعْطَى‌ لِلَّهِ‌ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ يَكْمُلُ إِيمَانُهُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۸.
  51. «عَنِ النَّبِيِّ (ص) قَالَ: مَنْ‌ أَخْلَصَ‌ لِلَّهِ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ‌ يَنَابِيعَ‌ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.
  52. «عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَتْ‌ مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.
  53. «عَنِ الْعَسْكَرِيِّ (ع) قَالَ: لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً ثُمَّ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.
  54. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۳، ص ۲۶۰-۲۶۷.
  55. نساء، ۱۴۶.
  56. سوره اعراف، آیه ۲۹.
  57. مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹.
  58. ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۱۹-۱۲۰.
  59. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۹۸.
  60. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲.
  61. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۲۷-۱۲۸.
  62. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  63. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ۱۴۱۷ق، ج۸ ، ص۱۳۲-۱۳۴.
  64. سوره ملک، آیه ۲.
  65. الکافی، ج‌۲، ص‌۱۹؛ نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۳۹.
  66. وسائل‌الشیعه، ج‌۱، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.
  67. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۵۸‌ـ‌۱۶۱.
  68. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۱؛ ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  69. سوره ص، آیه ۸۲؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  70. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۱.
  71. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۰.
  72. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.
  73. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.
  74. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۷.
  75. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.
  76. امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۲.
  77. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۴.
  78. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲-۱۶۳.
  79. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  80. سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره بقره، آیه ۲۶۲.
  81. سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  82. سوره روم، آیه ۳۸.
  83. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.
  84. حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۱.
  85. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۲۶.
  86. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۷۴، ص۲۱۵.
  87. مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۰.
  88. مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۱.
  89. کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶، ح۴.
  90. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۱.
  91. لیثی واسطی، عیون الحکم، ۲۳، ۲۰۹.
  92. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  93. مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۱۳.
  94. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.
  95. امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.
  96. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  97. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۰۶.
  98. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  99. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۳.
  100. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۱-۲۲.
  101. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۶.
  102. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۰.
  103. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۰.
  104. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  105. سوره صافات، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  106. سوره ص، آیه ۴۶.
  107. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  108. سوره یونس، آیه ۷۳-۷۴.
  109. سوره صافات، آیه ۱۲۷ -۱۲۸.
  110. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۵۸.
  111. سوره یوسف، آیه ۲۴.
  112. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۶۲‌ـ‌۱۶۳.
  113. سوره حجر، آیه ۳۹-۴۰؛ سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.
  114. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۱۶۴‌ـ‌۱۶۵.
  115. سوره مؤمنون، آیه ۹۱؛ سوره صافات، آیه ۴۰.
  116. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  117. سوره صافات، آیه ۳۹-۴۱.
  118. المیزان، ص‌۱۳۵‌ـ‌۱۳۶.
  119. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.
  120. شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.