فدک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = حضرت زهرا | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[فدک در کلام اسلامی]] - [[فدک در تاریخ اسلامی]] - [[فدک در فقه سیاسی]] - [[فدک در معارف و سیره علوی]] - [[فدک در معارف و سیره فاطمی]] - [[فدک در معارف و سیره رضوی]] - [[فدک از دیدگاه اهل سنت]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''فدک''' روستایی آباد و حاصلخیز در ۱۳۰ کیلومتری [[مدینه]] بود که در سال ۷ هجری بدون خونریزی به دست [[پیامبر]]{{صل}} [[فتح]] شد و براساس [[آیات قرآن]] به عنوان، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر{{صل}} بود و حضرت به [[دستور خداوند]] آن را به [[حضرت زهرا]]{{س}} بخشید. اما بعد از ایشان [[خلیفه اول]] براساس اهداف [[سیاسی]] آن را [[غصب]] کرد و در برابر استدلالات و [[بینه]] حضرت حاضر به پس دادن آن نشد. [[غصب فدک]] نمادی از [[مظلومیت اهل بیت]]{{ع}} است. | '''فدک''' روستایی آباد و حاصلخیز در ۱۳۰ کیلومتری [[مدینه]] بود که در سال ۷ هجری بدون خونریزی به دست [[پیامبر]] {{صل}} [[فتح]] شد و براساس [[آیات قرآن]] به عنوان، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر {{صل}} بود و حضرت به [[دستور خداوند]] آن را به [[حضرت زهرا]] {{س}} بخشید. اما بعد از ایشان [[خلیفه اول]] براساس اهداف [[سیاسی]] آن را [[غصب]] کرد و در برابر استدلالات و [[بینه]] حضرت حاضر به پس دادن آن نشد. [[غصب فدک]] نمادی از [[مظلومیت اهل بیت]] {{ع}} است. | ||
== | == پیشینه تاریخی == | ||
{{اصلی|فدک در تاریخ اسلامی}} | |||
=== در زمان پیامبر خاتم{{صل}} === | |||
«فدک» روستایی است در شمال [[مدینه]] و به فاصله دو یا سه [[روز]] راه (حدود ۱۴۰ یا ۱۵۰کیلومتر) از آن<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.</ref>. فاصله این روستا تا [[خیبر]] هم، حدود دو روز راه بر آورد شده است<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.</ref>. برخی فدک را بر گرفته از نام یکی از نوادگان [[نوح نبی]]{{ع}} گفتهاند و آوردهاند که چون فدک بن حام بن نوح، نخستین کسی بود که در این سرزمین ساکن شد، این ناحیه را به اسم او، «فَدَک» نامیدهاند<ref>البلادی، معجم معالم الحجاز، ص۲۷.</ref>. این روستا دارای قلعهای به نام "شمروخ" بود<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.</ref> و در صدر اسلام، از [[آبادانی]] بسیار برخوردار بوده، نخلستانها و چشمههای آب جوشان بسیاری در خود داشته است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸؛ ابن عبدالحق، مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰. واقدی (م. ۲۰۷) در باره پر آبی این منطقه مینویسد: «.... خیبر آن قدر آب داشت که گویی بر روی آب قرار گرفته است. فدک هم این گونه بود». (واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۱۳.).</ref>، چندان که [[ارزش]] درختان نخل این ناحیه را در آن [[زمان]]، با ارزشِ درختان نخل [[شهر]] [[کوفه]] در قرن هفتم برابر دانستهاند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>. فدک بهواسطه [[قرابت]] با خیبر ـ که از مراکز عمده [[یهودیان]] به شمار میرفت ـ از نظر [[اجتماعی]] و مذهبی تابع یهودیان این منطقه به شمار میرفت. از این رو زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} به خیبر حمله برد، یهودیان فَدَک درصدد [[یاری]] یهودیان خیبر علیه [[مسلمانان]] بر آمدند، و چون رسول خدا{{صل}} از این امر با خبر شد، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را با صد نفر به سوی آنان فرستاد<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۵۴.</ref> تا از صحت و سقم این خبر [[آگاهی]] یابد. با روشن شدن صحت این خبر، [[اهل]] فَدک در [[بیم]] و [[هراس]] [[منتظر]] [[سرنوشت]] [[جنگ خیبر]] شدند و چون خبر سقوط قلعههای یهود در خیبر و [[پیروزی]] سپاه اسلام را دریافت کردند، [[وحشت]] بیشتری بر آنان مستولی شد و تصمیم گرفتند بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] [[تسلیم]] شوند؛ لذا قاصدی نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستادند که [[اموال]] و میوههای خود را به نصف، [[مصالحه]] نمایند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۰۶-۷۰۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۲۲۴. (جوهری در این باره میگوید: {{عربی|وَ قَدْ رَويَّ أنَّهُ صَالِحَهُمْ عَلَيْهَا كُلَّهُا، أللهُ أعْلَمُ أيَّ الْدمْرَيْنَ كَانَ}}؛ روایت شده است که تمام آن را صلح نمودند. خدا آگاهتر است که کدام قول صحیح بوده است». (احمد بن عبدالعزیز جوهری، ألسَّقیفُة وَ الْفَدَک، ص۹۷).</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پیشنهاد آنان را پذیرفت و بدین ترتیب فدک ـ که به نقل برخی [[روایات]]، محصول سالیانهاش ۲۴ و به [[نقلی]] دیگر، ۷۰ هزار دینار بود<ref>شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج۷، ص۴۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۲۳.</ref> ـ بدون جنگ و خونریزی در [[اختیار]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} قرار گرفت<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۹۵.</ref>.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]] ص ۳۵۵؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
بنابر [[حکم]] صریح [[قرآن]] سرزمینهایی که بدون درگیری نظامی به [[فتح]] [[مسلمانان]] درآیند، "فیئ" و [[ملک]] شخصی [[پیامبر]] {{صل}} میشوند و [[مسلمانان]] دیگر حقّی در آن ندارند و [[پیامبر]] {{صل}} میتواند هرگونه [[مصلحت]] بداند درباره آنها تصمیم بگیرد: {{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره میگرداند و خداوند بر هر کاری تواناست *آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۶-۷.</ref>. پس از نزول آیۀ {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref> [[پیامبر]] به [[فرمان خدا]] در زمان [[حیات]] خویش، فدک را به [[فاطمه زهرا]] {{س}} بخشید و در همان مجلس سندی نیز تنظیم کرد که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[ام ایمن]] [[گواهان]] آن بودند. [[حضرت زهرا]] {{س}} نمایندهای برای خود برگزید که امور فدک را از نزدیک اداره کند و کارمندانی نیز به [[فرمان]] او درآورد. فدک از سه سال پیش از [[وفات پیامبر]] در دست [[فاطمه]] {{ع}} بود و [[بنی هاشم]] از محصول آن بهره میبردند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۵۶؛ [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۳؛ [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۲۳۵.</ref>. | |||
پس از [[ | |||
فدک امروزه به «الحائط» موسوم است و از لحاظ تقسیمات [[اداری]] از توابع [[امارت]] «حائل» به شمار میرود. این منطقه، در غرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد» و در ده کیلومتری مرز شرقی [[خیبر]]، دارای موقعیت مشخصی است. این منطقه، تا پایان سال ۱۹۷۵ میلادی، شامل ۲۱ روستا و دارای ۱۱۰۰۰ نفر جمعیت بوده و سکنهاش بیش از ۱۴۰۰ نفر نبوده است. «الحائط» (فدک) در حال حاضر، سرزمینی است پوشیده از نخلستانها و برخوردار از امکانات [[کشاورزی]] و در عین حال مجاور سرزمینهای خشک [[حره]] و در معرض تابش [[آفتاب]] گرم. "حائط"، بیهیچ نشانی از [[تاریخ]]، در لابلای نخلستانها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است<ref>سید محمد باقر نجفی، مدینهشناسی، ج۲، ص۴۸۹ -۴۹۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
==[[ | === در دوران خلافت ابوبکر === | ||
فدک خیلی بزرگ بود، نخلهای آن به تعداد نخلهای کوفۀ امروز و محصول خرمای آن بیشتر از [[خیبر]] | ==== [[غصب فدک]] ==== | ||
پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}}، [[خلیفۀ اول]]، نماینده [[حضرت زهرا]] {{س}} را [[اخراج]] کرد و فدک را به بهانۀ [[حدیث]] ساختگی {{عربی|نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ لَا نُوَرِّثُ}}<ref>احتجاج طبرسی، ج ۱، ص۲۰؛ الاختصاص، ص ۱۸۵- ۱۸۳.</ref> به تصرف خویش درآورد. | |||
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[حضرت زهرا]] {{س}} از راههای گوناگون کوشیدند فدک را بازپس گیرند و برای [[اثبات]] [[مالکیت]] خود، [[استدلال]] و [[احتجاج]] کردند. [[حضرت زهرا]] {{ع}} هم در خطبۀ معروف خویش از [[غصب]] آن [[انتقاد]] مینماید و با استناد به [[آیات قرآن]]، ادعای آنان را در اینکه [[پیامبر]] [[ارث]] باقی نمیگذارد ردّ میکند<ref>{{متن حدیث|یا بن ابی قحافه! أفی الکتاب ان ترث اباک و لا ارث ابی؟ لقد جئت شیئا فریّا}}؛ کفایة الموحدین، ج ۲، ص ۳۶۱.</ref>. علاوه بر اینکه فدک مدتها در [[اختیار]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} بود و از این رو، نیازی نبود آن حضرت برای [[اثبات]] [[مالکیت]] خویش [[بینه]] اقامه کند؛ اما از او [[بینه]] خواستند. سرانجام، با اینکه [[حضرت فاطمه]] {{س}} [[بینه]] و [[شاهد]] اقامه کرد نپذیرفتند و فدک را بازنگرداندند، [[فاطمه]] {{س}} با [[ابوبکر]] قهر کرد و دیگر هیچگاه با او سخن نگفت. فدک از آن پس چند بار دست به دست گشت. سرانجام در زمان [[خلافت]] [[مأمون عباسی]] به گونۀ رسمی و مستند به [[مالکیت]] [[فرزندان]] [[زهرا]] {{س}} درآمد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۵۷؛ [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۵.</ref>. | |||
=== در زمان معاویه === | |||
بعد از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[معاویه]]، فدک را به [[مروان بن حکم]] داد؛ اما بعدها آن را پس گرفت. با روی کار آمدن [[مروان بن حکم]]، فدک دوباره به تصرف او درآمد و آن را به پسرش عبدالعزیز بخشید و از او به پسرش [[عمر بن عبدالعزیز]] رسید که با توجه به اوضاع [[سیاسی]] دوران خود، فدک را به [[اولاد فاطمه]] {{س}} برگرداند؛ اما پس از وی [[پادشاهان]] [[اموی]]، فدک را پس گرفتند. [[سفاح]] [[خلیفه عباسی]]، فدک را به [[فرزندان فاطمه]] {{س}} داد؛ اما [[منصور]]، آن را پس گرفت. در روزگار [[مأمون]]، گروهی از [[سادات]] به وی [[شکایت]] بردند که فدک را [[پیامبر]] {{صل}} به [[فاطمه]] {{س}} بخشید، [[مأمون]] باتوجه به نظر [[فقها]]، فدک را به [[اولاد فاطمه]] {{س}} داد؛ اما [[حاکمان]] بعد از او، فدک را به تصرف خود در آوردند. | |||
فدک در حال حاضر به نام "الحائط" در مرز شرقی [[خیبر]] قرار دارد و شامل تعدادی روستا و بیش از ۱۱ هزار سکنه و سرزمینی پوشیده از نخلستان و برخوردار از امکانات [[کشاورزی]] است<ref>ر.ک: [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۵۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۵.</ref>. | |||
== خطبه فدکیه == | |||
{{اصلی|خطبه فدکیه}} | |||
خطبه فدکیه، خطبهای که [[حضرت فاطمه زهرا]] {{عم}} در [[مسجد]] [[مدینه]] در حضور [[ابوبکر]] و جمعی از [[مهاجران]] و [[انصار]] ایراد کرد. از آنجا که آن سخنرانی در پی [[غصب فدک]] از [[حضرت زهرا]] {{عم}} توسّط [[خلیفه]] انجام گرفت و وی به عنوان [[اعتراض]] و [[دادخواهی]] سخنرانی کرد و در ضمن آن به مسألۀ فدک که [[میراث]] او از پدرش بود پرداخت، به "خطبۀ فدکیّه" معروف شده است. این [[خطبۀ غرّاء]] و عمیق که سرشار از [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و از ذخائر عظیم [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[شیعه]] و یادگار ماندگار دختر [[پیامبر]] است، نوعی استیضاح [[حکومت]] وقت است و در ضمن آنکه به مباحث [[توحیدی]] و معارفی و [[بعثت]] پیامبر و جایگاه [[قرآن]] و [[احکام]] آن میپردازد، از زیرپا گذاشتن [[وصیت]] پیامبر و [[غصب]] [[خلافت]] و [[سستی]] مهاجران و انصار در [[دفاع از حق]] و [[ولایت]] و ممانعت خلیفه از فدک و علل بروز آن [[رجعت سیاسی]] و احیای تفکّرات [[جاهلی]] به شدّت [[انتقاد]] میکند و سرشار از استدلالهای [[قرآنی]] است و از منابع و مستندات حقانیّت [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} و خلافت بر [[حقّ]] اوست. [[عالمان]] برجسته شرحهای متعدّدی بر این [[خطبه]] نوشته و دقایق و ظرایف آن را تشریح کردهاند<ref>از جمله: "ملکۀ اسلام" میرزا خلیل کمرهای، "شرح خطبۀ حضرت زهرا" عز الدین حسینی زنجانی، "سوگنامۀ فدک" سید محمّد تقی نقوی، "شرح خطبه حضرت فاطمه" احمد مدرسی وحید تبریزی، "شرح خطبة الصدیقه فاطمة الزهراء" محمّد طاهر آل شبیز خاقانی، "سخنرانی حضرت فاطمه در مسجد پیامبر" علی رضا اللهیاری، "اللّمعه البیضاء" محمّد علی انصاری قراچه داغی.</ref> و در منابع فراوانی نقل شده است<ref>از جمله: «مناقب ابنشهرآشوب»، ج ۲ ص۲۰۸، «کشف الغمه»، ج ۲ ص۱۰۵، «بحار الأنوار»، ج ۲۹ ص۲۱۵، «العوالم»، ج ۱۱ ص۴۶۷، «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص۲۱۲، «بلاغات النساء»، ص۲۳ و...</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۴۷.</ref> | |||
== انگیزه [[غصب فدک]] == | |||
=== انگیزه سیاسی و اقتصادی === | |||
فدک خیلی بزرگ بود، نخلهای آن به تعداد نخلهای کوفۀ امروز و محصول خرمای آن بیشتر از [[خیبر]] بود؛ [[ابوبکر]] و [[عمر]] هدفشان از تصرّف آن این بود که [[علی]] {{ع}} به کمک محصولات و غلّۀ آن در مخاصمهای که دربارۀ [[خلافت]] داشت [[قدرت]] نگیرد، ازاینرو بعد از فدک، [[فاطمه]] و [[علی]] و سایر [[بنیهاشم]] و بنی مطّلب را از حقّشان نسبت به [[خمس]] جلوگیری کردند، چراکه [[انسان]] تهیدست، همتش هم سست و خودش خوار میشود و در پی کسب و کار میرود و [[ریاستطلبی]] و [[حکومت]] را رها میکند. | |||
[[غصب فدک]] جنبۀ [[سیاسی]] داشت و میخواستند دست [[اهل بیت]] را از امور [[مالی]] کوتاه کرده و به پشتوانۀ [[اقتصادی]] آنان ضربه بزنند. فدک پیوسته در [[تاریخ]] به عنوان نشانهای روشن از [[ظلم]] به [[اهل بیت]] {{ع}} مطرح بوده و ابعادی فراتر از تصرّف یک مزرعه و باغ یافته است. کوتاه کردن دست [[اهل بیت]] از آن، نمادی از کنار گذاشتن [[سیاسی]] بوده و فدک مترادف با [[حکومت]] شده است. [[گواه]] این مطلب، [[سخن]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} به [[هارون]] | [[غصب فدک]] جنبۀ [[سیاسی]] داشت و میخواستند دست [[اهل بیت]] را از امور [[مالی]] کوتاه کرده و به پشتوانۀ [[اقتصادی]] آنان ضربه بزنند. فدک پیوسته در [[تاریخ]] به عنوان نشانهای روشن از [[ظلم]] به [[اهل بیت]] {{ع}} مطرح بوده و ابعادی فراتر از تصرّف یک مزرعه و باغ یافته است. کوتاه کردن دست [[اهل بیت]] از آن، نمادی از کنار گذاشتن [[سیاسی]] بوده و فدک مترادف با [[حکومت]] شده است. [[گواه]] این مطلب، [[سخن]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} به [[هارون الرشید]] است که فدک را همۀ قلمرو و وسعت [[اسلام]] دانست که [[حقّ]] [[خاندان پیامبر]] بوده و دیگران [[غصب]] کردهاند<ref>مناقب، ج ۴، ص ۳۲۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۹، ص ۲۰۰.</ref>. [[فاطمه]] {{س}} نیز با طرح مسألۀ فدک به عنوان نشانهای از [[غصب]] و [[زور]] رژیم، میکوشید تا [[حکومت]] را محکوم کند و پافشاری ایشان از اینرو بود، نه به خاطر [[ارزش]] [[اقتصادی]] آن. | ||
بنابراین، فدک برای [[شیعیان]] تنها یادآور یک [[نزاع]] [[مالی]] نیست؛ بلکه نمادی از مظلومیت [[حضرت فاطمه]] {{س}} و [[امام علی]] {{ع}} است که با نام آنان گره خورده و [[ارزش]] [[اعتقادی]] یافته است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۵؛ [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۵.</ref>. | |||
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «زمانی که [[ابوبکر]] به خلافت رسید، عمر به او گفت: مردم بندگان دنیا هستند و جز آن هدفی ندارند. تو خمس و غنایم را از علی منع کن و فدک را از دست او بیرون آور. وقتی مردم دست او را خالی دیدند، او را رها کرده، به تو متمایل میشوند و ابوبکر چنین کرد»<ref>{{متن حدیث|لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي قُحَافَةَ قَالَ لَهُ عُمَرُ: إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ هَذِهِ الدُّنْيَا لَا يُرِيدُونَ غَيْرَهَا، فَامْنَعْ عَنْ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْخُمُسَ، وَ الْفَيْءَ، وَ فَدَكاً، فَإِنَّ شِيعَتَهُ إِذَا عَلِمُوا ذَلِكَ تَرَكُوا عَلِيّاً وَ أَقْبَلُوا إِلَيْكَ رَغْبَةً فِي الدُّنْيَا وَ إِيثَاراً وَ مُحَابَاةً عَلَيْهَا، فَفَعَلَ أَبُو بَكْرٍ ذَلِكَ}}؛ حسینی عاملی، سید حیدر بن علی، الکشکول فیما جری علی آل الرسول، ص۲۰۳؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۹۴.</ref>. | |||
قاضی نورالله تستری مینویسد: غرض [[ابوبکر]] و [[عمر]] از بازگرفتن فدک آن بود که [[اهل بیت]] [[رسالت]] فقیر شوند تا [[مردم]] گرد ایشان نگردند و جمعیت ایشان پریشان و از هم پاشیده گردد؛ چنانکه پیش از آن به موجب نص قرآن {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا}}<ref>«آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند» سوره منافقون، آیه ۷.</ref> نظیر آن [[تدبیر]] را درباره [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز به جا آوردند<ref>شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ص۲۲.</ref>. | |||
یکی از محققان در این باره میگوید: علی{{ع}} همه شرایط رهبری را دارا بود و هرگاه فردی با این خصوصیت، [[قدرت]] [[مالی]] نیز داشته باشد و بخواهد با دستگاه متزلزل [[خلافت]] رقابت کند، این دستگاه با خطر بزرگی روبهرو خواهد بود. در این صورت، اگر سلب امکانات و شرایط دیگر [[حضرت علی]]{{ع}} امکان پذیر نیست و نمیتوان با زمینههای مساعدی که در وجود او هست [[مبارزه]] کرد، میتوان قدرت اقتصادی او را سلب کرد. از این رو، برای تضعیف بنیه [[اقتصادی]] او فدک را گرفتند، تا به [[عقیده]] خودشان، خاندان نبوت را به دستگاه خود محتاج کنند<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، ص۲۰۶.</ref>. | |||
مؤید مطلب یاد شده این است که علی و [[فاطمه زهرا]]{{س}} همان طور که در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]]{{صل}} به حداقل [[زندگی]] اکتفا میکردند و بیشتر [[دارایی]] خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]] قرار میدادند، پس از [[رحلت پیامبر]] نیز در صورتی که اموالی در اختیارشان قرار میگرفت، همین کار را انجام میدادند. طبیعی است که این کار برای آنان محبوبیت مضاعف ایجاد میکرد و [[خلیفه]] نمیخواست چنین شود. | |||
گزارشی که در پی میآید، این مطلب را [[تأیید]] میکند: [[ابوبکر]] به فاطمه زهرا{{س}} گفت: من هرگز نمیتوانم سهم [[ذی القربی]] را به شما بدهم، بلکه حاضرم هزینه زندگی شما را از آن تأمین کنم و باقی را در [[مصالح مسلمین]] [[مصرف]] کنم<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref>. | |||
[[ابن ابی الحدید]] میگوید: {{عربی|"و قلت لمتكلم من متكلمي الامامية يعرف بعلي بن تقي من بلدة النيل<ref>از شهرهای عراق (بین کوفه و حله) است.</ref>: و هل كانت فدك إلا نخلا يسيرا وعقارا ليس بذلك الخطير، فقال لي: ليس الأمر كذلك بل كانت جليلة جدا وكان فيها من النخل نحوما بالكوفة الآن من النخل وما قصد ابوبكر وعمر بمنع فاطمة عنها إلا أن لا يتقوى علي بحاصلها وغلتها على المنازعة في الخلافة، ولهذا أتبعا ذلك بمنع فاطمة وعلي وسائر بني هاشم وبني المطلب حقهم في الخمس..."}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref> و صاحب الفرقان مینویسد: {{عربی|"ولقد كانت فتوى الخليفة في استلاب فدك فتوى سياسية صدر عنه تضعيفاً لساعد أهل البيت{{عم}} وتقوية لصالح الخلافة لكي يخمد [[اهل]] البيت عن كل حراك ضد حكمهم"}}<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۸۲.</ref>. | |||
بنابر آنچه گفته آمد، ابوبکر دلیل معتبری برای منع [[ارث]] [[دختر پیامبر]] نداشته است. بنابراین، دانشمندان شیعه منع ارث را [[ستم]] در [[حق]] [[فاطمه]]{{س}} دانستهاند<ref>ر.ک: کتب کلامی، بحث مطاعن.</ref>. این نکته نیز جای [[تأمل]] دارد که چرا [[خلیفه]] اصرار داشته است دست [[اهل بیت]] از فدک و درآمد آن و سهم [[خیبر]] و [[غنایم]] جدید کوتاه بماند<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۸۶.</ref>. | |||
=== [[عاطفه]] [[دینی]] === | |||
برخی دانشمندان [[اهل تسنن]] از زاویهای دیگر نیز به این مقوله میپردازند. آنان میگویند: بر فرض که فدک بیت المال مسلمین بوده و [[فاطمه زهرا]]{{س}} از پدر [[ارث]] نمیبرده و ماترک پیامبر نیز جزو [[صدقات]] و [[بیت المال]] بوده است، [[حضرت فاطمه]]{{س}} خواستار آنها بود. آیا عاطفه [[اسلامی]] ایجاب نمیکرد که برای [[احترام]] به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مهربانی]] با یگانه دختر او خلیفه از اختیارات خود استفاده کند یا از [[مسلمانان]] [[اجازه]] بگیرد که خواستههای [[فاطمه]]{{س}} را برآورد؟ آیا اگر این خواسته به مسلمانان عرضه میشد، کسی [[مخالفت]] میکرد؟ [[قاضی]] [[نورالله]] تستری مینویسد: "اگر مسلّم بدانیم که حضرت فاطمه{{س}} نتوانست دعوی فدک را شرعاً [[اثبات]] کند، میگوییم چرا شیوه [[انصاف]] و [[مروت]] را به کار نبستند و فدک را به او نبخشیدند؟ و هرگاه ایشان را میرسید که به عنوان [[خلافت]] [[حضرت رسول]]، فدک را خالصه خود سازند، چرا نمیشد آن را از روی [[احسان]] به حضرت فاطمه واگذارند و خاطر [[شریف]] او را نیازارند؟ مگر حضرت فاطمه{{س}} در مرتبه کمتر از خواهرش [[زینب]] بود که چون شوهر او، [[ابوالعاص]]، با دیگر [[کفار]] در [[روز]] [[بدر]] گرفتار شدند و خلاصی ایشان به فدیه منوط شد، زینب نیز همراه فدیه دیگران [[مال]] فرستاده بود که از آن جمله [[عقد]] مرواریدی بود که [[حضرت خدیجه]] به او داده بود، و چون نظر حضرت رسول{{صل}} بر او افتاد، متأثر شد. با آنکه مسلمانان در آن وقت عسرت تمام داشتند، [[پیامبر]] از ایشان استیهاب مال زینب نمود و استدعا کرد که آن را به او بازگردانند، و آن جماعت، [[منت]] بر [[جان]] خود نهاده و از [[طیب]] خاطر آن را به زینب بخشیدند. پس مناسب بود به آن حضرت [[تأسی]] نمایند و فدک را از مسلمانان استیهاب کرده، به فاطمه [[زهرا]] بدهند"<ref>مجالس المؤمنین، ص۲۴.</ref>. | |||
به این ترتیب، [[خلیفه]] برخلاف [[آیات قرآن]] مجید و [[موازین]] [[فقهی]] و [[قضایی]] [[اسلام]] و برخلاف ادعای دو [[معصوم]] که [[آیه تطهیر]] [[راستگویی]] آنان را تضمین کرده بود ـ اصرار میکند که این [[حق]] مسلم [[اهل بیت]] به آنان نرسد. گذشته از این، [[ابوبکر]] تحت تأثیر [[عاطفه]] [[اسلامی]] نیز رضای آنان را جلب نمیکند. این عملکرد، هر [[انسان]] منصفی را مطمئن میسازد که خلیفه تنها در پی تضعیف علی و [[زهرا]] و اهل بیت بوده است<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۸۸.</ref>. | |||
== [[ارزش]] [[اقتصادی]] فدک == | |||
فدک، ده یا دهستانی پر [[ثروت]] و [[نعمت]] و حاصلخیز و دارای نخلستانهایی با درختان بسیار و چشمههای جوشان بود<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۸۵۵.</ref> و اهالی آن بیشتر به کشاوزی و صنایع دستی [[اشتغال]] داشتند. خرما و برخی محصولات [[تجاری]] آن نیز نامبرده شده است. این سرزمین، دو تا سه [[روز]] با [[مدینه]] فاصله داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه [[حجاز]] محسوب میشد<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.</ref>. همچنین این سرزمین به دلیل موقعیت جغرافیاییاش، یکی از نزدیکترین منزلگاهها به مسیر تجاری [[مکه]] به [[شام]] بود و این مسئله بر اهمیت [[اقتصادی]] آن میافزود. فاصله اندک آن با قلعههای خیبر که از نظر اقتصادی و نظامی مهم بودند نیز دلیل دیگری بر اهمیت آن بود. مورخان گفتهاند: یک بار هنگامی که درآمد فدک را به محضر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آورده بودند و پولهای طلای آن را در برابر ایشان ریخته بودند، چنان انبوه بود که آن کس که در سوی دیگر نشسته بود دیده نمیشد؛ اما همه آنها تا ظهر آن [[روز]] میان فقرای [[شهر]] تقسیم شد و هیچ چیز باقی نماند<ref>کشف المحجة لثمرة المهجة، ص۱۸۲؛ الطرائف، ص۳۹۲.</ref>. درآمد فدک را در آن [[روزگار]] بیست و چهار هزار دینار گفتهاند<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۱۳؛ کشف المحجة، ص۱۲۴.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۴.</ref> | |||
درباره ارزش اقتصادی فدک گزارشهای بسیار متفاوتی وجود دارد که اگر همه آنها صحیح باشد، باید پذیرفت که ناظر به زمانهای گوناگونند. [[ابن طاووس]] درآمد سالانه فدک را هفتاد هزار دینار یاد کرده است<ref>سید ابن طاووس، برنامه سعادت (ترجمه کشف المحجه)، ص۱۵۶.</ref>. [[ابوداوود]] گوید: عمر بن عبدالعزیز به [[خلافت]] رسید، در حالی که درآمد فدک چهل هزار دینار بود. جوهری نوشته است که در زمان خلیفه دوم، نصف فدک که سهم [[یهودیان]] بود به پنجاه هزار درهم ارزشگذاری شد که خلیفه این مبلغ را به یهودیان آن سرزمین داد و آنان از آنجا به [[شام]] کوچ کردند<ref>السقیفه و فدک، ص۹۸.</ref>. [[ابن ابی الحدید]] مینویسد: وقتی [[متوکل عباسی]] فدک را به [[عبدالله بن عمر]] بازیار واگذار کرد، هنوز یازده درخت خرما از درختان کاشته شده به دست [[رسول خدا]]{{صل}} در آنجا باقی بود. گاهی که فدک در دست [[فرزندان فاطمه]]{{س}} قرار میگرفت، خرمای آن را میچیدند و به [[حاجیان]] اهدا میکردند؛ حاجیان هم خرماها را از باب [[تبرک]] میگرفتند و به آنان [[احسان]] مینمودند...<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۷.</ref>. ابن ابی الحدید در گزارشی نقل میکند که درختهای خرمای فدک در زمان رسول خدا، به اندازه نخلهای [[کوفه]] در [[زمان]] وی [ابن ابی الحدید] بوده است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>. | |||
فدک | آیتالله صدر، قراینی بر درآمد قابل توجه فدک برمیشمارد: | ||
# [[عمر]] به ابوبکر گفت: نباید فدک را به زهرا بدهی؛ زیرا برای هزینه [[جنگها]] و درگیریهایی که پیش میآید، به [[بودجه]] نیاز است. | |||
# [[معاویه]] در [[زمان]] خود، فدک را به یزید و [[مروان]] و عمروبن [[عثمان]] داد که هر کدام ثلث آن را داشته باشند. | |||
# در برخی کتابها، مانند معجم البلدان، از فدک با نام [[قریه]] (دهکده، نه مزرعه) یاد شده است. | |||
# هنگامی که [[ابن ابی الحدید]] به یکی از [[علما]] گفت: درآمد فدک ناچیز بوده است، او در پاسخ گفت: [[اشتباه]] میکنی؛ نخلهای فدک در آن زمان به تعداد نخلهای کنونی [[کوفه]] بوده است. | |||
# هنگامی که [[فاطمه]] [[زهرا]] فدک را مطالبه کرد، [[ابوبکر]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} درآمد فدک را در راه کمک به [[مجاهدان]] و کسانی که میخواستند به میدان [[جنگ]] بروند، هزینه میکرد<ref>صدر، سید محمد باقر، فدک فی التاریخ، ص۲۷-۲۶.</ref>. | |||
بنابراین، در حاصل خیزی فدک تردید نیست و همان طور که در منابع کهن آمده، آن سرزمین، چشمه و نخلستان و مزرعه یا مزارع سرسبزی داشته است؛ اما از [[میزان]] درآمد سالانه آن اطلاعی دقیق در دست نیست. دکتر شهیدی در کتاب [[فاطمه دختر محمد]] مینویسد: فدک درآمد معتنابهی داشته؛ به اندازهای که [[بنی هاشم]] میتوانستهاند با اعاشه<ref>اعاشه: روزی فراهم آوردن.</ref> از محل عواید آن، از استفاده از [[بیت المال]] [[چشم]] پوشیده، نیازی به [[خلیفه]] نداشته باشند<ref>شهیدی، سید جعفر، فاطمه دختر محمد، ص۵۹.</ref>.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۸۹.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۳: | خط ۷۸: | ||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | ||
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']] | # [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']] | ||
# [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']] | |||
# [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']] | |||
# [[پرونده:1368106.jpg|22px]] [[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۸''']] | |||
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]. | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۴۱: | خط ۹۰: | ||
{{حوادث دوره خلفای نخستین}} | {{حوادث دوره خلفای نخستین}} | ||
[[رده: | [[رده:حضرت فاطمه]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۳
فدک روستایی آباد و حاصلخیز در ۱۳۰ کیلومتری مدینه بود که در سال ۷ هجری بدون خونریزی به دست پیامبر (ص) فتح شد و براساس آیات قرآن به عنوان، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر (ص) بود و حضرت به دستور خداوند آن را به حضرت زهرا (س) بخشید. اما بعد از ایشان خلیفه اول براساس اهداف سیاسی آن را غصب کرد و در برابر استدلالات و بینه حضرت حاضر به پس دادن آن نشد. غصب فدک نمادی از مظلومیت اهل بیت (ع) است.
پیشینه تاریخی
در زمان پیامبر خاتم(ص)
«فدک» روستایی است در شمال مدینه و به فاصله دو یا سه روز راه (حدود ۱۴۰ یا ۱۵۰کیلومتر) از آن[۱]. فاصله این روستا تا خیبر هم، حدود دو روز راه بر آورد شده است[۲]. برخی فدک را بر گرفته از نام یکی از نوادگان نوح نبی(ع) گفتهاند و آوردهاند که چون فدک بن حام بن نوح، نخستین کسی بود که در این سرزمین ساکن شد، این ناحیه را به اسم او، «فَدَک» نامیدهاند[۳]. این روستا دارای قلعهای به نام "شمروخ" بود[۴] و در صدر اسلام، از آبادانی بسیار برخوردار بوده، نخلستانها و چشمههای آب جوشان بسیاری در خود داشته است[۵]، چندان که ارزش درختان نخل این ناحیه را در آن زمان، با ارزشِ درختان نخل شهر کوفه در قرن هفتم برابر دانستهاند[۶]. فدک بهواسطه قرابت با خیبر ـ که از مراکز عمده یهودیان به شمار میرفت ـ از نظر اجتماعی و مذهبی تابع یهودیان این منطقه به شمار میرفت. از این رو زمانی که رسول خدا(ص) به خیبر حمله برد، یهودیان فَدَک درصدد یاری یهودیان خیبر علیه مسلمانان بر آمدند، و چون رسول خدا(ص) از این امر با خبر شد، امیرالمؤمنین(ع) را با صد نفر به سوی آنان فرستاد[۷] تا از صحت و سقم این خبر آگاهی یابد. با روشن شدن صحت این خبر، اهل فَدک در بیم و هراس منتظر سرنوشت جنگ خیبر شدند و چون خبر سقوط قلعههای یهود در خیبر و پیروزی سپاه اسلام را دریافت کردند، وحشت بیشتری بر آنان مستولی شد و تصمیم گرفتند بدون جنگ و خونریزی تسلیم شوند؛ لذا قاصدی نزد رسول خدا(ص) فرستادند که اموال و میوههای خود را به نصف، مصالحه نمایند[۸]. پیامبر اکرم(ص) پیشنهاد آنان را پذیرفت و بدین ترتیب فدک ـ که به نقل برخی روایات، محصول سالیانهاش ۲۴ و به نقلی دیگر، ۷۰ هزار دینار بود[۹] ـ بدون جنگ و خونریزی در اختیار پیامبر اسلام(ص) قرار گرفت[۱۰].[۱۱]
بنابر حکم صریح قرآن سرزمینهایی که بدون درگیری نظامی به فتح مسلمانان درآیند، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر (ص) میشوند و مسلمانان دیگر حقّی در آن ندارند و پیامبر (ص) میتواند هرگونه مصلحت بداند درباره آنها تصمیم بگیرد: ﴿وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ﴾[۱۲]. پس از نزول آیۀ ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ﴾[۱۳] پیامبر به فرمان خدا در زمان حیات خویش، فدک را به فاطمه زهرا (س) بخشید و در همان مجلس سندی نیز تنظیم کرد که امیرمؤمنان (ع) و ام ایمن گواهان آن بودند. حضرت زهرا (س) نمایندهای برای خود برگزید که امور فدک را از نزدیک اداره کند و کارمندانی نیز به فرمان او درآورد. فدک از سه سال پیش از وفات پیامبر در دست فاطمه (ع) بود و بنی هاشم از محصول آن بهره میبردند[۱۴].
فدک امروزه به «الحائط» موسوم است و از لحاظ تقسیمات اداری از توابع امارت «حائل» به شمار میرود. این منطقه، در غرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد» و در ده کیلومتری مرز شرقی خیبر، دارای موقعیت مشخصی است. این منطقه، تا پایان سال ۱۹۷۵ میلادی، شامل ۲۱ روستا و دارای ۱۱۰۰۰ نفر جمعیت بوده و سکنهاش بیش از ۱۴۰۰ نفر نبوده است. «الحائط» (فدک) در حال حاضر، سرزمینی است پوشیده از نخلستانها و برخوردار از امکانات کشاورزی و در عین حال مجاور سرزمینهای خشک حره و در معرض تابش آفتاب گرم. "حائط"، بیهیچ نشانی از تاریخ، در لابلای نخلستانها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است[۱۵].[۱۶]
در دوران خلافت ابوبکر
غصب فدک
پس از رحلت پیامبر (ص)، خلیفۀ اول، نماینده حضرت زهرا (س) را اخراج کرد و فدک را به بهانۀ حدیث ساختگی نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ لَا نُوَرِّثُ[۱۷] به تصرف خویش درآورد.
امیرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س) از راههای گوناگون کوشیدند فدک را بازپس گیرند و برای اثبات مالکیت خود، استدلال و احتجاج کردند. حضرت زهرا (ع) هم در خطبۀ معروف خویش از غصب آن انتقاد مینماید و با استناد به آیات قرآن، ادعای آنان را در اینکه پیامبر ارث باقی نمیگذارد ردّ میکند[۱۸]. علاوه بر اینکه فدک مدتها در اختیار حضرت فاطمه (س) بود و از این رو، نیازی نبود آن حضرت برای اثبات مالکیت خویش بینه اقامه کند؛ اما از او بینه خواستند. سرانجام، با اینکه حضرت فاطمه (س) بینه و شاهد اقامه کرد نپذیرفتند و فدک را بازنگرداندند، فاطمه (س) با ابوبکر قهر کرد و دیگر هیچگاه با او سخن نگفت. فدک از آن پس چند بار دست به دست گشت. سرانجام در زمان خلافت مأمون عباسی به گونۀ رسمی و مستند به مالکیت فرزندان زهرا (س) درآمد[۱۹].
در زمان معاویه
بعد از امیرالمؤمنین (ع) معاویه، فدک را به مروان بن حکم داد؛ اما بعدها آن را پس گرفت. با روی کار آمدن مروان بن حکم، فدک دوباره به تصرف او درآمد و آن را به پسرش عبدالعزیز بخشید و از او به پسرش عمر بن عبدالعزیز رسید که با توجه به اوضاع سیاسی دوران خود، فدک را به اولاد فاطمه (س) برگرداند؛ اما پس از وی پادشاهان اموی، فدک را پس گرفتند. سفاح خلیفه عباسی، فدک را به فرزندان فاطمه (س) داد؛ اما منصور، آن را پس گرفت. در روزگار مأمون، گروهی از سادات به وی شکایت بردند که فدک را پیامبر (ص) به فاطمه (س) بخشید، مأمون باتوجه به نظر فقها، فدک را به اولاد فاطمه (س) داد؛ اما حاکمان بعد از او، فدک را به تصرف خود در آوردند.
فدک در حال حاضر به نام "الحائط" در مرز شرقی خیبر قرار دارد و شامل تعدادی روستا و بیش از ۱۱ هزار سکنه و سرزمینی پوشیده از نخلستان و برخوردار از امکانات کشاورزی است[۲۰].
خطبه فدکیه
خطبه فدکیه، خطبهای که حضرت فاطمه زهرا (ع) در مسجد مدینه در حضور ابوبکر و جمعی از مهاجران و انصار ایراد کرد. از آنجا که آن سخنرانی در پی غصب فدک از حضرت زهرا (ع) توسّط خلیفه انجام گرفت و وی به عنوان اعتراض و دادخواهی سخنرانی کرد و در ضمن آن به مسألۀ فدک که میراث او از پدرش بود پرداخت، به "خطبۀ فدکیّه" معروف شده است. این خطبۀ غرّاء و عمیق که سرشار از فصاحت و بلاغت و از ذخائر عظیم فکری و فرهنگی شیعه و یادگار ماندگار دختر پیامبر است، نوعی استیضاح حکومت وقت است و در ضمن آنکه به مباحث توحیدی و معارفی و بعثت پیامبر و جایگاه قرآن و احکام آن میپردازد، از زیرپا گذاشتن وصیت پیامبر و غصب خلافت و سستی مهاجران و انصار در دفاع از حق و ولایت و ممانعت خلیفه از فدک و علل بروز آن رجعت سیاسی و احیای تفکّرات جاهلی به شدّت انتقاد میکند و سرشار از استدلالهای قرآنی است و از منابع و مستندات حقانیّت حضرت علی (ع) و خلافت بر حقّ اوست. عالمان برجسته شرحهای متعدّدی بر این خطبه نوشته و دقایق و ظرایف آن را تشریح کردهاند[۲۱] و در منابع فراوانی نقل شده است[۲۲].[۲۳]
انگیزه غصب فدک
انگیزه سیاسی و اقتصادی
فدک خیلی بزرگ بود، نخلهای آن به تعداد نخلهای کوفۀ امروز و محصول خرمای آن بیشتر از خیبر بود؛ ابوبکر و عمر هدفشان از تصرّف آن این بود که علی (ع) به کمک محصولات و غلّۀ آن در مخاصمهای که دربارۀ خلافت داشت قدرت نگیرد، ازاینرو بعد از فدک، فاطمه و علی و سایر بنیهاشم و بنی مطّلب را از حقّشان نسبت به خمس جلوگیری کردند، چراکه انسان تهیدست، همتش هم سست و خودش خوار میشود و در پی کسب و کار میرود و ریاستطلبی و حکومت را رها میکند.
غصب فدک جنبۀ سیاسی داشت و میخواستند دست اهل بیت را از امور مالی کوتاه کرده و به پشتوانۀ اقتصادی آنان ضربه بزنند. فدک پیوسته در تاریخ به عنوان نشانهای روشن از ظلم به اهل بیت (ع) مطرح بوده و ابعادی فراتر از تصرّف یک مزرعه و باغ یافته است. کوتاه کردن دست اهل بیت از آن، نمادی از کنار گذاشتن سیاسی بوده و فدک مترادف با حکومت شده است. گواه این مطلب، سخن موسی بن جعفر (ع) به هارون الرشید است که فدک را همۀ قلمرو و وسعت اسلام دانست که حقّ خاندان پیامبر بوده و دیگران غصب کردهاند[۲۴]. فاطمه (س) نیز با طرح مسألۀ فدک به عنوان نشانهای از غصب و زور رژیم، میکوشید تا حکومت را محکوم کند و پافشاری ایشان از اینرو بود، نه به خاطر ارزش اقتصادی آن.
بنابراین، فدک برای شیعیان تنها یادآور یک نزاع مالی نیست؛ بلکه نمادی از مظلومیت حضرت فاطمه (س) و امام علی (ع) است که با نام آنان گره خورده و ارزش اعتقادی یافته است[۲۵].
از امام صادق(ع) روایت شده است: «زمانی که ابوبکر به خلافت رسید، عمر به او گفت: مردم بندگان دنیا هستند و جز آن هدفی ندارند. تو خمس و غنایم را از علی منع کن و فدک را از دست او بیرون آور. وقتی مردم دست او را خالی دیدند، او را رها کرده، به تو متمایل میشوند و ابوبکر چنین کرد»[۲۶].
قاضی نورالله تستری مینویسد: غرض ابوبکر و عمر از بازگرفتن فدک آن بود که اهل بیت رسالت فقیر شوند تا مردم گرد ایشان نگردند و جمعیت ایشان پریشان و از هم پاشیده گردد؛ چنانکه پیش از آن به موجب نص قرآن ﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا﴾[۲۷] نظیر آن تدبیر را درباره حضرت رسول(ص) نیز به جا آوردند[۲۸].
یکی از محققان در این باره میگوید: علی(ع) همه شرایط رهبری را دارا بود و هرگاه فردی با این خصوصیت، قدرت مالی نیز داشته باشد و بخواهد با دستگاه متزلزل خلافت رقابت کند، این دستگاه با خطر بزرگی روبهرو خواهد بود. در این صورت، اگر سلب امکانات و شرایط دیگر حضرت علی(ع) امکان پذیر نیست و نمیتوان با زمینههای مساعدی که در وجود او هست مبارزه کرد، میتوان قدرت اقتصادی او را سلب کرد. از این رو، برای تضعیف بنیه اقتصادی او فدک را گرفتند، تا به عقیده خودشان، خاندان نبوت را به دستگاه خود محتاج کنند[۲۹].
مؤید مطلب یاد شده این است که علی و فاطمه زهرا(س) همان طور که در زمان حیات رسول خدا(ص) به حداقل زندگی اکتفا میکردند و بیشتر دارایی خود را در اختیار نیازمندان قرار میدادند، پس از رحلت پیامبر نیز در صورتی که اموالی در اختیارشان قرار میگرفت، همین کار را انجام میدادند. طبیعی است که این کار برای آنان محبوبیت مضاعف ایجاد میکرد و خلیفه نمیخواست چنین شود.
گزارشی که در پی میآید، این مطلب را تأیید میکند: ابوبکر به فاطمه زهرا(س) گفت: من هرگز نمیتوانم سهم ذی القربی را به شما بدهم، بلکه حاضرم هزینه زندگی شما را از آن تأمین کنم و باقی را در مصالح مسلمین مصرف کنم[۳۰].
ابن ابی الحدید میگوید: "و قلت لمتكلم من متكلمي الامامية يعرف بعلي بن تقي من بلدة النيل[۳۱]: و هل كانت فدك إلا نخلا يسيرا وعقارا ليس بذلك الخطير، فقال لي: ليس الأمر كذلك بل كانت جليلة جدا وكان فيها من النخل نحوما بالكوفة الآن من النخل وما قصد ابوبكر وعمر بمنع فاطمة عنها إلا أن لا يتقوى علي بحاصلها وغلتها على المنازعة في الخلافة، ولهذا أتبعا ذلك بمنع فاطمة وعلي وسائر بني هاشم وبني المطلب حقهم في الخمس..."[۳۲] و صاحب الفرقان مینویسد: "ولقد كانت فتوى الخليفة في استلاب فدك فتوى سياسية صدر عنه تضعيفاً لساعد أهل البيت(ع) وتقوية لصالح الخلافة لكي يخمد اهل البيت عن كل حراك ضد حكمهم"[۳۳].
بنابر آنچه گفته آمد، ابوبکر دلیل معتبری برای منع ارث دختر پیامبر نداشته است. بنابراین، دانشمندان شیعه منع ارث را ستم در حق فاطمه(س) دانستهاند[۳۴]. این نکته نیز جای تأمل دارد که چرا خلیفه اصرار داشته است دست اهل بیت از فدک و درآمد آن و سهم خیبر و غنایم جدید کوتاه بماند[۳۵].
عاطفه دینی
برخی دانشمندان اهل تسنن از زاویهای دیگر نیز به این مقوله میپردازند. آنان میگویند: بر فرض که فدک بیت المال مسلمین بوده و فاطمه زهرا(س) از پدر ارث نمیبرده و ماترک پیامبر نیز جزو صدقات و بیت المال بوده است، حضرت فاطمه(س) خواستار آنها بود. آیا عاطفه اسلامی ایجاب نمیکرد که برای احترام به رسول خدا(ص) و مهربانی با یگانه دختر او خلیفه از اختیارات خود استفاده کند یا از مسلمانان اجازه بگیرد که خواستههای فاطمه(س) را برآورد؟ آیا اگر این خواسته به مسلمانان عرضه میشد، کسی مخالفت میکرد؟ قاضی نورالله تستری مینویسد: "اگر مسلّم بدانیم که حضرت فاطمه(س) نتوانست دعوی فدک را شرعاً اثبات کند، میگوییم چرا شیوه انصاف و مروت را به کار نبستند و فدک را به او نبخشیدند؟ و هرگاه ایشان را میرسید که به عنوان خلافت حضرت رسول، فدک را خالصه خود سازند، چرا نمیشد آن را از روی احسان به حضرت فاطمه واگذارند و خاطر شریف او را نیازارند؟ مگر حضرت فاطمه(س) در مرتبه کمتر از خواهرش زینب بود که چون شوهر او، ابوالعاص، با دیگر کفار در روز بدر گرفتار شدند و خلاصی ایشان به فدیه منوط شد، زینب نیز همراه فدیه دیگران مال فرستاده بود که از آن جمله عقد مرواریدی بود که حضرت خدیجه به او داده بود، و چون نظر حضرت رسول(ص) بر او افتاد، متأثر شد. با آنکه مسلمانان در آن وقت عسرت تمام داشتند، پیامبر از ایشان استیهاب مال زینب نمود و استدعا کرد که آن را به او بازگردانند، و آن جماعت، منت بر جان خود نهاده و از طیب خاطر آن را به زینب بخشیدند. پس مناسب بود به آن حضرت تأسی نمایند و فدک را از مسلمانان استیهاب کرده، به فاطمه زهرا بدهند"[۳۶].
به این ترتیب، خلیفه برخلاف آیات قرآن مجید و موازین فقهی و قضایی اسلام و برخلاف ادعای دو معصوم که آیه تطهیر راستگویی آنان را تضمین کرده بود ـ اصرار میکند که این حق مسلم اهل بیت به آنان نرسد. گذشته از این، ابوبکر تحت تأثیر عاطفه اسلامی نیز رضای آنان را جلب نمیکند. این عملکرد، هر انسان منصفی را مطمئن میسازد که خلیفه تنها در پی تضعیف علی و زهرا و اهل بیت بوده است[۳۷].
ارزش اقتصادی فدک
فدک، ده یا دهستانی پر ثروت و نعمت و حاصلخیز و دارای نخلستانهایی با درختان بسیار و چشمههای جوشان بود[۳۸] و اهالی آن بیشتر به کشاوزی و صنایع دستی اشتغال داشتند. خرما و برخی محصولات تجاری آن نیز نامبرده شده است. این سرزمین، دو تا سه روز با مدینه فاصله داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه حجاز محسوب میشد[۳۹]. همچنین این سرزمین به دلیل موقعیت جغرافیاییاش، یکی از نزدیکترین منزلگاهها به مسیر تجاری مکه به شام بود و این مسئله بر اهمیت اقتصادی آن میافزود. فاصله اندک آن با قلعههای خیبر که از نظر اقتصادی و نظامی مهم بودند نیز دلیل دیگری بر اهمیت آن بود. مورخان گفتهاند: یک بار هنگامی که درآمد فدک را به محضر امیرالمؤمنین (ع) آورده بودند و پولهای طلای آن را در برابر ایشان ریخته بودند، چنان انبوه بود که آن کس که در سوی دیگر نشسته بود دیده نمیشد؛ اما همه آنها تا ظهر آن روز میان فقرای شهر تقسیم شد و هیچ چیز باقی نماند[۴۰]. درآمد فدک را در آن روزگار بیست و چهار هزار دینار گفتهاند[۴۱].[۴۲]
درباره ارزش اقتصادی فدک گزارشهای بسیار متفاوتی وجود دارد که اگر همه آنها صحیح باشد، باید پذیرفت که ناظر به زمانهای گوناگونند. ابن طاووس درآمد سالانه فدک را هفتاد هزار دینار یاد کرده است[۴۳]. ابوداوود گوید: عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید، در حالی که درآمد فدک چهل هزار دینار بود. جوهری نوشته است که در زمان خلیفه دوم، نصف فدک که سهم یهودیان بود به پنجاه هزار درهم ارزشگذاری شد که خلیفه این مبلغ را به یهودیان آن سرزمین داد و آنان از آنجا به شام کوچ کردند[۴۴]. ابن ابی الحدید مینویسد: وقتی متوکل عباسی فدک را به عبدالله بن عمر بازیار واگذار کرد، هنوز یازده درخت خرما از درختان کاشته شده به دست رسول خدا(ص) در آنجا باقی بود. گاهی که فدک در دست فرزندان فاطمه(س) قرار میگرفت، خرمای آن را میچیدند و به حاجیان اهدا میکردند؛ حاجیان هم خرماها را از باب تبرک میگرفتند و به آنان احسان مینمودند...[۴۵]. ابن ابی الحدید در گزارشی نقل میکند که درختهای خرمای فدک در زمان رسول خدا، به اندازه نخلهای کوفه در زمان وی [ابن ابی الحدید] بوده است[۴۶].
آیتالله صدر، قراینی بر درآمد قابل توجه فدک برمیشمارد:
- عمر به ابوبکر گفت: نباید فدک را به زهرا بدهی؛ زیرا برای هزینه جنگها و درگیریهایی که پیش میآید، به بودجه نیاز است.
- معاویه در زمان خود، فدک را به یزید و مروان و عمروبن عثمان داد که هر کدام ثلث آن را داشته باشند.
- در برخی کتابها، مانند معجم البلدان، از فدک با نام قریه (دهکده، نه مزرعه) یاد شده است.
- هنگامی که ابن ابی الحدید به یکی از علما گفت: درآمد فدک ناچیز بوده است، او در پاسخ گفت: اشتباه میکنی؛ نخلهای فدک در آن زمان به تعداد نخلهای کنونی کوفه بوده است.
- هنگامی که فاطمه زهرا فدک را مطالبه کرد، ابوبکر گفت: رسول خدا(ص) درآمد فدک را در راه کمک به مجاهدان و کسانی که میخواستند به میدان جنگ بروند، هزینه میکرد[۴۷].
بنابراین، در حاصل خیزی فدک تردید نیست و همان طور که در منابع کهن آمده، آن سرزمین، چشمه و نخلستان و مزرعه یا مزارع سرسبزی داشته است؛ اما از میزان درآمد سالانه آن اطلاعی دقیق در دست نیست. دکتر شهیدی در کتاب فاطمه دختر محمد مینویسد: فدک درآمد معتنابهی داشته؛ به اندازهای که بنی هاشم میتوانستهاند با اعاشه[۴۸] از محل عواید آن، از استفاده از بیت المال چشم پوشیده، نیازی به خلیفه نداشته باشند[۴۹].[۵۰]
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- فرهنگ شیعه
- قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲
- جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر
- بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة
- استادی، رضا، مقاله «فدک»، دانشنامه امام علی ج۸
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
پانویس
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.
- ↑ البلادی، معجم معالم الحجاز، ص۲۷.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸؛ ابن عبدالحق، مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰. واقدی (م. ۲۰۷) در باره پر آبی این منطقه مینویسد: «.... خیبر آن قدر آب داشت که گویی بر روی آب قرار گرفته است. فدک هم این گونه بود». (واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۱۳.).
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۵۴.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۰۶-۷۰۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۲۲۴. (جوهری در این باره میگوید: وَ قَدْ رَويَّ أنَّهُ صَالِحَهُمْ عَلَيْهَا كُلَّهُا، أللهُ أعْلَمُ أيَّ الْدمْرَيْنَ كَانَ؛ روایت شده است که تمام آن را صلح نمودند. خدا آگاهتر است که کدام قول صحیح بوده است». (احمد بن عبدالعزیز جوهری، ألسَّقیفُة وَ الْفَدَک، ص۹۷).
- ↑ شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج۷، ص۴۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۲۳.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۳، ص۹۵.
- ↑ استادی، رضا، مقاله «فدک»، دانشنامه امام علی ج۸ ص ۳۵۵؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ «و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره میگرداند و خداوند بر هر کاری تواناست *آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۶-۷.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۶؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۲۱۳؛ بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۲۳۵.
- ↑ سید محمد باقر نجفی، مدینهشناسی، ج۲، ص۴۸۹ -۴۹۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ احتجاج طبرسی، ج ۱، ص۲۰؛ الاختصاص، ص ۱۸۵- ۱۸۳.
- ↑ «یا بن ابی قحافه! أفی الکتاب ان ترث اباک و لا ارث ابی؟ لقد جئت شیئا فریّا»؛ کفایة الموحدین، ج ۲، ص ۳۶۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۷؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۲۱۵.
- ↑ ر.ک: قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۲۱۷؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵.
- ↑ از جمله: "ملکۀ اسلام" میرزا خلیل کمرهای، "شرح خطبۀ حضرت زهرا" عز الدین حسینی زنجانی، "سوگنامۀ فدک" سید محمّد تقی نقوی، "شرح خطبه حضرت فاطمه" احمد مدرسی وحید تبریزی، "شرح خطبة الصدیقه فاطمة الزهراء" محمّد طاهر آل شبیز خاقانی، "سخنرانی حضرت فاطمه در مسجد پیامبر" علی رضا اللهیاری، "اللّمعه البیضاء" محمّد علی انصاری قراچه داغی.
- ↑ از جمله: «مناقب ابنشهرآشوب»، ج ۲ ص۲۰۸، «کشف الغمه»، ج ۲ ص۱۰۵، «بحار الأنوار»، ج ۲۹ ص۲۱۵، «العوالم»، ج ۱۱ ص۴۶۷، «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص۲۱۲، «بلاغات النساء»، ص۲۳ و...
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۴۷.
- ↑ مناقب، ج ۴، ص ۳۲۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۹، ص ۲۰۰.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۲۱۵.
- ↑ «لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي قُحَافَةَ قَالَ لَهُ عُمَرُ: إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ هَذِهِ الدُّنْيَا لَا يُرِيدُونَ غَيْرَهَا، فَامْنَعْ عَنْ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْخُمُسَ، وَ الْفَيْءَ، وَ فَدَكاً، فَإِنَّ شِيعَتَهُ إِذَا عَلِمُوا ذَلِكَ تَرَكُوا عَلِيّاً وَ أَقْبَلُوا إِلَيْكَ رَغْبَةً فِي الدُّنْيَا وَ إِيثَاراً وَ مُحَابَاةً عَلَيْهَا، فَفَعَلَ أَبُو بَكْرٍ ذَلِكَ»؛ حسینی عاملی، سید حیدر بن علی، الکشکول فیما جری علی آل الرسول، ص۲۰۳؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۹۴.
- ↑ «آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند» سوره منافقون، آیه ۷.
- ↑ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ص۲۲.
- ↑ سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، ص۲۰۶.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۱.
- ↑ از شهرهای عراق (بین کوفه و حله) است.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.
- ↑ صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۸۲.
- ↑ ر.ک: کتب کلامی، بحث مطاعن.
- ↑ استادی، رضا، مقاله «فدک»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۳۸۶.
- ↑ مجالس المؤمنین، ص۲۴.
- ↑ استادی، رضا، مقاله «فدک»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۳۸۸.
- ↑ معجم البلدان، ج۳، ص۸۵۵.
- ↑ معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
- ↑ کشف المحجة لثمرة المهجة، ص۱۸۲؛ الطرائف، ص۳۹۲.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۱۳؛ کشف المحجة، ص۱۲۴.
- ↑ جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۴.
- ↑ سید ابن طاووس، برنامه سعادت (ترجمه کشف المحجه)، ص۱۵۶.
- ↑ السقیفه و فدک، ص۹۸.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۷.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.
- ↑ صدر، سید محمد باقر، فدک فی التاریخ، ص۲۷-۲۶.
- ↑ اعاشه: روزی فراهم آوردن.
- ↑ شهیدی، سید جعفر، فاطمه دختر محمد، ص۵۹.
- ↑ استادی، رضا، مقاله «فدک»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۳۸۹.