حضرت فاطمه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
[[قسطلانی]] مینویسد: [[خدای تعالی]] مودت [[خویشان]] نزدیک [[پیامبر]] را بر همگان واجب کرده است. درباره [[وجوب محبت اهل بیت]] معظم [[حضرت رسول]] و [[ذریه]] اوست که [[خدا]] میفرماید: بگو ای پیامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدی به جز مودت خویشان نزدیکم نمیخواهم<ref>المواهب الدنیه، أحمد بن محمد قسطانی، ج۳، ص۷ و ۲۱.</ref>. | [[قسطلانی]] مینویسد: [[خدای تعالی]] مودت [[خویشان]] نزدیک [[پیامبر]] را بر همگان واجب کرده است. درباره [[وجوب محبت اهل بیت]] معظم [[حضرت رسول]] و [[ذریه]] اوست که [[خدا]] میفرماید: بگو ای پیامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدی به جز مودت خویشان نزدیکم نمیخواهم<ref>المواهب الدنیه، أحمد بن محمد قسطانی، ج۳، ص۷ و ۲۱.</ref>. | ||
[[حاکم]] در [[تفسیر آیه]] مودت به نقل از [[مجمع البیان]] مینویسد که [[رسول خدا]] فرمود: «رسول خدا گفت: خدا [[پیغمبران]] را از درختهای پراکنده آفرید و مرا از یک درخت آفرید. من ریشه آنم و علی {{ع}} شاخه آن و فاطمه {{س}} پیوند آن و حسن و حسین {{عم}} میوه آنند. پس کسی که به شاخهای از شاخههای آن بیاویزد، [[نجات]] مییابد و کسی که از آن روی برگرداند، هلاک میشود. اگربندهای خدای را در میان [[صفا و مروه]] هزار سال و پس از آن هزار سال و پس از آن هزار سال [[بندگی]] کند و ما را نشناسد [[خدا]] او را بر روی در [[آتش]] میاندازد». سپس [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> | [[حاکم]] در [[تفسیر آیه]] مودت به نقل از [[مجمع البیان]] مینویسد که [[رسول خدا]] فرمود: «رسول خدا گفت: خدا [[پیغمبران]] را از درختهای پراکنده آفرید و مرا از یک درخت آفرید. من ریشه آنم و علی {{ع}} شاخه آن و فاطمه {{س}} پیوند آن و حسن و حسین {{عم}} میوه آنند. پس کسی که به شاخهای از شاخههای آن بیاویزد، [[نجات]] مییابد و کسی که از آن روی برگرداند، هلاک میشود. اگربندهای خدای را در میان [[صفا و مروه]] هزار سال و پس از آن هزار سال و پس از آن هزار سال [[بندگی]] کند و ما را نشناسد [[خدا]] او را بر روی در [[آتش]] میاندازد». سپس [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> را [[تلاوت]] نمود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَنْبِيَاءَ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى، وَ خَلَقَنِي وَ عَلِيّاً مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، فَأَنَا أَصْلُهَا وَ عَلِيٌّ فَرْعُهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثِمَارُهَا، وَ أَشْيَاعُنَا أَوْرَاقُهَا فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا نَجَا، وَ مَنْ زَاغَ هَوًى، وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ وَ لَمْ يُدْرِكْ مَحَبَّتَنَا لَأَكَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَنْخِرَيْهِ فِي النَّارِ. ثُمَّ تَلَا {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}}}، شواهد التنزیل، عبیدالله بن أحمد، معروف به حسکانی، ج۲، ص۲۰۳؛ تاریخ مدینة الدمشق، حافظ أبوالقاسم ابن عساکر، ج۱۲، ص۱۴۳؛ الغدیر، شیخ عبدالحسین امینی نجفی، ج۲، ص۳۰۸؛ جنة العاصمة، سید محمد حسین میر جهانی طباطبایی، ص۴۶۰.</ref>. | ||
[[جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی]] در کتاب دیگر خود - لباب النقول - در ذیل [[آیه شریفه]] یاد میکند: چون آیه {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، فرود آمد، [[پیامبر اکرم]]، [[فاطمه]] {{س}} راطلبید و [[فدک]] را [[ملک]] او ساخت<ref>لباب النقول فی أسباب النزول، جلالالدین عبدالرحمن بن أبی بکر سیوطی، ج۲، ص۳.</ref>. فدک، قریهای در نزدیک [[مدینه]] بود. [[طبرسی]] در [[حوادث سال هفتم هجری]] میگوید: [[رسول خدا]] دژهای وطیس و سلالم خیبریان را محاصره نمود. هنگامی که کار بر آنان تنگ شد و [[یقین]] به نابودی خود کردند، از حضرت خواستند که آنان را [[اسیر]] خود سازد و خونشان را نریزد. رسول خدا چنین نمود و تمام [[اموال]] قلعههای شق نظاء، کتیبه و دیگر دژها - جز ذنیک الحصن - به دست آن حضرت افتاد. هنگامی که اهالی فدک بر این موضوع [[آگاه]] شدند، نزد حضرت [[پیغمبر]] [[پیام]] فرستادند که آنان را نیز اسیر سازد و خونشان را محفوظ دارد و داراییشان را مالک شود... هنگامی که بر [[اهل]] [[خیبر]] چیره گشت، آنان خواستند که با ایشان [[مصالحه]] شود؛ نصف اموالشان را در [[اختیار]] گیرد و نصف دیگر را به آنان ببخشد. اهالی فدک نیز چنین درخواستی نمودند که در هر دو مورد با پذیرش رسول خدا مواجه شدند. از این لحاظ، خیبر [[غنیمت]] [[مسلمین]] است و فدک، [[خالص]] از آن [[پیغمبر اکرم]] است؛ زیرا بر آن [[حمله]] نظامی صورت نگرفته است<ref>تاریخ الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، ج۳، ص۹۵.</ref>. | [[جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی]] در کتاب دیگر خود - لباب النقول - در ذیل [[آیه شریفه]] یاد میکند: چون آیه {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، فرود آمد، [[پیامبر اکرم]]، [[فاطمه]] {{س}} راطلبید و [[فدک]] را [[ملک]] او ساخت<ref>لباب النقول فی أسباب النزول، جلالالدین عبدالرحمن بن أبی بکر سیوطی، ج۲، ص۳.</ref>. فدک، قریهای در نزدیک [[مدینه]] بود. [[طبرسی]] در [[حوادث سال هفتم هجری]] میگوید: [[رسول خدا]] دژهای وطیس و سلالم خیبریان را محاصره نمود. هنگامی که کار بر آنان تنگ شد و [[یقین]] به نابودی خود کردند، از حضرت خواستند که آنان را [[اسیر]] خود سازد و خونشان را نریزد. رسول خدا چنین نمود و تمام [[اموال]] قلعههای شق نظاء، کتیبه و دیگر دژها - جز ذنیک الحصن - به دست آن حضرت افتاد. هنگامی که اهالی فدک بر این موضوع [[آگاه]] شدند، نزد حضرت [[پیغمبر]] [[پیام]] فرستادند که آنان را نیز اسیر سازد و خونشان را محفوظ دارد و داراییشان را مالک شود... هنگامی که بر [[اهل]] [[خیبر]] چیره گشت، آنان خواستند که با ایشان [[مصالحه]] شود؛ نصف اموالشان را در [[اختیار]] گیرد و نصف دیگر را به آنان ببخشد. اهالی فدک نیز چنین درخواستی نمودند که در هر دو مورد با پذیرش رسول خدا مواجه شدند. از این لحاظ، خیبر [[غنیمت]] [[مسلمین]] است و فدک، [[خالص]] از آن [[پیغمبر اکرم]] است؛ زیرا بر آن [[حمله]] نظامی صورت نگرفته است<ref>تاریخ الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، ج۳، ص۹۵.</ref>. |
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۸
قرآن کریم انسانهایی را به جهت ارج نهادن به جایگاه برجسته و فداکاری در راه حق ستوده و یاد و نامشان را جاودان ساخته است. حضرت زهرا (س) از جمله کسانی است که خدای متعال در برخی از سورهها و آیات از ایشان یاد کرده و به بیان مقام و منزلت و فضایل آن حضرت پرداخته است. سوره کوثر؛ سوره دهر، آیه تطهیر؛ آیه مودت؛ آیه نور و آیه مباهله از جمله این موارد است.
مقدمه
قرآن کریم با آیاتی که شب و روز تلاوت میشود، انسانهایی را به جهت ارج نهادن به جایگاه برجسته و فداکاری در راه حق، ستوده و یاد و نامشان را جاودان ساخته است. اهل بیت پیامبر اکرم (ص) از جمله کسانیاند که خدای متعال از آنان آشکارا یاد کرده و به بیان مقام و منزلت و فضایل آنان پرداخته است.
تاریخنگاران و مفسران، نزول آیات فراوانی را در ستایش اهل بیت روایت کردهاند، چنانکه خداوند در سورههای گوناگونی، آنان را مورد مدح و ثنا قرار داده تا خط و مشی سالم و جهتگیری صحیح آنان را تثبیت و مردم را به پیروی از آنان فرا بخواند[۱].
زندگی مشترک فاطمه زهرا (س) با امیرالمؤمنین (ع) و کانون خانوادهاش، پُر از مهر و محبت و انسانیت و تقوا و ایثار بود. در این مدت، چندین آیه قرآن، مانند آیه تطهیر، آیه مباهله و سوره کوثر و... در شأن حضرت زهرا (س) و فرزندان او نازل شد[۲].[۳]
سوره کوثر
«کوثر» را به «خیر بسیار» معنا کردهاند و به ظاهر تمامی نعمتهایی را که خداوند به نبی اکرم (ص) عنایت کرده، شامل میشود. ولی مواردی را که در شأن نزول این سوره، افزون بر آیه پایانی سوره کوثر یادآور شدهاند، به روشنی اشاره دارد که خیر یاد شده، به فزونی و دوام نسل ارتباط دارد و جهانیان به خوبی آگاهند که نسل پاک رسول اکرم (ص) از ناحیه دخت گرامیاش زهرای بتول استمرار داشته و برخی از احادیث رسیده از پیامبر اسلام (ص) این معنا را صریحا یادآور شده است.
بیشتر مفسران[۴] از جمله ابن عباس در مباحث مربوط به کوثر آوردهاند که: عاص بن وائل همواره به سران قریش میگفت: محمد، دارای فرزند پسری که پس از او جایگزین وی گردد، نیست[۵]؛ به همین دلیل، اگر از دنیا برود، نسل وی قطع شده و از وجود او رهایی مییابید. امّا فخر رازی با اینکه در اینجا به بیان اختلاف مفسّران در معنای کوثر پرداخته، امّا به صراحت گفته است: «قول سوم: کوثر را به فرزندان پیامبر معنا کردهاند.. ؛ زیرا این سوره مبارک در نکوهش کسانی که رسول خدا (ص) را به نداشتن فرزند پسر به عیب جویی گرفته بودند، نازل شده است. بنابراین، معنای آیه این است که خداوند به او نسلی عطا میکند که با گذشت زمان باقی خواهند ماند. (فخر رازی میافزاید): با اینکه ملاحظه میکنید: چه تعدادی از اهل بیت پیامبر به شهادت رسیدهاند؟! امّا جهان پر از وجود آنهاست و از بنی امیّه کسی باقی نمانده. وانگهی ببینید میان اهل بیت رسول خدا (ص) چه بزرگان و اندیشمندانی مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا (ع) و نفس زکیّه و امثال آنان وجود دارند[۶].[۷]
سوره دهر
روزی امام حسن و امام حسین (ع) بیمار شدند و رسول اکرم (ص) به اتفاق جمعی از مردم از آن دو بزرگوار عیادت نمود. عیادتکنندگان به امیر مؤمنان (ع) گفتند: ابو الحسن! برای بهبودی فرزندانت نذری انجام ده، از اینرو، علی (ع) و فاطمه (س) و فضّه خادمه، نذر کردند در صورت بهبودی حسنین (ع)، سه روز روزه بگیرند، دیری نپایید که آندو بزرگوار شفا یافتند و آنها طبق نذری که انجام داده بودند روزه گرفتند ولی خوراکی در خانه نداشتند، به همین دلیل، علی (ع) از شمعون خیبری یهودی سه صاع (۹ کیلوگرم) جو، قرض گرفت. یک صاع آن را فاطمه زهرا (س) آسیا کرد و پنج قرص نان به تعداد اعضای خانواده تهیه نمود و آنها را مقابل خود نهادند تا روزه خویش را افطار کنند که مستمندی بر در خانه آمد و گفت: سلام و درود بر اهل بیت محمد (ص) من فقیری بینوا و مسلمان و گرسنهام، به من غذایی عطا کنید خداوند در عوض به شما از غذاهای بهشتی نصیب گرداند، اهل بیت غذای خود را به وی داده و آن شب با آب افطار کرده و خوابیدند، فردای آن روز نیز روزه گرفتند. با فرا رسیدن شب، غذایی برای تناول، نزد خود گذاشتند که اینبار یتیمی از راه رسید و غذا را به او دادند و بار سوم اسیری بر در خانه آمد و آنان نیز همان کار قبلی را انجام دادند.
صبح روز بعد، علی (ع) دست امام حسن و امام حسین را گرفت و نزد رسول خدا (ص) شرفیاب شدند، تا پیامبر اکرم چشمش به آنان افتاد، دید از شدّت گرسنگی مانند جوجه به خود میلرزند، فرمود: برایم بسیار دردناک است که شما را با چنین حالتی میبینم، سپس بهپا خاست و به اتّفاق آنان به خانه علی آمد، دید فاطمه در محراب عبادت خویش است و از گرسنگی شکمش به پشت او چسبیده و چشمانش به گودی نشسته است. رسول خدا (ص) از مشاهده این منظره فوقالعاده متأثر شد، در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: محمد! این آیات را دریافت نما، خداوند تو را به وجود این اهل بیت تهنیت گفته است و سوره مبارک دهر را بر حضرت تلاوت کرد.
فاطمه زهرا (س) از جمله شخصیتهایی است که خدای متعال در حقش گواهی داده در جمع نیکان در بهشت از جام آمیخته با عطری دلپذیر، آب مینوشد و در زمره کسانی است که به نذر خود وفا میکنند و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است، میهراسند، او از کسانی است که غذای خود را با آنکه به آن علاقه و نیاز دارند به دیگران خورانده و دیگران را بر خود ترجیح میدهند و اینکار را در راه خدا انجام میدهند و انتظار هیچگونه پاداشی از آنها ندارند و از جمله افرادی است که در راه رضای حق صبر و بردباری پیشه میکنند... و از آن دستهاند که خداوند آنها را از شرّ آن روز عبوس و سخت، نگاه میدارد و آنان را با سرور و شادی پذیرا میشود و در قبال صبر و شکیبایی آنها، جامههای حریر بهشتی به آنان، پاداش میدهد[۸].[۹]
آیه تطهیر
خداوند متعال درباره اهل بیت (ع) چنین میفرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۰]. این آیه درباره امیرمؤمنان و فاطمه و امام حسن و امام حسین (ع) نازل شده است[۱۱] و بر عصمت اهل بیت (ع) و از جمله فاطمه (س) دلالت دارد[۱۲]. ام سلمه، همسر رسول خدا (ص)، درباره نزول این آیه میگوید: این آیه در خانه من بر رسول خدا (ص) نازل شد و رسول خدا (ص) علی و فاطمه و حسنین را فراخواند و وقتی همگی گرد آمدند، جبرئیل فرود آمد و رسول خدا (ص) کساء فدکی را بر سرشان کشید و فرمود: "خدایا! اینها اهل بیت مناند" و چنین دعا کرد: "خدایا! هرگونه پلیدی را از آنان بردار و پاک و پاکیزهشان گردان". جبرئیل به آن حضرت گفت: "ای محمد! آیا من نیز از شمایم؟" پیامبر (ص) فرمود: "تو از ما هستی". من (ام سلمه) گفتم: ای رسول خدا من نیز از اهل بیت شمایم؛ آمدهام تا با شما باشم، رسول خدا (ص) فرمود: "تو سر جایت بمان ای ام سلمه! تو خوبی و از همسران رسول خدایی". آنگاه جبرئیل رو به آن حضرت کرد و گفت: "بخوان ای محمد إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ..."[۱۳]. پس از نزول این آیه رسول خدا (ص) هر صبح ابتدا مقابل در منزل فاطمه (س) میآمد و دست بر چهارچوب در گذاشته و بر اهل بیت (ع) سلام میداد و پس از شنیدن جواب سلام از همه اهل خانه این آیه را تلاوت میکرد[۱۴] و برای نماز به مسجد میرفت[۱۵] و این عمل تا پایان عمر مبارک آن حضرت ادامه داشت[۱۶].[۱۷]
آیه مودّت
فاطمه (س) از کسانی است که خداوند، داشتن مودت و محبتشان را بر تمام پیروان رسول خدا (ص) واجب فرموده است و در این باره به پیامبر (ص) فرموده: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۸].
وقتی این آیه نازل شد، از رسول خدا (ص) سؤال شد: نزدیکان شما که مودت آنها بر ما واجب شده، چه کسانی هستند؟ آن حضرت فرمود: "آنها علی، فاطمه و دو پسر ایشان هستند"[۱۹].[۲۰]
دوستی حضرت زهرا (س)، پاداش رسالت
جابر، روایت کرده: عربی بیاباننشین حضور پیامبر شرفیاب شد و عرضه داشت: ای محمد! اسلام را بر من عرضه نما. حضرت فرمود: گواهی بده که معبودی جز خدای یکتا نیست و شریک ندارد و محمد بنده و فرستاده اوست، مرد عرب عرضه داشت: در قبال آن از من درخواستی نداری؟ رسول خدا (ص) فرمود: خیر؛ از تو درخواستی جز دوستی و محبت در حق نزدیکان ندارم. عرض کرد: نزدیکان خودم یا نزدیکان شما؟
حضرت فرمود: نزدیکان من. مرد گفت: دستتان را بدهید تا بر انجام اینکار با شما پیمان ببندم، آنکس که محبت تو و نزدیکانت را در دل نداشته باشد مورد لعنت خدا قرار گیرد، و رسول خدا (ص) آمین گفت[۲۱].
مجاهد، این دوستی و محبّت را پیروی و تصدیق رسول خدا (ص) و ارتباط با خویشاوندان وی؛ و ابن عباس آن را به دوستی نزدیکان پیامبر اکرم (ص) تفسیر کرده است[۲۲].
زمخشری در تفسیر خود آورده است: وقتی آیه شریفه ...قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۳] نازل گشت، به رسول خدا (ص) عرض شد: آن دسته از نزدیکان شما که دوستی و محبتشان بر ما واجب است، کیانند؟
فرمود: علی و فاطمه و پسرانشان[۲۴].[۲۵]
آیه کلمات الهی
حضرت فاطمه جزء کلمات الهی است؛ خداوند متعال در قرآن درباره قبولی توبه آدم (ع)، چنین فرموده: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۲۶]. رسول خدا (ص) درباره چیستی این کلمات که خداوند توبه آدم را به سبب آنها پذیرفت، فرمود: "کلماتی که آدم از خداوند دریافت کرد و بدان وسیله توبه کرد این بود که درخواست توبهاش را در درگاه الهی با توسل به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) مطرح کرد"[۲۷].[۲۸]
آیه نور
خداوند متعال در قرآن درباره خود چنین میفرماید: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۹]. امام صادق (ع) درباره تفسیر این آیه فرمود: "فاطمه (س) آن چراغدان و حسن (ع) آن چراغ و حسین (ع) حباب آن است"[۳۰].[۳۱]
آیه مباهله
آیه مباهله فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۳۲] دلالت دارد که امام حسن و امام حسین (ع) فرزندان رسول خدا (ص) بهشمار میآیند و روایات فراوانی که از رسول خدا (ص) رسیده، دلالت دارد که خداوند نسل هر پیامبری را در صلب آن پیامبر، ولی نسل خاتم پیامبران (ص) را در صلب علی بن ابی طالب (ع) قرار داده است[۳۳]. روایات صحیحی از پیامبر اکرم (ص) وارد شده که حضرت به حسن بن علی (ع) فرمود: «فرزندم حسن، شخصیت بزرگواری است که خداوند به واسطه او میان دو جمعیّت انبوه مخالف، صلح و آرامش برقرار میسازد»[۳۴].[۳۵].
مسلمانان حتی خوارج اتفاق نظر دارند که رسول اکرم (ص) برای انجام مباهله، غیر از پاره تنش حضرت زهرا نوادگان و گلهای رخشندهاش حسن و حسین و برادرش علی (ع) که نسبت به پیامبر به منزله هارون نسبت به موسی بود، کسی را فرانخواند. این افراد لزوما مخاطبان این آیه شریف بودند که به هیچوجه قابل انکار نیست هرکس به تاریخ مسلمانان آشنایی داشته باشد به خوبی میداند که آیه مباهله تنها درباره افراد یاد شده نازل شده نه دیگران[۳۶].
رسول گرامی اسلام (ص) به اتفاق همین افراد با مسیحیان نجران که سر دشمنی با آن حضرت داشتند به مباهله پرداخت و بر آنان پیروز گشت، در آن زمان همسران رسول خدا (ص) در خانههایشان حضور داشتند و رسول خدا هیچکس حتی عمه خود صفیّه و دختر عمویش ام هانی و هیچیک از زنان خلفای سهگانه و دیگر مهاجران و انصار را برای اینکار فرانخواند و غیر از حسنین (ع) نیز هیچیک از فرزندان بنی هاشم و فرزندان صحابه و غیر از علی (ع) هیچیک از نزدیکان و هیچ فردی از ایمان آوردگان سابق را، نطلبید- به گفته فخر رازی در تفسیرش- حضرت با پوشیدن ردای سیاهی موئین برای انجام مباهله از منزل خارج شد.
رسول اکرم (ص) در حالی که حسین (ع) را در آغوش و دست حسن را در دست داشت و فاطمه پشت سرش و علی پشت سر فاطمه حرکت میکرد، راهی مکان مباهله شد و به همراهانش میفرمود: هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. کشیش مسیحی نجران به یاران خود گفت: من امروز چهرههایی را میبینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جا برکند، خداوند دعایشان را مستجاب و آنکار را عملی خواهد ساخت، از اینرو، به شما سفارش میکنم با اینان به مباهله نپردازید که همگی به هلاکت خواهید رسید و تا قیامت یک تن مسیحی روی زمین باقی نخواهد ماند[۳۷].
فخر رازی پس از نقل این رویداد میگوید: این آیه شریف دلالت دارد که حسن و حسین، فرزندان رسول خدا (ص) بهشمار میآمدند زیرا آن حضرت به مسیحیان وعده داد فرزندانش را برای مباهله فرابخواند و حسن و حسین را فراخواند. بنابراین، لزوما ایندو بزرگوار، فرزندان رسول اکرماند[۳۸].[۳۹]
شبهه رشید رضا در مفهوم نسائنا و پاسخ آن
رشید رضا یکی از علمای معاصر اهل سنت، در تفسیر آیه مباهله، ضمن اعتراف بر اینکه طبق روایات، رسول خدا(ص) برای مباهله علی، فاطمه و حسنین(ع) را انتخاب فرمودند، در ادامه این اشکال را مطرح نموده است که این روایات ساخته و پرداخته علمای شیعه است؛ ولی جعلکنندگان این احادیث نتوانستند قصه جعلی خود را با آیه مباهله تطبیق دهند؛ چون هیچ عربزبانی کلمه نِسَاءَنَا را در مورد دختر گوینده به کار نمیبرد، آن هم گویندهای که خود زنان متعدد دارد. عرب از کلام گوینده وقتی که میگوید: نِسَاءَنَا دختر به ذهنش نمیرسد[۴۰].
علامه طباطبایی در جواب رشید رضا مینویسد: اولاً این روایات را شیعه و سنی با استناد به روایات چندین تن از صحابه نقل نموده است و ثانیاً این مفسر، در کلمه نِسَاءَنَا بین مفهوم و مصداق اشتباه نموده است؛ زیرا هیچ کسی نگفته است که مفهوم نِسَاءَنَا دختر است؛ بلکه طبق روایات، رسول خدا(ص) برای نِسَاءَنَا مصداقی جز فاطمه(س) را انتخاب ننمود[۴۱].
علاوه بر پاسخ علامه، نکته مهم دیگر در مفهوم نِسَاءَنَا آن است که با تتبع در موارد استعمال کلمه نِسَاءَنَا میتوان دریافت که این کلمه اگر به «تنهایی» و یا همراه «رجال» به کار رود به معنای زنان است و هرگاه در کنار کلمه «ابناء» به کار رود به معنای دختر میآید؛ مانند آیه يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ[۴۲]؛ فرعونیان، هنگام پارهکردن شکم مادران دختران را زنده نگه میداشتند و پسران را به قتل میرساندند و نیز در سوره اعراف گوید: وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ[۴۳] و در آیه دیگر گوید: وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ[۴۴].
در این سه آیه به یک جریان تاریخی که عبارت است از برخورد ظالمانه فرعونیان در پیشگیری از تولد حضرت موسی اشاره نموده است که فرعونیان در این رفتارشان ابناء (پسران) بنیاسرائیل را به قتل رسانده و نساء (دختران) آنها را زنده میگذاشتند و نسبت به معنای نساء در این آیات از امام عسکری(ع) نقل شده است: قوم حضرت موسی نزد او شکایت نمودند که فرعونیان دختران و خوهران ما را به جهت لذت بردن نگه میدارند[۴۵]. این دلیلی است بر اینکه مراد از نسائنا در این آیات بنات (دختران) است. در مجمع البیان واژه نسائنا به معنای بنات (دختران) تفسیر شده است[۴۶]، و برخی دیگر از مفسرین و نیز کلمه نساء را در این آیات به معنای دختران گرفتهاند[۴۷]. در تفسیر بیان السعادة گوید: قرینه مقابله بین ذبح ابناء و باقیگذاشتن نساء دلالت دارد بر اینکه دختران را باقی میگذاشتند[۴۸].
اضافه بر آیات نگارشیافته، در آیه يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ[۴۹]، منظور از يَتَامَى النِّسَاءِ، دختران یتیم هستند[۵۰]. و در سوره نساء میفرماید: لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ...[۵۱] مراد از نساء در اینجا نیز دختر است[۵۲].
شوکانی در این زمینه مینگارد کلمه نسائنا جنس است، بر دختر نیز صدق میکند[۵۳]. بنابراین طبق شواهد کلمه بنات هرگاه در کنار کلمه ابناء استعمال شود به معنای بنات (دختران) میآید. این معنا در آیه مباهله نیز قابل توجه و دقت است که مراد از نسائنا در کنار ابنائنا همان معنای دختر بودن است؛ بنابراین مفهوم و مصداق نسائنا در آیه مباهله حضرت زهرا(س) میباشد[۵۴].
و ممکن است طبق این معنا برای بهانهجویان این توهم پیش آید که اگر مراد از نسائنا در کنار ابنائنا «دختر» بوده است پس چرا به جای نسائنا در کنار «ابنائنا»، «بناتنا» «نیاورده است؟ جواب اینکه کلمه ابنائنا برای حسنین(ع) که در سن طفولیت قرار داشتند مناسب است و نسبت به حضرت زهرا(س) نسائنا تعبیر نموده است. چون همانگونه که نگارش یافت کلمه نساء یا به جهت قرینه مقابله با ابنائنا و یا به جهت «اسم جنس» بودن به معنای دختران هم میآید کما اینکه درباره دختران حضرت شعیب هر دو تعبیر «دختران» و «زنان» وجود دارد. چنانچه هنگامی که خداوند حکایت آن دو دختر را بازگو نموده است، ابتدا از آنها به «امرأتین» «دو زن» تعبیر نموده میفرماید: وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ[۵۵]؛ و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند و این دو، دختران شعیب بودند که تا هنوز به خانه شوهر نرفته بودند و در چهار آیه بعد از زبان حضرت شعیب از آن دو به «ابنتین» «دو دختر» تعبیر نموده است. قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ[۵۶]. علاوه بر اینکه تعبیر به نساء نسبت به حضرت زهرا(س) به جهت حفظ عظمت مقام و نیز به جهت سن بالای ایشان که در زمان نزول آیه مباهله به خانه شوهر رفته و دارای فرزندان بود مناسبتر است از کلمه بنت (دختر). سرانجام اینکه، آیه شریفه مباهله، بر حجت بودن اهل بیت(ع) دلالت دارد و حضرت فاطمه زهرا(س) نیز جزء همان کسانی است که به عنوان حجت خداوند حقانیت دین اسلام را در برابر نصرانیان ثابت نمود[۵۷].
ایثار فاطمه (س)
يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ[۵۸]
مفسران در شأن نزول أین أیه داستانهای متعددی نقل کردهاند. در حدیثی میخوانیم: کسی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: گرسنهام. پیامبر دستور داد از منزل برای او غذایی بیاورند، ولی در منزل حضرت غذا نبود؛ فرمود: چه کسی امشب این مرد را میهمان میکند؟ مردی از انصار اعلام آمادگی کرد و او را به منزل خویش برد، اما جز مقدار کمی غذا برای کودکان خود چیزی نداشت؛ سفارش کرد غذا را برای میهمان بیاورید و چراغ را خاموش کرد و به همسرش گفت: کودکان را هرگونه که ممکن است، چاره کن تا خواب روند؛ سپس زن و مرد بر سر سفره نشستند و بیآنکه چیزی از غذا در دهان بگذارند، دهان خود را تکان میدادند. میهمان گمان کرد آنها نیز همراه او غذا میخورند و به مقدار کافی خورد و سیر شد و آنها شب گرسنه خوابیدند. صبح خدمت پیامبر آمدند. پیامبر نگاهی به آنها کرد و تبسمی فرمود و آیه فوق را تلاوت کرد و ایثار آنها را ستود.
در روایاتی که از طرق اهل بیت رسیده میخوانیم: میزبان، علی (ع) و کودکان، فرزندان او و کسی که کودکان را گرسنه خواباند، بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) بود[۵۹].
مانند این روایت، از طریق اهل سنت نیز نقل شده است[۶۰]. آنها گفتهاند آیه فوق در مورد علی، حسن و حسین (ع) نازل شده است. آنها بودند که با وجود فقر و گرسنگی، ایثار و از خودگذشتگی داشتند[۶۱].
آیة الکبری
خداوند میفرماید: كَلَّا وَالْقَمَرِ * وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ * وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ * إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ[۶۲]. خداوند به سه چیز مهم سوگند یاد مینماید تا مطلبی مهم را گوشزد کند: سوگند به ماه که از نظر آفرینش، گردش منظم، نور و زیبایی و تغییرات تدریجی مهم است. سوگند به شب هنگامی که دامن برچیند، که خاموش و آرامبخش و هنگام راز و نیاز عاشقانه با حضرت حق است و سوگند به صبح روشن که پایان تاریکی، زیبا و دلانگیز و هنگام کوشش است.
مفسر بزرگ، علی بن ابراهیم در تفسیر گرانسنگ خود از پنجمین پیشوای نور، صاحب علم خدا، حضرت باقر (ع) درباره بطن و تفسیر إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ[۶۳] چنین روایت کرده که منظور، حضرت فاطمه (س) است[۶۴]. آنچه خداوند به آن سوگند میخورد، عظیم است و آنچه برای آن سوگند یاد میکند، بسیار بزرگ و بیاندازه مهم. گاه افراد عادی درصدد بر میآیند از شخصی تعریف و تمجید نمایند و گاه پیامبر یا امام- که صرفنظر از وحی، اقیانوس بیکرانه دانش و بینش او به گستره تاریخ فرهنگها موج میزند - کسی را میستاید؛ اما آنجا که عقلها حیران، اندیشهها سرگردان و دستیابی همگان به قله پرافتخارش کوتاه است و شگفتی فزونی مییابد که آفریدگار کهکشانها و آسمان بلند و برافراشته، آفریدگاری که ابراهیم، موسی و عیسی (ع) و سالار پیامآوران را مبعوث نمود، میخواهد شخصیتی را معرفی کند که از دیدگاه خودش بزرگ است و آن کسی جز فاطمه (س) نیست. به خاطر این بزرگی است که پدر بزرگوارش میفرماید: «فِدَاكِ أَبُوكِ»؛ «پدرت به قربانت»[۶۵].[۶۶]
آیه اعطا
خداوند در قرآن مجید میفرماید: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۶۷]. در روایات زیادی آمده است که خداوند به فاطمه (س) این اختیار را داد که در فردای قیامت از گنهکاران امت پدرش شفاعت کند و این روایات از طریق فریقین نقل شده است.
مفسران اهل سنت در ذیل این آیه روایاتی آوردهاند. از جمله اینکه جابر بن عبدالله روایت کرده است که روزی رسول خدا، فاطمه (س) را در منزل مشغول آرد کردن گندم دید که بر خود حله شتر افکنده بود. فرمود: یا فاطمه! بشتاب و تلخی دنیا را به خاطر نعمتهای بهشتی بچش. به دنبال این جریان بود که آیه وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۶۸] نازل شد[۶۹].[۷۰]
آیه قربی
وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه زهرا (س) را نزد من حاضر کنید. فاطمه (س) به حضور پیامبر دعوت شد. پیامبر گفت: ای فاطمه! گفت: لبیک یا رسول الله! فرمود: فدک از چیزهایی است که بدون جنگ سواره و پیاده به دست آمده است؛ ویژه من است و مسلمین از آن بهرهای ندارند. من به امر خداوند آن را به تو بخشیدم؛ آن را برای خود و فرزندانت تحویل بگیر»[۷۱].
از خرائج راوندی و مناقب ابنشهرآشوب هم منقول است که پس از نزول وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۷۲] پیامبر فاطمه (س) را خواند و فرمود: فدک مال تو و ذریه بعد از تو یعنی نسل بعد از نسل است؛ عوض حق مادر تو است؛ فدک هدیه برای تو است».
امیر مؤمنان به امر رسول خدا قباله فدک را به نام فاطمه (س) نوشت. علی (ع) و غلام رسول الله و ام ایمن به عنوان شاهد حضور داشتند. فاطمه (س) گفت: پدر جان! در زمان حیات تو، من در آن تصرف نخواهم کرد؛ زیرا که شما بر جان و مال من سزاوارتر هستی النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۷۳]. اراده پیامبر درباره تصرف در جان و مال آنها بر اراده خودشان مقدم است. سپس پیامبر عواقب امور و بخلورزی و خودخواهی مردان و کردار و رفتار ناجوانمردانه و تحرکات و تطورات پس از رحلت خود را به فاطمه (س) خبر داد و فرمود: فاطمه جان! ناخرسندم از اینکه فدک را دستاویز قرار دهم که پس از من او را از تو بازگیرند. فاطمه (س) برای امر پدر - به عنوان یک وحی آسمانی و الهی - خضوع کرد. پیامبر مردم را در منزل خود جمع کرد و داستان بخشیدن فدک را به فاطمه (س) و نزول آیه وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۷۴]، را به آنان اعلام کرد[۷۵].
دعا برای آل افتخاری بزرگ است. این دعا در پایان تشهد نماز قرار گرفته است: «اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
اهل سنت هم در تشهد نماز میخوانند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ»[۷۶]؛ چنین تعظیم و احترامی در حق غیر «آل» وارد نشده است. بنابراین، همه ادله یاد شده نشان میدهد که محبت آل محمد واجب و لازم است.
فخر رازی از رسول خدا نقل میکند: «أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً...»؛ امام کاظم (ع) میفرماید: پیامبر اکرم در حالی که دست امام حسن و امام حسین (ع) را گرفته بود فرمود: «هر کس من و پدر و مادر این دو را دوست بدارد، در روز رستاخیز هم رتبه من است»[۷۷].
زمخشری در کشاف میگوید: وقتی که آیه مبارکه قربی نازل شد، خدمت مبارک پیامبر اسلام گفته شد: یا رسول الله! نزدیکان شما چه کسانی هستند که دوستی و پیروی از آنها بر ما واجب شده است؟ پیامبر فرمودند: علی، فاطمه و دو فرزندشان (ع)[۷۸].
فخر الدین رازی بعد از نقل روایت زمخشری، روایت دیگری را که درباره حب آل محمد است نقل میکند و میگوید: آل محمد کسانی هستند که بازگشت امرشان به اوست و کسانی که ارتباطشان محکمتر و کاملتر باشد، آل محسوب میشوند. شک نیست که فاطمه، علی، حسن و حسین (ع) محکمترین پیوند را با رسول خدا داشتند. این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتر است؛ بنابراین لازم است که آنها را آل پیامبر بدانیم. سپس میافزاید: گروهی در مفهوم «آل» اختلاف کردهاند. بعضی آنها را خویشاوندان نزدیک پیامبر میدانند و برخی گفتهاند آنها امت پیامبر هستند. اگر این واژه را بر معنی اول حمل کنیم، آل پیامبر تنها آنها هستند و اگر به معنی امت که دعوت او را پذیرفتهاند، بدانیم، باز هم خویشان نزدیک رسول خدا آل او محسوب میشوند. آنها «آل» هستند، اما آیا غیر آنها در لفظ آل داخلند یا نه؟ اختلاف است.
رازی از صاحب کشاف نقل میکند: وقتی این آیه نازل شد، عرض کردند: ای رسول خدا خویشان تو کیاناند که مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: علی، فاطمه و دو فرزندشان (ع). بنابراین ثابت میشود که این چهار تن ذی القربای پیغمبرند. هنگامی که این معنی ثابت شد واجب است از احترام فوقالعادهای برخوردار باشند.
فخرالدین رازی میافزاید: دلائل مختلف بر این مسئله دلالت میکند: یک دلیل جمله إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۷۹] است که بیان شد. دلیل دوم اینکه شک نیست که پیامبر، فاطمه (س) را دوست میداشت و درباره او فرمود: فاطمه (س)، پاره تن من است و آن کسی که او را آزار دهد، مرا آزرده است؛ با احادیث متواتر از رسول خدا ثابت شده است که او، علی و حسن و حسین (ع) را هم دوست میداشت. هنگامی که این معنا ثابت شد، محبت آنها بر تمام امت واجب است، چون خداوند فرموده: وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۸۰] و نیز فرموده: فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ[۸۱] و نیز فرمود: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۸۲].
دلیل سوم، دعا برای آل است: «اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّداً»؛ که چنین تعظیم و احترامی در حق غیرآل دیده نشده است. بنابراین همه دلایلی که ذکر شد، نشان میدهد محبت آل محمد (ص) واجب است. بیضاوی هم میگوید: وقتی آیه قربی نازل شد، از پیامبر اکرم (ص) سؤال شد آنان که مودت و دوستی آنها بر ما واجب شده است، کیاناند؟ فرمود: علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند[۸۳].
قسطلانی مینویسد: خدای تعالی مودت خویشان نزدیک پیامبر را بر همگان واجب کرده است. درباره وجوب محبت اهل بیت معظم حضرت رسول و ذریه اوست که خدا میفرماید: بگو ای پیامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدی به جز مودت خویشان نزدیکم نمیخواهم[۸۴].
حاکم در تفسیر آیه مودت به نقل از مجمع البیان مینویسد که رسول خدا فرمود: «رسول خدا گفت: خدا پیغمبران را از درختهای پراکنده آفرید و مرا از یک درخت آفرید. من ریشه آنم و علی (ع) شاخه آن و فاطمه (س) پیوند آن و حسن و حسین (ع) میوه آنند. پس کسی که به شاخهای از شاخههای آن بیاویزد، نجات مییابد و کسی که از آن روی برگرداند، هلاک میشود. اگربندهای خدای را در میان صفا و مروه هزار سال و پس از آن هزار سال و پس از آن هزار سال بندگی کند و ما را نشناسد خدا او را بر روی در آتش میاندازد». سپس آیه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۸۵] را تلاوت نمود»[۸۶].
جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی در کتاب دیگر خود - لباب النقول - در ذیل آیه شریفه یاد میکند: چون آیه وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۸۷]، فرود آمد، پیامبر اکرم، فاطمه (س) راطلبید و فدک را ملک او ساخت[۸۸]. فدک، قریهای در نزدیک مدینه بود. طبرسی در حوادث سال هفتم هجری میگوید: رسول خدا دژهای وطیس و سلالم خیبریان را محاصره نمود. هنگامی که کار بر آنان تنگ شد و یقین به نابودی خود کردند، از حضرت خواستند که آنان را اسیر خود سازد و خونشان را نریزد. رسول خدا چنین نمود و تمام اموال قلعههای شق نظاء، کتیبه و دیگر دژها - جز ذنیک الحصن - به دست آن حضرت افتاد. هنگامی که اهالی فدک بر این موضوع آگاه شدند، نزد حضرت پیغمبر پیام فرستادند که آنان را نیز اسیر سازد و خونشان را محفوظ دارد و داراییشان را مالک شود... هنگامی که بر اهل خیبر چیره گشت، آنان خواستند که با ایشان مصالحه شود؛ نصف اموالشان را در اختیار گیرد و نصف دیگر را به آنان ببخشد. اهالی فدک نیز چنین درخواستی نمودند که در هر دو مورد با پذیرش رسول خدا مواجه شدند. از این لحاظ، خیبر غنیمت مسلمین است و فدک، خالص از آن پیغمبر اکرم است؛ زیرا بر آن حمله نظامی صورت نگرفته است[۸۹].
واقدی نقل میکند: هنگامی که رسول خدا خیبر را فتح نمود، یکی از قریههای یهودیان (فدک) را از آن خود ساخت. جبرئیل این آیه را نازل کرد: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۹۰]. حضرت فرمود: ذالقربی کیست و حق او چیست؟ جبرئیل گفت: او فاطمه (س) است. فدک و زمینهای مزروعی آن را در اختیار او قرار بده. پس آن بانو، از محصولات زراعی آنها بهره میجست، تا پدر بزرگوارش رحلت نمود[۹۱].
با رحلت پدر اجر و مزد رسالت را زایل کردند و نادیده گرفتند. این سخن از زبان فرزند ارشد فاطمه زهرا (س) نیز بیان شده است. امام باقر (ع) درباره آیه قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ[۹۲] فرمود: «مزدی که دوستی خویشان نزدیک باشد که غیر آن را از شما نخواستم به نفع خود شما است. به وسیله آن راه را مییابید و خوشبخت میشوید و از عذاب روز قیامت نجات پیدا میکنید»[۹۳].
پس مودت مشتق از «ود» است و آن دوستی محکم دائم ثابت است. علی بن الحسین (ع) در سفرش به دمشق به آیه مودت استدلال کرد و خطاب به یکی از شامیان فرمود: «... أَ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ قَرَأْتَ آلَ حم قَالَ نَعَمْ قَالَ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ أَقْرَأْ آلَ حم قَالَ: أَمَا قَرَأْتَ- قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۹۴] قَالَ: وَ إِنَّكُمْ لَأَنْتُمْ هُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ»[۹۵]؛
آیا قرآن خواندهای؟ عرض کرد: بلی. حضرت فرمود: آل حم را خواندهای؟ عرض کرد: چگونه میشود قرآن را قرائت کردهام ولی آل حم را نخواندهام». حضرت فرمود: آیا آیه «بگو ای پیامبر من برای رسالتم پاداشی از شما نمیخواهم مگر مودت نسبت به خویشان نزدیکم» را نخواندهای؟ گفت: به راستی شما همان خانواده هستید؟ حضرت جواب داد: بلی. با این حال اهل بیت همان طور که خاندان پیامبر در مکه، در محاصره اقتصادی قرار گرفتند، اینان نیز در تنگنای اقتصادی قرار گرفتند و به دست گیرندگان قدرت نه تنها فاطمه (س) را از فدک محروم کردند بلکه ارثیه و سهم ذوی القربی را از او دریغ داشتند.
ابن ابی الحدید در این باره میگوید: مردم گمان میکنند که نزاع فاطمه (س) با ابوبکر در دو چیز بوده است: ارث و نحله، یعنی هبة فدک؛ ولی من در حدیث یافتم که فاطمه (س) در امر سومی نیز با ابوبکر نزاع داشت که ابوبکر او را منع کرد و آن سهم ذوی القربی بود[۹۶].
از امام علی (ع) هم روایت شده است: در شأن ما آل حم (یعنی آل محمد) آیهای است. دوستی ما را در دل قرار نمیدهد مگر هر که مؤمن باشد. پس این آیه را خواند: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۹۷].[۹۸].
حضرت امام حسین بن علی (ع) در خطبهای فرمود: «من از خاندانی هستم که جبرئیل بر ما نازل میشد و از نزد ما به آسمان صعود میکرد. من از خانوادهای هستم که خدای تعالی مودت آنان را بر همه مسلمانان واجب کرده است (یعنی هر کس ادعای مسلمانی کند، باید دارای مودت اهل بیت پیامبر باشد و فردی از مسلمین استثناء نشده است) و در شأن آنان است که خدا میفرماید: بگو ای پیامبر، من برای انجام رسالتم به جز مودت خویشان نزدیکم، مزدی از شما نمیخواهم و هر کس کار نیکی انجام دهد (بر این محبت بیفزاید) ما برایش در آن، نیکی میافزاییم (بر پاداش طبیعیش حداقل ده برابر اضافه میکنیم) و کسب عمل نیکو مودت و دوستی ما است»[۹۹].
ابو الأسود هم از عروه نقل کرده است: «فاطمه (س) فدک و سهم ذوی القربی را از ابوبکرطلبید و او از دادن، امتناع ورزید و آنها را در مال خدای تعالی قرار داد»[۱۰۰].
بنابراین به اتفاق خاصه (شیعه) و بسیاری از بزرگان عامه (اهل سنت) این آیه شریفه درباره وجوب مودت و محبت اهل بیت است و مراد از القربی، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند.
ثعلبی و ابونعیم و بغوی و واحدی و طبرانی و احمد به سندهای خود از ابن عباس روایت کردهاند که گفت: هنگامی که آیه مودت نازل شد، گفتند: ای رسول الله نزدیکان تو کیانند که دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ فرمود: آنها، علی، فاطمه و دو پسرش، حسن و حسین (ع) هستند[۱۰۱].
از ابن عباس هم نقل شده، هنگامی که این آیه نازل شد، جمعی از صحابه رسول خدا سؤال کردند: «يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَمَرَنَا اللَّهُ بِمَوَدَّتِهِمْ»؛ «ای پیامبر خدا! آنان چه کسانیاند که خداوند محبتشان را بر ما واجب ساخته است؟» حضرت در جواب فرمودند: «عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ وُلْدُهُمَا»؛ «علی و فاطمه و دو فرزندشان (ع)»[۱۰۲].
بنابراین یکی از مصادیق این آیه مبارکه وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است که محبت نسبت به این بزرگوار سبب سعادت و رسیدن به قله خوشبختی است و به واسطه محبت او میتوانیم راه درست را بیابیم. دوستی ذوی القربی بازگشت به مسئله ولایت است و نیک پیداست که قبول این ولایت و رهبری، سبب سعادت خود انسانهاست.
در شأن نزول این آیه در تفسیر مجمع البیان برای آیات ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۱۰۳]، أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۱۰۴]، وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ[۱۰۵]، وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ[۱۰۶] سوره مبارکه شوری آمده که از رسول الله نقل شده است، هنگامی که وارد مدینه شد و پایههای اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا میرسیم و عرض میکنیم: اگر مشکلات مالی پیدا شد این اموال ما بدون هیچ قید و شرط در اختیار تو قرار دارد. هنگامی که این سخن را به ایشان گفتند، آیه ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۱۰۷] نازل شد، اما منافقان گفتند: این سخنی است که بر خدا افترا بسته و هدفش این است که ما را پس از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند.
آیه بعد يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا[۱۰۸] نازل شد و به آنها پاسخ گفت. پیامبر به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد. گروهی پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند. آیه سوم وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ[۱۰۹] نازل شد. پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبه خالصانه آنها مقبول درگاه خداست[۱۱۰].
جابر بن عبدالله میگوید: مردی اعرابی خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد: ای محمد! اسلام را بر من عرضه دار. فرمودند: شهادت بده به لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۱۱۱] و اینکه محمد (ص)، بنده و فرستاده اوست. گفت: آیا در مقابل از من اجر و پاداشی میطلبی؟ فرمودند: خیر، فقط دوستی و محبت با خویشاوندان را میخواهم. گفت: خویشاوندان من یا شما. فرمودند: خیر، خویشاوندان من. گفت: دستت را پیش بیاور تا بیعت کنم. پس گفت لعنت خدا باد به آن کس که به تو مهر نورزد و خویشاوندانت را دوست نداشته باشد و پیامبر هم آمین فرمودند[۱۱۲].[۱۱۳]
باطن برخی از آیات الهی
محمد بن حنفیه میگوید: امام مجتبی (ع) فرمود: به خدا سوگند از تمام آیاتی که در کتاب خداوند - عزوجل - عبارت إِنَّ الْأَبْرَارَ در آیه إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا [۱۱۴]؛ إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ [۱۱۵] را دارد، جز علی بن ابی طالب، فاطمه، من و حسین (ع) اراده نشدهایم؛ «لِأَنَّا نَحْنُ أَبْرَارٌ بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ قُلُوبُنَا عَلَتْ بِالطَّاعَاتِ وَ الْبِرِّ وَ تَبَرَّأَتْ مِنَ الدُّنْيَا وَ حُبِّهَا وَ أَطَعْنَا اللَّهَ فِي جَمِيعِ فَرَائِضِهِ وَ آمَنَّا بِوَحْدَانِيَّتِهِ وَ صَدَّقْنَا بِرَسُولِهِ»؛
زیرا ما نسبت به پدرها و مادرهایمان نیکوکاریم و قلبهایمان به جهت انجام طاعت و عبادت پروردگار و نیکی اوج گرفته و از دنیا و دنیا دوستی بیزاری جسته و خدا را در همه واجبات اطاعت نمودهایم. به یگانگی خدا ایمان آوردهایم و رسولش را تصدیق نمودهایم»[۱۱۶].
امام باقر (ع) نیز در مورد آیه شریفه كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ[۱۱۷]. فرمود: «مقربون، رسول الله و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) هستند»[۱۱۸].
انس میگوید: روزی رسول الله نماز صبح را خواند؛ سپس روی مبارکش را به سوی ما برمیگرداند. عرض کردم: ممکن است آیه شریفه فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۱۱۹] را تفسیر بفرمایید؟
فرمود: «مقصود از «پیامبران» من و از «صدیقان» برادرم علی (ع) و از «شهدا» عمویم حمزه و از «صالحان» دخترم فاطمه (س) و فرزندان او حسن و حسین (ع) هستند»[۱۲۰].
یعقوب بن جعفر بن ابراهیم میگوید: نزد حضرت ابی الحسن موسی (ع) بودم که مردی نصرانی خدمتش رسید و مسائلی را پرسید. یکی از سؤالهای او این بود که تفسیر باطنی این آیه شریفه که خداوند میفرماید: حم * وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ * فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ[۱۲۱] چیست؟ حضرت فرمود: مقصود از حم، حضرت محمد (ص) است و نام وی در کتابی که به حضرت هود (ع) نازل شده، موجود است و آن کتاب حروفش ناقص است و مقصود از کتاب مبین، امیرالمؤمنین (ع) و از «لیله» فاطمه (س) است. اما اینکه میفرماید: فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ، یعنی از فاطمه (س) خیر فراوان و مردان حکیم و فرزانه متولد میشوند[۱۲۲].
مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: مراد از «کلمات» در فرمایش خداوند عزوجل چیست آنجا که میفرماید: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ[۱۲۳]. فرمود: مقصود همان کلماتی است که حضرت آدم (ع) از پروردگارش فرا گرفت و با آنها به سوی او توجه نمود: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ[۱۲۴] و آنها عبارتند از: «أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَ فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[۱۲۵]؛ از تو درخواست میکنم به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) که توبه مرا قبول کنی؛ پس خداوند توبه او را پذیرفت و او بسیار توبهپذیر و مهربان است».
همچنین راوی میگوید: نزد حضرت ابیجعفر (امام باقر (ع)) نشسته بودم که به من فرمود خداوند متعال میفرماید: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى[۱۲۶]. سپس فرمود: مقصود از «عدل» رسول الله و از «احسان» امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) و از إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى حضرت فاطمه زهرا (س) است[۱۲۷].
ابی حمزه از امام باقر (ع) درباره آیه شریفه: إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ * نَذِيرًا لِلْبَشَرِ[۱۲۸] فرمود: یعنی فاطمه (س)[۱۲۹].[۱۳۰]
همتایی قرآن و فاطمه (س)
رسول گرامی اسلام در روایتی میفرماید: «آنان (علی، حسن و حسین (ع)) و فاطمه (س) که زهره عترت و اهل بیت من است با قرآنند و قرآن با آنان است و هرگز از هم جدا نمیشوند تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند»[۱۳۱].
خداوند قرآن را نور مبین: يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۳۲] تعبیر کرده و در جایی فرموده: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۱۳۳].
فاطمه (س) نیز نوری است که در معیت پیامبر و به تبع نور وجود او و از صلب او به جهان تنزل یافته و روایات فراوانی به خلقت نوری فاطمه (س) اشاره دارد. نور وجود فاطمه (س) همانند نور قرآن کریم در معیت نور وجود پیامبر نازل گردیده و این نمونه زیبایی از همتایی قرآن و فاطمه (س) است. قرآن حبل الله است. چنانچه در کریمه قرآنی آمده: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا[۱۳۴]. مراد از حبل الله در این آیه، قرآن کریم است[۱۳۵].
اهل بیت پیامبر نیز حبل اللهاند؛ رسول خدا در حدیث ثقلین فرمودند: «هُمَا حَبْلُ اللَّهِ مَمْدُودٌ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۱۳۶]؛ «قرآن و عترت ریسمان الهی هستند که میان شما و خداوند کشیده شدهاند».
همچنین قرآن کتاب تدوین و انسان کامل، کتاب تکوین الهی است که در واقع از یک حقیقت واحد نشأت گرفتهاند. انسان کامل صورت عینی قرآن و قرآن کریم صورت کتبی انسان کامل است. آنان دو کفه یک ترازو هستند. قرآن صحیفه نورانیه صورت اعظم است؛ چنانچه انسان کامل هم صورت اسم اعظم است. «قرآن حجت خداوند است که این حجت الهی در قیامت برای همگان به طور کامل عیان خواهد شد»[۱۳۷]. فاطمه (س) نیز حجت بر ائمه هدی است.
قرآن قول فصل إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ[۱۳۸] و حضرت فاطمه (س) نیز فصل الخطاب است. قرآن هدی شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ... [۱۳۹] و فاطمه (س) نیز هدایت کننده انسان است.
قرآن، رشد: ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ * بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ[۱۴۰]، حق: لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۱۴۱]، کریم: إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ[۱۴۲]، شفاء: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ[۱۴۳]، رحمت: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا[۱۴۴]، برهان: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا[۱۴۵]، عزیز: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ [۱۴۶]، حکیم: وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ [۱۴۷]، مطهر: رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً [۱۴۸]، ذکر: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [۱۴۹]، مصدِّق: نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ [۱۵۰]، عظیم: وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ[۱۵۱] و بیان: هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ[۱۵۲] است و فاطمه (س) نیز در نصوص و مجامع روایی و دعاهای مأثور، مانند جامعه کبیره: رشد، حق، کریم، شفا، رحمت، برهان، عزیز، حکیم، مطهر، ذکر، مصدق، عظیم، بیان و... است. دیگر اینکه هر دو شافع و مشفعاند؛ هر دو در قیامت شفاعت میکنند و شفاعتشان پذیرفته میشود[۱۵۳].
در نهایت هم قرآن و هم ائمه اطهار دعوت کننده به سوی یک چیزند و آن اینکه: ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ...[۱۵۴].
ائمه اطهار نیز در شیوه تبلیغی خود، همچون قرآن از شیوه حکمت، موعظه حسنه و... بهره میگرفتهاند. علامه مجلسی در این باره مینویسد: «الْإِمَامُ... وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ»[۱۵۵]؛
فاطمه (س) از باب اینکه قرآن در حقیقت وجود و کنه و اسماء هستیاش راه یافت، ظهور قرآن و در نتیجه ظهور علم الهی است[۱۵۶]. فاطمه (س) عالِم به قرآن و حامل آن است. چون انسان کامل است؛ بتول است و به قول علامه حسن زاده آملی، بتول توان تلقی، تحمل و تحقق قول ثقیل (قرآن) را داراست[۱۵۷].
فاطمه زهرا (س) حقیقتی قرآنی دارد. حقیقتی جاودانه، همیشگی ولا یتغیر تغییر ناپذیر. البته حق را با ادعای مدعیان نمیتوان شناخت، بلکه باید معیارهای حق و باطل را شناخت و بر اساس آن، انسانهای حقمدار را شناسایی کرد. فاطمه (س) عین حق و حقیقت است و معیارها در او به طور کامل وجود دارد و این برعکس انسانهایی است که با حق و حقیقت همخوانی ندارند و تنها شخصیت آنان برجسته میشود. در این باره شخصی که گذشته طلحه و زبیر را میدانست، نزد حضرت امیر آمد و عرض کرد: «آیا ممکن است زبیر و طلحه و عایشه بر امر باطل همرأی و هم عقیده شوند؟ امیرالمؤمنین در پاسخ فرمودند: همانا تو مردی هستی که به اشتباه گمان میکنی حق و باطل طبق شخصیت و منزلت مردم تشخیص داده میشود؛ حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی. همچنین باطل را بشناس تا اهل آن را تشخیص بدهی»[۱۵۸].
امیر مؤمنان در سخنی آموزنده در همین راستا میفرماید: «ای مردم! در راه هدایت، به جهت کمی اهل آن وحشت مکنید»[۱۵۹].
پیامبر اکرم در مورد حضرت امیر هم میفرماید: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ»[۱۶۰]؛ علی (ع) همراه قرآن و قرآن هم همراه علی (ع) است[۱۶۱].
منابع
پانویس
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۲۳.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۲ و ۱۱۰؛ سوره احزاب، آیه ۶ و ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۲۳ و ۵۱؛ سوره سبأ، آیه ۴۷؛ سوره فرقان، آیه ۵۷؛ سوره هود، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۳ و ۶۷؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵؛ سوره فاطر، آیه ۳۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۹؛ سوره بقره، آیه ۳۳، ۳۷ و ۱۴۷؛ سوره انعام، آیه ۹۰ و ۱۱۵؛ سوره زخرف، آیه ۲۸؛ سوره دهر، آیه ۵ و ۹؛ سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۱۰، ۱۱، ۷۷ و ۷۹؛ سوره انسان، آیه ۱۰ و ۱۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶؛ سوره حشر، آیه ۶ و ۷؛ سوره انفال، آیه ۱ و ۴۲؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره کوثر، آیه ۱؛ سوره تحریم، آیه ۱۲؛ سوره دخان، آیه ۳۲ و ۱۶۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۳۲.
- ↑ این سخن نکوهشآمیز زمانی عنوان شد که عبد الله فرزند پیامبر از خدیجه از دنیا رفت و فرزند پسری برای آن حضرت باقی نماند.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۲۴.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۲۴.
- ↑ کشاف زمخشری؛ تفسیر ثعلبی؛ اسد الغابه، ج۵، ص۵۳۰؛ تفسیر کبیر فخر رازی.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۲۶.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۸۷؛ دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۳۷؛ مناقب الامام امیرالمؤمنین (ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ج۱، ص۱۳۲؛ الفصول المختاره، شریف مرتضی، ص۵۳؛ تفسیر أبی حمزة الثمالی، ابوحمزه شمالی، ص۲۶۷؛ المعتبر، محقق حلی، ج۱، ص۲۲؛ تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۱، ص۲۰۹ و ۲۵۰؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۳؛ تفسیر الفرات الکوفی، فرات بن ابراهیم الکوفی، ص۱۱۰؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۸، ص۳۳۹؛ مجمع البیان طبرسی، ج۸، ص۱۵۷؛ خصائص الوحی المبین، ابن بطریق، ص۹۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۵، ص۲۳۷. منابع اهل سنت که در آنها به این موضوع اشاره شده: صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۸۸۳؛ التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج۸، ص۷۱؛ فخر رازی در ذیل این حدیث مینویسد: و بدانکه این حدیث همانند حدیثی است که مفسران و محدثان همه صحت آن را قبول دارند. (تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی، ج۳، ص۴۸۶)
- ↑ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۳۶۸؛ داستان نزول این آیه در شأن اهل بیت (ع) در منزل ام سلمه و حضور ایشان در زیر کساء در منابع فراوانی نقل شده است، از جمله: کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۲۷۸؛ کفایة الاثر، خزاز قمی، ص۶۶، کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس، ص۱۶۸؛ مناقب الإمام أمیرالمؤمنین، محمد بن سلیمان کوفی، ج۱، ص۱۵۷؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۳۳۷؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۲۱۵. منابع اهل سنت: فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۵۸۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۹۲؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۳۵۱؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۲، ص۴۵۱؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۲، ص۱۲۰؛ روح المعانی، آلوسی، ج۲۲، ص۱۴؛ آلوسی درباره این احادیث مینویسد: و روایات مربوط به ورود رسول خدا (ص) و علی و فاطمه و دو فرزندشان (ع)، در زیر کساء و این سخن رسول خدا (ص) که فرمود: بار خدایا! اینها اهل بیت مناند و دعای آن حضرت در حق آنان و نیز وارد نشدن ام سلمه، به زیر کساء روایاتی میباشند که از شمارش، فزوناند، و این احادیث معنای اهل بیت را به هر معنایی که برای کلمه بیت تصور شود، ویژه افراد زیر کساء قرار داده و همسران آن حضرت (ص) را شامل نمیشود.
- ↑ کشف الیقین، علامه حلی، ص۴۰۵؛ نهج الحق و کشف الصدق، حلی، ص۱۷۴.
- ↑ کشف الیقین، علامه حلی، ص۴۰۵.
- ↑ کتاب الولایه، ابن عقده کوفی، ص۱۸۶؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۵۶۵. این مطلب، قسمتی از سخنرانی امام مجتبی (ع) پس از صلح سیاسی با معاویه و در حضور او است که آن حضرت بعد از طرح نزول آیه تطهیر در خانه ام سلمه، فرمود: «...ثُمَّ مَكَثَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بَعْدَ ذَلِكَ بَقِيَّةَ عُمُرِهِ حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ، يَأْتِينَا كُلَّ يَوْمٍ عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ...» لازم به ذکر است که در برخی منابع، مدت آن، نه ماه ذکر شده است؛ از جمله: تفسیر جوامع الجامع، طبرسی، ج۲، ص۵۱۰ (تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَقْتَ كُلِّ صَلَاةٍ)؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص۴۰۵؛ و در برخی منابع که عموماً از آن اهل سنت هستند، مدت آن شش ماه ذکر شده است؛ از جمله: المصنف، ابی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۶۱؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۵۹؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۳۵۲؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۸۰؛ تفسیر الطبری، طبری، ج۲۲، ص۶؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۲. و بالاخره ابن حجر هیثمی درباره اکثر مفسران اهل سنت مینویسد: اکثر مفسران بر این باورند که آیه تطهیر درباره علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) نازل شده است (الصواعق المحرقه، ج۲، ص۴۲۱).
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۰-۲۶۲؛ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۲۷؛ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۲۶.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۶۶۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۴۷؛ الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، ثعلبی، ج۸، ص۳۷؛ الکشاف، زمخشری، ج۴، ص۲۲۳؛ التفسیر الکبیر، رازی، ج۲۷، ص۱۴۳؛ فخر رازی در توضیح این مطلب میافزاید: بدون شک ارتباط فاطمه و علی و حسن و حسین با رسول خدا (ص) محکمترین رابطه بوده است... و با نزول آیه مودت ثابت میشود که این چهار نفر، اقارب آن حضرت میباشند و وقتی این موضوع ثابت شد این نکته هم ثابت میشود که باید آنها را احترام کرد.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۲۰۱؛ تفسیر طبری، ج۲۵، ص۱۶ و ۱۷؛ درالمنثور، در تفسیر آیه ۳ سوره شوری؛ الصواعق المحرقه، ص۲۶۱؛ اسد الغابه، ج۵، ص۳۶۷.
- ↑ به فضائل الخمسه من الصحاح السنّه، ج۱، ص۳۰۷ مراجعه شود.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ به کشاف در تفسیر همین آیه، تفسیر فخر رازی، درالمنثور سیوطی، ذخائر العقبی، ص۲۵ مراجعه شود؛ مرحوم علامه امینی در جلد سوم الغدیر، ۴۵ منبع برای نزول آیه مودت در شأن علی و فاطمه و حسن و حسین نقل کرده است.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۲۹.
- ↑ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۱۳۴؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۵۷؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۲۰۱؛ همچنین این حدیث از امام صادق (ع) نیز روایت شده است: الخصال، شیخ صدوق، ص۲۷۰؛ کمال الدین و تمام النعمة، همو، ص۳۵۸.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ «خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.
- ↑ مسائل علی بن جعفر، ابن امام جعفر صادق (ع)، ص۳۱۶؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۱۹۵؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۰۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴، ص۱۹.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۱۶؛ ریاض النضره، ج۲، ص۱۶۸؛ کنز العمال، ج۱۱، حدیث ۳۲۸۹۲.
- ↑ «إِنَّ ابْنِي هَذَا سَيِّدٌ وَ لَعَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُصْلِحُ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»، صحیح بخاری، کتاب صلح؛ صحیح ترمذی، ج۵، حدیث ۳۷۷۳؛ مسند احمد، ج۵، ص۴۴؛ تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۱۵؛ کنز العمال، ج۱۲ و ۱۳، احادیث ۳۴۳۰۴ و ۳۴۳۰۱ و ۳۷۶۵۴.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۲۴.
- ↑ به کلمة الغراء، ص۱۸۱ مراجعه شود.
- ↑ مرحوم شرف الدین عاملی گفته است، مفسران و محدثان و کلیه تاریخنگارانی که به حوادث سال دهم هجری یعنی سال مباهله اشاره کردهاند این حدیث را یادآور شدهاند. به صحیح مسلم، کتاب فضائل صحابه، کشاف زمخشری در تفسیر آیه ۶۱ آل عمران مراجعه شود.
- ↑ تفسیر کبیر، ذیل همین آیه؛ الصواعق المحرقه، ص۲۳۸؛ اسباب النزول واقدی، ص۷۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۳۰؛ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۸.
- ↑ وَ مَصَادِرُ هَذِهِ الرِّوَايَاتِ الشِّيعَةُ وَ مَقْصِدُهُمْ مِنْهَا مَعْرُوفٌ، وَ قَدِ اجْتَهَدُوا فِي تَرْوِيجِهَا مَا اسْتَطَاعُوا حَتَّى رَاجَتْ عَلَى كَثِيرٍ مِنْ أَهْلِ السُّنَّةِ، وَ لَكِنَّ وَاضِعِيهَا لَمْ يُحْسِنُوا تَطْبِيقَهَا عَلَى الْآيَةِ فَإِنَّ كَلِمَةَ وَ نِسَاءَنَا لَا يَقُولُهَا الْعَرَبِيُّ وَ يُرِيدُ بِهَا بِنْتَهُ لَا سِيَّمَا إِذَا كَانَ لَهُ أَزْوَاجٌ وَ لَا يُفْهَمُ هَذَا مِنْ لُغَتِهِمْ؛ تفسیر المنار، ج۳، صص ۳۲۲ – ۳۲۳.
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، صص ۳۷۳ - ۳۷۷ با تلخیص.
- ↑ «پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده میگذاردند» سوره بقره، آیه ۴۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که شما را از فرعونیان نجات بخشیدیم که عذابی تلخ را به شما میچشاندند؛ پسرانتان را میکشتند و زنانتان را زنده باز مینهادند» سوره اعراف، آیه ۱۴۱.
- ↑ «و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
- ↑ فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى(ع) وَ قَالُوا يَفْتَرِشُونَ بَنَاتِنَا وَ أَخَوَاتِنَا؟؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۱۳؛ بحار الانوار، ج٩١، ص۶٠.
- ↑ وَ نَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ أي بناتهم؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۲۲؛ جامع البیان، ج۱، ص۲۱؛ انوار درخشان، ج۱، ص١۵؛ البحر المحیط، ج۱، ص٣١۴؛ البحر المدید، ج۲، ص٢۵۴؛ آلاء الرحمن، ج۱، ص۹۲؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۴٨.
- ↑ يستبقون بناتكم للاسترقاق بقرينة المقابلة لذبح الأبناء؛ تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج۱، ص۹.
- ↑ «دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمیپردازید» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
- ↑ المراد بيتامى النساء هن البنات اليتيمات؛ سبزواری نجفی، إرشاد الأذهان إلی تفسیر القرآن، ص۱۰۳؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۸۰؛ ترجمه المیزان، ج۵، ص١۶٠؛ جامع البیان، ج۵، ص۱۹؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۳.
- ↑ «بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است.».. سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۱۳۲؛ أحکام القرآن جصاص، ج۳، ص۹؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲۹؛ ابن جریر طبری گوید: و يعني بقول نساء: بنات الميت؛ جامع البیان، ج۴، ص۱۸؛ الکشاف، ج۱، ص۴٨٠.
- ↑ عبر عن البنات باسم النساء لأنه جنس يصدق على البنات؛ فتح القدیر، ج۱، ص۹۸.
- ↑ تفسیر آلاء الرحمن، ج۱، ص۲۹۳.
- ↑ «و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند» سوره قصص، آیه ۲۳.
- ↑ «(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم» سوره قصص، آیه ۲۷.
- ↑ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۲۱.
- ↑ «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند» سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، ج۹، ذیل آیه.
- ↑ شواهد التنزیل، عبیدالله بن أحمد، معروف به حسکانی، ج۲، ص۲۴۶.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۲۷۳.
- ↑ «هرگز! سوگند به ماه * و به شب آنگاه که پشت کند * و به بامداد چون بردمد * که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست» سوره مدثر، آیه ۳۲-۳۵.
- ↑ «که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست» سوره مدثر، آیه ۳۵.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی، ج۵، ص۴۵۸؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم بن هاشم قمی ج۲، ص۳۹۹.
- ↑ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۱۷.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۲۷۴.
- ↑ «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
- ↑ «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
- ↑ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، جلالالدین عبدالرحمن سیوطی، ج۸، ص۵۴۳؛ کشف الاسرار، ابوالفضل رشیدالدین میبدی، ج۱۰، ص۵۲۴؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۴۴.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۲۷۵.
- ↑ «فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ ادْعُوا لِي فَاطِمَةَ فَدَعَوْهَا لَهُ فَقَالَ يَا فَاطِمَةُ قَالَتْ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ فَدَكَ لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهَا بِ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَ هِيَ لِي خَاصَّةً دُونَ الْمُسْلِمِينَ وَ قَدْ جَعَلْتُهَا لَكِ لِمَا أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِهِ فَخُذِيهَا لَكِ وَ لِوُلْدِكِ»، تحف العقول، حسن بن علی ابن شعبه حرانی، ص۴۳۰.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ الخرائج و الجرائح، قطب الدین الراوندی، ج۹؛ مناقب آل ابی طالب (ع)، ابنشهرآشوب مازندرانی، ج۱، ص۹۷؛ کشف المحجة لثمرة المهجة، سید علی بن موسی بن طاووس حسنی حسینی، ص۱۲۴؛ مسند فاطمة الزهراء (س)، سید حسین شیخ الاسلامی، ص۱۶۱.
- ↑ الام، محمد بن ادریس شافعی و محمد زهری النجار، ج۱، ص۱۴۰.
- ↑ «مَنْ أَحَبَّنِي وَ أَحَبَّ هَذَيْنِ وَ أَبَاهُمَا وَ أُمَّهُمَا كَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ الکشاف، محمود بن عمر بن محمد بن عمر زمخشری، ج۳، ص۴۰۲.
- ↑ «جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
- ↑ «پس کسانی که از فرمان وی سرمیپیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ تفسیر البیضاوی، ناصرالدین ابی سعید الشیرازی البیضاوی، ج۴، ص۱۲۳.
- ↑ المواهب الدنیه، أحمد بن محمد قسطانی، ج۳، ص۷ و ۲۱.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَنْبِيَاءَ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى، وَ خَلَقَنِي وَ عَلِيّاً مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، فَأَنَا أَصْلُهَا وَ عَلِيٌّ فَرْعُهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثِمَارُهَا، وَ أَشْيَاعُنَا أَوْرَاقُهَا فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا نَجَا، وَ مَنْ زَاغَ هَوًى، وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ وَ لَمْ يُدْرِكْ مَحَبَّتَنَا لَأَكَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَنْخِرَيْهِ فِي النَّارِ. ثُمَّ تَلَا قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى»، شواهد التنزیل، عبیدالله بن أحمد، معروف به حسکانی، ج۲، ص۲۰۳؛ تاریخ مدینة الدمشق، حافظ أبوالقاسم ابن عساکر، ج۱۲، ص۱۴۳؛ الغدیر، شیخ عبدالحسین امینی نجفی، ج۲، ص۳۰۸؛ جنة العاصمة، سید محمد حسین میر جهانی طباطبایی، ص۴۶۰.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ لباب النقول فی أسباب النزول، جلالالدین عبدالرحمن بن أبی بکر سیوطی، ج۲، ص۳.
- ↑ تاریخ الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، ج۳، ص۹۵.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ ر.ک: شواهد التنزیل، عبیدالله بن أحمد، معروف به حسکانی، ج۱، ص۳۳۸؛ غایة المرام، سید هاشم الحسینی بحرانی، ص۳۲۳؛ الغدیر، شیخ عبدالحسین امینی نجفی ج۷، ص۱۹۱؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، سید نورالله حسینی مرعشی تستری، ج۱۹، ص۱۱۹؛ فضائل الخمسة، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۶۸.
- ↑ «بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.
- ↑ «الأَجْرُ الَّذِي هُوَ الْمَوَدَّةُ فی القربی التی لم اسالکم غیرها، فهو لکم تهتدون بها و تسعدون بها و تنجون من عذاب الله یوم القیامة»؛ ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ تفسیر الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر طبری، ج۲۴، ص۱۶؛ المواهب الدنیه، أحمد بن محمد قسطانی، ج۷، ص۲۰؛ الصواعق المحرقة، أحمد بن حجر هیثمی مکی، ص۲۵۹.
- ↑ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۶، ص۲۳۰.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ {{متن حدیث|فِينَا فِي آلِ حم آيَةٌ لَا يَحْفَظُ مَوَدَّتَنَا إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى، جنة العاصمة، سید محمد حسین میر جهانی طباطبایی، ص۴۶۱.
- ↑ {{متن حدیث|وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِي كَانَ جَبْرَئِيلُ (ع) يَنْزِلُ فینا و یصعد من عندنا و انا من اهل البیت الذین افترض الله مودتهم علی کل مسلم و انزل الله فیهم قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا، نظم دررالسمطین، جمال الدین حسن بن محمد زرندی، ص۱۴۸.
- ↑ نظم دررالسمطین، جمال الدین حسن بن محمد زرندی، ص۲۳۱.
- ↑ زندگانی فاطمه الزهراء و زینب کبری، عبدالحسین دستغیب، ص۱۳ و ۱۴.
- ↑ تحلیل سیره فاطمه زهرا (س)، علی اکبر بابازاده، ص۲۲.
- ↑ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «یا میگویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر مینهد: و خداوند باطل را از میان برمیدارد و حقّ را با کلمات خویش استوار میدارد که او به اندیشهها داناست» سوره شوری، آیه ۲۴.
- ↑ «و اوست که توبه را از بندگانش میپذیرد و از گناهان درمیگذرد و آنچه میکنید میداند» سوره شوری، آیه ۲۵.
- ↑ «و (درخواست) کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند اجابت میکند و از بخشش خویش بر (پاداش) آنان میافزاید و کافران را عذابی سخت (در پیش) است» سوره شوری، آیه ۲۶.
- ↑ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «یا میگویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است» سوره شوری، آیه ۲۴.
- ↑ «و اوست که توبه را از بندگانش میپذیرد و از گناهان درمیگذرد و آنچه میکنید میداند» سوره شوری، آیه ۲۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، ج۲، ص۴۰۲.
- ↑ «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
- ↑ کفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب، حافظ أبوعبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی، ص۳۱.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۲۷۵.
- ↑ «نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵
- ↑ «بیگمان نیکان در ناز و نعمتی بیشمارند» سوره انفطار، آیه ۱۳ و سوره مطففین، آیه ۲۲.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۴، ص۳.
- ↑ «نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است * و تو چه دانی که علّیین چیست؟ * کارنامهای است نگاشته * که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن مینگرند» سوره مطففین، آیه ۱۸-۲۱.
- ↑ «هُوَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع)»، بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۴، ص۳.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ «وَ أَمَّا النَّبِيُّونَ فَأَنَا وَ أَمَّا الصِّدِّيقُونَ فَأَخِي عَلِيٌّ وَ أَمَّا الشُّهَدَاءُ فَعَمِّي حَمْزَةُ وَ أَمَّا الصَّالِحُونَ فَابْنَتِي فَاطِمَةُ وَ أَوْلَادُهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع)»، بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۴، ص۳۱.
- ↑ «حم * سوگند به این کتاب روشن* که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم * در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا میکنند (و تفصیل میدهند)» سوره دخان، آیه ۱-۴.
- ↑ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۴، ص۳۱۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۷.
- ↑ «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۰.
- ↑ «که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست * بیمدهندهای است برای آدمیان» سوره مدثر، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۲۳.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۲۸۲.
- ↑ «هَؤُلَاءِ وَ فَاطِمَةُ وَ هِيَ الزُّهَرَةُ عِتْرَتِي وَ أَهْلُ بَيْتِي هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»، شواهد التنزیل، عبیدالله بن احمد، ج۲۴، ص۷۴.
- ↑ «از تو نظر میخواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر میدهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر میرسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث میبرد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را میبرند و اگر (میراثبران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث میبرد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان میدارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۷۶.
- ↑ «پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستادهایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره تغابن، آیه ۸.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۳، ص۵۷۲.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۰۲.
- ↑ اصول کافی، محمد بن اسحاق الکلینی الرازی، ج۲، ص۵۹۷.
- ↑ «که آن (قرآن) گفتاری جدّی و قاطع است» سوره طارق، آیه ۱۳.
- ↑ «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ «صاد، سوگند به قرآن بیانگر (که تو از پیامبرانی) * امّا کافران در غرور و ناسازگاریاند» سوره ص، آیه ۱-۲.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ «که این قرآنی ارجمند است» سوره واقعه، آیه ۷۷.
- ↑ «ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.
- ↑ «و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو میفرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.
- ↑ «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.
- ↑ «به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند» سوره فصلت، آیه ۴۱.
- ↑ «سوگند به قرآن حکیم» سوره یس، آیه ۲.
- ↑ «(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند» سوره بینه، آیه ۲.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ «(این) کتاب را که کتابهای آسمانی پیش از خود را راست میشمارد، به حق بر تو (به تدریج) فرو فرستاد و تورات و انجیل را (یکجا) فرو فرستاد» سوره آل عمران، آیه ۳.
- ↑ «و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم» سوره حجر، آیه ۸۷.
- ↑ «این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.
- ↑ اصول کافی، محمد بن اسحاق الکلینی الرازی، ج۲، ص۵۹۸.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۲۳.
- ↑ انسان و قرآن، حسن حسن زاده آملی، ص۱۳۶.
- ↑ انسان و قرآن، حسن حسن زاده آملی، ص۱۲۳.
- ↑ «أ یمکن أن یجتمع الزبیر و طلحه و عایشة علی باطل؟ فقال: إنک لملبوس علیک، إن الحق و الباطل یعرفان بأقدار الرجل؟ إعرف الحق تعرف أهله»، بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۱۰۵؛ فیض القدیر، زینالدین محمد بن تاج العارفین مناوی، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ «أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ»، نهج البلاغه، الإمام علی بن ابی طالب (ع)، خطبه ۲۰۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۲۳؛ مستدرک حاکم، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۴؛ کنزالعمال، علاءالدین متقی هندی، ج۱۱، ص۶۰۳.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۳۷۶.