حدیث یومالدار: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
متن [[حدیث]] [[یومالدار]]: [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[علی]]{{ع}} فرمودهاند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ}} | متن [[حدیث]] [[یومالدار]]: [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[علی]]{{ع}} فرمودهاند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ}} | ||
==اعتبار و [[سند]] [[حدیث یوم الانذار]]== | ==اعتبار و [[سند]] [[حدیث یوم الانذار]]== |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۶
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث یومالدار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
متن حدیث یومالدار: رسول اکرم(ص) درباره علی(ع) فرمودهاند: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ»
اعتبار و سند حدیث یوم الانذار
- این حدیث از جهت اعتبار سند و مقبولیت نزد شیعه و سنی از جایگاه والایی برخوردار است یعنی علاوه بر اینکه دانشمندان امامیه آن را مورد اعتماد قراردادهاند. بسیاری از ائمّه و حفاظ حدیث از فریقین آن را روایت کردهاند و بدون هیچگونه ایراد یا توقّفی در صحت سند، آن را در صحاح و مسانید خود درج نمودهاند. تاریخنگاران بزرگ نیز آن را صحیح و مورد قبول دانسته و جزء مسلّمات ذکر کرده و شعرا هم آن را در قالب شعر در آوردهاند[۱]. با این حال برخی به سند این حدیث اشکال کرده و علاوه بر تضعیف سند مدعی کذب و مجعول بودن حدیث نزد حدیث شناسان شده و میگویند در منابع معتبر نیامده است[۲].
- منتها ادعای ضعف سند، قابل قبول نیست زیرا: حدیث یوم الدار با بیش از ۱۲ طریق در منابع معتبر اهل سنت ذکر شده که بسیاری از طرق آن به صراحت تصحیح و یا تلقی به قبول شده است و نسبتی که به حدیث شناسان در مجعول دانستن حدیث دادهاند نیز کذب محض است. با وجود ذکر حدیث در منابع معتبر، ادعای نبودن حدیث در کتب معتبر نیز دروغ است[۳].
حدیث یوم الدار و ولایت امیرالمؤمنین(ع)
- متکلمان امامیه این حدیث را به عنوان دلیل بر امامت و نمونهای از نص جلی بر خلافت امیر المؤمنین آوردهاند. در حدیث یومالانذار کلماتی که رسول اکرم(ص) درباره علی(ع) فرمودهاند مانند: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ» به صراحت بر مدعای امامیه در خلافت و جانشینی و لزوم اطاعت از امیر المؤمنین(ع) به عنوان خلافت و وصایت دلالت دارد. مخاطبان هم در آن جلسه چیز دیگری برداشت نکردند لذا به ابوطالب از روی طعنه و استهزا گفتند: تو را فرمان داد تا حرف پسرت را بشنوی و اطاعت کنی[۴].
- برخی از نویسندگان اهل سنت برای رهایی از دلالت آشکار و صریح این نص معتبر به پنهان کاری و یا تحریف دست زدهاند؛ برای مثال وصایت و خلافت را حذف کرده به جای آن از لفظ "کذا وکذا" استفاده کردهاند یا گفتهاند که در آن جلسه پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را به امور شخصی وصیت کرده، نه به امر امامت و جانشینی.
- اما کسی که صدر و ذیل این حدیث را ملاحظه کند، پی خواهد برد که حدیث دار مربوط به امامت و خلافت است، زیرا:
- پیامبر (ص) در همان ابتدای جلسه خطاب به آنها فرمود: من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردهام و خداوند به من امر فرموده: که شما را به سوی او بخوانم. پس کدام یک از شما در این امر مرا یاری میکند تا او برادر، وصی و جانشین من در میان شما باشد؟ آیا از وصایت، جز جانشینی و امامت برای هدایت امت چیز دیگری فهمیده میشود؟
- در روایت بعد از کلمه "وصیی"، "خلیفتی" نیز آمده است و خلیفه به معنای جانشینی در تمام امور است که آن امامت و خلافت بلافصل است.
- در ذیل حدیث آمده است، «فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا» یعنی همه باید از علی بن ابی طالب (ع) اطاعت کنید و حرف او را بشنوید و این جملات جز با وصایت عمومی و امامت و خلافت بلافصل علی (ع) سازگاری ندارد[۵].
- برخی اشکال کردهاند که مجرد اقرار به شهادتین و معاونت بر آن موجب این همه پاداش (وصایت، وزارت و خلافت) نمیشود. اگر این طور بود، همه مؤمنان که اقرار به شهادتین کردند و در این امر پیامبر (ص) را کمک کردند نیز باید اوصیاء، وزراء و خلفای پیامبر (ص) باشند. در پاسخ باید گفت:
- نبی اکرم (ص) نفرمود: این اجابت علت تامه برای خلافت است، تا اینکه بگوییم هرکه اجابت کرد او خلیفه است. مضمون روایت این نیست که هرکس ایمان بیاورد وصیّ و خلیفه من خواهد بود، بلکه مضمون این است که هر کس مرا در این کار معاونت و معاضدت نماید و قوت بازوی من گردد و یار و معین من باشد، او خلیفه من است.
- خداوند و رسول او از اول میدانستند، این بار سنگین و درخواست مهم را جز علی (ع) نمیتواند اجابت کند، ولی به خاطر تثبیت امامت و اتمام حجت بر قومش، به طور عموم در این جلسه به صورت پیشنهادی مطرح شد. به بیان دیگر سخنان پیامبر (ص) «أَیُّکُمْ یُؤَازِرُنِی» در واقع یک ابلاغ امر خداوند تعالی نسبت به جعل ولایت و جانشینی برای امیر المؤمنین(ع) است نه یک انشاء و ایجاد ولایت به صورت مشروط تا فرض کنیم اگر فرد دیگری قبول میکرد او صاحب ولایت و خلافت میشد. و این در حالی است که احادیث متواتر دیگر مانند، حدیث ثقلین، غدیر و غیره بر وصایت و خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) تاکید دارد[۶].
- امیرالمؤمنین(ع) نیز در پاسخ به این سوال که چرا با وجود عباس عموی پیامبر(ص) او وصی و وارث پیامبر اکرم(ص) است؟ به ماجرای یوم الدار استناد فرموده و نصب پیامبر اکرم(ص) را علت و سبب این منصب میداند. این استناد و استشهاد در منابع فریقین ذکر شده است. نکته مهم دیگر در این حادثه دلالت بر نبوت و اعجاز است زیرا با توشه کم گروه زیادی را اطعام کرده است[۷].
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ علامه امینی در الغدیر، ج ۲، ص ۲۷۸ نقلهای گوناگون حدیث را از منابع معتبر اهل سنت ذکر نموده و درباره نقل طبری در کتاب تاریخ میگوید: این حدیث را ابو جعفر اسکافی متکلم معتزلی بغدادی متوفی ۲۴۰ در کتاب خود به نام نقض العثمانیه نقل کرده است و گفته است که این خبر صحیح است، و نیز فقیه برهان الدین در کتاب انباء نجباء الأبناء و ابن اثیر در کامل و ابوالفداء عمادالدین دمشقی در تاریخ خود و شهاب الدین خفاجی در شرح شفا که متعلق به قاضی عیاض است، آورده است و در لمحات، ج۱، ص۳۹۳ که حدیث از ۱۲ طریق نقل شده است. سید شرف الدین هم در کتاب المراجعات نامه ۲۰ و۲۱ را به بیان اعتبار حدیث یوم الدار در منابع اصیل و قابل اعتنا در میان اهل سنت اختصاص داده است.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.