اخلاص

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

"اخلاص" به‌معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خد‌است. این موضوع در آیات[۱] و روایات مطرح شده و در آموزه‌های اسلامی، اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرّب به اوست که آثار فراوانی همچون: نداشتن ترس و اندوه در قیامت؛ فلاح و رستگاری و ... است.

معناشناسی

«اخلاص» از ریشه خلوص و خلاص به‌معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است[۲]. خالص، کالایی را گویند که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و معنایی نزدیک به "صافی" دارد، با این تفاوت که صافی به جنسی نیز که از همان ابتدا با چیزی آمیخته نبوده اطلاق می‌شود؛ ولی خالص، جنسی است که پس از امتزاج با چیز دیگر، خواه پست‌تر باشد یا نه، پاک و ناخالصی آن زدوده شود[۳]. لغویان برای خلوص، معانی دیگری نیز بر شمرده‌اند؛ مانند رسیدن، نجات یافتن، کناره‌گیری کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن که در هر یک از این معانی، به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد[۴].

اخلاص به‌معنای خالص کردن، پاک گردانیدن و برگزیدن است[۵] و مقصود از آن در فرهنگ اسلامی، پاک کردن نیّت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خد‌است[۶]. اخلاص ملاک پذیرش و درستی رفتارهاست و رهایی از چنگال شیطان فقط با اخلاص امکان دارد[۷].[۸]

پیشینه

در کتاب مقدس واژه اخلاص به معنای ضد ریا و مکر به‌کار رفته[۹] و به اخلاص در عبادت امر شده است[۱۰]. قرآن کریم نیز واژه‌هایی همچون خالص[۱۱]، مخلِص[۱۲] و مخلَص[۱۳] را به کار برده و دین خالص را به خداوند اختصاص داده[۱۴] و به عبادت مخلصانه امر کرده است[۱۵] همچنین برخی بندگان خداوند، از جمله مخلَصین شمرده شده‌اند[۱۶]. در روایات نیز به وجوب اخلاص در عبادت[۱۷] و حرام بودن ریا بابی اختصاص یافته است[۱۸].

اهل معرفت در آثار خود، به زوایای مختلف اخلاص پرداخته و آن را از اصول تصوف شمرده‌اند[۱۹]. علمای اخلاق نیز به این مسئله پرداخته‌اند و اخلاص را یکی از شرایط صحت یا کمال اعمال و عبادات دانسته‌اند[۲۰].[۲۱]

نشانه‌های اخلاص

در روایات اسلامی برای اخلاص نشانه‌های بسیاری ذکر کرده‌اند که این موارد از جمله آنهاست:

  1. کسی که دلش پاک، اعضاء و جوارحش سالم، خیرش زیاد و شرش مأمون است (یعنی مردم از خیرش بهره‌‏مند و از شرش در امانند)[۲۲]؛
  2. یکسان بودن ظاهر و باطن و کردار و گفتارش[۲۳]؛
  3. کمال اخلاص دوری از گناهان است[۲۴]؛
  4. زهد[۲۵]؛
  5. ناامیدی از غیر خدا و از چیزی غیر از گناهش نترسیدن[۲۶]؛
  6. از غیر خدا در مورد اعمالش انتظار تعریف نداشتن[۲۷].

زمینه‌های اخلاص

چند عامل برای پیدایش اخلاص ذکر کرده‌اند:[۲۸]

  1. مبارزه با خواهش‌های نفسانی و شکستن آنها.
  2. عدم شیفتگی به دنیا.
  3. توجه تام و تمام به آخرت و معاد.

اخلاص در قرآن

اخلاص یکی از اصطلاحات کلیدی قرآن است که دارای همبستگی با شبکه مفاهیم قرآن شامل: شرک، ریاء، عمل، اصطفاء، اجتباء، ایمان، تمییز، توحید، تنقیه، تهذیب، تصفیه، انفاق، تقرب، تعبد، ثواب، خفاء، دین، ذکر، طاعة، عبادة، عبودیة و نیّت است. اخلاص عبد با توجه به این شبکه معنایی یعنی پاک کردن نیت و عمل از شرک و ریاء و اخلاص خالق یعنی اصطفاء و اجتباء عبدی از بین بندگان و تقرب او به خداوند[۲۹].

خصوص واژه «اخلاص» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی مشتقات این ماده ۳۱ بار در قرآن ذکر شده است. این آیات در تقسیم‌بندی جامعی، سه دسته‌اند:

  1. آیاتی که با استفاده از مشتقّات خلوص، موضوع اخلاص را با صراحت مطرح می‌کنند. مشتقّات خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیش‌تر آنها به موضوع اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب افعال و ۱۲ آیه مربوط به "مخلِصین" (کسانی‌که دین خود را برای خدا خالص کرده‌اند) است[۳۰] و ۱۰ آیه مربوط به مخلَصین[۳۱]. برخی معتقدند به جز پیامبران و امامان (ع) برخی از انسان‌ها نیز می‌توانند با سیر و سلوک، جهاد و مبارزه با نفس به مقام مخلَصین نائل شوند[۳۲].
  2. آیاتی که با واژه‌ها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص به موضوع اخلاص می‌پردازند؛ مانند انحصار عبادت در خداوند[۳۳]، انجام دادن کار برای وجه اللّه[۳۴]، انجام دادن کار برای طلب رضایت الهی[۳۵]، انجام دادن عمل در راه خدا[۳۶]، عدم درخواست اجر از سوی پیامبران[۳۷] حنیف و حق‌گرا بودن [۳۸]، صداقت در توبه (نصوح)[۳۹] و ‌داشتن قلب سلیم[۴۰].
  3. آیاتی که با نفی شرک و ریا به موضوع اخلاص اشاره می‌کنند[۴۱]. از آنجا که اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خداست، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خداست، جمع نمی‌شود[۴۲].

اخلاص در روایات

برخی از روایاتی که درباره اخلاص وارد شده عبارت است از:

  1. امیرمؤمنان (ع) می‌فرمودند: "خوشا به حال آن کس که با خلوص به عبادت و دعاء بپردازد و قلبش را به آنچه می‌بیند مشغول نسازد و یاد خدا را به‌واسطه آنچه می‌شنود ترک نکند و سینه‌اش به‌واسطه آنچه به دیگران بخشیده شده اندوهگین نشود"[۴۳].
  2. امام صادق (ع) فرمودند: "هرکس برای خداوند دوست بدارد و برای او دشمن بدارد و برای او ببخشد و برای او از بخشش دست کشد، در شمار کسانی است که ایمانشان کامل شده است"[۴۴].
  3. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "هرکس چهل روز برای خداوند متعال اخلاص ورزد، خداوند چشمه‌های حکمت را از قلب او به زبانش جاری می‌سازد" [۴۵].
  4. حضرت زهرا (س) فرمودند: "هرکس که عبادت خالص خود را به سوی خداوند فرستد، خداوند بهترین چیزی که مصلحت اوست را به سویش نازل می‌کند"[۴۶].
  5. امام حسن عسکری (ع) فرمودند: "اگر تمامی دنیا فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که خداوند را با خلوص عبادت می‌کند، باز می‌پندارم که در حق او کوتاهی کرده‌ام؛ و باز اگر کافر را از آن یک لقمه بازدارم تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه آب به او بنوشانم می‌پندارم که اسراف کرده‌ام"[۴۷].[۴۸]

اهمیت و فضیلت

در آموزه‌های اسلامی، اخلاص اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. در قرآن کریم گرویدن به دین[۴۹] و دعوت به ایمان از روی اخلاص [۵۰] مورد توجه قرار گرفته است. در برخی روایات نیز اخلاص سرّی از اسرار الهی و از ویژگی‌های بندگانی شمرده شده است که خدا آنها را دوست دارد[۵۱] و اختلاف مقامات مؤمنان در اختلاف درجات اخلاص‌شان است[۵۲]. همچنین اخلاص باارزش‌ترین مقامی است که انسان به آن می‌رسد[۵۳]. علمای اخلاق نیز اخلاص را مقدمه نیکی‌ها[۵۴]، سبب سعادت در دنیا و آخرت و خلاصی از وسوسه‌های شیطان می‌دانند[۵۵].[۵۶]

حقیقت اخلاص

حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرّب به اوست[۵۷] در قرآن به‌صورت‌های گوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی آیات، به جا آوردن عبادات و اعمال و قرار دادن همه شؤون زندگی و مرگ فقط برای خدا (للّه) است[۵۸].

خالص کردن دین برای خدا، حالتی است که برای برخی از انسان‌ها با اختیار خودشان پدید ‌می‌آید و آنچه پیراسته می‌شود، دین دعا[۵۹]، عبادت و اطاعت[۶۰] سنّت و روش زندگی)[۶۱] است[۶۲] البتّه همه انسان‌ها حتّی کافران[۶۳] در وضعیّتی که از همه چیز ناامید شوند، به مقتضای فطرت الهی خویش بی‌اختیار خدا را از روی اخلاص می‌خوانند[۶۴]. براساس آیات دیگری، حقیقت اخلاص آن است که انسان فقط خدا را عبادت کند[۶۵] و روی به‌سوی خدا کند و از غیر او دل ببُرد[۶۶] و به حقیقت ایمان و عبودیّت برسد[۶۷] و اعمالش مانند هجرت، جهاد و انفاق را در راه خدا انجام دهد[۶۸].[۶۹]

درجات و مراتب

یکی از اغراض در آفرینش مرگ و زندگی، آن است که درجه اخلاص انسان‌ها با آزمایش الهی مشخص شود[۷۰].[۷۱] از آیات قرآن استفاده می‌شود که درجات اخلاص گوناگون و عنایت الهی به هر شخص، به‌اندازه اخلاص اوست و اختلاف سنگینی اعمال به اختلاف درجه اخلاص در آنها مربوط می‌شود. عمل خالص، پیوسته نتیجه‌ای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن می‌شود؛ هرچند مقدار آن، به مقدار اخلاص در عمل وابسته است.

در روایات نیز برای نیّت و اخلاص در عبادت، درجات گوناگونی ذکر شده است؛ چنان‌که عبادت برخی به‌دلیل ترس از عذاب الهی، عبادت برخی دیگر به امید رسیدن به ثواب الهی و عبادت آزادگان از روی محبّت و برای شکرگزاری از خداوند دانسته شده است[۷۲]. راه این گروه در عبادت، راه معرفت و محبّت بوده و از نظر آنان، روش دو گروه دیگر فاقد اخلاص کامل است و در آن شائبه‌ای از شرک و خودپرستی به چشم می‌خورد؛ زیرا این دو گروه، برای رهایی از عقوبت یا رسیدن به نعمت، خدا را عبادت می‌کنند و اگر برای رسیدن به این هدف، راهی دیگر جز عبادت پیش روی خود می‌دیدند، آن را بر می‌گزیدند[۷۳].[۷۴]

آثار و فوائد

قرآن کریم نشانه مُخلَصان را دوری از اغوای شیطان بیان می‌کند[۷۵]. در روایات نیز نشانه‌هایی برای اخلاص ذکر شده است؛ از جمله سلامت دل، رساندن خیر به دیگران و خودداری از بدی‌ها[۷۶]؛ چنان‌که یکی از نشانه‌های اخلاص این است که شخص دوست نداشته باشد بر عملی که برای خدا انجام داده است، ستایش شود[۷۷]. اخلاص را می‌توان از آثار عمل شناخت؛ چنان‌که آثار اخلاص در تحصیل علم، حصول حکمت در قلب و زبان است و اگر این امر حاصل نشد، روشن می‌شود عمل برای هوای نفس و شیطان بوده است[۷۸]. همچنین از نشانه‌های درجات بالای اخلاص این است که بنده را از وسوسه شیطان در امان نگه می‌دارد و در این صورت طمع شیطان از وی قطع می‌شود[۷۹].

اخلاص موجب اطمینان نفس، قوت ایمان و پیروزی بر دشمن است[۸۰] و هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، روح و ملکوت عمل کامل‌تر و نورانی‌تر خواهد بود[۸۱]؛ همچنین نزدیک‌شدن به خداوند[۸۲]، قرار گرفتن در پناه حق و کوتاه شدن دست تصرف شیطان از دیگر ثمرهای اخلاص است و هر چه اخلاص شخص قوی‌تر شود، حقیقت استعاذه در او بیشتر محقق می‌شود و از تصرف شیطان در امان می‌ماند[۸۳]؛ تا آنجا که دیگر وسوسه شیطان در او اثر ندارد[۸۴].[۸۵]

در آیاتی که در آنها با تعبیرهایی چون: ﴿مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ، ﴿فِي سَبِيلِ اللَّهِ، ﴿يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ، ﴿رَجُلًا سَلَمًا، به‌گونه‌ای از اخلاص سخن به‌میان آمده و به برخی از آثار آن نیز اشاره شده است؛ مانند:

  1. نداشتن ترس و اندوه در قیامت: کسی‌که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شوند[۸۶].
  2. پاداش چند برابر: کسانی‌ که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند برای هر کسی که بخواهد، فزونی می‌دهد و خداوند، گشایشگرِ داناست[۸۷].
  3. فلاح و رستگاری: آنان که طالب رضای الهی هستند، (حقوق مالی خویش را می‌پردازند) رستگارانند[۸۸].[۸۹]

راه‌های تحصیل

در روایات، راه‌های گوناگونی برای به دست آوردن اخلاص بیان شده است؛ مانند قطع طمع از غیر خدا[۹۰]، حصول علم و یقین[۹۱]، کم‌کردن آرزوها[۹۲] و پرهیز از گناه و هوای نفس[۹۳].

راه‌های تحصیل اخلاص و پاک‌سازی اعمال از همه مراتب شرک و ریا منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است[۹۴] و انسان باید با تذکر و تکرار، قلب را با اخلاص آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود[۹۵].[۹۶]

موانع و آفات

در برخی روایات، غلبه هوای نفس[۹۷] و آرزوهای بلند[۹۸] از آفات اخلاص دانسته شده است. علمای اخلاق آفات اخلاص را ریا[۹۹]، شرک[۱۰۰] و عجب[۱۰۱] شمرده‌اند. حب دنیا و حب جاه و مقام از آفات اخلاص شمرده شده؛ زیرا وقتی این امور در قلب انسان باشد و برای انسان ملکه شود، حصول اخلاص برای شخص ممکن نخواهد شد و انجام عمل با انگیزه‌های دنیوی خواهد بود[۱۰۲]. اظهار عمل برای دیگران از آفات اخلاص است و از این جهت انسان نباید مطمئن باشد عملی که برای خدا انجام داده است، از شر آفات نفس و شیطان ایمن است، بلکه پیوسته باید مراقب نفس خود باشد تا عمل مخلصانه‌اش با ریای پس از انجام عمل ضایع نشود[۱۰۳].[۱۰۴]

مخلَصین و ویژگی‌های آنان

مخلَصین کسانی هستند که خداوند تعالی، آنان را برای خود خالص کرده است[۱۰۵]؛ در شماری از آیات، از انسان‌هایی با عنوان مخلَصین به صیغه مفعول یاد ‌شده؛ یعنی انسان‌هایی که خداوند آنها را پاک و خالص کرده است[۱۰۶]. درباره هدف از برگزیدن مخلَصین باید گفت: لازم است خداوند همواره در میان انسان‌ها، افرادی را برانگیزاند که اخلاص کامل داشته و دارای نفوس پاک، قلوب طاهر و فطرت مستقیم توحیدی باشند تا توحید در جامعه بشری را حفظ کنند[۱۰۷].

مخلَصین از دیدگاه قرآن دارای ویژگی‌های گوناگونی هستند:

  1. نجات از نابودی دنیایی و عذاب آخرتی: خداوند، مشرکان و گمراهان امّت‌های پیشین را نابود کرده و مخلَصین را رهاینده است[۱۰۸]، چنان‌که در آخرت نیز آن‌گاه که تکذیب‌کنندگان برای حضور در عذاب برانگیخته می‌شوند، مخلَصین را احضار نمی‌کند[۱۰۹].[۱۱۰]
  2. عصمت: از‌جمله شؤون مخلَصین آن است که نوعی علم و یقین دارند، غیر از علوم متعارفی که نزد انسان‌های معمول است و خداوند به‌وسیله آن علم، هرگونه بدی و زشتی را از آنان دور می‌کند؛ ازاین‌رو ایشان مرتکب هیچ معصیتی نشده، حتّی قصد هیچ گناهی نیز نمی‌کنند و این همان عصمت الهی است؛ چنان‌که خداوند، یوسف (ع) را از آلوده شدن به گناه و قصد آن حفظ ‌کرد[۱۱۱].[۱۱۲]
  3. ایمنی از اغوای ابلیس: ابلیس، باطل یا گناهان را برای انسان‌ها زینت می‌دهد تا آنها را گمراه سازد؛ ولی از آنجا که قلوب مخلَصین به‌طور کامل برای خدا خالص شده و جز او کسی در آن راه ندارد، ابلیس نمی‌تواند آنها را گمراه کند[۱۱۳].[۱۱۴]
  4. ستایش شایسته: خداوند از هر آنچه کافران یا مطلق انسان‌ها او را بدان وصف می‌کنند، منزّه است و فقط بندگان مخلَص الهی می‌توانند او را آن‌گونه که شایسته است، وصف کنند[۱۱۵].[۱۱۶]
  5. برخورداری از رزق معلوم: گرچه جزای انسان‌ها در آخرت، نفس عمل آنان است، مخلَصین از این قاعده مستثنایند و برای آنها، بالاتر از جزای عملشان، رزقی معلوم است. مقصود از رزق معلوم، رزقی خاص و جدا از رزق دیگران و بالاتر از آنها است[۱۱۷].[۱۱۸].[۱۱۹]

از نظر عرفانی، سالکان راه خدا نیز باید دقیقاً به اخلاص در نیت توجه داشته باشند که آیا هدف اصلاح خویشتن و تکامل جنبه‌های اخلاق و رسیدن به مقام قرب الی الله است یا هدف رسیدن به کرامات خارق عادات و برتری‌جویی بر مردم از این طریق می‌باشد؛ زیرا ارزش اعمال به نیت‌ها بستگی دارد و سعی کنند که از راه اخلاص به مقام مخلَصین برسند. از نظر اخلاقی هم، اخلاص نمی‌گذارد که انسان مرتکب جرایم و رذائل اخلاقی بشود، بلکه او را متخلق به فضائل اخلاقی می‌کند. اخلاص باعث می‌شود که هم خود انسان تلاش کند که دارای فضائل اخلاقی بشود و هم خداوند به او در راه رسیدن به فضائل کمک می‌نماید.

از نظر اجتماعی اخلاص باعث می‌شود که توقعات بی‌جا که بسیاری از مشکلات اجتماعی را در پی دارد به وجود نیاید و به علاوه توقعات به مورد را نیز تحت کنترل انسان قرار می‌دهد، زیرا کسی که کاری را برای خدا انجام میدهد، انتظاری از دیگران ندارد و اگر دیگران خدمت او را جبران نکنند، برایش مشکلی به وجود نمی‌آید.

از نظر فقهی، اخلاص به معنای ترک ریا است، زیرا ریا موجب بطلان عبادت و اخلاص در عبادات، شرط صحت آنهاست و در غیر عبادات هم مستحب است که انسان در تمام نیات و کارهای خود اخلاص داشته باشد[۱۲۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مانند: سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  2. لسان العرب، ج۳، ص‌۱۷۳، "خلص"؛ ترتیب‌العین، ج‌۱، ص۲۳۷، "خلص".
  3. مفردات، ص‌۲۹۲؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ مقاییس‌ اللغه، ج‌۲، ص‌۲۰۸، "خلص".
  4. تاج‌العروس، ج‌۷، ص‌۵۶۲؛ لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴، "خلص".
  5. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۱۶۸‌ـ‌۱۶۹، "خلص".
  6. مصطلحات التصوف، ص‌۲۶؛ لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۲۹۴، "اخلاص".
  7. جامع‌السعادات، ج‌۲، ص‌۴۰۵‌ـ‌۴۰۶.
  8. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷؛ شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  9. بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۳۴۵.
  10. کتاب مقدس، یوشع، ب‌۲۴، ۱۴؛ رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۲.
  11. سوره زمر، آیه ۳.
  12. سوره زمر، آیه ۱۴.
  13. سوره زمر، آیه ۵۱.
  14. سوره زمر، آیه ۳.
  15. سوره اعراف، آیه ۲۹.
  16. سوره یوسف، آیه ۲۴.
  17. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۵۹.
  18. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۶۴.
  19. سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.
  20. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۴-۶۱۵.
  21. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  22. حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۱.
  23. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۲۶.
  24. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۷۴، ص۲۱۵.
  25. مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۰.
  26. مهدوی کنی، نقطه‌‏های آغاز در اخلاق عملی‏، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۱.
  27. کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶، ح۴.
  28. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ۱۴۱۷ق، ج۸ ، ص۱۳۲-۱۳۴.
  29. شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  30. مانند سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره غافر، آیه ۱۴.
  31. هم‌چون سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛سوره حجر، آیه ۴۰.
  32. رساله سیر و سلوک، ص‌۱۰۵‌ـ‌۱۲۴.
  33. سوره فاتحه، آیه ۵؛ سوره یوسف، آیه ۴۰؛ سوره بقره، آیه ۱۹۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره آل عمران، آیه ۲۰.
  34. سوره انسان، آیه ۹؛ سوره کهف، آیه ۲۸.
  35. سوره بقره، آیه ۲۶۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
  36. سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  37. سوره شعراء، آیه ۱۰۹.
  38. سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  39. سوره تحریم، آیه ۸.
  40. سوره شعراء، آیه ۸۹.
  41. مانند سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  42. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.
  43. «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) كَانَ يَقُولُ‌ طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶.
  44. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ‌ أَحَبَّ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَبْغَضَ‌ لِلَّهِ‌ وَ أَعْطَى‌ لِلَّهِ‌ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ يَكْمُلُ إِيمَانُهُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۸.
  45. «عَنِ النَّبِيِّ (ص) قَالَ: مَنْ‌ أَخْلَصَ‌ لِلَّهِ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ‌ يَنَابِيعَ‌ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.
  46. «عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَتْ‌ مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۹.
  47. «عَنِ الْعَسْكَرِيِّ (ع) قَالَ: لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً ثُمَّ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.
  48. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۳، ص ۲۶۰-۲۶۷.
  49. نساء، ۱۴۶.
  50. سوره اعراف، آیه ۲۹.
  51. مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹.
  52. ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۱۹-۱۲۰.
  53. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۹۸.
  54. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲.
  55. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۲۷-۱۲۸.
  56. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  57. التبیان، ج‌۹، ص‌۵؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.
  58. سوره انعام، آیه ۱۶۲؛ سوره احقاف، آیه ۳۴.
  59. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۴۵۸.
  60. جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۲۲۷ و مج‌۱۱، ج‌۲۱، ص‌۱۷؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۹۹؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۳۳.
  61. المیزان، ج۱۷، ص۲۳۳ و ج‌۱۰، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.
  62. سوره نساء، آیه ۱۴۶؛ سوره غافر، آیه ۱۴؛ سوره بینه، آیه ۵؛ ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۱۴؛ سوره بقره، آیه ۱۳۹؛ سوره اعراف، آیه ۲۹.
  63. نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۲۷.
  64. سوره یونس، آیه ۲۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.
  65. سوره یوسف، آیه ۴۰.
  66. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۵۶ و ۳۵۸؛ جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۹۰‌ـ‌۶۹۱‌.
  67. سوره بقره، آیه ۱۱۲.
  68. سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  69. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۵۰.
  70. سوره ملک، آیه ۲.
  71. الکافی، ج‌۲، ص‌۱۹؛ نضرة‌النعیم، ج‌۲، ص‌۱۳۹.
  72. وسائل‌الشیعه، ج‌۱، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.
  73. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۵۸‌ـ‌۱۶۱.
  74. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۱؛ ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  75. سوره ص، آیه ۸۲؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  76. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۱.
  77. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۰.
  78. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.
  79. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.
  80. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۷.
  81. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.
  82. امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۲.
  83. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۴.
  84. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲-۱۶۳.
  85. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  86. سوره بقره، آیه ۱۱۲؛ سوره بقره، آیه ۲۶۲.
  87. سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  88. سوره روم، آیه ۳۸.
  89. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.
  90. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۱.
  91. لیثی واسطی، عیون الحکم، ۲۳، ۲۰۹.
  92. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  93. مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۱۳.
  94. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.
  95. امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.
  96. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  97. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۰۶.
  98. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  99. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۳.
  100. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۱-۲۲.
  101. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۶.
  102. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۰.
  103. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۰.
  104. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «اخلاص»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۱۲ - ۵۱۸.
  105. سوره صافات، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۵۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۴؛ سوره حجر، آیه ۴۰؛ سوره حجر، آیه ۴۰.
  106. سوره ص، آیه ۴۶.
  107. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  108. سوره یونس، آیه ۷۳-۷۴.
  109. سوره صافات، آیه ۱۲۷ -۱۲۸.
  110. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۵۸.
  111. سوره یوسف، آیه ۲۴.
  112. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۶۲‌ـ‌۱۶۳.
  113. سوره حجر، آیه ۳۹-۴۰؛ سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.
  114. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۱۶۴‌ـ‌۱۶۵.
  115. سوره مؤمنون، آیه ۹۱؛ سوره صافات، آیه ۴۰.
  116. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  117. سوره صافات، آیه ۳۹-۴۱.
  118. المیزان، ص‌۱۳۵‌ـ‌۱۳۶.
  119. جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اخلاص»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.
  120. شاه‌میری، سید محمد صادق، مقاله «اخلاص»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.