سیره عبادی امام سجاد
عبادت در زندگی امام سجاد(ع)
همه معاصران امام سجاد(ع) بر این نکته اتفاقنظر دارند که او عابدترین مردم بوده و بیشترین فرمانبرداری خدا از آن حضرت صادر شده است، مردم کسی را در نیایش، و عبادت همسنگ وی ندیده بودند، و از این حیث حتی چشم صالحان و پرهیزکاران را خیره کرده و او را همین بس که تنها کسی در تاریخ اسلام است که ملقب به «زین العابدین» و «سید الساجدین» شده است. عبادت او از ایمان عمیقش به خداوند متعال و شناخت کاملش از ذات ربوبی نشأت گرفته و به چشمداشت بهشت یا ترس از آتش دوزخ نبوده است. او در این زمینه مصداق بارز کلام جد بزرگوارش حضرت امیر المؤمنین، سرور عارفان، و پیشوای پرهیزکاران علی(ع) بود که بلندای اخلاص خویش را در قالب این عبارت بیان داشته است: بر خود ناپسند میدارم که چون بردگان طمعکاری که اگر چشمداشت بهرهای نباشد ترک بندگی کنند خدا را بندگی کنم و جز ثواب هدف دیگری از عبادت خود داشته باشم یا چون بردگان نافرمانی باشم که از بیم عقوبت بندگی کنند و اگر این ترس نباشد ترک اطاعت خواهند نمود.
در این هنگام یکی از حاضران از روی اعتراض و ناراحتی به آن حضرت گفت: پس تو از چه روی خدا را عبادت میکنی؟ و امام(ع) با ایمان خالص به او فرمودند: من از اینروی که خداوند متعال به سبب نیکی و بخشیدن نعمتها شایسته عبادت است او را میپرستم[۱]. قلب امام سجاد(ع) از محبت خداوند متعال مالامال و احساسات او به تسخیر عشق خدا درآمده و در همه اوقات به عبادت و بندگی خدا مشغول بود.
درباره عبادت آن حضرت از یکی از کنیزانش پرسیدند، در پاسخ گفت: آیا به صورت مفصل بگویم یا به اختصار بگویم؟ گفتند: به اختصار بگو. گفت: من در هیچ روزی برای او سفره غذا نگستردم و در هیچ شبی برایش بستر خواب نیفکندم. آری امام زین العابدین(ع) بیشتر روزهای زندگیاش را به روزهداری و شبهایش را به شبزندهداری - گاه در حال نماز و گاه در حال دعا- به سر برد.[۲].
عبادت امام سجاد(ع)
وضو
حقیقت وضو نور و پاکی از گناهان و مقدمهای برای خواندن نماز است. امام سجاد(ع) نیز همیشه در حال وضو بودند، راویان درباره خشوع آن حضرت به هنگام وضو نقل کردهاند: به هنگام وضو رنگ رخسار آن حضرت زرد میشد، خانوادهاش به او عرضه میداشتند: چرا در هنگام وضو این حالت به شما دست میدهد؟ میفرمود: آیا میدانید که در برابر چهکسی قرار خواهم گرفت؟[۳].[۴].
نماز
نماز چنانکه در روایات شریف وارد شده است معراج مؤمن و مایه تقرب پرهیزگاران است و از مهمترین کششهای درونی امام سجاد(ع) همین عبادت بود که آن حضرت آن را بهعنوان وسیله صعود به سوی خداوند متعال میدانست و چون میخواست به نماز بایستد لرزه بر اندامش میافتاد، از علت آن سؤال کردند، فرمود: آیا میدانید که در برابر چهکسی قرار گرفته و با که مناجات میکنم؟[۵]. حال، بعضی از خصوصیات نماز آن حضرت را برمیشماریم:
- عطر زدن: آن حضرت هرگاه آهنگ نماز میکرد از شیشه عطری که در سجاده نماز خود قرار داده بود خود را خوشبو میساخت[۶].
- لباس آن حضرت در هنگام نماز: امام سجاد(ع) در وقت نماز پشمینهای درشت میپوشید تا بیشتر نفس خود را در برابر عظمت خدا خوار کند.
- خشوع: نماز امام سجاد(ع) مثل اعلای انقطاع کامل به سوی خداوند و بریدن از عالم مادیات بود که در آنحال از پیرامون خویش غافل شده و چیزی را در اطراف خود احساس نمیکرد بلکه از شدت رابطه قلبی با خدا حتی خویشتن خویش را نیز احساس نمیکرد. راویان در توصیف نماز آن حضرت گفتهاند: امام سجاد(ع) در هنگام خواندن نماز رنگبهرنگ میشدند و اعضای بدن ایشان از ترس خدا به لرزه میافتاد. او به گونهای به نماز میایستاد که گویا برده خواری در برابر پادشاهی بس بزرگ ایستاده است، وی چنان نماز میگزارد که تو گویی آخرین نماز عمر خویش را میخواند و دیگر تا ابد امکان خواندن نماز برایش فراهم نخواهد شد. امام باقر(ع) از خشوع پدرش چنین حکایت میکند: علی بن الحسین چنان نماز میخواند که گویا تنه درخت بیحرکتی است که فقط باد بعضی از برگهایش را تکان میدهد[۷]. ابان بن تغلب کیفیت نماز امام سجاد(ع) را برای امام صادق(ع) اینطور تعریف کرده است: دیدم که وقتی علی بن الحسین(ع) به نماز میایستاد چهرهاش رنگبهرنگ میشد. امام صادق(ع) فرمودند: به خدا سوگند علی بن الحسین(ع) کسی (خدایی) را که در برابرش به نماز میایستاد میشناخت[۸]. از جلوههای خشوع امام سجاد(ع) در نماز این بود که چون به سجده میرفت تا از عرق خیس نمیشد برنمیخواست[۹] و از زیادی اشک و گریه چنانتر میشد که گویی او را در آب فرو بردهاند[۱۰]، از ابو حمزه ثمالی نقلشده است که دید عبای امام در حال نماز از یکی از شانههایش افتاده و امام(ع) آن را روی شانهاش صاف نمیکند، [پس از نماز] ابو حمزه سبب این امر را از امام(ع) جویا شد حضرت در پاسخ به وی فرمودند: وای بر تو آیا میدانی در برابر چهکسی بودم بدانکه همان مقدار از نماز بنده مقبول درگاه خدا میافتد که با حضور قلب به جا آورده باشد[۱۱].
- هزار رکعت نماز: همه شرح حالنویسان بر این نکته اتفاقنظر دارند که امام سجاد(ع) در شبانهروز هزار رکعت نماز میخواند[۱۲]، ایشان پانصد درخت خرما داشت که در پای هرکدام از آن دو رکعت نماز میگزارد[۱۳]. در اثر نمازهای بسیار آن حضرت مواضع سجده ایشان (مثل پیشانی، سر زانوها و...) پینههایی مانند پینه زانوی شتر میبست و هرسال مقداری از آن پینهها میریخت و امام(ع) آن را در کیسهای جمع مینمود و پس از شهادت آن حضرت آن کیسه نیز با ایشان دفن گردید[۱۴].
- سجده زیاد: نزدیکترین حالت بنده با خدا چنانکه در حدیث شریف نیز آمده سجده است و امام سجاد(ع) از روی خضوع و اظهار ذلت نزد خدای متعال بسیار سجده مینمود. روایت شده که روزی امام(ع) به صحرا رفتند یکی از غلامان که به دنبال ایشان رفته بود آن حضرت را در حال سجده روی سنگ سختی یافت و شماره کرد که ایشان این ذکر را هزار بار در آنحال بر زبان جاری نمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِيمَاناً وَ تَصْدِيقاً وَ صِدْقاً»؛ اقرار میکنم هیچ پروردگاری جز اللّه نیست، اقراری از روی حقیقت و هیچ پروردگاری جز اللّه نیست، اقراری از روی عبودیت و بندگی و هیچ پروردگاری جز اللّه نیست، اقراری از سر ایمان و راستی[۱۵]. و در سجده شکر که همواره بهجای میآورد صد بار میفرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ شُكْراً» و آنگاه میفرمود: «يَا ذَا الْمَنِّ الَّذِي لَا يَنْقَطِعُ أَبَداً وَ لَا يُحْصِيهِ غَيْرُهُ عَدَداً، وَ يَا ذَا الْجُودِ الَّذِي لَا يَنْفَدُ أَبَداً يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ»؛ ای که بر بندگان نعمتی دادی که هرگز پایان نپذیرد و جز تو دیگری را یارای شمارش آن نباشد و ای که بخششت بر بندگان تا ابد تمامی نگیرد، ای کریم، ای کریم[۱۶].
- تسبیح زیاد: امام سجاد(ع) دایم به ذکر و حمد و تسبیح خداوند متعال مشغول بوده و خدا را اینگونه تسبیح میکرد: «سُبْحَانَ مَنْ أَشْرَقَ نُورُهُ كُلَّ ظُلْمَةٍ، سُبْحَانَ مَنْ قَدَّرَ بِقُدْرَتِهِ كُلَّ قُدْرَةٍ، سُبْحَانَ مَنِ احْتَجَبَ عَنِ الْعِبَادِ بِطَرَائِقِ نُفُوسِهِمْ فَلَا شَيْءٌ يَحْجُبُهُ، سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ»؛ منزّه است پروردگاری که نورش هرتاریکی را روشن میکند، منزّه است پروردگاری که از قدرت خود همهچیز را نیرو بخشیده است، منزّه است پروردگاری که نفس بندگان را حجاب میان خود و آنان قرار داده اما کسی را توان پوشیدن خود از او نیست، سپاس او را که منزّه است[۱۷].
- انس با نماز شب: از جمله مستحباتی که امام سجاد(ع) هیچگاه آن را ترک نفرموده و تا پایان عمر شریف خود در سفر و حضر بر انجام آن مراقبت داشتند نماز شب بود.
- دعای آن حضرت بعد از نماز شب: امام(ع) چون از نماز شب فارغ میشدند دعای شریفی را که از عالیترین دعاهای ائمه معصومین(ع) است میخواندند که قسمتهایی از آن را در اینجا میآوریم: «اللَّهُمَّ يَا ذَا الْمُلْكِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ وَ السُّلْطَانِ، الْمُمْتَنِعِ بِغَيْرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ، وَ الْعِزِّ الْبَاقِي عَلَى مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِي الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِي الْأَزمَانِ وَ الْأَيَّامِ، عَزَّ سُلْطَانُكَ عِزّاً لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِيَّةٍ، وَ لَا مُنْتَهَى لَهُ بِآخِرِيَّةٍ، وَ اسْتَعْلَى مُلْكُكَ عَلُوّاً سَقَطَتِ الْأَشْيَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ وَ لَا يَبْلُغُ أَدْنَى مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِكَ أَقْصَى نَعْتِ النَّاعِتِينَ، ضَلَّتْ فِيكَ الصِّفَاتُ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَكَ النُّعُوتُ، وَ حَارَتْ فِي كِبْرِيَائِكَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ، كَذَلِكَ أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِي أَوَّلِيَّتِكَ، وَ عَلَى ذَلِكَ أَنْتَ دَائِمٌ لَا تَزُولُ، وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِيفُ عَمَلًا، الْجَسِيمُ أَمَلًا، خَرَجَتْ مِنْ يَدِي أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُكَ، وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّي عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِكَ، قَلَّ عِنْدِي مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ، و كَثُرَ عَلَيَّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِيَتِكَ، وَ لَنْ يَضِيقَ عَلَيْكَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِكَ، وَ إِنْ أَسَاءَ، فَاعْفُ عَنِّي...»؛ خدایا ای صاحب پادشاهی جاودانه که بدون پشتیبانی لشکریان، قدرتمند است، و ای صاحب عزتی که علیرغم گذشت زمانها، سالها و روزها همچنان باقی است.
عزیز باد چنین سلطنتی که محدود به آغاز و انجام نبوده و چنان بلندمرتبه است که چیزی به درک کنه آن نخواهد رسید، منتهای توصیف واصفان بهپایینترین مرتبه از رفعتی که به خود اختصاص دادهای نمیرسد و صفات از به توصیف کشیدنت به گمراهی افتاده رشته صفتها از هم گسیخته و تصورات لطیف در مقام کبریائیت حیران شدهاند، ای خدای ازلی تو در ازلیت خود اینچنینی و تا ابد همچنان خواهی بود، اما من بندهای کمکار و پرآرزویم که جز آن سبب که رحمت تو بسازد اسباب رسیدن به سعادت را از دست داده و جز رشته عفوت که بدان آویختهام رشتههای امیدم از هم گسیخته است. چه ناچیز است فرمانبرداری که بتوانم به درگاهت به حسابش آورم و چه بسیار است نافرمانیهایی که بارش را بر دوش میکشم، ولی درگذشتن از بنده نافرمان و گنهکار هرچه زشتکردار باشد هرگز بر تو دشوار نیست پس مرا ببخش.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ، وَ تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاكَ، وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ، وَ هَيِّنُهَا أَلِيمٌ، وَ بَعِيدُهَا قَرِيبٌ، وَ مِنْ نَارٍ يَأْكُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ، وَ يَصُولُ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ، وَ مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِيماً، وَ تَسقِي أَهْلَهَا حَمِيماً، وَ مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِي عَلَى مَنْ تَضَرَّعَ إِلَيْهَا، وَ لَا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا، وَ لَا تَقْدِرُ عَلَى التَّخْفِيفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَيْهَا تَلْقَى سُكَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَيْهَا مِنْ أَلِيمِ النَّكَالِ وَ شَدِيدِ الْوَبَالِ...»؛ خدایا از آتشی که آن را وسیله سختگیری بر گنهکاران قرار داده و بیراههرفتگان از جاده رضایتت را به آن بیم دادهای به تو پناه میبرم، به تو پناه میبرم از آتشی که روشنایی آن تاریکی، ملایم آن دردناک و دور آن نزدیک است، آتشی که قسمتی از آن قسمت دیگر را میخورد و پارهای از آن بر پاره دیگر حمله میآورد، آتشی که استخوانها را میپوساند و ساکنان خود را از آب جوشان سیراب میسازد، آتشی که بر زاری اهلش نبخشاید و مهرجویی آنان رحمتش را به جوش نیاورد؛ چراکه اصلا قادر به آسانگیری بر کسی که در برابرش کرنش کرده و تسلیم او گردد نیست، بلکه با سوزانندهترین عذاب دردناک و بدترین عاقبت از اهل خود استقبال مینماید...[۱۸]. امام سجاد(ع) در اثر بسیاری عبادت نحیف و تکیدهشده و عبادت او را بسیار خسته مینمود تا آنجا که از شدت ضعف و لاغری چونان خوشه گندمی باد او را به چپ و راست متمایل میساخت. فرزندش عبداللّه میگوید: وقتی که پدرم از نماز شبش فارغ میشد [از ضعف] به سوی جای خواب خود میخزید[۱۹]. خانواده و دوستان امام(ع) با دیدن خستگی و ضعف بیش از حد ایشان از عبادت، از سر دلسوزی درباره این موضوع با ایشان صحبت میکردند، اما ایشان اصرار داشتند که تا هنگامی که به پدران پاک خود(ع) ملحق شوند، همچنان به عبادت شدید خود ادامه دهند، یکی از فرزندان آن حضرت به محضرش عرضه داشت: ای پدر چقدر نماز میگزارید فرمودند: از این عمل محبت پروردگارم را میجویم[۲۰].
جابر بن عبداللّه انصاری به امام(ع) عرض کرد: یا ابن رسول اللّه! آیا نمیدانی که خداوند بهشت را تنها برای شما و دوستداران شما و دوزخ را برای دشمنان شما آفریده است؟ پس این سعی و خستگی که خود را به آن وادار مینمایی از چهروست؟ امام(ع) در پاسخ وی فرمودند: ای صحابی رسول خدا آیا ندانستهای که خداوند تمام گناهان پیامبر را از آغاز تا انتها [به نص کریمه ﴿لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ...﴾[۲۱]] بخشیده بود اما او- که پدر و مادرم فدایش باد- در سعی برای فرمانبرداری و عبادت او کوتاهی نمیکرد و آنقدر عبادت میکرد تا ساق پایش متورم میگردید، همین سؤال از ایشان نیز شد که مگر نه این است که خداوند همه گناهان گذشته و آینده تو را بخشیده است پس اینهمه عبادت برای چیست؟ رسول خدا فرمود: آیا بنده شکرگزاری نباشم؟.
جابر در پاسخ عرضه داشت خداوند تو را زنده بدارد همانا که تو از خاندانی هستی که دفع بلا، کشف نگرانیها و باریدن باران از آسمان به برکت وجود آنان است، امام سجاد(ع) فرمود: همواره راه پدر و جدم را ادامه خواهم داد تا اینکه آنان را ملاقات نمایم[۲۲].[۲۳].
روزه
امام(ع) بیشترین بخش از زندگی خود را در حال روزه به سر برد و چون از کنیزش درباره عبادت او سؤال شد پاسخ داد: «هیچگاه در روز برای آن حضرت سفره غذا پهن ننمودم»، ایشان بسیار روزه را دوست داشت و دیگران را نیز به روزهداری تشویق میکرد. از کلمات آن حضرت است: خداوند متعال فرشتگانی را بر [رعایت امور] روزهداران میگمارد[۲۴]. آن حضرت جز در دو روز عید فطر و عید قربان و روزهایی که عذر شرعی داشتند بقیه ایام سال را روزه داشتند. البته حال آن حضرت در ماه مبارک رمضان حال خاصی بود، ایشان در این ماه مبارک هیچیک از انواع کارهای خیر را ترک نمینمودند، سخن ایشان در این ماه جز تسبیح و استغفار و تکبیر نبود و هنگام افطار به خداوند عرضه میداشتند: خداوندا اگر اراده تو بر انجام کاری تعلق بگیرد آن را انجام خواهی داد[۲۵].
ایشان برای رسیدن ماه رمضان و استقبال از آنکه بهار خوبان است اشتیاق بسیاری داشتند و در هنگام داخل شدن این ماه دعایی میخواندند که بخشهایی از آن چنین است: سپاس خداوندی را که ما را به سپاسگزاری خود رهنمون گشت و ما را از سپاسگزاران قرار داد تا شکرگزار احسانش باشیم تا بههمین سبب ما را پاداش نیکوکاران بخشد، ستایش خدایی را که دینش را به ما عطا فرموده ما را به پیروی از آیینش اختصاص داده و در راههای احسان خویش به حرکت آورد تا با مدد نعمتهایش به سوی مقام رضایت او راه پوییم... سپاس خدایی را که ماه رمضان، ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاکیزگی، ماه تصفیه باطن، ماه برپاداشتن نماز را یکی از این راههای احسان قرار داد... خدایا بر محمد و آلش درود فرست و شناسایی فضیلت این ماه، گرامیداشت حرمت آن و خودداری از آنچه در آن ما را از انجامش باز داشتهای را به ما الهام کن و ما را به واسطه خویشتنداری از گناهان و بهکار گرفتن اندام خود در کارهایی که رضایت تو در آن است بر روزهداری در آن یاری فرما تا با گوشهای خود سخن بیهودهای نشنویم و با چشمان خود به سوی دیدن مناظر لهوی نشتابیم، دستان خود را به حرامی نگشوده با پاهای خود در راه ممنوعی گام ننهیم، شکمهای ما جز آنچه حلال کردهای در خود جای ندهد و زبانهایمان جز به کلامی که تو آن را بپسندی گویا نگردد، جز در کاری که ثوابت را در پی داشته باشد تلاش نکرده و جز آنچه ما را از عقوبتت نگاه دارد نیاموزیم، سپس همه این اعمال را از ریای ریاکاران و سمعه [انجام کار برای شنیدن دیگران] سمعهکنندگان خالص کن تا احدی را در کارهای خود شریکت نسازیم و جز وصالت از آنها آرزویی نداشته باشیم... خداوندا این ماه را از عبادت ما آکنده ساز و اوقات ما را در این ماه با اطاعت ما زینت بخش، در روزهایش ما را بر روزهداری و در شبهایش به نماز و زاری به درگاهت و فروتنی و خواری در برابرت یاریمان ده تا روز آن شاهد بیخبری و شبش شاهد تقصیر ما نباشد، خداوندا تا پایان عمر همه ماههای ما را مانند ماه رمضانمان قرار ده[۲۶].
امام سجاد(ع) در هرروز از ماه مبارک رمضان دستور میدادند که گوسفندی را سر ببرند و با آن غذا تهیه نمایند و چون غذا آماده میشد میفرمود: «کاسهها را بیاورید» و امر میکرد که همه آن را میان درماندگان، بیوه زنان و یتیمان قسمت کنند تا اینکه دیگر چیزی از آن برای افطار خودش نمیماند و خود با نان و خرما افطار میفرمود[۲۷]. از دیگر خیرات امام سجاد(ع) در ماه مبارک رمضان آزاد کردن بردگان از بند بردگی بود، اگرچه غلامان و کنیزان آن حضرت در سایه او در کمال احترام میزیستند و آن حضرت با آن همچون فرزندان خویش رفتار مینمود، امام سجاد هرگز غلام و کنیزی را به خاطر خطا مؤاخذه نمیکرد بلکه اشتباهات آنان را در نامهای یادداشت میکرد و در آخر ماه مبارک رمضان غلامان و کنیزان خود را جمع میکرد و آن نامه را به آنها نشان میداد و میفرمود: «با صدای بلند بگویید: ای علی بن الحسین همچنانکه گناهان ما را در نامهای گرد آوردهای پروردگارت آنچه از گناهان مرتکب شدهای در نامه عملت گرد آورده است، در نزد او کتابی است که سخن راست میگوید و هیچ صغیره و کبیرهای انجام ندادهای مگر اینکه آن کتاب آن را شماره کرده است و همانگونه که اعمال ما را اینجا حاضر کردهای هر عملی که انجام دادهای در آن حاضر خواهی یافت، پس چنانکه از خداوند امید بخشایش داری، ببخش و درگذر و به همان نحو که دوست داری خداوند تو را عفو کند ما را عفو کن که خدا را بسیار بخشنده، مهربان و آمرزنده خواهی یافت و خدایت به هیچکس ستم روا نمیدارد...
ای علی بن الحسین چنانکه نزد تو نامهای است که به راستی با ما از آنچه ناروا کردهایم سخن میگوید و هیچ صغیره و کبیرهای را از قلم نیانداخته است، خواری خود را در پیشگاه خداوند یاد کن قاضی عادلی که همسنگ دانه خردل ستم بر کسی روا نمیدارد و حتی همان دانه خردل را در قیامت حاضر مینماید و خداوند [به تنهایی در آن روز] برای قضاوت، محاسبه و شهادت بس است، پس ببخش و از گناهان ما درگذر تا خداوند بر تو ببخشاید و از گناهانت درگذرد که خود فرموده است: ﴿وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ﴾[۲۸]. آن حضرت این کلمات را که نشانگر انقطاع کامل وی به خداوند متعال است در حالی به آنان القا میکرد که خود ایستاده و اشک از چشمان مبارکش جاری بود آنگاه اینگونه با خدا مناجات میکرد: «رَبِّ إِنَّكَ أَمَرْتَنَا أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا وَ قَدْ عَفَوْنَا عَمَّنْ ظَلَمَنَا كَمَا أَمَرْتَ فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّكَ أَوْلَى بِذَلِكَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِينَ وَ أَمَرْتَنَا أَنْ لَا نَرُدَّ سَائِلًا عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ أَتَيْنَاكَ سُؤَّالًا وَ مَسَاكِينَ وَ قَدْ أَنَخْنَا بِفِنَائِكَ وَ بِبَابِكَ نَطْلُبُ نَائِلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ وَ عَطَاءَكَ فَامْنُنْ بِذَلِكَ عَلَيْنَا وَ لَا تُخَيِّبْنَا فَإِنَّكَ أَوْلَى بِذَلِكَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِينَ إِلَهِي كَرُمْتَ فَأَكْرِمْنِي إِذْ كُنْتُ مِنْ سُؤَّالِكَ وَ جُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلِطْنِي بِأَهْلِ نَوَالِكَ يَا كَرِيمُ...»؛ خدایا به ما دستور دادی تا کسانی که به ما ستم میکنند ببخشیم، ما نیز چنانکه دستور دادهای از همه آنان که به ما ظلم کردهاند درگذشتیم پس تو نیز از ما درگذر که تو حتما از ما که تحت امرت هستیم به این کار سزاوارتری، خدایا به ما دستور دادهای که گدا را از در خانه خود نرانیم و اینک ما بیچارگان گدایان در خانهات هستیم که بر درگاه تو نشسته و طالب عطا و کرمت هستیم، بر ما منت گذار و امیدمان را ناامید مکن چراکه تو بر این کار از ما که تحت امرت هستیم سزاوارتری، خدایا کرم کردهای بر من نیز کرم کن چراکه من هم از گدایان کویت هستم پس اگر چیزی به کسی میبخشی مرا نیز با آنان که اهل دریافت عطایایت هستند همراه کن.
سپس چهره مبارکش را در حالیکه از اشک چشمانشتر شده بود به سوی کنیزان و غلامان برمیگرداند و با ملایمت و مهربانی میفرمود: «از شما در گذشتم، آیا شما نیز مرا و رفتار بدم را میبخشید؟ من به راستی صاحب اختیار بد، ممسک و ستمگری بودم که خود بندهای هستم که صاحباختیاری کریم، بخشنده، دادگر و نیکوکار دارد». در این هنگام آنان با صدای بلند میگفتند: سرورا از تو در گذشتیم، امام سجاد(ع) به آنان میفرمود: بگویید: «خداوندا علی بن الحسین را ببخش چنانکه او ما را بخشید و او را از آتش دوزخ رهاییبخش همچنانکه او ما را از بند بردگی آزاد کرد». پس از اینکه آنها این جمله را تکرار میکردند، حضرت میفرمود: «اللَّهُمَّ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ»، «بروید که شما را بخشیدم و به امید عفو پروردگار و آزادیم از عذاب قیامت آزادتان ساختم» و چون روز عید فطر میشد به آن غلامان و کنیزان عیدی بسیاری میداد که آنان را از مردم بینیاز میکرد[۲۹].[۳۰].
دعای آن حضرت
امام سجاد(ع) در سحرهای ماه مبارک رمضان با تضرع و زاری خاصی با خدا نجوا میکرد که چون این دعا را ابو حمزه ثمالی از آن حضرت روایت کرده به دعای ابو حمزه ثمالی معروف است، این دعا میزان رویآوردن و دلبسته بودن امام سجاد(ع) به خداوند متعال را نشان میدهد، مضافا به اینکه در آن پندهایی است که شنیدن آنها نفس انسان را از شهوتها و سرکشیها باز داشته و در عینحال بسیار خوشترکیب و با بیانی زیبا و رسا در مقام خضوع و خشوع در برابر خداوند مشتمل بر مضامین بلندی است که کسی جز امام معصوم قادر بر ادای آن نمیباشد. این دعا نزد اخیار و صلحای مسلمان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و آنان همواره بر خواندن آن مداومت مینمایند، گوشههایی از این دعای شریف این است: «إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ مِنْ أَيْنَ لِي الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لَا يُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لَا تُسْتَطَاعُ إِلَّا بِكَ لَا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ لَا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ... بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فِيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلًا حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي... أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ أَدْعُوكَ يَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِياً خَائِفاً إِذَا رَأَيْتُ مَوْلَايَ ذُنُوبِي فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ... يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ فَوَعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي لَوْ نَهَرْتَنِي مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِكَ وَ لَا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ... اللَّهُمَّ إِنِّي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ نَاجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَيَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّيْتُ وَ سَلَبْتَنِي مُنَاجَاتِكَ إِذَا أَنَا نَاجَيْتُ مَا لِي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِيرَتِي وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِي عَرَضَتْ لِي بَلِيَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِي وَ حَالَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَ خِدْمَتِكَ. سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي... أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَ جَرِيرَتِي كَافَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيَائِي مِنْكَ جَازَيْتَنِي... إِلَهِي لَوْ قَرَنْتَنِي بِالْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِي سَيْبَكَ مِنْ بَيْنِ الْأَشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَى فَضَائِحِي عُيُونَ الْعِبَادِ وَ أَمَرْتَ بِي إِلَى النَّارِ وَ حُلْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْأَبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِي مِنْكَ وَ مَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِي لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَ لَا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِي... ارْحَمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا غُرْبَتِي وَ عِنْدَ الْمَوْتِ كُرْبَتِي وَ فِي الْقَبْرِ وَحْدَتِي وَ فِي اللَّحْدِ وَحْشَتِي وَ إِذَا نُشِرْتُ لِلْحِسَابِ بَيْنَ يَدَيْكَ ذُلَّ مَوْقِفِي وَ اغْفِرْ لِي مَا خَفِيَ عَلَى الْآدَمِيِّينَ مِنْ عَمَلِي وَ أَدِمْ لِي مَا بِهِ سَتَرْتَنِي وَ ارْحَمْنِي صَرِيعاً عَلَى الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِي أَيْدِي أَحِبَّتِي وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِي صَالِحُ جِيرَتِي وَ تَحَنَّنْ عَلَيَّ مَحْمُولًا قَدْ تَنَاوَلَ الْأَقْرِبَاءُ أَطْرَافَ جِنَازَتِي وَ جُدْ عَلَيَّ مَنْقُولًا قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحِيداً فِي حُفْرَتِي وَ ارْحَمْ فِي ذَلِكَ الْبَيْتِ الْجَدِيدِ غُرْبَتِي حَتَّى لَا أَسْتَأْنِسَ بِغَيْرِكَ...»؛
خدایا خدایا مرا با عقوبتت تأدیب مکن و [به کیفر گناهم] به مکر و حیلهات غافلگیرم مساز، ای خدا در کجا خیری توانم یافت در حالیکه خیر جز در نزد تو نیست و از کجا راه نجاتی بجویم در حالیکه نجات جز به لطف تو میسر نخواهد بود نه آنکه نیکویی کرد از یاری و لطف و رحمتت بینیاز است و نه آنکه بدکردار شد و در برابرت بیباکی به خرج داد و راه خشنودی تو را نپیمود از دایره قدرتت بیرون تواند رفت... خدای من تو را به خودت شناختم و خود تو بودی که مرا به شناخت خویش هدایت فرمودی و اگر این عنایت تو نمیبود هرگز نمیدانستم که چیستی؟... ستایش شایسته خداوندی است که چون میخوانمش مرا اجابت میکند در حالیکه چون او مرا خواند، در اطاعتش، کند و کاهل بودم و نیز ستایش سزاوار همان خدا است که چون از وی بخواهم به من عطا میکند در حالیکه چون او از من قرض خواست بخل ورزیدم... آقای من با زبانی میخوانمت که بسیاری گناهان لالش کرده و با دلی که زیادی معصیت هلاکش نموده، با تو رازونیاز میدارم، تو را در حالی آمیخته از ترس و امید میخوانم چراکه چون به گناهانم مینگرم ترسان شوم و چون به کرم بیمنتهای تو نظر افکنم امیدوار گردم... ای که آمرزشت گسترده و دستهایت بر رحمت گشاده است، آقای من به عزتت قسم اگر مرا از در خویش برانی هرگز از در خانهات نخواهم رفت و از تملقگویی و التماس به تو دست نخواهم کشید چونکه با جود و کرمت آشنایی کامل دارم...
خداوندا هرگاه که عزمم را جزم کردم و گفتم دیگر مهیای طاعت و آماده عبادت شدهام و در پیشگاهت به نماز ایستاده و به مناجات با تو پرداختم مرا به خواب انداختی و در هنگام مناجات حال رازونیاز را از من گرفتی، خدایا مرا چه میشود که هرگاه با خود عهد کرده و گفتم که از این پس باطنم را نیکو میکنم و به حلقه توبهکنندگان خواهم پیوست حادثهای پیش آمد که ثبات قدم را از من گرفته و میان من و خدمتت فاصله انداخت، مولای من شاید مرا از درگاه لطف خود راندهای و از خدمت و بندگیت دورم ساختهای، یا شاید دیدی که من حق بندگیت را سبک شمردم و بدین جهت دورم نمودهای... یا اینکه مرا در مجالس اهل علم نیافتی و خوارم ساختی، شاید هم از غفلتزدگانم یافتی که از رحمتت ناامیدم نمودی یا شاید مرا در انس با مجالس اهل باطل یافتی که مرا به آن وانهادی، شاید دوست نداری دعایم را بشنوی که دورم کردهای و یا به کیفر گناهانم مجازات کردهای، شاید هم این حال، مکافات کمی شرم و حیای من باشد... خداوندا اگر مرا به زنجیرهای گران ببندی و از میان همه خلایق تنها مرا از عطای خود محروم نمایی و رسواییهایم را پیش چشم همه آشکارسازی و فرمان دهی تا مرا به دوزخ اندازند و میان من و خوبان جدایی افکنی هرگز رشته امیدم از تو قطع نشود و از امیدی که به عفو و بخششت دارم دست نکشیده محبتت از دلم بیرون نخواهد رفت...
خداوندا به غربتم در این دنیا، اندوهم در هنگام مرگ، تنهاییم در قبر، وحشتم در لحد و حال ذلتم در پیشگاهت به هنگام حسابرسی اعمال رحم کن، و گناهانی را که از همه انسانها تاکنون پنهان مانده و تو از آن آگاهی بیامرز و همچنان بر من پرده پوشی کن، خدایا آنگاه که در بستر مرگ افتادهام و فقط به دست دوستانم، از این پهلو به آن پهلو میشوم، بر من رحم کن، آنگاه که جسد مرا در محل غسل میخوابانند بر من تفضل فرما، و آنگاه که خویشانم، اطراف جنازهام را گرفتهاند و به سوی گور میبرند، با من مهربانی کن و آنگاه که به تنهایی در درون حفره قبر به پیشگاهت فرودمیآیم بر من ببخشای و به غربتم در این خانه جدید رحم کن تا با غیر تو انس نگیرم[۳۱].
از آنجا که ماه مبارک رمضان عید اولیای خدا است امام سجاد از بهپایان رسیدن آن ماه بسیار اظهار دلتنگی مینمود و در وداع ماه مبارک رمضان دعایی میخواند که گوشههایی از آن چنین است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ». خداحافظ ای بزرگترین ماه خدا و ای عید دوستان خدا. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ». خداحافظ ای گرامیترین همنشین از میان اوقات و ای بهترین ماه در میان روزها و ساعتها. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ». خداحافظ ای ماهی که آرزوها در آن نزدیک شد و اعمال [نیک] در آن انتشار یافت. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ». خداحافظ ای همنشینی که چون پدید آید احترامش بزرگ و چون ناپدید شود فقدانش دردناک است و مایه امیدی است که که فراقش رنجافزا است. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَّ[۳۲]». خداحافظ ای همدمی که چون روی آورد مایه شادی و چون سپری شود وحشتافزاست. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ». خداحافظ ای همسایهای که دلها در جوارت نرم و گناهان کم گردید.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ». خداحافظ ای یاریدهندهای که ما را در مبارزه با شیطان یاری دادی. «السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ». سلام بر تو و شب قدرت که برتر از هزار ماه است. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَيْكَ، وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَيْكَ». خداحافظ، دیروز چه سخت به تو دل بسته بودیم و فردا چقدر مشتاقت خواهیم بود. «اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ[۳۳] مِنْ خَطَايَانَا، وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَيِّئَاتِنَا، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ، وَ أَجْزَلِهِمْ قِسْماً فِيهِ، وَ أَوْفَرِهِمْ حَظّاً مِنْهُ...». خداوندا ما را با بیرون رفتن این ماه، از گناهانمان بیرون آر و با خارج شدن آن، از بدیهایمان خارج کن و ما را در این ماه از خوشبختترین، پرنصیبترین و بهرهمندترین اهل آن قرار ده[۳۴].[۳۵].
حج
امام زین العابدین(ع) همواره مردم را به انجام مناسک حج تشویق و ترغیب مینمود و میفرمود: حج و عمره بهجای آورید تا بدنهایتان سالم، روزیتان گشاده، ایمانتان کامل شده و خداوند از سنگینی مسئولیتی که در قبال مردم و خانواده خود دارید شما را کفایت نماید[۳۶]. و فرمود: هرکس حج بهجای آورد گناهانش آمرزیده و بهشت بر وی واجب میشود، عملش از نو آغاز گشته و خود، خانواده و مالش محفوظ میگردد[۳۷]. و فرمود: کسی که میان صفا و مروه سعی کند ملائکه برایش شفاعت میکنند[۳۸]. وقتی حاجیان از مکه بازمیگشتند امام سجاد(ع) مردم را به گرامیداشت آنان توصیه کرده و میفرمودند: هنگام بازگشت حاجیان از حج را به فال نیک بگیرید و پیش از اینکه گناه در زندگی آنان داخل شود نزدشان رفته، با آنان مصافحه کرده و آنان را گرامی دارید تا در اجرشان شریک شوید[۳۹].
امام سجاد(ع) مانند پدرش امام حسین و عمویش امام حسن(ع) چندین بار پیاده به حج رفت و بیست بار سوار بر ناقهاش که با آن بسیار مدارا میکرد حج بهجا آورد. ابراهیم بن علی گوید: در سفر حج با علی بن الحسین همسفر بودم که دیدم ناقه آن حضرت در حرکت کندی میکرد، امام چوبهدستی خود را به سمت آن حیوان گرفت اما دست خود را پس کشید و گفت: «آهِ مِنَ الْقِصَاصِ...»؛ «آه از قصاص [[[خداوند]]]»[۴۰]. چون امام زین العابدین آهنگ سفر حج میفرمود، قاریان و دانشمندان گردش جمع میشدند چراکه آنان همواره از ایشان کسب دانش، شناخت، حکمت و ادب میکردند. سعید بن مسیب میگوید: تا علی بن الحسین(ع) از مکه خارج نمیشد قرّاء از مکه خارج نمیشدند، و ما به همراه امام سجاد(ع) در حالی از مکه خارج شدیم که هزار سوار ما را همراهی میکردند[۴۱].
هنگامی که امام(ع) به میقات که محل پوشیدن احرام است میرسید، سنن و مستحبات احرام را نیز بهجا میآورد و چون میخواست در وقت احرام بستن تلبیه کند [و ذکر «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ» را بگوید] رنگش زرد شده و چنان مضطرب میشد که از تلبیه بازمیماند و چون به آن حضرت عرض میکردند: چرا تلبیه نمیکنید؟ میفرمود: بیم آن دارم که لبیک بگویم و در جواب بشنوم لبیک تو راست نیست (چون لبیک در زبان عربی به معنی اعلام آمادگی کامل برای خدمت است و حاجی اگر صادق باشد با این کلمه به دعوت خداوند متعال پاسخ مثبت میدهد و اگر عمل حاجی موافق گفتارش نباشد به خدا دروغ گفته است). به هرحال چون امام لبیکش را میگفت از شدت ترس از خدا غش میکرد و از مرکب به زیر میافتاد و تا پایان مناسک حج همواره این حال برایش پیش میآمد[۴۲]. وقتی که امام(ع) مناسک مربوط به مسجد الحرام را به اتمام میرساند زیر ناودان رحمت به نماز مشغول میشد. روزی در همان مکان طاووس یمانی با آن حضرت برخورد کرد و دید ایشان به نماز ایستاده خدا را میخواند و از ترس خدا گریه میکند، چون امام(ع) از نماز فارغ شد طاووس عرض کرد: تو را در حالت خشوع دیدم، اما سه چیز است که به نظر من ممکن است تو را از ترس در امان دارد: یکی اینکه پسر رسول خدایی دو دیگر شفاعت جدت و سوم رحمت خداوند.
امام سجاد(ع) در پاسخ وی فرمودند: «ای طاووس، اما اینکه من فرزند رسول اللّه(ص) هستم مرا در امان نمیدارد؛ چراکه خداوند در قرآن میفرماید: ﴿فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ﴾[۴۳]، شفاعت جدّم نیز مرا در امان نمیدارد؛ چراکه خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى﴾[۴۴] و خداوند درباره رحمت خود اینگونه فرموده است: ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۴۵] و نمیدانم که آیا از نیکوکاران هستم یا نه؟![۴۶]. طاووس گوید: علی بن الحسین را دیدم که پس از نماز عشاء تا سحر طواف و عبادت میکرد، و چون کسی را نمیدید سر به آسمان بر میداشت و با خدا چنین مناجات میکرد: خداوندا ستارگان آسمانت افول کرده، چشمان بندگانت به خواب رفته، اما درهای رحمتت همچنان به روی درخواستکنندگان گشاده است، آمدهام تا مرا بیامرزی و مورد رحمت قرار داده و در روز قیامت روی جدم پیامبر را به من بنمایی.
سپس گریست و گفت: به عزت و جلالت سوگند اگر گناهی مرتکب شدم قصدم مخالفت با تو نبوده و در هنگام معصیت تردیدی در وجودت نداشته و میدانستم که گنهکاران را کیفر میدهی اما قصدم این نبود که خود را به عمد در معرض کیفرت قرار دهم بلکه نفسم مرا فریب داد و پردهای که بر زشتکاریهایم پوشانیدی مرا مغرور کرد حال چهکسی مرا از عذابت نجات خواهد داد و اگر ریسمان نجاتت را از من ببری به کدامین ریسمان چنگ توانم انداخت. سپس به حالت سجده به زمین افتاد، من به وی نزدیک شده سرش را در دامن گرفتم در اینحال قطراتی از اشکم بر گونه مبارکش افتاد، نشست و با صدای ضعیفی فرمود: «کیست که مرا از یاد پروردگارم بازداشته است؟».
طاووس با نهایت خضوع و احترام عرض کرد: ای پسر رسول خدا من طاووس هستم، شما که پدرت حسین بن علی(ع) و مادرت فاطمه زهرا(س) و جدّت رسول خدا(ص) است اینگونه جزع و فزع میکنی، بر ما گنهکاران جنایتپیشه لازم میآید که همین کار را انجام دهیم. امام(ع) در پاسخ او فرمودند: «هیهات هیهات ای طاووس، حدیث پدر و مادر و جدّم را واگذار که خداوند بهشت را برای کسی آفریده که اطاعتش کند، اگرچه غلامی حبشی باشد و دوزخ را برای گناهکاران آفریده اگرچه آن گناهکار سید قریشی باشد، آیا کلام خدا را نشنیدهای که میفرماید ﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ﴾[۴۷] به خدا که فردای قیامت از چیزی جز اعمال نیکی که پیش فرستادهای سود نخواهی جست»[۴۸].[۴۹].
دعای امام(ع) در روز عرفه
امام سجاد(ع) در روز عرفه به خواندن نماز، دعا و تلاوت قرآن میپرداخت و دعایی که در آن روز انشا فرموده است از درخشانترین دعاهای صادرشده از اهل بیت(ع) میباشد که قسمتهایی از آن دعا این ست:
- «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، رَبَّ الْأَرْبَابِ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْءٍ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْءٍ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبٌ»؛ سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است. خدایا تو را سپاس، ای پدیدآورنده آسمانها و زمین، ای دارای ارجمندی و بزرگواری و ای صاحباختیار همه صاحباختیاران و معبود هرپرستنده، خالق هرمخلوق و وارث همهچیز، که چیزی به مانند او نبوده و از او پوشیده نمیباشد و او بر همهچیز احاطه داشته و مراقب همگان است.
- «أَنْتَ الَّذِي قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِيَّتِكَ، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِكَ، أَنْتَ الَّذِي لَا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً، وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً، وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً...». تو آنی که شعاع پرواز فکر بشر به درک بلندای ذاتت نرسیده و دست فهم از رسیدن به چگونگیات کوتاه مانده و مکانی نداری که به چشم دیده شود، تو آنی که پایانی برایت نیست تا بدان محدود گردی، به چیزی شبیه نیستی تا با مقایسه با آن به ادراک درآیی و فرزندی نزادهای تا اینکه خود نیز زاده شده باشی.
- «لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَدُومُ بِدَوَامِكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً بِنِعْمَتِكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يُوَازِي صُنْعَكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَزِيدُ عَلَى رِضَاكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حَامِدٍ...». تو را سپاس، سپاسی که تا تو هستی با تو باشد، تو را سپاس، سپاسی که به همراه نعمتهایت جاویدان باشد، تو را سپاس، سپاسی که مطابق کردارت باشد، تو را سپاس، سپاسی که بر خشنودیت بیفزاید و تو را سپاس به همراه شکر هرسپاسگذاری.
- «رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً زَاكِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَزْكَى مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً نَامِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَنْمَى مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً رَاضِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ فَوْقَهَا...». پروردگارا بر محمد و آل محمد درود فرست درود پاکیزهای که پاکیزهتر از آن نباشد و بر او درود فرست درود فزایندهای که فزایندهتر از آن نباشد و درودی خشنود که برتر از آن درودی نباشد.
- «رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَايِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَى جَنَّتِكَ...»؛ خداوندا بر پاکیزگان اهل بیت او درود فرست هم آنان که برای بهپا داشتن امر خود برگزیدی و خزانهداران علم، نگاهبانان دین، جانشینانت در زمین و حجت خود بر بندگان کرده، آنان را به خواست خود از پلیدی و آلودگی پاک کرده و وسیله رسیدن به خود و راه رسیدن به بهشتت قرارشان دادهای.
- «اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ...»؛ خداوندا در هرروزگاری دین خود را به وسیله پیشوایی پشتیبانی کردهای که همچون پرچم هدایت در میان بندگانت افراشته و چونان نورافکنی در شهرهایت بهپایش داشتهای، ریسمان او را به ریسمان خود (حبل اللّه) متصل کرده و او را پلکان رسیدن به رضایت خویش نمودهای، پیرویاش را بر همگان واجب و از نافرمانیش بیم داده بندگان را به اطاعت فرمانهایش، خودداری از آنچه از آن نهی کرده و عقب یا جلو نیفتادن از او فرمان دادهای، پس او نگهدار پناهندگان، پناهگاه مؤمنان، دستاویز متمسکان و زیبایی جهانیان است.
- «وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيَا دَنِيَّةٍ تَنْهَى عَمَّا عِنْدَكَ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ، وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ، وَ زَيِّنْ لِيَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ، وَ هَبْ لِي عِصْمَةً تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ، وَ تَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِكَ، وَ تَفُكَّنِي مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ، وَ هَبْ لِيَ التَّطْهِيرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْيَانِ، وَ أَذْهِبْ عَنِّي دَرَنَ الْخَطَايَا، وَ سَرْبِلْنِي بِسِرْبَالِ عَافِيَتِكَ...»؛ محبت دنیای پست را از دلم بر کن که از توجه به آنچه در نزد تو است بازم داشته، مانع یافتن وسیلهای برای رسیدن به تو شده و مرا از فکر نزدیک شدن به تو وامیدارد و فقط، رازو نیاز کردن با تو در شبوروز را در نظرم بیارای و چنان نیروی بازدارندهای به من عطا کن که مرا به مقام خشیت نزدیک و از ارتکاب آنچه بر من حرام کردهای بازم داشته، از بندگی گناهان بزرگم برهاند، لوث نافرمانی و آلودگی به خطا را از من بزدای و جامه عافیتت را بر اندامم بپوشان.
- «وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى حَوْلِي وَ قُوَّتِي دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ، وَ لَا تُخْزِنِي يَوْمَ تَبْعَثُنِي لِلِقَائِكَ، وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ يَدَيْ أَوْلِيَائِكَ، وَ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَكَ، وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّي شُكْرَكَ... وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي إِلَيْكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ، وَ حَمْدِي إِيَّاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ، وَ لَا تَخْذُلْنِي عِنْدَ فَاقَتِي إِلَيْكَ...»؛ و مرا به قوت و قدرت خودم وامگذار و در آن روز که مرا برای دیدار خود بر میانگیزی شرمگینم مکن و در برابر دوستانت رسوایم مساز، یاد خود را از خاطرم مبر و توفیق شکرگزاری را از من مگیر، بلکه در هنگام فراموشی و غفلت آنان که نعمتهایت را نادیده میانگارند یاد و شکرت را همراهم کن و همواره مرا الهام کن که بر آنچه دادهای ثناگویت بوده و بر آنچه فرستادهای اقرار کنم رغبتم را به سوی خود از رغبت راغبان بیشتر و ستایشم را از ستایش ستایشگران بالاتر بدار و مرا در هنگامی که به تو نیاز دارم فرونگذار.
- «اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ، وَ حَذَرِي مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ، وَ رَهْبَتِي عِنْد تِلَاوَةِ آيَاتِكَ، وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ، وَ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ، وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِكَ، وَ مُنَازَلَتِي إِيَّاكَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنْ نَارِكَ، وَ إِجَارَتِي مِمَّا فِيهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ، وَ لَا تَذَرْنِي فِي طُغْيَانِي عَامِهاً، وَ لَا فِي غَمْرَتِي سَاهِياً حَتَّى حِينٍ، وَ لَا تَجْعَلْنِي عِظَةً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ لَا نَكَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ، وَ لَا فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ، وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِيمَنْ تَمْكُرُ بِهِ، وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي...»؛ هراسم را در تهدیدت، پرهیزم را در آنچه در آن با من اتمام حجت کردهای و بیمناکی مرا در هنگام تلاوت آیاتت منحصر کن. شبم را به شبزندهداری برای عبادتت و خلوتکردن و حاجت خواستن از تو آباد کن تا رهایی از آتش دوزخ و پناه جستن از عذابی که اهل آن بدان گرفتار آمدهاند را پیوسته از تو بخواهم. مرا در طغیانم سرگردان و در نادانیم تا دم مرگ بیخبر مگذار که مایه عبرت و پند گرفتن دیگران یا باعث گمراهی عده دیگری شوم. مرا در زمره گرفتاران مکر خود قرار مده و در وقت نعمت، دیگری را جایگزین من مساز.
- «وَ اجْعَلْ قَلْبِي وَاثِقاً بِمَا عِنْدَكَ، وَ هَمِّي مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَكَ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَكَ، وَ أَشْرِبْ قَلْبِي عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَكَ...»؛ دلم را به آنچه در نزد تو است مطمئن و همتم را یکسره به کار خود مبذول دار، مرا به کاری گمار که خاصان خود را به آن میگماری و به وقت غفلت خردها طاعتت را با دلم بیامیز.
- «وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ، وَ ذُبَّنِي عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِينَ، وَ لَا تَجْعَلْنِي لِلظَّالِمِينَ ظَهِيراً، وَ لَا لَهُمْ عَلَى مَحْوِ كِتَابِكَ يَداً وَ نَصِيراً...»؛ آبرویم را از خواهش و روانداختن به کسی از جهانیان حفظ کن و مرا از درخواست آنچه در نزد فاسقان است بازدار، مرا پشتیبان ستمگران و در محو کتابت دستیارشان قرار مده[۵۰].[۵۱].
منابع
پانویس
- ↑ حیاة الإمام زین العابدین، ص۱۸۷، به نقل از تفسیر امام حسن عسکری.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۶، ص ۱۵۳.
- ↑ نهایة الارب، ج۲۱، ص۳۲۶؛ سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۳۸.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۶، ص ۱۵۵.
- ↑ خصال، ج۲، ص۶۲۰.
- ↑ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۵۸.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۴، ص۶۸۵.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۴، ص۶۸۵.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۸۶، ح۱۱۴۶.
- ↑ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۱۰۸.
- ↑ علل الشرائع، ص۸۸؛ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۶۱.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۰۶؛ نور الأبصار، ص۱۳۶؛ الإتحاف بحب الأشراف، ص۴۹؛ و مصادر دیگر.
- ↑ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۶۱؛ الخصال، ص۴۸۷.
- ↑ خصال، ص۴۸۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۴، ص۹۸۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۰۷۹.
- ↑ قطب راوندی، دعوات، ص۳۴.
- ↑ صحیفه کامله سجادیه، دعای ۳۲.
- ↑ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۹۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۹۹.
- ↑ «تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد.».. سوره فتح، آیه ۲.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۱، ۱۶۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۶، ص ۱۵۵.
- ↑ دعوات راوندی، ص۴.
- ↑ فروع کافی، ج۴، ص۸۸.
- ↑ صحیفه کامله سجادیه، دعای ۴۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۶، ص۷۲.
- ↑ «و باید در گذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمیدارید که خداوند شما را بیامرزد؟» سوره نور، آیه ۲۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۰۳- ۱۰۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۶، ص ۱۶۳.
- ↑ ر.ک: مفاتیح الجنان، «دعای معروف به دعای ابو حمزه ثمالی».
- ↑ مضّ: آلم.
- ↑ انسلخ الشهر: مضی.
- ↑ ر.ک: صحیفه سجادیه، «دعای وداع ماه رمضان».
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۶، ص ۱۶۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۸، ص۵.
- ↑ فروع کافی، ج۴، ص۲۵۲.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۰۸، ح۲۱۶۸.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۹، ص۳۸۶، با اختلاف در الفاظ.
- ↑ الفصول المهمة، ص۱۸۹.
- ↑ حیاة الامام زین العابدین، ص۲۲۷.
- ↑ نهایة الإرب، ج۲۱، ص۳۲۶.
- ↑ «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
- ↑ «بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.
- ↑ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۱۰۱.
- ↑ «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۳، ۱۶۴؛ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۸۱.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۶، ص ۱۷۳.
- ↑ صحیفه کامله سجادیه، دعای ۴۷.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۶، ص ۱۷۷.