نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۷ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
منظور از انتظار سازنده چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«براساس آیات و روایات، ظهور مهدی(ع) حلقهای است از حلقات مبارزۀ اهل حق و باطل که به پیروزی نهایی اهل حق میانجامد و سهیم بودن یک فرد، در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد[۱].
انتظارشایسته و سازنده آن است که انسان نسبت به وضعیت ظلم و ستم موجود ناراضی و متعرض باشد و برای وضعیت مناسب و تحقق عدالتراستین گام بردارد. مشخصۀ اساسی انتظار سازنده و انتظار بزرگ، خوشبینی به آیندۀ بشریت است؛ آیندهای بس روشن و سعادتبخش و انسانی، که در آن شر و فساد از بیخ و بن برکنده خواهند شد، صلاح و تقوای الهیصلح و عدالت و آزادی و صداقت را بر زور و استکبار در سراسر گیتی میگستراند، حداکثر بهرهگیری از مواهب زمین برده میشود، میان انسانها در امر ثروتمساوات کامل برقرار میشود، مفاسد اخلاقی از قبیل زنا، ربا، شرب خمر بهطور کامل منتفی میشوند و... .
اینگونه انتظار به معنای پویایی و حرکت بوده و پایداری و مقاومت را در برابر دشمنان، اصلاح و عدالت را تداوم بخشیده و در نتیجه در تحقق وعدۀ نهایی حضرتحق بسیار مؤثر است و در حقیقت قراری طرفینی است؛ مانند آنکه شخصی با دیگری قرار میگذارد که فلان روز و فلان ساعت در نقطۀ خاصی منتظر من باش و طرف دیگر ناچار است در آن نقطه برود و بایستد و اگر نرود، هرگز به ملاقات او موفق نمیشود و این گونه نیست که انتظار و عدم انتظار او در تحقق ملاقات بیتأثیر بوده و به هر حال ملاقات حاصل شود، بلکه در حقیقتانتظار نوعی آمادگی برای ملاقات است. پس انتظار واقعی زمانی محقق میشود که آدمی را به حرکت و پایداری و مقاومت در مقابل حقستیزان و همچنین اصلاح خود و جامعه وادارد[۲]»[۳].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«در چنین انتظاری، هم فعالیت و حرکت و امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد و هم دعوت به سوی خدا و جهاد. این، از زمینههای اساسی ظهور امام عصر (ع) است؛ زیرا ظهور او با زنجیرهای از سنتهای الهی در جامعه و تاریخ ارتباط دارد و این سنتها جز با فعالیت و حرکت، تحقق نمییابد. علامتهای ظهور در روایات، اجمالا صحیح هستند؛ اما به نظر ما محدود به زمان خاصی نیستند و در روایات نیز به صراحت وارد شده که تعیین کنندگان وقت (وقاتون[۴]) را تکذیب کنید. عبدالرحمن بن کثیر میگوید: ما نزد امام صادق (ع) بودیم که مهزم وارد شد و به امام عرض کرد: قربانت شوم، درباره این حادثهای که ما انتظار آن را میکشیم (ظهور امام عصر (ع)) بفرمایید کی اتفاق میافتد؟ امام (ع) فرمود: «يَا مِهْزَمُ! كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ»[۵]؛ "ای مهزم! آنان که [برای این امر] وقت مشخص میکنند، دروغ میگویند و آنان که [تحقق آن را] پیش از موعدش میجویند، هلاک میشوند". فضیل بن یسار از امام باقر (ع) سؤال کرد: آیا برای این امر (ظهورحضرت) زمان خاصی است؟ فرمود: «كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ»[۶]؛ "دروغ گفتهاند آنان که زمان خاصی را مقرر کردهاند".
بنابراین، مقصود از بیان علامتها، مشخص کردن دقیق زمان ظهور امام عصر (ع) نیست. درست آن است که بگوییم اینها به اعمال ما ارتباط دارد. بله "خسف" و "صیحه" [مثلا] از علامتهای ظهور است؛ لیکن عمل ما، تحقق این امور را نزدیک یا دور میسازد»[۷].
«آن تعداد از آیاتقران کریم ریشه این اندیشه بوده و در روایات اسلامی بدانها استنناد شده است. از این آیات استفاده میشود که ظهورمهدیموعود حلقهای است از حلقات مبارزهاهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود، سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات استناد شده است؛ نشان میدهد که مهدیموعود (ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است، مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ... وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا...﴾؛ [۸]. ظهورمهدیموعود منتی است بر مستضعفان و خوار شمرده شدگان، وسیلهای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمهای است برای وراثتخلافت الهی آنها در روی زمین: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾ظهورمهدیموعود، تحققبخش وعدهای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آنِ آنان است و پایان، تنها به متقیان تعلق دارد: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾، ﴿إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾. حدیث معروف که میفرماید: "يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"، نیز شاهد، مدعای ماست. نه مدعای آن گروه، در این حدیث نیز تکیه بر روی ظلم شده و سخن ازگروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و میرساند که قیاممهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند- بدیهی است که اگر گفته شده بود: "یَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْاَرْضَ ایماناً وَ تَوْحیداً وَ صَلاحاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ كُفْراً وَ شِرْكاً وَ فَساداً"، مستلزم این نبود که لزوماً گروهی مستحقحمایت وجود داشته باشد، در ان صورت، استنباط میشد که قیاممهدیموعود برای نجاتحق از دست رفته و به صفر رسیده است نه برای گروه اهل حق- ولو به صورت یک اقلیت- شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل میکند مبنی بر این که این امر تحقق نمیپذیرد، مگر اینکه هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه شعدا و اشقیا هر کدام به نهایتکار خود برسند، سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهورامام به آن حضرت ملحق میشوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمیشوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمیشوند. معلوم میشود درعین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینههایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبدهای را پرورش میدهد. این خود میرساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلکه صرفاً اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزندهترین اهل ایمان و در ردیف یارانسیدالشهداء هستند. از نظر روایات اسلامی در مقدمه قیام و ظهورامام یک سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل حق صورت میگیرد، آنچه به نام قیام یمانی قبل از ظهور بیان شده است، نمونهای از این سلسله قیامهاست، این جریانها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمیدهد. در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است که از اهل حق که تا قیاممهدی (ع) ادامه پیدا میکند و چنان که میدانیم بعضی از "علمای شیعه" که به برخی "دولتهای شیعه" معاصر خود حسن ظن داشتهاند، احتمال دادهاند که دولت حقی که تا قیاممهدیموعود ادامه خواهد یافت همان سلسه دولتی باشد. این احتمال هر چند ناشی از ضعف اطلاعات اجتماعی و عدم بینش صحیح آنان نسبت به اوضاع سیاسی زمان خود بوده، اما حکایتگر این است که استنباط این شخصیتها از مجموع آیات و اخبار و احادیثمهدی، این نبوده که جناح حق و عدل و ایمان باید یکسره درهم بشکند و نابود شود و اثری از صالحان و متقیان باقی نماند تا دولتمهدی ظاهر شود، بلکه آن را به صورت پیروزی جناح صلاح و عدل و تقوا، بر جناح صلاح و عدل و تقوا، بر جناح فساد و ظلم و بیبند و بار تلقی میکردهاند.
«از آیات استفاده میشود که ظهور مهدی(ع) حلقهای است از حلقههای مبارزهاهل حق یا اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود؛ چنانکه خداوند میفرماید: ﴿...فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۱۲] و درباره شکست و نابودی حزب شیطان میفرماید: ﴿أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۱۳]. سهیم بودن یک فرد در پیروزی حزب خداوند، موقوف به این است که آن فرد، عملا، در گروه حق و حزب خداوند باشد. خداوند میفرماید: ﴿فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا﴾[۱۴]. وقتی از امام کاظم(ع) درباره این آیه سؤال میشود، آن حضرت میفرماید: "قسم به خدا! وقتی قائم ما(ع) قیام کند، خداوند، شیعیان ما را از همه شهرها، دور او جمع میکند"[۱۵]. پس، عمل به نیکی و خوبی و سبقت گرفتن، شرط شیعه بودن است و چنین شیعهای میتواند جزء یارانامام مهدی (ع) باشد، نه آنکه گناهکار است و برای هیچ کار نیکیتلاش نمیکند. بنابراین، مهدی موعود(ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و صاحبان عمل صالح داده شده است و مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان بر حزب شیطان میباشد. رسول خدا(ص) خطاب به اصحاب خود فرمود: "شما، اصحاب من هستید، لکن برادران من، مردمی هستند که در آخر الزمان میآیند، آنان، به نبوت و دین من ایمان میآورند، با آنکه مرا ندیدهاند. هریک از آنان، اعتقاد و دین خویش را با هرسختی نگاه میدارد، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب با دست، پوست میکند یا آتش پردوام چوب تاغ را در دست نگاه میدارد. آن مؤمنان، مشعلهای فروزاناند در تاریکیها. خداوند، آنان را از آشوبهای تیره و تار (آخر الزمان) نجات خواهد داد[۱۶]. طبق این حدیث، هرچند داشتن ایمان و عمل به احکام اسلام در دوره آخر الزمان، مشکل و سخت است، ولی تنها همین افراد هستند که به دلیل حفظ دین و ایمان خود و عمل به صالحات، برادران پیامبر(ص) هستند و به هنگام ظهور امام(ع) به یاری او خواهند شتافت، نه آنانکه با ترویج گناه و اشاعه فساد، ناخواسته، به گروه شیطان پیوستهاند»[۱۷].
«انتظار مثبت، نقطه مقابل انتظار منفی است. این گروه معتقدند: ظهورحضرت مهدی (ع) حلقهای است از حلقههای مبارزه اهل حق و باطل که به پیروزیاهل حق منتهی میشود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. در روایت آمده است: "يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا"؛ خداوند، زمین را پر از عدل و داد میکند، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد. در این حدیث، تکیه بر روی ظلم شده و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و میرساند که قیام مهدی (ع) برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند. شیخ صدوق روایتی از امام صادق (ع) نقل میکند مبنی بر اینکه، این امر تحقق نمیپذیرد، مگر اینکه هریک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و اشقیا هرکدام به نهایت کار خود برسند، سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیاء به منتها درجه شقاوت برسند (که در انتظار منفی آمده است). از نظر روایات اسلامی در مقدمه قیام و ظهورامام (ع)، یک سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل حق صورت میگیرد. آنچه به نام قیام یمانی قبل از ظهور بیان شده است، نمونهای از این سلسله قیامهاست[۲۰].
پس "انتظار مثبت"، انتظاری است که در آن، هرفرد نسبت به خود و جامعه مسؤول است. این انتظار، تعهدآفرین و تحرّکبخش است و نوعی عبادت شمرده میشود»[۲۱].
'از زاویه مفهوم انتظار: برای درک درست نقش سازنده انتظار و امید به آینده در فرد و جامعه لازم است ارکان و پایههای اساسی آن را بررسی کنیم. هر کس با مراجعه به خود و بررسی مصداقهای مختلف انتظار در مییابد که این مفهوم سه پایه اساسی دارد:
بدون تردید، انتظار، چه در معنای عام و چه در معنای خاص آن زمانی فعلیت مییابد که سه رکن یاد شده محقق شود. کسی که نسبت به وضع موجود خود و شرایطی که در آن به سر میبرد، هیچ احساس ناخوشایندی ندارد، یا آینده روشنی پیش روی خود نمیبیند و نسبت به امکان تغییر شرایط موجود، باور درستی ندارد، با در راه تحقق آیندهای که آن را مطلوب میداند و رسیدن به هدفی که چشم انتظار رسیدن آن است، هیچ تلاشی نمیکند، هرگز نمیتواند در شمار منتظران باشد حال اگر بخواهیم با توجه به سه رکن اساسی انتظار، به تحلیل مفهومی انتظار ظهور امام مهدی (ع) بپردازیم و مشخص کنیم چه زمانی میتوان فردی را واقعا منتظر ظهور دانست، باید به سه نکته اساسی اشاره کنیم:
از زاویه متعلق انتظار: آنچه درباره نقش سازنده انتظار گفته شد، تنها زمانی مفهوم خود را به درستی باز مییابد که بدانیم در مذهب، شیعه، "منجی موعود"، تنها به عنوان انسانبرتری که در آخرالزمان، زمین را از عدالت پر میسازد و انسانهای دربند را رهایی میبخشد، مطرح نیست، بلکه او تداوم بخش رسالتپیامبران، وارثاولیای الهی و در یک کلام، "حجت خدا" بر روی زمین است، حجتی که زنده، شاهد و ناظر بر کردارآدمیان است. بنابراین، نقش او در زندگی فردی و اجتماعیانسانها تنها به آخرالزمان و زمان ظهور منحصر نمیشود و وجود او در لحظه لحظه زندگی ساکنان زمین نقش دارد. به اعتقادشیعه، حجت خداوند بر روی زمین از یک طرف، دلیل و راهنمای آشکارمردم به سوی صراط مستقیم و از طرف دیگر، ملاک و معیاری است که انسانها میتوانند با رجوع به او، میزان هماهنگی خود را با دین خدا بسنجند با توجه به این مفهوم، آن کس که در انتظار ظهورحجت است، خود را مکلف میکند تا همه مناسبات فردی و جمعیاش بازتاب دهنده انتظارش باشد؛ زیرا در غیر این صورت، انتظار، مفهوم خود را از دست میدهد و به لقلقه زبان تبدیل میشود. منتظر نمیداند حجت خدا کدامین روز میآید، ولی میداند باید چنان زندگی کند که هر زمانی ایشان ظهور کرد، اعمال و شیوه زندگیاش را بپذیرد. به بیان دیگر، تنها کسانی در زمان "ظهور" سربلندند که در زمان غیبت، برای تأمین رضایت مولایشان تلاش کرده باشند. این معنا را به صراحت میتوان از قرآن و روایات استفاده کرد. در یکی از آیات قرآن کریم آمده است: ﴿يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ﴾[۲۳]. ذیل این آیه، روایات متعددی از شیعه و اهل سنتنقل شده که در آنها عبارت "روزی که برخی نشانههای خداآشکار شود"، به زمان ظهور حضرت مهدیتفسیر شده است[۲۴].
با توجه به این نکته که "رجعت" از رویدادهای مقارن با عصر ظهور امام مهدی (ع) است، به روشنی میتوان نتیجه گرفت که آیه یاد شده نیز در زمان ظهور تحقق مییابد[۲۸]. نکتهای که از آیه و روایات یاد شده استفاده میشود، این است که هر کس باید تا پیش از آشکار شدن حجت خداوند چنان زندگی کند و خود و جامعهاش را چنان بسازد که بتواند هنگام ظهور، در پیشگاه آن حضرت پاسخگو باشند؛ زیرا در آن روز، دیگر توبه و پشیمانی سودی ندارد. در روایتی که پیش از این از حضرت صاحب الامر (ع) نقل کردیم، دیدیم که آن حضرت همه شیعیان را دعوت میکند در زمان غیبت، آنچه را موجب دوستی و محبت ایشان میشود، پیشه خود سازند و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودی ایشان میشود، دوری گزینند؛ زیرا امر فرج یکباره و ناگهانی فرا میرسد. در آن زمان نیز توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه، کسی را از کیفر ایشان نجات نمیبخشد.
با توجه به آنچه گفته شد، درمییابیم که انتظار "حجت"، انتظاری است زنده و پویا که در لحظه لحظه زندگیآدمی جاری میشود و زندگی فردی و اجتماعی او را متحول میسازد. به بیان دیگر، انتظار "حجت" تنها به زمان "آینده" مربوط نمیشود، بلکه زمان "حال" را هم در بر میگیرد و میتواند منشأ تحولی اساسی در زندگیمنتظر باشد»[۲۹].
↑خداوند به مؤمنان و شایستهکاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که بر آنها آن را پسندیده است مستقر سازد، دوران خوف آنان را تبدیل به دوران امنیت نماید ( دشمنان آنان را نابود سازد). بدون ترس و واهمه خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گرد ننهند و چیزی را درعبادت یا طاعت شریک حق نسازند.
↑«روزی که برخی نشانههای پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛ بگو چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.
↑ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳، صص ۱۲۱ - ۱۲۳؛ مجم أحادیث الإمام المهدی (ع)، ج ۵، ص ۱۰۰ - ۱۰۹.