نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۱۳ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
ابعاد روانشناختی انتظار امام مهدی چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «انتظار چه ابعادی دارد؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
در بحث انتظار اساسیترین ویژگی در بعد رفتار، ایجاد "آمادگی روحی و روانی" در خود است[۱] چرا که انتظار حالتی است روحی و روانی که منتظر در درون خود احساس کمبود و نقص نموده[۲] و درصدد رها شدن از تنگناهای روحی و روانی است[۳]. منتظر، پیوسته مراقب مجموعه گفتارها و رفتارهایش خواهد بود تا موردی برخلاف رضای محبوبش، از او صادر نشود. این مسئله در حقیقت، به پالایش درونی و صفای باطنی خواهد انجامید. این هدف، ناظر بر این است که عامل نظارت و کنترل فرد، باید قبل از هر چیز، جنبه درونی داشته باشد، نه بیرونی[۴].
ارتباط معنوی که منتظر به وسیلۀ ادعیه و اذکار با امام برقرار میسازد، موجب پالایش روح و تصفیۀ باطن گردیده و در او حسی به وجود میآورد که او را در مقابل بسیاری از افکار رنجآور، گرفتاریها و بیماریهای روحی رایج در جامعۀ امروزی مقاوم میسازد و او را به مقام أمن که در آن ترس و حزنی نیست میرساند[۵] و آرامشبخش در روح و روان فرد است که رسول اکرم (ص) فرمود: «شما را به آمدن مهدی مژده میدهم... اهل آسمان و اهل زمین از او خرسند خواهند بود»[۶].[۷] کسانی که صاحبآمادگی روحی و روانی بالایی نشوند، هرگز نمیتوانند یار و یاور خوبی برای آن حضرت باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری عرصه را خالی میکنند. بیگمان برای حضرت مهدی (ع) یارانی هست که قوت و قدرت بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر دشمنان چیره شوند[۸].
انتظار، آمادگی برای استقبال و همراهی "اماممنتظَر" را میطلبد و بدون آن به بار نمینشیند. نهضتانتظار، به مثابه یک تحوّل بزرگ در تاریخبشریت، پیش از هر چیز، نیازمند عناصر آماده و ارزشمند انسانی است که بتوانند این بار سنگین را به دوش بکشند؛ و این در درجۀ نخست، مستلزم بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی فکری و روانی است[۱۲].
برخی از مصادیق ابعاد رفتاری را میتوان در موارد زیر برشمرد:
آمادگی: انتظار، آمادگی برای استقبال و همراهیمنتظر را میطلبد و بدون آن به بار نمینشیند. بنابراین باید در مسابقه آمادگی و سبقتجویی که در ابعاد عملی، صبر، پارسایی و نظامی، نمایان میشود شرکت جست[۱۳].
ابعاد عاطفیانتظار بر این حقیقتاستوار است که امام (ع) پیوند عمیقی از عطوفت، مودّت، و محبت نسبت به پیروانراستین خویش دارد. امام (ع) بسیار خیرخواه و نگران امت خویش است. این محبت و نگرانی نه از آن جهت است که حضرتش نیازمندامت باشد، بلکه از آن جهت است که او انسان کامل است، بر این اساس، مهر و محبت حضرتش نیز به غایت کمال است، به گونهای که بدون هیچ نیاز، نگران سرنوشتامت است و برای گرفتاری آنان غمگین و برای تردیدشان دلخون است چنانکه میفرماید: «از تردید گروهی از شما در دینباوری و شک و سرگردانی در (مسأله) ولایت و امامتآگاه شدم. این موضوع ما را نه به خاطر خود ما، بلکه به خاطر شما، غمگین و متأثر کرد؛ چون خدا با ماست و ما نیازی به دیگری نداریم»[۲۳].[۲۴]
بعد عاطفیانتظار را در موارد زیر میتوان بیان کرد:
شورِ طلب: منتظر، کسی است که به دنبال یار میگردد و با شور و شوق همه جا را در طلبش جستوجو میکند: «ای کاش میدانستم در چه جایی منزل گرفتهای و چه سرزمین و مکانی تو را دربرگرفته است! آیا در کوه رضوی هستی و یا در جای دیگر و یا در ذی طوی هستی..».[۲۹]
«هدف از انتظار فرج، رها شدن از تنگناهای روحی و روانی و امید به آیندهای بهتر است که بخشی از آسایش و آرامش روحی و روانی را نیز تأمین میکند. از این رو، نوعی فرج و گشایش شمرده میشود و حتی عنوان "مِن أعظم الفرج (از بزرگترین فَرَجها)" را به دست میآورَد»[۳۷].
« اساسیترین ویژگی در بخش رفتار [منتظران امام مهدی] ایجاد "آمادگی روحی و روانی" در خود است. برای درکزمان ظهور حضرت مهدی(ع). این امرِ مهم، فقط با عمل به واجبات و ترک محرمات حاصل میشود. زمینهساز راستین به خوبی میداند که محبوبترین کارها نزد امام زمان، "انجام واجباتدینی" و "ترک محرمات" است. او به درجهای از ایمان میرسد که توفیق در عمل به واجبات و ترک کارهای حرام را بهترین لذتهای زندگی میداند. پیشوایان معصوم(ع) نیز هرگاه از حالت انسانهای دوران غیبتت یاد میکردند، به مناسبت، از انجام واجبات و پروای الهی سخن میگفتند. امام صادق(ع) میفرماید: «"إِن لِصَاحِبِ هَذَا الأَمرِ غَیبَه فَلیتقِ اللهَ عَبدٌ وَ لیتَمَسک بِدِینِهِ…"»[۳۸]؛ همانا برای صاحبِ این امر، غیبتی است؛ پس باید انسانتقوا پیشه نماید و به دین خود چنگ زند…. کسانی که صاحبآمادگی روحی و روانی بالایی نشوند، هرگز نمیتوانند یار و یاور خوبی برای آن حضرت باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری که برایشان وارد میشود، عرصه را خالی میکنند. بیگمان برای حضرت مهدی(ع) یارانی هست که قوت و قدرت بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر دشمنان چیره شوند. لازم به یادآوری است که افزون بر انجام واجبات و ترک محرمات "رعایت آموزههای اخلاقی" نیز اهمیت والایی دارد، امام صادق(ع) در اینباره میفرماید: «"… مَن سُر أَن یکُونَ من أَصحَابِ القَائِمِ فَلینتَظِر وَ لیعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الأخلَاقِ وَ هُوَ مُنتَظِر…"»[۳۹]؛ هر کسی که شادمان میشود از اینکه از یاران قائم باشد، پس باید منتظر باشد، پرهیزگاری پیشه کند و نیکوییهای اخلاق را انجام دهد؛ در حالی که منتظر است…. پروای الهی در همه زمانها واجب است؛ اما به دلیل شرایط خاص، در دوران غیبت اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این زمان عوامل فراوانی دست به دست هم داده تا انسانها را به بیراهه بکشاند و گمراه سازد.»[۴۰][۴۱].
«انتظار حالتی است روحی و درونی، بهگونهای که شاید شخص منتظر در مدت انتظارش از جهت جسمانی در وضعیتی متعادل به سر میبرد ولی در درون خود احساس کمبود و نقص نموده و دچار تشویش شده است و مهمتر اینکه او تن به این اضطراب تشویش نمیسپارد بلکه درصدد رفع آن است و خود تلاش میکند تا این کمبود و نقص مرتفع گردد و برای رفع آن لحظهشماری میکند که این محرومیت و حرمان چه زمانی مرتفع و این حرمان چگونه به پایان میرسد؟ و او به کمال مطلوب خواهد رسید؟ و کیست که این تشویش درون را به سرمنزل آرامش و سرای اطمینان و سکون سکنا دهد؟ حتی اگر این کمبود و نقص جسمانی باشد، امید به از بین رفتن این نقص- انتظار- حالتی درونی و روحی است و محصول این اندیشه و فکر اوست که این نقص مطلوب و خوشایند وی نیست و موجب حرمان و بازماندن او از کمالات و تعالی میگردد و با خود میگوید باید درصدد رفع آن برآیم و برای رسیدن به وضعیت بهتر تلاش کنم تا دیگر در خود هیچ کمبود و حرمانی را احساس نکنم.
منظور از این "حالت روحی و روانی"، همانا حالت شادی و خوشحالی و یا رخوت و سستی نیست. منظور نوعی اضطراب و بیقراری و تشویش دل مبهم و دلهره فراگیر است که از وضعیت موجود ناشی شده است؛ یعنی اگر نبود این وضعیت او دلی آرام داشت و در درون خود نقص و کمبودی را احساس نمیکرد. پس حالت درونی موردنظر، یک حالت خوشایند و یا ناخوشایند تخریب شده نیست که فرد به آن دلخوش نموده باشد و یا خود را در برابر آن تسلیم نماید، بلکه تشویش امیدآفرین و بیقراری تحرکبخش و دلهره شادیفزون است. لذا فرد خود را بیمار روانی نمیشمارد و یا خود را تسلیم این حالت نمیسازد، بلکه در ضمن ابتلا به این حالت روحی، حرکت رو به پیشرفت دارد و خود در پی طبیبی حاذق (منتظر) میگردد تا درد درون خود را درمان و دل ناآرام خویش را آرام سازد»[۴۲].
«مردمجهان باید به قدر کافی تلخی این وضع نابسامان و بیعدالتیها را درک کنند. باید نارسایی و ضعفقوانین بشری را برای اجرای عدالت اجتماعی لمس کنند. باید این حقیقت را بیابند که تنها در سایه اصول و پیوندهای مادی و ضمانت اجرایی موجود و مقررات خود ساخته انسانها مشکل جهان حل نمیشود، بلکه مشکلات هر روز متراکمتر و به گونه کلاف سر درگمی پیچیدهتر میشود.
مردمجهان باید احساس کنند که بحرانهای کنونی زائیده نظامات کنونی است و این نظامات را حل بحرانها عاجزند. باید درک کنند که برای رسیدن به این هدف بزرگ، اصول و نظامهای تازه لازم است که متکی به ارزشهای انسانی، ایمان، عواطف بشری و اخلاق باشد، نه اینکه تنها بر اصول خشک، بیروح و نارسای مادی استوار باشد.
مردمجهان باید به این حد از رشد اجتماعی برسند که بفهمند پیشرفت تکنولوژی الزاماً به معنای پیشرفتبشریت و تأمین خوشبختیانسانها نیست، بلکه تکنولوژی پیشرفته تنها در صورتی ضامن نیکبختی و سعادت است که زیر چتر یک سلسله اصول معنوی و انسانی استوار یابد، و گرنه همانگونه که بارها دیدهایم، بلا آفرین بوده و مایه ویرانگری است.
مردمجهان باید بدانند، صنایع اگر به صورت بتی در آیند، بر حجم مشکلات کنونی میافزایند و به ابعاد ویرانی و ضایعات جنگها وسعت میبخشند. بالأخره، مردمجهان باید تشنه شوند تا تشنه نشوند به سراغ چشمههای آب نمیروند. به تعبیر دیگر، تا در مردمجهان تقاضایی نباشد، عرصه هر نوع برنامه اصلاحی مفید و مؤثر نخواهد بود، چرا که قانون، عرضه و تقاضا، بیش از آنچه در مسائل اقتصادی مورد توجه باشد، باید در مسائل اجتماعی مورد توجه قرارگیرد»[۴۳].
اشتیاق: ابعاد عاطفیانتظار که در حقیقت نقطه اوج انتظار و گرمی و حرارت آن بهشمار میآید، اشتیاق است. منتظر کسی است که چون خاک تشنه نیازمندآب است: ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ﴾[۴۹].
این احساسات و عواطف در ابعاد زیر تجلی مییابد:
محبت:امام رضا(ع) فرمود: "امام همدم و رفیق، پدر و مهربان... است"[۵۰]؛ "جانم فدای تو ای ناپیدایی که از ما بیرون نیست!"[۵۱]؛ "چقدر بر من جانکاه است که مردم را ببینم، اما تو دیده نشوی و هیچگونه صدا و سخنی از تو نشنوم"[۵۲]؛
شور طلب:منتظر، کسی است که بهدنبال یار میگردد و با شور و شوق همهجا را در طلبش جستوجو میکند: "ای کاش میدانستم در چه جایی منزل گرفتهای و چه سرزمین و مکانی تو را دربرگرفته است! آیا در کوه رضوی هستی و یا در جای دیگر و یا در ذی طوی هستی...."[۵۳]؛ کسی که گمشدهای دارد و مدعی عشق و محبت است، آیا از او پذیرفته است که هیچگاه در طلب گمشدهاش برنیامده باشد؟
چشم بهراه بودن:منتظر واقعی کسی است که برای رسیدن یار، لحظهشماری میکند؛ یعنی به او عشق میورزد، با او سخن میگوید و با چشمهای نگران و رمقدیده، به دوردست مینگرد که شاید او را ببیند و بیابد: "سلام بر تو آنگاه که میایستی، سلام بر تو آنگاه که مینشینی، سلام بر تو هنگامیکه قرآن میخوانی و بیان میکنی، آنگاه که نماز میگزاری و قنوت میبندی، سلام بر تو چون به رکوع میروی و سجده میکنی. یعنی در همه احوال دلم با تو و چشمم به راه تو است"[۵۴]. امام صادق(ع) فرمود: هرکس دوست دارد در شمار اصحابحضرت باشد، باید چشم بهراه باشد و پارسایی پیشه سازد[۵۵]»[۵۶].
«منتظر واقعی، با اعتقاد به این که اعمالش، پیوسته در منظر آن عزیز است، نسبت میان خود و آن حضرت را در احساس حضور، متجلی میبیند و هرجا که باشد، گویی خود را در خیمه آن حضرت و گوش به فرمان ایشان، احساس میکند و لازمه انتظار حقیقی را، تلاش برای جلب رضایت آن حضرت میداند. منتظر، پیوسته مراقب مجموعه گفتارها و رفتارهایش خواهد بود تا موردی برخلاف رضای محبوبش، از او صادر نشود. این مسئله در حقیقت، به پالایش درونی و صفای باطنی خواهد انجامید. این هدف، ناظر بر این است که عامل نظارت و کنترل فرد، باید قبل از هر چیز، جنبه درونی داشته باشد، نه بیرونی»[۵۷].
«آمادگی در حوزه محبت پالایش روح و تصفیه باطن و تطهیر درون و نیز انس منطقی با ادعیه و اذکاری است که از ناحیهمعصومان(ع) رسیده و رمز ارتباط حبی و باطنی میان شیعه و امام(ع) خود است. در این عرصه انسانمنتظر با درک این نکته که "امام(ع) اگر چه ظاهر نیست اما حاضر است"، باید از یک سو همواره از خویشتن مراقبت کند واز گناه دوری نماید تا مشمول ادعیهزکیه امامش باشد و از سوی دیگر باید به فضای قدسی دعا و ذکر راه یابد و از این طریق "انتظار" را که به طور طبیعی سخت و طاقتگیر است، لطیف و زیبا نماید. بر اوست که از رهگذر انس با دعای ندبه و عهد و ادعیه دیگر، توجه خود را به امام معطوف نماید و در قلمرو محبتامام قرار گیرد»[۵۸].
«ابعاد شناختی: انسانعصر غیبت باید دارای شناخت عمیق و بصیرت نافذ باشد، تا بتواند فرهنگ و فلسفه انتظار را بهروشنی فهم کند، نسبت به موضوع آن بینش فراگیر به دست آورد، پیرامون آن به تفکر بپردازد، به تحقّق آن دل ببندد و امیدوار باشد، برای دستیابی به آن، اهدافی را طراحی و دنبال کند، و در اعتقاد به حقیقت انتظار، در برابر هر پیشامدی پایداری نماید. در این فرایند، اگر شناخت صحیح را به دست آورد، حقیقیت "امامت" و پیامانتظار را دریافته است، که این خود، پیامدهای مثبت روانی برای او در پی خواهد داشت و از این جهت وی دارای فضیلت بزرگی خواهد بود چنانکه امام صادق(ع) فرموده است: «مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ(ع) كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ»[۵۹]؛ "هرکس امر امامت و رهبری را بشناسد، آنگاه پیش از قیام قائم از جهان برود، پاداش او مانند کسی است که در رکاب قائمشهید شود". انسان، با شناخت امر امامت، در خط معرفت و تکلیف الهی قرار میگیرد و در حوزه ولایت الهی داخل میشود و چنین کسی -در هر حال- در مقام قرب و کرامت است. برای همین اهمیت است کسی که بدون شناخت امام زمان خویش بمیرد به رستگاری نرسیده است، چنانکه پیامبر اعظم(ص) میفرماید: «وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۶۰]؛ "هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است". امامان(ع) نیز، جهل و عدم شناخت مسأله انتظار را نکوهش کرده و نسبت به آن بیم دادهاند. امام حسن(ع) فرموده است: «أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ»[۶۱]؛ "آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاک گردند".(...)
ابعاد رفتاری: انتظار، آمادگی برای استقبال و همراهی "اماممنتظَر" را میطلبد و بدون آن به بار نمینشیند. نهضتانتظار، به مشابه یک تحوّل بزرگ در تاریخبشریت، پیش از هر چیز، نیازمند عناصر آماده و ارزشمند انسانی است که بتوانند این بار سنگین را به دوش بکشند؛ و این، در درجه نخست، مستلزم بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی فکری و روانی است(...)
ابعاد عاطفی: ابعاد عاطفیانتظار بر این حقیقتاستوار است که امام(ع) پیوند عمیقی از عطوفت، مودّت، و محبت نسبت به پیروانراستین خویش دارد. امام(ع) بسیار خیرخواه و نگران امت خویش است. این محبت و نگرانی نه از آن جهت است که حضرتش نیازمندامت باشد، بلکه از آن جهت است که او انسان کامل است، بر این اساس، مهر و محبت حضرتش نیز به غایت کمال است، به گونهای که بدون هیچ نیاز، نگران سرنوشتامت است و برای گرفتاری آنان غمگین و برای تردیدشان دلخون است چنانکه حضرتش میفرماید: «مِنْ سُوءِ الْمُنْقَلَبِ إِنَّهُ أُنْهِيَ إِلَيَ ارْتِيَابُ جَمَاعَةٍ مِنْكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّكِّ وَ الْحَيْرَةِ فِي وُلَاةِ أَمْرِهِمْ فَغَمَّنَا ذَلِكَ لَكُمْ لَا لَنَا وَ سَأَوْنَا فِيكُمْ لَا فِينَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَى غَيْرِهِ»[۶۲]؛ "از تردید گروهی از شما در دینباوری و شک و سرگردانی در (مسأله) ولایت و امامتآگاه شدم. این موضوع ما را نه به خاطر خود ما، بلکه به خاطر شما، غمگین و متأثر کرد؛ چون خدا با ماست و ما نیازی به دیگری نداریم". بر این اساس، آگاهی و شناخت نسبت به این محبّت خداگونه، دلهای امت را سرشار از عشق و جانهای آنان را غرق در شیفتگی و اشتیاق نسبت به آن حضرت میکند و شعلههای انتظاردیدار حضرتش را در دلها برمیافروزد.(...)
انتظار در ابعاد عاطفی آن (یعنی اشتیاق، محبت، طلب و جستوجو و چشمانتظاری که همگی مستلزم نوعی توسل و رابطه قلبی با حضرت قائم(ع) است) نیز، بر بهداشت روان بهویژه به معنای پیشگیری اولیه و ممانعت از بیماریها و ارتقای توانمندیها در مقابله با استرسها و اضطرابها نقش مؤثّری دارد. روانشناسان میگویند: در مواجهه با مسایل زندگی و رسیدن به موفقیت -به ویژه در مشکلات- بهطور کلی، به دو دسته از عوامل نیازمندیم: نخست، فراهم آمدن اسباب طبیعی؛ دوم، شرایط روانی خاصی که بتوانیم با مسایل زندگی بهتر روبهرو شویم که معمولاً با توسل به اولیای الهی فراهم میگردد. گاهی سُستی اراده، ترس، غم، اضطراب و عدم اشراف کامل بر موقعیت، باعث میشود که نتوانیم از راهحلهای ممکن برای حل و فصل مسائل زندگی به شکل مطلوب بهره ببریم. توسل (به امامان، مخصوصاً حضرت مهدی(ع) که زنده و ناظر بر احوال شعیان است) و توکل باعث تقویت اراده و عدم تأثیر عوامل مخلّ روانی میشود[۶۳]. در جمعبندی نهایی، نتیجه میگیریم: انتظار در محورهای سهگانه شناختی، رفتاری، و عاطفی بر بهداشت روان در دو سطح پیشگیری اولیه و ارتقای توانمندیها مؤثّر میباشد[۶۴]»[۶۵].
«فردی که منتظر ظهورحضرت است، این انتظار در تمام ابعاد روحی و روانی او نیز تأثیرگذار است. لذا از طریق ارتباط معنوی که فرد با یک انسان کاملالهی برقرار میسازد، حسی در او به وجود میآید که او را در مقابل بسیاری از افکار رنجآور، گرفتاریها و بیماریهای روحی رایج در جامعه امروزی مقاوم میسازد. با توجه به روایات، حضرت مهدی(ع) به وضع درونی و درجه روحیهمردمدانا است. در آیهای از قرآن کریمخداوند میفرماید: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۶۶]، تطهیر از شرک و نفاق و هرگونه ظلمی در گرو تمسک به ولایت است. وجود حضرت(ع) مطهر از هرگونه نخوت و آلودگی است. لذا رسیدن به مقام أمن که آرزوی بزرگ اولیای خدا است، جز از راه ولایت و اعتقاد به حضرت نخواهد بود. انتظار صحیح امری است سازنده و آرامشبخش در روح و روان فرد چنانکه در روایتی به نقل از رسول اکرم(ص) آمده که فرمود: « أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ... يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ»[۶۷].
این موضوع در قرآن بنابر روایتی به نقل از امام صادق(ع) اینگونه بیان شده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۶۸]. آیه فوق ناظر بر این است که در نبود غمها آرامش روحی حاصل میگردد. منتظر با ذکر پروردگار و دعا جهت تعجیل در فرجحضرتروح خویش را قوت بخشیده و دل خود را شفا و نورانی میسازد. شیعه با توجه به فرموده پروردگار در قرآن کریم: "آنجا که ذکر و یاد تو را، نه اسم و نام تو را بالا بردیم در تو وسعتی پدید آوردیم و بارهای سنگین و کمرشکن را از تو برداشتیم، تا آنجا که تو همراه هر رنجی، راحتی میدیدی"[۶۹]. و با تأسی از فرموده اهل بیت(ع) "دعا قضای پیچیده سخت را برمیگرداند"[۷۰]. با دعا کردن برای آن حضرت کمال توجه به سوی او برایش حاصل میشود و علاقه خود را به حضرت نشان میدهد[۷۱]. این موضوع در کلامنورانی به نقل از امام صادق(ع) اینگونه بیان شده است: "هرکس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید:"خداوندا بر محمد(ص)، و خاندان او درود فرست و در فرج ایشان تعجیل کن"، نمیرد تا قائم(ع) را دریابد"[۷۲].
در این حیطه حضرت مهدی(ع) نیز برای منتظریندعا میکند. دعای حضرت سبب آرامش و اطمینانمنتظر میگردد. چنانکه در توقیعی به نقل از آن حضرت آمده که فرمود: "... ما در پی حفظ آنان هستیم، با دعایی که از خداوندزمین و آسمان پوشیده نیست، پس با این امر دلهای اولیاء و دوستان ما مطمئن باشد"[۷۳]. از این جهت در روایتی به نقل از امام صادق(ع) دعا مورد تأکید واقع شده، چنانکه حضرت با تأکید شیعه به شناخت خداوند، پیامبر و حجتهای الهی، از جمله دعاهای دوران غیبت را اینگونه توصیه فرموده است: « اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۷۴]»[۷۵].
↑﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
↑«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک میگردد» سوره زمر، آیه ۶۹. امام صادق(ع) ﴿بِنُورِ رَبِّهَا﴾ را «إِمَامُ الْأَرْضِ» مینامند. (تفسیر قمی، ج۲، ص۲۵۳).
↑شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۵۳، باب ۵۷، ح۱۷.
↑﴿ وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾؛ و هر کس را قبلهای است که روی بدان میکند، باری، در کارهای نیک از یکدیگر پیشی گیرید. هرجا که باشید خداوند همگی شما را باز خواهد آورد، خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۸.
↑«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
↑﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾؛ «آیا به دلت گشایش ندادیم؟ * و بار گرانت را از (دوش) تو برنداشتیم؟ * همان (بار) که برایت کمرشکن بود * و آوازهات را بلند گرداندیم * پس به راستی با دشواری، آسانی همراه است * به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۱-۶.