منظور از دین و قرآن جدیدی که امام مهدی می‌آورد چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱۳: خط ۱۳:
'''منظور از [[دین]] و [[قرآن]] جدیدی که [[امام مهدی]]{{ع}} می‌آورد چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''منظور از [[دین]] و [[قرآن]] جدیدی که [[امام مهدی]]{{ع}} می‌آورد چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
* آیا [[امام مهدی]]{{ع}} [[احکام]] جدیدی می‌آورد؟
* آیا [[امام مهدی]]{{ع}} [[احکام]] جدیدی می‌آورد؟
* آیا [[امام مهدی]]{{ع}} هنگام [[ظهور]] خود [[احکام جدید]] می‌آورد؟ (پرسش)
* آیا [[امام مهدی]]{{ع}} هنگام [[ظهور]] خود [[احکام جدید]] می‌آورد؟ (پرسش)
خط ۱۹: خط ۱۹:


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1368171.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد صدر]]]]
[[پرونده:1368171.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[سید محمد صدر]]]]
[[آیت‌ الله]] [[شهید]] '''[[سید محمد صدر]]''' در کتاب ''«[[تاریخ پس از ظهور (کتاب)|تاریخ پس از ظهور]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
[[آیت‌ الله]] [[شهید]] '''[[سید محمد صدر]]''' در کتاب ''«[[تاریخ پس از ظهور (کتاب)|تاریخ پس از ظهور]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:


«طبق بعضی از [[روایات]]، مانند [[روایت]] [[امام صادق]] {{ع}} که فرمود: "هنگامی که [[قائم]] {{ع}} [[نهضت]] یاد می‌کند، [[فرمان]] نو و کتاب نو و روش نو و دادگاه نو می‌آورد"<ref> إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ یَقُومُ بِأَمْرِ جَدِیدُ وَ کِتَابِ جَدِیدُ وَ سَنَةُ جَدِیدَةً وَ قَضَاءُ جَدِیدٍ؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۸۳.</ref> آیا با توجه به این [[روایت]]، [[آیین]] و دینی که [[امام]] [[قائم]] {{ع}} برقرار می‌کند، [[دین]] دیگر (جدید) غیر از [[اسلام]] نیست؟!
«طبق بعضی از [[روایات]]، مانند [[روایت]] [[امام صادق]] {{ع}} که فرمود: "هنگامی که [[قائم]] {{ع}} [[نهضت]] یاد می‌کند، [[فرمان]] نو و کتاب نو و روش نو و دادگاه نو می‌آورد"<ref> إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ یَقُومُ بِأَمْرِ جَدِیدُ وَ کِتَابِ جَدِیدُ وَ سَنَةُ جَدِیدَةً وَ قَضَاءُ جَدِیدٍ؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۸۳.</ref> آیا با توجه به این [[روایت]]، [[آیین]] و دینی که [[امام]] [[قائم]] {{ع}} برقرار می‌کند، [[دین]] دیگر (جدید) غیر از [[اسلام]] نیست؟!
::::::'''پاسخ:''' تعبیر به نو و جدید، اشاره به این است که [[انقلاب مهدی]]{{ع}} یک دگرگونی اساسی است، نه روبنایی. از این رو [[جامعه]] خیال می‌کند چیز جدیدی غیر از [[اسلام]] است. به عبارت دیگر: پیرایه‌هایی که در طول [[تاریخ اسلام]] توسط [[زمامداران]] نالایق و دیگران به [[اسلام]] بسته‌اند، [[اسلام]] را طوری کرده که اگر [[امام]]{{ع}} آنها را از [[اسلام]] دور کند و [[حقیقت]] [[اسلام]] را [[آشکار]] سازد، [[مردم]] عوام خواهند گفت: این یک چیز جدیدی است نه [[اسلام]]، در صورتی که [[اسلام]] واقعی همین است. آری در طول [[تاریخ]] [[اسلام]]، نفوذ اندیشه‌های بیگانه در [[اسلام]] و تجددگرایی افراطی [[مسلمین]] و رخنه فرصت‌طلبان و داخل کردن طرح‌های مبهم به عنوان طرح اسلامی در میان [[اسلام]] و تحریفات گوناگون و... [[اسلام]] را [[مسخ]] خواهد کرد، در این صورت اگر [[امام]] [[قائم]] {{ع}} [[حقیقت]] [[اسلام]] را [[آشکار]] می‌سازد، [[مردم]] خیال می‌کنند [[مکتب]] و روش جدید و دادگاه جدیدی غیر از [[اسلام]] به میان آمده است. در اینجا برای تکمیل این موضوع به [[روایت]] زیر توجه فرمایید: یکی از [[یاران]] [[امام صادق]] {{ع}} گوید: از آن [[حضرت]] پرسیدم: روش [[حضرت مهدی]] {{ع}} چگونه است؟ [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "همان روش [[پیامبر]] {{صل}} را انجام می‌دهد، روش‌های [[باطل]] گذشته را ویران می‌کند، چنان‌که [[پیامبر]] {{صل}} چنین کرد، و [[اسلام]] را نوسازی و تکمیل می‌نماید"<ref>{{عربی|" یَصْنَعُ کَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} یَهْدِمُ مَا کَانَ‏ قَبْلَهُ‏ کَمَا هَدَمَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ {{صل}} أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲، اثبات الهداة، ج ۷، ص ۷۷.</ref>. بنابراین، [[انقلاب]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} همان [[انقلاب اسلامی]] است، منتهی در سطح وسیع‌تر و عمیق‌تر. [[ابوبصیر]] یکی از [[یاران]] [[امام صادق]] {{ع}} گوید: از آن [[حضرت]] پرسیدم: مرا از سخن [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} خبر بده که فرمود: "[[اسلام]] در آغاز [[غریب]] بود و به زودی همچون آغاز [[غریب]] خواهد شد، خوشا به [[سعادت]] غریبان" <ref>انَّ الْإِسْلَامِ بَدْءُ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً </ref> [[امام صادق]] {{ع}} در پاسخ فرمود: "وقتی که [[امام]] [[قائم]] {{ع}} [[قیام]] کند، [[دعوت]] به [[اسلام]] را از نو شروع می‌کند، چنان‌که [[پیامبر]] {{صل}} [[دعوت]] را شروع کرده"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۷.</ref>. مطلب دیگر اینکه: [[حضرت]] [[قائم]] {{ع}} خودش [[نور]] و منطق گویا برای جهانیان است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "وقتی که [[قائم]]{{ع}} ما [[قیام]] کند، سراسر [[زمین]] به [[نور]] پروردگارش روشن می‌گردد، و [[مردم]] از [[نور]] [[خورشید و ماه]] بی‌نیاز می‌شوند و [[تاریکی]] به طور کلی از بین می‌رود"<ref>تفسیر صافی، ص ۴۶۹ ذیل آیه ۶۷ سوره زمر، اعلام الوری، ص ۴۳۶.</ref>. مرحوم [[ملامحسن فیض]] در حاشیه [[تفسیر]] خود گوید: گویا منظور از [[بی‌نیازی]] سراسر [[زمین]] به [[نور]] [[خورشید و ماه]]، بی‌نیاز شدن از [[برهان]] و [[دلیل]] ساطع است، چراکه خود [[وجود امام]] کافی است و دل‌ها و مغزهای همه را نورانی و قبضه می‌کند، با توجه به اینکه تمام [[علوم]] در زمان [[غیبت]] در محور [[برهان]] و [[دلیل]] است. و مطابق [[روایات]]، [[امام]] [[قائم]] {{ع}} با معتقدان به [[ادیان]] مختلف، [[مناظره]] و [[احتجاج]] می‌کند، با توراتیان به [[تورات]]، با انجیلیان به [[انجیل]]، با صحفیان به [[صحف]] و با قرآنیان به [[قرآن]] و... همه آنها به [[حقانیت]] [[امام]]{{ع}} پی می‌برند و [[سوگند]] می‌خورند که [[تورات]] و [[انجیل]] و [[صحف]] و [[قرآن]] حقیقی همان است که [[امام]]{{ع}} به آنها نشان می‌دهد، سرانجام آنها به [[اسلام حقیقی]] می‌گروند<ref>بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۹؛ ج ۵۲، ص ۳۵۱.</ref>. و برای برقراری [[حکومت]] جهانی، [[قیام]] به [[شمشیر]] ([[نهضت]] نظامی) می‌کند، تا جایی که به فرموده [[امام صادق]] {{ع}}: "وقتی که [[امام زمان ]]{{ع}} [[قیام]] به [[شمشیر]] می‌کند (از [[منحرفان]] و طاغوتیان و توطئه‌گران) از هر هزار نفر، ۹۹۹ نفر آنها را به [[هلاکت]] می‌رساند"<ref>{{عربی|"إِذَا قَامَ بِالسَّیْفِ فَقَتَلَ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ تِسْعُمِائَةٍ وَ تِسْعاً وَ تِسْعِینَ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اثبات الهداة، ج ۷ ص ۱۷۷ به نقل از [[امام باقر]]{{ع}}.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۷۲ - ۷۴.</ref>.
::::::'''پاسخ:''' تعبیر به نو و جدید، اشاره به این است که [[انقلاب مهدی]]{{ع}} یک دگرگونی اساسی است، نه روبنایی. از این رو [[جامعه]] خیال می‌کند چیز جدیدی غیر از [[اسلام]] است. به عبارت دیگر: پیرایه‌هایی که در طول [[تاریخ اسلام]] توسط [[زمامداران]] نالایق و دیگران به [[اسلام]] بسته‌اند، [[اسلام]] را طوری کرده که اگر [[امام]]{{ع}} آنها را از [[اسلام]] دور کند و [[حقیقت]] [[اسلام]] را [[آشکار]] سازد، [[مردم]] عوام خواهند گفت: این یک چیز جدیدی است نه [[اسلام]]، در صورتی که [[اسلام]] واقعی همین است. آری در طول [[تاریخ]] [[اسلام]]، نفوذ اندیشه‌های بیگانه در [[اسلام]] و تجددگرایی افراطی [[مسلمین]] و رخنه فرصت‌طلبان و داخل کردن طرح‌های مبهم به عنوان طرح اسلامی در میان [[اسلام]] و تحریفات گوناگون و... [[اسلام]] را [[مسخ]] خواهد کرد، در این صورت اگر [[امام]] [[قائم]] {{ع}} [[حقیقت]] [[اسلام]] را [[آشکار]] می‌سازد، [[مردم]] خیال می‌کنند [[مکتب]] و روش جدید و دادگاه جدیدی غیر از [[اسلام]] به میان آمده است. در اینجا برای تکمیل این موضوع به [[روایت]] زیر توجه فرمایید: یکی از [[یاران]] [[امام صادق]] {{ع}} گوید: از آن [[حضرت]] پرسیدم: روش [[حضرت مهدی]] {{ع}} چگونه است؟ [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "همان روش [[پیامبر]] {{صل}} را انجام می‌دهد، روش‌های [[باطل]] گذشته را ویران می‌کند، چنان‌که [[پیامبر]] {{صل}} چنین کرد، و [[اسلام]] را نوسازی و تکمیل می‌نماید"<ref>{{عربی|" یَصْنَعُ کَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} یَهْدِمُ مَا کَانَ‏ قَبْلَهُ‏ کَمَا هَدَمَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ {{صل}} أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲، اثبات الهداة، ج ۷، ص ۷۷.</ref>. بنابراین، [[انقلاب]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} همان [[انقلاب اسلامی]] است، منتهی در سطح وسیع‌تر و عمیق‌تر. [[ابوبصیر]] یکی از [[یاران]] [[امام صادق]] {{ع}} گوید: از آن [[حضرت]] پرسیدم: مرا از سخن [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} خبر بده که فرمود: "[[اسلام]] در آغاز [[غریب]] بود و به زودی همچون آغاز [[غریب]] خواهد شد، خوشا به [[سعادت]] غریبان" <ref>انَّ الْإِسْلَامِ بَدْءُ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً </ref> [[امام صادق]] {{ع}} در پاسخ فرمود: "وقتی که [[امام]] [[قائم]] {{ع}} [[قیام]] کند، [[دعوت]] به [[اسلام]] را از نو شروع می‌کند، چنان‌که [[پیامبر]] {{صل}} [[دعوت]] را شروع کرده"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۷.</ref>. مطلب دیگر اینکه: [[حضرت]] [[قائم]] {{ع}} خودش [[نور]] و منطق گویا برای جهانیان است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "وقتی که [[قائم]]{{ع}} ما [[قیام]] کند، سراسر [[زمین]] به [[نور]] پروردگارش روشن می‌گردد، و [[مردم]] از [[نور]] [[خورشید و ماه]] بی‌نیاز می‌شوند و [[تاریکی]] به طور کلی از بین می‌رود"<ref>تفسیر صافی، ص ۴۶۹ ذیل آیه ۶۷ سوره زمر، اعلام الوری، ص ۴۳۶.</ref>. مرحوم [[ملامحسن فیض]] در حاشیه [[تفسیر]] خود گوید: گویا منظور از [[بی‌نیازی]] سراسر [[زمین]] به [[نور]] [[خورشید و ماه]]، بی‌نیاز شدن از [[برهان]] و [[دلیل]] ساطع است، چراکه خود [[وجود امام]] کافی است و دل‌ها و مغزهای همه را نورانی و قبضه می‌کند، با توجه به اینکه تمام [[علوم]] در زمان [[غیبت]] در محور [[برهان]] و [[دلیل]] است. و مطابق [[روایات]]، [[امام]] [[قائم]] {{ع}} با معتقدان به [[ادیان]] مختلف، [[مناظره]] و [[احتجاج]] می‌کند، با توراتیان به [[تورات]]، با انجیلیان به [[انجیل]]، با صحفیان به [[صحف]] و با قرآنیان به [[قرآن]] و... همه آنها به [[حقانیت]] [[امام]]{{ع}} پی می‌برند و [[سوگند]] می‌خورند که [[تورات]] و [[انجیل]] و [[صحف]] و [[قرآن]] حقیقی همان است که [[امام]]{{ع}} به آنها نشان می‌دهد، سرانجام آنها به [[اسلام حقیقی]] می‌گروند<ref>بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۹؛ ج ۵۲، ص ۳۵۱.</ref>. و برای برقراری [[حکومت]] جهانی، [[قیام]] به [[شمشیر]] ([[نهضت]] نظامی) می‌کند، تا جایی که به فرموده [[امام صادق]] {{ع}}: "وقتی که [[امام زمان]] {{ع}} [[قیام]] به [[شمشیر]] می‌کند (از [[منحرفان]] و طاغوتیان و توطئه‌گران) از هر هزار نفر، ۹۹۹ نفر آنها را به [[هلاکت]] می‌رساند"<ref>{{عربی|"إِذَا قَامَ بِالسَّیْفِ فَقَتَلَ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ تِسْعُمِائَةٍ وَ تِسْعاً وَ تِسْعِینَ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اثبات الهداة، ج ۷ ص ۱۷۷ به نقل از [[امام باقر]]{{ع}}.</ref>»<ref>[[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۷۲ - ۷۴.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۱۲: خط ۳۱۲:
{{پرسمان دین جدید در عصر ظهور}}
{{پرسمان دین جدید در عصر ظهور}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
{{پرسش وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
{{ستون - شروع|3}}
{{ستون - شروع|3}}
خط ۳۲۳: خط ۳۲۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(اص): پرسش‌هایی با ۱۴ پاسخ]]
[[رده:(اص): پرسش‌هایی با ۱۴ پاسخ]]
[[رده:(اص): پرسش‌های مهدویت با ۱۴ پاسخ]]
[[رده:(اص): پرسش‌های مهدویت با ۱۴ پاسخ]]

نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۴۸

منظور از دین و قرآن جدیدی که امام مهدی می‌آورد چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر ظهور امام مهدی / کلیات عصر ظهور / دین جدید در عصر ظهور
مدخل اصلیدین در عصر ظهور / احکام جدید / احیای سنت محمدی

منظور از دین و قرآن جدیدی که امام مهدی(ع) می‌آورد چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد صدر

آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این‌باره گفته‌ است:

«به رغم شهرت عمومی، حدیثی را نیافتیم که امام مهدی (ع) را آورنده "دین جدید" معرفی کند. شاید این شهرت به دلیل برداشت عوامانه‌ای است که برخی افراد از یک مورد از عناوین شش‌گانه‌ای که گذشت، داشته‌اند و انجام آن بر فردی عادی بسیار سخت است. حتی اگر روایتی هم رسیده باشد، مراد از آن این نیست که حضرت شریعت جدیدی را خواهد آورد که در تقابل با اسلام و سایر ادیان باشد؛ زیرا روشن است که مهدی (ع) پیامبر نیست و از طرفی دیگر بعد از پیامبر اکرم (ص)، پیامبر دیگری نیز نخواهد آمد و همان طور که قبلا دانستیم و روایات متواتر هم آن را تأیید می‌نماید، امام مهدی (ع) فقط قانون اسلام را پیاده می‌کند. بنابراین اگر مراد از آن روایت فرضی (که امام مهدی (ع) را آورنده دین جدید معرفی می‌نماید) همین مطلب باشد، لازم است آن را به سبب وجود دلایل قطعی در رد محتوای آن، به کناری نهاد. سرانجام مناسب‌تر آن است که به فرض وجود چنین روایتی، آن را قانون جدیدی بدانیم که امام (ع) به اعتبار اطاعتش از خدای متعال، برای مردم به ارمغان می‌آورد.

در برخی روایات آمده امام عصر (ع) چونان پیامبر (ص)، امری نو و دعوتی جدید را می‌آغازد. این مطلب درباره پیامبر (ص) روشن است زیرا آن حضرت مردم را به مدد نبوت جدید، از عصر تیرگی و جاهلیت بیرون آورد و به دوران نور و عدالت رهنمون گردید. دعوت اسلامی در غربت آغاز شد. مؤمنان در سال‌های نخست بعثت در گمنامی و انزوا شاهد ستم و آزارهای مشرکان بودند و این وضع ادامه داشت تا آن که دعوت اسلامی فراگیر شد و غربت مسلمانان بر طرف گردید. اما در پی آزمایش‌های الهی و گرایش مردم به ستم و عصیان، اسلام دوباره غریب گشت و این وضع تا طلوع آفتاب هدایت و عدالت مهدوی، ادامه خواهد داشت. امام مهدی (ع) به گاه ظهور، امری جدید و دعوتی جدید را آغاز می‌نماید که جامعه اسلامی از زمان‌های بسیار دور، در نتیجه انحراف و کژپویی خویش از آن محروم بوده است.

البته این تازگی صد در صد نخواهد بود بلکه پایه آن از قبل گذاشته شده، همان طور که اصول و پایه‌های کلی دعوت پیامبر (ص) نیز با دعوت‌های پیامبران پیشین هم ریشه است. با این تفاوت که پیوستگی دعوت مهدی موعود (ع) به آموزه‌های اسلامی به مراتب بیشتر از ارتباط دعوت نبی اکرم (ص) با تعالیم پیامبران گذشته می‌باشد»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله امینی؛
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در این‌باره گفته است:

«منشأ این سخن احادیثی است که در این باب وارد شده، لذا برای روشن شدن مطلب لازم است چند حدیث از آنان قرائت شود: عبد الله بن عطا می‌گوید: خدمت حضرت صادق (ع) عرض کردم: سیره و رفتار مهدی چیست؟ فرمود: همان کاری را که رسول خدا (ص) انجام داد مهدی هم انجام می‌دهد. بدعت‌های موجود را خراب می‌کند چنانکه رسول خدا (ص) اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا می‌کند[۲].

ابو خدیجه از حضرت صادق (ع) روایت نموده که فرمود: هنگامی که قائم ظهور کرد با امر جدیدی خواهد آمد، چنانکه رسول خدا (ص)، در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت می‌کرد[۳].

حضرت صادق (ع) فرمود: هنگامی که قائم ظهور کند با امر جدید و کتاب و رفتار و قضاوت تازه ظهور می‌نماید که بر عرب سخت است. کارش کشتار است، احدی - از کفار و ستمگران - را باقی نمی‌گذارد. در مورد انجام وظیفه، از سرزنش و ملامت باک ندارد[۴]»[۵].
۲. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در این‌باره گفته است:

«در برخی از روایات آمده است که امام زمان (ع) هنگام ظهور، امر جدیدی خواهد آورد، همان‌گونه که پیامبر (ص) در آغاز اسلام، امر جدید آورد[۶].

مراد از امر جدید احکامی نیست که خارج از دستورهای قرآن و اسلام باشد؛ چون احکام اسلام از زمان پیامبر (ص) بوده است، گرچه برخی از آنها بنا به علت و مصلحت‌هایی، هنوز گفته نشده یا به مرحله اجرا گذارده نشده است. شاید مراد از امر جدید طرح‌های جدیدی در ارائه احکام الهی باشد که ممکن است برای مردم تازگی داشته باشد؛ زیرا در روایت آمده است: "إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً". فاصله گرفتن مردم از اسلام و قرآن آن دو را به غربت می‌کشاند. بنابراین، مردم در زمان ظهور آن حضرت با قرآن و اسلام کاملاً بیگانه خواهند بود و با آمدن حجت خدا، فکر می‌کنند آن حضرت احکام جدیدی را آورده است.

امام صادق (ع) در این باره فرمود: "وَ هَدَاهُمْ إِلَی أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ"؛ آنها را به چیزی که پنهان شده بود، هدایت خواهد کرد[۷]»[۸].
۳. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، در کتاب «گفتارهای مهدوی» در این‌باره گفته است:

«به عبارت دقیق‌تر، آیا می‌توان گفت که به حسب واقع، یا به حسب مقام جعل و انشاء، اکنون احکامی وجود دارد که مورد نظر و عنایت خداوند منان است و برای رشد و سعادت فرد و جامعه به آن‌ها نیاز است، ولی به جهت وجود موانع فراوان، تا زمان ظهور، به مرحله فعلیت نمی‌رسد، اما با ظهور آن حضرت، چنین احکامی از مقام جعل و انشاء خارج شده و لباس مقام فعلیت و تنجز می‌پوشد، یا این‌که چنین چیزی مطرح نیست، بلکه آن‌چه که در زمان ظهور واقع می‌شود، تنها، تحولی عظیم در مرحله اجرای احکام مقدس اسلام و احیاناً توسعه‌ای است محدود، که در برخی از احکام اسلام واقع می‌شود؟

تبیین دو نتیجه مترتب بر پاسخ مطروحه؛

واقعیت این است که پاسخ به پرسش فوق، نه تنها آگاهی انسان را نسبت به "حقیقت دین در زمان ظهور"، روشن می‌سازد، بلکه نتایج مهم و چشم‌گیری نسبت به برخورد عالمان و متفکران با دین، در زمان قبل از ظهور، در پی دارد. اینک لازم است به دو مورد از نتایج مذکور اشاره شود که عبارتند از:

مطابق این دیدگاه، نمی‌توان منکر این واقعیت گردید که با حضورِ مستقیم امام معصوم (ع) "ضمانتِ اجرایی دین" افزایش خواهد یافت و چه بسا، حضور مستقیم معصوم (ع)، تفاوت فراوانی با دوران حضور غیر مستقیم او دارد؛ اما این بدان معنا نیست که قابلیت اجرا را معصوم (ع) به دین و قوانین آن، اعطا می‌کند.

بنابراین نتیجه واضح و روشن مطلب حاضر، این است که کسانی که در زمان معاصر، منکر عنصری به نام "حکومت برای دین" هستند و دین را "محدود به امور شخصی و فردی" می‌دانند، باید یکی از دو تالی فاسد زیر را بپذیرند؛ چرا که این عده، یا باید حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع)، را منکر شوند و یا این‌که باید معتقد شوند ‌که در آن زمان، غیر از دین، "امر دیگری" در حکومت دخالت خواهد داشت! در حالی‌که طبیعی است که روشنفکر متدین، نمی‌تواند به هیچ یک از این‌ دو قول فاسد، ملتزم شود.

به عبارت دیگر، طبق تقریب مذکور، اگر دین، صلاحیت برای حکومت نداشته باشد، پس در هیچ زمانی، حتی در زمان ظهور نیز نباید صلاحیت حکومت داشته باشد و به عکس، اگر دین، با قابلیت ذاتی موجود در گوهر خود و ویژگی‌های خاص خود، بتواند حکومت کند، پس در هر زمانی، حتی در غیر زمان ظهور نیز، هر چند به صورت محدود، می‌تواند حکومت کند.

مطابق این تحلیل، کسانی که معتقد به "تکثرگرایی در دین"[۱۰] هستند، از نظر اعتقادی نمی‌توانند حکومت واحد آخر الزمانی را پذیرا باشند؛ چرا که آن حکومت، بر یک پایه و یک اساس، استوار خواهد بود و آن، "اسلام واقعی و حقیقی" است و بقیه ادیان و مذاهب، در آن حکومت صحیح، نقشی نخواهند داشت.

بررسی چهار مطلب مقدماتی در پاسخ به پرسش مطروحه:

اینک برای پاسخ به پرسش‌هایی که در آغاز این نوشتار آمده است، ابتداء چهار مطلب مقدماتی را باید یادآور شد. این مطالب عبارتند از:

  • مطلب اول. نیاز بشر به دین، تابعی از تکامل عقل و رشد علم و صنعت؛ اولین مطلب مقدماتی این است که با مرور زمان و تکامل علم و پیشرفت صنعت و فن‌آوری، نیاز بشر به دین، نه تنها کم نمی‌شود، بلکه این نیاز، به موازات تکامل علم و دانش، هر روز افزون‌تر از گذشته نیز، می‌گردد. پس این پندار که عقل بشری، به تنهایی می‌تواند، تمام احتیاجات بشر، حتی نیازهای معنوی او را برطرف کند، از اساس مردود است. برای اثبات این مطلب، می‌توان دلایل متعددی اقامه نمود؛ از جمله این دلائل، "رشد عقلی بشر" است. چرا که انسان، هنگامی که دارای رشد عقلانی شد، ناخواسته، توجه‌اش به امور جدیدی معطوف می‌گردد که برای حل آن‌ها، هیچ راهی جز دین و پاسخگویی از طریق دین وجود ندارد؛ یعنی هر مقدار که دامنه فکر و تعقل انسانی توسعه پیدا می‌کند، دامنه شبهات و پرسش‌های او نیز، بیشتر می‌گردد و پر واضح است که در این موارد، نه "عقل" قادر به پاسخگویی است و نه "علم" توان پردازش آن‌ها را دارد.

بررسی تاریخ، منصفین را به این امر رهنمون می‌‌سازد که در روزگار قدیم، پرسش‌های کلامی، به مراتب از شبهات امروزه، کم‌تر و ضعیف‌تر بوده است. بر این اساس، هر چه بشر، روزگار جدید را تجربه کرده و به پیشرفت‌های نو پدید دست می‌یابد، به جای این‌که از خیل شبهاتش کاسته شود، بر سؤالات کلامی و شبهات اعتقادی او افزوده می‌شود.

به دیگر سخن، یکی از اموری که در توسعه علوم، خصوصاً در علوم انسانی دخالت دارد، "توسعه حیطه تفکر و ساحت تعقل انسان" است، که با گسترش آن، نیازمندی‌های معنوی او نیز گسترش می‌یابد. از این رو، بین "رشد عقلانی انسان" و "به وجود آمدن ابهامات و اشکالات وسیع و اساسی"، یک ملازمه عادی و روشن وجود دارد.

بنابراین، از یک سو، هر مقدار که تعقل بشری، بسیط باشد، احتیاجات و نیازهای او نیز، بسیط خواهد بود و از سوی دیگر، هر مقدار که تعقل و تفکر بشری، توسعه یافته و دامنه پیدا کند، احتیاجات او نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد و از طرفی دیگر روشن است که خود عقل، به تنهایی قدرت رفع احتیاجات معنوی و حل مشکلات فکری انسان را ندارد؛ لذا آن‌چه که می‌تواند مشکلات و احتیاجات او را بر طرف سازد، علی القاعده باید نیرویی برتر از عقل و وسیع‌تر از آن باشد. و پر واضح است که آن نیرو، جز "نیروی دین" چیز دیگری نمی‌تواند باشد.

در تایید این مطلب باید اذعان نمود که بررسی اجمالی تاریخ ادیان گذشته، نشانگر این واقعیت است که دین، در هر زمانی متناسب با رشد و آگاهی مردم همان زمان، بر قرار بوده است و از طرفی در هیچ دوره متاخری، دین، به صورت ضعیف‌تر و یا ناقص‌تر از دوره قبلی نبوده و همواره تکامل بشری در هر دوره تاریخی، همراه با تکامل ادیان بوده است، به طوری که به اعتقاد امامیه، آخرین و کامل‌ترین دین، یعنی اسلام، برای مرحله‌ای از تاریخ بشری آمده است که رشد بشر به مرحله عالی خود رسیده است.

مطابق این تحلیل، از آن‌جا که دین، "ترسیم کننده سیر تکاملی بشر" است و هدف زندگی را در همه ادوار، به بشریت نشان داده است و در هر زمانی، بشرِ دارای افکار متناسب با آن دوره را به غایت اصلی رهنمون ساخته است؛ و نیز از آن‌جا که دین، "تنظیم کننده جمیع رفتارهای فردی و اجتماعی و حکومتی بشر" است، روشن می‌شود که بشر، بدون دین، هرگز نمی‌تواند برنامه‌ای را بدون کمک دین، حتی در زندگی فردی، سامان دهد. چه این‌که فرد و جامعه، نمی‌توانند با نیروی عقلی که از درک بسیاری از حقایق عالم، عاجز است و توانایی درک بسیاری از ملاکات را ندارد، برنامه‌ای را برای خود ترسیم و تنظیم کرده و به ارتباطات خویش سامان بخشد.

بنابراین همان دلیلی که اصل احتیاج بشر به دین را اثبات می‌کند، همان دلیل می‌تواند این مطلب را نیز روشن کند که با افزونی احتیاجات بشر و با رشد تکاملی او، نیاز بشر به دین نیز، بیشتر می‌گردد.

  • مطلب دوم. تبیین صحیح مفهوم دین؛ دومین مطلب مقدماتی این است که دین و مفاهیم اساسی آن، متأسفانه از سوی برخی از روشنفکران، دستخوش "تعابیر انسانی" گردیده است. زیرا کسانی که مفاهیم عالی در ادبیاتِ دین، همانند مفهوم "بعثت" و "خاتمیت"، را به معنای "سر آمدن دوران کودکی بشر"![۱۱] و یا "فوران قوای شیمیایی و دماغی یک نابغه"![۱۲] و یا "شکوفایی خودآگاهی انسانی یک مصلحِ مسؤول"![۱۳] قرار داده‌اند و بشر را قافله سالار خود در همه ابعاد هدایت و سعادت می‌دانند، نمی‌توانند از حضور دین در هیچ عصری بعد از بعثت، سخن به میان آورند.

بنابراین، مقصود این مقال از مفهوم دین، آن گوهر اصلی و قدسی است که: اولاً: از یک منبع غیبی و الهی در اختیار بشر قرار داده شده باشد و ثانیاً: در هر زمانی باید حافظی امین و معصوم داشته باشد و ثالثاً: بدون هر گونه زنگ و زنگار باشد.

  • مطلب سوم. تبیین قدرت محدود و درک ناقص عقل؛ سومین مطلب مقدماتی این است که در جای خود ثابت و روشن است که عقل، قدرت و احاطه درک ملاکات جمیع افعال و احکام را ندارد، تا از قِبَل آن، انسان بتواند بر او تکیه نماید؛ چرا که تشخیص عقل، در حد بسیار محدودی است.

برای روشن‌تر شدن نظریه فوق، باید گفت که اساساً، شناختِ هیچ حقیقت و واقعیتی، به آن نحو که شایسته و بایسته است، برای عقل میسور نیست، تا جایی که فیلسوفان و منطق‌دانان نسبت به "فصلِ اشیاء" که حقیقت هر نوعی را تشکیل می‌دهد، فصل مشهوری را ذکر کرده‌اند که از "آثار و لوازمِ فصل حقیقی" است و لذا در برخی از موارد، برای یک نوع، "دو فصل"، به جای یک فصل مطرح می‌کنند، در حالی که اشیاء، بیش از یک فصل حقیقی ندارند[۱۴].

از رهگذر تقریب بالا، به خوبی می‌توان گفت که عقل، تنها به صورت محدود و ضعیف، قدرت درک برخی از خواص و آثارِ افعال و اشیاء را دارد؛ از این رو، بشر نمی‌تواند تنها به عقل خود تکیه کند، بلکه او باید به سمت گوهری برود که تمام ملاک‌ها را درک کرده و مطابق آن‌ها، انسان‌ را هدایت کند.

  • مطلب چهارم. مرحله اجرای کامل دین، صرفاً در زمان ظهور؛ چهارمین مطلب مقدماتی این است که دین، دو مرحله اساسی دارد این دو مرحله عبارتند از: یک: "مرحله بیان و تبلیغ" و دو: "مرحله اجراء و پیاده‌سازی".

مطابق این تحلیل، امامیه معتقد است که اکمال و اِتمام دین، در مرحله بیان و تبلیغ، با بعثت مقدس پیامبر اکرم (ص) شکل گرفت و با ظهور حضرت حجت (ع) مرحله اجرای کامل دین، انجام خواهد گرفت.

به عبارت دیگر، اگر دین کامل، اجرای کاملی در پیش نداشته باشد، چه بسا بیان برخی از قوانین و احکامی که در هیچ زمانی به مرحله اجراء نمی‌رسد، لغو باشد؛ از این رو، لازم است تا دین کامل، مرحله اجرای کاملی نیز داشته باشد.

البته این نکته را باید متذکر شد که در زمان بعثت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) شرایط برای اجرای کامل دین، آن‌هم به نحو جهانی و برای جمیع بشریت، مهیا نبوده است، لذا طبق آیات قرآن، باید زمانی برسد که دین، در سطح جهانی، اجرا شود و این امر مقدس، جز با ظهور حضرت حجت (ع) میسر نمی‌شود و نخواهد شد. در پرتو این مطلب، فهم مقصود پیامبر اکرم (ص) از برخی روایاتی که بر حضور احیاگر دین در هر عصر و زمانی تأکید می‌کند، آسان می‌شود؛ از جمله این روایات، مطابق نقل اهل سنت این است که پیامبر (ص) فرمودند: "إِنَ ‌اللهَ یبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَةِ فی رَأْسِ کلِ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ یجَدِدُ لَهَا دِینَهَا"[۱۵] همانا خداوند متعال برای این امت در آغاز هر قرنی، کسی را مبعوث خواهد کرد تا دین آنان را تجدید نماید.

در نتیجه روشن است که معنای این روایت و روایات مشابه[۱۶]، آن است که بشر، در اثر نیاز به دین و به خاطر ارتباط وثیق و محکمی که با آن دارد، ممکن است دینداری او به زیادی یا نقصانی آمیخته شود و چون بشر، نه صاحب دین است و نه آشنایی کاملی با دین دارد، لذا لازم است مجدد و احیاگری برای دین قیام کند و آن را از افکار بشری غیر صحیح، غبارروبی نماید. از این رو، امام علی (ع) در تبیین اوصاف احیاگری دین توسط امام مهدی (ع) می‌فرماید: [چون امام مُنْتَظَر از پس پرده غیب بیرون آید] هوای نَفْس را به هدایت و رستگاری برمی‌گرداند، زمانی‌که مردم هِدایت را به هَوای نَفْس تبدیل کرده باشند و رَأْی را به قرآن برمی‌گرداند زمانی که مردم قرآن را به رَأی و اندیشه [خود] مُبَدل کرده باشند؛ تا اینکه جنگ و خونریزی سخت به شما رو آورد، به طوری که دندان‌هایش را آشکار گرداند، دارای پستان‌های پُر از شیر که نوشیدن شیر آن شیرین است و در آخر کار تلخ و بد مزه است. آگاه باشید در فردا واقع خواهد شد و به زودی فردا با چیزی که نمی‌شناسید، حاکمی از غَیر طائفه پادشاهان، کارگردانان آن‌ها را به بدی اَعمال و کردارشان بازخواست می‌نماید و زمین پاره‌های جگرش را برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهایش را تسلیم آن بزرگوار می‌نماید، پس عدالت و دادگستری در روش مملکت داری را به شما می‌نماید و [[[قوانین]]] متروک شده از کتاب و سنت را [دگر بار] زنده و احیاء می‌کند[۱۷]»[۱۸].
۴. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی، در کتاب «زندگی مهدوی در سایه دعای عهد» در این‌باره گفته است:

«یکی ازویژگی‌های حکومت حضرت مهدی(ع) احیای دین و احکام قرآن است؛ زیرا می‌‌دانیم آن حضرت هنگامی ظهور خواهد کرد که از قرآن، جز اثری و از اسلام، جز اسمی در میان مسلمانان باقی نمانده است. وقتی که به دستورات دین در جامعه عمل نشود و قوانین آن پیاده نگردد، می‌‌توان گفت که دین در آن جامعه مرده است؛ لذا امیرالمؤمنین(ع) درباره امام زمان(ع) با این تعبیر فرموده است که: "قرآن و سنّت مرده را زنده می‌‌کند"[۱۹].

اینکه امام زمان(ع) آن را زنده می‌‌کند، به این معنا است که تعالیم اسلام و قوانین فراموش شده قرآن را به جریان می‌‌اندازد و آن را در جامعه پیاده می‌‌کند. به عبارت دیگر، آن‌قدر وصله‌ها و پیرایه‌ها و بدعت‌ها به دین بسته می‌‌شود که حقیقت آن، زیر پرده‌های ضخیم اوهام پنهان می‌‌گردد و غبار کهنگی بر چهره‌اش می‌‌نشیند و آن را فرسوده می‌‌سازد.

پس عمل آن حضرت در بیان و تبلیغ دین، دو صورت پیدا می‌‌کند:

  1. از بین بردن بدعت‌ها و احیای سنّت‌های متروک و دعوت جدید به اسلام و قرآن.
  2. اظهار حقایق و تأویلات و تنزیلات قرآن که تا آن زمان بیان نشده است.

در هر دو صورت، مردم چون تعالیم وی را خلاف عقاید و عادات خود می‌‌بینند، آن را "سنت جدید" می‌‌نامند؛ در صورتی که کتاب ایشان همان قرآن است و دعوت ایشان نیز به اسلام و قرآن خواهد بود. امام صادق(ع) فرمود: "هنگامی که قائم خروج کند، امر تازه و کتاب تازه، روش تازه و داوری تازه‌ای می‌‌آورد"[۲۰]؛

فضل بن یسار از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: "هنگامی که قائم ما قیام می‌‌کند، با مردم نادانی روبه رو می‌‌شود که در نفهمی از جهّال جاهلیّت که پیغمبر با آنها مواجه بود، بدترند". عرض کردم: "چطور؟" فرمود: "وقتی پیغمبر مبعوث شد، مردم بت‌هایی از سنگ و صخره و چوب‌های تراشیده را می‌‌پرستیدند و زمانی که قائم قیام می‌‌کند، مردم کتاب خدا [[[قرآن]]] را به میل خود تأویل نموده، به آن استدلال می‌‌کنند". آن گاه فرمود: "آگاه باشید! به خدا قسم! عدل قائم [چنان گسترش می‌‌یابد که] مانند سرما و گرما به داخل خانه‌های مردم نفوذ می‌‌کند"[۲۱].

پیامبر اکرم(ص) درباره سیره و روش کلّی او فرمود: قائم از فرزندان من، هم نام و هم کنیه من است، خوی او خوی من و سیره او، سیره من می‌‌باشد. مردم را بر ملّت و دین من وادار می‌‌نماید و آنان را به سوی کتاب خدا فرا می‌‌خواند[۲۲].

احادیث فراوانی وجود دارند مبنی بر اینکه آن حضرت، اسلام را از نو تجدید خواهد کرد و سنّت‌های مرده و فراموش شده را از نو بازسازی خواهد نمود. از این روایات، استفاده می‌‌شود که مهدی(ع) دست به یک انقلاب وسیع دینی و فرهنگی خواهد زد و تمام بدعت‌ها و انحرافات را از بین خواهد برد و اسلام را از نو زنده خواهد کرد. تخریب بعضی از بناها و مساجد هم طبق همین اصل انجام خواهد گرفت.

چنانکه امام باقر(ع) فرمود: دنیا به آخر نخواهد رسید، تا اینکه خداوند از ما اهل بیت، مردی را برانگیزاند که به کتاب خدا عمل کند[۲۳] »[۲۴].
۵. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«آنچه مسلّم است قرآن آخرین کتاب خداست و دین اسلام پایان‌بخش همه ادیان آسمانی است و حضرت محمّد نبی مکرّم اسلام (ص) آخرین فرستاده خداوند است و با رحلت پیامبر اسلام (ص) ختم نبوت شد و شروع امامت که ائمه معصومین (ع) در حال حضورشان مبین و مفسّر دین اسلام و احکام اسلامی بودند و می‌دانیم که در زمان خلفا و حکام جور خیلی از مسائل عمل نشد و بعضی مسائل را هم تغییر دادند و ائمه هم بر اساس تقیه سکوت کردند و یا موفق نشدند که از اصل اسلام دفاع کنند و بعد از غیبت کبری هم که مردم از فیض حضور امام معصوم محروم شدند و خیلی از مسائل اسلامی مبهم ماند و هرکس به طریقی از علمای تشیع از برداشت از روایات یا آیات در بعضی از مسائل نظر می‌دادند تا زمان حاضر و می‌بینیم که مثلاً در رساله‌های مراجع در بعضی احکام نظرات متفاوت است یا در بعضی از آیات تفسیرهای مختلفی صورت گرفته است.

در حالی که واقعیت یکی است و در عصر حکومت امام زمان با وجود آن حضرت همه اختلافات برطرف خواهد شد. و منظور از "آیین جدید" در روایات همین است که حضرت تحریفات و نظرهای باطل را کنار خواهند گذاشت و آیات و احکام بر اساسی صحیح بیان خواهد شد، و این برداشت هم مطابق روایاتی است که در این باب وارد شده است که به چند نمونه اشاره می‌کنیم.

  1. عبد اللّه ابن عطا می‌گوید خدمت حضرت صادق (ع) عرض کردم: سیره و رفتار مهدی چیست؟ فرمودند همان کاری را که رسول خدا (ص) انجام داد، مهدی هم انجام می‌دهد، بدعت‌های موجود را خراب می‌کند چنانچه رسول خدا (ص) اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا می‌کند[۲۵].
  2. در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: وقتی قائم قیام کرد به سیره رسول خدا رفتار می‌کند و آثار رسول خدا را تفسیر و بیان می‌کند[۲۶].

پس به این نتیجه می‌رسیم که حضرت مهدی (ع) در موقع ظهورش بدعت‌ها را ابطال می‌کند و احکام اصلی اسلام را ظاهر می‌نماید و حدود الهی را بدون سهل‌انگاری اجرا می‌نماید و معلوم است که برای مردم که از اصل اسلام فاصله گرفته‌اند تازگی دارد ولی این دین و آیین، جدید نیست، همان دین اصیل اسلامی است و همان اسلام ناب محمدی (ص) است.

«ظهور منجی عالم بشریت با خود یک سری ارمغان‌های انسانی و حیاتی و اسلامی را می‌آورد که از جمله آنها امر جدید، سنت جدید، سلطان جدید و کتاب جدید است و روایات زیادی به همین مضمون و معنی از ائمه و اهل بیت (ع) صادر شده است به عنوان نمونه امام جعفر صادق (ع) در حدیثی - که از اوصاف و خصوصیات عصر ظهور سخن می‌گویند - می‌فرمایند: "فَوَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ مِنَ السَّمَاءِ"[۲۷] به خدا سوگند هر آینه من او را (امام زمان) بین رکن و مقام می‌بینم که با مردم از امر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید از آسمان بیعت می‌گیرد.

همان‌‌‌طوری که ملاحظه می‌فرمایید نه در این حدیث و نه در احادیث دیگر در این مورد سخنی از دین جدید نیامده است و به قول شهید صدر موضوع دین جدید - سر زبان‌های مردم مشهور شده‌‌‌ [۲۸] (حقیقت علمی و روایی ندارد).

بنابراین حضرت دین جدید نمی‌آورد موضوع آوردن دین جدید اولا سند ندارد، ثانیا به مسلمات قطعی دین اسلام منافات دارد که اسلام دین خاتم و آخرین دین الهی است ثالثا روایات متواتری که ویژگی‌های حکومت حضرت و مواهب و سوغات‌هایی که آن حضرت برای انسان‌ها می‌آورد را معرفی می‌کنند بهترین گواه است که برنامه، هدف و روش حضرت جز اسلام چیزی نیست به عنوان نمونه در منابع اهل سنت و شیعه احادیثی زیادی به این مضمون از پیامبر اکرم (ص) آمده است "یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی وَ یَقُولُ بِسُنَّتِی"[۲۹].

"المهدی رجل من عترتی یقاتل علی سنتی کما قاتلت انا علی الوحی"[۳۰] از امام باقر (ع) روایت شده: "وَ یَقْتُلُ النَّاسَ حَتَّی لَا یَبْقَی إِلَّا دِینُ مُحَمَّدٍ (ص)"[۳۱] و از امام صادق (ع) نقل شده: "...وَ أَنْ یَسِیرَ فِیهِمْ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یَعْمَلَ فِیهِمْ بِعَمَلِهِ..."[۳۲] اگر شعار اصلی و یکی از اهداف مهم قیام حضرت اقامه عدل و احسان است‌‌‌[۳۳]، آیا عدالتی کامل‌تر و عالی‌تر از عدالت مطرح در اسلام و در سیره پیامبر اکرم (ص) است؟ هرگز چنین نیست و همین‌‌‌طور سایر اهداف حضرت.

پس تا اینجا معلوم شد که صحبت و هدف آوردن دین جدید نیست بلکه سخن از امر، سنت و سلطان جدید است و معنی آن این است که: احکام مسائل و موضوعات جدید را حضرت بیان می‌کنند، و یا برخی احکامی که در طول زمان به دست فراموشی سپرده شده و نیز احکامی را که فقهاء مذاهب از روی قواعد به دست آورده‌اند حضرت اصلاح می‌کنند و نیز احکامی را که جوامع غیر دینی یا نیمه دینی اجرا نکرده‌اند حضرت اجرا می‌کند؛ حکومت و سیره حضرت کاملا بی‌سابقه و جدید است چون تا حالا هیچ حاکم اسلامی موفق به تشکیل حکومت جهانی نشده است و چنین مهمی سنت و قوانین مطابق با وسعت خود را می‌خواهد که تا حالا نبوده است. توضیح بیشتر مطلب این‌‌‌گونه است که:

یکی از رسالت‌های مهم حضرت زنده کردن قرآن و سنت مرده است "وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّة"[۳۴] آنچه می‌میرد حقیقت و ارزش ذاتی دین و قرآن نیست "إِنَّ الْقُرْآنَ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ وَ إِنَّهُ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ"[۳۵] بلکه عمل به دستورات قرآن را محور کار قرار می‌دهند و به آنها زندگی مجدد می‌بخشد[۳۶].

به نص قرآن و اتّفاق مسلمانان قرآن هرگز دچار دست‌‌‌خوردگی و تحریف نشده است، ‌اما‌ به خاطر جدایی میان قرآن و اهل بیت (ع) تأویل و تفسیرهای ناوایی وارد حوزه دین شده است، حضرت مهدی (ع) که معصوم و از میان اهل بیت (ع) است تأویلات و تفسیرهای خلاف را اصلاح می‌کنند و حیات مجدد به اصالت دین می‌دهند. امام صادق (ع) فرمودند: حضرت قائم (ع) مردم را به امری که پوشیده شده رهنمود می‌شوند او را قائم می‌گویند چون مردم را راهنمایی می‌کنند به چیزی که گم کرده‌اند[۳۷]»[۳۸].
۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» در این‌باره گفته است:

«یکی از عوامل اختلافات و نزاع‌های بشری، پراکندگی ادیان و دوری از باطن و عمق مذهب "یکتا پرستی" است.

  1. احکام و معارف فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام در گذشته، بنا به عللی تبیین نگشته یا متناسب با سطح فرهنگ و فکر اجتماع گذشته نبوده است و یا زمینه عملی آنها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و مسائلی، بی‌گمان برای جامعه اسلامی، ناشناخته خواهد بود و چون امام مهدی(ع) این آموزه‌ها را از ظاهر و باطن قرآن کریم استنباط می‌کند و به مردم می‌آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب جدید انگاشته می‌شود.
  2. معارف و احکامی از قرآن کریم و اسلام، فراموش شده و از یادها رفته است؛ به گونه‌ای که در جامعه اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می‌شود.
  3. اصول و احکام فراوانی دچار تحریف و دگرگونی معنوی یا موضوعی گشته است و امام(ع) آنها را - چنانکه در اسلام اصیل بوده است - دیگر باره مطرح می‌سازد و تحریف و انحراف‌های روی داده را روشن می‌کند و مفهوم حکم یا جایگاه آن را مشخص می‌سازد. این با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و برخی از عالمان سازگاری ندارد؛ از این‌رو برنامه جدید و راه و روش تازه حساب می‌شود.
  • بنابراین بیشترین مسائلی را که امام مورد توجه قرار می‌دهد و برای جامعه اسلامی تازه و جدید جلوه می‌کند و ناشناخته و ناآشنا می‌نماید؛ مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است؛ یعنی، موضوعی که انسان سخت نیازمند به آن بوده و بدان نرسیده است، همین امر نیز مشکل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشکیل می‌دهد و اجرای آن "برقراری عدل وداد در سراسر گیتی" از اقدام‌های اصلی امام مهدی(ع) خواهد بود. به عنوان مثال: امام موعود(ع) به موضوع مساوات اسلامی شکل قانونی و الزامی می‌دهد؛ چنانکه اسحاق بن عمّار می‌گوید: "نزد امام صادق(ع) بودم، آن حضرت از تساوی مردم با یکدیگر و حقی که هرکس بر دیگران دارد، سخن گفت؛ من سخت در شگفت شدم! فرمود: این، به هنگام رستاخیز قائم ما است، که در آن روزگار، واجب همگانی است که به یکدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند". [۴۲]. این موضوع در بسیاری دیگر از آموزه‌های اسلامی آمده است؛ لکن به نام احادیث اخلاقی کنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته و در برنامه‌های الزامی حکومت‌ها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است! روشن است که چون این آموزه‌ها عملی شود، به صورت احکامی جدید جلوه می‌کند و...
  • امام مهدی(ع) از طواف مستحب، با وجود کثرت طواف واجب، منع می‌کند. [۴۳] مساجد و معابد مجلل و تزیین یافته شهرها و آبادی‌ها را خراب می‌کند و همه آنها را از زواید و تشریفات و کاشی‌کاری‌ها و گنبدها و گلدسته‌ها و زیورها می‌پیراید و بودجه آنها را برای رفاه حال انسان‌ها صرف می‌کند. مساجد و معابد را ساده و بی‌آرایش و بی‌آلایش می‌سازد و... [۴۴].
  • امام مهدی(ع) سود در مبادلات بازرگانی و داد وستدها را برمی‌دارد و مردمان را مأمور می‌سازد تا هرکس به صورت خدمتگزاری نسبت به جامعه کار کند و در برابر کالای عرضه شده سودی نگیرد. و خود نیازهای خود را همینسان از دیگران تأمین می‌کند. [۴۵]. امام مهدی(ع) بر بیشتر تفسیر و تأویل‌هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم (ص) و امامان(ع) صورت گرفته است، خط بطلان می‌کشد و آرا و اندیشه‌ها را پیرو قرآن می‌سازد و در چارچوبهای قرآنی می‌آورد. [۴۶] و بدین سان مسائل و معارف و احکام جدیدی را امام مطرح می‌کند که برای مردم ناشناخته است و آنها را آیین جدید و کتاب تازه می‌انگارند و گه‌گاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می‌شوند، و در این صورت جنگ با خودی و جامعه اسلامی رخ می‌دهد. [۴۷]
  • فرازهایی از دعای ندبه از این چگونگی پرده برداشته می‌گوید: "کجا است آنکسی که برای تجدید و زنده کردن فرایض و سنن "آیین اسلام که محو و فراموش شده" ذخیره شده است؟ کجا است آنکسی که برای برگرداندن "حقایق" ملّت و شریعت "دین مقدّس اسلام" برگزیده شده است؟ کجاست آنکه برای احیا و زنده کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست؟ کجا است زنده کننده نشانه‌های دین و اهل آن؟..».. [۴۸]
  • پاسخ را با این فرمایش امام صادق(ع) به پایان می‌بریم که تأمّل در آن بسیار مهمّ و ضروری است. ایشان فرمود: "همانا هنگامی که قائم ما قیام فرماید، از نادانی مردم افزون بر آنچه به پیامبر از نادانی مردم رسیده بود، به وی می‌رسد. سؤال شد چگونه؟ فرمود: زمانی که رسول خدا مبعوث شد، مردم سنگ و تخته سنگهای بزرگ و چوب و مجسمه‌های چوبی می‌پرستیدند، اما هنگامی که قائم ما قیام نماید، مردم کتاب خدا "قرآن" را تأویل نموده و با حضرت بحث وجدل می‌نمایند". [۴۹]»[۵۰].
۷. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در این‌باره گفته است:

«طبق بعضی از روایات، مانند روایت امام صادق (ع) که فرمود: "هنگامی که قائم (ع) نهضت یاد می‌کند، فرمان نو و کتاب نو و روش نو و دادگاه نو می‌آورد"[۵۱] آیا با توجه به این روایت، آیین و دینی که امام قائم (ع) برقرار می‌کند، دین دیگر (جدید) غیر از اسلام نیست؟!

پاسخ: تعبیر به نو و جدید، اشاره به این است که انقلاب مهدی(ع) یک دگرگونی اساسی است، نه روبنایی. از این رو جامعه خیال می‌کند چیز جدیدی غیر از اسلام است. به عبارت دیگر: پیرایه‌هایی که در طول تاریخ اسلام توسط زمامداران نالایق و دیگران به اسلام بسته‌اند، اسلام را طوری کرده که اگر امام(ع) آنها را از اسلام دور کند و حقیقت اسلام را آشکار سازد، مردم عوام خواهند گفت: این یک چیز جدیدی است نه اسلام، در صورتی که اسلام واقعی همین است. آری در طول تاریخ اسلام، نفوذ اندیشه‌های بیگانه در اسلام و تجددگرایی افراطی مسلمین و رخنه فرصت‌طلبان و داخل کردن طرح‌های مبهم به عنوان طرح اسلامی در میان اسلام و تحریفات گوناگون و... اسلام را مسخ خواهد کرد، در این صورت اگر امام قائم (ع) حقیقت اسلام را آشکار می‌سازد، مردم خیال می‌کنند مکتب و روش جدید و دادگاه جدیدی غیر از اسلام به میان آمده است. در اینجا برای تکمیل این موضوع به روایت زیر توجه فرمایید: یکی از یاران امام صادق (ع) گوید: از آن حضرت پرسیدم: روش حضرت مهدی (ع) چگونه است؟ امام صادق (ع) فرمود: "همان روش پیامبر (ص) را انجام می‌دهد، روش‌های باطل گذشته را ویران می‌کند، چنان‌که پیامبر (ص) چنین کرد، و اسلام را نوسازی و تکمیل می‌نماید"[۵۲]. بنابراین، انقلاب حضرت مهدی (ع) همان انقلاب اسلامی است، منتهی در سطح وسیع‌تر و عمیق‌تر. ابوبصیر یکی از یاران امام صادق (ع) گوید: از آن حضرت پرسیدم: مرا از سخن امیر مؤمنان(ع) خبر بده که فرمود: "اسلام در آغاز غریب بود و به زودی همچون آغاز غریب خواهد شد، خوشا به سعادت غریبان" [۵۳] امام صادق (ع) در پاسخ فرمود: "وقتی که امام قائم (ع) قیام کند، دعوت به اسلام را از نو شروع می‌کند، چنان‌که پیامبر (ص) دعوت را شروع کرده"[۵۴]. مطلب دیگر اینکه: حضرت قائم (ع) خودش نور و منطق گویا برای جهانیان است. امام صادق (ع) فرمود: "وقتی که قائم(ع) ما قیام کند، سراسر زمین به نور پروردگارش روشن می‌گردد، و مردم از نور خورشید و ماه بی‌نیاز می‌شوند و تاریکی به طور کلی از بین می‌رود"[۵۵]. مرحوم ملامحسن فیض در حاشیه تفسیر خود گوید: گویا منظور از بی‌نیازی سراسر زمین به نور خورشید و ماه، بی‌نیاز شدن از برهان و دلیل ساطع است، چراکه خود وجود امام کافی است و دل‌ها و مغزهای همه را نورانی و قبضه می‌کند، با توجه به اینکه تمام علوم در زمان غیبت در محور برهان و دلیل است. و مطابق روایات، امام قائم (ع) با معتقدان به ادیان مختلف، مناظره و احتجاج می‌کند، با توراتیان به تورات، با انجیلیان به انجیل، با صحفیان به صحف و با قرآنیان به قرآن و... همه آنها به حقانیت امام(ع) پی می‌برند و سوگند می‌خورند که تورات و انجیل و صحف و قرآن حقیقی همان است که امام(ع) به آنها نشان می‌دهد، سرانجام آنها به اسلام حقیقی می‌گروند[۵۶]. و برای برقراری حکومت جهانی، قیام به شمشیر (نهضت نظامی) می‌کند، تا جایی که به فرموده امام صادق (ع): "وقتی که امام زمان (ع) قیام به شمشیر می‌کند (از منحرفان و طاغوتیان و توطئه‌گران) از هر هزار نفر، ۹۹۹ نفر آنها را به هلاکت می‌رساند"[۵۷]»[۵۸].
۸. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت دوران ظهور» در این‌باره گفته است:

«از آنچه که ما در بعضی روایات می‏‌بینیم آمده است: امام صادق(ع) می‏‌فرماید: "هنگامی که قائم ظهور می‏‌کند، فرمان نو، کتاب نو، روش نو و دادگاه نو می‏‌آورد"[۵۹]‏‌. در حدیث دیگری نیز آمده است: "هنگامی که قائم قیام می‏‌کند، امری جدید می‏‌آورد، همان‏‌گونه که رسول خدا(ص) در آغاز اسلام به امری جدید دعوت کرد"[۶۰]. حال ممکن است این پرسش ‏‌به میان آید که منظور از امر، کتاب، روش و قضای جدید و نو چیست؟ آیا چیزی غیر از؛ کتاب و قضای فعلی می‏‌آورد؟! در پاسخ گفتنی است: تعبیر به نو و جدید، اشاره به این است که انقلاب مهدی یک دگرگونی اساسی است، نه روبنایی. از این‏‌رو جامعه خیال می‏‌کند، چیز جدیدی غیر از آیین فعلی است؛ در حالی ‏‌که اسلام واقعی را بیان می‏‌کند.

  • مشکلات کاستی‏‌هایی که در عصر حاضر و قبل از ظهور دیده می‏‌شود، عبارت است از:
  1. احکام و معارف و فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام، در گذشته به عللی "مانند پایین بودن سطح فرهنگ مردم و یا نبود زمینه آن" بیان نشده است.
  2. تعالیم و احکامی از قرآن و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است و برای مسلمانان ناآشنا است.
  3. اصول و احکام فراوانی دچار تحریف و دگرگونی معنوی یا موضوعی گشته است. این تحریفات، توجیه‏‌ها، تاویل‏‌ها، انحراف‏‌ها و پیرایه‏‌ها بسیاری از باورهای اسلام ناب را تهدید می‏‌کند و ساخته‏‌های ذهنی مدعیان دین به عنوان باورهای دینی ترویج می‏‌شود!!
  4. بدعت‏‌هایی در دین گذاشته می‏‌شود و احکامی از قرآن و اسلام بر طبق میل مردم بیان می‏‌شود که روح اسلام ناب از آنها بی‏‌خبر است!!
۹. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«ادیان آسمانی در حقیقت مانند آب زلال و شفّافی هستند که از آسمان نازل می‏‌گردند که در آغاز، مانند صفا و پاکی باران و روشنایی آفتاب هستند، ولی با تماس افکار منحطّ جاهلان و دستهای آلوده مغرضان و آمیختگی با عادات و خرافات، گاهی چنان تحریف می‏‌شوند که جاذبه خود را از دست می‏‌‏دهند. یکی از رسالت‌های امام زمان (ع) پیراستن اسلام از این آلودگی‌‏ها و خرافات و پیرایه‌‏ها، و به تعبیر دیگر، نوسازی بنای کاخ شکوهمند اسلام است. از این‏رو، در پاره‌‏ای از روایات از این نوسازی تعبیر به دین جدید شده است.

امام صادق (ع) می‏‌‏فرماید: هنگامی که قائم خروج کند، امر جدید و کتاب جدید و روش جدید و داوری جدیدی با خود می‏‌‏آورد[۶۸] یعنی در آن زمان، اسلام را آنچنان از لابلای انبوه خرافات و تحریف‌‏ها و تفاسیر نادرست بیرون می‏‌آورد، که گویی بنایی کاملا نو و جدید ساخته است.

امّا راجع به قرآن جدید، دو گونه می‏‌‏توان توضیح داد: یکی اینکه، قرآن جدید، همان قرآنی است که امیر المؤمنین (ع) به همان صورت و ترتیب، که در ۲۳ سال بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، جمع‏‌آوری کرده است. چنانکه امام باقر (ع) فرموده است: هنگامی که قائم آل محمد (ص) قیام کند، خیمه‌‏هایی نصب می‏‌کند برای کسانی که قرآن را همانطور که نازل شده به مردم تعلیم دهند، این مشکلترین کارهاست. زیرا آن قرآن به ‏عکس قرآن فعلی جمع‌‏آوری شده است[۶۹] توضیح دوّم این است که، قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زوایای تحریفات معنوی و تفسیرهای نادرست بیرون می‏‌‏کشد که می‏‌‏توان نام کتاب جدید بر آن گذاشت.

زیرا در غیر این صورت، لازم می‏‌‏آید که یک کتاب آسمانی جدید بر او نازل شود، که این امر شدنی نیست، برای اینکه در روایات آن حضرت به‏ عنوان یک داعی و حافظ قرآن کریم معرّفی شده است، پیامبر اکرم (ص) می‏‌فرماید: قائم از فرزندان من است...، مردم را به پیروی من و آیین من وامی‏‌دارد، و آنها را به کتاب پروردگارم دعوت می‏‌نماید[۷۰]»[۷۱].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:
دسته اول، روایاتی است که منشأ توهم دین جدید شده است و آنها عبارتند از:
  1. از امام صادق(ع) از سیره حضرت مهدی (ع) سؤال شد، حضرت فرمود: "همان کاری را که رسول خدا(ص) انجام داد، مهدی انجام می‌دهد. بدعت‌های موجود را خراب می‌کند، چنانکه رسول خدا(ص) اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا می‌کند"[۷۲]؛
  2. شخصی به نام ابو خدیجه از حضرت صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود: "هنگامی که قائم ظهور کرد با امر جدید خواهد آمد، چنانکه رسول خدا در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت می‌کرد" [۷۳]؛
  3. در حدیثی دیگر امام صادق(ع) فرمود: "هنگامی که قائم ظهور کند با امر جدید و کتاب و رفتار و قضاوت جدید ظهور می‌نماید"[۷۴]؛
روایات دیگری که با این نوع روایات هماهنگ هستند از آنها استفاده می‌شود که حضرت مهدی (ع) با دین جدید می‌آید، در حالی این چنین نیست و حضرت مروج دین جدش پیامبر اسلام است. که روایات دسته دوم دال بر آن است که ذیلاً به آنها اشاره می‌شود:
  1. ابوسعید خدری از پیامبر اسلام(ص) روایت می‌کند که حضرت فرمود: "یکی از اهل بیت من قیام می‌کند و به سنت و روش من عمل می‌کند"[۷۵]؛
  2. پیامبر(ص) فرمود: قائم از فرزندان من، همنام و کینه من است، شمایل و رفتارش، شمایل و رفتار من است و مردم را به اطاعت من و دین من وادار می‌نماید و به قرآن دعوتشان می‌کند[۷۶]؛
  3. رسول خدا در ضمن حدیثی دیگر فرمود: "دوازدهمی از فرزندانم به طور غایب می‌شود که اصلاً دیده نمی‌شود. زمانی خواهد آمد که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسم و اثری باقی نمی‌ماند، در آن هنگام خدا به وی اجازه نهضت می‌دهد و به وسیله او اسلام را تقویت کرده، تجدیدش می‌کند"[۷۷]؛ چنانکه ملاحظه می‌فرمایید این احادیث بالصراحه دلالت دارند بر اینکه برنامه امام زمان و رفتارش ترویج و بسط اسلام و تحدید عظمت قرآن است و به منظور اجرای سنتهای پیامبر مقاتله می‌کند.
بنابراین، اگر اجمالی در احادیث دسته اول وجود داشت با توضیحاتی که در این احادیث آمده است برطرف می‌شود. در مجموع باید احادیث را به گونه‌ای تفسیر کرد که رفع شبهه شود بدین بیان که در زمان غیبت، بدعت‌هایی در دین گذاشته می‌شود و احکامی از اسلام و قرآن بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر می‌شود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می‌شوند که گویا اصلاً از اسلام نبودند. وقتی که مهدی (ع) ظهور کرد، بدعت‌ها را ابطال می‌کند و احکام خدا را به همان گونه‌ای که صادر شده بود، ظاهر می‌سازد. حدود اسلامی را بدون سهل‌انگاری اجرا می‌کند و معلوم است که برای مردم چنین برنامه‌ای تازگی دارد، امام صادق(ع) می‌فرماید: "وقتی قیام کرد به سیره رسول خدا(ص) رفتار می‌کند، لکن آثار محمد را تفسیر و بیان می‌کند"[۷۸]؛ به هر حال، مردمی که ارکان و اصول مسلمه اسلام را رها کرده و تنها به برخی ظواهر آن اکتفا کرده‌اند، از اسلام جز نماز و روزه و اجتناب از نجاسات چیزی نمی‌دانند، آن هم بعضی‌ها دین را در مسجد محصور کرده و حقیقت آن در اعمال و حرکاتشان نفوذ ندارد. در کوچه و بازار و خانه اثری از اسلام نیست، اخلاقیات و دستورات اجتماعی را ابداً از اسلام محسوب نمی‌دانند، صفات زشت در نظرشان اهمیت ندارد و به بهانه واجبات و محرمات اخلاقی هستند از زیربار آنها شانه خالی می‌کنند، محرمات الهی را با حلیه‌های گوناگون و تأویلات صوری جایز می‌شمارند، از ادای حقوق واجبه خودداری می‌نمایند، به دلخواه خود احکام دین را تأویل می‌کنند، از قرآن فقط به قرائت، تجوید و احترامات صوری اکتفا می‌نمایند. اگر امام زمان (ع) ظاهر شود و به آنان بگوید: شما از حقیقت و گوهر دین به دور افتادید و آیات قرآن و احادیث پیامبر را بر خلاف واقع تفسیر و تأویل کرده‌اید، چرا حقیقت نورانی قرآن و اسلام را رها کرده‌اید و به بعضی از ظواهرش قناعت کرده‌اید؟ شما اعمال و رفتارتان را با دین تطبیق نکرده‌اید، بلکه احکام دین را با دنیای خودتان توجیه نموده، سازش داده‌اید و امام حسین(ع) تنها برای گریه کشته نشد و چرا هدف جدم را پایمال کرده‌اید؟ دستورات اخلاقی و اجتماعی را باید از ارکان اسلام بدانید و جزء برنامه عملی خویش قرار دهید و اسلام را در مساجد محصور نکنید و با حلیه‌ها از زیر بار احکام خدا شانه خالی نکنید، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهید و فلان بدعت و فلان و فلان... را از اسلام بیرون کنید. قطعاً چنین دین و برنامه‌ای برایشان تازگی داشته و از آن وحشت می‌کنند و اساساً اسلامش نمی‌دانند، زیرا تاکنون اسلام را جور دیگر تصور کرده بودند. آنان می‌پنداشتند ترقی و عظمت اسلام در تزئین مساجد و مناره‌ها بلند است، اگر امام بفرماید عظمت اسلام به عمل صالح و راستی و درستی و امانت و وفای به عهد و اجتناب از حرام است، برای‌شان تازگی دارد، آنها گمان می‌کردند وقتی امام زمان (ع) آمد تماتم اعمال مسلمین را تصحیح می‌کند و به اتفاق آنان در کوشه مسجد مشغول عبادت می‌شود، اما اگر مشاهده کنند که شمشیر امام زمان خون می‌چکد و مردم را به سوی جهاد و امر به معروف و نهی از منکر دعوت می‌کند و نمازگزاران ستم پیشه را به قتل می‌رساند و مانع الزکوة را گردن می‌زند... برایشان تازگی دارد و جدید است، این است معنای آیین جدید نه آنکه او دین جدید بیاورد، بلکه دین محمد(ص) را به گونه‌ای که تاکنون نبود تفسیر و تبیین می‌کند»[۷۹].
۱۱. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود: ...و اَللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ اَلرُّکْنِ وَ اَلْمَقَامِ یُبَایِعُ اَلنَّاسَ[۸۰].

در این تعبیر احتمالاتی وجود دارد:

  1. مقصود، آوردن قرآن جدید باشد، که قطعاً این احتمال باطل است، زیرا امت اسلامی اتفاق دارند بر اینکه در قرآن نقصان و زیادتی ایجاد نشده و نخواهد شد.
  2. مقصود این باشد که حضرت (ع) قرآن را آن گونه که در عصر رسول خدا(ص) بوده می‌آورد. یعنی آن را با تقدیم و تأخیر در آیات می‌آورد، این احتمال با قول به اینکه قرآن به امر رسول خدا(ص) تدوین شده سازگاری ندارد.
  3. ممکن است که مراد همان قرآنی باشد که علی بن ابی طالب (ع) تدوین کرده است، قرآنی که متنش همین قرآن موجود است ولی با بیان شأن نزول، تفسیر برخی آیات، ذکر ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقیّد و برخی خصوصیات دیگر. این احتمال به واقع نزدیک تر است. امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که قائم آل محمد قیام کند خیمه‌هایی برپا می‌شود و مردم قرآن را آن گونه که خداوند عزّوجلّ نازل کرده فرا می‌گیرند، و این امر برای کسانی که قرآن را امروز حفظ کرده‌اند بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا با آنچه که الفت داشته و از قرآن مأنوس بوده‌اند مخالفت و مغایرت دارد[۸۱].
  4. ممکن است که مقصود از کتاب جدید معارف و مفاهیم بلند و والایی است که امام از آیات برداشت کرده و به مردم عرضه می‌کند، معانی‌ای که برای آنان تازگی دارد و گویا کتابی با مفاهیمی جدید آورده است»[۸۲].
۱۲. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

حضرت علی (ع) می‌فرماید: "او هواپرستی را به خداپرستی باز می‌گرداند، پس از آن‌که خداپرستی را به هواپرستی باز گردانده باشند. رأی‌ها را به قرآن باز می‌گرداند، پس از آن‌که قرآن را به رأی‌های خود باز گردانده باشند"[۸۵]. این کلام حضرت علی (ع) روشن می‌کند که اندیشه دینی پیش از ظهور، در سطح وسیعی براساس هواها و هوس‌ها و منافع شخصی و گروهی شکل می‌گیرد. عالمان دنیامدار و نفس‌پرست، اصول و فروع دینی و آیات وحی را به دلخواه تفسیر و تأویل می‌کنند؛ ان‌گونه که با آرزوهای دنیاخواهانه آنان هیچ تضادّی پیدا نکند و چنان‌که احادیث بسیار دیگر نیز، به این تصریح دارد، این کار امری رایج خواهد بود. حضرت علی (ع) می‌فرماید: "مهدی (ع)، کتاب و سنّت مرده و از میان رفته را زنده می‌کند"[۸۶]. به‌هرحال در زمان غیبت، بدعت‌هایی در دین گذاشته می‌شود و احکامی از قرآن و اسلام بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر می‌شود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می‌شود که گویا اصلا از اسلام نبوده است. وقتی حضرت ظهور کرد، بدعت‌ها را ابطال می‌کند و احکام خدا را به همان جور که صادر شده ظاهر می‌نماید و حدود اسلامی را بدون سهل‌انگاری اجرا می‌کند. از این‌روست که چنین برنامه‌ای برای مردم تازگی دارد. مردم گمان می‌کنند وقتی حضرت ظاهر شود، تمام اعمال مسلمین را تصحیح می‌کند و به اتفاق آنان در گوشه مسجد مشغول عبادت می‌شود، اما اگر مشاهده کنند که از شمشیر امام زمان (ع) خون می‌چکد و مردم را به سوی جهاد و امر به معروف و نهی از منکر دعوت می‌کند و نمازگزاران ستم‌پیشه را به قتل می‌رساند و اموالی را که از راه تعدّی و رشوه‌خواری و ربا به دست آورده‌اند به صاحبانش برمی‌گرداند و مانع زکوة را گردن می‌زند، این برنامه برای آنان تازه و جدید است[۸۷].

نکته قابل توجه این است که اختلاف آراء و افکار در حوزه اندیشه دینی، به مقتضای اجتهادی بودن آن است و این نزد دین‌پژوهان، اصلی پذیرفته و برخاسته از تعالیم دینی امامان (ع) است. احادیث یادشده، اندیشه‌هایی که بر پایه فهم و استنباط‍‌ درست پدید آید و معیارهای مسلّم اجتهاد دینی را متناسب با نیازمندی‌های فرهنگ دینی زمان خود دارا باشد، دربرنمی‌گیرند[۸۸]»[۸۹].

  1. برخی از احکام الهی، هرچند از سوی خداوند پایه‌ریزی شده است، ولی شرایط‍‌ اعلام و اجرای آن در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) فراهم می‌شود و اوست که آن احکام را اعلام و اجرا می‌کند.
  2. با گذشت زمان، به وسیله زورمندان و تحریف‌گران، دگرگونی‌ها و تحریفاتی در احکام الهی پدید آمده است و حضرت قائم (ع) پس از ظهور، آن‌ها را تصحیح و تعدیل می‌کند.
  3. چون فقها در استنباط‍‌ حکم شرعی، از یک سلسله قواعد و اصول بهره می‌جویند، گاهی حکمی را که استنباط‍‌ کرده‌اند با حکم واقع مطابقت ندارد؛ هرچند نتیجه آن استنباط‍‌، برای مجتهد و مقلّدینش حجّت شرعی است؛ ولی در حکومت امام زمان (ع) حضرت، احکام واقعی را بیان می‌فرماید.
  4. برخی از احکام شرعی در شرایطی خاص و اضطراری و برای تقیه به صورت غیر واقعی اعلام شده است که در روزگار حضرت، تقیه برداشته می‌شود و حکم واقعی بیان می‌گردد[۹۰]»[۹۱].
۱۳. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند:
  • «با مراجعه به مصادر حدیثی، روشن می‌شود تعبیر دین جدید و قرآن جدید در روایات وجود ندارد؛ بلکه تعبیراتی مشاهده می‌شود که ممکن است از مجموعه آن‌ها چنین استنباط شود که حضرت، دین جدید می‌آورد، تعبیراتی مانند: سلطان جدید، امر جدید، قضای جدید، سنت جدید. البته در برخی احادیث تعبیر کتاب جدید مطرح شده است. در این باره علما و اندیشوران بزرگوار ما مباحثی مطرح کرده‌اند که به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
  1. مطابق برخی روایات، بخشی از احکام به سبب نبودن شرایط آن‌ها توسط معصومان(ع) بیان نشده است و فقط علم آن‌ها نزد اهل بیت(ع) باقی مانده است که در عصر ظهور بیان می‌شود.
  2. بخشی از احکام به سبب دور شدن مردم از حقایق دین، مهجور و فراموش می‌شود که در عصر ظهور، زنده و احیا می‌شود.
  3. به علت برخی موانع، برخی احکام به درستی اجرا نمی‌شود. عصر ظهور، دوران اجرای کامل و صحیح احکام است.
  4. در عصر ظهور،به علت بالا رفتن سطح فکر و آمادگی و قابلیت بیشتر مردم برای پذیرش معارف دینی، حقایق و معرفت‌های دینی به صورت گسترده در اختیار مردم قرار می‌گیرد.
  5. اسلوب و روشی که امام مهدی(ع) در حکومت داری از آن استفاده می‌کند، با روش‌های رایج و شناخته شده نزد مردم متفاوت است.
  6. در طول تاریخ، به علت آن که امامت و مدیریت معصوم پذیرفته نشد و نااهلان اختیار حکومت و برطرف کردن نیاز‌های فکری و دینی را به عهده گرفتند که نتیجه آن نیز غیبت امام(ع) را رقم زد، بدعت‌ها و انحرافاتی در دین به وجود آمد که در پاره‌ای موارد، از مسلمات و ضروریات دین شمرده شد. تلاش فقهای شیعه به علت مظلومیت و اقلیت آنان، راه به جایی نبرد؛ ولی در عصر ظهور بدعت‌ها از بین می‌رود.

دین کامل و جامع اسلام به صورت تمام و کمال بر وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) نازل شد و آنچه مردم بدان نیاز داشتند، در اختیار پیامبر(ص) قرار گرفت. آیه ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [۹۶] بر این مطلب دلالت دارد. البته باید توجه داشت که این "اکمال دین" و "اتمام نعمت" و "رضایت الهی از دین اسلام، برای مردم" هنگامی‌ است که ولایت و امامت امامان(ع) را در جایگاه مفسر و معلم قرآن در متن دین بپذیرند. آیه ﴿قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَی شَیْءٍ حَتَّیَ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ [۹۷] که روز هجدهم ذی الحجه "در جریان غدیر خم" نازل شد این مطلب را ثابت می‌کند؛ بنابراین هر حکمی‌ توسط امامان بیان یا اجرا می‌شود، بر گرفته از دین اسلام می‌باشد.

  1. برخی احکام الهی، بر پیامبر نازل شد؛ ولی شرایط و اجرای آن در زمان ظهور فراهم شده و به مرحله اجرا گذاشته می‌شود.
  2. با گذشت زمان، به علت سیطره زور مداران و وجود تحریف‌گران، ممکن است تغییراتی در برخی احکام پدید آمده باشد. چنین مواردی در زمان ظهور، تصحیح می‌شود.
  3. چون فقها در استنباط و فهم حکم شرعی، از یک سلسله قواعد و اصول بهره می‌برند، در تعدادی از احکام ممکن است برداشت مجتهدی مطابق با واقع نباشد "هر چند او معذور بوده و فتوای او لازم الاجرا است و ما مکلف به انجام آن هستیم. به این نوع از احکام، حکم ظاهری گفته می‌شود". در زمان ظهور، حکم واقعی گفته می‌شود.
  4. برخی احکام، در شرایطی خاص و اضطراری و به علت تقیه اعلام شده است. در زمان ظهور به علت عدم تقیه، حکم واقعی بیان می‌شود.
  • از امام باقر(ع) نیز نقل شده است: "مهدی(ع) هیچ بدعتی را وانگذارد، مگر این که آن را از ریشه برکند و از هیچ سنتی نمی‌گذرد، مگر این که آن را برپا کند.[۹۸] »[۹۹].
۱۴. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند:

«از روایت‌هایی که حرکت‌های فکری و فرهنگی حضرت را در عصر ظهور بیان می‌کند، دانسته می‌شود که در این روزگار توجیه‌ها، تأویل‌ها، تحریف‌ها، انحراف‌ها و پیرایه‌ها، بسیاری از باورهای اسلام ناب را تهدید می‌کند و ساخته‌های ذهنی مدعیان دین، به عنوان باورهای دینی ترویج می‌شود. امام صادق (ع) درباره راه و روش حضرت مهدی (ع) می‌فرماید: راه و روش او، چون پیامبر است، یعنی هرچه پیش او باشد ویران می‌کند، چنانکه پیامبر جاهلیت را ویران ساخت و اسلام را از نو می‌نمایاند[۱۰۴]. در روایات اسلامی، از تجدید اسلام توسط امام مهدی (ع) سخن به میان است[۱۰۵]

خلاصه، در زمان غیبت، بدعت‌هایی در دین گذاشته می‌شود و احکامی از قرآن و اسلام بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر می‌شود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می‌شود که گویا اصلاً از اسلام نبوده است. وقتی حضرت ظهور می‌کند، بدعت‌ها را باطل می‌کند و احکام خدا را به همان‌گونه که صادر شده ظاهر می‌نماید و حدود اسلامی را بدون سهل‌انگاری اجرا می‌کند. ازاین‌روست که چنین برنامه‌ای برای مردم تازگی دارد»[۱۰۶].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، ص۳۹۲.
  2. "عبد الله بن عطا عن ابی عبد الله (ع) قال سئلته عن سیرة المهدی کیف سیرته؟ قال: یصنع ما صنع رسول الله. یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله (ص) امر الجاهلیة و یستأنف الاسلام جدیدا"؛ بحار، ج ۵۲، ص ۳۵۲.
  3. "ابو خدیجة عن ابیعبد الله (ع) قال اذا خرج القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله (ص) فی بدء الاسلام الی امر جدید"؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۱۰.
  4. "قال ابو عبد الله (ع) اذا خرج القائم یقوم بامر جدید و کتاب جدید و سنة جدیدة و قضاء جدید، علی العرب شدید لیس شأنه الا القتل و لا یستبقی احدا و لا تأخذه فی الله لومة لائم"؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۸۳.
  5. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۳۲۴.
  6. امام باقر (ع) فرمود: "إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ دَعَا النَّاسَ إِلَی أَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص)"؛ غیبت نعمانی، ص ۳۲۱.
  7. اعلام الوری، ص ۴۳۱.
  8. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۱۲۷، ۱۲۸.
  9. سوره‌ آل عمران، آیه ‌۱۹.
  10. پلورالیسم یا کثرت‌انگاری نسبت به دین، تفکر جدیدی است که برخی از دانشمندان و متکلمین غربی از جمله «جان هیگ» با تأثیرپذیری از دیدگاهی خاص، در پاسخ به بعضی مسائل عقیدتی و همچنین برای حل برخی از مشکلات اجتماعی ارائه می‌دهند، این نظریه میان روشنفکران مسلمان نیز پیروانی دارد. طبق این نگرش، حقیقت مطلق و نجات و رستگاری را نباید در یک دین یا یک مذهب و یا پیروی از یک شریعت و آیین جستجو نمود؛ بلکه باید حقیقت مطلق را میان همه ادیان، مشترک دانست؛ از این رو، ادیان، مذاهب، شریعت‌ها و آیین‌های مختلف، جلوه‌های گوناگون حق مطلق‌اند و در نتیجه همه ادیان و مذاهب، به نجات دست می‌یابند.
  11. احیای فکر دینی در اسلام، محمد اقبال لاهوری، ص۱۳۰.
  12. بعثت و آزادی، مهدی بازرگان، ص۴۹.
  13. روش شناخت اسلام، علی شریعتی، ص۱۸۶.
  14. همان‌طور که اجمالا تبیین شد، فصل‌ حقیقیِ مقومِ نوع‌ و مقسمِ جنس‌، قابل‌ شناخت‌ نیست؛ لذا در تعاریف‌ و حدود، به‌ دلیل‌ ناآگاهی‌ از فصل‌ حقیقی‌ یا فقدان‌ لفظ‌ و اسم‌ مختص‌ به‌ آن و دال بر آن‌، به‌ دلالت‌ مطابقی از اخص‌ لوازم‌ و آثار فصل‌ استفاده‌ می‌شود که به آن «فصل‌ منطقی‌» می‌گویند. در واقع، فصل‌ حقیقی‌، ملزوم‌، مبدأ و مأخذ فصل‌ منطقی‌ است‌؛ یعنی فصل‌ منطقی‌ از فصل‌ حقیقی‌ انتزاع‌ ‌شده و عنوانی‌ برای‌ آن‌ است‌ که‌ به‌ صورت‌ مفاهیم‌ اشتقاقی‌ در تعریف‌ ماهیت‌ بیان‌ می‌شود. مثلاً: ناطق‌ یا نطق‌، فصل‌ حقیقی‌ انسان‌ نیست‌؛ زیرا اگر مقصود، «نطق‌ ظاهری»‌ باشد، که از مقوله‌ کیف‌ مسموع‌ است‌ و اگر مراد نطق‌ باطنی‌ یا ادراک‌ کلیات‌ باشد، که از مقوله کیف‌ یا اضافه‌ یا انفعال‌ است‌ و هر کدام‌ از این‌ها عرض‌اند و لذا نمی‌توانند مقومِ جوهر نوعی‌ و محصلِ جوهرِ جنسی‌ باشند. برای مطالعه بیشتر الالهیات‌ من‌ کتاب‌ الشفاء، ج۱، ص۲۳۷ - ۲۴۰.
  15. سنن ابی داود، ج۲، ص۳۱۲؛ المقاصد الحسنة، سخاوی ص۱۴۹؛ السلسلة الصحیحة، البانی، ص۵۹۹.
  16. همچون روایتی که پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: "یحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ کل خَلَفٍ عُدُولٌ ینْفُونَ عَنْهُ تَحْرِیفَ الْجَاهِلِینَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَأْوِیلَ الْغَالِین" مستدرک‌الوسائل، محدث نوری، ج۱۷، ص۳۱۳. یا همین مضمون در منابع اهل سنت که فرمود: "یحمل هذا العلم من کل خلف عدوله، ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین" در هر دوره و زمانی افراد عادل و وارسته‌ حامل این علم می‌گردند، که آن را از تحریف افراطی‌ها، دستبرد باطل‌گرایان و تأویل بی‌مورد جاهلان، پیراسته می‌نمایند. السنن الکبری، بیهقی، ج۱، ص۲۰۹.
  17. یعْطِفُ الْهَوی عَلَی الْهُدی إِذا عَطَفُوا الْهُدی عَلَی الْهَوی، وَ یعْطِفُ الرأْی الْقُرانِ إِذا عَطَفُوا الْقُرانَ عَلَی الرأْی حَتی تَقُومَ الْحَرْبُ بِکمْ عَلی ساقٍ بادِیاً نواجِذُها، مَمْلُوءَ ةً أَخْلافُها، حُلْواً رضاعُها، عَلْقَماً عاقِبَتُها. ألا وَ فِی غَدٍ وَسَیأْتِی غَدٌ بِما لاتَعْرِفُونَ - یأْخُذُ الْوالِی مِنْ غَیرِها عُمالَها عَلی مَساوِی أَعْمالِها وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأرْضُ أَفالِیذَ کبِدِها وَ تُلْقِی إِلَیهِ سِلْماً مقالِیدَها، فَیرِیکمْ کیفَ عَدْلُ السیرةِ وَ یحْیی مَیتَ الْکتابِ وَ السنةِ"؛ نهج البلاغة، خطبه۱۳۸.
  18. فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۵ - ۲۳.
  19. نهج البلاغه، خ ۱۳۸.
  20. « إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ يَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِيدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِيدٍ...»؛ اثباة الهداة، ج ۳، ص ۵۴۲؛ غیبت نعمانی، ص۲۳۲.
  21. اثباة الهداة، ج ۳، ص۱۶۷؛ غیبت نعمانی، ص۲۹۸.
  22. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۷۳؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۱۱.
  23. اثباة الهداة، ج ۵، ص ۲۱۸؛ الاصول السته عشر، ص۶۳.
  24. قرائتی، محسن، زندگی مهدوی در سایه دعای عهد، ص۱۵۹-۱۶۱.
  25. بحار، ج ۵۲، ص ۳۵۲.
  26. همان، ص ۳۴۷.
  27. صدر، سید محمد، تاریخ ما بعد الظهور، ۳، ۴۴۳، دار التعارف، بیروت ۱۴۱۲، و نیز مراجعه شود به نعمانی، محمد بن ابراهیم، ص ۲۳۲، باب ۱۳، حدیث ۱۷ و نیز ص ۳۲۰ - ۳۲۲، حدیث ۱ - ۵. مکتبة الصدوق، تهران، تحقیق غفاری و نیز طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، ص ۴۷۳، مؤسسه المعارف، قم، چاپ اول ۱۴۱۱، تحقیق طهرانی.
  28. همان، تاریخ ما بعد الظهور، ۳، ۴۴۴.
  29. سیوطی، جلال الدین، الحاوی للفتاوی، ۲، ۱۳۱، از طبرانی و ابو سعید خدری نقل شده. - به نقل از همان تاریخ ما بعد الظهور، ص ۶۵، ج ۳، یعنی مردی از اهل من قیام می‌‌‌کند که سخن از سنت من می‌‌‌گوید.
  30. همان، یعنی مهدی مردی از تبار من است برای سنت من می‌‌‌جنگد همان‌‌‌گونه که من برای وحی جنگیدم.
  31. طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، ص ۴۷۴، حدیث ۴۹۶، مؤسسه المعارف، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱، تحقیق تهرانی، یعنی با مردم (منکران اسلام) آن‌‌‌قدر می‌‌‌جنگد تا فقط دین محمد (ص) بماند.
  32. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۴۳، نقل از تاریخ ما بعد الظهور، ۳، ۶۶، یعنی راه و روش و برخوردش با مردم طبق سنت پیامبر است و رفتارش رفتار اوست.
  33. همان، تاریخ ما بعد الظهور، به نقل از قندوزی، ینابیع المودة، ص ۵۴۰ چاپ نجف.
  34. نهج البلاغه، شرح و ترجمه فیض الاسلام، خطبه ۱۳۸.
  35. الخوئی، سید ابو القاسم، تفسیر البیان، چاپ نجف.
  36. لا تهذب الدنیا یبعث اللّه رجلا منا اهل بیت یعمی بکتاب اللّه؛ الحر العاملی، محمد بن الحسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۸، حدیث ۵۲۷.
  37. المفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص ۳۴۳.
  38. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۵۲ - ۱۵۴، ۱۹۹ - ۲۰۳.
  39. " وَ یُظْهِرُ بِهِ‏ دِینَ‏ الْحَقِ‏ عَلَی‏ الدِّینِ‏ کُلِّهِ‏ وَ لَوْ کَرِهَ‏ الْمُشْرِکُون‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷، ح ۳.
  40. " إذا قام القائم (ع) لا یبقی‏ أرض‏ إلا نودی‏ فیها بشهادة أن لا إله إلا اللّه و أن محمدا رسول اللّه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۸۳، ۸۱؛ ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ح ۱، ص ۲۵۴، ح ۴.
  41. ر. ک: الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۵، ص ۳۲۰، ح ۱؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۶۵.
  42. " إِنَّمَا ذَلِکَ‏ إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا وَجَبَ‏ عَلَیْهِمْ‏ أَنْ‏ یُجَهِّزُوا إِخْوَانَهُمْ‏ وَ أَنْ‏ یُقَوُّوهُمْ‏"؛ وسائل الشیعة، ج ۱۲۰، ص ۲۶.
  43. کافی، ج ۴، ص ۴۲۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۵.
  44. ر. ک: کتاب الغیبة، ص ۲۰۶، ح ۱۷۵؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۴؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۵۳، ح ۳۹.
  45. ر. ک: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۱۳؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۷، ص ۱۷۸.
  46. ر. ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
  47. عصر زندگی، ص ۱۷۵ - ۱۷۹.
  48. " أَیْنَ‏ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ‏ وَ السُّنَنِ‏، أَیْنَ‏ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ، أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ، أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِه‏‏"؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۵۰۴.
  49. " إِنَ‏ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ‏ اسْتَقْبَلَ‏ مِنْ‏ جَهْلِ‏ النَّاسِ‏ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ (ص) مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِیَّةِ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَاکَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَتَی النَّاسَ وَ هُمْ یَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِیدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَی النَّاسَ وَ کُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْهِ کِتَابَ اللَّهِ یَحْتَجُّ عَلَیْهِ بِه‏‏‏"؛ نعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۶
  50. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۸۱ - ۲۹۶.
  51. إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ یَقُومُ بِأَمْرِ جَدِیدُ وَ کِتَابِ جَدِیدُ وَ سَنَةُ جَدِیدَةً وَ قَضَاءُ جَدِیدٍ؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۸۳.
  52. " یَصْنَعُ کَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) یَهْدِمُ مَا کَانَ‏ قَبْلَهُ‏ کَمَا هَدَمَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ (ص) أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲، اثبات الهداة، ج ۷، ص ۷۷.
  53. انَّ الْإِسْلَامِ بَدْءُ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً
  54. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۷.
  55. تفسیر صافی، ص ۴۶۹ ذیل آیه ۶۷ سوره زمر، اعلام الوری، ص ۴۳۶.
  56. بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۹؛ ج ۵۲، ص ۳۵۱.
  57. "إِذَا قَامَ بِالسَّیْفِ فَقَتَلَ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ تِسْعُمِائَةٍ وَ تِسْعاً وَ تِسْعِینَ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ اثبات الهداة، ج ۷ ص ۱۷۷ به نقل از امام باقر(ع).
  58. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۷۲ - ۷۴.
  59. ‏‌" إِذَا خَرَجَ یَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ‏ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ ‏‏ ‏‏‏‏‏"؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۸۳؛ الغیبة نعمانی، ص ۲۳۵، ح ۲۲.
  60. " إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِی بُدُوِّ الْإِسْلَامِ إِلَی أَمْرٍ جَدِید‏‏ ‏‏‏‏‏"؛‏‌ ارشاد مفید، ح ۲، ص ۳۸۴؛ کشف الغمه، ح ۲، ص ۴۶۵.
  61. " یَصْنَعُ کَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) یَهْدِمُ‏ مَا کَانَ‏ قَبْلَهُ‏ کَمَا هَدَمَ‏ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً‏‏ ‏‏‏‏‏"؛ الغیبة نعمانی، ص ۲۳۰، ح ۱۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲، ح ۱۰۸.
  62. ‏‌" لَا یَتْرُکُ‏ بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا ‏‏‏‏‏"؛ وسائل الشیعة، ج ۲۵، ص ۴۳۶؛ ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۸۵.
  63. ‏‌" فَلَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ تَکَلَّمَ بِتَکَلُّمِنَا ثُمَّ اسْتَأْنَفَ بِکُمْ تَعْلِیمَ الْقُرْآنِ وَ شَرَائِعِ‏ الدِّینِ‏ وَ الْأَحْکَامِ‏ وَ الْفَرَائِضِ‏ کَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ ‏‏‏‏‏"؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۶، ح ۶۲۸؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۴۷.
  64. ‏‌ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۵؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۶، ح ۱۵.
  65. ‏‌ بشارة المصطفی، ص ۲۵۰؛ آثار الصادقین، ج ۲۹، ص ۲۶۸.
  66. ‏‌ بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۳۲۵.
  67. کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۵۶ - ۵۹.
  68. اذا خرج القائم یقوم بامر جدید، و کتاب جدید، و سنّة جدید، و قضاء جدید. (اثبات الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج ۷، ص ۸۳)
  69. مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص ۱۱۲۱.
  70. اثبات الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج ۷، ص ۸۹
  71. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۱۵.
  72. "یَصْنَعُ‏ مَا صَنَعَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ (ص) یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً"؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲.
  73. "إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ (ع) جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِی بَدءِ الْإِسْلَامِ‏ إِلَی‏ أَمْرٍ جَدِیدٍ"؛ اثبات الهدی، ج ۷، ص ۱۱۰.
  74. "إِذَا خَرَجَ یَقُومُ‏ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ‏ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ..."؛ اثبات الهدی، ج ۷، ص ۸۳.
  75. "یَخْرُجُ‏ رَجُلٌ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ بَیْتِی‏ وَ یَعْمَلُ‏ بِسُنَّتِی"؛بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۲.
  76. "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْقَائِمُ مِنْ‏ وُلْدِی‏ اسْمُهُ‏ اسْمِی‏ وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَی مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی کِتَابِ رَبِّی"؛ اثبات الهدی، ج ۷، ص ۵۲.
  77. "وَ إِنَ‏ الثَّانِیَ‏ عَشَرَ مِنْ‏ وُلْدِی‏ یَغِیبُ‏ حَتَّی‏ لَا یُرَی‏ وَ یَأْتِی عَلَی أُمَّتِی زَمَنٌ لَا یَبْقَی مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ فَحِینَئِذٍ یَأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوجِ فَیُظْهِرُ الْإِسْلَامَ وَ یُجَدِّدُهُ"؛ منتخب الاثر، ص ۹۸.
  78. "إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ (ص) إِلَّا أَنَّهُ یُبَیِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ"؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۷.
  79. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۳ - ۳۷۶.
  80. «به خدا سوگند! گویا نظر می‌کنم به مهدی در بین رکن و مقام که با مردم بر کتاب جدید بیعت می‌کند..». بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۹۴، ح ۴۲
  81. إذا قام قآئم آل محمد ضرب فساطیط ویعلم الناس القرآن علی ما أنزل اللَّه عزّوجلّ فأصعب ما یکون علی من حفظه الیوم، لأنّه یخالف فیه التألیف؛ ارشاد مفید، ص ۳۴۴
  82. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۶۳۷.
  83. غیبة نعمانی، ص ۲۳۱.
  84. ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۸۳.
  85. نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۱۳۸.
  86. نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۱۳۸.
  87. دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص ۳۰۶ و ۳۰۹.
  88. چشم‌به‌راه مهدی، ص ۲۲۰.
  89. موعودنامه، ص ۵۱.
  90. چشم‌اندازی به حکومت مهدی (ع)، نجم الدین طبسی، ص ۱۵۰
  91. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۸.
  92. ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۸۳؛ غیبة نعمانی، ص ۲۳۱.
  93. نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۱۳۸.
  94. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲.
  95. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۱۸.
  96. مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند - جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید - و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه:۳.
  97. بگو:‌ای اهل کتاب! تا تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است بر پا ندارید بر حق نیستید؛ و بی‌گمان آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید پس بر گروه کافران اندوه مخور؛ سوره مائده، آیه: ۶۸.
  98. بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۳۹.
  99. آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۷۱ - ۲۷۴.
  100. کمال الدین، ص۴۱۱.
  101. " یَقُومُ‏ الْقَائِمُ‏ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ‏ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ ‏"؛ غیبت نعمانی، ص۲۳۸.
  102. تاریخ ما بعد الظهور، ج۳، ص ۴۵۳.
  103. آفتاب مهر، ج۲، ص ۸۲ - ۸۵.
  104. نعمانی، الغیبة، ص ۲۳۱
  105. شیخ مفید، الارشاد ، ج ۲، ص ۳۸۳
  106. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۴۶۹.