امام حسن مجتبی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
جز (جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن')
خط ۵۰: خط ۵۰:
*پیش از آغاز [[جنگ جمل]]، هنگامی که [[عبدالله بن زبیر]] خطبه‌ای ضد [[امام علی]]{{ع}} خواند، [[حضرت]] از [[امام حسن]]{{ع}} خواست که خطبه‌ای بخواند و به سخنان [[نادرست]] [[عبدالله بن زبیر]] پاسخ دهد که [[امام علی]]{{ع}} را به ریختن [[خون عثمان]] متهم کرده بود و [[امام حسن]]{{ع}} چنین کرد<ref>الجمل، ص۳۲۷؛ الفتوح، ج۲، ص۴۶۶.</ref>. هنگام آغاز [[نبرد]] نیز [[پرچم]] را به دست فرزندش [[محمد بن حنفیه]] داد و فرمود به جهت [[جایگاه]] بلند [[حسنین]]{{عم}} نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[پرچم]] را به آن دو نداده است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۱۱.</ref>.
*پیش از آغاز [[جنگ جمل]]، هنگامی که [[عبدالله بن زبیر]] خطبه‌ای ضد [[امام علی]]{{ع}} خواند، [[حضرت]] از [[امام حسن]]{{ع}} خواست که خطبه‌ای بخواند و به سخنان [[نادرست]] [[عبدالله بن زبیر]] پاسخ دهد که [[امام علی]]{{ع}} را به ریختن [[خون عثمان]] متهم کرده بود و [[امام حسن]]{{ع}} چنین کرد<ref>الجمل، ص۳۲۷؛ الفتوح، ج۲، ص۴۶۶.</ref>. هنگام آغاز [[نبرد]] نیز [[پرچم]] را به دست فرزندش [[محمد بن حنفیه]] داد و فرمود به جهت [[جایگاه]] بلند [[حسنین]]{{عم}} نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[پرچم]] را به آن دو نداده است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۱۱.</ref>.
*'''[[امام حسن]]{{ع}} گاه میانجی بود:''' پس از [[جنگ جمل]] و هنگامی که [[سلیمان بن صرد]] به سبب عدم حضورش در آن [[نبرد]]، به [[سرزنش]] [[امام علی]]{{ع}} گرفتار شد، [[امام حسن]]{{ع}} از او [[دلجویی]] کرد تا بتواند وی را در صف [[یاران]] پدرشان نگه دارد<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۹۲.</ref> و در [[جنگ صفین]] نیز [[پدر]] را [[همراهی]] کرد<ref>وقعة صفین، ص۲۴۹.</ref> و بر پایه برخی از گزارش‌ها [[فرماندهی]] [[قلب]] [[سپاه]] [[پدر]] را بر عهده داشت<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[معاویه]] با فرستادن [[عبیدالله بن عمر]] کوشید با [[ترغیب]] و [[تطمیع]] [[امام حسن]]{{ع}} به [[خلافت]]، او را از [[پدر]] جدا سازد؛ اما آن [[حضرت]] جواب محکمی به او داد و اقدامات [[پدر]] خود را [[حق]] و درست دانست<ref>وقعة صفین، ص۲۹۷.</ref>. وی در [[صفین]] نگران [[جان]] [[پدر]] بود و در این زمینه به وی پیشنهادهایی می‌داد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹.</ref> و [[امام علی]]{{ع}} نیز می‌کوشید [[حسنین]]{{عم}} بی‌محابا وارد معرکه نشوند، زیرا آنان را سلاله [[رسول خدا]]{{صل}} می‌دانست و می‌فرمود بر اثر صدمه دیدن این دو، [[نسل]] [[پیامبر]]{{صل}} گسیخته خواهد شد<ref>وقعة صفین، ص۵۳۰.</ref>.
*'''[[امام حسن]]{{ع}} گاه میانجی بود:''' پس از [[جنگ جمل]] و هنگامی که [[سلیمان بن صرد]] به سبب عدم حضورش در آن [[نبرد]]، به [[سرزنش]] [[امام علی]]{{ع}} گرفتار شد، [[امام حسن]]{{ع}} از او [[دلجویی]] کرد تا بتواند وی را در صف [[یاران]] پدرشان نگه دارد<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۹۲.</ref> و در [[جنگ صفین]] نیز [[پدر]] را [[همراهی]] کرد<ref>وقعة صفین، ص۲۴۹.</ref> و بر پایه برخی از گزارش‌ها [[فرماندهی]] [[قلب]] [[سپاه]] [[پدر]] را بر عهده داشت<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[معاویه]] با فرستادن [[عبیدالله بن عمر]] کوشید با [[ترغیب]] و [[تطمیع]] [[امام حسن]]{{ع}} به [[خلافت]]، او را از [[پدر]] جدا سازد؛ اما آن [[حضرت]] جواب محکمی به او داد و اقدامات [[پدر]] خود را [[حق]] و درست دانست<ref>وقعة صفین، ص۲۹۷.</ref>. وی در [[صفین]] نگران [[جان]] [[پدر]] بود و در این زمینه به وی پیشنهادهایی می‌داد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹.</ref> و [[امام علی]]{{ع}} نیز می‌کوشید [[حسنین]]{{عم}} بی‌محابا وارد معرکه نشوند، زیرا آنان را سلاله [[رسول خدا]]{{صل}} می‌دانست و می‌فرمود بر اثر صدمه دیدن این دو، [[نسل]] [[پیامبر]]{{صل}} گسیخته خواهد شد<ref>وقعة صفین، ص۵۳۰.</ref>.
*[[امام حسن]]{{ع}} از [[شاهدان]] [[پیمان‌نامه]] [[حکمیت]] در [[صفین]] بود<ref>وقعة صفین، ص۵۰۷.</ref> و پس از برگزاری جلسات تحکیم و تصمیماتی که ضد [[امام علی]]{{ع}} گرفته شد، [[حضرت]] از [[امام حسن]]{{ع}} خواست با سخنان خود برای توده [[مردم]] در این زمینه [[روشنگری]] کند و [[امام حسن]]{{ع}} با [[خواندن]] خطبه‌ای [[رفتار]] [[نادرست]] حَکَمین و [[اشتباهات]] آنان را یاد کرد و [[اقدام]] و [[رأی]] آنان را از روی [[هوا و هوس]] دانست<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. در دوران [[حکومت]] [[حضرت علی]]{{ع}} [[پدر]]، گاه برخی [[وظایف]] مانند [[خواندن]] [[خطبه]] [[نماز جمعه]] را به [[امام حسن]]{{ع}} می‌سپرد<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۱.</ref>، چنان که [[پاسخگویی]] به برخی مراجعات [[علمی]] را<ref>الکافی، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۷، ص۲۰۲.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} پس از ضربت خوردن، به [[حسنین]]{{عم}} سفارش‌هایی کرد؛ به ویژه [[امام حسن]]{{ع}} را به [[تقوا]] توصیه کرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷.</ref>. افزون بر این، [[امام علی]]{{ع}} سفارش‌های [[تربیتی]] بلندی خطاب به فرزندش [[امام حسن]] دارد<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۳۱؛ حکمت ۳۸.</ref>. پس از [[شهادت]] [[پدر]]، [[امام حسن]]{{ع}} بر جنازه ایشان [[نماز]] گزارد<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۵۰.</ref>.
*[[امام حسن]]{{ع}} از [[شاهدان]] [[پیمان‌نامه]] [[حکمیت]] در [[صفین]] بود<ref>وقعة صفین، ص۵۰۷.</ref> و پس از برگزاری جلسات تحکیم و تصمیماتی که ضد [[امام علی]]{{ع}} گرفته شد، [[حضرت]] از [[امام حسن]]{{ع}} خواست با سخنان خود برای توده [[مردم]] در این زمینه [[روشنگری]] کند و [[امام حسن]]{{ع}} با خواندن خطبه‌ای [[رفتار]] [[نادرست]] حَکَمین و [[اشتباهات]] آنان را یاد کرد و [[اقدام]] و [[رأی]] آنان را از روی [[هوا و هوس]] دانست<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. در دوران [[حکومت]] [[حضرت علی]]{{ع}} [[پدر]]، گاه برخی [[وظایف]] مانند خواندن [[خطبه]] [[نماز جمعه]] را به [[امام حسن]]{{ع}} می‌سپرد<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۱.</ref>، چنان که [[پاسخگویی]] به برخی مراجعات [[علمی]] را<ref>الکافی، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۷، ص۲۰۲.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} پس از ضربت خوردن، به [[حسنین]]{{عم}} سفارش‌هایی کرد؛ به ویژه [[امام حسن]]{{ع}} را به [[تقوا]] توصیه کرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷.</ref>. افزون بر این، [[امام علی]]{{ع}} سفارش‌های [[تربیتی]] بلندی خطاب به فرزندش [[امام حسن]] دارد<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۳۱؛ حکمت ۳۸.</ref>. پس از [[شهادت]] [[پدر]]، [[امام حسن]]{{ع}} بر جنازه ایشان [[نماز]] گزارد<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۵۰.</ref>.
*بر خلاف اخباری که تأکید می‌کنند [[امام علی]]{{ع}} برای [[جانشینی]] خود کسی را معرفی نکرد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۴۶-۱۴۷؛ المنتظم، ج۵، ص۱۷۵؛ دلائل النبوه، ج۷، ص۲۲۳.</ref>، به تصریح گزارش‌هایی، [[حضرت]] فرزندش [[حسن]]{{ع}} را به [[جانشینی]] گماشت. یکی از این موارد، [[نامه]] [[امام حسن]]{{ع}} به [[معاویه]] است<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۸۵؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۳۳.</ref>. بر اساس منابع [[شیعی]]، آن [[حضرت]] [[ودایع امامت]] را نیز به [[امام حسن]]{{ع}} سپرد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۹۷.</ref>. افزون بر [[جانشینی]] در [[خلافت]]، آن [[حضرت]] را [[وصی]] بر [[خانواده]]، [[صدقات]] و اوقاف خود نیز قرار داد<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۲۶؛ الارشاد، ج۲، ص۷.</ref>. [[امام حسن]]{{ع}} [[قاتل]] [[پدر]] را [[قصاص]] کرد و از خواست و سفارش [[پدر]] عدول نکرد و پس از آن، خطبه‌ای خواند و [[تمجید]] بلندی از [[امام علی]]{{ع}} انجام داد<ref>معرفة الثقات، ج۲، ص۱۵۵؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۵۶۵، ۵۷۸-۵۷۹.</ref>.
*بر خلاف اخباری که تأکید می‌کنند [[امام علی]]{{ع}} برای [[جانشینی]] خود کسی را معرفی نکرد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۴۶-۱۴۷؛ المنتظم، ج۵، ص۱۷۵؛ دلائل النبوه، ج۷، ص۲۲۳.</ref>، به تصریح گزارش‌هایی، [[حضرت]] فرزندش [[حسن]]{{ع}} را به [[جانشینی]] گماشت. یکی از این موارد، [[نامه]] [[امام حسن]]{{ع}} به [[معاویه]] است<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۸۵؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۳۳.</ref>. بر اساس منابع [[شیعی]]، آن [[حضرت]] [[ودایع امامت]] را نیز به [[امام حسن]]{{ع}} سپرد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۹۷.</ref>. افزون بر [[جانشینی]] در [[خلافت]]، آن [[حضرت]] را [[وصی]] بر [[خانواده]]، [[صدقات]] و اوقاف خود نیز قرار داد<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۲۶؛ الارشاد، ج۲، ص۷.</ref>. [[امام حسن]]{{ع}} [[قاتل]] [[پدر]] را [[قصاص]] کرد و از خواست و سفارش [[پدر]] عدول نکرد و پس از آن، خطبه‌ای خواند و [[تمجید]] بلندی از [[امام علی]]{{ع}} انجام داد<ref>معرفة الثقات، ج۲، ص۱۵۵؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۵۶۵، ۵۷۸-۵۷۹.</ref>.


خط ۶۹: خط ۶۹:
#[[خراج]] فسا و [[دارابجرد]] (برای پرداخت به صدمه دیدگان جنگ‌های [[دوران امام علی]]) در [[اختیار]] [[امام حسن]]{{ع}} قرار گیرد<ref>الانتصار، ج۸، ص۱۰۶، ۱۴۰؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴؛ الفصول‌المهمه، ج۲، ص۷۲۸-۷۲۹.</ref>.
#[[خراج]] فسا و [[دارابجرد]] (برای پرداخت به صدمه دیدگان جنگ‌های [[دوران امام علی]]) در [[اختیار]] [[امام حسن]]{{ع}} قرار گیرد<ref>الانتصار، ج۸، ص۱۰۶، ۱۴۰؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴؛ الفصول‌المهمه، ج۲، ص۷۲۸-۷۲۹.</ref>.
*[[امام]] تأکید کرد که [[صلح]] بر پایه [[امنیت]] و [[امان]] عمومی برقرار شود<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۹۰.</ref>. سخنان [[حضرت]] پس از [[صلح]] در حضور [[مردم]] و [[معاویه]] بیان کرد می‌توانند بیانگر مهم‌ترین بندهای [[صلح‌نامه]] باشند. آن [[حضرت]] خطاب به [[مردم]]، انتظارات از [[حکومت]] را [[برقراری عدالت]]، پرداخت کامل [[حق مردم]] از [[غنائم]] و تقسیم فیی‌ء میان آنان یاد کرد که همه موارد را [[معاویه]] [[تأیید]] کرد <ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۳۲۵-۳۲۶.</ref>. پس از [[پذیرش]] [[صلح]]، دو طرف توافق کردند برای اعلام رسمی آن، با برگزاری جلسه مشترک عمومی در [[کوفه]] آن را اعلام کنند. در این جلسه [[امام حسن]]{{ع}} پس از [[معاویه]] [[سخن]] گفت و خطاب به [[یاران]] خود تأکید کرد که [[یکپارچگی]] برای آنان سودمندتر است و از آنها خواست که با [[رأی]] وی [[مخالفت]] نکنند، زیرا نظر [[امام]] بر خواست آنان ترجیح دارد؛ همچنین تأکید ورزید که [[کناره‌گیری]] از [[خلافت]] از آن رو نیست که خود را [[شایسته]] [[خلافت]] نمی‌دانسته است<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.</ref>. [[معاویه]] بربندهای [[صلح‌نامه]] پای‌بند نماند؛ برای نمونه با تحریک عوامل خود، نگذاشت [[خراج]] فسا و دارابجرد به [[امام]] برسد و پس از آن [[یاران امام علی]]{{ع}} را - مانند [[حجر بن عدی]] - تعقیب کرد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰.</ref>.
*[[امام]] تأکید کرد که [[صلح]] بر پایه [[امنیت]] و [[امان]] عمومی برقرار شود<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۹۰.</ref>. سخنان [[حضرت]] پس از [[صلح]] در حضور [[مردم]] و [[معاویه]] بیان کرد می‌توانند بیانگر مهم‌ترین بندهای [[صلح‌نامه]] باشند. آن [[حضرت]] خطاب به [[مردم]]، انتظارات از [[حکومت]] را [[برقراری عدالت]]، پرداخت کامل [[حق مردم]] از [[غنائم]] و تقسیم فیی‌ء میان آنان یاد کرد که همه موارد را [[معاویه]] [[تأیید]] کرد <ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۳۲۵-۳۲۶.</ref>. پس از [[پذیرش]] [[صلح]]، دو طرف توافق کردند برای اعلام رسمی آن، با برگزاری جلسه مشترک عمومی در [[کوفه]] آن را اعلام کنند. در این جلسه [[امام حسن]]{{ع}} پس از [[معاویه]] [[سخن]] گفت و خطاب به [[یاران]] خود تأکید کرد که [[یکپارچگی]] برای آنان سودمندتر است و از آنها خواست که با [[رأی]] وی [[مخالفت]] نکنند، زیرا نظر [[امام]] بر خواست آنان ترجیح دارد؛ همچنین تأکید ورزید که [[کناره‌گیری]] از [[خلافت]] از آن رو نیست که خود را [[شایسته]] [[خلافت]] نمی‌دانسته است<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.</ref>. [[معاویه]] بربندهای [[صلح‌نامه]] پای‌بند نماند؛ برای نمونه با تحریک عوامل خود، نگذاشت [[خراج]] فسا و دارابجرد به [[امام]] برسد و پس از آن [[یاران امام علی]]{{ع}} را - مانند [[حجر بن عدی]] - تعقیب کرد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰.</ref>.
*[[صلح]] یاد شده بازتاب‌هایی میان [[یاران]] [[راستین]] [[امام حسن]]{{ع}} نیز داشت: برخی [[امام حسین]]{{ع}} را [[مخالف]] [[صلح]] دانسته‌اند<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۳۳۱.</ref>؛ اما درست نیست، زیرا [[امام حسین]] کاملاً به شرایطی که برادرشان در آن قرار گرفته بود، [[آگاه]] بود و رفتارهای پسین وی و پایداری‌اش بر [[صلح]] تا هنگام زنده بودن [[معاویه]]، گویای همین مطلب است. [[امام حسین]]{{ع}} هرچند از [[پذیرش]] [[صلح]] همانند برادرش ناخشنود بود، کاملاً با [[برادر]] هماهنگ بود و ضد وی اقدامی نمی‌کرد<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۹۶.</ref>. برخی [[یاران]] نزدیک [[امام حسن]]{{ع}}، با سخنان [[تندی]] از [[صلح]] یاد کردند و عمل وی را نکوهیدند و گاه تعابیری ناشایست به کار بردند. برخی [[یاران]] برجسته، چون [[حجر بن عدی]]<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰.</ref>، [[عدی بن حاتم]]<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰.</ref>، [[مسیب بن نجبه]]<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref>، [[قیس بن سعد]]، [[سلیمان بن صُرد]]<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۵.</ref> و [[سفیان بن ابی لیلی]]<ref>المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۳۱۷.</ref> در میان آنها بودند. شماری بر اصل [[صلح]] و برخی به محتوا و کیفیت آن [[اعتراض]] داشتند. به [[اعتقاد]] [[سلیمان بن صرد]]، [[پیمان‌نامه]] آن چنان مستحکم نبود که [[معاویه]] را به اجرای آن وا دارد و [[حقوق]] [[امام حسن]]{{ع}} در آن رعایت نگردیده است<ref>نک: الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>. [[حضرت]] با [[خواندن]] آیه‌ای درباره دوران [[فتنه]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۶۳؛ البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۳۷.</ref> و با استناد به آیه‌ای که [[عاقبت]] خوش را برای مسائل به ظاهر [[ناپسند]] [[وعده]] می‌داد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۴.</ref>، به توجیه و اقناع [[یاران]] پرداخت و برای توجیه معترضان، [[پذیرش]] [[صلح]] را چونان اقدامات [[خضر]]{{ع}} (سوراخ کردن کشتی، [[قتل]] و...) ارزیابی می‌کرد که به ظاهر پذیرفتنی نبودند؛ اما حکمتی بالاتر در آنها نهفته بود <ref>الطرائف، ص۱۹۶؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱-۳.</ref>.
*[[صلح]] یاد شده بازتاب‌هایی میان [[یاران]] [[راستین]] [[امام حسن]]{{ع}} نیز داشت: برخی [[امام حسین]]{{ع}} را [[مخالف]] [[صلح]] دانسته‌اند<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۳۳۱.</ref>؛ اما درست نیست، زیرا [[امام حسین]] کاملاً به شرایطی که برادرشان در آن قرار گرفته بود، [[آگاه]] بود و رفتارهای پسین وی و پایداری‌اش بر [[صلح]] تا هنگام زنده بودن [[معاویه]]، گویای همین مطلب است. [[امام حسین]]{{ع}} هرچند از [[پذیرش]] [[صلح]] همانند برادرش ناخشنود بود، کاملاً با [[برادر]] هماهنگ بود و ضد وی اقدامی نمی‌کرد<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۹۶.</ref>. برخی [[یاران]] نزدیک [[امام حسن]]{{ع}}، با سخنان [[تندی]] از [[صلح]] یاد کردند و عمل وی را نکوهیدند و گاه تعابیری ناشایست به کار بردند. برخی [[یاران]] برجسته، چون [[حجر بن عدی]]<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰.</ref>، [[عدی بن حاتم]]<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰.</ref>، [[مسیب بن نجبه]]<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref>، [[قیس بن سعد]]، [[سلیمان بن صُرد]]<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۵.</ref> و [[سفیان بن ابی لیلی]]<ref>المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۳۱۷.</ref> در میان آنها بودند. شماری بر اصل [[صلح]] و برخی به محتوا و کیفیت آن [[اعتراض]] داشتند. به [[اعتقاد]] [[سلیمان بن صرد]]، [[پیمان‌نامه]] آن چنان مستحکم نبود که [[معاویه]] را به اجرای آن وا دارد و [[حقوق]] [[امام حسن]]{{ع}} در آن رعایت نگردیده است<ref>نک: الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>. [[حضرت]] با خواندن آیه‌ای درباره دوران [[فتنه]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۶۳؛ البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۳۷.</ref> و با استناد به آیه‌ای که [[عاقبت]] خوش را برای مسائل به ظاهر [[ناپسند]] [[وعده]] می‌داد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۴.</ref>، به توجیه و اقناع [[یاران]] پرداخت و برای توجیه معترضان، [[پذیرش]] [[صلح]] را چونان اقدامات [[خضر]]{{ع}} (سوراخ کردن کشتی، [[قتل]] و...) ارزیابی می‌کرد که به ظاهر پذیرفتنی نبودند؛ اما حکمتی بالاتر در آنها نهفته بود <ref>الطرائف، ص۱۹۶؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱-۳.</ref>.
*[[امام]] تأکید داشت برای جلوگیری از [[خونریزی]] به [[صلح]] [[تصمیم]] گرفته است<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۵۶.</ref> و به [[حجر بن عدی]] گوشزد فرمود که توده [[مردم]] مانند وی نمی‌اندیشند و تمایلاتشان متفاوت از اوست <ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۵.</ref>. در مدت [[خلافت]] [[امام حسن]]{{ع}} [[اختلاف]] است: بیشتر اقوال بر ۷ ماه و اندی تأکید می‌کنند<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۵۳؛ العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.</ref>. او در [[رمضان]] [[سال]] ۴۰ [[هجری]] به [[خلافت]] نشست و در ربیع‌الآخر سال ۴۱، [[حکومت]] را به [[معاویه]] واگذاشت. وی را در شمار [[خلفای راشدین]] دانسته‌اند و [[حدیث]] مشهور [[اهل سنت]] که [[خلافت]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} ۳۰ سال قلمداد شده که پس از آن [[پادشاهی]] می‌شود، این زمان تنها با احتساب [[خلافت]] ۶ ماهه [[امام حسن]]{{ع}} کامل می‌گردد<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶-۱۷.</ref>.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
*[[امام]] تأکید داشت برای جلوگیری از [[خونریزی]] به [[صلح]] [[تصمیم]] گرفته است<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۵۶.</ref> و به [[حجر بن عدی]] گوشزد فرمود که توده [[مردم]] مانند وی نمی‌اندیشند و تمایلاتشان متفاوت از اوست <ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۵.</ref>. در مدت [[خلافت]] [[امام حسن]]{{ع}} [[اختلاف]] است: بیشتر اقوال بر ۷ ماه و اندی تأکید می‌کنند<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۵۳؛ العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.</ref>. او در [[رمضان]] [[سال]] ۴۰ [[هجری]] به [[خلافت]] نشست و در ربیع‌الآخر سال ۴۱، [[حکومت]] را به [[معاویه]] واگذاشت. وی را در شمار [[خلفای راشدین]] دانسته‌اند و [[حدیث]] مشهور [[اهل سنت]] که [[خلافت]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} ۳۰ سال قلمداد شده که پس از آن [[پادشاهی]] می‌شود، این زمان تنها با احتساب [[خلافت]] ۶ ماهه [[امام حسن]]{{ع}} کامل می‌گردد<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶-۱۷.</ref>.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>



نسخهٔ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۵۲

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام حسن مجتبی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام حسن مجتبی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
امام حسن
نقشامام دوم شیعیان
نامحسن بن علی
کنیهابومحمد
زادروز۱۵ رمضان، سال ۳ق.
زادگاهمدینه
مدت امامت۱۰ سال (۴۰-۵۰ق)
مدفنبقیع، مدینه
محل زندگیمدینه، کوفه
لقب(ها)مجتبی، سید، زکی، سبط
پدرامام علی
مادرحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
همسر(ان)ام بشیر، خوله، ام اسحق، حفصه، هند، جعده
فرزند(ان)زید، ام الحسن، ام الحسین، حسن، عمر، قاسم، عبدالله، ابوبکر، عبدالرحمن، حسین، طلحه، ام عبدالله، ام سلمه، رقیه
طول عمر۴۸سال

نسب‌شناسی

در روزگار رسول خدا(ص)

دوران خلفای سه‌گانه

دوران خلافت پدر

خلافت

صلح

  1. واگذاری حکومت (تسلیم الامر) به معاویه، براین اساس که وی به کتاب خدا و سنت و سیره خلفای صالح عمل کند؛
  2. خلافت پس از معاویه از آنِ امام حسن(ع) باشد؛
  3. مردم در امان هستند و معاویه نباید کسی را به جهت اقدامات گذشته تعقیب کند؛
  4. حضرت علی(ع) سبّ نشود و ضد امام حسن(ع) توطئه نگردد؛
  5. خراج فسا و دارابجرد (برای پرداخت به صدمه دیدگان جنگ‌های دوران امام علی) در اختیار امام حسن(ع) قرار گیرد[۱۰۲].

در مدینه

شهادت

خاکسپاری

اخلاق و روحیات

ازدواج و طلاق‌ها

نسل

آیات قرآنی

  1. آیاتی که دامنه شمول آنها اهل بیت(ع) است و به همین مناسبت، امام حسن(ع) را نیز در بر می‌گیرند؛ مانند آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۷۶] که به حدیث کساء ربط می‌یابد و بر پایه روایات بسیاری، درباره ۵ تن فرود آمده است که امام حسن(ع) نیز در شمار آنان است[۱۷۷]. حضرت با استناد به این آیه، خود را از اهل بیت می‌خواند[۱۷۸]. نیز آیه ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۱۷۹] بر پایه روایات، حضرت آدم با توسل به نام و حق اهل بیت(ع) از جمله امام حسن(ع) توبه کرد. کتاب‌های تفسیری شیعه، ذیل این آیه به این روایات اشاره کرده‌اند[۱۸۰]؛ اما کتاب‌ها و احادیث تفسیری اهل سنت به ندرت این آیه را با اهل بیت(ع) پیوند زده‌اند. سیوطی در الدرالمنثور روایتی در این زمینه آورده است[۱۸۱].
  2. آیاتی که درباره امام علی، فاطمه و دو فرزندشان(ع) هستند؛ مانند آیات نخستین سوره انسان: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۱۸۲] در پی بیماری امام حسن و امام حسین(ع) والدین آن دو بزرگوار برای بهبودی فرزندان روزه نذر می‌کنند و پس از بهبودی، هنگام ادای نذر، روزه‌داری آنان با ایثار و فداکاری در بخشش غذا به مسکین، یتیم و اسیر آمیخته می‌شود. شیخ طوسی نزول این آیه را به روایت شیعه و سنّی درباره امام علی، فاطمه زهرا و حسنین(ع) دانسته است[۱۸۳]؛ اما در کتاب‌های تفسیری اهل سنت، کمتر این آیات با اهل بیت(ع) پیوند خورده‌اند. در میان تفاسیر کهن اهل سنت[۱۸۴]، این آیات را درباره اهل بیت(ع) دانسته و روایاتی همچون کتب شیعی درج کرده‌اند. برخی مفسران دیگر اهل سنت به تردید، آیه را درباره اقدام ابو دحداح انصاری یا امام علی(ع) دانسته‌اند[۱۸۵]. کتاب‌های اهل سنت که در موضوع زندگانی ائمه شیعه تدوین شده‌اند، مانند کفایة الطالب گنجی[۱۸۶] و فرائد السمطین حموینی[۱۸۷] این داستان را به تفصیل نقل کرده‌اند. منابع یاد شده اهل سنت، روزه‌داری را به امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) نسبت داده و از روزه‌داری حسنین(ع) مطلبی ننوشته‌اند. مفسران در تفسیر آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۸۸] و مراد از ﴿فِي الْقُرْبَى اختلاف دارند: آنان که ﴿فِي الْقُرْبَى را به معنای اقربا و بستگان پیامبر(ص) دانسته‌اند، در مصداق و دامنه شمول آن نیز اختلاف دارند. بر پایه برخی روایات شیعی و سنی، اقربای پیامبر(ص) همانا حضرت علی، فاطمه و دو فرزندشان(ع) دانسته شده‌اند[۱۸۹]. امام حسن(ع) با استناد به این آیه، خود را از اهل بیت(ع) می‌خواند که دوستی و مودت ایشان را خدا واجب کرده است[۱۹۰]. بیشتر مفسران اهل سنت، آیه یاد شده را مکی- پیش از ازدواج فاطمه زهرا و امام علی(ع) - و موضوع آن را سفارش کلی به حفظ حرمت بستگان رسول خدا(ص) دانسته‌اند که خاندان‌هایی مانند فرزندان عباس را نیز در بر می‌گیرد[۱۹۱].
  3. آیاتی که تعابیر آنها به حسنین(ع) می‌گردند؛ مانند آیه مباهله: ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...[۱۹۲] که همه روایات و مفسران، ﴿أَبْنَاءَنَا را در آیه یاد شده، امام حسن و امام حسین(ع) می‌دانند که در داستان مباهله با رسول خدا(ص) همراه شدند[۱۹۳]. این آیه، مستندی در برابر مخالفان اهل بیت(ع) بود که می‌کوشیدند ایشان را به حضرت علی(ع) نه پیامبر(ص) نسبت دهند[۱۹۴]. امام علی(ع) با استشهاد به این آیه، حسنین(ع) را فرزندان رسول خدا(ص) می‌دانست[۱۹۵]، چنان که امام رضا(ع) برای استدلال بر اینکه آنان ذریه پیامبر(ص) هستند، به واژه ﴿أَبْنَاءَنَا در همین آیه استناد می‌کرد[۱۹۶]؛
  4. گاه مفسران واژه‌ها و مواردی را که در قرآن، تثنیه یا زوج آمده‌اند، از روی جری و تطبیق بر حسنین(ع) اطلاق کرده‌اند؛ مانند ﴿يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ[۱۹۷] که ﴿كِفْلَيْنِ (دو چندان، دو بهره) در این آیه، حسنین(ع) دانسته شده[۱۹۸]، چنان که ﴿وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ[۱۹۹] به ایشان تفسیر شده است[۲۰۰]. برخی نیز تین و زیتون را رسول خدا(ص) و امام علی(ع) دانسته و ﴿وَطُورِ سِينِينَ[۲۰۱] را حسنین(ع) قلمداد کرده‌اند[۲۰۲]. در آیه ﴿رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ[۲۰۳] با واژه ﴿الْمَشْرِقَيْنِ به پیامبر(ص) و امام علی(ع) و با کلمه ﴿الْمَغْرِبَيْنِ به امام حسن و امام حسین(ع) اشاره شده است[۲۰۴] و در آیه ﴿يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ[۲۰۵]، لؤلؤ و مرجان، حسنین(ع) معرفی شده‌اند[۲۰۶].[۲۰۷]

منابع

پانویس

  1. المعارف، ص۱۵۸؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۱؛ تاریخ اصبهان، ص۹۶.
  2. المصنف، عبد الرزاق، ج۴، ص۳۳۵-۳۳۶؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۰.
  3. الکافی، ج۶، ص۳۳.
  4. ذخائر العقبی، ص۱۱۸.
  5. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۵۵.
  6. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  7. الطبقات، خامسه ۱، ص۲۵۰ به بعد؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۴.
  8. نسب قریش، ج۱، ص۲۳.
  9. کنزالعمال، ج۱۶، ص۴۶۰.
  10. البدایة والنهایه، ج۶، ص۲۴۵.
  11. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۷۳.
  12. مجمع الزوائد، ج۱، ص۲۸۴.
  13. المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
  14. المصنف، ابن ابی شیبه، ج۷، ص۵۱۲-۵۱۳؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۴.
  15. العقد الفرید، ج۴، ص۱۰۳؛ مناقب، ج۴، ص۱۲.
  16. کشف الغمه، ج۱، ص۵۵۰؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۵۸.
  17. نک: صبح الاعشی، ج۱، ص۲۵۹؛ جمهرة خطب العرب، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۴.
  18. المحاسن و الاضداد، ص۱۳۳ به بعد.
  19. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۷.
  20. مسند احمد، ج۱، ص۲۷۰؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۹؛ المصنف، ابن ابی شیبه، ج۷، ص۷۸.
  21. الطبقات، خامسه ۱، ص۲۴۵.
  22. المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۱، ۲۳؛ معرفة الصحابه، ج۲، ص۳.
  23. المعجم الکبیر، ج۳، ص۷۴ به بعد.
  24. دلائل النبوه، ج۱، ص۲۸۶.
  25. الارشاد، ج۲، ص۲۹، ۲۸۷؛ اعلام الوری، ج۲، ص۱۰۵؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۸۹۰.
  26. الاموال، ص۲۵۱.
  27. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۶.
  28. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  29. اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۲.
  30. الطبقات، خامسه ۱، ص۳۰۰؛ تاریخ المدینه، ج۳، ص۷۹۹؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲؛ تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۳۰۷.
  31. مسند احمد، ج۱، ص۸.
  32. الطبقات، خامسه ۱، ص۲۸۴.
  33. تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۷۷.
  34. الامامة و السیاسه، ج۱، ص۴۲، ۴۴.
  35. مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۱.
  36. الفتوح، ج۴، ص۲۸۵.
  37. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۲.
  38. فتوح البلدان، ص۳۲۶؛ البلدان، ص۵۷۰؛ تاریخ اصبهان، ج۱، ص۶۹.
  39. تاریخ رویان، ص۴۵.
  40. الحیاة السیاسیة للامام الحسن، ص۱۱۵-۱۱۷.
  41. العقد الفرید، ج۵، ص۵۸-۵۹؛ المنتظم، ج۵، ص۵۱.
  42. تاریخ المدینه، ج۳، ص۱۱۳۱؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۶۲.
  43. مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۵؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۶۰.
  44. نک: شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۲۶.
  45. تاریخ المدینه، ج۴، ص۱۲۱۳، ۱۲۱۵.
  46. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۶۹-۲۷۰.
  47. الطبقات، خامسه ۱، ص۲۷۴-۲۷۵؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۶-۴۵۷.
  48. الجمل، ص۳۲۷.
  49. نک: الحیاة السیاسیة للامام الحسن، ص۱۵۴-۱۶۷.
  50. الفتنة الکبری، ج۲، ص۳۰.
  51. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  52. الجمل، ص۲۴۳.
  53. نک: الجمل، ص۲۴۴ به بعد.
  54. الجمل، ص۳۲۷؛ الفتوح، ج۲، ص۴۶۶.
  55. شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۱۱.
  56. الفتوح، ج۲، ص۴۹۲.
  57. وقعة صفین، ص۲۴۹.
  58. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۲۴.
  59. وقعة صفین، ص۲۹۷.
  60. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹.
  61. وقعة صفین، ص۵۳۰.
  62. وقعة صفین، ص۵۰۷.
  63. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۵۸.
  64. مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۱.
  65. الکافی، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۷، ص۲۰۲.
  66. نهج البلاغه، نامه ۴۷.
  67. نهج‌البلاغه، نامه ۳۱؛ حکمت ۳۸.
  68. تاریخ خلیفه، ص۱۵۰.
  69. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۴۶-۱۴۷؛ المنتظم، ج۵، ص۱۷۵؛ دلائل النبوه، ج۷، ص۲۲۳.
  70. الفتوح، ج۴، ص۲۸۵؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۳۳.
  71. الکافی، ج۱، ص۲۹۷.
  72. تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۲۶؛ الارشاد، ج۲، ص۷.
  73. معرفة الثقات، ج۲، ص۱۵۵؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۵۶۵، ۵۷۸-۵۷۹.
  74. اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۲.
  75. تذکرة الخواص، ص۱۷۹؛ الکامل، ج۳، ص۴۰۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۴۸.
  76. الکامل، ج۳، ص۴۰۲.
  77. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۴.
  78. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۸.
  79. تاریخ خلیفه، ص۱۵۳.
  80. مقاتل الطالبیین، ص۳۴.
  81. الارشاد، ج۲، ص۹.
  82. مقاتل الطالبیین، ص۶۳؛ الارشاد، ج۲، ص۹.
  83. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۸.
  84. الفتوح، ج۴، ص۲۸۴-۲۸۵؛ مقاتل الطالبیین، ص۳۶-۳۷.
  85. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۳۵-۳۶.
  86. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۰-۲۸۱.
  87. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۶؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴؛ نک: صلح الحسن، ص۱۲۲-۱۲۴.
  88. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۰-۴۱؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴.
  89. علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۱.
  90. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۹.
  91. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.
  92. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۵.
  93. اسد الغابه، ج۲، ص۱۴.
  94. الارشاد، ج۲، ص۱۱-۱۲.
  95. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  96. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷.
  97. الاخبار الطوال، ص۲۲۰.
  98. تاریخ خلیفه، ص۱۵۲؛ الاستیعاب، ج۱، ص۴۳۸-۴۳۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶-۱۷.
  99. الفتوح، ج۴، ص۲۹۱.
  100. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۶.
  101. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۲.
  102. الانتصار، ج۸، ص۱۰۶، ۱۴۰؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴؛ الفصول‌المهمه، ج۲، ص۷۲۸-۷۲۹.
  103. الفتوح، ج۴، ص۲۹۰.
  104. الطبقات، خامسه ۱، ص۳۲۵-۳۲۶.
  105. الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.
  106. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰.
  107. الطبقات، خامسه ۱، ص۳۳۱.
  108. الفتوح، ج۴، ص۲۹۶.
  109. الاخبار الطوال، ص۲۲۰.
  110. الاخبار الطوال، ص۲۲۰.
  111. الفتوح، ج۴، ص۲۹۴-۲۹۵.
  112. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۵.
  113. المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۳۱۷.
  114. نک: الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶.
  115. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۶۳؛ البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۳۷.
  116. انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۴.
  117. الطرائف، ص۱۹۶؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱-۳.
  118. بحارالانوار، ج۴۴، ص۵۶.
  119. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۵.
  120. تاریخ خلیفه، ص۱۵۳؛ العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.
  121. البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶-۱۷.
  122. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  123. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۹.
  124. مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۱۹.
  125. مناقب، ج۴، ص۲۶-۲۷.
  126. تهذیب الکمال، ج۶، ص۲۵۰؛ نک: ذخائر العقبی، ص۱۳۹.
  127. تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۴۱.
  128. نک: الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۱.
  129. عیون الاخبار، ج۲، ص۱۸۸؛ العقد الفرید، ج۱، ص۳۲۰.
  130. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  131. الطبقات، خامسه ۱، ص۳۳۸.
  132. مقاتل الطالبیین، ص۳۱.
  133. تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۸۶؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۵۲، ۵۸۷.
  134. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۹۶؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۴۳.
  135. تاریخ الاسلام، ج۴، ص۴۰-۴۱.
  136. نک: مسند الامام المجتبی، ص۴۳۰، ۴۶۰.
  137. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  138. الارشاد، ج۲، ص۱۸؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۱۴؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۸۶.
  139. تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۱۱؛ الاستیعاب، ج۱، ص۴۴۰.
  140. الطبقات، خامسه ۱، ص۳۴۱-۳۴۷، ۳۵۴-۳۵۵.
  141. مقاتل الطالبیین، ص۴۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۴۸.
  142. الاصابه، ج۲، ص۶۵.
  143. الاستیعاب، ج۱، ص۴۴۲.
  144. البدایة والنهایه، ج۸، ص۴۸.
  145. تاریخ الاسلام، ج۲۶، ص۸؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۵۸۵.
  146. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  147. انساب الاشراف، ج۳، ص۳۰۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۷.
  148. الطبقات، خامسه ۱، ص۲۸۰-۲۸۱.
  149. نک: الکافی، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹؛ الفصول المهمه، ج۲، ص۷۰۷.
  150. مناقب، ج۴، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۴۴.
  151. بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۵۲.
  152. نک: مناقب، ج۴، ص۱۸.
  153. زهر الآداب، ج۱، ص۶۷.
  154. تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۴۵، ۲۴۸.
  155. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۷۶.
  156. نک: رجال نجاشی، ص۳۹۱.
  157. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۶.
  158. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۷۴.
  159. المحاسن، ج۲، ص۵۷۹؛ مناقب، ج۴، ص۱۹.
  160. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  161. البدایة والنهایة، ج۸، ص۴۳.
  162. البدایة والنهایه، ج۸، ص۴۲.
  163. الطبقات، خامسه ۱، ص۳۰۸؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۷۷.
  164. البدء و التاریخ، ج۵، ص۷۴.
  165. قوت القلوب، ج۲، ص۴۰۸.
  166. الکواکب الدریه، ج۱، ص۹۵.
  167. نک: حیاة الامام الحسن، ج۲، ص۴۴۵-۴۴۶.
  168. تاریخ طبری، ج۷، ص۵۷۰.
  169. تاریخ طبری، ج۸، ص۹۳؛ مروج الذهب، ج۳، ص۳۰۰.
  170. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۶۲-۲۶۳.
  171. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۶۲.
  172. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  173. الطبقات، خامسه ۱، ص۲۲۵-۲۲۶؛ نیز نک: نسب قریش، ج۲، ص۴۹-۵۰.
  174. المحبر، ص۵۷.
  175. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  176. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  177. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۱۳۱؛ التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۱۹۸.
  178. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۷۹.
  179. «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
  180. نک: مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۵۲؛ الصافی، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۱.
  181. الدرالمنثور، ج۱، ص۶۱.
  182. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  183. التبیان، ج۱۰، ص۲۱۱.
  184. الکشاف، ج۴، ص۶۷۰؛ تفسیر ثعلبی، ج۱۰، ص۹۸.
  185. تفسیر مقاتل، ج۴، ص۵۲۵؛ زاد المسیر، ج۴، ص۳۷۷؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۹۱.
  186. کفایة الطالب، ص۳۴۵-۳۴۶.
  187. فرائد السمطین، ج۲، ص۵۲.
  188. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  189. مجمع‌البیان، ج۹، ص۴۳؛ زاد المسیر، ج۴، ص۶۴؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۷.
  190. الذریة الطاهره، ص۱۱۰؛ المستدرک، ج۳، ص۱۷۲.
  191. تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۱۸۴-۱۸۵.
  192. ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  193. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۲، ص۶۶۷؛ مجمع‌البیان، ج۲، ص۷۶۳.
  194. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۹۴؛ حیاة الحیوان، ج۱، ص۱۹۰.
  195. تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۴۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۶۷.
  196. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۱۰.
  197. «از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد» سوره حدید، آیه ۲۸.
  198. الکافی، ج۱، ص۴۳۰؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۴۶۸.
  199. «سوگند به انجیر و زیتون» سوره تین، آیه ۱.
  200. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۷۸؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۵۵؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۷۸۷.
  201. «و به کوه سینا» سوره تین، آیه ۲.
  202. تفسیر قمی، ج۲، ص۴۲۹.
  203. «پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر» سوره الرحمن، آیه ۱۷.
  204. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۴؛ الصافی، ج۵، ص۱۰۸-۱۰۹.
  205. «از آنها مروارید و مرجان برون می‌آید» سوره الرحمن، آیه ۲۲.
  206. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۴؛ تفسیر ثعلبی، ج۹، ص۱۸۲؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۱۴۳.
  207. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.