آیه صادقین در تفسیر و علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
[[صدیقین]]، در آیه ۶۹ سوره نساء، مربوط به مصداق دوم آن است؛ زیرا صدیقین پس از [[پیامبران]] ذکر شدهاند و امام نزدیکترین فرد به پیامبر است، چنان که پیامبر {{صل}} فرموده است: «سرآمدان صدیقین سه فرد بودهاند: [[مؤمن]] آل یس، [[مؤمن آل فرعون]] و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، و او [[برترین]] آنان است”<ref>{{متن حدیث|الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةٌ حَبِيبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يس وَ خِرْبِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ يُرْوَى خِرْقِيلُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ}} (بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۱۳، به نقل از العمدة، علامه ابن بطریق حلی، ص۱۱۳-۱۱۴).</ref>. [[افضل]] بودن [[علی]] {{ع}} بر مؤمن آل یس و [[آل فرعون]] بیانگر این است که جایگاه امام بر غیر امام [[برتری]] دارد و نیز علی {{ع}} به صورت مکرر فرموده است: {{متن حدیث|أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ}}<ref>جهت آگاهی از مصادر این حدیث از منابع اهل سنت، ر. ک: الغدیر: ج۲، ص۴۴۳.</ref>. من صدیق بزرگترم و پس از من جز فرد [[دروغگو]] آن را ادعا نخواهد کرد. واقعیتهای [[تاریخی]] نیز بیانگر این است که [[علی]] {{ع}} مصداق کامل صدیق پس از [[پیامبر]] {{صل}} است؛ زیرا او از کودکی تحت تربیت پیامبر {{صل}} قرار گرفت، لحظهای به [[خدا]] شرکت نورزید، و مرتکب هیچ گناهی نشد، و رفتارش مصدق گفتارش بود.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۵.</ref>. | [[صدیقین]]، در آیه ۶۹ سوره نساء، مربوط به مصداق دوم آن است؛ زیرا صدیقین پس از [[پیامبران]] ذکر شدهاند و امام نزدیکترین فرد به پیامبر است، چنان که پیامبر {{صل}} فرموده است: «سرآمدان صدیقین سه فرد بودهاند: [[مؤمن]] آل یس، [[مؤمن آل فرعون]] و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، و او [[برترین]] آنان است”<ref>{{متن حدیث|الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةٌ حَبِيبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يس وَ خِرْبِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ يُرْوَى خِرْقِيلُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ}} (بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۱۳، به نقل از العمدة، علامه ابن بطریق حلی، ص۱۱۳-۱۱۴).</ref>. [[افضل]] بودن [[علی]] {{ع}} بر مؤمن آل یس و [[آل فرعون]] بیانگر این است که جایگاه امام بر غیر امام [[برتری]] دارد و نیز علی {{ع}} به صورت مکرر فرموده است: {{متن حدیث|أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ}}<ref>جهت آگاهی از مصادر این حدیث از منابع اهل سنت، ر. ک: الغدیر: ج۲، ص۴۴۳.</ref>. من صدیق بزرگترم و پس از من جز فرد [[دروغگو]] آن را ادعا نخواهد کرد. واقعیتهای [[تاریخی]] نیز بیانگر این است که [[علی]] {{ع}} مصداق کامل صدیق پس از [[پیامبر]] {{صل}} است؛ زیرا او از کودکی تحت تربیت پیامبر {{صل}} قرار گرفت، لحظهای به [[خدا]] شرکت نورزید، و مرتکب هیچ گناهی نشد، و رفتارش مصدق گفتارش بود.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۵.</ref>. | ||
== کاربریهای [[صدق]] در [[قرآن]] == | |||
در [[قرآن کریم]] کلمۀ «صدق» صفت برای امور زیر قرار گرفته است: | |||
#صفت قدم: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ}}<ref>«آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه 2.</ref> | |||
#صفت جایگاه | |||
## {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ}}<ref>«و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی بخشیدیم و به اختلاف رو نیاوردند مگر آنگاه که به دانش دست یافتند ؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز در آنچه اختلاف میورزیدند میان آنان داوری خواهد کرد» سوره یونس، آیه 93.</ref>. | |||
## {{متن قرآن|فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه 55.</ref>. | |||
## صفت ورود و خروج: {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ}}<ref>«و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه 80.</ref>. | |||
# برخورداری از [[نیکی]] در ابعاد مختلف: {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه 177.</ref>. | |||
== مصداقهای صادقین در آیه == | == مصداقهای صادقین در آیه == |
نسخهٔ ۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۱
مقدمه
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۱] این آیه، آیه صادقین نامگذاری شده است و یکی از آیات متعدّد مربوط به ولایت و امامت و عصمت حضرت علی(ع) و یازده فرزندش(ع) میباشد. خداوند در این آیه شریفه، که مخاطب آن مؤمنین و مسلمانان هستند، به آنها دو دستور میدهد:
نخست اینکه، مسلمانان تقوای الهی را پیشه کنند. تقوایی که بالاترین سرمایه محسوب میشود. تقوایی که میزان قرب الی اللَّه است و هر چه سالک الی اللَّه درجه عالیتری از تقوی داشته باشد به خداوند نزدیکتر میشود و هر چه کمتر باشد از خداوند دورتر میشود. در آیه ۱۳ سوره حجرات میخوانیم: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۲]. تقوایی که در آیه ۶۳ سوره مریم جواز ورود به بهشت شمرده شده است: ﴿تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا﴾[۳]. تقوا که از دیدگاه اسلام این قدر ارزش دارد، به معنای آن حالت خدا ترسی درونی است که انسان را در مقابل گناه کنترل میکند و نیازی به کنترل کننده خارجی ندارد.
دومین دستوری که خداوند در این آیه به مؤمنان میکند اینکه: همراه صادقین (راستگویان) باشید[۴].
شأن نزول آیه
خداوند در آیه ۱۱۹ سوره توبه فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۵]، ای کسانی که به آیین اسلام ایمان آوردهاید، از مخالفت با دستورات خداوند بپرهیزید و با صادقین همراه باشید [از صادیقین پیروی کنید]. این آیه معروف به آیه صادقین است و متکلمان شیعه با استناد به این آیه بر امامت اهلبیت (ع) استدلال کردهاند[۶].
این آیه در سیاق آیات جنگ تبوک است که طی آن، سه نفر از فرمان رسول خدا (ص) تخلف کردند و از شرکت در جنگ خودداری نمودند. آنها سپس توبه کردند و توبهشان پذیرفته شد. در ادامه، خداوند به مؤمنین دستور به تقوا و همراهی با صادقین میدهد[۷].
معناشناسی صادقین
معناشناسی صدق
صدق در لغت
صدق در لغت به معنای مطابقت حکم با واقع است[۸]. ابن منظور «صدق» را نقطه مقابل کذب دانسته و از ابن درستویه نقل نموده است که «صدق» به همه اوصاف پسندیده اطلاق میشود. خلیل نیز گفته است: «صدق به کامل هر چیزی اطلاق میشود»[۹]. زبیدی صدق را حاوی همه اوصاف پسندیده و نیکو میداند[۱۰]. راغب در مفردات القرآن میگوید: و يعبر عن كل فعل فاضل ظاهرا و باطنا بالصدق، فيضاف إليه ذلك الفعل الذي يوصف به نحو قوله...؛ «از هر کار پسندیدهای که در ظاهر و باطن خوب و پسندیده باشد، به صدق تعبیر میشود و موصوف آن به صدق اضافه میشود»[۱۱].
صدق در اصطلاح قرآن
در قرآن «صدق» صفت اموری قرار گرفته است که علاوه بر سخن و کلام، به رفتار و رویههای عملی نیز دلالت دارد؛ برای نمونه در آیه دوم سوره یونس[۱۲] «صدق» صفت «قدم» قرار گرفته است و در آیه ۹۳ سوره یونس[۱۳]، «صدق» صفت «جایگاه» قرار گرفته است..[۱۴].
در توصیف خبر به صدق، دو مطلب را میتوان مقیاس گرفت: یکی واقعیت خارجی و دیگری اعتقاد گوینده. بر این اساس، اگر فرد مسلمان بگوید: «محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است”، سخن او از هر دو جهت صادق است، ولی اگر فرد کافر این سخن را بگوید، تنها از نظر مطابقت سخن او با عالم واقع و نفس الامر صادق است؛ نه از نظر اعتقاد درونی. از این رو خداوند، منافقان را در این گفتار که: ﴿نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ﴾[۱۵] تکذیب کرده است: ﴿وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۶]. پس صدق و کذب، وصف اعتقاد نیز واقع میشوند و گفته میشود فلان فرد در اعتقاداتش صادق یا کاذب است.
افعال نیز به صدق و کذب توصیف میشوند، چنان که فرموده است: ﴿رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾[۱۷]: یعنی افعال آنان گواه بر صدق عهد و پیمان آنان است و نیز فرموده است: ﴿لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ﴾[۱۸] یعنی کسانی که در زبان راست گفتند، از راستی فعل آنان سؤال خواهد شد. به عبارت دیگر، گفتار منهای کردار ارزشی ندارد و نیز در آیه: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ﴾[۱۹] مقصود این است که درستی رؤیای پیامبر (ص) در عمل تحقق یافت[۲۰].
نتیجه آنکه «صدق” در اصل، وصفِ گفتاری است که با واقعیت خارجی مطابقت دارد.[۲۱].
معناشناسی صادق و صادقین
با توجه به آنچه در معنای لغوی صدق، گذشت، گفته شده کسی که عقیدهاش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراده خویش جامه عمل بپوشاند، در عقیده، نیت و ارادهاش صادق میباشد[۲۲].
چنانچه زمخشری گفته است: صادقین کسانیاند که در دین خدا از نظر عقیده، گفتار و رفتار صادق باشند[۲۳].
به عبارت دیگر صادق بودن انسان در سه حوزه عقیده، قول و عمل تجلی مییابد. هر گاه عقیده، قول و عمل انسان با معیارهای حق هم آهنگ باشد، او صادق است. زمخشری در تبیین صادقین در آیه مورد بحث گفته است: "هم الذین صدقوا فی دین الله نیة و قولا و عملا"[۲۴]؛ صادقین کسانیاند که در دین خدا از نظر عقیده، گفتار و رفتار صادق بودهاند.[۲۵].[۲۶].
رابطه صادقین و صدّیقین
در پایان این نکته را نیز یادآور میشویم که «صادقین” در آیه مورد بحث، در حقیقت، همان صدیقین در آیه دیگر قرآن است: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾[۲۷].
صدیق کسی است که ملازم با صدق است[۲۸]، یعنی در همه حالات و امور با صدق همراه است و کسی است که رفتارش تصدیقکننده گفتار اوست و همواره تصدیق کننده حق است[۲۹]. در تعبیری دیگر، صدیق کسی است که در عقیده و گفتارش صادق است و رفتار او حقانیت صدق او را اثبات میکند[۳۰].
اطاعت از خدا و رسول خدا به این است که انسان از قرآن و سنت پیروی کند و پیروی از قرآن و سنت در گرو این است که از پیشوایان معصوم اطاعت نماید؛ کسانی که قرآن و سنت را به خوبی میشناسند و در رعایت آن، کمترین لغزشی ندارند و آنان همان پیشوایان معصوماند که در آیه مورد بحث از آنان به عنوان «صادقین” و در آیه ۵۹ سوره نساء با عنوان «اولی الامر» یاد شده است.
بدیهی است هر کسی در دنیا پیرو پیامبر و پیشوایان معصوم باشد، در آخرت نیز با آنان محشور خواهد بود. بنابراین نتیجه عمل به آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۳۱] همان است که در آیه ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾[۳۲] بیان شده است و دستآورد ﴿مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ در دنیا، "مع الصدیقین" در قیامت است.
گواه بر این مطلب آن است که در روایات اهل بیت (ع)، همانگونه که «صادقین” در آیه ۱۱۹ سوره توبه بر امامان معصوم (ع) تطبیق شده است، «صدیقین” در آیه ۶۹ سوره نساء نیز بر آنان تطبیق گردیده است، چنان که ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است که پس از تلاوت آیه یاد شده فرمود: «رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ نَحْنُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اللَّهُ»[۳۳]؛ پیامبر اکرم (ص) مصداق نبیین است و ما مصداق صدیقین و شهداء هستیم و شما مصداق صالحان هستید. پس همانگونه که خداوند شما را صالح نامیده است، به نشانههای صلاح آراسته گردید[۳۴].
صدیق مراتب و مصادیق سهگانهای دارد:
- پیامبر الهی؛
- امام و جانشین پیامبر الهی؛
- عبد صالح خداوند غیر از پیامبر و امام.
درباره مصداق اول فرموده است: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا﴾[۳۵] و نیز فرموده است: ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ﴾[۳۶].
صدیقین، در آیه ۶۹ سوره نساء، مربوط به مصداق دوم آن است؛ زیرا صدیقین پس از پیامبران ذکر شدهاند و امام نزدیکترین فرد به پیامبر است، چنان که پیامبر (ص) فرموده است: «سرآمدان صدیقین سه فرد بودهاند: مؤمن آل یس، مؤمن آل فرعون و علی بن ابی طالب (ع)، و او برترین آنان است”[۳۷]. افضل بودن علی (ع) بر مؤمن آل یس و آل فرعون بیانگر این است که جایگاه امام بر غیر امام برتری دارد و نیز علی (ع) به صورت مکرر فرموده است: «أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ»[۳۸]. من صدیق بزرگترم و پس از من جز فرد دروغگو آن را ادعا نخواهد کرد. واقعیتهای تاریخی نیز بیانگر این است که علی (ع) مصداق کامل صدیق پس از پیامبر (ص) است؛ زیرا او از کودکی تحت تربیت پیامبر (ص) قرار گرفت، لحظهای به خدا شرکت نورزید، و مرتکب هیچ گناهی نشد، و رفتارش مصدق گفتارش بود.[۳۹].
کاربریهای صدق در قرآن
در قرآن کریم کلمۀ «صدق» صفت برای امور زیر قرار گرفته است:
- صفت قدم: ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾[۴۰]
- صفت جایگاه
- برخورداری از نیکی در ابعاد مختلف: ﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾[۴۴].
مصداقهای صادقین در آیه
دیدگاه مفسران فریقین
درباره مصادیق صادقین و ویژگیهای آنان از سوی مفسران اقوال گوناگونی نقل شده که عبارتاند از:
- مقصود، کسانیاند که در آیات دیگر قرآن از آنان به عنوان صادقین یاد شده است و در این آیه از مؤمنان خواسته شده است که از روش آنان پیروی کنند. روشنترین نمونه آن آیه ۱۷۷ سوره بقره است. در این آیه برای صادقین صفات ذیل بیان شده است:
- ایمان به خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتابهای آسمانی و پیامبران: ﴿مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ﴾[۴۵].
- انفاق مال در راه خدا به خویشاوندان، یتیمان، بینوایان، در راه ماندگان، گدایان و برای آزاد کردن بردگان: ﴿وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ﴾[۴۶].
- اقامه نماز: ﴿وَأَقَامَ الصَّلَاةَ﴾[۴۷].
- پرداختن زکات: ﴿وَآتَى الزَّكَاةَ﴾[۴۸].
- وفای به عهد و پیمان: ﴿وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا﴾[۴۹].
- صبر و شکیبایی در ناملایمات زندگی و در مبارزه با دشمن: ﴿وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ﴾[۵۰]. خداوند سبحان پس از بیان اوصاف یاد شده فرموده است: کسانی که دارای اوصاف یاد شده باشند صادق و پرهیز کارند: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾[۵۱]. در آیه ۲۳ سوره احزاب نیز آمده است: ﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾[۵۲]. برخی از مؤمنان مردانیاند که به عهد خود با خداوند صادقانه عمل کردند، عدهای از آنها به شهادت رسیدند و عدهای دیگر منتظر شهادتاند. آنان هرگز عهد و پیمان خود با خداوند را مبدل نساختند. مطابق روایات، جمله: ﴿فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى﴾ به حمزه و جعفر بن ابی طالب اشاره دارد و جمله: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ﴾ ناظر به علی ابن ابی طالب (ع) است[۵۳]. در آیه ۸ سوره حشر نیز از مهاجران صدر اسلام به عنوان صادقین یاد شده است: ﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾[۵۴]. از جمله موارد مصرف فیئ (اموال و سرزمینهای مشرکان که بدون جنگ در تصرف مسلمانان قرار میگرفت) تهی دستان مهاجری هستند که از سرزمین و اموال خود بیرون رانده شدند و طالب فضل و رضوان خداوند میباشند و خدا و رسول او را یاری میدهند، آنان همانا راستگویانند.
- مقصود، سه فردی هستند که از رفتن به غزوه تبوک تخلف کردند، ولی بعداً به گناه خود اعتراف نمودند و منافقانه به توجیه عمل نادرست خود نپرداختند. در آیه قبل از آیه مورد بحث به آنان اشاره شده است: ﴿وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۵۵].
- مقصود، پیامبران و اصحاب آنها هستند. قائلان این نظریه عبارت «الذین آمنوا» در آغاز آیه را بر سه فرد متخلف از غزوه تبوک تطبیق کرده و آنان را مخاطب آیه دانستهاند.
- از ابن عباس نقل شده که گفته است مقصود از صادقین، علی و اصحاب او است. در روایات اهل بیت نیز صادقین بر آل محمد(ص)، تطبیق شده است[۵۶].
از میان اقوال یاد شده، تنها قول چهارم درست است، یعنی مقصود از صادقین در این آیه - علاوه بر پیامبران(ع)- امیرالمؤمنین و امامان معصوم از خاندان پیامبر(ص) میباشند.
دلیل بر درستی این دیدگاه دو چیز است:
- نخست آنکه صادقین در این آیه کسانیاند که از عالیترین مرتبه صدق در عقیده، گفتار و رفتار برخوردارند، و جز معصومان کسی دارای چنین ویژگی نیست.
- دلیل دیگر روایاتی است که از طریق شیعه و اهل سنت درباره شأن نزول این آیه نقل شده است. در این روایات، صادقین بر پیامبر(ص)، علی(ع) و دیگر امامان اهلبیت(ع) تطبیق شده است. اما کسانی که در آیات یاد شده به عنوان صادق توصیف شدهاند، اگر چه از فضیلتهای برجستهای برخوردارند، ولی واجد فضیلت عصمت نیستند، البته، میتوان گفت آیات یاد شده به ملاک عموم و شمولی که دارند، پیامبر(ص) و اهلبیت معصوم آن حضرت را نیز شامل میشوند، ولی سخن در دیگر مصادیق آنهاست؛ یعنی نمیتوان همه مصادیق آن آیات را، مصادیق صادقین در آیه مورد بحث دانست.
گواه بر اینکه مقصود از صادق بودن در آیات یاد شده، داشتن ایمان راستین است؛ این است که در سوره حجرات پس از این که ادعای اعراب را در داشتن ایمان رد میکند و یادآور میشود که ایمان در قلوب آنان وارد نشده و تنها اقرار زبانی و ظاهری به اسلام کردهاند: ﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾[۵۷] مؤمنان راستین را وصف کرده و در پایان، آنان را به عنوان “صادقین” معرفی کرده است: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾[۵۸].
همچنین در آیه ۱۵ آل عمران از پرهیزگاران و پاداشهای اخروی آنان سخن به میان آمده و در وصف آنان آمده است: ﴿الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۵۹]، آن گاه ویژگیهای آنان بیان شده است که از آن جمله صادق بودن آنان است[۶۰].
پس از آیه ۲۳ سوره احزاب، که برخی از مؤمنان به عنوان کسانی که صادقانه به عهد الهی خود عمل کردند معرفی شدهاند، این مطلب بیان شده است که خداوند صادقین را پاداش داده و منافقین را کیفر داده یا از آنان در خواهد گذشت[۶۱]. از تقابل میان صادقین و منافقین به دست میآید که، مقصود عالیترین مرتبه صدق نیست، بلکه مرتبهای از صدق است که مؤمن راستین را از منافق جدا میسازد. این مطلب با روایاتی که امیرالمؤمین(ع) را مصداق آیه ۲۳ احزاب دانسته منافات ندارد؛ زیرا صادق در این آیه به صورت مطلق به کار رفته است، که عالیترین مرتبه را نیز میتواند شامل شود، اگرچه به آن اختصاص ندارد.
بنابراین، مقصود از کسانی که در آیات دیگر قرآن به صادق بودن توصیف شدهاند فقط کسانی که از عالیترین مرتبه صدق برخوردارند، نمیباشد، بلکه مقصود کسانیاند که از نفاق و تزلزل ایمانی پیراستهاند و تکلیف الهی را با نشاط و استواری انجام میدهند. عنوان جامع آنان پرهیزگاری است: ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾؛ یعنی به نخستین دستور خداوند در آیه ۱۱۹ توبه، عمل کردهاند. راه رسیدن به این افتخار، پیروی از پیشوایان معصوم است: ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾، که پیامبر(ص) سرآغاز و سرآمد آنان است.[۶۲].
تفسیر آیه صادقین با آیهای دیگر از قرآن
خداوند در آیه ۱۵ سوره حجرات، در معرّفی «صادقین» میفرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾[۶۳]. طبق این آیه شریفه، «صادقین» علاوه بر ایمان به خدا و رسول و به تعبیر دیگر، ایمان به مبدأ و نبوّت که همه مسلمانها داشتند، دارای دو ویژگی دیگر بودند که آنها را از سایر مسلمانان ممتاز میکرد:
- نخست اینکه پس از ایمان به مبدأ و نبوّت، حتّی برای لحظهای شکّ و تردید به خود راه ندادند و در تمام مراحل زندگی این ایمان قوی و مستحکم را حفظ کردند.
- دیگر اینکه ایمان مذکور در مرحله قلب و زبان متوقّف نشد، بلکه آثار آن در عمل نیز ظاهر گشت، بدین جهت تنها و تنها بهخاطر رضایت خداوند، نه انگیزههای دیگر، با مال و جانشان در راه خداوند جهاد کردند.
حال با توجّه به این دو ویژگی مهم و کمیاب، باید چراغی به دست بگیریم و در میان اصحاب و یاران پیامبر اکرم(ص) به جستجو بپردازیم، تا شخصی را که دارای این ویژگیهاست و در زمره صادقین است بیابیم!
با مطالعه تاریخ صدر اسلام به این حقیقت میرسیم: شخصی که دارای این ویژگیها باشد، تنها علیّ بن أبی طالب(ع) است؛ زیرا سراسر زندگانی علی جهاد با مال و جان است و او هرگز، حتّی به اندازه یک چشم بر هم زدن، در ایمان خود شکّ و تردید نکرد.
برای اثبات ادّعای فوق تنها به سه حادثه از حوادث مختلف زندگی آن حضرت که در آن حوادث، جهاد با مال و جان و ایمان والا و بالای علی موج میزند، اشاره میکنیم:
۱. مشرکان مکّه برای نابودی دین جوان و نو پای اسلام نقشههای مختلفی طرح و اجرا کردند، ولی از هیچ کدام از آنها نتیجه دلخواه نگرفتند، تا اینکه در یک نقشه شیطانی و خطرناک، طرح ترور و قتل پیامبر اسلام(ص) را تصویب کردند.
برای این منظور و به جهت اینکه در آینده قبیله حضرت رسول(ص) نتوانند شخص خاصّی را به عنوان قصاص به قتل برسانند، قرار شد چهل شمشیر زن قویّ و شجاع، در یک شب تاریک به منزل آن حضرت هجوم برند و نقشه فوق را عملی سازند. خداوند به وسیله پیک وحی، پیامبرش را از این توطئه خطرناک آگاه کرد. پیامبر(ص) برای رهایی از این توطئه باید خود به سوی مدینه هجرت کند، ولی برای این که دشمن متوجّه غیبت آن حضرت نشود، میبایست شخصی شجاع و از خود گذشته و آماده مرگ در شب موعود در بستر پیامبر(ص) بیارامد. پیامبر(ص)، علی(ع) را برای این کار انتخاب کرد.
طبق روایات حضرت رسول(ص) خطاب به حضرت امیر(ع) فرمودند: من مأمورم از مکّه به مدینه بروم؛ امّا دور خانهام را چهل مرد شمشیر به دست، به نمایندگی از چهل قبیله عرب، محاصره کردهاند تا صبح هنگام به منزل حمله کنند و مرا در بستر به قتل برسانند، علی جان! آیا آمادهای در بستر من بخوابی، تا من به سوی مدینه حرکت کنم؟ علی(ع) که سراسر وجودش عشق به پیامبر خدا بود و لحظهای در ایمان خویش تردید نداشت، عرض کرد: «یا رسول اللَّه(ص)! اگر من در بستر شما بخوابم، شما سالم به مقصد خود میرسید؟» این سؤال بسیار مهم است؛ زیرا علی(ع) از جان خود نمیپرسد، از سرنوشت خود نمیگوید، از خطرات و بلاهایی که ممکن است در این شب پرمخاطره دامنگیر او شود، سؤال نمیکند؛ بلکه تنها به فکر سلامت معشوق خود، پیامبر خداست!
حضرت رسول(ص) فرمود: «آری در این صورت من به سلامت خواهم رفت». علی به عنوان پاسخ مثبت و به نشانه شکرانه سلامتی وجود پیامبر(ص)، در مقابل خداوند به سجده افتاد. و این شاید اوّلین سجده شکر در اسلام بود. علی(ع) در بستر پیامبر آرمید و حضرت رسول(ص) به سلامت به سوی مدینه حرکت کرد.
۲. دشمن در جنگ احد که بر اثر دنیاپرستی گروهی از مسلمانان، به پیروزی نسبی دست یافت، علاوه بر استفاده از غفلت مسلمانان، به جنگ روانی نیز پرداخت. فرمانده دشمن، که پیامبر(ص) را در میدان جنگ مجروح دید، با صدای بلند فریاد زد: «محمّد کشته شد!» عدّه زیادی، و طبق برخی روایات همه، با شنیدن این سخن فرار کردند، ولی علی(ع) که به گفتار پیامبر(ص) مبنی بر پیروزی اسلام بر کفر ایمان داشت و لحظهای در ایمان خویش تردید نداشت، به این سخن توجّهی نکرد و همچنان به نبرد تن به تن با دشمن ادامه داد! تا این ه جسد سراسر مجروح پیامبر(ص) را یافت و همچون پروانهای بر گرد شمع وجود آن حضرت میگشت و از فرستاده خدا دفاع میکرد. شجاعت و ایمان و تلاش فراوان علی(ع)، جنگ روانی دشمن را خنثی کرد و مسلمانان فهمیدند که پیامبر(ص) هنوز زنده است، بدین جهت عدّهای به میدان بازگشتند که به هر حال جنگ با تمام سختیها و مشکلاتش پایان یافت و دشمن با یأس و ناامیدی از نابودی پیامبر اسلام(ص) به مکّه بازگشت. علی در این جنگ بر اثر رشادتها و مبارزات فراوانی که از خود نشان داد، نزدیک به ۹۰ زخم برداشت! پیامبر(ص) دو طبیب و جرّاح فرستاد تا علی را درمان کنند.
خلاصه اینکه، این حادثه، هم جهاد با مال و جان علی(ع) را در حدّ اعلا نشان میدهد و هم ایمان قوی و تردیدناپذیر آن حضرت به خداوند منّان و رسول اکرم(ص) و وعدههای قرآن مبنی بر پیروزی نهایی اسلام بر مشرکان. پس او مصداق «صادقین» که دارای ویژگیهای فوق هستند، میباشد.
۳. در جنگ احزاب هنگامی که قهرمان بزرگ عرب، عمر و بن عبد ود، موفّق به عبور از خندق شد، با صدای بلند مبارز طلبید، هیچ کس جز علی(ع) به او پاسخ مثبت نداد، این جریان سه بار تکرار شد و در هر دفعه جز علی(ع) کسی بر نخواست.
علی با ایمان قوی و شجاعت فوق العاده خویش به سمت دشمن حرکت میکند، پیامبر(ص) برای پیروزی او دست به دعا بلند مینماید، علی با عمر و بن عبد ود درگیر میشود و در نهایت، با لطف و عنایت پروردگار جهانیان بر دشمن غالب میشود.
بنابراین، نشانههای ایمان در سراسر زندگی علی(ع) نمایان است. نتیجه اینکه، با استفاده از آیات دیگر قرآن و به کمک تاریخ نیز مشخّص شد که منظور از «صادقین» علیّ بن أبی طالب(ع) است[۶۴].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «این همان بهشتی است که ما از بندگان خویش به کسانی که پرهیزگارند به میراث میدهیم» سوره مریم، آیه ۶۳.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۳.
- ↑ جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.
- ↑ لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۶. الصدق: نقيض الكذب... و إنما الصدق الجامع للأوصاف المحمودة... الصدق الكامل من كل شيء.
- ↑ محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری، ج۲۶، ص۱۰. إنما الصدق الجامع للأوصاف المحمودة.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۳۷۷.
- ↑ ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ «و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند» سوره یونس، آیه ۲.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ﴾ «و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم» سوره یونس، آیه ۹۳.
- ↑ امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن ص ۲۳۲.
- ↑ «گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ «و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
- ↑ «تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.
- ↑ «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است» سوره فتح، آیه ۲۷.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷، کلمه صدق.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱ و مقاله «آیه صادقین»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰، نشر الأدب الحوزة.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱ و مقاله «آیه صادقین»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱ و مقاله «آیه صادقین»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ معجم مقاییس اللغة، ص۵۸۸.
- ↑ لسان العرب، ج۸، ص۲۱۴.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۳۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۸۷.
- ↑ «و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.
- ↑ «یوسف، ای (یار) راستگو!» سوره یوسف، آیه ۴۶.
- ↑ «الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةٌ حَبِيبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يس وَ خِرْبِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ يُرْوَى خِرْقِيلُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ» (بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۱۳، به نقل از العمدة، علامه ابن بطریق حلی، ص۱۱۳-۱۱۴).
- ↑ جهت آگاهی از مصادر این حدیث از منابع اهل سنت، ر. ک: الغدیر: ج۲، ص۴۴۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۸۵.
- ↑ «آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه 2.
- ↑ «و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی بخشیدیم و به اختلاف رو نیاوردند مگر آنگاه که به دانش دست یافتند ؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز در آنچه اختلاف میورزیدند میان آنان داوری خواهد کرد» سوره یونس، آیه 93.
- ↑ «در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه 55.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه 80.
- ↑ «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه 177.
- ↑ «بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «و نماز برپا دارد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «و زکات پردازد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۰۱.
- ↑ «(بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
- ↑ «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص۷۳-۷۵.
- ↑ «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
- ↑ «آنان که میگویند: پروردگارا! به راستی ما ایمان آوردهایم پس، از گناهان ما درگذر و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!» سوره آل عمران، آیه ۱۶.
- ↑ ﴿الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ﴾ «(همان) شکیبایان و راستگویان و فرمانپذیران و بخشندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان» سوره آل عمران، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ﴾ «تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد؛ بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۲۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۵.
- ↑ «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۱۳۹ ـ ۱۴۶.