نفس زکیه کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶: خط ۸۶:
:::::#قتل [[نفس زکیه]] بین [[رکن و مقام]] است، در حالی که [[محمد بن عبدالله محض]] در نزدیکی [[مدینه]] و منطقه [[احجار الزیت]] به قتل رسیده است.
:::::#قتل [[نفس زکیه]] بین [[رکن و مقام]] است، در حالی که [[محمد بن عبدالله محض]] در نزدیکی [[مدینه]] و منطقه [[احجار الزیت]] به قتل رسیده است.
:::::#[[نفس زکیه]] یعنی نفسی [[پاک]] و [[طاهر]]، اما این شخص را نمی‌توان با چنین صفتی معرفی کرد و او را مورد تأیید [[اهل بیت]] {{عم}} دانست؛ چرا که او خود را [[مهدی]] می‌دانست و [[مردم]] را برابر [[اهل بیت ]]{{عم}}، به خود [[دعوت]] می‌کرد.
:::::#[[نفس زکیه]] یعنی نفسی [[پاک]] و [[طاهر]]، اما این شخص را نمی‌توان با چنین صفتی معرفی کرد و او را مورد تأیید [[اهل بیت]] {{عم}} دانست؛ چرا که او خود را [[مهدی]] می‌دانست و [[مردم]] را برابر [[اهل بیت ]]{{عم}}، به خود [[دعوت]] می‌کرد.
:::::#در [[روایات]] وارد شده است که فاصله میان [[ظهور]] تا قتل این شخص، پانزده روزاست که این دسته از [[روایات]] به زمان [[قیام]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره دارد؛ لذا با [[محمد بن عبدالله محض]] مطابقت نمی‌کند و این مطلب، هنوز رخ نداده است<ref>تحقیق: مقدمه ۱. آیت الله سید محمد صدر  در کتاب تاریخ غیبت کبری پس از ذکر نکاتی در باره معنای اصطلاحی و لغوی [[نفس زکیه]] و احتمالاتی که در باره این نشانه داده شده است، نظر خود را چنین بیان فرموده است: انطباق این روایت بر [[محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب]]، ابوعبدالله ملقب به نفس زکیه که در زمان ابوجعفر خلیفه عباسی قیام کرد. در این جا به طور جدی باید ادعا کنیم شواهدی در دست داریم که مقصود از نفس زکیه، همین شخص انقلابی از خاندان [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} باشد؛ و اگر بتوانیم قرائنی که در ردّ این نظریه آمده است را باطل کنیم، می‌شود ملتزم به این مطلب بشویم. تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده، ص۶۳۰). وی سپس به شش قرینه اشاره می‌کند که با توجه به آنها، نفس زکیه‌ای که در روایات آمده است، غیر از محمد بن عبدالله محض می‌باشد؛ اما آنها را نقد کرده و پس از آوردن دلایلی، نظر نهایی خود را چنین بیان می‌کند: بنابراین، نفس زکیه شخصی جز همین محمد بن عبدالله نیست. به جان خودم سوگند که آن، نشانه‌ای مهم و جالب نظر بود؛ زیرا نهضتش ادامه داشته، به اندازه‌ای که منصور دوانیقی از او به وحشت افتاده است. این مسأله، برای هر کس که به کتاب مقاتل الطالبیین مراجعه کند، روشن و واضح می‌شود و ما فعلا نمی‌خواهیم در جزئیات آن وارد شویم. (تاریخ غیبت کبری، ص ۶۳۵).[[ابوالفرج اصفهانی]] در مورد [[محمد بن عبدالله محض]] می‌گوید: {{عربی|اندازه=110%|"محمّد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب {{ع}} و یکنی أبا عبد الله... وکان یقال له: صریح قریش لأنه لم یقم عنه أم ولد فی جمیع آبائه و أمهاته وجداته. وکان أهل بیته یسمونه المهدی، ویقدرون أنه الذی جاءت فیه الروایه.وکان علماء آل أبی طالب یرون فیه أنه النفس الزکیه، وأنه المقتول بأحجار الزیت"}}. «کنیه‌اش اباعبدالله بود و او را از خالص ترین افراد قریش از حیث نسب می‌دانستند، چرا که در هیچ کدام از اجدادش کنیز و بنده‌ای نبوده است، خانواده‌اش او را همان مهدی موعود می‌دانستند که در روایات به او اشاره گردیده است. ولی علمای آل ابی طالب اعتقاد داشتند که او نفس زکیه بوده و او در منطقه احجار الزیت کشته شده است». مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۲۰۷.</ref><ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[تأملی نو در نشانه‌های ظهور ج۲ (کتاب)|تاملی نو در نشانه‌های ظهور ]]، ص۱۱، ۱۲.</ref>.
:::::#در [[روایات]] وارد شده است که فاصله میان [[ظهور]] تا قتل این شخص، پانزده روزاست که این دسته از [[روایات]] به زمان [[قیام]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره دارد؛ لذا با [[محمد بن عبدالله محض]] مطابقت نمی‌کند و این مطلب، هنوز رخ نداده است<ref>تحقیق: مقدمه ۱. آیت الله سید محمد صدر  در کتاب تاریخ غیبت کبری پس از ذکر نکاتی در باره معنای اصطلاحی و لغوی [[نفس زکیه]] و احتمالاتی که در باره این نشانه داده شده است، نظر خود را چنین بیان فرموده است: انطباق این روایت بر [[محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب]]، ابوعبدالله ملقب به نفس زکیه که در زمان ابوجعفر خلیفه عباسی قیام کرد. در این جا به طور جدی باید ادعا کنیم شواهدی در دست داریم که مقصود از نفس زکیه، همین شخص انقلابی از خاندان [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} باشد؛ و اگر بتوانیم قرائنی که در ردّ این نظریه آمده است را باطل کنیم، می‌شود ملتزم به این مطلب بشویم. تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده، ص۶۳۰). وی سپس به شش قرینه اشاره می‌کند که با توجه به آنها، نفس زکیه‌ای که در روایات آمده است، غیر از محمد بن عبدالله محض می‌باشد؛ اما آنها را نقد کرده و پس از آوردن دلایلی، نظر نهایی خود را چنین بیان می‌کند: بنابراین، نفس زکیه شخصی جز همین محمد بن عبدالله نیست. به جان خودم سوگند که آن، نشانه‌ای مهم و جالب نظر بود؛ زیرا نهضتش ادامه داشته، به اندازه‌ای که منصور دوانیقی از او به وحشت افتاده است. این مسأله، برای هر کس که به کتاب مقاتل الطالبیین مراجعه کند، روشن و واضح می‌شود و ما فعلا نمی‌خواهیم در جزئیات آن وارد شویم. (تاریخ غیبت کبری، ص ۶۳۵).[[ابوالفرج اصفهانی]] در مورد [[محمد بن عبدالله محض]] می‌گوید: {{عربی|"محمّد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب {{ع}} و یکنی أبا عبد الله... وکان یقال له: صریح قریش لأنه لم یقم عنه أم ولد فی جمیع آبائه و أمهاته وجداته. وکان أهل بیته یسمونه المهدی، ویقدرون أنه الذی جاءت فیه الروایه.وکان علماء آل أبی طالب یرون فیه أنه النفس الزکیه، وأنه المقتول بأحجار الزیت"}}. «کنیه‌اش اباعبدالله بود و او را از خالص ترین افراد قریش از حیث نسب می‌دانستند، چرا که در هیچ کدام از اجدادش کنیز و بنده‌ای نبوده است، خانواده‌اش او را همان مهدی موعود می‌دانستند که در روایات به او اشاره گردیده است. ولی علمای آل ابی طالب اعتقاد داشتند که او نفس زکیه بوده و او در منطقه احجار الزیت کشته شده است». مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۲۰۷.</ref><ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[تأملی نو در نشانه‌های ظهور ج۲ (کتاب)|تاملی نو در نشانه‌های ظهور ]]، ص۱۱، ۱۲.</ref>.
:::::*معنای زکیه درلغت از کلمه «زکی» به معنای نمو و [[پاک]] گرفته شده وبه معنای این است که انسانی دارای [[نفس]] [[پاک]] و طیب باشد. در اینکه مراد از [[نفس زکیه]] چیست؟ دو احتمال گفته شده است؛
:::::*معنای زکیه درلغت از کلمه «زکی» به معنای نمو و [[پاک]] گرفته شده وبه معنای این است که انسانی دارای [[نفس]] [[پاک]] و طیب باشد. در اینکه مراد از [[نفس زکیه]] چیست؟ دو احتمال گفته شده است؛
:::::*'''احتمال اول:''' مراد شخص خاصی است که دارای این [[ویژگی]] است. طبق این احتمال مراد انسانی کامل یا در مسیر [[تکامل]] است ودر [[علم]] واخلاص وجهاد درجامعه منشا اثر است. هنگامی‌که چنین شخصی کشته می‌شود، طبیعی است که [[شهادت]] او در [[جامعه]] موج ایجاد کرده و تأثیر می‌گذارد.
:::::*'''احتمال اول:''' مراد شخص خاصی است که دارای این [[ویژگی]] است. طبق این احتمال مراد انسانی کامل یا در مسیر [[تکامل]] است ودر [[علم]] واخلاص وجهاد درجامعه منشا اثر است. هنگامی‌که چنین شخصی کشته می‌شود، طبیعی است که [[شهادت]] او در [[جامعه]] موج ایجاد کرده و تأثیر می‌گذارد.
خط ۹۶: خط ۹۶:
[[پرونده:13681099.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد کاظم قزوینی]]]]
[[پرونده:13681099.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد کاظم قزوینی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آیت‌الله '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[قتل نفس زکیه|ذبح نفس زکیه]] بین رکن ومقام در [[مسجدالحرام]] از علایم حتمی و قطعی [[ظهور]] [[امام زمان]] {{ع}} است؛ ولی درباره نسب ایشان، اختلاف وجود دارد، گفته شده، او حسنی است یا می‌گویند: حسینی است و این اختلاف در نسب بعد از اینکه ثابت گردید که از خاندان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌باشد، ضرری ندارد. در احادیث وارد درباره ایشان آمده: ممکن است در اوایل جوانی یا نوجوانی باشد که [[امام زمان]] {{ع}}، او را به سمت [[مکه]] می‌فرستد؛ ولی علیه او می‌شورند و او را بین رکن و مقام<ref>مقصود از رکن، گوشه‌ای است که حجرالاسود در آن مستقر است و مقام، همان مقام ابراهیم {{ع}} نزدیک کعبه است.</ref> ذبح می‌نمایند و پس از آن، غضب الهی بر مردم فرا خواهد رسید. بین قیام [[امام زمان]] {{ع}} و [[قتل نفس زکیه]]، ۱۵ روز فاصله می‌باشد و به این سبب [[نفس زکیه]] خوانده شده، که بدون هیچ گناهی به قتل می‌رسد و همچنین به این دلیل به قتل می‌رسد که با شفافیت، پیام [[امام زمان]] {{ع}} را به اهل [[مکه]] ابلاغ می‌نماید و لا غیر. پیام، شامل چیزی از نوع دشنام و تهدید نیست؛ بلکه مشتمل بر یاری خواستن از اهل [[مکه]] است. خداوند تبارک و تعالی از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[حضرت خضر]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً}}﴾}}<ref> نفس زکیه‌ای را کشتی؛ سوره کهف، آیه ۷۴.</ref>. زیرا از گناهان، پاک بود. احادیثی که در این باره روایت شده است را در این فرصت برای شما باز می‌گوییم: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]]{{ع}} به یاران خود فرمود: "ای مردم! اهل [[مکه]] من را نمی‌خواهند؛ ولی من فرستاده‌ای به جانب آنها می‌فرستم که حجت را بر آنها تمام  کنم". پس [[مهدی]]{{ع}}، مردی از اصحابش را فرا می‌خواند و به او می‌فرماید: "به طرف [[مکه]] برو و بگو:‌ای اهل [[مکه]]! من فرستاده [[مهدی]] [[قائم]]{{ع}} هستم، او به شما می‌گوید، ما [[اهل بیت]] رحمت، معدن رسالت و خلافت، نوادگان [[محمد]]{{صل}} و نسل [[پیامبران]]{{عم}} هستیم به ما ظلم کردند و ما مظلوم واقع شدیم و مورد فشار قرار گرفتیم و تا به امروز، حق ما را به زور غصب کردند؛ پس از شما می‌خواهیم که ما را یاری نمایید". هنگامی که این جوان، چنین صحبت نمود، بر سر او می‌ریزند و او را بین رکن و مقام ذبح می‌نمایند و او نفس زکیه است..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَقُولُ الْقَائِمُ {{ع}} لِأَصْحَابِهِ يَا قَوْمِ إِنَ‏ أَهْلَ‏ مَكَّةَ لَا يُرِيدُونَنِي‏ وَ لَكِنِّي‏ مُرْسِلٌ‏ إِلَيْهِمْ‏ لِأَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ بِمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِي أَنْ يَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ فَيَدْعُو رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَيَقُولُ لَهُ امْضِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ فَقُلْ يَا أَهْلَ مَكَّةَ أَنَا رَسُولُ فُلَانٍ إِلَيْكُمْ وَ هُوَ يَقُولُ لَكُمْ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةِ وَ نَحْنُ ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ وَ سُلَالَةُ النَّبِيِّينَ وَ إِنَّا قَدْ ظُلِمْنَا وَ اضْطُهِدْنَا وَ قُهِرْنَا وَ ابْتُزَّ مِنَّا حَقُّنَا مُنْذُ قُبِضَ نَبِيُّنَا إِلَى يَوْمِنَا هَذَا فَنَحْنُ نَسْتَنْصِرُكُمْ فَانْصُرُونَا فَإِذَا تَكَلَّمَ هَذَا الْفَتَى بِهَذَا الْكَلَامِ أَتَوْا إِلَيْهِ فَذَبَحُوهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ هِيَ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار؛ مجلسی؛ ج ۵۲، ص ۳۰۷.</ref>. در بعضی احادیث، "[[نفس زکیه]]" به فردی گفته شده است که همراه ۷۰ نفر از صالحان در محدوده [[کوفه]] در هنگام ورود لشکر [[سفیانی]] به قتل می‌رسند. همچنین این لقب به [[سید هاشمی]] نیز گفته شده است؛ ولی شکی نیست که [[قتل نفس زکیه]] از [[نشانه‌های حتمی ظهور|علایم حتمی ظهور]] است. او کسی است که ۱۵ شب قبل از [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بین رکن و مقام ذبح می‌شود»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۳۳۸-۳۳۹.</ref>.
::::::«[[قتل نفس زکیه|ذبح نفس زکیه]] بین رکن ومقام در [[مسجدالحرام]] از علایم حتمی و قطعی [[ظهور]] [[امام زمان]] {{ع}} است؛ ولی درباره نسب ایشان، اختلاف وجود دارد، گفته شده، او حسنی است یا می‌گویند: حسینی است و این اختلاف در نسب بعد از اینکه ثابت گردید که از خاندان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌باشد، ضرری ندارد. در احادیث وارد درباره ایشان آمده: ممکن است در اوایل جوانی یا نوجوانی باشد که [[امام زمان]] {{ع}}، او را به سمت [[مکه]] می‌فرستد؛ ولی علیه او می‌شورند و او را بین رکن و مقام<ref>مقصود از رکن، گوشه‌ای است که حجرالاسود در آن مستقر است و مقام، همان مقام ابراهیم {{ع}} نزدیک کعبه است.</ref> ذبح می‌نمایند و پس از آن، غضب الهی بر مردم فرا خواهد رسید. بین قیام [[امام زمان]] {{ع}} و [[قتل نفس زکیه]]، ۱۵ روز فاصله می‌باشد و به این سبب [[نفس زکیه]] خوانده شده، که بدون هیچ گناهی به قتل می‌رسد و همچنین به این دلیل به قتل می‌رسد که با شفافیت، پیام [[امام زمان]] {{ع}} را به اهل [[مکه]] ابلاغ می‌نماید و لا غیر. پیام، شامل چیزی از نوع دشنام و تهدید نیست؛ بلکه مشتمل بر یاری خواستن از اهل [[مکه]] است. خداوند تبارک و تعالی از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[حضرت خضر]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً}}<ref> نفس زکیه‌ای را کشتی؛ سوره کهف، آیه ۷۴.</ref>. زیرا از گناهان، پاک بود. احادیثی که در این باره روایت شده است را در این فرصت برای شما باز می‌گوییم: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]]{{ع}} به یاران خود فرمود: "ای مردم! اهل [[مکه]] من را نمی‌خواهند؛ ولی من فرستاده‌ای به جانب آنها می‌فرستم که حجت را بر آنها تمام  کنم". پس [[مهدی]]{{ع}}، مردی از اصحابش را فرا می‌خواند و به او می‌فرماید: "به طرف [[مکه]] برو و بگو:‌ای اهل [[مکه]]! من فرستاده [[مهدی]] [[قائم]]{{ع}} هستم، او به شما می‌گوید، ما [[اهل بیت]] رحمت، معدن رسالت و خلافت، نوادگان [[محمد]]{{صل}} و نسل [[پیامبران]]{{عم}} هستیم به ما ظلم کردند و ما مظلوم واقع شدیم و مورد فشار قرار گرفتیم و تا به امروز، حق ما را به زور غصب کردند؛ پس از شما می‌خواهیم که ما را یاری نمایید". هنگامی که این جوان، چنین صحبت نمود، بر سر او می‌ریزند و او را بین رکن و مقام ذبح می‌نمایند و او نفس زکیه است..."<ref>{{متن حدیث|" يَقُولُ الْقَائِمُ {{ع}} لِأَصْحَابِهِ يَا قَوْمِ إِنَ‏ أَهْلَ‏ مَكَّةَ لَا يُرِيدُونَنِي‏ وَ لَكِنِّي‏ مُرْسِلٌ‏ إِلَيْهِمْ‏ لِأَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ بِمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِي أَنْ يَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ فَيَدْعُو رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَيَقُولُ لَهُ امْضِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ فَقُلْ يَا أَهْلَ مَكَّةَ أَنَا رَسُولُ فُلَانٍ إِلَيْكُمْ وَ هُوَ يَقُولُ لَكُمْ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةِ وَ نَحْنُ ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ وَ سُلَالَةُ النَّبِيِّينَ وَ إِنَّا قَدْ ظُلِمْنَا وَ اضْطُهِدْنَا وَ قُهِرْنَا وَ ابْتُزَّ مِنَّا حَقُّنَا مُنْذُ قُبِضَ نَبِيُّنَا إِلَى يَوْمِنَا هَذَا فَنَحْنُ نَسْتَنْصِرُكُمْ فَانْصُرُونَا فَإِذَا تَكَلَّمَ هَذَا الْفَتَى بِهَذَا الْكَلَامِ أَتَوْا إِلَيْهِ فَذَبَحُوهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ هِيَ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار؛ مجلسی؛ ج ۵۲، ص ۳۰۷.</ref>. در بعضی احادیث، "[[نفس زکیه]]" به فردی گفته شده است که همراه ۷۰ نفر از صالحان در محدوده [[کوفه]] در هنگام ورود لشکر [[سفیانی]] به قتل می‌رسند. همچنین این لقب به [[سید هاشمی]] نیز گفته شده است؛ ولی شکی نیست که [[قتل نفس زکیه]] از [[نشانه‌های حتمی ظهور|علایم حتمی ظهور]] است. او کسی است که ۱۵ شب قبل از [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بین رکن و مقام ذبح می‌شود»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۳۳۸-۳۳۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
::::::از این [[حدیث]] و [[حدیث]] بعدی که در همین زمینه از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده چنین فهمیده می‌شود که علاوه بر این خواهر و برادر، یک [[سید]] دیگر نیز در [[مدینه]] کشته می‌شود. زیرا در روایتی که از آن حضرت [[نقل]] شده چنین آمده است که فرمود: ناچار باید در [[مدینه]] سیدی از [[آل محمد]] {{صل}} کشته شود، از آن حضرت پرسیدند یا بن [[رسول الله]] آیا این "[[سید]]" همان نیست که لشکریان [[سفیانی]] او را به قتل می‌رسانند؟! فرمود: نه، و لکن لشکریان (بنی فلان) یعنی: اتباع [[بنی عباس]]، آنهایی که در عراق [[حکومت]] می‌کنند وی را می‌کشند یکی از آنها می‌آید و وارد [[مدینه]] می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه منظوری به [[مدینه]] آمده است پس آن [[سید]] را می‌گیرند و او را به قتل می‌رسانند و زمانی که او را از روی [[ظلم]] و [[ستم]]، و تجاوز و دشمنی کشتند دیگر [[خداوند]] به آنها مهلت نمی‌دهد و پس از این ماجرا متوقع [[فرج]]، و [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} باشید<ref>غیبت نعمانی، ص ۱۶۶ ط- صدوق و منتخب الاثر، ص ۵۰۱.</ref>.
::::::از این [[حدیث]] و [[حدیث]] بعدی که در همین زمینه از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده چنین فهمیده می‌شود که علاوه بر این خواهر و برادر، یک [[سید]] دیگر نیز در [[مدینه]] کشته می‌شود. زیرا در روایتی که از آن حضرت [[نقل]] شده چنین آمده است که فرمود: ناچار باید در [[مدینه]] سیدی از [[آل محمد]] {{صل}} کشته شود، از آن حضرت پرسیدند یا بن [[رسول الله]] آیا این "[[سید]]" همان نیست که لشکریان [[سفیانی]] او را به قتل می‌رسانند؟! فرمود: نه، و لکن لشکریان (بنی فلان) یعنی: اتباع [[بنی عباس]]، آنهایی که در عراق [[حکومت]] می‌کنند وی را می‌کشند یکی از آنها می‌آید و وارد [[مدینه]] می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه منظوری به [[مدینه]] آمده است پس آن [[سید]] را می‌گیرند و او را به قتل می‌رسانند و زمانی که او را از روی [[ظلم]] و [[ستم]]، و تجاوز و دشمنی کشتند دیگر [[خداوند]] به آنها مهلت نمی‌دهد و پس از این ماجرا متوقع [[فرج]]، و [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} باشید<ref>غیبت نعمانی، ص ۱۶۶ ط- صدوق و منتخب الاثر، ص ۵۰۱.</ref>.
::::::از این [[حدیث]] استفاده می‌شود که این [[سید]] مظلوم به دست عراقی‌ها کشته می‌شود. و البته ناگفته نماند که از برخی [[اخبار]] چنین استفاده می‌شود که دو [[سید]] در [[مکه]] و دو [[سید]] در [[مدینه]] کشته می‌شوند اما دو سیدی که در [[مکه]] کشته می‌شوند یکی همان "[[نفس زکیه]]" است- که پیشتر گفتیم [[سید]] [[حسینی]] است- و دیگری سیدی است که [[اهل مکه]] بر او یورش می‌برند و او را می‌کشند و سرش را به [[شام]] می‌فرستند و او [[سید حسنی]] است<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۳۹، روضه کافی، ص ۲۲۵ ح ۶۶ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.</ref>.و اما آن دو [[سید]] دیگر که در [[مدینه]]، کشته می‌شوند، یکی برادر [[نفس زکیه]] و دیگری پسر عموی اوست<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷- ۲۰۸ ح ۴۵ و غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۹.</ref>.
::::::از این [[حدیث]] استفاده می‌شود که این [[سید]] مظلوم به دست عراقی‌ها کشته می‌شود. و البته ناگفته نماند که از برخی [[اخبار]] چنین استفاده می‌شود که دو [[سید]] در [[مکه]] و دو [[سید]] در [[مدینه]] کشته می‌شوند اما دو سیدی که در [[مکه]] کشته می‌شوند یکی همان "[[نفس زکیه]]" است- که پیشتر گفتیم [[سید]] [[حسینی]] است- و دیگری سیدی است که [[اهل مکه]] بر او یورش می‌برند و او را می‌کشند و سرش را به [[شام]] می‌فرستند و او [[سید حسنی]] است<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۳۹، روضه کافی، ص ۲۲۵ ح ۶۶ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.</ref>.و اما آن دو [[سید]] دیگر که در [[مدینه]]، کشته می‌شوند، یکی برادر [[نفس زکیه]] و دیگری پسر عموی اوست<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷- ۲۰۸ ح ۴۵ و غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۹.</ref>.
::::::جریان [[شهادت]] سومین سیدی که به حسب برخی از [[روایات]]، در [[مدینه]] به وقوع می‌پیوندد، و او پسر عموی [[نفس زکیه]] می‌باشد، و شهادتش نیز از جمله [[علائم متصل]] به [[ظهور]] است، آن چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرموده چنین است: [[زراره]] گفت: شنیدیم که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود: [[امام]] [[قائم]]{{ع}} را پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: چرا؟ فرمود برای اینکه می‌ترسد و با دست خود به شکمش اشاره نمود- یعنی او را می‌کشند- سپس فرمود:‌ای [[زراره]] اوست کسی که [[مردم]] در انتظارش بسر می‌برند و اوست همان کس که در ولادتش تردید خواهند نمود و بعضی خواهند گفت پدرش مرد در حالی که [[جانشین]] و فرزندی نداشت، و بعضی خواهند گفت در شکم مادر بود، و برخی خواهند گفت دو سال یا چند سال پیش از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمده است و اوست که در انتظارش هستند ولی [[خداوند]] [[دوست]] دارد که دل‌های [[شیعه]] را [[آزمایش]] کند و در زمان [[غیبت]] اوست‌ای [[زراره]]، که باطل‌گرایان به تردید می‌افتند. [[زراره]] می‌گوید: عرض کردم: فدایت شوم اگر من به آن دوران رسیدم چکار کنم؟ فرمود:‌ای [[زراره]] هرگاه به آن دوران رسیدی این [[دعا]] را بخوان:{{عربی|" اللَّهُمَ‏ عَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ فَإِنَّکَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ نَبِیَّکَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی من رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پیغمبرت را به من نشناسانی من حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجت خودت را به من بشناسان، زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی من از دینم دور، و گمراه میشوم.</ref> سپس فرمود:‌ای [[زراره]] بناچار باید جوانی در [[مدینه]] کشته شود، عرض کردم: فدایت شوم این که در [[مدینه]] کشته می‌شود همان نیست که سپاهیان [[سفیانی]] وی را می‌کشند؟ فرمود: نه. ولی او را [[سپاه]] بنی فلان (یعنی بنی العباس و در نسخه‌ای، [[سپاه]] آل بنی فلان) می‌کشند. یکی از آنها می‌آید تا به [[مدینه]] داخل می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه علت و انگیزه و منظوری به [[مدینه]] آمده است. پس آن [[سید]] را می‌گیرند و می‌کشند همین که او را از روی [[ستم]] و تعدی به قتل رسانیدند دیگر [[خدا]] مهلتشان نمی‌دهد و در این هنگام است که امید [[فرج]] می‌رود و باید [[منتظر]] بود<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و بحار، ج ۵۲، ص ۱۴۷ و منتخب الاثر، ص ۵۰۱ و غیبت نعمانی ط صدوق، ص ۱۶۶، حدیث ۶.</ref>. به حسب ظاهر این سیدی که در [[مدینه]] کشته می‌شود، مطابق خبری که از [[سطیح کاهن]] در کتاب "بحار" ج ۵۱ ص ۱۶۳ [[نقل]] شده- اگر آن [[خبر]] اعتباری داشته باشد- وی پسر عموی [[نفس زکیه]] است، چه آنکه در آن [[خبر]] می‌گوید:{{عربی|" وَ ذَلِکَ إِذَا قُتِلَ الْمَظْلُومِ بِیَثْرِبَ وَ ابْنِ عَمِّهِ فِی الْحَرَمِ ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> ظهور صاحب الامر {{ع}} زمانی صورت خواهد گرفت که آن سید مظلوم در مدینه کشته شود و پسر عمویش در مکه و حرم امن خدا به قتل برسد؛ الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۷۰.</ref>. و البته لازم هم نیست که این [[سید]]، پسر عموی حقیقی "[[نفس زکیه]]" باشد، زیرا بطوری که می‌دانیم همه [[سادات]] چه [[حسنی]] و چه [[حسینی]] بنی عم‌اند، و از این‌رو ممکن است منظور سطیح از ابن عمه [[سید]] بودن این فرد باشد»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰، ۸۱، ۲۶۹، ۲۷۰، ۲۷۱.</ref>.
::::::جریان [[شهادت]] سومین سیدی که به حسب برخی از [[روایات]]، در [[مدینه]] به وقوع می‌پیوندد، و او پسر عموی [[نفس زکیه]] می‌باشد، و شهادتش نیز از جمله [[علائم متصل]] به [[ظهور]] است، آن چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرموده چنین است: [[زراره]] گفت: شنیدیم که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود: [[امام]] [[قائم]]{{ع}} را پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: چرا؟ فرمود برای اینکه می‌ترسد و با دست خود به شکمش اشاره نمود- یعنی او را می‌کشند- سپس فرمود:‌ای [[زراره]] اوست کسی که [[مردم]] در انتظارش بسر می‌برند و اوست همان کس که در ولادتش تردید خواهند نمود و بعضی خواهند گفت پدرش مرد در حالی که [[جانشین]] و فرزندی نداشت، و بعضی خواهند گفت در شکم مادر بود، و برخی خواهند گفت دو سال یا چند سال پیش از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمده است و اوست که در انتظارش هستند ولی [[خداوند]] [[دوست]] دارد که دل‌های [[شیعه]] را [[آزمایش]] کند و در زمان [[غیبت]] اوست‌ای [[زراره]]، که باطل‌گرایان به تردید می‌افتند. [[زراره]] می‌گوید: عرض کردم: فدایت شوم اگر من به آن دوران رسیدم چکار کنم؟ فرمود:‌ای [[زراره]] هرگاه به آن دوران رسیدی این [[دعا]] را بخوان:{{متن حدیث|" اللَّهُمَ‏ عَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ فَإِنَّکَ‏ إِنْ‏ لَمْ‏ تُعَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ لَمْ‏ أَعْرِفْ‏ نَبِیَّکَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی من رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پیغمبرت را به من نشناسانی من حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجت خودت را به من بشناسان، زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی من از دینم دور، و گمراه میشوم.</ref> سپس فرمود:‌ای [[زراره]] بناچار باید جوانی در [[مدینه]] کشته شود، عرض کردم: فدایت شوم این که در [[مدینه]] کشته می‌شود همان نیست که سپاهیان [[سفیانی]] وی را می‌کشند؟ فرمود: نه. ولی او را [[سپاه]] بنی فلان (یعنی بنی العباس و در نسخه‌ای، [[سپاه]] آل بنی فلان) می‌کشند. یکی از آنها می‌آید تا به [[مدینه]] داخل می‌شود و [[مردم]] نمی‌دانند به چه علت و انگیزه و منظوری به [[مدینه]] آمده است. پس آن [[سید]] را می‌گیرند و می‌کشند همین که او را از روی [[ستم]] و تعدی به قتل رسانیدند دیگر [[خدا]] مهلتشان نمی‌دهد و در این هنگام است که امید [[فرج]] می‌رود و باید [[منتظر]] بود<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و بحار، ج ۵۲، ص ۱۴۷ و منتخب الاثر، ص ۵۰۱ و غیبت نعمانی ط صدوق، ص ۱۶۶، حدیث ۶.</ref>. به حسب ظاهر این سیدی که در [[مدینه]] کشته می‌شود، مطابق خبری که از [[سطیح کاهن]] در کتاب "بحار" ج ۵۱ ص ۱۶۳ [[نقل]] شده- اگر آن [[خبر]] اعتباری داشته باشد- وی پسر عموی [[نفس زکیه]] است، چه آنکه در آن [[خبر]] می‌گوید:{{عربی|" وَ ذَلِکَ إِذَا قُتِلَ الْمَظْلُومِ بِیَثْرِبَ وَ ابْنِ عَمِّهِ فِی الْحَرَمِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> ظهور صاحب الامر {{ع}} زمانی صورت خواهد گرفت که آن سید مظلوم در مدینه کشته شود و پسر عمویش در مکه و حرم امن خدا به قتل برسد؛ الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۷۰.</ref>. و البته لازم هم نیست که این [[سید]]، پسر عموی حقیقی "[[نفس زکیه]]" باشد، زیرا بطوری که می‌دانیم همه [[سادات]] چه [[حسنی]] و چه [[حسینی]] بنی عم‌اند، و از این‌رو ممکن است منظور سطیح از ابن عمه [[سید]] بودن این فرد باشد»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰، ۸۱، ۲۶۹، ۲۷۰، ۲۷۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
::::#لازمه‌اش این است که پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}}، بلکه پیش از آن‌که [[امامان]]{{عم}} از آن [[خبر]] دهند، این نشانه رخ داده باشد.
::::#لازمه‌اش این است که پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}}، بلکه پیش از آن‌که [[امامان]]{{عم}} از آن [[خبر]] دهند، این نشانه رخ داده باشد.
::::#در [[روایات]] تصریح شده که [[نفس زکیه]]، بین [[رکن و مقام]] کشته می‌شود و حال آن‌که [[محمد بن عبدالله بن حسن]]، در منطقه "احجار زیت" در نزدیکی [[مدینه]] کشته شده است.
::::#در [[روایات]] تصریح شده که [[نفس زکیه]]، بین [[رکن و مقام]] کشته می‌شود و حال آن‌که [[محمد بن عبدالله بن حسن]]، در منطقه "احجار زیت" در نزدیکی [[مدینه]] کشته شده است.
::::#همان‌گونه که پیش از این اشاره کردیم، برابر [[روایات]] [[قتل نفس زکیه]]، از [[نشانه‌های حتمی]] و متصل به [[ظهور]] است، حال آن‌که [[محمد بن عبد الله]]، سال‌ها پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}} به قتل رسیده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: بین [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست"<ref>{{عربی|"لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ الْقَائِمِ وَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ أَکْثَرُ مِنْ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً"}}؛ الارشاد، ج ۲، ۳۷۴؛ اعلام الوری، ۴۲۷.</ref>.
::::#همان‌گونه که پیش از این اشاره کردیم، برابر [[روایات]] [[قتل نفس زکیه]]، از [[نشانه‌های حتمی]] و متصل به [[ظهور]] است، حال آن‌که [[محمد بن عبد الله]]، سال‌ها پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}} به قتل رسیده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: بین [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست"<ref>{{متن حدیث|"لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ الْقَائِمِ وَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ أَکْثَرُ مِنْ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً"}}؛ الارشاد، ج ۲، ۳۷۴؛ اعلام الوری، ۴۲۷.</ref>.
:::::[[محمد بن عبدالله بن حسن]]، معروف به [[نفس زکیه]]، در زمان [[امام صادق]] {{ع}} و در سال ۱۴۵ ه.ق به قتل رسیده و از آن هنگام تا به‌حال، بیش از ده قرن می‌گذرد و نمی‌تواند علامت متصل به [[ظهور]] باشد. به نظر می‌رسد، اموری چون همنامی وی و پدرش با [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و پدر گرامی ایشان، شباهت ظاهری، بودن وی از خاندانی شریف و بزرگوار [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}}، وجود برخی نشانه‌ها، چون داشتن خالی سیاه بر روی کتف راست، [[قیام]] وی در شرایط سخت و در اوج [[خشونت]] [[بنی امیه]] و از همه مهم‌تر، شیطنت‌ها و تحریف‌های [[بنی عباس]]، سبب گشته بود که [[مردم]] به اشتباه بیفتند و گروهی او را [[مهدی]] تصور کنند. علاوه بر این، از برخی قرائن استفاده می‌شود که خود "[[نفس زکیه]]" و پدرش [[عبدالله]] محض، که [[شیخ]] [[بنی هاشم]] در آن عصر به شمار می‌رفت و نیز برادرش [[ابراهیم]]، به ایجاد و تقویت این [[شبهه]] در بین [[مردم]] دامن می‌زدند و چنین وامی‌نمودند که گویا [[مهدی]] ایشان، همان [[امام مهدی|مهدی موعود]] است. آنان می‌خواستند از این راه، در رسیدن به [[قدرت]] و [[پیروزی]] [[انقلاب]] خویش و درهم شکستن [[بنی امیه]] کمک بگیرند. [[امام صادق]] {{ع}} در همان هنگام، آنان را از این کار بازداشت‌<ref>بحار الأنوار، ج ۴۷، ۱۳۱، ۱۳۲. بعد از کشته شدن ولید بن یزید بن عبد الملک و رو به زوال و ضعف نهادن حکومت بنی امیه، عده‌ای از بنی هاشم و بنی عباس از جمله منصور و سفاح از بنی عباس و عبد الله محض و پسرانش محمد و ابراهیم از بنی عباس، در منطقه ابواء در نزدیکی مدینه جمع شدند و محمد بن عبد الله (نفس زکیه را به خلافت برگزیدند و با او بیعت کردند. [[امام صادق]] {{ع}} پس از آن‌که در جریان کارشان قرار گرفت به آنان فرمود: این کار را نکنید؛ چه آن‌که اگر بیعت شما با محمد (نفس زکیه) به تصور آن است که او همان مهدی موعود {{ع}} است، این گمان خطاست و او مهدی موعود نیست و این زمان نیز، زمان خروج وی نیست و اگر بیعت شما بدان جهت است که خروج کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید، باز هم- بیعت با محمد درست نیست؛ زیرا درحالی‌که عبد الله، شیخ بنی هاشم هست، چرا وی را بگذاریم و با پسرش بیعت کنیم....؛ ر.ک:مقاتل الطالبین، ۲۰۵- ۲۰۸ بحار الأنوار، ج ۴۶، ۵۳- ۱۸۷؛ ج ۴۷، ۱۸، ۲۷۶؛ ارشاد، ۲، ۱۹۲؛ منتهی الآمال، ۱، ۳۲۷.</ref>»<ref>[[اسماعیل اسماعیلی|اسماعیلی، اسماعیل]]، [[بررسی نشانه‌های ظهور (مقاله)|بررسی نشانه‌های ظهور]]، [[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۲۸۱-۲۸۳.</ref>.
:::::[[محمد بن عبدالله بن حسن]]، معروف به [[نفس زکیه]]، در زمان [[امام صادق]] {{ع}} و در سال ۱۴۵ ه.ق به قتل رسیده و از آن هنگام تا به‌حال، بیش از ده قرن می‌گذرد و نمی‌تواند علامت متصل به [[ظهور]] باشد. به نظر می‌رسد، اموری چون همنامی وی و پدرش با [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و پدر گرامی ایشان، شباهت ظاهری، بودن وی از خاندانی شریف و بزرگوار [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}}، وجود برخی نشانه‌ها، چون داشتن خالی سیاه بر روی کتف راست، [[قیام]] وی در شرایط سخت و در اوج [[خشونت]] [[بنی امیه]] و از همه مهم‌تر، شیطنت‌ها و تحریف‌های [[بنی عباس]]، سبب گشته بود که [[مردم]] به اشتباه بیفتند و گروهی او را [[مهدی]] تصور کنند. علاوه بر این، از برخی قرائن استفاده می‌شود که خود "[[نفس زکیه]]" و پدرش [[عبدالله]] محض، که [[شیخ]] [[بنی هاشم]] در آن عصر به شمار می‌رفت و نیز برادرش [[ابراهیم]]، به ایجاد و تقویت این [[شبهه]] در بین [[مردم]] دامن می‌زدند و چنین وامی‌نمودند که گویا [[مهدی]] ایشان، همان [[امام مهدی|مهدی موعود]] است. آنان می‌خواستند از این راه، در رسیدن به [[قدرت]] و [[پیروزی]] [[انقلاب]] خویش و درهم شکستن [[بنی امیه]] کمک بگیرند. [[امام صادق]] {{ع}} در همان هنگام، آنان را از این کار بازداشت‌<ref>بحار الأنوار، ج ۴۷، ۱۳۱، ۱۳۲. بعد از کشته شدن ولید بن یزید بن عبد الملک و رو به زوال و ضعف نهادن حکومت بنی امیه، عده‌ای از بنی هاشم و بنی عباس از جمله منصور و سفاح از بنی عباس و عبد الله محض و پسرانش محمد و ابراهیم از بنی عباس، در منطقه ابواء در نزدیکی مدینه جمع شدند و محمد بن عبد الله (نفس زکیه را به خلافت برگزیدند و با او بیعت کردند. [[امام صادق]] {{ع}} پس از آن‌که در جریان کارشان قرار گرفت به آنان فرمود: این کار را نکنید؛ چه آن‌که اگر بیعت شما با محمد (نفس زکیه) به تصور آن است که او همان مهدی موعود {{ع}} است، این گمان خطاست و او مهدی موعود نیست و این زمان نیز، زمان خروج وی نیست و اگر بیعت شما بدان جهت است که خروج کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید، باز هم- بیعت با محمد درست نیست؛ زیرا درحالی‌که عبد الله، شیخ بنی هاشم هست، چرا وی را بگذاریم و با پسرش بیعت کنیم....؛ ر.ک:مقاتل الطالبین، ۲۰۵- ۲۰۸ بحار الأنوار، ج ۴۶، ۵۳- ۱۸۷؛ ج ۴۷، ۱۸، ۲۷۶؛ ارشاد، ۲، ۱۹۲؛ منتهی الآمال، ۱، ۳۲۷.</ref>»<ref>[[اسماعیل اسماعیلی|اسماعیلی، اسماعیل]]، [[بررسی نشانه‌های ظهور (مقاله)|بررسی نشانه‌های ظهور]]، [[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۲۸۱-۲۸۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی دیگر از علامت‌های پنج‌گانه [[ظهور]] که حتمی شمرده شده و [[روایات]] متعدد از آن نام برده است کشته شدن [[نفس زکیه]] است. [[نفس زکیه]] یعنی مرد بی‌گناه و پاکی که مرتکب جرمی نشده باشد. با توجه به [[روایات]] متعدد، در رابطه با [[اصل]] تحقق این نشانه به عنوان یکی از [[علایم ظهور]]، جای بحث نیست. در مورد [[نفس زکیه]] دو نکته مطرح است:
::::::«یکی دیگر از علامت‌های پنج‌گانه [[ظهور]] که حتمی شمرده شده و [[روایات]] متعدد از آن نام برده است کشته شدن [[نفس زکیه]] است. [[نفس زکیه]] یعنی مرد بی‌گناه و پاکی که مرتکب جرمی نشده باشد. با توجه به [[روایات]] متعدد، در رابطه با [[اصل]] تحقق این نشانه به عنوان یکی از [[علایم ظهور]]، جای بحث نیست. در مورد [[نفس زکیه]] دو نکته مطرح است:
::::::'''۱.''' این فرد در [[مسجد الحرام]] بین [[رکن و مقام]] کشته می‌شود. [[امام باقر]] {{ع}} در روایتی می‌فرماید: {{عربی|"و قتل غلام من آل محمد بین الرکن و المقام"}}؛ جوانی از [[آل محمد]]{{صل}} بین [[رکن و مقام]] کشته می‌شود<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ب ۲۲، ح ۱۶؛ </ref>  
::::::'''۱.''' این فرد در [[مسجد الحرام]] بین [[رکن و مقام]] کشته می‌شود. [[امام باقر]] {{ع}} در روایتی می‌فرماید: {{متن حدیث|"و قتل غلام من آل محمد بین الرکن و المقام"}}؛ جوانی از [[آل محمد]]{{صل}} بین [[رکن و مقام]] کشته می‌شود<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ب ۲۲، ح ۱۶؛ </ref>  
::::::'''۲.''' بین قتل [[نفس زکیه]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} فاصله‌ای نیست. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|« لَیسَ بَینَ قِیامِ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَینَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیةِ إِلَّا خَمْسَ عَشْرَةَ لَیلَةً»}}؛ بین [[قیام]] [[قائم]] و بین [[قتل نفس زکیه]] ۱۵ شب فاصله نیست<ref>غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰</ref>.
::::::'''۲.''' بین قتل [[نفس زکیه]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} فاصله‌ای نیست. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث| لَیسَ بَینَ قِیامِ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَینَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیةِ إِلَّا خَمْسَ عَشْرَةَ لَیلَةً}}؛ بین [[قیام]] [[قائم]] و بین [[قتل نفس زکیه]] ۱۵ شب فاصله نیست<ref>غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰</ref>.
::::::البته اینکه این فرد چه کسی است و چرا کشته می‌شود [[روایات]] به درستی و وضوح چیزی بیان کرده‌اند. هر چند از برخی [[اخبار]] استفاده می‌شود که گویا وی یکی از همراهان و [[اصحاب]] [[امام مهدی]] {{ع}} است که حضرت او را چند شب قبل از [[ظهور]]، به [[مکه]] می‌فرستند تا [[مردم]] به نوید [[ظهور]] حضرت را بدهد. ولی [[مردم]] حاضر در [[مسجد الحرام]] او را بین [[رکن و مقام]] به [[شهادت]] می‌رسانند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۱۴.</ref>.
::::::البته اینکه این فرد چه کسی است و چرا کشته می‌شود [[روایات]] به درستی و وضوح چیزی بیان کرده‌اند. هر چند از برخی [[اخبار]] استفاده می‌شود که گویا وی یکی از همراهان و [[اصحاب]] [[امام مهدی]] {{ع}} است که حضرت او را چند شب قبل از [[ظهور]]، به [[مکه]] می‌فرستند تا [[مردم]] به نوید [[ظهور]] حضرت را بدهد. ولی [[مردم]] حاضر در [[مسجد الحرام]] او را بین [[رکن و مقام]] به [[شهادت]] می‌رسانند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۱۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
[[پرونده:151879.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[نصرت‌الله آیتی]]]]
[[پرونده:151879.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[نصرت‌الله آیتی]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[نصرت‌الله آیتی]] در کتاب ''«[[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]»'' در این باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[نصرت‌الله آیتی]] در کتاب ''«[[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]»'' در این باره گفته است:
:::::*«‌پاره‌ای از [[احادیث]] نام [[نفس زکیه]] را "[[محمد]]" معرفی کرده‌اند، [[امام باقر]] {{ع}} دراین‌باره فرموده است: {{عربی|"اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن‏"}}<ref>اسم [[نفس زکیه]] محمد فرزند حسن است؛ کمال‌الدین، ص۳۳۰، باب۳۲، ح۱۶.</ref>. از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است: {{عربی|"ِ وَ قُتِلَ غُلَامٌ مِنَ آلِ مُحَمَّدٍ ص بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّکِیَّةُ "}}<ref>[[قائم]] {{ع}} هنگامی قیام می‌کند که... نوجوانی از [[اهل بیت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} که نامش [[محمد بن الحسن]] و لقبش [[نفس زکیه]] است، میان رکن و مقام کشته شود؛ مختصر اثبات الرجعة، ح۱۸. سند این روایت به این صورت است: «حدثنا صفوان بن یحیی عن محمد بن حمران عن جعفر بن محمد الصادق( قال:...»).</ref>. دو [[روایت]] یاد شده به [[دلیل]] ضعف سند قابل اعتماد نیستند.
:::::*«‌پاره‌ای از [[احادیث]] نام [[نفس زکیه]] را "[[محمد]]" معرفی کرده‌اند، [[امام باقر]] {{ع}} دراین‌باره فرموده است: {{متن حدیث|"اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن‏"}}<ref>اسم [[نفس زکیه]] محمد فرزند حسن است؛ کمال‌الدین، ص۳۳۰، باب۳۲، ح۱۶.</ref>. از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|"ِ وَ قُتِلَ غُلَامٌ مِنَ آلِ مُحَمَّدٍ ص بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّکِیَّةُ "}}<ref>[[قائم]] {{ع}} هنگامی قیام می‌کند که... نوجوانی از [[اهل بیت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} که نامش [[محمد بن الحسن]] و لقبش [[نفس زکیه]] است، میان رکن و مقام کشته شود؛ مختصر اثبات الرجعة، ح۱۸. سند این روایت به این صورت است: «حدثنا صفوان بن یحیی عن محمد بن حمران عن جعفر بن محمد الصادق( قال:...»).</ref>. دو [[روایت]] یاد شده به [[دلیل]] ضعف سند قابل اعتماد نیستند.
::::::[[خبر]] دادن [[امام باقر]] {{ع}} به این‌که [[نفس زکیه]] از فرزندان [[امام حسن]] است، تنها نسب [[نفس زکیه]] را مشخص می‌کند، اما اثبات نمی‌کند که مقصود [[امام]] همان [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] باشد و شخص دیگری در زمان آینده به این نسب وجود نخواهد داشت. هم‌چنین کشته شدن [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] در آن مکان مشخص که در قرائن بعدی آمده است نیز هیچ تنافی با تحقق [[نفس زکیه]]‌ای در پیش از [[ظهور]] [[امام زمان|امام عصر]] {{ع}} نداشته و به اصطلاح بر فرض پذیرش، دو [[دلیل]] مثبت وجود خواهد داشت که اثبات هر یک، با دیگری تنافی ندارد.
::::::[[خبر]] دادن [[امام باقر]] {{ع}} به این‌که [[نفس زکیه]] از فرزندان [[امام حسن]] است، تنها نسب [[نفس زکیه]] را مشخص می‌کند، اما اثبات نمی‌کند که مقصود [[امام]] همان [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] باشد و شخص دیگری در زمان آینده به این نسب وجود نخواهد داشت. هم‌چنین کشته شدن [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] در آن مکان مشخص که در قرائن بعدی آمده است نیز هیچ تنافی با تحقق [[نفس زکیه]]‌ای در پیش از [[ظهور]] [[امام زمان|امام عصر]] {{ع}} نداشته و به اصطلاح بر فرض پذیرش، دو [[دلیل]] مثبت وجود خواهد داشت که اثبات هر یک، با دیگری تنافی ندارد.
::::::از آن‌چه گذشت، روشن شد که [[نفس زکیه]]‌ای که در [[روایات]] [[علائم ظهور|علائم‌الظهور]] مطرح شده، غیر از [[محمد بن عبدالله بن حسن]] محسوب می‌شود و ما باید در آینده [[منتظر]] تحقق این علامت باشیم که یکی از [[نشانه‌های ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[نصرت‌الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۲۸، ۲۵۹.</ref>.
::::::از آن‌چه گذشت، روشن شد که [[نفس زکیه]]‌ای که در [[روایات]] [[علائم ظهور|علائم‌الظهور]] مطرح شده، غیر از [[محمد بن عبدالله بن حسن]] محسوب می‌شود و ما باید در آینده [[منتظر]] تحقق این علامت باشیم که یکی از [[نشانه‌های ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[نصرت‌الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۲۸، ۲۵۹.</ref>.
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:
:::::#لازمه‌‏اش این است که پیش از تولد [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}؛ بلکه پیش از آن‏که [[امامان]] از آن [[خبر]] دهند، این نشانه رخ داده باشد.
:::::#لازمه‌‏اش این است که پیش از تولد [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}؛ بلکه پیش از آن‏که [[امامان]] از آن [[خبر]] دهند، این نشانه رخ داده باشد.
:::::#در [[روایات]] تصریح شده است که "[[نفس زکیه]]"، بین [[رکن و مقام]] کشته می‌‏شود؛ حال آن‏که [[محمد بن عبد اللّه بن حسن]] در منطقه "احجار زیت" "در نزدیکی [[مدینه]]" کشته شده است.
:::::#در [[روایات]] تصریح شده است که "[[نفس زکیه]]"، بین [[رکن و مقام]] کشته می‌‏شود؛ حال آن‏که [[محمد بن عبد اللّه بن حسن]] در منطقه "احجار زیت" "در نزدیکی [[مدینه]]" کشته شده است.
:::::#همان‏گونه که در [[روایات]] اشاره شده [[قتل نفس زکیه]] از نشانه‌‏های حتمی و متصل به [[ظهور]] است؛ حال آن‏که [[محمد بن عبد اللّه]]، سال‏ها پیش از تولد [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به قتل رسیده است. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "بین [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} و کشته شدن [[نفس زکیه]]، بیش از پانزده شبانه ‏روز فاصله نیست<ref> {{عربی|" لَیْسَ‏ بَیْنَ‏ قِیَامِ‏ قَائِمِ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ بَیْنَ‏ قَتْلِ‏ النَّفْسِ‏ الزَّکِیَّةِ إِلَّا خَمْسَ‏ عَشْرَةَ لَیْلَةً‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۴۵، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۶۴۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۴۵ - ۳۴۶.</ref>.
:::::#همان‏گونه که در [[روایات]] اشاره شده [[قتل نفس زکیه]] از نشانه‌‏های حتمی و متصل به [[ظهور]] است؛ حال آن‏که [[محمد بن عبد اللّه]]، سال‏ها پیش از تولد [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به قتل رسیده است. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "بین [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} و کشته شدن [[نفس زکیه]]، بیش از پانزده شبانه ‏روز فاصله نیست<ref> {{متن حدیث|" لَیْسَ‏ بَیْنَ‏ قِیَامِ‏ قَائِمِ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ بَیْنَ‏ قَتْلِ‏ النَّفْسِ‏ الزَّکِیَّةِ إِلَّا خَمْسَ‏ عَشْرَةَ لَیْلَةً‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۴۵، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۶۴۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۴۵ - ۳۴۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:
[[پرونده:151888.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مهدی اکبرنژاد]]]]
[[پرونده:151888.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مهدی اکبرنژاد]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مهدی اکبرنژاد]]'''، در کتاب ''«[[ بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت (کتاب)|بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مهدی اکبرنژاد]]'''، در کتاب ''«[[ بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت (کتاب)|بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«کشته شدن [[نفس]] زکیه از نشانه‏‌های حتمی [[ظهور]] برشمرده شده و در [[اصل]] تحقق چنین حادثه‏‌ای به‌عنوان نشانه [[ظهور]]، تردیدی نیست؛ ولی در تعیین مشخصه‌‏ها و جزئیات این کشته شدن مطالب زیادی در [[احادیث]] نیامده و تنها چند نکته جزئی که نمی‌تواند روشن‏ کننده [[اصل]] موضوع باشد، اشاره شده است؛ از جمله این‏که وی از [[آل محمد]]{{عم}} است:{{عربی|اندازه=155%|"و قتل غلام من آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}... اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ...."}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۳۰، ح۷.</ref>. و یا: {{عربی|اندازه=155%|"إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۴.</ref>. در این [[احادیث]]، وی [[محمد بن الحسن]] معرفی شده، ولی روشن نیست که منظور از این «[[حسن]]» چه کسی است؟ آیا منظور این است که وی از نسل [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} است یا نام پدر وی [[حسن]] می‌باشد؟
::::::«کشته شدن [[نفس]] زکیه از نشانه‏‌های حتمی [[ظهور]] برشمرده شده و در [[اصل]] تحقق چنین حادثه‏‌ای به‌عنوان نشانه [[ظهور]]، تردیدی نیست؛ ولی در تعیین مشخصه‌‏ها و جزئیات این کشته شدن مطالب زیادی در [[احادیث]] نیامده و تنها چند نکته جزئی که نمی‌تواند روشن‏ کننده [[اصل]] موضوع باشد، اشاره شده است؛ از جمله این‏که وی از [[آل محمد]]{{عم}} است: {{عربی|"و قتل غلام من آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}... اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ...."}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۳۰، ح۷.</ref>. و یا: {{عربی|"إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۴.</ref>. در این [[احادیث]]، وی [[محمد بن الحسن]] معرفی شده، ولی روشن نیست که منظور از این «[[حسن]]» چه کسی است؟ آیا منظور این است که وی از نسل [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} است یا نام پدر وی [[حسن]] می‌باشد؟
::::::از دیگر ویژگی‏‌های ذکر شده برای [[نفس زکیه]] این است که وی در میان [[رکن و مقام]] کشته می‌شود: {{عربی|اندازه=155%|« إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ یُقْتَلُ بِلاَ جُرْمٍ فَإِذَا قُتِلَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَبْعَثُ اَللَّهُ قَائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۳۳۰، ح۱۶.</ref>. (از نشانه‏‌های [[ظهور]])... کشته شدن جوانی از [[آل محمد]]{{عم}} در میان [[رکن و مقام]] است که نام وی [[محمد بن الحسن]] [معروف به‏] [[نفس زکیه]]... که در این هنگام [[قائم]] ما [[خروج]] خواهد کرد. بیش از آن‏چه یاد شد، ویژگی دیگری در معرفی [[نفس زکیه]] و ماجرای کشته شدن او، ذکر نشده و تنها با همین عبارت کشته شدن [[نفس زکیه]] در [[روایات]] مطرح شده است.
::::::از دیگر ویژگی‏‌های ذکر شده برای [[نفس زکیه]] این است که وی در میان [[رکن و مقام]] کشته می‌شود: {{عربی|إِنَّ اَلنَّفْسَ اَلزَّکِیَّةَ هُوَ غُلاَمٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ یُقْتَلُ بِلاَ جُرْمٍ فَإِذَا قُتِلَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَبْعَثُ اَللَّهُ قَائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۳۳۰، ح۱۶.</ref>. (از نشانه‏‌های [[ظهور]])... کشته شدن جوانی از [[آل محمد]]{{عم}} در میان [[رکن و مقام]] است که نام وی [[محمد بن الحسن]] [معروف به‏] [[نفس زکیه]]... که در این هنگام [[قائم]] ما [[خروج]] خواهد کرد. بیش از آن‏چه یاد شد، ویژگی دیگری در معرفی [[نفس زکیه]] و ماجرای کشته شدن او، ذکر نشده و تنها با همین عبارت کشته شدن [[نفس زکیه]] در [[روایات]] مطرح شده است.
::::::برخی احتمال داده‏‌اند که منظور از [[نفس زکیه]]، همان [[محمد پسر عبداللّه بن الحسن]]<ref>سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۳.</ref>. معروف به [[نفس]] زکیه است، که در زمان [[امام صادق]]{{ع}} با [[حمایت]] برخی از [[بنی هاشم]] و بنی [[عباس]] [[قیام]] کرد و نیز مدعی [[مهدویت]] شد و بسیاری با او [[بیعت]] کردند که [[امام صادق]]{{ع}} از این کار [[نهی]] کرد و فرمود: این کار را نکنید، چه آن‏که اگر [[بیعت]] شما با [[محمد]] ([[نفس زکیه]]) به تصور آن است که او همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است، این گمان خطاست و او [[مهدی]] [[موعود]] نیست و این زمان، زمان [[خروج]] او نیست....<ref>ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۰۵- ۲۰۸ و مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۱۹۲.</ref>.
::::::برخی احتمال داده‏‌اند که منظور از [[نفس زکیه]]، همان [[محمد پسر عبداللّه بن الحسن]]<ref>سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۳.</ref>. معروف به [[نفس]] زکیه است، که در زمان [[امام صادق]]{{ع}} با [[حمایت]] برخی از [[بنی هاشم]] و بنی [[عباس]] [[قیام]] کرد و نیز مدعی [[مهدویت]] شد و بسیاری با او [[بیعت]] کردند که [[امام صادق]]{{ع}} از این کار [[نهی]] کرد و فرمود: این کار را نکنید، چه آن‏که اگر [[بیعت]] شما با [[محمد]] ([[نفس زکیه]]) به تصور آن است که او همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است، این گمان خطاست و او [[مهدی]] [[موعود]] نیست و این زمان، زمان [[خروج]] او نیست....<ref>ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۰۵- ۲۰۸ و مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۱۹۲.</ref>.
::::::ولی باید گفت که این تطبیق یک تطبیق غیرصحیح است چون:
::::::ولی باید گفت که این تطبیق یک تطبیق غیرصحیح است چون:
:::::#لازمه‏‌اش این است که پیش از به [[دنیا]] آمدن [[امام مهدی]]{{ع}}، یکی از نشانه‏‌های‏ [[ظهور]] وی، که صدها سال پس از ولادت او باید رخ دهد، به وقوع پیوسته باشد؛ به عبارت دیگر، [[نفس زکیه]] که در سال ۱۴۵ﻫ. ق کشته شد، نشانه [[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} باشد که بعد از صدها سال دیگر می‌خواهد [[ظهور]] کند و همان‏‌گونه که پیش‏تر اشاره شد به شکل طبیعی این حادثه با این فاصله طولانی نمی‌تواند نشانه [[ظهور]] تلقی شود.
:::::#لازمه‏‌اش این است که پیش از به [[دنیا]] آمدن [[امام مهدی]]{{ع}}، یکی از نشانه‏‌های‏ [[ظهور]] وی، که صدها سال پس از ولادت او باید رخ دهد، به وقوع پیوسته باشد؛ به عبارت دیگر، [[نفس زکیه]] که در سال ۱۴۵ﻫ. ق کشته شد، نشانه [[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} باشد که بعد از صدها سال دیگر می‌خواهد [[ظهور]] کند و همان‏‌گونه که پیش‏تر اشاره شد به شکل طبیعی این حادثه با این فاصله طولانی نمی‌تواند نشانه [[ظهور]] تلقی شود.
:::::#برخی [[روایات]]، با صراحت فاصله میان کشته شدن [[نفس زکیه]] با [[قیام]] [[امام مهدی]]{{ع}} را پانزده شبانه‌روز بیان کرده‏‌اند: {{عربی|اندازه=155%|«لَیْسَ بَیْنَ قِیَامٍ اَلْقَائِمِ وَ بَیْنَ قَتْلِ اَلنَّفْسِ اَلزَّکِیَّةِ إِلاَّ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَ»}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۵، ح۴۴۰، صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۴۹، ح۲ و راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۶۲.</ref>. بنابراین، چگونه می‌توان فاصله صدها ساله را میان کشته شدن [[نفس]] زکیه و [[قیام]] حضرت تصور کرد.
:::::#برخی [[روایات]]، با صراحت فاصله میان کشته شدن [[نفس زکیه]] با [[قیام]] [[امام مهدی]]{{ع}} را پانزده شبانه‌روز بیان کرده‏‌اند: {{متن حدیث|لَیْسَ بَیْنَ قِیَامٍ اَلْقَائِمِ وَ بَیْنَ قَتْلِ اَلنَّفْسِ اَلزَّکِیَّةِ إِلاَّ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَ}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۵، ح۴۴۰، صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۴۹، ح۲ و راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۶۲.</ref>. بنابراین، چگونه می‌توان فاصله صدها ساله را میان کشته شدن [[نفس]] زکیه و [[قیام]] حضرت تصور کرد.
:::::#خود [[نفس]] زکیه و [[پیروان]] وی تنها [[ادعای مهدی بودن]] او را داشته‌‏اند نه این‏که کشته شدن او را نشانه [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} بدانند و همین ادعای کاذب، سبب می‌شود که آن فرد آرمانی که کشته شدنش در [[روایات]] از نشانه‏‌های [[ظهور]] معرفی شده، بر این ادعاکننده دروغ‏گو منطبق نشود. البته مؤلف کوشیده به این نوع اشکال‏‌ها پاسخ دهد<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۵۰۷، ۵۱۱.</ref>. ولی به نظر می‌رسد پاسخ‏‌های ایشان کافی نبوده است. بنابراین، منطبق کردن [[نفس زکیه]] بر [[محمد پسر عبد اللّه بن الحسن]] نمی‌تواند نزدیک به واقعیت باشد<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد، مهدی]]،[[بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت (کتاب)|بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت]]، ص۱۷۴.</ref>.
:::::#خود [[نفس]] زکیه و [[پیروان]] وی تنها [[ادعای مهدی بودن]] او را داشته‌‏اند نه این‏که کشته شدن او را نشانه [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} بدانند و همین ادعای کاذب، سبب می‌شود که آن فرد آرمانی که کشته شدنش در [[روایات]] از نشانه‏‌های [[ظهور]] معرفی شده، بر این ادعاکننده دروغ‏گو منطبق نشود. البته مؤلف کوشیده به این نوع اشکال‏‌ها پاسخ دهد<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۵۰۷، ۵۱۱.</ref>. ولی به نظر می‌رسد پاسخ‏‌های ایشان کافی نبوده است. بنابراین، منطبق کردن [[نفس زکیه]] بر [[محمد پسر عبد اللّه بن الحسن]] نمی‌تواند نزدیک به واقعیت باشد<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد، مهدی]]،[[بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت (کتاب)|بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت]]، ص۱۷۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
'''[[علی ‎اصغر رضوانی]]''' در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این باره گفته است:  
'''[[علی ‎اصغر رضوانی]]''' در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این باره گفته است:  
::::::«در [[روایات]] [[شیعه]] به علامتی قبل از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان «[[قتل نفس زکیه]]» اشاره شده است که بعد از این جنایت، حضرت [[ظهور]] خواهند کرد.
::::::«در [[روایات]] [[شیعه]] به علامتی قبل از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان «[[قتل نفس زکیه]]» اشاره شده است که بعد از این جنایت، حضرت [[ظهور]] خواهند کرد.
::::::از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: {{عربی| «لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ {{ع}} وَ بَیْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ إِلَّا خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَة»<ref>میان قیام قائم خاندان محمد و کشته شدن نفس زکیّه، تنها پانزده شب فاصله است؛ کمال الدین: ص۶۴۹ ح۲.</ref>}}.
::::::از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: {{متن حدیث|لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ {{ع}} وَ بَیْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ إِلَّا خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَة}}<ref>میان قیام قائم خاندان محمد و کشته شدن نفس زکیّه، تنها پانزده شب فاصله است؛ کمال الدین: ص۶۴۹ ح۲.</ref>.
::::::[[شیخ مفید]] می‌گوید: «از جمله [[علایم ظهور]]، کشته شدن [[نفس زکیه]] در [[پشت کوفه]] با هفتاد نفر از صالحین است» <ref>ارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸.</ref>
::::::[[شیخ مفید]] می‌گوید: «از جمله [[علایم ظهور]]، کشته شدن [[نفس زکیه]] در [[پشت کوفه]] با هفتاد نفر از صالحین است» <ref>ارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸.</ref>
::::::از برخی [[روایات]]، وجود [[نفس زکیه]] دیگری نیز استفاده می‌شود که [[مأمور]] [[تبلیغ]] از طرف [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است که بین [[رکن و مقام]] به [[شهادت]] خواهد رسید <ref>بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱.</ref>
::::::از برخی [[روایات]]، وجود [[نفس زکیه]] دیگری نیز استفاده می‌شود که [[مأمور]] [[تبلیغ]] از طرف [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است که بین [[رکن و مقام]] به [[شهادت]] خواهد رسید <ref>بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱.</ref>
خط ۲۴۰: خط ۲۴۰:
::::::«[[حضرت مهدی]] {{ع}}، فرستادهای از جانب خویش به [[مکه]] اعزام می‌کنند که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب [[خبر]] از آنها مقدمات آن [[انقلاب]] مبارک را فراهم کند. جوانمردی [[هاشمی]] ([[محمد]] بن الحسن که همان [[نفس زکیه]] است)، در بیست و پنجم ماه ذیحجه پس از [[قیام]] خویش وارد [[مسجد الحرام]] شده و بین [[رکن و مقام]] [[ایستاده]] و نامهای شفاهی از [[ناحیه]] حضرت را برای [[مردم]] [[مکه]] قرائت می‌کند که در این نامه خبری از توهین و بی‌احترامی و تهدید نیست و ضمن آن حضرت از [[مردم]] [[مکه]] [[طلب یاری]] و نصرت می‌کنند. بقایای [[نظام]] منحوس [[حاکم]] در [[حجاز]] جرمی شنیع مرتکب شده و وی را درحالی‌که بین [[رکن و مقام]] [[ایستاده]]، شهید می‌کنند که این جرم [[حکم]] عاقبتشان را مشخص می‌کند و حضرت [[صاحب]] {{ع}} پانزده روز بعد که بناست [[ظهور]] شریفشان رخ بدهد، باید با آنها چگونه [[رفتار]] بکنند.
::::::«[[حضرت مهدی]] {{ع}}، فرستادهای از جانب خویش به [[مکه]] اعزام می‌کنند که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب [[خبر]] از آنها مقدمات آن [[انقلاب]] مبارک را فراهم کند. جوانمردی [[هاشمی]] ([[محمد]] بن الحسن که همان [[نفس زکیه]] است)، در بیست و پنجم ماه ذیحجه پس از [[قیام]] خویش وارد [[مسجد الحرام]] شده و بین [[رکن و مقام]] [[ایستاده]] و نامهای شفاهی از [[ناحیه]] حضرت را برای [[مردم]] [[مکه]] قرائت می‌کند که در این نامه خبری از توهین و بی‌احترامی و تهدید نیست و ضمن آن حضرت از [[مردم]] [[مکه]] [[طلب یاری]] و نصرت می‌کنند. بقایای [[نظام]] منحوس [[حاکم]] در [[حجاز]] جرمی شنیع مرتکب شده و وی را درحالی‌که بین [[رکن و مقام]] [[ایستاده]]، شهید می‌کنند که این جرم [[حکم]] عاقبتشان را مشخص می‌کند و حضرت [[صاحب]] {{ع}} پانزده روز بعد که بناست [[ظهور]] شریفشان رخ بدهد، باید با آنها چگونه [[رفتار]] بکنند.
چنین فاجعه دردناکی در [[مدینه]] بر سر پسر عموی [[نفس زکیه]]- که نام خودش [[محمد]] و نام خواهر (احتمالا دوقلویش) [[فاطمه]] است- می‌آید و هر دو را بر سر در [[مسجد النبی]] {{صل}} اعدام می‌کنند.
چنین فاجعه دردناکی در [[مدینه]] بر سر پسر عموی [[نفس زکیه]]- که نام خودش [[محمد]] و نام خواهر (احتمالا دوقلویش) [[فاطمه]] است- می‌آید و هر دو را بر سر در [[مسجد النبی]] {{صل}} اعدام می‌کنند.
::::::[[امام صادق]]‌ {{ع}} فرمودند: {{عربی|«...وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ المَحْتُوم»}}<ref>الغیبة نعمانی، ص ۱۶۹؛ بشارة الاسلام، ص ۱۱۹؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۷.</ref>. کشته شدن [[نفس زکیه]] از [[علایم حتمی]] [[[ظهور]]] است. ابو بصیر هم از [[امام باقر‌]] {{ع}} ضمن حدیثی بلند [[روایت]] کرده است:{{عربی|«...وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ المَحْتُوم»}} یقول القائم‌ {{ع}} لأصحابه: یا [[قوم]]، إن أهل مکة لا یریدوننی و لکننی مرسل إلیهم لأحتج علیهم بما ینبغی لمثلی أن یحتج علیهم، فیدعو رجلا من أصحابه فیقول له: إمض إلی أهل مکة فقل: یا أهل مکة، أنا [[رسول]] فلان- الإمام المهدی {{ع}}- إلیکم، و هو یقول لکم: إنا أهل بیت الرحمة و معدن الرسالة و الخلافة، و نحن ذریة [[محمد]] {{صل}} و سلالة النبیین، و إنا قد ظلمنا و اضطهدنا و قهرنا و ابتز مناحقنا منذ قبض نبینا إلی یومنا هذا، و نحن نستنصرکم فانصرونا، فإذا تکلم هذا الفتی بهذا الکلام أتوا إلیه فذبحوه بین الرکن و المقام و هو النفس الزکیة<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷؛ بشارة الاسلام، ص ۲۲۴؛ المهدی {{ع}}، من المهد الی الظهور، ص ۳۶۸؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۲؛ بیان الائمه {{عم}} ج ۳، ص ۲۰.</ref>. [[حضرت مهدی]] {{ع}} به [[یاران]] خویش می‌فرمایند:‌ای [[قوم]] (همراهان) اهالی [[مکه]] مرا نمی‌خواهند، ولی برای آنکه [[حجت]] بر آنها تمام شود و خود هم به وظیفهام [[عمل]] کرده باشم [یکی از شما را] به سوی آنها می‌فرستم. سپس یکی از یارانشان را خوانده و به او می‌فرمایند: به سوی [[اهل مکه]] برو و بگو:‌ای اهالی [[مکه]] من فرستاده فلانی ([[حضرت مهدی]] {{ع}}) هستم و او برای شما چنین پیغام فرستاده که ما [[خاندان]] [[رحمت]] و معدن [[رسالت]] و خلافتیم، ما نوادگان [[حضرت محمد]] {{صل}} و سلاله [[پیامبران]] هستیم به ما [[ظلم]] شده و آزار رساندهاند و ما را سرکوب کردهاند. حقمان را تا به امروز به زور از زمان [[رحلت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} گرفتهاند. از شما [[طلب یاری]] می‌کنیم پس یاریمان کنید. وقتی این جوانمرد [[پیام]] را رساند به سوی او می‌آیند و ما بین [[رکن و مقام]] او را که [[نفس زکیه]] است می‌کشند (سر می‌برند).
::::::[[امام صادق]]‌ {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|...وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ المَحْتُوم}}<ref>الغیبة نعمانی، ص ۱۶۹؛ بشارة الاسلام، ص ۱۱۹؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۷.</ref>. کشته شدن [[نفس زکیه]] از [[علایم حتمی]] [[[ظهور]]] است. ابو بصیر هم از [[امام باقر‌]] {{ع}} ضمن حدیثی بلند [[روایت]] کرده است: {{متن حدیث|...وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ المَحْتُوم}} یقول القائم‌ {{ع}} لأصحابه: یا [[قوم]]، إن أهل مکة لا یریدوننی و لکننی مرسل إلیهم لأحتج علیهم بما ینبغی لمثلی أن یحتج علیهم، فیدعو رجلا من أصحابه فیقول له: إمض إلی أهل مکة فقل: یا أهل مکة، أنا [[رسول]] فلان- الإمام المهدی {{ع}}- إلیکم، و هو یقول لکم: إنا أهل بیت الرحمة و معدن الرسالة و الخلافة، و نحن ذریة [[محمد]] {{صل}} و سلالة النبیین، و إنا قد ظلمنا و اضطهدنا و قهرنا و ابتز مناحقنا منذ قبض نبینا إلی یومنا هذا، و نحن نستنصرکم فانصرونا، فإذا تکلم هذا الفتی بهذا الکلام أتوا إلیه فذبحوه بین الرکن و المقام و هو النفس الزکیة<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷؛ بشارة الاسلام، ص ۲۲۴؛ المهدی {{ع}}، من المهد الی الظهور، ص ۳۶۸؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۲؛ بیان الائمه {{عم}} ج ۳، ص ۲۰.</ref>. [[حضرت مهدی]] {{ع}} به [[یاران]] خویش می‌فرمایند:‌ای [[قوم]] (همراهان) اهالی [[مکه]] مرا نمی‌خواهند، ولی برای آنکه [[حجت]] بر آنها تمام شود و خود هم به وظیفهام [[عمل]] کرده باشم [یکی از شما را] به سوی آنها می‌فرستم. سپس یکی از یارانشان را خوانده و به او می‌فرمایند: به سوی [[اهل مکه]] برو و بگو:‌ای اهالی [[مکه]] من فرستاده فلانی ([[حضرت مهدی]] {{ع}}) هستم و او برای شما چنین پیغام فرستاده که ما [[خاندان]] [[رحمت]] و معدن [[رسالت]] و خلافتیم، ما نوادگان [[حضرت محمد]] {{صل}} و سلاله [[پیامبران]] هستیم به ما [[ظلم]] شده و آزار رساندهاند و ما را سرکوب کردهاند. حقمان را تا به امروز به زور از زمان [[رحلت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} گرفتهاند. از شما [[طلب یاری]] می‌کنیم پس یاریمان کنید. وقتی این جوانمرد [[پیام]] را رساند به سوی او می‌آیند و ما بین [[رکن و مقام]] او را که [[نفس زکیه]] است می‌کشند (سر می‌برند).
::::::[[امیر المؤمنین]] [[علی]] {{ع}} هم فرمودند:{{عربی|«...أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِآخِرِ مُلْکِ بَنِی فُلاَنٍ قُلْنَا بَلَی یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِی یَوْمٍ حَرَامٍ فِی بَلَدٍ حَرَامٍ عَنْ قَوْمٍ مِنْ قُرَیْشٍ وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ مَا لَهُمْ مُلْکٌ بَعْدَهُ غَیْرَ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً»}}<ref>الغیبة نعمانی، ص ۱۷۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۴؛ الممهدون للمهدی {{ع}}، ص ۶۱.</ref>. آیا شما را از انتهای [[سلطنت]] «بنی فلان» باخبر کنم؟ کشتن [[نفس]] [[حرام]]! در روزی [[حرام]] در شهر [[حرام]]؛ قسم به آنکه دانه را شکافت و [[آدمی]] را آفرید، پس از آن بیش از پانزده روز حکمرانی نخواهند کرد.
::::::[[امیر المؤمنین]] [[علی]] {{ع}} هم فرمودند: {{متن حدیث|...أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِآخِرِ مُلْکِ بَنِی فُلاَنٍ قُلْنَا بَلَی یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِی یَوْمٍ حَرَامٍ فِی بَلَدٍ حَرَامٍ عَنْ قَوْمٍ مِنْ قُرَیْشٍ وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ مَا لَهُمْ مُلْکٌ بَعْدَهُ غَیْرَ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً}}<ref>الغیبة نعمانی، ص ۱۷۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۴؛ الممهدون للمهدی {{ع}}، ص ۶۱.</ref>. آیا شما را از انتهای [[سلطنت]] «بنی فلان» باخبر کنم؟ کشتن [[نفس]] [[حرام]]! در روزی [[حرام]] در شهر [[حرام]]؛ قسم به آنکه دانه را شکافت و [[آدمی]] را آفرید، پس از آن بیش از پانزده روز حکمرانی نخواهند کرد.
::::::از [[امام صادق]]‌ {{ع}} هم [[نقل]] شده که فرمودند: {{عربی|«لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ وَ قَتْلِ اَلنَّفْسِ اَلزَّکِیَّةِ إِلاَّ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً»}}<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۷۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص ۶۴۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۲۸؛ قزوینی، سید محمد کاظم، المهدی {{ع}}، من المهد الی الظهور، ص ۳۶۸.</ref>. فاصله [[قیام]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و کشته شدن [[نفس زکیه]] تنها پانزده شب است. زرارة بن اعین هم از آن حضرت [[روایت]] کرده است که: {{عربی|«...لاَ بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلاَمٍ بِالْمَدِینَةِ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ یَقْتُلُهُ جَیْشُ اَلسُّفْیَانِیِّ؟ قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ یَقْتُلُهُ جَیْشُ بَنِی فُلاَنٍ، یَخْرُجُ حَتَّی یَدْخُلَ اَلْمَدِینَةَ فَلاَ یَدْرِی اَلنَّاسُ فِی أَیِّ شَیْءٍ دَخَلَ، فَیَأْخُذُ اَلْغُلاَمَ فَیَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً لَمْ یُمْهِلْهُمْ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَعِنْدَ ذَلِکَ فَتَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ»}}<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۱۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۶.</ref>. حتما جوانی در [[مدینه]] کشته خواهد شد. پرسیدم: آیا سپاهیان [[سفیانی]] او را می‌کشند؟ فرمودند: خیر، ولی او را سپاهیان «بنی فلان» می‌کشند. [[قیام]] کرده و خارج می‌شود تا اینکه به [[مدینه]] میرسد. [[مردم]] بدون آنکه بدانند چه می‌گوید و چه می‌خواهد، او را می‌کشند، و از آنجا که ناجوانمردانه و از روی [[ظلم]] و [[ستم]] او را میکشند [[خداوند متعال]] هم به آنها مهلت نخواهد داد. در این زمان چشم [[انتظار فرج]] باشید.
::::::از [[امام صادق]]‌ {{ع}} هم [[نقل]] شده که فرمودند: {{متن حدیث|لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ وَ قَتْلِ اَلنَّفْسِ اَلزَّکِیَّةِ إِلاَّ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً}}<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۷۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص ۶۴۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۲۸؛ قزوینی، سید محمد کاظم، المهدی {{ع}}، من المهد الی الظهور، ص ۳۶۸.</ref>. فاصله [[قیام]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و کشته شدن [[نفس زکیه]] تنها پانزده شب است. زرارة بن اعین هم از آن حضرت [[روایت]] کرده است که: {{متن حدیث|...لاَ بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلاَمٍ بِالْمَدِینَةِ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ یَقْتُلُهُ جَیْشُ اَلسُّفْیَانِیِّ؟ قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ یَقْتُلُهُ جَیْشُ بَنِی فُلاَنٍ، یَخْرُجُ حَتَّی یَدْخُلَ اَلْمَدِینَةَ فَلاَ یَدْرِی اَلنَّاسُ فِی أَیِّ شَیْءٍ دَخَلَ، فَیَأْخُذُ اَلْغُلاَمَ فَیَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً لَمْ یُمْهِلْهُمْ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَعِنْدَ ذَلِکَ فَتَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ}}<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۱۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۶.</ref>. حتما جوانی در [[مدینه]] کشته خواهد شد. پرسیدم: آیا سپاهیان [[سفیانی]] او را می‌کشند؟ فرمودند: خیر، ولی او را سپاهیان «بنی فلان» می‌کشند. [[قیام]] کرده و خارج می‌شود تا اینکه به [[مدینه]] میرسد. [[مردم]] بدون آنکه بدانند چه می‌گوید و چه می‌خواهد، او را می‌کشند، و از آنجا که ناجوانمردانه و از روی [[ظلم]] و [[ستم]] او را میکشند [[خداوند متعال]] هم به آنها مهلت نخواهد داد. در این زمان چشم [[انتظار فرج]] باشید.
::::::[[امام باقر‌]] {{ع}} هم فرمودند: {{عربی|«و عند ذلک تقُتِلَ اَلنَّفْسُ اَلزَّکِیَّةُ وَ أَخُوهُ یُقْتَلُ بِمَکَّةَ ضَیْعَةً»}}<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۷۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۵.</ref>. در آن زمان [[نفس زکیه]] در [[مکه]] کشته می‌شود و برادرش را در [[مدینه]] هلاک می‌کنند. آنکه در [[مدینه]] منوره به همراه خواهرش کشته و اعدام می‌شود از عموزادگان [[نفس زکیه]] است. [[امام صادق]]‌ {{ع}} فرمودند:{{عربی|«یقتل المظلوم بیثرب، و یقتل ابن عمه فی الحرم»}}<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۸۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۶.</ref>. مظلوم در یثرب ([[مدینه]]) و پسر عمویش در [[مکه]] کشته می‌شود.
::::::[[امام باقر‌]] {{ع}} هم فرمودند: {{متن حدیث|و عند ذلک تقُتِلَ اَلنَّفْسُ اَلزَّکِیَّةُ وَ أَخُوهُ یُقْتَلُ بِمَکَّةَ ضَیْعَةً}}<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۷۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۵.</ref>. در آن زمان [[نفس زکیه]] در [[مکه]] کشته می‌شود و برادرش را در [[مدینه]] هلاک می‌کنند. آنکه در [[مدینه]] منوره به همراه خواهرش کشته و اعدام می‌شود از عموزادگان [[نفس زکیه]] است. [[امام صادق]]‌ {{ع}} فرمودند:{{متن حدیث|قُتِلَ الْمَظْلُومِ بِيَثْرِبَ وَ ابْنِ عَمِّهِ فِي الْحَرَمِ}}<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۸۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۶.</ref>. مظلوم در یثرب ([[مدینه]]) و پسر عمویش در [[مکه]] کشته می‌شود.
::::::باز هم تأکید می‌کنیم که [[نفس]] زکیه‌ای که کشته شدنش از [[علایم حتمی]] [[ظهور]] است همان «[[محمد بن الحسن]]» است که پانزده روز پیش از [[ظهور]] حضرت ما بین [[رکن و مقام]] شربت [[شهادت]] را می‌نوشد و در [[روایات]] با اسامی و القاب مختلفی نظیر: [[نفس زکیه]]<ref>طی داستان حضرت موسی در قرآن کریم (آیه ۷۴ سوره کهف (۱۸)) هم آمده است: آیا نفس زکیه‌ای (یعنی مبرا از گناه) را کشتی؟</ref> (شخص بی‌گناه)، [[مستنصر]] (طلبکننده نصرت و [[یاری]])<ref>فراموش نکنیم که او کلامش را با طلب یاری برای حضرت (آل محمد {{صل}}) و پیروانش آغاز می‌کند.</ref> مرد [[هاشمی]] و جوانی از [[آل محمد]] {{صل}} [[حسنی]]<ref>جهت اثبات سیادت وی و این‌که از ناحیه [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}}، هستند.</ref> یاد کرده‌اند<ref>[[سید مجتبی السادة|الساده، مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۱۵۶-۱۶۰.</ref>.
::::::باز هم تأکید می‌کنیم که [[نفس]] زکیه‌ای که کشته شدنش از [[علایم حتمی]] [[ظهور]] است همان «[[محمد بن الحسن]]» است که پانزده روز پیش از [[ظهور]] حضرت ما بین [[رکن و مقام]] شربت [[شهادت]] را می‌نوشد و در [[روایات]] با اسامی و القاب مختلفی نظیر: [[نفس زکیه]]<ref>طی داستان حضرت موسی در قرآن کریم (آیه ۷۴ سوره کهف (۱۸)) هم آمده است: آیا نفس زکیه‌ای (یعنی مبرا از گناه) را کشتی؟</ref> (شخص بی‌گناه)، [[مستنصر]] (طلبکننده نصرت و [[یاری]])<ref>فراموش نکنیم که او کلامش را با طلب یاری برای حضرت (آل محمد {{صل}}) و پیروانش آغاز می‌کند.</ref> مرد [[هاشمی]] و جوانی از [[آل محمد]] {{صل}} [[حسنی]]<ref>جهت اثبات سیادت وی و این‌که از ناحیه [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}}، هستند.</ref> یاد کرده‌اند<ref>[[سید مجتبی السادة|الساده، مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۱۵۶-۱۶۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
[[پرونده:151955.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[کامل سلیمان]]]]
[[پرونده:151955.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[کامل سلیمان]]]]
::::::آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«'''رسول اکرم {{صل}} می‌فرماید:'''"مهدی {{ع}} خارج نمی‌شود تا نفس زکیه کشته شود. چون نفس زکیه کشته شود، ساکنان آسمان و زمین بر آنها غضبناک می‌شوند آنگاه مهدی {{ع}} ظهور می‌کنند و مردم در اطراف شمع وجودش گرد آیند آن‌سان که در شب زفاف در اطراف عروس گرد آیند"<ref>{{عربی|" إِنَّ الْمَهْدِيِّ لَا يَخْرُجُ حَتَّى تُقْتَلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ. فَإِذَا قَتَلْتَ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ غَضِبَ عَلَيْهِمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ، فَأُتِيَ النَّاسِ الْمَهْدِيِّ فزفوه كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى زَوْجِهَا لَيْلَةَ عُرْسِهَا! "}}؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۳۵؛ بشارة الاسلام، ص ۱۸۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۱۳، ۱۴۸.</ref>. نفس زکیه لقب یک جوان هاشمی است از آل محمد {{صل}} که در میان قوم خود صاحب مقامی بس رفیع است، در آغاز جنبش سفیانی به مدینه منوره پناهنده می‌شود و دومین گروه از لشکر سفیانی که برای مقابله با دعوت حق و رویارویی با سپاه حضرت بقیة الله روحی فداه به سوی مدینه گسیل می‌شوند او را به شهادت می‌رسانند. هنگامی که سپاه سفیانی مردم حجاز را طعمه شمشیر می‌سازند و خانه‌هایشان را ویران می‌کنند و به حریم نوامیس مردم و به حریم حرمین شریفین تجاوز می‌کنند، نفس زکیه به مکه می‌رود و در آنجا بانگ دادخواهی و دعوت به سوی آل محمد {{صل}} را بلند می‌کند. روز ۲۵ ذیحجة الحرام او را بدون هیچ گناهی در میان رکن و مقام مظلومانه ذبح می‌کنند. خداوند دیگر ستمکاران را مهلت نمی‌دهد که در شهر حرام و در ماه حرام و در بیت الله الحرام، خون حرام ریخته‌اند. پس به فاصله ۱۵ روز قیام جهانی حضرت بقیة الله روحی فداه آغاز می‌شود، که هرگز چنین جنایتی در تاریخ سابقه نداشته است. در مورد سبب ذبح نفس زکیه از امیر مؤمنان {{ع}} چنین نقل شده است که او در مدینه به سوی حق و حقیقت دعوت می‌کند، چون آنجا نیز ناامن می‌شود به مکه می‌گریزد که آنجا نیز صدای خود را برای دعوت به سوی حق و حقیقت بلند می‌کند و از این حدیث استفاده می‌شود که نفس زکیه به فرمان حضرت بقیة الله رهسپار مکه می‌شود و اینک متن حدیث:"قائم {{ع}} به اصحاب خود می‌فرماید: اهل مکه مرا نمی‌خواهند ولی من کسی را به سوی آنها می‌فرستم تا حجت را بر آنها تمام کنم، آن‌چنان که برای مثل من شایسته است" <ref> {{عربی|" الْقَائِمُ {{ع}} يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: يا قَوْمِ، إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ لَا يريدونني، وَ لَكِنَّنِي مُرْسَلُ إِلَيْهِمْ لأحتج عَلَيْهِمْ بِمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِي أَنْ يُحْتَجُّ عَلَيْهِمْ "}}.</ref>. آنگاه یکی از کسان خود را فرا می‌خواند و به او می‌فرماید: به سوی مکه برو و به اهل مکه بگو: ای اهل مکه من فرستاده فلانی هستم به سوی شما، او به شما می‌فرماید:"ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت و خلافت هستیم، ما عترت پیامبر و سلاله پیامبرانیم. ما مظلوم شدیم، به ما ستم کردند و از روزیکه پیامبر رحلت کرد، حق ما را غصب کردند و تا به امروز در دست غاصبان است. ما از شما یاری می‌طلبیم، ما را یاری کنید. چون پیام آن حضرت را ابلاغ می‌کند او را می‌گیرند و در میان رکن و مقام او را ذبح می‌کنند، که او همان نفس زکیه است"<ref>{{عربی|" إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةَ. وَ نَحْنُ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ سُلَالَةَ النَّبِيِّينَ. وَ إِنَّا قَدْ ظَلَمَنَا وَ اضطهدنا، وَ قَهَرَنَا وَ ابتز حَقَّنَا مُذْ قُبِضَ نَبِيِّنَا إِلَيَّ وقتنا هَذَا.. وَ نَحْنُ نستنصركم فانصرونا.. فَإِذَا تَكَلَّمَ بِهَذَا الْكَلَامِ أَتَوْا إِلَيْهِ فذبحوه بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ، وَ هُوَ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷؛ الزام الناصب، ص ۲۲۶؛ بشارة الاسلام، ص ۲۲۴؛ المهدی، ص ۱۹۹.</ref>. پس از ارتکاب این جرم تاریخی، وجدان جهانی بیدار می‌شود و به دنبال حضرت مهدی {{ع}} می‌گردند که با او بیعت کنند و این جنایت را محکوم نمایند. بین ذبح نفس زکیه و آغاز قیام شکوهمند حضرت مهدی {{ع}} فقط ۱۵ روز فاصله است که او در ۲۵ ذیحجه به شهادت می‌رسد و قیام آن حضرت در دهم محرم اتفاق می‌افتد. یکبار دیگر بانگ جبرئیل در فضا طنین‌انداز می‌شود که جهانیان را به بیعت آن حضرت دعوت کرده می‌فرماید:{{عربی|" الْبَيْعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}} این بانگ به دنبال بانگ اولی که در ماه رمضان بلند شده و گوش جهانیان را نوازش داده، هرگونه شک و تردید را از بین می‌برد و دل‌ها را به سوی آن کعبه موعود جلب می‌کند. و طومار جنایت‌ها و خیانت‌ها برای همیشه درهم پیچیده می‌شود.
::::::«'''رسول اکرم {{صل}} می‌فرماید:''' "مهدی {{ع}} خارج نمی‌شود تا نفس زکیه کشته شود. چون نفس زکیه کشته شود، ساکنان آسمان و زمین بر آنها غضبناک می‌شوند آنگاه مهدی {{ع}} ظهور می‌کنند و مردم در اطراف شمع وجودش گرد آیند آن‌سان که در شب زفاف در اطراف عروس گرد آیند"<ref>{{متن حدیث|" إِنَّ الْمَهْدِيِّ لَا يَخْرُجُ حَتَّى تُقْتَلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ. فَإِذَا قَتَلْتَ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ غَضِبَ عَلَيْهِمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ، فَأُتِيَ النَّاسِ الْمَهْدِيِّ فزفوه كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى زَوْجِهَا لَيْلَةَ عُرْسِهَا! "}}؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۳۵؛ بشارة الاسلام، ص ۱۸۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۱۳، ۱۴۸.</ref>. نفس زکیه لقب یک جوان هاشمی است از آل محمد {{صل}} که در میان قوم خود صاحب مقامی بس رفیع است، در آغاز جنبش سفیانی به مدینه منوره پناهنده می‌شود و دومین گروه از لشکر سفیانی که برای مقابله با دعوت حق و رویارویی با سپاه حضرت بقیة الله روحی فداه به سوی مدینه گسیل می‌شوند او را به شهادت می‌رسانند. هنگامی که سپاه سفیانی مردم حجاز را طعمه شمشیر می‌سازند و خانه‌هایشان را ویران می‌کنند و به حریم نوامیس مردم و به حریم حرمین شریفین تجاوز می‌کنند، نفس زکیه به مکه می‌رود و در آنجا بانگ دادخواهی و دعوت به سوی آل محمد {{صل}} را بلند می‌کند. روز ۲۵ ذیحجة الحرام او را بدون هیچ گناهی در میان رکن و مقام مظلومانه ذبح می‌کنند. خداوند دیگر ستمکاران را مهلت نمی‌دهد که در شهر حرام و در ماه حرام و در بیت الله الحرام، خون حرام ریخته‌اند. پس به فاصله ۱۵ روز قیام جهانی حضرت بقیة الله روحی فداه آغاز می‌شود، که هرگز چنین جنایتی در تاریخ سابقه نداشته است. در مورد سبب ذبح نفس زکیه از امیر مؤمنان {{ع}} چنین نقل شده است که او در مدینه به سوی حق و حقیقت دعوت می‌کند، چون آنجا نیز ناامن می‌شود به مکه می‌گریزد که آنجا نیز صدای خود را برای دعوت به سوی حق و حقیقت بلند می‌کند و از این حدیث استفاده می‌شود که نفس زکیه به فرمان حضرت بقیة الله رهسپار مکه می‌شود و اینک متن حدیث:"قائم {{ع}} به اصحاب خود می‌فرماید: اهل مکه مرا نمی‌خواهند ولی من کسی را به سوی آنها می‌فرستم تا حجت را بر آنها تمام کنم، آن‌چنان که برای مثل من شایسته است" <ref> {{متن حدیث|" الْقَائِمُ {{ع}} يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: يا قَوْمِ، إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ لَا يريدونني، وَ لَكِنَّنِي مُرْسَلُ إِلَيْهِمْ لأحتج عَلَيْهِمْ بِمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِي أَنْ يُحْتَجُّ عَلَيْهِمْ "}}.</ref>. آنگاه یکی از کسان خود را فرا می‌خواند و به او می‌فرماید: به سوی مکه برو و به اهل مکه بگو: ای اهل مکه من فرستاده فلانی هستم به سوی شما، او به شما می‌فرماید:"ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت و خلافت هستیم، ما عترت پیامبر و سلاله پیامبرانیم. ما مظلوم شدیم، به ما ستم کردند و از روزیکه پیامبر رحلت کرد، حق ما را غصب کردند و تا به امروز در دست غاصبان است. ما از شما یاری می‌طلبیم، ما را یاری کنید. چون پیام آن حضرت را ابلاغ می‌کند او را می‌گیرند و در میان رکن و مقام او را ذبح می‌کنند، که او همان نفس زکیه است"<ref>{{متن حدیث|" إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةَ. وَ نَحْنُ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ سُلَالَةَ النَّبِيِّينَ. وَ إِنَّا قَدْ ظَلَمَنَا وَ اضطهدنا، وَ قَهَرَنَا وَ ابتز حَقَّنَا مُذْ قُبِضَ نَبِيِّنَا إِلَيَّ وقتنا هَذَا.. وَ نَحْنُ نستنصركم فانصرونا.. فَإِذَا تَكَلَّمَ بِهَذَا الْكَلَامِ أَتَوْا إِلَيْهِ فذبحوه بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ، وَ هُوَ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷؛ الزام الناصب، ص ۲۲۶؛ بشارة الاسلام، ص ۲۲۴؛ المهدی، ص ۱۹۹.</ref>. پس از ارتکاب این جرم تاریخی، وجدان جهانی بیدار می‌شود و به دنبال حضرت مهدی {{ع}} می‌گردند که با او بیعت کنند و این جنایت را محکوم نمایند. بین ذبح نفس زکیه و آغاز قیام شکوهمند حضرت مهدی {{ع}} فقط ۱۵ روز فاصله است که او در ۲۵ ذیحجه به شهادت می‌رسد و قیام آن حضرت در دهم محرم اتفاق می‌افتد. یکبار دیگر بانگ جبرئیل در فضا طنین‌انداز می‌شود که جهانیان را به بیعت آن حضرت دعوت کرده می‌فرماید:{{متن حدیث|" الْبَيْعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}} این بانگ به دنبال بانگ اولی که در ماه رمضان بلند شده و گوش جهانیان را نوازش داده، هرگونه شک و تردید را از بین می‌برد و دل‌ها را به سوی آن کعبه موعود جلب می‌کند. و طومار جنایت‌ها و خیانت‌ها برای همیشه درهم پیچیده می‌شود.
:::::: '''امیر مؤمنان {{ع}} می‌فرماید:'''"از نشانه‌های ظهور، ذبح شدن او (نفس زکیه) در میان رکن و مقام است"<ref>{{عربی|" الْمَذْبُوحُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ "}}؛ الزام الناصب، ص ۱۷۶.</ref>. "خداوند روی زمین را از لوث ستمگران پاکیزه نمی‌سازد جز هنگامی که خون حرام ریخته شود"<ref>{{عربی|" لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ الْأَرْضَ مِنَ الظَّالِمِينَ حَتَّى يَسْفِكُ الدَّمَ الْحَرَامِ! "}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۶؛ بشارة الاسلام، ص ۴۹.</ref>.
:::::: '''امیر مؤمنان {{ع}} می‌فرماید:'''"از نشانه‌های ظهور، ذبح شدن او (نفس زکیه) در میان رکن و مقام است"<ref>{{متن حدیث|" الْمَذْبُوحُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ "}}؛ الزام الناصب، ص ۱۷۶.</ref>. "خداوند روی زمین را از لوث ستمگران پاکیزه نمی‌سازد جز هنگامی که خون حرام ریخته شود"<ref>{{متن حدیث|" لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ الْأَرْضَ مِنَ الظَّالِمِينَ حَتَّى يَسْفِكُ الدَّمَ الْحَرَامِ! "}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۶؛ بشارة الاسلام، ص ۴۹.</ref>.
::::::'''امام باقر {{ع}} می‌فرماید:'''"جوانی از آل محمد {{صل}} در میان رکن و مقام کشته می‌شود که نامش محمد فرزند حسن نفس زکیه است"<ref>{{عربی|" وَ قُتِلَ غُلَامُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ، اسمه‌ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ ، النَّفْسُ الزَّكِيَّةِ "}}؛ الامام المهدی، ص ۲۲۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۰۰؛ مثیر الاحزان، ص ۲۹۸.</ref>. "این مردم تا خون حرامی از ما نریخته‌اند بر تخت قدرت تکیه می‌دهند، هنگامی که آن خون حرام را ریختند دیگر زیرزمین برای آنها بهتر از روی زمین است. آن روز در روی زمین یاوری ندارند و در آسمان عذری از آنها پذیرفته نیست. چون خون حرامی از ما بریزند خداوند بنده بی‌نام و نشان و نفوذناپذیری را بر آنها مسلط می‌کند که همه آنها به دست او ریشه‌کن می‌شوند"<ref>{{عربی|" لَا يَزَالُ الْقَوْمُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ مُلْكِهِمْ مَا لَمْ يُصِيبُوا مِنَّا دَماً حَرَاماً وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ فَإِذَا أَصَابُوا ذَلِكَ الدَّمَ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَهُمْ مِنْ ظَهْرِهَا فَيَوْمَئِذٍ لَا يَكُونُ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ نَاصِرٌ وَ لَا فِي السَّمَاءِ عَاذِرٌ. وَ إِذَا أَصَابُوا مِنَّا الدَّمُ الْحَرَامِ، سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْوَرَ وَ لَيْسَ بِأَعْوَرَ، يَكُونُ استئصالهم عَلِيِّ يَدِهِ وَ يَدِ أَصْحَابِهِ "}}؛ منتخب الاثر، ص ۴۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۰۵.</ref>. در اینجا منظور از "قوم" بنی امیه است و منظور از خون حرام خون نفس زکیه است و منظور از مرد نفوذناپذیر یکی از انقلابیون آن روز است که به نظر ما شعیب بن صالح کوسه گندمگون است که نکوهش نکوهش‌کننده‌ای او را از انجام وظیفه باز نمی‌دارد»<ref>[[کامل سلیمان|کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج2، ص 780-782.</ref>.
::::::'''امام باقر {{ع}} می‌فرماید:'''"جوانی از آل محمد {{صل}} در میان رکن و مقام کشته می‌شود که نامش محمد فرزند حسن نفس زکیه است"<ref>{{متن حدیث|" وَ قُتِلَ غُلَامُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ، اسمه‌ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ ، النَّفْسُ الزَّكِيَّةِ "}}؛ الامام المهدی، ص ۲۲۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۰۰؛ مثیر الاحزان، ص ۲۹۸.</ref>. "این مردم تا خون حرامی از ما نریخته‌اند بر تخت قدرت تکیه می‌دهند، هنگامی که آن خون حرام را ریختند دیگر زیرزمین برای آنها بهتر از روی زمین است. آن روز در روی زمین یاوری ندارند و در آسمان عذری از آنها پذیرفته نیست. چون خون حرامی از ما بریزند خداوند بنده بی‌نام و نشان و نفوذناپذیری را بر آنها مسلط می‌کند که همه آنها به دست او ریشه‌کن می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|" لَا يَزَالُ الْقَوْمُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ مُلْكِهِمْ مَا لَمْ يُصِيبُوا مِنَّا دَماً حَرَاماً وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ فَإِذَا أَصَابُوا ذَلِكَ الدَّمَ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَهُمْ مِنْ ظَهْرِهَا فَيَوْمَئِذٍ لَا يَكُونُ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ نَاصِرٌ وَ لَا فِي السَّمَاءِ عَاذِرٌ. وَ إِذَا أَصَابُوا مِنَّا الدَّمُ الْحَرَامِ، سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْوَرَ وَ لَيْسَ بِأَعْوَرَ، يَكُونُ استئصالهم عَلِيِّ يَدِهِ وَ يَدِ أَصْحَابِهِ "}}؛ منتخب الاثر، ص ۴۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۰۵.</ref>. در اینجا منظور از "قوم" بنی امیه است و منظور از خون حرام خون نفس زکیه است و منظور از مرد نفوذناپذیر یکی از انقلابیون آن روز است که به نظر ما شعیب بن صالح کوسه گندمگون است که نکوهش نکوهش‌کننده‌ای او را از انجام وظیفه باز نمی‌دارد»<ref>[[کامل سلیمان|کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج2، ص 780-782.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۲۵۸: خط ۲۵۸:
[[پرونده:152019.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[فخری سادات موسوی شکور]]]]
[[پرونده:152019.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[فخری سادات موسوی شکور]]]]
::::::خانم دکتر '''[[زهرا خیراللهی]]'''و خانم [[فخری سادات موسوی شکور]]، در مقاله ''«[[علائم ظهور در آیات قرآن (مقاله)|علائم ظهور در آیات قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::خانم دکتر '''[[زهرا خیراللهی]]'''و خانم [[فخری سادات موسوی شکور]]، در مقاله ''«[[علائم ظهور در آیات قرآن (مقاله)|علائم ظهور در آیات قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«یکی دیگر از [[نشانه‌های حتمی ظهور]] کشته شدن انسان پاک و بی گناه در آستانه قیام [[حضرت مهدی]]{{ع}} بین رکن و مقام است. در حدیثی از [[امام باقر|امام محمد باقر]]{{ع}} "[[نفس زکیه]]" را از اولاد [[امام حسین]] {{ع}} دانسته و کشته شدن او را یکی از نشانه‌های بارز ظهور قرار داده است. {{عربی|اندازه=150%|"وَ قَتْلُ غُلَامٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}} بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ"}}. در مورد نحوه کشته شدن وی گفته شده او مأمور است که در کنار کعبه بگوید: "ما از [[اهل بیت]] رسالت هستیم و از ذریه [[محمد]]{{صل}} و سلاله پیغمبرانیم ما مظلوم واقع شدیم و مردم به ما ستم نمودند و از هنگام رحلت [[پیامبر خاتم|رسول]]{{صل}} تا امروز حق ما غصب شده است. اکنون از شما چشم یاری داریم پس ما را یاری کنید". وقتی آن جوانمرد به این سخن تکلم می‌نماید، بر او هجوم می‌آورند و او را بین رکن و مقام به شکل خاصی سر می‌برند<ref>زمینه‌سازان انقلاب جهانی «هاشم شهیدی»، ص ۷۹ - ۸۰.</ref>. فاصله کشته شدن او تا قیام [[قائم]] بیشتر از پانزده روز نمی‌کشد<ref>جلوه‌های اعجاز «راوندی»، ص ۸۰۷.</ref>. [[مهدی موعود]]{{ع}} کنار کعبه می‌ایستد و گریه و تضرع می‌کند، خداوند عزوجل در همین مورد می‌فرماید:{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}}﴾}}<ref>یا چه کسی است که وقتی مضطر او را می‌خواند اجابت کند و ناراحتی را از بین ببرد و شما را خلیفه‌های در زمین قرار دهد؛ سوره نمل، ۶۲.</ref> این آیه مخصوص به [[اهل بیت]] است<ref>اسرار آل محمد {{صل}}، ص ۴۴۷.</ref>. سپس قیام [[قائم]] از [[مکه]] خواهد بود در حالی که در کنار بیت الله الحرام مردم را صدا می‌زند و می‌فرماید: "ای مردم ما از خدا یاری می‌طلبیم هر کس از مردم که به ما پاسخ داد، چه بهتر، که ما خاندان [[پیامبر]]{{صل}} می‌باشیم و ما سزاوارترین مردم هستیم به خدا و به [[محمد]]{{صل}}، و هر کس که با من درباره آدم محاجه کند من سزاوارترین مردم به آدم هستم، و هر کس با من درباره نوح گفتگو کند بداند که من سزاوارترین مردم به نوح می‌باشم، و هر کس با من درباره ابراهیم احتجاج کند باید بداند که من سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم، و هر کس با من درباره [[محمد]]{{صل}} محاجه کند پس من سزاوارترین مردم به محمد هستم، و هر کس با من درباره پیامبران محاجه کند پس من سزاوارترین مردم به پیامبران هستم، مگر نه اینست که خداوند در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}﴾}}<ref>"آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را خداوند بر جهانیان برگزید فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خداوند شنوا و دانا است؛ سوره آل عمران، ۳۳-۳۴.</ref>؛ منم بازمانده [[حضرت آدم|آدم]] و ذخیره [[حضرت نوح|نوح]] و برگزیده از [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{عم}} و [[محمد]]{{صل}} پس خداوند سیصد و سیزده نفر یاران آن حضرت را بر او گرد می‌آورد، بدون قرار قبلی و هم چون پاره‌های ابر پائیز که بهم می‌پیوندند. و خدا هم در قرآنش در مورد همین افراد است که می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾}}<ref>هر جا باشید خداوند همه شما را می‌آورد که خداوند بر همه چیز توانا است؛ سوره بقره، ۱۴۸.</ref><ref>الغیبة «نعمانی ترجمه فهری»، ص ۳۲۹.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: "آنها که از بستر خود برای یاری [[امام]] [[قائم]]{{ع}} ناپدید شوند سیصد و سیزده مرد هستند به شماره اهل بدر، آن شب در [[مکه]] باشند و در این مورد خدا می‌فرماید: "هر جا که باشید خدا شما را بیاورد" آنان اصحاب [[قائم]]{{ع}} باشند. و اولین کسی که با او بیعت کند، جبرئیل، و بعد سیصد و سیزده نفرند، و این عده هر کدام بتوانند راه افتاده و خود را به وی برسانند، که می‌رسانند، و هر کدام به این صورت به وی نرسند، در رختخوابشان ناپدید می‌شوند". و منظور [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از عبارت: {{عربی|اندازه=150%|"هُمُ الْمَفْقُودُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ"}}؛ ایشان از رختخواب مفقود می‌شوند" همین است؛ و نیز منظور از آیه: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾}}<ref>پس در عمل به خیرات سبقت جویید، که هر جا باشید خدا همگی‌تان را می‌آورد؛ سوره بقره، ۱۴۸.</ref>؛ همین است. و فرمود: "منظور از خیرات، ولایت و محبت [[اهل بیت]]{{عم}} است". هم چنین در مورد اصحاب [[قائم]]{{ع}} در سوره هود فرمودند: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ}}﴾}}<ref>اگر عذاب را از ایشان تاخیر اندازیم، تا امت معدوده؛ سوره هود، ۸.</ref>؛ منظور از امت معدوده اصحاب [[قائم]]{{ع}} است که در عرض یک ساعت همه یک جا جمع می‌شوند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۵۹۳.</ref>»<ref>[[زهرا خیراللهی|خیراللهی، زهرا]]؛ [[فخری سادات موسوی شکور|موسوی شکور،فخری سادات]]، [[علائم ظهور در آیات قرآن (مقاله)|علائم ظهور در آیات قرآن]]، ص 237-239.</ref>.
::::::«یکی دیگر از [[نشانه‌های حتمی ظهور]] کشته شدن انسان پاک و بی گناه در آستانه قیام [[حضرت مهدی]]{{ع}} بین رکن و مقام است. در حدیثی از [[امام باقر|امام محمد باقر]]{{ع}} "[[نفس زکیه]]" را از اولاد [[امام حسین]] {{ع}} دانسته و کشته شدن او را یکی از نشانه‌های بارز ظهور قرار داده است. {{متن حدیث|"وَ قَتْلُ غُلَامٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}} بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ"}}. در مورد نحوه کشته شدن وی گفته شده او مأمور است که در کنار کعبه بگوید: "ما از [[اهل بیت]] رسالت هستیم و از ذریه [[محمد]]{{صل}} و سلاله پیغمبرانیم ما مظلوم واقع شدیم و مردم به ما ستم نمودند و از هنگام رحلت [[پیامبر خاتم|رسول]]{{صل}} تا امروز حق ما غصب شده است. اکنون از شما چشم یاری داریم پس ما را یاری کنید". وقتی آن جوانمرد به این سخن تکلم می‌نماید، بر او هجوم می‌آورند و او را بین رکن و مقام به شکل خاصی سر می‌برند<ref>زمینه‌سازان انقلاب جهانی «هاشم شهیدی»، ص ۷۹ - ۸۰.</ref>. فاصله کشته شدن او تا قیام [[قائم]] بیشتر از پانزده روز نمی‌کشد<ref>جلوه‌های اعجاز «راوندی»، ص ۸۰۷.</ref>. [[مهدی موعود]]{{ع}} کنار کعبه می‌ایستد و گریه و تضرع می‌کند، خداوند عزوجل در همین مورد می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}}<ref>یا چه کسی است که وقتی مضطر او را می‌خواند اجابت کند و ناراحتی را از بین ببرد و شما را خلیفه‌های در زمین قرار دهد؛ سوره نمل، ۶۲.</ref> این آیه مخصوص به [[اهل بیت]] است<ref>اسرار آل محمد {{صل}}، ص ۴۴۷.</ref>. سپس قیام [[قائم]] از [[مکه]] خواهد بود در حالی که در کنار بیت الله الحرام مردم را صدا می‌زند و می‌فرماید: "ای مردم ما از خدا یاری می‌طلبیم هر کس از مردم که به ما پاسخ داد، چه بهتر، که ما خاندان [[پیامبر]]{{صل}} می‌باشیم و ما سزاوارترین مردم هستیم به خدا و به [[محمد]]{{صل}}، و هر کس که با من درباره آدم محاجه کند من سزاوارترین مردم به آدم هستم، و هر کس با من درباره نوح گفتگو کند بداند که من سزاوارترین مردم به نوح می‌باشم، و هر کس با من درباره ابراهیم احتجاج کند باید بداند که من سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم، و هر کس با من درباره [[محمد]]{{صل}} محاجه کند پس من سزاوارترین مردم به محمد هستم، و هر کس با من درباره پیامبران محاجه کند پس من سزاوارترین مردم به پیامبران هستم، مگر نه اینست که خداوند در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>"آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را خداوند بر جهانیان برگزید فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خداوند شنوا و دانا است؛ سوره آل عمران، ۳۳-۳۴.</ref>؛ منم بازمانده [[حضرت آدم|آدم]] و ذخیره [[حضرت نوح|نوح]] و برگزیده از [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{عم}} و [[محمد]]{{صل}} پس خداوند سیصد و سیزده نفر یاران آن حضرت را بر او گرد می‌آورد، بدون قرار قبلی و هم چون پاره‌های ابر پائیز که بهم می‌پیوندند. و خدا هم در قرآنش در مورد همین افراد است که می‌فرمایند: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>هر جا باشید خداوند همه شما را می‌آورد که خداوند بر همه چیز توانا است؛ سوره بقره، ۱۴۸.</ref><ref>الغیبة «نعمانی ترجمه فهری»، ص ۳۲۹.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: "آنها که از بستر خود برای یاری [[امام]] [[قائم]]{{ع}} ناپدید شوند سیصد و سیزده مرد هستند به شماره اهل بدر، آن شب در [[مکه]] باشند و در این مورد خدا می‌فرماید: "هر جا که باشید خدا شما را بیاورد" آنان اصحاب [[قائم]]{{ع}} باشند. و اولین کسی که با او بیعت کند، جبرئیل، و بعد سیصد و سیزده نفرند، و این عده هر کدام بتوانند راه افتاده و خود را به وی برسانند، که می‌رسانند، و هر کدام به این صورت به وی نرسند، در رختخوابشان ناپدید می‌شوند". و منظور [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از عبارت: {{متن حدیث|"هُمُ الْمَفْقُودُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ"}}؛ ایشان از رختخواب مفقود می‌شوند" همین است؛ و نیز منظور از آیه: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>پس در عمل به خیرات سبقت جویید، که هر جا باشید خدا همگی‌تان را می‌آورد؛ سوره بقره، ۱۴۸.</ref>؛ همین است. و فرمود: "منظور از خیرات، ولایت و محبت [[اهل بیت]]{{عم}} است". هم چنین در مورد اصحاب [[قائم]]{{ع}} در سوره هود فرمودند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ}}<ref>اگر عذاب را از ایشان تاخیر اندازیم، تا امت معدوده؛ سوره هود، ۸.</ref>؛ منظور از امت معدوده اصحاب [[قائم]]{{ع}} است که در عرض یک ساعت همه یک جا جمع می‌شوند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۵۹۳.</ref>»<ref>[[زهرا خیراللهی|خیراللهی، زهرا]]؛ [[فخری سادات موسوی شکور|موسوی شکور،فخری سادات]]، [[علائم ظهور در آیات قرآن (مقاله)|علائم ظهور در آیات قرآن]]، ص 237-239.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{پرسمان نفس زکیه}}
{{پرسمان نفس زکیه}}

نسخهٔ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۴

الگو:پرسش مهدویت بالا

نفس زکیه کیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / قتل نفس زکیه
مدخل اصلیهویت نفس زکیه

یکی از علائم و نشانه‌های حتمی ظهور، قتل نفس زکیه است. نفس زکیه فردی است که قبل از ظهور امام زمان(ع) قیام می‌کند و در کنار کعبه ما بین رکن یمانی و مقام حضرت ابراهیم(ع) مظلومانه کشته می‌شود.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به اين پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
صدر ری‌ش‍ه‍ری‌ طبسی شهیدی اسماعیلی زهادت رجالی تهرانی حسنی موسوی‌نسب آیتی رضوانی


معنای نفس زکیه و احتمالات درباره آن

  1. مراد شخص خاصی است که دارای این ویژگی است. هنگامی‌که چنین شخصی کشته می‌شود، طبیعی است شهادت او در جامعه موج ایجاد کرده و تأثیر می‌گذارد.[۳]
  2. احتمال داده شده است منظور از نفس زکیه، افراد پاک سرشت باشند که در فتنه‌های آخر الزمان به دست ظالمان کشته می‌شوند و خونشان به ناحق جاری می‌گردد.[۴]
  • احتمال اول با روایات تناسب بیشتری دارد، چرا که قتل نفس زکیه در بین جامعه تأثیر و انعکاس ایجاد می‌کند.[۵] بنابراین منظور از نفس زکیه یکی از اشخاص با اخلاص و آزمایش شده در دوران غیبت کبری خواهد بود که بر اثر فتنه‌های آخر الزمان و انحرافات حاکم در آن زمان به شهادت می‌‏رسد و خونشان به ناحق جاری می‌گردد. در قرآن کریم آمده است: ﴿أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا[۶]»[۷] نفس زکیه انسانی است که بر اثر شخصیت والای او قتل آن اهمیتی بسزا دارد، که جلب نظر می‌‏کند و موجب تأثر و تأسف عمیق مردم می‌‏شود. در ضمن چیزی که می‌‏خواهد نشانه شود می‌‏بایست در مورد کسی باشد که در بین مردم شناخته شده باشد، و گرنه نمی‏‌تواند دلالت بر چیزی بکند و نشانۀ ظهور قرار گیرد.[۸]

مصادیق نفس زکیه

  • در مورد اینکه نفس زکیه کیست و به چه کسی اطلاق می‌شود و به عبارت دیگر آیا قتل نفس زکیه یک واقعه در گذشته بوده که اتفاق افتاده یا اینکه هنوز به وقوع نپیوسته و از علائم نزدیک به ظهور حضرت مهدی (ع) است نظرات مختلفی بیان شده است که به آنها اشاره می‌شود:[۹]
  1. نفس زکیه همان محمد بن عبدالله محض ملقب به نفس زکیه است که در زمان بنی العباس به قتل رسید و از اولاد امام حسن مجتبی (ع) است.[۱۰] قرائنی بر این دلیل ارائه شده است[۱۱] لکن این سخن و نظر را نمی‌توان پذیرفت، زیرا پس از بررسی روایات نفس زکیه، اشکالاتی به این دیدگاه وارد است از جمله:
    1. قتل نفس زکیه بین رکن و مقام است، در حالی که محمد بن عبدالله محض در نزدیکی مدینه و منطقه احجار الزیت به قتل رسیده است.[۱۲]
    2. نفس زکیه یعنی نفسی پاک و طاهر، اما این شخص را نمی‌توان با چنین صفتی معرفی کرد و او را مورد تأیید اهل بیت دانست؛ چرا که او خود را مهدی(ع) می‌دانست و مردم را برابر اهل بیت، به خود دعوت می‌کرد.[۱۳]
    3. فاصله میان ظهور تا قتل این شخص، پانزده روزاست که به زمان قیام حضرت مهدی (ع) اشاره دارد؛ لذا با محمد بن عبدالله محض مطابقت نمی‌کند و این مطلب، هنوز رخ نداده است.[۱۴]
    4. خود نفس زکیه و پیروان وی تنها ادعای مهدی بودن او را داشته‌‏اند نه اینکه کشته شدن او را نشانه ظهور مهدی(ع) بدانند و همین ادعای کاذب، سبب می‌شود آن فرد آرمانی که کشته شدنش در روایات از نشانه‏‌های ظهور معرفی شده، بر این ادعاکننده دروغ‏گو منطبق نشود.[۱۵]
  2. نفس زکیه فردی است که قبل از ظهور امام زمان (ع) قیام می‌کند و در کنار کعبه ما بین رکن و مقام کشته می‌شود. از روایات استفاده می‌شود در آستانه ظهور حضرت مهدی (ع) در گیر و دار مبارزات زمینه‌ساز انقلاب مهدی(ع)، فردی پاک باخته و مخلص، در راه امام(ع) می‌کوشد و مظلومانه کشته می‌شود. این رخداد عظیم، طبق بیان روایات بین رکن و مقام ـ در بهترین مکان‌های زمین ـ اتفاق می‌افتد. فرد یادشده از اولاد امام حسن مجتبی (ع) است[۱۶].[۱۷] و نیز گفته شده حسینی نسب است.[۱۸] امام باقر (ع) در حدیثی طولانی نقل فرموده‌اند:[۱۹] «قائم(ع) به اصحاب خود می‌فرماید: "ای قوم! اهل مکه مرا نمی‌خواهند؛ ولی من کسی را به سوی آنها می‌فرستم تا حجت را بر ایشان تمام کنم... پس مردی از اصحاب خود را می‌خواند و به او می‌فرماید: به سوی اهل مکه برو و بگو:‌ای اهل مکه! من فرستادۀ مهدی هستم. او خطاب به شما می‌گوید: ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستیم و ما فرزندان محمد(ص) و سلالۀ پیامبرانیم و به راستی که مورد ظلم و ستم قرار گرفتیم و از زمانی که پیامبر از دنیا رفت، تا امروز، حق ما گرفته نشده است. پس اکنون ما شما را به یاری می‌خوانیم؛ ما را یاری کنید. چون آن جوان این سخن را بگوید مردم، او را بین رکن و مقام می‌کشند. او نفس زکیّه است.»[۲۰] برابر بعضی از روایات[۲۱] بین کشته شدن نفس زکیه و قیام قائم آل محمد (ص) تنها پانزده شب فاصله خواهد بود.[۲۲] محدث قمی می‌گوید:[۲۳] "نفس زکیه پسری است از خاندان محمد (ص) که مابین رکن و مقام در مسجد الحرام کشته می‌شود".[۲۴]
  3. نفس زکیه مجاهدی است از زمره بسترسازان ظهور که رهبری عده‌ای از عاشقان امام مهدی (ع) را بر عهده دارد و در راه حضرت در میان هفتاد تن از علمای زمانه در منطقه‌ای پشت شهر کوفه به شهادت می‌رسد. او غیر از سید هاشمی‌تباری است که در مکه و بین رکن کعبه و مقام ابراهیم سر از تنش جدا می‌شود و این هر دو، غیر از سید حسنی هستند که به قتل می‌رسد[۲۵].[۲۶]
  4. نفس زکیه شخصی است به نام محمد بن الحسن که میان رکن کعبه و مقام ابراهیم کشته خواهد شد. از فحوای این نظریه و تعابیر قائل آن چنین استنباط می‌شود که نفس زکیه، از سادات حسنی و در واقع همان سید حسنی است[۲۷].[۲۸]
  5. نفس زکیه سیدی والا تبار و حسینی‌نسب است و هموست که مظلومانه در ۲۵ ذی الحجه سر مبارکش در حرم امن الهی مکه مکرمه از تن جدا می‌شود و کمی پیش از ذبح شدن وی، سیدی هاشمی و حسنی‌تبار در کوفه به همراه هفتاد تن از علمای امت به دست سپاهیان سفیانی و در اثنای ورود سپاه مجاهد خراسانی از طریق شهرهای قصر شیرین و خانقین به شهادت می‌رسد. طبق این نظریه، رجل هاشمی و سید حسنی یک تن هستند[۲۹].[۳۰]

جمع بندی

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۳۸ ـ ۴۳۹؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۸۰، ۸۱، ۲۶۹ و ۲۷۰؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۵۳، ۵۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۲۱۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۷؛ رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۲۳؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۵۵۴؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۳۸ـ ۳۳۹؛ خیراللهی، زهرا، موسوی شکور، فخری سادات، علائم ظهور در آیات قرآن، ص ۲۳۳ ـ ۲۳۵؛ اکبرنژاد، مهدی، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت، ص 174
  2. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۲۸، ۶۲۹؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۷؛حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۵۵۴؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳
  3. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲ و درس گفتارهای مهدویتدرس گفتارهای مهدویت
  4. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲ و درس گفتارهای مهدویتدرس گفتارهای مهدویت؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۲۸، ۶۲۹؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۷
  5. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور، صفحه؟؟؟؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳
  6. سوره کهف، آیه ۷۴: «آيا جان پاكى را بى‏آنكه مرتكب قتلى شده باشد مى‏كشى؟ مرتكب كارى زشت گرديدى.»
  7. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص ۲۰۳-۲۰۶؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۲۸، ۶۲۹
  8. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۲۸، ۶۲۹؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۷
  9. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲؛ رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۳؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱۴
  10. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۶۳۰ ـ ۶۳۵؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۳۴ ـ ۳۵
  11. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۶۳۰ ـ ۶۳۵
  12. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲؛ رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۳؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱۴؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۵ و ۳۴۶
  13. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲؛ رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۳؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱۴؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۵ و ۳۴۶
  14. ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲؛ رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۳؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱۴؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۲۲۸ و ۲۵۹؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۵ و ۳۴۶؛ اکبرنژاد، مهدی، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت، ص 174
  15. اکبرنژاد، مهدی، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت، ص 174
  16. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶
  17. ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۳۸ ـ ۴۳۹؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹ و فرهنگنامه مهدویت، ص 345 و 346؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۵۲ ـ ۲۶۲؛ پژوهشگران مؤسسۀ آیندۀ روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۸۴؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۷۳ ـ ۱۷۷؛ تونه ای، مجتبی، موعودنامه، ص 554؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۰.
  18. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۳۴ ـ ۳۵
  19. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ص ۸۱: «یَا قَوْمِ إِنَّ أَهْلَ مَکَّةَ لَا یُرِیدُونَنِی وَ لَکِنِّی مُرْسِلٌ إِلَیْهِمْ لِأَحْتَجَّ عَلَیْهِمْ بِمَا یَنْبَغِی لِمِثْلِی أَنْ یَحْتَجَّ عَلَیْهِمْ فَیَدْعُو رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَیَقُولُ لَهُ امْضِ إِلَی أَهْلِ مَکَّةَ فَقُلْ یَا أَهْلَ مَکَّةَ أَنَا رَسُولُ فُلَانٍ إِلَیْکُمْ وَ هُوَ یَقُولُ لَکُمْ إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةِ وَ نَحْنُ ذُرِّیَّةُ مُحَمَّدٍ وَ سُلَالَةُ النَّبِیِّینَ وَ إِنَّا قَدْ ظُلِمْنَا وَ اضْطُهِدْنَا وَ قُهِرْنَا وَ ابْتُزَّ مِنَّا حَقُّنَا مُنْذُ قُبِضَ نَبِیُّنَا إِلَی یَوْمِنَا هَذَا فَنَحْنُ نَسْتَنْصِرُکُمْ فَانْصُرُونَا فَإِذَا تَکَلَّمَ هَذَا الْفَتَی بِهَذَا الْکَلَامِ أَتَوْا إِلَیْهِ فَذَبَحُوهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ هِیَ النَّفْسُ الزَّکِیَّةُ»
  20. ر.ک. یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۷۳ ـ ۱۷۷؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۰؛ کامل سلیمیان، روزگار رهایی، ج ۲، ص ۷۸۰ ـ ۷۸۲.
  21. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۷، ح ۲، ص ۵۵۴
  22. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۵۳، ۵۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۷؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۰.
  23. قمی، عباس، منتهی الآمال، ج ۲، ص ۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ب ۲۲، ح ۱۶؛ مجلسی،محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲
  24. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۵۳، ۵۴.
  25. نظریه شیخ مفید، ر.ک: الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸
  26. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۸۰، ۸۱، ۲۶۹ و ۲۷۰؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹
  27. نظر آیت الله صافی گلپایگانی، ر.ک: منتخب الاثر، ص ۴۵۴
  28. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۳۴ ـ؛ ۳۵؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، ص ۲۷۸
  29. نظر کامل سلیمان ر.ک: یوم الخلاص، صص ۶۳۳ ـ ۶۳۸ و صص ۶۶۱ ـ ۶۶۸
  30. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۳۴ ـ ۳۵
  31. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۸۰، ۸۱، ۲۶۹ و ۲۷۰؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶-۱۶۰.
  32. بشارة الاسلام، ص ۱۳۹، روضه کافی، ص ۲۲۵ ح ۶۶ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
  33. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷- ۲۰۸ ح ۴۵ و غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۹.
  34. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۸۰، ۸۱، ۲۶۹ و ۲۷۰؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶-۱۶۰.
  35. الملاحم و الفتن، ص ۵۶، باب ۱۰۷ ط- منشورات الرضی.
  36. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۸۰، ۸۱، ۲۶۹ و ۲۷۰؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶-۱۶۰.
  37. ر.ک هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۸۰، ۸۱، ۲۶۹ و ۲۷۰؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶-۱۶۰؛ طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲؛ رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۳؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶.
  38. ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۳۸ ـ ۴۳۹؛ اکبرنژاد، مهدی، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت، ص۱۷۴؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۸۰، ۸۱، ۲۶۹ و ۲۷۰؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶-۱۶۰.
  39. ر.ک: السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۰.
  40. مقاتل الطالبیین، ۱۸۹.
  41. مقاتل الطالبیین، ۱۸۸.
  42. مقاتل الطالبیین، ۱۸۹.
  43. مقاتل الطالبیین، ۱۷۷.
  44. غیبت نعمانی، ۲۵۲.
  45. غیبت نعمانی، ۲۵۲.
  46. کمال الدین، ۶۴۹.
  47. مقاتل الطالبیین، ۱۸۴.
  48. مقاتل الطالبیین، ۱۸۴.
  49. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۳۰- ۶۳۵.
  50. روایت سوم نیز درباره سید حسنی است که توضیح لازم در این باره ذیل همین عنوان خواهد آمد.
  51. روضة الکافی، ص ۲۲۵.
  52. ر.ک: الإرشاد، ج ۲، ص ۳۶۸.
  53. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۳۸، ۴۳۹.
  54. همان گونه که در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی عوامل وهابی حاضر در مسجد الحرام، مرحوم میرزا ابوطالب یزدی را که دچار حالت تهوع شده بود، به اتهام جسارت به خانه خدا و قصد تنجیس، اعدام کردند، و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی پس از این واقعه دلخراش، سه سال رفتن به مکه را تحریم کردند.
  55. سوره کهف، آیه ۷۴.
  56. تحقیق: مقدمه ۱. آیت الله سید محمد صدر در کتاب تاریخ غیبت کبری پس از ذکر نکاتی در باره معنای اصطلاحی و لغوی نفس زکیه و احتمالاتی که در باره این نشانه داده شده است، نظر خود را چنین بیان فرموده است: انطباق این روایت بر محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب، ابوعبدالله ملقب به نفس زکیه که در زمان ابوجعفر خلیفه عباسی قیام کرد. در این جا به طور جدی باید ادعا کنیم شواهدی در دست داریم که مقصود از نفس زکیه، همین شخص انقلابی از خاندان حضرت علی (ع) باشد؛ و اگر بتوانیم قرائنی که در ردّ این نظریه آمده است را باطل کنیم، می‌شود ملتزم به این مطلب بشویم. تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده، ص۶۳۰). وی سپس به شش قرینه اشاره می‌کند که با توجه به آنها، نفس زکیه‌ای که در روایات آمده است، غیر از محمد بن عبدالله محض می‌باشد؛ اما آنها را نقد کرده و پس از آوردن دلایلی، نظر نهایی خود را چنین بیان می‌کند: بنابراین، نفس زکیه شخصی جز همین محمد بن عبدالله نیست. به جان خودم سوگند که آن، نشانه‌ای مهم و جالب نظر بود؛ زیرا نهضتش ادامه داشته، به اندازه‌ای که منصور دوانیقی از او به وحشت افتاده است. این مسأله، برای هر کس که به کتاب مقاتل الطالبیین مراجعه کند، روشن و واضح می‌شود و ما فعلا نمی‌خواهیم در جزئیات آن وارد شویم. (تاریخ غیبت کبری، ص ۶۳۵).ابوالفرج اصفهانی در مورد محمد بن عبدالله محض می‌گوید: "محمّد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب (ع) و یکنی أبا عبد الله... وکان یقال له: صریح قریش لأنه لم یقم عنه أم ولد فی جمیع آبائه و أمهاته وجداته. وکان أهل بیته یسمونه المهدی، ویقدرون أنه الذی جاءت فیه الروایه.وکان علماء آل أبی طالب یرون فیه أنه النفس الزکیه، وأنه المقتول بأحجار الزیت". «کنیه‌اش اباعبدالله بود و او را از خالص ترین افراد قریش از حیث نسب می‌دانستند، چرا که در هیچ کدام از اجدادش کنیز و بنده‌ای نبوده است، خانواده‌اش او را همان مهدی موعود می‌دانستند که در روایات به او اشاره گردیده است. ولی علمای آل ابی طالب اعتقاد داشتند که او نفس زکیه بوده و او در منطقه احجار الزیت کشته شده است». مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۲۰۷.
  57. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانه‌های ظهور ، ص۱۱، ۱۲.
  58. مثلا همانند مرحوم میرزا ابوطالب یزدی. او شخصی بود بیگناه که در حال احرام ودرهنگام طواف دچارحالت تهوع می‌شود، وهابیون اورا متهم می‌کنند به اینکه می‌خواسته کعبه و مسجدالحرام را نجس کند، وبه این اتهام اورا اعدام می‌کنند. به خاطر این قضیه موج عجیبی به راه می‌افتد تا جائی که مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی سه سال مردم را از رفتن به مکه منع کردند
  59. سوره کهف، آیه ۷۴. آیا انسان پاکی را بی‌آنکه قتلی کرده باشد،کشتی؟ به راستی کار زشتی انجام دادی.
  60. طبسی، نجم الدین، [درس گفتارهای مهدویت
  61. مقصود از رکن، گوشه‌ای است که حجرالاسود در آن مستقر است و مقام، همان مقام ابراهیم (ع) نزدیک کعبه است.
  62. نفس زکیه‌ای را کشتی؛ سوره کهف، آیه ۷۴.
  63. «" يَقُولُ الْقَائِمُ (ع) لِأَصْحَابِهِ يَا قَوْمِ إِنَ‏ أَهْلَ‏ مَكَّةَ لَا يُرِيدُونَنِي‏ وَ لَكِنِّي‏ مُرْسِلٌ‏ إِلَيْهِمْ‏ لِأَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ بِمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِي أَنْ يَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ فَيَدْعُو رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَيَقُولُ لَهُ امْضِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ فَقُلْ يَا أَهْلَ مَكَّةَ أَنَا رَسُولُ فُلَانٍ إِلَيْكُمْ وَ هُوَ يَقُولُ لَكُمْ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةِ وَ نَحْنُ ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ وَ سُلَالَةُ النَّبِيِّينَ وَ إِنَّا قَدْ ظُلِمْنَا وَ اضْطُهِدْنَا وَ قُهِرْنَا وَ ابْتُزَّ مِنَّا حَقُّنَا مُنْذُ قُبِضَ نَبِيُّنَا إِلَى يَوْمِنَا هَذَا فَنَحْنُ نَسْتَنْصِرُكُمْ فَانْصُرُونَا فَإِذَا تَكَلَّمَ هَذَا الْفَتَى بِهَذَا الْكَلَامِ أَتَوْا إِلَيْهِ فَذَبَحُوهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ هِيَ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ بحار؛ مجلسی؛ ج ۵۲، ص ۳۰۷.
  64. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۳۸-۳۳۹.
  65. روضه کافی، ص ۲۲۴- ۲۲۵-، حدیث ۲۸۵ و غیبت نعمانی، ص ۲۷۰ ط- صدوق، باب ۱۴، حدیث ۴۲ و ۴۳ و بشارة الاسلام، ص ۱۳۸، ۱۳۹.
  66. الملاحم و الفتن، ص ۵۶، باب ۱۰۷ ط- منشورات الرضی.
  67. غیبت نعمانی، ص ۱۶۶ ط- صدوق و منتخب الاثر، ص ۵۰۱.
  68. بشارة الاسلام، ص ۱۳۹، روضه کافی، ص ۲۲۵ ح ۶۶ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
  69. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷- ۲۰۸ ح ۴۵ و غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۹.
  70. خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی من رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پیغمبرت را به من نشناسانی من حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجت خودت را به من بشناسان، زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی من از دینم دور، و گمراه میشوم.
  71. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و بحار، ج ۵۲، ص ۱۴۷ و منتخب الاثر، ص ۵۰۱ و غیبت نعمانی ط صدوق، ص ۱۶۶، حدیث ۶.
  72. ظهور صاحب الامر (ع) زمانی صورت خواهد گرفت که آن سید مظلوم در مدینه کشته شود و پسر عمویش در مکه و حرم امن خدا به قتل برسد؛ الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۷۰.
  73. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۸۰، ۸۱، ۲۶۹، ۲۷۰، ۲۷۱.
  74. آیا جان پاکی را بی‌آن‌که قتلی انجام داده باشد، می‌کشی؟؛ سوره کهف، آیه ۷۴.
  75. منتخب الأثر، ۴۵۹.
  76. تاریخ الغیبة الکبری، ۵۱۱.
  77. «"لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ الْقَائِمِ وَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ أَکْثَرُ مِنْ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً"»؛ الارشاد، ج ۲، ۳۷۴؛ اعلام الوری، ۴۲۷.
  78. بحار الأنوار، ج ۴۷، ۱۳۱، ۱۳۲. بعد از کشته شدن ولید بن یزید بن عبد الملک و رو به زوال و ضعف نهادن حکومت بنی امیه، عده‌ای از بنی هاشم و بنی عباس از جمله منصور و سفاح از بنی عباس و عبد الله محض و پسرانش محمد و ابراهیم از بنی عباس، در منطقه ابواء در نزدیکی مدینه جمع شدند و محمد بن عبد الله (نفس زکیه را به خلافت برگزیدند و با او بیعت کردند. امام صادق (ع) پس از آن‌که در جریان کارشان قرار گرفت به آنان فرمود: این کار را نکنید؛ چه آن‌که اگر بیعت شما با محمد (نفس زکیه) به تصور آن است که او همان مهدی موعود (ع) است، این گمان خطاست و او مهدی موعود نیست و این زمان نیز، زمان خروج وی نیست و اگر بیعت شما بدان جهت است که خروج کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید، باز هم- بیعت با محمد درست نیست؛ زیرا درحالی‌که عبد الله، شیخ بنی هاشم هست، چرا وی را بگذاریم و با پسرش بیعت کنیم....؛ ر.ک:مقاتل الطالبین، ۲۰۵- ۲۰۸ بحار الأنوار، ج ۴۶، ۵۳- ۱۸۷؛ ج ۴۷، ۱۸، ۲۷۶؛ ارشاد، ۲، ۱۹۲؛ منتهی الآمال، ۱، ۳۲۷.
  79. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱-۲۸۳.
  80. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ب ۲۲، ح ۱۶؛
  81. غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰
  82. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱.
  83. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱۴.
  84. کمال الدّین و تمام النّعمة، شیخ صدوق، ص ۶۵۰
  85. ارشاد مفید، با ترجمه ساعدی خراسانی، ص ۶۹۷.
  86. سوره کهف، آیه ۷۴.
  87. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۳۳۷
  88. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۷.
  89. «آیا شخص به گناهی بدون اینکه کسی را به قتل برساند، کشتی» سوره کهف، آیه ۷۴.
  90. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶.
  91. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص ۶۵۰.
  92. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۳۳۷.
  93. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲.
  94. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۵۳، ۵۴.
  95. اسم نفس زکیه محمد فرزند حسن است؛ کمال‌الدین، ص۳۳۰، باب۳۲، ح۱۶.
  96. قائم (ع) هنگامی قیام می‌کند که... نوجوانی از اهل بیت پیامبر (ص) که نامش محمد بن الحسن و لقبش نفس زکیه است، میان رکن و مقام کشته شود؛ مختصر اثبات الرجعة، ح۱۸. سند این روایت به این صورت است: «حدثنا صفوان بن یحیی عن محمد بن حمران عن جعفر بن محمد الصادق( قال:...»).
  97. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۲۲۸، ۲۵۹.
  98. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶
  99. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۴۵، ح ۴۴۰
  100. ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۷، ص ۵۱۴، ح ۳۷۶۴۲
  101. شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۰۳، ح ۸۲؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۳۵، ح ۴۲۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۱۰، ح ۴۸۳؛ لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص ۴۵۹
  102. «" لَیْسَ‏ بَیْنَ‏ قِیَامِ‏ قَائِمِ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ بَیْنَ‏ قَتْلِ‏ النَّفْسِ‏ الزَّکِیَّةِ إِلَّا خَمْسَ‏ عَشْرَةَ لَیْلَةً‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»، شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۴۵، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۶۴۹
  103. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۴۵ - ۳۴۶.
  104. علامه سید محمد صدر معتقد است صفت «زکیه» در وهله اول می‌تواند به یکی از این دو معنا باشد: (۱): نفس کامل و مهذب؛ (۳): فردی که دستش به خون دیگری آلوده نشده است. سپس در ادامه معنای اول را ترجیح می‌دهد، همچنین در خود «نفس زکیه» دو معنا را محتمل می‌داند: مقصود کشته شدن نوع انسان‌های بی گناه باشد. مقصود کشته شدن فرد صالح معینی باشد و این بار احتمال دوم را بر می‌گزیند. برای مطالعه بیشتر: ر.ک: تاریخ الغیبة الکبری، صص ۵۰۴ و ۵۰۵.
  105. اکمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۵.
  106. الملاحم و الفتن، ص ۵۷؛ بشارة الاسلام، ص ۳۹.
  107. الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ بحار، ج ۵۲، ص ۲۰۸؛ عقد الدرر، ص ۹۹؛ الملاحم و الفتن، ص ۶۱ و در برخی روایات به جای «برادر» از کشته شدن «پسر عموی» وی سخن به میان آمده است: ر.ک بشارة الاسلام، ص ۱۸۷ و در پاره‌ای از اخبار، قاتلان شهید مدینه را «بنو فلان» (احتمالاً بنی العباس) معرفی کرده‌اند: ر. ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷ (چاپ تهران - ۱۳۷۷ ه.ق)؛ الزام الناصب، ص ۸۰.
  108. الغیبة، طوسی، ص ۴۶۴؛ اعلام الوری، ص ۴۰۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۴؛ الغیبه نعمانی، صص ۱۷۲ و ۱۷۳ و در منابع اهل سنت: الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۳۵.
  109. بشارة الاسلام، ص ۱۰۰؛ مثیر الاحزان، ص ۲۹۸؛ منتخب الاثر، ص ۴۵۴ و در برخی روایات اسم وی: محمد بن عبدالله بن الحسن وارد شده است ر.ک: مقاتل الطالبیین، ابو الفرج الاصفهانی، صص ۱۸۴ و ۱۸۹.
  110. نظر آیت الله صافی گلپایگانی ر.ک: منتخب الاثر، ص ۴۵۴.
  111. نظر علامه سید محمد صدر ر.ک: تاریخ الغیبة الکبری، صص ۵۰۶ - ۵۱۱.
  112. نظریه شیخ مفید ر.ک: الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸.
  113. نظر کامل سلیمان ر.ک: یوم الخلاص، صص ۶۳۳ - ۶۳۸ و صص ۶۶۱ - ۶۶۸.
  114. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص۳۴، ۳۵.
  115. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۳۰، ح۷.
  116. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۴.
  117. صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۳۳۰، ح۱۶.
  118. سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۳.
  119. ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۰۵- ۲۰۸ و مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۱۹۲.
  120. طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۵، ح۴۴۰، صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۴۹، ح۲ و راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۶۲.
  121. طوسی، کتاب الغیبه، ۵۰۷، ۵۱۱.
  122. اکبرنژاد، مهدی،بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل‌سنت، ص۱۷۴.
  123. طاهری؛حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۲۷۸.
  124. میان قیام قائم خاندان محمد و کشته شدن نفس زکیّه، تنها پانزده شب فاصله است؛ کمال الدین: ص۶۴۹ ح۲.
  125. ارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸.
  126. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱.
  127. مقاتل الطالبیین، ص ۱۷۱.
  128. کافی، ج ۸، ص ۲۲۵.
  129. موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۳.
  130. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۲۶.
  131. منتخب الاثر، ص ۴۵۲.
  132. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۵۴.
  133. الغیبة نعمانی، ص ۱۶۹؛ بشارة الاسلام، ص ۱۱۹؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۷.
  134. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷؛ بشارة الاسلام، ص ۲۲۴؛ المهدی (ع)، من المهد الی الظهور، ص ۳۶۸؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۲؛ بیان الائمه (ع) ج ۳، ص ۲۰.
  135. الغیبة نعمانی، ص ۱۷۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۴؛ الممهدون للمهدی (ع)، ص ۶۱.
  136. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۷۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص ۶۴۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۲۸؛ قزوینی، سید محمد کاظم، المهدی (ع)، من المهد الی الظهور، ص ۳۶۸.
  137. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۱۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۶.
  138. بشارة الاسلام، ص ۱۷۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۵.
  139. بشارة الاسلام، ص ۱۸۷؛ یوم الخلاص، ص ۶۶۶.
  140. طی داستان حضرت موسی در قرآن کریم (آیه ۷۴ سوره کهف (۱۸)) هم آمده است: آیا نفس زکیه‌ای (یعنی مبرا از گناه) را کشتی؟
  141. فراموش نکنیم که او کلامش را با طلب یاری برای حضرت (آل محمد (ص)) و پیروانش آغاز می‌کند.
  142. جهت اثبات سیادت وی و این‌که از ناحیه امام مجتبی(ع)، هستند.
  143. الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۱۵۶-۱۶۰.
  144. «" إِنَّ الْمَهْدِيِّ لَا يَخْرُجُ حَتَّى تُقْتَلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ. فَإِذَا قَتَلْتَ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ غَضِبَ عَلَيْهِمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ، فَأُتِيَ النَّاسِ الْمَهْدِيِّ فزفوه كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى زَوْجِهَا لَيْلَةَ عُرْسِهَا! "»؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۳۵؛ بشارة الاسلام، ص ۱۸۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۱۳، ۱۴۸.
  145. «" الْقَائِمُ (ع) يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: يا قَوْمِ، إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ لَا يريدونني، وَ لَكِنَّنِي مُرْسَلُ إِلَيْهِمْ لأحتج عَلَيْهِمْ بِمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِي أَنْ يُحْتَجُّ عَلَيْهِمْ "».
  146. «" إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةَ. وَ نَحْنُ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ سُلَالَةَ النَّبِيِّينَ. وَ إِنَّا قَدْ ظَلَمَنَا وَ اضطهدنا، وَ قَهَرَنَا وَ ابتز حَقَّنَا مُذْ قُبِضَ نَبِيِّنَا إِلَيَّ وقتنا هَذَا.. وَ نَحْنُ نستنصركم فانصرونا.. فَإِذَا تَكَلَّمَ بِهَذَا الْكَلَامِ أَتَوْا إِلَيْهِ فذبحوه بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ، وَ هُوَ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ "»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷؛ الزام الناصب، ص ۲۲۶؛ بشارة الاسلام، ص ۲۲۴؛ المهدی، ص ۱۹۹.
  147. «" الْمَذْبُوحُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ "»؛ الزام الناصب، ص ۱۷۶.
  148. «" لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ الْأَرْضَ مِنَ الظَّالِمِينَ حَتَّى يَسْفِكُ الدَّمَ الْحَرَامِ! "»؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۶؛ بشارة الاسلام، ص ۴۹.
  149. «" وَ قُتِلَ غُلَامُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ، اسمه‌ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ ، النَّفْسُ الزَّكِيَّةِ "»؛ الامام المهدی، ص ۲۲۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۰۰؛ مثیر الاحزان، ص ۲۹۸.
  150. «" لَا يَزَالُ الْقَوْمُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ مُلْكِهِمْ مَا لَمْ يُصِيبُوا مِنَّا دَماً حَرَاماً وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ فَإِذَا أَصَابُوا ذَلِكَ الدَّمَ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَهُمْ مِنْ ظَهْرِهَا فَيَوْمَئِذٍ لَا يَكُونُ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ نَاصِرٌ وَ لَا فِي السَّمَاءِ عَاذِرٌ. وَ إِذَا أَصَابُوا مِنَّا الدَّمُ الْحَرَامِ، سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْوَرَ وَ لَيْسَ بِأَعْوَرَ، يَكُونُ استئصالهم عَلِيِّ يَدِهِ وَ يَدِ أَصْحَابِهِ "»؛ منتخب الاثر، ص ۴۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷؛ بشارة الاسلام، ص ۱۰۵.
  151. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج2، ص 780-782.
  152. زمینه‌سازان انقلاب جهانی «هاشم شهیدی»، ص ۷۹ - ۸۰.
  153. جلوه‌های اعجاز «راوندی»، ص ۸۰۷.
  154. یا چه کسی است که وقتی مضطر او را می‌خواند اجابت کند و ناراحتی را از بین ببرد و شما را خلیفه‌های در زمین قرار دهد؛ سوره نمل، ۶۲.
  155. اسرار آل محمد (ص)، ص ۴۴۷.
  156. "آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را خداوند بر جهانیان برگزید فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خداوند شنوا و دانا است؛ سوره آل عمران، ۳۳-۳۴.
  157. هر جا باشید خداوند همه شما را می‌آورد که خداوند بر همه چیز توانا است؛ سوره بقره، ۱۴۸.
  158. الغیبة «نعمانی ترجمه فهری»، ص ۳۲۹.
  159. پس در عمل به خیرات سبقت جویید، که هر جا باشید خدا همگی‌تان را می‌آورد؛ سوره بقره، ۱۴۸.
  160. اگر عذاب را از ایشان تاخیر اندازیم، تا امت معدوده؛ سوره هود، ۸.
  161. المیزان، ج ۱۶، ص ۵۹۳.
  162. خیراللهی، زهرا؛ موسوی شکور،فخری سادات، علائم ظهور در آیات قرآن، ص 237-239.