مالک اشتر نخعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت')
خط ۱۴: خط ۱۴:
* [[مالک بن حارث]] بن عبدِ یغوث نَخَعی، [[اهل]] [[یمن]] و از قبیلۀ مذحج است که در [[سفر]] [[امام علی]]{{ع}} به [[یمن]] [[مسلمان]] شد. چهره درخشان، قهرمان [[شکست ناپذیر]] و استوارگام‌ترین [[یاور]] [[امام علی]]{{ع}} است. [[امام علی]]{{ع}} به او [[اطمینان]] و [[اعتماد]] داشت و همواره [[درایت]]، [[کاردانی]]، [[دلاوری]]، [[آگاهی]] و بزرگواری‌های مالک را می‌ستود و بدان می‌بالید.  
* [[مالک بن حارث]] بن عبدِ یغوث نَخَعی، [[اهل]] [[یمن]] و از قبیلۀ مذحج است که در [[سفر]] [[امام علی]]{{ع}} به [[یمن]] [[مسلمان]] شد. چهره درخشان، قهرمان [[شکست ناپذیر]] و استوارگام‌ترین [[یاور]] [[امام علی]]{{ع}} است. [[امام علی]]{{ع}} به او [[اطمینان]] و [[اعتماد]] داشت و همواره [[درایت]]، [[کاردانی]]، [[دلاوری]]، [[آگاهی]] و بزرگواری‌های مالک را می‌ستود و بدان می‌بالید.  
*آگاهی‌های چندانی از آغازین سال‌های [[رشد]] او در [[اختیار]] نیست. اولین حضور جدی مالک در جریانات [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] آن روزگار، درِ [[فتح]] [[دمشق]] و [[یرموک]] است. او در این [[نبرد]] از [[ناحیه]] [[چشم]]، آسیب دید و به "اشتر"<ref>اشتر به کسی گفته می‌شود که پلک چشمش به پایین برگردد (النهایة، ج ۲، ص ۴۴۳).</ref> مشهور شد. مالک در [[کوفه]] [[زندگی]] می‌‌کرد. قامتی بلند، سینه‌ای ستبر و زبانی گویا داشت و سوارکاری بی‌نظیر بود. [[خوش‌خویی]]، [[جوان‌مردی]]، [[بلندنگری]]، [[ابهت]] و حشمت او، در چشم [[کوفیان]]، تأثیری شگفت داشت.  
*آگاهی‌های چندانی از آغازین سال‌های [[رشد]] او در [[اختیار]] نیست. اولین حضور جدی مالک در جریانات [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] آن روزگار، درِ [[فتح]] [[دمشق]] و [[یرموک]] است. او در این [[نبرد]] از [[ناحیه]] [[چشم]]، آسیب دید و به "اشتر"<ref>اشتر به کسی گفته می‌شود که پلک چشمش به پایین برگردد (النهایة، ج ۲، ص ۴۴۳).</ref> مشهور شد. مالک در [[کوفه]] [[زندگی]] می‌‌کرد. قامتی بلند، سینه‌ای ستبر و زبانی گویا داشت و سوارکاری بی‌نظیر بود. [[خوش‌خویی]]، [[جوان‌مردی]]، [[بلندنگری]]، [[ابهت]] و حشمت او، در چشم [[کوفیان]]، تأثیری شگفت داشت.  
*مالک در [[خلافت عثمان]]، بر اثر درگیری با [[سعید بن عاص]] ([[فرماندار کوفه]])، با تنی چند از یارانش به حِمص<ref>حِمْص: شهری کهن و مشهور در میانه راه دمشق به حلب است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۰۲).</ref>‌ [[تبعید]] شد. چون زمزمه‌های [[مخالفت]] با [[عثمان]] بالا گرفت، مالک به [[کوفه]] بازگشت و فرماندار [[عثمان]] را که در آن زمان به [[مدینه]] رفته بود، از ورود به [[کوفه]] بازداشت. او در [[قیام]] [[امت اسلامی]] علیه [[عثمان]]، [[شرکت]] کرد و [[فرماندهی]] گروه کوفیانی‌ را که به [[مدینه]] رفته بودند، به عهده گرفت و در پایان بخشیدن به [[حکومت]] [[عثمان]]، نقش [[تعیین]] کننده داشت<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۵۲-۸۵۶.</ref>.
*مالک در [[خلافت عثمان]]، بر اثر درگیری با [[سعید بن عاص]] ([[فرماندار کوفه]])، با تنی چند از یارانش به حِمص<ref>حِمْص: شهری کهن و مشهور در میانه راه دمشق به حلب است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۰۲).</ref>‌ [[تبعید]] شد. چون زمزمه‌های [[مخالفت]] با [[عثمان]] بالا گرفت، مالک به [[کوفه]] بازگشت و فرماندار [[عثمان]] را که در آن زمان به [[مدینه]] رفته بود، از ورود به [[کوفه]] بازداشت. او در [[قیام]] [[امت اسلامی]] علیه [[عثمان]]، شرکت کرد و [[فرماندهی]] گروه کوفیانی‌ را که به [[مدینه]] رفته بودند، به عهده گرفت و در پایان بخشیدن به [[حکومت]] [[عثمان]]، نقش [[تعیین]] کننده داشت<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۵۲-۸۵۶.</ref>.
==مالک در دوران [[خلافت امام علی]]{{ع}}==
==مالک در دوران [[خلافت امام علی]]{{ع}}==
*بعد از [[کشته شدن عثمان]] مالک که از شناختی عمیق برخوردار بود و چهره‌های مؤثر روزگارش را به [[درستی]] می‌شناخت و از عمق جریان‌ها [[آگاه]] بود، بر [[خلافت امام علی]]{{ع}} [[اصرار]] می‌ورزید. پس از به [[خلافت]] رسیدن [[امام علی]]{{ع}}، [[یار]]، همکار و بازوی پرتوان [[حضرت]] بود. [[امام]] نیز برای مالک، [[احترام]] ویژه‌ای قائل بود و دیدگاه‌هایش را در مسائل، محترم می‌شمرد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۵۲-۸۵۶.</ref>.
*بعد از [[کشته شدن عثمان]] مالک که از شناختی عمیق برخوردار بود و چهره‌های مؤثر روزگارش را به [[درستی]] می‌شناخت و از عمق جریان‌ها [[آگاه]] بود، بر [[خلافت امام علی]]{{ع}} [[اصرار]] می‌ورزید. پس از به [[خلافت]] رسیدن [[امام علی]]{{ع}}، [[یار]]، همکار و بازوی پرتوان [[حضرت]] بود. [[امام]] نیز برای مالک، [[احترام]] ویژه‌ای قائل بود و دیدگاه‌هایش را در مسائل، محترم می‌شمرد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۵۲-۸۵۶.</ref>.

نسخهٔ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۳۶

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مالک اشتر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مالک اشتر، فرمانده شجاع و خودساخته که برای اهانت‌کننده خود دعا می‌کند،[۱] و از طرف امام به حکومت مصر گماشته شد[۲].

مالک قبل از خلافت امام علی(ع)

مالک در دوران خلافت امام علی(ع)

شهادت مالک

پرسش‌های وابسته

منابع

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
  2. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه
  3. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: مطهری، مرتضی، داستان راستان جلد اول، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۲۳۱.
  2. ر.ک: مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، مجموعه آثار، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۶۷؛ وداستان راستان، مجموعه آثار ج ۱۸، ص ۳۷۶.
  3. اشتر به کسی گفته می‌شود که پلک چشمش به پایین برگردد (النهایة، ج ۲، ص ۴۴۳).
  4. حِمْص: شهری کهن و مشهور در میانه راه دمشق به حلب است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۰۲).
  5. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۲-۸۵۶.
  6. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۲-۸۵۶.
  7. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۲-۸۵۶.
  8. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۲-۸۵۶.
  9. «فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَیْکُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَا یَنَامُ أَیَّامَ الْخَوْفِ وَ لَا یَنْکُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَی الْفُجَّارِ مِنْ حَرِیقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِکُ بْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا أَمْرَهُ فِیمَا طَابَقَ الْحَقَّ فَإِنَّهُ سَیْفٌ مِنْ سُیُوفِ اللَّهِ لَا کَلِیلُ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِی الضَّرِیبَةِ فَإِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ تُقِیمُوا فَأَقِیمُوا فَإِنَّهُ لَا یُقْدِمُ وَ لَا یُحْجِمُ وَ لَا یُؤَخِّرُ وَ لَا یُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِی وَ قَدْ آثَرْتُکُمْ بِهِ عَلَی نَفْسِی لِنَصِیحَتِهِ لَکُمْ وَ شِدَّةِ شَکِیمَتِهِ عَلَی عَدُوِّکُم»؛‏ نهج البلاغة، نامه ۳۸.
  10. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۲-۸۵۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴.
  11. «فَرَحِمَ اللَّهُ مَالِکاً لَوْ کَانَ جَبَلًا لَکَانَ فَذّاً وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً لِلَّهِ مَالِکٌ «۲» وَ مَا مَالِکٌ وَ هَلْ قَامَتِ النِّسَاءُ عَنْ مِثْلِ مَالِکٍ وَ هَلْ مَوْجُودٌ کَمَالِکٍ»؛ الإختصاص، ص ۸۱.
  12. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۲-۸۵۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴.
  13. ر.ک: مطهری، مرتضی، داستان راستان، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۲۳۱.
  14. مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۸۹؛ ارشاد مفید، ص ۳۶۵.
  15. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۰۸.