کسب و کار
مقدمه
اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی و اشتغال مفید افراد یک جامعه از مهمترین مؤلفههای شکلگیری جامعهای سالم و کارآمد محسوب میشود. همچنین، بیکاری نیز از مشکلات بزرگ هر جامعه و منشأ بسیاری از جرائم و بزههای اجتماعی است و عواقب وخیم بیکاری اگر دامنگیر هر جامعهای شود؛ تهدیدی بزرگی برای سلامت اجتماعی آن است[۱].
رسول خدا(ص) از پرداختن به اقتصاد و اهمیت بسیار کسب و کار غافل نبود و از نخستین روزهای استقرارشان در مدینه به این مسئله توجه جدی داشت و برای بهبود معیشت مسلمانان مدینه میکوشید.پیامبر(ص) برای ساماندهی به وضعیت اقتصادی مدینه، در کنار اقدامات زیربنایی اقتصادی، برای بالا بردن فرهنگ کار و کوشش نیز اقداماتی انجام داد[۲].
کسب و کار در کلام نبوی(ص)
ترغیب و تشویق مسلمانان به کسب و کار
رسول خدا(ص) همواره مسلمانان را به کار و تلاش برای تأمین مشروع نیازمندیهای خویش سفارش کرده، از سستی در امر معاش بر حذر میداشتند. ایشان تلاش برای تأمین مالی و استغنای خود و خانواده و سعی در پاسخ گویی به خواستههای آنان را گام برداشتن در مسیر حق معرفی میکردند و تلاش شخص در راه افزودن بر داراییهای خود را تلاشی در راه شیطان میدانستند[۳][۴].
روایت شده است که در جنگ تبوک آن حضرت(ص) جوانی نیرومند را دید که شتران فربهی را میراند؛ یاران پیامبر(ص) گفتند: "ای رسول خدا(ص)! اگر نیرومندی و چابکی این جوان و فربهی شترانش در راه خدا صرف میشد، هر آینه بهتر بود". پس آن حضرت جوان را فرا خواند و فرمود: "قصد داری با این شتران چه کنی؟" گفت: "ای پیامبر خدا(ص)! همسر و فرزندانی دارم و با این شتران به کسب درآمد میپردازم تا آنان را از مردم بینیاز سازم و بدهیام را بپردازم"؛ پیامبر(ص) فرمود: "مبادا هدفت جز این باشد!" گفت: "نه"؛ وقتی جوان رفت، حضرت فرمود: "اگر راست گفته باشد، برای او پاداشی است همانند پاداش رزمنده و حج گزارنده و عمره به جا آورنده"[۵][۶].
رسول خدا(ص) پاکیزهترین کسبها را کار با دست و خرید و فروش مشروع میدانستند [۷]. ایشان همواره این مسئله را یاد آور میشدند که "از دسترنج خود بخورید"[۸] و با بیان اینکه داوود نبی(ع) نیز از دسترنج خود استفاده میکرد، مردم را از استفاده از دسترنج دیگران منع میکرد[۹][۱۰].
پیامبر(ص) فرموده است: "هر کس به کمک نیروی بازوانش مال حلال کسب کند، خداوند به او نظر رحمت میافکند[۱۱] و درهای بهشت بر او گشوده میشود تا از هر کدام که خواست، به بهشت وارد شود"[۱۲]. ایشان چنین فردی را کسی معرفی کردهاند که در روز قیامت جزو انبیا محشور خواهد شد[۱۳][۱۴].
رسول خدا(ص) کسی را که با دست خود در آمد کسب میکند، دوست خالص خداوند[۱۵] دانسته و غذایی را که با زور بازوان شخص به دست آمده باشد، بهترین غذاها معرفی کردهاند[۱۶]. همچنین ایشان رنج بردن بنده در طلب روزی را محبوب خداوند[۱۷] و شخص خسته از جستجوی مال حلال را کسی دانستهاند که روز را به شب آورده، در حالی که آمرزیده است[۱۸]. آن حضرت در حدیثی دیگر فرمودند: "در روز قیامت، مردی میآید، در حالی که برایش گناهی نیست و آن، به دلیل تلاش او در امر معاش است"[۱۹][۲۰].
نکوهش سربار دیگران بودن
رسول خدا(ص) کسانی را که به خاطر سستیها و تنبلیهای خود سربار جامعه میشوند، همواره سرزنش میکردند و میفرمودند: "کسی که سربار دیگران شود، ملعون است، ملعون؛ و آن کس که خواسته عیال خود را تأمین نکند؛ ملعون است، ملعون"[۲۱]. همچنین، ایشان در حدیثی دیگر در مذمت سربار جامعه بودن فرمودهاند: "در گنهکاری فرد، همین بس که سربار مسلمانان باشد"[۲۲][۲۳].
قدردانی از مقام کارگر
از دیگر اقدامات رسول خدا(ص) در سوق دادن جامعه اسلامی به سوی کار و کوشش، قدردانی از مقام والای کارگر است. ایشان علاوه بر ارج نهادن به مقام کارگر در سخن، در عمل نیز از زحمات کارگران قدردانی میکردند. نقل شده است که وقتی پیامبر خدا(ص) از جنگ تبوک باز میگشتند، در این هنگام، سعد انصاری به استقبال حضرت(ص) آمد. پیامبر(ص) با او دست داد و متوجه شد که دست سعد، زبر و خشن است، پس، از او پرسید: "علت زبری دستت چیست؟" گفت: "ای رسول خدا(ص) با ریسمان و بیل کار میکنم تا بتوانم خرج خانوادهام را تأمین کنم. به همین دلیل، دستانم این گونه که میبینید زبر و خشن شده است". پس، آن حضرت دستان سعد را بوسید و فرمود: «هذه ید لایمسها النار »[۲۴]؛ این، دستی است که آتش به آن نمیرسد[۲۵].
نهی از ستم کردن به کارگر
رسول خدا(ص) در کنار توصیه به مسلمانان درباره کسب و کار، کارفرمایان را نیز از ستم بر کارگران و نپرداختن یا کاستن از مزد کارگر به شدت برحذر میداشتند. آن حضرت کسانی را که در حق کارگر ستم روا میدارند و حقوقشان را ضایع میسازند، لعن کرده[۲۶]، خود را دشمن آنها در قیامت معرفی کردهاند [۲۷]. ایشان ظلم بر کارگران را در ردیف بزرگترین گناهان و از گناهانی برشمردهاند که خداوند آن را نمیبخشد[۲۸]. همچنین آن حضرت میفرمودند: "هر کس در دادن مزد کارگر به او ستم روا دارد، خداوند عملش را باطل و بوی بهشت را بر وی حرام میکند"[۲۹][۳۰].
کار و کوشش در سیره نبوی(ص)
کسب و کار در سیره و کلام رسول خدا(ص) بسیار مهم شمرده شده است و ایشان همواره مسلمانان را به تلاش برای تأمین مشروع نیازمندیهای خویش سفارش میکردند و از سستی در امر میمعاش برحذر میداشتند.روایت شده است که هرگاه رسول خدا(ص) به مردی نظر میافکندند و از اخلاق و کردارشان خوششان میآمد، از کارش میپرسیدند؛ اگر میگفت که کاری ندارد، میفرمودند: او از چشمم افتاد؛ گفته میشد: چرا ای رسول خدا(ص)؟ میفرمود: برای اینکه هرگاه مؤمن حرفهای نداشته باشد [تا روزی کسب کند] با دینش در پی روزی میرود"[۳۱][۳۲].
در حدیث دیگری نقل شده است که پس از نزول آیات دوم و سوم سوره طلاق که خداوند در آن روزی بندگان باتقوا را ضمانت کرده است، عدهای از اصحاب رسول خدا(ص) درهای خانههای خود را بستند و برای عبادت به سوی مسجد روانه شدند. وقتی خبر به رسول خدا(ص) رسید، آنان را احضار کرد و علت را از آنان پرسید؛ گفتند: "خداوند خود روزی ما را بر عهده گرفته است و ما نیز به همین دلیل، کسب و کار را رها کرده، به عبادت رو آوردهایم"؛ آن حضرت فرمود: "بدانید که اگر چنین کنید، هرگز دعایتان مستجاب نخواهد شد و روزی به شما نخواهد رسید؛ مگر آنکه خودتان در طلب برآیید و بکوشید"[۳۳][۳۴].
رسول خدا(ص) برای بازداشتن مسلمانان از دراز کردن دست نیاز به سوی دیگران، سفارش میکردند که مردمان به استقبال سختی کار و تلاش بروند تا از زبونی سؤال و منتپذیری دیگران دور شوند؛ پیامبر اسلام میفرمود: "اگر یکی از شما ریسمانی بردارد و با آن، پشته هیزم بر دوش کشد و آن را بفروشد و با این کار آبروی خود را حفظ کند، این کار برای او از خواهش و اظهار نیاز بهتر است"[۳۵]؛ رسول خدا(ص) میکوشید بینیازی از دیگران را در میان اصحاب و یاران خود تقویت کند و در نیاز و حاجتخواهی را با برانگیختن مسلمانان به کار و کوشش ببندد[۳۶].
از امام صادق(ع) روایت شده است که روزی مردی از اصحاب پیامبر(ص) به تنگدستی و سختی دچار شد؛ پس همسرش به او گفت: "کاش خدمت پیامبر خدا(ص) میرسیدی و از او چیزی میخواستی؟" آن مرد خدمت پیامبر(ص) رفت؛ چون آن حضرت او را دید، فرمود: "هر کس از ما چیزی بخواهد، به او عطا میکنیم و هر کس که بینیازی جوید، خداوند او را بینیاز میکند". پس، آن مرد با خود گفت: "منظور پیامبر(ص) کسی جز من نیست"؛ و سپس به سوی همسرش بازگشت و او را از این ماجرا آگاه کرد؟ زن گفت: "رسول خدا(ص) هم بشر است [و از حال تو آگاه نیست] او را از حال خود آگاه ساز!" آن مرد دوباره نزد پیامبر(ص) رفت و این بار هم وقتی رسول اکرم(ص) او را دید، فرمود: "هر کس از ما خواهش کند، به او عطا میکنیم و هرکس بینیازی جوید، خداوند او را بینیاز میکند". این ماجرا تا سه بار تکرار شد و سرانجام، آن مرد رفت و کلنگی قرض کرد و راهی بیابان (صحرا) شد و قدری هیزم برید و آورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به خانه برد. فردای آن روز هم همین کار را کرد و هیزم بیشتری آورد و فروخت. او پیوسته کار میکرد و میاندوخت تا اینکه کلنگی خرید و باز هم پول خود را ذخیره کرد تا اینکه دو شتر و یک غلام خرید و توانگر شد. پس روزی خدمت رسول خدا(ص) رفت و ماجرا را به ایشان خبر داد؛ آن حضرت فرمود: "من که گفتم هر کس از ما چیزی بخواهد به او عطا میکنیم و هر کس بینیازی ورزد، خداوند او را بینیاز میکند"[۳۷][۳۸].
اقدامات پیامبر(ص) برای اشتغال مسلمانان
رسول خدا(ص) گاه کسانی را که برای رفع نیاز خدمت ایشان میرسیدند [به جای کمک به آنان] به کار و کوشش راهنمایی میکردند و حتی برای آنان اسباب و شرایطی را فراهم میآوردند تا در سایه تلاش خود نیازمندیهای روزانه خود را فراهم آورند و دست نیاز به سوی دیگران دراز نکنند. نقل شده است، روزی مردی از انصار، نیازمند و از برآوردن نیاز خود درمانده شد. پس نزد رسول خدا(ص) رفت و حاجت خود را بیان کرد. حضرت به او فرمود: "آنچه را که در منزل داری، بیاور و چیزی را در این باره کوچک نشمار". پس آن مرد انصاری به منزل رفت و یک قدح و یک قطعه پوست یا پارچه را که زیر زین اسب یا شتر میگذارند، با خود آورد. رسول خدا(ص) به اصحاب رو کرد و فرمود: "چه کسی این دو را میخرد؟" مردی گفت: "من آنها را به یک درهم میخرم"؛ حضرت فرمود: "چه کسی بیشتر میخرد؟" مرد دیگری گفت: "من به دو درهم میخرم"؛ پیامبر(ص) فرمود: "برای تو باشد"؛ پس خریدار، دو درهم به مرد انصاری داد؛ آن گاه رسول خدا(ص) به او فرمود: "با یک درهم آن، خوراکی برای خانواده خود و با درهم دیگر تیشهای بخر". مرد انصاری تیشهای خرید و پیامبر(ص) دستهای از دیگران برای آن گرفت و تیشه را دستهدار کرد و سپس به او فرمود: "برو و با این تیشه، هیزم بیابان را بکن و چیزی از چوب و خار بیابان،تر یا خشک را بیارزش ندان!" آن مرد انصاری دنبال کار رفت و وضع اقتصادیاش بهتر شد. او پس از پانزده شب به محضر پیامبر(ص) رفت و آن حضرت به او فرمود: "این کار، بهتر از این بود که در روز قیامت بیایی، در حالی که در چهره تو ذلت صدقه باشد"[۳۹][۴۰].
رسول خدا(ص) برای از بین بردن فقر در مدینه و ایجاد اشتغال برای مهاجر و انصار، میان ایشان قرارداد مساقات و مزارعه میبست تا مهاجران بدون زمین بتوانند کار کنند و بازدهی زمینهای انصار نیز بالاتر رود. همچنین ایشان با لغو انحصار تجارت کشاورزان و پیشهوران، در فعالیتهای اقتصادی شرکت کرده، با عقد قرارداد مضاربه و تهیه سرمایه به تجارت میپرداختند[۴۱][۴۲].
واگذاری املاک آباد و بایر به مردم برای آباد نگهداشتن یا آباد کردن، از دیگر اقدامات پیامبر(ص) بود. این املاکی که با شرایط خاصی واگذار میشد، اقطاع نام داشت[۴۳]. با این کار، فعالیتهای اقتصادی مانند ساخت واحد مسکونی، بازار و احیای اراضی موات رونق یافت و تعداد زیادی از مردم مدینه به کار مشغول شدند[۴۴]. اقدامات رسول خدا(ص) برای ساماندهی اوضاع اقتصادی سبب شد، شرایط اقتصادی ادی تا حد زیادی، بهبود و رعایت احکام اسلامی در معاملات مردم راه یابد[۴۵].
منع مسلمانان از مفاسد اقتصادی
پیامبر(ص) کسب در آمد از راههای مشروع را پسندیده میدانست و ایشان همواره مردم را از گرفتار شدن در مفاسد اقتصادی باز میداشت و عواقب شوم آن را هشدار میداد؛ مثلاً رسول خدا(ص) مسلمانان را از غشّ[۴۶] در معامله بر حذر میداشتند و میفرمودند: "هرکس در خرید و فروش غش کند، از ما نیست و در روز قیامت با یهودیان محشور میشود"[۴۷]؛ ایشان مسلمانان را از احتکار نیز منع میکردند[۴۸] و محتکر را ملعون میدانستند [۴۹] و میفرمودند: "هر کس کالایی را چهل روز احتکار کند تا به قیمت بالاتری بفروشد، اگر تمام پولی را که از این راه کسب کرده صدقه هم بدهد، کفاره گناهش نخواهد شد"[۵۰][۵۱].
همچنین پیامبر(ص) مردم را از رباخواری به شدت برحذر داشته[۵۲]، گناه این عمل را بسیار بزرگ میدانستند[۵۳]. ایشان بدترین کسبها را کسب ربا معرفی کرده[۵۴]، میفرمودند: "خداوند، شکم رباخوار را از آتش جهنم پر خواهد کرد و تا هنگامی که یک قیراط[۵۵] از این پول نزد او باشد، پیوسته مشمول لعنت خدا و ملائکه خواهد بود"[۵۶][۵۷].
منابع درآمد امام علی(ع)
بررسی راههای کسب درآمد و تأمین هزینههای زندگی، از مباحث مهم اقتصاد خانوار است. بر اساس رهنمود پیامبر وظیفه تأمین معاش بر عهده امام علی(ع) بود. انجام دادن این مسئولیت در سالهای آغازین تشکیل خانواده برای امام آسان نبود؛ به ویژه آنکه آن حضرت هیچ سرمایه درآمدزایی در اختیار نداشت و بیشتر وقت خود را صرف انجام دادن وظیفه خطیری که در حکومت نو بنیاد اسلامی برعهده داشت، میکرد. ایثار و سادهزیستی خانواده امام مهمترین عاملی بود که تحمل بار این مسئولیت را تا حدی بر امام آسان میکرد. ما، در آینده الگوی مخارج خانواده امام علی(ع) را بررسی خواهیم کرد و در اینجا فقط به راههای کسب درآمد آن حضرت اشاره میکنیم. منابع درآمد امام را در این دوره میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
هدایای مردمی
مسلمانان مدینه از دو گروه مهاجرین و انصار تشکیل میشدند. مهاجرین کسانی بودند که با به جا گذاشتن تمام اموال و املاک خود به همراه پیامبر از مکه به مدینه هجرت کرده بودند، و به همین دلیل از نظر اقتصادی بسیار ضعیف بودند. انصار، گروهی از مردم مسلمان شده مدینه بودند که از تمکن نسبی مالی برخوردار بودند. ایشان را انصار میگفتند؛ چراکه با ارشاد رسول خدا(ص) به یاری برادران مهاجر خود شتافتند و آنان را شریک مال خود قرار دادند. امام علی(ع) از مهاجران بود. رسول خدا(ص) به منظور تقویت بنیه اقتصادی مهاجران و تحکیم روابط و اجتماعی میان مسلمانان، میان هر یک از مهاجران با یکی از انصار، عقد اخوت برقرار کرد. پیامبر عقد اخوت علی(ع) را با خود بست؛ بنابراین، امام علی(ع) برخلاف دیگر مهاجران، همپیمان اقتصادی از میان انصار نداشت. به این ترتیب بود که در سالهای آغازین هجرت، کمکهای مالی انصار بود که زندگی مهاجران را اداره میکرد. این وضعیت تا زمان گسترش فتوحات اسلامی و خودکفایی نسبی مهاجران ادامه داشت. در این دوره به دلیل عقد اخوت میان علی(ع) و پیامبر، زندگی آن دو به هم گره خورده بود و از این رو یکی از راههای تأمین معاش امام علی(ع). هدایایی بود که مردم مدینه به پیامبر تقدیم مینمودند؛ چنانکه گاهی علی(ع) نیز متقابلاً آن حضرت را از درآمدهای خود بهرهمند میساخت[۵۸].[۵۹]
فعالیتهای اجتماعی
چنان که گفتیم در زمان حیات رسول خدا(ص) کار اصلی امام علی(ع) مشارکت داوطلبانه در فعالیتهایی مانند جهاد و انجام دادن مأموریتهایی بود که از جانب پیامبر بر عهده ایشان گذاشته میشد. اینگونه فعالیتها برای کسب درآمد نبود و تنها به حکم وظیفه و به قصد دفاع از اسلام و پیشبرد اهداف آن انجام میشد؛ به همین دلیل هیچگاه به ازای این اعمال، مقاطعهای، که حاکی از تعیین مزد باشد، نقل نشده است. اما این کارها گاهی با درآمدهای پیشبینی نشدهای همراه بود.
یکی از موارد عمده اینگونه درآمدها، غنایم جنگی بود. پیامبر اکرم(ص) معمولاً غنایم جنگی را پس از کسر هزینههای جانبی و اخراج خُمس، میان مجاهدان فاتح تقسیم میکرد. امام علی(ع) در تمام غزوات عصر پیامبر حضور داشت و تنها در جنگ تبوک - که جانشین پیامبر در مدینه بود- نتوانست در جهاد شرکت کنند[۶۰]؛ بنابراین از سال دوم هجری به بعد یکی از منابع درآمد امام علی(ع)، سهم ایشان از غنایم جنگی بود. مقدار درآمدی که از این راه به دست میآمد، اگرچه در مقایسه با غنایم هنگفت دهه بیست و سی هجری ناچیز بود، اما با توجه به فقر شدید حاکم بر آن زمان، بسیار تعیین کننده بود. وقتی رسول خدا(ص) سپاه ۳۱۳ نفری مسلمانان را برای مقابله با مشرکان قریش در غزوه بدر از مدینه به حرکت در میآورد، با دیدن وضعیت رقتبار ایشان، برای بهبود وضعیت اقتصادی آنان چنین دعا فرمود: «خدایا، ایشان پیادگانند، حملشان کن. پروردگارا، ایشان برهنگانند، بپوشانشان. خدایا، ایشان گرسنگانند، سیرشان کن»[۶۱]. مطابق بعضی منابع، پس از این دعای پیامبر، خداوند پیروزی را در روز بدر بر مسلمانان نازل نمود؛ چنانکه هنگام بازگشت، مردی از آنان نبود مگر آنکه یک یا دو شتر به همراه داشت و همگی آنان از گرسنگی و برهنگی نجات یافتند[۶۲]. امام علی(ع) نیز در روایتی فرموده است که در جنگ بدر یک شتر به عنوان تقسیم غنایم، نصیب من شد[۶۳]. در سالهای بعد، فتوحات اسلامی گسترش بیشتری یافت و تقسیم متوالی غنایم جنگی، وضعیت زندگی امام علی(ع) را بهبود بخشید.
از فعالیتهای اجتماعی دیگر امام مأموریتهای ویژهای بود که از جانب رسول خدا(ص) بر عهده ایشان گذاشته میشد و طبق معمول سیره آن حضرت، کمکهای مالیای را در پی داشت. یکی از این مأموریتها فرستادن امام علی(ع) به سرزمین یمن به منظور دعوت مردمان آن دیار به اسلام[۶۴] و سپس برای منصب قضاوت[۶۵] است. در برخی روایات نیز به مأموریت آن حضرت برای جمعآوری خمس معدنی در یمن اشاره شده است[۶۶]. برخی از دیگر مأموریتهای مهم ایشان عبارتند از: شکستن بتهای طائف[۶۷]، پرداخت خسارت به طایفه بنیجذیمه که توسط خالد بن ولید، کشته و غارت شده بودند[۶۸] و مأموریت اعلان برائت از مشرکان در مراسم حج[۶۹].[۷۰]
خمس و فیء
در نظام مالی اسلام، پرداخت زکات مال به عنوان تکلیف، به منظور کمک اغنیا به فقیران پیشبینی شده است؛ اما به دلیل حرمت اعطای زکات به بنیهاشم، امام علی(ع) از گرفتن زکات محروم بود. قانونگذار اسلام برای رفع نیاز نیازمندان بنیهاشم، منابع دیگری مانند خُمس و فیء را تعیین کرده است. خمس، یک پنجم مالی است که باید از موارد معینی مانند غنایم جنگی و معادن اخراج شود، و فیء اموالی است که بدون جنگ و لشکرکشی از کافران به غنیمت گرفته میشود.
بنا به حکم صریح قرآن کریم یکی از موارد مصرف خمس و فیء خویشاوندان پیامبراکرم(ص) هستند[۷۱]. رسول خدا(ص) پس از جمعآوری غنایم، ابتدا خمس آن را جدا میکرد و سهمی از آن را به نزدیکان خود از بنیهاشم و بنی عبدالمطلب میداد[۷۲]؛ چنانکه در غزوه بدر یک شتر به عنوان خمس به علی(ع) داد[۷۳].
پیامبر غنایم بنیالنضیر را که بدون جنگ به تصرف درآمده بود، بین مهاجران نخستین، از جمله علی(ع)، و دو تن از انصار تقسیم کرد. یکی از موارد عمده تقسیم فیء که به گونهای به امام نیز مربوط میشود، اعطای زمینهای فدک توسط رسول خدا(ص) به فاطمه(س) است. این زمینها پس از جنگ خیبر، بدون جنگ به تصرف پیامبر اکرم(ص) درآمد و از موارد فیء و ملک خاص آن حضرت به شمار میآمد؛ چنانکه در روایات اهل سنت نیز چنین نقل شده است: «وقتی آیه ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ﴾[۷۴] نازل گردید، رسول خدا(ص) فاطمه(س) را خواست و فدک را به او بخشید»[۷۵].
امام در نهجالبلاغه با اشاره به این موضوع، فرموده است: «آری، در دست ما از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده است، فدکی بود که قومی بر آن بخل ورزیدند و قومی دیگر از سر آن گذشتند و بهترین داور خداوند است»[۷۶].
افزون بر این، رسول خدا(ص) بخشی از اموال خود را وقف فاطمه(س) کرد. کلینی اسامی این موارد را، که هفت باغ در اطراف مدینه بود، چنین آورده است: «الدَّلَالُ وَ الْعَوَافُ وَ الْحَسْنَى وَ الصَّافِيَةُ وَ مَا لِأُمِّ إِبْرَاهِيمَ وَ الْمِيثَبُ وَ الْبُرْقَةُ»[۷۷].[۷۸]
اقطاع
در نظام مالی اسلام، دولت اسلامی مالک ثروتهای طبیعی مانند زمینهای موات و معادن است. یکی از شیوههای مدیریت مصرف این ثروتها در صدر اسلام، اقطاع (واگذاری به بخش خصوصی) بوده است. رسول خدا(ص) در موارد متعدد، که در کتابهای تاریخ و سیره به تفصیل ذکر شده است، زمینها و یا معادنی را به شیوه اقطاع به برخی اصحاب خود واگذار کردهاند؛ از جمله، واگذاری چند زمین به امام علی(ع) است.
امام صادق(ع) میفرماید: «پیامبر اکرم(ص) چهار قطعه زمین به امام علی(ع) اقطاع نمود: دو زمین به نام فُقَیرَین[۷۹] و دو زمین دیگر به نامهای بئرقیس و الشجره»[۸۰].
در برخی روایات نیز به اقطاع زمینی در منطقه «یَنْبُعْ» از سوی رسول خدا(ص) به امام علی(ع) اشاره شده است[۸۱].[۸۲]
کار
چنانکه گفتیم در زمان حیات رسول خدا(ص) فعالیتهای عمده امام علی(ع) در عرصه فرهنگ و سیاست بود و انگیزه کسب درآمد در آنها نقشی نداشت؛ اما گاهی نیز تنگنای معیشت، آن حضرت را به عرصه کسب و کار اقتصادی میکشاند. ابونعیم اصفهانی میگوید: «علی(ع) هرگاه به تنگنای معیشت گرفتار میشد، از مردم دوری میگزید و به کسب و تلاش میپرداخت»[۸۳].
در اوایل هجرت که سختی معیشت، جلوه بیشتری داشت و امام زمینی برای کار کردن روی آن نداشت، به مقاطعه کاری روی آورد. مواردی از اینگونه فعالیتهای ایشان در کتابهای سیره نقل شده است. ابن شهرآشوب به چندین طریق از محمد بن کعب القرظی چنین نقل میکند: امیرمؤمنان(ع) آثار گرسنگی را در چهره رسول خدا(ص) مشاهده کرد؛ پوستی برداشت، میان آن را گِرد کرد و در گردنش داخل کرد و میان آن را با لیف خرما بر کمر خود محکم کرد. ایشان نیز به شدت گرسنه بود. مردی را دید که با چرخ از چاه آب بیرون میکشید، به او گفت: «آیا به ازای هر دَلو آب یک خرما میدهی؟» مرد گفت: «آری». علی(ع) برای او از چاه آب بیرون کشید؛ به قدری که دستهایش پر از خرما شد. آنگاه دلو را رها کرد و خرماها را نزد پیامبر آورد[۸۴].
امام خود در این باره چنین میفرماید: در مدینه به گرسنگی شدیدی مبتلا شدم. برای جستوجوی کار در حوالی مدینه از خانه خارج شدم. زنی را دیدم که کلوخهایی را جمع کرده است. پنداشتم که قصد خیساندن آنها را دارد. نزد او رفتم و هر دلو آب را به یک خرما با او مقاطعه کردم. شانزده دلو آب کشیدم و دستهایم تاول زد. کنار آب آمدم و کمی آب نوشیدم. آنگاه نزد آن زن رفتم و با اشاره دست، از او طلب خرما کردم، و او شانزده خرما شمرد و به من داد، آنگاه نزد پیامبر رفتم و او به همراه من از آن خرماها خورد[۸۵].
در سالهای بعد امام چند قطعه زمین در حوالی مدینه به دست آورد، و به کشاورزی پرداخت. در همین سالها بود که امام به کنیه ابوتراب، که نشان دهنده شدت علاقه آن حضرت به کار کردن روی زمین است، اشتهار یافت. شیخ صدوق در علل الشرایع از ابن عمر چنین نقل میکند: من همراه پیامبر بودم و ایشان در نخلستانهای مدینه در جستوجوی علی(ع) بود. در همین حال به بوستانی رسید و به درون آن نگاه کرد و علی(ع) را در حالی که در آن زمین کار میکرد و گرد و خاک بر چهرهاش نشسته بود، دید و فرمود: مردم را نمیتوان سرزنش کرد که تو را ابوتراب صدا میکنند[۸۶].[۸۷]
از وفات پیامبر تا خلافت
رسول خدا(ص) در سال یازدهم هجری وفات کرد. با رحلت آن حضرت مرحله جدیدی از زندگی امام شکل گرفت. در نگاهی کلی میتوان گفت در این دوره، دستگاه سیاسی جدید، که کاملاً برخلاف توصیههای رسول خدا(ص) شکل گرفته بود، علاقهای به جذب و بهکارگیری امام نداشت. قابلیتهای وجودی امام نیز بسیار فراتر از گنجایش اراده حاکم بود. از این رو امام در این دوره بیست و پنج ساله، فعالیتهای خود را از عرصه جهاد سیاسی و فرهنگی به میدان جهاد عرصه اقتصادی بازگرداند و نمونه ای از رفتار بنگاه اقتصادی را در اختیار بشر قرار داد. تحولات مربوط به این دوره از زندگی امام را در چند بخش بررسی میکنیم:
تحول در درآمدهای عمومی امام
یکی از تحولات این دوره، قطع سهم ذویالقربی از سهام خمس بود که در زمان ابوبکر اتفاق داد و بعدها نیز تداوم یافت. ابن عباس میگوید: خُمس در زمان رسول خدا(ص) بر شش سهم بود: برای خدا و رسول دو سهم و برای نزدیکان پیامبر یک سهم... تا این که رسول خدا(ص) وفات یافت، و ابوبکر خمس را بر سه سهم جاری کرد[۸۸].
بنابراین امام علی(ع) پس از رسول خدا(ص) درآمدی از سهم خمس نداشت. درآمدهای امام از غنایم جنگی نیز قطع شد؛ چراکه بنا به تصمیم عمر، برخی از اصحاب خاص رسول خدا(ص) مانند امام علی(ع)، طلحه، زبیر و ابن عباس از شرکت در جهاد منع شده بودند و طبعاً از غنایم سهمی نداشتند[۸۹].
در فیء هم وضع به همینگونه بود. حتی ابوبکر زمینهای فدک را، که پیامبر به عنوان فیء به حضرت زهرا(س) بخشیده بود، باز پس گرفت و به دفاعیات استوار ایشان توجهی نکرد[۹۰].
این تحولات نشانگر این واقعیت است که دستگاه خلافت پس از رسول خدا(ص) از اقتدار اقتصادی امام علی(ع) بیم داشت و به شیوههای گوناگون، منابع درآمد امام را حذف میکرد. البته این سیاست پس از استقرار خلافت عمر، توجیهی نداشت و تعدیل شد.
پس از افزایش درآمدهای خراج، عمر تصمیم به تأسیس دیوان و بیتالمال گرفت، و برای هر یک از مهاجران و انصار و فرزندان غیر شیرخوار آنها، مقرری سالانه تعیین کرد. او برای امام علی(ع) نیز مانند سایر مهاجران سالیانه پنج هزار درهم، مقرر کرد.
رسول خدا(ص) اراضی خیبر را به سی و شش سهم تقسیم کرده بود که هجده سهم آن به مسلمانان اختصاص داشت؛ هر سهم شامل صد سهم جزئی بود. یک سهم از هجده سهم به امام علی(ع) و شیعیان او تعلق داشت[۹۱] در زمان رسول خدا(ص) بنا به درخواست یهودیان و نیز به این دلیل که مسلمانان قدرت بهرهبرداری بهینه از این زمینها را نداشتند، بهرهبرداری از اراضی خیبر به صورت مزارعه به صاحبان قبلی آنها واگذار شد. آنان موظف بودند سالانه نیمی از محصول را به مسلمانان بدهند و هرگاه مسلمانان خواستند، آن دیار را ترک کنند. این وضعیت تا زمان عمر ادامه داشت. او یهودیان را از منطقه خیبر اخراج و زمینها را میان صاحبان سهام تقسیم کرد. سهم امام علی(ع) بر اساس قرعه در یکی از نواحی خیبر به نام الشق معین شد[۹۲].
بر اساس برخی روایات، منقطه وادی القری[۹۳] نیز که در سال هفتم هجری به شیوهای مشابه فتح خیبر، فتح شده و با قرادادی مشابه در اختیار یهودیان بود، در زمان عمر، میان فاتحان آن تقسیم شد که سهمی نیز به امام تعلق گرفت[۹۴].[۹۵]
فعالیتهای عمرانی امام در ینبُع
فعالیتهای اقتصادی عمده امام در دوره خلفا در منطقه ینبع به وقوع پیوسته است. ینبع نام منطقهای است در ۱۶۵ کیلومتری غرب مدینه، در ساحل دریای سرخ. این منطقه را به دلیل وجود چشمههای فراوان در آنجا به این نام نامیدهاند. برخی، تعداد چشمههای آن را تا ۱۷۰ ذکر کردهاند. ساکنان ینبع عمدتاً از جینه، بنولیث و انصار بودهاند. پس از شهادت امام این منطقه در اختیار فرزندان امام حسن(ع) قرار گرفت. نام ینبع در کتابهای تاریخ، سیره و جغرافیا با نام امام علی(ع) عجین شده است؛ چنانکه این شهر در هیچ کتابی بینام علی(ع) معرفی نشده است. از برخی شواهد تاریخی بر میآید که نام ینبع را امام بر این منطقه نهاده است. امام صادق(ع) میفرماید: پس از تقسیم اراضی فیء توسط رسول خدا(ص)، زمینی هم نصیب علی(ع) شد. او در این زمین چاهی حفر کرد که آب از درون آن مانند گردن شتر میجوشید. به همین مناسبت نام ینبع - به معنای جوشیدن آب از زمین را بر آن نهاد[۹۶].
درباره چگونگی تسلط امام بر این منطقه نقلهای مختلفی هست. ابن شبه در تاریخ المدینة المنوره میگوید: هنگامی که رسول خدا(ص) ینبع را در اختیار گرفت، آن را به کُشد بن مالک جهنی اقطاع کرد، کُشد گفت: «یارسول الله، من در حال پیری هستم؛ آن را به برادر زادهام اقطاع کنید». پیامبر زمین را به او اقطاع کرد. پس از آن، عبدالرحمان بن سعد بن زراره انصاری آن را به سی هزار درهم از او خرید. او به دلیل وزش بادهای شدید و وجود سختیهای فراوان، قصد ترک آنجا را کرد. هنگام بازگشت در نزدیکی ینبع با علی بن ابی طالب - رضی الله عنه - مواجه گردید. علی(ع) از او پرسید: «از کجا میآیی؟» عبدالرحمان جواب داد: «از ینبع میآیم و از آن بیزار شدهام». امام پرسید: «آیا قصد فروش آن را نداری؟ من آن را به قیمت خرید، خریدم». عبدالرحمان گفت: «مال تو باشد». پس از آن امام به آنجا رفت[۹۷].
وی در روایت دیگری از عمار یاسر چنین نقل میکند: پیامبر ذیالعشیره[۹۸] را به امام علی(ع) اقطاع کرد. عمر نیز پس از رسیدن به خلافت، قطعه زمینی را به او اقطاع کرد. حضرت قطعه زمین دیگری خرید و به آنها اضافه کرد و به همین دلیل اموال علی(ع) در ینبع از چشمههای متفرقی تشکیل میشد[۹۹].
در معجم البلدان نیز در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که قسمتی از ینبع توسط عمر به امام علی(ع) اقطاع شد و ایشان، خود، نیز قطعه زمین دیگری را خرید و به آن اضافه کرد[۱۰۰].
در این روایات سه وجه برای نحوه تسلط امام بر ینبع ذکر شده است. با توجه به وسعت املاک آن حضرت در ینبع، میتوان مفاد روایت عمار یاسر را مبنی بر تملک هر بخش از این سرزمین به یکی از سه وجه مذکور پذیرفت. گویا امام علی(ع) از سالها پیش و از زمان رسول خدا(ص)، این سرزمین را به خوبی میشناخت؛ چنان که عمار یاسر میگوید: من و علی(ع) در غزوه ذیالعشیره[۱۰۱] همراه بودیم. هنگامی که رسول خدا(ص) در آنجا فرود آمد، گروهی از مردم بنی مدلج را دیدیم که در نخلستان یکی از چشمههای آن کار میکردند. علی(ع) به من گفت: «ای ابویقظان، آیا میخواهی ببینیم اینان چگونه کاری میکنند؟» نزدیک آنان رفتیم و مدتی به نحوه کارکردن آنان نگاه کردیم تا این که خواب بر ما چیره شد، و آنگاه به میان نخلهای کوچک رفتیم و بر روی خاک خوابیدیم[۱۰۲].
ابن شبه مینویسد: «هنگامی که علی بر ینبع تسلط یافت، به کوههای آن نگاه کرد و گفت: «راستی که تو بر منبع عظیمی از آب گوارا قرار گرفتهای».
از تاریخ شروع اقامت امام در ینبع اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی از شواهد تاریخی چنین به دست میآید که امام در اوایل دوره خلفا در این محل اقامت گزیده و تا نزدیکی زمان خلافت آن حضرت در آنجا بوده است. احمد بن ضحاک میگوید: ابوفضاله به قصد عیادت علی(ع)، که به سختی بیمار شده بود، به ینبع رفت و از او پرسید: «چه چیز شما را به اقامت در این منزل وادار کرده است؟ اگر در این جا بمیری، کسی جز اعراب جُهینه تو را در نخواهد یافت، به مدینه بیایید تا اگر حادثهای برای شما روی دهد، دوستانتان به یاری شما بیایند». علی(ع) فرمود: «من با این درد از دنیا نخواهم رفت،؛ چراکه رسول خدا(ص) به من خبر داده است که نخواهم مُرد مگر آنکه ضربتی بر من وارد شود و محاسن صورتم به خون فرقم خضاب شود»[۱۰۳].
هنگام وقوع شورشهای مردمی در اواخر دوره عثمان، امام هنوز در ینبع سکونت داشت. وقتی امام برای اصلاح و به قصد برقراری آرامش میان مردم به مدینه آمد، خلیفه به او اعتراض کرد و امام دوباره به ینبع بازگشت. پس از مدتی با شعلهور شدن آتش فتنه، عثمان از امام خواست تا برای خاموش کردن آن به مدینه بیاید، ولی با گذشت زمانی کوتاه وقتی اشتیاق شدید مردم به خلافت امام را مشاهده کرد، از او خواست تا برای آرامش مردم دوباره به ینبع بازگردد و این عمل را چندین بار دیگر تکرار کرد[۱۰۴].
میگویند اولین چشمهای که امام علی(ع) در ینبع احیا کرد بغیبغات نام داشت که خود مشتمل بر چند چشمه به نامهای خیف الأراک[۱۰۵]، خیف لیلی، و خیف بسطاس میشد. ابن شبه انبوه نخلهای این زمینها را به خلیج تشبیه میکند و مینویسد: فیها خلیج من النخل مع العین[۱۰۶].
چشمه معروف دیگر این سرزمین عین ابی نیزر[۱۰۷] نام داشت. ابونیزر ماجرای احیای این چشمه را چنین گزارش کرده است: زمانی که من متصدی دو کشتزار عین ابی نیزر و بُغَیبغه بودم، روزی امیرمؤمنان نزد من آمد و فرمود: «آیا غذایی نزد تو هست؟» گفتم: «غذایی هست که آن را برای امیرمؤمنان نمیپسندم، مقداری از کدوهای بوستان است که آن را با روغنی نامرغوب سرخ کردهام». فرمود: «آن را بیاور.»...
امام کلنگ را برداشت، و به درون چاه رفت و شروع به کندن کرد؛ ولی آبی نمیجوشید. امام در حالی که عرق از سرو رویش جاری بود، برای رفع خستگی از چاه بیرون آمد، عرق از پیشانی پاک کرد، کلنگ را برداشت و دوباره وارد چاه شد. چنان ضربههای محکمی بر چاه میکوبید که صدای «هَماهِم» او به گوش میرسید. ناگهان آب مانند گردن شتر فوران کرد. امام به سرعت از چاه بیرون آمد و فرمود: «خدای را شاهد میگیرم که این آب وقف است، کاغذ و قلمی بیاورید.»..[۱۰۸].
علاوه بر این، امام علی(ع) در ینبع چشمهها و نخلستانهای فراوان دیگری را آباد کرد. این شبه خلاصه اموال امام علی(ع) را در ینبع چنین گزارش کرده است.
اموال علی(ع) در ینبع چشمههایی پراکنده است؛ از جمله چشمهای است به نام «عین البُحَیر» و چشمهای به نام «عین نولا» که امروزه به آن «الغدر» میگویند و این همان ملکی است که میگویند علی(ع) با دست خود در آن کار کرد و مکان نماز پیامبر در واقعه ذیالعشیره، که کاروان قریش را تعقیب میکرد، نیز در آن واقع است... علی نهری از چشمه «عین الحدث» در ینبع و سهمی از چشمه «الغصبیه» را نیز دارا است[۱۰۹]. ابن شهرآشوب تعداد چاههای امیرمؤمنان(ع) را در ینبع نزدیک به صد حلقه دانسته است[۱۱۰].
میزان محصول این املاک در زمان حیات امیرالمؤمنین علی(ع) به روایت واقدی افزون بر هزار وسق[۱۱۱] بوده است. درباره ارزش مجموعه این املاک، اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما از روایت مربوط به «عین ابی نیزر» معلوم میشود که این املاک ارزش بسیار داشتهاند. در این روایت آمده است که معاویه دویست هزار دینار برای خرید عین ابی نیزر به امام حسین(ع) پیشنهاد کرد، ولی امام این مبلغ را نپذیرفت[۱۱۲].[۱۱۳]
سایر فعالیتهای عمرانی امیرمؤمنان(ع)
از اشارههایی که در وقفنامهها و گزارشهای مربوط به برکات کارهای اقتصادی امام علی(ع) وجود دارد، چنین به دست میآید که آن حضرت علاوه بر ینبع، در نواحی متعدد دیگر مدینه نیز به فعالیتهای عمرانی مانند حفر چاهها و احداث مزارع و نخلستانها مشغول بودهاند. در وقف نامهای که آن حضرت به دست خود نگاشتهاند، به وجود اموالی در وادیالقری، ترعه[۱۱۴]، إذنیه[۱۱۵] و فُقَیر اشاره شده است[۱۱۶]. ابن شبه در تاریخ المدینة المنوره اطلاعات بیشتری در این باره ارائه کرده است. وی مینویسد: علی همچنین دارای موقوفاتی است در مدینه: الفُقَیرَین در منطقه عوالی و بئرالملک[۱۱۷] در منطقه قناة[۱۱۸] والأدبیه در وادی إضم[۱۱۹]. شنیدهام که حسن یا حسین بن علی همه این املاک را فروختهاند و این اموال امروزه به صورت پراکنده در دست افراد مختلف است.
عین ناقه در وادیالقری، که به آن عین حسن گفته میشود، از صدقات علی(ع) است که در زمینهای بیره از ناحیه عُلا[۱۲۰] قرار گرفته است. این ملک مدتی در دست عبدالرحمان بن یعقوب بن ابراهیم بن محمد بن طلحه تیمی قرار داشت، تا اینکه حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی در زمان حکومت برادرش، عباس بن حسن، بر سر آن به مخاصمه پرداخت که حکم به نفع او صادر و به موقوفات ملحق شد.
علی همچنین در وادیالقری ملکی داشت که حمزة بن حسن در زمان حکومت برادرش، عباس بن حسن، بر سر آن با دو تن از اهالی وادیالقری به نام مصدر کبیر مولی حسن بن حسن و مروان بن عبدالملک بن خارست مخاصمه کرد. حمزه به نفع او حکم کرد و آن ملک به موقوفات ملحق شد.
علی(ع) همچنین حقی در عین سُکر دارا بود. و از آن او است نهری که از چشمهای که در بیره است، سرچشمه میگیرد. این نهر جزء موقوفات است. و از آن او است سرزمینی به نام الاحمر در حرة الرجلاء[۱۲۱] از ناحیه شعب زید. یک بخش این وادی موقوفه است و بخش دیگر آن را نیز علی(ع) به مناع، از طایفه بنیعدی، بخشیده است. همه این ملک در دست آنها بود تا اینکه حمزة بن حسن با آنها مخاصمه کرد و نصف آن را گرفت. و از آن او است وادی ای به نام البیضاء در حرةالرجلاء که مزارع و زمینهایی در آن هست و جزء موقوفات به شمار میرود. و از آن او است چهار حلقه چاه در حرة الرجلاء به نامهای ذات کمات، ذوات العُشراء، قعین، معید و رعوان. این چاهها جزء موقوفات آن حضرت است. و از آن او است درهای به نام رعیه[۱۲۲] در فدک بین دو سنگلاخ حره که در آن درختان خرما و آبهای زیادی هست که به وسیله چرخ از چاهها کشیده میشود. و این دره جزء موقوفات آن حضرت است. و از آن او است درهای به نام الأسحن در منطقه فدک که قبیله بنی فزاره ادعای مالکیت این منطقه را داشتند. این ملک امروزه در دست متولیان وقف و جزء موقوفات است. و از آن او است ملکی در ناحیه فدک در بالای حرة الرجلاء به نام القصیبه[۱۲۳]. عبدالله بن حسن بن حسن، این ملک را به بنی عمیر، همپیمان عبدالله بن جعفر، واگذار کرد مشروط به اینکه هرگاه محصول آن به سی صاع، به صاعهای قدیم، بالغ گشت، یک ثلث آن صدقه باشد و پس از انقراض بنوعُمَیر به موقوفات برگردد. این ملک امروزه بر همین حال در دست متولیان وقف است[۱۲۴].
ابن شهر آشوب در ذکر برکات اقتصادی کارهای امیرمؤمنان(ع) به موارد دیگری نیز اشاره کرده که در نصوص تاریخی دیگر هم به آن اشاره شده است؛ از جمله حفر چاههایی در کنارههای راه مدینه - مکه[۱۲۵]. این مطلب در روایتی از امام صادق(ع) نیز نقل شده است[۱۲۶]. اگرچه تعیین دقیق مکان این چاهها ممکن نیست، ولی در حال حاضر منطقهای که مسجد شجره در آن واقع شده است به نام بئر علی و آبار علی معروف است[۱۲۷]. بنا به روایتی از امام صادق(ع) این منطقه با اقطاع پیامبر به علی(ع) واگذار شده بود[۱۲۸]. در معجم البلدان، وادی عقیق به سه ناحیه صغیر، کبیر و اکبر تقسیم شده و عقیق اکبر با بئر علی معرفی شده است. مکان در بطن ذیالحلیفه دانسته شده است[۱۲۹]. سمهودی نیز در ذکر حدود وادی عقیق به نقل از مطری، یک حد وادی عقیق را بئر علی علیا - معروف به خلیقه- و حد دیگر آن را بئر علی در ذوالحلیفه محرم معرفی کرده است[۱۳۰].
با توجه به مجموعه این قراین میتوان گفت که این چاهها در مکانی که اکنون به آبار علی (چاههای علی) معروف است، حفر شده بود. برخی تعداد چاههای امام را در این منطقه بیست و سه حلقه دانستهاند[۱۳۱].[۱۳۲]
ثروت و درآمدهای اختصاصی امام
چنانکه هنگام بررسی وضعیت مالی امام در زمان حیات رسول خدا(ص) گفتیم، امام علی(ع) فعالیتهای اقتصادی خود را از نقطه صفر شروع کرد؛ به گونهای که در سالهای آغازین هجرت حتی قادر به سد جوع هم نبود، اما با به هم پیوستن نیروی ایمان، اندیشه و دست، در مدتی نسبتاً کوتاه موفقیتهای بزرگی نصیب ایشان شد که دستیابی به همه آنها از عهده انسانهای معمولی خارج است.
البته در زمان ایشان، شمار کسانی چون عبدالرحمان بن عوف و طلحه و زبیر که به طلا و نقره و خِدَم و حَشَم بسیار دست یافته بودند و اندوختههای طلای آنان پس از مرگشان با تَبَر تقسیم شد، کم نبودند[۱۳۳]. استفاده انسانی و اسلامی از ثروت، به دور از تفاخر و تکاثر و در راه رضای خدای و آسایش خلق، در سیمای امیرمؤمنان(ع) قابل مشاهده است. چنین الگویی از موفقیت اقتصادی، که امام عرضه کرد، برای بسیاری از مردم آن زمان قابل درک نبود؛ تا آنجا که کسانی مانند طلحه و زبیر آن حضرت را به ناداری و فقر متهم میکردند. امام صادق(ع) در پاسخ به انتقاد کسانی که ایشان را به دلیل برخورداری از ثروت زیاد، سرزنش میکردند، با استناد به استفاده انسانی از ثروت توسط امیرمؤمنان(ع) چنین فرمود: ثروت زیاد مرا ناراحت نمیکند؛ چراکه روزی امیرمؤمنان(ع) در حالی که پیراهن کهنهای به تن داشت، بر گروهی از قریش گذشت آنان با مشاهده ظاهر آن حضرت گفتند. «علی تهیدست شده است». این سخن به گوش علی(ع) رسید و به متولی صدقات خود چنین دستور داد: از محصولات خرما برای کسی نفرست، آنها را انبار کن. به تدریج بفروش و تبدیل به پول کن. پولها را در انبار خرما روی هم جمع کن و روی آنها را با خرما بپوشان به گونهای که دیده نشود. هر گاه من خرما طلب کردم بالا برو و به مال نگاه کن و با پایت به آن بزن گویا کاری به پولها نداری و آنها را پخش کن. امام سپس در پی چند نفر از آنها فرستاد و ایشان را دعوت کرد و در حضور آنها خرما طلب کرد. خادم امام بالا رفت و با پا پولها را پخش کرد، آنها با تعجب گفتند: «یا ابا الحسن این چیست؟» امام فرمود: «این مال کسی است که مالی ندارد». آنگاه دستور داد مطابق رسم پیشین، سهم خرمای هر خانه را بپردازند[۱۳۴].
در روایتی مشابه که از ابوبصیر نقل شده است، پول حاصل از فروش محصولات در این ماجرا، صد هزار درهم ذکر شده است[۱۳۵]. این روایت نشان میدهد که امام از این که او را به ضعف اقتصادی و فقر مالی منسوب کنند، رنج میبُرد و به همین دلیل، اگرچه زندگی خود را با زندگی فقیران همطراز کرده بود، گاهی مجبور به اظهار اقتدار اقتصادی میشد. علی(ع) در این باره میفرماید: «مرا در زمان رسول خدا(ص) میدیدی که از گرسنگی، سنگ بر شکم میبستم، در حالی که (امروزه) صدقه مالم بالغ بر چهل هزار دینار است»[۱۳۶]. در برخی روایات به جای چهل هزار دینار، چهار هزار دینار نقل شده است[۱۳۷]، ولی چهل هزار دینار شهرت بیشتری دارد. در روایات دیگر آمده است: «.... و امروزه صدقه من به حدی است که اگر تقسیم کنم، تمام بنی هاشم را کفاف میدهد»[۱۳۸].[۱۳۹]
دوران خلافت
امام علی(ع) پس از قتل عثمان، در ۱۸ ذوالحجه سال ۳۵، با استقبال گسترده و بینظیر مردم، زمام خلافت را به دست گرفت و تا ۲۱ رمضان سال ۴۱ که در محراب مسجد کوفه سر بر آستان قدس الهی فرود آورد، فصل جدیدی از حیات پربرکت خود را رقم زد. زندگی امام در این دوره به دلیل عهدهدار بودن اداره حکومت، بیشتر جنبه سیاسی دارد و اندیشههای اقتصادی آن حضرت نیز در عرصه سیاست و حکومت ظاهر شد. چون موضوع این مقاله، بررسی سیره شخصی امیرمؤمنان(ع) است، در اینجا فقط رویدادهای زندگی شخصی امام را بررسی میکنیم.
بررسی سیره شخصی امام در این دوره بیشتر از این جهت دارای اهمیت است که رفتار کسب درآمد فردی را که در دوران انزوای سیاسی و محرومیت از امکانات عمومی به موفقیتهای خارقالعاده دست یافته بود، در شرایطی که همه امکانات عمومی در اختیار او است، نشان میدهد.
رویدادهای اقتصادی زندگی امام در این دوره در سه قسمت قابل بررسی است: تحول در درآمدهای عمومی، فعالیتهای عمرانی و درآمد حاصل از کسب و کار، و شیوه تولید و کسب درآمد امام.
تحول درآمدهای عمومی امام
غنایم جنگی
در زمان حکومت امام علی(ع) غنایم جنگی تقریباً درآمدی تولید نمیکرد؛ زیرا تمامی جنگهای آن حضرت، جنگهایی بود که میان دو طایفه از مسلمانان در میگرفت، و بر اساس حکم صریح امام، به اسیری بردن افراد و به غنیمت گرفتن اموال پشت جبهه دشمن در این جنگها جایز نبود. امام پس از اصرار فراوان یارانش، به غنیمت بردن اموال حاضر در میان لشکر دشمن را جایز شمرد؛ ولی مقدار این غنایم از نظر اقتصادی اهمیت چندانی نداشت؛ بنابراین، میتوان گفت در این دوره درآمدی از غنایم جنگی نصیب امام نشد[۱۴۰].[۱۴۱]
سهم سرانه از بیت المال
امام علی(ع) در تقسیم بیت المال ترجیح و تفاضلی میان مردم قائل نبود. سهمی که امام از بیت المال برای خود در نظر گرفته بود، مانند سهم بقیه مردم بود و در بیشتر اوقات به نفع نیازمندان از آن صرفنظر میکرد. امام پس از جنگ جمل، هنگام تقسیم بیت المال بصره، برای خود نیز سهمی مانند دیگران قرار داد، ولی بعد همین سهم را به کسی که نامش از دیوان افتاده بود، داد[۱۴۲].[۱۴۳]
حقوق کارگزاری
در زمان خلافت عمر، وقتی مسئله چگونگی تعیین حقوق خلیفه از خزانه عمومی مطرح شد، عمر در این باره با اصحاب پیامبر مشورت کرد و امام علی(ع) به جواز ارتزاق خلیفه و عائله او از بیت المال در حد متعارف حکم کرد و این حکم با اجماع اصحاب پذیرفته شد[۱۴۴]. عمر نیز بر همین اساس عمل میکرد. اما عثمان هرگونه بذل و بخشش و تصرف در بیت المال را برای خود جایز میشمرد و اموال بسیاری از بیت المال را به خود اختصاص داده بود[۱۴۵]. امام علی(ع) پس از رسیدن به خلافت، برای اصلاح انحرافات دوره عثمان، هرگونه ارتزاق از بیت المال را برای خود جایز ندانست و آن را به مردم اعلان کرد: «إِنِّي وَ اللَّهِ لَا أزراكم أَرْزَؤُكُمْ مِنْ فَيْئِكُمْ دِرْهَماً مَا قَامَ عِذْقٌ بِيَثْرِبَ...»[۱۴۶]؛ «به خدا قسم از بیت المال شما درهمی برای خود بر نخواهم گرفت تا آنگاه که یک درخت خرما در مدینه داشته باشم».
امام با اهل کوفه نیز چنین سخن گفته است: «يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِكُمْ بِغَيْرِ رَحْلِي وَ رَاحِلَتِي وَ غُلَامِي فَأَنَا خَائِنٌ»[۱۴۷]؛ «ای مردم کوفه، اگر من جز با زیرانداز و مرکب و خدمتکارم از میان شما خارج شدم، خیانتکار خواهم بود». حکایات شنیدنی درباره اجتناب شدید امام از ارتزاق از بیت المال بسیار است. در اینجا فقط به نقل یک حکایت اکتفا میکنیم. ابن عساکر از عشره چنین نقل میکند: در یکی از محلههای کوفه به نام خُوَرنَقْ بر علی(ع) وارد شدم؛ در حالی که لباسی مندرس از قطیفه بر تن داشت و بر خود میلرزید، گفتم: «یا امیرالمؤمنین، خداوند برای شما و خانواده شما از بیت المال سهمی قرار داده است و شما بر خود چنین روا میدارید؟» فرمود: «به خدا قسم که از اموال شما چیزی برنمیگیرم، و این نیست مگر قطیفهام که از خانهام- و یا از مدینه – برداشتهام»[۱۴۸].[۱۴۹]
فعالیتهای عمرانی و درآمد کسب و کار امام
بیشتر وقت امام در دوران پنج ساله خلافت، به اداره حکومت گذشت. در این دوره، بروز آشوبهای پیدرپی داخلی، فرصت چندانی برای پرداختن به امور اقتصادی باقی نگذاشته بود. با این حال، ساماندهی امور اقتصادی مردم، خصوصاً رسیدگی به معیشت گروههای آسیبپذیر جامعه، از نظر ایشان دور نبود. مردم از چپاول اموال بیتالمال توسط دستگاه خلافت پیشین، خاطرات بدی به یاد داشتند. در چنین شرایطی هرگونه فعالیت اقتصادی امام که به تولید ثروتی جدید میانجامید که در نظر مردم، ادامه سیاست دوره عثمان تلقی میشد. از این رو امام در این دوره، اگرچه در فرصتهای ممکن از تلاشهای اقتصادی فردی بازنایستاد، از رهاورد این تلاشها هیچ ثروتی برای خود نیندوخت و همه را در راه خدا انفاق کرد. امام باقر(ع) میفرماید: امیرمؤمنان(ع) پنج سال بر مردم حکومت کرد، نه آجری روی آجر گذاشت، نه خشتی بر خشتی نهاد، نه ملک و آبی برای خود جدا کرد و نه سفید (نقره) و سرخی (طلای) به جای گذارد، جز هفتصد درهم که مانده سهمش از بیتالمال بود و قصد داشت با آن خدمتکاری برای خانوادهاش بخرد[۱۵۰].
فعالیتهای اقتصادی امام را در این دوره میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول، فعالیتهای ضروریی است که محصول آن به مصرف خانواده میرسید. در این باره گفتهاند: امیرمؤمنان(ع) هرگاه از جهاد فراغت مییافت، به تعلیم مردم و قضاوت در میان آنها میپرداخت و پس از فراغت از این امور، در بوستانی که داشت به کار مشغول میشد[۱۵۱].
دسته دوم، فعالیتهایی است که درآمدی مازاد بر هزینههای جاری زندگی داشت و در راه خداوند انفاق میشد. این سخن ابن ابی الحدید به این دسته از فعالیتهای امام اشاره میکند: امیرمؤمنان(ع) با دست خود کار میکرد، زمین شخم میزد، آبیاری میکرد و خرما میکاشت. همه این کارها را بیواسطه انجام میداد و از حاصل این کارها هیچ چیز ۔ کم یا زیاد- نه برای خود و نه برای فرزندانش باقی نمیگذاشت و همه را در راه خدا انفاق میکرد[۱۵۲].
یکی از نمونههای این فعالیتها، احداث قناتی در ینبع به نام عین ابینیزر است که شرح آن گذشت. قراین موجود در روایت مربوط به عین ابینیزر، مانند مخاطب ساختن ایشان به عنوان «امیرمؤمنان» توسط ابونیزر و عبارت خود امام در صدر وقفنامه این چاه «هَذَا مَا تَصَدَّقَ اللَّهَ بِهِ عبدالله علی امیرالمؤمنین(ع)...»[۱۵۳]، نشان میدهد که این قنات در ماههای نخست خلافت و قبل از عزیمت به کوفه حفر شده است.[۱۵۴]
شیوه تولید و کسب درآمد امام
انگیزه تولید و کسب درآمد
انگیزهها نقشی مهم در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارند. تصمیم به انجام دادن کار، تنظیم میزان ساعات کار و فراغت، انتخاب شغل، میزان تولید و نوع کالای تولید شده به طور مستقیم تحت تأثیر کار و تولید، تعیین میشوند. از آنجا که خواستههای انسان از نظر کمی و کیفی متعدد و برخاسته از انگیزههای اساسیتری است، اقتصاددانان در تحلیل رفتارهای اقتصادی افراد، این انگیزهها را عمیقتر بررسی کردهاند. از دیدگاه فیلسوفان اقتصادی غرب، مانند جرمی بنتام، هابز، ویلیام جونز، آدام اسمیت، هدف نهایی انسان دستیابی به لذت فردی است[۱۵۵]. و از آن جایی که لذت، به عنوان هدف نهایی، دارای ارزشی ذاتی است، اهداف میانی باید در راستای تحقق این هدف تعیین شوند. از این رو، برای تولیدکننده، دستیابی به سود حداکثر، دستیابی به حداکثر درآمد و به حداقل رساندن زیان را اهداف میانی دانستهاند[۱۵۶]. امام علی(ع) در نهج البلاغه حاکمیت لذتطلبی بر رفتار خود را به شدت انکار میکنند: من آفریده نشدم که خوردن خوراکیهای پاکیزه مرا به خود مشغول دارد، همچون حیوان پرواری که تمام همش، علف است، و یا همچون حیوان رهاشدهای که کارش چریدن و خوردن و پر کردن شکم است، و از سرنوشتی که در انتظار او است بیخبر است. آیا بیهوده یا مهمل و عبث آفریده شدهام؟[۱۵۷].
در ادامه، جایگاه دنیا و لذتهای دنیوی را چنین بیان میکنند: کسی که در لغزشگاههای تو قدم گذارد، سقوط میکند. کسی که بر امواج بلاهای تو سوار شود، غرق میشود. اما کسی که خود را از دامهای تو برکنار دارد، پیروز است. آنکه از دست تو سالم رسته است، هیچ ناراحت نیست که معیشت او به تنگیگراییده؛ چراکه دنیا در نظر او همچون روزی است که زمان زوالش فرارسیده است.
از من دور شو! سوگند به خدا که من رام تو نخواهم شد تا مرا خوارسازی. و زمام اختیارم را به دست تو نخواهم سپرد که به هر کجا بخواهی ببری. به خدا سوگند - سوگندی که تنها مشیت خداوند را از آن استثنا میکنم - نفس خویش را چنان به ریاضت وادارم که به یک قرص نان - هرگاه به آن دست یابم - کاملاً روی آورَد و به نمک، به جای خورشت، قناعت کند[۱۵۸].
تنها هدف اصیل در نگاه امام که دارای ارزش ذاتی است، جلب رضایت خداوند است. رضایت خداوند انگیزه نیرومندی است که علی(ع) را در گرمای طاقت فرسای روز به تلاش اقتصادی وامیدارد؛ در حالی که هیچ نیاز شخصی به محصول آن ندارد[۱۵۹]. عظمت اخلاص امام در کار، از این کلام ابن ابی الحدید به خوبی روشن میشود: امیرمؤمنان علی(ع) برای آبیاری درختان خرمای گروهی از یهودیان مدینه با دستان خود آب میکشید تا حدی که دستانش تاول میزد؛ دستمزد خود را صدقه میداد و بر شکم خود از گرسنگی سنگ میبست[۱۶۰]. اگر بخواهیم، متناسب با این هدف نهایی، برای کار امام هدف میانی نیز معرفی کنیم میتوانیم به «بیشترین یاریرسانی با کمترین هزینه» قلیل المؤونة و کثیر المعونة اشاره کنیم. رسول خدا(ص) یکی از صفات مؤمن را کم هزینه بودن و بسیار یاریرسان بودن دانستهاند[۱۶۱]. امام نیز در نهجالبلاغه در توصیف پرهیزگاران، تعبیر مشابهی به کار بردهاند: «نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ»[۱۶۲]؛ امام علی(ع) بیشک مظهر عالی چنین صفتی بود. او در حالی که با کار طاقتفرسا، محصول فراوانی به دست میآورد، سهم چندانی برای خود برنمیداشت و ۔ چنانکه در بررسی سیره تخصیص درآمد ایشان خواهیم گفت- تقریباً همه آن را انفاق میکرد.
تحلیل ویژگیهای قاعده «بیشترین یاریرسانی با کمترین هزینه» مجال وسیعتری میطلبد؛ در این جا، اشارهوار، برخی از آنها را ذکر میکنیم: بر اساس این قاعده مؤمن باید مازاد درآمد داشته باشد و تلاش برای رسیدن به مازاد درآمد، رشد اقتصادی جامعه اسلامی را تضمین میکند. این قاعده همچنین به نحوه تخصیص مازاد درآمد اشاره میکند و این که هر فرد باید بخشی از مازاد درآمد خود را در راه انجام دادن کارهای عامالمنفعه مانند کمک به فقیران و یتیمان مصرف کند. با این کار توزیع عادلانه درآمد و ثروت تضمین خواهد شد. قاعده لذتگرایی اساس فعالیتهای اقتصادی نیست؛ زیرا با خفیف المؤونه بودن سازگار نیست. بنابراین بر اساس این قاعده، معنویت فدای مادیت نخواهد شد و انگیزههای معنوی نیز ارضا خواهد شد. مطابق این قاعده تولید اقتصادی مؤمن باید به گونهای باشد که بیشترین خیر اجتماعی را داشته باشد؛ از این رو او از تولیدی که موجب اسراف و اتلاف منابع شود، اجتناب خواهد کرد. بر اساس این قاعده، مؤمن در هر شرایطی (انحصار، رقابت و...) به گونهای عمل میکند که بیشترین مقدار نیازهای اقتصادی دیگران برطرف شود. لازمه این کار، عدم کاهش تولید یا افزایش قیمت به منظور افزودن بر سود شخصی است.[۱۶۳]
بهرهبرداری بهینه از ظرفیتهای تولید
تولید فراوان، از بارزترین ویژگیهای رفتار تولیدی امیرمؤمنان(ع) است. با برخی از مصادیق این ویژگی رفتاری امام در این بخش آشنا شدیم. این ویژگی امام چنانکه گفتیم، برخاسته از قاعده «بیشترین یاری رسانی» (= کثیرالمعونه بودن) است. بر اساس این قاعده تا زمانی که جامعه به کالایی نیاز داشته باشد، باید از ظرفیتهای بالفعل تولید استفاده کرد، بلکه به دلیل وجود همین نیاز باید ظرفیتهای بالقوه را نیز فعلیت بخشید.[۱۶۴]
اولویت دادن به تولید کالاهای اساسی
امام علی(ع) گرچه در سنت گفتاری خود همه فعالیتهای مفید اقتصادی (صنعت، تجارت، خدمات و کشاورزی) را تشویق کردهاند[۱۶۵]، اما خود، کشاورزی را برگزیدهاند. برای این انتخاب حداقل سه دلیل میتوان ذکر کرد: دلیل اول به شرایط محیطی و اقتصادی مدینه مربوط است. برخلاف شرایط مکه که با تجارت و دامپروری سازگاری بیشتری داشت، و به همین دلیل مردم آنجا بیشتر به این دو کار مشغول بودند. مدینه به دلیل داشتن خاک حاصلخیز و آب و هوای مساعد، بیشتر مناسب زراعت بود. پیامبر اکرم(ص) به همین دلیل پس از مهاجرت به مدینه به قریشیان فرمود: ای جماعت قریش، شما دامپروری را بیشتر دوست دارید، از آن بکاهید. در سرزمینی قرار گرفتهاید که باران کمتری دارد، پس زراعت کنید؛ زیرا زراعت مایه برکت است، و در آن از ابزار شخم زیاد استفاده کنید[۱۶۶].
دلیل دوم، زیربنا بودن کشاورزی در توسعه اقتصادی است. درست است که توسعه اقتصادی با پیشرفتهای فنی در بخش صنعت تحقق مییابد؛ اما تا زمانی که نیازهای ضروری و ابتدایی انسان برطرف نشود، مازاد درآمد برای سرمایهگذاری و مازاد نیروی کار برای فعالیت در بخش صنعت، وجود نخواهد داشت، و بدون اینها توسعه ممکن نخواهد بود.
دلیل سوم (مهمترین دلیل) سازگاری آن با قاعده رفتاری امام است. ظاهراً تردیدی نیست که کشاورزی، علیرغم فایده بسیار آن برای اجتماع، به ویژه برطرف کردن نیازهای ضروری گروههای کمدرآمد، از نظر اقتصادی، دارای سودآوری کمتر و از نظر اعتبار اجتماعی و عرفی نیز منزلت کمتری دارد. بنابراین کاری پرزحمت و کمسود، ولی در عین حال پرخیر و برکت به حساب میآید. از این رو انتخاب چنین فعالیتی توسط امام کاملاً بر طبق قاعده است؛ زیرا او از میان دو کار که هر دو مورد رضایت پروردگارند، همواره کاری را بر میگزید که تحمل زحمات آن دشوارتر بود[۱۶۷].[۱۶۸]
کاردانی و مهارت شغلی
موفقیتهای اقتصادی امام علی(ع) نشان میدهد که او در تولید از دانش و مهارت بالایی برخوردار بوده است. همان طور که گذشت، امام با بررسی مختصری، وجود منابع عظیم آب را در منطقه ینبع به درستی تشخیص داد و در مدتی نسبتاً کوتاه حدود صد حلقه چاه در ینبع و دهها حلقه چاه در مناطق دیگر حفر کرد. بیشک، چنین موفقیت بزرگی بدون مهارت و کاردانی پیشرفته، ممکن نبوده است. یکی از شواهد گویای دانش فنی امام، حدیث مشهوری است از امام باقر(ع): مردی امیرمؤمنان(ع) را در حالی دید که باری از هسته خرما بر مرکب خود حمل میکرد؛ پرسید: «یا ابا الحسن، این بار چیست؟» امام فرمود: «ان شاء الله صد هزار درخت خرما». آن مرد میگوید: «امام هستهها را کاشت، همه روییدند و تبدیل به درخت شدند»[۱۶۹].
این حدیث نشان میدهد که امام به دلیل برخورداری از دانش فنی، در تولید صددرصد موفق بودهاند.[۱۷۰]
کار آفرینی
کارنامه پرافتخار زندگی امیرمؤمنان(ع) نشان میدهد که آن حضرت با وجود بر عهده داشتن مسئولیتهای بزرگ، صدها فرصت شغلی به وجود آورد و خانوادههای فراوانی را از نعمت کار مناسب و زندگی آبرومندانه برخوردار کرد. او، چنان که امام صادق(ع) میفرماید: «با دست خود بیل میزد و زمین را آباد میکرد»[۱۷۱] و با آباد کردن هر زمین، عدهای را به کار میگرفت و آنگاه زمین دیگر و.... ثمره این تلاشها در اواخر عمر امام، چنان که از وصیتنامه ایشان بر میآید، مشغول به کار شدن دهها و بلکه صدها نفر در کشتزارها بود. و این همه، تصویر یک کارآفرین بزرگ را از امام به دست میدهد.[۱۷۲]
تنظیم اوقات کار ۔ فراغت
تنظیم اوقات کار - فراغت، عمدتاً از اهداف و انگیزههای کار و تولید متأثر است. بدیهی است که اگر هدف از کار، دستیابی به حداکثر لذت باشد، این تنظیم به گونهای انجام میشود که از ساعات کار به نفع ساعات فراغت، کاسته شود. مطابق ارزشهای رفتاری امام، هدف، جلب خشنودی خدا است و خداوند کار را دوست و بیکاری و بطالت را دشمن میدارد. بنابراین بایست بیشترین ساعات ممکن، به کار، و کمترین ساعات ممکن به فراغت و آسایش تن اختصاص یابد. به بیان دیگر، امام ساعات روز را به گونهای میان این دو تقسیم میکرد که رضایت خداوند بیشتر حاصل شود؛ هر چند این تقسیم با تحمل مشقت جسمی بیشتری همراه باشد.[۱۷۳]
نظم و وجدان کاری
یکی از ویژگیهای رفتاری امام علی(ع)، برخورداری از نظم دقیق و وجدان کاری نیرومند است. امام از لحظه لحظه اوقات خود بهره میگیرد و هیچ فرصتی را برای ارائه کار مفید از دست نمیدهد. رفتار امام در ماجرای جنگ خیبر نمونه خوبی است. در مقطعی از این جنگ امام به دلیل درد شدید چشم، قادر به حضور در میدان نبرد نبود، ولی وجدان کاری حتی در چنین حالتی اجازه بیکاری و آسایش به او نداد. وقتی اصحاب در جستوجوی وی برآمدند، او را دیدند که با وجود چشمدرد، در آسیاب مشغول آسیاب کردن است[۱۷۴].
امام باقر(ع) برنامه کاری امام علی(ع) را چنین توصیف میکند: برنامه کار علی(ع) چنین بود که پس از به جا آوردن نماز صبح، تا طلوع خورشید، پیوسته به تعقیبات نماز مشغول میشد. زمانی که خورشید طلوع میکرد، فقیران و بینوایان و مردم دیگر نزد او جمع میشدند و او به آنها فقه و قرآن میآموخت و زمان مشخصی از این جلسه برمیخاست[۱۷۵].[۱۷۶]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۶.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۶.
- ↑ الطبرانی، المعجم الأوسط، ج ۸، ص ۲۷۷ - ۲۷۸؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۲۵ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج۴، ص۱۰.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۶.
- ↑ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۴ - ۱۵ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص۸.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۷.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۴.
- ↑ «كُلُوا مِنْ كَدِّ أَيْدِيكُم»؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۳۱۴.
- ↑ البخاری، صحیح، ج ۳، ص ۹.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۷.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۳۹ و مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۴.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۳۹ و مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۴.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۳۹ و مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۴.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۷.
- ↑ نهج الفصاحه، ص ۶۱۸.
- ↑ محیی الدین النووی، المجموع، ج ۹، ص ۵۹؛ صحیح بخاری، ج ۳، ص ۹ و الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۳، ص ۱۶۰.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۸۷ و کنزالعمال، ج ۴، ص ۴.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص۲۸۹؛ جامع الاخبار، ص ۱۳۹؛ ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۶۷ و سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۸۴.
- ↑ قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۱۱۹ - ۱۲۰ و بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۲.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی،. ج ۴، ص ۱۲؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۸ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۵۴۳.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۱۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۶۸؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۸۲؛ النسائی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۷۴ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۳۰۴.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۸.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۳، ص ۷۲ و ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۲۱، ص ۵۴۳.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۸-۵۷۹.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۲؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۳۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۹، ص ۲۹.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۳۵۸؛ صحیح بخاری، ج ۴، ص ۴۱؛ البیهقی، السنن الکبری، ج ۶، ص ۱۴ و ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۹۸؛ امام رضا(ع)، صحیفة الرضا(ع)، ص ۶۴ و فضل الله راوندی، النوادر، ص ۳۶.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۲؛ اعلام الدین، ص ۴۱۲؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۲۸۱ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۶۵.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷۹.
- ↑ «لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعِيشُ بِدِينِه»؛ جامع الاخبار، ص ۱۳۹ و مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۱.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۰.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۸۴؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۳ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۲۳.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۰.
- ↑ «لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ يَأْخُذُ حَبْلًا فَيَأْتِي بِحُزْمَةِ حَطَبٍ عَلَى ظَهْرِهِ فَيَبِيعُهَا فَيَكُفُ بِهَا وَجْهَهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَسْأَل»؛ مسند احمدبن حنبل، ج۱، ص۱۶۷؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۸۸؛ السنن الکبری، ج ۴، ص ۱۹۵ و صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۲۹.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۰.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۱۳۹ و عدة الداعی، ص ۱۰۰.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۱.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۵ و بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۰.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۱-۵۸۲.
- ↑ نرگس ملک، مدیریت اقتصادی پیامبر(ص) در فقرزدایی جامعه مدینه، ج ۲، ص ۱۱۴۴.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۲.
- ↑ برای نمونه ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله، ج ۲، ص ۱۰۲۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص ۲۳ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۷۶.
- ↑ مدیریت اقتصادی پیامبر(ص) در فقرزدایی جامعه مدینه، ج ۲، ص ۱۱۴۴.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۳.
- ↑ اصطلاحی فقهی که درباره مخلوط کردن جنس نامرغوب و مرغوب در معاملات استفاده میشود.
- ↑ «مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِي شِرَاءٍ أَوْ بَيْعٍ فَلَيْسَ مِنَّا وَ يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ الْيَهُود»؛من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۴؛ اعلام الدین، ص ۴۱۴ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۲.
- ↑ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۱۴۰ و بحار الانوار، ج ۷۴، ص۲۵۸.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۱۶۵؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۶۶؛ تهذیب الاحکام، ج ۷، ص ۱۵۹؛ عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۲۰۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۲، ص۱۱ و عبدالرزاق الصنعانی، المصنّف، ص ۸، ص ۲۰۴.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۸۲؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۶۶۶ و وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۲۵.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۳.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۵۴۳؛ ج ۴؛ دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۳۷؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۰۰؛ المعجم الصغیر، ج۲، ص۴۰۶ و کنزالعمال، ج۴، ص۱۰۶.
- ↑ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۶۵.
- ↑ الکافی، ج ۸، ص ۸۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۳ و امالی صدوق، ص۴۸۸.
- ↑ تقریباً برابر با ۵/۷ مثقال
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۴ و ثواب الاعمال، ص ۲۸۵.
- ↑ اخلاقی، معصومه و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸۳-۵۸۴.
- ↑ ر.ک: سمهودی، وفاء الوفاء فی اخبار دارالمصطفی، ج۱، جزء ۱، ص۲۶۶-۲۶۸.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۴۵.
- ↑ ر.ک: ریشهری، محمد، موسوعة الإمام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۴۳۴ و ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ ابو داوود، سنن ابی داوود، ج۲، جزء ۳، ص۷۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۳۲ و ۱۴۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۰. نیز ر.ک: واقدی، المغازی.
- ↑ ابو داوود، سنن ابی داوود، ج۲، جزء ۳، ص۷۹.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۲۵، ح۲۹۶۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۲، ح۱۹۷۹؛ ابن حنبل، احمد، المسند، ج۱، ص۲۹۹، ح۱۲۰۰.
- ↑ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۷۹.
- ↑ ر.ک: عبدالرزاق، المصنف، ج۴، ص۱۱۶، ح۷۱۷۹؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۷۴۱، ح۱۴۳.
- ↑ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۶۶.
- ↑ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۴۶.
- ↑ ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ﴾ «بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱؛ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ ر.ک: ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۳، ص۱۲۸، ح۱۰؛ ابوعبید، الاموال، ص۸۳۶ و ۳۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۶۹ و ۳۱۲؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۳، ص۴۱۴.
- ↑ ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۲۵، ح۲۹۶۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۵۶۸، ح۱۹۷۹؛ ابوداوود، سنن ابی داوود، ج۳، ص۱۴۹، ح۲۹۸۶.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ سیوطی، الدرالمنثور، ج۵، ص۲۷۳؛ متقی هندی، کنزالعمال، ح۸۶۹۶؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۷۸.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۵، ص۳۱۷؛ حمیری، قرب الاسناد، ص۳۶۳، ح۱۳۰۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۹۶، ح۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۷، ص۴۷، ح۱؛ حمیری، قرب الاسناد، ص۳۶۳، ح۱۳۰۱؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۹۶، ح۲.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۴۸.
- ↑ این دو زمین در منطقه عالیه مدینه و در نزدیکی بنی قریظه قرار داشت و جزء موقوفات امام علی(ع) است. (ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۳۷۹).
- ↑ سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج۲، جزء ۴، ص۱۲۸۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ج۲۳، ص۸۳.
- ↑ سمهودی، وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۳۳۴.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۴۹.
- ↑ اصبهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۷۰.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۵، نیز ر.ک: بیهقی، السنن الکبری، ج۶ ص۱۹۷، ح۱۶۶۴۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۶، ص۶۱۸، ح۱۷۱۱۱؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۸۱۸، ح۲۴۴۶ و ۲۴۴۸؛ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ص۱۶۴.
- ↑ ابن حنبل، المسند، ج۱، ص۲۸۶، ح۱۱۳۵.
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ص۱۵۷، ح۴، طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۳۲۱، ح۱۳۵۴۹.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۴۹.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۱۲۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۱۹. نیز ر.ک: نسائی، سنن النسائی، ج۷، ص۱۳۳.
- ↑ جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۷۲.
- ↑ ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۵۴۹، ح۳۹۹۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۱۵؛ متقی هندی، کنزالعمال، ح۱۴۱۰۱؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵.
- ↑ ر.ک: بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۳۵۰؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۷، ص۶۱۴، ح۵.
- ↑ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ سرزمینی است میان مدینه و شام با روستاهای فراوان، و بیشتر ساکنان آن در زمان فتح، یهودی بودهاند. (ر.ک: معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۸).
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۴۵.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۵۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۴، ح۹.
- ↑ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۲۱۹.
- ↑ ناحیهای است در ینبع بین مکه و مدینه که پیامبر آن را در سال دوم قمری تصرف نمود. این کلمه از ریشه عُشر و به معنای درخت بزرگی است که دارای صماغ شیرین مانند شکر است. (ر.ک: معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۴۶).
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۲۰؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۵۰؛ کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۴، ح۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۴۸، ح۶۰۹.
- ↑ این غزوه در جمادی الاولی سال دوم هجری و قبل از جنگ بدر اتفاق افتاد. (ر.ک: البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۴۶).
- ↑ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۸۷، ج۱۱۷۲؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۱، ح۴۶۷۹.
- ↑ سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطنی، ج۲، ص۱۳۳۴.
- ↑ ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۳، ص۲۶۳ – ۲۶۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۴۰.
- ↑ کلمه «خیف» به معنای زمین کم ارتفاع است.
- ↑ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۲۲۲.
- ↑ ابونیزر نام یکی از موالی علی(ع) است و این چشمه منسوب به نام او است. او فرزند نجاشی پادشاه حبشه است که امام علی(ع) او را خرید و به پاداش نیکیهای پدرش آزاد کرد. (سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج۲، ص۱۲۷۱).
- ↑ مبرد، الکامل فی الادب، ج۳، ص۱۱۲۷؛ زمخشری، ربیع الأبرار، ج۴، ص۳۸۸؛ وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج۲، ص۱۲۷۲.
- ↑ ابن شُبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۳۲.
- ↑ هر وسق معادل ۱۸۰ کیلوگرم است.
- ↑ مبرد، الکامل، ج۳، ص۱۱۲۸.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۵۳.
- ↑ «ترعه» نام دورهای است که از طرف قبله به وادی إضم میپیوندد و زبیری آن را دنباله إضم میداند. (وفاء الوفاء، ج۴ ص۱۱۶۱) در وقف نامه نقل شده در الکافی به جای «تُرعه»، «دیمه» آمده است. (الکافی، ج۷، ص۴۹، ح۷).
- ↑ در الکافی «أذینه» آمده است که اسم درهای است از درههای «قبلیه» بین مدینه و شام. (معجم البلدان، ج۱، ص۱۳۳).
- ↑ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۲۲۵؛ الکافی، ج۷، ص۴۹، ح۷.
- ↑ نام چاهی است که تبع یمانی در منزل خود در «وادی قناة» حفر کرده بود. (وفاء الوفاء، ج۴، ص۲۱۱۴۳).
- ↑ نام درهای است در اطراف مدینه که تبع یمانی در آنجا فرود آمد. این دره از طائف آغاز میشود و به مزار شهدای احد منتهی میگردد، (وفاءالوفاء، ج۳، ص۱۰۷۴).
- ↑ اسم درهای است که مدینه در آن واقع شده و به دلیل به هم پیوستن سیلابها در این مکان، به این نام معروف شده است. برخی این دره را با «وادی قناة» یکی دانستهاند.
- ↑ «العُلا» جمع علیا، نام ناحیهای است میان وادی القری و شام. رسول خدا(ص) در مسیر رفتن به تبوک در آنجا فرود آمد و در مکان نماز ایشان مسجدی ساخته شد. (معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۴).
- ↑ «حره» به معنی سنگلاخ است و «حرة الرجلاء» نام سنگلاخی است در دیار بنی القین بن جسر میان مدینه و شام. (معجم البلدان، ج۲، ص۲۴۶).
- ↑ در عبارت سمهودی، در وفاء الوفاء (ج ۴، ص۱۱۶۱) به جای «رعیه»، «تُرعه» ذکر شده است. وی میگوید: و ذكر ابن شبه في صدقات علي (رض) وادياً يقال له ترعة بناحية فداك بين لابتي حرة.
- ↑ «القصیبه» نام درهای است بین مدینه و خیبر و پایین دست وادی الروم و حوالی آن.
- ↑ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۲۲۳ و ۲۲۵.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، صص ۱۲۳.
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۱، ص۳۲.
- ↑ سمهودی، وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۰۲.
- ↑ سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۲۸۲.
- ↑ معجم البلدان، ج۴، ص۱۳۹.
- ↑ سمهودی، وفاءالوفاء، ج۳، ص۱۰۴۱.
- ↑ ر.ک: قائدان، اصغر، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، ص۴۰۳ و ۴۰۹.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۵۷.
- ↑ ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۲ و ۳۴۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۳۹، ح۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴۰، ح۱۱.
- ↑ ابن حنبل، احمد، المسند، ج۱، ص۳۳۴، ح۱۳۶۸؛ همو، فضائل الصحابه. ج۲، ص۷۱۲، ح۱۴۱۸.
- ↑ ابن عساکر، ترجمة الامام علی بن ابی طالب من تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، ج۲، ص۴۵۰، ح۹۶۷ - ۹۶۹ و ح۹۷۰.
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۱، ص۴۳.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۰.
- ↑ ر.ک: متقی هندی، کنزالعمال، ح۱۱۵۹۳ و ۱۱۵۵۷؛ منتظری، حسین علی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۴، ص۳۱۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۰.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۳.
- ↑ ر.ک: مفید، الجمل، ص۲۱۵ (مجموعه آثار شیخ مفید، ج۱ ص۴۰۰)، مسعودی، مروج الذهب، ج۲۰، ص۳۸۰، اصبهانی ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۸۱؛ ابن عساکر، ترجمة الامام علی بن ابی طالب من تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۲۲۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۳.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۶۱۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۳، ص۱۳۷-۱۴۰.
- ↑ ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۵۱.
- ↑ ابن هلال ثقفی، الغارات، ج۱، ص۶۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۸۱ و ۴۷۷؛ ابو عبید، الاموال، ص۲۸۴، ح۶۷۱.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۳۰، ح۱۰۰.
- ↑ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ج۱۰۱؛ بحارالأنوار، ج۱۰۳، ص۱۶، ح۷۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۴۷.
- ↑ مبرد، الکامل، ج۳، ص۱۱۲۷؛ زمخشری، ربیع الابرار، ج۴، ص۳۸۸؛ سمهودی، وفاءالوفاء باخبارالمصطفی، ص۱۲۷۲.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۴.
- ↑ این عقیده اصطلاحاً «مذهب اصالت فایده» (Utilitiarianism) نامیده میشود و توسط جرمی بنتام با سه اصل ساده بیان شده است: ۱. لذت باید غایت عمل فردی باشد. ۲. هر لذت فردی قرار است برای یک نفر، و نه بیشتر فرض شود: ٣. هدف عمل اجتماعی باید به حداکثر رساندن مطلوبیت کل باشد. (The new palgrave، Vol. ۴، P.۷۷۰).
- ↑ ر.ک: انصاری، محمد جعفر و دیگران، درآمدی به مبانی اقتصاد خرد به نگرش اسلامی، ص۶۴ و ۸۱.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۶.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۶.
- ↑ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۳، ح۳۵۹۶.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۳۱۰، ح۴۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۶.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۹.
- ↑ ر. ک، ریشهری، موسوعة الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۴، ص۱۷۱-۱۷۴.
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۲۲۹، ح۱۱۷۵۳.
- ↑ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۸ ص۲۲۷، ح۳۷۱۵.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۶۹.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، المحجة البیضاء، ج۷، ص۳۱۶.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۰.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۷۴. نیز ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۴۷.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۰.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۱.
- ↑ ر.ک: ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۸۳، ح۱۶۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۳، ۴۶۵۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۰۹.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۱.