تفسیر عصر غیبت صغری

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث دانش تفسیر قرآن است. "تفسیر عصر غیبت صغری" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

از روایات متعدد استفاده می‌شود که از سال ۲۶۰ ه‍‌. ق تا سال ۳۲۹ ه‍‌. ق دوران غیبت صغرای دوازدهمین امام معصوم(ع) بوده است[۱]. در آن دوران مانند عصر حضور امکان تشرف به محضر امام معصوم و مفسر برگزیدۀ خدا برای همۀ مردم فراهم نبوده و مانند عصر غیبت کبرا نیز ارتباط‍ رسمی مردم با آن بزرگوار به‌کلی قطع نبوده است، بلکه نایب‌های خاصی از جانب آن حضرت تعیین می‌شدند و مردم از طریق آنان مشکلات علمی و غیر علمی خود را با آن حضرت در میان می‌گذاشته و از آن حضرت کمک می‌گرفتند[۲].

از منابع کتاب‌شناسی و رجال‌شناسی و کتاب‌های تفسیری و روایی به‌جا مانده از آن عصر استفاده می‌شود که در آن عصر نیز تفسیر قرآن استمرار و رواج داشته است.

گروهی به تعلیم و تعلّم تفسیر اشتغال داشته و حتی شماری از آنان به تألیف کتاب تفسیری همت گماشته‌اند که برخی مفقود و برخی باقی‌مانده و چاپ شده و اکنون موجود است.[۳]

مفسران عصر غیبت صغرا

مفسران آن عصر نیز برخی کتاب تفسیری تألیف کرده‌اند و برخی فاقد کتاب تفسیری بوده‌اند و آنان که کتاب تفسیری داشته‌اند نیز برخی، کتاب تفسیری‌شان مفقود شده و یا به دست ما نرسیده است و فقط‍ آثار تفسیری برخی از آنان چاپ شده و اکنون موجود است، ولی در اینجا برای اینکه

  1. به کمیت مفسران آن عصر آگاه شویم و به شوق و علاقۀ مسلمانان آن عصر به تفسیر قرآن پی ببریم
  2. اگر در کتاب‌های تفسیری موجود به آرای تفسیری مفسران آن عصر برخورد کردیم، با صاحبان آن آرا آشنایی اجمالی داشته باشیم
  3. برای ارج نهادن و زنده نگه داشتن نام و یاد کسانی که به تفسیر قرآن علاقه‌مند بوده و در آستان قرآن کریم زحمتی را متحمل شده‌اند، همۀ مفسران آن عصر حتی کسانی که فاقد کتاب تفسیری بوده‌اند و یا کتاب تفسیری‌شان به دست ما نرسیده است، به اختصار معرفی می‌شوند؛ البته باید توجه داشت که فقط‍ مفسرانی که در منابع رجال‌شناسی، کتاب‌شناسی و... معرفی شده‌اند و ما به آن آگاهی پیدا کرده‌ایم، آورده می‌شوند و چه‌بسا مفسران بسیاری باشند که در منابع از آنان یاد نشده است و راهی برای شناسایی آنان وجود ندارد و یا ما به منابع ذکر نام آنان دست نیافته‌ایم.

اینک به ذکر نام برخی از آن مفسران می‌پردازیم[۴]:

  1. ابن وضاح
  2. هود بن محکم هواری
  3. سلمة بن خطاب براوستانی ازدورقانی
  4. داوود بن علی اصفهانی بغدادی
  5. محمد بن یزید بن ماجه قزوینی
  6. محمد بن سعد عطیه عوفی
  7. بقی بن مخلد اندلسی قرطبی
  8. عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری
  9. قاسم بن محمد اموی بیانی قرطبی
  10. احمد بن محمد بن خالد برقی
  11. محمد بن اسماعیل ترمذی
  12. محمد بن احمد بن یحیی اشعری قمی
  13. حسین بن حکم حبری کوفی
  14. حسین بن فضل بن عمیر بجلی کوفی
  15. اسماعیل بن اسحاق جهضمی ازدی
  16. ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی
  17. سهل بن عبدالله بن یونس شوشتری
  18. محمد بن یزید بن عبدالاکبر ازدی ثمالی
  19. احمد بن عمرو بن ابی‌عاصم بصری
  20. محمد بن عثمان
  21. بکر بن سهل بن اسماعیل دمیاطی
  22. احمد بن داوود دینوری
  23. مفضل بن سلمة بن عاصم کوفی
  24. محمد بن منصور مرادی
  25. عبدالرحمن بن محمد بن سلم رازی
  26. احمد بن یحیی بن زید شیبانی
  27. صالح بن محمد بن عمرو اسدی بغدادی
  28. ابراهیم بن معقل نسفی
  29. محمد بن عبدالله بن سلیمان حضرمی
  30. ابراهیم بن احمد شیبانی
  31. محمد بن عباس بن عیسی غاضری
  32. محمد بن احمد بن ابراهیم جعفی کوفی
  33. سعد بن عبدالله اشعری قمی
  34. حسن بن موسی نوبختی
  35. محمد بن عبدالوهاب بن سلام جبائی
  36. احمد بن شعیب بن علی نسائی
  37. رویم بن احمد بن یزید بغدادی
  38. حسن بن علی بن حسن اطروش
  39. احمد بن محمد بن رستم طبری
  40. محمد بن احمد تمیمی
  41. ولید بن ابان بن بونه اصفهانی
  42. سلمة بن عاصم کوفی
  43. محمد بن جریر بن یزید طبری
  44. محمد بن یحیی بن حسین علوی طالبی
  45. ابراهیم بن محمد بن سری
  46. محمد بن اسحاق بن خزیمه نیشابوری
  47. عمر بن محمد بن بجیر همدانی سمرقندی
  48. عبدالله بن سلیمان بن اشعث سجستانی
  49. محمد بن ابراهیم بن منذر نیشابوری
  50. فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی
  51. محمد بن مسعود بن محمد عیاشی تمیمی کوفی سمرقندی
  52. علی بن ابراهیم قمی
  53. محمد بن احمد بن منصور نحوی
  54. داوود بن محمد اودنی
  55. احمد بن محمد بن سلامة ازدی مصری طحاوی حنفی
  56. محمد بن حسن بن درید
  57. عبدالسلام بن محمد بن عبدالوهاب
  58. احمد بن سهل بلخی
  59. علی بن محمد عدوی شمشاطی
  60. ابراهیم بن محمد بن عرفه ازدی واسطی
  61. عبدالله بن احمد بن محمد بن مغلس
  62. محمد بن احمد بن محمد کاتب بغدادی
  63. ابن ابی حاتم رازی
  64. محمد بن قاسم انباری
  65. محمد بن عباس بن علی بزاز
  66. عبدالله بن احمد بلخی حنفی
  67. علی بن حسین بن بابویه

ویژگی‌ها و تحولات تفسیر در عصر غیبت صغرا

باتوجه به ویژگی عصر غیبت صغرا، پی می‌بریم که دانش تفسیر در آن عصر ویژگی‌ها و تحولاتی داشته است که در اینجا با اختصار به آنها اشاره می‌نماییم:

  1. یکی از ویژگی‌ها و تحولات اساسی دانش تفسیر در آن عصر که در اثر غیبت صغرای امام معصوم پدید آمد، دسترسی مستقیم و بی‌واسطه نداشتن انسان‌ها به مفسر برگزیدۀ خدا و مصون از خطا و آگاه به همۀ معانی قرآن است. در دوران‌های پیش از آن عصر، چه در عصر رسالت و چه در عصر حضور امامان معصوم، همواره مفسری برگزیده از جانب خدا و مصون از خطا و آگاه به همۀ معانی قرآن در میان انسان‌ها حضور داشت و افرادی که طالب آگاه شدن به معانی عمیق و پنهان قرآن کریم بودند، می‌توانستند با تشرف به محضر آن مفسر برگزیدۀ خدا و طرح پرسش‌ها و مشکلات علمی و تفسیری به مقدار استعداد خویش به معانی واقعی قرآن آگاهی یافته و از معارف گسترده و ژرف آن بهره‌مند شوند و در آن عصر هرچند به صورت مکاتبه و به‌واسطۀ نایب خاص امام معصوم تا حدودی این امکان فراهم بود، ولی مانند دوران‌های پیشین افراد نمی‌توانستند به صورت مستقیم و بدون واسطه با مفسر برگزیدۀ خدا ارتباط‍ داشته باشند و از دانش تفسیری ایشان بهره‌مند گردند. در عصر رسالت، اصحاب به مقدار استعداد، امکانات و علاقۀ خود به معارف قرآن کریم: از تبیین و تعلیمات تفسیری رسول خدا(ص) بهره‌مند می‌شدند، در عصر حضور امامان معصوم نیز هرچند بسیاری از مسلمانان در اثر تبلیغات نادرست مخالفان طالب حکومت از جایگاه الهی و علمی آن بزرگواران بی‌خبر بودند، ولی شیعیان و افرادی که آنان را شناخته و به مقام علمی آنان تا حدودی آگاه بودند، از آموزه‌های تفسیری آنان به مقدار استعداد و علاقۀ خود بهره می‌بردند. اما در عصر غیبت صغرا با از بین رفتن این امکان، دست بشر - حتی شیعیان و عارفان به مقام امامت و جایگاه الهی و علمی اوصیای پیامبر(ع) - از بخش عظیمی از معارف عمیق قرآن کریم که در فهم آن به تبیین و تعلیم مفسران برگزیدۀ خدا نیاز است، کوتاه گردید و بهرۀ انسان‌ها از دریای بیکران معارف قرآن کریم به آنچه از ظاهر آیات با تدبر و اجتهاد (کوشش و تلاش علمی) مناسب فهمیده می‌شود و آنچه در روایات تفسیری نقل شده از پیامبر و امامان معصوم(ع) وجود دارد، محدود شد.
  2. با اینکه در آن عصر امکان آموزش تفسیر و فهم معانی عمیق قرآن کریم از مفسران برگزیدۀ خدا فراهم نبود، ولی گرایش به تفسیر قرآن مانند اعصار پیشین در میان مسلمانان چه سنّی و چه شیعه رواج داشت؛ البته در آن عصر مفسران و آثار تفسیری اهل تسنن به واسطۀ کثرت جمعیت و گستردگی امکانات‌شان بیش از مفسران و آثار تفسیری شیعه بود، ولی مفسران و آثار تفسیری شیعه نیز نسبت به جمعیت و امکانات‌شان کم نبود؛ چنان‌که به شیعه بودن حدود ۲۳ نفر از مفسران آن عصر آشکار است (هیجده نفر شیعه دوازده امامی[۵]، سه نفر شیعۀ زیدی[۶] و دو نفر مردد بین شیعۀ دوازده امامی و شیعۀ زیدی[۷] و مذهب شماری از مفسران آن عصر نامعلوم و شیعه بودن آنان نیز احتمالی است[۸] و حدود ۳۶ اثر تفسیری و قرآنی برای شیعه ذکر کرده‌اند (برای شیعۀ دوازده امامی ۲۸ اثر مفقود و سه اثر موجود[۹] و برای شیعۀ زیدی سه اثر مفقود. و برای شیعۀ مردد بین زیدی و دوازده امامی دو اثر موجود[۱۰] و مذهب مؤلف شماری از آثار تفسیری آن عصر نامعلوم است و احتمال اینکه همه یا برخی از آن آثار نیز از تألیفات شیعه باشد، منتفی نیست.
  3. تفسیرنویسی نیز در آن عصر رایج بوده است؛ زیرا اکثر قریب به اتفاق مفسران آن عصر کتاب تفسیری داشته‌اند و حتی شماری از آنان دارای تفسیرها و تألیفات قرآنی متعدد بوده‌اند و ظاهراً فاقد کتاب تفسیری بوده‌اند، ولی این رقم نسبت به کل مفسران آن عصر (۸۴ نفر) رقم بزرگی نیست.
  4. از بیشتر آثار تفسیری آن عصر اطلاعی در دست نیست، ولی آثار تفسیری به جامانده و منتشرشدۀ آن عصر نسبت به دوره‌های پیشین افزایش نسبی دارد (۱۷ تفسیر در ۶۹ سال) و این را می‌توان یکی از تحولات یا ویژگی‌های آثار تفسیری آن عصر دانست.
  5. بیشتر مفسران آن عصر محدث یا فقیه بوده‌اند و بیشتر آثار تفسیری آن عصر نیز روایی و اثری است، ولی مفسران ادیب و تفسیرهای ادبی در آن عصر افزایش چشم‌گیری داشته است (۲۵ مفسر ادیب، نحوی، لغوی و مانند آن. تفسیر ادبی موجود و ۲۷ اثر ادبی مفقود با عنوان‌های معانی القرآن، اعراب القرآن و مانند آن) که این را نیز می‌توان یکی دیگر از تحولات تفسیر در آن عصر به شمار آورد. افزایش نسبی تدوین تفسیر موضوعی فقهی مانند احکام القرآن[۱۱] و تفسیر موضوعی با رویکرد به فضائل اهل بیت پیامبر(ع)[۱۲] نیز از دیگر ویژگی‌ها و تحولات آن عصر است. تفسیرهای تأویلی، کلامی و عرفانی نیز در آن عصر وجود داشته، ولی بسیار اندک است[۱۳].
  6. با نگاهی به محل تولد، سکونت و اقامت مفسران آن دوره معلوم می‌شود که در آن عصر از نظر جغرافیایی نیز گرایش به تفسیر فراگیر بوده و در بسیاری از شهرها افراد علاقه‌مند به دانش وجود داشته‌اند؛ زیرا هرچند بیشتر مفسران آن عصر از اهالی بغداد، کوفه و بصره بوده‌اند بغداد ۲۰ نفر، کوفه ۱۱ نفر و بصره ۷ نفر ولی از شهرهای دیگر مانند قم، اصفهان، ری، نیشابور، سمرقند، مصر، اندلس، دمشق، بلخ، دینور، مکه، مدینه، صعدۀ یمن، کربلا، واسط، بخارا، تونس، قیروان، قزوین، نسا، شوشتر، نسف، آمل طبرستان و اودن نیز یک یا چند مفسر برخاسته است.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. برخی از آن روایات چنین است: از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: «لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا طَوِيلَةٌ وَ الْأُخْرَى قَصِيرَةٌ فَالْأُولَى يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا خَاصَّةٌ مِنْ شِيعَتِهِ وَ الْأُخْرَى لَا يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِيهِ فِي دِينِهِ»؛ (بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۵۵، ح۱۰؛ در همان، به روایت‌های ۱۳-۱۸ نیز بنگرید). باتوجه به اینکه وفات علی بن محمد سمری چهارمین نایب آن حضرت سال ۳۲۹ ه‍‌.ق بوده است، از توقیعی که صدوق از وی نقل کرد، به‌دست می‌آید که پایان غیبت صغرا سال ۳۲۹ بوده است (ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۵۱۶، باب ۴۵، ح۴۴).
  2. برای آگاهی از نایبان خاصی که در غیبت صغرا واسطۀ بین مردم و آن حضرت بوده‌اند، ر.ک: بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۴۴-۳۶۶.
  3. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۴۴۳.
  4. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۴۴۴.
  5. آن هفده نفر عبارت‌اند از: ابن وضّاح، سلمة بن خطاب، احمد بن محمد بن خالد برقی، محمد بن احمد اشعری قمی، ابراهیم بن محمد ثقفی، محمد بن عباس غاضری، محمد بن احمد جعفی معروف به صابونی، سعد بن عبد الله اشعری، حسن نوبختی، حسن بن علی اطروش، قتیبة بن احمد بخاری، علی بن ابراهیم قمی، محمد بن مسعود عیاشی، احمد بن سهل نوبختی، علی بن محمد شمشاطی، محمد بن احمد معروف به ابن ابی الثلج، محمد بن عباس معروف به ابن حجام، ابن بابویه (علی بن حسین قمی)
  6. آنها عبارت‌اند از: محمد بن منصور مرادی، یحیی بن حسین ملقّب به هادی، محمد بن یحیی ملقب به مرتضی.
  7. آن دو نفر حسین بن حکم حبری، فرات بن ابراهیم کوفی است.
  8. مانند ابن ابی عاصم، موسی بن ازهر، سلمة بن عاصم، عبد الله بن سلیمان سجستانی، ابو مسلم اصفهانی، علی بن – جمعه قزوینی.
  9. آن سه اثر: تفسیر القمی، تفسیر العیاشی، ناسخ القرآن و منسوخه و محکمه و متشابهه است.
  10. آن دو اثر تفسیر الحبری، تفسیر فرات الکوفی است.
  11. در میان آثار تفسیری آن عصر هفت اثر با عنوان احکام القرآن دیده می‌شود.
  12. در این موضوع نیز دو اثر موجود (تفسیر الحبری و تفسیر فرات الکوفی) و هشت اثر مفقود در میان آثار آن عصر آمده است.
  13. تفسیر القرآن العظیم تستری مشتمل بر تفسیر عرفانی صوفیانه است. و حدس زده می‌شود البحث عن التأویلات بلخی و کتاب التأویل برقی از تفسیرهای تأویلی و کتاب التنزیه و ذکر متشابه القرآن نوبختی و متشابه القرآن جبّائی از تفسیرهای کلامی باشد.
  14. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۵۲۹-۵۳۲.

جستارهای وابسته