بیست و چهارم ذیحجه
مناسبتهای بیست و چهارم ذیحجه
مباهله، صدور حدیث شریف کساء و نزول آیه تطهیر، و روز بخشش انگشتر توسط امیرالمؤمنین (ع) و نزول آیه ولایت، از وقایع مهم بیست و چهارم ماه بزرگ ذیحجه است[۱].
روز مباهله
کفعمی در مصباح و مرحوم محدث قمی در وقایع الایام گفتهاند که در روز بیست و چهارم ذیحجه واقعه مهم مباهله روی داده است[۲].
معنای مباهله
مباهله به معنای رهاساختن، و لعنت کردن آمده است و در اصطلاح به عملی گفته میشود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و با تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است[۳].
دعوت پیامبر (ص)
پس از فتح مکه معظمه و طائف و مسلمان شدن اهالی یمن و عمان، تقریباً تمامی مناطق جزیرةالعرب در پوشش نظام اسلامی و حکومت توحیدی پیامبر اکرم (ص) قرار گرفت، اما در این منطقه بزرگ عربی اقوام، قبایل و طوایفی بودند که هنوز در برابر اسلام تسلیم نشده و یا حتی دشمنی و فتنهانگیزی میکردند.
منطقه نجران که در حد فاصل حجاز و یمن قرار دارد، در عصر پیامبر (ص) تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که مسیحیان مقیم آن با پشتیبانیهای کشورهای مسیحی شاخ و شمال آفریقا و قیصر روم ادامه حیات میدادند. پیامبر (ص) برای بزرگان این منطقه نامههایی ارسال کرد و آنان را به پذیرش دین اسلام و یا پرداخت جزیه (مالیات ویژه اهل کتاب) فرا خواند.
سران مسیحی نجران درباره نامه پیامبر (ص) به مشورت پرداخته و با افراد زیادی در این باره گفتوگو کردند. ولی به خاطر تبلیغات و فضای ویژه مسیحیان در آن منطقه، آنان هیچ یک از پیشنهادهای رسول خدا (ص) را نپذیرفتند و برای رفع این معضل سه تن از بزرگان نجران، یعنی ابوحارثة بن علقمه (اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز)، عبدالمسیح بن شرحبیل معروف به عاقب (پیشوای اهالی این منطقه) و اهتم (یا ایهم) بن نعمان معروف به سید (شخصی کهن سال و ریش سفید و مورد احترام نجرانیان) به همراه ده تن و به روایتی سی تن و به روایتی دیگر شصت تن از مسیحیان نجران عازم مدینه منوره شده تا با رسول خدا (ص) به گفتوگو بپردازند و راه حلی پیدا نمایند[۴].
دیدار با پیامبر (ص)
آنان پس از ورود به مدینه منوره، در مسجدالنبی بر پیامبر خدا (ص) وارد شدند، ولی پیامبر (ص) اعتنای چندانی به آنان ننمود. مسیحیان که علت آن را نمیدانستند، به نزد عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف که پیشینه آشنایی با آنان را داشته رفتند و علت آن را جویا شدند، ولی آن دو نیز چیزی در این باره نمیدانستند و آنان را به نزد امام علی بن ابی طالب (ع) برده و از آن حضرت علت آن را پرسیدند.
علی (ع) فرمودند: چون شما با لباسهای فاخر و تزئین کرده و صلیب به گردن آویخته وارد مسجد شدید، پیامبر (ص) را از کردارتان ناخوش آمد. باید لباسهای خود را تغییر داده و با وضع ساده و بدون هیچگونه تزیین به زر و زیوری بر آن حضرت وارد شوید تا مورد استقبال ایشان قرار گیرید. مسیحیان نجران بر اساس فرموده حضرت علی (ع) لباس و ظاهر خود را تغییر داده و با وضع ساده و عادی بر پیامبر (ص) وارد شدند و با آن حضرت به گفتوگو پرداختند.
پیامبر (ص) با آنان درباره توحید و شرک، نحوه آفرینش حضرت عیسی (ع) و ارتباط وی با خدای سبحان و باطل دانستن عقاید مسیحیان گفتوگو کردند، اما سران نجران گفتار آن حضرت را نپذیرفته و بر عقاید باطل خویش اصرار ورزیدند[۵].
پیشنهاد مباهله
آنان برای فرار از پذیرش حق، پیشنهاد مباهله دادند. بدین معنا که در وقت معین در جایی به عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند متعال پرداخته و بر طرف مقابل نفرین کنند تا خداوند متعال بر دروغگو و باطلگرا عذابی نازل کرده و او را نابود سازد. در همین زمان بر پیامبر (ص) آیهای نازل شد و از مباهله با مسیحیان استقبال کرد: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۶].
بنابراین، طرفین به مباهله رضایت داده و قرار شد در روز دیگر در مکانی در بیرون شهر مدینه گرد هم آمده و اقدام به مباهله نمایند. سران نجران پیش از رسیدن به مکان مباهله به یکدیگر گفتند: اگر رسول خدا (ص) با فرماندهان و یاران خود به مباهله آمد، معلوم است که مقاصد دنیوی دارد و از رسالت و نبوت او خبری نیست و ما باید با وی مباهله کنیم. اما اگر با فرزندان و اهل بیتش برای این کار اقدام کرد، معلوم میشود که او مقاصد دنیوی ندارد و قصدش هدایت و راهنمایی انسانها از جهالت و کفر و شرک است. در آن صورت مباهله کردن با او خطرناک است و باید به او ایمان آورد و یا حداقل با وی مصالحه کرد[۷].
انصراف مسیحیان از مباهله
موعد مقرر فرا رسید و پیامبر (ص) به همراه دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) و دامادش حضرت علی (ع) و دو سبطش حضرت امام حسن (ع) و حضرت اباعبدالله الحسین (ع) از مدینه حرکت کرد و به جایگاه مقرر رفت. مسلمانان مدینه نیز آن حضرت را مشایعت کرده و با ذکر صلوات، سلام و تکبیر آنان را همراهی مینمودند.
مسیحیان نجران، زودتر از پیامبر (ص) در مکان مقرر اجتماع کردند. آنان همین که دیدند پیامبر (ص) نزدیکترین اقربا و اهل بیت ویژه خویش را برای مباهله آورد، احساس خطر کرده و از مبارزه و مباهله با آن حضرت منصرف شدند و منظره زیبا و نوربخش حضور پیامبر (ص) به همراه علی (ع) و فاطمه زهرا (س) و حسنین (ع) آنان را مات و مبهوت کرد. به ناچار از مباهله سرباز زده و به آن حضرت پیشنهاد مصالحه دادند.
بدین ترتیب در برابر عظمت و حقانیت دین مبین اسلام سر فرود آورده و به یکی از پیشنهادهای پیامبر (ص) یعنی پرداخت جزیه و کمک به مسلمانان در جنگ با دشمنان اسلام رضایت دادند و صلح نامهای در این باب نوشتند و طرفین امضا نمودند.
این واقعه علاوه بر این که یکی از معجزات بزرگ پیامبر (ص) است، دلیل روشنی بر حقانیت و معصومیت خاندان پاک رسول خدا (ص) یعنی حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع) میباشد. در مدینه در محل مباهله مسجدی به نام «مسجد المباهله» ساختهاند. الآن نزدیک به مسجد النبی واقع شده است و به آن «مسجد الاجابه» میگویند[۸].
همراهان پیامبر (ص)
خدای تعالی به پیامبرش فرمود: برای مباهله خودت تنها نرو. باید «ابناء» که حسن و حسین (ع) هستند و «نساء» که حضرت زهرا (س) است و «انفس» و کسی که به منزله نفس و جان شما، یعنی مولا علی (ع) را هم برای مباهله ببری. این در حالی بود که ابراهیم، فرزند پیامبر (ص) در آن زمان در حیات بود، ولی پیامبر (ص) او را به همراه نبردند، و همسران پیامبر (ص) نیز برای حضور در مباهله فرا خواند نشاند. پیغمبر ما (ص) قطعاً مستجاب الدعوه است و نفرینش هم به اجابت میرسد، ولی کار بدون اهل بیت (ع) پیش نمیرود. آنها هم به منزله پیامبر (ص) هستند.
مأمون از امام هشتم (ع) پرسید: مهمترین آیه درباره علی (ع) چه آیهای است؟ فرمود: آیه مباهله؛ چون خدای متعال سنگ تمام گذاشته و در آیه مباهله علی (ع) را نفس پیغمبر و جان پیغمبرو روح پیغمبر و عین پیغمبر شمرده است[۹]. بنابراین، این روز را هم باید جشن بگیریم و عظمت عید مباهله را به همه عالم برسانیم[۱۰].
شیوه مباهله با مخالفین
محمد بن ابی عمیر از محمد بن حکیم از ابی مسروق روایت کرده است که میگوید: به حضرت صادق (ع) عرض کردم: ما در بحث با مخالفین ولایت شما، آیه کریمه سوره نساء را میآوریم که میفرماید: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۱۱]. آنان در پاسخ میگویند: این آیه در مورد اطاعت از فرمانده هان لشکرهایی است که رسول خدا (ص) به جنگ میفرستادند، (و ربطی به مسأله امامت ائمه (ع) ندارد).
با آنان به آیه سوره مائده احتجاج میکنیم که میفرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ﴾[۱۲]. میگویند: خداوند متعال در این آیه دستور اطاعت از مؤمنین به طور کلی را صادر کرده، نه اشخاص معین، آنگونه که شما میگویید و هر گاه به آیه سوره شوری استدلال میکنیم که میفرماید: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۳]. میگویند: این آیه در مورد نزدیکان مسلمین است، (نه خصوص نزدیکان پیامبر (ص))[۱۴].
ابی مسروق میگوید: هر دلیلی که در ذهنم بود در حضور حضرت ذکر کردم که ایشان در پاسخ به من فرمودند: «إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ»؛ هرگاه چنین چیزی پیش آمد، اینان را به مباهله دعوت کن. گفتم چه کار کنم؟ فرمود: سه روز خود را اصلاح کن- گمان میکنم فرمود روزه بگیر و غسل بنما – آنگاه با هم به بیابان بروید، بعد انگشتان دست راست خود را در انگشتان دست او قرار بده و اول از خود شروع کرده بگو: «قُلِ اللَّهُمَّ رَبَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً»؛ ای خدایی که پروردگار آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانهای! ای خدایی که هم غیب را میدانی و هم شهادت را! ای خدای رحمان و رحیم! اگر ابومسروق حرف حقی را انکار میکند و مدعی سخن باطلی است، بر او از آسمان، تیر یا عذابی دردناک فرود آور! آنگاه دعا را به او برگردان و بگو: «وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً»؛ و اگر فلانی حقی را انکار میکند و مدعی باطلی است، بر او از آسمان، تیر یا عذابی دردناک فرود آور.
آنگاه حضرت فرمود: «فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ»؛ اگر چنین کنی، به زودی عذاب بر او فرود میآید و احتیاجی به درنگ نیست. به خدا سوگند! مخلوقی را نیافتم که دعوت من برای مباهله را پاسخ مثبت گوید (و حاضر به مباهله با من شود)[۱۵]. شارحان گفتهاند: کلام آخر ممکن است از ابن مسروق باشد[۱۶].
پیام آیه مباهله
درباره آیه مباهله آمده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «مَا سَاوَى اللَّهُ قَطُّ امْرَأَةً بِرَجُلٍ إِلَّا مَا كَانَ مِنْ تَسْوِيَةِ اللَّهِ فَاطِمَةَ بِعَلِيٍّ (ع) وَ إِلْحَاقِهَا بِهِ وَ هِيَ امْرَأَةٌ بِأَفْضَلِ رِجَالِ الْعَالَمِينَ»؛ هیچگاه خداوند زنی را مساوی مردی قرار نداد جز مساوی قرار دادن فاطمه با علی (ع). خداوند فاطمه را - در حالی که زن بود - به بافضیلتترین مردان عالم ملحق نمود. «وَ كَذَلِكِ مَا كَانَ مِنَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ إِلْحَاقِ اللَّهِ إِيَّاهُمَا بِالْأَفْضَلِينَ الْأَكْرَمِينَ- لَمَّا أَدْخَلَهُمْ فِي الْمُبَاهَلَةِ»؛ و همچنین خداوند حسن و حسین (ع) را (در حالی که کودکی بیش نبودند) به بافضیلتترین و گرامیترین (مردان عالم) ملحق نمود و آنان را در اصحاب مباهله داخل ساخت.
پیامبر (ص) فرمودند: «فَأَلْحَقَّ اللَّهُ فَاطِمَةَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ فِي الشَّهَادَةِ، وَ أَلْحَقَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ بِهِمْ»؛ خداوند فاطمه را در شهادت، به محمد و علی ملحق کرد و حسن و حسین را به آنان ملحق ساخت.
خداوند تعالی فرمود: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۱۷].
فرزندان، حسن و حسین (ع) بودند که رسول خدا (ص) آنها را آورد و پیش روی خود نشاند... اما ﴿أَنْفُسَنَا﴾ علی بن ابی طالب (ع) بود که پیامبر خدا (ص) وی را آورد و سمت راست خود نشاند و به اهل نجران فرمود: الآن بیایید تا با هم مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان نهیم. آنگاه رسول خدا (ص) فرمودند: «اللَّهُمَّ هَذَا نَفْسِي وَ هُوَ عِنْدِي عِدْلُ نَفْسِي، اللَّهُمَّ هَذِهِ نِسَائِي أَفْضَلُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»؛ خداوندا، این (علی)، نفس من است، او نزد من همانند نفس من است. خداوندا، این (فاطمه)، زنان من است، که بافضیلتترین زنان عالم است و نیز فرمود: «وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَذَانِ وَلَدَايَ وَ سِبْطَايَ، فَأَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبُوا، وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمُوا»؛ خداوندا، این دو، دو فرزند و دو سبط مناند؛ من با کسانی که با آنان ستیز کنند در ستیزم و با کسانی که با آنان در سلم و سلامت هستند در سلم و آشتی هستم.
«مَيَّزَ اللَّهُ بِذَلِكَ الصَّادِقِينَ مِنَ الْكَاذِبِينَ فَجَعَلَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع) أَصْدَقَ الصَّادِقِينَ- وَ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِينَ، فَأَمَّا مُحَمَّدٌ فَأَفْضَلُ رِجَالِ الْعَالَمِينَ، وَ أَمَّا عَلِيٌّ فَهُوَ نَفْسُ مُحَمَّدٍ أَفْضَلُ رِجَالِ الْعَالَمِينَ بَعْدَهُ، وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَأَفْضَلُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ أَمَّا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَسَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ خداوند در این هنگام راستگویان را از دروغگویان مشخص و جدا نمود و محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را راستگوترین راستگویان و بافضیلتترین مؤمنان قرار داد.
اما محمد که بافضیلتترین مردان عالم است. اما علی که جان محمد و بافضیلتترین مردان عالم بعد از پیامبر است. و اما فاطمه که بافضیلتترین زنان عالم است[۱۸].[۱۹]
فرزندان پیامبر (ص)
این آیه ثابت میکند که امام حسن و امام حسین (ع) از فرزندان پیغمبر (ص) هستند؛ چون میفرماید: ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ﴾؛ «به آنها بگو: ما فرزندانمان را میآوریم، شما هم فرزندان خود را بیاورید». پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: خدای عزوجل ذریه و فرزند هر پیغمبری را از صلب وی آفرید، ولی ذریه مرا از صلب من و صلب علی بن ابی طالب قرار داد. پسران هر دختری به پدرشان منسوب میشوند، غیر از فرزندان فاطمه که من پدر ایشان میباشم[۲۰].
همچنین در خطبهای که در غدیر خم ایراد کردند فرمودند: هان مردمان! فرزندان هر پیامیری از نسل اویند و فرزندان من از صلب و نسل علی است[۲۱].[۲۲]
جان پیامبر (ص)
در میان همه بانوان عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان ﴿نِسَاءَنَا﴾؛ یعنی زنان پیامبر (ص) مطرح است. و از میان مردان عالم از حضرت علی (ع) به عنوان ﴿أَنْفُسَنَا﴾ و جان و روح پیامبر (ص) نام برده شده است. خدا به پیغمبر (ص) میفرماید: فردا که میآیی جانت را هم بیاور.
فخر رازی میگوید: این آیه ثابت میکند علی (ع) افضل از همه انبیاست. وقتی میگویید: علی (ع) عین پیامبر (ص) است، یعنی همه کمالاتی که پیغمبر دارد، از علم و معرفت و عصمت و طهارت و پاکی و قرب، و همه فضیلتها برای حضرت علی (ع) هم ثابت میشود، جز اینکه نبوت خاتمه پیدا کرده و پیامبر نیست.
بر این اساس این آیه یکی از محکمترین دلیلها برای حقانیت اهل بیت (ع) است. خدا در این آیه اهل بیت (ع) را بالا برده است. ولایت حضرت علی و اهل بیت (ع) چیزی نیست که بخواهیم بزرگ کنیم، بزرگ هست.
غدیر و این ایام را جدی بگیریم و استغفار کنیم. ما دو نوع گناه داریم، یکی گناه نسبت به فروعات، یکی هم گناه بیولایتی که قابل بخشش نیست. نسبت به غدیر و مباهله بیتفاوت نباشیم. روز مباهله همچون روز غدیر باید احیا شود.
به مباهله مثل عید غدیر باید اهمیت داده شود. برای حقانیت اهل بیت (ع) باید در عالم فریاد بزنیم. آیه مباهله میگوید: حضرت علی از حضرت زهرا (س) بالاتر است، از امام حسن و امام حسین (ع) است، چون برای حضرت زهرا (س) و امام حسن و امام حسین (ع) میگوید: ﴿نِسَاءَنَا﴾ و ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ ولی برای حضرت علی میگوید: ﴿أَنْفُسَنَا﴾ علی جان پیغمبر است[۲۳].
مناظره اهل بیت (ع) با آیه مباهله
یکی از آیاتی که اهل بیت (ع) برای اثبات حقانیت امیر مؤمنان علی (ع) در برابر دشمن به آن استناد کردهاند آیه مباهله است. خدا در این آیه به پیامبرش میگوید: فردا که میآیی جان خودت را بیاور. مأمون به امام رضا (ع) اشکال کرد و گفت: منظور از جان یعنی خود پیغمبر. امام هشتم (ع) فرمود: وقتی خدا میگوید: جان خودت را بیاور، خود پیغمبر که هست، پس باید یکی غیر از پیغمبر باشد و آن کسی جز حضرت علی (ع) نیست.
امام حسن (ع) نیز در مناظره با معاویه درباره مباهله رسول خدا (ص) با نصارای نجران فرمودند: پیامبر اکرم (ص) برای مباهله از میان تمام مردم، پدرم را به عنوان مصداق ﴿أَنْفُس﴾، و من و برادرم را به عنوان مصداق ﴿أَبْنَاء﴾، و مادرم را به عنوان مصداق ﴿نِسَاء﴾ با خود برد. پس ما خانواده او و گوشت و خون و نفس او هستیم. و ما از او و او از ماست[۲۴].[۲۵]
مباهله و آیه تطهیر
علامه طباطبائی درباره آیه مباهله میگوید: رسول خدا (ص) در مقام امتثال این فرمان از ﴿أَنْفُسَنَا﴾ به غیر از علی (ع) و از ﴿نِسَاءَنَا﴾ به جز فاطمه (س) و از ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ به جز حسنین (ع) را نیاورد. معلوم میشود برای کلمه اول به جز علی (ع) و برای کلمه دوم به جز فاطمه (س) و برای کلمه سوم به جز حسنین (ع) مصداقی دیگر نیافت. گویا منظور از ﴿أَبْنَاء﴾ و ﴿نِسَاء﴾ و ﴿أَنْفُس﴾ همان اهل بیت رسول خدا (ص) بوده است؛ همچنان که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده است.
بعد از آنکه رسول خدا (ص) نام بردگان را با خود آورد عرضه داشت:«اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي»؛ «بارالها، ایناناند اهل بیت من». چون این عبارت میفهماند که پروردگارا، من به جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم[۲۶].
نظر علامه طباطبائی را برخی از نقلهای جریان مباهله که به نزول آیه تطهیر در آن روز نیز اشاره کردهاند، تأیید میکند. به عنوان نمونه شیخ عباس قمی در «وقایع الایام» و «زاد المعاد» میگوید: روز بیست و چهارم ذیحجه بنابر اشهر، روزی است که رسول خدا (ص) با نصارای نجران مباهله کرد. و پیش از آنکه خواست مباهله کند، کسا بر دوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین (ع) و حضرت فاطمه (س) و امام حسن و امام حسین (ع) را زیر کسا وارد نمود و گفت: «اللَّهُمَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلُ بَيْتٍ هُمْ أَخَصُّ الْخَلْقِ إِلَيْهِ، اللَّهُمَّ وَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً»؛ پروردگارا، برای هر پیغمبری اهل بیتی بوده است که نسبت به او مخصوصترین خلق خدا بودهاند. خداوندا، اینها اهل بیت مناند. پس پلیدی و گناه را از آنان دورکن و کاملاً پاکشان کن!
پس جبرئیل نازل شد و این آیه را در شأن ایشان آورد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۷].
آنگاه پیامبر (ص) علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را برای مباهله به خارج مدینه برد[۲۸]. زمخشری نیز در تفسیر «کشاف» ذیل آیه مباهله به نقل از عایشه به این مطلب اشاره میکند[۲۹].[۳۰]
اهمیت آیه تطهیر
آیه تطهیر صرف نظر از این که در شأن چه کسانی نازل شده باشد، گویای فضیلتی بینظیر برای آن افراد است. به همین جهت مجادلههای کلامی فراوانی پیرامون این آیه شریفه در گرفته است.
شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایاتی که در شأن نزول این آیه آمده است، برخی از اصول بنیادین مذهب تشیع، مانند امامت و عصمت اهل بیت (ع) را استواتر ساخته است. امامان شیعه همواره به این آیه مباهات کرده و آن را دلیل حقانیت خود میدانستند. امیرالمؤمنین (ع) در روز شورا با توجه به این آیه فرمود: «نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ آيَةَ التَّطْهِيرِ عَلَى رَسُولِهِ (ص)»؛ شما را به خدا قسم میدهم، آیا در میان شما کسی هست که آیه تطهیر درباره او بر رسول خدا (ص) نازل شده باشد؟ اعضای شورا همگی جواب دادند: نه[۳۱].
امام حسن (ع) هم پس از پذیرش صلح، در سخنرانی خود در حضور معاویه ضمن برشماری فضایل و کمالات خاندان خود، به این حادثه تاریخی اشاره کرده است[۳۲].[۳۳]
مضمون آیه
این آیه شریفه بیان میکند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت پیامبر (ص) از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾ در پی ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیها است. و ﴿تَطْهِيرًا﴾ که مفعول مطلق است، نیز تأکیدی دیگر برای طهارت به شمار میرود. ﴿الرِّجْسَ﴾ که با الف و لام جنس است، هرگونه پلیدی فکری و عملی اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را در بر میگیرد[۳۴].
در اینجا دو پرسش مطرح است:
- اینکه آیا اراده خداوند ﴿يُرِيدُ اللَّهُ...﴾ که در این آیه مطرح شده است، اراده تکوینی است، با اراده تشریعی؟
- اینکه مصادیق اهل بیت در این آیه چه کسانی هستند؟[۳۵]
اراده تکوینی یا تشریعی
اراده تکوینی ارادهای است که به فعل خود خداوند تعلق میگیرد، بنابراین، تخلف از آن امکان ندارد و تحقق آن حتمی است. مانند اینکه خداوند اراده کرد آتش بر ابراهیم (ع) سرد و سلامت شود و این اراده بیدرنگ محقق شد. در قرآن کریم اراده تکوینی خداوند اینگونه توصیف میشود: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۳۶].
اراده تشریعی خداوند ارادهای است که به فعل بندگان تعلق میگیرد. بنابراین، تحقق آن حتمی نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانی محقق نشود. اگر اراده خداوند در این آیه تکوینی باشد، معنای آیه آن است که خداوند خود، اهل بیت پیامبر (ع) را از هر رجس و پلیدی پاک و طاهر نموده است و این امر قطعاً محقق شده است[۳۷].
و اگر اراده تشریعی باشد، معنای آیه آن است که خداوند اراده نموده است که اهل بیت (ع) با انجام طاعات و عبادات و ترک محرمات از هر رجس و پلیدی پاک گردند.
علمای شیعه تکوینی بودن اراده خداوند در این آیه را به دلایل زیر مسلم میدانند:
- اراده تشریعی خداوند مبنی بر دور بودن از پلیدیها و پاکیزگی انسانها با انجام تکالیف به اهل بیت پیامبر (ص) اختصاص ندارد، بلکه خداوند اراده کرده است همه انسانها از پلیدیها بر حذر و به طهارت و پاکیزگی متصف باشند؛ چنانکه در دستور به غسل و وضو میفرماید: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾[۳۸].
- قرینه دیگری که اراده تکوینی را در این آیه نشان میدهد، این است که به استناد روایات فراوانی که در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت (ع) است و اگر اراده صرفاً تشریعی باشد، دیگر منقبتی نخواهد بود؛ زیرا این اراده برای همه وجود دارد[۳۹].[۴۰]
اهل بیت (ع) چه کسانی هستند؟
در این که اهل بیت در این آیه چه کسانی هستند، آراء مختلفی وجود دارد: همه مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت معتقدند که مقصود از «اهل البیت» در این آیه، خمسه طیبه، یعنی پیامبر (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند. اما آنچه در میان اهل سنت شهرت دارد، این است که اهل بیت افزون بر این پنج نفر شامل همسران پیامبر (ص) نیز میشود.
اگر به منابع تفسیری و حدیثی فریقین نگاه کنیم، خواهیم دید که تعداد قابل توجهی از روایات مربوط به آیه تطهیر درباره اختصاص آیه به اصحاب کساء میباشد. بر اساس این روایات متواتر و صحیح، آیه تطهیر در اواخر زندگی پیامبر اسلام (ص) و در خانه امالمؤمنین، ام سلمه نازل شد.
حسکانی در «شواهد التنزیل»، بیش از صد و سی حدیث در این زمینه نقل کرده است[۴۱]. در مضمون بسیاری از این احادیث آمده است که پیامبر اکرم (ص) حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را زیر کسا قرار داد و آیه تطهیر نازل شد[۴۲].
البته در برخی از این احادیث آمده است که رسول خدا (ص) پس از نزول آیه آنان را جمع کرد و بر آنان کسایی قرار داد و فرمود: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي». این روایات به حدیث کسا شهرت یافتهاند[۴۳].
علامه سید محمد حسین طباطبایی در این باره مینویسد: این روایات بسیار و بیش از هفتاد حدیث است. بیشتر آنها از طریق اهل سنت نقل شده که این خود بیشتر از چیزی است که از طریق شیعه روایت شده است. اهل سنت آن را تقریباً از چهل طریق و شیعه آن را از بیش از سی طریق نقل کردهاند[۴۴].[۴۵]
معرفی اهل بیت (ع) در گفتار
پیامبر اکرم (ص) پس از نزول آیه تطهیر بر معرفی اهل بیت (ع) و این که اهل بیت چه کسانی هستند اهتمام ویژهای داشت. این اهتمام را به خوبی میتوان در سخنان و رفتارشان مشاهده کرد.
احادیث فراوانی از پیامبراکرم (ص) از طریق شیعه و سنی روایت شده است که اهل بیت (ع) در آیه تطهیر را منحصر در آل کسا و ائمه معصومین (ع) میداند. از پیغمبر خدا (ص) روایت شده است که فرمودند: این آیه (آیه تطهیر) درباره من و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) نازل شده است[۴۶].
امام صادق (ع) فرمودند: «فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ وَ آلُ فُلَانٍ»؛ اگر پیامبر خدا (ص) ساکت نشسته و اهل بیت خود را مشخص نمیکرد، خاندان فلان و خاندان فلان آن را برای خود ادعا میکرد.
ولی خداوند در کتاب خود جهت تصدیق پیامبرش آیه تطهیر را نازل کرد و فرمود: «همانا خدا فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد». (در آن هنگام) علی، حسن، حسین و فاطمه (ع) حضور داشتند. پیامبر اکرم (ص) آنها را در خانه ام سلمه زیر «کساء» قرار داد و سپس گفت: «اللَّهُمَّ إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا وَ ثَقَلًا وَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ ثَقَلِي»؛ خدایا، همانا برای هر پیامبری اهلی و خاندانی است و اینان اهل بیت و خاندان مناند.
ام سلمه گفت: آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر (ص) فرمود: «إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي وَ ثِقْلِي»: «تو بر خیر هستی، ولی اینان اهل بیت و خاندان مناند»[۴۷].
حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت نیز نظیر همین روایت را نقل کرده و میگوید: این حدیث با شرط بخاری (برای صحت حدیث) موافق و صحیح است؛ ولی وی آن را نیاورده است[۴۸]. گفتنی است که در منابع فراوان دیگری که همگی از منابع معروف اهل سنت به شمار میآیند، تقریباً همین مضمون یاد شده در خصوص نزول آیه تطهیر و اختصاص آن به پنج تن آل عبا (ع) موجود است[۴۹].
روش عملی پیامبر (ص) در معرفی اهل بیت (ع)
از روشهای دیگر پیامبر اکرم (ص) در معرفی اهل بیت (ع) و اینکه آنان چه کسانی هستند روش عملی آن حضرت است که در روایات فراوانی از شیعه و اهل سنت نقل شده است که پیامبر (ص) مدت زیادی هر روز صبح به در خانه حضرت علی و فاطمه (ع) میآمد و به آنان با عنوان اهل بیت خطاب میکرد. چون آیه بر پیامبر (ص) نازل شد که: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا﴾[۵۰].
بر اساس روایات متعدد، پیامبر (ص) برای انجام این فرمان الهی، هر روز قبل از اقامه نماز به در خانه حضرت علی و فاطمه (ع) میرفت و پس از فراخوانی آنها به نماز، آیه تطهیر را خطاب به آنها میخواند. جالب این است که در منابع اهل سنت آمده است که پیغمبر خدا (ص) تا چهل روز، هر روز صبح به در خانه مولی علی و حضرت زهرا (س) میآمدند و میفرمودند: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ، الصَّلَاةَ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ، ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۵۱] أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»[۵۲]؛ سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما اهل بیت، بشتابید به سوی نماز! «خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک گرداند». من با کسی که با شما در جنگ است، در جنگ هستم، و با کسی که با شما در صلح است در صلح هستم.
در روایات برای این عمل پیامبر (ص) مدت شش ماه و هفت ماه و هشت ماه هم آمده است[۵۳].
هرچند در تعداد دفعات آمدن پیامبر اکرم (ص) به در خانه حضرت علی (ع) و فاطمه (س) و سلام دادن به آنها و فراخواندن آنها به نماز و نیز قرائت آیه شریفه تطهیر، اختلافاتی وجود دارد، اما این اختلافها چندان مهم نمینماید و به نظر میرسد در مشاهده راوی حدیث ریشه دارد. آنچه مهم مینماید، این است که پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) این کار را انجام داده است تا کسی در اینکه مصداق اهل بیت در این آیه تنها آل کسا هستند تردید نکند[۵۴].
تنها در شأن خمسه طیبه
مشاهده روایات بیشمار در این زمینه که بسیاری از آنها را اهل سنت نقل نمودهاند، جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که این آیه تنها در شأن خمسة طیبه نازل شده است و به هیچ وجه شامل همسران پیامبر (ص) نمیشود، تا چه رسد به اینکه تنها در حق همسران پیامبر نازل شده باشد. برای اثبات این مطلب نیز دلایل فراوانی ذکر کردهاند که در اینجا به برخی از آنها میپردازیم.
۱. آیه تطهیر در بین آیاتی از سوره احزاب قرار گرفته است که مربوط به همسران رسول گرامی اسلام (ص) است؛ چون خداوند متعال در آیات ۲۸ تا ۳۴ این سوره، همسران پیامبر اسلام (ص) را مورد خطاب قرار داده و دستورهای مهمی به آنها داده است. همین امر باعث شده است که برخی نزول آیه تطهیر را مربوط به همسران پیامبر بدانند، یا اینکه دستکم آنها را نیز در کنار خمسه طیبه از مصادیق اهل بیت معرفی نمایند.
اگرچه سیاق یکی از قرائن در تفسیر آیه است، اما دلیلی قطعی و تخلف ناپذیر نیست، بلکه اگر دلیلی بر خلاف آن وجود داشت، باید دست از سیاق برداشت و به آن دلیل تمسک کرد؛ زیرا اولاً این از عادت فصحاست که در کلام خود از یک خطاب به خطاب دیگر روند و دوباره به آن خطاب اولی برگردند. قرآن کریم مملو از این موارد است[۵۵].
ثانیاً: امام صادق (ع) میفرمایند: «يَا جَابِرُ! وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْهُ إِنَّ الْآيَةَ لَيَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِي شَيْءٍ وَ أَوْسَطُهَا فِي شَيْءٍ وَ آخِرُهَا فِي شَيْءٍ»[۵۶]؛ ای جابر! هیچ چیزی مثل آن (قرآن) از عقل (و قیاس) مردم دور نیست؛ زیرا اول آیه درباره یک چیز، وسط آن درباره چیز دیگر، و آخر آن درباره چیز سومی فرود میآید.
ثالثاً: گاهی متکلم در کلام خود سخنی را به گونه جمله معترضه بیان میدارد و استفاده از جمله معترضه در قرآن کریم بیسابقه نیست و میتوان برای آن نمونههای متعددی در قرآن کریم یافت.
در آیه تطهیر نیز دلایل و قرائن قطعی وجود دارد که این بخش از آیه با سیاق آیات همراه نیست:
- همه ضمایر در جملههای قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمایر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذکر آمده است. اگر خطاب همچنان تنها به همسران بود، تغییر در ضمایر وجهی نداشت. بنابراین، به طور قطع مخاطبان آیه نمیتوانند تنها همسران پیامبر باشند.
- بر اساس روایات یاد شده، آیه تطهیر شأن نزولی مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت داوود و الزامی ندارد که از سیاق آیات پیروی کند. علامه طباطبایی میگوید: «حتی یک روایت بر نزول این آیه در ضمن آیات همسران پیامبر (ص) وارد نشده است و کسی نیز آن را ذکر نکرده است، حتی کسانی که قائل به اختصاص این آیه به همسران پیامبر (ص) هستند، چنان که به عکرمه و عروه نسبت داده میشود. بنابراین، آیه تطهیر به حسب نزول جزو آیات همسران پیامبر و متصل به آن نیست[۵۷].
- علاوه بر این، سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر سیاقی همراه با عتاب است و هیچگونه ستایشی در آن نیست؛ در حالی که سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است. افزون بر اینکه برخی از همسران پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم، سرزنش شدهاند. برخی جنگ جمل را راه اندازی کردند که به کشته شدن هزاران مسلمان انجامید.
- چگونه به سیاق تمسک نماییم، در حالی که همسران پیامبر (ص) خود را مصداق آیه تطهیر ندانسته و به آن استناد نکردهاند، در حالی که خمسه طیبه بارها به آن استناد کرده و فضایل خود را یاد آور شدهاند و هیچ کس با آنها مخالفت نکرده است. این خود شاهدی بر این مسأله است که در صدر اسلام مسلمانان هیچ تردیدی نداشتند که منظور از اهل بیت در آیه تنها خمسه طیبه هستند. در تاریخ اسلام غیر از اهل بیت (ع) کسانی را سراغ نداریم که پس از نزول آیه تطهیر خود را مصداق آن معرفی کرده باشند.
- در هیچ یک از روایات صحیح و متواتر نقل نشده است که پیامبر اکرم (ص) احدی از همسران خود را در زیر کساء راه داده باشند.
- روایات تسلیم (سلام دادن پیامبر) که جزئی از روایات مربوط به آیه تطهیر است، از اصحاب نامداری همچون عبدالله بن عباس، ابوسعید الخدری، انس بن مالک، ابوالحمراء و نیز امامان معصوم (ع)، مانند حضرت علی (ع)، امام صادق (ع) نقل شده است و اسناد تعدادی از آنها از نظر فریقین صحیح و قابل قبول است. بنابراین، با وجود اختلاف در تعداد دفعات این کار، میتوان گفت که این کار اصولاً از حوادث مسلم و غیرقابل انکار است که به خوبی مصادیق اهل بیت را مشخص مینماید[۵۸].
خاتمبخشی و آیه ولایت
شیخ مفید در مسار الشیعه، کفعمی در «مصباح»، و محدث قمی در وقایع الایام و مفاتیح الجنان نوشتهاند: در این روز امیرالمؤمنین (ع) در مسجد پیامبر (ص) انگشتر خود را در حالت رکوع به سائل بخشید و آیه ولایت در شأن آن حضرت نازل شد[۵۹]. شیخ طوسی نیز گفته است: خاتم بخشی روز بیست و چهارم ذیحجه بوده است[۶۰]. خداوند در این آیه میفرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۶۱].[۶۲]
بیان آیه
امام رضا (ع) فرمودند: خداوند (در این آیه) طاعت و ولایت ائمه (ع) و طاعت و ولایت پیامبر (ص) را با طاعت و ولایت خود مقرون ساخته است[۶۳].
امام صادق (ع) در بیان این آیه فرمودند: یعنی اولویتدارترین افراد به شما و سزاوارترین آنها به شما و به کارهای شما و خود شما و اموال شما، خدا و رسولش و کسانی هستند که ایمان آوردند، یعنی علی و اولاد ائمه (ع) او تا روز قیامت[۶۴].
اخبار بسیاری از عامه و خاصه درباره خاتم بخشی امیرالمؤمنین (ع) وارد شده است و همه مفسران شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که این آیه درباره حضرت علی (ع) نازل شده است[۶۵].[۶۶]
شأن نزول
در شأن نزول این آیه روایات فراوانی نقل شده است که همه در مضمون، همسان هستند. در اینجا به یکی از آنها بسنده میکنیم. در روایتی از امام باقر (ع) آمده است: جمعی از یهودیان، مانند عبدالله بن سلام و اسید و ثعلبه و بنیامین و سلام و ابن صوریا مسلمان شدند و نزد پیغمبر اکرم (ص) آمدند و گفتند: «ای پیامبر خدا، موسی (ع) یوشع بن نون را وصی خود کرد، وصی شما کیست؟ چه کسی پس از شما سرپرست ماست؟» در این هنگام این آیه نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۶۷].
سپس رسول خدا (ص) فرمودند: «برخیزید!» برخاستند و به سوی مسجد آمدند. سائلی داشت از مسجد بیرون میآمد. به او فرمودند: «ای سائل کسی چیزی به تو نداد؟» گفت: «چرا، این انگشتر را داد». حضرت پرسیدند: «چه کسی آن را به تو داد؟» اشارهای به امیرالمؤمنین (ع) کرد و گفت: «این مردی که نماز میخواند». پرسیدند: «در چه حالی این انگشتر را به تو داد؟» گفت: «درحال رکوع».
در این هنگام پیغمبر (ص) تکبیر گفتند، اهل مسجد هم تکبیر گفتند. بعد به آن گروه فرمودند: «عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلِيُّكُمْ بَعْدِي»؛ «علی بن ابی طالب پس از من ولی شماست». آنان گفتند: «رَضِينَا بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيّاً وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلِيّاً»؛ «به پروردگاری خدا، و به دین اسلام، و به پیغمبری محمد، و به ولایت علی بن ابی طالب خشنودیم!» در این هنگام خدای تعالی این آیه را نازل کرد: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۶۸][۶۹].[۷۰]
اهمیت آیه ولایت
این آیه فضیلت بزرگی برای مولای متقیان امیرمؤمنان (ع) است که در قرآن مجید بیان گردید و خداوند متعال با نزول چنین آیههایی، زمینه معرفی آن حضرت را برای جانشین رسول خدا (ص) فراهم میکرد تا پس از شهادت رسول خدا (ص) امت اسلام بدون رهبر و پیشوا نمانند.
این حادثه هرچند ممکن است در نظر بعضی کوچک باشد، ولی بسیار عظیم و دارای اهمیت است؛ چون یکی از آیات الهی بر پیامبر (ص) نازل شد که در اثر نزول آن پیامبر (ص) پرده از یک مسأله بسیار مهم برداشتند و آن ولایت امیرالمؤمنین (ع) بود[۷۱].
منکران ولایت
امام سجاد (ع) فرمودند: هنگامی که آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۷۲] نازل شد، عدهای از اصحاب رسول خدا (ص) در مسجد مدینه جمع شدند و به یکدیگر میگفتند: «درباره این آیه چه میگویید؟» بعضی از آنها گفتند: «اگر به این آیه کافر شویم، به سایر آنها نیز کافر شدهایم، و اگر به این آیه ایمان آوریم و آن را بپذیریم، این خود خواری ماست؛ زیرا پسر ابیطالب بر ما مسلط میشود». گفتند: «ما میدانیم که محمد (ص) در آنچه میگوید صادق است، اما ما او را ولی خود قرار میدهیم و آنچه را که علی (ع) ما را به آن امرکند، اطاعت نخواهیم کرد».
امام سجاد (ع) فرمودند: پس از آن، این آیه نازل شد: ﴿يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَهَا﴾[۷۳]. یعنی ولایت علی (ع) را میدانند، اما اکثر آنها به ولایت، ایمان ندارند[۷۴].[۷۵]
آیه ولایت و غدیر
امام باقر (ع) فرمودند: خدای عزو جل رسولش را به ولایت علی (ع) امر کرد و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۷۶] را بر او نازل فرمود و ولایت اولو الامر را واجب ساخت. مردم ندانستند مقصود از ولایت چیست. خدا به محمد (ص) امر فرمود تا ولایت را برای آنها توضیح دهد، چنانکه نماز و زکات و روزه و حج را توضیح داد. چون امر به ولایت از جانب خدا به پیغمبر رسید، آن حضرت دلتنگ شد و ترسید مردم از دین برگردند و او را تکذیب کنند.
از این جهت دلتنگ شد و به پروردگارش مراجعه کرد. خدای عزوجل به او وحی فرستاد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۷۷]. او هم امر خدای - تعالی ذکره - را اعلان کرد و به امر ولایت علی (ع) در روز غدیرخم قیام نمود و مردم را برای نماز جماعت بانگ زد و فرمان داد که حاضرین به غائبین برسانند[۷۸].[۷۹]
مباهات خدا به امیرالمؤمنین (ع)
در چند مورد، خدای متعال نزد فرشتگان به امیرمؤمنان (ع) مباهات میکند. ابنشهرآشوب از کتاب ابوبکر شیرازی نقل کرده است: وقتی سائل انگشتر را از دست حضرت علی (ع) بیرون آورد، برای آن حضرت دعا کرد و رفت. خداوند در برابر این اخلاص و ارادتی که حضرت علی (ع) نسبت به خدای خویش ابراز کرد، نزد فرشتگان به آن حضرت مباهات کرد و فرمود: فرشتگانم، آیا به بندهام نگاه نمیکنید که چگونه بدنش در عبادتم و قلبش در اختیار من میباشد و در همان حال، برای خشنودی من با مال خود انفاق میکند و صدقه میدهد؟! شما را شاهد میگیرم که من از او و فرزندانش راضی هستم[۸۰].
روایت شده است که عمر گفت: به خدا قسم! من چهل انگشتر را در حال رکوع صدقه دادم، تا چیزی که درباره علی (ع) نازل شد، درباره من هم نازل شود، اما چیزی نیامد[۸۱].[۸۲]
منقبت حضرت علی (ع)
راوی میگوید: امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: از اصحاب پیغمبر آنان که مطالب را نیکو به خاطر میسپارند، میدانند که در میان آنان کسی نیست که دارای منقبتی باشد، مگر اینکه من شریک او بودهام و براو برتری داشتم. من هفتاد صفت نیکو دارم که احدی از آنان، آن را ندارند. گفتم: ای امیرالمؤمنین، آنها را بگو. فرمود: نخستین منقبت من این است که یک چشم به هم زدن مشرک به خدا نبودم و لات و عزی را نپرستیدم... اما شصت و پنجم اینکه من در مسجد نماز میخواندم که سائلی آمد و چیزی خواست و من در رکوع بودم. انگشتر خود را در دسترس او قرار دادم. خدای تبارک و تعالی این آیه را درباره من نازل فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۸۳].[۸۴]
احتجاج امیرالمؤمنین (ع) به آیه ولایت
از آیاتی که امیرالمؤمنین (ع) در شورای شش نفرهای که عمر برای نصب عثمان به خلافت پس از خودش تعیین کرد با آن احتجاج کردند و آن را دلیل حقانیت خود برشمردند آیه ولایت است. فرمودند: «نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ نَزَلَتْ فِيهِ هَذِهِ الْآيَةُ- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ غَيْرِي»[۸۵]؛ شما را به خدا سوگند! آیا جز من کسی در میان شما هست که آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ درباره او نازل شده باشد؟[۸۶]
بهای انگشتر
امام صادق (ع) فرمودند: انگشتری که امیرالمؤمنین (ع) آن را صدقه داد، چهار مثقال بود. حلقه آن از نقره بود و نگین آن پنج مثقال و جنس آن یاقوت قرمز بود و به اندازه خراج شام ارزش داشت، خراج شام، سیصد بار شتر از نقره بود و چهار بار شتر از طلا. این انگشتر از مروان بن طوق بود. امیرالمؤمنین (ع) او را کشت و انگشترش را از انگشتش بیرون آورد و آن را به همراه همه غنائم، به پیامبر (ص) داد. پیامبر (ص) به او دستور داد که انگشتر را نگه دارد[۸۷]. پیامبر به عنوان تقدیر و ارج نهادن به عمل خالصانهاش، انگشتر را به او هدیه کرد. خداوند نیز برای آزمایش امیرمؤمنان (ع) و نشان دادن روش زاهدانه او که حاضر است آن انگشتر گرانبها را در راه خدا بدهد، سائلی را به مسجد فرستاد و با یک زمینه سازی، آن حضرت را به عنوان رهبر و جانشین پس از پیامبر (ص) به جامعه اسلامی معرفی کرد[۸۸].
نماز و انفاق
هم نماز و عبادت حضرت علی (ع) و هم انفاق و تصدق او برای خدا بود. از اینرو مانعی ندارد که آن حضرت غرق نماز باشد و صدای سائل به گوشش برسد و برای رضای خدا، در وسط نماز انفاق کند.
گاهی معصومین (ع) با حفظ حضور قلب، به عالم ماده نیز توجه داشتهاند. روزی پیامبر (ص) نماز جماعت را زودتر از سایر روزها به پایان رساند. برخی علت این کار را جویا شدند. آن حضرت فرمودند: «أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِيِّ»؛ «آیا گریه کودک را نشنیدید؟» حضرت فرمودند: نماز را زودتر از روزهای دیگر به پایان رساندم تا مادر، بچهاش را آرام کند[۸۹].[۹۰]
منابع
پانویس
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۳.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۸۸.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۶.
- ↑ «از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند» سوره مائده، آیه ۵۵؛ آیه در شأن علی (ع) که در رکوع نماز، صدقه داده بود، نازل گردیده؛ چون در ادامه میفرماید: «و در حال رکوع زکات میدهند».
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ پوشیده نماند که مفسرین به این توجیهات سست، پاسخ دادهاند.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۱۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۷.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری (ع)، ص۶۵۷؛ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۴۸.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۴۹.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ ذُرِّيَّةَ كُلِّ نَبِيٍّ مِنْ صُلْبِهِ خَاصَّةً وَ جَعَلَ ذُرِّيَّتِي مِنْ صُلْبِي وَ مِنْ صُلْبِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِنَّ كُلَّ بَنِي بِنْتٍ يُنْسَبُونَ إِلَى أَبِيهِمْ إِلَّا أَوْلَادَ فَاطِمَةَ فَإِنِّي أَنَا أَبُوهُمْ»، مناقب آل أبی طالب (ع)، ج۲، ص۳۸۷؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۸۴.
- ↑ «مَعَاشِرَ النَّاسِ ذُرِّيَّةُ كُلِّ نَبِيٍّ مِنْ صُلْبِهِ وَ ذُرِّيَّتِي مِنْ صُلْبِ عَلِيٍّ»، روضة الواعظین، ج۱، ص۹۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۱.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۱.
- ↑ «فَأَخْرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مِنَ الْأَنْفُسِ مَعَهُ أَبِي، وَ مِنَ الْبَنِينَ إِيَّايَ وَ أَخِي، وَ مِنَ النِّسَاءِ أُمِّي فَاطِمَةَ مِنَ النَّاسِ جَمِيعاً، فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ لَحْمُهُ وَ دَمُهُ وَ نَفْسُهُ، وَ نَحْنُ مِنْهُ وَ هُوَ مِنَّا»، شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۶۴؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۱۴۱.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۲.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۷.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ زاد المعاد، ص۲۱۷؛ وقایع الایام، ص۱۷۷.
- ↑ تفسیر الکشاف، ج۱، ص۳۶۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۳.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۵۶۱.
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۶۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۵.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲، ذیل آیه.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۵.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ البته اراده تکوینی با جبر ملازم نیست؛ زیرا اراده تکوینی خدا بر آنچه در عالم تحقق یافته است و مییابد، تعلق میگیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار باشد و چه از طریق فاعلهای جبری و طبیعی. و اهل بیت (ع) به دلیل شایستگی ذاتی و اکتسابی، در عین قدرت و اختیار برای گناه کردن به اختیار خودشان گناه نمیکنند. (تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۲).
- ↑ «خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۶.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۳ -۱۳۹.
- ↑ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۷۶؛ جامع البیان، مج ۱۴، ج۲۲، ص۱۲.
- ↑ سنن ترمذی، ج۶، ص۲۸۹؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۷.
- ↑ «نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ فِي عَلِيٍّ وَ حَسَنٍ وَ حُسَيْنٍ»، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۸.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۸۷.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۱۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۵۸.
- ↑ «و خانوادهات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن» سوره طه، آیه ۱۳۲.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۰.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۲.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۰۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۱.
- ↑ مسار الشیعه، ص۴۲؛ وقایع الأیام، ص۱۷۷.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۲۷.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۴.
- ↑ «جَعَلَ وَلَايَتَهُمْ مَعَ طَاعَةِ الرَّسُولِ (ص) مَقْرُونَةً بِطَاعَتِهِ»، شیخ صدوق، الأمالی، ص۵۳۱.
- ↑ «إِنَّمَا يَعْنِي أَوْلَى بِكُمْ أَيْ أَحَقُّ بِكُمْ وَ بِأُمُورِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمُ ﴿اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾ وَ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ يَعْنِي عَلِيّاً وَ أَوْلَادَهُ الْأَئِمَّةَ (ع) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»، الکافی، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۳، ص۲؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۴۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۵.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
- ↑ مناقب آل أبی طالب (ع)، ج۳، ص۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۷.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «نعمت خداوند را میشناسند سپس آن را انکار میکنند» سوره نحل، آیه ۸۳.
- ↑ تفسیر اهل بیت (ع)، ج۴، ص۱۰۰؛ الکافی، ج۱، ص۴۲۷؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۶۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۸.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۸.
- ↑ «مَلَائِكَتِي أَ مَا تَرَوْنَ عَبْدِي جَسَدُهُ فِي عِبَادَتِي وَ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ عِنْدِي وَ هُوَ يَتَصَدَّقُ بِمَالِهِ طَلَباً لِرِضَايَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي رَضِيتُ عَنْهُ وَ عَنْ خَلَفِهِ يَعْنِي ذُرِّيَّتَهُ»، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۳، ص۴.
- ↑ شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۲۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۶۹.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۵۷۲؛ بحارالأنوار، ج۳، ص۴۳۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۷۰.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص۱۳۹؛ بحارالأنوار، ج۳، ص۳۳۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۷۰.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۲۶؛ تفسیر اهل بیت (ع)، ج۴، ص۱۱۰.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۷۱.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۸؛ بحارالأنوار، ج۸۵، ص۹۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۷۱.