نهج البلاغه
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نهج البلاغه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
نهج البلاغه نام کتابی که سید رضی (م ۴۰۶) از خطبهها، نامهها و کلمات کوتاه و نغز امیر المؤمنین(ع) گردآوری کرده است. دیگران هم پیش از سیّد رضی مجموعههایی از سخنان آن حضرت را جمع کرده بودند،[۱] امّا کار سید رضی جامعتر و منظّمتر بود[۲].
مقدمه
- نهج البلاغه گزیده سخنان امام علی بن ابیطالب است که شریف رضی در رجب سال ۴۰۰ قمری آن را تدوین کرده. سیدرضی علت تدوین نهج البلاغه را پس از نوشتن کتابی در فضایل امیرالمؤمنان (ع) بهنام خصائص الائمة، درخواست جمعی از دوستان و اهل علم بیان میکند؛ تدوین کتابی که گزیده سخنان امام (ع) در زمینهها و موضوعات گوناگون از خطبهها و نامهها و پندها و دانش زیستن را در بر داشته باشد. آن مردان فضل و دانش میدانستند که این سخنان، شگفتیهای بلاغت و دُردانههای فصاحت و گوهرهای ادب و کلمات پرمغز و روشنگر دین و دنیاست و این مجموعه نفیس در هیچ کلام و کتابی یافت نشود، چون امیرمؤمنان (ع) سرچشمه فصاحت و زایشجای بلاغت است و از آن بزرگوار گنج فرهنگ و ادب و قانونهای آن پدید آید و هر سخنوری بر شیوه و روش آن حضرت ره پوید و هر واعظ شیرین سخن رساگویی از او کمک گیرد[۳].
- امام (ع) در این میدان گوی سبقت را از دیگران ربوده و پیشتاز است و دیگران وامانده، زیرا کلام آن حضرت سخنی است که نور و نشانه خدایی دارد و از آن رنگ و بوی سخن نبوی تراود. وی میگوید: در هر صورت به خواستشان پاسخ مثبت دادم که تألیف کتاب را بیاغازم، در حالیکه میدانستم در آن سودی بزرگ است و بلندآوازه شود و اجر آخرت ذخیره کنم[۴][۵].
- سیدرضی نهج البلاغه را در سه فصل خطبهها[۶]، نامهها[۷] و حکمتها[۸] تدوین کرد. او خود مینویسد: پس به توفیق الهی، کار تألیف را با گلچین خطبههای شروع کردم و آنگاه به سراغنامههای نیکو و سپس پندهای زیبا و کلمات حکمتآمیز رفتم و هر یک از این سه را در بخشی جداگانه آوردم و برگهایی نانوشته در کنارش نهادم تا کلماتی را که احیاناً جامانده یا بعداً بهدست آید اضافه کنم؛ و چنانچه کلامی از حضرت یافتم که در اثنای گفتوگو و یا پاسخِ پرسوجو بوده یا برای هدفی دیگر غیر از سه عنوان ذکر شده و قراری کهبنیان گردیده، باشد، در ضمن هر یک از بخشهایی که مناسب و همخوانی بیشتری با هدف آن داشته باشد قرار دهم. و چه بسا آنچه برگزیدم با آن فصلها مناسب نباشد و کلمات زیبایی باشد که از نظر نظم و نسق هماهنگ نیاید؛ و این بدان جهت است که میخواستم نکتهها و سخنان و روشنگر را بیاورم و قصدم صرفاً پیوستگی و هماهنگی نبوده است[۹][۱۰].
- نهج البلاغه پس از تدوین تا به امروز کانون توجه دانشمندان و اندیشمندان قرار گرفته است. بهطوری که بسیاری از اهالی فضل و دانش از مکتبها و نحلههای گوناگون با مطالعه آن، زبان به ستایش گشوده و محتوای والای آن را ستودهاند. بهنظر میرسد، در این امر علل و عوامل گوناگونی دخالت دارند تا مجموعه آنها جایگاه ویژه و رفیعی برای این کتاب رقم بزند. برخی از این عوامل را میتوان به شرح زیر مورد توجه قرار داد:
- شخصیت والا و برتر امیرمؤمنان (ع) و جایگاه ویژه او در اسلام و جامعیت او در همه مراتب و ویژگیهای منحصربهفردش که او را در میان اصحاب ویژگی خاص بخشیده است.
- فصاحت و بلاغت کلام امام که کلام او را پس از قرآن کریم و بلاغت نبوی در نقطه اوج قرار داده است.
- جامعیت و گسترش موضوعات نهج البلاغه، بهطوری که مفاهیم بسیاری را در خود جای داده است.
- نهج البلاغه گویای بخشی از زندگی انسانی الهی است که توانست در دوران زمامداری خود و در کوران بحرانهایی که قاسطین و ناکثین و مارقین بر سر راهش ایجاد کردند، از عهده وظیفه زمامداری به نحو احسن برآید.
- نهج البلاغه گویای تاریخ تطورات سیاسی جامعه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) است.
- این کتاب، بیانگر روحیههای گوناگون مردمان و به تعبیر دیگر، بیانگر روانشناسی اجتماعی است.
- این کتاب، بیانگر راستین اصول اسلام، قرآن، عدالت و آزادی و دستیابی به حیات طیبه است[۱۱].
نگاهی به محتوای نهج البلاغه
خطبهها
نامهها
حکمتها
ویژگیهای ممتاز نهج البلاغه
مقدمه
گستره وسیع موضوعی
- برجستهترین ویژگی نهج البلاغه، گستره موضوعی وسیعی است که امام علی (ع) با تکیه بر دانش وسیع و علم لدنی خود به آنها پرداخته است. سخنان امام گاه همچون یک دانشمند علوم اسلامی، موضوعات دقیق فلسفی و کلامی را به میدان میکشد: خداوندی که فراخنای صفاتش را نه حدی است و نه نهایتی و وصف جلال و جمال او را سخنی درخور نتوان یافت، که در زمان نگنجد و مدت نپذیرد. آفریدگان را به قدرت خویش بیافرید و بادهای بارانزا را بپراکند تا بشارت باران رحمت او دهند[۱۲]. و گاه همچون پدری مهربان و دلسوز، فرزندان خود را نصیحت میکند و آیین زندگی را به آنان میآموزد. فرزندم، تو را به پاسداری از مرزهای الهی و هماره در خدمت و اطاعت او بودن، سفارش میکنم. شهر دل را با یاد او آباد ساز، به نیروی پرتوان او متکی باش و به پشتوانه قدرتش، دست مشکل گشا بگشا؛ و چه نیرو و دستاویزی برتر و بالاتر از دستاویز الهی است[۱۳][۱۴]
- گاه در جایگاه یک حاکم مقتدر، فرماندار خود را به ولایتهای مختلف میفرستد و دستورالعملهایی شامل آیین حکمرانی به آنها ارائه میدهد که به ریز مسائل اداری و مدیریتی میپردازد و فرماندار خود را متوجه تمام مسائل پیشرو میکند. گاه چون یک مصلح اجتماعی مشکلات اجتماعی را به مردم گوشزد و آنها را در جهت رفع مشکلات ترغیب میکند[۱۵]
- تقسیمبندی موضوعی نهج البلاغه استاد مطهری در یک تقسیمبندی کلی موضوعات نهج البلاغه را به بخشهای خداشناسی، عبادت و سلوک، حکومت و عدالت، اهل بیت و خلافت، حماسه و شجاعت، ملاحم و مغیبات، شکایت و انتقاد از مردم زمان (مردمشناس)، اصول اجتماعی، اسلام و قرآن، اخلاق و تهذیب تقسیم کرده است[۱۶]
- استاد لبیب بیضون در کتاب تصنیف نهج البلاغه، ۹ باب، ۴۹ فصل و ۴۲۵ موضوع را در تقسیمبندی خود گنجانده است. موضوعبندی نهج البلاغه به تصحیح و طبع بنیاد نهج البلاغه، چهارده موضوع اصلی و بیش از پانصد موضوع فرعی را در خود گنجانده است[۱۷]
- با دقت در این تقسیمبندیها درمییابیم که آنچه در یک نظام ارزشی نهفته است، یعنی مسائل و راهکارهای کلی در موضوعات سیاست و حکومت، اقتصاد، آموزش و پرورش، مدیریت، حقوق، عدالت و علوم اجتماعی در نهج البلاغه تبیین شدهاند[۱۸]
جامعیت
- نهج البلاغه همه گونههای افراد بشر را در هر سطح از نیازمندی پوشش میدهد، یعنی اگر فیلسوفی با نگاه ژرف فلسفی به نهج البلاغه نظر افکند، بهره خویش را از این کتاب میبرد، همانگونه که یک فقیه و اصولی میتواند مطلوب خود را از آن بهدست آورد؛ در عینحال که یک فرد ساده و معمولی نیز میتواند با مطالعه نهج البلاغه برحسب نیاز خود بهره وافی را ببرد. استاد مطهری در بیان جامعیت نهج البلاغه میگوید: از امتیازات برجسته سخنان امیرالمؤمنین که بهنام نهج البلاغه امروز در دست ماست، این است که محدود به زمینه خاصی نیست. علی به تعبیر خودش تنها در یک میدان اسب نتاخته است، در میدانهای گوناگون –که احیاناً بعضی با بعضی متضاد است- تکاور بیان را به جولان آورده است. نهج البلاغه شاهکار است، اما نهتنها در یک زمینه مثلاً موعظه یا حماسه یا فرضاً عشق و غزل یا مدح و هجا و غیره، بلکه در زمینههای گوناگون که شرح خواهیم داد اینکه سخن شاهکار باشد ولی در یک زمینه، البته زیاد نیست و انگشتشمار است ولی به هر حال هست. اینکه در زمینههای گوناگون باشد در حد معمولی نه شاهکار، فراوان است، ولی این که سخنی شاهکار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است[۱۹][۲۰]
جاودانگی
- مباحث مطرح شده در کتاب نهج البلاغه، ظرف زمان و مکان را درنوردیده و در هر حال برای افراد قابل استفاده است و این یکی از ویژگیهای خاص نهج البلاغه بهشمار میرود و میتوان ادعا کرد که آثار دیگر، گرچه ممکن است در زمان خود با اقبال مواجه شده باشند، اما هیچ یک برای هر عصر و نسل مورد استفاده نبوده است. ریشه این مبحث را میتوان در علم الهی صاحب نهج البلاغه جست. از آنجا که ریشه علم صاحب نهج البلاغه مبتنی بر علم لدنی و وحی است، از اینرو محصول آن نیز با علوم دیگران متفاوت است، زیرا در علم الهی و قرآنی یقین بر شک مقدم است، درست نقطه مقابل دستاوردهای بشری که از شک شروع و با تجربه فرضیههای گوناگون اثبات یا رد میشود. این مسئله منشأ تفاوت میان علم الهی و علم بشری است که خداوند سبحان علم خویش را به اولیای خاص خودش منتقل کرده است[۲۱]
- بر این اساس، علم صاحب نهج البلاغه از اصالت ذاتی برخوردار است و به عنوان قانون در بستر زمان جاری میشود. از اینرو نهج البلاغه متعلق به زمان خاصی نیست و کلامی جاودانه است[۲۲]
کتابشناسی نهج البلاغه
مقدمه
شروح نهج البلاغه
- نهج البلاغه همواره مورد توجه و موشکافی اهل علم بوده و بسیاری از علما به شرح و تفسیر آن مبادرت ورزیدهاند. شرحنویسی بر نهج البلاغه از عصر شریف رضی شروع شد و تاکنون ادامه دارد. از کسانی که به شرح نهج البلاغه مبادرت ورزیدهاند، میتوان به افراد زیر اشاره کرد[۲۳]:
- شرح نهج البلاغة ضیاءالدین ابوالرضا فضل الله بن علی راوندی. وی نسخه اصلی نهج البلاغه را به خط مؤلف در بغداد یافته و در ربیع الاول سال ۵۱۱ ق کتاب را استنساخ کرده، سپس به شرح و تعلیق بر آن پرداخته است[۲۴]
- شرح نهج البلاغة: افضل الدین حسن بن علی بن احمد بن علی ماهآبادی. شرح وی پیش از سال ۵۸۵ بر نهج البلاغه نوشته شده است[۲۵]
- اعلام نهج البلاغة: علی بن ناصر سرخسی. شارح پیش از سال ۶۴۵ ق به توضیح لغات مشکل نهج البلاغه مبادرت ورزیده است[۲۶]
- معارج نهج البلاغة: ابوالحسن علی بن زید بیهقی (م: ۵۶۵ ق). این شرح در واقع نخستین شرحی است که بر نهج البلاغه نگاشته شده و سرشار از نکات دقیق علمی است[۲۷]
- منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (۲ جلد): قطب الدین ابوالحسین سعید بن هبة الله راوندی معروف به قطب راوندی (م: ۵۷۳ ق). از شروح مهم و معروف نهج البلاغه که در سال ۵۶۶ ق به اتمام رسید[۲۸]
- حدائق الحقایق فی تفسیر دقائق افصح الخلائق (قرن ششم): نوشته قطب الدین ابوالحسن محمد بن حسین بیهقی کیذری نیشابوری. شرحی ادبی، لغوی و کلامی و سرشار از نکات بدیع که از بهترین شروح است[۲۹]
- شرح نهج البلاغة (۶ جلد): ابوالفضل یحیی بن ابی طی حمید بن ظافر طائی بخاری حلبی (م: ۶۳۰ ق). وی از بزرگان علمای شیعه بوده است[۳۰]
- شرح نهج البلاغة (۲۰ جلد): عزالدین عبدالحمید بن هبة الله مدائنی معتزلی معروف به ابن ابی الحدید (م: ۶۵۶ ق). وی از سرآمدان دانشمندان زمان خود بود و صاحب تألیفات فراوان. در علم تاریخ نیز تبحری خاص داشت. از اینرو شرح وی موضوعات مختلفی چون ادب، کلام، فقه، اخلاق، انساب و تاریخ را در خود جای داده است[۳۱]
- مصباح السالکین لنهج البلاغة (۵ جلد): کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (م: ۶۹۹). وی عالمی ربانی و فیلسوفی متبحر و جامع علوم زمان خویش بود. ابن میثم شرح خود بر نهج البلاغه را به سال ۶۷۷ ق به اتمام رساند. این شرح به لحاظ تفسیر متن و تبیین معانی از بهترین شروح نهج البلاغه است. روش شارح در شرح اینگونه است که ابتدا به نقل خطبه پرداخته و در صورتیکه خطبه طولانی باشد، در چند بخش بخش آن را شرح داده است. او شرح خود را با عبارت "اقول" آغاز میکند و در ابتدا به شرح مفردات میپردازد. وی در شرح مفردات گاه به آیات کریمه، احادیث و شعر استشهاد میکند. او افزون بر شرح مفردات به جنبههای ادبی و بلاغی سخن امام نیز توجه دارد و آنها را در شرح خود ذکر میکند. شارح همچنین بحث خود را با بررسی مفاهیم فلسفی و گاه عرفانی در بخشهای مجزا، غنا میبخشد[۳۲]
- اختیار مصباح السالکین لنهج البلاغة (۱ جلد): کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (م: ۶۹۹). تلخیصی از شرح کبیر شارح که آن را در یک جلد تنظیم و در اختیار همگان گذاشته است[۳۳]
- منهاج الولایة فی شرح نهج البلاغة (۲ جلد): جمال السالکین عبدالباقی صوفی تبریزی (م: ۱۰۴۹)، متخلص به باقی و ملقب به دانشمند، از بزرگان شعر و ادب و فلسفه و از مشاهیر خوشنویسان نسخ و ثلث در دوره صفویان است. شرح مذکور، شرحی فلسفی – عرفانی است، با استناد به سخنان عرفا و استشهاد به اشعار شاعرانی چون مولوی عطار، و محمود شبستری. این کتاب به دوازده موضوع مهم در نهج البلاغه با نثر فارسی روان و آمیخته به عربی، پرداخته است[۳۴]
- شرح نهج البلاغة (۲ جلد): میرزا محمد باقر نواب لاهیجی. شارح در شرح خود، بیشتر گرایش کلامی، فلسفی و عرفانی را مد نظر قرارداده و گاه نکات تاریخی را نیز ذکر کرده است[۳۵]
- ارشاد المؤمنین الی معرفة المبین: سید یحیی بن ابراهیم حجاف (م: ۱۱۰۲ ق). این شرح محل اتصال سه نگرش گوناگون به نهج البلاغه است: نگرش امامی (از جانب سیدرضی، گردآورنده نهج البلاغه)، نگرش معتزلی (از جانب ابن ابی الحدید که غالب آرای او در ارشاد المؤمنین آورده شده است) و نگرش زیدی (از جانب یحیی ابن ابراهیم). در این شرح از هر یک از این سه گرایش بهره گرفته شده است[۳۶]
- منهاج البراعة (۱۴ جلد): سید حبیب الله خویی (م: ۱۳۲۴ ق). از شرحهای سودمند و مفصل نهج البلاغه است (نک: منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة؛ خویی، حبیب الله)[۳۷]
- تکملة منهاج البراعة (۷ جلد): نویسندل شرح منهاج البراعة موفق به اتمام شرح خود نشد و آیت الله حسن حسنزاده آملی و آیت الله کوهکمرهای آن را تکمیل و منتشر کردند[۳۸]
- فی ظلال نهج البلاغة: محمد جواد مغنیه. نویسنده پس از ذکر هر خطبه، واژگان مهم و کلیدی خطبه را شرح میدهد و سپس ساختار ادبی، پیامها و مفاد کلام امیرالمؤمنین را بیان میکند. این کتاب با عنوان در سایهسار نهج البلاغه به زیور طبع آراسته شده است[۳۹]
- بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة (۱۴ جلد): محمد تقی شوشتری. نویسنده عالمی ربانی و جامع علوم اسلامی بود. وی در شرح خود روش موضوعی را انتخاب کرده است[۴۰]
- شرح و تفسیر نهج البلاغه (۲۷ جلد): محمد تقی جعفری (م: ۱۳۷۶ ش). عالم ربانی و فیلسوف توانا که شرحی مفصل بر نهج البلاغه نوشته و بسیاری از نکات و دقایق ادبی، فلسفی و کلامی را در شرح خود جای داده است. این شرح از جهاتی چند دارای اهمیت و بهعبارتی منحصر به فرد است[۴۱]
- مفتاح السعادة فی شرح نهج البلاغة (۱۴ جلد): محمد تقی قائنی. شرحی فلسفی بر نهج البلاغه که به زبان عربی تألیف شده است[۴۲]
- پیام امام امیر المؤمنین (تاکنون ده مجلد به طبع رسیده است): زیر نظر آیت الله ناصر مکارم شیرازی. نویسنده در جرگه علما، مراجع، مفسران قرآن و فقهای تراز اول معاصر است که شرحی مفصل و سودمند بر نهج البلاغه نگاشته است[۴۳]
- منشور جاودانه: سید جمال الدین دینپرور. از علمای معاصر و محققانی که بهطور خاص بر کتاب نهج البلاغه متمرکز شده و سالهای زیادی از عمر خود را در تحقیق و پژوهش این کتاب شریف گذرانده شده. وی روش موضوعی را برای شرح خود برگزیده است. جلد نخست این شرح سال ۱۳۹۰ خورشیدی به طبع رسید و حاوی شرح ۴۰ خطبه اول نهج البلاغه است[۴۴][۴۵]
=ترجمههای نهج البلاغه
مقدمه
- نهج البلاغه از دیرباز مورد توجه مترجمان نیز بوده است. بسیاری از مترجمان پرسیگوی اقدام به ترجمه تمام نهج البلاغه یا بخشی از آن کردهاند. نامه ۵۳ نهج البلاغه، فرمان امام به مالک اشتر، به دلیل اصول سیاست و حکومتداری بسیار مورد توجه گروه مترجمان قرار گرفته است. این فرمان را اولینبار حسین بن محمد بن ابیالرضا حسینی علوی آوی در سال ۷۲۹ ق ترجمه کرد و تاکنون حدود ۱۴۰ ترجمه و شرح بر این فرمان نگاشته شده است[۴۶]
- چندی از علما و اندیشمندان نیز به ترجمه تمام متن نهج البلاغه مبادرت ورزیدهاند. اولین ترجمه نهج البلاغه مربوط به قرن پنجم و ششم هجری است[۴۷]. پس از آن شرح و ترجمه مولی فتح الله کاشانی از علمای قرن یازدهم با عنوان تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در سالهای اخیر نیز بسیاری از اندیشهورزان به ترجمه نهج البلاغه اقدام کردهاند که ضمن ارج نهادن به همه، بهنام برخی از آنان اشاره میکنیم: علی نقی فیض الاسلام؛ ناصر مکارم شیرازی؛ عبدالمحمد آیتی؛ سید جعفر شهیدی؛ سید جمال الدین دینپرور؛ محمود افتخارزاده؛ ناصر احمدزاده؛ حسین ابن شرفالدین اردبیلی؛ جواد فاضل؛ سید کاظم ارفع؛ حسین استاد ولی؛ سید نبیالدین اولیایی؛ محمد تقی جعفری؛ محمد بهشتی؛ حسین انصاریان؛ محمد دشتی؛ میرزا حبیب الله خوئی؛ احمد سپهر خراسانی؛ فریدون سالکی؛ علی شیروانی؛ علی اصغر فقیهی؛ محمد مهدی فولادوند؛ مهدی شریعتی؛ داریوش شاهین؛ محمد جواد شریعت؛ محسن فارسی؛ حسین عمادزاده؛ کاظم عابدینی مطلق؛ اسدالله مبشری؛ عزیزالله کاسب؛ محمد مقیمی؛ مصطفی زمانی؛ فضل الله کمپانی؛ ابوالقاسم حالت؛ ناهید علی میرزایی[۴۸]
نسخههای تصحیحشده از متن نهج البلاغه
- تاکنون برخی از مؤسسههای پژوهشی و دانشمندان علوم اسلامی دست به تصحیح متن نهج البلاغه زدهاند که حاصل آن پدیداری نسخههای گوناگونی از نهج البلاغه است. این نسخهها عبارتاند از:
- تصحیح و شرح شیخ محمد عبده: اولین متن تصحیحشده نهج البلاغه که در سال ۱۳۰۲ خورشیدی منتشر شده است[۴۹]
- تصحیح و شرح مرحوم علی نقی فیض الاسلام[۵۰]
- تصحیح دکتر صبحی صالح: مصحح که خود از عالمان علوم بلاغت و ادبیات بوده، توانسته است متنی منقح و کماشکال از نهج البلاغه ارائه دهد[۵۱]
- تصحیح بنیاد نهج البلاغه: این متن با تمام نسخههای قدیمی موجود و با برخی نسخههایی که در کشورهای دیگر نیز وجود داشته، مقابله شده است. این نسخه با زحمات چندین نفر از اساتید بهویژه استاد گرانقدر و محقق پژوهنده، استاد عزیزالله عطاردی، صورت پذیرفت و میتوان مدعی شد که در حال حاضر بهترین نسخه موجود است[۵۲]
مصادر نهج البلاغه
مقدمه
- شریف رضی از آنجا که خود از راویان موثق و حدیثشناسی پژوهشگر بهشمار میرفت و در تدوین نهج البلاغه نیز بیشتر موضوع فصاحت و بلاغت را مورد توجه قرار داده و بنای او از تدوین کتاب در واقع خلق کتابی ادبی بود، از ذکر اسناد روایات نهج البلاغه خودداری کرده است. از اینرو برخی محققان شیعی به بررسی و تحقیق در مصادر و اسناد نهج البلاغه پرداختند. از جمله این کتابها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدارک نهج البلاغة و دفع الشبهات عنه: سید هادی کاشف الغطاء (م: ۱۳۶۱ ق)[۵۳]
- مصادر نهج البلاغة فی مدارک نهج البلاغة: سید هبة الدین شهرستانی (م: ۱۳۸۶ ق)[۵۴]
- استناد نهج البلاغة: امتیاز علیخان عرشی. این کتاب در مجموعه، منابع ۱۰۵ خطبه، ۳۷ نامه و ۷۹ حکمت را مشخص کرده است[۵۵]
- مصادر نهج البلاغة و اسانیده: عبدالزهراء حسینی خطیب. مؤلف در مسندسازی نهج البلاغه کوششی بلیغ داشته و در این راه از حشو و زوائد و اغراق در تعداد مصادر خودداری ورزیده است. این کتاب که در ۴ جلد تدوین شده، منابع ۱۴۴ خطبه، ۶۸ نامه، ۳۴۰ حکمت را مشخص کرده است[۵۶]
- نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة: محمد باقر محمودی. این کتاب در ۱۴ جلد منتشر شده و بیش از ۸۰ درصد مطالب نهج البلاغه را مستند کرده است[۵۷]
- مدارک نهج البلاغه: آیت الله رضا استادی[۵۸]
- پژوهشی در اسناد و مدارک نهج البلاغه: سید محمد مهدی جعفری[۵۹]
- پرتوی از نهج البلاغه: سید محمد مهدی جعفری[۶۰]
مستدرک نهج البلاغة
- مستدرک کتابی است که روایات و احادیث مطابق با اهداف نویسنده اصلی کتاب را که در کتاب اصلی نیامده است، جمعآوری میکند. در مورد نهج البلاغه هم کتابهایی با عنوان مستدرک نهج البلاغه تدوین شده است که از آنجمله میتوان به کتاب مستدرک نهج البلاغه، تألیف سید های کاشف الغطاء و نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة تألیف محمد باقر محمودی اشاره کرد[۶۱]
فرهنگهای نهج البلاغه
مقدمه
- معجم الفاظ نهج البلاغة، محمد دشتی؛
- الکاشف، سید جواد مصطفوی؛
- قاموس نهج البلاغه، محمد علی شرقی؛
- فرهنگ واژگان نهج البلاغه، منصور پهلوان؛
- فرهنگ لغات نهج البلاغه،کریم زمانی؛
- مفردات نهج البلاغة، علی اکبر قرشی؛
- معجم اعراب و ألفاظ نهج البلاغة، امالبنین خالقیان؛
- فرهنگ برابرهای فارسی نهج البلاغه، احمد خاتمی[۶۲]
فهرستهای موضوعی نهج البلاغه
- فهرست موضوعی صبحی صالح؛
- فهرست موضوعی نهج البلاغة مصحح، نسخه بنیاد نهج البلاغة؛
- الهادی الی موضوعات نهج البلاغة، آیت الله علی مشکینی؛
- المعجم الموضوعی، اویس کریم؛
- تصنیف نهج البلاغة، لبیب بیضون؛
- فرهنگ آفتاب، عبدالمجید معادیخواه؛
- فرهنگ موضوعی نهج البلاغه، احمد خاتمی[۶۳]
دانشنامههای فارسی
- دانشنامه امام علی (ع)، زیر نظر علی اکبر رشاد؛
- دانشنامه امیرمؤمنان بر پایه قرآن سنت و تاریخ، زیر نظر محمد محمدی ریشهری[۶۴]
آشنایی با نهج البلاغه
- آشنایی با نهج البلاغه، محمد مهدی جعفری؛
- پرتوی از نهج البلاغه، محمد مهدی جعفری؛
- آشنایی با نهج البلاغه، حمید رضا شیخی؛
- چشمه خورشید، مصطفی دلشاد تهرانی؛
- در محضر خورشید، سید جمال الدین دینپرور؛
- مقدمهای بر مصادر نهج البلاغه، حسن حسنزاده آملی؛
- مجموعه آشنایی با نهج البلاغه (۱۸ جلد)، محمد دشتی؛
- با نهج البلاغه آشنا شویم، علی موحدی ساوجی؛
- کلام جاودانه، محمد رضا حکیمی؛
- در پیرامون نهج البلاغه، هبة الدین شهرستانی؛
- مجموعه مقالات پیرامون نهج البلاغه، جمعی از نویسندگان؛
- بحثی کوتاه پیرامون نهج البلاغه و مدارک آن، رضا استادی؛
- مدارک نهج البلاغه، رضا استادی؛
- سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری؛
- جستوجویی در نهج البلاغه، محمد مهدی شمس الدین؛
- پژوهشی کوتاه پیرامون نهج البلاغه، هیئت تحریریه بنیاد نهج البلاغه؛
- مجموعه کاوشی در نهج البلاغه؛
- شناخت نهج البلاغه، محمود صلواتی؛
- مجموعه فصلنامههای نهج البلاغه؛
- نرمافزار دانشنامه علوی، مرکز تحقیقات کامپیوتری[۶۵]
نظرات برخی ادبای مشهور درباره کلام امام علی (ع)
- امیرمؤمنان (ع) در میدان سخنوری و سخندانی، مانند دیگر میادین و عرصههای علمی و عملی، گوی سبقت را از همگان ربوده است و در میدان فصاحت و بلاغت نیز، تاریخ، همانند و هماوردی برای او نمیشناسد. از اینرو در طول تاریخ، بسیاری از ادبای مسلمان و غیر مسلمان در پیشگاه بلاغت علوی سر تعظیم فرود آورده و با بیاناتی دلنشین مؤید یگانگی امیر سخن در فن سخنوری شدهاند. شریف رضی، خود، در مقدمه نهج البلاغه مینویسد: "هر که در آن نظر کند، درهای بلاغت بهرویش گشوده شود و گمشده خود را در آن یابد و نیاز دانشمند و دانشپژوه را برآورد و سخنور و پارسا را بهره دهد و به خواستهاش رساند."[۶۶]
- امام خمینی مینویسد: کتاب نهج البلاغه که نازله روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خودخواهی، خود، معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی فردی و اجتماعی و مجموعهای است دارای ابعادی به اندازه ابعاد یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هرچه جامعهها بهوجود اید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هرقدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیابند و در آن غور کنند و غرق شوند... [۶۷]
- عبدالحمید کاتب، از سخنوران بزرگ عرب، مینویسد: هفتاد خطبه از خطبههای علی (ع) را حفظ کردم، پس از آن ذهنم جوشید که جوشید[۶۸]
- ابن نباته، از سخنوران و ادیبان بزرگ عرب، مینویسد: از خطابهها گنجی از بر کردهام که هرچه از آن برگیرم نمیکاهد، بلکه افزون میشود و بیشتر آنچه را که از بر کردهام حدود صد فصل از کلمات موعظهآمیز علی (ع) است[۶۹]
- ابن ابی الحدید، شارح نهج البلاغه، مینویسد: فصاحت را ببین که چگونه مهار خود ار دست علی (ع) داده و زمام خویش را به وی سپرده است. نظم شگفت الفاظ را بنگر که یکی پس از دیگری میآیند و در اختیار او قرار میگیرند. گویا چشمهای است که از زمین میجوشید... [۷۰]
- علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن کریم، میگوید: ما باید معیار شناسایی کلام عرب را سخنان حضرت امیرالمؤمنین (ع) قرار دهیم که از منبع وحی سرچشمه گرفته و کلام عرب را معیار برای سخنان آن حضرت قرار ندهیم، زیرا بنابر عقیده ما دانش امام معصوم خارج از جهان طبیعت است و از عالم ماوراء سرچشمه میگیرد؛ و شاهد این گفتار آن است که شما همانند سخنان حضرت امیر (ع) را که اساس فلسفه اسلام و بهویژه حکمت متعالیه اسلام است در کدام گفته و یا سروده عرب بهدست میآورید؟ آری علی (ع) "شقشقة هدرت فی عالم الوجود ثم قرت."[۷۱]
- امام یحیی یمنی مینویسد: از معانی شیوای کلام علی هر سخنوری سیراب شده و به سبک کلام وی هر خطیبی لباس سخنوری به تن کرده است، زیرا علی آبشخور بلاغت و زاینده آن و ابر پربار فصاحت است [۷۲]
- طه حسین، ادیب بزرگ مصری، مینویسد: پس از وحی خداوندی، سخنی شیواتر و زیباتر از کلمات علی (ع) سراغ ندارم[۷۳]
- زکی مبارک، از ادبای نامی عرب و صاحب کتابهای ارزشمند النثر الفنی و عبقربة الشریف، مینویسد: نامههای علی بن ابیطالب و خطبهها و وصیتنامه و عهدنامههای او از صنعت ایجاز و اطناب بجا برخوردار است. آنگاه که عهدنامه مینویسد، گفترا را طولانی میکند، زیرا دستورهای سیاسی و منطقهای را که مورد نیاز حاکم است در بر دارد و زمانی که برای یاران خاص خود نامه مینویسد، سخن کوتاه میکند، زیرا دلیلی برای اطناب نیست[۷۴]
- استاد نائل مرصفی، استاد ادبیات عالی مصر، مینویسد: خداوند نهج البلاغه را دلیل روشن قرار داد بر اینکه علی (ع) نیکوترین نمونه زنده نور و حکمت و دانش و راهنمایی و اعجاز و فصاحت قرآن است. علی (ع) در این کتاب آنقدر آیات حکمت پرارج و قواعد سیاست درست و پند روشن و دلیل رسا گرد آورده که حکمای بزرگ و فلاسفه و خداشناسان عالیمقدار را بدان راهی نبوده است. امام علی (ع) در این کتاب در دریای دانش و سیاست و دین فرو رفته و در همه این مسائل، نابغهای نمونه بوده است... ما را بس است که بگوییم کتاب او یگانه برخوردگاهی است که در آن زیبایی تمدن با فصاحت طبیعی بادیهنشینان به هم رسیده است و حقیقت تنها جایی که برای خود یافته و با اطمینان خاطر در آن خانمان کرده، کلام اوست، پس از آنکه در هر لغت منزلگاه خود را از دست داده بود[۷۵]
- امام علی(ع)، در دانش و فصاحت و زیبایی گفتار، سرآمد همگان بود و سخن او را بالاتر از کلام بشر و پایینتر از کلام خدا دانستهاند. نهج البلاغه به معنای روش بلاغت است. این کتاب ۲۳۹ خطبه، ۷۹ نامه و ۴۷۲ سخن کوتاه دارد و محتوای آن مسائل مختلف اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است. بیشتر خطبهها و نامهها مربوط به دوران زمامداری و خلافت آن حضرت است. این کتاب، از اعتبار و موقعیّت خاصّی برخوردار است و در طول قرنها صدها شرح و ترجمه به زبانهای مختلف بر آن نوشته شده است. مشهورترین ترجمه و شرح آن از مرحوم "فیض الأسلام" است. هزاران نفر با حفظ خطبهها، نامهها و فرازهای درخشان این کتاب، هم بهرههای معنوی از آن بردهاند و هم بر قدرت کلام و فصاحت گفتار خویش افزودهاند و نویسندگان، هزاران مقاله با الهام از محتوای غنی آن در مسائل اسلامی نگاشتهاند. نهج البلاغه، کتاب حکمت و حکومت، عقاید و عرفان، اخلاق و تربیت، ادب و بلاغت، سیاست و جهانداری، تقوا و خودسازی، حکایت گذشتگان و عبرت از تاریخ، حالات قبر و برزخ و قیامت، معرفی اسوههای نیک و سرانجام خوبان و بدان و در یک کلمه کتاب زندگی و «برادر قرآن» است[۷۶]. نهج البلاغه، سوگنامۀ فراق یاران و غربت دینباوران است، شقشقۀ رها شده از فرط اندوه است، بغض شکسته در گلو و آه افسرده در سینه است، بازتاب عهدشکنیهای دوستان ناآگاه و همپیمانان سستاراده است، غمنامۀ "مظلومیّت عدل" و "محرومیّت حق" است. کلمات نهج البلاغه، قطرات شمع سوزان وجود علی(ع) است که در شبهای تار کوفه سوخته و بر صفحۀ تاریخ چکیده است. جملات نهج البلاغه، لختههای خون دل مولاست. صفحات نهج البلاغه، لوح غمآگین و دردآجین صبر جمیل یعقوب یوسف از دست داده است. نهج البلاغه، منشوری چند بعدی است که هرزمان یک چهرهاش میدرخشد و برای هرکس یک بعد و برش آن متجلّی است، از هرمقولهای مقالهای دارد و برای هردردی درمانی، و برای هرنیازی پاسخی![۷۷]. نهج البلاغه پیوسته اعجاب بزرگان اندیشه و سخن و قلم را برانگیخته و آنان را به ستایش این منشور جاویدان واداشته است که در این مختصر نمیگنجد[۷۸][۷۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ استاد عزیزالله عطاردی در یک پژوهش سودمند، به ۷۰ مورد اشاره و آن مجموعهها را معرفی میکند. ر.ک: نشریه «گلستان قرآن»، شماره ۱ و ۲، مقاله «کلام علی ما قبل نهج البلاغه»
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۸۴.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 843 -844.
- ↑ نک: مقدمه نهج البلاغه
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 844.
- ↑ شامل ۲۴۱ خطبه
- ↑ شامل ۷۹ نامه
- ↑ شامل ۴۸۰ حکمت
- ↑ نهج البلاغة پارسی، ص ۱۷
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 844.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 844 -845.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 848.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 848.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 848.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 849.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 849.
- ↑ سیری در نهج البلاغه [مجموعه آثار]، مرتضی مطهری، ج ۱۶، ص ۳۷۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 849.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 850.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 849.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 850.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 850.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 850.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 850.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 850.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 850.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 851.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 851.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 851.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 851.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 851.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 851.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 852.
- ↑ نک: منشور جاودانه، سیدجمال الدین دینپرور
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 853.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 853.
- ↑ نک: ترجمه نهج البلاغه [قرن پنجم]
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 853.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 855.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 854.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 855.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 855.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 855.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 855.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 855.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 856.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 858.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 858.
- ↑ برای آشنایی بیشتر با این کتاب، از جمله ر.ک: «شگفتیهای نهج البلاغه»، ترجمه فخرالدین حجازی، «کلام جاودانه»، محمدرضا حکیمی «دانستنیهای نهج البلاغه»، حسین اسرار، «اسناد و مدارک نهج البلاغه»، محمد دشتی، «شناخت نهج البلاغه»، همان، «نهج البلاغه چیست؟» هبةالدین شهرستانی، «یادنامه کنگره نهج البلاغه»، «دانشنامه امام علی»، ج ۱۲، فصلنامه «وقف، میراث جاویدان» شماره ۲۵ و ۲۶ (ویژۀ نهج البلاغه)
- ↑ مینای قلم، جواد محدثی، ص ۱۹۲، بخشی از مقاله «نهج البلاغه کتاب دل»
- ↑ ر.ک: فصلنامه «فرهنگ جهاد»، شماره ۲۱ و ۲۲ (ویژه نامه امام علی)، مقاله «نهج البلاغه امیر بیان از نگاه عالمان»، و «نهج البلاغه در بیان و قلم عالمان غیر شیعی» صحیفه حوزه (ضمیمه جمهوری اسلامی) اسفند ۱۳۷۹، شماره ۲۰
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۸۴.