نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۰ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
ویژگیهای منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«هیچ فردی به حد مطلوب از انتظار نمیرسد، مگر اینکه دارای سه ویژگی همراه با هم باشد، که عبارتند از: عناصر عقیدتی و روحی و رفتاری، که اگر این سه نباشند برای انتظار مفهومی راستین نمیتوان یافت و از آن فقط یک انحراف روحی و نفسانی باقی میماند که مبتنی بر همان منطق کسانی است که به حضرت موسی خطاب کرده و گفتند: «تو همراه با خدای خودت بروید و بجنگید، ما اینجا نشستهایم».[۱] این همان عقیده نادرستی است که برای انسانیت درخواست و آرزوی نیکی و خیر شود، بدون اینکه کاری و تلاشی در راه استقرار آن انجام گیرد.
نخستین عنصر: جنبه عقیدتی: این مسأله در نتیجه سه امر مبرهن میشود:
امر سوم:اعتقاد به اینکه آن رهبر پیروز، حضرت محمد بن الحسن العسکری (ع) است که اعتقاد به او از ضروریات مذهبامامیه است، و اخبار و روایات فراوانی در مجموعههای خبری و روائی شیعه در این باره نقل شده است، وعده زیادی از متفکران و اندیشمندان بزرگ اهل سنت، همچون ابن عربی در فتوحات مکیه و قندوزی در ینابیع الموده، و حموینی در فرائد السمطین، و گنجی در کتاب بیان، با آنها هم عقیده میباشند. کسانی که به این امور سهگانه معتقدند، گرچه مختصر اختلافی در بعضی از جزئیات با یکدیگر دارند، لکن ما در بخش برنامهریزی الهی متذکر این نکته شدیم که دو امر اول به امر سوم برمیگردند، و نتیجه و حاصل آن دو نیز همان امر سوم خواهد شد. بنابراین میشود بدون هیچگونه اختلاف و تضادی به هر سه امر معتقد شد و آنها را باور داشت.
عنصر دوم: جنبه روحی و نفسانی انتظار: این مطلب از دو امر اصلی و اساسی تشکیل میشود:
امر اول: استعداد و آمادگی کامل برای تحقیق یافتن و پیاده شدن عدالت کامل، به طوری که اگر هم جزء دعوت کنندگان و ایثارگران در راه آن حضرت نیست، ولی حد اقل فردی شایسته برای پذیرش دعوت آن حضرت باشد.
امر دوم: آغاز و شروع تحقق عدالت کامل جهانی و دمیدن سپیده فجرظهور را در هر لحظه و ساعتی منتظر باشد؛ زیرا گفتیم که ظهورحضرت به دست خدا و تحت اراده الهی است، و هیچ کس نمیتواند برای آن وقت و ساعتی تعیین کند، و هر لحظه احتمال آن هست که خداوندارادهظهور آن حضرت را بفرماید، به علاوه روایاتی در این باره آمده است که ظهور آن حضرت ناگهانی و بدون مقدمه خواهد بود. (در آینده بخشی از آن روایات را نقل خواهیم کرد.) این احساس و آگاهی، ممکن است بر طبق هر یک از امور سهگانهای که در عنصر اول ذکر کردیم ایجاد شود، چنانکه در صورت اجتماع هر سه امر در یک شخص نیز ممکن است این آگاهی به وجود آید و تحقق پذیرد. این احساس و آگاهی، برای روان و جان او موجب پاکی و خوشی است؛ زیرا در این صورت خود را در مقابل خویشتن خود و جامعه و امت خود مسئول میبیند و به زودی در روز رستاخیز جهانی حضرت، از لابلای مشکلات و سختیها و ستمها و بیدادها بیرون آمده و جلوهگری میکند. وقتی احساس و آگاهی به این دو امر در روان کسی به حد کمال برسد، و به عبارت دیگر عنصر دوم در او تحقق یابد، به آسانی و سادگی میتواند وارد مرحله سوم شود و عنصر سوم را تحقق بخشد.
عنصر سوم: جنبه رفتاری و عملی انتظار: اگر کسی بخواهد نمونه یک منتظرراستین باشد، باید پیوسته خود را پایبند احکام الهی نموده و دستوراتخداوند را بر دیگر علاقههای فردی و کارها و گفتارهای شخصی ترجیح دهد، و پیرویراستین برای حق و هدایت الهی باشد. در این صورت دستاورد او ارادهای قوی و نیرومند و اخلاصی راستین خواهد شد که او را آماده تشرف به حضور حضرت و پذیرش پارهای از مسئولیتهای روز موعود مینماید.
این رفتار برای هر کسی که ایمان به آن روز شکوهمند دارد، لازم و ضروری است، به هر اندازه که ایمان و اعتقاد داشته باشد، و اگر به تمام آن خصوصیات معتقد باشد، چنین رفتاری لازمتر است؛ به ویژه برای آن گروه از مسلمانانی که با دلیل و برهان برایشان ثابت شده است که حضرت مهدی نقشه عدالت جهانی و کامل خود را بر اساس دستوراتدیانت مقدسه اسلام پایهریزی خواهد کرد.
و اما آن مسلمان شیعهای که میداند امام و پیشوایش همزمان با اوست، و اعمال و رفتارش در معرض دید حضرت است و هر لحظه ممکن است به او بنگرد و کارهای زشت او باعث ناراحتی و تأسف حضرت میشود، او علاوه بر آنکه خود را آماده روز ظهور میکند، خود را در محضر آن حضرت دیده و در حضور او مسئولیت دارد و در تمام دوران زندگی مواظب است یک لحظه هم از فرمان آن حضرتسرپیچی نکند. این احساس خود موجب میشود که انسان زودتر به آن حد و درجه مطلوب برسد، که پیروزی در امتحان و آزمایش الهی و آمادگی برای روز موعود است[۲].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«یکی از عناوین مهم معرفتی در فرهنگ دینی، مسأله انتظار است که نباید آن را به عنوان یک امر متوسط و معمولی و یا در ردیف سایر مستحبات و اعمال مستحبی قرار داد؛ زیرا در منابع معرفتی اسلامی از جمله آیات، روایات و سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع)، انتظار یکی از ضرورتهای ایمانی هر مؤمنی در طول تاریخ دینی بشریت بوده است. در تبیین این مطلب، توجه به نکات ذیل اهمیت دارد.
استدلال به آیه صد و پنج انبیاء؛ خداوند متعال در آیه شریفه یکصد و پنجم سوره مبارکه انبیاء میفرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۳] به عبارت دیگر، سؤال این است که آیا خداوند تبارک و تعالی فقط به عنوان یک خبر، وراثتصالحین بر زمین را در قرآن کریم مطرح میکند یا خیر؟ یعنی آیا این آیه شریفه، صرفاً بر این مطلب دلالت دارد که خدا در کتاب زبور بعد از کتاب ذکر(تورات)، نوشته است که صالحینوارثزمین هستند و دیگر هیچ.
پاسخ این است که این مطلب، یک اخبار صرف نیست، بلکه اخبار از وقوع یک واقعیت حتمی در جهان است؛ واقعیتی که تمام انبیاء عظام الهی (ع) وعده ظهور آن را دادهاند. وعده ظهور یک مصلح کل و منجیصالح در روی زمین. وعده تحقق غایت خلقت در روزی خاص و با شکوه. آری، بعثت یکایک انبیاء بزرگوار الهی (ع) برای این بود که هر یک از ایشان، بخشی از دین را برای مردم زمان خود بازگو کنند و در این خلال، به امت خویش متذکر میشدند که نه پیامرسانی آنها تمام حقیقیت دین است و نه عمل مردم بر طبق آن پیامها، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند متعال به حساب میآید؛ بلکه قرار است که حقیقتدین، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند در یک زمان خاصی در روی زمین محقق شود.
استدلال به آیه شریفه نهم صف؛ خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۴] مطابق این آیه شریفه، خداوند متعالرسول خویش را با بینات و هدایتها و معجزات و کتاب و اینها فرستاد تا تمام دین را برای تمام بشرحاکم گرداند. البته میان مفسرین در اینکه منظور از کلمه "کله" کل دین است یا کل بشر، اختلاف است، ولی هر دو نظر، مطلوب است. زیرا بدیهی است که کل دین برای کل بشر، در زمان هیچیک از پیامبران الهی (ع)، حتی در زمان رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) واقع نشده است، ولی به تصریح نصوص معتبر و شواهد مقبول، تمام انبیاء معظم (ع) حتی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) از ابتدا به دنبال تحقق این هدف نهایی و مقدس بودند. به عبارت دیگر، تمام آن ذوات مقدسه، جزو منتظرین واقعی بودهاند. یعنی همان طور که انبیاء گذشته به نبوتپیامبر ختمی مرتبت (ص) بشارت میدادند، همانطور مغز اصلی این بشارت، ظهور حضرت حجت (ع) بوده است؛ بدین بیان که پیام اصلی بشارت تمامی پیامبران الهی (ع) این بوده است، که بعد از ظهورآخرین پیامبرخدا (ص) یکی از اولاد او که در میان تمام انبیاء (ع) معین و مشخص بوده که او از میان اولاد پیامبر خاتم (ص) مصلح کل است، ظهور خواهد نمود و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
نتیجه اینکه، مسئله انتظار یکی از عمیقترین مفاهیم دینی در میان تمامی ادیان الهی و از دقیقترین مباحث الاهیاتی و آخرالزمانی است و لذا نمیتوان آن را همانند یک عمل مستحبی دانست و یا در کنار یکی از مستحبات به حساب آورد.
نکته دوم: بایستههای انتظار واقعی از منظر روایات؛ آنطور که از روایات برداشت میشود، ایمان بدون انتظار، ایمان کاملی نیست؛ یعنی مؤمن بدون اینکه منتظر باشد، قطعاً به ایمان خویش توجه عمیقی نداشته و نخواهد داشت. یعنی ویژگی:
ایمان بدون انتظار: این گونه است که انسان، به حداقلها میاندیشد و قائل است که، تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید؛ در این صورت روشن است که قطعاً انتظار در چنین افرادی، باعث تحرک و جنب و جوش نمیشود.
ولی ویژگی: ایمان به همراه انتظار: اینگونه است که انسان، به حداکثرها فکر میکند و معتقد است که: نه تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید، بلکه به عنوان یک مسلمان و مؤمن، باید به دنبال تحقق مقصود خداوند متعال از خلقت آسمانها و زمین و ارسال رسل و انزال کتب باشد و امیدوار به رویت آن روز به اصلاح خود و جامعه میپردازد؛ در این صورت بدیهی است که، انتظار در چنین انسانی، باعث تحرک و جنب و جوش میشود و هرگز او را آرام نمیگذارد.
آری، انتظاری را که دین مبین اسلام از مسلمان و مؤمن میخواهد همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و بیاطلاع از اقدامات ضد دینی شیاطین نگه دارد و بدین روست که در روایات از قول پیامبر اکرم (ص) آمده است: «أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۵]؛ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۶]؛ انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ[۷]؛ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۸]؛ أَفْضَلُ جِهَادِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۹].
و یا این تعبیری که در کلمات امیرالمؤمنین (ع) هست که فرمودند: «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ فَإِن أَحَب الْأَعْمَالِ إِلَی اللهِ عَز وَ جَل انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۱۰]
و یا فرمایش امام سجاد (ع) که منتظران را برترین افراد زمان خود معرفی کرده و میفرمایند: «إِن أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کل زَمَان»[۱۲]
و یا کلامامام صادق (ع) که منتظران را اولیاءخدا معرفی فرموده و میفرمایند: «طُوبَی لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِک أَوْلِیاءُ اللهِ الذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون»[۱۳]
یا روایت دیگری که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «منْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ کانَ کمَنْ کانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ کانَ کالضارِبِ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ (ص) بِالسیفِ»[۱۴]
آری انتظاری که در روایات مطرح شده، این نیست که منتظر طبق آن در خانه خود بنشیند و کاری نداشته باشد که بر سر اسلام و مسلمین چه میآید، یا این نیست که منتظر باید بیگانه باشد از اینکه دشمنان اسلام چه حرکات و تحرکاتی را ضد اسلام تدارک میبینند. زیرا اساساً در فرهنگ روایی، نام چنین عملی را انتظار نمیدانند و یا اصلاً این انتظار، مد نظر اهل بیت (ع) نیست. بله، انتظاری را که امام خمینی در فرمایشاتشان میفرمودند که: ارزش دارد انسان در مقابل ظلم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که اینقدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! اینطور نیست که حالا که ما منتظرظهور امام زمان(ع) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانههایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم: عَجِّلْ عَلَی فَرَجِه "عَجِّل" با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او؛ و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید، همه با هم بشوید، إن شاءالله ظهور میکند ایشان[۱۵].
همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و او را بیاطلاع میخواهد از آن چه بر ضد دین واقع میشود.
بنابراین آن انتظاری که دارای ثواب زیادی است، انتظاری است که منتظر به دنبال تحقق کامل دین، برای تمام بشریت باشد. بله این همان انتظاری است که انسانمؤمن را به تأسیس و تشکیل حکومت اسلامی سوق میدهد.
نکته سوم: آسیب شناسی انتظار و منتظران؛ کسانی که تاریخ معاصر ایران را مطالعه کردند به خوبی میدانند که قبل از انقلاب اسلامی، گروهی بودند و هستند که با برداشتهای سطحی و غلط از برخی روایات، معتقد بودند که باید برای ظهور حضرت مهدی (ع)، فساد را در جامعه اسلامی و انسانی گسترش داد. در حالیکه این برداشت نه تنها یک ادعای عوامانه از مفاهیم دقیق دینی است، بلکه قویاً به نظر میرسد القایی باشد که از ناحیهدشمنان اسلام بر مسلمین وارد شده است؛ زیرا یکی از توطئههایی که دشمنان اسلام دارند، تحریف مفاهیم عمیق و ریشه دار اسلامی است.
نکته چهارم: تبیین مراتب انتظار نسبت به منتظران؛ بنابراین طبق بیانی که برای انتظار ذکر شد، منتظر به مقدار درکی که از مفهوم انتظار دارد، در یک تقسیم بندی، دارای مراتب مختلفی است که عبارتند از:
نکته پنجم: انکشاف آثار واقعی انتظار، پس از زمان ظهور؛ بدیهی است که تحقق کامل حاکمیتدین و کمال دینداری، بعد از زمان ظهور حضرت مهدی (ع) ظاهر میشود و این حقیقت انتظار است، خواه اسم آن را مدینه فاضله بگذارند و خواه اسم آن را جامعه پر از عدل و داد بگذارند و یا نام دیگری برای آن انتخاب کنند و این، از خصوصیات دین مبین اسلام است؛ چرا که دین اسلام، دین جامع و کاملی است که تمام ابعاد آن در جامعهزمان ظهور محقق شود. همچنانکه در برخی از روایات به این واقعیات اشاره شده است و ویژگیهایی برای آن دوران بر شمرده شده است که عبارتند از:
ویژگی اول: برقراری عدالت و رفع ظلم؛ به عنوان مثال پیامبر اکرم (ص) در تبیین ویژگی آن زمان به عدم وقوع ظلم و برقراری قسط و عدل بین مردم اشاره فرموده و میفرمایند:«الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی تَکونُ لَهُ غَیبَةٌ، اذا ظهر یملأ الأرض قسطاً و عدلا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۱۶]
البته به نظر میرسد گسترش عدالت و قسط، تنها یک برگ از زمان ظهور باشد و برگ دیگر آن، این است که در آن موقع، دیگر به کسی ظلم نمیشود و اساساً به صورت عادی امکان ندارد که انسانی به انسان دیگر ظلم نماید.
ویژگی دوم: برقراری نظم و امنیت؛ امام علی (ع) درباره ویژگی آن زمان میفرماید: «تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَینَ الْعِرَاقِ وَ الشامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلا عَلَی نَبَاتٍ وَ عَلَی رَأْسِهَا زَنْبِیلُهَا[زینتها] لَا یهَیجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ»[۱۷]
ویژگی سوم: تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی؛ امام باقر (ع) آن زمان را، زمان اوج تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی معرفی کرده و میفرماید: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ یدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ»[۱۸]
ویژگی چهارم: گشایش ابواب علم؛ امام صادق (ع) آن زمان را دوران اطلاع مردم از علوم جدید و گشایش ابواب علم معرفی کرده و میفرمایند: «العِلْم سَبْعة و عِشْرون حَرْفاً، فَجَمیع ما جاءت بِه الرُسُل حَرْفان فَلَم یعْرف الناس حتی الیوم غَیرِ الحَرْفین فَإذا قام قائِم أخرج الخَمْسة و العِشْرون فَبثها فی الناس»[۱۹].
ویژگی پنجم: محو عصیان و معصیت الهی؛ امام صادق (ع) در تبیین ویژگیهای آن دوران به عدم انجام گناه در آن زمان که رکن رکین عبودیت الهی است، اشاره فرموده و میفرمایند: «وَ لَا یعْصُونَ اللهَ عَز وَ جَل فِی أَرْضِهِ»[۲۰]
یعنی آن زمان، زمانی است که تمام نقاط زمین رویش دارد؛ برای این که گناه نمیشود؛ زیرا بشر به حدی رسیده که دیگر به خویش اجازه گناه نمیدهد، هر چند ممکن است مواردی نیز وجود داشته باشد که برخی از افراد گناه کنند، لکن سخن در آن است که در آن زمان، نوع بشر به مرحلهای میرسد که دیگر بین خود و خداگناه نمیکند.
ویژگی ششم: اوج تکامل دینی؛ یکی دیگر از ویژگیهای دوران ظهور، رشد شخصیتی مردم از حیث عبادی است؛ چرا که بشر تا قبل از ظهور، به درستی نمیتواند خدا را عبادت کند. به عبارت دیگر، در طول تاریخبشریت، عبادتخدا همواره یکی از متغیراتی بوده که اعصار مختلفی را پشت سر گذارده، تا به زمان رسول خدا (ص) رسیده است. در آن زمان، مسلمین با تربیتی که اسلام به عنوان آخرین دین و نبی مکرم اسلام (ص) به عنوان آخرین پیامبر و ائمه اطهار (ع) به عنوان آخرین هادیان الهی مربی آن بودند، به خوبی توانستند خدا را عبادت کنند؛ عبادتی که در میان شرایع الهی، هیج سابقهای نداشت و برترین نوع عبادت به حساب میآمد؛ از این رو، دیگر کسی نمیتواند مانند مسلمین، خدا را عبادت کند، لکن کاملترین نوع عبادت، در زمان ظهور اتفاق میافتد، زیرا در آن زمان، همه چیز به خصوص دین و عبادت، در مرحله اعلای خود قرار میگیرد و این همان امری است که دین مبین اسلام به دنبال آن است. بر این اساس، کسانی که دین را در زمان ظهور، صرفاً امری شخصی و فردی معنا میکنند، واقعاً از مفاهیم و مبانی صحیح دینی بیاطلاعند.
«بر اساس بینشالهی، منتظران واقعی علاوه بر اینکه خود را از نظر فکری، علمی و اخلاقیاصلاح میکنند و قلب و دل خود را به صفات پسندیده زینت میدهند، در برابر نابسامانیهای اجتماعی نیز ایستادگی میکنند و به امر معروف و نهی از منکر به عنوان یک فریضه مهم الهی که تحقق سایر دستوراتخدا به آن بستگی دارد، مینگرند و معتقدند که باید در راه اصلاح جامعهتلاش کرد، چون اصلاحاتاجتماعی هر چند به صورت جزئی و آرام آرام صورت گیرد، به نوبه خود در پیروزی به نظر نهایی حق مؤثر است و حرکت تاریخ را به سود طرفداران حق، جهت میدهد. به نظر آنها ظهور حضرت مهدی (ع) حلقهای است از حلقههای مبارزه حق بر علیه باطل که در طول تاریخ استمرار داشته و این آخرین حلقه آن مبارزه است که به پیروزی نهایی حق میانجامد. سهیم بودن یک فرد در این کار بزرگ بستگی به این دارد که وی در عمل جزو گروه حق طلبان باشد و بر ضد باطل با نهایت تلاش، ستیز کند.
بنابراین، انتظار چنین تحوّلی مستلزم یک جهاد وسیع و دامنهدار است که سراسر گیتی را در بر گیرد، چون منتظر به کسی اطلاق میشود که از وضع موجود ناراحت حاصل است و برای تحقق وضع بهتر تلاش میکند. برای مثال، بیماری که منتظر است بهبودی کند و از بیماری خود در رنج است، برای رسیدن به وضع مطلوب، تلاش میکند که خود است را به پزشک ماهری برساند و طبق دستور او عمل کند. پس انتظار واقعی دارای دو عنصر است، یکی عنصر نفی و دیگری عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات، تلاش جهت رسیدن به وضع بهتر است.
این دو جنبه اگر در عمق جانانسانرسوخ کند، منشأ دو رشته اعمال خواهد شد. این دو رشته اعمال عبارت است از: خودسازی و تزکیه نفس و ایجاد آمادگی جسمی و روحی جهت تحقق آن تحول بزرگ و فراگیر از یکسو و مبارزه با عوامل فساد و ظلم و گناه و آلودگی از سوی دیگر. روایات بسیاری که در رابطه با انتظار فرج وارد شده، ممکن است اشاره به مراحل متفاوت انتظار فرج باشد، چون همان طور که میزانفداکاریمجاهدانراه خدا در یاری دینحق با هم متفاوت است، میزانانتظار و خودسازی و آمادگیمنتظران نیز درجات متفاوتی دارد. روشن است کسی که در خیمه رهبر آن انقلاب بزرگ جای دارد، نمیتواند یک فرد غافل و بیتفاوت باشد؛ آنجا جای هر کسی نیست، جای کسانی است که در اوج خود سازی و آمادگی جسمی و روحی قرار دارند. آنان باید بهترین افراد روی زمین باشند.
سعی کنیم با توجه و یاری جستن از خداوند و توسل به ائمه(ع) خصوصاً اماممنتظر(ع)، خود را از محیط آلوده نجات دهیم و از طرفی سعی کنیم که محیط را دگرگون کنیم و در آن اثر مثبت بگذاریم؛ مثلاً با امر به معروف و نهی از منکر با عمل یا با زبان. از طرف دیگر، سعی کنیم صفات منتظران را در خود ایجاد کنیم و در هر لحظه خداوند را شاهد بر اعمالمان بدانیم، که این بهترین راه برای خوب ماندن است»[۲۶].
جهت دوم: اینکه به هنگام ظهورمهدی(ع) گروهی که از نیکان و ناپاکان به جهان باز میگردند و این خود قیامت کوچکی است و برپا شده و نشانهای برای آن رستاخیز و قیامت بزرگ است.
جهت سوم: اینکه ظهور مهدی(ع) از شرایط و نشانههای حتمیِ قیامِ قیامت است. او قبل از رستاخیز میآید و تا او نیاید و حکومت عدل را برپا ندارد قیامت برپا نمیگردد.
انسانمنتظر به حاکمیت اصل دین و اجرای یکایک تعالیم آن نیز چشم دوخته است و با تمامی وجود و از ژرفای جاندوست دارد هر چه اسلامی است تحقق یابد و هر چه غیر اسلامی است زوال پذیرد و نابود گردد. از این رو، به دو مسؤولیت بزرگِ دینی روی میآورد و به امر به معروف و نهی از منکر دست میزند. با این دو عمل است که احکام الاهی تحقق مییابد و جامعه دینی از انحراف رها میگردد، پس انتظار به معنی چشم به راهِ اجرای احکام الاهی بودن و اجرای نیکیها «معروفها» است و همچنین زدایش پلیدیها و «منکرها» و نامردمیها؛ بنابراین انسانِ منتظر نمیتواند در این باره بیتفاوت باشد و به ولی خود و آن کس که منتظر ظهورش میباشد اقتدا نکند. زیرا که او در روزگار ظهور، بزرگترین امرکننده به همه معروفها و نهیکننده از همه منکرهاست. پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودیمهدی(ع) را نخواهد، و بر راه پیشوای خود نرود، و با او همآوا و هماهنگ نگردد. و در راه و کارش یاریگرِ راستین او نباشد و تنها به زبان بسنده کند و بگوید: «"نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ"»: «یاری من آمده و در خدمت شماست». و حال آنکه در عمل نه به معروف توجهی داشته باشد و نه از منکر روی گرداند. و نه در جامعه در اندیشه جدی احیای معروف و میرش منکرها و ناانسانیها باشد.
قدرت جسمانی و آمادگی نظامی نیز از محورهای قابل توجه در بحث انتظار است. انسانی که منتظر قیامی خونین و انقلابی بزرگ میباشد، آیا ممکن است که خود هیچگونه آمادگی برای حضور در این انقلاب و قیام نداشته باشد؟ مسلمان باید همیشه آمادگی نظامی داشته باشد تا در آن هنگام که نخستین درخشش حق آغاز شد به صف بارانحق بپیوندد و در رکاب مهدی(ع) قرار گیرد و در آن نبرد و پیکار بزرگِ حق علیه باطل شرکت کند و برای پیروزیعدل و برپا شدن حماسه آفریند و حضوری جدی و مؤثر داشته باشد.
و این تعلیم والا خشونتطلبی و خونریزی نیست، بلکه برای دفاع از حقوق انسانهای مظلوم است که زیر فشار دژخیمان خونآشام نابود شدهاند و جز پوست و استخوانی از آنان باقی نمانده است. همان مدعیان حقوق بشری است که انسانها را در راه منافع خویش به آسانی فدا میکنند و خونآشامان هر لحظه خونی تازه میریزند. و هر کس از حق خود یا محرومی دفاع کند، او را به خشونت متهم میکنند. آری، مهدی باوران، خونآشامان چپاولگر و غاصب را از دم شمشیر خویش میگذرانند و انسانهای شریف و مظلوم را یاری میرسانند و رهایی میبخشند[۲۹]. منتظران باید چنین بیندیشند و با چنین گفتمانی زندگی کنند»[۳۰].
«اگر امام مهدی (ع) و اهداف قیام و انقلاب او بهدرستی شناخته شود، ویژگیهای منتظران واقعی هم معلوم خواهد شد. امام مهدی (ع) سفیر الهی برای نجاتجامعه بشری از ظلم و بیعدالتی و تباهی است. ارمغان ظهورش، عدالتگستری در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی، ایجاد حیات عقلانی و خردمندانه، هدایتانسان به مسیر فطرتپاک خدایی و رها شدن از زنجیرهای بندگی غیرخداست. حال، منتظر واقعی نیز باید در جهت تحقق اهداف و آرمانهای او حرکت کند و آنچه را بر خلاف خواسته حضرت است و ظهورش را به تأخیر میاندازد، ترک و با آنها مقابله کند. منتظر چنین رویدادی، باید در مجموعههایی قرار گیرد که به تحقق دولتمهدوی کمک کند و از تشکیلات ستمگران و تبهکاران دوری بجوید؛ چرا که کمک به آنها و همسویی با چنین جریانهایی، با اهداف امام عصر (ع) سازگاری ندارد. بر این اساس، برخی از ویژگیهای منتظر واقعی به اختصار چنین است:
↑«و ما در زبور پس از تورات نوشتهایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد». سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
↑«اوست آن خدایی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین فرستاد تا آن دین را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید». سوره صف، آیه ۹.
↑«محبوبترین اعمال به سوی خدای عزوجل انتظار فرج است برترین کارهای امت من انتظار فرج است. انتظار فرج عبادت است والاترین عبادت، انتظار فرج است بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است» تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۳۳؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۵۱، ص۱۵۶.
↑«در انتظار گشایش باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید؛ زیرا دوست داشتنیترین کارها نزد خداوند انتظار گشایش است». نوادر الأخبار فیما یتعلق باصول الدین، محمد محسن فیض کاشانی، ص۲۴۹.
↑«هر کسی که در انتظار حکومت ما باشد، بسان کسی است که در راه خدا به خون خویش درغلتیده است». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص۶۴۵.
↑«آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند، برترین مردم همه روزگاران هستند». ریاضالأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، نعمت الله جزائری، ج۳، ص۱۲۸.
↑«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان دوستان خدا هستند، همانها که نه ترس به دل راه میدهند و نه اندوهگین میشوند». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۵۷.
↑«هر که منتظر این امر باشد و بمیرد مانند کسی است که با قائم (ع) در خیمهاش باشد، نه بلکه مانند کسی است که پیش روی رسول خدا (ص) شمشیر زده باشد». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۳۸.
↑«مهدی از فرزندان من است. او را غیبتی هست. زمانی که ظهور کند، زمین را از قسط و عدل پر سازد چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد». ینابیع المودة، قندوزی، ج۳، باب۷۸.
↑«اگر قائم ما قیام کند...زنی تواند زنبیل [زینت] به سر، بین عراق و شام رفت و آمد کند و جز بر سر سبزه قدم نگذارد، و درندهای او را نلرزاند و نترساند». تحف العقول، حرانی، النص، ۱۱۵.
↑«وقتی که قائم ما قیام کند خدا دستش را بر سر بندگان میگذارد تا عقلهایشان را جامع [و در بردارنده همه چیز] گرداند و افکار [و آرزوها]یشان جامه کمال پوشیده». کافی؛ شیخ کلینی، ج۱، ص۲۵؛ بحار الانوار، مجلسی، ج۵۲، ص۳۲۸؛ با کمی اختلاف: کمال الدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۸۵.
↑«علم، بیست و هفت حرف است و همه آن علمهایی که پیامبران آوردهاند دو حرف است. پس مردم تا قیام حضرت مهدی بیش از دو حرف از علم را نمیدانند. پس زمانی که قائم قیام میکند، خارج مینماید بیست و پنج حرف دیگر را و بین مردم منتشر مینماید». بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۳۶.
↑«در زمین به نافرمانی خدا نمیپردازند». منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر (ع)، آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته، ص۴۹۷، ح۸.