سیره امام علی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
سیره امام علی (ع) در واقع تجسم نظام فکری او است. آنچه در کلام آن حضرت مورد تأکید است در سیره و رفتار ایشان نیز نمودی آشکار دارد.
سیره عبادی امام علی
مکتب عبادی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای عبادی)
گفتارها و سخنهای عبادی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای عبادی)
رفتارها و عملکرد عبادی (سبک زندگی عبادی)
میراث عبادی (دعاها و نیایشهای امام علی)
سیره عرفانی امام علی
مکتب عرفانی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای عرفانی)
گفتارها و سخنهای عرفانی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای عرفانی)
رفتارها و عملکرد عرفانی (سبک زندگی عرفانی)
سیره اخلاقی امام علی
مکتب اخلاقی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای اخلاقی)
- چگونگی تبیین پایههای اخلاق از ارکان مؤثر در سعادت افراد و رفتار جوامع است برخی از مؤلفههای مکتب اخلاقی امام عبارت است از:
- عدم نسبیت اخلاق: اصول اولیه اخلاقی همواره ثابت هستند هرچند معیارهای ثانویه نسبی اند[۱]
- انسان کامل: امیرالمؤمنین گذشته از آنکه مصداق اتم انسانکامل است، همواره بر رشد همه جانبه ارزشهای والای انسانی تأکید میکند[۲].
- خودشناسی مقدمه اخلاق و در مکتب اخلاقی علی(ع) مقدمه خداشناسی و حقیقت عبادت است[۳]. یکی از آثار خودشناسی، کرامت نفس است که اساس و محور اخلاق اسلامی است و مقابله با غرایز را آسان میکند[۴]. در نقطه مقابل بردگی روح و نفس نسبت به مال و ثروت است[۵].
- زهد و دنیا: از جمله امتیازات مکتب اخلاقی امیرمؤمنان(ع) بررسی جامع و دقیق مفاهیم اخلاقی است. حضرت زهد را به تنبلی به بهانۀ ترک دنیا تفسیر نمیکند، بلکه روحیه ثبات در برابر از دست دادن و به دست آوردن دنیا است[۶]. همچنین حضرت در مورد دنیا با تفکیک نعمتهای موجود در دنیال و دلبستگی به دنیا، میفرماید: «دنیا کسی را فریب نمیدهد بلکه انسان با هوای نفس فریب میخورد، دنیا مسجد دوستان خداست»[۷].[۸]
گفتارها و سخنهای اخلاقی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای اخلاقی)
رفتارها و عملکرد اخلاقی (سبک زندگی اخلاقی)
- هر شخصیتی، همسنخ خود را جذب میکند و غیر سنخ را از خود دور میسازد. جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. جاذبۀ علی(ع) حقیقتی است که همه افراد را شیفته کرده، بر تارک قرون میدرخشد و تا ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است. امیرالمؤمنین میفرماید: «در آینده مرا میبینید و خصایص شناخته نشدۀ من برایتان آشکار میشود و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید شناخت»[۹]. سر محبوبیت او معنویت اوست. دافعه علی(ع) نیز ممتاز و برجسته است. چون در راه خدا از کسی پروا نداشت، قهراً دلهای پرطمع را میآزرد، انعطافپذیری او در امور کلی دین و عدالتطلبی او که برای امتیاز طلبان سخت بود برای او دشمنساز و بلکه عامل قتل او بود[۱۰].
- پایبندی به اصول: هیچگاه از خیانت و نیرنگ استفاده نکرد، هرچند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد. در مقابل پیشنهاد سکوت موقت در برابر معاویه، فرمودند: «اگر من معاویه را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معناست که من معاویه را حداقل در این مدت صالح میدانم در حالی که من او را صالح نمیدانم و به مردم هم دروغ نمیگویم». وقتی در جنگ صفین شریعه به دست سپاه علی(ع) افتاد. یاران پیشنهاد مقابله به مثل و بستن آب بر سپاهیان معاویه را دادند؛ اما حضرت فرمودند: «خداوند آب را برای مسلمان و کافر قرار داده و این کار دور از شهامت و فتوت و مردانگی است»[۱۱]. علی(ع) در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطافپذیر، شوخ و خندهرو بود و تا جایی که به حد باطل نرسد، با مردم مزاح میکرد. ولی در مسائل اصولی، مقررات الهی و حقوق اجتماعی، بسیار صلابت داشت و انعطافپذیری و مماشات در او راه نداشت[۱۲].[۱۳]
سیره علمی امام علی
مکتب علمی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای علمی)
- مکتب فلسفی امام علی(ع):
- بحثهای عقلی عمیق مانند ذات و صفات باری و حدوث و قدم، وحدت و کثرت و... برای اولین بار توسط حضرت مطرح شد[۱۴].
- اتصال به سرچشمه وحی سبب شده کلام علی(ع) آموزههای بینظیری را به جهان فکر و اندیشه عرضه کند که بیسابقه و ابتکاری است؛ مانند عددی نبودن وحدت خداوند[۱۵]، برهان تلازم وحدت وجود و وجود واجب[۱۶]، برهان توحید از راه نبوت[۱۷].
- تعیین گستره عقل: بر خلاف کسانی که معتقد به ناتوانی و تعطیل عقل بشری هستند، در کلام امام علی(ع) قدرت سیر عقلانی بشر محدود است، چنانچه فرموده است: عقل در عین ناتوانی از وصول به کنه معرفت باری تعالی، یک حد واجب معرفت دارد که در آن مقدار نه تنها ممنوعیت نیست بلکه وجوب و لزوم تحقیق در کار است[۱۸].[۱۹]
- بیان مباحث عقلی برای تودۀ مردم: با آنکه مباحث عقلی دشوار و پیچیده است، حضرت این مطالب عمیق را به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم بیان میکردند و در این راه از تشبیه امور معقول به محسوس کمک میگرفتند[۲۰].
- مکتب حقوقی امام علی(ع):
- در نظام حقوقی علی(ع) حق و تکلیف رابطه متقابل دارند. چنانچه فرموده است: «حق به نفع هیچکس جریان نمییابد، مگر اینکه ضد او هم جریان یابد. کسی بالاتر یا پایینتر از همکاری اجتماعی نیست که به نوعی تعاون عمومی منجر میشود. از این رو افراد در برابر اجتماع هم حق دارند و هم تکلیف»[۲۱].[۲۲]
- حق خداوند: تنها کسی که بر دیگران حق دارد ولی دیگران بر او حق ندارند، خداوند است. حق خداوند به معنای انتفاع بردن او نیست، بلکه به معنای تکلیف و مسؤولیت دیگران درمقابل اوست، چون بنده در مقابل خدا چیزی از خودش ندارد[۲۳].
- بزرگترین حقوق متقابل، حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است. صلاح و شایستگی مردم در گرو حکومت صالح است و حکومت صالح با ملت استوار و با استقامت محقق میشود. وفادای مردم به حکومت و ادای حق مردم از طرف حکومت، موجب حکومت حق در جامعه است[۲۴]. ایشان درباره حق مردم برحاکمان میفرماید: «حکومت امانتی است در دست حاکم و حاکم امانتدار مردم و نگهبان و حافظ حقوق ایشان است»[۲۵] و درمورد حقوق حاکم بر مردم میفرماید: «حق امام بر مردم این است که فرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را اجابت کنند»[۲۶].[۲۷]
- حق حیوانات و محیط زیست: انسان از هرچه بهرهمند است نسبت به آن تکلیف دارد. میفرماید: «خداوند را در نظر بگیرید، هم در مورد بندگانش و هم نسبت به سرزمینها و چهارپایان»[۲۸].[۲۹]
گفتارها و سخنهای علمی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای علمی)
رفتارها و عملکرد علمی (سبک زندگی علمی)
سیره تبلیغی امام علی
مکتب تبلیغی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای تبلیغی)
گفتارها و سخنهای تبلیغی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای تبلیغی)
رفتارها و عملکرد تبلیغی (سبک زندگی تبلیغی)
سیره تربیتی امام علی
مکتب تربیتی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای تربیتی)
گفتارها و سخنهای تربیتی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای تربیتی)
رفتارها و عملکرد تربیتی (سبک زندگی تربیتی)
سیره خانوادگی امام علی
مکتب خانوادگی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای خانوادگی)
گفتارها و سخنهای خانوادگی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای خانوادگی)
رفتارها و عملکرد خانوادگی (سبک زندگی خانوادگی)
سیره اجتماعی امام علی
مکتب اجتماعی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای اجتماعی)
گفتارها و سخنهای اجتماعی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای اجتماعی)
رفتارها و عملکرد اجتماعی (سبک زندگی اجتماعی)
- امام علی و مردم: امیرمؤمنان(ع) زمامداران حکومت را به مهربانی با مردم دعوت و حقوق مردم توصیه میکند و سیره مدیریتی حضرت الگویی از سیره یک رهبر مردمی است. با آنکه بینیاز از مشورت با دیگران بود، ولی برای ترویج فرهنگ مشورت میان زمامداران، همواره با اطرافیان خود مشورت میکردند[۳۰]. آن حضرت هیچگاه خود را برتر از مردم و جدا از آنها نمیدید. چنانچه برخورد آن حضرت با دزد زره در محکمه قضاوت موجب اسلام فرد مسیحی شد[۳۱]. ایشان با تشریفات مخالف بود و دربارۀ استقبال اهل انبار از ایشان فرمود: «چنین رفتاری شما را در دنیا به رنج میاندازد و در آخرت به شقاوت میکشاند. از کارهایی که شما را پست و خوار میکند پرهیز کنید. این کارها سودی به حال آن افراد ندارد»[۳۲].[۳۳] در نامه به مالک اشتر توصیه کردند: «ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای مردم قرار داده و کسی را بین خود و مردم واسطه قرار ندهد»[۳۴].[۳۵]
سیره سیاسی امام علی
مکتب سیاسی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای سیاسی)
- مکتب سیاسی امام علی(ع):
- سیاست از نظر امیرالمؤمنین(ع): تصور غالب از مفهوم سیاست، نیرنگ و فریب و استفاده از هر ابزار ممکن برای رسیدن به هدف است. ولی در نظر امیرالمؤمنین سیاست مبتنی بر اصول اخلاقی است هرچند به قیمت از بین رفتن خلافت و حکومت باشد[۳۶].
- ضرورت حکومت: امام علی(ع) بر لزوم یک حکومت مقتدر تصریح کرده و لاحکم الّا لِلَّه یعنی وضع قانون با خدا است و نه اجرای قانون. در پرتو حکومت، مؤمن برای خدا کار میکند و کافر بهره دنیای خود را میبرد و کارها به پایان خود میرسد[۳۷]. حضرت، حکومت را به عنوان یک مقام دنیوی سخت تحقیر میکند، ولی در مسیر اصلیاش آن را وسیلهای برای اجرای عدالت و احقاق حق و خدمت به مردم، فوقالعاده مقدس میداند[۳۸].
- عدالت اجتماعی: عدالت به وسیله اسلام حیات را از سرگرفت و ارزش فوقالعاده یافت. از نظر امامعلی(ع) اصلی که میتواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد، عدالت است[۳۹].
- شرایط مدیر و رهبر: برخی از ویژگیهای مطلوب رهبر جامعه اسلامی عبارتند از: گذشت و مهربانی[۴۰]؛ عدم سازشکاری؛ ناهمرنگی با انحرافات[۴۱]؛ عدم طمع ورزی[۴۲] و آشنایی با درد مردم و زندگی در سطح پایینترین افراد جامعه[۴۳].
گفتارها و سخنهای سیاسی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای سیاسی)
رفتارها و عملکرد سیاسی (سبک زندگی سیاسی)
- وحدتطلبی: امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر حفظ وحدت جامعه اسلامی را بر خلافت ترجیح داد. از اینرو هنگامی که ابوسفیان میخواست به بهانه حمایت از علی(ع) فتنهای به پاکند، فرمود: «امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید و از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید»[۴۴]. در پاسخ به حضرت فاطمه(س) که او را دعوت به اعتراض و قیام کرد، به صدای مؤذن اشاره کرد و فرمود: «سکوت من تنها برای باقی ماندن این فریاد است». اوکه هرگز پشت به دشمن نکرده و پشت دلاوران از بیم او میلرزید، برای حفظ یکپارچگی جامعۀ نوپای اسلام حتی در برابر اهانت به همسرش نیز سکوت کرد[۴۵].
- عدالتمحوری: سیره امام علی(ع) بر اصول مکتب سیاسی او مبتنی است. او نه تنها عادل بلکه عدالتخواه بود و عدالتطلبی نه تنها مشی حضرت بلکه ایدۀ انکارناپذیر اوست[۴۶]. امام به محض در دست گرفتن زمام امور فرمود: «به خدا قسم، زمینهایی را که متعلق به عموم مسلمانان بوده و عثمان به افراد بخشیده، بازپس خواهم گرفت، هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده یا با آنها کنیز خریده باشند. عدهای تقاضا کردند در اجرای عدالت، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی او پاسخ داد: حق کهن به هیچ وجه باطل نمیشود»[۴۷]. در اجرای عدالت نزدیکان خویش را استثناء نمیکرد، هنگامی که مطلع شد دخترش از بیتالمال مسلمانان، گردنبندی را به عنوان عاریه، البته با قید ضمانت گرفته، فرمود: «اگر با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را میبریدم و درباره تو حد سارق را اجرا میکردم»[۴۸]. اجرای عدالت اجتماعی عامل اصلی قتل ایشان بود. از اینرو گفتهاند علی به خاطر شدت عدالتش بود که در محراب به شهادت رسید[۴۹].[۵۰]
سیره اقتصادی امام علی
مکتب اقتصادی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای اقتصادی)
گفتارها و سخنهای اقتصادی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای اقتصادی)
رفتارها و عملکرد اقتصادی (سبک زندگی اقتصادی)
سیره قضایی امام علی
مکتب قضایی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای قضایی)
گفتارها و سخنهای قضایی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای قضایی)
رفتارها و عملکرد قضایی (سبک زندگی قضایی)
سیره نظامی و جنگی امام علی
مکتب نظامی (اصول برگرفته از آموزههای امام علی در عرصههای نظامی)
گفتارها و سخنهای نظامی (احادیث برجسته امام علی در عرصههای نظامی)
رفتارها و عملکرد نظامی (سبک زندگی نظامی)
ساحتهای سیره امام علی
- سیره اخلاقی امام علی
- سیره عرفانی امام علی
- سیره فردی امام علی
- سیره خانوادگی امام علی
- سیره اجتماعی امام علی
- سیره عبادی امام علی (سیره معنوی امام علی)
- سیره اقتصادی امام علی
- سیره فرهنگی امام علی
- سیره علمی امام علی
- سیره آموزشی امام علی
- سیره تبلیغی امام علی
- سیره نگارشی امام علی
- سیره تربیتی امام علی
- سیره مدیریتی امام علی
- سیره سیاسی امام علی
- سیره قضایی امام علی
- سیره امنیتی امام علی (سیره حفاظتی امام علی و سیره اطلاعاتی امام علی)
- سیره نظامی امام علی
وحدتطلبی
- آنچه در حیات امام علی (ع) بهویژه پس از مرگ پیامبر (ص) بارز است تلاش ایشان برای حفظ وحدت جامعه اسلامی است. پس از رحلت پیامبر (ص) در حالی که خلافت حق مسلم علی (ع) بود این جوان ۳۳ ساله آنچنان آیندهنگر و خالص و بر نفس خويش مسلط و نسبت به اسلام دلسوز بود که حفظ وحدت مسلمانان را بر خلافت ترجیح داد. ایشان شرایط آن زمان را چنین توصیف میکند: در اندیشه فرو رفتم که میان دو راه کدام را برگزینم؟ آیا با کوتهدستی قیام کنم یا بر تاریکیای کور صبر کنم؟ تاریکیای که بزرگسال در آن فرتوت و تازهسال، پیر میگردد و مؤمن در تلاشی سخت تا آخرین نفس قرار میگیرد. دیدم صبر بر همین حالت طاقتفرسا، عاقلانهتر است.[۵۱] ... صبر از تفرق کلمۀ مسلمانان و ریختن خونشان بهتر است. مردم تازهمسلماناند و دین مانند مشکی است که تکان داده میشود. کوچکترین سستی آن را تباه میکند و کوچکترین فشاری آن را وارونه میکند.
- حفظ وحدت در جامعه نوپای مسلمانان از مهمترین هدفهای آن حضرت بود؛ از اینرو هنگامی که ابوسفیان میخواست به بهانه حمایت از علی (ع) فتنهای به پا کند امام علی (ع) فرمود: امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید و از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید.[۵۲] همچنین در شورای شش نفره که برای تعیین جانشین عمر تشکیل شده بود، پس از انتخاب شدن عثمان فرمود: شما خود میدانید من از همه برای خلافت شایستهترم اما به خدا سوگند، مادامی که کار مسلمانان مرتب باشد و تنها بر شخص من جور و جفا کنند، مخالفتی نمیکنم.[۵۳]
- امیرمؤمنان (ع) در پاسخ به حضرت فاطمه (س) که او را دعوت به اعتراض و قیام کرد، به صدای مؤذن اشاره کرد که بانگ میزد: اشهد انّ محمداً رسول الله و فرمود: سکوت من تنها برای باقی ماندن این فریاد است. ایشان میدانست هر گونه قیام سبب پاشیده شدن اتحاد مسلمانان و نتیجۀ آن از بین رفتن ثمره تلاش بیستوسه ساله پیامبر (ص) خواهد بود. علی (ع) که هرگز پشت به دشمن نکرده و پشت دلاوران از بیم او میلرزید برای حفظ یکپارچگی و وحدت جامعۀ نوپای اسلام حتی در برابر اهانت به همسرش نیز واکنش تند نشان نداده و سکوت کرد.[۵۴]
- ایشان در تمام مدت ۲۵ سال پس از رحلت پیامبر (ص) صلحجو و وحدتطلب بود و در حوادثی چون صبر در مقابل ظلم به همسرش، میانجیگری میان شورشیان و عثمان، پذیرش حکمیت، انتقاد از خلفا و راهنمایی آنان؛ حفظ وحدت و یکپارچگی جامعۀ اسلامی هدف اصلی او بود.[۵۵]
عدالتمحوری
- سیره امام علی (ع) بر اصول مکتب سیاسی او مبتنی است. عدالتمحوری علی (ع)، فلسفه اجتماعی او و دیدگاه خاص وی در عدالت اجتماعی در یک راستا هستند. علی (ع) نه تنها عادل بلکه عدالتخواه بود. فرق است بین انسان آزاد و آزادیخواه، عالم و دانشگستر، صالح و اصلاحطلب، عادل و عدالتخواه. عدالت طلبی نه تنها مشی علی (ع) بلکه ایده انکارناپذیر او است.[۵۶] در دوران خلافت عثمان، بسیاری از خویشاوندان و نزدیکان او به بهانههای مختلف از اموال عمومی، بیش از سهم شرعی بهرهبرداری کردند. امام به محض در دست گرفتن زمام امور فرمود: به خدا قسم، زمینهایی را که متعلق به عموم مسلمانان بوده و عثمان به افراد بخشیده است، باز پس خواهم گرفت، هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده یا با آنها کنیز خریده باشند.
- عدهای تقاضا کردند در اجرای عدالت، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی علی (ع) پاسخ داد: حق کهن به هیچ وجه باطل نمیشود. برخی از دوستان خیراندیش به حضور علی (ع) رسیده و از ایشان خواستند که در شرایطی که دشمنی مانند معاویه، ایالت زرخیزی همچون شام را در اختیار دارد، موقتاً مساوات و عدالت را برای مصلحت مهمتر مسکوت بگذارد. اما علی (ع) پاسخ داد: از من میخواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورده و عدالت را فدای سیاست کنم؟ به خدا قسم، تا دنیا دنیا است چنین کاری نخواهم کرد. اگر همه این اموال مال شخصی من و محصول دسترنج من بود، میان مردم تبعیض قائل نمیشدم چه رسد به اینکه مال خدا است و من امانتدار خدایم.[۵۷]
- امام علی (ع) این عدالت را در نزدیکان و خویشان خویش با سختگیری بیشتری اجرا میکرد تا بفهماند عدالت درباره هیچکس استثنا بردار نیست. ایشان هنگامی که مطلع شد دخترش از بیتالمال مسلمانان، گردنبندی را به عنوان عاريه، البته با قید ضمانت گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب قرار داد و با لحنی کاملاً جدی فرمود:
- اگر به صورت عاريۀ مضمونه یعنی با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را میبریدم و درباره تو حد سارق را اجرا میکردم.[۵۸]
- همچنین وقتی ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایش مرتکب خلافی شد در نامهای به او نوشتند: اگر از خلاف خویش باز نگردی، با شمشیرم تو را ادب خواهم کرد، به همان شمشیری که احدی را با آن نزدهام مگر اینکه وارد جهنم شده است. به خدا قسم، اگر حسن و حسین هم مرتکب این جرم میشدند، به آنان ارفاق نمیکردم.[۵۹]
- روزی میان زنی از اعراب و زنی ایرانی اختلاف افتاد. هر دو برای حل مشکل به حضور علی (ع) شرفیاب شدند. علی (ع) میان آن دو هیچگونه تفاوتی قائل نشد و این امر سبب اعتراض زن عرب شد. علی (ع) دو مشت خاک از زمین برداشته و پس از نظاره در آنها فرمودند: من هرچه تأمل میکنم، میان این دو مشت خاک تفاوتی نمیبینم. این ماجرا در شرایطی رخ داد که معاویه در نامهای به زیاد بن ابیه والی عراق توصیه کرده بود که هیچگاه ایرانیان را همرتبۀ اعراب نداند. کارهای پست را به آنها واگذار کرده و مرزبانی و قضاوت را از ایشان دریغ کند، ایرانیان حق ارث از عرب نداشته باشند، ولی اعراب از آنها ارث ببرند.[۶۰]
- سختگیری علی (ع) نسبت به اجرای عدالت اجتماعی عامل اصلی قتل ایشان بود. سایر مسائل همچون تسلیم کردن قاتلان عثمان و كينه از علی (ع) به دلیل کشتن خویشان مخالفان در جنگهای صدر اسلام، فقط بهانۀ مخالفان بود. علی (ع) به اینکه عدالت را برای آینده اجرا کرده و به تبعیضهای گذشته بیاعتنا باشد قانع نمیشد؛ از اینرو گفتهاند علی به خاطر شدت عدالتش بود که در محراب به شهادت رسید.[۶۱][۶۲]
پایبندی به اصول
- آنچه علی (ع) را از دیگر سیاستمداران جهان، به استثنای رسول اکرم (ص) متمایز میکند این است که هیچگاه در روش خود از خیانت و نیرنگ استفاده نکرد، هر چند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد.[۶۳] او در سیاست خود اهل مکر نبود. در اوایل خلافت علی (ع) مغيرة بن شعبه که بعداً از اصحاب خاص معاویه شد به علی (ع) پیشنهاد کرد که موقتاً درباره معاویه چیزی نگوید و حتی او را تثبیت کند و پس از آرام شدن اوضاع یکمرتبه او را برکنار کند. اما علی (ع) از این کار امتناع کرده و فرمودند: اگر من معاویه را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معنا است که من معاویه را حداقل در این مدت صالح میدانم در حالی که من او را صالح نمیدانم و به مردم هم دروغ نمیگویم.[۶۴]
- علی (ع) مردی است پایبند عدالت، مخالف تبعیض، رشوه، دروغ و فریب. معاویه است که تنها میخواهد به هدف و مقصود خود برسد و برای آن گاهی از عدالت و گاهی از تبعیض و فریب و نیرنگ استفاده میکند. لکن هدف مقدس علی (ع) به او اجازه استفاده از وسیلۀ نادرست را نمیدهد. در اینجا دو فرمان علی (ع) و معاویه را خطاب به سرداران خود مقایسه میکنیم. امام علی (ع) به معقل بن قیس ریاحی که در رأس سههزار نفر به طرف شام در حرکت بود فرمود: از خدا بترس تا دشمن شروع به جنگ نکرده، تو شروع نکن. کاری نکن که آنها را به جنگ تحریک کنی. مبادا كينه و دشمنی آنها، تو را وادار کند پیش از دعوت و اتمام حجت با ایشان قتال را آغاز کنی.[۶۵]
- ولی معاویه به بسر بن ارطاة دستور میدهد: خود را به مدینه برسان و در بین راه مردم را از مقابل خود بران و تا میتوانی در دلها رعب و وحشت بینداز. هر چه به دستت میرسد غارت کن. مگر کسانی که دوستان ما هستند.
- و به سفيان غامدی دستور میدهد: هر کس جز دوستان خودمان را بکش، به هر آبادی رسیدی آنجا را خراب کن، اموال را غارت کن و آتش بزن، چرا که در دلها تأثیر فراوان دارد.[۶۶]
- جنگ صفین در یکی از کرانههای فرات رخ داد. اصحاب معاویه مانع از دسترسی سپاه علی (ع) به آب شدند. علی (ع) معاویه را به مذاکره دعوت کرد ولی او به گمان اینکه پیروزی بزرگی به دست آورده است، نپذیرفت. امام علی (ع) ناچار فرمان حمله داده پیش از غروب، شریعه به دست سپاه علی (ع) افتاد. اصحاب علی (ع) پیشنهاد مقابله به مثل و بستن آب بر سپاهیان معاویه را دادند؛ اما امیرمؤمنان (ع) فرمود: خداوند آب را برای مسلمان و کافر قرار داده است. این کار دور از شهامت و فتوت و مردانگی است.
- علی (ع) نمیخواست پیروزی را به بهای یک عمل ناجوانمردانه به دست آورد.[۶۷]
- در همین جنگ پیکار تن به تنی میان علی (ع) و عمروعاص درگرفت. عمروعاص که مشاور قدرتمند و حیلهگر معاویه و طراح بسیاری از فتنهها ضد علی (ع) بود وقتی از پیکار ناتوان شد و هنگام فرار روی زمین افتاد عورت خود را نمایان ساخت. علی (ع) با اینکه میدانست کشتن عمروعاص ضربه مهمی به سپاه معاویه وارد میکند روی خود را برگرداند و به سمت سپاه خود برگشت. امام علی (ع) هنگام رویارویی با دشمن نیز از مکارم اخلاق دست برنداشته و از هر وسیلهای برای هدف سود نمیجست.[۶۸]
- علی (ع) در مسائل اصولی و آنچه مربوط به مقررات الهی و حقوق اجتماعی است بسیار صلابت داشت و انعطافپذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطافپذیر، شوخ و خندهرو بود و تا جایی که به حد باطل نرسد، با مردم مزاح میکرد.[۶۹][۷۰]
علی و مخالفان
- عدالتمحوری و دینمداری امام علی (ع) سبب مخالفت گروههایی با ایشان شد؛ لکن آن حضرت در نحوۀ مقابله با ایشان نه حبّ و بغض شخصی، بلکه مصلحت عموم مسلمانان و نظام اسلامی را در نظر داشت.
- خوارج مهمترین مخالفان امام علی (ع) بودند. این گروه نخست آرام بوده و تنها به انتقاد و بحثهای آزاد بسنده میکردند. پس از آنکه چنین انتقادهایی را مؤثر ندانسته و به زعم خود از تغییر روش علی (ع) مأیوس شدند، تصمیم به انقلاب گرفته، امنیت راهها را سلب و غارتگری و آشوب پیشه کردند تا با این کارها حکومت را تضعیف نمایند.[۷۱]
- تا زمانی که خوارج تنها به اظهار عقیده قناعت کرده بودند، علی (ع) متعرض آنها نشد، حتی به تکفیر خود از طرف آنها اهمیت نداد و ایشان را به زندان و شلاق مجازات نکرد. حقوق ایشان را از بیتالمال قطع نکرده و با نهایت جوانمردی، به آنها آزادی در اظهار عقیده و بحث و گفتوگو داد. رفتار علی (ع) با خوارج در بالاترین درجه آزادی و دموکراسی بود. آنها همه جا در اظهار عقیدۀ خود آزاد بودند و حضرت و اصحاب ایشان نیز با عقیدۀ آزاد با آنان روبهرو شده و بحث میکردند. طرفین استدلال میکردند و سؤالات یکدیگر را پاسخ میدادند.[۷۲] ایشان در جلسه سخنرانی علی (ع) وارد میشدند و قصد برهم زدن جلسه را داشتند؛ اما علی (ع) با سعۀ صدر کامل با ایشان رفتار میکرد. روزی امام بر فراز منبر بود فردی سؤال کرد و علی (ع) بیدرنگ پاسخ گفت. یکی از خوارج فریاد زد: خدا این مرد را بکشد که چقدر دانشمند است. مردم قصد تعرض به او را داشتند، اما علی (ع) فرمود: رهایش کنید. او تنها به من فحش داد.
- خوارج در نماز به علی (ع) اقتدا نمیکردند چون او را کافر میدانستند. روزی هنگامی که علی (ع) امام جماعت بود فردی از خوارج به نام ابن الكوّاء وارد شد و آیهای را با صدای بلند خواند تا با کنایه به علی (ع) بفهماند که تو چون کافر شدهای تمام اعمال قبل خویش را هدر دادهای. علی (ع) به دستور قرآن، هنگام تلاوت او سکوت کرد، اما پس از آنکه ابن الكواء چندین بار آیه را تکرار کرد تا نماز را به هم بزند، علی (ع) با آرامش این آیه را خواند:
- صبر کن، وعدۀ خدا حق است و فرا میرسد. این مردم بیایمان و یقین، تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند.[۷۳]
- حضرت علی (ع) تفاوت میان دشمنان خود را به خوبی میدانست. معاویه آگاهانه دنبال باطل بود ولی خوارج انسانهای حقجویی بودند که از روی نادانی و حماقت اشتباه کرده بودند؛ از اینرو علی (ع) بین این دو دسته از دشمنان خود تفاوت قائل شدند و در بستر شهادت فرمودند: گرچه خوارج اقدام به قتل من کردند، اما بعد از من ایشان را نکشید، چون کشته شدن اینها پس از من به نفع معاویه و به ضرر حقیقت است.[۷۴] گرچه کشته شدن اینها در زمان من به نفع من بود ولی پس از من به نفع معاویه خواهد بود.[۷۵]
- علی (ع) به خوبی میدانست ابن ملجم دشمن خطرناکی برای او است. اما در برابر توصیه دیگران برای از بین بردن او قصاص قبل از جنایت نکرد و فرمود: من خواهان زندگی او هستم در حالی که او خواهان مرگ من است، من میخواهم او زنده بماند و سعادت او را دوست دارم، اما او میخواهد مرا بکشد.[۷۶]
- پس از آنکه خوارج فعالیت خود را از بحثهای فکری به مخالفت عملی و آشوبگری توسعه دادند، علی (ع) با شجاعت ایشان را سرکوب کردند و در توضیح این کار فرمودند: اینها مثل سگ هاری شدهاند که به هر کس میرسند او را هم هار میکنند. همانگونه که هر کس به خود حق میدهد سگ هار را از بین ببرد تا دیگران را هار نکند، من نیز چارهای جز از بین بردن اینها نداشتم وگرنه طولی نمیکشید که بیماری هاری خود را به جامعه اسلامی سرایت داده و جامعه را در جمود و تحجر و حماقت و نادانی فرو میبردند. من خطر این گروه را برای اسلام پیشبینی کرده بودم.[۷۷][۷۸]
امام علی و مردم
- امیرمؤمنان (ع) گذشته از آنکه زمامداران حکومت را به مهربانی با مردم دعوت و حقوق مردم را گوشزد میکردند، در سیره مدیریتی خود نیز الگویی از یک رهبر مردمی برای آیندگان به جا گذاشتند. امام علی (ع) با وجود بینیازی از مشورت دیگران، با اطرافیان خود مشورت میکردند.
- هدف ایشان ترویج فرهنگ مشورت میان زمامداران بود تا حاکمان گمان نکنند تنها وظیفۀ آنها دستور دادن و تنها وظیفۀ مردم اطاعت کردن است. ضمن اینکه نتیجۀ مشورت حاکم با مردم شخصیت دادن به همراهان و پیروان است. پیروان رهبری که مشورت نمیکند خود را ابزاری بیروح و جان میپندارند.[۷۹]
- حضرت علی (ع) هیچگاه خود را برتر از مردم و جدا از آنها نمیدید. در میان ایشان و مانند آنها زندگی میکرد و از قوانین به نفع خود استفاده نمیکرد. روزی در زمان خلافتش در کوفه، زره آن بزرگوار گم شد. پس از چندی آن را نزد فردی مسیحی یافت و او را همراه خود برای اقامۀ دعوی به دادگاه برد. مسیحی گفت: زره از آن من است و ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد. قاضی رو به علی (ع) کرد و گفت: تو مدعی هستی و این شخص منکر است. پس تو باید شاهد بیاوری. علی (ع) خندید و گفت: حق با قاضی است ولی من شاهدی ندارم. قاضی هم به نفع فرد مسیحی حکم کرد. مسیحی منقلب شد و گفت: این طرز حکومت و نوع رفتار بشر عادی نیست. این شیوه حکومت انبيا است و اقرار کرد زره برای علی (ع) بوده و از آن پس از یاران فداکار علی (ع) شد.[۸۰]
- امام علی (ع) با تشریفات مخالف بود. در مسیر عزیمت به کوفه وارد شهر انبار شد که اهالی آن ایرانی بودند. ایشان خرسند از ورود خلیفه به استقبال او آمده و پس از حرکت مرکب علی (ع) در مقابل او شروع به دویدن کردند. علی (ع) از آنها درباره این کار سؤال کرد و ایشان پاسخ دادند: این نوعی احترام از سوی ما به حاکمان و افراد مورد احترام است. امام (ع) فرمود: چنین رفتاری شما را در دنیا به رنج میاندازد و در آخرت به شقاوت میکشاند. از کارهایی که شما را پست و خوار میکند پرهیز کنید. این کارها سودی به حال آن افراد ندارد.[۸۱]
- امام علی (ع) به کمترین استفاده از عنوان خلافت راضی نبود. نیازهای خود را از کسی میخرید که او را نشناسد تا به احترام مقام خلافت به او ارزانتر نفروشد.
- در روزهای گرم بیرون دارالاماره و در سایه مینشست تا مبادا مراجعهکنندهای بیاید و به او دسترسی پیدا نکند. در نامهای به والی حجاز و مالک اشتر والی مصر توصیه کرد: ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای مردم قرار داده و کسی را بین خود و مردم واسطه قرار ندهند.[۸۲][۸۳]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۷.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، فلسفه تاریخ، ج ۲، ص ۲۵۴.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، حکمتها و اندرزها، مجموعه آثار، ج ۲۲، صص ۴۱۵ و ۴۲۹.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، حکمتها و اندرزها، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۳۹۶.
- ↑ ر.ک: گفتارهای معنوی، ص ۳۷.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۰.
- ↑ «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ»؛ نهج البلاغه، خ ٢٢٣ و «مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ»؛ حکمت ١٣١.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، انسان کامل، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۲۹۴؛ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.
- ↑ «غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۹.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی مجموعه آثار، ج۱۶،ص ۲۳۲ و ۲۸۹؛ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت ص ۷۷ تا۸۱.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۹ و ۱۰۵ و ۱۱۱.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۷۶.
- ↑ ر.ک: محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۶۳ تا۷۵.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، کلام، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۵۸، ۵۹ و ۸۲-۹۳.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۸۳، ۳۹۹ و ۴۰۳.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، فلسفه ابن سینا، مجموعه آثار، ج ۸ ص ۱۱۱.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۲۳.
- ↑ «لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ»؛ نهج البلاغه خطبه ۱ و ۴۵.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۰۶.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، کلام، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۱۲۷؛ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.
- ↑ «لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ، وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ؛وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢١٦.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، انسان و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۲۱۱ و ج ۲۲، ص ۱۳۵ و ۲۱۲؛ حکمتها و اندرزها، مجموعه آثار ج ۲۲، ص ۱۳۴.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، انسان و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۲۱۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷؛ مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۳.
- ↑ «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵.
- ↑ «وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ»؛ ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵؛ مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۵۱.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، حکمتها و اندرزها، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۲۳۷.
- ↑ «اتَّقُوا اللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٦٧.
- ↑ ر.ک: محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۷۹.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱۸ ص ۲۱۵.
- ↑ «وقد لقيه عند مسيره إلى الشام دهاقين الأنبار فترجلو له واشتدوا بين يديه): ما هذا الذي صنعتموه؟ فقالوا: خلق منا نعظم به أمراءنا. فقال: والله ما ينتفع بهذا أمراؤكم. وإنكم لتشقون به على أنفسكم في دنياكم وتشقون به في آخرتكم، وما أخسر المشقة وراءها العقاب، وأربح الدعة معها الأمان من النار»؛ نهج البلاغه، حکمت: ٣٧
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱۸ ص ۲۰۷.
- ↑ «وَاجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَکَ»؛ نهج البلاغه، نامه ٥٣.
- ↑ ر.ک: محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۶۳ تا۷۵.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۷۹-۶۹-۵۴.
- ↑ «يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۲؛ مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۰.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۴.
- ↑ «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۶۱.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۷۱.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، حج، مجموعه آثار، ج ۲۵، ص ۹۵.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، انسان کامل، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۱۴۱.
- ↑ «أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَة»؛ نهج البلاغه، خطبه ۵.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۸۵.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص ۱۱.
- ↑ «الا و ان کلّ قطعیه اقطعها عثمان و کل مال اعطاه من مال اللّه، فهو مردود فی بیت المال، فان الحق القدیم لا یبطله شی ء َ اللَّهِ و لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ. فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٥؛ مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۷.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص ۲۷.
- ↑ ر.ک: محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۶۳ تا۷۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳.
- ↑ همان، خطبه ۵.
- ↑ همان، خطبه ۷۳.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۸۵.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا۷۵.
- ↑ بیست گفتار، ص ۱۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۶؛ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۷.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴؛ مطهری مرتضی، عدل الهی، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۴۵.
- ↑ مطهری مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۱۲۸.
- ↑ بیست گفتار، ص ۲۷.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا۷۵.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۹.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۰۵.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۱۲.
- ↑ مطهری مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۲۶۵.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۱۱.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶ ص ۱۱۲.
- ↑ همان، ص ۱۷۶.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا۷۵.
- ↑ همان، ص ۳۱۴.
- ↑ همان، ج ۱۸، ص ۴۵۳؛ ج ۱۶، ص ۳۱۱.
- ↑ روم، آیه ۶۰؛ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۱۱.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۱۳.
- ↑ یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۹.
- ↑ مطهری مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۲۹.
- ↑ همان، ج ۱۶، ص ۶۰۷.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا۷۵.
- ↑ همان، ص ۱۷۹.
- ↑ همان، ج ۱۸، ص ۲۱۵.
- ↑ همان، ص ۲۰۷.
- ↑ بیست گفتار، ص ۲۹.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا۷۵.