نظام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


"نظام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نظام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • واژه نظام در لغت از ریشه نظم و به معنای نظم دادن، آراستن، به رشته کشیدن مروارید، رویه، عادت و روش است[۱]. در لسان العرب واژه نظام به معنای تألیف، تجمیع و قرین کردن چیزی به چیز دیگر و نخی که با آن لؤلؤ یا هر چیز دیگری به نظم در می‌آید، آمده است. افزون بر این، کابرد دیگر واژه نظام در معانی هدیه، سیره و عادت است[۲]. طریحی در مجمع البحرین نیز شبیه همین معنا را ذیل واژه نظام آورده است[۳]. در معجم الوسیط نیز واژه نظام به همین معنا آمده است[۴]. به هر حال، واژه نظام در لغت به معنای نظم بخشیدن و مرتب کردن است. اما در اصطلاح، تعاریف مختلفی با رویکردهای متفاوت، از جمله جامعه‌شناسی برای این واژه آمده است که برخی از آنها با موضوع بحث حاضر ارتباطی ندارد. آن‌چه با مبحث پیش رو ارتباط دارد، تعریف‌های سیاسی از این واژه است. برخی از نویسندگان، تعریف‌های مختلفی از این واژه جمع‌آوری کرده‌اند: “مجموع عناصر دارای کنش و واکنش”، “مجموعه هدف‌ها همراه با روابط میان هدف‌ها و میان خواص آنها”، “کلی که از اجزای زیادی ترکیب شده” و “هر مجموعه از عناصر که بتواند به نحوی به طور متوازن با یکدیگر عمل کند، می‌تواند به صورت یک سیستم نگریسته شود؛ کهکشان‌ها، تیم‌های فوتبال، قوه مقننه و احزاب سیاسی هرکدام یک سیستم هستند”. نویسنده پس از بیان تعریف‌های بالا نتیجه می‌گیرد که نظام دسته‌ای از هدف‌ها یا عناصر موجود در برخی روابط مشخص ساختاری و دارای کنش و واکنش بر پایه روندهای مشخص خاص است[۵]. بنابراین تعدد اجزا، وجود رابطه منظم و منطقی میان آنها، به طوری که همگی با یکدیگر یک کل بزرگ‌تر را تشکیل می‌دهند، از جمله ویژگی‌های نظام است. نظام در اصطلاح تعریف‌های متفاوتی دارد که آنچه در این نوشتار به کار رفته، به معنای حکومت یا رژیم سیاسی است. برخی از نویسندگان در این باره گفته‌اند: دانش واژه‌های “رژیم و رژیم سیاسی” با دانش واژه‌های “نظام و نظام سیاسی” مترادف است[۶]. در این نوشتار نیز مراد از نظام، همان رژیم سیاسی است. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که نظام‌های سیاسی را بر حسب معیارهای گوناگون[۷] و هدف‌های متفاوت[۸] می‌توان تقسیم‌بندی کرد. پس طبیعی است که نظام سیاسی اسلام از این جهت با دیگر نظام‌های سیاسی متفاوت خواهد بود[۹].
  • امروزه اسلام در برابر مکاتب مختلف‌ و نظام‌‌های برخاسته از آن مطرح است‌. در‌ سایه نظام‌‌مندی‌ است‌ که برتری اسلام بر‌ سایر الگوها نمایان می‌شود. آیه شریفه ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ[۱۰]. بیانگر‌ این‌ حقیقت است که اگر نظام‌مندی‌ در‌ زندگی‌ ما‌ مورد‌ توجه قرار گیرد‌ الگوهای‌ دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها قدرت رقابت با اسلام را نخواهند داشت.[۱۱].
  • ضرورت نظام‌سازی، ضرورت پاسخ دادن دین است به مجموعه سؤالات ریز و درشت و بنیادی و اساسی انسان در عرصه‌های مختلف‌ حیات‌ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. این ضرورت با تکیه زدن بر اریکه قدرت و رسیدن دین به حکومت، بیشتر می‌شود.[۱۲]

نظام چیست؟

  • نظام، سیستم یا دستگاه، واژه‌ای است که گاه برای حکومت یا دولت به کار می‌رود. به عبارتی دیگر، نظام عبارت است از اجتماع قواعد مربوط به یک موضوع و مرتبط به هم‌ به‌ نحوی که یک نظریه یا مکتب را شکل دهد.[۱۳] نظام مجموعه‌ای از اجزای به هم وابسته است که در راه نیل به هدف‌های معینی باهم هماهنگی دارند[۱۴]. [۱۵] در هر نظام‌، ‌‌تغییر‌ هر جزء بر اجزای دیگر و بر کل، تأثیر دارد و هیچ یک از عناصر‌، اثری‌ مستقل‌ و جدا از مجموعه نمی‌گذارد و نمی‌پذیرد[۱۶]. [۱۷]

چیستی نظام‌مندی

  • نظام‌مندی مجموعه‌ای از‌ عناصر است‌ که با ایجاد روابط متقابل‌ کلیت‌ واحدی را به وجود آورند. نظام‌مندی جریانی است که به مجموعه‌های مرتبط و هدفمند، معنا می‌دهد و آنها را‌ تبیین‌ و تحلیل می‌کند و با‌ یکدیگر‌ ارتباط برقرار می‌کنند و برای تحقق یک هدف در تلاش‌اند. در هر شبکه تغییر هر جزء بر دیگر اجزاء و برکل تأثیر دارد و هیچ یک از عناصر اثری مستقل و جدا‌ از‌ مجموعه نمی‌گذارند.[۱۸]
  • مدیریت نظام‌مند به این معناست که بین همۀ مجموعه‌ها ارتباط برقرار نماید و در حال کنش و واکنش متقابل باشند، همانند قطعات یک پازل که هر چیزی‌ به‌ جای خویش‌ نیکوست، زیرا اگر یکی از قطعات را برداریم نقشه راه بهم می‌خورد و نمی‌تواند ما‌ را به هدف برساند. مدیریت نظام‌مند یک نوع تفکر سیستمی‌ است‌[۱۹]. [۲۰] نگرش سیستمی بهترین طریق وحدت بخشیدن مفاهیم به منظور دست یابی به یک نظریه‌ جامع‌ است.[۲۱]

نظام‌سازی و ضرورت آن

ارکان و مختصات نظام‌سازی

  1. ساختار کلی: اولین عنصر مقوم و شکل دهنده یک نظام و سیستم، ساختار کلی آن است‌. این ساختار کلی باید برای خود معنی و مفهوم قابل قبولی پیدا کند، و با حیات انسانی سازگار باشد. منتها در این ساختار کلی باید دانست اولاً به سوی کدام هدف روان است؟ و ثانیاً چنین مسیر حرکتی با‌ بعد‌ حیات انسانی سازگار است خیر؟[۳۲]. هدف و مسیر سیستم‌ها‌ دائماً‌ برگزیده‌ و انتخاب می‌شوند، و در همین جاست که اهداف و مبانی دین به سیستم‌ها‌ معنا‌ می‌دهد و به آن، مسیر و هدف روشن می‌بخشد. در مورد سازگاری ساختار کلی‌ سیستم‌ با‌ ابعاد حیات انسانی نیز مسأله بر همین منوال است. از طرف دیگر‌ نقش‌ دانش عقلانی و تجربی‌ در‌ اینجا، از این جهت‌ است‌ که حیات انسانی مستقیماً در مجموعۀ دنیای مادی جریان دارد، و هر گونه آگاهی و دانش‌ دقیق‌تر‌ در تنظیم ساختاری کارآمدتر تأثیر مستقیم‌ دارد‌. شاید بتوان گفت که در‌ اصول‌ و اجزاء‌ اولیه یک سیستم، بُعد دانشی آن بر‌ بُعد‌ ارزشی آن‌ مقدم‌ است، چرا که یک مجموعه بی‌انسجام و بدون ساختار معقول و موفق دنیوی، بعید است بتواند پذیرای جریان هنجارها در درون خود باشد.[۳۳]
  2. روابط پیوسته و منسجم: دومین عنصر در سیستم‌سازی‌، پیوستگی و انسجام است. این پیوستگی از حد پایینی شروع می‌شود و می‌تواند به درجات بسیار پیچیده برسد. طبعا، با گسترش سیستم، نیاز به پیوستگی بیشتر می‌شود. پیوستگی و انسجام بیش از پیش بر دانش بشری تکیه می‌زند و به مرور زمان صورت‌های مختلف و پیچیده‌تر به خود می‌گیرد. چرا که تأکید‌ صرف‌ بر ارزش‌ها و هنجارها، نمی‌تواند خود به خود انسجام آفرین باشد، بلکه در حد شعارهایی کلی باقی خواهد ماند عدالت، رشد، کمال و هر آنچه‌ ازرش‌های‌ متعالی بشری است، زمانی جریان‌ واقعی می‌یابد که صورتی پیوسته در ابعاد زندگی انسان‌ها پیدا کند و در سطوح مختلف یک سیستم تجلی یابد، و این امر متوقف بر مطالعه‌ عقلانی‌ و تجربی در صورت‌های مختلف‌ سیستم‌هاست‌. از طرف دیگر حفظ پیوستگی و انسجام در‌ سیستم‌های‌ اجتماعی، دائما‌ به تزریق ارزش‌های لازم محتاج است، زیرا در غیر این صورت پیوستگی در مدل دانشی صرف، چیزی‌ جز جبر به دنبال نخواهد داشت، و با ملاحظۀ اختیار انسان‌ها‌، احتمال دارد‌ که سیستم دائماً به سوی گسستگی حرکت کند.[۳۴] نکته مهم این است که‌ این‌ "خود‌پیوستگی"دست آورد جریان ارزش‌های اسلامی در سیستم سیاسی و اجتماعی‌ بوده، و این همان چیزی است که غربیان تاکنون کمتر به درک آن نائل آمده‌اند.[۳۵]
  3. عقلانیت: سومین عنصر اصلی در سیستم‌سازی‌، عقلانیت‌ است‌. عقلانیت، به معنی ذهنیت ضابطه‌مند منطقی و فلسفی است که دستاورد آن اطمینان‌ عقلی‌ در ساختار حیات انسانی است. این عقلانیت‌، راهنمای‌ انسان‌ها‌ در ایجاد سیستم‌های درخور شرایط خاص خود می‌شود، و ساختار و پیوستگی سیستم را با واقعیات موجود‌ حول‌ و حوش انسان‌ها گره می‌زند، تناقضات را می‌زداید و مسیر کارآیی سیستم را هموار‌ می‌سازد‌. زندگی‌ انسان‌ها و حیات اجتماعی نمی‌تواند آزمایشگاه سیستم‌های بدون عقلانیت باشد، و نمی‌توان قرن‌ها به انتظار نشست‌ و بدون‌ به‌ کار گرفتن عقلانیت، سیستم‌های مختلف را آزمود؛ چرا که حیات هر نسل‌ انسانی‌ برای خودش از همه چیز با ارزش‌تر است و قابلیت چنین آزمون‌ پذیری را ندارد.[۳۶]
  4. تسریع‌ در جهت هدف: آخرین عنصر اصلی در سیستم‌سازی، ملاحظه سرعت است، سرعتی قابل قبول و در جهت هدف. سیستم‌های فرهنگی برای رسیدن به نتیجه و کارکرد مؤثر، به زمان طولانی احتیاج‌ دارند‌، چون حرکت‌ فرهنگی همواره با نوعی تأنی و آرامش و دیریابی همراه است، در عین حال حفظ میزان معقولی از سرعت‌ در همین سیستم‌های زمان بر نیز لازم است. اما سرعت در سیستم‌های سیاسی‌ عموما‌ نقش‌ اول را دارد، و سیستم که در زمانی کوتاه بتواند اراده سیاسی خود را عملی کند، در عرصه ‌‌رقابت‌، دیگران را پشت سر می‌نهد.زولو در جهت هدف.[۳۷]

انواع نظام

  1. نظام اجتماعی: نظام اجتماعی ساختار سازمانی و نهادی اجتماع است که شامل مقوله‌های ارزشی‌، نگرش‌ها‌، ساختارهای‌ قدرت و سنت‌های جامعه می‌شود.[۳۸]
  2. نظام فرهنگی: اگر اجزاء دستگاه فرهنگی‌ از‌ طریق نوع و درجه‌ای از وابستگی متقابل یافته باشند و پیوند‌های درونی آن خصوصیات کل را‌ مشخص‌ سازد‌ یا مجموعه‌ای از اندیشه‌ها که خصایص ‌منظم آن در سازگاری‌ منطقی‌ و زیبا‌ شناختی نهفته است. این تعریف در مقابل این نظریه است که فرهنگ‌ را‌ همان‌ توده‌ای از مشخصات بی‌پیوند و دارای ریشه‌ها و تاریخ پراکنده می‌داند و در‌ نظام‌ فرهنگی پیوستگی متقابل، نظم، رابطه، یگانگی فرهنگی و سازگاری وجود دارد.[۳۹]
  3. نظام‌ سیاسی‌ (نظام امامت): هر‌ الگوی پایدار روابط انسانی که مبتنی بر قانون و قدرت مجاز باشد[۴۰]. [۴۱]

نظام‌های اجتماعی

  1. نظام فرهنگی (شامل: نظام آموزشی و نظام تربیتی)
  2. نظام عبادی
  3. نظام اقتصادی
  4. نظام حقوقی
  5. نظام اخلاقی
  6. نظام جهادی (نظام دفاعی و نظام امنیتی)
  7. نظام زیست‌محیطی
  8. نظام سیاسی
  9. نظام قضایی
  10. نظام مدیریتی

فواید‌ نظام‌سازی

  1. شناخت منشأها، زمینه‌ها، جایگاه‌ و روح‌ احکام.
  2. شناخت روابط یک حکم با دیگر اجزای یک نظام و با دیگر احکام.
  3. پاسخگویی به مشکلات برخاسته از مساحت‌های‌ مختلف حیات‌ فردی و اجتماعی بشر.
  4. تبیین ارتباط منطقی، عقلایی، طبیعتی، علیّتی و ذهنی بین مجموعه‌ داده‌‌های‌ یک دین در یک حوزه.
  5. نگرش کلان و مجموعی به آموزه‌های دینی.
  6. ارائۀ جریان نظام‌ساز‌ در‌ برابر نظام‌های برخاسته از دیگر مکاتب.
  7. تأثیر در اجرا، زیرا اجرای‌ نظارت‌ یک مکتب با شناخت ارتباط اجزای آن میسرتر است[۴۲]. [۴۳]

نظام‌مندی اسلام

نظام‌مندی دستورات اسلام

  • نمونه اول: با معرفت دینی به‌ عبودیت‌ و با‌ عبودیت به جامعه دینی می‌رسیم، معرفت‌ دینی‌ انسان‌ را‌ به‌ عبودیت‌ خدا و نفی عبودیت دیگران می‌رساند. عبودیت به معنای بندگی کردن، کنترل محرک‌ها و نظارت بر حرکت‌ها را می‌خواهد که نباید جز خدا محرکی داشته باشی و نباید‌ حرکتی که منجر به رشد تو نمی‌شود، انجام دهی. این عبودیت بر انگیزه‌های طبیعی و غریزی و جمعی تأثیر می‌گذارد و عادت‌ها را کنترل می‌کند و عادت‌های جدید و اعمال‌ تازه‌ را پایه‌ریزی می‌کند. عبودیت بر روابط انسان با خویش، اشیاء و افراد تأثیر می‌گذارد و آنها را جهت می‌دهد و این روابط به جامعه دینی منتهی می‌شود. عبودیت‌ گذشته از انگیزه‌های درونی، آرمان‌ها و اهداف، روابط و ارزش‌های جدید را می‌‌سازد سپس به جمع راه می‌یابد و روابط اجتماع را‌ بر‌ اساس، عدل و احسان استوار می‌‌سازد‌: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ[۴۶] و همین است که خداوند پس از ﴿لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ می‌فرماید: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ[۴۷][۴۸]. [۴۹]
  • نمونه دوم: اقبال لاهوری می‌نویسد: "هدف اساسی قرآن بیدار کردن عالی‌ترین آگاهی آدمی است تا روابط چند جانبه‌ خود‌ را با‌ خدا و جهان فهم کند". مسئله اسلام در نتیجۀ مبارزه دو جانبه و در عین حال جاذبۀ دو جانبه‌‌ای طرح شد که دو نیروی دین و تمدن عوامل آن بودند. همین مسئله‌ در دوران نخستین مسیحیت‌ نیز‌ پیدا شده بود. نقطه اساسی در دین مسیحیت، یافتن یک پایۀ مستقلی برای زندگی نفسانی است که به گفته مؤسس این دین، بتواند تعالی پیدا کند، و این تعالی در نتیجه تأثیر‌ نیروهای جهانی خارج از نفس نباشد، بلکه در نتیجه اکتشاف جهان تازه‌ای در داخل نفس باشد، اسلام کاملاً با این بینش درونی موافق است و آن را با بصیرت دیگری تکمیل‌ می‌کند، و آن اینکه روشنی جهان تازه‌ای که به این صورت کشف شده چیزی بیرون از عالم ماده نیست بلکه در سراسر آن نفوذ و جریان دارد.[۵۰]
  • در اسلام، فکری و واقعی‌، یا‌ معنوی و مادی، دو نیروی مخالف نیستند که با هم سازگار نباشند. حیات جزء معنوی در این نیست که آدمی از جزء مادی و واقعی قطع علاقه کامل کند که این‌ خود‌ سبب خرد کردن کلیت اساسی زندگی و تبدیل آن به تعارضات دردناک می‌شود، بلکه در این است که جزء معنوی پیوسته در آن بکوشد که جزء مادی را بدان‌ منظور‌ در‌ خدمت خود بگیرد که سر‌ انجام‌ آن‌ را جذب کند و به صورت خود در آورد و تمام وجود آن را نورانی سازد. تعارض حاد میان شخص و شئ و میان عوامل‌ ریاضی‌ در‌ خارج و عامل زیست شناختی در داخل، چیزی است‌ که‌ در مسیحیت اثر گذاشته بود. ولی اسلام با نظری به این تعارض می‌نگرد که می‌خواهد آن را‌ از‌ میان‌ بردارد[۵۱]. [۵۲]

مبنای قرآنی نظام سازی

  1. نماز: نماز علاوه بر جنبۀ فردی، جنبۀ اجتماعی هم دارد. هنگام نماز یکایک مسلمانان به وسیله نماز با یک مرکز واحدی در تماس می‌شوند و در آنِ واحد در وقت نماز، همه مسلمانان در همه نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل می‌کنند. اتّصال همۀ دل‌ها به یک مرکز واحد، یک مسئله اجتماعی، و یک مسئله نظام ساز است.[۵۳]
  2. زکات: زکات نیز علاوه بر جنبه‌های فردی، یک ترجمان اجتماعی دارد. انسانی که در محیط اسلامی و جامعه اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را طلبکار نمی‌داند، بلکه متعهّد و بدهکار جامعه اسلامی و مدیون در مقابل فقرا و ضعفا و در مقابل سبیل الله می‌داند، بنابراین، زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظام ساز است.[۵۴]
  3. امر به معروف: امربه معروف و نهی از منکر زیربنای همۀ حرکات اجتماعی اسلام است که بِها تُقامُ الفَرائِض امربه معروف یعنی همه مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّف‌اند جامعه را به سمت نیکی، به سمت معروف، به سمت همه کارهای نیکو حرکت دهند. برخی از مصادیق مهم و نظام امر به معروف عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ آن، اعتلای فرهنگ و سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی و.... ناگفته پیداست که همه این امور در گفتمان نظام‌سازی قابل تحلیل است.[۵۵]
  4. نهی از منکر: نهی از منکر دور داشتن همگان از بدی‌ها، پستی‌ها است و مهمترین مصادیق آن ابتذال، کمک به دشمنان اسلام، تضعیف نظام اسلامی، تضعیف فرهنگ اسلامی، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری است که باید از آن نهی کرد.[۵۶]

مراحل و فرآیند نظام‌سازی اسلامی

  1. گام نخست آن انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت و برداشتن موانع پیش روی آن است.
  2. گام دوم، طراحی سیستم کلان حکومت بر مبنای اندیشه دین و مبانی تفکر ولایت است. در این طراحی، اهداف، ارکان و روابط قوا و نحوه جریان حاکمیت و جایگاه ملت در این نظام مشخص شده است.
  3. گام سوم در این فرایند، ساختن رکن قدرت نظام و بازوی اجرایی آن است که شاید سخت‌ترین و ظریف‌ترین مرحلۀ این فرایند است و از همه بیشتر نیاز به بررسی و تبیین دارد.
  4. گام چهارم که مترتب بر مرحله پیشین است، مرحلۀ ساختن کشوری نمونه و الگو، بر مبنای اصول اسلامی و مبانی دکترین انتظار است. این مرحله که در حقیقت بازتولید تمدن اسلامی در شرایط نوین جهانی است، نیازمند اقتدار دولت اسلامی و تلاش همه جانبه ملت است. بُعد سخت افزاری این مرحله شامل زمینه‌های علمی، فناوری، اقصادی، سیاسی و اجتماعی است و بُعد مهمتر آنکه بعد نرم افزاری تمدن نوین اسلامی است، مربوط به ارزش‌های متعالی اسلامی و انسانی و پیاده کردن آن در زندگی مردم و کارگزاران دولت تعبیر می‌شود.
  5. گام پنجم در این فرایند، برقراری پیوندهای اسلامی میان ملت‌های مسلمان و کشورهای اسلامی است. ایجاد امتی یکپارچه در جهان کنونی از مسلمانان که ارزش‌ها و داشته‌های خود را بشناسند و قدر بدانند و به جای تقابل و نزاع با یکدیگر، در برابر دشمن مشترک و استکبار جهانی بایستند.[۵۷]

ارتباط نظام‌سازی با هدف انبیاء

شاخصه‌های نظام‌مندی‌

  • مکتب‌ نظام‌‌مند‌ دارای شاخصه‌های ذیل است:

تعادل‌‌گرایی‌

کارایی

  • عبارت است از نرخ ستاده‌ها به داده‌های مورد استفاده که‌ اگر‌ هر چه‌ ما از داده‌های خود ستاده‌های بیشتری به‌دست آوریم در واقع کاراتر بوده‌ایم. کارایی یعنی‌ استفاده بهینه و مطلوب از داده‌ها یا با حداقل هزینه ستاده‌ بیشتری‌ به‌دست‌ آوریم مدیریت پیامبر چنین بود که با نیرو‌های اندک خود بیشترین نتیجه را به‌دست می‌آورد‌.‌‌ اینجاست‌ که ایمان مردم کارایی فوق العاده خود را در صحنه اجتماع و نبرد نشان‌ می‌‌دهد‌ و به گفته قرآن یک مؤمن در مقابل ده کافر توان و نیروی مقاومت دارد و نیز یکصد‌ تن بر یکهزار نفر پیروز می‌گردند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ[۶۸]. [۶۹]

نوآوری

  • نظامی‌ به‌ کمال‌ می‌رسد که در آن نوآوری یعنی اصلاح و تجدید حیات به طور مستمر رخ‌ دهد‌ و خود‌ را با استعدادهای جوان و افکار جدید تازه کند و در جریان آخرین پیشرفت‌ها و دانش‌‌ها‌ قرار گیرد.
  1. اصلاح نام ها: پیامبر اسلام(ص) تصمیم گرفتند که نام یثرب‌ را‌ تغییر‌ دهد. ایشان این تغییر نام را یک ضرورت روانی ـ اجتماعی تشخیص داد. نام یثرب‌ که‌ به معنای افساد و مذمّت بود به "طیبه" و پاکی تغییر دادند.[۷۰] قطعاً انتخاب اسم زیبایی مانند‌ طیبه‌ در القای روح امید و خوش بینی در دیدگاه یاران تأثیر بسزایی داشته‌ است‌. تغییر‌ نام یکی از اقدامات فرهنگی است که در انقلاب‌های عمیق اجتماعی صورت می‌گیرد.[۷۱] این گردهم آمدن و پیوستگی روحی جمعیت در تمامی مذاهب، به ویژه در‌ مذاهب‌ عالیه توحیدی، وجود دارد. اما در‌ مورد‌ اسلام، مسأله‌ وحدت اجتماعی و به هم‌ پیوستگی معنوی به نوع دیگر مطرح است.[۷۲]
  2. اصلاح باورها: کانون اصلی فرهنگ اسلامی که پیامبر‌ اعظم‌ ایجاد کرد تغییر در لایه‌های‌ اعتقادی‌ بود‌ که‌ در‌ جاهلیت‌ فرهنگ‌ بود، ولی اسلام جایگزین آن شد. در صدر اسلام نظام قبیله‌ای بود، هویت فرد به‌ حوزه‌ ارتباطات‌ قبیله‌ای و عشیره‌ای او بود: ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ[۷۳] و قوانین نیز بر اساس قراردادهای قبیله‌ایی شکل می‌گرفت. آنجا ثار بود اینجا ثارالله شد، در جاهلیت علم الانساب‌ بود‌ اسلام علم الاسما آورد، آنجا برتری نزد قبیله، اینجا برتری نزد خدا، آنجا عصبیت و اینجا ایثار، قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ[۷۴]. [۷۵]

تمایل‌ به نظم

برپایی نظام ولایی

تحول‌گرایی‌

نتیجه‌ گیری

اینکه پیامبر اسلام بر ادیان و حکومت‌های زمان خود غالب شد و به سرعت در جهان پیش رفت، به واسطۀ تعلیمات قوی و اصول محکمی بود‌ که‌ به این جهت دل‌ها را‌ ربود‌ و افکار را متوجه خود ساخت و مردم با رغبت آن را پذیرفتند و پیروان خود را ترقّی داد.[۸۴]

جستارهای وابسته

منابع

  1. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی
  2. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی
  3. بابایی مجرد، حسین، رضایی‌منش، بهروز، معناشناسی نظام‌سازی و روش‌شناسی کشف نظام از منابع دینی
  4. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای
  5. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت

پانویس

  1. ر.ک: حسن عمید، فرهنگ عمید، ج۲، ص۱۱۶۳.
  2. ر.ک: محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵۷۹.
  3. النِّظَام بالكسر: الخيط الذي يُنْظَمُ به اللؤلؤ (ر.ک: فخر الدین الطریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۱۹).
  4. النظام: الخيط الذي ينظم فيه اللؤلؤ و غيره. و الترتيب و الاتساق... (ر.ک: إبراهیم مصطفی، أحمد الزیات، حامد عبدالقادر و محمد النجار، المعجم الوسیط، تحقیق مجمع اللغة العربیة، ج۲، ص۹۳۳).
  5. ر.ک: عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، ص۱۴۹.
  6. ر.ک: عبدالحمید ابوالحمد، مبانی علم سیاست، ص۱۹۶.
  7. برای مطالعه بیشتر درباره طبقه‌بندی نظام‌های سیاسی، ر.ک: حسین بشیریه، آموزش دانش سیاسی: مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی، ص۱۰۵.
  8. ر.ک: عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، ص۱۵۱.
  9. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۴۲.
  10. سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۳۹
  11. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۴۶
  12. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی ش ۸، ص ۴۶
  13. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۰
  14. رضائیان، علی، تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم
  15. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۵۵
  16. واسطی، عبدالحمید، نگرش سیستمی به دین، مجلۀ کتاب نقد، ش ۳۳، ص ۱۰۵
  17. بابایی مجرد، حسین، رضایی‌منش، بهروز؛ معناشناسی نظام‌سازی و روش‌شناسی کشف نظام از منابع دینی، قبسات، ش ۷۶، ص ۱۶۲
  18. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۴۹
  19. حمیدی زاده، محمد رضا‌، پویایی سیستم‌ها
  20. رضائیان، علی، تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم
  21. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۴۹
  22. نبوی، سیدعباس، فقه، زمان و نظام سازی، نشریه کیهان اندیشه، ش ٦٧
  23. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی، کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص ۳
  24. بابایی مجرد، حسین، رضایی‌منش، بهروز؛ معناشناسی نظام‌سازی و روش‌شناسی کشف نظام از منابع دینی، قبسات، ش ۷۶، ص ۱۶۲
  25. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۵۵
  26. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۵۵
  27. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۵۵
  28. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۵۹
  29. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۶۰
  30. صفایی حائری، علی، دین و نظام سازی
  31. بابایی مجرد، حسین، رضایی‌منش، بهروز؛ معناشناسی نظام‌سازی و روش‌شناسی کشف نظام از منابع دینی، قبسات، ش ۷۶، ص ۱۶۷
  32. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی، کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص ۷
  33. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی، کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص ۸
  34. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی، کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص ۹
  35. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی، کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص ۱۰
  36. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی، کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص ۱۰ ـ ۱۱
  37. نبوی، سید عباس، فقه، زمان و نظام‌سازی، کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص ۱۱
  38. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۴۹
  39. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۱
  40. آقابخشی، علی، افشاری راد، مینو، فرهنگ علوم سیاسی
  41. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۱
  42. صفایی، علی، دین و نظام‌سازی
  43. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۱
  44. «کسانى که به‌ خدا‌ و پیامبرانش کفر می‌‏ورزند مى‏‌گویند ما به‌ بعضى‌ ایمان داریم‌ و بعضى‌ را‌ انکار مىی‌کنیم ومى‌‏خواهند میان‌ این [دو] راهى براى خود اختیار کنند». سورۀ نساء، آیۀ ۱۵۰
  45. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۲
  46. سورۀ نحل، آیۀ ۹۰
  47. سورۀ بقره، آیۀ ۸۳
  48. صفایی، علی، دین و نظام‌سازی
  49. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۲
  50. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۲
  51. اقبال لاهوری، محمد، احیای فکر دینی در اسلام
  52. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۳.
  53. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۶۹
  54. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۷۰
  55. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۷۰
  56. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۷۰
  57. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۶۰
  58. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۶۳
  59. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۶۴
  60. عینی‌زاده موحد، محمد، مؤدب، سید رضا، نظام‌سازی در نگاه تفسیری آیت الله خامنه‌ای، مجلۀ مطالعات قرآن و حدیث، ش ۲۱، ص ۱۶۵
  61. زارعی متین، حسن، مبانی‌ سازمان‌ و مدیریت و رویکرد اقتضایی، ص ۵۷
  62. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۴
  63. «محمّد فرستاده خداست کسانی که‌ با‌ او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند، پیوسته آنان‌ را‌ در حال رکوع و سجود می‌بینی‌».سورۀ فتح، آیۀ ۲۹
  64. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۲
  65. مطهری، مرتضی، انسان بر آستان دین، خلاصۀ مجموعه آثار، ص ۹۲
  66. جندی، انور، اسلام و جهان معاصر، ص ۱۹
  67. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۵
  68. سورۀ انفال، آیۀ ۶۵
  69. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۶
  70. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج ۵، ص ۴۳
  71. واقدی، ابن سعد کاتب، المغازی، ج ۲، ص ۱۲۴
  72. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۷
  73. سورۀ تکاثر، آیۀ ۱
  74. «و خویشان نزدیکت را‌ هشدار‌ ده» سورۀ شعراء، آیۀ ۲۱۴
  75. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۸
  76. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۱۱۳
  77. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۵۹
  78. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۶۰
  79. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۶۰
  80. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۶۱
  81. نوسازی، و تحول، جمعی از نویسندگان مجلۀ حوزه،
  82. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۶۲
  83. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۶۲
  84. تقوی، سید حسین، تبیین مدل مدیریت نظام‌مند نبوی، پژوهش‌های اعتقادی کلامی، ش ۸، ص ۶۳