مصرف در معارف و سیره علوی
مقدمه
مسائل اقتصادی مربوط به مصرف، بخش عمدهای از مباحث اقتصادی را به خود اختصاص داده که دلیل روشنی بر اهمیت آن در عرصه اقتصاد است. تأثیر نگرش خاص امام در زمینه ارتباط دنیا و آخرت بر مصرف، به طور کامل از گفتار ایشان به دست میآید. از دید حضرت، اعتقاد به آخرت و اصالت دادن به آن، چارچوبی برای مصرف شخص مسلمان پدید میآورد که آن را با اراده و اختیار، به صورت الزامی دینی، در جهت مصرف بر میگزیند. تأثیر نگرش امام در رابطه دنیا و آخرت بر مصرف، این است که مسلمان نمیتواند به بهانه مالکیت بیچون و چرای خویش بر اموال و داراییهایی که در دست دارد، در مصرف آن آزاد باشد و آن را به هر نحوی در جهت تأمین لذتهای شخصی به کار گیرد. حضرت میفرماید: دنیا خانهای است ناپایدار و مردم آن ناچار از گذاشتن شهر و دیار...؛ پس رخت از آن بربندید با نیکوترین توشهای که شما را آماده است و مپرسید در دنیا افزون از آنچه شما را بسنده است و مخواهید در آن، بیشتر از آنچه شما را کفایت کننده است[۱].
دنیا در این جا به معنای شهر و خانه و داراییها و تمام لوازم زندگی و لذات زودگذر است و امام، سازگاری بین دنیا و آخرت را بدینگونه بیان فرموده که با برگرفتن بهترین توشه از دنیا به سوی آخرت کوچ کنید و الگوی بهرهمندی شما در این دنیا، زندگی در سطح کفاف باشد و از زیادهخواهی بپرهیزید؛ بنابراین، توشه برگرفتن و آهنگ آخرت داشتن در این جهان با فرض زندگی در سطح کفاف، مناسبت و سازگاری دارد، نه با رفاهطلبی و فزونخواهی (سازگاری در سطح کفاف).
از نگاه امام، اسراف (به ویژه در مصرف)، افزون بر آثار منفی اقتصادی، گناهی است که با اصالت دادن به آخرت ناسازگار است؛ بنابراین، پرهیز از اسراف و تبذیر، یکی از آثار عملی نگرش جمع بین دنیا و آخرت از دید او به شمار میرود. حضرت، اقتصاد و میانهروی در زندگی و مصرف را موجب آماده شدن برای مقابله با پیامدهای ناگوار زندگی میداند[۲]؛ به طوری که اگر انسان در چارچوب میانهروی معقول مصرف نکند، اسراف او را از بین میبرد[۳]. این امام همام به اندازه نگه داشتن در زندگی (به ویژه مصرف) تأکید کرده و آن را «نصف العیش» خوانده است[۴].
از دیگر آثار اقتصادی این نگرش علوی، دوری از زیادهخواهی در عرصه اقتصاد است که میتواند آثار فرهنگی نامطلوبی نیز داشته باشد؛ لذا سفارشهای مکرر امام به قناعت در زندگی در جهت این نگرش است؛ چون با این دید خاص است که غنا در قناعت موجود میشود[۵] و غنی کسی است که با قناعت و میانهروی در مصرف، از دیگران بینیاز شده باشد[۶] و حتی امام در بیانی با تلاوت آیه شریفه ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ...﴾[۷] در وصف پرهیزگاران، به مصرف کفاف آنان اشاره میفرماید؛ یعنی آنان در حالی که از طیبات مصرف میکنند و در این جهت، با اهل دنیا شریکند، در سایه نگاه به آخرت، به اندازه کفایت نیازهای اساسی زندگی بهره میبرند»[۸].[۹]
سیره امام علی(ع) در مصرف و تخصیص درآمد
در ادبیات اقتصادی، مخارج مسلمان به سه دسته کلی تقسیم میشود: مخارج مصرفی شخصی، مخارج مشارکت اجتماعی و مخارج پسانداز و سرمایهگذاری. ما نیز بر همین اساس، سیره امیرمؤمنان(ع) را در هزینهگذاری و تخصیص درآمد، در ضمن این سه دسته بررسی خواهیم کرد:
مخارج مصر فی شخصی
مخارج مصر فی شخصی به مبالغی گفته میشود که فرد و یا خانوار برای اموری مانند خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، حمل و نقل و تفریحات خود هزینه میکند. معادل واژه مصرف در زبان عربی استهلاک است. این نامگذاری به این دلیل است که استهلاک موجب از بین رفتن کالا یا خدمت در زمان حال میشود. اگرچه مخارج مصرفی لازمه حفظ و تداوم زندگی است و از این جهت تأمین آنها اهمیت فراوان دارد، ولی به دلیل معادلهای که بین این مخارج و مخارج سرمایهگذاری برای رفع نیازهای آینده از یکسو و مخارج مشارکتهای اجتماعی از سوی دیگر برقرار است، عدم اعتدال در آن موجب آسیب دیدن پایداری اقتصاد خانوار در دراز مدت و نیز عدم تعادل اجتماعی خواهد شد؛ از این رو تنظیم مخارج مصرفی در اقتصاد اهمیت فوقالعاده دارد. امام علی(ع) همانگونه که در رفتار تولیدی الگویی کامل بودند، در مصرف نیز نمونه ایدهآلی از رفتار مصرفی فرد مسلمان را مجسم کردهاند. سیره امام در این زمینه در ضمن چند بحث قابل بررسی است:
مخارج دوران طفولیت و جوانی
درباره رفتار مصرفی امام در سالهای قبل از ازدواج، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی همانگونه که پیشتر گفتیم، دوران طفولیت و جوانی امام در خانه پیامبر سپری شد و بنابراین، مخارج ایشان نیز همان مخارج بیت رسول خدا(ص) بود. وقتی که علی(ع) در گهواره بود، پیامبر از فاطمه بنت اسد خواست تا گهواره او را در کنار بستر ایشان قرار دهد. پیامبر اکرم(ص) شخصاً نگهداری، تغذیه و نظافت علی(ع) را به عهده گرفت. با دست خود به او شیر میداد و غذا را میجوید و در دهان او میگذاشت[۱۰]. بدین ترتیب امام علی(ع) در خانه پیامبر بزرگ شد. رسول خدا(ص) به دلیل ذکاوت و کاردانی امام، تدبیر برخی از مخارج خود را بر عهده او میگذاشت؛ چنان که هنگام تصمیم پیامبر به آشکار نمودن رسالت خود، در حالی که هنوز بیش از سیزده سال از عمر امام نگذشته بود، او را مأمور تهیه غذا و لوازم پذیرایی از چهل تن از بزرگان بنی عبدالمطلب کرد، و امام نیز این مأموریت را با موفقیت به انجام رسانید[۱۱].[۱۲]
مخارج ازدواج
امام علی(ع) در سال نخست هجری و در بیست و چهار سالگی ازدواج کرد. در آن زمان، گرچه امام قلبی سرشار از عشق و ایمان به خداوند داشت، دست او از درهم و دینار خالی بود. با این حال، امام، فاطمه(س) را از پیامبر خواستگاری کرد. مقدار مهریه حضرت فاطمه(س) را با رقمهای متفاوتی مانند ۵۰۰، ۴۸۰ و ۴۰۰ درهم نقل کردهاند[۱۳]. در مسند ابی یعلی از زبان امام علی(ع) چنین نقل شده است: هنگام ازدواج با فاطمه(س) از رسول خدا(ص) پرسیدم: «کدام را بفروشم؟ اسب یا سپرم را؟» فرمود: «سپرت را بفروش». آن را به دوازده اوقیه (معادل چهارصد و هشتاد درهم فروختم و مهریه فاطمه(س) همان بود[۱۴].
مراسم شب زفاف امام علی(ع) و فاطمه(س) در ماه شوال سال دوم، پس از جنگ بدر[۱۵] برگزار شد. بر اساس سنت رسول خدا(ص)، جشن ازدواج با ولیمه برگزار میشود. امام علی(ع) به این منظور، گوسفندی را قربانی و جمعی از اصحاب را دعوت کرد[۱۶].[۱۷]
مسکن و لوازم خانه
رسول خدارح) اثاث منزل امام را با پول مهریه تهیه کرده بود. ابن شهرآشوب صورت جهیزیه حضرت زهرا(س) را اینگونه نقل کرده است: پیراهن زنانه به هفت درهم، روسری بلند به چهار درهم، قطیفه مشکی خیبری، تخت مخصوص عربی که از چوب و لیف خرما میساختند، دو تشک که یکی پشمی و دیگری از لیف خرما بود، چهار بالش که از پشم و لیف خرما پر شده بود، پرده خانگی، حصیری برای فرش کردن خانه، آسیاب دستی، کاسه مسی، مشکی از پوست، کاسهای چرمی برای شیر، ظرف آب، آفتابه برای وضو و دستشویی، دو بازوبند نقرهای و چند کوزه سفالین[۱۸].
گویند وقتی ابوبکر، سلمان فارسی و بلال این اقلام را نزد رسول خدا(ص) آوردند، حضرت با دیدن آنها گریست؛ به گونهای که اشک بر صورت ایشان جاری شد؛ سپس سر به آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا، به مردمی که بیشتر ظروف آنها از سفال است، برکت عطا کن»[۱۹].
امام علی(ع) لوازم منزل خویش را هنگام ازدواج با فاطمه(س) چنین توصیف میکند: با فاطمه، دختر رسول خدا(ص) ازدواج کردم، در حالی که تشکی به جز یک پوست گوسفند، که شبها بر آن میخوابیدیم و روزها بر آن به شتر علوفه میدادیم، نداشتم، و خدمتکاری جز فاطمه نداشتم.
خانهای که علی(ع) در ابتدا برای زندگی مشترک تهیه کرده بود، در مکانی دور قرار داشت. پس از ازدواج، رسول خدا(ص) از آنها خواست که نزد او باشند. اما گویا در جوار خانه رسول خدا(ص)، خانه خالی نبود، بعد از درگذشت حارثة بن نعمان و واگذاری خانهاش، علی(ع) و همسرش همسایه رسول خدا(ص) شدند[۲۰]. این خانه در جوار خانه رسول خدا(ص) قرار داشت و هماکنون داخل ضریح قرار گرفته است[۲۱].
در کتابهای تاریخی امام را دارای خانه دیگری ندانستهاند، ولی در متن یکی از وقفنامههای ایشان به خانهای در محله بنیزریق، که هماکنون در غرب مسجدالنبی مقابل باب السلام است، اشاره شده است[۲۲]. همچنین از قراین به دست میآید که امام خانهای نیز در ینبع داشتهاند. امام در دوران خلافت از ساخت خانه جدید اجتناب کرد. وضعیت مسکن ایشان در این دوره در حدیثی از امام باقر(ع) – چنانکه پیش از این نیز به آن اشاره کردیم- چنین بیان شده است: «او پنج سال بر مردم حکومت کرد، در حالی که هیچ آجری روی آجری نگذاشت و هیچ خشتی بر خشتی ننهاد»[۲۳]. هنگامی که در کوفه از ایشان پرسیدند: کدام یک از دو کاخ حکومتی را بر میگزینید، فرمود: «مرا در کاخ هلاکت و تباهی مسکن ندهید». امام آنگاه در منزل خواهرزاده خود، جعدة بن هبیره مسکن گزید[۲۴].
از این روایات و نیز از توصیههای امام به اصحاب خود درباره سادگی مسکن[۲۵] به دست میآید که ایشان با تجمل و وسعت بیشتر از مقدار نیاز مسکن، مخالف بودهاند.[۲۶]
مخارج خوراک
مخارج خوراک در الگوی مصرف امام کمترین مقدار ممکن بوده است. حکایات شنیدنی و شگفتآوری در صرفهجویی و قناعت ایشان در مصرف خوردنیها و آشامیدنیها نقل شده است[۲۷]. امیرمؤمنان(ع) همواره نان جو، که از آرد صاف نشده تهیه میشد، میخورد؛ به گونهای که نخالههای آرد بر روی نان قابل مشاهده بود. خشکی و سفتی این نانها به حدی بود که باید به کمک زانو تکهتکه میشد. امام این نانها را درون صندوق و یا کیسهای میگذاشت و بر آن مُهر میزد تا مبادا دیگران، از سر دلسوزی، خورشتی بر آن بیفزایند. امام میفرمود: «دوست ندارم به جز چیزی که بدان علم دارم، چیز دیگری را به شکمم وارد کنم»[۲۸].
نان خورشت امام غالباً سرکه، نمک، مایعات چرب گیاهی و جانوری (الزیت)، شیر، و خرما بود و گوشت را فقط برای عمل به سنت قربانی، میخوردهاند. روزی حلوایی تهیه شده از آرد و شکر و عسل به نام فالوذج برای ایشان حاضر کرده بودند، امام از خوردن آن اجتناب کرد و فرمود: «دوست ندارم چیزی بخورم که رسول خدا ص) از آن نخورده است». به روایت دیگر فرمود: «تو خوشبو، خوشگوار و خوشطعم هستی، اما من دوست ندارم نفس خود را به چیزی که بدان خو نکرده است، عادت دهم»[۲۹].
امیرمؤمنان(ع) خود اینگونه بود، اما دیگران را با غذاهای خوب مانند نان گندم و گوشت اطعام میکرد و هیچگاه بر آنها سخت نمیگرفت، مگر آنکه کسی، به اختیار خود، حاضر به مشارکت در ایثار امام میشد، چنانکه چنین مشارکتی از سوی حضرت فاطمه(س) و فرزندانش نقل شده است[۳۰]. بنابراین، عمل به این شیوه به دلیل ضعف قدرت خرید، یا بخل نبوده است.
نباید تصور کرد که خودداری امام از مصرف خوردنیهای حلال، به معنای حرام دانستن لذتهای حلال بر خود، با توصیه دیگران به عمل به این شیوه بوده است؛ زیرا امام در سنت گفتاری خود[۳۱] رفتار مطلوب فرد مسلمان را رعایت حد اعتدال میدانست و تلاش میکرد تا چنین رفتاری به هنجار اجتماعی تبدیل شود. بنابراین راز این رفتار او را باید در این نکته دانست که امام در این مقام، نه عنوان فردی عادی، بلکه اسوهای است برای اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی و سوق دادن جامعه به سمت اعتدال. شایسته است چنین الگویی خود در مرتبهای بالاتر از آنچه دیگران را به آن فرا میخواند، قرار گرفته باشد.
جامعه مطلوب از دیدگاه امام علی(ع) جامعهای است که همگان خصوصاً گروههای کمدرآمد، در آن به آسانی بتوانند غذای مورد نیاز خود را تهیه کنند. راهبرد مناسب برای رسیدن به این هدف، این است که اقشار پر درآمد از زیادهروی در مصرف غذا پرهیز کنند. ولی انسان، لذتجو است و تغذیه را وسیلهای برای کامجویی بیشتر میداند و بنابراین در مصرف غذا از حد اعتدال خارج میشود. هنجار شدن این پدیده، اتلاف منابع و سوء تغذیه فقیران را به دنبال خواهد داشت. جامعه برای تغییر این شیوه مصرف، نیازمند اسوه است و بیشک، توان اقتصادی، اقتدار روحی، موقعیت اجتماعی و سوابق مذهبی امام تمام شرایط چنین اسوهای را فراهم آورده بود.
نامه امام به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، که در میهمانی پرخرج یکی از ثروتمندان بصره شرکت کرده بود، نشان دهنده همین رفتار امام است. امام استاندار خود را به دلیل شرکت در چنین مجلسی شدیداً توبیخ میکند و آنگاه با بیان سنت رفتاری خود، وی را به عمل به این شیوه فرا میخواند: آگاه باش که هر مأموری، پیشوایی دارد که باید به او اقتدا کند و از نور دانش او بهره گیرد. بدان امام شما از دنیایش به همین دو جامه کهنه و از غذاها به دو قرص نان اکتفا کرده است. آگاه باش که شما توانایی آن را ندارید که چنین باشید، اما مرا با ورع، تلاش، عفت و پیمودن راه صحیح، یاری دهید[۳۲].
از سوی دیگر امام کسانی را که به دلیل سوء برداشت از سیره ایشان، خوردن غذاهای پاکیزه را برخود حرام میکردند، عتاب میکند و با بیان تفاوت خود با آنها، به دلیل عهدهدار بودن رهبری جامعه اسلامی، آنان را به استفاده صحیح از نعمتهای الهی فرا میخواند. مباحثه امام با عاصم بن زیاد در این باره شنیدنی است. وقتی به ایشان خبر دادند که او نعمتهای پاکیزه خدا را بر خود حرام کرده و از زندگی کناره گرفته است، وی را خواست و با چهرهای برافروخته او را عتاب کرد و فرمود: آیا از خانوادهات شرم نمیکنی؟ آیا به فرزندانت رحم نمیکنی؟ آیا چنین میپنداری که خداوند چیزهای پاکیزه را بر تو حلال کرده، اما دوست ندارد که از آنها استفاده کنی؟ تو در پیشگاه خداوند کمتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند. آیا خداوند نمیگوید: ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ * فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ﴾[۳۳] آیا خداوند نمیگوید: ﴿مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ... يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ﴾[۳۴]. به خدا قسم که آشکار کردن نعمتهای خداوند با عمل، نزد او محبوبتر از بازگویی آنها با زبان است، در حالی که خداوند فرمود: ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾[۳۵]. عاصم پس از شنیدن این سخنان گفت: «ای امیرمؤمنان، شما خود را به غذاهای ناگوار و لباسهای خشن اکتفا کردهاید؟» امام فرمود: «وای بر تو من مثل تو نیستم. خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که بر خود سخت گیرند و همچون طبقه ضعیف مردم باشند، تا فقر آنان را به ستوه نیاورد و سر از فرمان خداوند نکشند»[۳۶].[۳۷]
مخارج پوشاک
مخارج پوشاک از مخارج مهم شخصی است. پوشاک وسیله محافظت بدن از سرما و گرما، پوشش ظاهری اعضای آن و مایه حفظ آبرو و حرمت اجتماعی و اظهار نعمتهای الهی است. از سوی دیگر، پوشاک، نیاز انسان به زیبایی را برآورده میسازد. تأمین پوشاک، در حد اعتدال، لازمه نشاط و سلامت زندگی است، اما عدم اعتدال در آن به ویژه زیادهروی برخاسته از حس تفاخر و تکبر، مشکلات اجتماعی و اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
امام علی(ع) در سنت گفتاری خود، همانگونه که گذشت، بر رعایت اعتدال تأکید مینمود و مخارج پوشاکش کمترین مقدار ممکن بود. لباس امام غالباً دارای سه قسمت بود: یک شلوار که بلندی آن تا نصف ساق بود؛ یک پیراهن که بلندی آن تا روی پا بود و یک دوشانداز که از جلو تا روی سینه و از پشت تا روی باسن را میپوشاند. جنس این لباسها معمولاً از کرباس یا پشم و رنگ آنها سفید بود و ارزش آنها از سه یا چهار درهم و یا یک دینار تجاوز نمیکرد. اگر اندازه آستین و یا ادامه پیراهن بیشتر از مقدار نیاز بود، اضافه آن را قطع میکرد و تا حد ممکن، لباس خود را وصله میزد و از خرید لباس نو اجتناب میکرد[۳۸]. یک بار با اشاره به این موضوع فرمود: به خدا سوگند که این پیراهن را آن قدر وصله زدهام که از وصله کننده آن شرم دارم. کسی به من گفت: «چرا این لباس کهنه را دور نمیاندازی؟» گفتم: «از من دور شو! رهروان شب، صبحگاهان ستایش میشوند»[۳۹].
یعنی آنها که بیدار بودند و ره سپردند و به مقصود رسیدند از آنها که خواب ماندند و به مقصد نرسیدند، باز شناخته میشوند. امام در پاسخ اعتراض کسانی که به سادگی و کهنگی و یا اندازه لباس ایشان اعتراض میکردند، میفرمود: این لباسی است که مؤمنان از آن بهره میگیرند و قلب را خاشع و نفس را رام میسازند و عورت را بهتر میپوشانند و نیاز را برآورده میکنند[۴۰].
در تحلیل سیره امام علی(ع) در پوشاک، علاوه بر نکتهای که درباره خوراک ایشان گفتیم، به نقش شرایط و زمان در تعیین نوع لباس و مخارج پوشاک نیز میتوان اشاره کرد. از دیدگاهی کلی، شکی نیست که با تغییر مقتضیات زمان مخارج پوشاک نیز تغییر میکند؛ زیرا تعیین حد اعتدال پوشاک، متکی بر معیارهای عرفی است، و عرف اجتماعی با مرور زمان و بر اثر تغییرات واقعی، مانند افزایش قدرت خرید مردم و پیشرفتهای فنی در زمینه تولید پوشاک یا تغییر سلیقه عمومی نیز تغییر میپذیرد.
الگوی پوشاک امام علی(ع) نیز از این قاعده مستثنا نبود. پوشش ایشان، اگرچه با انتظارات معدودی از مردم آن زمان که از مقایسه امام با برخی رهبران سیاسی آن عصر نشأت میگرفت، مطابق نبود، اما با الگوی پوشاک تودههای فقیر آن زمان کاملاً سازگار بود. گزارشهای رقتانگیزی که از وضعیت پوشاک مسلمانان صدر اسلام رسیده است، گواه این مدعا است. در سالهای دهه اول هجری، وضع پوشاک گروهی از اصحاب پیامبر که به اصحاب صفه شهرت داشتند، به حدی بد بود که برخی از آنان از شرم برهنگی خود را پنهان میکردند[۴۱] و لباس تعدادی از آنان نیز از کتان ضخیم بود که زبری آن پوست بدن را میخراشید و به همین دلیل گاهی از زبری این لباسها نزد پیامبر شکوه میکردند[۴۲]. واثلة بن اصقع میگوید: «سی تن از اصحاب رسول خدا(ص) را دیدم که هر یک فقط با پوشیدن یک قطیفه پشت سر ایشان به نماز ایستاده بودند، و من یکی از آنان بودم»[۴۳]. ابوهریره گفته است: «هفتاد نفر از اصحاب صفه را دیدم که هیچ یک جامه دوشانداز نداشتند»[۴۴].
روزی، در حالی که پیامبر و جمعی از اصحاب کنار هم نشسته بودند، امیرمؤمنان(ع) با لباسی کهنه، که به دلیل پارگی قسمتهایی از بدنش را نمیپوشاند، وارد شد و در کنار پیامبر نشست. پیامبر برای لحظاتی او را زیر نظر گرفت و با مشاهده وضعیت لباس ایشان این آیه را تلاوت نمود. ﴿وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴۵] و آنگاه فرمود: «یا علی، تو از والاترین کسانی هستی که این آیه درباره آنها نازل شده است». آنگاه پرسید: «یا علی، لباسی که به تو پوشانده بودم کجا است؟» امام فرمود: «ای رسول خدا(ص)، یکی از یاران شما نزد من آمد و از برهنگی خود و خانوادهاش شکوه کرد و من آن لباس را به او بخشیدم»[۴۶].
در چنین روزگاری، سادهپوشی امام، چنانکه رسول خدا(ص) فرمود، از مظاهر عالی ایثار محسوب میشد و با هنجارهای معمول آن زمان نیز مطابقت داشت. اما در دهههای بعد، مانند زمان امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) یا امام رضا(ع)، به دلیل رشد اقتصاد ملی، وضعیت عمومی پوشاک مردم به میزان زیادی بهبود یافته بود و بنابراین، الگوی پوشاک امیرمؤمنان(ع) مورد پسند اجتماع نبود؛ از این رو نقل شده است که امام سجاد(ع)، جامههایی از خز به ارزش پنجاه دینار میپوشیده است[۴۷]. سیره امام صادق(ع) نیز وضعیتی مشابه داشته است[۴۸]. امام صادق(ع) در پاسخ به اعتراض کسانی که از مغایرت وضعیت لباس او با سیره امیرمؤمنان(ع) خرده میگرفتند، به تغییر شرایط زمان اشاره کردهاند. نقل شده است که سفیان ثوری با لحنی اعتراضآمیز به امام صادق(ع) گفت: شما میگویید که علی بن ابی طالب لباس خشن میپوشید، در حالی که خود لباسهای «قوهی» و «مروی» دو نوع لباس گرانبها بر تن کردهاید. امام در پاسخ فرمود: «وای بر تو! علی بن ابی طالب در زمان تنگی معیشت زندگی میکرد، و اکنون زمان فراوانی نعمت است هنگامی که اقتصاد زمانه شکوفا شود، نیکان آن زمان به استفاده از نعمتهای خداوند أولی هستند»[۴۹].
اما اینکه چرا با بهبود چشمگیر وضعیت رفاهی مسلمانان پس از گسترش فتوحات اسلامی، در دهه دوم هجری - برخلاف دهه اول - امام علی(ع) سادهپوشی خود را همچنان حفظ کرد، اولاً شواهد تاریخی، بهبود نسبی در وضعیت لباس امام را نفی نمیکند، بلکه مدارکی نیز در تأیید این بهبود میتوان یافت[۵۰]. ثانیاً گرچه درآمدهای عمومی مسلمانان در زمان خلیفه دوم و سوم به شدت افزایش یافت، به دلیل توزیع نابرابر این درآمدها، شکاف طبقاتی عمیقی در جامعه به وجود آمده بود؛ به گونهای که گروهی محدود، ثروتمند بودند، ولی بیشتر مردم در فقر و فاقه به سر میبردند[۵۱]. در چنین موقعیتی، سادهپوشی امام از سویی، نوعی همدردی با فقیران، و از سوی دیگر سرمشقی بود برای دوری از اشرافیگری و خوشگذرانی طبقه ثروتمندی که در سالیان گذشته بدان خو کرده بودند. خطبهها و مواعظ امام در ایام خلافت نشان میدهد که در آن زمان، خطر اتراف و مصرفگرایی افراطی، جامعه اسلامی را در معرض سقوط قرار داده بود و امام یکی از وظایف مهم خود را اصلاح این وضعیت میدانست. نکوهش شدید دنیاگرایی توسط امام در نهج البلاغه، به ویژه در خطبه ۱۶۰، نشان دهنده اهمیت این مطلب نزد آن حضرت است؛ چنان که ترویج رهبانیت و صوفیگری، جامعه زمان امام صادق(ع) را تهدید میکرد و شیوه پوشش ایشان نیز نوعی مقابله عملی در برابر این تهدید بود[۵۲].[۵۳]
مخارج تعلیم و تربیت
اگر بتوان مخارج آموزش و پرورش خانواده را جزء هزینه مصرفی به حساب آورد، این مخارج در نگاه امیرمؤمنان(ع) بالاترین درجه اهمیت را داشتهاند. رویکرد امام به این امر از این مبنای انسانشناختی ایشان ریشه میگرفت که انسانیت انسان به دانایی و مهارت او است: «قیمة کل امرء ما یحسنه»[۵۴]. روشن است که نتیجه طبیعی چنین رویکردی، صرف هزینههای سنگین برای کسب دانش و مهارت است. صرف چنین هزینهای در سیره امیرمؤمنان(ع) به وضوح قابل مشاهده است.
صرف نظر از مباحث کلامی که بخش وسیعی از مباحث علمی امام علی(ع) را به خود اختصاص داده است، ایشان در طول زندگی خود هیچ آموزگاری جز رسول خدا(ص) نداشتهاند. این آموزش از زمان طفولیت تا واپسین لحظات حیات رسول اکرم(ص) ادامه داشت. امام در خطبه قاصعه نهج البلاغه به فراگیری تعالیم اخلاقی از رسول خدا(ص) در دوران خردسالی اشاره کردهاند. ایشان درباره ساعات دانشاندوزی خود در محضر آن حضرت میفرمایند: «در سراسر عمر شریف پیامبر من یک بار در روز و یک بار در شب در محضر درس ایشان حاضر میشدم و علاوه بر این، گاهی نیز ایشان خود به خانه من میآمدند»[۵۵]. تمام ملاقاتهای امام با پیامبر، مجلس درس دانشجو و استاد بود و لحظهای از پرسش و پاسخ و یا ارائه درسی جدید خالی نبود[۵۶]. امام در طول این دوره تمام علوم و معارف را از استاد الهی خویش فرا گرفت[۵۷]. نقطه اوج دانشاندوزی او وقتی بود که رسول خدا(ص) در بستر مرگ بود. معلم بزرگ انسانیت در همین حال، شاگرد محبوب خود را به حضورطلبید. امام علی(ع) با اشاره به خاطر این ملاقات میفرمایند: «در آن ساعت، رسول خدا(ص) هزار باب از علم را به من آموخت که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده میشد».
یکی از رفتارهای آموزنده در سیره دانشاندوزی امام علی(ع) که بیانگر اهمیت تخصیص درآمد به آموزش در نگاه امام نیز هست، رفتار ایشان در ماجرای نزول آیه نجوا است. شأن نزول این آیه چنین است[۵۸] که اصحاب ثروتمند پیامبر، پیوسته و به منظور کسب اعتبار بیشتر، نزد آن حضرت میآمدند. این کار فقیران را میآزرد. با نزول آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً...﴾[۵۹] ثروتمندان موظف شدند، پیش از تشرف به محضر پیامبر، به فقیران صدقه دهند و بدین وسیله از آنها دلجویی کنند. این حکم از سوی بعضی مسلمانان نوعی هزینه ملاقات با رسول خدا(ص) تلقی شد و انجام آن بر آنان گران آمد و پس از مدت کوتاهی نسخ شد. امام علی(ع) تنها کسی بود که به این آیه عمل کرد. او با یک دینار پولی که داشت ده درهم فراهم کرد و با آن، ده بار به حضور پیامبر رسید. هر بار یک درهم صدقه میداد و هر بار درس تازهای را از پیامبر فرا میگرفت. آموزش و پرورش در میان خانواده امام نیز بسیار جدی بود؛ به گونهای که گفتهاند امام حسین(ع) به آموزگار فرزند خود به ازای تعلیم سوره حمد عطای فراوان بخشید و دهان او را پر از گوهر کرد[۶۰].[۶۱]
مخارج دیگر
علاوه بر مخارجی که تاکنون ذکر شد، مخارج دیگری نیز در سیره امام مشهود است که به اختصار به آنها اشاره میکنیم. از جمله این مخارج، مخارج تفریحات و سرگرمیهای سازنده است. در اندیشه امام لذتهای حلال از عوامل سازنده روحی و حفظ تعادل رفتاری به شمار میآید؛ چنان که میفرمایند: مؤمن، ساعات زندگی خود را به سه بخش تقسیم میکند: قسمتی را به مناجات با پروردگارش میگذراند؛ بخش دیگر را در طریق اصلاح معاش زندگیاش به کار میگیرد و قسمتی را برای بهرهگیری از لذتهای حلال و زیبنده[۶۲].
از این حدیث میتوان دو نکته درباره الگوی مخارج مربوط به تفریحات در اندیشه و رفتار امام استنباط کرد: نکته اول اینکه تفریحات جزئی از اجزای رفتاری است که مناجات با خدا در رأس آن قرار دارد. بنابراین تفریحات در نظر امام، با عبادت سازگار است. نکته دوم اینکه تفریحات باید در چارچوب لذتهای حلال باشد و از دایره شرع خارج نشود.
با توجه به این دو نکته میتوان گستره انواع تفریحات مطلوب را شناخت؛ مثلاً برای اغلب مسلمانان، تفریحات میتواند شامل امور شادیبخش و لذتهای حسی حلال، مسافرتهای زیارتی، بازدید از اماکن مذهبی و شرکت در مسابقات رزمی، انجام دادن ورزشهایی مانند اسبدوانی و تیراندازی باشد. در مراتب بالاتر تکامل معنوی، نیاز به تفریح ممکن است با نشاط روحی حاصل از کار مفید اقتصادی و یا اقامه مراسم مذهبی، مانند نماز جمعه و جماعت، انجام دادن مراسم حج و دیدار با خویشاوندان (صله رحم) نیز برطرف شود. بنابراین، تردیدی نیست که پرداختن به فعالیتهای نشاطانگیز در سیره عملی امام وجود داشته است؛ اگرچه مصادیق این فعالیتها شامل لایههای عمیقتری از نشاط روحی همراه با معنویت بوده است.
مخارج مربوط به بهداشت و درمان، مسواک کردن، نظافت و پاکیزگی و استفاده از عطر به طور مؤکد در سیره امام به چشم میخورد[۶۳]. مخارج حمل و نقل نیز همواره در زندگی امام وجود داشته است. روایتی که پیشتر در بحث مربوط به ازدواج و خواستگاری امام نقل کردیم، نشان میدهد که امام حتی قبل از ازدواج، صاحب شتر یا اسب بودهاند.[۶۴]
مخارج مشارکت اجتماعی
مخارج مشارکت اجتماعی به سرمایه و امکاناتی گفته میشود که فرد به صورت داوطلبانه در امور عامالمنفعه، مانند کمک به نیازمندان و ساختن مسجد و مدرسه، هزینه میکند. این مخارج در الگوی تخصیص درآمد فرد مسلمان، بسیار مهم است. در قرآن کریم سخن معصومان دهها آیه و هزاران حدیث در بیان اهمیت این امر و ترغیب به آن وجود دارد[۶۵].
دلیل اهمیت این مخارج در اسلام، در درجه اول، نقش سازنده آن در تحقق عدالت اجتماعی - اقتصادی است؛ به ویژه آنکه مشارکت داوطلبانه ثروتمندان در دادن بخشی از درآمد خود به فقیران، هیچگونه تأثیر منفی بر انگیزه تولید نخواهد داشت، بلکه پاداش معنوی این کار، انگیزه نیرومندی برای تولیدکننده به وجود میآورد. علاوه بر این، رشد معنوی افراد، که از اهداف اساسی اسلام است، تا حد زیادی در گرو انجام این مشارکتها است[۶۶].
امام بهترین و کاملترین انسان را فردی میداند که برای مردم سودمند باشد و بار هزینههای آنان را بر دوش کشد[۶۷]. و در عمل نیز، چنانکه در این بحث نشان خواهیم داد، امام، بیشترین مشارکت را در تأمین هزینههای اجتماعی داشتهاند. برخی از مشارکتهای اجتماعی امام را که از نظر اقتصادی اهمیت بیشتری دارد، در ضمن چند بخش بررسی میکنیم:
کمک مالی مستقیم به نیازمندان
کمک مالی مستقیم به نیازمندان، خصوصاً کسانی مانند خانوادههای بیسرپرست و از کارافتادگان، که دستشان از تمام راههای کسب درآمد کوتاه شده است، در شیوه تخصیص درآمد امام، دارای اولویت است. مقدم داشتن رفع نیاز دیگران بر نیاز خود، در سراسر زندگانی امام به چشم میخورد.
سخن در شیوه کمکهای مالی امام بسیار است. برای رعایت اختصار، فقط به برخی از ویژگیهای مهم انفاق ایشان اشاره میکنیم:
یک. اهتمام بسیار به محرومان: در نگاه امیرمؤمنان(ع) رفع نیاز نیازمندان، مسئولیت بزرگ انسانی و ایمانی است که غفلت از آن در هیچ شرایطی روا نیست. این احساس در امام چنان بود که غم بینوایان، حضرتش را به شدت اندوهگین میساخت. زمانی که حضرت علاوه بر ثروت شخصی، بیتالمال مسلمانان را نیز در اختیار داشت، طعم گرسنگی را هر شب میچشید و حتی پس از آنکه تمام بینوایان پیرامون خود را مینواخت، باز آسوده خاطر نمیگشت و میفرمود: «شاید در حجاز و یمامه، کسانی باشند که هنوز از یافتن قرص نانی عاجزند و هیچ خاطرهای از سیری بر ذهنشان نقش نبسته است»[۶۸].
دو. اخلاص در انفاق: انفاق مال و چشمپوشی از دستمایه شیرین زندگی، از ثمرات توحید و ایمان به نعیم آخرت است. امام علی(ع) که در اوج قله ایمان و تقوا بود، در کمک به فقیران، چیزی جز رضای پروردگار را در نظر نمیگرفت. بهترین گواه، سخن الهی است که اخلاص او را چنین ستوده است: غذای خود را با این که به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر میدهند و میگویند: ما شما را برای خدا اطعام میکنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم. ما از پروردگار در آن روزی که عبوس و سخت است، بیمناکیم[۶۹].
سه. رعایت عزت و احترام فقیران: وقتی فقیری آبرومند از سر نیاز و اضطراری برای رفع ابتداییترین نیاز خود به توانگری روی میآورد و عطای او را میپذیرد، ناخواسته مقداری از عزت و آبروی انسانی خویش را در معرض نابودی میگذارد. وظیفه حفظ عزت و احترام همنوعان فقیر، پیامآور این نکته است که باید آثار خواری را از چهره فقیر دور کرده و او را در جایگاه عزت نشاند. امام علی(ع) به این منظور تلاش میکرد تا حاجت نیازمندان را قبل از درخواست آنان برآورده سازد. امام صادق(ع) میفرماید: امیرمؤمنان(ع) پنج وسق از خرمای بُغیبغه نام چشمهای در یَبْنُع را برای مؤمن فقیر و آبرومندی، که از هیچ کس حاجتی نمیخواست، فرستاد. شخصی به امام گفت: «به خدا قسم که او چیزی از شما طلب نکرده بود و یک وسق از آن پنج وسق او را کفایت بود». امیرمؤمنان(ع) با ناراحتی فرمود: «خداوند امثال تو را فراوان نکند! من عطا میکنم و تو بخل میورزی؟! اگر به کسی که به من امید دارد نبخشم تا آنگاه که از من حاجت بخواهد و سپس به او عطا کنم، در این صورت، بهای چیزی را که از او ستاندهام ندادهام؛ زیرا به او اجازه دادهام حرمتش را که باید در مقام عبادت در پیشگاه خداوند بر زمین نهد، به من ببخشد! چه کسی با برادر مسلمانش چنین میکند؟»[۷۰].
نوشتهاند: فقیری، قصد ابراز حاجت خود نزد امام داشت. امام از قصد او آگاه شد. او را از درخواست شفاهی و رودررو بازداشت و برای این که آثار ذلت را در چهره او نبیند، فرمود: «حاجتت را بر زمین بنویس»[۷۱].
استفاده از تاریکی شب برای مددرسانی نیز به همین منظور بود. بسیاری از یتیمان و بینوایانی که دست عطوفت امام، نوازشگر شبهای فقر و فلاکتشان بود، نام و نشانی به جز محبت و جوانمردی از آورنده نان شب خویش نداشتند و آشنایی آنان با نام آسمانی علی(ع) تنها زمانی میسر شد که قلب پر مهر علی(ع) از تپش ایستاده بود.
از دیدگاه علی(ع)، نیازمند حاجتخواه، فرستاده خدا و رد او رد خدا است. او هیچگاه سائل را رد نکرد و حتی اگر چیزی برای بخشیدن نداشت با کلام محبتآمیز و چهرهای گشاده و یا با وعده بخشش، سائل را راضی میکرد. او انگشتری خویش را در رکوع نماز، به سائل داد. یک بار که چیزی برای دادن به سائل نداشت، با مشاهده چهره مأیوس او که علی(ع) را به شکایت در پیشگاه خداوند تهدید میکرد، به شدت گریست. آنگاه از او خواست بازگردد و سخنش را تکرار کند، و پس از شنیدن، دوباره گریست؛ آنگاه شمشیر خود را که با آن بارها از حریم رسول خدا(ص) دفاع کرده بود،طلبید و آن را به وی داد[۷۲].
چهار. مباشرت در پرداخت: امام علی(ع) غالباً خود و بدون واسطه به نیازمندان انفاق میکرد. این عمل، بزرگداشت مقام انسانی نیازمندان و بهترین نوع دلجویی از آنها به حساب میآید.
پنج. رعایت ویژگیهای گیرندگان انفاق: یکی از نکات آموزنده در شیوۀ انفاق امام علی(ع) توجه به منزلت علمی و معنوی نیازمندان در تعیین میزان انفاق به آنان بود. یک بار که امام لباسی را به فقیری عطا کرد و فقیر پس از پوشیدن لباس، شعر با معنایی سرود، صد دینار دیگر بر عطای وی افزود، و در پاسخ به پرسش کسی که از زیادی این بخشش تعجب کرده بود، فرمود: «از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: مردم را در جایگاه شایسته خود قرار دهید و جایگاه این مرد، نزد من چنین است»[۷۳].
شش. مقدم داشتن بستگان در کمکهای برنامهریزی شده: امیرمؤمنان(ع) برای کمک به نیازمندان از راه اعطای اموال شخصی، از نزدیکترین وابستگان خود آغاز میکرد و با رعایت سلسله مراتب خویشاوندی و میزان نیاز هر یک، به تکمیل انفاق خود میپرداخت[۷۴]. منشأ این رفتار، توصیه قرآن کریم به اولویت بخشیدن به ارحام است[۷۵]. در سنت رسول خدا(ص) نیز بر رعایت این اولویت تأکید شده است[۷۶].
توجه به این مطلب ضروری است که امام در توزیع بیت المال، میان خویشاوند و بیگانه تفاوتی نمینهاد و با همگان به مساوات رفتار میکرد. تأمل در رفتار حکیمانه امام در این دو زمینه، نشانگر روش اسلام در پیگیری عدالت اقتصادی و وحدت اجتماعی است. امامِ انسانیت در اینجا به ما میآموزد که اسلام چگونه هم به منافع اجتماعی میاندیشد و هم گرایشهای فطری و عاطفی و پیوندهای نسبی افراد را در نظر دارد. امام جایگاه هر یک از این دو را به خوبی در عمل نشان داده است.
در تحلیل این بخش از سیره اقتصادی امام توجه به این نکته لازم است که ایشان در سنت گفتاری خود، مردم را به میانهروی در انفاق دعوت کردهاند[۷۷]. میانهروی در انفاق به حالتی تفسیر شده است که فرد پس از رفع نیازهای خانواده خود (کفاف عرفی) به دیگران کمک مالی کند و روحیه ایثارگری را در خود حفظ کند تا در شرایط اضطرار، دیگران را بر خود مقدم بدارد. اما، چنانکه دیدیم، در سنت رفتاری امام اقدام ایثارگرانه حالتی عمومی است؛ یعنی مصرف شخصی ایشان همواره کمترین مقدار ممکن و انفاقشان بیشترین مقدار بوده است. چنین رفتاری، برای امام به عنوان هدایتگر گرایشهای طبیعی و خودمحور انسان، زیبنده است؛ اما آنچه ما باید از امام بیاموزیم، انفاق از مازاد بر هزینههای شخصی در شرایط عادی و مقدم داشتن دیگران برخود در موارد خاص است.[۷۸]
وقف[۷۹] املاک برای نیازمندان
وقف، یکی از راهبردهای مترقی اسلام برای رفع نیازهای عمومی، به ویژه نیاز گروههای آسیبپذیر است. سنت وقف در زمان رسول خدا(ص) با راهنماییهای گفتاری و رفتاری ایشان به خوبی در رفتار مسلمانان جای گرفته بود. به گونهای که گفتهاند هیچ یک از اصحاب ایشان نبود که چیزی را وقف نکرده باشد. ابن شُبه در تاریخ المدینة المنوره موقوفات پیامبر و اصحابش را نقل کرده است[۸۰]. مطالعه این کتاب و سایر منابع تاریخی و حدیثی، موقعیت ممتاز امام علی(ع) را در عمل به این سنت الهی نشان میدهد. مولای متقیان(ع)، تمام املاکی را که به برکت و نیروی بازوان پرتوانش آباد ساخته بود، وقف نیازمندان کرد و در حالی به ملاقات پروردگارش شتافت که از اموال دنیا چیزی به جز هفتصد درهم که سهم او از بیت المال بود و آن را برای رفع نیاز خانوادهاش کنار گذاشته بود، نداشت[۸۱].[۸۲]
آزاد کردن برده
در دوران حیات امام علی(ع)، در شبه جزیره عربستان، همانند سایر نقاط جهان، بردهداری به شدت رواج داشت. مبارزه با این پدیده ناگوار که از طبیعت نظامهای سیاسی و اقتصادی آن زمان، به خصوص از شیوه رفتار با اسیران جنگی، نشأت میگرفت، کار آسانی نبود. با این حال اسلام از ابتدای ظهور، نارضایی خود را از این پدیده اعلان کرد و تدابیر منظمی را برای برچیدن تدریجی بساط بردهداری به اجرا گذاشت. تشویق به خوشرفتاری با بردگان، ترغیب به آزادسازی داوطلبانه آنان، پذیرش آزاد کردن بنده به عنوان کفاره برخی گناهان و آزادی قهری آنان با اسباب گوناگون، از جمله این تدابیر بود.
شیوه برخورد امام علی(ع) با بردهداری، یکی از شواهد محکم مخالفت اسلام با این پدیده شوم است. امام در حالی که در زندگی شخصی، انواع سختیها را بر خود روامیداشت، از هیچ کوششی برای آزادی و استقلال انسانهایی که ناخواسته در دام بردگی گرفتار شده بودند، دریغ نمیکرد. ثمره تلاش او در این راه آزاد شدن هزار بنده بود. عظمت این خدمت امام در صورتی به خوبی احساس خواهد شد که بدانیم ایشان، این تعداد برده را با دسترنج خود آزاد کرده است؛ چنان که امام صادق(ع) فرمود: «سوگند به آفریدگار جهان که او امام علی(ع) برای جلب خشنودی خداوند، هزار برده آزاد کرد؛ به گونهای که در راه آزادی آنان، دستان او تاول زد»[۸۳].
در منابع متعدد به آزاد کردن هزار بنده توسط امام اشاره شده و از افتخارات حضرت به شمار آمده است[۸۴]. به همین دلیل، اهل بیت(ع) یاد این فضیلت را همواره زنده نگه میداشتند. یکی از حکایات شنیدنی در این باره مباحث امام صادق(ع) با یکی از نوادگان امام حسن(ع) است. در این مباحثه امام صادق(ع) به او میگوید: «بدون تردید، جد من و تو با دسترنج خود هزار بنده آزاد کرد؛ یا نام آنها را تو برای من بگو و یا اگر میخواهی من نام آنها را برایت بگویم»[۸۵].
علاوه بر این، امام برای پیشگیری از افتادن انسانها در دام بردگی نیز تلاش کردهاند. در ماجرای فتح ایران زمانی که اسیران مرد و زن ایرانی را به مدینه آوردند، عمر میخواست زنان را بفروشد و مردان را به بردگی مسلمانان در آورد. ولی امام با یادآوری حدیث نبوی «أَكْرِمُوا كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ»، با تصمیم او مخالفت کرد و با تدبیری خاص، تمام مهاجران و انصار را با خود همراه نمود. بدین ترتیب تمامی آن جماعت از نعمت آزادی بهرهمند شدند[۸۶].
با وجود اهتمام امام به آزاد ساختن بردهها، ایشان تعدادی برده نیز در اختیار داشت. حتی، چنان که از وصیتنامه ایشان بر میآید، در زمان نوشتن این وصیتنامه، مالک دهها برده بود که همگی در املاک آن حضرت، به کار مشغول بودهاند. در این باره لازم است به دو نکته توجه شود: اول اینکه مسلمانان پس از به اسیری بردن بردگان در جنگها، به جای کشتن، آنان را به بردگی میگرفتند. بردگان به دلیل عدم آشنایی با محیط جدید، مدتها طول میکشید تا خود را با آن سازگار کنند، و تا آن زمان رها ساختن آنان برای جامعه اسلامی و خود بردگان، مشکل آفرین بود. نکته دوم این است که ورود اسیران به خانه مسلمانان، فرصت مناسبی بود برای تربیت اسلامی و جذب تدریجی آنان به اجتماع مسلمانان. فضیلت آزاد کردن بردگان (عتق) نیز عاملی بود که آزادی آنان را تضمین میکرد. با توجه به این دو نکته و نیز با توجه به اهتمام امام به آزاد کردن بردهها، معلوم میشود که برده داشتن امام به معنای تأیید بردهداری نیست. این کار تدبیری بود برای حمایت از بردگان و تربیت اسلامی آنان و در نهایت آزادی شرافتمندانه آنان.[۸۷]
ساختن مسجد و تعمیر جاده
ساخت مسجد و تعمیر جادهها از نمونههای ارزشمند مشارکت اجتماعی امام علی(ع) است. بنا به گزارش ابن شهر آشوب در المناقب امام علاوه بر مشارکت در ساختن مساجدی مانند مسجدالنبی، بیش از شش مسجد نیز خود بنا کردهاند. ساخت مسجد الفتح در مدینه در مکانی که دعای پیامبر برای پیروزی مسلمانان در جنگ خندق به اجابت رسید، ساخت مسجدی در منطقه اُحد در مقابل قبر حمزه، عموی پیغمبر، ساخت مسجدی در میقات حج و ساخت مساجدی در کوفه و آبادان و مسجد جامع در بصره، از مساجدی است که توسط امام ساخته شده است. ابن شهر آشوب همچنین بازسازی راه مدینه – مکه را به ایشان نسبت داده است[۸۸].[۸۹]
سایر خدمات اجتماعی امام
بررسی کامل مشارکتهای اجتماعی امام از حد گنجایش این مقاله خارج است. در اینجا به چند مورد از خدمات اجتماعی ایشان اشاره میکنیم. امیرمؤمنان(ع) همواره قسمتی از ساعات روز را به آموزش مردم، به ویژه فقیران و مسکینان، اختصاص میداد. امام باقر(ع) در نقل سیره علی(ع) میفرمایند: «... هنگامی که آفتاب طلوع میکرد، جماعتی از فقیران و بینوایان و سایر مردم، گرد او جمع میشدند و به آنها فقه و قرآن میآموخت»[۹۰]. دیلمی نیز در ارشادالقلوب به این مطلب اشاره میکند و اضافه میکند که حضرت پس از فراغت از این کار به حل و فصل دعاوی مردم میپرداخت و پس از آن به سراغ کارهای شخصی میرفت[۹۱].
امام مؤمنان(ع) از هر فرصتی، اگرچه اندک، برای پیشبرد اهداف اجتماعی استفاده میکرد. رفتار ایشان در جنگ خیبر، بسیار آموزنده است. در این جنگ پس از آنکه فتح قلعههای مستحکم خیبر با کندی مواجه شد، رسول خدا(ص) فرمود: «فردا مردی را به سراغ آنها خواهم فرستاد خداوند هیچگاه او را خوار نمیکند و خدا و رسولش را دوست دارد». مقصود پیامبر از این جملات اشاره به کسی جز علی بن ابی طالب(ع) نبود. اما او این بار، برخلاف همیشه، در جمع اصحاب غایب بود. وقتی پیامبر سراغ علی(ع) را از آنان گرفت، گفتند: «او در آسیاب مشغول کار است». شنیدن چنین سخنی درباره جنگاور بینظیری چون علی(ع)، آن هم در کوران مبارزه با دشمن، شگفتانگیز بود؛ از این رو پیامبر فرمود: «چرا این کار را یکی از شما انجام نمیدهید؟!» امام به چشمدرد مبتلا شده بود و قادر به دیدن نبود؛ اما با این حال وجدان کاری و روحیه همیاری اجتماعی به او اجازه استراحت نمیداد و به ناچار، توان باقیمانده خود را اینگونه در خدمت جامعه به کار میگرفت[۹۲].
روزی سعید بن قیس همدانی علی(ع) را در گرمای شدید در کنار دیواری دید و گفت: «یا امیرالمؤمنین، در چنین ساعتی بیرون از خانهاید؟!» امام فرمود: «بیرون نیامدهام مگر آنکه مظلومی را یاری کنم یا بیچارهای را نجات دهم»[۹۳].[۹۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۵، ص۴۱.
- ↑ غررالحکم، ح۲۹۶.
- ↑ غررالحکم، ح۲۷۴.
- ↑ تحف العقول، ص۱۵۸.
- ↑ محدث قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۸۷.
- ↑ غررالحکم، ح۲۸. روایات مربوط به میانهروی و قناعت از حفرت، بسیار است که در صدد بیان آنها نیستیم و فقط روایات راجع به رابطه دنیا و آخرت مورد نظرند.
- ↑ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ج۱، ص۲۵.
- ↑ خادم علیزاده، عبدالامیر، مقاله «دنیا و آخرت»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۱۴۹.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ح۲۴۴؛ صدوق، علل الشرایع، ص۱۷۰، ح۲.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۲.
- ↑ ر.ک: ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۲۱.
- ↑ ابویعلی موصلی، مسند ابی یعلی، ج۱، ص۲۶۴، ح۲۶۶.
- ↑ درباره تعیین ماه شب زفاف حضرت اختلاف است. در این باره بین ماههای ذوحجه. ذوقعده و شوال اختلاف کردهاند. به نظر میرسد قول صاحب کشف الغمه که این واقعه را مربوط به ذوحجه سال دوم هجری دانسته، صحیح باشد. (ر.ک: کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۴؛ طوسی، الامالی، ج۴۳، ص۴۷؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۸۶).
- ↑ ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۲۱۸؛ متقی هندی، کنزالعمال، ح۳۷۷۴۴.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۵۲، به نقل از: طوسی، الامالی، ج۴۰، ص۴۵.
- ↑ ر.ک: خوارزمی. المناقب، ج۲۴۹، ص۳۶۴؛ اور بلی. علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، تاریخ خلفا، ج۲، ص۱۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲.
- ↑ ر.ک: سمهودی، وفاء الوفاء، ج۲، جزء سوم، ص۴۶۶؛ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۵۵، ح۸.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۳۱، ح۵۶۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۰۰ و ۱۳۰.
- ↑ منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ج۵.
- ↑ برای نمونه ر.ک: نامه امام به شریح قاضی هنگامی که شنید او خانهای به هشتاد دینار خریده است. (نهج البلاغه، نامه ۳).
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۴.
- ↑ ر.ک: ریشهری، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۳۴۹-۳۵۶.
- ↑ ریشهری، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۳۵۰.
- ↑ ر.ک: ریشهری، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۳۵۵، ح۴۵۸۳-۴۵۸۴.
- ↑ ر.ک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۵۹.
- ↑ ر.ک: کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۲، ح۴؛ آمدی، غررالحکم، ح۴۱۳۸ و ۵۱۴ و ۵۱۵.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۵.
- ↑ «و زمین را برای آفریدگان پدید آورد * که در آن (هر گونه) میوهای است و نخل (با خوشههایی) دارای پوشش» سوره الرحمن، آیه ۱۰-۱۱.
- ↑ «دو دریای به هم رسیده را در هم آمیخت * میان آنها برزخی است تا به هم تجاوز نکنند... از آنها مروارید و مرجان برون میآید» سوره الرحمن، آیه ۱۹-۲۲.
- ↑ «و نعمت پروردگارت را باز گوی!» سوره ضحی، آیه ۱۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۰، ج۳؛ نیز ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۵.
- ↑ ر.ک: ریشهری، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۳۵۷-۳۶۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.
- ↑ ر.ک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۹۶؛ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۱، ص۵۳۶، ح۸۹۴.
- ↑ اصبهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶، ح۴۲۹۰؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۶۲۴، ح۴۳۳۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸، ح۴۲۹۲.
- ↑ «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ ر.ک: بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۶۰ ح۴.
- ↑ ر.ک: کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۵ و ۴۵۱. ح۱ و۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۱، ح۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۲۰، ح۷۴۸.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۱۸، ح۴۶۲.
- ↑ ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹ ص۳۶۲.
- ↑ علی(ع) در یکی از سخنانش به این وضعیت اشاره کردهاند: «به هر کجا که خواهی چشم بگردان و مردم را بنگر. آیا جز درویشی که از درویشیاش رنج میبرد یا توانگری که نعمت خدا را کفران میکند خواهی دید؟» (نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹).
- ↑ ر.ک: کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵، ح۱؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۸۴.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۷۸.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۸.
- ↑ ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱۰، ص۱۵، ح۴۸۲۶-۴۸۳۱.
- ↑ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱۰، ص۱۵، ح۴۸۱۷-۴۸۲۵.
- ↑ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱۰، ص۲۳-۴۷.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۸۹.
- ↑ «ای مؤمنان! چون میخواهید با پیامبر رازگویی کنید پیش از رازگوییتان صدقهای بپردازید، این برای شما بهتر و پاکیزهتر است ولی اگر (چیزی) نیابید بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مجادله، آیه ۱۲.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۶.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۸۲.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۹.
- ↑ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۱۹.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۸۴.
- ↑ ر.ک: حسینی سید رضا، الگوی تخصیص درآمد و رفتار مصرف کننده مسلمان، ص۱۵۲-۱۵۸.
- ↑ ﴿لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾ «هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بیگمان خداوند آن را میداند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.
- ↑ «خَيْرُ النَّاسِ مَنْ نَفَعَ النَّاسَ»؛ (غررالحکم، ح۵۰۰۱)؛ «خَيْرُ النَّاسِ مَنْ تَحْمِلُ مَؤُنَةَ النَّاسِ»؛ (غررالحکم، ح۵۰۰۲).
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۵.
- ↑ انسان، آیات ۸-۱۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۴، ص۳۶، ح۱۲.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۵۳۲، ح۹۰۴۸؛ ابوفداء، اسماعیل بن عمر (ابن کثیر)، البدایة و النهایه، ج۸، ص۹.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر. ربیع الابرار، ج۲، ص۶۶۸؛ کوفی، مناقب الإمام امیرالمؤمنین. ج۲، ص۷۵، ح۵۵۸.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲. ص۵۲۳، ح۹۰۴۸.
- ↑ ر.ک: کوفی، مناقب الإمام امیرالمؤمنین، ج۲، ص۶۸، ح۵۵۲.
- ↑ ﴿فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ «بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز که این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند» سوره روم، آیه ۳۸؛ ﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾ «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ نسائی، سنن النسائی، ج۵، ص۶۱.
- ↑ ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۲۱؛ آمدی، غررالحکم، ح۶۵۹۶.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۸۶-۲۹۲.
- ↑ وقف در اصطلاح به معنای تحبیس اصل مال و تسبیل منافع آن است و به اعتبار کسانی که ملک بر آنان وقف میشود. به دو نوع وقف عام و وقف خاص تقسیم میشود. (ر.ک: هومن، محمد، فرهنگ لغات و اصطلاحات اقتصادی، ص۲۰۹).
- ↑ تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۱۷۳-۲۳۱.
- ↑ ر.ک: ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۱، ص۵۴۸، ح۹۲۲، قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۴۰.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۹۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۶۵، ح۱۷۵.
- ↑ ر.ک: ریشهری، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۹، ص۳۷۷-۳۷۸.
- ↑ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ح۲۳.
- ↑ ر.ک: بحارالأنوار، ج۴۶، ص۱۵.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۹۸.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۳۰۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۰۹.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ ر.ک: حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۳، ح۴۶۵۲؛ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۸۳، ح۱۱۶۸.
- ↑ مفید، الاختصاص، ص۱۵۷.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «سیره اقتصادی امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۳۰۱.