آیا در نشانه‌های ظهور بدا رخ می‌دهد؟ و نشانه‌های حتمی تغییرپذیرند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا در نشانه‌های ظهور بدا رخ می‌دهد؟ و نشانه‌های حتمی تغییرپذیرند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی
مدخل اصلیبداء در نشانه‌های ظهور
تعداد پاسخ۱۰ پاسخ

یکی از اعتقادات مهم شیعه بدا است. "بدا" در لغت به معنای آشکار شدن است و در اصطلاح به تغییراتی گفته می‌شود که خدا در اموری که تصور به قطعیت آنان می‌رود، ایجاد می‌کند. عده‌ای می‌گویند که ممکن است هم در نشانه‌های حتمی و هم نشانه‌های غیرحتمی بدا رخ دهد یعنی بدون این که آن نشانه واقع شود ظهور محقق شود اما عده‌ای دیگر بدا در نشانه‌های قطعی را نمی‌پذیرند یعنی قطعاً باید واقع شوند. البته این نکته حائز اهمیت است که بر طبق روایت امر ظهور آن قدر روشن است که بر کسی پوشیده نمی‌ماند پس ما با سرگرم شدن با این امور از تکلیف اصلی خود یعنی زمینه‌سازی ظهور و تربیت خود و دیگران غفلت نکنیم.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به این پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

چیستی بداء

  • یکی از اعتقادات مهم شیعه، اعتقاد به بداء است.[۱] بداء در لغت به معنای آشکار شدن[۲] و ظهور[۳] است و در اصطلاح یعنی خداوند، تغییراتی را در برخی امور ایجاد می‌کند که تصور بر قطعی بودن آنهاست، به عبارت دیگر ظهور امری که وقوع آن بعید می‌نموده[۴] و ظاهر، خلاف آن بوده است.[۵] در واقع، تغییری در علم الهی به وجود نمی‌آید؛ بلکه تغییر در اطلاع ما از آنچه قبلًا خبر داده شده، ایجاد می‌شود، پس بدا، به معنای آشکار شدن بعد از خفاء است.[۶] از این رو ممکن است امری از مقدرات باشد ولی به علت فراهم نشدن شرایط یا وجود مانع، محقق نشود.[۷]

دیدگاه‌های مطرح در وقوع بدا در نشانه‌های ظهور

  1. دیدگاه اول: وقوع بدا در نشانه‌های حتمی هم ممکن است.[۹]
  2. دیدگاه دوم: در نشانه‌های حتمی بدا رخ نمی‌دهد.[۱۰]
  3. دیدگاه سوم: در اصل نشانه‌های حتمی، بدا واقع نمی‌شود، ولی وقوع بدا در برخی از جزئیات و کیفیت آنها امکان دارد[۱۱].

دلیل اول امکان بدا در نشانه‌های حتمی و نقد و بررسی آن

دلیل دوم بر امکان بدا و نقد و بررسی آن

ب) حتمی بودن نشانه‌های ظهور به معنای بسته بودن دست خداوند در تغییر آنهاست و مخالف قرآن است. زیرا اصل اعتقاد به بدا خاستگاه قرآنی دارد چنانچه در قرآن آمده است[۱۶]: لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۱۷]

دلیل سوم بر امکان بدا و نقد و بررسی آن

ج) همیشگی بودن احتمال ظهور و ناگهانی بودن آن با حتمی بودن نشانه‌ها منافات دارد زیرا تا زمانی که این نشانه‌ها محقق نشوند، ظهور رخ نخواهد داد.[۱۹]

دو نکته

  1. باید توجه داشت هرچند ادلۀ امکان وقوع بدا در نشانه‌های حتمی پاسخ داده شده، ولی به هر حال برخی نیز این پاسخ‌ها را نپذیرفته‌اند لذا در جمع‌بندی بین دو دیدگاه وقوع بدا یا عدم وقوع بدا، دیدگاه سوم معقول به نظر می‌رسد و با روایات ظهور نیز تناسب دارد. چنانچه تقریباً در تمامی موارد، اصل حوادثی چون خروج سفیانی و یا کشته شدن نفس زکیه، از نشانه‌های حتمی شمرده شده‌اند، اما سایر خصوصیات آنها، از جمله فاصله آنها تا ظهور، از حتمیات نیست و احتمال تحقق بدا در آنها می‌رود.[۲۱] بنابراین در اصل وقوع نشانه‌های حتمی بدا رخ نمی‌دهد ولی در برخی از جزئیات و ویژگی‌های آن، ممکن است بداء رخ دهد و تغییراتی حادث شود.[۲۲]
  2. تشویق ائمه هدی (ع) به دعا برای تسریع فرج، بیانگر آن است که حصول فرج و فرا رسیدن ظهور، دارای یک زمان صددرصد تعیین شده و غیرقابل تغییر نیست؛ از این رو نشانه‌هایی که برای زمان ظهور بیان شده، البته غیر از نشانه‌های حتمی، قابل تغییر و تبدل و تقدم و تأخر بوده و بداء در آنها محتمل است.[۲۳] بنابراین تسریع در ظهور یا نشانه‌های آن امری ممکن است، همان‌گونه که امکان عقب افتادن فرج در اثر خطاها و کوتاهی‌ها و آماده نبودن منتظران وجود دارد.[۲۴]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله ری‌شهری؛
آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«بدا، یکی از اعتقادات شیعه است بدان معنا که خداوند، تغییراتی را در برخی امور ایجاد می‌کند که تصور ما بر قطعی بودن آنهاست. در واقع، تغییری در علم الهی به وجود نمی‌آید؛ بلکه تغییر در اطلاع ما از آنچه قبلًا خبر داده شده، ایجاد می‌شود. پس بدا، به معنای آشکار شدن بعد از خفاست[۲۵].

در موضوع علائم ظهور، احادیثی داریم که می‌گویند ممکن است حتّی دربارۀ مهم‌ترین نشانه‌ها هم بدا پیش آید. ابوهاشم جعفری، یار دیرین چندین امام آخر می‌گوید: «كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا (ع) فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد»[۲۶]. این حدیث با آنچه در قرآن آمده است که: لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۲۷] سازگار و موافق است؛ چه آن که حکم محو و اثبات برای همۀ حوادثی که زمان بردارند، عمومیت دارد و این حوادث، عبارت اند از: همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین و ما بین آنها هست [۲۸]»[۲۹].
۲. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
حجت الاسلام و المسلمین نصرت‌الله آیتی در کتاب «تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور» در اين باره گفته است:

«مقصود از امکان بدا در این دیدگاه تنها امکان عقلی بدا نیست؛ چرا که در این صورت با دیدگاه اوّل تفاوتی نخواهد داشت. بلکه مقصود امکان وقوعی بدا است؛ یعنی افزون بر امکان عقلی بدا، در متن واقع و خارج نیز ممکن است که علائم حتمی تحقق پیدا نکنند، و همین نکته منشأ تفاوت این دیدگاه با دیدگاه اوّل خواهد بود.

  • برای نظریه امکان بدا در نشانه‌های حتمی ظهور، دلایلی آورده شده یا ممکن است آورده شود که ما به تفصیل آنها را برمی‌شماریم:
  • دلیل روایات: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری می‌گوید: «كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا (ع) فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ و مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ. فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع): هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْنَا لَهُ: فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ. فَقَالَ: إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ و اللَّهُ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ»[۳۰]. یکی از طرفداران این دیدگاه می‌نویسد: گویا در آن اخبار، محتوم به معنای تغییرناپذیر نیست، بلکه چه بسا مراد مرتبه‌ای است از تأکید در آن که منافاتی با تغییر در مرحله‌ای از انحای وجود آن نداشته باشد[۳۱].
  • نقد و بررسی: به استدلال فوق پاسخ‌های مختلفی داده شده است؛ از جمله نویسنده مکیال المکارم می‌گوید:
  1. تغییرپذیر دانستن تمام علائم ظهور، با روایات بسیار بلکه متواتر که به حتمی و تبدیل‌ناپذیری برخی از علائم تصریح دارند، منافات دارد.
  2. تغییر تمام علائم، مستلزم نقض غرض خواهد بود، و خداوند محال است که نقض غرض کند؛ زیرا غرض و منظور از قرار دادن علائم و نشانه‌ها، آن است که مردم به وسیله آنها امام غایب خود را بشناسند و از هر کسی که به دروغ ادعای امامت می‌کند، پیروی ننمایند. پس هرگاه تمام نشانه‌ها تغییر کند و هیچ‌یک از آنها برای مردم آشکار نگردد، نقض غرض لازم می‌آید و خداوند محال است غرضش را نقض کند.
  3. هیچ گونه شاهد و مؤیدی برحمل محتوم بر نوعی تأکید و انصراف آن از معنای حقیقی محتوم، وجود ندارد [۳۲].
  4. سند روایت یاد شده، ضعیف است. بنابراین، روایات متعدد و معتبری که بر اساس ظاهر آنها و نیز سایر قراینی که گذشت بر قطعیت، تغییرناپذیری و حتمی بودن برخی از نشانه‌های ظهور دلالت دارند، معارضی نخواهند داشت.
  • امام باقر (ع) در تفسیر آیه ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ[۳۳] فرمودند: «"إِنَّهُمَا أَجَلَانِ: أَجَلٌ مَحْتُومٌ و أَجَلٌ مَوْقُوفٌ. فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ: مَا الْمَحْتُومُ؟ قَالَ: الَّذِي لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ. قَالَ حُمْرَانُ: إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَجَلُ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْمَوْقُوفِ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): لَا و اللَّهِ إِنَّهُ مِنَ الْمَحْتُومِ"»[۳۴]. برخی با استناد به روایت یاد شده، بدا در حتمیّات را ممکن شمرده‌اند؛ به این توضیح که: امام (ع) در این روایت، اجل محتوم را از اجل‌هایی دانسته‌اند که وابسته به اراده و مشیت خداوند است «الَّذِي لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ». بنابراین، ممکن است خداوند اراده تحقق آن را نماید و ممکن است اراده بدا در آن‌باره کند[۳۵].
  • نقد و بررسی: روایتی که به آن استدلال شده، از کتاب الغیبة نعمانی است. البته همین روایت، در کتاب شریف بحارالانوار از کتاب الغیبة نعمانی به شکل‌ دیگری نقل شده است؛ متن روایت طبق نقل علامه مجلسی که در بحارالانوار، چنین است: «"عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنَ عَلِيٍّ (ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ قَالَ: إِنَّهُمَا أَجَلَانِ: أَجَلٌ مَحْتُومٌ و أَجَلٌ مَوْقُوفٌ. قَالَ لَهُ حُمْرَانُ: مَا الْمَحْتُومُ؟ قَالَ: الَّذِي لَا يَكُونُ غَيْرُهُ. قَالَ: و مَا الْمَوْقُوفُ؟ قَالَ: هُوَ الَّذِي لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيَّةُ. قَالَ حُمْرَانُ: إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَجَلُ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْمَوْقُوفِ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) لَا و اللَّهِ إِنَّهُ مِنَ الْمَحْتُومِ"»[۳۶]. آشکار است که طبق این روایت، جمله «"هُوَ الَّذِي لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيَّةُ"» تفسیر اجل موقوف است، نه اجل محتوم. بنابراین، سفیانی از اجل‌هایی نیست که تقدیم و تأخیر پذیرد و برطرف شدنی باشد. بلکه از اجل‌هایی است که جز آن نخواهد شد. ‌و البته از آن‌جا که علامه مجلسی نسخه‌شناس شایسته‌ای بوده است، به نسخه‌ای که او از آن حدیث یاد شده را نقل کرده، بیش‌تر می‌توان اعتماد کرد. و یا دست‌کم، احتمال صحت آن نیز وجود دارد، «"و إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال "».
  • دلیل دوم: بدا: ممکن است حتمیت نشانه‌های حتمی ظهور، به سبب مخالفت آن با اصل بدا که خاستگاه قرآنی دارد و جزو عقاید شیعه است، نَفی شود. برای نظریه فوق چنین می‌توان استدلال کرد که: اعتقاد به حتمی بودن تعدادی از نشانه‌های ظهور، به معنای نفی احتمال بدا و بسته بودن دست خداوند در تغییر آن است. با وجود این‌که براساس آیات قرآن، دست خداوند باز است و خداوند می‌تواند در همه مقدرات تغییر و تبدیل ایجاد کند؛ چنان‌که می‌فرماید: يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۳۷].
  • نقد و بررسی: ما نیز بر این باوریم که براساس اصل بدا، احتمال تغییر و تبدیل در مقدرات وجود دارد، اما احتمال تغییر، همیشه مستلزم تغییر نیست. به بیان دیگر، بر اساس دیدگاه نخست امکان عقلی بدا در باب علائم حتمی ظهور نفی نمی‌شود، و تغییر این حوادث به دلیل فقدان شرایط یا وجود موانع، محال دانسته نمی‌شود اما طبق گزارش پیشوایان معصوم (ع) که به حوادث آینده آگاه‌اند، از آن‌جا که همه شرایط این پدیده‌ها فراهم می‌شود و مانعی نیز سدّ راهشان نخواهد شد، آن امکان عقلی در حد امکان باقی می‌ماند و لباس واقعیت به خود نمی‌پوشد؛ چرا که لازم نیست هر امر ممکنی تحقق بیابد. با توجه به آن‌چه گذشت، می‌توان میان دو دسته از روایات پیش گفته آشتی برقرار کرد، به این توضیح که: طبق اصل بدا، دست خداوند برای تغییر و دگرگونی مقدرات بسته نیست و کسی او را بر انجام مقدرات مجبور نکرده است و او می‌تواند به هر شکلی که اراده می‌فرماید مقدرات را تغییر دهد. ما نیز معتقد نیستیم که خداوند برای تحقق نشانه‌های حتمی مجبور است، بلکه او می‌تواند به اراده خود از این رخدادها جلوگیری نماید. لکن براساس روایات که حتمی بودن تعدادی از نشانه‌ها را گزارش می‌دهند، خداوند بااراده و اختیار خود حتماً به این حوادث جامه عمل خواهد پوشاند. روایتی هم که بر امکان وقوع بدا در سفیانی دلالت می‌کند، تنها به مجبور نبودن خداوند و باز بودن دست او در تغییر واقعه سفیانی دلالت دارد. اما در پاسخ این سؤال که خداوند از روی اراده و اختیار چه خواهد کرد، باید گفت که بنابر روایاتی که بر حتمیت برخی از نشانه‌ها دلالت می‌کنند، خداوند با اراده و میل خود آنها را تحقق خواهد بخشید.
  • دلیل سوم: همیشگی بودن احتمال ظهور: براساس برخی روایات، انتظار فرج آل محمد (ص) را نمی‌توان به زمان خاصی منحصر نمود، بلکه در همه وقت، احتمال ظهور وجود دارد و مؤمنان باید پیوسته در هر صبح و شام، چشم به راه مهدی موعود باشند[۳۸]. امام صادق (ع) فرمودند: «"تَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً و مَسَاءً"»[۳۹]. دلالت این روایات را بر امکان بدا در نشانه‌های حتمی، بدین شکل می‌توان تبیین کرد: از سویی، رخ دادن علائم یاد شده پیش از ظهور، حتمی و قطعی است و تا این علائم تحقق نیابند، ظهور رخ نخواهد داد، و از سوی دیگر، تحقق این علائم به زمان نیاز دارد. در نتیجه، انتظار ظهور در هر صبح و شام در عمل غیر ممکن خواهد بود؛ چرا که با عدم تحقق علائم، امیدی به ظهور در هر وقت نمی‌توان داشت. در صورتی که براساس روایات پیش گفته، در هر لحظه باید چشم به راه ظهور بود. پس باید گفت که در نشانه‌های حتمی نیز بدا امکان دارد تا از آن روی، ظهور، هر لحظه امکان داشته باشد و انتظارش هم ممکن گردد. استدلال فوق، به ویژه با توجه به روایاتی که خروج سفیانی را چند ماه[۴۰] و کشته شدن نفس زکیه را پانزده شب پیش از ظهور می‌داند[۴۱]، قوت بیش‌تری خواهد یافت.
  • دلیل چهارم: ناگهانی بودن ظهور: براساس تعدادی از روایات، ظهور امام مهدی (ع) به شکل ناگهانی و در زمانی که انتظار آن نمی‌رود، رخ خواهد داد. روایات مشابهی نیز وجود دارد که طبق آنها، امر فرج آل محمد (ص) در یک شب اصلاح خواهد شد. این روایات هم مانند روایات دلیل سوم و به همان بیان بر امکان بدا در علائم حتمی دلالت دارند. امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: «"مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَةِ الَّتِي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ...لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً[۴۲]. حضرت امام جواد (ع) نیز فرمودند: «"...إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى‏ (ع)"»[۴۳].
  • نقد و بررسی: در معنای احادیث یاد شده (در دلیل سوم و چهارم) دو احتمال وجود دارد:
  1. همیشه و در همه حال، احتمال ظهور و قیام جهانی امام مهدی (ع) وجود دارد، و پیوسته باید چشم به راه فرج آل محمد (ص) بود. امر ظهور ممکن است که در یک شب اصلاح و امضا شده و به صورت ناگهانی اتفاق افتد.
  2. انتظار همیشگی ظهور و اصلاح امر حضرت در یک شب و ناگهانی بودن قیام جهانی آن حضرت، کنایه از سرعت شکل گرفتن این حادثه است. بر اساس این احتمال، سرعت شکل گرفتن ظهور و تحقق آن در زمانی‌که انتظار آن نمی‌رود، به معنای نفی علائم نیست. بلکه علائم حتمی نیز که متصل به ظهورند، به سرعت و در زمانی که انتظارش نمی‌رود، تحقق می‌یابند و ظهور، بلافاصله پس از آن، رخ می‌دهد. به دیگر بیان، مراد از واژه "امر" و امثال آن که در این روایات آمده («"إِنَّ اللَّهَ لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ..."») خصوص حادثه ظهور به معنای خاص آن، یعنی اعلان حرکت جهانی حضرت پس از آمدن به مسجد الحرام و تکیه کردن به کعبه نیست، بلکه منظور فرایند ظهور است که شامل علائم حتمی متصل به ظهور نیز می‌شود. پس بنابر مفهوم روایات، فرایند ظهور شامل حوادث و رخدادهای متعددی است، مانند: نشانه‌های حتمی متصل به آن، سپس حرکت امام مهدی (ع) به سمت مکه، و پس از آن، اعلان جهانی قیام، بیعت با یاران و... . این فرایند که از آن در روایات به "امر" یاد شده، در زمانی رخ می‌دهد که انتظارش نمی‌رود و مؤمنان باید پیوسته در انتظار تحقق این مجموعه حوادث باشند. آن‌چه این احتمال را تقویت و بلکه تثبیت می‌کند این نکته است که ما حتی اگر در بحث بدا در نشانه‌های حتمی بتوانیم آن را ثابت کنیم، امکان بدا را می‌توانیم ثابت کنیم و نه ضرورت بدا را. بنابراین احتمال عدم تحقق بدا در نشانه‌های حتمی ظهور حتی بر فرض پذیرش امکان بدا، وجود دارد. و اگر احتمال عدم تحقق بدا در نشانه‌های حتمی وجود داشته باشد، باید روایات مورد نظر هم‌چون «"تَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً"»، «"إِنَّ اللَّهَ لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ"» و... را به گونه‌ای تفسیر کنیم که حتی بر فرض عدم وقوع بدا نیز سازگار باشد. آن‌چه می‌تواند این سازگاری را به وجود آورد، همان احتمال دوم است؛ یعنی مراد از این روایات این است که ظهور حضرت همراه با علائم قریب آن دفعی و ناگهانی است و هر صبح و شام باید منتظرش بود. اگر ما از میان دو معنای یاد شده، بپذیریم که ظهور روایات در معنای اوّل است، ناچاریم از این ظهور دست برداریم و روایات را به معنای دوم بگیریم؛ زیرا براساس استدلال گذشته (امکان بدا غیر از وقوع بداستروایات باید به گونه‌ای معنا شوند که با عدم وقوع بدا نیز سازگار باشند، و تنها معنای دوم با عدم وقوع بدا سازگار است. پس حتی اگر دیدگاه امکان بدا را هم بپذیریم، باز هم روایات را جز به معنای دوم نمی‌توان حمل کرد. افزون بر آن‌چه گذشت، به دلیل سوم («"تَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً"») پاسخ دیگری نیز می‌توان داد، به این توضیح که همیشه در انتظار چیزی بودن، با امکان وقوع آن در هر زمان ملازمت ندارد، بلکه حتی با علم به عدم وقوع آن نیز سازگاری دارد؛ مانند کسی که می‌داند محبوبش یک سال دیگر از سفر برمی‌گردد، اما اشتیاق، انتظار، چشم به راهی و رفتارهای متناسب با انتظار او از همین حالا آغاز می‌شود. به همین دلیل است که منتظران حقیقی امام مهدی (ع) پیشوایان معصوم (ع) بوده‌اند[۴۴] با این که می‌دانسته‌اند این رخداد پربرکت، در زمان حیاتشان اتفاق نمی‌افتد.
  • در پایان گفتنی است که تقریباً در تمامی موارد اصل حوادثی چون خروج سفیانی و یا کشته شدن نفس زکیه در روایات از حتمیات شمرده شده‌اند، اما سایر خصوصیات آنها و از جمله فاصله آنها تا ظهور، از حتمیات نیست و احتمال تحقق بدا در آنها می‌رود»[۴۵].
  • «بدا در علائم حتمی امکان عقلی دارد، اما تحقق خارجی پیدا نخواهد کرد[۴۶]. به تعبیر دیگر، این دیدگاه منکر امکان بدا در علائم حتمی نیست، اما معتقد است بدا عملاً رخ نخواهد داد. مستند این دیدگاه، روایات معتبر متعددی است[۴۷] که با روایات متعدد غیر معتبر نیز تأیید می‌شود[۴۸]. در این روایات، به حتمی بودن برخی از نشانه‌های ظهور تصریح شده؛ از جمله، در روایت معتبری امام صادق (ع) فرمودند: «"السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ و خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ"»[۴۹]. در روایت معتبر دیگری ابوحمزه ثمالی از امام صادق (ع) می‌پرسد: «"إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) كَانَ يَقُولُ: إِنَّ خُرُوجَ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ. قَالَ لِي: نَعَمْ و اخْتِلَافُ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مِنَ الْمَحْتُومِ و قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ..."»[۵۰]. روایات یاد شده، به دلایل زیر تفسیری را قوت می‌بخشد که بنابرآن، حتمی چیزی است که به صورت قطعی و تخلف‌ناپذیر رخ می‌دهد؛ قطعیتی که نتیجه فقدان تمام موانع و تحقق تمام شرایط از جمله مشیت الهی است و از این‌رو، بدا در آن تحقق نمی‌یابد:
  1. در این روایات بر حتمی بودن برخی از نشانه‌های ظهور تصریح شده است؛ واژه حتمی بر اساس فهم عرفی به چیزی گفته می‌شود که رخ دادن آن قطعی است. دست برداشتن از این مضمون، و حمل قطعی بر چیزی که احتمال بدا (عدم تحقق) در آن برود، خلاف ظاهر می‌نماید و نیازمند دلیل است.
  2. از تقابل میان علائم موقوف و حتمی که در برخی از روایات آمده، برمی‌آید که تعدادی از علائم از دایره علائم موقوف، خارج‌اند. بنابراین، حمل محتوم بر آن‌چه احتمال بدا در آن راه دارد، وارد کردن علائم محتوم به دایره علائم موقوف است که بر خلاف ظاهر روایات است. بلکه نتیجه این سخن، لغو بودن تقسیم‌بندی علائم به حتمی و غیرحتمی است[۵۱].
  • تفسیر یاد شده از علائم حتمی را با این روایت می‌توان تأیید کرد: امام باقر (ع) در تفسیر آیه ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ[۵۲] فرموده‌اند: «"إِنَّهُمَا أَجَلَانِ: أَجَلٌ مَحْتُومٌ و أَجَلٌ مَوْقُوفٌ. فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ: مَا الْمَحْتُومُ؟ قَالَ: الَّذِي لَا يَكُونُ غَيْرُهُ. قَالَ: و مَا الْمَوْقُوفُ؟ قَالَ: هُوَ الَّذِي لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيَّةُ. قَالَ حُمْرَانُ: إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَجَلُ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْمَوْقُوفِ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): لَا و اللَّهِ إِنَّهُ مِنَ الْمَحْتُومِ"»[۵۳] در این روایت، امام (ع) اجل مسمّا را به اجل محتوم تفسیر کرده‌اند و سپس سفیانی را جزو محتوم‌ها دانسته‌اند. با مراجعه به تفسیر این آیه، روشن می‌شود که اجل مسمّا، اجلی است که تغییری در آن راه ندارد.
  • علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد: "از آن‌چه گذشت، آشکار شد که اجل دو نوع است: اجل مبهم و اجل مسمّا و معین در نزد خداوند. قسم اخیر اجلی است که تغییر نمی‌پذیرد؛ زیرا مقید به "عنده" است و خداوند فرموده است: وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ[۵۴]؛ و این همان اجل محتوم است که تغییر و دگرگونی در آن راه ندارد. خداوند می‌فرماید: ...إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ[۵۵] نسبت اجل مسمّا به اجل غیر مسمّا، نسبت مطلق منجز است به مشروط معلق. از این رو، ممکن است مشروط معلق به سبب عدم تحقق شرطی که بر آن معلق شده، محقق نشود؛ به خلاف آن‌چه مطلق و منجز است که راهی به عدم تحققش نیست. با تدبر در آیات گذشته و با توجه به ...لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۵۶]، این نکته آشکار می‌شود که اجل مسمّا، اجلی است که در ام‌الکتاب قرار دارد و اجل غیر مسمّا، اجلی است که در لوح محو و اثبات ثبت شده است - به زودی به این نکته خواهیم پرداخت که: ام‌الکتاب از آن جهت بر حوادث عالم خارج انطباق پذیر خواهد بود که حوادث مستند به اسباب تامه هستند و از اسباب خود تخلف نمی‌کنند، و لوح محو و اثبات از آن جهت انطباق‌پذیر بر حوادث است که حوادث مستند به علل ناقصه هستند؛ علل ناقصه‌ای که ما از آنها به مقتضیات تعبیر می‌کنیم و گاهی موانعی در راه تأثیر مقتضیات پدید می‌آید و از تأثیر آنها جلوگیری می‌کند[۵۷]»[۵۸].
۳. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«یکی از اعتقادات مهم مکتب شیعه، اعتقاد به "بداء" است. بداء در لغت به معنای آشکار شدن می‌باشد و در اصطلاح عقاید، به تغییر و تبدیل مقدرات گفته می‌شود. مراد از بداء این است که گاه امری، در تقدیر فردی نوشته می‌شود ولی به علت فراهم نشدن شرایط و وجود مانع، این تقدیر واقع نمی‌شود.

با توجه به بداء در تقدیرات، امکان دارد که در علایمی نیز بداء حاصل شود و تحقق پیدا نکنند و یا برخی جزئیات آن عوض شود (البته مشروط به اینکه علامت بودن را از دست ندهد). وقوع بداء در مورد علایم غیر حتمی مورد قبول بوده و حرفی در آن نیست و در علائم حتمی توجّه به این نکته لازم است که اصل وقوع علامت از امور حتمی است نه ویژگی‌های آن، بنابراین در برخی از جزئیات و ویژگی‌های علامت، ممکن است بداء رخ دهد و تغییراتی حادث شود[۵۹].
۴. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«گفته شد که روایات اسلامی، بعضی علایم ظهور را حتمی الوقوع معرّفی نموده‏‌اند.

از طرفی، ابو هاشم جعفری گوید: ما در محضر امام جواد (ع) بودیم و سخن از سفیانی به میان آمد و آنچه در روایات آمده که کار او از حتمیات است؛ به آن حضرت عرض کردم: آیا خداوند را در امور حتمی بدایی پدید می‌‏‏آید؟ فرمود: آری، عرض کردم: پس با این ترتیب ما می‌‏‏ترسیم که در مورد قائم نیز خدا را بدایی حاصل شود، فرمود: همانا قائم از وعده‌‏ها است، و خداوند خلاف وعده خود رفتار نمی‌‏‏کند[۶۰]

  • آیا این تناقض نیست؟

پاسخ: یکی از بالاترین عبادات اعتقاد به بداء است، و بداء به معنی تغییر نظر پیدا کردن؛ در مورد خدا محال است، زیرا این معنی، ناشی از جهل و نقص است و این دو در خدا راه ندارد. بلکه در سوره رعد آیه ۳۹ آمده است: خدا هر تقدیری را بخواهد از لوح قضا پاک کند و هرکدام را بخواهد تثبیت می‌‏‏نماید، و امّ الکتاب (تقدیر اصل) نزد او محفوظ است یعنی خدا چیزی را به زبان پیامبر (ص) یا وصی و جانشین پیامبرش به مصلحتی بر مردم آشکار کرده، سپس آن را پاک نموده و مطلب را برخلاف آنچه که در پیش ارائه داده بود اظهار می‌‏کند. با توجه به آنچه به‌طور اجمال راجع به بداء گفته شد، از روایات مربوطه می‌‏توان سه مسئله را استفاده کرد:

  1. ممکن است پیشگویی از تحقّق مقتضی حوادث و رویدادها باشد بدون اینکه به شرایط و موانع آن توجّه شده باشد. بنابراین ممکن است شرایط هم تحقّق یابد و مانعی ایجاد نشود، و آن پیشگویی‏‌ها به تحقّق برسد و ممکن است شرایط تحقّق نیابد، مانع هم باشد، لذا حوادث پیشگویی شده به وقوع نپیوندد. این مسئله مانند این است که، انسانی یک صله رحم می‌‏کند، اگر از عمرش سه سال مانده باشد، خداوند آن را سی سال می‌‏‏کند؛ و برعکس.
  2. آن نشانه‌‏هایی که پیشگویی در آن، پیشگویی از تحقّق علّت تامّه با تمامی اجزاء و شرایط، و نبود موانع است؛ چنانکه معلول، به صورت امری حتمی درمی‌‏‏آید، که جز دخالت اراده خداوندی، هیچ‏ چیز نمی‌‏‏تواند آن را تغییر دهد. زیرا هرچند علّت تامّه باشد باز قدرت خداوند و حاکمیت مطلق و نیز حقّ او را در دخالت در امور از بین نمی‌‏‏برد، و این مسئله با عدل الهی، حکمت و رحمت و هیچ کدام از صفات ربوبی خداوند سازگار نیست.
  3. آن نشانه‌‏هایی که پیشگویی در آن، پیشگویی از امور حتمی الوقوع است، و لکن باوجود اینکه خداوند سبحان قادر است، برای ایجاد تغییر در آن دخالت نمی‌‏‏کند. زیرا با صفات ربوبی پروردگار منافات دارد. به ‏طور مثال: خلف وعده قبیح است، و محال است که خدا خلاف وعده خود عمل کند. و روایت مورد بحث نیز قیام امام مهدی (ع) را از این قبیل می‌‏داند.

از مطالبی که گذشت، دانستیم که:

  1. بداء در نشانه‌‏های ظهور از نوع اوّل است.
  2. بداء در نشانه‌‏های حتمی، از نوع دوّم است.
  3. بداء در قیام قائم (ع) از نوع سوّم است[۶۱]»[۶۲].
۵. حجت الاسلام و المسلمین علی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی علی‌زاده، در کتاب «نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار» در این‌باره گفته است:

«بداء در لغت به معنای "ظهور" است. درباره معنای اصطلاحی آن، استاد المتکلمین شیخ مفید می‌گوید: بداء ظاهر گشتن امری است که وقوعش بعید می‌نموده است[۶۳]. همین تعریف از سوی متکلمان متأخر نیز مورد پذیرش قرار گرفته چنان که جناب ملاعبدالرزاق لاهیجی می‌نویسد: بداء ظهور امری است که ظاهر، خلاف آن بوده باشد[۶۴]. باید توجه داشت که:

  1. بداء در خصوص امور مشروط صورت می‌پذیرد[۶۵] و از آنجا که انسان‌ها به مشروط بودن آن حادثه متوقع و نیز ماهیت شرط آن آگاهی ندارند، هنگامی که به جهت فقدان یا انعدام آن شرط خفی و تبدل مصلحت، رخداد مورد انتظار حاصل نمی‌شود و یا بالعکس، مردمان آن را غریب می‌شمارند و برخی به استبعادش می‌پردازند.
  2. بداء در مرحله "تقدیر" اتفاق می‌افتد و نه در مرحله "قضا" و مربوط به "لوح محو و اثبات" است و نه "لوح محفوظ"[۶۶].
  3. بداء ویژه امور تکوینی بوده[۶۷] و به مثابه "نسخ" در امور تشریعی است[۶۸]؛ چنان که معلم ثالث جناب میرداماد می‌گوید: « فالنسخ کأنّه بدء تشریعیّ، و البداء کأنّه نسخ تکوینیّ»[۶۹].
  4. باور داشتن "بداء" اوج توحید نظری و تعظیم و تقدیس حق سبحانه است چه آن که عصاره ایمان بدین کریمه قرآنی است که: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ [۷۰] "کُل یوْمِ هُوَ فِی شَأن" بدین سبب در اثر وارد شده که: «مَا عُظِّمَ اَللَّهُ بِمِثْلِ اَلْبَدَاءِ»[۷۱] ما عُظمَ اللهُ بمثل البداء و عمل بر طبق بداء و مشیت جاریه الهی، نهایت خاکساری و کمال عبودیت و تسلیم در برابر اراده و فرمان ربوبی است. به راستی که: «ما عُبِد اللهُ بشی ءٍ مثل البداء »[۷۲][۷۳].

بداء در لغت به معنای "ظهور" است. درباره معنای اصطلاحی آن، استاد المتکلمین شیخ مفید می‌گوید: بداء ظاهر گشتن امری است که وقوعش بعید می‌نموده است[۷۴]. همین تعریف از سوی متکلمان متأخر نیز مورد پذیرش قرار گرفته چنان که جناب ملاعبدالرزاق لاهیجی می‌نویسد: بداء ظهور امری است که ظاهر، خلاف آن بوده باشد[۷۵]. باید توجه داشت که:

  1. بداء در خصوص امور مشروط صورت می‌پذیرد[۷۶] و از آنجا که انسان‌ها به مشروط بودن آن حادثه متوقع و نیز ماهیت شرط آن آگاهی ندارند، هنگامی که به جهت فقدان یا انعدام آن شرط خفی و تبدل مصلحت، رخداد مورد انتظار حاصل نمی‌شود و یا بالعکس، مردمان آن را غریب می‌شمارند و برخی به استبعادش می‌پردازند.
  2. بداء در مرحله "تقدیر" اتفاق می‌افتد و نه در مرحله "قضا" و مربوط به "لوح محو و اثبات" است و نه "لوح محفوظ"[۷۷].
  3. بداء ویژه امور تکوینی بوده[۷۸] و به مثابه "نسخ" در امور تشریعی است[۷۹]؛ چنان که معلم ثالث جناب میرداماد می‌گوید: « فالنسخ کأنّه بدء تشریعیّ، و البداء کأنّه نسخ تکوینیّ»[۸۰].
  4. باور داشتن "بداء" اوج توحید نظری و تعظیم و تقدیس حق سبحانه است چه آن که عصاره ایمان بدین کریمه قرآنی است که: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ [۸۱] بدین سبب در اثر وارد شده که: «مَا عُظِّمَ اَللَّهُ بِمِثْلِ اَلْبَدَاءِ»[۸۲] ما عُظمَ اللهُ بمثل البداء و عمل بر طبق بداء و مشیت جاریه الهی، نهایت خاکساری و کمال عبودیت و تسلیم در برابر اراده و فرمان ربوبی است. به راستی که: «ما عُبِد اللهُ بشی ءٍ مثل البداء»[۸۳]. مبحث بداء دارای ظرایف و نکات زیادی است[۸۴] که در اینجا از ذکر آنها صرف نظر می‌کنیم و به بحث خود و نشانه‌های غیر قطعی و مشروط بازمی‌گردیم.

بر پایه آنچه گذشت، حدوث برخی از نشانه‌های ظهور مشروط به شرایطی است که ما از آنها بی‌اطلاعیم و ممکن است با فقدان این شرایط، آن نشانه‌ها پدیدار نگردد. در این میان نکته بسیار ظریف و حائز اهمیت، رابطه میان نشانه‌های غیر حتمی و مسئله بداء ازیک سو و دعا برای تسریع ظهور و تعجیل در فرج حضرت صاحب الامر (ع) از سوی دیگر است.

می‌دانیم که توصیه‌های فراوان و سفارش‌های مؤکدی از سوی ائمه هدی (ع) مبنی بر لزوم، الحاح و اصرار در دعا برای تسریع فرج ولی عصر (ع) (مانند دعای معروف اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و امثال آن) به ما رسیده است[۸۵]. و شاید از همه مهم‌تر دستور صادره از ناحیه مقدسه شخص امام زمان (ع) باشد که در توقیع ارسال شده برای اسحاق بن یعقوب وارد شده است؛ حضرت در آنجا می‌فرمایند: «واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج»[۸۶]؛ و بیش از پیش برای تعجیل فرج دعا کنید. و از طرفی نیز می‌دانیم که دعا - مانند صدقه و بِرّ به والدین - بر مقدرات تکوینیه (امور محتمل‌الوقوع و مشروطی که در لوح محو و اثبات، درج شده و عواملی چون دعا و صدقه در شروط آنها تغییراتی را ایجاد می‌کنند) تأثیر می‌گذارد. «رُوِی عَن النبی (ص) انه قال: "لاینْفَعُ الحَذَرُ مِن القَدَرِ ولکن اللهَ یمْحُو بالدعاءِ ما یشاءُ مِن القَدرِ»[۸۷]؛ از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: "فرار از تقدیر الهی سودی ندارد ولی خداوند با دعا مقدراتی را که بخواهد محو می‌سازد". (عالم عامل و حکیم متأله جناب میرداماد رساله وزین خود را چنین نامیده: "نبراس الضیاء در شرح باب بداء و اثبات سودمندی دعا" تا این نکته را به مخاطب بفهماند که دعا بر پایه قانون بداء می‌تواند کارگر افتد و سودمند واقع شود). از آنچه گذشت می‌توان دو نکته را که هر یک مکمل دیگری است، اسنتناج کرد:

  1. تشویق ائمه هدی (ع) به دعا برای تسریع فرج، بیانگر آن است که حصول فرج و فرا رسیدن ظهور دارای یک زمان صد در صد تعیین شده و غیر قابل تغییر نیست؛ بر این پایه، نشانه‌هایی که برای زمان ظهور بیان شده (غیر از علائم حتمیه) و در مرتبه قدر و در لوح محو و اثبات مضبوطند، قابل تغییر و تبدل و تقدم و تأخر بوده و بداء در آنها محتمل است.
  2. محتوم معرفی شدن برخی از علائم از سوی ائمه هدی (ع) که به دلالت التزامی بیانگر غیر قطعی و محتمل‌الوقوع بودن برخی دیگر از نشانه‌های ظهور است، نوید بخش این حقیقت مسئولیت‌آور و شورآفرین است که مهدی‌باوران باید مسئله دعا برای تعجیل در ظهور حضرت ولی عصر (ع) را به شکل خیلی جدی و امیدوارانه پی بگیرند و بیش از پیش بر روی آن سرمایه‌گذاری کنند و باور کنند که خداوند سبحان استجابت ادعیه را ضمانت فرموده است؛ "أُدعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ" محل قرار دادن آیه[۸۸] و می‌دانیم که "اِن الله لایخْلِفُ المیعاد" محل قرار دادن آیه[۸۹][۹۰].
۶. حجت الاسلام و المسلمین عالی؛
حجت الاسلام و المسلمین مسعود عالی، در کتاب «مسأله مهدویت ۱» در این‌باره گفته است:

«ابوهاشم، داوود بن قاس جعفری می‌گوید: خدمت امام جواد (ع) بودم. از سفیانی و علائم حتمی ظهور سخن به میان آمد. از حضرت پرسیدم: آیا در مورد علائم حتمی ظهور هم بداء امکان دارد؟[۹۱]. حضرت فرمودند: بله. گفتم: اگر اینطور باشد می‌ترسیم درباره اصل ظهور هم بداء رخ دهد و اصلا ظهور تحقق پیدا نکند. حضرت فرمود: "همانا قائم از وعده‌های الهی است و خداوند خلاف وعده خود رفتار نمی‌کند"[۹۲]. علائم حتمی این چنین است، تا چه برسد به روز جمعه بودن و علائم غیر حتمی که می‌توانند مشمول بداء گردند.

  • امکان تأخیر فرج: کما این‌که از آن طرف امکان عقب افتادن فرج در اثر خطاها و کوتاهی‌ها و آماده نبودن ما هم وجود دارد. امام باقر (ع) به ابوحمزه ثمالی فرمودند: "همانا خدای تبارک و تعالی این امر (دولت ما اهل بیت) را در سال هفتاد وقت گذاشت، چون حسین (ع) کشته شد، خشم خدای تعالی بر اهل زمین سخت گشت. آن را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت. وقتی که ما به شما خبر دادیم، آن خبر را فاش کردید و از روی راز پوشیده پرده برداشتید. بعد از آن دیگر خدا برای آن وقتی نزد ما قرار نداد. خدا هرچه را خواهد محو کند و ثابت گذارد. و اصل کتاب نزد اوست. لذا باید از غفلت‌ها و کوتاهی‌ها کاست و بیشتر به یاد او بود و آمادگی او را داشت"[۹۳].
متأسفانه عوامل لغزش و غفلت از او بسیار شده و گناهان و ظلم‌ها و تعلقات دنیا حجاب‌های غلیظی بر یاد و نام و ارتباط با او انداخته است که گویی هر چه جلوتر می‌رویم این حجاب‌ها سنگین‌تر می‌شود[۹۴].
۷. حجت الاسلام و المسلمین رمضانیان؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رمضانیان، در کتاب «شرایط و علائم حتمی ظهور» در این‌باره گفته است:

«وعده حق به هیچ وجه دچار تغییر و تبدیل نگشته و تخلف‌ناپذیر است. به عبارت دیگر وعده خداوند حتمی حتمی است و احتمال عوض شدن آن صفر است. و در وعده الهی تحقق بداء ممکن نیست: إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۹۵]. ظهور حضرت ولی عصر (ع) از وعده‌های الهی لذا هیچ تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد. روایت: داوود بن قاسم به امام محمد تقی (ع) گفت: آیا برای خدا بدایی در امر محتوم رخ می‌دهد؟ امام فرموند: بله، گفت: پس می‌ترسیم که خداوند درباره ظهور قائم (ع) بدایی حاصل شود، امام فرمودند: (ظهور و خروج و قیام) قائم از معیاد (و در زمره وعده‌های الهی) است[۹۶].

  1. امر حتمی: (که از وعده‌های خداوند نیست) هر چند نسبت به امر غیر حتمی امکان عدم تحققش بسیار ضعیف است ولی ممکن است "بدائی" حاصل شود و آن امر به وقوع نپیوندد. لذا در امر محتوم، وقوع بداء ممکن است. به عبارت دیگر امر محتومی که در زمره وعده‌های الهی نباشد، احتمال عوض شدن آن هست، هر چند این احتمال ده درصد یا کمتر از آن باشد. مثلاً خروج سفیانی از امور محتوم الهی است و لذا ممکن است با حصول بدائی، محقق نشود. بنابراین ممکن است با تضرع و دعای خوبان و صالحان و استحابت خداوند متعال برخی از نشانه‌های حتمی که شدید و سخت بوده و گرفتاری‌ها و ناگواری‌هایی در بردارند، محقق نشوند[۹۷]»[۹۸].
۸. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد بنی‌هاشمی، در کتاب «انتظار فرج» در این‌باره گفته است:

«در مورد برخی علائم ظهور، تعبیر "محتوم" به کار رفته است. سؤال این است که آیا این تعبیر، قابل بداء نبودن آنها را می‌رساند؟ به عنوان مثال خروج سفیانی جزء علائم حتمی دانسته شده است. امام صادق (ع) فرمودند: «"السفیانی مِنَ الْمَحْتُومِ . وَ خُرُوجِهِ مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ الی آخِرِهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً"»[۹۹]. اما در مورد همین سفیانی وقتی ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری از امام محمد بن علی الجواد (ع) سؤال می‌کند: «"هَلْ یبدو لِلَّهِ فی الْمَحْتُومِ؟"»[۱۰۰]. حضرت می‌فرمایند: بله بعد که می‌گوید: ما می‌ترسیم که در مورد اصل ظهور حضرت قائم (ع) هم خداوند بداء کند، حضرت می‌فرمایند: «"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ"»[۱۰۱]. در جمع بین این احادیث علامه بزرگوار مجلسی دو احتمال داده‌اند: یکی این که "محتوم" دارای معانی مختلفی باشد که در مورد بعضی از آنها وقوع بداء امکان‌پذیر باشد. دوم این که در اصل وقوع "محتوم" بداء صورت نگیرد ولی در خصوصیات آن امکان بداء باشد[۱۰۲]. توضیح فرمایش مرحوم مجلسی این است که:

اولاً کلمه "محتوم" لزوماً به معنای غیر قابل بداء نمی‌باشد، بلکه ممکن است معنایی داشته باشد که در آن امکان بداء را داشته باشد[۱۰۳].

ثانیاً چه بسا در اصل وقوع آن بداء نشود ولی در برخی از ویژگی‌های مربوط به آن بداء صورت بگیرد. مثلاً در مورد سفیانی می‌توان گفت که اصل خروج او واقع شود ولی در مدت زمان خروجش که طبق روایت پانزده ماه بیان شده است، بداء صورت گیرد. ممکن است این زمان آن قدر کم و کوتاه شود که بتوان آن را مقارن با ظهور حضرت دانست، نه مقدمه و سابق بر آن.

عالم بزرگوار شیعه جناب علامه میرزا حسین نوری در کتاب شریف "نجم الثاقب" در مورد علائم ظهور فرموده‌اند: "مخفی نماند که بودن روز خروج امام زمان (ع) روز جمعه و نوروز و عاشورا، نه به نحوی است که در سال‌های بسیار که توافق نکنند منتظر فرج نتوان شد. زیرا غیر ظهور و خروج حضرت حجة بن الحسن بن علی المهدی (ع) که حال از عمر شریفش هزار و چهل سال و چیزی می‌گذرد که خواهد شد و تبدیل و خلفی در او نخواهد شد، مابقی آن چه رسیده از آیات و علامات پیش از ظهور و مقارن آن، همه قابل تغییر و تبدل و تقدیم و تأخیر و تأویل به چیز دیگر که از اهل بیت عصمت (ع) رسیده باشد، هست، حتی آنها که در شمار محتوم ذکر شده، چه ظاهراً مراد از محتوم در آن اخبار نه آن است که هیچ قابل تغییر نباشد و ظاهر همان را که فرمودند به همان نحو بیاید، بلکه مراد (و الله یعلم) مرتبه‌ای است از تأکید در آن که منافاتی با تغییر در مرحله‌ای از انحای وجود آن نداشته باشد. و مؤید این مقال است آن چه شیخ نعمانی در غیبت خود از ابی هاشم داوود بن قاسم جعفری روایت کرده که گفت: ..."[۱۰۴]. فرمایش ایشان تقریباً همان چیزی است که علامه مجلسی فرموده بودند اینجا مرحوم صاحب مکیال در سخن میرزای نوری مناقشه‌ای کرده‌اند[۱۰۵]. اما این مناقشه – چه وارد باشد و چه نباشد، به اصل بحثی که در این جا دنبال می‌کنیم، لطمه‌ای وارد نمی‌سازد. هدف اصلی ما در بحث این است که ظهور امام زمان (ع) را دارای مقدمات و نشانه‌هایی ندانیم که پذیرفتن آنها منافات با انتظار فرج حضرت در هر صبح و شام داشته باشد و این چیزی است که خود مرحوم صاحب مکیال در کتاب شریف خود به مناسبت بحث از انتظار فرج، بسیار زیبا و مستدل مطرح کرده‌اند[۱۰۶] و ما انشاء الله در ادامه همین بخش، از سخنان ایشان در توضیح بحث بهره می‌بریم.

نتیجه این که نشانه‌هایی که برای ظهور حضرت در احادیث آمده، نباید قطعی تلقی شود. اگر به صورت غیر قطعی در نظر گرفته شوند، اشکالی ندارد. چه بسا بعضی از این علائم به عنوان هشدار به مؤمنان برای آمادگی بیشتر نسبت به ظهور امام (ع) بیان شده باشد یا حکمت‌های دیگری داشته باشد که ما آنها را ندانیم، ولی آن چه مسلم است در تشخیص اصل ظهور حضرت مهدی (ع) نیازی به دیدن این نشانه‌ها نیست، زیرا خروج ایشان یک امر آشکار و عیان خواهد بود. روشن‌تر از آن در محسوسات وجود ندارد. چنان که امام باقر (ع) فرموده‌اند: «"فَإِنَّ أَمْرَكُمْ لَیْسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آیَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَیْسَتْ مِنَ النَّاسِ_ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ‏ الشَّمْسِ‏ لَا تَخْفَى عَلَى بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ فَإِنَّهَا كَالصُّبْحِ لَیْسَ بِهِ خَفَاءٌ"»[۱۰۷].

وقتی ظهور امام (ع) از خورشید روشن‌تر است و بر کسی پنهان نمی‌ماند، برای تشخیص آن نیاز ضروری به دانستن علائم ظهور نیست. پس می‌توان گفت که ندانستن این علائم، ضرری به انتظار شخص منتظر نمی‌زند و باید مراقب بود که پرداختن به بحث علائم ظهور، وظایف ما را نسبت به امام غایب تحت الشعاع قرار ندهد و با سرگرم شدن به آنها که گفتن و شنیدنش نوعاً جذابیت دارد – از تکالیفی که متوجه ماست، غافل نشویم»[۱۰۸].
۹. آقای السادة (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای سید مجتبی السادة، در کتاب «شش ماه پایانی» در این‌باره گفته است:
  1. نشانه‌های مشروط و غیر حتمی ظهور: جز نشانه‌هایی که صراحتاً در احادیث به حتمی بودن آنها اشاره شده است، بقیه نشانه‌های ظهور همگی از امور موقوفه به شمار می‌روند چنانکه بزرگانی نظیر شیخ مفید و شیخ صدوق و شیخ طوسی بدان تصریح کرده‌اند. بدین معنی که به جز نشانه‌های حتمی ظهور بقیه آنها بنابر مشیت و اراده الهی ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدم و یا تأخر شوند. به عبارت دیگر، آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب می‌آیند و ممکن است با تغییر و تبدیل شرایط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونه‌ای دیگر پدید آیند و یا اصلا رخ ندهند که البته بسیاری از رویدادهایی که در احادیث ما به آنها اشاره شده است تاکنون اتفاق افتاده‌اند و دچار بدأ در اصل تحقق خویش نشده‌اند.
  2. علائم ظهور و امور حتمی‌: پنج مورد از نشانه‌ها در بسیاری از روایات که از حد تواتر گذشته است از جمله علایم حتمی ظهور برشمرده شده‌اند: سمعت أبا عبد الله‌(ع) یقول: "سید خراسانی، یمانی، ندای آسمانی- مبنی بر حقانیت حضرت مهدی (ع)- و شهادت نفس زکیه و فرو رفتن سپاهیان سفیانی در بیداء (بیابان بین مدینه و مکه)"[۱۰۹]. این نشانه‌های پنجگانه را احادیث از علایم حتمی شمرده‌اند و هیچ‌گونه احتمال بدأیی در مورد تحقق آنها نداده‌اند وگرنه خلاف حتمی بودن آنها می‌شد و این نشانه‌ها شدیدا با مسأله ظهور ارتباط داشته و همگی مقارن ظهور- همان‌گونه در بخش‌های پیشین دیدیم- رخ خواهند داد ان شاء الله. که بزرگوارانی چون مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی در پاسخ به نویسنده کتاب السفیانی و علامات الظهور[۱۱۰] و علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب خویش‌[۱۱۱] و شیخ طوسی در الغیبة خویش نسبت به این موضوع تصریح و اذعان کرده‌اند که: هرچند بنابر تغییر مصلحت‌ها با تغییر شروط اخباری که به حوادث آینده می‌پردازند، ممکن است دچار تغییر و تبدیل شوند؛ جز آنکه روایت تصریح کرده باشد که وقوع آن جریان حتمی است که [با توجه به اعتماد ما به معصومین‌ (ع)] ما هم یقین به حدوث آنها در آینده پیدا می‌کنیم و قاطعانه می‌گوییم در آینده چنین خواهد شد[۱۱۲].
  3. بداء و قیام حضرت مهدی (ع): ظهور حضرت حجت‌ (ع) از اموری است که در اسلام به شدت بر آنها تأکید شده و در حتمیت آن ذره‌ای شک و شبهه وجود ندارد. پیش از این گفتیم که در آیاتی نظیر آیه ۵۵ سوره نور خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است که فرمانروایان زمین گردند و بر آن سیطره یابند که چنین واقعه‌ای در تمام‌ طول تاریخ تاکنون اتفاق نیفتاده است و از آنجا که‌ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ و خداوند در وعده خویش تخلف نمی‌کند، در آینده‌ای دور یا نزدیک حتما چنین اتفاقی خواهد افتاد.
  4. تعیین زمان ظهور حضرت مهدی (ع): بسیاری از روایات ما را از توقیت- مشخص کردن زمان ظهور- یا تعیین محدوده زمانی برای ظهور حضرت به شدت نهی کرده‌اند و شیعیان را امر کرده‌اند که هرکه را چنین کرد تکذیب کنند و دروغگو بشمارند؛ چراکه این مطلب در زمره اسرار الهی است و هرکس آن را نمی‌داند؛ امام صادق‌ (ع) به‌ محمد بن مسلم فرمودند: "محمد! اگر کسی، وقتی از جانب ما برای ظهور حضرت مهدی (ع)] نقل کرد، از این‌که او را تکذیب کنی، نترس! چرا که ما برای احدی تعیین وقت نمی‌کنیم"[۱۱۳] وقتی فضیل از امام باقر (ع) می‌پرسد که آیا این مسئله وقتی مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه می‌فرمایند: "آنها که وقت تعیین می‌کنند دروغ می‌گویند"[۱۱۴].
نهی از تعیین وقت شامل علایم حتمی ظهور نمی‌شود؛ چرا که خود معصومین‌ (ع) در این موارد به فاصله زمانی میان حدوث آن نشانه حتمی و ظهور حضرت اشاره کرده‌اند که مثلا از ابتدای شورش سفیانی تا قیام حضرت بیش از نه ماه طول نخواهد کشید یا مثلا پانزده روز پس از شهادت نفس زکیه حضرت در مکه ظهور می‌کنند. و لکن دیگر نشانه‌ها حداکثر به این اشاره می‌کنند که ظهور آن وجود مقدس نزدیک شده است و نه بیش از این. چنانکه دیدیم برخی از نشانه‌های ظهور قرنهاست که اتفاق افتاده‌اند و گذشته‌اند و همچنان ظهور رخ نداده است. که البته به جهت ایجاد امید در دل شیعیان مبنی بر نزدیک شدن ظهور معصوم (ع) از آن‌ به عنوان نشانه قیام حضرت صاحب‌(ع) یاد کرده‌اند»[۱۱۵].
۱۰. آقای رضوانی؛
آقای علی ‎اصغر رضوانی در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این باره گفته است:

«از برخی روایات استفاده می‌شود که علایم ظهور بر دو قسم هستند: برخی حتمی‌اند که مورد بدا و تجدید نظر واقع نمی‌شوند، و برخی دیگر متعلق بدا واقع می‌گردند، ولی اصل ظهور امری حتمی است که خداوند متعال در آن جواب فطرت و خواسته درونی بشر را داده و وعده به تحقق آن داده است و خداوند هرگز خلف وعده نمی‌کند.

داوود بن ابی القاسم می‌گوید: ««كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا (ع) فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع): هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ: نَعَمْ قُلْنَا لَهُ: فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ قَال: الْقَائِمُ مِنَ الْمِيعَادِ‏»»[۱۱۶]

علایم حتمی که مورد بدا واقع نمی‌شود، نشانه‌هایی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: (۱): تصریح به حتمی بودن آن در روایات؛ (۲): تأکید به قسم؛ (۳): تأکید به «لابدّ»؛ (۴): تأکید به «لام»؛ (۵): تأکید به «انّ»؛ (۶): تأکید به تکرار؛ (۷): تأکید به «سین و سوف»»[۱۱۷].
۱۱. آقای حیدرزاده؛
آقای عباس حیدزاده در کتاب «فرهنگ‌نامه آخرالزمان» در این باره گفته است: «امام صادق (ع) فرمود: چند چیز جزو نشانه‌های حتمی ظهور است که قطعاً پیش از قیام حضرت قائم (ع) روی خواهد داد؛ خروج سفیانی، فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء، شهید شدن نفس زکیه، ندایی آسمانی. راوی سؤال کرد: آیا در نشانه‌های حتمی، بداء روی خواهد داد؟ حضرت پاسخ داد: آری. سپس راوی عرض کرد: می‌ترسم که در قیام حضرت قائم (ع) نیز بداء رخ دهد! حضرت فرمود: خیر! قیام حضرت قائم (ع) از وعده‌های الهی است و خداوند در وعده خود تخلف نمی‌کند، زیرا خود در قرآن فرموده: إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۱۱۸]. یعنی ممکن است نشانه‌های پیش از ظهور منتفی شود و یا در آن جابجایی صورت گیرد، اما ظهور حضرت به یقین واقع خواهد شد. فقط ممکن است به واسطه جابجایی نشانه‌ها آن ظهور دیر یا زود شود. امام صادق (ع) نیز در حدیثی فرمود: اگر مردم از غیبت امامشان به درگاه خداوند گریه و ناله کنند، ظهور حضرت نزدیک‌تر خواهد شد، و اگر مردم نسبت به دوری حجت خدا بی‌تفاوت باشند، غیبت نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد[۱۱۹]. این حدیث نیز به خوبی مشخص می‌کند که بداء در مدت غیبت حضرت امکان دارد و به آمادگی بشریت و فراهم شدن بستر مناسب بستگی دارد، و هر زمانی که شرایط برای ظهور مهیا شود، حضرت هم ظهور خواهد نمود[۱۲۰].
۱۲. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند:

«روایات، علایم ظهور را به دو قسم حتمی و غیرحتمی تقسیم نموده است؛ لذا بدا در علایم غیرحتمی واقع می‌شود، اما در علایم حتمی نظرات مختلف است:

  • علایم حتمی بداپذیر نیست: شیخ طوسی[۱۲۱] و برخی دیگر[۱۲۲] معتقدند علایم حتمی مورد بدا و تجدیدنظر الهی واقع نمی‌شوند؛ زیرا در روایات به حتمی تصریح دارد و براساس فهم عرفی رخ دادن آن قطعی است؛ علاوه بر آن که اگر این علایم همه بدا بپذیرد، برخلاف ظواهر است و نتیجه این سخنان لغو بودن تقسیم‌بندی به حتمی و غیرحتمی است.
  • علایم حتمی بداپذیر است: مرحوم نوری[۱۲۳] و برخی دیگر[۱۲۴] معتقدند در علایم حتمی نیز بدا حاصل می‌شود؛ زیرا محتوم در روایات به معنای تغییرناپذیری نیست، بلکه چه بسا مراد مرتبه‌ای است از تأکید که در آن منافاتی با تغییر در مرحله‌ای از انجام وجود آن ندارد؛ ضمن آن که اگر قائل به بدا نباشیم، مقصود این می‌شود که دست خدا در این باره بسته شده باشد و همچنین روایاتی که احتمال ظهور را همیشه ویا ناگهانی بیان می‌کند، مشخص می‌کند که احتمال بدا در این علایم وجود دارد.
البته برخی هم قائل به تفصیل هستند و بدا را در اصل علایم حتمی قائل نیستند، اما در کیفیت آن قائل هستند؛ مثلاً می‌گویند سفیانی محتوم است و حتماً می‌آید، اما شاید کیفیتش بدا بپذیرد و تغییر کند»[۱۲۵].

پرسش‌های وابسته

  1. علائم و نشانه‌های ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  2. علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟ (پرسش)
  3. علائم و نشانه‌های ظهور چند قسم‌اند؟ (پرسش)
    1. علائم و نشانه‏‌های حتمی ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
      1. آیا خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      2. آیا خسف بیداء از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      3. آیا ندای آسمانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      4. آیا قتل نفس زکیه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      5. آیا قیام یمانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      6. آیا ظاهر شدن کف دستی در آسمان از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      7. آیا اختلاف عباسیان بر سر حکومت از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      8. آیا طلوع خورشید از مغرب از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    2. نشانه‏‌های غیر حتمی ظهور چیستند؟ (پرسش)
      1. آیا قتل محمد پسر عموی نفس زکیه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      2. آیا قیام خراسانی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      3. آیا قیام سید حسنی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      4. آیا خروج دجال از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      5. آیا خروج شیصبانی از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
      6. آیا قیام شعیب بن صالح از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      7. آیا قیام عوف سلمی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      8. آیا خسوف و کسوف در یک ماه رمضان از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      9. آیا قساوت دل‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      10. آیا انتشار علوم اهل بیت از قم نشانه ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      11. آیا مرگ و میرها و زلزله‌ها و جنگ‌ها و آشوب‌های داخلی و خارجی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      12. آیا نبرد میان سفیانی و اصهب از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      13. آیا باران‌های پیاپی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      14. آیا گسترش ظلم و فساد از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      15. آیا آمدن غربی‌ها به سرزمین عراق از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      16. آیا فتنه و آشوب در سوریه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      17. آیا اختلاف در میان امت اسلام از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      18. آیا انقراض سلسله بنی‌عباس از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      19. آیا مردن پاداشاهی به نام عبدالله از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      20. آیا بالا آمدن آب دجله از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      21. آیا گرانی و بالا رفتن قیمت‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      22. آیا علاماتی که در ماه رجب ظاهر می‌شود از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      23. آیا وقوع مسخ از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      24. آیا برگشت مرده‌ها به دنیا از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      25. آیا کشته شدن انسانهای بیگناه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      26. آیا پر آب شدن دریاچه ساوه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      27. آیا حمله ملخ‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      28. آیا مرگ سریع از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      29. آیا بستن پل کرخ از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      30. آیا انشعاب نهری از فرات و جاری شدن در کوچه‌های کوفه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      31. آیا طلوع ستاره‌ای از مشرق از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      32. آیا قیام مغربی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      33. آیا خشک شدن نیل از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  4. علائم متصل و منفصل ظهور امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
  5. علائم متصل و نزدیک به ظهور امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  6. علائم منفصلی که با ظهور امام مهدی فاصله دارند چیستند؟ (پرسش)
  7. در قرآن و حدیث چه مفاهیمی با نشانه‌های ظهور مرتبط هستند؟ (پرسش)
    1. مراد از علائم در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    2. مراد از آیت در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    3. مراد از دلالت در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    4. مراد از آخر الزمان در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    5. مراد از ملاحم و فتن در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    6. مراد از ظهور در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    7. مراد از خروج در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    8. مراد از قیام در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    9. مراد از اشراط الساعه در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  8. منظور از علائم حتمی ظهور چیست؟ (پرسش)
  9. مفهوم توصیفی یا تمثیلی بودن نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  10. آیا ندای شیطانی از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  11. فواید دانستن علائم و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  12. چه تفاوت‌هایی میان امور حتمی‌الوقوع و احتمالی در بحث نشانه‌های ظهور وجود دارد؟ (پرسش)
  13. موقوف یا مشروط بودن نشانه‌های ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  14. نتیجه تقسیم‌بندی نشانه‌های ظهور به موقوف و حتمی چیست؟ (پرسش)
  15. آیا به بهانه اینکه امام مهدی انسان‌های بد را مجازات می‌کند باید از او ترسید؟ (پرسش)
  16. آیا تا زمان ظهور امام مهدی قرآن و اسلام تحریف می‌شود؟ (پرسش)
  17. آیا می‌توان گفت ظهور نزدیک است؟ آیا می‌توان گفت که اوضاع نابسامان و هرج و مرج جهان نشانه نزدیکی ظهور است؟ (پرسش)
  18. آیا بین ظهور و حضور فرقی هست؟ (پرسش)
  19. آیا عوامل طبیعی مانند پاره شدن لایه اوزون و کم شدن آب شیرین در تعجیل فرج امام مهدی تاثیر دارد؟ (پرسش)
  20. آیا مراد از مرگ عبد الله که در روایت امام صادق نشانه ظهور است عبد الله پادشاه عربستان است؟ (پرسش)
  21. آیا طوفان‏‌ها و حوادثی که اکنون در جهان رخ می‌‏دهد نشان از آمدن حضرت است؟ (پرسش)
  22. اولین دعای امام مهدی به هنگام ظهورش چیست؟ (پرسش)
  23. آیا دشمن امام مهدی (سفیانی) در حال حاضر زنده است یا آن‏که متولد خواهد شد؟ وی از چه طایفه‏‌ای و اهل کجاست؟ (پرسش)
  24. آیا الگوی حکومت امام مهدی و افراد آن قبل از ظهور تحقق می‌یابد؟ (پرسش)
  25. آیا تعبیر از آیت الله خامنه‏‌ای به سید حسینی درست است؟ (پرسش)
  26. از آن‏جا که دجال قبل از امام مهدی می‏‌آید آیا می‏‌توانیم به سخنان او گوش دهیم؟ (پرسش)
  27. امام مهدی از چه راهی متوجه می‏‌شوند که موقع ظهورشان فرا رسیده است؟ (پرسش)
  28. از کجا که مهدی موعود ظهور نکرده باشد؟ (پرسش)
  29. تابوت سکینه چیست؟ (پرسش)
  30. جهان در آستانه ظهور امام مهدی در چه شرایطی است؟ (پرسش)
  31. پدیده‏‌های غیرمتعارف قبل از ظهور کدام‏اند؟ (پرسش)
  32. آگاهی از علائم ظهور افزون بر آمادگی یاران امام مهدی سبب آمادگی دشمنان حضرت برای مقابله نیز می‌‌شود این کار خلاف مصلحت الهی نیست؟ (پرسش)
  33. آیا اوضاع جهان پیش از ظهور پیش بینی شده است؟ (پرسش)
  34. استعجال ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  35. ندای شیطانی در هنگام ظهور امام مهدی چگونه رخ می‌دهد؟ (پرسش)
  36. در عصر ظهور امام مهدی وضعیت سیاسی و جغرافیایی چگونه خواهد بود؟ (پرسش)
  37. آیا اعلان نشانه های و شرایط ظهور سبب اطلاع دشمنان از اسرار سیاسی است؟ (پرسش)
  38. چرا علائم و نشانه‌های ظهور همه از نوع خشن هستند؟ (پرسش)
  39. آیا در نشانه‌های ظهور بدا رخ می‌دهد؟ و نشانه‌های حتمی تغییرپذیرند؟ (پرسش)
  40. نشانه‌های ظهور در کدام ماه قمری تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  41. ارتباط میان ماه رمضان و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  42. چه فتنه‌هایی پیش از ظهور امام مهدی اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)

پانویس

  1. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲
  2. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲
  3. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲
  4. مفید، محمد بن محمد، تصحیح الإعتقاد، ص ۵۱ ـ ۵۲
  5. لاهیجی، گوهر مراد، ص ۲۹۲
  6. الهادی، جعفر، البداء فی ضوء الکتاب و السنة(تقریرات درس آیت الله جعفر سبحانی)
  7. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲
  8. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲ ؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲ ؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۳۲۸ ـ ۲۳۶
  9. نوری، حسین بن محمد تقی، النجم الثاقب ص ۸۳۲؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ عالی، مسعود، مسأله مهدویت ۱ ج ۱ ص ۱۸۱ و ۱۸۲؛ رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور ، ص ۳۰ ـ ۳۲
  10. ر.ک. طوسی ، محمد بن حسن، الغیبة للطوسی ص ۴۳۲؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۳۲۸ ـ ۲۳۶؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۲۹ ـ ۳۴ ؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲ ؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۲۰؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۶
  11. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۶
  12. ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة للنعمانی، ص ۳۱۵، باب ۱۸، ح ۱۰
  13. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۹؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴
  14. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳
  15. ر.ک. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴.
  16. سوره رعد، آیات ۳۸ و ۳۹: «خداوند برای هر امری زمانی مقرر کرده و هر چه را بخواهد، محو می‌کند یا برقرار می‌سازد و حکم اصلی نزد اوست»
  17. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۹
  18. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳
  19. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۶
  20. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳
  21. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳
  22. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲ ؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۶
  23. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲
  24. ر.ک. عالی، مسعود، مسأله مهدویت ۱ ص ۱۸۱ و ۱۸۲
  25. درباره معنای بدا، ر.ک: البداء فی ضوء الکتاب و السنة، تقریرات درس آیت الله جعفر سبحانی، به کوشش: جعفر الهادی.
  26. نزد امام جواد (ع) از سفیانی و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: آیا ممکن است در امر حتمی، بدا پیش آید؟ فرمود: آری. گفتم: می‌ترسم دربارۀ قائم هم بدا حاصل شود. فرمود: نه! قائم، وعدۀ الهی است و در آن، تخلّف نمی‌شود؛ الغیبة النعماني: ص ۳۰۲ ح ۱۰.
  27. هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک می‌کند و یا در آن می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۸ و ۳۹.
  28. المیزان: ج۱۱ ص۳۷۹.
  29. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۵۵.
  30. نزد امام جواد (ع) بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در حتمی‌ها هم بدا روا می‌دارد؟ فرمود: آری. عرض کردیم: می‌ترسیم در ظهور قائم نیز بدا روا دارد! فرمود: قیام قائم (ع) از وعده‌های الهی است و خداوند خلف وعده نمی‌کند؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۵، باب ۱۸، ح۱۰. سند این روایت به این صورت است: «"أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخَالَنْجِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيُّ..."» این حدیث ضعیف است به دلیل وجود محمد بن احمد بن عبدالله الخالنجی. در این‌باره نک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۴۲۲).
  31. نجم الثاقب، ص۸۳۲.
  32. مکیال المکارم، ج۱، ص۳۶۳-۳۵۹.
  33. سوره انعام، آیه۲.
  34. آنها دو اجل‌اند: اجل محتوم و اجل موقوف. حمران پرسید: اجل محتوم چیست؟ حضرت فرمود: آن‌چه اراده خداوند به آن تعلق گرفته است. حمران گفت: من امید دارم سفیانی از علائم موقوف‌ باشد. امام فرمود: به خدا سوگند که چنین نیست، او از حتمیات است؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۲، باب ۱۸، ح۵.
  35. دراسة فی علامات الظهور و الجزیرة الخضراء، ص۶۳.
  36. امام باقر (ع) در تفسیر آیه ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ فرمود: آنها دو اجل‌اند: اجل محتوم و تغییرناپذیر و اجل موقوف و مشروط. حمران عرض کرد: اجل محتوم چیست؟ فرمود: اجلی که جز آن نخواهد شد. حمران پرسید: اجل موقوف و مشروط چیست؟ فرمود: آن‌چه اراده خداوند در آن راه دارد و قابل تقدیم و تأخیر و برطرف شدن است. حمران عرض کرد: امیدوارم قیام سفیانی از علائم موقوف و مشروط باشد. امام فرمود: به خدا سوگند چنین نیست، او از علائم حتمی است؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۹، ح۱۳۳.
  37. خدا آن‌چه را بخواهد محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۳۹.
  38. کمال‌الدین، ص۳۹۳، باب ۳۳، ح۱۷.
  39. هر صبح و شام منتظر فرج باشید؛ الغیبة للنعمانی، ص۱۶۵، باب۱۰، فصل ۳، ح۱.
  40. الغیبة للنعمانی، ص۳۱۱، باب ۱۸، ح۳.
  41. کمال‌الدین، ص۶۴۹، باب ۵۷، ح۲.
  42. ظهور هم‌چون قیامت است که "آن را در زمان خودش فقط خداوند ظاهر می‌سازد... جز این نیست که به طور ناگهانی برایتان رخ خواهد داد"؛ کمال‌الدین، ص۳۷۳، باب ۳۵، ح۶.
  43. ... خداوند متعال امر فرج او (امام مهدی (ع)) را در یک شب اصلاح می‌کند چنان‌که امر موسی کلیم الله را در یک شب اصلاح فرمود؛ کمال‌الدین، ص۳۷۷، باب ۳۶، ح۱.
  44. کمال‌الدین، ص۳۵۲، باب ۳۳، ح۵۰.
  45. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ - ۴۳.
  46. کسانی که بدا در علایم حتمی را نفی کرده‌اند، میان عدم وقوع بدا و عدم امکان بدا تفاوتی قائل نشده‌اند. ما بر این باوریم که آن‌چه قابل اثبات است، عدم وقوع بداست نه عدم امکان آن.
  47. «"حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ، عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ أَمْرَ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ و خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ"»؛کمال‌الدین، ص۶۵۰، باب۵۷، ح۵. سند این روایت به این صورت است: درباره وثاقت محمد بن حسن نک: رجال النجاشی، ص۳۸۳. درباره وثاقت حسین بن حسن نک: رجال ابن داوود، ص۲۷۰؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۱۴۰. درباره وثاقت حسین بن سعید، نک: الفهرست، ص۱۱۲.درباره وثاقت صفوان بن یحیی نک: رجال النجاشی، ص۱۹۷. درباره وثاقت عیسی بن اعین نک: همان، ص۲۹۶. درباره وثاقت معلی بن خنیس نک: معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۲۶۸؛ قرب الاسناد، ص۳۷۴، ح۱۳۲۹. سند این روایت به این صورت است: «"أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى‏، عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ ثَعْلَبَةَ بْنَ مَيْمُونٍ حَدَّثَنِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ زَيْدٍ الْعَمِّيِّ- عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ: يَقُومُ قَائِمُنَا لِمُوَافَاةِ النَّاسِ سَنَةً قَالَ: (لا) يَقُومُ الْقَائِمُ بِلَا سُفْيَانِيٍّ؟ إِنَّ أَمْرَ الْقَائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللَّهِ و أَمْرُ السُّفْيَانِيِّ حَتْمٌ مِنَ اللَّهِ و لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِيٍّ..."» درباره وثاقت احمد بن محمد نک: رجال الطوسی، ص۳۵۱. درباره وثاقت ابن اسباط نک: رجال النجاشی، ص۲۵۲.
  48. الغیبة للنعمانی، ص۳۱۰ باب ۱۸، ح۲؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۲، باب ۱۸، ح۵، و روایات دیگر.
  49. سفیانی از علائم حتمی است و قیام او در ماه رجب خواهد بود؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۰، باب ۱۸، ح۱. سند این روایت به این صورت است: «"أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ‏ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ و سِتِّينَ و مِائَتَيْنِ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ: حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ..."». درباره وثاقت احمد بن محمد نک: رجال النجاشی، ص۹۴. درباره وثاقت محمد بن مفضل نک: رجال النجاشی، ص۳۴۰. درباره وثاقت حسن بن علی نک: الفهرست، ص۹۷. درباره وثاقت ثعلبه بن میمون نک: رجال النجاشی، ص۱۱۷. درباره وثاقت عیسی بن اعین نک: رجال النجاشی، ص۲۹۶.
  50. امام باقر (ع) پیوسته می‌فرمود: قیام سفیانی از امور حتمی است. امام صادق (ع) فرمودند: آری، همین‌طور است و اختلاف فرزندان عباس از محتومات است و کشته شدن نفس زکیه از محتومات است؛ کمال‌الدین، ص۶۵۲، باب ۵۷، ح۱۴. (سند این روایت به این صورت است: «"حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ..."»). درباره وثاقت محمد بن موسی نک: خلاصة الاقوال، ص۲۵۱. درباره وثاقت عبدالله بن جعفر نک: رجال النجاشی، ص۲۱۹. درباره وثاقت احمد بن محمد نک: رجال الطوسی، ص۳۵۱. درباره وثاقت حسن بن محبوب نک: همان، ص۳۳۴. درباره وثاقت ابی حمزه ثمالی نک: رجال النجاشی، ص۱۱۵.
  51. دراسة فی علامات الظهورو الجزیرة الخضراء، ص۶۰.
  52. سوره انعام، آیه۲.
  53. آنها دو اجل‌اند: اجل محتوم و تغییرناپذیر و اجل موقوف و مشروط. حمران پرسید: اجل محتوم چیست؟ فرمود: اجلی که جز آن نخواهد شد. حمران عرض کرد: اجل موقوف و مشروط چیست؟ فرمود: آن‌چه اراده خداوند در آن راه دارد و قابل تقدیم و تأخیر و برطرف شدن است. حمران عرض کرد: امیدوارم قیام سفیانی از علائم موقوف و مشروطی باشد که بدا در آن راه دارد! امام فرمودند: به خدا سوگند که چنین نیست، او از علائم حتمی است؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۹، ح۱۳۳.
  54. و آن‌چه نزد خداوند است باقی می‌ماند؛ سوره نحل، آیه۹۶.
  55. سوره یونس، آیه۴۹.
  56. سوره رعد، آیه۳۹.
  57. المیزان، ج۷، ص۹.
  58. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۲۹ - ۳۴.
  59. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۲.
  60. غیبت نعمانی، باب ۱۸، ص ۴۳۱
  61. اقتباس از جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت؟!، تألیف علّامه سید جعفر مرتضی عاملی، ص ۵۱.
  62. رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۹.
  63. ر.ک: تصحیح الاعتقاد، صص ۵۱ و ۵۲.
  64. ر.ک: گوهر مراد، ص ۲۹۲.
  65. ر.ک: تصحیح الاعتقاد، ص ۵۲؛ مصابیح الانوار، سیدعبدالله بشر، ج ۱، ص ۴۰؛ علم الیقین، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۷۷.
  66. مرآه العقول، علامه مجلسی، ج ۲، ص ۱۳۲؛ مصابیح الانوار، همانجا و شرح آن از فاضل طیبی؛ تصحیح الاعتقاد، همانجا.
  67. نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات جدوی الدعاء، میرداماد، ص ۵۶ و همین مضمون در: اوائل المقالات، امام محمد بن محمد بن نعمان العکبری، ص ۹۴ و الیاقوت فی علم الکلام، ابواسحاق ابراهیم بن نوبخت، ص ۵۸.
  68. اوائل المقالات، صص ۴۶ و ۸۰؛ جوابات المساله الرازیه، سید مرتضی علم الهدی، ص ۱۱۷؛ نبراس الضیاء، ص ۵۵ و قریب به آن عده الاصول، طوسی، ج ۲، ص ۲۹ و الغیبة، همو، صص ۴۲۹ - ۴۳۲.
  69. نبراس الضیاء، ص ۵۶.
  70. الرحمن، ۲۹ برای آگاهی بیشتر: ر.ک: التوحید، صدوق، ص ۳۳۵.
  71. الکافی، ج ۱، باب البداء، ح ۲؛ التوحید، صدوق، باب ۵۴، ح ۲.
  72. الکافی، همان، ح ۱؛ التوحید، همان، ح ۱.
  73. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ۲۹-۳۲.
  74. ر.ک: تصحیح الاعتقاد، صص ۵۱ و ۵۲.
  75. ر.ک: گوهر مراد، ص ۲۹۲.
  76. ر.ک: تصحیح الاعتقاد، ص ۵۲؛ مصابیح الانوار، سیدعبدالله بشر، ج ۱، ص ۴۰؛ علم الیقین، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۷۷.
  77. مرآه العقول، علامه مجلسی، ج ۲، ص ۱۳۲؛ مصابیح الانوار، همانجا و شرح آن از فاضل طیبی؛ تصحیح الاعتقاد، همانجا.
  78. نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات جدوی الدعاء، میرداماد، ص ۵۶ و همین مضمون در: اوائل المقالات، امام محمد بن محمد بن نعمان العکبری، ص ۹۴ و الیاقوت فی علم الکلام، ابواسحاق ابراهیم بن نوبخت، ص ۵۸.
  79. اوائل المقالات، صص ۴۶ و ۸۰؛ جوابات المساله الرازیه، سید مرتضی علم الهدی، ص ۱۱۷؛ نبراس الضیاء، ص ۵۵ و قریب به آن عده الاصول، طوسی، ج ۲، ص ۲۹ و الغیبة، همو، صص ۴۲۹ - ۴۳۲.
  80. نبراس الضیاء، ص ۵۶.
  81. الرحمن، ۲۹ برای آگاهی بیشتر: ر.ک: التوحید، صدوق، ص ۳۳۵.
  82. الکافی، ج ۱، باب البداء، ح ۲؛ التوحید، صدوق، باب ۵۴، ح ۲.
  83. الکافی، همان، ح ۱؛ التوحید، همان، ح ۱.
  84. برای آشنایی بیشتر نگاه کنید به: تمهید الاصول، شیخ طوسی، فصل دوم، ص ۷۱۰؛ شرح اصول الکافی، صدرالمتألهین، ص ۳۸۱؛ الاسفار الاربعه، همو، ج ۶، ص ۳۹۹؛ حاشیه المیرزا الاشکوری علی فصوص القونوی، ص ۱۱۶؛ الحدود و الحقائق، علم الهدی، ص ۱۵۴؛ رسائل الشریف المرتضی، ج ۱، صص ۱۱۶ و ۱۱۷؛ اللوامع الالهیه، صص ۲۳۵ و ۳۲۲ و رساله‌های مستقل: هدایه الوری فی شرح البداء، سید کهنگی؛ اجابه الدعاء فی مسأله البداء، سید کاظم عصار؛ بحوث حول البداء، بحرانی؛ البداء عند الشیعه، السید الفانی.
  85. ر.ک: مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، موسوی اصفهانی، مؤلف جلیل‌القدر اخبار و ادعیه ماثوره بسیاری را در این خصوص ذکر کرده است.
  86. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۵؛ الاحتجاج، طبرسی، ج ۲، ص ۲۸۱؛ نوادر الاخبار، ص ۲۷۴.
  87. الدر المنثور،سیوطی،ج ۴، ص ۶۶ و نیز نگاه کنید به: التاج الجامع للاصول، منصور علی ناصف، ج ۵، صص ۱۰۰ و ۱۰۱؛ بحار الانوار، ج ۹۰، باب شانزدهم و ج ۴، صص ۹۴ - ۱۲۲.
  88. غافر، ۶۰.
  89. رعد، ۳۱.
  90. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ۲۹-۳۲.
  91. «"هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ؟ قَالَ: نَعَمْ"»
  92. «"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ"»؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۳؛ اثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۱۷؛بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۰.
  93. «"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ كَانَ وَقَّتَ هَذَا الْأَمْرَ فِي السَّبْعِينَ فَلَمَّا أَنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ إِلَى أَرْبَعِينَ وَ مِائَةٍ فَحَدَّثْنَاكُمْ فَأَذَعْتُمُ الْحَدِيثَ فَكَشَفْتُمْ قِنَاعَ السَّتْرِ وَ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ وَقْتاً عِنْدَنَا وَ يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ"»؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۶۸؛ الغیبة للنعمانی، ص ۲۹۳؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۱۱۴.
  94. عالی، مسعود، مسأله مهدویت ۱، ص۱۸۱، ۱۸۲.
  95. قطعا خداوند در وعده خود خلاف نمی‌کند؛ آل عمران، آیه ۹.
  96. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۰، ح ۱۳۸.
  97. خوانندگان بزرگوار، برای اطلاع بیشتر به کتاب شهاب ثاقب فصل هشتم (تعیین زمان ظهور) از، ص ۱۵۰ تا ۱۶۳ رجوع نمایند.
  98. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۳۰- ۳۲
  99. «سفیانی از نشانه‌های حتمی است. و خروج او از ابتدای آن تا آخرش پانزده ماه طول می‌کشد» بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۸، ح ۱۳۰.
  100. آیا خداوند در مورد محتوم هم بداء می‌کند؟
  101. «همانا (قیام) قائم (ع) وعده است. و خداوند خلف وعده نمی‌کند» الغیبة، نعمانی، باب ۱۸، ح ۱۰.
  102. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۱.
  103. یک معنای محتوم که با بداء قابل جمع می‌باشد این است که به امری محتوم گفته می‌شود که غیر از تقدیر الهی، قضای خداند هم به وقوع ان تعلق گرفته است، یعنی قرار قطعی بر انجام آن است، ولی باز هم تا وقتی واقع نشده، احتمال بداء در آن وجود دارد. پس از وقوع خارجی البته دیگر بداء معنا ندارد: «"فَإِذَا وَقَعَ اَلْقَضَاءُ بِالْإِمْضَاءِ فَلاَ بَدَاءَ"». اصول کافی، کتاب التوحید، باب البداء، ح ۱۶. امضای قضا همان وقوع خارجی یافتن آن است. احتمال بداء قبل از امضاء در نوع مقدرات الهی جاری می‌شود. مثلاً ممکن است خداوند عمر مشخصی را برای کسی تقدیر کرده و به فرشته مأمور قبض روح هم ابلاغ کرده باشد که در وقت معین، جان او را قبض کند. این ابلاغ، همان قضای الهی است. پس مرگ چنین شخصی طبق این اصطلاحات از امور محتوم است. ولی چه بسا با انجام دادن کار خیری، خداوند با این که حکم به قبض روح او فرموده، در آن بداء کند و بر عمر او بیفزاید.
  104. نجم الثاقب، ص ۸۳۲.
  105. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۸۸ تا ۳۹۲.
  106. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۵۷ تا ۱۶۲.
  107. «امر شما (ظهور فرج) هیچ چیز پنهانی ندارد. توجه داشته باشید که آن نشانه‌ای است از جانب خدای عزوجل نه از جانب مردم. توجه داشته باشید که آن از خورشید نورانی‌تر است به طوری که بر هیچ نیکوکار و بدکاری مخفی نمی‌ماند. آیا صبح را می‌شناسید؟! آن (امر شما) هم چون صبح است که هیچ گونه پنهانی ندارد» الغیبة نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۷.
  108. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰-۱۸۴.
  109. «"قَبْلَ‏ قِيَامِ‏ الْقَائِمِ‏ خَمْسُ‏ عَلَامَاتٍ‏ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ ‏"»؛ ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۰؛ الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۶۷، الغیبة نعمانی، ص ۱۶۹ و ۱۷۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۴؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ منتخب الاثر، صص ۴۳۹ و ۴۵۵.
  110. محمد فقیه، السفیانی و ...، ص ۱۰۲.
  111. دراسة فی علامات الظهور، ص ۶۰.
  112. الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۶۵.
  113. «"يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَخْبَرَكَ عَنَّا تَوْقِيتاً فَلَا تَهَابُهُ‏ أَنْ‏ تُكَذِّبَهُ‏ فَإِنَّا لَا نُوَقِّتُ‏ وَقْتاً ‏"»؛ الغیبة نعمانی، ص ۱۹۵؛ الغیبة شیخ طوسی، ص۲۶۲
  114. «"كَذَبَ‏ الْوَقَّاتُونَ‏ كَذَبَ‏ الْوَقَّاتُونَ‏ كَذَبَ‏ الْوَقَّاتُون‏ ‏"»؛ الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۶۲؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۰۳.
  115. الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۸-۲۳۶.
  116. ما نزد ابی جعفر محمّد بن علی الرضا (ع) بودیم که سخن از خروج سفیانی به میان آمد و اینکه در روایت آمده که امر او حتمی است. به ابو جعفر (ع) عرض کردم: آیا بدا در امر، حتمی خواهد شد؟ حضرت فرمود: آری. عرض کردم: ما می‌ترسیم که در امر قائم نیز بدا حاصل شود؟ فرمود: امر قائم از اموری است که وعده داده شده و خداوند در وعده خود تخلّف نخواهد کرد»؛ الغیبه، نعمانی، ص ۳۰۳؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۰ و ۲۵۱.
  117. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۰.
  118. «به راستی خداوند در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزد» سوره آل عمران، آیه ۹.
  119. بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.
  120. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
  121. کتاب الغیبة، ص۴۳۲
  122. مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۴۷۱؛ موعودشناسی، علی اصغر رضوانی، ص۵۲۰؛ جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ص۵۱
  123. نجم الثاقب، ص۸۳۲
  124. سلوک منتظران، ص۱۹۰
  125. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۶.