مأمون عباسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ابوعباس عبدالله بن هارون بن مهدی مأمون عباسی هفتمین خلیفه عباسی و فرزند هارون الرشید از کنیزی ایرانی (بادغیسی خراسانی) بود[۱] که در سال ۱۷۰ه‍ به دنیا آمد.[۲] از کودکی به تحصیل علوم فقه، ادبیات و تاریخ پرداخت و از افرادی چون هشیم، عباد بن عوام، یوسف بن عطیه و ابومعاویه ضریر حدیث شنید. چنان که از او فرزندش فضل، یحیی بن اکثم، عبدالله بن طاهر، دعبل خزاعی و دیگران روایت کرده‌اند.[۳] پدرش هارون او را مأمون لقب داد و به ولایت خراسان منصوب کرد.[۴] وی پس از مرگ پدر به تحریک و تدبیر فضل بن سهل و سرداری طاهر ذوالیمینین با برادرش امین جنگید و بر او غالب شد. در سال ۱۹۵ه‍ در مرو به خلافت خوانده شد و در سال ۱۹۸ه‍ با او بیعت عمومی صورت گرفت.[۵] در سال ۲۰۰ه‍ امام رضا(ع)را به خراسان برد و او را به عنوان ولی‌عهد خود قرار داد و همزمان دختران خود ام حبیب و ام فضل را به تزویج امام رضا و امام جواد(ع)درآورد [۶] اما هنگام برگشت به بغداد امام رضا(ع) را در طوس مسموم کرد.[۷] در سال ۲۱۲ه‍ افضلیت علی(ع) پس از رسول خدا(ص) و همچنین مخلوق بودن قرآن را رسماً اعلام کرد[۸] و این ناشی از تمایل شدید او به مذهب معتزله بود.

صفدی می‌‌گوید: مأمون مایل به تشیع بود و مدتی متعه زنان را مجاز اعلام کرد و ترحّم بر معاویه و به نیکی یاد کردن او را ممنوع دانست.[۹] برخی او را عالم‌ترین خلفا به فقه و کلام[۱۰] و ستاره بنی عباس در علم و حکمت دانسته‌اند.[۱۱] در همین راستا، خبری از امیر مؤمنان علی(ع) روایت کرده‌اند که هفتمین آنان (مقصود خلفای بنی عباس) عالم‌ترین ایشان است.[۱۲]

مأمون را از مردان با اراده، صبور، صاحب رأی و فهم، سیاستمدار، با هیبت و شجاع در بین عباسیان می‌‌دانند.[۱۳] دینوری می‌‌گوید: او از هر علمی بهره‌ای داشت. استادش، ابوهذیل علاّف بود و در خلافت خود، مجالس مناظره در موضوع ادیان و مذاهب برپا می‌‌کرد و کتاب اقلیدس را از روم آورد و دستور داد آن را شرح و ترجمه کنند.[۱۴] ذهبی او را شیعه می‌‌داند و می‌‌گوید: در ترجمه کتب عقلی تلاش زیادی کرد و بر کوه دمشق رصدخانه ساخت. فصیح و سخنران بود و بر منبر، حدیث نقل می‌‌کرد و روزهای سه شنبه را به مناظره می‌‌پرداخت.[۱۵] خطیب بغدادی می‌‌گوید: در میان خلفا، فقط عثمان و مأمون حافظ قرآن بودند.[۱۶] با این حال گزارشی از شرابخواری و شطرنج بازی وی موجود است.[۱۷] این خلیفه عباسی هنگامی که به جنگ روم می‌‌رفت، در محلی به نام بزندون بیمار شد و در رجب سال ۲۱۸ درگذشت و جنازه‌اش را به طرسوس منتقل و در آنجا دفن کردند.[۱۸] تألیفات وی را چنین بر شمرده اند: رساله‌ای در نشانه‌های پیامبری رساله‌ای در باره مناقب خلفای پس از پیامبر(ص) جواب پادشاه برغر[۱۹] درباره آنچه از اسلام و توحید پرسیده بود[۲۰] مناظره با علمای اهل سنت شرایع الدین و دیوان شعر[۲۱].[۲۲]


منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۴.
  2. تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۵۰.
  3. تاریخ الاسلام، ج۱۵، ص۲۲۷.
  4. تاریخ الطبری، ج۸، ص۲۶۹.
  5. تاریخ خلیفه، ص۳۰۹ و ۳۱۰.
  6. تاریخ الطبری، ج۸، ص۵۴۴، ۵۵۴ و ۵۶۶.
  7. مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۷ و ۴۴۱.
  8. تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۱۹.
  9. الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۶۵۸، ۶۵۹ و ۶۶۱.
  10. الفهرست (الندیم)، ص۱۲۹.
  11. الاخبار الطوال، ص۴۰۰.
  12. مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۱۱.
  13. تاریخ الاسلام، ج۱۵، ص۲۲۷.
  14. الاخبار الطوال، ص۴۰۰.
  15. سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۲۷۳ ـ ۲۸۱.
  16. تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۸۷.
  17. تاریخ الاسلام، ج۱۵، ص۲۳۰.
  18. الاخبار الطوال، ص۴۰۱؛ مروج الذهب، ج۳، ص۴۵۵ و ۴۵۸.
  19. بلغار یا نام گروهی از ترکان است معجم البلدان، ج۱، ص۳۸۵.
  20. الفهرست (الندیم)، ص۱۲۹.
  21. الذریعه، ج۹، ص۶۹۴، ج۱۳، ص۵۱ و ج۲۲، ص۳۱۰.
  22. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۴۸۶ - ۴۸۷.