دیدگاههای علمای معاصر درباره ریشه اختیاری عصمت چیست؟ (پرسش)
دیدگاههای علمای معاصر درباره ریشه اختیاری عصمت چیست؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | منشأ عصمت |
تعداد پاسخ | ۶ پاسخ |
دیدگاههای علمای معاصر درباره ریشه اختیاری عصمت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
در مورد منشأ اختیاری یا همان موجبات عصمت دیدگاههای مختلفی از سوی متکلمان اسلامی معاصر مطرح شده است.
علم ویژه
بسیاری از اندیشوران اسلامی، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و آگاهی میدانند[۱]؛ به این بیان که وجود علم قطعی و تام نسبت به خدای متعال و صفات جمال و جلال او و یا علم تامّ نسبت به حقیقت معاصی و طاعات در نفس معصومان، موجب پیدایش صفت عصمت در ایشان میگردد. هر چند اصل این دیدگاه کم و بیش در آثار کهن کلامی مطرح شده است[۲]. اما در سدههای پیشین، توضیح و تبیینی روشن درباره کیفیت این علم و روند تاثیر این علم در پیدایش قوه عصمت، مطرح نشده است؛ از این رو اندیشوران متاخر در باب منشأ بودن «علم»، روشن، دقیق و مفصلتر وارد شدهاند[۳].[۴]
علم و اراده
برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانستهاند[۵]. بیان ایشان چنین است: "هر قدر انسان حقایق را بهتر بشناسد و نسبت به آنها آگاهی و توجه بیشتر و زندهتر و پایدارتری داشته باشد و نیز اراده نیرومندی بر مهار کردن تمایلات و هیجانات درونیش داشته باشد، حسن انتخاب بیشتری خواهد داشت و از لغزشها و کج رویها بیشتر در امان خواهد بود"[۶]. برخی نویسندگان معاصر نیز همین قول را تقویت کرده و پذیرفتهاند[۷].
اراده و انتخاب
برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب میدانند. از نظر آنان عصمت پدیدهای است کاملا ارادی و اختیاری و اراده انسان در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کنندهای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه انسانها میتوانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند. به باور ایشان تقوا و عصمت از یک ریشهاند. تقوا به معنای پرهیز از گناه نیست، بلکه به معنای ملکهای است که موجب مصونیت انسان از ابتلا به گناه میشود. تقوا و عدالت نیز مرتبه ای از عصمت است و عصمت مطلقه عبارت است از شدت ملکه تقوا و عدالت. عامل اصلی و ریشه واقعی ملکه عصمت، اراده و انتخاب انسان است[۸].
تمامیّت عقل
برخی از حکمای الهی، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمردهاند[۹]. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیدهاند[۱۰].[۱۱]
روح القدس
در برخی از روایات از روح القدس به عنوان منبع علم معصومان و به عبارت دیگر منشأ عصمت نام برده شده است. با این حال در اینکه مصداق روح القدس و مراد از آن چیست و به چه کسانی اختصاص دارد، لسان روایات مختلف است. در برخى روايات منقول از ائمه، روح القدس، فرشتهای بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل معرفی شده که در زمان حیات پیامبر اکرم (ص)، همراه آن حضرت بوده و به او خبر مى داده و پس از پيامبر، همراه امامان معصوم(ع) شده و آنان را تسديد و توفيق مى بخشده است[۱۲]. بنا به روايت برخى علماى شيعى از ائمه، روح القدس از زمانى كه بر رسول اكرم(ص) نازل شده، به آسمان برنگشته و همواره با امامان بوده و اكنون نيز با امام دوازدهم(ع)، همراه است[۱۳]. بر اساس این روایات، میتوان روحالقدس را مؤید ارواح دیگر و پایه عصمت معصومین دانست[۱۴].
در پارهاى ديگر، اما روح القدس نه تنها به پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم(ع) اختصاص نیافته بلکه يكى از پنج روحى دانسته شده كه در انبيا و اوصيا وجود داشته و آنان با روح القدس به آنچه تحت عرش تا زير خاک است، علم پيدا مىكردند و روح القدس، بر خلاف چهار روح ديگر، دچار خواب و غفلت و آفت نگشته و عارى از كبر، لهو و لعب است[۱۵].[۱۶]
با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد بازگشت روح القدس به همان علم خاص یا ویژهای است که متکلمان آن را به عنوان یکی از عوامل موجب عصمت ذکر کردهاند.
شعور و آگاهی
از منظر برخی از اندیشوران[۱۷] خاستگاه عصمت علم و آگاهی خاص معصومان از نتایج و عواقب افعال زیبا و زشت است، علم به اینکه ارتکاب عمل زیبا و نیکو نتیجه قطعی خوبی برای انسان و ارتکاب گناه و معصیت نتیجه دردناک و سوئی را به همراه خواهد داشت، این علم داعی و موجب حصول مصونیت و عصمت میشود.
علامه طباطبایی در تقریر آن یادآور میشود که مقصود از علم و شعور شخص معصوم، علم عادی نیست،؛ چراکه موجب عصمت غالبی و نه دایمی میشود. وی در توضیح مراد خود از علم اضافه میکنند که حقیقت علم معصوم برای ما مجهول است: فهذا العلم من غیر سنخ سائر العلوم و الادراکات المتعارضة التی تقبل الإکتساب و التعلم... لا ذوق لنا فی هذا النحو من العلم و الشعور[۱۸]. علامه در ادامه تأکید میکند که عاصم همان علم ناشناخته معصوم است و آن را بر آیات و روایاتی تطبیق میکند که در آنها از اعطای «روح» و «روح القدس» بر معصوم سخن رفته است[۱۹].
لکن به نظر میرسد آنچه خداوند بر شخص معصوم عنایت میکند و علامه نیز آن را میپذیرد، فراتر از علم ولو علم خاص است، علم تنها مانند آئینه، شأن ارائه و کاشفیت دارد. اما اینکه آن اعطای الهی چیست که موجب عصمت میشود، میتواند ملکه وحی و تهدیدهای الهی باشد که در نظریه پیشین اشاره شد.
به عنوان تأیید مدعا میتوان به نمونههایی از قرآن اشاره کرد که با وجود علم و آگاهی از واقعیتها تسلیم و منقاد آنها نشدند، مانند بلعم باعورا، فرعون و شناخت اهل کتاب که علم آنان به خداوند و نبوت پیامبر اسلام (ص) موجب تصدیق آن نشده است.
نکته آخر اینکه در صورت پذیرفتن نقش و تأثیر انحصاری علم در عصمت پیامبران، لازم میآید که عبادت و تقوای آنان برای وصول به ثواب یا برحذر ماندن از عقاب باشد که آن در شأن معصومان نیست[۲۰].[۲۱]
حب و عشق
آیتالله سبحانی یکی از عوامل عصمت و شاید یگانه عامل مورد قبول ایشان در پیدایش عصمت را حب و عشق الهی میداند. البته باید قبول کنیم این عشق، بدون مقدمه حاصل نمیشود و هیچ حبی به تنهایی منشأ اجتناب از گناه نیست، بلکه محتاج به انتخاب مسیر و اراده و عزم بر اطاعت و ترک گناه است. اگر این عشق و محبت الهی اکتسابی نباشد هیچ فخری برای معصوم نیست و اگر اکتسابی باشد به مقدماتی احتیاج دارد که آن مقدمه، معرفت و انتخاب و اراده است[۲۲].
مجموع علل طبیعی، انسانی و الهی
پیدایش و پایداری عصمت را نمیتوان فقط به یک یا دو عامل نسبت داد، بلکه مجموعهای از عوامل گوناگون طبیعی و انسانی و الهی در این زمینه نقش میآفرینند؛ به دیگر سخن، از آنجا که عوامل گوناگونی در شکلگیری شخصیت انسان دخیل است، عصمت را نیز نمیتوان فقط رهآورد عوامل طبیعی چون وراثت و تأثیر محیط خانوادگی و اجتماعی دانست، چنانکه نمیتوان زمینههای پیدایش آن را در علم و اراده و استعداد انسان معصوم محدود کرد یا اینکه آن را صرفاً معلول لطف و فضل الهی خواند[۲۳].[۲۴]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. ابراهیم صفرزاده؛ |
---|
2. حجت الاسلام و المسلمین دکتر قدردان قراملکی؛ |
---|
3. حجت الاسلام و المسلمین جعفر انواری؛ |
---|
4. حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی؛ |
---|
5. خانم فاطمه محقق؛ |
---|
6. احمد حسین شریفی؛ |
---|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.
- ↑ جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.
- ↑ برای نمونه ن.ک: طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج ۳، ص۱۵۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۷؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۲۰۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راهنماشناسی، ص۱۱۹.
- ↑ حسن یوسفیان؛ احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹-۵۱؛ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸ -۲۱۰؛ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۴۷؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ كلينى، محمدبن یعقوب، کافی، ج۱، ص۶۸۱ـ۶۸۳؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۴۷ـ۴۸ و ۶۰ـ۶۱
- ↑ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۶۰ـ۶۱؛ جوادى آملى، عبدالله، ج۵، ص۴۷۰ـ۴۷۱.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۵، ص۱۷-۱۵
- ↑ كلينى، محدبن یعقوب، کافی، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۸۱؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۵۴ـ۵۵ و۵۷ـ۵۸
- ↑ محقق، فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، ص84.
- ↑ ر.ک: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ محمدحسین حسینی طهرانی، امامشناسی، ج۱، ص۸۰؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء، ص۱۹.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۷۹ و نیز: ج۲، ص۱۳۸؛ ج۱۱، ص۱۶۲.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۸۰.
- ↑ التحقیق یقتضی أن لا تکون العصمة لأجل الطمع فی السعادة و الخوف من المعصیة لأن ذلک یقتضی أن لا تکون العصمة مقتضی طبع صاحبهما بل تکون بالتکلف (تلخیص المحصل، ص۳۶۹).
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، پژوهشها و پاسخهای مذهبی، ج۱، ص۱۷۰ ـ ۱۶۵؛ محمد ریشهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۷.
- ↑ یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۵؛ هاشمی تنکابنی، سید موسی، عصمت ضرورت و آثار، ص ۵۰-۵۴.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۰۸.
- ↑ ر.ک: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ محمدحسین حسینی طهرانی، امامشناسی، ج۱، ص۸۰؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء، ص۱۹.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۷۹ و نیز: ج۲، ص۱۳۸؛ ج۱۱، ص۱۶۲.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۸۰.
- ↑ التحقیق یقتضی أن لا تکون العصمة لأجل الطمع فی السعادة و الخوف من المعصیة لأن ذلک یقتضی أن لا تکون العصمة مقتضی طبع صاحبهما بل تکون بالتکلف (تلخیص المحصل، ص۳۶۹).
- ↑ روایت ذیل حضرت علی ناظر به آن است: إن قوما عبدوا اللّه رغبة فتلک عبادة التجار و أن قوما عبدوا اللّه رهبة فتلک عبادة العبید و أن قوما عبدوا اللّه شکرا فتلک عبادة الاحرار (نهج البلاغه، حکمت شماره ۲۲۹).
- ↑ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۲.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.
- ↑ ر.ک: محمد ریشهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸.
- ↑ مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۱۹ و نیز: جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۳، ص۲۹۷.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.
- ↑ «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۱۲۹.
- ↑ روح الله خمینی، چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ عبدالله شبر، حق الیقین، ص۹۰.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار (وحی و نبوت)، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ ر.ک: محمدتقی مصباح، آموزش عقاید (مشکات)، ج۲۹، ص۲۳۷؛ همو، معارف قرآن: راه و راهنماشناسی، ص۳۰۳.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۹؛ ر.ک: علی ربانی و کریم واعظ حسینی، «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش۹۰، تابستان ۱۳۹۳.
- ↑ ر.ک: کمال حیدری، العصمة، ص۱۳۸.
- ↑ «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ «و به آنان از کار (شریعت) برهانهایی (روشن) بخشیدیم پس، اختلاف نورزیدند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز میان آنان در آنچه اختلاف میورزیدند داوری خواهد کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۷.
- ↑ «سپس روز رستخیز آنان را خوار میگرداند و میفرماید: آن شریکهای من که برای آنان (با پیامبران) مخالفت میکردید کجایند؟ و اهل دانش میگویند: بیگمان امروز خواری و عذاب برای کافران است» سوره نحل، آیه ۲۷.
- ↑ «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۷.
- ↑ طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۹؛ همان، ۱۱: ۱۶۳؛ مطهری، همان، ۲: ۱۶۰؛ سبحانی، ۱۴۱۲، ۳: ۱۵۹.
- ↑ جرجانی، همان، ۸: ۲۸۱؛ سیوری، همان: ۲۴۴.
- ↑ برای نمونه ن.ک. طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۴؛ مطهری، همان، ۲: ۱۵۹؛ سبحانی، همان، ۳: ۱۵۸.
- ↑ طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۹.
- ↑ ن.ک: طباطبائی، بیتا[الف]: مرحله۱۲، فصل ۱۳.
- ↑ همو، بیتا، ۲: ۱۳۸.
- ↑ «و اگر فضل خدا و رحمتش از تو دستگیرى نمىکرد، چیزى نمانده بود که طایفهاى از کفار تو را گمراه کنند هر چند که جز خودشان را گمراه نمىکنند و خردلى به تو ضرر نمىزنند، چون خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرده و چیزهایى به تو آموخته که نه مىدانستى و نه مىتوانستى بدانى و فضل خدا بر تو بزرگ بود».، سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ همان، ۱۱: ۱۲۹.
- ↑ برای نمونه: ن.ک: طبرسی، ۱۳۷۲، ۵: ۳۴۴؛ آلوسی، ۱۴۱۵، ۶: ۴۰۵.
- ↑ طباطبائی، همان، ۱۱: ۳۱-۳۲.
- ↑ کلینی، بیتا، ۱: ۱۷۳.
- ↑ سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ طباطبائی، همان، ۵: ۸۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، ۱۳۸۲: ۳۷۰.
- ↑ «خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد». سوره انعام، آیه ۱۲۴.
- ↑ طباطبائی، همان، ۵: ۸۰.
- ↑ سوره انعام، آیات ۸۷-۸۸.
- ↑ سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ همان: ۱۱: ۱۶۳-۱۶۴.
- ↑ سبحانی، همان، ۳: ۱۶۱؛ جوادی آملی، ۱۳۹۰: ۱۹۸.
- ↑ ن.ک. سبحانی، همان، ۳: ۱۶۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث: ۵۵۲.
- ↑ همان، ۱۱: ۱۲۹.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ همان، ۵: ۷۹-۸۰.
- ↑ همان، ۵: ۷۸.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۲۲.
- ↑ سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ همان، ۱۱: ۱۵۸-۱۶۳.
- ↑ همان، ۲: ۱۳۹.
- ↑ سوره مطففین، آیات ۲۱-۱۸.
- ↑ سوره تکاثر، آیات۶-۵.
- ↑ همان، ۱۱: ۱۶۱.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید: ۲۰۵.
- ↑ همان.
- ↑ همو، راهنماشناسی: ۱۱۹.
- ↑ ن.ک. شریفی، همان: ۵۱-۵۹.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۴۶.
- ↑ سوره نمل، آیه ۱۴.
- ↑ همان: ۵۳-۵۴.
- ↑ طباطبائی، بیتا، ۲: ۱۳۹.
- ↑ همان، ۵: ۷۹.
- ↑ همان، ۱۱: ۱۶۳.
- ↑ شریفی، همان: ۵۸-۶۷.
- ↑ همان.
- ↑ ریشهری، همان: ۲۱۰.
- ↑ همان: ۲۱۰-۲۱۸.
- ↑ سبحانی، بیتا: ۲۹.
- ↑ ری شهری، همان: ۲۱۱.
- ↑ همان: ۲۱۰.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۲: ۴۳۶.
- ↑ سوره نجم، آیات ۱۱-۱۷.
- ↑ جوادی آملی، همان، ۴: ۲۲۶-۲۳۱.
- ↑ همو، پیامبر رحمت: ۶۵-۷۰.
- ↑ شریفی، همان: ۵۶.
- ↑ سبزواری، همان: ۳۸۷.
- ↑ بهاءالدینی، ۱۳۸۱: ۲۲۴.
- ↑ همان: ۲۲۹.
- ↑ همان: ۴۲۵ و ۲۴۶.
- ↑ همان: ۱۸۶ و ۲۴۹.
- ↑ همو، سلوک معنوی: ۸۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص87-50.
- ↑ الگو:متن عربی. ر.ک: المیزان، ج ۵، ص۷۴-۷۳.
- ↑ سوره التکاثر، آیات ۶- ۵.
- ↑ وحی و نبوت در قرآن، ص۲۳۹.
- ↑ آعبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، سیره رسول اکرم(ص))، ص۵.
- ↑ «کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده ایم پیامبر را همچون فرزندان خود میشناسند ولی جمعی از آنان حق را آگاهانه کتمان میکنند». سوره بقره، آیه ۱۴۶.
- ↑ «هنگامی که آیات روشنی بخش ما به سراغ آنها آمد، گفتند: «این سحری است آشکار!»؛ و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! آنها به پیامبری موسی یقین داشتند امابه سبب ستم و تکبر او را انکار میکردند». سوره نمل، آیات ۱۴- ۱۳.
- ↑ «و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) خود را از آن تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد، و از گمراهان شد»! سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص۳۳۲.
- ↑ ر.ک: صحیفه عصمت، ص۴۹.
- ↑ با توجه به آیات مطرح شده میتوان به مهمترین عامل در عصمت پی برد و آن پاک بودن از صفات رذیله و هوای نفسانی است. امام باقر(ع) در ادامه بیان قضیه بلعم باعورا میفرماید: «الاصل فی ذلک بلعم، ثم ضربه الله مثلاً لکلّ مؤثر هواه علی هدی الله من اهل القبلة» مهمترین مؤلفه ای که در آیه تطهیر به آن اشاره شده، همین حقیقت است و به همین دلیل خدای متعال در قرآن کریم اهمیت تزکیه نفس از صفات رذیله را در سوره شمس بعد از ۱۱ قسم بیان کرده است؛ زیرا پایه و اساس هر گناه و خطایی صفات رذیله است. (محقق کتاب).
- ↑ ر.ک: علی ربانی گلپایگانی (عصمت امام از دیدگاه خرد)، مجله انتظار، ش ۱۲-۱۱، ص۷۷.
- ↑ بحارالأنوار، ج ۶۷، ص۱۸۶، بیروت. (محقق کتاب).
- ↑ ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹.
- ↑ ر.ک: گوهر مراد، ص۳۷۹؛ مولی محمد مهدی نراقی، انیس الموحدین، تصحیح: قاضی طباطبایی، بیجا: انتشارات الزهراء، ۱۳۶۳ش، ب ۳، ف ۲، ص۹۹.
- ↑ ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹-۶۰.
- ↑ استاد محمد محمدی ری شهری، فلسفه وحی و نبوت، (قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶)، ص۲۱۸-۲۱۹.
- ↑ ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۱.
- ↑ محقق، فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، ص ۸۴ ال ۱۰۷.
- ↑ فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸-۲۱۹.
- ↑ ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۳، ص۲۹۷-۳۰۲.
- ↑ ر.ک: راهنماشناسی، ص۱۱۵-۱۲۸.
- ↑ راهنماشناسی، ص۱۱۹.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۴۹-۶۰.
- ↑ فلسفه وحی و نبوت، ص۱۱۴.
- ↑ راهنماشناسی، ص۱۲۱؛ همچنین ر.ک: امامشناسی، ج۱، ص۱۱۴.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، ص ۶۰-۶۶.