صبر: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
|||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] | ||
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] | ||
[[رده:مدخلهای بازبینی شده]] |
نسخهٔ ۱۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۴
معناشناسی
«صبر» در لغت به معنای حبس و نگهداری[۱] و در اصطلاح به معنای شکیبایی و خودداری نفس است از آنچه عقل و شرع حکم میکند و آن را میطلبد[۲]. حقیقت صبر، آن است که آدمی خویشتن را از اظهار ناراحتی باز دارد؛ صبر صفتی است که انسان را از تلاطمهای روحی و حرکات جسمی غیر متعارف باز میدارد و به عبارت دیگر صبر یک ویژگی روانی و ثبات درونی است که نتیجۀ آن مدیریت احساسات و هیجانات، توان تحمل سختیها و سخت کوشی در کارهاست[۳]. صبر دربردارنده دو رکن است: یکی آنکه در باطن از امر ناگواری که بر او وارد شده است، کراهت داشته باشد و دیگر آنکه از اظهار شکایت به غیر حق خودداری کند.
از واژگان مرتبط با صبر، حلم، استقامت، تأنی و تثبّت است. صبر، در مقایسه با حلم از عمومیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا حلم جلوگیری نفس در حال غضب است، اما صبر، شامل صبر در مصیبت، صبر بر طاعت و امثال آنها نیز میشود[۴]. استقامت نیز به معنای ادامه دادن راه، نترسیدن و سُستی نکردن در مشکلات[۵] و ثبات بر امر است و استقامت در صفات پسندیده حرکت در خط مستقیم و اعتدال در آن است[۶].[۷]
"جزع" و بیتابی نقطه مقابل صبر است و آن، حالت بیقراری و ناشکیبایی در برابر حوادث و مشکلات است، به گونهای که انسان در برابر حادثه زانو زند، مایوس شود، بیتابی کند و یا از تلاش و کوشش برای رسیدن به مقصد چشم بپوشد. امیرمؤمنان علی(ع) در مذمت جزع میفرمایند: «از جزع و ناشکیبایی بپرهیز؛ زیرا امید انسان را قطع و کوشش و تلاش را ضعیف ساخته و غم و اندوه به بار میآورد»[۸].
پیشینه
صبر یکی از فضایل انسانی است که در آموزههای دینی اهمیت ویژهای دارد و بر آن سفارش فراوان شده است. در ادیان الهی بر نیاز انسان به صبر تأکید شده است[۹]. قرآن کریم آن را یکی از امتیازات برجسته پیامبران[۱۰] برشمرده و مؤمنان را به یاریجستن از آن در برابر مشکلات زندگی دعوت کرده است[۱۱].
عالمان اسلامی با الهام گرفتن از متون دینی، برای این مسئله اهمیت خاصی قائل شدهاند و در کتابهای اخلاقی و عرفانی خود، مباحثی درباره حقیقت، فضیلت و اقسام صبر، آوردهاند. تهذیب الاخلاق ابن مسکویه را میتوان از نخستین کتابهای اخلاقی دانست که در زمینه صبر مباحثی را مطرح کرده است[۱۲]. در ادامه نیز خواجه نصیر طوسی در اوصاف الاشراف از آن بحث کرده است[۱۳]. غزالی در احیاء علوم الدین، با عنوان «کتاب صبر و شکر» به فضیلت صبر، حقیقت معنای آن، اقسام و نیاز به صبر پرداخته است[۱۴]. این بحث را اندیشمندان دیگری چون فیض کاشانی در المحجة البیضاء[۱۵]، ملا مهدی نراقی در جامع السعادات[۱۶] و ملا احمد نراقی در معراج السعاده[۱۷] تکمیل کردهاند[۱۸].
صبر در روایات
روایات فراوانی دربارۀ صبر، ارزش، آثار و دیگر خصوصیات آن از ائمه (ع) وارد شده است که به برخی از آنها عبارتاند از:
- امام باقر (ع) فرمودند: «بهشت در میان ناخواستنیها و صبر بر آنها قرار دارد، از این رو هرکس بر سختیهای دنیا صبر ورزد داخل بهشت میشود و در مقابل جهنّم در میان لذّتها و شهوات قرار دارد، از اینرو هرکس به خودْ لذّات دنیا و شهوات آن را بدهد داخل در جهنّم خواهد شد»[۱۹].
- امام صادق (ع) میفرمایند: "خداوند عزَّوجلّ بر قومی نعمتهایی بخشید امّا آنان شکر آن نعمتها را به جای نیاوردند، از اینرو آن نعمتها مایۀ وبال آنان شد. همچنین قومی را به مصائب و مشکلاتی مبتلا ساخت امّا آنان بر آن مشکلات صبر ورزیدند، از اینرو آن مشکلات برای آنان به نعمت تبدیل شد»[۲۰].
- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «علامت انسان صبرپیشه سه چیز است: نخست آنکه کسل نشود، دوّم آنکه بیتاب نشود و سوّم آنکه از پروردگارش شکایت نکند؛ چرا که چون او کسل و سست شود حق را ضایع میکند و چون بیتاب شود حق شکر را به جای نمیآورد و چون از پروردگارش شکایت کند در حقیقت او را عصیان کرده است»[۲۱].
- امیرمؤمنان (ع) فرمودند: «انسان تا سه صفت در او پدید نیاید حقیقت ایمان را نمیچشد: دقّت در دین، صبر بر مشکلات، و تدبیر درست در امر معاش»[۲۲].[۲۳]
ارزش و جایگاه
صبر و شکیبایی از فضیلتهایی است که در شکلگیری شخصیت انسان نقشی والا دارد و ظرفیتی را در آدمی ایجاد میکند تا فرصت تفکر و اندیشیدن در امور را پیدا کند و هر قدر صبر انسان بیشتر باشد، فرصت اندیشۀ او بیشتر و در نتیجه، تصمیمگیری صحیح و عاقلانه خواهد داشت. از اینرو صبر، عامل پیروزیهای انسان در طول زندگی است. امام علی (ع) میفرماید: «فرد شکیبا پیروزی را از دست ندهد، هر چند روزگارانی سخت بر او بگذرد»[۲۴]. همچنین حضرت صبر را لازمۀ ایمان میداند: «بر شما باد به صبر، که صبر از ایمان چون "سر" از "بدن" است و در پیکری که سر نباشد، خیری نیست، همانگونه در ایمانی که صبر نباشد خیری نخواهد بود»[۲۵].[۲۶]
صبر و شکیبایی، عامل ثبات نفس انسان است به گونهای که طوفانها، امتحانها و مصیبتها آن را متزلزل نکند. اما کسی که صبر نداشته باشد، در مقابل سختیها و مصیبتها از پا در میآید و در برابر وسوسههای شیطانی دچار گناه میشود. لذا خداوند دستور داده مؤمنان صبور باشند و یکدیگر را به صبر دعوت کنند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا﴾[۲۷]؛ ﴿إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾[۲۸].[۲۹]
همچنین صبر در برابر حوادث و مشکلات، خصلتی نیکو و زیباست: ﴿وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ﴾[۳۰] و از ملاکهای امتیاز و ارزش است: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ﴾[۳۱].
کمک گرفتن از صبر، توصیه خداوند به مؤمنان بوده و دارای اهمّیتی بیشتر نسبت به کمک از نماز است: ﴿وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ﴾[۳۲].[۳۳]
اقسام و انواع
برای صبر براساس ملاکهای مختلف تقسیمات گوناگونی صورت گرفته است که به برخی از آنها اشاره میشود:
- براساس روایتی از رسول اکرم (ص) صبر بر سه قسم است: صبر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت: «صبر بر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت، صبر بر اطاعت خدا، و صبر از معصیت خدا. هرکس بر مصیبتی صبر کند تا آنجا که به واسطۀ نیکویی عزاداریش آن مصیبت را از سر بگذراند، خداوند برای او سیصد درجه نویسد که فاصله میان هریک از دو درجه همانند فاصله میان آسمان و زمین باشد؛ و هرکس بر اطاعت از خدا صبر ورزد خداوند برای او ششصد درجه نویسد، که فاصله میان هر دو درجه مانند فاصله میان اعماق زمین تا عرش باشد؛ و هرکس بر گناه صبر کند خداوند برای او نهصد درجه نویسد، که فاصله میان هر دو درجه مانند فاصله میان اعماق زمین تا آخر عرش باشد»[۳۴]. آنچه در این حدیث آمده است، حصری عقلی است؛ چون انسان گاهی به هنگام ناراحتیها، گاهی هنگام لذّتها و گاهی به هنگام انجام نیکیها صبر میورزد و در این راستا نمیتوان صورت چهارمی پیدا کرد. این مراتب به گونههای دیگر نیز یاد شده است مثل آیات: ﴿الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾[۳۵]. در این آیات، خداوند نخست صبر بر گناه را ذکر میفرماید:﴿الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ﴾[۳۶] سپس صبر بر اطاعت را: ﴿وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ﴾[۳۷] و در مرتبه سوّم صبر بر آزار و ظلم دیگران را: ﴿وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾[۳۸]
- در تقسیمی دیگر صبر به اعتبار "چیزی که موجب صبر کردن میشود" به چهار قسم تقسیم شده است:
- صبر بر آنچه که با خواستههای انسان موافقت دارد، همچون صبر بر ثروت، اولاد، سلامتی؛ اگر انسان بر اینگونه امور صبر نکند، طغیان کرده از مسیر انسانی خویش خارج میشود: ﴿كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴾[۳۹].
- صبر بر آنچه که با طبع آدمی موافق نیست و در عین حال انسان میتواند آن را ترک کند. صبر بر انجام عبادات گوناگون در عین خودداری از محرّمات از اینگونه است که صبر بر مخالفت با هواهای نفسانی، سختتر از صبر بر انجام طاعات و عبادات الهی است و به مراتب سختتر از مبارزه با دشمنان ظاهری که در میدان جنگ در مقابل انسان قرار میگیرند. پیامبر اکرم (ص) در اشاره به همین مطلب به گروهی که از میدان جنگ بازگشته بودند فرمودند: «آفرین و خوشآمد بر گروهی که جهاد اصغر را گذراندند و جهاد اکبر بر آنان باقی ماند! جهادگران بازپرسیدند: ای پیامبر خدا! جهاد اکبر کدام است؟ و ایشان فرمودند:جهاد با نفس!»[۴۰].
- صبر بر آنچه که با طبع آدمی موافق و سازگار نیست، در عین حال آدمی توان آنکه آن را از خود دفع نماید، ندارد. صبر بر مصیبتها در این شمار است، اینگونه از صبر اگر تنها از فضیلت این آیه شریفه برخوردار بود: ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾[۴۱]، باز کافی بود تا شرافت و ارزشش به روشنی نمودار شود.
- صبر بر آنچه که با طبع آدمی و خواستههای او موافق نیست و در عین حال انسان میتواند آن را جبران نموده و یا حدّاقل به وسیله انتقام، خاطر خود را آسوده سازد. این قسم از صبر در شمار بالاترین انواع آن است که بخشش و گذشت، به همین نوع از صبر اطلاق میشود و به شدّت مورد ترغیب و تشویق واقع شده: ﴿وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ﴾[۴۲] البته باید توجه داشت اقسام چهارگانه به همان سه قسمی که پیامبر (ص) فرمودند برمیگردد.
- اخلاق پژوهان مسلمان، صبر را از نظر حکم شرعی، به پنج قسم تقسیم کردهاند: واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح.
- صبر بر انجام واجبات و دوری از محرّمات، واجب است؛ مانند صبر بر انجام نماز، و صبر بر دوری از رباخواری.
- صبر حرام آن است که انسان اگرچه میتواند ظلم ظالمی را از خود دفع نماید، اما آن ظلم را تحمّل نموده بر آن صبر کند. چنانچه به ناموس و آبروی انسان تعرّض شود، در شمار بدترین گناهان کبیره قرار میگیرد.
- صبر مستحب، صبری است که آدمی بر انجام اعمال مستحب به کار میبرد. صبر بر خواندن نماز شب، نمازهای نافله، انفاقهای مستحبی و صدقههای غیر واجب، در این شمار است.
- صبر مکروه، صبری است که بر انجام کارهای مکروه صورت پذیرد.
- صبر مباح، صبری است که بر انجام اعمال مباح رود.
در مورد این نوع تقسیم باید توجه داشت در این تقسیم، حکم صبر را آن چیزی که برایش صبر میورزند مشخّص میکند و این تقسیم اگر به خودیِ خود نیز صحیح باشد، به هیچ وجه ویژه صبر نبوده در تمامی فضائل کاربرد خواهد داشت. از اینرو، نمیتوان آن را تقسیم خاصّ صبر دانست. گذشته از این، اصل این تقسیم خطاست؛ چون صبر در تمامی حالات جزء فضائل بوده نیکو شمرده میشود، از اینرو نمیتوان حکم آن چیزی که بر آن صبر میرود را به خود صبر سرایت داد، لذا نمیتوان صبر را حرام و مکروه و مباح دانست. اگر صبر اینگونه که اینان گفتهاند واقعاً حرام بود، انسانی صابری که در صبر حرام واقع شده، گذشته از آن فعل حرام باید عقابی دیگر نیز به خاطر صبر حرامش داشته و از عذابی مضاعف برخوردار میشد، حال آنکه هیچیک از فقهای تاریخ شیعه امامیّه چنین فتوایی نداده اند. اضافه بر اینکه فضیلت صبر، مادر همه فضائل است و هیچگاه در شمار رذائل قرار نمیگیرد و آنچه قبیح و ناپسند است کاربرد نابجای صبر است[۴۳].
منشأ
برخی سبب صبر را برتری و غلبه عقل نظری و عملی که سبب و باعث خیر و صلاح است بر باعث هوای نفس که شهوت است میدانند که اگر اسباب خیر به مدد الهی بر اسباب هوای نفس و شهوات غالب آید، شخص از صابرین خواهد شد[۴۴]. از آنجاکه فطرت انسان بر حبّ کمال و جمال و خداخواهی استوار است، به حسب طبیعت خود در مقابل ناگواریها و مصیبتها صبر کرده و بیتابی نکند اما اگر حجابهای طبیعی و زنگار خودبینی و خودخواهی آینه قلب او را فراگرفت، در مقابل مصیبتها ناشکیبایی میکند. منشأ این بیتابی حب دنیا و حب نفس است. وقتی این امور حجاب نفس شد، کمال را در امور طبیعی و نفسانی میبیند و برای فقدان آنها بیتابی میکند[۴۵] و این ناشی از نقصان در علم و عمل و معرفت نداشتن به مصالحی است که در حوادث و بلاها رخ میدهد[۴۶]. آگاهی به ثوابهای اخروی و اطلاع بر زودگذر بودن دنیا سبب میشود انسان در برابر بلاها و کاستیها در دنیا شکیبا باشد[۴۷].
آثار و فوائد
صبر سبب افزایش توانایی انسان در برابر سختیها میگردد؛ از اینرو خداوند مؤمنان را به یاریجستن از آن دعوت کرده[۴۸] و آن را وسیلهای برای نزول کمکهای الهی و رحمت پروردگار دانسته است[۴۹]. در روایات برای صبر آثار دنیوی و اخروی بسیاری برشمردهاند؛ چنانکه نتیجه صبر در آخرت ورود به بهشت[۵۰] و نتیجه صبر در دنیا، پیروزی و رسیدن به هدف معرفی شده است؛ اگرچه این صبر به طول بینجامد[۵۱]. صبر کلید ابواب سعادت و منشأ نجات از مهلکههاست. صبر بر مصایب، انسان را آزموده میسازد تا از عبودیت نفس خارج گشته، سبب میشود از مقام صبر عبور کند و به مقامات دیگری برسد. صبر در دنیا، مشکلات را بر انسان آسان و عزم و اراده انسان را تقویت میکند[۵۲].[۵۳]
برای صبر آثار دیگری نیز بیان شده است مانند: صبر وسیله آسان شدن سختیها[۵۴]؛ صبرپیشگی عامل رعایت اعتدال در انفاق[۵۵]؛ صبرپیشگی زمینهساز اجتناب از باطل و امور بیهوده[۵۶]؛ صبر عامل اجتناب از طغیان[۵۷]؛ صبرپیشگی زمینهساز پرهیز از قتلهای ناحق[۵۸]؛ صبر زمینهساز استحکام پیوندهای اجتماعی[۵۹]؛ صبر از عوامل استقامت بر طریق حق[۶۰]؛ صبر زمینهساز اطاعت از خدا و رسول خدا (ص)[۶۱]؛ صبر زمینهساز اقامه نماز و مواظبت بر آن؛ صبر زمینه بهرهمندی از امداد الهی؛ صبر وسیلهای کارساز در انجام دستورهای الهی؛ صبر عامل دستیابی به مقام بندگی خدا و...[۶۲].
راههای تحصیل
راههایی که بتوان به وسیلۀ آنها صبر را به دست آورد، اینگونه بیان شده است:
- تفکّر در خود صبر و فواید و فضائل آن و سرانجام ثوابی که از پی آن به دست میآید.
- تفکّر در اینکه دنیا محلّ عبور و مرور بوده، ثبات و قرار نخواهد داشت. بنابراین صبر بر دشواریهای آن مشکل نبوده در مقابل اجر معنوی آن، بسیار سهل و آسان است.
- تفکّر در این مطلب که بیتابی و جزع، امری ناپسند است که دین و دنیای انسان را دچار ضرر و زیان میسازد. امیرمؤمنان (ع) در این زمینه میفرمایند: «اگر صبر پیشه کنی تقدیر الهی به انجام میرسد و تو از اجر آن برخوردار میشوی و اگر بیتابی کنی باز تقدیر الهی به انجام میرسد و تو بیاجر خواهی بود»[۶۳].
- تمرین گام به گام، که از مراحل آسان آغاز و به مراحل برتر میرسد. در این تمرین، انسان سرانجام میتواند از گناهان اجتناب و به انجام طاعات الهی بپردازد، هرچند آن طاعت در شمار سختترین عبادات باشد[۶۴].
نشانههای صابران
رسول خدا(ص) فرمودند: "صابر و بردبار سه نشانه دارد: سست و کسل نمیگردد؛ ناراحت نمیشود (بیقراری نمیکند) و از پروردگارش شکایت نمیکند. زیرا اگر سُست و کسل شود حق را ضایع کرده است (مسلما در سستی و بیحالی حق اداء نمیشود و به حدود الهی عمل نمیگردد) و اگر بیتابی کند، ادای شکر نکرده است و اگر از خدا شکایت کند، نافرمانی و گناه کرده است (اگر علاوه بر ناراحتی شروع به شکایت و گله کند، نه تنها شاکر نبوده، بلکه بر قضای خداوند هم طاغی و عاصی شده است)[۶۵].
صبر در سیره پیامبر خاتم
خداوند در قرآن، پیامبرش را به صبر توصیه کرده است و بیشتر این موارد در سختیهایی بود که به علت دعوت پیامبر (ص) و لجاجت کافران و کسانی که موقعیت خود را با این دین جدید در خطر میدیدند، پدید میآمد و مشکلات فراوانی را برای آن حضرت ایجاد میکرد؛ به ویژه زمانی که تهمتها و گفتارهای ناسزای کفار و غیر آنها روان آن بزرگوار را سخت آزرده میساخت. خداوند در این باره به رسول گرامیاش میفرماید: ﴿اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ﴾[۶۶].[۶۷]
امام صادق (ع) در زیارت پیامبر (ص) از راه دور میفرماید: «ای پیامبر خدا! همراه هر گواهی و به جای هر انکار کنندهای، گواهی میدهم که تو پیامهای خدایت را رساندی و برای امّتت خیر خواستی و در راه پروردگارت با تمام توان کوشیدی و فرمانش را فراز آوردی و به خاطرش آزارها دیدی و به حکمت و اندرزهای نیکو و زیبا به راهش فرا خواندی»[۶۸].
امام علی (ع) میفرماید: «گواهی میدهیم که محمّد بنده و فرستاده خداوند است... و او پیامهای پروردگارش را همانگونه که به او فرمان داده بود، ابلاغ کرد... و به خاطر خداوند و برای بندگانش با شکیبایی و خالصانه خیرخواهی نمود»[۶۹].[۷۰]
صبر بر سختی در وظایف منتظران
از جمله وظایفی که مسلمین به طور خاص در دوران غیبت برعهدۀ دارند صبر در سختیهاست که میبایست در مصائب به دامن اسلام چنگ بزنند و به پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و همۀ انبیای عظام تأسّی کنند. امام صادق (ع) فرمودند: «هیچ بندهای مؤمن نخواهد بود تا اینکه بر گردن او سه حق وجود دارد حقی از خداوند و حقی از رسولش و حقی از امام... اما حقی که از امام بر گردن اوست صبر در سختیها و ناراحتیهاست، تا اینکه خداوند برای او فرج را برساند»[۷۱]. همچنین در روایتی پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «خوشا به حال کسانی که در زمان غیبتش بردباری میورزند، خوشا به حال آنان که بر طریق آنان تقوا پیشه میکنند»[۷۲].[۷۳]
دلیل اینکه ائمه معصومین اینقدر در روایات، شیعیان را دعوت به صبر کردند، میتواند به خاطر دلایل زیر باشد:
- طولانی بودن دوران غیبت؛ چنانکه در روایتی امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «در انجام این امر (فرج امام عصر) قبل از رسیدن زمان آن شتاب نکنید که پشیمان خواهید شد و همچنین پایان انتظار بر شما طولانی به نظر نیاید که سنگدل خواهید شد»[۷۴] از این رو اگر منتظر نتواند بردبار باشد و این محنت دراز مدت را تحمل کند کنترلش را از دست خواهد داد و از مسیر حق منحرف شده خواهند شد[۷۵].
- شخص منتظر در معرض لغزش است و هر لحظه این امکان وجود دارد که ابتلائات و فتنههای آخرالزمان او را از مسیر حق منحرف کند چنانکه امام صادق (ع) در تفسیر آیۀ ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ﴾[۷۶] فرمودند: «و البته شما را یعنی مؤمنین را قبل از خروج و قیام حضرت مهدی به سختیها همچون ترس و گرسنگی و نقصان أموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم و به صابران بشارت بده». سپس حضرت فرمودند: «یعنی بشارت بده به صابران در چنین زمانی فرج و ظهور نزدیک است»[۷۷].[۷۸]
- در عصر غیبت جامعه از نظر اعتقادی سست میشود و در این شرایط عدهای باید عهدهدار تعلیم و تربیت شوند تا از کاروان جاماندهها دستگیری کنند و روشن است انجام این مسئولیتها صبر فراوان میخواهد.
- جامعۀ مؤمنان در عصر غیبت باید انسجام و یکپارچگی خود را حفظ کرده و در برابر دشمنیها مقاومت کنند و این مهم زمانی محقق میشود که عدهای کمر همت بسته و برای رفع مشکلات و از بین بردن اسباب اختلاف و نزاع دست به عمل شوند و مسلما این مسیر با سختیهایی همراه است که فقط صبر و پایداری میتواند شخص منتظر را از این سختیها عبور دهد[۷۹].
بزرگترین عامل ایجاد صبر در برابر سختیها و مصیبتها برای مسلمانان، انتظار مسلمین برای ظهور امام غائب است، به طوری که عده ای معتقدند صبر در زمان غیبت، همان انتظار برای امام غایب است؛ چنانکه در روایتی از امام رضا (ع) آمده است: «چه نیکوست شکیبایی و انتظار فرج! آیا گفته خدا را شنیدید که فرمود: ﴿وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ﴾[۸۰] و همچنین فرمود: ﴿انْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾[۸۱] بنابراین صبور باشید، چون فرج بعد از زمان یأس و ناامیدی میرسد و افراد قبل از شما صبورتر بودند»[۸۲].[۸۳]
جستارهای وابسته
منابع
- مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴
- محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم
- فکور افشاگر، احمد، مقاله «صبر»، دانشنامه امام خمینی ج۶
- فرهنگ قرآن
- نبیاللهی، علی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه
- مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار
- صمدی، قنبر علی، آخرین منجی
- ملکی راد، محمود، خانواده و زمینهسازی ظهور
- آیتی، نصرتالله، دلیل روشن
- حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر
پانویس
- ↑ معجم مقاییس اللّغه، ج ۳، ص ۳۲۹، «صبر».
- ↑ ر.ک: فرهنگ قرآن، ص۲۴۶ ـ ۲۵۹؛ نبیاللهی، علی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۰.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص۲۰۸-۲۱۱؛ موحدی، محسن، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۳.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۲.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «صبر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۶۱۲ ـ ۶۱۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۴۵۷.
- ↑ کتاب مقدس، نامه به عبرانیان، ب۱۰، ۳۶.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۴۵ و آیه ۱۵۳.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۰–۱۰۱.
- ↑ خواجهنصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۳۱–۶۵.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۱۰۵–۱۴۰.
- ↑ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰–۲۹۸.
- ↑ نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ۸۱۴.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «صبر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۶۱۲ ـ ۶۱۷.
- ↑ «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکَارِهِ وَ الصَّبْرِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَی الْمَکَارِهِ فِی الدُّنْیَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ- فَمَنْ أَعْطَی نَفْسَهُ لَذَّتَهَا وَ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۹.
- ↑ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْعَمَ عَلَی قَوْمٍ بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالًا وَ ابْتَلَی قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَةً»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۱.
- ↑ «عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) أَنَّ النَّبِیَّ (ص) قَالَ: عَلَامَةُ الصَّابِرِ فِی ثَلَاثٍ أَوَّلُهَا أَنْ لَا یَکْسَلَ وَ الثَّانِیَةُ أَنْ لَا یَضْجَرَ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا یَشْکُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُ إِذَا کَسِلَ فَقَدْ ضَیَّعَ الْحَقَّ وَ إِذَا ضَجِرَ لَمْ یُؤَدِّ الشُّکْرَ وَ إِذَا شَکَا مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَصَاهُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۶.
- ↑ «عَنْ عَلِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع): قَالَ: لَا یَذُوقُ الْمَرْءُ مِنْ حَقِیقَةِ الْإِیمَانِ حَتَّی یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ الْفِقْهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الْمَصَائِبِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعَاشِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۵.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۴۴-۲۵۰.
- ↑ «لَا یَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَان»؛ نهج البلاغه، حکمت ١٥٣.
- ↑ «عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا [خَیْرَ] فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَه»؛ نهج البلاغه، حکمت ٨٢.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۵۲۲- ۵۲۳. ۶۶.
- ↑ «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ «جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و یکدیگر را به راستی پند دادهاند و همدیگر را به شکیبایی اندرز دادهاند» سوره عصر، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۰۵؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۳۰-۱۳۱.
- ↑ «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که میگویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست» سوره یوسف، آیه ۱۸.
- ↑ «آیا پنداشتهاید به بهشت میروید بیآنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.
- ↑ «از شکیبایی و نماز یاری بجویید» سوره بقره، آیه ۴۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ قرآن، ص۲۴۶ - ۲۵۹.
- ↑ «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَی الْمُصِیبَةِ حَتَّی یَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَی الدَّرَجَةِ کَمَا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَی الطَّاعَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَی الدَّرَجَةِ کَمَا بَیْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَی الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَی الدَّرَجَةِ کَمَا بَیْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَی مُنْتَهَی الْعَرْش»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱.
- ↑ «آنان که به عهد خداوند وفا میکنند و پیمان را نمیشکنند و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است میپیوندند و از پروردگار خویش میترسند و از سختی حساب هراس دارند و آنان را که در پی خشنودی پروردگارشان شکیبایی پیشه میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه ما روزی آنان کردهایم پنهان و آشکار میبخشند و به نیکی، بدی را دور میدارند؛ فرجام (نیک) آن سرای است» سوره رعد، آیه ۲۰ ـ ۲۲.
- ↑ «آنان که به عهد خداوند وفا میکنند و پیمان را نمیشکنند» سوره رعد، آیه ۲۰.
- ↑ «و نماز را برپا میدارند و از آنچه ما روزی آنان کردهایم پنهان و آشکار میبخشند» سوره رعد، آیه ۲۲.
- ↑ «و به نیکی، بدی را دور میدارند» سوره رعد، آیه ۲۲.
- ↑ «حاشا؛ انسان سرکشی میورزد، چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶ ـ ۷.
- ↑ «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ ثُمَّ قَالَ: أَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۲۲.
- ↑ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵ ـ ۱۵۷.
- ↑ «و باید در گذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمیدارید که خداوند شما را بیامرزد؟» سوره نور، آیه ۲۲.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۰۷ ـ ۲۴۰.
- ↑ جامع السعادات، ۳/۲۸۱–۲۸۲.
- ↑ حدیث جنود، ۴۲۰–۴۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۵.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «صبر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۶۱۲ ـ ۶۱۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۴۵؛ سوره بقره، آیه ۱۵۳.
- ↑ سوره بقره، ۱۵۵ـ۱۵۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۸۹.
- ↑ نهج البلاغه، ح۱۴۵، ۵۳۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «صبر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۶۱۲ ـ ۶۱۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۴۵.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۷۲.
- ↑ سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۶۸.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ سوره انفال، آیه ۴۶.
- ↑ ر.ک: فرهنگ قرآن، ص۲۴۶ - ۲۵۹.
- ↑ «إِنْ صَبَرْتَ جَرَی عَلَیْکَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَی عَلَیْکَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ»؛ نهج البلاغة، کلمه ۲۹۱.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۴۰؛ فکور افشاگر، احمد، مقاله «صبر»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۶۱۲ ـ ۶۱۷.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۸۹.
- ↑ «باری، بر آنچه میگویند شکیب کن» سوره طه، آیه ۱۳۰.
- ↑ ر.ک: نبیاللهی، علی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۰-۴۸۱.
- ↑ «الْإِمَامُ الصَّادِقُ (ع) فِی زِیَارَةَ النَّبِیِّ (ص) مِنْ بَعِیدِ... أَشْهَدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَعَ کُلِّ شَاهِدٍ وَ أَتَحَمَّلُهَا عَنْ کُلِّ جَاحِدٍ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّکَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ صَدَعْتَ بِأَمْرِهِ وَ احْتَمَلْتَ الْأَذَی فِی جَنْبِهِ وَ دَعَوْتَ إِلَی سَبِیلِهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ الْجَمِیلَةِ»؛ الإقبال، ج۳، ص۱۲۴؛ مصباح الزائر، ص۶۷؛ المزار، ص۱۲، من دون إسناد إلی أحد من أهل البیت (ع)؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۸۴، ح۱۱.
- ↑ «الْإِمَامُ عَلِیّ (ع) فِی خُطْبَةٍ لَهُ (ع) فِی الْجُمُعَةِ-: نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ... فَبَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ کَمَا أَمَرَهُ... وَ نَصَحَ لَهُ فِی عِبَادِهِ صَابِراً مُحْتَسِباً»؛ کتاب من یحضره الفقیه، ج، ۱ ص۴۲۸، ح۱۲۶۳؛ مصباح المتهجد، ص۳۸۱، ح۵۰۸، عن زید بن وهب؛ بحار الأنوار، ج۸۹، ص۲۳۷، ح۶۸.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۳۲۰-۳۳۷.
- ↑ «یَا ابْنَ النُّعْمَانِ لَا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ سُنَنٍ سُنَّةٌ مِنَ اللَّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ رَسُولِهِ وَ سُنَّةٌ مِنَ الْإِمَامِ... أَمَّا الَّتِی مِنَ الْإِمَامِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ حَتَّی یَأْتِیَهُ اللَّهُ بِالْفَرَجِ»؛ تحف العقول، ص ۲۳۰.
- ↑ «یَا جُنْدَبُ فِی زَمَنِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ سُلْطَانٌ یَعْتَرِیهِ وَ یُؤْذِیهِ فَإِذَا عَجَّلَ اللَّهُ خُرُوجَ قَائِمِنَا یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً ثُمَّ قَالَ (ع)طُوبَی لِلصَّابِرِینَ فِی غَیْبَتِهِ طُوبَی لِلْمُتَّقِینَ عَلَی مَحَجَّتِهِمْ»؛ الخزاز القمی، کفایة الأثر، ص۶۰.
- ↑ ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینهسازی ظهور، ص ۳۱۰-۳۱۱؛ آیتی، نصرتالله، آیینه انتظار یاوران مهدی، ص ۱۶۵-۱۶۶.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، خصال، ج۲، ص۶۲۲.
- ↑ ر.ک: آیتی، نصرتالله، آیینه انتظار یاوران مهدی، ص ۱۶۵-۱۶۶.
- ↑ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ «(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ)یَعْنِی (الْمُؤْمِنِینَ) (قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ ِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ) قَالَ... : (وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ) عِنْدَ ذَلِکَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ...»؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۷۶.
- ↑ ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۲۸.
- ↑ ر.ک: آیتی، نصرتالله، آیینه انتظار یاوران مهدی، ص ۱۶۵-۱۶۶؛ حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر، ص ۷۵.
- ↑ «و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.
- ↑ «پس چشم به راه بدارید که من نیز باشم» سوره اعراف، آیه ۷۱.
- ↑ «مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِیءُ الْفَرَجُ عَلَی الْیَأْسِ فَقَدْ کَانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُم»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۵.
- ↑ ر.ک: مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸.