ویژگی امام: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[ویژگی امام]] به معنای صفاتی است که [[امام]] [[معصوم]] بدان متصف میشود. در اینکه امام باید [[مسلمان]]، [[عاقل]]، [[آزاد]] و مرد بوده و از [[بلوغ]] و رشد فکری برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد. ولی صفاتی که یا به دلیل اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه قرار گرفتهاند، عبارتند از: | [[ویژگی امام]] به معنای صفاتی است که [[امام]] [[معصوم]] بدان متصف میشود. در اینکه امام باید [[مسلمان]]، [[عاقل]]، [[آزاد]] و مرد بوده و از [[بلوغ]] و رشد فکری برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد. ولی صفاتی که یا به دلیل اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه قرار گرفتهاند، عبارتند از: | ||
=== | === قریشی بودن امام === | ||
{{اصلی|قریشی بودن امام}} | |||
مقصود از قریشی بودن امام این است که نسب او به جد [[پیامبر خاتم]] {{صل}}، "نضر بن کنانه" بازگردد. از نظر امامیه [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه [[طوایف]] و [[قبایل]] قریش نمیشود، بلکه ویژه [[بنی هاشم]] است. دلیل آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَیْشٍ}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]]<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، ج۱، ص۴۱۳.</ref> و مانند آن است که امامت را مخصوص [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]] {{س}} میداند. لذا امامیه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳- ۱۹۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲.</ref> | مقصود از قریشی بودن امام این است که نسب او به جد [[پیامبر خاتم]] {{صل}}، "نضر بن کنانه" بازگردد. از نظر امامیه [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه [[طوایف]] و [[قبایل]] قریش نمیشود، بلکه ویژه [[بنی هاشم]] است. دلیل آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَیْشٍ}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]]<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، ج۱، ص۴۱۳.</ref> و مانند آن است که امامت را مخصوص [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]] {{س}} میداند. لذا امامیه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳- ۱۹۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲.</ref> | ||
=== [[عصمت]] === | === [[عصمت]] === | ||
{{اصلی|عصمت امام}} | |||
عصمت که [[شیعه امامیه]] قائل به آن است، مهمترین شرط [[رهبران الهی]] ـ یعنی [[پیامبران]]، [[اوصیا]] و [[امامان]] ـ است؛ زیرا [[وظیفه]] اصلی آنان [[راهنمایی]] مردم به [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] است. در [[قرآن کریم]] نیز تصریح شده است که امامت، عهدی است [[الهی]] و به [[ستمگران]] نمیرسد<ref>{{متن قرآن|وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}؛ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. هر کس [[معصوم]] نباشد، [[دست]] کم، ستمی به خود کرده است و از این رو، شایسته [[مقام امامت]] نمیشود. [[روایات]] بسیاری نیز به [[عصمت امامان]] {{ع}} تصریح کردهاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۳-۳۲۴.</ref>. [[آیه]] بر [[عصمت امام]] در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] نیز دلالت میکند، بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد شایستگی [[مقام امامت]] را نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref> | عصمت که [[شیعه امامیه]] قائل به آن است، مهمترین شرط [[رهبران الهی]] ـ یعنی [[پیامبران]]، [[اوصیا]] و [[امامان]] ـ است؛ زیرا [[وظیفه]] اصلی آنان [[راهنمایی]] مردم به [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] است. در [[قرآن کریم]] نیز تصریح شده است که امامت، عهدی است [[الهی]] و به [[ستمگران]] نمیرسد<ref>{{متن قرآن|وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}؛ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. هر کس [[معصوم]] نباشد، [[دست]] کم، ستمی به خود کرده است و از این رو، شایسته [[مقام امامت]] نمیشود. [[روایات]] بسیاری نیز به [[عصمت امامان]] {{ع}} تصریح کردهاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۳-۳۲۴.</ref>. [[آیه]] بر [[عصمت امام]] در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] نیز دلالت میکند، بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد شایستگی [[مقام امامت]] را نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref> | ||
همچنین [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> از [[مؤمنان]] میخواهد، [[تقوای الهی]] را پیشه ساخته و به طور مطلق با [[صادقان]] باشند<ref>المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>. بیتردید لازمه [[همراهی]] مطلق با آنان، [[عصمت]] آنهاست<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۲۱؛ پیام قرآن، ج۹، ص۵۰؛ حق الیقین، ص۵۴-۵۵.</ref> و یا در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[اطاعت]] از اولوا الامر در ردیف [[اطاعت پیامبر]] و [[اطاعت پیامبر]] در ردیف [[اطاعت]] [[خدای سبحان]] قرار گرفته است و چون [[اطاعت خدا]] به صورت مطلق [[واجب]] است بنابراین، [[اطاعت پیامبر]] و اولوا الامر نیز به طور مطلق [[واجب]] است و لازمه [[وجوب]] اطاعتِ مطلق، [[عصمت]] است<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۹-۳۹۱؛ حقالیقین، ص۴۰.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|امامت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref> | همچنین [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> از [[مؤمنان]] میخواهد، [[تقوای الهی]] را پیشه ساخته و به طور مطلق با [[صادقان]] باشند<ref>المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>. بیتردید لازمه [[همراهی]] مطلق با آنان، [[عصمت]] آنهاست<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۲۱؛ پیام قرآن، ج۹، ص۵۰؛ حق الیقین، ص۵۴-۵۵.</ref> و یا در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[اطاعت]] از اولوا الامر در ردیف [[اطاعت پیامبر]] و [[اطاعت پیامبر]] در ردیف [[اطاعت]] [[خدای سبحان]] قرار گرفته است و چون [[اطاعت خدا]] به صورت مطلق [[واجب]] است بنابراین، [[اطاعت پیامبر]] و اولوا الامر نیز به طور مطلق [[واجب]] است و لازمه [[وجوب]] اطاعتِ مطلق، [[عصمت]] است<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۹-۳۹۱؛ حقالیقین، ص۴۰.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|امامت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref> | ||
=== | === حجیت الهی === | ||
{{اصلی|حجت الهی بودن امام}} | |||
[[امام]] [[معصوم]]، [[حجت خدا]] بر روی [[زمین]] است؛ بدین معنا که [[خداوند]] [[سیره]] و [[رفتار]] و گفتار او را در تمام شئون زندگی بر [[بندگان]] [[حجت]] قرار داده است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶.</ref>. اثر این منصب که از ناحیه خداوند است، [[ولایت]] بر [[جان]] و [[مال]] [[مردم]] است<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۹۷؛ همو، کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۲-۶۲۳.</ref> و در صورت تخلف از [[فرمان]] [[ائمه]] {{عم}} در [[قیامت]] با آنها [[احتجاج]] میکند که چرا با وجود [[حجت خدا در زمین]]، مخالف فرمان وی رفتار کردهاند<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶- ۶۳۷.</ref>؛ بلکه طبق [[روایات]] متعدد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۹؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۸-۱۱۹.</ref> شرط قبولی اعمال، [[پذیرش ولایت]] ائمه {{عم}} است که از مسلمات و بلکه از [[ضروریات مذهب شیعه]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۷۶.</ref>.<ref>[[علی رضا اژدر|اژدر]] و [[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری]]، [[امامت - اژدر و احمدی امیری (مقاله)| مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۲۴۵.</ref> | [[امام]] [[معصوم]]، [[حجت خدا]] بر روی [[زمین]] است؛ بدین معنا که [[خداوند]] [[سیره]] و [[رفتار]] و گفتار او را در تمام شئون زندگی بر [[بندگان]] [[حجت]] قرار داده است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶.</ref>. اثر این منصب که از ناحیه خداوند است، [[ولایت]] بر [[جان]] و [[مال]] [[مردم]] است<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۹۷؛ همو، کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۲-۶۲۳.</ref> و در صورت تخلف از [[فرمان]] [[ائمه]] {{عم}} در [[قیامت]] با آنها [[احتجاج]] میکند که چرا با وجود [[حجت خدا در زمین]]، مخالف فرمان وی رفتار کردهاند<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶- ۶۳۷.</ref>؛ بلکه طبق [[روایات]] متعدد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۹؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۸-۱۱۹.</ref> شرط قبولی اعمال، [[پذیرش ولایت]] ائمه {{عم}} است که از مسلمات و بلکه از [[ضروریات مذهب شیعه]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۷۶.</ref>.<ref>[[علی رضا اژدر|اژدر]] و [[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری]]، [[امامت - اژدر و احمدی امیری (مقاله)| مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۲۴۵.</ref> | ||
=== [[عدالت]] و [[پارسایی]] === | === [[عدالت]] و [[پارسایی]] === | ||
{{اصلی|عدالت امام}} | |||
عدالت صفتی در نفس است که موجب میشود [[انسان]] از [[گناهان کبیره]] و صغیره و همچنین مباحاتی که منافات با [[مروت]] دارد اجتناب کند، به عبارت دیگر عدالت مجموعهای از [[صفات اخلاقی]] است که عبارت از [[تقوا]]، ورع، [[صدق]]، [[امانت]]، [[عدل]]، [[رعایت ادب]] [[اجتماعی]] و مراعات هر چیزی است که [[شریعت]] [[التزام]] به آن را [[واجب]] کرده است<ref>الدمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ص۲۵۱.</ref> و وقتی گفته میشود [[امام]] نباید [[ظالم]] باشد یعنی عدالتش ضروری است. | عدالت صفتی در نفس است که موجب میشود [[انسان]] از [[گناهان کبیره]] و صغیره و همچنین مباحاتی که منافات با [[مروت]] دارد اجتناب کند، به عبارت دیگر عدالت مجموعهای از [[صفات اخلاقی]] است که عبارت از [[تقوا]]، ورع، [[صدق]]، [[امانت]]، [[عدل]]، [[رعایت ادب]] [[اجتماعی]] و مراعات هر چیزی است که [[شریعت]] [[التزام]] به آن را [[واجب]] کرده است<ref>الدمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ص۲۵۱.</ref> و وقتی گفته میشود [[امام]] نباید [[ظالم]] باشد یعنی عدالتش ضروری است. | ||
خط ۲۹: | خط ۳۳: | ||
=== [[علم]] === | === [[علم]] === | ||
{{اصلی|علم امام}} | |||
پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] معارف و [[احکام اسلامی]] و دیگری معرفت به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به مدیریت جامعه که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد میشود. روشنترین و کاملترین دیدگاه در این باره دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه معارف و [[احکام اسلامی]] [[علم بالفعل]] و [[خطا]] ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین [[علمی]]، [[غرض از امامت]] که [[حفظ]] و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۴.</ref>. | پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] معارف و [[احکام اسلامی]] و دیگری معرفت به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به مدیریت جامعه که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد میشود. روشنترین و کاملترین دیدگاه در این باره دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه معارف و [[احکام اسلامی]] [[علم بالفعل]] و [[خطا]] ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین [[علمی]]، [[غرض از امامت]] که [[حفظ]] و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۴.</ref>. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۹: | ||
=== [[منصوب]] شدن به جعل الهی === | === [[منصوب]] شدن به جعل الهی === | ||
{{اصلی|نصب الهی امام}} | |||
[[مقام امامت]]، یعنی همان [[پیشوایی]] بر [[مردم]]، تنها با جعل الهی به کسی داده میشود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ چنانکه وقتی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} خواستار اعطای این مقام به [[فرزندان]] خود شدند، [[خداوند متعال]] درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفت<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | [[مقام امامت]]، یعنی همان [[پیشوایی]] بر [[مردم]]، تنها با جعل الهی به کسی داده میشود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ چنانکه وقتی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} خواستار اعطای این مقام به [[فرزندان]] خود شدند، [[خداوند متعال]] درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفت<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۷: | ||
=== [[منصوص بودن]] === | === [[منصوص بودن]] === | ||
{{اصلی|نص بر امام}} | |||
[[نص]] در کاربرد اصطلاحیاش در بحث [[امامت]]، به معنای یکی از [[راههای شناخت امام]] و [[جانشین پیامبر]] است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۳۸.</ref>. کسانی که [[نصب]] و [[تعیین امام]] را [[واجب]] دانستهاند، در چگونگی و راه تعیین و نصب با هم [[اختلاف]] دارند. [[امامیه]]، تنها راه تعیین و نصب را نص و تصریح از سوی [[خداوند]] یا [[پیامبر]] یا امامی میداند که امامتش با نص [[اثبات]] شده است<ref>علامه حلی در کشف المراد، اقوال چهارگانه در این مسئله و از جمله قول امامیه و اهل سنت را طبق تقریر فوق بیان کرده است، اما او خود در کتاب نهج الحق وکشف الصدق در بیان دیدگاه امامیه علاوه بر نص، ظهور معجزه (کرامت) به دست امام را نیز راه تعیین امام میداند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸).</ref>.<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۱۳-۲۱۷.</ref> | [[نص]] در کاربرد اصطلاحیاش در بحث [[امامت]]، به معنای یکی از [[راههای شناخت امام]] و [[جانشین پیامبر]] است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۳۸.</ref>. کسانی که [[نصب]] و [[تعیین امام]] را [[واجب]] دانستهاند، در چگونگی و راه تعیین و نصب با هم [[اختلاف]] دارند. [[امامیه]]، تنها راه تعیین و نصب را نص و تصریح از سوی [[خداوند]] یا [[پیامبر]] یا امامی میداند که امامتش با نص [[اثبات]] شده است<ref>علامه حلی در کشف المراد، اقوال چهارگانه در این مسئله و از جمله قول امامیه و اهل سنت را طبق تقریر فوق بیان کرده است، اما او خود در کتاب نهج الحق وکشف الصدق در بیان دیدگاه امامیه علاوه بر نص، ظهور معجزه (کرامت) به دست امام را نیز راه تعیین امام میداند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸).</ref>.<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۱۳-۲۱۷.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۵۴: | ||
=== [[افضلیت]] === | === [[افضلیت]] === | ||
{{اصلی|افضلیت امام}} | |||
معنای این صفت آن است که [[امام]] معصوم {{ع}} باید در صفات کمال ـ مانند [[دانایی]] و [[پارسایی]] و [[دادگری]] ـ از دیگر [[انسانها]] [[برتر]] باشد. [[منصب امامت]]، به دست خداست و او کسی را به این مقام نمیگمارد مگر از دیگران برتر باشد. دانشمندان شیعه، دلایل محکم [[نقلی]] و [[عقلی]] متعددی بر [[لزوم افضلیت امام]] اقامه کردهاند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۴۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۵ و ج۹۳، ص۶۴۰؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۱؛ غیبت نعمانی، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۴.</ref> [[امام]] [[برترین]] [[انسانها]] در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور، طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر میبایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتنابناپذیر است. اگرچه ممکن است در هر دوره چند [[پیامبر]] در این عالم وجود داشته باشند، روشن است که [[خداوند حکیم]] شایستهترین آنها را برای [[اجرای احکام]] برمیگزیند. [[امام]] در ادبیات [[قرآنی]]، آنگاه که مقصود از آن [[امامت]] [[حق]] باشد، بر افراد گوناگونی در رتبههای تشکیکی متفاوتی اطلاق میشود. بالاترین مرتبه [[امامت]]، از آنِ کسی است که [[منصوب]] از طرف [[خداوند]]، [[برترین]] [[انسانها]] و دارای [[مقام عصمت]] است و با [[علمی]] که [[خدا]] بدو داده، افزون بر [[وظیفه]] [[هدایت مردم]]، مأموریت [[اجرای احکام]] و [[احکام دین]] را نیز دارد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | معنای این صفت آن است که [[امام]] معصوم {{ع}} باید در صفات کمال ـ مانند [[دانایی]] و [[پارسایی]] و [[دادگری]] ـ از دیگر [[انسانها]] [[برتر]] باشد. [[منصب امامت]]، به دست خداست و او کسی را به این مقام نمیگمارد مگر از دیگران برتر باشد. دانشمندان شیعه، دلایل محکم [[نقلی]] و [[عقلی]] متعددی بر [[لزوم افضلیت امام]] اقامه کردهاند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۴۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۵ و ج۹۳، ص۶۴۰؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۱؛ غیبت نعمانی، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۴.</ref> [[امام]] [[برترین]] [[انسانها]] در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور، طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر میبایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتنابناپذیر است. اگرچه ممکن است در هر دوره چند [[پیامبر]] در این عالم وجود داشته باشند، روشن است که [[خداوند حکیم]] شایستهترین آنها را برای [[اجرای احکام]] برمیگزیند. [[امام]] در ادبیات [[قرآنی]]، آنگاه که مقصود از آن [[امامت]] [[حق]] باشد، بر افراد گوناگونی در رتبههای تشکیکی متفاوتی اطلاق میشود. بالاترین مرتبه [[امامت]]، از آنِ کسی است که [[منصوب]] از طرف [[خداوند]]، [[برترین]] [[انسانها]] و دارای [[مقام عصمت]] است و با [[علمی]] که [[خدا]] بدو داده، افزون بر [[وظیفه]] [[هدایت مردم]]، مأموریت [[اجرای احکام]] و [[احکام دین]] را نیز دارد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | ||
=== [[شجاعت]] === | === [[شجاعت]] === | ||
{{اصلی|شجاعت امام}} | |||
[[شجاعت]] از دیگر [[فضیلتهای اخلاقی]] است که [[هشام بن حکم]] آن را از [[شرایط امام]] دانسته، بلکه [[معتقد]] است امام باید شجاعترین افراد باشد. او بر این مدعا چنین [[استدلال]] کرده است: امام [[قیّم]] [[مسلمانان]] است که آنان در [[جنگ]] به وی متوسّل میشوند. پس اگر فرار کند، به [[غضب الهی]] گرفتار میشود و ممکن نیست [[حجت خداوند]] بر خلقش به [[غضب]] او گرفتار آید<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref>. | [[شجاعت]] از دیگر [[فضیلتهای اخلاقی]] است که [[هشام بن حکم]] آن را از [[شرایط امام]] دانسته، بلکه [[معتقد]] است امام باید شجاعترین افراد باشد. او بر این مدعا چنین [[استدلال]] کرده است: امام [[قیّم]] [[مسلمانان]] است که آنان در [[جنگ]] به وی متوسّل میشوند. پس اگر فرار کند، به [[غضب الهی]] گرفتار میشود و ممکن نیست [[حجت خداوند]] بر خلقش به [[غضب]] او گرفتار آید<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref>. | ||
نسخهٔ ۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۱
مقدمه
بنابر باورهای شیعیان، امامان دوازدهگانه (ع) دارای صفات ویژهای هستند که آنان را از دیگر مردم متمایز میسازد؛ زیرا هر کس منصب الهی امامت را برعهده بگیرد، باید دارای آن صفات باشد. برخی از این صفات، ظاهری و جسمانیاند و برخی دیگر، باطنی و معنوی[۱].
ویژگیهای امام
ویژگی امام به معنای صفاتی است که امام معصوم بدان متصف میشود. در اینکه امام باید مسلمان، عاقل، آزاد و مرد بوده و از بلوغ و رشد فکری برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد. ولی صفاتی که یا به دلیل اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه قرار گرفتهاند، عبارتند از:
قریشی بودن امام
مقصود از قریشی بودن امام این است که نسب او به جد پیامبر خاتم (ص)، "نضر بن کنانه" بازگردد. از نظر امامیه امامت به قریش اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و قبایل قریش نمیشود، بلکه ویژه بنی هاشم است. دلیل آنان حدیث «الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَیْشٍ» نیست، بلکه حدیث ثقلین[۲] و مانند آن است که امامت را مخصوص امیرمؤمنان (ع) و خاندان او از ذریه حضرت زهرا (س) میداند. لذا امامیه به جای صفت قریشی بودن، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند[۳].[۴]
عصمت
عصمت که شیعه امامیه قائل به آن است، مهمترین شرط رهبران الهی ـ یعنی پیامبران، اوصیا و امامان ـ است؛ زیرا وظیفه اصلی آنان راهنمایی مردم به رستگاری دنیوی و اخروی است. در قرآن کریم نیز تصریح شده است که امامت، عهدی است الهی و به ستمگران نمیرسد[۵]. هر کس معصوم نباشد، دست کم، ستمی به خود کرده است و از این رو، شایسته مقام امامت نمیشود. روایات بسیاری نیز به عصمت امامان (ع) تصریح کردهاند[۶]. آیه بر عصمت امام در طول حیات و تمام عمر نیز دلالت میکند، بنابراین کسی که در قسمتی از عمر خود گرفتار فسق یا شرک باشد شایستگی مقام امامت را نخواهد داشت[۷]
همچنین خداوند در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۸] از مؤمنان میخواهد، تقوای الهی را پیشه ساخته و به طور مطلق با صادقان باشند[۹]. بیتردید لازمه همراهی مطلق با آنان، عصمت آنهاست[۱۰] و یا در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾[۱۱]، اطاعت از اولوا الامر در ردیف اطاعت پیامبر و اطاعت پیامبر در ردیف اطاعت خدای سبحان قرار گرفته است و چون اطاعت خدا به صورت مطلق واجب است بنابراین، اطاعت پیامبر و اولوا الامر نیز به طور مطلق واجب است و لازمه وجوب اطاعتِ مطلق، عصمت است[۱۲].[۱۳]
حجیت الهی
امام معصوم، حجت خدا بر روی زمین است؛ بدین معنا که خداوند سیره و رفتار و گفتار او را در تمام شئون زندگی بر بندگان حجت قرار داده است[۱۴]. اثر این منصب که از ناحیه خداوند است، ولایت بر جان و مال مردم است[۱۵] و در صورت تخلف از فرمان ائمه (ع) در قیامت با آنها احتجاج میکند که چرا با وجود حجت خدا در زمین، مخالف فرمان وی رفتار کردهاند[۱۶]؛ بلکه طبق روایات متعدد[۱۷] شرط قبولی اعمال، پذیرش ولایت ائمه (ع) است که از مسلمات و بلکه از ضروریات مذهب شیعه است[۱۸].[۱۹]
عدالت و پارسایی
عدالت صفتی در نفس است که موجب میشود انسان از گناهان کبیره و صغیره و همچنین مباحاتی که منافات با مروت دارد اجتناب کند، به عبارت دیگر عدالت مجموعهای از صفات اخلاقی است که عبارت از تقوا، ورع، صدق، امانت، عدل، رعایت ادب اجتماعی و مراعات هر چیزی است که شریعت التزام به آن را واجب کرده است[۲۰] و وقتی گفته میشود امام نباید ظالم باشد یعنی عدالتش ضروری است.
اهل سنت پایینترین مرتبه ای که برای عدالت امام مطرح کردهاند این است که شهادتش قبول بشود[۲۱]. اما شیعه اسماعیلیه و زیدیه، معتزله و مشهور اشاعره: این دو فرقه عدالت و پارسایی را از صفات لازم امام دانستهاند[۲۲].[۲۳]
علم
پیشوای جامعه اسلامی باید از دو گونه معرفت برخوردار باشد: یکی شناخت معارف و احکام اسلامی و دیگری معرفت به مصالح و مفاسد امور و شئون مربوط به مدیریت جامعه که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد میشود. روشنترین و کاملترین دیدگاه در این باره دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه معارف و احکام اسلامی علم بالفعل و خطا ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین علمی، غرض از امامت که حفظ و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد[۲۴].
خداوند اولوالامر را مرجع علمی مسلمانان در تشخیص حق و باطل و صدق و کذب معرفی کرد و به آنان فرمان داد تا هنگام دریافت گزارشها به اولوا الامر به عنوان صاحبان آگاهی و قدرت تشخیص مراجعه کنند تا با استنباط حق و صدق، آنان را آگاه سازند: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾[۲۵]. مقصود از اولوالامر در این آیه همان کسانی هستند که در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾[۲۶] به آنان اشاره شده و حکم ایشان در عصمت و وجوبِ اطاعت مانند رسول خداست[۲۷]. و مصادیق آن براساس روایات، امامان معصوم (ع)اند[۲۸].[۲۹]
منصوب شدن به جعل الهی
مقام امامت، یعنی همان پیشوایی بر مردم، تنها با جعل الهی به کسی داده میشود: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۳۰]؛ چنانکه وقتی حضرت ابراهیم (ع) خواستار اعطای این مقام به فرزندان خود شدند، خداوند متعال درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفت[۳۱].
از دیدگاه شیعه، تعیین امام و جانشین پیامبر تنها به دستور خدا و انتخاب او انجام میگیرد و پیامبر، امام پس از خود را معرفی میکند. بنابراین هیچ فرد یا گروهی حق دخالت در این امر را ندارند. ضرورت نصب امام از سوی خداوند دلیلهایی دارد؛ از جمله:
- به فرموده قرآن، حاکم مطلق بر همه چیز خداوند است و همه باید تنها از او اطاعت کنند. بدیهی است این حاکمیت میتواند از سوی خداوند به هر کسی که شایستگی دارد، داده شود. بنابراین، همان گونه که پیامبر به وسیله خدا انتخاب میشود، امام نیز به تعیین الهی، بر مردم ولایت مییابد.
- پیش از این برای امام، ویژگیهایی را از قبیل عصمت، علم و... بیان کردیم. روشن است که یافتن و شناختن کسی که دارای این صفات ـ آن هم در عالیترین درجه ـ باشد تنها به وسیله خداوندِ دانای به آشکار و نهان، امکانپذیر است. همان گونه که خداوند در قرآن کریم به ابراهیم میفرماید: "من تو را پیشوای مردم قرار دادم"[۳۲]. از سیرۀ پیامبر اکرم استفاده میشود که آن حضرت امامت را امری الهی دانسته و انتخاب امام را در اختیار خدا میدانست. در سیرۀ ابن هشام آمده است: "بنی عامر بن صعصعه خدمت رسول خدا (ص) رسیدند. حضرت آنان را به سوی خدا دعوت کرد. در این هنگام یک نفر از آن گروه به نام بحیرة بن فراس گفت: اگر با تو بر اسلام بیعت کردیم و خداوند تو را بر مخالفینت غلبه داد، آیا ما در خلافت بعد از تو سهمی داریم؟ پیامبر فرمود: امر خلافت به دست خداست و هر جا بخواهد، قرار میدهد. در این هنگام بحیرة گفت: آیا ما جان خود را برای دفاع از تو بدهیم؛ ولی وقتی خداوند تو را بر دشمنان غلبه داد، خلافت به غیر ما برسد؟ ما احتیاجی به اسلام تو نداریم[۳۳].[۳۴]
منصوص بودن
نص در کاربرد اصطلاحیاش در بحث امامت، به معنای یکی از راههای شناخت امام و جانشین پیامبر است[۳۵]. کسانی که نصب و تعیین امام را واجب دانستهاند، در چگونگی و راه تعیین و نصب با هم اختلاف دارند. امامیه، تنها راه تعیین و نصب را نص و تصریح از سوی خداوند یا پیامبر یا امامی میداند که امامتش با نص اثبات شده است[۳۶].[۳۷]
آراستگی به کمالات اخلاقی
امام که پیشوا و راهبر جامعه است باید از همه بدیها و رذائل اخلاقی دور باشد و در مقابل، همه کمالات اخلاقی را در عالیترین حدّ آن دارا باشد؛ زیرا او به عنوان انسان کامل بهترین الگو برای پیروان خود به شمار میرود. امام رضا (ع) فرمود: "برای امام نشانههایی است: او داناترین،... پرهیزکارترین، بردبارترین، شجاعترین، سخاوتمندترین و عابدترینِ مردم است[۳۸]. به علاوه او در مقام جانشینی پیامبر (ص)، در پی تعلیم و تربیت انسانهاست. بنابراین خود باید پیش از همگان و بیشتر از مردمان، به اخلاق الهی آراسته باشد. امیرالمؤمنین (ع)میفرماید: "کسی که خود را امام مردم قرار داده است، بر اوست که پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خود همّت گمارد، و باید دیگران را به وسیله رفتار خود تربیت کند پیش از آنکه با گفتار تربیت کند[۳۹].[۴۰]
افضلیت
معنای این صفت آن است که امام معصوم (ع) باید در صفات کمال ـ مانند دانایی و پارسایی و دادگری ـ از دیگر انسانها برتر باشد. منصب امامت، به دست خداست و او کسی را به این مقام نمیگمارد مگر از دیگران برتر باشد. دانشمندان شیعه، دلایل محکم نقلی و عقلی متعددی بر لزوم افضلیت امام اقامه کردهاند[۴۱].[۴۲] امام برترین انسانها در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور، طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر میبایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتنابناپذیر است. اگرچه ممکن است در هر دوره چند پیامبر در این عالم وجود داشته باشند، روشن است که خداوند حکیم شایستهترین آنها را برای اجرای احکام برمیگزیند. امام در ادبیات قرآنی، آنگاه که مقصود از آن امامت حق باشد، بر افراد گوناگونی در رتبههای تشکیکی متفاوتی اطلاق میشود. بالاترین مرتبه امامت، از آنِ کسی است که منصوب از طرف خداوند، برترین انسانها و دارای مقام عصمت است و با علمی که خدا بدو داده، افزون بر وظیفه هدایت مردم، مأموریت اجرای احکام و احکام دین را نیز دارد[۴۳].
شجاعت
شجاعت از دیگر فضیلتهای اخلاقی است که هشام بن حکم آن را از شرایط امام دانسته، بلکه معتقد است امام باید شجاعترین افراد باشد. او بر این مدعا چنین استدلال کرده است: امام قیّم مسلمانان است که آنان در جنگ به وی متوسّل میشوند. پس اگر فرار کند، به غضب الهی گرفتار میشود و ممکن نیست حجت خداوند بر خلقش به غضب او گرفتار آید[۴۴].
تنزه از نقائص
امام باید از عیوب خَلقی، رذایل خُلقی و نقائص عملی منزه باشد[۴۵]؛ زیرا وجود نقائص در او موجب نفرت و عدم رغبت به او میشود و این با وجوب اطاعت از امام و انقیاد در برابر او تنافی دارد و موجب نقض غرض است[۴۶].[۴۷]
ریاست فراگیر
ولی امام ریاستی عام، در حوزههای تبلیغی و حکومتی دارد که همچون ابراهیم خلیل الله (ع) افزون بر بُعد هدایتگری، شأن اجرای احکام را نیز داراست؛ از اینرو، امام در این رتبه صرفاً به زعیم سیاسی گفته نمیشود. به دیگر سخن، مقام امامت هنگامی به حضرت ابراهیم (ع) اعطا شد که وی شأن هدایتگری را داشت؛ آنگاه با حفظ این مسئولیت، شأن و وظیفه اجرای احکام و تشکیل حکومت نیز به حضرت داده شد. از اینرو، امام کسی است که پیشوای مردم، هم در امر تبلیغ دین و هم در اجرای دین و تشکیل حکومت است[۴۸].
تعدادی دیگر از ویژگیهای امام
در مناقب ابن شهرآشوب، مباحث سودمند و نکات جالبی دربارۀ امامت و ائمه (ع) است. از جمله با عنوان "صفات الأئمّه"، فهرستی از صفات امامان را براساس آنچه در روایات شیعه آمده برشمرده و پنجاه صفت ذکر کرده است، از جمله این اوصاف و ویژگیها: عصمت، نص بر امامت، داناترین، فصیحترین، بردبارترین، دادگرترین، باتقواترین، شجاعترین، باشرافتترین، خیرخواهترین، وفادارترین، شکیباترین، پارساترین، بخشندهترین، عابدترین، مهربانترین مردم، متواضعترین آنان در برابر خدا باشند، بیش از همه مطیع امر و نهی الهی باشند، از همه به خودشان سزاوارترند، ختنه شده و پاک به دنیا میآیند، عهدهدار ولادت و وفاتشان امام معصوم است، اموال در اختیار آنان است، به خاطر فراست و تیزهوشی از روبهرو پشت سر میبینند، چون از نور خدا آفریده شدهاند سایه ندارند، هرکه از آنان متولد شود مؤمن میشود، چون از شکم مادر بر روی زمین قرار گیرند، با کف دو دست بر زمین میآیند و صدایشان به گفتن "شهادتین" بلند است، قلبشان نمیخوابد، محدث میشوند، دعایشان مستجاب میشود، بویشان معطّر است، دارای وصیّت آشکارند، با خرق عادات، دلیل و معجزه دارند، از حوادث پیش از وقوع خبر میدهند، سلاح و شمشیر پیامبر نزد آنان است، زره او برایشان اندازه است، صحیفهای در اختیار دارند که نام شیعیانشان تا روز قیامت در آن است، و صحیفهای که نام دشمنانشان تا روز قیامت در آن است، نزد آنان "جامعه" است که صحیفهای است به طول هفتاد ذراع که همۀ نیازهای بنی آدم در آن است، به املای پیامبر و خطّ امیر المؤمنین (ع) است، نیز جفر احمر نزد آنان است، جعبهای که سلاح پیامبر در آن است و تا خروج حضرت قائم (ع) بیرون نخواهد آمد و جفر ابیض نزد آنان است، جعبهای که تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتب آسمانی در آن است، دارای الهام و شنیدن صدای غیبیاند و آنچه بر دلهایشان میافتد و صدایی میشنوند، همچون صدای زنجیر در طشت، و گاهی چهرهای بزرگتر از جبرائیل و میکائیل و اسرافیل نزد آنان آشکار میشود و گاهی آن را میبینند و مورد خطاب قرار میدهند و گفتهاند از صفات امام، شناخت همۀ احکام است[۴۹].[۵۰]
صفات و شروط امامت
برخی از این ویژگیها شرط امامت یا ولايت امامند و برخی دیگر قابل تقسیم به اقسام زیرند:
- صفات در حوزه سیره اخلاقی؛
- صفات در حوزه سیره عرفانی؛
- صفات در حوزه سیره فردی؛
- صفات در حوزه سیره خانوادگی؛
- صفات در حوزه سیره اجتماعی؛
- صفات در حوزه سیره عبادی (سیره معنوی)؛
- صفات در حوزه سیره اقتصادی؛
- صفات در حوزه سیره فرهنگی؛
- صفات در حوزه سیره علمی؛
- صفات در حوزه سیره آموزشی؛
- صفات در حوزه سیره تبلیغی؛
- صفات در حوزه سیره نگارشی؛
- صفات در حوزه سیره تربیتی؛
- صفات در حوزه سیره مدیریتی؛
- صفات در حوزه سیره سیاسی؛
- صفات در حوزه سیره قضایی؛
- صفات در حوزه سیره امنیتی؛
- صفات در حوزه سیره نظامی.
برای رسیدن به محتوای اين مدخل، به مصداقهای ذیل مراجعه شود:
زیرشاخه ها
صفات مرتبط با خدا
- اسماء الله
- باب الله
- وجه الله
- نور الله
- جنب الله
- اذن الله
- عین الله
- سر الله
- معدن علم الله (مخزن علم الله و موضع علم الله)
- مهبط وحی (تراجم وحی الله)
- محبت خدا به امام
- مهبط مشیه الله (مهبط ارادة الله)
- محل معرفت الله
- محل برکت الله
صفات مرتبط با پیامبر
- واجد صفات پیامبر
- وصایت از پیامبر
- خلیفه پیامبر
- قضا کننده دیون پیامبر
- باب علم پیامبر
- مشارک علمی پیامبر
- حافظ میراث حدیثی پیامبر
- مبین سنت پیامبر
- ادامه دهنده نسل پیامبر
صفات مرتبط با قرآن
- قرآن ناطق
- مبین قرآن (مفسر قرآن و تأویل کننده قرآن)
- عالم به تمامی کتاب خدا
- حافظ قرآن
- تراجم وحی الهی
- رابطه آیات قرآن و صدر امام
- شب قدر و امام
- امام و نزول تدریجی قرآن بر قلب پیامبر
- گستره و کیفیت اخذ علم از قرآن
- ثقلین
- ثقل اکبر یا اصغر
- قرآن و تبیین امامت
صفات مرتبط با خلایق
- حق حاکمیت بر انسان و جن
- اولیت در تصرفات
- واسطه و حجت بین خدا و انسان و جن
- نجات انسان و جن در دست امام
- یاور پناه و فریاد رس انسان و جن
- پدری برای بشر (محبت به بشر)
- راهنمای زندگی دنیایی بشر
- الگو برای بشر
- آمرزش گناهکاران (پذیرش توبه کننده گان)
- هدایتگر
- حجیت امام برای جنیان
صفات مرتبط با قیامت
- تقسیم کننده بهشت و جهنم
- نجات دهنده از عقاب
- فریاد رس اهوال پس از مرگ (نجات دهنده در مواقف قیامت)
- آرامش دهنده در لحظه مرگ و قبر
- شفاعت
- میزان
صفات مرتبط با فرشتگان
- معلم ملائکه در عوالم پیشین
- نجات ملائکه
- ایمان ملائکه به امام
- محل نزول ملائکه
- پیام آوری برای امام
- نزول ملائکه بر امام
صفات مرتبط با عالم تکوین
- نگهدارنده زمین
- جلوگیری از عذاب
- بارش باران
- سرسبزی و خرمی زمین
- نگهدارنده سیارات
- حجیت امام برای پدیده ها تکوینی
نیازمند تقسیم
- صفات واجبه امام (صفات)
- صفات کمالیه امام (صفات)
- صفات سلبیه امام (صفات)
- اراده امام (اراده)
- زهد امام (زهد)
- ازهد الناس (زهد)
- شجاعت امام (شجاعت)
- اشجع الناس (شجاعت)
- عدالت امام (عدل)
- اعدل الناس (عدل)
- اقضی الناس (قضاوت)
- هدایتگری امام (هدایت، هدایتگری)
- اهدی الناس (هدایت، هدایتگری)
- عبادت امام (عبادت)
- اعبد الناس (عبادت)
- علم امام (علم)
- اعلم الناس (اعلمیت)
- خزانهداری علم الهی (مخزن علم الهی، خزنة علم الله)
- عیبة علم الله (علم)
- حبیب الله (حب الهی)
- حجه الله (حجت الهی)
- ولی الله (ولایت الهی)
- امین الله (امانت الهی)
- وارث تورات (وراثت موسی)
- انجیل (وراثت عیسی)
- زبور (وراثت داوود)
- شریک القرآن (معیت با قرآن)
- عمودالدین (عمود دین)
- موضع سر الله (رازداری خدا)
- باب حطة الله (بابیت)
- راسخ در علم (رسوخ در علم)
- معدن العلم (معدن علم)
- عیش العلم (علم)
- افضلیت امام (افضلیت)
- افضل اهل زمان خود (افضلیت)
- ایثار امام (ایثار)
- تبشیر امام (تبشیر)
- بشیر (تبشیر)
- تحمل امام (تحمل)
- تحمل متاعب (تحمل)
- تنزه امام از منفرات (تنزه)
- تنزه امام از عیوب (تنزه)
- حسن سیرت (سیرت)
- حسن تدبیر (تدبیر)
- خلق امام (خلق)
- خلق کریم (خلق، کرامت)
- ذکاوت امام (ذکاوت)
- رأفت امام (رأفت)
- رحمت امام (رحمت)
- سلامت خلقت امام (سلامت خلقت، سلامت، خلقت)
- حدس امام (حدس)
- شدید الحدس (حدس)
- شرافت امام (شرافت)
- شرافت قبیله (شرافت)
- صفای نفس امام (صفای نفس)
- صافی النفس (صفای نفس)
- صحت فطرت امام (فطرت)
- صحیح الفطرة (فطرت)
- صدق امام (صدق)
- عزم امام (عزم)
- عزم راسخ (عزم)
- عصمت امام (عصمت)
- عفت امام (عفت)
- قاطعیت امام (قاطعیت)
- قدرت امام (قدرت)
- کرم امام (کرم)
- کمال امام (کمال)
- کمال خلق امام (کمال خلق، کمال، اخلاق)
- کمال ذکاء امام (کمال ذکاء، کمال، ذکاوت)
- کمال عقل امام (کمال عقل، کمال، عقل)
- کمال فطنت امام (کمال فطنت، کمال، فطنت)
- مبلغ شرع (تبلیغ، شریعت)
- مبلغ وحی (تبلیغ، وحی)
- حافظ کتاب (حفظ کتاب)
- حافظ شریعت (حفظ شریعت)
- مذکر (تذکیر)
- مصدق یکدیگر (تصدیق شرایع)
- اعتدال امام (اعتدال)
- معتدل المزاج (اعتدال)
- تنزیه امام (تنزیه)
- منزه از معصیت (تنزه، عصمت)
- نذیر (انذار)
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در فلسفه اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت امام خاتم
منابع
- اراکی، محسن، درس دوم «امامت در اندیشه اسلامی»
- ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر.
- بالادستیان، محمد امین، حائریپور، محمد مهدی و یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش ج۱
- زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان
- فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی
- اژدر و احمدی امیری، مقاله «امامت»، دانشنامه امام خمینی ج۲
- مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴
- فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان
- اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم
- فرهنگ شیعه
پانویس
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۳۲۳.
- ↑ «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳- ۱۹۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ ﴿وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾؛ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۳۲۳-۳۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ المیزان، ج۹، ص۴۰۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۲۱؛ پیام قرآن، ج۹، ص۵۰؛ حق الیقین، ص۵۴-۵۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۹-۳۹۱؛ حقالیقین، ص۴۰.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴؛ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۰-۱۲۳.
- ↑ امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۹۷؛ همو، کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۲-۶۲۳.
- ↑ امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶- ۶۳۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۹؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۸-۱۱۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۷۶.
- ↑ اژدر و احمدی امیری، مقاله «امامت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۲۴۵.
- ↑ الدمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ص۲۵۱.
- ↑ بغدادی، عبد القاهر ابن طاهر، أصول الإیمان، ص۲۲۰.
- ↑ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ الزیدیه، ص۳۳۸- ۳۳۹، المغنی، ج۱، ص۲۰۱- ۲۰۲، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۰؛ اصول الدین بغدادی، ص۱۴۷؛ الإقتصاد فی الاإعتقاد، ص۲۵۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۱۲ ـ ۴۱۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۱۴.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۲۲؛ ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱.
- ↑ روضالجنان، ج۶، ص۳۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱؛ ج۵، ص۲۳-۲۴.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش ج۱، ص ۳۲ - ۳۸.
- ↑ «من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۰-۱۲۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۳۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۴؛ سیره ابن کثیر، ج ۲، ص ۱۵۸.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش ج۱، ص ۳۲ - ۳۸.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۳۸.
- ↑ علامه حلی در کشف المراد، اقوال چهارگانه در این مسئله و از جمله قول امامیه و اهل سنت را طبق تقریر فوق بیان کرده است، اما او خود در کتاب نهج الحق وکشف الصدق در بیان دیدگاه امامیه علاوه بر نص، ظهور معجزه (کرامت) به دست امام را نیز راه تعیین امام میداند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸).
- ↑ اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۱۳-۲۱۷.
- ↑ تفسیر المیزان، ذیل آیۀ ۱۲۴ سوره بقره.
- ↑ «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً- [فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأَ] فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم»؛ نهج البلاغه، (صبحی صالح)، حکمت ٧٣.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش ج۱، ص ۳۲ - ۳۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۴۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۵ و ج۹۳، ص۶۴۰؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۱؛ غیبت نعمانی، ص۲۲۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۳۲۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۰-۱۲۳.
- ↑ اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۲۶-۲۲۷.
- ↑ آملی، عزالدین، رساله حسنیه، ص۵۵۸.
- ↑ لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۱۵.
- ↑ اژدر و احمدی امیری، مقاله «امامت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۲۴۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش ج۱، ص ۳۲ - ۳۸.
- ↑ مناقب، ج ۱ ص ۲۵۳
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۶۴.