امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'خودداری' به 'خودداری')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
==معنای امام==
==معنای امام==
*"امام" به معنای "[[پیشوا]]"، "پیشرو"<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت». </ref>، "[[مقتدا]]"، "[[قیّم]]"، "[[مصلح]]"، "[[الگو]]"، "راه اصلی" و "[[راهنما]]" است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».</ref>. کسی یا چیزی که مورد [[پیروی]] واقع می‌گردد یا اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار می‌‌گیرد، [[انسان]] باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به [[حق]] باشد یا بر [[باطل]]<ref>مفردات، ص ۸۷، «ام».</ref> امام است<ref>المنجد، ص ۱۷، «ام».</ref>. واژۀ امام بر [[زن]] و مرد اطلاق می‌شود<ref>[[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۱۹-۲۲۰؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۳۰-۳۱.</ref>. امام کسی است که همواره مقصود و [[هدف]] حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد. در کتاب‌های لغت برای امام مصادیقی برشمرده اند: [[قرآن کریم]]، [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، [[جانشین پیامبر]]{{صل}}، امام در [[نماز جماعت]]، [[فرمانده سپاه]]، راهنمای مسافران و دانشمندی که از او [[پیروی]] می‌شود<ref>معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.</ref>. بنابراین، کلمۀ "امام" بیانگر این واقعیت‌ است که رهبریِ [[جامعه]] در [[حقیقت]] اصل و اساس [[جامعه]] است که [[مردم]] از او [[پیروی]] می‌کنند و در امور خود، به سراغ او می‌روند<ref>ر.ک:  [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ – ۲۱۴؛ [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۶۹.</ref>.
*"امام" به معنای "[[پیشوا]]"، "پیشرو"<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت». </ref>، "[[مقتدا]]"، "[[قیّم]]"، "[[مصلح]]"، "[[الگو]]"، "راه اصلی" و "[[راهنما]]" است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».</ref>. کسی یا چیزی که مورد [[پیروی]] واقع می‌گردد یا اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار می‌‌گیرد، [[انسان]] باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به [[حق]] باشد یا بر [[باطل]]<ref>مفردات، ص ۸۷، «ام».</ref> امام است<ref>المنجد، ص ۱۷، «ام».</ref>. واژۀ امام بر [[زن]] و مرد اطلاق می‌شود<ref>[[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۱۹-۲۲۰؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۳۰-۳۱.</ref>. امام کسی است که همواره مقصود و [[هدف]] حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد. در کتاب‌های لغت برای امام مصادیقی برشمرده اند: [[قرآن کریم]]، [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، [[جانشین پیامبر]]{{صل}}، امام در [[نماز جماعت]]، [[فرمانده سپاه]]، راهنمای مسافران و دانشمندی که از او [[پیروی]] می‌شود<ref>معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.</ref>. بنابراین، کلمۀ "امام" بیانگر این واقعیت‌ است که رهبریِ [[جامعه]] در [[حقیقت]] اصل و اساس [[جامعه]] است که [[مردم]] از او [[پیروی]] می‌کنند و در امور خود، به سراغ او می‌روند<ref>ر.ک:  [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ – ۲۱۴؛ [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۶۹.</ref>.
*امام در اصطلاح به معنای [[ریاست]] عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] است و به [[جانشین پیامبر]]{{صل}} اطلاق می‌‌شود، زیرا [[امامت]] دارای شؤونی همچون [[رهبری سیاسی]] و [[زعامت]] [[اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] و [[تبیین]] و [[تفسیر وحی]] و [[ولایت باطنی]] و [[معنوی]] است که از این جهت امام{{ع}} [[حجت خدا]]، [[ولیّ]] [[الله]]، [[انسان]] کاملِ است<ref>ر.ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۲۰.</ref>.
* امام در اصطلاح به معنای [[ریاست]] عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] است و به [[جانشین پیامبر]]{{صل}} اطلاق می‌‌شود، زیرا [[امامت]] دارای شؤونی همچون [[رهبری سیاسی]] و [[زعامت]] [[اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] و [[تبیین]] و [[تفسیر وحی]] و [[ولایت باطنی]] و [[معنوی]] است که از این جهت امام{{ع}} [[حجت خدا]]، [[ولیّ]] [[الله]]، [[انسان]] کاملِ است<ref>ر.ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۲۰.</ref>.
*مجموع تعریف‌هایی که برای [[امامت]] بیان کرده‌اند دو دسته است: تعریف‌های عام که [[نبوت]] را نیز در برمی‌گیرد و تعریف‌های خاصی که شامل [[نبوت]] نمی‌شود. تعریف عام مانند: امام کسی است که دارای [[رهبری عمومی]] در مسائل [[دینی]] و [[دنیوی]] است؛ اما تعریف خاص تعریف‌هایی است که قید [[خلافت]] یا [[نیابت]] از [[پیامبر]]{{صل}} در آنها آمده است و بدین جهت شامل [[نبوت]] نمی‌شود.  
*مجموع تعریف‌هایی که برای [[امامت]] بیان کرده‌اند دو دسته است: تعریف‌های عام که [[نبوت]] را نیز در برمی‌گیرد و تعریف‌های خاصی که شامل [[نبوت]] نمی‌شود. تعریف عام مانند: امام کسی است که دارای [[رهبری عمومی]] در مسائل [[دینی]] و [[دنیوی]] است؛ اما تعریف خاص تعریف‌هایی است که قید [[خلافت]] یا [[نیابت]] از [[پیامبر]]{{صل}} در آنها آمده است و بدین جهت شامل [[نبوت]] نمی‌شود.  
*[[امامت]]، با [[خلافت]] متفاوت است. [[خلیفه]] کسی است که فقط [[حکومت]] می‌کند و [[رهبری]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] را برعهده دارد؛ اما [[امامت]]، مقامی [[دینی]] است و در ادامۀ [[مناصب]] [[پیامبری]]. امام [[رهبر]] [[جامعه]] در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] است. برخی [[پیامبران]]، امام نیز بوده‌اند مانند [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}<ref>ر.ک: [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۶۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۱-۹۲.</ref>.
* [[امامت]]، با [[خلافت]] متفاوت است. [[خلیفه]] کسی است که فقط [[حکومت]] می‌کند و [[رهبری]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] را برعهده دارد؛ اما [[امامت]]، مقامی [[دینی]] است و در ادامۀ [[مناصب]] [[پیامبری]]. امام [[رهبر]] [[جامعه]] در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] است. برخی [[پیامبران]]، امام نیز بوده‌اند مانند [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}<ref>ر.ک: [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۶۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۱-۹۲.</ref>.
*واژه امام در لغت به معانی چندی آمده است. از جمله به معنای کسی که مورد [[پیروی]] است<ref>خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۴۲۸-۴۲۹.</ref> و به فرد پیشرو، [[پیشوا]] و [[راهنما]] گفته می‌شود<ref>سید مصطفی طباطبائی، فرهنگ نوین، عربی ـ فارسی، ص۳۹، واژه «امام».</ref>. نیز به معنای قصد کردن و [[پیشی گرفتن]] و به معنای طریق، راه روشن، و [[سرپرست]] است<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، واژه «ا م م»؛ سعید الخوری اللبنانی، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۲۵، واژه «ا م م»؛ محمد بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴ - ۲۶.</ref>.
*واژه امام در لغت به معانی چندی آمده است. از جمله به معنای کسی که مورد [[پیروی]] است<ref>خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۴۲۸-۴۲۹.</ref> و به فرد پیشرو، [[پیشوا]] و [[راهنما]] گفته می‌شود<ref>سید مصطفی طباطبائی، فرهنگ نوین، عربی ـ فارسی، ص۳۹، واژه «امام».</ref>. نیز به معنای قصد کردن و [[پیشی گرفتن]] و به معنای طریق، راه روشن، و [[سرپرست]] است<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، واژه «ا م م»؛ سعید الخوری اللبنانی، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۲۵، واژه «ا م م»؛ محمد بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴ - ۲۶.</ref>.
*ولی معنای مشهور و غالب همان معنای نخست یعنی [[مقتدا]]، جلودار و پیروی‌ شونده است. یکی از لغت‌شناسان می‌نویسد: "امام، [[پیروی]] شونده است، چه [[انسان]] باشد که به گفتار و [[رفتار]] او [[اقتدا]] می‌شود یا نوشتار یا غیر آن، [[حق]] باشد یا [[باطل]]"<ref>{{عربی|الإمام: المؤتم به إنساناً؛ كأن يقتدي بقوله أو فعله، أو كتاباً أو غير ذلك، محقاً كان أو مبطلاً}}؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۴.</ref>.
*ولی معنای مشهور و غالب همان معنای نخست یعنی [[مقتدا]]، جلودار و پیروی‌ شونده است. یکی از لغت‌شناسان می‌نویسد: "امام، [[پیروی]] شونده است، چه [[انسان]] باشد که به گفتار و [[رفتار]] او [[اقتدا]] می‌شود یا نوشتار یا غیر آن، [[حق]] باشد یا [[باطل]]"<ref>{{عربی|الإمام: المؤتم به إنساناً؛ كأن يقتدي بقوله أو فعله، أو كتاباً أو غير ذلك، محقاً كان أو مبطلاً}}؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۴.</ref>.
*با توجه به معنای واژه "امام"، معنای [[امامت]] نیز [[پیشوایی]]، [[راهنمایی]]، [[سرپرستی]] و [[رهبری]] است <ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۵.</ref>.
*با توجه به معنای واژه "امام"، معنای [[امامت]] نیز [[پیشوایی]]، [[راهنمایی]]، [[سرپرستی]] و [[رهبری]] است <ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۵.</ref>.


==امام در [[قرآن]] و [[روایات]]==
==امام در [[قرآن]] و [[روایات]]==
خط ۲۴: خط ۲۴:
==[[جایگاه]] و [[شأن]] [[امامت]]==
==[[جایگاه]] و [[شأن]] [[امامت]]==
*اصل [[امامت]]، [[مورد اتفاق]] [[شیعه]] و [[سنی]] است و فلسفۀ [[امامت]] همان فلسفۀ [[نبوت]] است. امام، [[جانشین پیامبر]] برای تحقق [[اهداف]] [[دین]] است و لذا [[وظایف]] اصلی [[پیامبر]] برای امام هم ثابت است. امام همۀ [[مقامات]] و اختیارات [[پیامبر]] را داراست مگر [[نبوت]]. شرط رسیدن به این [[مقام]]، [[یقین]] و [[استقامت]] بر [[عبودیت]] و در یک کلمه، [[عصمت]] است و چون [[عصمت]]، امری [[باطنی]] است و جز [[خدا]]، کسی نمی‌داند که چه کسی [[معصوم]] است، لذا باید امام از جانب [[خداوند]] [[منصوب]] ‌گردد و [[نص]] صریح [[پیغمبر]]، بر [[امامت]] او، مهر صحت می‌‌نهد و هرگز فردی از طریق [[انتخاب مردم]] یا [[اهل حل و عقد]] و دایره [[شورا]] به [[مقام امامت]] نمی‌رسد<ref>ر.ک. [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۹؛ [[محمد اسحاق عارفی|عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۷۸؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۲۰۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۱-۹۲.</ref>.
*اصل [[امامت]]، [[مورد اتفاق]] [[شیعه]] و [[سنی]] است و فلسفۀ [[امامت]] همان فلسفۀ [[نبوت]] است. امام، [[جانشین پیامبر]] برای تحقق [[اهداف]] [[دین]] است و لذا [[وظایف]] اصلی [[پیامبر]] برای امام هم ثابت است. امام همۀ [[مقامات]] و اختیارات [[پیامبر]] را داراست مگر [[نبوت]]. شرط رسیدن به این [[مقام]]، [[یقین]] و [[استقامت]] بر [[عبودیت]] و در یک کلمه، [[عصمت]] است و چون [[عصمت]]، امری [[باطنی]] است و جز [[خدا]]، کسی نمی‌داند که چه کسی [[معصوم]] است، لذا باید امام از جانب [[خداوند]] [[منصوب]] ‌گردد و [[نص]] صریح [[پیغمبر]]، بر [[امامت]] او، مهر صحت می‌‌نهد و هرگز فردی از طریق [[انتخاب مردم]] یا [[اهل حل و عقد]] و دایره [[شورا]] به [[مقام امامت]] نمی‌رسد<ref>ر.ک. [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۹؛ [[محمد اسحاق عارفی|عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۷۸؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۲۰۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۱-۹۲.</ref>.
* امام در [[نظام آفرینش]] دارای [[شؤون]] گوناگونی است که عمدتاً به دو بخش [[تکوینی]] و [[تشریعی]] تقسیم می‌شود. امام واسطۀ [[فیض]] بین [[خدا]] و [[خلق]] است و افزون بر اینکه [[کمالات وجودی]] آنها را نیز از [[قوه]] به فعلیت می‌رساند، چنانکه برخی [[هدایت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> را ایصال به مطلوب دانسته‌اند که نوعی [[تصرف]] تکوینیِ امام در [[نفوس]] [[انسان]] هاست و آنان را در [[مسیر کمال]] قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که ایشان از موقفی به موقف دیگر انتقال می‌یابند. برای تحقق این امر امام باید برنامۀ [[الهی]] را محقق سازد و این [[هدف]] با [[تشکیل حکومت]] و [[اجرای احکام الهی]] و [[تربیت]] و پرورش [[نفوس]] [[انسان‌ها]] در ظاهر و [[باطن]] تأمین می‌شود، آنها در این مرحله عهده‌دار [[تربیت]] [[مردم]] و [[اجرای احکام الهی]] و پرورش دهندۀ [[انسان‌ها]] و به وجود آورندۀ محیطی [[پاک]]، منزه و [[انسانی]] هستند. در [[حدیثی]] از [[امام علی]] بن موسی‌الرضا{{ع}} آمده است: «[[امامت]] همان [[منزلت]] [[انبیاء]] و [[وراثت]] [[اوصیا]] و [[خلافت خدا]] و [[رسول]]{{صل}}، [[زمام دین]] و [[نظام]] [[مسلمین]] و [[صلاح]] [[دنیا]] و [[عزت]] [[مؤمنان]] است. [[امامت]] اساس بالندۀ [[اسلام]] و شاخۀ بلند آن است. با امام [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] و [[جهاد]] کامل می‌شود، [[اموال]] [[بیت المال]] و [[انفاق]] به [[نیازمندان]] فراوان می‌گردد. [[اجرای حدود]] و [[احکام]] و [[حفظ مرزها]] و جوانب [[کشور]] صورت می‌گیرد، امام [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال و حرام]] [[خدا]] را [[حرام]] می‌شمارد و با [[حکمت]] و [[اندرز]] [[نیکو]] و [[دلیل]] رسا و محکم [[آدمیان]] را به راه [[پروردگار]] خویش فرا می‌خواند، امام بسان [[خورشید]] درخشانی است که با ### [[313]]### آن [[جهان]] روشن می‌شود، ستارۀ روشنی است که در [[دل]] تاریکی‌ها [[انسان‌ها]] را [[هدایت]] می‌کند، امام [[امین]] [[خدا]] در میان آفریدگان و [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] و مدافع [[حریم]] [[الهی]] است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ ص وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ{{ع}}إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۰۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۳۱.</ref>
* امام در [[نظام آفرینش]] دارای [[شؤون]] گوناگونی است که عمدتاً به دو بخش [[تکوینی]] و [[تشریعی]] تقسیم می‌شود. امام واسطۀ [[فیض]] بین [[خدا]] و [[خلق]] است و افزون بر اینکه [[کمالات وجودی]] آنها را نیز از [[قوه]] به فعلیت می‌رساند، چنانکه برخی [[هدایت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> را ایصال به مطلوب دانسته‌اند که نوعی [[تصرف]] تکوینیِ امام در [[نفوس]] [[انسان]] هاست و آنان را در [[مسیر کمال]] قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که ایشان از موقفی به موقف دیگر انتقال می‌یابند. برای تحقق این امر امام باید برنامۀ [[الهی]] را محقق سازد و این [[هدف]] با [[تشکیل حکومت]] و [[اجرای احکام الهی]] و [[تربیت]] و پرورش [[نفوس]] [[انسان‌ها]] در ظاهر و [[باطن]] تأمین می‌شود، آنها در این مرحله عهده‌دار [[تربیت]] [[مردم]] و ### [[313]]### و پرورش دهندۀ [[انسان‌ها]] و به وجود آورندۀ محیطی [[پاک]]، منزه و [[انسانی]] هستند. در [[حدیثی]] از [[امام علی]] بن موسی‌الرضا{{ع}} آمده است: «[[امامت]] همان [[منزلت]] [[انبیاء]] و [[وراثت]] [[اوصیا]] و [[خلافت خدا]] و [[رسول]]{{صل}}، [[زمام دین]] و [[نظام]] [[مسلمین]] و [[صلاح]] [[دنیا]] و [[عزت]] [[مؤمنان]] است. [[امامت]] اساس بالندۀ [[اسلام]] و شاخۀ بلند آن است. با امام [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] و [[جهاد]] کامل می‌شود، [[اموال]] [[بیت المال]] و [[انفاق]] به [[نیازمندان]] فراوان می‌گردد. [[اجرای حدود]] و [[احکام]] و [[حفظ مرزها]] و جوانب [[کشور]] صورت می‌گیرد، امام [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال و حرام]] [[خدا]] را [[حرام]] می‌شمارد و با [[حکمت]] و [[اندرز]] [[نیکو]] و [[دلیل]] رسا و محکم [[آدمیان]] را به راه [[پروردگار]] خویش فرا می‌خواند، امام بسان [[خورشید]] درخشانی است که با ### [[313]]### آن [[جهان]] روشن می‌شود، ستارۀ روشنی است که در [[دل]] تاریکی‌ها [[انسان‌ها]] را [[هدایت]] می‌کند، امام [[امین]] [[خدا]] در میان آفریدگان و [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] و مدافع [[حریم]] [[الهی]] است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ ص وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ{{ع}}إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۰۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۳۱.</ref>
==فرق میان [[نبی]] و امام==
==فرق میان [[نبی]] و امام==
*گرچه [[پیامبر]] و امام هر دو هدایتگرند، منتها [[هدایت]] [[پیامبر]] فقط "[[راهنمایی]]" و به معنای نشان دادن راه است؛ اما [[هدایت]] [[امامان]] "راهبری" به معنای رساندن به مقصود است. با این همه گفتنی است [[امامت]] [[ریاست عامه]] در امر [[دین]] و دنیاست؛ ولی [[مُلک]] منصبی اجرایی در امر [[حکومت]] است که گاهی امام خود آن را بر عهده می‌گیرد؛ مانند [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} و گاهی به [[اذن]] [[خدا]] و با توجه به ملاک‌های خاص، دیگری را به جای خود [[منصوب]] می‌کند؛ مانند [[نصب]] [[طالوت]]<ref>ر.ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۲۵.</ref>.
*گرچه [[پیامبر]] و امام هر دو هدایتگرند، منتها [[هدایت]] [[پیامبر]] فقط "[[راهنمایی]]" و به معنای نشان دادن راه است؛ اما [[هدایت]] [[امامان]] "راهبری" به معنای رساندن به مقصود است. با این همه گفتنی است [[امامت]] [[ریاست عامه]] در امر [[دین]] و دنیاست؛ ولی [[مُلک]] منصبی اجرایی در امر [[حکومت]] است که گاهی امام خود آن را بر عهده می‌گیرد؛ مانند [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} و گاهی به [[اذن]] [[خدا]] و با توجه به ملاک‌های خاص، دیگری را به جای خود [[منصوب]] می‌کند؛ مانند [[نصب]] [[طالوت]]<ref>ر.ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۲۵.</ref>.
خط ۴۶: خط ۴۶:
===[[نشر علم]] و [[نقل حدیث]] برای همه [[مسلمانان]]===
===[[نشر علم]] و [[نقل حدیث]] برای همه [[مسلمانان]]===
* شرح و [[بیان احکام]] کلّی [[اسلام]] و [[تطبیق]] کلیّات آن بر مصادیق موجود در [[جامعه]] یکی از محورهای تلاش ائمّه [[شیعه]] در دوران [[حیات]] آنان بوده است. تمام [[علوم اسلامی]] [[حدیث]] را این [[ستارگان]] درخشان عالم بشریّت پایه‌گذاری کردند. صدها هزار [[حدیث]] از کلمات گوهربار آنان امروزه به عنوان گنجینه‌های نفیس در [[اختیار]] [[علما]] قرار دارد. ده‌ها هزار [[حدیث]] از [[پیامبر]]{{صل}} توسّط این مخبران [[صدیق]] [[نقل]] شده است. بسیاری از [[علما]] بلاواسطه یا با واسطه از آنان کسب [[فیض]] کرده‌اند. به [[وسیله]] این [[وارثان]] تعلیمات [[رسالت]] بود که به مناسبت‌های گوناگون، برای روشن شدن [[ذهن]] [[دینی]] [[جامعه]] و به منظور نشر مبانی [[اعتقادی]] و در ابواب مختلف [[فقه]] و [[اخلاق]] و [[سیر و سلوک]]، هزاران [[حدیث]] در دسترس [[دانشمندان اسلامی]] قرار گرفت و با این سرمایه‌ها توانستند [[علوم اسلامی]] را در سطح بسیار وسیعی گسترش دهند.
* شرح و [[بیان احکام]] کلّی [[اسلام]] و [[تطبیق]] کلیّات آن بر مصادیق موجود در [[جامعه]] یکی از محورهای تلاش ائمّه [[شیعه]] در دوران [[حیات]] آنان بوده است. تمام [[علوم اسلامی]] [[حدیث]] را این [[ستارگان]] درخشان عالم بشریّت پایه‌گذاری کردند. صدها هزار [[حدیث]] از کلمات گوهربار آنان امروزه به عنوان گنجینه‌های نفیس در [[اختیار]] [[علما]] قرار دارد. ده‌ها هزار [[حدیث]] از [[پیامبر]]{{صل}} توسّط این مخبران [[صدیق]] [[نقل]] شده است. بسیاری از [[علما]] بلاواسطه یا با واسطه از آنان کسب [[فیض]] کرده‌اند. به [[وسیله]] این [[وارثان]] تعلیمات [[رسالت]] بود که به مناسبت‌های گوناگون، برای روشن شدن [[ذهن]] [[دینی]] [[جامعه]] و به منظور نشر مبانی [[اعتقادی]] و در ابواب مختلف [[فقه]] و [[اخلاق]] و [[سیر و سلوک]]، هزاران [[حدیث]] در دسترس [[دانشمندان اسلامی]] قرار گرفت و با این سرمایه‌ها توانستند [[علوم اسلامی]] را در سطح بسیار وسیعی گسترش دهند.
*وقتی بهتر می‌توانیم به مجاهدات بی‌مانند [[اهل بیت]] در نشر و [[تبیین]] [[فرهنگ اسلامی]] پی ببریم که بین [[احادیث]] [[اهل]] [[سنّت]] و [[روایات]] [[ائمه اطهار]] مقایسه‌ای انجام دهیم، احادیثی که تنها در کتاب "کافی"، یکی از [[منابع حدیثی شیعه]]، آمده به [[تنهایی]] بیشتر از تمام احادیثی است که در [[صحاح]] شش‌گانه [[اهل‌سنت]] وارد شده است. از [[خلیفه]] اوّل تنها هشتاد [[حدیث]]<ref>مسند احمد حنبل، ج۱، ص۲- ۱۴</ref>؛ از [[خلیفه دوم]] ۵۰ [[حدیث]] <ref>(اضراء علی السنة المحمدیة، ص۲۰۴.</ref> و از [[عثمان]] در [[صحیح مسلم]] پنج [[حدیث]] و در [[صحیح بخاری]] نُه [[حدیث]]<ref>اضراء علی السنة، ص۲۰۴.</ref>، [[نقل]] شده است. در حالی که از [[امیر المؤمنین]]{{ع}} تنها در کتاب "[[غرر الحکم]] و درر الکلم" بیش از ۱۱ هزار سخن [[نقل]] شده، چنان‌که [[اهل سنت]] در [[منابع حدیثی]] خود صدها [[روایت]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] کرده‌اند. [[ابن ابی الحدید]] یکی از علمای بزرگ [[اهل سنت]]، در مورد [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌نویسد: "چگونه می‌توانم از شخصیتی یاد کنم که همه [[فضایل]] [[انسانی]] را به او نسبت می‌دهند هر گروهی او را از آن خود می‌داند، پس هر فضیلتی از وجود او منشأ می‌گیرد و [[کلیه]] [[علوم]] و [[دانش‌ها]] به او منتهی می‌شود، [[واصل بن عطا]] که خود [[رهبر]] گروه [[معتزله]] است، استادش با دو واسطه از محضر [[علی]]{{ع}} کسب [[فیض]] کرده و [[اشاعره]] نیز هر بهره‌ای از [[علم]] و [[دانش]] دارند، در پایان به [[علی]]{{ع}} می‌رسند.
*وقتی بهتر می‌توانیم به مجاهدات بی‌مانند [[اهل بیت]] در نشر و [[تبیین]] [[فرهنگ اسلامی]] پی ببریم که بین [[احادیث]] [[اهل]] [[سنّت]] و [[روایات]] [[ائمه اطهار]] مقایسه‌ای انجام دهیم، احادیثی که تنها در [[کتاب ]]"کافی"، یکی از [[منابع حدیثی شیعه]]، آمده به [[تنهایی]] بیشتر از تمام احادیثی است که در [[صحاح]] شش‌گانه [[اهل‌سنت]] وارد شده است. از [[خلیفه]] اوّل تنها هشتاد [[حدیث]]<ref>مسند احمد حنبل، ج۱، ص۲- ۱۴</ref>؛ از [[خلیفه دوم]] ۵۰ [[حدیث]] <ref>(اضراء علی السنة المحمدیة، ص۲۰۴.</ref> و از [[عثمان]] در [[صحیح مسلم]] پنج [[حدیث]] و در [[صحیح بخاری]] نُه [[حدیث]]<ref>اضراء علی السنة، ص۲۰۴.</ref>، [[نقل]] شده است. در حالی که از [[امیر المؤمنین]]{{ع}} تنها در [[کتاب ]]"[[غرر الحکم]] و درر الکلم" بیش از ۱۱ هزار سخن [[نقل]] شده، چنان‌که [[اهل سنت]] در [[منابع حدیثی]] خود صدها [[روایت]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] کرده‌اند. [[ابن ابی الحدید]] یکی از علمای بزرگ [[اهل سنت]]، در مورد [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌نویسد: "چگونه می‌توانم از شخصیتی یاد کنم که همه [[فضایل]] [[انسانی]] را به او نسبت می‌دهند هر گروهی او را از آن خود می‌داند، پس هر فضیلتی از وجود او منشأ می‌گیرد و [[کلیه]] [[علوم]] و [[دانش‌ها]] به او منتهی می‌شود، [[واصل بن عطا]] که خود [[رهبر]] گروه [[معتزله]] است، استادش با دو واسطه از محضر [[علی]]{{ع}} کسب [[فیض]] کرده و [[اشاعره]] نیز هر بهره‌ای از [[علم]] و [[دانش]] دارند، در پایان به [[علی]]{{ع}} می‌رسند.
* [[علم کلام]] و [[فلسفه]] [[شیعه]] و [[زیدیه]] نیز بی‌تردید از منبع [[دانش علی]]{{ع}} جوشیده است. [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} بر همه [[فقها]] استاد است؛ زیرا [[ابوحنیفه]] که [[بانی]] [[فقه]] [[حنفی]] است، [[شاگرد]] [[امام صادق]]{{ع}} بوده که وی نیز از طریق [[پدر]] و جدش از سرچشمه [[دانش علی]]{{ع}} [[سیراب]] شده است، [[مالک بن انس]] که [[فقه]] [[مالکی]] را پایه‌گذاری کرده، استادش از [[شاگردان]] عکرمه بوده و وی [[علم]] خود را از [[عباس]] فراگرفته که او هم به عنوان شاگردی از محضر آن بزرگوار کسب [[فیض]] می‌کرده است. [[عمر بن خطاب]] برای حل مسایل دشوار از [[علی]]{{ع}} [[استمداد]] می‌کرد و مکرّر می‌گفت: "اگر [[علی]] نبود [[عمر]] هلاک می‌شد". اما [[فقه]] [[شیعه]] هم بی‌نیاز از توضیح است که به نخستین پیشوای این [[مذهب]] می‌رسد.
* [[علم کلام]] و [[فلسفه]] [[شیعه]] و [[زیدیه]] نیز بی‌تردید از منبع [[دانش علی]]{{ع}} جوشیده است. [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} بر همه [[فقها]] استاد است؛ زیرا [[ابوحنیفه]] که [[بانی]] [[فقه]] [[حنفی]] است، [[شاگرد]] [[امام صادق]]{{ع}} بوده که وی نیز از طریق [[پدر]] و جدش از سرچشمه [[دانش علی]]{{ع}} [[سیراب]] شده است، [[مالک بن انس]] که [[فقه]] [[مالکی]] را پایه‌گذاری کرده، استادش از [[شاگردان]] عکرمه بوده و وی [[علم]] خود را از [[عباس]] فراگرفته که او هم به عنوان شاگردی از محضر آن بزرگوار کسب [[فیض]] می‌کرده است. [[عمر بن خطاب]] برای حل مسایل دشوار از [[علی]]{{ع}} [[استمداد]] می‌کرد و مکرّر می‌گفت: "اگر [[علی]] نبود [[عمر]] هلاک می‌شد". اما [[فقه]] [[شیعه]] هم بی‌نیاز از توضیح است که به نخستین پیشوای این [[مذهب]] می‌رسد.
*در [[علم تفسیر]] [[علی]]{{ع}} سمت استادی نسبت به همه [[مفسران]] داشت. این [[حقیقت]] پس از مراجعه به [[تفاسیر]] روشن می‌شود که بیشتر مطالب از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده و آنچه از [[ابن عباس]] آمده، به آن [[حضرت]] باز می‌گردد. از [[ابن عباس]] پرسیدند: [[علم]] تو با [[علم]] پسر عمویت چه نسبتی دارد؟ پاسخ داد: نسبت قطره‌ای است به دریا.
*در [[علم تفسیر]] [[علی]]{{ع}} سمت استادی نسبت به همه [[مفسران]] داشت. این [[حقیقت]] پس از مراجعه به [[تفاسیر]] روشن می‌شود که بیشتر مطالب از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده و آنچه از [[ابن عباس]] آمده، به آن [[حضرت]] باز می‌گردد. از [[ابن عباس]] پرسیدند: [[علم]] تو با [[علم]] پسر عمویت چه نسبتی دارد؟ پاسخ داد: نسبت قطره‌ای است به دریا.
خط ۶۰: خط ۶۰:


==امام نعمتی [[تکوینی]]==
==امام نعمتی [[تکوینی]]==
*[[نعمت]] بودن امام منحصر در [[هدایت]] [[معنوی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و غیره نمی‌باشد بلکه علاوه بر آن، [[وجود امام]] نعمتی [[تکوینی]] است. در جنبۀ [[تکوینی]] [[نعمت]] بودن امام، شخص به هر حال از [[نعمت]] آب، هوا، [[زمین]]، میوه و... استفاده می‌کند. [[شناخت]] یا عدم [[شناخت]] [[ولی نعمت]] تأثیری در اصل استفاده او ندارد هرچند جایز بودن استفاده به "معرفت داشتن یا نداشتن" او مربوط است، به تعبیر دیگر [[حلال]] یا [[حرام]] بودن استفاده از [[نعمت‌های الهی]] به [[شناخت]] یا عدم [[شناخت امام]] بستگی دارد؛ اما [[نعمت]] بودن امام از جهت [[تشریعی]] دائر مدار [[معرفت]] ایشان است<ref>محمد بنی هاشمی، آفتاب در غربت، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>.
* [[نعمت]] بودن امام منحصر در [[هدایت]] [[معنوی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و غیره نمی‌باشد بلکه علاوه بر آن، [[وجود امام]] نعمتی [[تکوینی]] است. در جنبۀ [[تکوینی]] [[نعمت]] بودن امام، شخص به هر حال از [[نعمت]] آب، هوا، [[زمین]]، میوه و... استفاده می‌کند. [[شناخت]] یا عدم [[شناخت]] [[ولی نعمت]] تأثیری در اصل استفاده او ندارد هرچند جایز بودن استفاده به "[[معرفت]] داشتن یا نداشتن" او مربوط است، به تعبیر دیگر [[حلال]] یا [[حرام]] بودن استفاده از [[نعمت‌های الهی]] به [[شناخت]] یا عدم [[شناخت امام]] بستگی دارد؛ اما [[نعمت]] بودن امام از جهت [[تشریعی]] دائر مدار [[معرفت]] ایشان است<ref>محمد بنی هاشمی، آفتاب در غربت، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>.
*[[اهل بیت]]{{عم}} [[مقام]] والایی در هستی و [[آفرینش]] دارند. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی مهم می‌فرماید:  "همانا [[خدا]] بود و هیچ پدیده‌ای نبود، سپس پدیده و مکان را آفرید و [[نور]] الانوار را آفرید که همه نورها از او [[نور]] گرفت و از [[نور]] خود که همه نورها از آن [[نور]] یافت در آن (نورالانوار) جاری ساخت و آن نوریست که [[محمد]] و [[علی]] را از آن آفرید..."<ref>{{متن حدیث|قَالَ: إِنَّ اللَّهَ كَانَ إِذْ لَا كَانَ فَخَلَقَ الْكَانَ وَ الْمَكَانَ وَ خَلَقَ نُورَ الْأَنْوَارِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ أَجْرَى فِيهِ مِنْ نُورِهِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ هُوَ النُّورُ الَّذِي خَلَقَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً...}}؛ الکافی، ج۱، ص۴۴۲، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۲، ص۳۲۸.</ref>.
* [[اهل بیت]]{{عم}} [[مقام]] والایی در هستی و [[آفرینش]] دارند. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی مهم می‌فرماید:  "همانا [[خدا]] بود و هیچ پدیده‌ای نبود، سپس پدیده و مکان را آفرید و [[نور]] الانوار را آفرید که همه نورها از او [[نور]] گرفت و از [[نور]] خود که همه نورها از آن [[نور]] یافت در آن (نورالانوار) جاری ساخت و آن نوریست که [[محمد]] و [[علی]] را از آن آفرید..."<ref>{{متن حدیث|قَالَ: إِنَّ اللَّهَ كَانَ إِذْ لَا كَانَ فَخَلَقَ الْكَانَ وَ الْمَكَانَ وَ خَلَقَ نُورَ الْأَنْوَارِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ أَجْرَى فِيهِ مِنْ نُورِهِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ هُوَ النُّورُ الَّذِي خَلَقَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً...}}؛ الکافی، ج۱، ص۴۴۲، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۲، ص۳۲۸.</ref>.
*صفات و ویژگی [[اهل بیت]] در همه زمینه‌ها یکی است چرا که [[خلقت]] آنان از همان [[نور]] و [[حقیقت]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، به غیر از [[مقام نبوت]] است. همه آنان اسمای حسنای [[الهی]] هستند {{متن حدیث|نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۴.</ref> به همین خاطر تمام [[عوالم]] و هر آنچه در آنهاست وام‌دار این بزرگواران هستند، چنان که از [[معصوم]] [[روایت]] شده: "به [[دنیا]] و آنچه در آن است در [[مالکیت]] [[خدای بزرگ]] و پیامبرش و ما قرار دارد"<ref>{{متن حدیث|الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا...}}؛ الکافی، ج۱، ص۴۰۸.</ref>.
*صفات و ویژگی [[اهل بیت]] در همه زمینه‌ها یکی است چرا که [[خلقت]] آنان از همان [[نور]] و [[حقیقت]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، به غیر از [[مقام نبوت]] است. همه آنان اسمای حسنای [[الهی]] هستند {{متن حدیث|نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۴.</ref> به همین خاطر تمام [[عوالم]] و هر آنچه در آنهاست وام‌دار این بزرگواران هستند، چنان که از [[معصوم]] [[روایت]] شده: "به [[دنیا]] و آنچه در آن است در [[مالکیت]] [[خدای بزرگ]] و پیامبرش و ما قرار دارد"<ref>{{متن حدیث|الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا...}}؛ الکافی، ج۱، ص۴۰۸.</ref>.
*همان‌گونه که اگر میوه‌ای در کار نبود باغبان [[دانا]] نهالی را نمی‌کاشت اگر [[پیغمبر اکرم]] و حضرات [[معصومین]]{{عم}} نیز نبودند، [[خداوند حکیم]] ذره‌ای را نمی‌آفرید و [[لباس]] هستی بر قامت [[انسان]] و [[جهان]] نمی‌پوشانید؛ زیرا عالم [[ملک]] و [[ملکوت]]، [[آدم]]، [[جن]]، [[فرشته]]، [[زمین]] و [[آسمان]]، [[عرش]]، [[کرسی]]، [[بهشت و دوزخ]]، گل‌ها و گیاهان و بالاخره حیوانات و سایر پدیده‌ها همه و همه به خاطر [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] [[خلق]] شده و به [[برکت]] آن [[انوار]] مقدسه پدیدار گشته‌اند<ref>جمال الدین حجازی، مقدمه ولایت اهل بیت{{عم}}، ص۸۴ و ۸۵.</ref>.
*همان‌گونه که اگر میوه‌ای در کار نبود باغبان [[دانا]] نهالی را نمی‌کاشت اگر [[پیغمبر اکرم]] و حضرات [[معصومین]]{{عم}} نیز نبودند، [[خداوند حکیم]] ذره‌ای را نمی‌آفرید و [[لباس]] هستی بر قامت [[انسان]] و [[جهان]] نمی‌پوشانید؛ زیرا عالم [[ملک]] و [[ملکوت]]، [[آدم]]، [[جن]]، [[فرشته]]، [[زمین]] و [[آسمان]]، [[عرش]]، [[کرسی]]، [[بهشت و دوزخ]]، گل‌ها و گیاهان و بالاخره حیوانات و سایر پدیده‌ها همه و همه به خاطر [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] [[خلق]] شده و به [[برکت]] آن [[انوار]] مقدسه پدیدار گشته‌اند<ref>جمال الدین حجازی، مقدمه ولایت اهل بیت{{عم}}، ص۸۴ و ۸۵.</ref>.
*در [[منابع حدیثی]] [[اهل تسنن]] نیز آمده که [[نور]] [[اهل بیت]] قبل از [[آفرینش]] هستی در [[عرش]] بوده است<ref>ر.ک: ابراهیم بن سعدالدین شافعی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۶ و شبیه آن: در راوندی، قصص الأنبیاء{{عم}}، ص۴۴.</ref>.
*در [[منابع حدیثی]] [[اهل تسنن]] نیز آمده که [[نور]] [[اهل بیت]] قبل از [[آفرینش]] هستی در [[عرش]] بوده است<ref>ر.ک: ابراهیم بن سعدالدین شافعی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۶ و شبیه آن: در راوندی، قصص الأنبیاء{{عم}}، ص۴۴.</ref>.
*در [[حدیثی]] از امام [[زین العابدین]] [[نقل]] شده که: "مائیم [[حافظ]] [[اهل]] [[زمین]]، چنانکه [[ستارگان]] [[حافظ]] [[اهل]] آسمانند و مائیم که به واسطه ما [[خدا]] [[آسمان]] را نگه می‌دارد و به واسطۀ ما [[زمین]] را نگه می‌دارد از اینکه بر اهلش مضطرب گردد و به واسطۀ ما [[باران]] نازل می‌کند و نشر [[رحمت]] می‌نماید و برکت‌های [[زمین]] را بیرون میآورد و اگر آنچه در [[زمین]] است از ما نبود، [[زمین]] [[اهل]] خود را فرو می‌برد"<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۸۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۱۶۸.</ref>.
*در [[حدیثی]] از امام [[زین العابدین]] [[نقل]] شده که: "مائیم [[حافظ]] [[اهل]] [[زمین]]، چنانکه [[ستارگان]] [[حافظ]] [[اهل]] آسمانند و مائیم که به واسطه ما [[خدا]] [[آسمان]] را نگه می‌دارد و به واسطۀ ما [[زمین]] را نگه می‌دارد از اینکه بر اهلش مضطرب گردد و به واسطۀ ما [[باران]] نازل می‌کند و نشر [[رحمت]] می‌نماید و برکت‌های [[زمین]] را بیرون میآورد و اگر آنچه در [[زمین]] است از ما نبود، [[زمین]] [[اهل]] خود را فرو می‌برد"<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۸۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۱۶۸.</ref>.
*[[ابوحمزه]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[زمین]] بدون امام می‌ماند؟ فرمود: اگر [[زمین]] بدون امام باشد فرو رود<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۶ و ۱۹۸.</ref>.
* [[ابوحمزه]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[زمین]] بدون امام می‌ماند؟ فرمود: اگر [[زمین]] بدون امام باشد فرو رود<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۶ و ۱۹۸.</ref>.
*آنچه گفته شد در مورد تک تک [[اهل بیت]]{{عم}} [[صدق]] می‌کند؛ [[امام محمد باقر]]{{ع}} از این [[حقیقت]] چنین یاد می‌کند: "بی‌شک [[پیامبر]]، باب خداست که جز از آن در نیایند و راه خداست که هرکس آن را بپیماید به [[خدا]] میرسد و [[امیرمؤمنان]] نیز پس از او چنین است، و همین‌گونه است هر امامی به دنبال امام دیگر، باری [[خدا]] آنان را پایه‌های [[زمین]] قرار داده تا [[زمین]] اهلش را نلرزاند"<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} بَابُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلُهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَهُ وَصَلَ إِلَى اللَّهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} مِنْ بَعْدِهِ وَ جَرَى فِي الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref><ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۷- ۱۴۰.</ref>.
*آنچه گفته شد در مورد تک تک [[اهل بیت]]{{عم}} [[صدق]] می‌کند؛ [[امام محمد باقر]]{{ع}} از این [[حقیقت]] چنین یاد می‌کند: "بی‌شک [[پیامبر]]، باب خداست که جز از آن در نیایند و راه خداست که هرکس آن را بپیماید به [[خدا]] میرسد و [[امیرمؤمنان]] نیز پس از او چنین است، و همین‌گونه است هر امامی به دنبال امام دیگر، باری [[خدا]] آنان را پایه‌های [[زمین]] قرار داده تا [[زمین]] اهلش را نلرزاند"<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} بَابُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلُهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَهُ وَصَلَ إِلَى اللَّهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} مِنْ بَعْدِهِ وَ جَرَى فِي الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref><ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۷- ۱۴۰.</ref>.


خط ۷۲: خط ۷۲:
{{فهرست اثر}}
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|2}}  
{{ستون-شروع|2}}  
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']]
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']]
# [[پرونده:110015.jpeg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، '''[http://lib.eshia.ir/27255/6/214 [[دانشنامه]] [[قرآن]] و [[حدیث]] ج ۱۰]'''؛
# [[پرونده:110015.jpeg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، '''[http://lib.eshia.ir/27255/6/214 [[دانشنامه]] [[قرآن]] و [[حدیث]] ج ۱۰]'''؛

نسخهٔ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۵۷

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معنای امام

امام در قرآن و روایات

جایگاه و شأن امامت

فرق میان نبی و امام

امام و هدایت باطنی

موقعیت امام در اجتماع

لزوم تفسیر قرآن

امام مغز متفکر و مرشد جامعه

  • هر مجموعه‌ای به یک هماهنگ کننده و یک مغز متفکر نیاز دارد. مجموعه اجتماع نیز چنین است. روزی امام صادق(ع) به هشام بن حکم فرمود: "آیا از بحث و گفت‌وگویی که با عمرو بن عبید داشته‌ای چیزی نمی‌گویی؟ عرض کرد: در حضور شما احساس خجالت می‌کنم. حضرت فرمود: آنچه روی داده است بگو. هشام گفت: به من خبر رسید عمرو بن عبید در مسجد بصره، متصدی امور مذهبی شده است. این امر بر من گران آمده، روانه مسجد شدم. او میان جمعی نشسته بود و به پرسش‌های مردم پاسخ می‌داد. گفتم: ای دانشمند! من مردی غریبم، آیا اجازه می‌دهی مسئله‌ای بپرسم؟ گفت: آری! گفتم: چشم داری؟ گفت: پسر جان! این چه پرسشی است؟ گفتم‌: من این‌گونه می‌پرسم. گفت: آری! گفتم: با آن چه کار می‌کنی؟ گفت: رنگ‌ها و انسان‌ها را با آن می‌بینم. گفتم: بینی داری؟ گفت: آری! گفتم: با آن چه کار می‌کنی؟ گفت: می‌بویم. گفتم: دهان داری؟ با آن چه می‌کنی؟ گفت: مزّۀ غذا را می‌چشم. گفتم: با گوش خود چه کار می‌کنی؟ گفت: صداها را می‌شنوم. گفتم: قلب داری؟ گفت: آری! گفتم: با آن چه کار می‌کنی؟ گفت: قلب معیار سنجش است و اموری که بر اعضا و جوارح وارد می‌شود، به وسیله قلب می‌توان درست آن را از نادرست تشخیص داد. گفتم: هیچ عضوی بی‌نیاز از قلب نیست؟ گفت: نه! گفتم: با اینکه همه این اعضا از سلامت کامل برخوردارند؟ گفت: پسر جان! وقتی هر یک از حواس در درک خود خطا کرد یا به تردید افتاد، به قلب رجوع می‌کند تا تردید او را از میان ببرد و اطمینان و یقین حاصل کند. گفتم: بنابراین مقام قلب به امر الهی میان انبوه جوارح زایل‌ کننده شک و تردید و حیرت و خطای اعضای آدمی است؟ گفت: آری! گفتم: پس وجود قلب در آدمی یک ضرورت است و بدون آن هیچ عضوی به خوبی رهبری نخواهد شد؟ گفت: آری! گفتم: خداوند حواس و اعضایت را بدون پیشوا نگذاشت تا هنگام شک و تردید آنها را درست راهنمایی کند. آیا ممکن است جامعه انسانی را با همه اختلاف و جهلی که دامن گیرشان می‌شود، بدون امام و پیشوا به حال خود رها کند و رهبری شایسته که حیرت و خطایشان را برطرف سازد، به آنها معرفی نکند؟ عمرو بن عبید خاموش ماند و پس از اندکی سکوت رو به من کرد و گفت: تو هشام بن حکم نیستی؟. امام(ع) تبسّمی کرد و فرمود: این احتجاج را از که آموخته‌ای؟ گفت: از محضر شما آموختم. امام فرمود: به خدا سوگند! این طرز استدلال در صحف ابراهیم و موسی ذکر شده است"[۳۰][۳۱].

تحقّق نقش امام در جامعه

نشر علم و نقل حدیث برای همه مسلمانان

تربیت شاگرد

مبارزات سیاسی

ارائه الگوی عملی

امام نعمتی تکوینی

منابع

مصداق‌های امام

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع امام

پانویس

  1. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
  2. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».
  3. مفردات، ص ۸۷، «ام».
  4. المنجد، ص ۱۷، «ام».
  5. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۱۹-۲۲۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۳۰-۳۱.
  6. معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
  7. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ – ۲۱۴؛ دانشنامه کلام اسلامی، ص ۶۹.
  8. ر.ک: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۲۰.
  9. ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ص ۶۹؛ فرهنگ شیعه، ص ۹۱-۹۲.
  10. خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۴۲۸-۴۲۹.
  11. سید مصطفی طباطبائی، فرهنگ نوین، عربی ـ فارسی، ص۳۹، واژه «امام».
  12. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، واژه «ا م م»؛ سعید الخوری اللبنانی، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۲۵، واژه «ا م م»؛ محمد بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴ - ۲۶.
  13. الإمام: المؤتم به إنساناً؛ كأن يقتدي بقوله أو فعله، أو كتاباً أو غير ذلك، محقاً كان أو مبطلاً؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۴.
  14. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۱۵.
  15. و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.
  16. روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد؛ سوره اسراء، آیه:۷۱.
  17. ر.ک: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۲۰-۲۲۱.
  18. «الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ‏ وَ خِلَافَةُ الرَّسُول‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۵۵.
  19. «وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَی عِبَادِهِ، وَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ»؛نهج البلاغه، خطبه ۲۵۲.
  20. «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۸.
  21. ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ص ۶۹.
  22. ر.ک. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۶۹؛ عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۷۸؛ الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۹۱-۹۲.
  23. «برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  24. «إِنَّ الْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ ص وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع)وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ(ع)إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ»؛ کافی، ج ۱، ص ۲۰۰.
  25. ر.ک: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۳۱.
  26. ر.ک: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۲۵.
  27. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۵۷.
  28. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۲-۹۳.
  29. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۳.
  30. اصول کافی، ج۱، ص۱۷۰.
  31. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۳-۹۵.
  32. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۵.
  33. مسند احمد حنبل، ج۱، ص۲- ۱۴
  34. (اضراء علی السنة المحمدیة، ص۲۰۴.
  35. اضراء علی السنة، ص۲۰۴.
  36. شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۶.
  37. امام صادق و مذاهب اربعه.
  38. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۶-۹۸.
  39. مناقب ابن شهر آشوب حنفی، ج۴، ص۳۴۷.
  40. امام صادق و مذاهب چهارگانه، ج۳، ص۲۷-۲۸ و ۴۶.
  41. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۸-۹۹.
  42. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۹-۱۰۰.
  43. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۰۰.
  44. محمد بنی هاشمی، آفتاب در غربت، ص۱۱۰-۱۱۱.
  45. «قَالَ: إِنَّ اللَّهَ كَانَ إِذْ لَا كَانَ فَخَلَقَ الْكَانَ وَ الْمَكَانَ وَ خَلَقَ نُورَ الْأَنْوَارِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ أَجْرَى فِيهِ مِنْ نُورِهِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ هُوَ النُّورُ الَّذِي خَلَقَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً...»؛ الکافی، ج۱، ص۴۴۲، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۲، ص۳۲۸.
  46. الکافی، ج۱، ص۱۴۴.
  47. «الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا...»؛ الکافی، ج۱، ص۴۰۸.
  48. جمال الدین حجازی، مقدمه ولایت اهل بیت(ع)، ص۸۴ و ۸۵.
  49. ر.ک: ابراهیم بن سعدالدین شافعی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۶ و شبیه آن: در راوندی، قصص الأنبیاء(ع)، ص۴۴.
  50. شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۸۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۱۶۸.
  51. الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۶ و ۱۹۸.
  52. «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) بَابُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلُهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَهُ وَصَلَ إِلَى اللَّهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مِنْ بَعْدِهِ وَ جَرَى فِي الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا»؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۶-۱۹۷.
  53. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۷- ۱۴۰.