امام جواد علیه‌السلام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

امام جواد (ع)
حرم امام کاظم و امام جواد علیهما السلام در کاظمین
نقشامام نهم شیعیان
ناممحمد بن علی
کنیهابوجعفر • ابوعلی
زادروز۱۰ رجب، سال ۱۹۵ ق
زادگاهمدینه
مدت امامت۱۷ سال (۲۰۳-۲۲۰ ق)
شهادتآخر ذی‌القعده، ۲۲۰ ق
مدفنکاظمین، عراق
محل زندگیمدینه، بغداد
لقب(ها)جواد • تقی
پدرامام رضا علیه السلام
مادرسبیکه
فرزند(ان)امام هادی (علیه السلام) و ...
طول عمر۲۵ سال

محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (زاده ۱۰ رجب ۱۹۵ق در مدینه - شهادت ۲۲۰ق در بغداد) نهمین امام و پیشوای مسلمانان است. پدرشان امام رضا (ع) و مادرش خیزران (سَبیکه) بود. جواد و تقی از القاب ایشان است. حضرت در ۸ سالگی به امامت رسید و مدت امامت او ۱۷ سال بوده است. دوران امامت حضرت مصادف با خلافت مامون و معتصم عباسی بود و در این دوران با استفاده از مناظرات حقانیت اهل بیت را به اثبات می‌رساندند. سرانجام معتصم، همسر امام را تحریک کرد تا حضرت جواد (ع) را مسموم کند. ایشان که جوان‌ترین امام شیعه بود روز آخر ذی قعده سال ۲۲۰ هجری به شهادت رسید.

ولادت

امام جواد (ع) محمد بن علی بن موسی (ع)، نهمین پیشوای مسلمانان در سال ۱۹۵ هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود[۱]. در مورد روز ولادت ایشان اختلاف وجود دارد، برخی آن را پانزدهم رمضان[۲] می‌دانند و شیخ طوسی ١٠ رجب ذکر کرده است[۳].

نسب و نیاکان

پدر ارجمندش امام رضا (ع) هشتمین امام معصوم و مادرش خیزران سبیکه بود که از نظر فضایل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و از برترین زنان زمان خود بوده[۴] و امام رضا (ع) او را بانوی منزه و پاکدامن و با فضیلت نامیده است[۵].

مادر آن حضرت کنیزی به نام سبیکه نوبیه یا خَیزران است. برخی نوشته‌اند: خیزران از قبیله و خاندان ماریه قبطیه، مادر ابراهیم و همسر رسول خدا (ص) است[۶]. برخی نام‌های دیگر مانند: دُرّه[۷]، ریحانه و سکینه نیز برای او ذکر کرده‌اند[۸].[۹]

کنیه و القاب

از القاب مشهور امام نهم (ع): جواد و تقی و کنیه گرامی‌اش ابو جعفر ثانی است[۱۰].[۱۱]

همسران

سمانه مغربیه

سمانه مغربیه، مادر امام علی النقی (ع) یکی از کنیزانی است که به دستور امام جواد (ع) خریداری شد و حضرت با ایشان ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، امام هادی (ع) است. از ایشان با ویژگی باتقواترین بانوان عصر خود یاد کرده‌اند و دارای چنان فضلی بود که به وی کنیه امّ الفضل داده بودند[۱۲].

ام الفضل

نام او زینب و از دختران مأمون بود در مراسم ولایتعهدی امام رضا (ع) در حالی‌که ۵ سال داشت، به نامزدی امام جواد (ع) که آن زمان در مدینه حضور داشتند، در آمد[۱۳]. مأمون به ظاهر می‌خواست با این قبیل اقدامات، دوستی و ارادت خویش را به خاندان اهل بیت (ع) ابراز دارد و این در حالی بود که در باطن، افکار دیگری داشت. سرانجام این زن ملعونه، به وسوسه عمویش معتصم عباسی، در سال ۲۲۰ هجری قمری، امام جواد (ع) را مسموم و به شهادت رساند[۱۴].

فرزندان

درباره نام و تعداد فرزندان امام جواد (ع) اختلافی شدید پدید آمده است. برخی چهار فرزند برای آن حضرت برشمرده‌اند: دو پسر به نام‌های علی و موسی و دو دختر به نام‌های فاطمه و أمامه[۱۵]. برخی نیز برای وی پنج فرزند برشمرده‌اند: دو پسر به نام‌های علی و موسی و سه دختر به نام‌های خدیجه، حکیمه و ام کلثوم[۱۶]. برخی شمار فرزندان آن حضرت را هفت تن[۱۷] دانسته‌اند و برخی دیگر هم هشت فرزند: سه پسر به نام‌های علی، موسی، یحیی، و پنج دختر به نام‌های فاطمه، بهجت، صاحب الروایة، بریهه، حکیمه و خدیجه[۱۸].[۱۹].[۲۰]

فضائل و مناقب

امام محمد تقی (ع) همانند دیگر امامان معصوم (ع) در خصال نیک و اخلاق پسندیده همچون جد خویش، پیامبر اسلام (ص) بود. در عبادت و طاعت شهرتی تمام داشت و بیش‌تر روزها در روزه بود و شب‌ها به عبادت و راز و نیاز. پیوسته این حدیث پیامبر (ص) را بر زبان داشت که "هر کس نماز شب بخواند، چهره‌اش در روز زیبا و نورانی می‌گردد"[۲۱]. فروتنی امام محمد تقی (ع) از صفات برجسته او است.

در برخورد با مردم بسیار متواضع و مهربان بود و می‌فرمود: "فروتنی، زینت و شرافت حسب و نسب است"[۲۲]. جود و بخشش او زبانزد همه بود و امروزه نیز آن امام (ع) را بدین صفت می‌شناسند و بدین روی از القاب مشهورش "جواد الائمه" است. هر کس نیازی به او می‌آورد، حاجت روا بازمی‌گشت[۲۳]. آنچه از موقوفات بنی‌هاشم و پدران معصومش به دست می‌آورد، میان نیازمندان تقسیم می‌کرد[۲۴].

علم و فضیلت جوادالائمه (ع) نیز همچون پدرش، فراوان بود و در مجالس بحثی که خلیفه ترتیب می‌‌داد تا از موقعیت اجتماعی او بکاهد، حضرت جواد (ع) با آنکه کم سن و سال و جوان بود، ولی همه را مغلوب می‌‌کرد و در همه علوم و فنون، سرآمد بود.

ابو هاشم جعفری گوید: "در مسجد مسیّب به امامت حضرت نماز گزاردیم... ، آن‌گاه یادآور شد که در مسجد درخت سدر خشک و بی‌برگ و بار بود، حضرت زیر آن درخت وضو گرفت، پس آن درخت تازه شد و برگ در آورد و در همان سال میوه داد"[۲۵].[۲۶]

معجزات و کرامات

از امام جواد (ع) کرامت‌ها و امور خارق العاده‌ای دیده شده که هر یک می‌تواند به عنوان نشانه و علامت مقام و منصب الهی آن حضرت باشد مانند اینکه "ابن حجر هیتمی" کرامت عجیبی را از امام جواد (ع) نقل کرده است: مأمون بازهای شکاری داشت و هنگامی که از شهر خارج شد یکی از آنها را برای شکار فرستاد و باز از چشم‌ها دور شد و از هوا برگشت در حالی که در منقارش ماهی کوچکی بود که هنوز زنده بود. مأمون بسیار تعجب کرد و به سمت شهر برگشت و بچه‌ها هنوز مشغول بازی بودند و امام جواد (ع) نیز نزد آنها بود و باز هم بچه‌ها فرار کردند جز امام جواد (ع). مأمون به او نزدیک شد و گفت: در دستت چیست؟ امام فرمود: خداوند متعال در دریای قدرت خود، ماهیان کوچکی را آفریده است که بازهای شکاری پادشاهان و خلفا آنها را شکار می‌کند و به وسیله این ماهی‌ها سلاله اهل بیت رسول خدا (ص) را آزمایش می‌کنند. مأمون گفت: "أَنْتَ ابْنُ الرِّضَا حَقّاً"؛ تو به‌راستی که فرزند علی بن موسی الرضا هستی![۲۷].[۲۸]

افضلیت

برتری و تقدیم امام جواد (ع) بر دیگران در کمالاتی که لازمه امامت است مستند به سخنان امام رضا (ع) و اعتراف دیگران است. در این زمینه صنعانی می‌گوید: خدمت امام رضا (ع) بودم که پسر کودکش ابی جعفر (ع) را آوردند فرمود: این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به شیعیان ما متولد نشده است[۲۹].

همچنین ابن حجر هیتمی درباره امام جواد (ع) جریان برخورد زیرکانه آن حضرت در سن کودکی با مأمون را نقل می‌کند: پس از شهادت امام رضا (ع)، روزی مأمون از یکی از کوچه‌های بغداد عبور می‌کرد و امام جواد که کودک ۹ ساله بود، ایستاده بود و دیگر بچه‌ها بازی می‌کردند. همین که مأمون رسید غیر از امام جواد (ع) دیگر کودکان فرار کردند ولی او همچنان باقی بود مامون از او پرسید تو چرا فرار نکردی؟ امام به سرعت جواب داد: راه تنگ نبود تا برای شما راه باز می‌کردم و جرمی مرتکب نشده بودم تا از شما می‌ترسیدم و در حق شما نیز حسن ظن داشتم که به کسی که جرمی ندارد آسیبی نمی‌رسانید. مأمون از سخنان و صورت زیبای او خیلی خوشش آمد و از او پرسید: اسمت چیست و فرزند چه کسی هستی؟ امام جواب داد: من محمد بن علی بن موسی الرضا (ع) هستم. مأمون برای علی بن موسی الرضا (ع) از خداوند طلب مغفرت کرد و به راه خود ادامه داد[۳۰].[۳۱]

امامت و ولایت

امام جواد (ع) در ۸ سالگی به امامت رسید و مدت امامت ایشان حدود ۱۷ سال بوده است. شیخ مفید نوشته است: "حضرت رضا (ع) از دنیا رفت و سراغ نداریم فرزندی از او مانده باشد جز پسر ارجمندش، ابوجعفر محمد (ع) که پس از او امامت را به دست گرفت[۳۲].[۳۳]

دلایل امامت آن حضرت علاوه بر ادله امامت ائمه دوازده‌گانه شیعه، از قرار ذیل است:

  1. روایات عام بر امامت امام جواد (ع): برای اثبات امامت حضرت نصوص عامه مانند روایات ائمه اثنی عشر کافی است. از دیگر دلایل امامت امام جواد (ع) تصریح پیامبر اکرم (ص) به امامت آن حضرت است. در حدیثی که سلمان فارسی، صحابه بزرگ و جلیل‌القدر پیامبر اکرم (ص) نقل نموده، به طور صریح و روشن به امامت امام جواد اشاره شده است[۳۴].
  2. روایات خاص از امام رضا (ع): مهم‌ترین دلیل امامت امام جواد (ع) تصریح و وصیت امام رضا (ع) به امامت ایشان است. در یکی از این روایات که از طریق صفوان بن یحیی نقل شده چنین آمده است: او می‌گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم، خدا روز مرگ تو را به ما نشان ندهد، اگر پیش آمدی شد به چه کسی مراجعه شود؟ با دست خود اشاره به ابی جعفر کرد که در برابرش ایستاده بود، گفتم قربانت گردم این پسری سه ساله است؟ فرمود: کم سالی به امامت او زیانی ندارد، عیسی (ع) سه ساله به پیغمبری و اقامه حجت الهیه قیام نمود[۳۵].
  3. گستردگی علم امام: گستردگی علم امام جواد در کودکی ، به طوری که به تمام پرسش‌های علمی و فقهی پاسخ می‌داد، از دلایل امامت آن حضرت محسوب می‌شود[۳۶].
  4. معجزات: برای امام جواد(ع) معجزات و کراماتی نقل شده است. کرامات نقل شده برای امام جواد(ع) که منابع کهن از آن به عنوان معجزات و دلائل یاد کرده‌اند، متنوع‌اند و مجموع روایات مربوط به کرامات آن حضرت بدون تکرار ۷۷ روایت هستند. آگاهی به زبان حیوانات[۳۷] و آگاهی از باطن و درون افراد[۳۸] از جمله کرامات ایشان است[۳۹].

شبهه خردسالی امام

امام جواد (ع) نخستین امام از دوازده امام شیعه بود که در خردسالی به امامت رسید. پس از ایشان، امام هادی (ع) و امام مهدی (ع) نیز در خردسالی به امامت رسیدند. برخی این موضوع را به عنوان شبهه مطرح ساخته و کوشیده‌اند مسئله امامت ایشان را به ابهام بکشانند. هر چند در تاریخ، کسانی را می‌توان یافت که در کودکی از نبوغ ذاتی فوق‌العاده‌ای بهره‌مند بوده‌اند و بدین ترتیب، نمی‌توان خردسالی امام (ع) را دلیلی بر رد امامت ایشان به شمار آورد، اما شیعیان دلایل دیگری نیز بیان کرده‌اند:

  1. ایمان به خدا مستلزم آن است که آدمی به این نیز ایمان آوَرَد که همه افعال خداوند از روی مصلحت است و باید بی چون و چرا به آن تن در داد. خداوند، قادر و حکیم است و بنابر مصلحت، بنده برگزیده خویش را در خردسالی به امامت رسانده است و این هیچ تناقضی در پی ندارد و امر محالی با خود نمی‌آورد.
  2. بنابر نص قرآن، حضرت عیسی (ع) و یحیی (ع) در خردسالی به نبوت رسیده‌اند[۴۰].
  3. در تاریخ اسلام، نمونه‌هایی در دست است که مسئولیت‌هایی بزرگ و کارهایی سترگ به خردسالان سپرده شده است؛ مانند بیعت امام علی (ع) با پیامبر اسلام (ص) در کودکی، نقش داشتن امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در ماجرای مباهله و نیز گواهی آنان در ماجرای فدک نزد خلیفه اول.
  4. امامت حضرت جواد (ع) در خردسالی، ذهن مسلمانان را برای پذیرفتن امامت حضرت مهدی (ع) و غیبت ایشان در خردسالی آماده ساخت.
  5. چنان که‌ از تاریخ نیز برمی‌آید، امامت حضرت جواد (ع) در خردسالی آزمایشی سخت برای شیعیان بود تا مؤمنان راستین خویش را نشان دهند و به مقامی والاتر رسند. در این ماجرا، برخی کسان ـ که سست ایمان و مردد بودند ـ از راه به در رفتند و بازشناخته گشتند[۴۱].[۴۲]

دوران امامت

امام محمد تقی (ع) از سال ۲۰۳ تا ۲۲۰ ه. امامت کرد. خلفای معاصر آن امام همام (ع) عبارت‌اند از: مأمون و معتصم[۴۳]. مأمون، خلیفه عباسی چون از نفوذ باطنی و معنوی او در میان مردم بیمناک بود، آن حضرت را تحت مراقبت خویش گرفت و از همین رو دخترش را به ازدواج حضرت جواد (ع) درآورد، تا یک مراقب دائمی و خانگی نسبت به او داشته باشد.

در دوران امامت امام رضا (ع) شیعه توانایی تجربه قدرت سیاسی را به دست آورده بود و همین امر مأمون را مجبور کرد که حضرت را به اجبار وارد دستگاه حکومت کند؛ ولی موفّق نشد و رفتار امام طوری بود که حتّی برگزاری یک نماز از سوی حضرت را برنتافت؛ از این پس این موضع قدرت توسّط ائمه بعدی حفظ شد. امام محمد جواد (ع) مواضع پدر خود را ادامه داد. مأمون نیز توطئه خود را برای از بین بردن شیعه همچنان ادامه داد. او می‌خواست امام را از پایگاه‌های مردمی خود جدا کند و این توطئه را به‌گونه‌ای اجرا کند که مردم تحریک نشوند.

مهم‌ترین برنامه امامت امام محمد تقی (ع) ادامه راه پدر و پیگیری برنامه‌های ایشان برای گسترش مذهب تشیع و هدایت امت بود. نخستین گام امام (ع) در این راه آن بود که پایتخت عباسیان را ترک کرد و به مدینه رفت. این کار به معنای رد مشروعیت حکومت عباسی و نوعی مقابله با آن تلقی می‌گشت. با حضور امام (ع) در مدینه، فقیهان و عالمان بسیاری پیرامونشان گرد آمدند و از محضر ایشان کسب فیض کردند. امام (ع) برای پیگیری برنامه‌های خود، دانشمندانی را به [بلاد اسلامی گسیل کرد که با عنوان "ثقات" مشهورند. آنان وظیفه داشتند مردم را از علوم آل محمد (ع) بهره‌مند سازند و تعالیم اصیل دینی را گسترش دهند[۴۴].

در آغاز امامت حضرت جواد (ع)، مأمون تشکیل مجالس مناظره را ـ که در دوره امام رضا (ع) همگی به نفع اهل بیت تمام شد ـ دوباره تجربه کرد، به این دلیل که امام نهم خردسال است و تجربه پدر را ندارد بلکه بتواند به موقعیّت علمی او لطمه وارد کند؛ ولی نتیجه برعکس شد. در مجلسی که بزرگان علمای اهل سنت از جمله یحیی بن اکثم ـ قاضی القضاة ـ حضور داشتند، امام جواد را به مناظره فرا خواند؛ امّا شکست و انقطاع همگی، باعث ناکامی مأمون شد. به نقل مجلسی در فصل حجّ فقیهان بغداد و شهرهای دیگر و سایر دانشمندان بلاد که هشتاد تن بودند، به حجّ رفتند و سپس برای دیدار با امام راهی مدینه شدند[۴۵].

شاگردان و اصحاب عظیم الشأنی همچون: ابن ابی عمیر بغدادی، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی، ابوتمام حبیب بن اوس طائی، علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری از جمله دست پروردگان حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) هستند. این شاگردان نیز همچون امام خود تحت تعقیب و گرفتاری بودند.

علاوه بر موضع علنی، حضرت در بُعد سیاسی نیز به مبارزات خود ادامه می‌داد و طرح مأمون برای سکونت در بغداد و دربار در جهت مشروعیّت بخشیدن به حکومت خود را نپذیرفت و این توطئه را خنثی نمود[۴۶].

مرجعیت علمی و دینی

امام جواد(ع) در مدت امامت هفده ساله خویش، به فعالیت‌های علمی و فرهنگی نیز مشغول بود. در این دوره رخدادهای فرهنگی و علمی بسیاری در جهان اسلام، به ویژه در مرکزیت آن، روی داد. نسلی از دانشمندان بنام جهان اسلام در این عصر می‌زیستند که هریک برای شکوفایی دانش‌های اسلامی تلاش بسیاری به انجام رساندند.

در قرن سوم هجری که در دهه اول آن هم‌زمان با فعالیت‌های علمی امام جواد(ع) بود، دانشمندان برجسته‌ای در عرصه‌های مختلف علمی درخشیدند و علوم مختلف مانند فقه، حدیث، تفسیر، کلام، تاریخ و جغرافیا به رشد و بالندگی رسیدند. در این شرایط، امام جواد(ع)، فعالیت‌های فرهنگی و علمی خود را سامان داد و توانست در برابر حرکت‌های فرهنگی دیگر، به فعالیت‌های علمی و فرهنگی امامیه جهت داده، مسیر آنان را از دیگران متمایز سازد.

مجموع روایات برجای‌مانده از امام جواد(ع) ۵۱۹ مورد گزارش شده است. از این تعداد، ۴۳۴ روایت مربوط به سخنان ایشان است که بخشی از آن به نقل از نیاکان آن حضرت و بخشی دیگر فرمان‌های خود آن حضرت هستند[۴۷]. روایات مربوط به احکام ۱۰۴ روایت، روایات کلامی مربوط به توحید، نبوت و امامت، نود روایت؛ روایات اخلاقی، ۱۱۰ روایت‌اند[۴۸].

سیره سیاسی امام جواد

نحوه تعامل با دستگاه حکومت عباسی، از جمله دغدغه‌های امام جواد(ع) بود. از سویی حاکمان برای تحت نظر گرفتن امام برنامه‌های خود را داشتند و از سوی دیگر، امام با توجه به این حساسیت‌ها با کمال احتیاط در صدد بود، آرمان‌های خود را عملی کند. امام جواد(ع) با دو حاکم عباسی، مأمون و معتصم هم‌عصر بود.

بیشتر عمر امام جواد(ع) در عصر خلافت مأمون سپری شد و از هفده سال امامت آن حضرت، پانزده سال آن هم‌زمان با عصر حکومت وی بود. در باب روابط مأمون و امام دو دیدگاه وجود دارد؛ برخی دیدگاه‌ها بر آن‌اند که مأمون به منزلت ویژه امام جواد(ع) باور داشت و رفتارهای وی نیز از همین باور ریشه گرفته‌اند[۴۹]. دیدگاه دیگر برای مأمون دو چهره ترسیم می‌کند؛ وی در ظاهر به گونه‌ای رفتار می‌کرد؛ اما در پی این رفتارها اهداف دیگری داشت. در این دیدگاه، مأمون تلاش کرد تا امام جواد(ع) را به امور دنیوی آلوده کند، او به کنیزانی مأموریت داد تا آن حضرت را به سوی خود جلب کنند؛ اما امام(ع) توجهی به آنان نکرد. همچنین به مردی به نام مخارق که نوازنده و آوازه‌خوان بود مأموریت داد تا امام جواد(ع) را به آلودگی بکشاند؛ ولی او نیز موفق به چنین کاری نشد و در مواجهه با امام(ع) خودش متحول شد[۵۰].

دو سال پایانی عمر امام جواد(ع) (۲۱۸ تا ۲۲۰) در عصر خلافت معتصم که عموی همسرش امّ‌فضل بود سپری شد. هنگامی که معتصم به تخت نشست، پیگیر احوال امام جواد(ع) شد تا اینکه امام را از مدینه به بغداد فراخواند. امام جواد(ع) در محرم سال ۲۲۰ق، به بغداد آمد و تا پایان عمر، به مدت ده ماه، در بغداد ماندگار شد.

سیاست معتصم در این مدت، سختگیری بر امام و تخریب چهره او و آلوده نشان دادن وی بود؛ اما خود اقرار می‌کرد که چنین شیوه‌هایی نمی‌تواند شیعیان را تحت تأثیر قرار دهد[۵۱]. به جهت همین سیاست‌ها، امام(ع) به شدت در معرض آسیب از سوی مخالفان و رقیبان بود، تصمیم به مسموم کردن و شهادت امام جواد(ع) در این فضا، از جمله کارهایی بود که حامیان خلافت در صدد آن برآمدند[۵۲].[۵۳]

شهادت

پس از مأمون، معتصم خلیفه شد و همسر امام را تحریک کرد تا حضرت جواد (ع) را مسموم کند. همسر امام، ام الفضل، با وسوسه او شوهر جوانش را با انگور مسموم کرده و به شهادت رساند. حضرت جواد (ع) جوان‌ترین امام شیعه بود و هنگام شهادت ۲۵ سال داشت. روز آخر ذی قعده سال ۲۲۰ هجری، روز شهادت اوست. قبر مطهرش در کاظمین، از شهرهای عراق، زیارتگاه شیعیان است[۵۴].[۵۵]

منابع

پانویس

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۲۹۵؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۰.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۲.
  3. طوسی، محمد بن حسنف مصباح المتهجد، ص۸۰۵.
  4. مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۰۹.
  5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۳۱۶.
  6. کافی، ج۱، ص۴۹۲، س۹.
  7. مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۷۹.
  8. دلائل الامامة، ص۳۹۶، س۹.
  9. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۴۷.
  10. شیخ مفید، محمد بن نعمان، مصنفات الشیخ المفید، ج۱۱، ص۲۷۳؛ شیخ عباس قمی، الانوار البهیة، ص۲۲۵.
  11. ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۲۳-۴۲۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۸؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۷۷؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۲۴.
  12. مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم ص۱۷۵ ـ ۱۷۸.
  13. البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۲۶۹؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۱۴۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۴۴۱؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۳۲؛ تذکرة الخواص، ص۳۵۳.
  14. محمدی، حسین، رضانامه ص۸۱.
  15. ارشاد مفید، ص۳۲۷؛ فصول المهمة (ابن صباغ)، ص۲۷۶؛ نورالابصار، ص۳۳۰.
  16. تاریخ قم، ص۲۰۱؛ دلائل الامامة، ص۳۹۷.
  17. تاج الموالید، ص۱۳.
  18. الشجرة المبارکه (فخر رازی)، ص۷۸.
  19. لازم به یادآوری است که در مصدر اصلی یعنی کتاب الشجرة المبارکة به پنج دختر از امام (ع) اشاره کرده است، ولی در مقام نام بردن، از شش دختر نام می‌برد همان‌گونه که در اینجا آمده است - لذا با حفظ امانت در نقل، متذکر می‌شویم که احتمال دارد یکی از نام‌ها لقب برای دیگری باشد. چنان‌که (صاحب الروایة) می‌تواند لقب یکی از فرزندان باشد.
  20. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۵۵.
  21. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع‌، ج۲، ص۳۶۳.
  22. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۳۳.
  23. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۰۲ و ۱۰۳.
  24. قزوینی، سید محمد کاظم، زندگانی امام جواد، ص۴۴.
  25. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۱۳.
  26. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۰۶؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۳.
  27. الصواعق المحرقة علی أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج ۲، ص ۵۹۷.
  28. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۸۰.
  29. «فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ»؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.
  30. ر. ک: الصواعق، ج ۲، ص ۵۳۱.
  31. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۷۷-۷۹.
  32. شیخ مفید، محمد بن نعمان، مصنفات الشیخ المفید، ج۱۱، ص۲۷۱.
  33. ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۲۳-۴۲۴؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۹.
  34. قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، ص۴۳؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۲۴۳.
  35. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ص۳۲۱؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ص۲۳۷؛ بحرانی، سید هاشم، مدینة المعاجز، ج۷، ص۲۷۶.
  36. ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵.
  37. ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۵۲۲.
  38. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۳.
  39. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۳۴.
  40. ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ؛ سوره مریم؛ آیه ۳۰، ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ؛ سوره مریم؛ آیه ۱۲.
  41. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل‌، ج۱، ص۱۶۹.
  42. فرهنگ شیعه، ص۱۲۰-۱۲۱.
  43. امین، سید محسن، اعیان الشیعه‌، ج۲، ص۳۲.
  44. عطاردی، شیخ عزیزالله، مسند الامام الجواد، ص۴۳، ۸۸ و ۸۹.
  45. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۰.
  46. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۴۶-۱۴۷؛ فرهنگ شیعه، ص۱۲۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۳.
  47. ر.ک: جمعی از پژوهشگران، موسوعة کلمات الامام الجواد(ع).
  48. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۴۵ ـ ۱۴۸.
  49. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۴، ص۳۸۲؛ طبرسی، تاج الموالید، ص۱۲۹.
  50. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۴.
  51. کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۵۶۰.
  52. ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۵۱۷.
  53. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۳۷.
  54. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۱۱؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۷؛ نوبختی، ابومحمد حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص۱۰۰.
  55. فرهنگ شیعه، ص۱۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۳؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۲۷۷.