نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۴ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بیعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
بیعت به معنای پیمان وفاداری با پیامبر(ص)، امام(ع) یا حاکم اسلامی است. این واژه از ریشه "بیع" است. واژه "بیع" در اصل به این معنا است که خریدار و فروشنده کالا برای نشان دادن ایجاب عقد بیع دست راست یکدیگر را بفشارند[۱][۲].
انجام بیعت در طول تاریخ معمولاً به صورت دست دادن بوده است؛ اما راههای دیگری برای بیعت هم گزارش شده است؛ به عنوان مثال در مورد کیفیت بیعتپیامبر(ص) با زنان چنین نقل شده که پیامبردستور داد ظرفی پر از آب آورده و مقداری عطر در آن ریخت، سپس دست خود را در میان آن گذاشت و آیه مربوط به بیعت[۶] را خواند آنگاه از جای خود برخاست و به زنان فرمود کسانی که حاضرند با من بیعت کنند، دست در میان ظرف کرده و رسماً وفاداری خود به مواد یاد شده را اعلام کنند[۷]. در برخی از منابع اهل تسنن صورت دیگری نقل شده که پیامبردست خود را با پارچه یا عبایی میپوشانید و با زنان برای بیعت دست میداد[۸].
در میان پادشاهان ایران، بیعت با راههای دیگری چون بوسیدن زمین، دست و پا نیز صورت میگرفت. ابتدا از این جهت که این کارها مصداق بارز اطاعت و انقیاد از فردی بوده است، به آنها مجازاً بیعت اطلاق میشده، اما به تدریج به صورت حقیقت عرفی درآمده است[۹][۱۰].
در جاهلیت رسم بود که پس از خرید و فروش، دو طرف معامله برای نشان دادن قطعیت معامله و تأکید بر لزوم آن، کف دست راست خود را بر کف دست دیگری میزدند و این کار را "بیعت" یا "صفقه" میخواندند. همچنین، چون میخواستند به حاکمان و رؤسای قبیله خویش اعلام وفاداری و فرمانبرداری کنند، با دست راست خویش،دست راست آنان را میفشردند. به دلیل شباهت این کار، با آنچه در معاملات میکردند، نام این را نیز بیعت نهادند[۱۱]. اندک اندک معنای بیعت تحول یافت و از آن، پیمان و تعهدوفاداری و فرمانبرداری را اراده کردند، نه نشانه ظاهریاش را[۱۲].
بیعت رضوان: در سال ششم هجرت، رسول گرامی، برای انجام عمره، عازم مکه شد ولی هنگامی که به حدیبیه رسید با ممانعت قریش و محاصره اطراف، روبهرو شد. برای شکستن محاصره، مذاکراتی میان نمایندگانقریش و رسول گرامی(ص) انجام شد، آنگاه که نمایندهپیامبر(ص) به سوی مکیان رفته بود، کمی تأخیر کرد، مسلمانان، به جوش و خروش افتاده و آماده نبرد شدند. پیامبر(ص) برای تحکیم اراده و تحریک احساسات آنان تصمیم گرفت که پیمان خود را با مسلمانانتجدید کند. از اینرو برای تجدید پیمان زیر سایه درختی نشست و تمام یاران او دستشان را به عنوان بیعت و پیمان وفاداری فشرده و سوگند یاد کردند که تا آخرین نفس، از حریمآیین پاکاسلام، دفاع کنند[۲۰]. این رویداد همان پیمانرضوان است که در قرآن چنین وارد شده است: ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۲۱].
بیعت با زنان در فتح مکه:پیامبر اکرم(ص) هنگام فتح مکه برای اولین بار به طور رسمی، از زنانبیعت گرفت که: برای خدا شریک قرار ندهند، خیانت نکنند، گرد فحشا نگردند، فرزندان خود را نکشند، فرزندانی که مربوط به دیگران است به شوهران خود نسبت ندهند و در کارهای خیر و نیک با پیامبرمخالفت نکنند﴿يَا أَيهَا النبِي إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُن وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِن وَأَرْجُلِهِن وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُن وَاسْتَغْفِرْ لَهُن اللهَ إِن اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲۲].
بیعتاخلاقی: گاهی بیعت به منظور رعایت یک سری اصول اخلاقی شکل میگیرد، مانند روایتابوداود در سنن خود که از عوف بن مالکنقل میکند: ما هفت، هشت یا نه نفر با پیامبر به تازگی بیعت کرده بودیم، رسول خدا(ص) به ما چنین فرمود: آیا با پیامبر خدابیعت نمیکنید؟ در پاسخ گفتیم: ما با تو بیعت کردهایم. پیامبر جمله پیش را تا سه بار تکرار کرد. ما به ناچار دستهای خود را دراز کردیم تا با او بیعت کنیم. یکی از ما گفت: ای رسول خدا، ما با تو بیعت کردهایم، اکنون بر سر چه چیز با تو بیعت کنیم؟ فرمود: خدا را بپرستید، و برای او شریک نیندیشید و نمازهای پنجگانه را بخوانید و سخنان مرا بشنوید و اطاعت کنید، سپس جملهای را به صورت آهسته فرمود: از مردم چیزی نخواهید. عوف بن مالک میگوید: برخی از این افراد، وقتی تازیانه از دستش میافتاد به خاطر همان بیعت، به کسی نمیگفت که آن را به من بده[۲۶][۲۷].
همانطور که اشاره شد از آنجا که اهل سنت -برخلاف شیعه- نص را یگانه طریق کشفامام نمیدانند، برای تعییننبی بیشتر روی بیعت تکیه میکنند، اما در خصوص شمار بیعتکنندگان که تعیین کننده خلافت است، اختلاف نظر دارند. برخی اتفاق همگان را لازم ندانسته و بیعت بزرگان اهل حل و عقد از دانشمندان و امیران را کافی دانستهاند و هرگاه خبر به اهالی بلاد دیگر رسید باید موافقت کنند. بنابراین قول، عددی در کار نیست[۶۳]. برخی از شافعیه عدد معتبر را چهل نفر دانستهاند، با این استدلال که نماز جمعه با حداقل چهل نفر منعقد میشود و اهمیت بیعت، کمتر از نماز جمعه نیست. برخی دیگر از شافعیه معتقدند چهار نفر کافی است؛ زیرا عدد چهار، بیشترین تعداد مورد نیاز در شهادت دادن است[۶۴].
سپس یک رشته بحثهایی درباره فردی که باید با او بیعت نمود، مطرح میکنند. شرایط چنین فردی از نظر تعداد مختلف است. ماوردی مینویسد: فردی که با او بیعت میشود باید دارای شرایط دهگانه باشد که برخی مربوط به صفاتخلیفه و برخی دیگر کارهایی است که باید انجام دهد[۶۷]. عضدی به چهار شرط اکتفا کرده و شرط پنجم را که عصمت است به شیعه نسبت داده است[۶۸].
در نتیجه مسأله بیعت، گاهی در کتابهای کلامی مطرح شده و احیاناً در کتابهای فقهی به دنبال جهادامام با اهل بغی. علامه حلی مینویسد: عادت فقیهان بر این جاری شده که مسأله امامت را در همین مبحث جهاد مطرح کنند تا امامی که پیروی او لازم است، شناخته شود و آن کس که بر او خروج کند باغی شناخته شود و این جزئی از علمفقه نیست بلکه بخشی از کلام است. آنگاه به طور مختصر در این باره بحث میکند[۶۹][۷۰].
↑﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرامزادهای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایستهای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
↑«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
↑ «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرامزادهای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایستهای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲؛ ر.ک: مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۰۶.