تقوا
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تقوا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
چیستی تقوا
- تقوا در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است و در اصطلاح به معنی حفظ آدمی از مطلق آلودگی اخلاقی و پرهیز از هر امری که غضب خداوند را به همراه دارد[۱].
مراتب تقوا
- تقوی امری دارای مراتب است و از چهار مرحله تشکیل میشود:
- مخالفت با نفس امّاره و هوی و هوس و رذائل اخلاقی؛
- مخالفت با هر غیر خدایی که در قلب آدمی است؛
- توجّه به غیرمستقل بودن تمامی عوالم، به غیر از خداوند؛
- توجه و وابستگی کامل به خداوند.
- در قرآن کریم به تمامی این مراحل اشاره شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ﴾[۲]، این آیه به سبب اطلاقی که در کلمۀ تقوا وجود دارد شامل چهار مرحله میشود، چنانکه در آیات دیگر قرآن هم دعوت عامی نسبت به تقوا صورت گرفته مانند: ﴿وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾[۳]، ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۴].[۵]
- در یک نگاه کلی میتوان تمام مراحل تقوا را به واسطۀ روایتی از امام صادق(ع) به صورت جامع بیان کرد: «حق تقوا این است که خداوند به گونه ای اطاعت شود که هرگز معصیتی همراه آن نباشد و به شکلی از وی یاد شود که هیچ گاه فراموش نگردد و به طوری از او سپاسگزاری شود که هیچ کفرانی با آن صورت نپذیرد»[۶].[۷]
اهمیت تقوا از نگاه قرآن و احادیث
- تقوا ملاک کرامت و سعادت: خداوند متعال ملاک برتری انسانها را داشتن تقوا و پرهیزکاری میداند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۸]. همچنین در روایتی پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «خداوند در قیامت به همه انسانها خطاب میکند من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب و قوم عشیرۀ خودتان را بالا بردید، اما امروز من منسوبان به خود را بالا میبرم و نسبهای شما را نابود میکنم. سپس متقیان را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید کجایند متقیان؟»[۹].[۱۰]
- بهترین توشه: تقوا بهترین توشه معنوی است. چنانکه در آیۀ ﴿تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ﴾[۱۱] از تقوا به عنوان بهترین توشه یاد شده است[۱۲]. همچنین پیامبر اکرم(ص) با خداوند اینچنین مناجات میکردند: «خدایا! همه ما را در مسیر هدایت و تقوا را توشۀ راه و بهشت را پایانِ کارمان ما قرار بده»[۱۳].[۱۴]
- پوشش معنوی: تقوا بهترین پوشش معنوی است: ﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ﴾[۱۵]. خداوند متعال در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان به ذکر لباس باطنی و معنوی تحت عنوان تقوا میپردازد که بدیهای باطنی انسان مانند شرک، گناهان و رذائل اخلاقی را میپوشاند. اما اینکه چرا تقوا از نگاه قرآن بهترین پوشش معنوی است، شاید بدین دلیل که در روایات، تقوا به عنوان لباس پاکیزه معرفی شده است، چنانکه سعید بن ابی هلال از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند هرگاه پیامبر آیۀ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا﴾[۱۶] را میخواند، میفرمود: «خدایا! به نفس من تقوا عطا کن و آن را پاکیزه فرما که برای تزکیه و پاکیزه کردن آن، تو بهترینی»[۱۷].[۱۸]
انواع تقوا
- سه نوع تقوا برای انسانهای متقی وجود دارد:
- تقوای مقدماتی: تقوای مقدماتی یعنی تقوایی که فرد را به صورت خودکار به انجام واجبات و ترک محرمات سوق نمیدهد، بلکه اعمال توسط فرد از روی تکرار، تلاش و تحمیل حاصل میشود؛ درواقع میتوان گفت تقوای مقدماتی تقوایی است که انجام واجبات و ترک محرمات به سبب ملکۀ تقوا شکل نمیگیرد، بلکه از طریق تکرار و تمرین و تلاش ایجاد میشود. این نوع از تقوا در مرحلۀ قبل از ایجاد ملکۀ تقوا حاصل میشود؛ به عبارتی تقوای مقدماتی، مقدمۀ ایجاد ملکۀ تقواست.
- ملکۀ تقوا: این ملکه بر اثر ممارست و تلاش در مرحلۀ اول تقوا یعنی تقوای مقدماتی ایجاد میشود. مثلاً گاهی شخص در انجام اعمال عبادی مثل نماز خواندن متوسل به تکرار و تمرین و دشواری میشود، به نحوی که اگر این ابزارها برای فرد مهیا نباشد اعمال عبادی وی دچار خلل میشود، چنین فردی قطعاً انسان متقی است اما عمل وی بر اثر ملکۀ تقوا صورت نگرفته است چراکه اگر اعمال وی بر اثر ملکۀ تقوا شکل میگرفت نباید متوسل به تکرار و تمرین دشواری میشد، بلکه باید اعمالش به صورت خودکار و بدون هیچ تکرار، تمرین، دشواری انجام میپذیرفت[۱۹].
- تقوای گزینشی: تقوا گزینشی یعنی اینکه فرد برخی اعمال مانند نماز خواندن و زکات دادن را انجام میدهد، اما نسبت به بعضی از اعمال که باید در آن تقوا رعایت شود سستی کرده و رعایت نمیکند، در واقع فرد نسبت به تمام امور تقوا را رعایت نمیکند به این نوع تقوا، تقوای گزینشی میگویند[۲۰].
مصادیق تقوا از نگاه قرآن و روایات
- نکته ای که نباید از آن غفلت کرد این است که مفهوم تقوا در قلب متقین شکل میگیرد، در واقع ریش، تقوا امری قلبی است چنانکه در روایتی پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر چیزی معدنی دارد و معدن تقوا قلوب عاقلان است»[۲۱]. در آیات قرآن هم میتوان اثبات کرد، تقوا امری مربوط به قلب است چنانکه در آیۀ ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ﴾[۲۲] این مطلب به چشم میخورد. همچنین امیرالمؤمنین(ع) تقوا را امر روحی و قلبی میداند: «شما را به تقوای الهی سفارش میکنم... که تقوا داروی درد قلبها، رفع کننده کوردلی و دلمردگی، زداینده فساد قلبی، پاککننده زنگار روانی، برطرف سازنده تیرگی دیدهها، امنیتبخش اضطرابها و فروغ تاریکیهای شماست»[۲۳].
- تحقق مفهوم تقوا در خارج در قالب مصادیقی شکل میگیرد مانند:
- پرهیز از ربا: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۴].
- دوری از نجوا به قصد گناه و تجاوز: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾[۲۵].
- اجتناب از استهزا، عیبجویی، لقب زشت دادن، گمان بد، تجسّس، غیبت و بدگویی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۲۶].
- امر به نماز خواندن: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى﴾[۲۷].[۲۸]
- همچنین امیرالمؤمنین(ع) نماز خواندن و تلاوت قرآن را مصداق دیگری از تقوا میداند چنانکه یکی از اوصاف متقین را اینچنین بیان میکند: «شب هنگام به نماز میایستند و آیات نورانی قرآن را با همه وجود تلاوت میکنند»[۲۹].
عوامل ایجاد تقوا
- برخی از عواملی که موجب ایجاد تقوا میشوند عبارتاند از:
- اطاعت از امر و نهی خداوند: در روایتی امام صادق(ع) برای به دست آوردن تقوا فرمودند: «تقوا آن است که همان جایی باشی که خداوند تو را به آن امر کرده و هرگز در جایی که از آن نهیت کرده است نباشی»[۳۰].
- صدق در گفتار، میانه روی، فروتنی، عمل نافع، یقین به بهشت و جهنم، بزرگ داشتن خداوند، عواملی است که میتواند موجب به وجود آمدن تقوا شود، چنانکه در روایتی امیرالمؤمنین(ع) متقین را با چنین اوصافی وصف کردند: «پرهیزگاران در دنیا دارای فضیلتها هستند، گفتارشان از روی راستی است و پوشاکشان میانه روی و رفتارشان به فروتنی است. از آنچه که خداوند برایشان روانداشته چشم پوشیدهاند و به عملی که آنان را سود رساند گوش فرا داشتهاند، در سختی و گرفتاری چنانند که دیگران در آسایس و خوشی و اگر نبود اجل و مدّتی که خدا برای ایشان تعیین فرموده، از شوق ثواب و بیم عذاب چشم برهم زدنی جان در بدنشان قرار نمیگرفت. خداوند در نظر آنان بزرگ است و غیر او در دیدۀ آنها کوچک و یقین و باورشان به بهشت مانند یقین و باور کسی است که آن را دیده که اهل آن در آن به خوشی بسر میبرند و ایمانشان به آتش همچون ایمان کسی است که آن را دیده که اهل آن در آن گرفتار عذابند»[۳۱].
- روزهداری: روزهداری سبب تقویت اراده، مقاومت در برابر شهوات و فروکش کردن هواهای نفسانی و در نهایت، رسیدن به تقواست: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[۳۲].[۳۳]
آثار تقوا
- ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و اجتماعی خلاصه میشود:
- اثرات تقوا در حوزه فردی:
- اثرات مادی تقوا: تقوا فقط امری ورای زندگی و در راستای پیشرفتهای معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی و مادی زندگی عنصر بسیار موثر برای کمک رسانی به متقین است، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «بندگان خدا، بدانید که متقین، هم از نعمتهای دنیا بهرمند میشوند و هم از پاداشهای آخرت. بنابراین آنان با اهل دنیا در نعمتهای دنیاشان شریکند، اما اهل دنیا در آخرت آنان سهمی ندارند. آنان در دنیا به بهترین وجه زندگی میکنند و از بهترین چیزی که بهترینها از آن بهرهمند میشوند، بهره مند خواهند شد»[۳۴].[۳۵] چنانکه در قرآن هم به این موضوع اشاره شده است، به این بیان که متقین سرانجام زمین را به ارث میبرند: ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۳۶]. همانگونه که مالک بهشت هم خواهند شد:﴿أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۷].[۳۸]
- ایمان به غیب: تقوا سبب پیدا شدن ایمان به غیب برای متقین میشود: ﴿يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۳۹] نکته ای که در این صفت مقدس وجود دارد این است، ایمان به غیب با علم به غیب متفاوت است در واقع ایمان به غیب مرحله ای بالاتر از علم به غیب است به این بیان که ایمان به غیب یعنی تصدیق قلبی به امور معنوی در حالی که علم به غیب فقط شناخت عقلی به این امور است[۴۰].
- تقوا سبب تشخیص حق از باطل برای متقین خواهد شد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۴۱].
- تقوا عاملی موثر برای جلب دوستی پروردگار برای متقین میشود: ﴿بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۴۲]، فایدۀ چنین دوستی به معنای دریافت تمام نیکی و خیر توسط تقواست، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در نامهای که به وسیلۀ محمّد بن ابی بکر برای مردم مصر نوشتند، این عبارت را نیز آوردند: «تقوای الهی را پیشه کنید، چرا که تنها تقواست که تمامی نیکیها را بههمراه دارد»[۴۳].
- تقوا موجب رهایی از تنگناها، خطاها و نجات از سختیها و شبهات و آسان شدن کارها و مشکلات متقین میشود: ﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾[۴۴]. همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «آگاه باشید که به وسیلۀ تقوا رگ خطاها قطع میشود»[۴۵].
- عمل همراه با تقوا ناچیز نیست: امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «هیچ عملی با تقوی اندک نیست و چگونه عملی با توجه به تقوا ناچیز و اندک باشد آنچه پذیرفته میشود اندک است»[۴۶].[۴۷]
- اثرات تقوا در حوزه اجتماعی:
- حفظ شعائر: تقوا سبب میشود متقین شعائر اسلامی را حفظ کنند: منظور از حفظ و احترام به شعائر اسلامی یعنی اهتمام و پرداختن به مسائلی مانند برپاداشتن نماز، حج و برتر از همه ولایت اهلبیت (علیهم اسلام).
- تقوا سبب خنثی شدن توطئههای دشمنان خواهد شد: ﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۴۸].
- تقوا سبب نزول برکات الهی برای همۀ متقین خواهد شد: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۴۹].
- تقوا موجب نزول امداد الهی برای متقین خواهد شد: ﴿بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾[۵۰].[۵۱]
ویژگیهای متقین
- ترس از خدا: ترس از خدا و نگرانی دربارۀ قیامت یکی از ویژگیهای بارز متقین است: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ﴾[۵۲].
- حفظ آبرو: امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «متقین در هنگام تنگدستی و سختی، آبروی خود را حفظ میکنند و با حفظ شخصیت خویش با صبر و پایداری و تدبیر و قناعت بر مشکلات فائق میآیند»[۵۳].
- پاکی، احسان، فرونشاندن خشم و گذشت از لغزشها از جمله ویژگیهای متقین است: ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۵۴]. همچنین امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «متقین خشم خود را فرو میبرند و اسیر غضب نمیشوند، زیرا نزد امام جرعهای خوشتر از فروخوردن خشم نیست»[۵۵]. ایشان نسبت به عفو و گذشت متقین میفرماید: «عفو و گذشت، خصلت متقین است، زیرا همانگونه که آنان توقع دارند خداوند برخورد کریمانه ای با آنان داشته باشد، خودشان نیز به برخورد کریمانه با خلق خدا موظف هستند»[۵۶].
- امیرالمؤمنین ویژگیهای دیگر متقین را اینچنین عنوان میکند: در فراگیری دانش حریصاند و دانش را با حلم و بردباری آمیختهاند، در زندگی و امور اقتصادی و مالی مراقبت ویژه دارند و از اسراف و تبذیر، پرهیز دارند، هنگام تلاش برای زندگی و تنظیم معیشت از عبادت و راز و نیاز با خدا نمیکاهند، همواره درصدد تحصیل مال از راه حلالاند، در مسیر زندگی، از بزرگترین خطر مالی و اقتصادی و اخلاقی که همان طمعورزی است بهشدت پرهیز میکنند، در پوشش و لباسشان اصل اعتدال و میانهروی را رعایت میکنند.
- در مجموع میتوان گفت متقین مطیع کامل اوامر الهی هستند، چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: «در شناخت شیعیان ما این سوی و آن سوی نشوید، به خدا قسم شیعۀ ما کسی نیست جز آن کس که خداوند را کامل اطاعت نماید»[۵۷].[۵۸]
تقوا در فرهنگ قرآن
در قرآن کریم، آیاتی که در آن، کلمه تقوا به صورت مصدر و مشتقات آن با الفاظ ﴿وَقَانَا﴾، ﴿وَقَاهُ﴾، ﴿وَقَاهُمْ﴾، ﴿تَقِ﴾، ﴿تَقِيكُمُ﴾،﴿قِنَا﴾، ﴿قِهِمْ﴾، ﴿قُوا﴾، ﴿يُوقَ﴾، ﴿اتَّقَى﴾، ﴿اتَّقُوهُ﴾، ﴿اتَّقَيْتُنَّ﴾، ﴿تَتَّقُوا﴾، ﴿تَتَّقُونَ﴾، ﴿یَتَّقِ﴾، ﴿يَتَّقْهِ﴾، ﴿فَلْيَتَّقُوا﴾، ﴿يَتَّقُونَ﴾، ﴿یَتَّقي﴾، ﴿اِتَّقِ﴾، ﴿اتَّقُوا﴾، ﴿اتَّقُونِ﴾، ﴿اتَّقُوهُ﴾، ﴿اتَّقِينَ﴾، ﴿الْأَتْقَى﴾، ﴿أَتْقَاكُمْ﴾، ﴿وَاقَ﴾، ﴿تَقِیَّاً﴾، ﴿تُقَاةً﴾، ﴿التَّقْوَى﴾، ﴿تَقْوَاهَا﴾، ﴿تَقْوَاهُمْ﴾، ﴿الْمُتَّقُونَ﴾، ﴿الْمُتَّقِينَ﴾، و در مجموع ۲۴۸ بار ذکر شده که ما در این جا تنها به بررسی و تحقیق بر روی کلمه ﴿التَّقْوَى﴾میپردازیم. کلمه ﴿التَّقْوَى﴾ پانزده بار در پانزده آیه در یازده سوره قرآن کریم که چهار سوره آن، مکی، و هفت سوره دیگر آن، مدنی است، ذکر شده است. ما در بررسی و تحقیق آن، ابتدا آیات تقوا را به ترتیب مصحفی آن تنظیم کرده و سپس با استفاده از منابع لغت، به تحقیق در معنای لغوی آن میپردازیم. در مرحله سوم و چهارم، تفسیر و تفسیر روایی آن را از کتب تفسیر علمای شیعه و اهل تسنن مورد بررسی قرار میدهیم و سرانجام هم با استمداد از الطاف خاص الهی، در آن تدبر مینماییم.[۵۹]
در معنای تقوا
در تفسیر کلمه تقوا در مصباح الشریعه آمده است که امام صادق(ع) فرموده: «وَ كُلُّ عِبَادَةٍ مُؤَسَّسَةٍ عَلَى غَيْرِ التَّقْوَى فَهِيَ هَبَاءٌ مَنْثُورٌ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ وَ تَفْسِيرُ التَّقْوَى تَرْكُ مَا لَيْسَ بِأَخْذِهِ بَأْسٌ حَذَراً مِمَّا بِهِ الْبَأْسُ»؛ یعنی هر عبادتی که بر غیر تقوا پایهگذاری شود، آن گرد و غباری است که پراکنده شده باشد. خدای عزوجل فرمود: ﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ و تفسیر تقوا، ترک نمودن آنچه است که برای تحصیلش عذابی نیست، به علت دوری نمودن از آنچه برایش عذاب هست[۶۰]. در معنای تقوا؛ راغب در مفردات گفته است: وقایه، حفظ چیز است از آنچه آن را اذیت کند و بدان ضرر رساند. تقوا، قرار دادن نفس است در وقایه از آنچه میترسد. این معنای حقیقی است. سپس گاهی خوف تقوا نامیده شده و تقوا به خوف؛ بر حسب نامگذاری مقتضای شیء به نام مقتضیش، و مقتضی شیء به نام مقتضایش، و در تعاریف شرع، تقوا محافظت نفس از گناه است، و آن، با ترک نمودن چیزی است که دستور به احتراز از آن داده شده و تمامیت آن، به ترک بعضی از مباحات است بنا بر آنچه روایت است که: «الْحَلَالُ بَيِّنٌ، وَ الْحَرَامُ بَيِّنٌ، وَ مَنْ رَتَعَ حَوْلَ الْحُمَّى فَحَقِيقٌ أَنْ يَقَعَ فِيهِ»[۶۱]. فخرالدین در مجمع البحرین گفته است: تقوا در کتاب عزیز، برای دو معنای خشیت و هیبت آمده، و در آیه شریفه: ﴿وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ﴾[۶۲]، به معنای طاعت و عبادت است، و در آیه دیگر: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾[۶۳]، به معنای تنزیه و پاکی دلها از گناهان است و این معنا، به جز آن دو تای اولی، حقیقت معنا در تقواست[۶۴].
در مقدمه مرآة الانوار و مشکوة الاسرار آورده است: گفتهاند که تقوا در قرآن عزیز بر سه معناست؛ یکی به معنای خشیت و هیبت که از آن قبیل است آیه: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾. دوم به معنای طاعت و عبادت، و سوم به معنای تنزیه و پاکی دل از گناهان، و سپس گفتهاند که این معنای حقیقی تقواست به جز دو تای اولی. به طور کلی، گزیده معنای تقوا، اتقاء و مشتقات آن، به محافظت از بدی و نگهداشتن نفس از افتادن در آن بر میگردد، و بدین معنا، تقیه نیز است؛ چراکه تقیه به معنای پوشاندن حق و اظهار غیر آن است برای مصون ماندن از اذیت و بدی، و متقی، کسی است که مقید به این امر است. برای همین در عرف و شرع، متقی، به شخص عادل و زاهد باورعی که تارک گناهان باشد، گفته میشود[۶۵]. در فرهنگ لغات فرموده: وُقاء و وِقاء؛ یعنی آنچه با آن چیزی را نگاه دارند، و تُقی؛ یعنی پرهیز، و تُقاة؛ یعنی پرهیزگاری، و تقیّه؛ یعنی پرهیزگاری و عدم اظهار نیت و عقیده، و تقوی؛ یعنی پرهیز و ترس از خدا و عمل به اوامر او، و تقی؛ یعنی پرهیزگار، و مُتَّقی؛ یعنی شخص پرهیزگار، و اتقاء؛ یعنی پرهیز کردن، بیم داشتن و کسی را پناه خود قرار دادن[۶۶]. در فرهنگ عمید آورده است: تقوا؛ یعنی ترس از او اطاعت امر او، پرهیزگاری، تقی (به فتح تاء، کسر قاف و تشدید یاء مشدد)؛ یعنی پرهیزگار با تقوا، جمع آن اتقیاست، و تقیه (به فتح تاء، کسر قاف و فتح یا، مشدد)؛ یعنی پرهیز کردن، خودداری از اظهار عقیده و مذهب و خود را هم مذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان[۶۷].[۶۸]
جستارهای وابسته
- خودمهارگری
- ورع
- تقوی از محقرات
- تقوای عقلی
- تقوای عملی
- تقوای قلبی
- درجات متقیان
- تقوای انبیا
- تقوای اولیا
- تقوای صالحان
- تقوای صدیقان
- تقوای عادلان
- تقوای محسنان
- مراتب تقوا
- تقوای اخص
- تقوای خاص
- تقوای عام
- آیات تقوا
- آثار تقوا
- ارکان تقوا
- اسباب تقوا
- ثواب قربانی
- رغبت در تقوی
- ستایش تقوا
- سرور از طول عافیت
- عفت
- علایم تقوا
- علم
- کیس ترین
- لباس تقوا
- متقین
- مراتب تقوا
- مراقبه متقیان
- معیت با راستگویان
- موانع تقوا
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۵۶.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
- ↑ «(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲.
- ↑ «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد.» سوره شمس، آیه ۷ ـ ۸
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۱۸۷.
- ↑ «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ قَالَ یُطَاعُ فَلَا یُعْصَی وَ یُذْکَرُ فَلَا یُنْسَی وَ یُشْکَرُ فَلَا یُکْفَرُ»؛ معانی الاخبار، ص ۲۴۰.
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَرْتُکُمْ فَضَیَّعْتُمْ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکُمْ فِیهِ وَ رَفَعْتُمْ أَنْسَابَکُمْ فَالْیَوْمَ أَرْفَعُ نَسَبِی وَ أَضَعُ أَنْسَابَکُمْ أَیْنَ الْمُتَّقُون»؛ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۶۴.
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ «رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ «رَسُولُ اللَّهِ(ص): اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَی الْهُدَی وَ اجْعَلِ التَّقْوَی زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا»؛ الأمالی للصدوق، ص۴۲۱، ح۵۵۹، روضه الواعظین، ص۴۹۵؛ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۷۸، ح
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۲۸۴-۲۸۵.
- ↑ «ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند و (نیز) جامهای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری ، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.
- ↑ «بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.
- ↑ «عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ: کَانَ رَسُولُ اللَّه(ص) إذا قَرَأَ هذه الایة ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا﴾ وقف ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا وَ أَنْتَ وَلِیُّهَا وَ مَوْلَاهَا وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا»؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۷؛ ح۱۱۱۹۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۳۶؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۴؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۴۸۱ عن أبی هریره و کلّها نحوه، کنز العمّال، ج۲، ص۶۹۶، ح۵۱۱۳ و راجع، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۸۸ ح۷۳.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۲۸۴-۲۸۵.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۷۱.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۶۸.
- ↑ «لِکُلِّ شَیْءٍ مَعْدِنٌ وَ مَعْدِنُ التُّقَی قُلُوبُ الْعَاقِلِین»؛ روضة الواعظین، ج۱، ص ۴.
- ↑ «بیگمان خداوند دلهای کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو میدارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت» سوره حجرات، آیه ۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
- ↑ «ای مؤمنان! هنگامی که رازگویی میکنید به گناه و دشمنخویی و نافرمانی با پیامبر رازگویی نکنید و به نیکی و پرهیزگاری راز گویید! و از خداوند که نزد او گرد آورده میشوید پروا کنید» سوره مجادله، آیه ۹.
- ↑ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نبايد زنانى زنانِ [ديگر] را [ريشخند كنند]، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و از يكديگر عيب مگيريد، و به همديگر لقب هاى زشت مدهيد چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیر است. ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۱ ـ ۱۳
- ↑ «و خانوادهات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمیخواهیم که خود، تو را روزی میدهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۸.
- ↑ «سُئِلَ الصَّادِقُ(ع) عَنْ تَفْسِیرِ التَّقْوَی فَقَالَ أَنْ لَا یَفْقِدَکَ اللَّهُ حَیْثُ أَمَرَکَ وَ لَا یَرَاکَ حَیْثُ نَهَاک»؛ بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۵.
- ↑ «فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ»؛ نهج البلاغة، چاپ عبده، خطبه ۱۹۱
- ↑ «ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ «وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ، فَشَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ وَ لَمْ [یُشَارِکْهُمْ أَهْلُ] یُشَارِکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ؛ سَکَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ وَ أَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَکَبِّرُونَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۲۷.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۵-۲۰۶.
- ↑ «بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
- ↑ «آنانند که میراث برند همانان که بهشت را به میراث میبرند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰ ـ ۱۱
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۵۸.
- ↑ «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۶۲.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد و از گناهانتان چشم میپوشد و شما را میآمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.
- ↑ «چرا، (بازخواست خواهند شد ولی) آن کس که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری ورزد (بداند) بیگمان خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۷۶.
- ↑ «فِیمَا کَتَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) إِلَی أَهْلِ مِصْرَ مَعَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ: عَلَیْکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ فَإِنَّهَا تَجْمَعُ الْخَیْرَ وَ لَا خَیْرَ غَیْرُهَا وَ یُدْرَکُ بِهَا مِنَ الْخَیْرِ مَا لَا یُدْرَکُ بِغَیْرِهَا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا خَیْرًا لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ»؛ بحار الأنوار، ج ۷۰ ص ۶۶.
- ↑ سوره طلاق، آیه ۲.
- ↑ «قَالَ(ع):... أَلَا وَ بِالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَایَا»؛ نهج البلاغه، چاپ عبده، خطبه ۱۵۵.
- ↑ «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ص) یَقُولُ لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوَی وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۵
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ «چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ «و به راستی به موسی و هارون فرقان و روشنایی و یادکردی برای پرهیزگاران دادیم؛ آنان که از پروردگارشان در نهان میهراسند و از رستاخیز میترسند» سوره انبیاء، آیه ۴۸ ـ ۴۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۷.
- ↑ «بهشتهایی جاودان که در آن درمیآیند، از بن آنها جویبارها روان است، هر چه بخواهند در آن دارند، بدینگونه خداوند پرهیزگاران را پاداش میدهد. همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را میگیرند؛ (و به آنان) میگویند: داخل بهشت شوید به خاطر کارهایی که کرده اید» سوره نحل، آیه ۳۱ ـ ۳۲
- ↑ «وَ تَجَرَّعِ الْغَیْظَ فَإِنِّی لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَی مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّةً»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۹.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۹.
- ↑ «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: لَا تَذْهَبْ بِکُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۳
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۳۹۸.
- ↑ نورالثقلین، ج۲، ص۲۶۸، حدیث ۳۵۰.
- ↑ مفردات، ص۵۶۸.
- ↑ «و تنها از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۴۱.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
- ↑ مجمع البحرین، ص۹۱.
- ↑ مقدمه برهان، ص۲۲۳.
- ↑ ملخص المنجد و منتهی الارب، ص۹۷۴.
- ↑ فرهنگ عمید، ص۴۰۵.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۳۹۹.