بایستههای ظهور
مقدمه
یکی از مسائل مهم و کاربردی در مباحث مهدویت و انتظار ظهور، بحث از ضرورتها و بایستههای تحقق ظهور است، مراد از بایستههای ظهور، تشدید حالت انتظار، آمادگی و اهتمام مضاعف نسبت به عوامل و تمهیدات زمینهساز، به منظور شتاب بخشیدن به فرایند ظهور و تحقق وعده الهی است. همچنان که اصل انتظار نسبت به یک امری، مستلزم توجه و آمادگی برای استقبال از آن است، تعجیل در آن نیز مستلزم تشدید آمادگی و تلاش و تکاپو برای تهیه سازوکارهای تحقق زودرس آنچه مورد انتظار است، خواهند بود.
در بحث از بایستههای ظهور، آنچه موضوع گفتگو است، بررسی زمینهها و مجموعه عوامل ـ اعم از عوامل فکری، اعتقادی و یا عملی و رفتاری ـ مؤثر در تحقق ظهور و تعجیل در آن است. این بحث مبتنی بر اصل فرایند پذیر بودن پدیده ظهور و ارتباط تام آن با شرایط و نحوه تعامل جامعه بشری با این موضوع و نقش تأثیرگذار انسان در تسریع امر ظهور و ایجاد زمینههای آن است.
در این رابطه، ضرورتها، اولویتها و بایستههای متعددی به عنوان وظایف و دستورالعملهای عصر انتظار ـ چه در حوزه وظایف فردی و چه در عرصه تکالیف اجتماعی ـ قابل طرح است که در این نوشتار، به تبیین مهمترین بایستههای اعتقادی و عملی و تکالیف عصر انتظار، خواهیم پرداخت.
در حوزهای، بایستههای اعتقادی بایستگی "معرفت" -اعم از معرفت شخص و معرفت اوصاف امام- کلیدیترین محوری است که بسیاری از مباحث مهدویت بر این پایه و اساس استوار است. چه اینکه بایستههای عملی نیز از بایستگی اعتقادی معرفت، نشأت میگیرد زیرا هر آنچه در حوزه بایستههای عملی قابل طرح است، در حقیقت آثار و لوازم بایستگی معرفت است چون بایستگی معرفت، تعریف کننده و تعیین کننده حقوق متقابل میان امام(ع) و مردم و منبای همه تکالیف و بایستههای عملی است[۱].
حداقل نصاب معرفت
معرفت امام(ع) و توجه به شئون تکوینی و تشریعی مقام امامت، به تناسب فهم و درک افراد، دارای مراتب مختلفی است که هر کسی به میزان ظرفیت، تلاش و استعداد عقلانی خود، میتواند به درجه خاصی از معرفت نائل آیند. حال سؤال این است که حداقل نصاب معرفت امام(ع) یعنی همان چیزی که نبودش مساوی با جاهلیت و بیدینی است، چیست؟
در این مورد، امام صادق(ع) در حدیثی، حداقل نصاب معرفت امام(ع) را هم سنگ دانستن امام با پیامبر اکرم(ص) ذکر نموده است. حضرت میفرماید: "کمترین درجه معرفت امام(ع)، اعتقاد به هموزن و همشأن بودن امام(ع) با پیامبر(ص) است مگر در شأن و مرتبه نبوت که از این نظر امام وارث پیامبر است و اطاعت او اطاعت خدا و پیامبر خدا، فرمان بری از او، واگذاری أمور به او، عمل به گفتههای او و اعتقاد به این موضوع که بعد از پیامبر(ص) علی بن ابیطالب(ع) و بعد از او حسن و حسین تا حضرت حجت(ع)، جانشینان پیامبر و پیشوایان مسلمیناند که خداوند آنان را بدین منصب برگزیدهاند"[۲].
طبق صریح کلام امام صادق(ع)، پایینترین درجه معرفت امام، این است که:
- امام(ع) معادل و هموزن پیامبراند در همه شئون ولائی غیر از شأن نبوت.
- این شناخت صرفاً با معرفت شیعی و دیدگاه کلامی امامیه، قابل حصول است که خلفای بلافصل پیامبر(ص) را در دوازده امام معصوم(ع) منحصر میدانند چون خاستگاه واقعی امامت و خلافت، فقط در بینش کلامی شیعه، عینیت و تبلور مییابد نه در غیر آن.
البته باید توجه داشت که به دلیل عمق و گستردگی ابعاد مقام امامت، درک حقیقت و ژرفای شخصیت امام(ع) آنچنانکه هست، برای ما افراد عادی، میسر و ممکن نمیباشد.
در این رابطه امام رضا(ع) میفرماید: "چگونه ممکن است اندیشه و فهم مردم، حقیقت مقام امام را درک کنند تا بتوانند امام را اختیار نمایند؟ هیهات هیهات از این امر که عقلها و اندیشهها ازدسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان خرد از درک آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و دانشمندان از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک فضیلت از فضائل آن، عاجز و درماندهاند!"[۳].
بلکه باید گفت: اساساً توقع شناخت و معرفت حقیقت مقام امام(ع)، به دلیل عدم گنجایش فهم و خرد ما، امری است نامعقول. چون احاطه علمی به زوایای شخصیت امام(ع) مقدور ما نیست و لذا کسی بدان مکلف نگردیده است بلکه آنچه ضرورت دارد و لازمه حیات دینی و اعتقادی است، معرفت حداقلی نسبت به امام عصر(ع) است که در آموزههای دینی، به عنوان یک تکلیف همگانی شمرده شده است[۴].
ارکان معرفت حداقلی
معرفت حداقلی، دارای چند عنصر اساسی اعتقادی است که عبارتاند از:
- اعتقاد به ضرورت وجود امام و حجت الهی در هر عصری.
- اعتقاد به تولد و حیات بالفعل امام عصر(ع).
- اعتقاد به مقام امامت و ولایت امام عصر(ع).
- اعتقاد به غیبت امام عصر(ع) در حال حاضر.
- اعتقاد به ظهور امام عصر(ع) در آینده برای حاکمیت دین و گسترش عدالت در جهان.
این عناصر پنجگانه، حداقل نصاب معرفتی است که بدون آن و یا تردید در هر کدام از این موارد، موجب عدم معرفت صحیح در حوزه امامشناسی بوده و حرکت در جاده انتظار را، ناممکن مینماید[۵]
روششناسی معرفت امام عصر(ع)
موضوع مهم دیگری قابل طرح در مسأله امامشناسی و معرفت امام عصر(ع)، توجه به روش و راه حصول معرفت حضرت(ع) است.
آنچه در این رابطه اهمیت دارد، شناخت جایگاه تکوینی امام عصر(ع) در عالم هستی ازیکسو، احساس نیاز و اضطرار نسبت به آن حضرت، از سوی دیگر است؛ زیرا تا انسان جایگاه محوری امام(ع) در نظام هستی رادرک نکند، خود را نیازمند به امام نمیبیند و این حس را در درون خود نمیبیند و تا زمانی که ضرورت وجود امام را در حد اضطرار، احساس نکند، شئون ولائی و تشریعی امام را نیز درک نخواهند کرد تا مطاع او باشد و او را همسنگ پیامبر(ص) بداند و رهبری او را بپذیرد و یا اگر هم میپذیرد، این پذیرش ناشی از تقلید است نه از روی بصیرت و خرد و تحقیق.
اما وقتی انسان به این باور قلبی رسید که امام عصر(ع) قبل از آنکه یک رهبر دینی و سیاسی باشد، سر رشتهدار نظام هستی و واسطه میان خلق و خالق است، آنگاه زاویه دید او تغییر میکند. آن وقت نه تنها در بعد معرفت تشریعی، امام(ع) را معادل پیامبر(ص) و مطاع مطلق میداند بلکه از ابعاد تکوینی نیز خود را به نحوی مرتبط با او و بلکه ناگزیر و مضطر به امام(ع) میبیند.
با پیدایش چنین نگرش و احساس مبارکی، عشق امام خواهی، در درون او پدید میآید و برای سیراب شدن این حس و نیاز، نه تنها خود بهسوی امام، رو میآورند بلکه رویکرد به سوی حجت عصر را تنها راه که بدیلی برای آن وجود ندارد، میداند و نسبت به آن وجود مقدس به عنوان یگانه پناه خویش مینگرد.
ازاینرو، برای اینکه در حوزه معرفتی، ذهن مردم دچار انحراف سطحینگری در امامشناسی نگردد و امام(ع) را با مقیاسهای متعارف در مورد یک رهبر سیاسی و زعیم حکومتی، نسنجند، میباید با نگرش کلامی به این موضوع بنگرند یعنی میباید توجهات و نگاهها به سمت شئون تکوینی و جایگاه ولائی امام(ع) در عالم هستی، معطوف گردد زیرا شئون تشریعی و موقعیت رهبری دینی و سیاسی امام(ع)، امری اعتباری برخواسته از شئون حقیقی و تکوینی مقام امامت است.
با چنین نگاهی، معلوم میشود که امام عصر(ع) ضمن اینکه یک رهبر الهی و زعیم دینی سیاسی است، فرمانروا و زمامدار عالم تکوین نیز هست. او هم ولی نعمت و واسطه فیوضات الهی و برکات زمینی و آسمانی است و هم مایه تداوم حیات و بقاء عالم هستی است «الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»[۶].
با این نگرش معرفتی، زمینه برای طرح سایر مباحث امامت و مهدویت، هموار میگردد آنگاه تفاوت جوهری امامت شیعی با خلافت و سلطنت سنی، آشکار و برملا گردیده و برای هر انسان منصف و اهل فکری، روشن میشود که ویژگی "عصمت"، اولین شرط جانشینی پیامبر(ص) محسوب میگردد. این حداقل معرفت، با نگرش کلامی شیعی، قابل حصول است.
در پرتو چنین معرفتی، انسان همواره نورانیت را در خود احساس میکند چون خود را به ریسمان هدایت "حبل الله" گره زده است و رشته ارتباطش را با خدا، پیامبر(ص) و امام عصر(ع) استوار میبیند. دغدغه اصلی و درخواست مهم او نیز، حفظ و تداوم این پیوند است لذا پیوسته از خدا میخواهد که این پیوند را ناگستنی گرداند و نجوای دائمی او این است که: "خدایا خودت، خودت را برایم بشناسان که اگر خودت را بر ما نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا پیامبرت را برایم بشناسان وگرنه حجتت را نخواهیم شناخت. خدایا حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها خواهیم کرد و گمراه خواهم شد"[۷]. این دعایی است که امام صادق(ع) آن را برای منتظران ظهور در عصر غیبت توصیه نموده است.
در این سه خواسته اساسی معرفتی، تمرکز اصلی انسان منتظر، بر خواسته سوم؛ یعنی معرفت امام عصر(ع) است زیرا رشته دیانت و هدایت انسان، در گرو معرفت حجت عصراست و آن دو معرفت قبلی نیز، در معرفت حجت، نهفته است با اینکه از نظر رتبه معرفت توحید و نبوت، مقدم بر معرفت امامت و ریشه آن است.
وقتی از امام حسین(ع) سؤال شد: خداشناسی چیست؟[۸] حضرت فرمود: خداشناسی مردم هر زمانی، همان معرفت امام آن عصر است چون معرفت امام عصر در هر زمانی، خاستگاه معرفت توحیدی است[۹].
این که در روایات، معرفت امام عصر(ع) را، اساس انتظار دانسته است بگونهای که با وجود چنین معرفتی حتی کسانی که موفق به درک عصر ظهور نگردیدهاند نیز در زمره همراهان و پا در رکابان حضرت حجت(ع) قرار داده شده و اجر و پاداش یکسانی برای آنان ذکر گردیده است، به خاطر اهمیت عنصر "معرفت" است که زیربنای اصلی اندیشه انتظار ظهور میباشد.
در این زمینه امام محمد باقر(ع) میفرماید: "مردم همگی مکلفاند تا امام و حجت الهی را بشناسند و در این مورد هیچگاه مغذور نمیباشند. هرگاه کسی با معرفت امام زمانش بمیرد، زیانی نخواهند دید چه امر ظهور جلو بیافتدو یا به تأخیر انداخته شود چنین کسی همانند کسی است که در رکاب حضرت قائم(ع) و زیر خیمه او حضور دارد"[۱۰].
امام صادق(ع) نیز میفرماید: "هرکس بمیرد درحالی که منتظر ظهور قائم باشد، همانند کسی است که همراهی حضرت قائم را درک نموده و در خیمه وی حضوردارد، بلکه، همانند کسی است که در پیش روی پیامبر(ص) بر دشمنان شمشیر میزنند"[۱۱].
بر این اساس این احادیث، ضرورت معرفت امام و حجت حی در هر عصر و زمانی، همان بایسته مهم و عذرناپذیری است که هدایت و دیانت انسانها در گرو آن دانسته شده و خداوند همگان را موظف به تحصیل آن نموده و احدی را از چنین تکلیف معرفتی، معاف ننموده است[۱۲].
تفسیر صحیح مفاهیم و آموزههای مهدویت
مفاهیم و آموزههای مطرح در مقوله مهدویت نظیر: غیبت، انتظار، ارتباط و ملاقات، علائم و شرایط ظهور، زمان ظهور و... هرکدام همانند سایر آموزههای دینی، به تبیین صحیح و مستند و تفسیر کارشناسانهای، نیاز دارد به گونه که هر گونه سوء برداشت نسبت به آن، موجب بروز بدعتها و انحرافات و پیدایش فرقهها ونحله میگردد. چه اینکه اکثریت فرقههای انحرافی موجود، در اثر انحراف درباب مهدویت، بروز و ظهور نموده است.
ازاینرو، فهم و تفسیر صحیح مسائل مهدویت، و مرزبندی میان حقیقت و خرافه از یکسو، شناخت آفات وخرافات و مقابله با آن از سوی دیگر، از مهمترین بایستهها در حوزه مهدویتپژوهی است. روشن است که این رسالت مهم یعنی؛ فهم صحیح و تبیین و تفسیر مستند و علمی مباحث مهدویت در قدم اول، متوجه کارشناسان مباحث مهدویت و مراکز علمی-فرهنگی است[۱۳].
عوامل آفتزا
آسیبها و آفات مختلفی وجود دارد که میتواند بسط و ترویج فرهنگ مهدوی در جامعه شیعی را، با چالش و رکود مواجه نماید. از این میان میتوان به دوعامل مهم آفتزا، اشاره نمود. این دو عامل ـ که از نگرش افراطی و تفریطی نسبت به مسائل مهدویت ناشی میشود ـ یکی سطحینگری، دوم روشنفکرمآبی است که هرکدام، پیامدها و تبعات منفی فراوانی را میتواند دربرداشته باشد.
سطحینگری
سطحینگری و عوامگرایی در طرح مسائل مهدویت، عامل مخربی است که اندیشه مهدویت و انتظار را از محتوای اصیل و سازنده آن تهی نموده و اذهان عمومی را از توجه به مفاهیم و اهداف متعالی اندیشه انتظار، بازمیدارد و به سمت خرافهگرایی، کجاندیشی و انحراف، سوق میدهد.
تفکر خرافهگرایی معمولاً در میان طیف افراد کمسواد و سطحی که درک و کشش ذهنیشان از تحلیل مفاهیم عمیق و سازندهای اندیشه مهدویت عاجزاند، بیشتر زمینه رشد پیدا میکند. برخی در قالب مداحیهای بیمحتوا، برخی دیگر با ریاضتکشیهای بیوجه و گروهی دیگر در قالب کتابهای داستانی و جمعآوری نقلیات رطب و یابس از رؤیاها و نقل ملاقاتهای ضعیف، با رهنمون روشهای خاصی نظیر: ختمگیری، چلهنشینی، اذکار و اوراد و... برای حصول ملاقات و تشرف به حضور حضرت، موجب رونق دادن بازار داستان سرایی و نقل تشرفات و رؤیاها میشوند. غافل از اینکه موضوع تشرف به محضر حضرت یک امری روشمند نیست تا کسی با خواندن فلان دعا و یا ورد خاصی با فرمول معینی، حتما به حضور امام(ع) شرفیاب شوند. در حالی که براساس توقیع شریف حضرت به آخرین نائب خاصاش (علی بن محمد سمری)، بنا نیست در زمان غیبت کبری، امام(ع) با کسی و یا کسانی در حال مراوده و رفت و آمد آشکار باشد و یا دفتر ملاقات خصوصی برای کسی داشته باشد.
آنچه موجب رونق بازار نقلیات و حکایاتنویسی شده است، عوامگرایی، برخورد سلیقهای و درآمدهای مالی اینگونه کتابها است که به خاطر جنبه داستانی بودن آن، در میان قشر عوام، پرفروش و پرمخاطب نیز هست. برخی از این نقلیات به حدی خفیف و بیاساس است که با اندک تأملی، رنگ و بوی ریا و تظاهر و دور از واقعیت داشتن آن، به خوبی مشهود است.
بدون شک، شیوع بیرویه اینگونه افکار سست و مضحک در اذهان عوام، موجب وهن اعتقادات مردم و غفلت از جنبههای سازنده و محتوای اصیل اندیشه مهدویت، خواهند بود و تبعات زیانباری را بدنبال خوهند داشت.
البته ذکر این نکته نیز در اینجا لازم است که راه تشرف به محضر امام زمان(ع) در عصر غیبت، مسدود نیست و تواتر اجمالی اخبار تشرفات اشخاص ثقه و اهل ورع و تقوی، دلیل قطعی بر وقوع تشرفات است اما باید توجه داشت که این امکان یعنی توفیق شرفیابی به محضر حضرت(ع) در مواردی است که خداوند بنا به مصالح خاصی، اذن تشرف بدهند تا طبق صلاحدید حضرت، کسی به چنین فیضی نائل شوند.
ولی آنچه بزرگان و علمای شیعه بر آن تقریباً اتفاقنظر دارند، این است که در زمان غیبت کبری، اصل بر عدم ارتباط است و پذیرش ادعای ملاقات از سوی کسی نیاز به دلیل و قرینه اطمینانآور دارد و در غیر این صورت ادعای ملاقات، قابل پذیرش نمیباشد.
روشنفکرمآبی
عامل دوم آفتزا، نگرش روشنفکر گرایانه و بدور از تعبد نسبت به مباحث مهدویت است. این رویکرد از این جهت مخرب و زیانآور است که بعضی به جای اینکه اندیشه مهدویت را با مبانی عقلانی و کلامی، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند، با مقیاسهای متعارف رایج در میان مردم و...جنبههای سیاسی حکومتی اندیشه مهدویت را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهند که این رویکرد پیامدهای خطرناکی را به دنبال خواهد داشت.
تبعات منفی این نوع نگرش این است که از یکسو، اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار، در اذهان مخاطبان، در حد یک اندیشه سیاسی اجتماعی چون دیگر اندیشههای اجتماعی –که جای صدها چون و چرا و نقض و ابرام در آن وجود دارد- تنزل داده و رفته رفته مردم رانسبت به حتمیت و قطعیت واقعه ظهور و نیز کارآمدی آن، دچار تردید میکند و از سوی دیگر اندیشه مهدویت را از همه پشتوانههای غیبی و الهی آن، تهی ساخته و امام مهدی(ع) را در قالب رهبر یک جنبش اجتماعی که همانند هر رهبر اجتماعی دیگر، گرفتار ساز و کار پذیرفته شده جوامع بشری است، مجسم میسازد[۱۴].
بنابراین خرافهزدایی و نیز مقابله با نگرشهای روشنگرایانه افراطی در حوزه مباحث مهدوی از بایستههای تفکر انتظار سازنده و فعال به شمار میآید[۱۵].
پیراستگی و تقوی پیشگی
بدون شک پارسایی و آراستگی به فضیلت تقوی و آداب و اخلاق نیکو، موجب برازندگی و زیبایی هر انسان عاشق کمال و فضیلت است. آنچه خواسته اصلی پیشوایان دین و شخص امام مهدی(ع) است و در احادیث و روایات بدان تأکید شده است، عمل به بایدهای دینی و اهتمام ورزیدن مردم نسبت به انجام وظایف فردی و اجتماعی آنان است نه چیز دیگر؛ زیرا لازمه معرفت و عشق به امام(ع)، الگوپذیری و تأسی مردم به امام و پیشوای معصوم خود در افکار، آداب و منش و رفتار است. از این نظر، معرفتی که انگیزه الگوپذیری و اقتدا عملی انسان به امام و مقتدای او را در پی نداشته باشد، معرفت نیست بلکه لازمه چنین معرفت و شناخت حضرت، ایجاد سنخیت میان وی و امام و مقتدای وی خواهند بود. اساساً نمیشود کسی حقیقتا عاشق و شیفته امام عصر(ع) باشد اما نسبت به راه و رسم مهدی زیستی بیگانه و یا بیتفاوت باشد و آداب و رفتار وی، رنگ و بوی مهدوی نداشته باشد زیرا بدون همراهی و همرنگی، انتظار و چشم به راهی مهدی، معنا و مفهومی نخواهند داشت.
خود حضرت نیز در این عصر، جز چنگ زدن به دامن دین و عمل به وظایف دینی، از ماها انتظار دیگری نخواهند داشت زیرا همه خواستههای حضرت در دیانت جامعه خلاصه میشود و کار اصلی حضرت در عصر ظهور نیز تحقق دین و بسط و گسترش آن است نه چیز دیگر.
همچنان که در جبهه مقابل نیز، تلاش اهل باطل همواره دینزدایی و ترویج اباحهگری بوده است تا با کشاندن جوامع انسانی به ورطه فساد و تباهی به اهداف پلید دنیاطلبی خود دست یابند. چون بهترین راه و موفقترین شیوه، برای رسیدن به این هدف شیطانی، شیوع انواع فساد اخلاقی، لابالیگری و زدودن تعهد دینی و انگیزههای ایمانی انسانهای مؤمن مخصوصا طبقه جوان است تا از این طریق آنان را به سوی بیهویتی سوقدهند، به گونهای که حتی آموزههای دینی نظیر: ثواب و عقاب را خرافه پندارند و معتقدات مذهبی همچون ظهور امام زمان(ع) را و افسانه انگارند و تدریجاً از آن فاصله بگیرند و در نتیجه فرهنگ دنیاطلبی، هوسرانی و تنوعخواهی بیضابطه را جایگزین اطاعت از فرمانهای الهی و توجه به ارزشهای دینی و انسانی نمایند و اراده جمعی را بهصورت افسارگسیخته به سمت اشباع هواهای نفسانی و تفاخرات کاذب دنیوی، معطوف سازند.
اما در اندیشه انتظار، تصلب دینی و پایبندی شدید به موازین و معیارهای دینی، یک شاخص تلقی گردیده و بر ضرورت آن تأکید شده است:
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی، مهمترین وظیفه منتظران ظهور مهدی(ع) را، اقتدا عملی به ایشان در زمان غیبت او ذکر نموده است. میفرماید: "خوشا بحال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کرده و در زمان غیبت و پیش از قیامش، پیرو او باشد، با دوستان او دوست باشد و دشمنان او را دشمن بدارد، چنین کسی در روز قیامت از رفقا و دوستان من و گرامیترین امت من در نزد من خواهند بود"[۱۶].
تعبیر «وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ[۱۷] فِي غَيْبَتِهِ» گویای لزوم سنخیت و همگونی میان امام و پیروان آن حضرت و ایجاد پیوند معنوی از طریق عمل به مقتضای دین و همراهی با دوستان و برائت از دشمنان امام(ع) است.
امام صادق(ع) میفرماید: "هرکس آرزو دارد که از جمله اصحاب حضرت قائم باشند باید منتظر او باشند و در این حال انتظار براساس تقوی و [[[اخلاق نیک]] رفتار نمایند. پس جدی باشید و پافشاری کنید در آراستگی اخلاقی و رفتاری خودها و چشم به راه آمدن حضرت باشید که بر شما گوارا باد این انتظار و چشم به راهی ای گروه اهل رحمت و نجات"[۱۸]. طبق این حدیث تنها راه قرار گرفتن در صف یاران مهدی(ع) الگوپذیری عملی و اخلاقی از او در عصر انتظار است.
در ذیل آیه شریفه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۱۹]، امام باقر(ع) در توضیح آیه میفرماید: "معنای آیه این است که در انجام واجبات دینی مقاوم و استوار باشید و در مقابل دشمنانتان محکم و با امامی که در انتظار او نشستهاید، پیوند معنوی ایجاد نمایید"[۲۰].
همچنین سفارش اصلی خود امام عصر(ع) به پیروان و منتظران ظهورش، جز ولایتپذیری و عمل به احکام و دستورات الهی، چیزی دیگری نیست. حضرت در توقیعی به شیخ مفید صادر فرموده است، به شیعیان توصیه نموده است که: "پس عمل کنید هر کدام از شما به آنچه موجب نزدیکی و جلب محبت ما اهل بیت میگردد. و دوری گزینید از کارهای که ناراحتی و خشم و موجبات رنجش ما میگردد"[۲۱]. در ادامه میفرماید: "زیرا فرمان ظهور دفعی و ناگهانی است آن وقت توبه برای کسی سودی نخواهد داشت و نیز پشیمانی کسی از کار زشت وی را از مجازات ما نجات نخواهند داد"[۲۲]؛ یعنی خود را با عمل صالح و اخلاق نیکو، آماده نگهدارید و منتظر امر ظهور باشید.
و نیز در دعای معروف خود ـ «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ...»[۲۳] ـ توفیق بندگی و عمل بر طبق دستورات دینی و نیز دوری از معصیت و گناه را به عنوان نخستین خواسته انسان از پیشگاه خداوند برای شیعیان و منتظران ظهورش تعلیم فرموده است.
بنابراین، یکی از بایستههای جدی اندیشه ظهور، الگوپذیری به معنای؛ عمل بر طبق ورع و تقوی و تزیین به آراستگیهای اخلاقی و ارزشی است، چنانکه در کلام امام صادق(ع) و سفارشات خود امام عصر(ع) بر ضرورت آن تأکید شده بود. مضافاً بر اینکه الگوپذیری عملی و اخلاقی، لازمه معرفت و اعتقاد به امام زمان(ع) است والا چنین باوری بدون تأسی عملی و اخلاقی به سیره اهل بیت(ع)، معنا نخواهد داشت.
پس میشود با اقدامات مثبت و برداشتن برخی از موانع، زمینه حضور حضرت را فراهم آورد و ظهور را درک کرد. از اینرو، عمل به الزامات دینی- اعم از تکالیف فردی و اجتماعی- معیار مهدی زیستن و مهدوی بودن است و این یک شاخص استواری است که میتوان براساس آن، منتظران صادق را از مدعیان انتظار، تفکیک نمود و میزان قرب و بعد افراد نسبت حضرت را، عمل به وظایف و دستورات دینی دانست زیرا امام(ع) خود دیندارترین انسان و عاملترین آنها، نسبت به تکالیف الهی است. او امام مردم و خلیفه رسول خدا است. همان کسی که از طرف خداوند دین را برای مردم آورد.
بنابراین اگر کسی بخواهد راه و رسم مهدی زیستی را در پیش گیرد، باید شیوه دینداری را در پیش گیرد و به تکالیف و وظایف دینی شدیداً پایبند باشد. دوران غیبت نیز، یک دوره ویژه است به این معنا که چون وظیفه الهی امام عصر(ع) قیام و اقامه عدالت در سرتاسر جهان و نابودی مظاهر شرک و کفر و فساد است از اینرو، امام مهدی(ع) در زمان غیبت، به زمینهسازی برای این امر مهم مشغول میباشد. بنابراین کسی که بخواهد روش امام زمان(ع) را در زندگی به کار گیرد باید در مورد زمینهسازی برای ظهور نیز فعال باشد.
نتیجه اینکه؛ راه و رسم مهدیزیستی، در عمل به دین و دینمداری و تلاش برای زمینهسازی ظهور حضرت نهفته است چون هدف دین و فلسفه ظهور حضرت، احیای ارزشهای الهی در جامعه و رشد و تعالی انسانی است؛ لذا نمیتوان منتظر ظهور بود اما نسبت به اهداف ظهور، عملاً دغدغهمند نبود؛ زیرا مأموریت اصلی امام مهدی(ع) نیز حاکمیت بخشی اسلام در جهان و اجرای عدالت در جامعه است نه چیز دیگر. از این نظر، آن حضرت، مجری دین و شریعت جدش پیامبر اکرم(ص) است، شریعت و دینی که تاکنون شرایط لازم برای تحقق کامل و همه جانبه آن، پدید نیامده است. بنابراین شرط چنین انتظاری، تأسی و اقتدا عملی به حضرت، در عصر انتظار است[۲۴].
ثبات قدم در شدائد و امتحانات
منتظر باید استحکام ایمان و ثبات قدم داشته باشد تا در برابر حوادث و مصیبتها از کوره در نرود و بتواند این رسالت سنگین را به دوش بگیرد. این استحکام و پختگی نیز، ازمعرفت، و آگاهی از وسعت توانائی و ظرفیت وجودی خویش، نشأت میگیرد به همین جهت مهمترین دعا و خواسته انسان منتظر از خداوند، طلب معرفت و فزونی شناخت امام و حجت حاضر است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ...». خدایا! خودت را به من بشناسان و ثبات قدم را میخواهد: «ثَبِّتْنِي عَلَى دِينِكَ». کمتوقعی و صبر را میخواهد: «صَبِّرْنِي عَلَى ذَلِكَ». منتظر باید از چنان روحیهای برخودار باشد که همراه رنجها و سختیها، راحتیها را داشته باشد؛ زیرا که در زمان غیبت، مردم مورد سختترین امتحانات قرار میگیرند و زیر و رو میشوند.
امام صادق(ع) میفرماید: "این امر تحقق نخواهد یافت مگر بعد از یأس و ناامیدی از دیگران"[۲۵]، نه به خدا سوگند، امر ظهور به وقوع نخواهند پیوست تا زمانی که در اثر ابتلائات شدید، ماهیت افراد، آشکار نشود و صفبندیها مشخص نگردد. امام رضا(ع) در این مورد میفرماید: "ظهور زمانی رخ خواهد داد که مردم از دیگر راهها، ناامید شوند"[۲۶].
وقتی یکی از یاران امام باقر(ع) از حضرت سؤال میکند: یا ابن رسول الله فرج شما کی حاصل میشود؟ امام در پاسخ میفرماید: "هیهات فرج ما نرسد تا غربال شوید، باز هم غربال شوید و باز هم غربال شوید تا اینکه کدرها برود و صافیها بماند"[۲۷].
در جای دیگر حضرت میفرماید: "هیهات از آنچه آرزوی آن را در دل میپرورانید! بخدا سوگند بدانچه چشم دوختهاید نخواهید رسید مگر اینکه همگی در غربال امتحان تکان سختی بخورید و در این امتحان آزموده شوید تا صف خوبان از بدان و ثابت قدمان از مدعیان، جدا گردد. بخدا سوگند این آرزو عملی نخواهند شد مگر بعد از یأس و ناامیدی و تا زمانی که افراد شقی، شقاوتش را و افراد اهل سعادت، لیاقت و صلاحیتش را آشکار سازد"[۲۸].
در بعضی از نقلها به جای «تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ» تعبیر «تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْنَاقَكُمْ»[۲۹] آمده است یعنی گردن کشیدن و با حرص و ولع در پی چیزی بودن و این تعبیر حاکی از شدت تقاضای مردم برای رسیدن به این آرزوی بزرگ است. در هر دو صورت، کلام امام باقر(ع) بیانگر این حقیقت است که این آرزوی بزرگ، بدون هزینه قابل دسترسی نخواهند بود بلکه به پختگی و استقامت نیاز دارد و این پختگی و استقامت، امری است لازم که باید در دوران انتظار حاصل شود زیرا انتظار ظهور حضرت حجت(ع) بدون چنین پختگی و عزم عمومی در مهیاسازی زمینههای ظهور، فریادی است بیپاسخ و خداوند این نعمت بزرگ را، بدون هزینههای سنگین و امتحانات سخت، به جامعه بشری هدیه نخواهند کرد.
نکته قابل توجه و تکاندهنده در این روایت این است که در این غربال، کثرت ریزشها به حدی است که اندکاند تعداد کسانی که در این جریان خود را حفظ کنند و از شدت این غربال، سقوط ننمایند.
امام رضا(ع) سوگند یاد میکند میفرماید: "قسم بخدا آنچه در انتظار رسیدن آناید فرا نخوهند رسید تا ناخالصیهای شما به خوبی پاک گردد"[۳۰]. در این آزمون چندان کسی از شما باقی نمیمانند! آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ»؛ آیا گمان کردهاید رها گذاشته میشوید و خداوند شما را نمیآزماید تا افراد تلاشگر و اهل صبر را از میان شما، بازشناساند؟ در این حدیث، خطاب حضرت به شیعیان «وَ لَا يَبْقَى مِنْكُمْ»، هشدار و زنگ خطری است به آنانی که خود را منتسب به اهل بیت(ع) و از گروه خودیها و خواص، میشمارند. با این تعبیر، حضرت امتحان آنان دشوارتر و رسالت آنان را در عصر غیبت، سنگین از دیگران ذکر نموده است[۳۱].
آمادگی
از بایستههای مهم دیگر عصر انتظار، موضوع آمادگی برای ورود به عصر ظهور و درک و استعداد لازم برای پذیرش حکومت عدل جهانی مهدوی است.
این بایستگی، در دو سطح قابل بررسی است:
- آمادگی عمومی، که به قوم و ملیت و مذهب و جغرافیای خاصی تعلق ندارد بلکه به نوع بشر و رویکرد جهانی مرتبط میباشد.
- آمادگی خاص، که بنا به اقتضای مذهب و پیوند اعتقادی پیروان و منتظران خاص حضرت(ع)، به جامعه شیعی پیوند دارد.
آمادگی نوع اول، یک بایسته فراگیری است که به چگونگی تعامل جوامع انسانی با این موضوع، ارتباط دارد. برخلاف آمادگی نوع دوم که ناظر به آمادگیهای خاص جهان تشیع است.
آمادگی عمومی
آمادگیهای خاص
این نوع از آمادگی، که اختصاص به جهان شیعه و معتقدان و پیروان امام عصر(ع) دارد، الزامات خاصی را میطلبد که جهان تشیع به عنوان زمینهسازان ظهور، میباید آن را در خود پدید آورند. در این راستا، علاوه بر الزامات و بایستههای که در بخشهای قبل، اشاره گردید، تقویت بنیانهای عقیدتی جامعه شیعی و تجهیز و آمادگی دفاعی شیعیان در عصر انتظار، از ضرورتهای مهم دیگری است که میباید در رویکرد به آینده بهطور جد، مدنظر قرار گیرد.
ابعاد آمادگیهای خاص: ابعاد تهیأ و آمادگی جامعه شیعی در عصر انتظار، از جهات مختلفی قابل بررسی است که در اینجا به چند محور مهم اشاره میگردد:
۱. نهادینهسازی فرهنگ مهدوی: منظور از احیای فرهنگ مهدوی در عصر انتظار، تبدیل شدن این تفکر از حالت اعتقاد و باور صرف به یک جریان فرهنگی اجتماعی است به گونهای که آثار آن در تمامی عرصهها و محیطها، ظهور و نمود داشته باشد.
روشن است که نهادینه شدن این تفکر، کاری است دشوار که به تمرین مستمر و کارکرد فرهنگی در سطوح مختلف جامعه، نیاز دارد چون کارکرد فرهنگی، هم اندیشهساز است و هم الگوپرداز؛ بهویژه آنجایی که مسأله ریشه دینی و اعتقادی نیز داشته باشد. اساساً، برتری منطق اسلام و اندیشه مهدویت در تقابل و تعارض با سایر اندیشهها، بر پایه ی برتری فرهنگی استوار است. نه برتری نظامی به معنای غلبه قهری. چون اندیشه مهدویت، ماهیتا یک اندیشه دینی- فرهنگی است و نفوذ و چیرگی اسلام در عصر ظهور نیز، قبل از آنکه یک غلبه قهری نظامی باشد، یک چیرگی فرهنگی و تمدنی است[۳۲].
در فرهنگ اسلامی و شیعی، انتظار و آمادگی برای ظهور، دارای و ریشه عمیق فرهنگی است که بیش از یازده قرن اندیشه شیعی را سیراب نموده است. در طول این مدّت، مسأله انتظار، به گونه مؤثّری در ساختار اندیشه سیاسی و انقلابی ما دخالت داشته است. انتظار، یک مفهوم فرهنگی و ارزشی است که در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی و چگونگی نگرش ما به آینده به شکل مؤثری دخالت داشته و در ترسیم خط فکری و سیاسی حال و آینده، تأثیرگذار خواهند بود.
ازین روی، آمادگی فرهنگی و احیای فرهنگ مهدوی در جامعه، عامل مؤثری برای انگیزش وحرکت اصلاحگرایانه در زندگی مردم خواهند بود که رفتار فرهنگی معیّنی از آن سرچشمه میگیرد.
۲. تربیت یاوران همانگونه که یک رشته علل و عواملی، باعث پیدایش غیبت و محرومیت مردم از نعمت حضور امام(ع) شدهاند، پایان یافتن دوران غیبت و تحقق ظهور امام زمان(ع) نیز، مشروط به رفع موانع و تحقق زمینهها و شرایط آن است. تا این شرایط فراهم نگردد، انتظار ظهور حضرت، یک آرزوی عبثی خواهند بود. در این راستا، یکی از عوامل عمده و مؤثر، وجود یاورانی است که به همراه امام بارسنگین قیام را بر دوش بکشند و تا آخر از همراهی و یاری رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. تربیت و شکلگیری مجموعه از گروه یاوران به عنوان هستههای اولیه قیام جهانی حضرت، امری لازم و اجتناب ناپذیر است که میباید عناصر فداکار و جمعیت پیشاهنگ برای جانبازی و حمایت از نهضت جهانی حضرت مهدی، در جامعه حضور داشته باشد. و این ضرورت نیز، مبتنی بر اصل طبیعی بودن قیام و پیروزی حضرت در سراسر جهان است چنانکه از مفاد روایات استتفاده میشود.
امام صادق(ع) در گفتگویی جالبی که با سدیر صیرفی داشته است به این حقیقت اشاره نموده است. سدیر میگوید: همراه امام صادق(ع) بودم، با توجه به کثرت شیعیان و اطرافیان امام(ع)، از حضرت درباره علت عدم قیام ایشان علیه حکام جور وقت، پرسیدم! حضرت مرا به خارج مدینه برد تا آنکه وقت نماز، در محلی پیاده شدیم. جوانی در آن محل مشغول چراندن گله بز بود. امام صادق(ع) به این گله بز نگاهی کرد و خطاب به من فرمود: ای سدیر! به خدا قسم! اگر من به تعداد این بزها یار و یاور میداشتم، بر جای نمینشستم (و قیام میکردم). سدیر گوید: بعد از تمام شدن نماز، حیوانات آن گله را شمردم و یافتم که عدد آنها از هفده تجاوز نمیکند![۳۳]. * وجود گروه یاوران، لازم است، ولی کافی نیست، چون قیام حضرت مهدی فراگیر و جهان شمول است باید جامعه در سطح کلان، قابلیت پذیرش دولت حق است را در خود پدید آورند. یعنی؛ عموم مردم و جامعه بشری (نه گروه خاص و منطقهای خاص) باید به این درجهای از معرفت برسند و در یابند که حکومتها و مکاتب ساختهای بشر، جوابگوی نیازهای مردم نیست و به وسیله اینها، سعادت و عدالت واقعی به بشر هدیه نمیشود. باید ظهور عدالتخواهی جهانی و فراگیر شدن روحیه ظلمستیزی، زمینههای اجتماعی انقلاب جهانی مهدوی، فراهم خواهند شد.
اگر سبب تأخیر در فرج، عدم وجود یارانی باشد که جامعه و در گسترهای وسیعتر دنیا را برای ظهور امام و قیام فراگیر وی آماده سازند و پشتیبان و تکیهگاه انقلاب امام تلقّی شوند، برای تحقق این مهم، چارهای جز اقدام و تجهیز وآمادگی و امر به معروف و نهی از منکر به منظور برپائی اقتدار حق بر زمین و حصول فرج به سبب ظهور امام(ع) نخواهند بود. به بیان دیگر، برای ریشهیابی و فهم صحیح علل تأخیر فرج و ظهور، میباید به علل واقعی این امر تکیه نمود. یکی از مهمترین آنها، عدم وجود انصار امام(ع) و یاوران کافی از جهت کمیّت و کیفیت در میان شیعیان و طرفداران آن حضرت است زیرا انقلابی که امام مهدی(ع) رهبری آن را به عهده خواهند داشت، انقلابی جهانی و همگانی است که در آن مستضعفان و محرومان، سروری و سرپرستی جامعه بشری را بر عهده خواهند داشت: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۳۴]. براساس این آیه، مؤمنان و مستضعف در این مرحله، تمام قدرت و ثروت طاغوتها را، به ارث خواهند برد ﴿وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾، ﴿أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۳۵]. و سلطه بر گستره زمین، نصیب آنان خواهد بود: ﴿وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ﴾[۳۶].
در این مرحله، حضرت مهدی(ع) تمام زمین را از لوث شرک و ظلم پاک کرده و عدل و داد را جایگزین خواهند نمود؛ چنان که از ظلم و جور پر شده است « يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» به گونهای که در شرق و غرب عالم جایی که در آن ندای «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» طنینانداز نباشد، یافت نخواهند شد[۳۷]. بدیهی است چنین انقلاب و اصلاحات فراگیری، در مرحله نخست، حمایت مؤثری مجموعه فداکار را میطلبد.
۳. آمادگی دفاعی و رزمی: توانایی رزمی و قدرت باز دارندگی جامعه منتظر که خود را پرچم دار ظلمستیزی و عدالتخواهی در جهان میدانند، یکی از ضرورتهای اجتنابناپذیر آمادگی، در عصر انتظار است زیرا یکی از پیامدهای قطعی رخداد ظهور، تقابل خصمانه دشمنان با انواع سلاحهای جنگی برای براندازی آن است، در این تقابل نظامی ضرورت نبرد تمام عیار با دشمنان عنود، اجتنابناپذیر است چنانکه آیات جهاد نظیر: ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ﴾[۳۸] ناظر به عصر ظهور است و اساساً این آیات در عصر ظهور عملی خواهد شد در این رویارویی، پیروزی حضرت بر دشمنان عنود، در سایه برق شمشیر و جنگ نظامی خواهد بود «وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ»[۳۹] او با قدرت شمشیر (سلاح) دشمنان را شکست خواهد داد.
مفضل بن عمر میگوید: خدمت امام صادق(ع) بودم سخن از حضرت قائم(ع) بمیان آمد. من به حضور امام صادق(ع) عرض کردم: امیدوارم کار حضرت قائم به آسانی به نتیجه برسد! «قَدْ ذَكَرَ الْقَائِمَ(ع) فَقُلْتُ: إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَمْرُهُ فِي سُهُولَةٍ». حضرت در پاسخ من فرمود: «لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تَمْسَحُوا الْعَلَقَ وَ الْعَرَقَ»[۴۰]. چنین نخواهد شد مگر اینکه شما و طرفدارانش در عرق و خون خود، غرق شوید!
وقتی بشیر نبال از امام باقر(ع) سؤال میکند که مردم میگویند: هر وقت مهدی(ع) قیام کند همه چیز خود به خود درست میشود و به اندازه یک حجامت، از کسی خون نمیریزد! امام باقر(ع) در تخطئه و رد این تفکر غلط، میفرماید: "سوگند به آن خدای که جانم در دست اوست! اگر اصلاح امور بدون خونریزی و مشکلات ممکن بود، چنین چیزی برای پیامبر اکرم(ص) عملی میگردید هنگامی که دندانش شکست و صورتش مجروح گردید"[۴۱]. بخدا قسم که هرگز این موفقیت حاصل نشود مگر اینکه ما و شما (یعنی شیعیان و پیروان مهدی) در عرق و خون خود، غرق شویم! تعابیر بکار رفته در این نوع روایات، حاکی از شدت تلاش و پیکار پیروان و یاران حضرت مهدی(ع) در هنگام ظهور است.
لزوم آمادگی دفاعی و نظامی به دلیل اهمیت آن، در هر مرحله مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است حتی در حد تهیه یک تیر اهمیت این موضوع را در پیام صادقانه امام صادق(ع) میتوان جستجو کرد که درآن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است. حضرت شیعیان را در عصر انتظار، به چنین آمادگی و بسیج عمومی فرا خوانده است. «لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ»[۴۲].
این فراخوان و لزوم آمادگی، اختصاص به زمان و شرایط خاصی نشده است بلکه تکلیف آمادگی، سراسر دوران انتظار را شامل میشود.
براساس این روایات، جامعه منتظر، همواره به آمادگی نظامی و دفاعی، و تهیه ابزار جنگ و قدرت، فرا خوانده شده است. چه اینکه، صریح آیات قرآن نیز بر ضرورت آمادگی دفاعی آن هم در حد اعلای توان و استطاعت، تأکید نموده است ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾[۴۳].
تأکید آیه شریفه بر ضرورت آمادگی و تقویت توان دفاعی، صرفاً ناظر به حالت بازدارندگی نیست بلکه آیه اطلاق دارد و حالت تهاجمی را نیز شامل میشود و اگر در ذیل آیه سخن از ﴿تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ﴾[۴۴] مطرح است به خاطر آن است که توانایی و قدرت دفاعی، بهطور طبیعی اثر باز دارندگی نسبت به تهدیدات دشمن را به همراه دارد.
اهمیت این آمادگی دفاعی و نظامی را در پیام صادقانه امام صادق(ع) میتوان جستجو کرد که در آن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است: حضرت شیعیان را در عصر انتظار، به چنین آمادگی و بسیج عمومی فرا خوانده است. باید هر کدام از شما در عصر غیبت برای قیام قائم(ع) حتی با تهیه نمودن یک تیر، خود را آماده نمایید چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیّت نصرت و یاری مهدی(ع) اسلحه تهیه کرده است، امید آن میرود که خداوند توفیق درک ظهور را به او بدهد و او را از یاوران حضرت مهدی(ع) قرار دهد[۴۵].
این فراخوان و لزوم آمادگی، اختصاص به زمان و شرایط خاصی نداشته بلکه تکلیف آمادگی، سراسر دوران انتظار را شامل میشود. این ضرورت تهیأ و آمادگی دائمی، از درجه حداقل «وَ لَوْ سَهْماً» تا حد اعلای تبدیل شدن به یک قدرت بازدارنده ﴿مِنْ قُوَّةٍ﴾، به خاطر آن است که در این عالم، بنا نیست کارها خود به خود درست شود و مشکلات و دشواریهای پیش روی بشریت، بدون هیچ رنج و تلاش و جهاد و حرکتی، حل و فصل گردد و گرهها گشوده شود. بلکه رسیدن به هدف عالی، به جهاد و تلاش مداوم نیاز دارد.
به هرحال در عصر انتظار، آمادگی دفاعی و توان نظامی، از وظائف مهم شیعیان و منتظران ظهور است. اساساً معقول نیست که شیعیان به عنوان طلایه داران دفاع و پاسداری از آرمان ظهور، مدعی نجات بشر و مبشر ظهور منجی باشند اما خود نسبت به لوازم انتظار یعنی تقویت توان دفاعی و تدارک امکانات نظامی و تسلیحاتی لازم، برای رویارویی با مخاطرات آینده و یاریرسانی حضرت، بیتفاوت و یا کمتوجه باشند! و الا چگونه میتوانند در فردای ظهور، حضرت را در یک درگیری عظیم جهانی یاری نمایند و یا در استقرار انقلاب جهانی حضرت سهم بگیرند؟
لذا براساس تأکید آیات و روایات و نیز به مقتضای عقل و خرد، شیعیان و منتظران ظهور حضرت که چنین انقلاب بزرگی را با همه مخاطرات آن، به انتظار نشستهاند، میباید با تقویت استعداد و آمادگی دفاعی و تربیت مهدی یاوران مؤمن، زمینههای ورود به عصر ظهور را فراهم سازند.
۴. آمادگی تکنولوژیکی و ارتباطی: پیشرفت تکنولوژی و فنآوریهای علمی رو به رشد بشر، نقش فوقالعاده مهمی در ایجاد ارتباطات و تمرکز جهان داشته است چه اینکه نقش بیبدیل ابزار و تکنیک محصول دستاوردهای علمی را، در مدیریت پیچیده امروز و فردای بشر، هرگز نمیتوان نادیده انگاشت.
ممکن است این تلقی برای بعضی پدید آید که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهان آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر است[۴۶]. این تلقی ممکن است ناشی از نگرش سطحی نسبت به روایاتی باشد که در مورد سلاح حضرت در هنگام ظهور (قیام به شمشیر) وارد شده است در حالی که این عناوین با توجه به سایر قراین و ملاحظه روایاتی که بیانگر استفاده حضرت از وسائل سریعالسیر فضایی و... است، گویای نمادین بودن عنوان شمشیر در عصر ظهور میباشد.
ازاین رو، باتوجه به مفاد روایات عصر ظهور، به نظر میرسد که پیشرفتهای روز افزون علمی و تکنولوژیکی بشر، نه تنها مانع و یا مزاحم شکلگیری حکومت عدل جهانی نخواهند بود بلکه بدون آن، شاید وصول به چنین هدفی غیرممکن باشد زیرا برای ایجاد و سپس کنترل یک نظام فراگیر در مقیاس وسیع جهانی، تکنولوژی پیشرفته و وسایل ما فوق مدرن حاصل از دستاوردهای علم و صنعت، لازم و ضروری است تا بتوان بهوسیله آن، نظام پیچیده عصر علم و آگاهی را مدیریت نمود و در مدت زمان اندکی از یک سوی جهان به سوی دیگر سیر و سفر و پیامها و اطلاعات مورد نیاز را در کمترین مدت به همه نقاط دنیا رساند.
مضافاً بر اینکه عصر آخرالزمان، عصر حاکمیت علم و آگاهی است بدیهی است در جامعه برخوردار از پیشرفت علم و صنعت که روابط و تعاملات اجتماعی آن، مبتنی بر تکنیکهای پیچیده ارتباطی و علمی است، همچنانکه امکانجرم و جنایت و فساد، سهل و پیچیده است، کنترل و مدیریت چنین جامعه نیز دشوار و نیازمند به ابزارهای پیشرفتهتر خواهند بود چون انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) با همه تأثیرات معنوی و اخلاقی آن، با شیوه طبیعی جهان را تسخیر و مدیریت خواهند نمود نه با شیوه اعجاز و بکارگیری نیروی قهری و آسمانی[۴۷].
زمینهسازی
ظهور و انقلاب امام مهدوی(ع)، موجب دگرگونی و تغییرات فراگیر و جهانی است که باهدف حاکمیت "توحید" و گسترش "عدالت" بوقوع خواهند پیوست. چنین انقلاب عظیمی، از بعد کیفی و کمی (عده وعده) زمینهها، امکانات و بسترهای خاصی را میطلبند که باید فراهمسازی شود. بدیهی است تازمانی که بستر و زمینههای چنین دگرگونی عظیم و فراگیری ایجاد نشود، انقلاب جهانی مهدوی بوقوع نخواهند پیوست.
منظور از "زمینهسازی" در اینجا، صرفاً بایدهای تکلیفی در حوزه وظایف شرعی نیست بلکه مراد مجموعه گزارهها، اندیشهها، طرحها، کارکردها، ساز و کارها، دستورالعملها، رویکردها، و دیگر عواملی است که نسبت به پدیده ظهور، جنبهای تمهیدی داشته و به نحوی از عوامل مؤثر در تعجیل ظهور به شمار میآید.
در قسمتهای قبل، برخی از بایستهها، وظایف و دستورالعملهای عصر انتظار و مخصوصاً موضوع آمادگی و ابعاد فردی و اجتماعی آن، تبیین گردید. آنچه در این نوشتار، محور بحث ما است، موضوع "زمینهسازی" و نقش آن در رابطه با مسأله ظهور است[۴۸].
رابطه زمینهسازی و ظهور
موضوع "زمینهسازی" و "ظهور"، دارای ارتباط و پیوند انفکاک ناپذیری است که این ارتباط بر پایه یک تحلیل فلسفی کلامی در مورد ساختار فکری و عملی انسان و حوزه تأثیرگذاری درونی و پیرامونی عنصر "اراده" و "اخیار" در شکلگیری حیات انسانی، استوار است.
براساس این تحلیل، باتوجه به گستردگی حوزه تأثیرگذاری و نفوذ انسان در این عالم، رویکرد مثبت انسان و اراده و خواست جمعی بشر، در تحقق امر ظهور، تأثیر تام دارد. با این پیش فرض که اصل اختیار و آزادی عملانسان در انتخاب راه و عملکرد خویش و نقش تعیینکننده وی در تغییر سرنوشت خود، امری پذیرفته شده و بدیهی است که هر انسانی به طوری فطری این حالت را در وجود خود احساس میکند و مییابد. چه اینکه این اصل و شیوه، مقتضای حکمت و سنت الهی در مورد انسان و خط سیر او نیز هست. انسانی که خداوند حکیم خلقت او را، آمیزهای از تعقل، آگاهی، اراده و اختیار قرار داده است، تشخیص راه از چاه و تعیین مسیر زندگی و ایجاد تغییر در آن را نیز به خود او واگذار نموده است.
براین اساس، حادثه ظهور امام مهدی(ع) و تأخیر و تعجیل در آن، امری است که ارتباط تنگاتنگ با نحوهای تعامل جامعه با این موضوع دارد. به همین جهت دربحث از زمینهسازی ظهور و بررسی عوامل مؤثر در تحقق این رخداد مهم، توجه کافی به این مطلب ضروری است که مسأله ظهور با حرکت اختیاری انسانها و نوع تعامل آنان با این موضوع، دخالت جدی دارد زیرا براساس اصل یاد شده، رخداد ظهور پدیده نیست که جدای از شرایط حاکم بر فضای فکری و اجتماعی بشر، شکل گیرد و اراده و خواست جامعه انسانی در آن نقشی نداشته باشد بلکه موضوع "ظهور"، پیوند محکم و ناگسستنی با مسأله "زمینهسازی" دارد.
این ترتب و پیوستگی موجود میان "زمینهسازی" و "ظهور"، و ارتباط دو سویه میان آن دو، همانند ارتباط تعاملی رایج در میان سایر پدیدههایی است که ارتباط سیستمی و ترتبی میان آنها حاکم است.
همچنانکه که پدیدههای مثل: بهبودی از بیماری، اجرای طرحی عمرانی یا علمی یا تجاری یا پیروزی بر دشمن ورهایی از فقر، همه و همه وابسته به میزان نقشآفرینی خود انسان دارد و امر سرعت بخشیدن یا تأخیر انداختن آنها به دست خود انسان است، پدیده ظهور نیز دقیقاً بر چنین سیستمی بنا نهاده شده است.
همانگونه که بهدست آوردن بهبودی از یک بیماری و یا پیروزی بر دشمن و یا اجرای یک پروژهای علمی، تجاری، عمرانی و... به تلاش پیکار، و تهیه ابزار و ساز و کارهای لازم نیازمند است و بدون فراهم نمودن نیازمندیها و لوازم آن و یا سستی در تأمین آن، موفقیت انسان را ناممکن و یا دستیابی به اهداف مورد انتظار را به تأخیر میاندازد، همچنین دستیابی جامعه بشری به عدالت و بهرهمندی از مواهب حکومت عدلپرور مهدوی نیز، نیازمند تبعیت از قواعد حاکم بر نظام زندگی است[۴۹].
منابع
پانویس
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۱۹.
- ↑ «أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ... وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»؛ کفایة الاثر، ص۲۶۳، بحار الانوار، ج ۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.
- ↑ «فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ حَسَرَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ... عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»؛ کافی، ج۱، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۲۴.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۲.
- ↑ آن امام قائمی که امیدها و چشمها در انتظار آمدن او دوخته شده است، کسی که به برکت وجود او جهان هستی باقی و برقرار مانده است؛ مفاتح الجنان، ص۱۴۰ «دعای عدیله».
- ↑ «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ الغیبه نعمانی، ص۱۷۰؛ المصباح المتهجد، ص۴۱۲؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۷؛ ج ۵۳، ص۱۸۷.
- ↑ «فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟»
- ↑ «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»؛ شرح احقاق الحق، ج۱۱، ص۵۹۴؛ بحارالانوار، ج۱، ص۹ وج ۵، ص۳۱۲ و ج۲۳، ص۸۳-۹۳.
- ↑ «وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا يَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ أَوْ تَأَخُّرُهُ وَ مَنْ مَاتَ عَارِفاً لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»؛ المحاسن، ج۱، ص۱۵۶؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۸؛ ج۲۳، ص۷۸؛ ج۲۷، ص۱۲۷.
- ↑ «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّيْفِ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۳۸؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۲-۱۲۴.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۸.
- ↑ انتظار، بایدها و نبایدها، ص۱۱۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۹-۱۳۰.
- ↑ «طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ يَتَوَلَّى أَوْلِيَاءَهُ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَلِكَ مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ کمال الدین، ج۱، ب۲۵، ح۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۱۲۹.
- ↑ در بعضی از نقلها «وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ» دارد.
- ↑ «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ... فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ»؛ الغیبه نعمانی، ص۲۰۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۱۴۶؛ معجم الاحادیث الامام المهدی، ج۳، ص۲۱۷.
- ↑ "ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید" سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ «اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَرَ»؛ الغیبه نعمانی، ص۳۴ و ص۲۰۶؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج۵، ص۶۶.
- ↑ «فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ بِمَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ يَتَجَنَّبُ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا»؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.
- ↑ «فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ حِينَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا يُنْجِيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَةٍ»
- ↑ مفاتیح الجنان، ص۱۹۳ (دعای امام زمان(ع)).
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۳۰-۱۳۲.
- ↑ «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا»؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۱.
- ↑ «إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ»؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۰؛ میزان الحکمه، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يَذْهَبَ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى الصَّفْوُ»؛ الغیبه طوسی، ص۳۳۹؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۱۳.
- ↑ «هَيْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ»؛ الغیبه طوسی، ص۳۳۶؛ بحار الانوار، ج۵، ص۲۲۰.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۱۷.
- ↑ « أَمَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ الَّذِي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ!»؛ الغیبه طوسی، ص۳۳۶.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ ر.ک: فصلنامه علمی تخصصی انتظار، شماره ۱۶، ص۱۷۹.
- ↑ کافی، ج۲، ص۱۹۰.
- ↑ "و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم" سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ "بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد" سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ "و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم" سوره قصص، آیه ۶.
- ↑ انتظار پویا، ص۲۷.
- ↑ "و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد" سوره انفال، آیه ۳۹.
- ↑ اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۱۹۳.
- ↑ «كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوِ اسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لَاسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) حِينَ أُدْمِيَتْ رَبَاعِيَتُهُ وَ شُجَّ فِي وَجْهِهِ كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ»؛ مکیال المکارم، ج۱، ص۷۰.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۳۳۵.
- ↑ "و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید" سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ "... که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید" سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ «لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ»؛ الغیبه نعمانی، ص۳۳۵.
- ↑ ر.ک: حکومت جهانی مهدی(ع)، ص۸۴.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۳۵-۱۳۸.
- ↑ قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور (مقاله)|بایستههای ظهور، ص۱۳۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۳۸-۱۳۹.