«بیگمان حضرت مهدی (ع) بهپا میخیزد تا بیش از آنکه چگونگی زندگی مادیمردم را بر پایه عدالت سامان دهد، باورهای آنان را رشد داده، کمال بخشد. اگرچه قسط و عدلاقتصادی در جای خود بسیار بایسته و نقشآفرین است، اما آنچه قیام و انقلاب جهانی آن حضرت را از دیگر انقلابها متمایز و ممتاز میسازد، دگرگونیهای اعتقادی و باورانسانها است، که در پرتو تلاشهای او و همه یارانش پدید خواهد آمد. دگرگونیهایی که سبب میشود تا نگاه مردم در فصل پایانی زندگی بهطور فراگیر و گسترده به اهداف آفرینش انسان دوخته شده، راههای کمال و نیکبختی را یکی پس از دیگری سپری کنند. و این شکل نخواهد گرفت مگر به دگرگونی اساسی در فرهنگجامعه انسانی؛ که آن نیز شکل نخواهد گرفت مگر با فراهمشدن زمینههای بایسته.
البته مقصود از آمادگی در عرصه باورها در اینجا، بیشتر آمادگی در عرصه فرهنگ دینی است. آنچه در عرصه فرهنگ دینی به آن توجه میشود، بهطور عمده، زیر عنوان "پیرویخالص از خداوند و ولی او" گرد میآیند؛ زیرا شناخت خداوند و امام زمان (ع) و باور به آنان، باید در رفتار دیده شود و تبلور حقیقی آن در فرمانبرداری خالص و فراگیر از آن نورهای پاک آشکار گردد. همسوکردن رفتارها، نیتها و جهتگیریها، بر پایه خواست رهبرالهی، از مهمترین ویژگیهای رهروان راستین است و این به خوبی در زمینهسازان ظهور و یاران امام مهدی (ع) -وجود دارد. رسول گرامی اسلام (ص) در این باره فرمود: «طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَتَوَلَّى الْأَئِمَّةَ الْهَادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ أُولَئِكَ رُفَقَائِي وَ ذَوُو وُدِّي وَ مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ»[۱۲].
کسانی که آمادگی روحی و روانی بالایی به دست نیاورند، هرگز نمیتوانند یار و یاور خوبی برای آن حضرت باشند؛ چرا که با کمترین فشاری که بر آنان وارد میشود، عرصه را رها میکنند. بیگمان برای حضرت مهدی (ع) یارانی هست که توان بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر دشمنان چیره و پیروز شوند(...)»[۱۳].
«باید افکار مردمجهان آنچنان رشد و تعالی یابد که بدانند ویژگیهای قومی و جغرافیایی، تفاوت زبانها، آداب و رسوم نمیتوانند نوع بشر را از هم جدا سازند؛ نباید تعصّبات قبیلهای، گروهی و حزبی، مانع رسیدن بشر به حقیقت باشد؛ چنانکه تاکنون نیز اینگونه بوده و مرزهای ساختگی با سیمهای خاردار و دیوارهایی، همچون دیوار کهن چین نتوانست انسانها را از هم دور سازد و بشر همواره -در شرایط متناسب- میل خود را به وحدت و یکی شدن نشان داده است. جهانی شدن که امروز به صورت قهری در میان همه ملتها، در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و اجتماعی مطرح میشود، از نشانههای گرایش و سیر بشر به سمت وحدت است و پیشینه آن هرچند از حدود ۱۹۶۰ میلادی بوده. لکن تفکّر اصیل و ریشهداری است که در فرهنگ اسلامی پیشینه طولانی دارد. برخی مورّخان پیدایش اندیشهجهانی شدن را به این معنا، سده هفتم میلادی دانستهاند. از طرفی، این موضوع در احادیثشیعه نیز آشکارا مطرح شده است. امام باقر (ع) فرمود: "حکومتقائم (ع) ما شرق و غربجهان را فرامیگیرد و خداوند به واسطه او دین خود را بر همه ادیان پیروز میگرداند...."[۱۷]
«فکر زیربنای اعمال و رفتارانسان میباشد و باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ میکند. درواقع تربیتانسانها و رها ساختن آنان از جهل و نادانی و عرضه حقایق اسلام به روان حقجوی آدمیان، از برترین رسالتهای انبیاء و أولیاء بوده است. چنانکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۲۱]. فردی که به امام زمان (ع) معتقد است در واقع در جریان انتظار خود تحت تربیت ولی عصر (ع) میباشد. این امر در طهارتفکری و عقلی او رشد چشمگیری دارد. در این خصوص از باب نمونه به روایاتی چند اشاره مینماییم:
از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: چون قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان گذارد و عقولشان را متمرکز سازد. و عقلهایشان کامل شود[۲۲]؛ در روایت دیگری از حضرت آمده که فرمود: در زمان مهدی (ع) به شما حکمت بیاموزند[۲۳].
حضرت مهدی (ع) هنگامی که دست خود را بر سر بندگان بگذارد عقل آنها جمع و حلم آنها کامل میگردد. بعضی بر این نظرند: دست بر سر بندگان کشیدن نمادی است از سرپرستی، یعنی: هنگامی که حضرت بر مردمریاست پیدا کند با سرپرستی عاقلانه حضرت، افراد نیز عقلشان کامل و جهلشان ضایع میگردد. بعضی نیز گویند که با تهدید هواها و طغیانها منتظر تحت تربیتحضرت مهدی (ع) قرار گرفته و آیات قرآن مستقیماً در هدایت و پرورش عقلی او تأثیر میگذارد.
↑«خوشا به حال کسی که، قائم اهل بیت مرا درک کند؛ حال آنکه پیش از قیام او نیز پیرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پیشوایانهدایتگر پیش از او نیز دوست باشد. اینان همنشین و دوستان من و گرامیترینِ امت من، در نزد من هستند» محمدبن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص ۲۸۶، ح ۲و ۳؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۵۶.
↑«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.