استقلال در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = استقلال | | موضوع مرتبط = استقلال | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = استقلال | ||
| مداخل مرتبط = [[استقلال در قرآن]] - [[استقلال در فقه اسلامی]] - [[استقلال در | | مداخل مرتبط = [[استقلال در قرآن]] - [[استقلال در فقه سیاسی]] - [[استقلال در فقه اسلامی]] - [[استقلال در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[استقلال نمایندگی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=== نفی [[ربوبیت]] غیر [[خدا]] === | === نفی [[ربوبیت]] غیر [[خدا]] === | ||
اتخاذ ارباب و پذیرش [[اراده]] و [[سلطه]] دیگران با [[توحید]] ناسازگار است و [[انسان]] را به [[شرک]] [[مبتلا]] میسازد: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، بنابراین، [[آزادی سیاسی]] و [[حق اطاعت]] از نظامهای سیاسی و نهاد [[قدرت]]، مشروط به آن است که موجب "اتخاذ ارباب" نشود و در برابر [[ربوبیّت]] [[تشریعی]] [[خداوند]] نباشد. به گفته [[سید قطب]]، در این جهت تفاوتی میان نظامهای [[دیکتاتوری]] با نظامهای [[دموکراسی]] نیست و همگی ارباب زمینیاند که انسان را به رقّیت و [[عبودیّت]] خویش میخوانند و تنها [[نظام اسلامی]] و [[توحیدی]] است که میتواند [[بشر]] را رهانیده و به او [[آزادی]] [[واقعی]] ببخشد. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۷. </ref> بر اساس [[آیه]] پیشگفته خداوند[[سلطه]] و [[استعمار]] فرهنگی و [[فکری]] را یک نوع [[عبودیت]] و [[پرستش]] میداند و | اتخاذ ارباب و پذیرش [[اراده]] و [[سلطه]] دیگران با [[توحید]] ناسازگار است و [[انسان]] را به [[شرک]] [[مبتلا]] میسازد: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، بنابراین، [[آزادی سیاسی]] و [[حق اطاعت]] از نظامهای سیاسی و نهاد [[قدرت]]، مشروط به آن است که موجب "اتخاذ ارباب" نشود و در برابر [[ربوبیّت]] [[تشریعی]] [[خداوند]] نباشد. به گفته [[سید قطب]]، در این جهت تفاوتی میان نظامهای [[دیکتاتوری]] با نظامهای [[دموکراسی]] نیست و همگی ارباب زمینیاند که انسان را به رقّیت و [[عبودیّت]] خویش میخوانند و تنها [[نظام اسلامی]] و [[توحیدی]] است که میتواند [[بشر]] را رهانیده و به او [[آزادی]] [[واقعی]] ببخشد. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۷. </ref> بر اساس [[آیه]] پیشگفته خداوند[[سلطه]] و [[استعمار]] فرهنگی و [[فکری]] را یک نوع [[عبودیت]] و [[پرستش]] میداند و همانگونه که با شرک و [[بتپرستی]] [[مبارزه]] میکند با استعمار [[فکری]] و [[سلطه]] [[فرهنگی]] نیز میجنگد. <ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۹۵. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | ||
=== [[اعتماد]] و تکیه نکردن به [[کافران]] === | === [[اعتماد]] و تکیه نکردن به [[کافران]] === | ||
[[مسلمانان]] نباید بر [[ستمگران]] تکیه و اعتماد کنند: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> تکیه و اعتماد بر ستمگران در شکل [[وابستگی]] آشکار میگردد و وابستگی فرهنگی، [[سیاسی]] یا [[اقتصادی]] نتیجهای جز [[اسارت]] و [[استثمار]] و نابودی [[استقلال]] ندارد.<ref>نمونه، ج ۹، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱؛ المنیر، ج ۲، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۲، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | [[مسلمانان]] نباید بر [[ستمگران]] تکیه و اعتماد کنند: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> تکیه و اعتماد بر ستمگران در شکل [[وابستگی]] آشکار میگردد و وابستگی فرهنگی، [[سیاسی]] یا [[اقتصادی]] نتیجهای جز [[اسارت]] و [[استثمار]] و نابودی [[استقلال]] ندارد.<ref>نمونه، ج ۹، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱؛ المنیر، ج ۲، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۲، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
# آگاهسازی [[جامعه]] از خطر تهاجم و [[سلطه]] فرهنگی [[بیگانگان]]. | # آگاهسازی [[جامعه]] از خطر تهاجم و [[سلطه]] فرهنگی [[بیگانگان]]. | ||
# [[حفظ هویت]] و [[پاسداری]] از ارزشهای [[اسلامی]]<ref>ر. ک: نامه فرهنگستان علوم، ش ۹ سال ۸۱، ص ۲۳ ـ ۳۷؛ استقلال و ضرورتهای جدید، ص ۱۲۲ ـ ۱۳۰. </ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | # [[حفظ هویت]] و [[پاسداری]] از ارزشهای [[اسلامی]]<ref>ر. ک: نامه فرهنگستان علوم، ش ۹ سال ۸۱، ص ۲۳ ـ ۳۷؛ استقلال و ضرورتهای جدید، ص ۱۲۲ ـ ۱۳۰. </ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | ||
==[[خودکفایی]] و [[استقلال]]، [[آیین]] [[مسلمانی]]== | |||
[[خداوند]] در [[آیات قرآنی]] بر استقلال همه جانبه [[امت اسلام]] از [[جوامع]] دیگر تاکید میکند. برخی از [[آیات]] به صراحت هر گونه [[وابستگی]] به ویژه در حوزه [[اقتصادی]] را مردود شمرده و از امت اسلام خواسته تا به گونهای [[اقتصاد جامعه]] را بنیاد گذاشته و [[استوار]] سازند که نیازی به [[بیگانگان]] وجود نداشته باشد؛ زیرا [[اقتصاد]] قوام [[جامعه]] است {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} <ref>«و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> و همانند ستون میانی چادر و [[خیمه]] عمل میکند. پس اگر اقتصادی [[خودکفا]] و مستقل وجود نداشته باشد، جامعه فاقد ستون اصلی و میانی خواهد بود و توان [[ایستادگی]] و [[مقاومت]] نخواهد داشت. | |||
خداوند با تمثلی در [[آیه ۲۹ سوره فتح]] وضعیت مسلمانی و [[جامعه اسلامی]] را همانند گیاهی دانسته که بر ساق خود استوار است و به جایی تکیه ندارد. خداوند میفرماید: {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> | |||
در این [[آیه]] [[خداوند]] میفرماید [[امت اسلام]]، امتی است که با خودشان [[مهربان]] و نسبت به [[دشمنان]] سخت گیر هستند. [[اهل عبادت]] و [[بندگی]] بوده و آثار [[سجود]] در پیشانی آنان دیده میشود. همچنین آنان همانند گیاهی هستند که [[جوان]] و محکم روی پای خود ایستادهاند و تکیهای به کسی و چیزی ندارند. | |||
در این عبارت [[آیین]] [[مسلمانی]] توضیح داده شده که شامل امور زیر است: [[همراهی با پیامبر]]{{صل}}، شدت و [[سختگیری]] نسبت به [[کفار]]، [[مهربانی]] نسبت به یک دیگر، [[اهل رکوع و سجود]] دایمی و [[اقامه نماز]]، جست و جوگر فضل و [[ثواب]] خداوندی و [[رضوان]] و [[خشنودی الهی]]، دارندگان چهره و سیمای اهل عبادت و آثار و نشانه سجدههای بسیار، مفید چون [[گیاه]]، هماره در حال [[رشد]] و [[جوانی]]، [[استحکام]] داخلی، [[استواری]] بیرونی، موجب [[شادمانی]] خداوند و [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان کشاورز و زارع، موجب [[خشم]] دشمنان. | |||
در [[تفسیر مجمع البیان]] در ذیل آیه آمده است: در [[آیه شریفه]] خدای فرزانه در قالب این مثال به [[وصف پیامبر]] و ایمانآوردگان پرداخته که منظور از کِشت و [[زراعت]] وجود گرانمایه پیامبر است و جوانهها [[یاران فداکار]] و پراخلاص آن حضرت که بر گرد [[خورشید]] وجود او هستند. آنان در آغاز [[طلوع اسلام]] [[ناتوان]] و بییار و [[یاور]] بودند، همانگونه که هر نهال و زراعتی در آغاز [[ضعیف]] است و آن گاه به تدریج قوت و توان مییابد و رشد میکند، [[مردم]] توحیدگرا و با [[ایمان]] نیز دست [[یاری]] بر دست یکدیگر نهادند و رفته رفته با ایمان و [[اخلاص]] و [[خودسازی]] و [[پروا]] و [[دانش]] و [[بینش]] و [[مدیریت]] درست، به قدرتی شکستناپذیر تبدیل شده و بر [[کارها]] [[تسلط]] یافتند. | |||
[[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: «شطا» ی [[گیاه]]، به معنای آن جوانههایی است که از خود گیاه به وجود میآید و در اطراف ساق و ریشهها و کنارهای آن میروید، و کلمه «ایزار» که مصدر«ازره» است، به معنای اعانت و [[یاری]] است؛ و کلمه«استغلاظ» به معنای رو به [[غلظت]] نهادن و سفت و محکم شدن است؛ و کلمه «سوق» جمع«ساق» است؛ و کلمه «زراع» جمع «زارع» به معنای کشاورز است. | |||
و معنای [[آیه]] این است که: مثل [[مؤمنین]] مثل [[زراعت]] و گیاهی است که از کثرت [[برکت]] جوانههایی هم در پیرامون خود رویانده باشد، و آن را کمک کند تا آن نیز [[قوی]] و غلیظ شده، مستقلا روی پای خود بایستد، بهطوری که برزگران از خوبی [[رشد]] آن به شگفت درآمده باشند. | |||
[[مفسران]] [[تفسیر نمونه]] نیز میافزایند: در توصیف دوم که در [[انجیل]] آمده نیز پنج وصف عمده برای مؤ [[منان]] و [[یاران محمد]]{{صل}} ذکر شده است: جوانه زدن، کمک کردن برای پرورش، محکم شدن، بر پای خود ایستادن، و نمو چشمگیر اعجاب انگیز. | |||
در [[حقیقت]] اوصافی که در [[تورات]] برای آنها ذکر شده اوصافی است که ابعاد وجود آنها را از نظر [[عواطف]] و اهداف و [[اعمال]] و صورت ظاهر بیان میکند و اما اوصافی که در انجیل آمده بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبههای مختلف است. آری آنها انسانهائی هستند با صفات والا که آنی از«حرکت» باز نمیایستند، همواره جوانه میزنند، و جوانهها پرورش مییابد و بارور میشود. همواره [[اسلام]] را با گفتار و اعمال خود در [[جهان]] نشر میدهند و [[روز]] به روز خیل تازهای بر [[جامعه اسلامی]] میافزایند. | |||
آری آنها هرگز از پای نمینشینند و دائما رو به جلو حرکت میکنند، در عین [[عابد]] بودن مجاهدند، و در عین [[جهاد]] عابدند، ظاهری آراسته، [[باطنی]] پیراسته، عواطفی نیرومند، و نیاتی [[پاک]] دارند، در برابر [[دشمنان]] [[حق]] [[مظهر]] [[خشم]] خدایند، و در برابر [[دوستان]] حق نمایانگر [[لطف]] و [[رحمت]] او. | |||
سپس در دنباله [[آیه]] میافزاید: این اوصاف عالی، این نمو و [[رشد]] سریع، و این حرکت پربرکت، به همان اندازه که [[دوستان]] را به [[شوق]] و [[نشاط]] میآورد سبب [[خشم]] [[کفار]] میشود.<ref>تفسیر نمونه ذیل آیه</ref> | |||
در این آیه به صراحت با عباراتی چون «فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ» از [[جامعه اسلامی]] خواسته شده تا به عنوان [[آیین]] [[مسلمانی]] به [[استقلال]] و [[خودکفایی]] برسند. پس از آیین مسلمانی یکی این است که [[جامعه]] و [[امت اسلامی]] باید [[خودکفا]]، مستحکم و مستقل باشد و روی پای خود بایستد و هیچ نیازی به [[دشمنان]] نداشته باشد، بلکه باید چنان در حالت سرزندگی و [[جوانی]] و [[کوشش]] و تلاش و رشد و نمو باشد و از همه جهات مستقل و خودکفا که دشمنان را به خشم آورد و موجبات [[نومیدی]] آنان را فراهم آورد؛ به طوری که اگر [[تحریم]] کردن نه تنها [[اندوهگین]] نشود، بلکه آن را عامل برای افزایش [[قدرت]] و رشد و شکوفایی خود بداند و [[گمان]] [[نبرد]] که با تحریم [[اقتصادی]]، اقتصادش فرو میپاشد و جامعه بیستون قوام بخشی به نام [[اقتصاد]] خواهد ماند. | |||
[[خداوند]] در آیه ۲۸ خواستار [[قطع رابطه اقتصادی]] با [[دشمنان اسلام]] و [[مسلمانان]] میشود که از آیین مسلمانی است که با دشمنان قطع ارتباط کنید. سپس به مسلمانان نسبت به تحریم اقتصادی و [[قطع رابطه]] با دشمنان دلگرمی میدهد و میفرماید که اگر رابطه اقتصادی با دشمنان قطع شود شما ضرر و زیانی نخواهد کرد؛ زیرا خداوند از فضل خویش شما کمک میکند و [[مشکلات]] اقتصادی شما را حل و فصل میکند؛ چنان که میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> | |||
این که [[خداوند]] در این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر خواستار [[استقلال]] همه جانبه به ویژه [[اقتصادی]] است، از آن روست که [[اقتصاد]] قوام بخش [[جامعه]] و ستون آن است؛ و استقلال و [[خودکفایی]] به معنای استقلال در زمینههای دیگر نیز خواهد بود؛ اما [[وابستگی اقتصادی]] موجب میشود تا جامعه فاقد ستون اصلی باشد و نتواند بر ساق خود [[استوار]] و محکم بیایستد و هماره نیازمند تکیه گاهی است که نمیتوان به آن [[اعتماد]] کرد؛ زیرا جز خداوند هیچ کسی تکیه گاه [[عزت]] آفرین نیست، بلکه موجب [[ذلت]] جامعه و [[امت]] میشود. | |||
این خودکفایی و [[استقلال اقتصادی]] است که زمینه و بستر [[استقلال سیاسی]] و نظامی را فراهم میآورد؛ زیرا اگر [[جامعه اسلامی]] بخواهد دارای استقلال سیاسی باشد باید از توان نظامی نیز برخوردار باشد و [[وابستگی]] به دیگران نداشته و یا [[اجازه]] ندهد تا دیگران بر آنان [[سلطه]] یافته و چیره گردند. این گونه است که اگر بخواهیم به مفاد آیه ۶۰ [[سوره انفال]] عمل کنیم و در حد [[استطاعت]] از نفرات و تجهیزات [[جنگی]] و [[دفاعی]] برخوردار باشیم باید استقلال اقتصادی داشته و بتوانیم همه قوت و توان نظامی را از این راه به دست آوریم. | |||
پس از آن جایی که استقلال سیاسی و نظامی در گرو و مرهون استقلال اقتصادی است، لازم است تا به عنوان [[امت اسلام]] و یک [[هویت]] مستقل در عرصه [[جامعه جهانی]] و در میان امتهای دیگر، از استقلال اقتصادی برخوردار بوده و از هر گونه وابستگی اقتصادی [[رهایی]] یافته و بر پا و ساق خود استوار بوده و تکیه و اعتمادی به دیگران نداشته باشیم؛ چراکه خداوند در آیه ۵ [[سوره نساء]] و به صراحت و روشنی کامل در آیه ۲۸ [[سوره توبه]] بیان میکند که وابستگی اقتصادی مهمترین عامل وابستگی جامعه به [[بیگانگان]] خواهد بود؛ از همین روست که در توصیف [[مسلمانی]] و [[آیین]] آن در [[آیه ۲۹ سوره فتح]] میفرماید که [[خودکفایی]] و [[استقلال]] و [[اعتماد]] بر خود و برپای خود ایستادن، از [[آیین]] [[مسلمانی]] است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[خودکفایی آیین مسلمانی (مقاله)|خودکفایی آیین مسلمانی]].</ref>. | |||
==راههای دست یابی به خودکفایی== | |||
اگر بخواهیم به خودکفایی و [[استقلال اقتصادی]] برسیم باید اصول و قواعدی را مراعات کنیم. در این جا به برخی از مهمترین اصول و راههای دست یابی به استقلال و خودکفایی [[اقتصادی]] اشاره میشود: | |||
#'''کار''': شکی نیست که اصل اولی در [[تولید اقتصادی]] کار است. از این روست که در [[آیات قرآنی]] بر این اصل اساسی و مهم تاکید شده است.{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} <ref>«و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتیتر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را میپوشید و کشتیها را در آن مینگری که آب شکافاند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۴</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا * رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم * پروردگار شماست آنکه در دریا کشتی را برایتان میراند تا از بخشش وی بهره برید، او بر شما بخشاینده است» سوره اسراء، آیه ۱۲ و ۶۶</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره قصص، آیه ۷۳</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و از آیات او این است که بادها را مژدهآور (باران) میفرستد و (چنین میکند) تا از بخشایش خود به شما بچشاند و تا کشتیها به فرمان وی روان گردند و تا از بخشش وی (روزی) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره روم، آیه ۴۶</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بیگمان پروردگارت میداند که تو و دستهای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمیخیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه میدارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمیتوانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام میزنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند میجویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ میکنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگتر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref> [[انسان]] در [[زندگی دنیوی]] هر آن چه بکارد در [[آخرت]] درو میکند؛ از همین روست که باید عامل خود باشد تا [[بهشتی]] [[غنی]] و [[آخرتی]] [[سعادتمند]] داشته باشد. اصولا انسان در [[زمین]] آمده تا با کار در آن بتواند خود و [[جهان]] را بسازد و آخرت خویش را تأمین نماید.{{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}} <ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> از [[آیات قرآنی]] به دست میآید که [[امت اسلام]] اگر بخواهد به امر [[خودکفایی]] و [[استقلال]] [[واقعی]] دست یابد، باید [[مجاهدت]] و تلاش کند و تنها به کار عادی بسنده نکند. | |||
#'''[[توزیع درست منابع و ثروت]]''': البته کار نیازمند منابع و [[ثروت]] است که آن نیز به وفور در زمین به اشکال گوناگون وجود دارد. آب و خاک و هوا و [[معادن]] و کانیها و مانند آنها همه از منابع ثروت و [[اقتصاد]] است که اگر به [[درستی]] [[توزیع]] و در [[اختیار]] همگان قرار گیرد، [[اقتصاد جامعه]] شکل مناسب به خود میگیرد و امکان [[توسعه]] و [[پیشرفت]] [[اقتصادی]] و همه جانبه برای [[جامعه]] فراهم میآید. [[خداوند]] در آیات قرآنی یکی از [[اصول اساسی اسلام]] و [[مسلمانی]] را [[توزیع عادلانه ثروت]] دانسته و بر توزیع و گردش سالم اقتصاد در همه حوزهها از جمله منابع و ثروت ملی تاکید کرده است. از جمله مهمترین ایه در این زمینه میتوان به [[آیه]] ۷ [[سوره حشر]] اشاره کرد. | |||
#'''[[اعتدال]] در [[مصرف]]''': شاید یکی از مهمترین عوامل موثر در [[استقلال]] و [[خودکفایی]] [[اقتصادی]] طریق درست [[مصرف]] کردن است؛ زیرا در هر نقطهای از جغرافیای [[زمین]] [[زندگی]] کنیم، [[نیازهای انسانی]] در حد مورد نیاز فراهم است؛ اما به علت [[اسراف]] و [[تبذیر]] یعنی [[افراط]] در مصرف و بدتر از آن ریخت و پاش و استفاده نادرست و دور ریز محصولات و فراوردههای اقتصادی، خود و [[جامعه]] را گرفتار مشکل اقتصادی میکنیم. از همین روست که در [[آیات قرآنی]] از هر گونه اسراف حتی در [[نوشیدن]] نوشیدنیهایی چون آب تاکید شده {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref> «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> و از تبذیر و ریخت و پاش [[نهی]] شده است.{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} <ref>«و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> | |||
#'''[[قناعت]]''': البته میتوان از اصل پیشین این معنا را نیز به دست آورد؛ اما از آن جایی که قناعت به معنای [[بسنده کردن]] به آن چه در [[اختیار]] است، میتوان گفت که این نیز یک اصل مهم در [[آیین]] [[مسلمانی]] است در حوزه [[رفتار]] اقتصادی است. این که [[انسان]] به آن چه دارد قناعت کند و با [[تعفف]] و عفتمداری و [[عزت]] محوری [[اجازه]] ندهد تا برای وضعیت بهتر دست به سوی دیگران دراز کند. به قول حضرت [[سلمان فارسی]] علیه الرحمه، اگر به همان غذای موجود [[قناعت]] میشد، آفتابه به گرو نمیرفت. بسیاری از [[مشکلات]] [[اقتصادی]] که در خانوارها پدید میآید به سبب عدم توجه به این اصل مهم اقتصادی است؛ زیرا کسی که [[اهل قناعت]] باشد و به داشتههای اندک خود بسنده کند دیگر هرگز دست [[ذلت]] و [[خواری]] به سوی دیگری دراز نمیکند و زیر بار [[قرض]] و وام و [[ربا]] و مانند آن نخواهد رفت. | |||
#'''[[عدالت]] و اجتناب از [[بیعدالتی]] و [[ظلم اقتصادی]]''': از دیگر مواردی که مانع جدی در برابر [[اقتصاد مقاومتی]] و [[خودکفایی]] و [[استقلال اقتصادی]] است، [[کمفروشی]]، [[گران فروشی]]، [[اختلاس]]، [[ویژه خواری]] و رانت خواری و مانند آن هاست که همه به عنوان ظلم اقتصادی و بیعدالتی اقتصادی مطرح است. [[آیات]] بسیاری از [[قرآن]] به این مسأله پرداخته است؛ زیرا جوامعی چون [[جامعه]] [[شعیب]] به سبب همین ظلم اقتصادی فروپاشیده و دچار [[مصیبت]] نابودی و [[هلاکت]] جمعی شده است.{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} <ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ * قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ * قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید * برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم * گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی * گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۴-۸۸</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵ و آیات دیگر</ref> | |||
#'''اجتناب از [[اقتصاد ربوی]] و مانند آن''': از [[آیین]] [[مسلمانی]] در حوزه [[اقتصادی]] اجتناب از هر گونه روشها و راههایی است که به ظاهر اقتصادی است ولی در عمل و بلند مدت ضد اقتصادی خواهد بود و آثار و تبعات آن به جای [[رشد]] و بهره وری اقتصادی و [[پیشرفت]] و [[توسعه]] و [[تولید]] و کار، موجب [[بیکاری]] و دامن زدن به [[اقتصاد]] انگلی و وابسته و [[بیمار]] میشود. اقتصاد ربوی از جمله اقتصادهایی است که به عنوان اقتصاد بیمار و فاقد توان [[ایستادگی]] و [[مقاومت]] بر پای خود و عامل [[فروپاشی جامعه]] معرفی شده و به عنوان [[جنگ]] با خود بیان شده است.{{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ * يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ * إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ * فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ}} <ref>«آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند * خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد * کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند * ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۵-۲۷۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ}}<ref>«و هر آنچه ربا بدهید تا (بهره شما را) در داراییهای مردم بیفزاید نزد خدا نمیافزاید و آنچه زکات بدهید که خشنودی خداوند را بخواهید؛ چنین کسان دو چندان (پاداش) دارند» سوره روم، آیه ۳۹.</ref> | |||
#'''استفاده از [[تولید داخلی]]''': از [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> این اصل استفاده میشود که یکی از راههای رسیدن به [[خودکفایی]]، عدم [[وابستگی اقتصادی]] به [[بیگانگان]] و تکیه بر محصولات داخلی است. [[خداوند]] میفرماید که اگر [[جامعه اسلامی]] از وابستگی اقتصادی به بیگانگان به ویژه [[دشمنان]] رها شود و به تولیدات و محصولات داخلی تکیه کند، خداوند به فضل خویش جامعه اسلامی را به حدی از خودکفایی و [[استقلال اقتصادی]] میرساند که هیچ نیازی به [[بیگانه]] و تولیدات بیگانگان نداشته باشد و سربار دیگران نشود. | |||
#'''[[مدیریت]] عالمانه و متعهدانه''': از دیگر عوامل موثر در صحنه [[اقتصادی]]، مدیریت عالمانه و متعهدانه است. خداوند در [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را نزد من آورید تا او را (ندیم) ویژه خود گردانم و چون با او به گفت و گو پرداخت گفت: بیگمان تو امروز نزد ما بلند جایگاهی امینی» سوره یوسف، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref> به این امر در [[مدیریت اقتصادی]] به ویژه برای عبور از [[بحران]] توجه میدهد. از آیه {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر ! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref> نیز این معنا قابل [[استنباط]] است. [[تعهد]] بیتخصص و [[تخصص]] به تعهد نمیتواند مفید باشد. بنابراین در راس [[امور اقتصادی]] کسانی باید قرار گیرند که دارای چنین جامعیتی باشند؛ زیرا متخصص بیتعهد [[سرمایه ملی]] را تباه کرده و با [[اختلاس]] و [[ویژه خواری]] و مانند آن از مسیر [[عدالت]] خارج میشود و عالمانه به [[اقتصاد جامعه]] ضربه میزند، همچنین [[متعهد]] غیر متخصص نیز [[جاهلانه]] با برخی از تصمیم گیریهای نادرست خود [[اقتصاد]] را فرو میپاشاند. | |||
آن چه بیان شد تنها برخی از اصول و [[آیین]] [[مسلمانی]] در حوزه عمل و کار [[اقتصادی]] است. به هر حال، اگر به آیین مسلمانی عمل کنیم باید اقتصادی را ایجاد کنیم که بر پای خودش بیایستد و هماره چون گیاهی با طراوت و [[جوان]] و در حال [[رشد]] و نمو باشد. چنین شرایطی تنها با [[فضل الهی]] و توجه به اصول و قواعدی شدنی است که در [[آیات قرآنی]] به عنوان اصول و آیین مسلمانی مطرح و بیان شده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[خودکفایی آیین مسلمانی (مقاله)|خودکفایی آیین مسلمانی]].</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']] | |||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[خودکفایی آیین مسلمانی (مقاله)|'''خودکفایی آیین مسلمانی''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۴۹: | ||
[[رده:استقلال]] | [[رده:استقلال]] | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۲
مقدمه
استقلال مصدر باب استفعال از ماده "ق ـ ل ـ ل» به معنای اندک شمردن، حمل کردن،[۱] و به کاری پرداختن بدون مشارکت دیگران آمده است. [۲] در اصطلاح علوم سیاسی برای استقلال تعاریفی متفاوت ارائه شده است؛ مانند: جدا بودن حاکمیت یک کشور از هر نوع سلطه خارجی و [۳]آزادی اراده ملّی برای اداره امور داخلی و خارجی خود که از خلال سازمان سیاسی دولت پدیدار میشود.[۴] میل به سلطهجویی در سرشت انسان قرار دارد و این میل در دولتها نیز تجلّی مییابد، بهگونهای که در پی مطیع ساختن دیگران و بهرهبرداری از منابع و امکانات آنان است. از سوی دیگر میل به استقلال نیز فطری انسانهاست و جوامع و دولتهای گوناگون در پی هویت و استقلال عملی خویش هستند. [۵] استقلال از ارزشهای مسلّم انسانی، عامل عزت و سربلندی انسانها و جوامع و نبود آن، نشانی از ذلت و زبونی آنان است.[۶] برخی با استناد به اینکه دولت شخصیت ترکیب یافته از افراد است [۷] گفتهاند: چنانکه استقلالحق هر فرد است، حق دولت نیز هست.
بسیاری از دانشمندان سیاسی، ریشه همه عقب ماندگیهای جوامع و ملتها را در وابستگی به استعمار دیده و استقلال را کلید حل مشکلات قلمداد کردهاند،[۸] زیرا محور خط مشی کشورهای تحت سلطه به جای منافع خودشان، منافع کشورهای سلطهگر است. [۹] استقلال با جنبههای مختلف فرهنگی و اقتصادی آن در نگاه اسلام با دو مفهوم "دارالاسلام" و "دارالکفر" ارتباط پیدا میکند، زیرا مرزبندیهای جدید جغرافیایی ملاک مناسبی برای استقلال نیست. در تعریف و محدوده واژگان ذکر شده دیدگاههای گوناگونی ارائه شده [۱۰] که از مجموع آنها میتوان چنین نتیجه گرفت که ملاک دارالاسلام و دارالکفر اجرا و عدم اجرای قوانین الهی است. دارالاسلام به سرزمینی گفته میشود که شریعت اسلامی در آن پیاده میشود و حاکم مسلمانی بر آن حکمرانی میکند و همه افراد جامعه در برابر حکومت اسلامی تسلیم هستند. و دارالکفر به سرزمینهایی گفته میشود که احکام اسلامی در آن جاری نیست و مسلمانان در آنجا حاکمیت و سلطه ندارند. براساس این مرزبندی است که قرآن مسلمانان را از خطر وابستگی برحذر داشته و دستیابی به استقلال را در آیات زیادی بیان میکند.[۱۱].
واژهها و مفاهیم در موضوع استقلال
در قرآن کریم واژه استقلال به صراحت نیامده؛ ولی این مفهوم از برخی واژهها، تعبیرها و موضوعات قابل استفاده است؛ مانند: عزّت مسلمانان ﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾[۱۲]، ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾[۱۳]، ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۴]، نفی سبیل کافران ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۱۵]، نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ ﴾[۱۶]، عدم میل و اعتماد به کافران ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۱۷]، پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ ﴾[۱۸]؛ ﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ﴾[۱۹]، روی پای خود ایستادن ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۲۰]، نداشتن دوستی صمیمانه با مشرکان ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۲۱]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۲] و آیاتی که دشمنی کافران و مشرکان با مسلمانان را گوشزد میکند و خواستار هوشیاری مسلمانان در برابر نقشهها و توطئههای آنان است. ﴿مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾[۲۳]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ هَاأَنتُمْ أُولاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّواْ عَلَيْكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴾[۲۴]؛ ﴿كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۲۵] اکنون هر یک از این واژگان و موضوعات بهطور گذرا بررسی میشود.[۲۶].
عزت
قرآن کریم عزت و برتری را ویژه خداوند و فرستاده وی و مؤمنان میداند. ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۲۷]؛ ﴿وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۲۸]، ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۹] بر اساس آیات ﴿بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴾[۳۰] وابستگی به کافران و پذیرش سرپرستی آنان موجب ذلّت و عذاب الهی و پذیرفتن ولایت و سرپرستی خداوند و گسستن از ولایت غیر او سبب عزّت فرد و جامعه میشود[۳۱]. قرآن برای تأمین عزت و سربلندی مسلمانان و برتری آنان بر کافران و حفظ و صیانت این موقعیت، مؤمنان را موظف میکند تا از هر کاری که موجب سلطه و سیطره کافران گشته و مسلمانان را به وابستگی میکشاند دوری کنند. [۳۲][۳۳].
نفی سبیل
بر اساس آیه ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۳۴] خداوند کمترین سلطهای را برای کافران بر مؤمنان تشریع نکرده و هرگونه پیمان فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... را که موجب سلطه کافران و وابستگی مسلمانان گردد حرام و باطل شمرده است. [۳۵] سبیل در لغت به معنای "راه"[۳۶] و در این آیه به معانی نصر، حجت در دنیا، حجت در آخرت، سلطه اعتباری و سلطه خارجی دانسته شده است. [۳۷] آیه نفی سبیل بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است: جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه جامعه اسلامی و حاکمان آن در حفظ استقلال و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است و جنبه سلبی آن ناظر به نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی اجتماعی مسلمانان است. [۳۸] بر اساس مفاد حرف نفی "لن" که به معنای نفی ابد است کافران هیچگاه در هیچ زمینهای شرعا نمیتوانند بر مسلمانان مسلّط شوند و نفی سبیل بر همه روابط خارجی در زمینههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی حاکمیت دارد و همه روابط باید بر این پایه استوار باشد و با آن ارزیابی گردد. [۳۹][۴۰].
نفی ربوبیت غیر خدا
اتخاذ ارباب و پذیرش اراده و سلطه دیگران با توحید ناسازگار است و انسان را به شرک مبتلا میسازد: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[۴۱]، بنابراین، آزادی سیاسی و حق اطاعت از نظامهای سیاسی و نهاد قدرت، مشروط به آن است که موجب "اتخاذ ارباب" نشود و در برابر ربوبیّت تشریعی خداوند نباشد. به گفته سید قطب، در این جهت تفاوتی میان نظامهای دیکتاتوری با نظامهای دموکراسی نیست و همگی ارباب زمینیاند که انسان را به رقّیت و عبودیّت خویش میخوانند و تنها نظام اسلامی و توحیدی است که میتواند بشر را رهانیده و به او آزادی واقعی ببخشد. [۴۲] بر اساس آیه پیشگفته خداوندسلطه و استعمار فرهنگی و فکری را یک نوع عبودیت و پرستش میداند و همانگونه که با شرک و بتپرستی مبارزه میکند با استعمار فکری و سلطه فرهنگی نیز میجنگد. [۴۳][۴۴].
اعتماد و تکیه نکردن به کافران
مسلمانان نباید بر ستمگران تکیه و اعتماد کنند: ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۴۵] تکیه و اعتماد بر ستمگران در شکل وابستگی آشکار میگردد و وابستگی فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی نتیجهای جز اسارت و استثمار و نابودی استقلال ندارد.[۴۶][۴۷].
روی پای خود ایستادن
به گزارش قرآن اصحاب خاص پیامبر (ص) در انجیل به زراعتی تشبیه شدهاند که جوانههای آن به تدریج نیرومند شده و بر پای خود ایستاده است، بهگونهای که کشاورزان را به شگفتی وا میدارد: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۴۸][۴۹] این تمثیل، به ویژه با توجه به تعبیر ﴿فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ﴾ اشارهای گویا به استقلال جامعه اسلامی دارد.[۵۰]. === نهی از سرپرستی کافران === وَلاء" و "توالی" در لغت به معنای نزدیکی دو چیز به یکدیگر بدون فاصله، محبّت و صداقت و "ولیّ" به معنای شخص مددکاری است که بر آنچه تحت سرپرستی اوست سلطه دارد، بهطوری که حق تصرف تام در آن را داشته باشد،[۵۱] بر این اساس، قرآن برای حفظ استقلال و آزادی، جوامع اسلامی را از پذیرش ولایت و سرپرستی کافران نهی کرده است ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾[۵۲]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا﴾[۵۳]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۵۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۵۵]، زیرا ولایت و سرپرستی کافران موجب دخالت و تصرّف آنان در شئون مسلمانان و زمینه خروج مسلمانان از مسیر حق و وابستگی آنان به کافران میشود،[۵۶] ازاینرو قرآن کریم در خطابهای گوناگون از پیامبر و مسلمانان خواسته تا از خواهشها و تمایلات دشمنانِ دین خدا پیروی نکنند ﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ﴾[۵۷]، ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۵۸] و درباره تلاش کفرپیشگان برای واداشتن جامعه اسلامی به پیروی از خود هشدار میدهد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ﴾[۵۹][۶۰] و حفظ استقلال را در بیاعتنایی به خشنودی کافران در پیروی از آنان میداند ﴿وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۶۱][۶۲][۶۳].
تحریم رابطه دوستانه و صمیمی با کافران
در آیاتی از قرآن مسلمانان از دوستی با اهل کتاب و کافران ـ که زمینهساز سلطه و حاکمیت آنان و نفی استقلال مسلمانان است ـ برحذر داشته شدهاند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۶۴] و نیز ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا﴾[۶۵]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۶۶] واژه ﴿بِطَانَةً﴾ به معنای لباس زیر [۶۷] و در اینجا کنایه از این است که کافران و بیگانگان نباید محرم اسرار مسلمانان قرار گیرند، زیرا دوستی و اعتماد و وابستگی به بیگانگان موجب نابودی خرد مسلمانان میشود. [۶۸][۶۹].
استقلال فرهنگی
موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگی آن نشئت میگیرد و فرهنگ اصلیترین نقش را در کسب استقلال همه جانبه و حفظ و استمرار آن ایفا میکند. [۷۰] اگر انسان از نظر اندیشه مستقل نباشد و چنانچه از وابستگی فرهنگی رهایی حاصل نشود نجات از سایر وابستگیهای سیاسی، اقتصادی و... امکان ندارد.
قرآن کریم بر خلاف کسانی که اصلیترین بُعد وابستگی را وابستگی اقتصادی میپندارند،[۷۱] وابستگی فکری را سرچشمه دیگر وابستگیها معرفی میکند،[۷۲] ازاینرو نخستین شعار و پیام همه پیامبران الهی به عنوان محوریترین اصل، شعار «قُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، تُفْلِحُوا» است تا فکر بشر آزاد گشته و غل و زنجیرها شکسته شود: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۷۳][۷۴][۷۵].
راههای حفظ استقلال فرهنگی
مبارزه با ارتداد
خداوند در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ﴾[۷۶] نسبت به تلاش کفرپیشگان برای وابسته ساختن جامعه ایمانی به خویش هشدار میدهد و ارتداد را پیامد اطاعت و پیروی از کافران میداند[۷۷] و آیه ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۷۸] به مسلمانان یادآوری میکند که اهل کتاب نسبت به مسلمانانحسد ورزیده و همواره میکوشند تا با پیروی از اهل کتاب مسلمانان را مرتد ساخته و به گذشته تاریک خویش باز گردانند. [۷۹] قرآن دشمنی اهل کتاب و مشرکان با مسلمانان را پایانناپذیر و تنها امری که بتواند رضایت آنان را جلب کند وابسته ساختن مسلمانان به آیین و فرهنگ آنان معرفی میکند: ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾[۸۰][۸۱][۸۲].
تغییر قبله
رسول خدا (ص) و مسلمانان ابتدا به سوی بیت المقدس نماز میگزارند. یهودیان مسلمانان را سرزنش کرده و میگفتند: شما پیرو قبله ما هستید. پیامبر (ص) از وابستگی دین مسلمانان به یهود و سرزنشهای آنان اندوهگین بودند، ازاینرو جبرئیل آیهای بدین مضمون آورد: ما نگاههای انتظارآمیز تو را برای تغییر قبله مشاهده کردیم، پس روی تو را به سوی قبلهای که تو به آن راضی هستی برمیگردانیم، پس روی خود را به سوی مسجد الحرام بر گردان: ﴿وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۸۳][۸۴] با تغییر قبله استقلال دینی و یکی از شعائر مسلمانان به اثبات رسید و پیامبر را خشنود گردانید. [۸۵][۸۶].
نفی تشبه به کافران و برقراری دوستی صمیمانه با آنان
فرهنگ فاسد و انحرافی تأثیر ویژهای میگذارد،[۸۷] ازاینرو خداوند در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۸۸] مسلمانان را از همسویی با کافران و بیگانگان در تفکر، گفتار و کردار برحذر میدارد[۸۹]. پیروی از کافران و تشبّه به آنان در امور فرهنگی و دوستی با آنان ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴾[۹۰] موجب فساد و گمراهی جامعه و سلطه آنان بر مسلمانان، و ذلت و خواری در دنیا و آخرت میشود. ﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ﴾[۹۱]؛ ﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ﴾[۹۲]؛ ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۹۳][۹۴][۹۵].
دخالت ندادن کافران در امور فرهنگی مسلمانان
آیه ﴿مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ﴾[۹۶]از شرکت مشرکان در ساختن مساجد و بناهای دینی و فرهنگی مسلمانان نهی و صلاحیت آنان را در رسیدگی به این امور فرهنگی رد کرده است. و آیه ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۹۷] نسبت به توطئههای مشرکان به مسلمانان هشدار میدهد و از مسلمانان میخواهد که با اهل کتاب در امور فرهنگی و دینی مشورت نکنند و از نظرات و نصایح آنان در این امور پیروی نکنند. [۹۸] ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ﴾[۹۹][۱۰۰][۱۰۱].
هجرت
خداوند در آیه ﴿يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ﴾[۱۰۲] پس از بیان گستردگی زمین برای مهاجرت، مردم را به بندگی خود فراخوانده است و به آن گروه از مؤمنانی که در سرزمینهای غیر اسلامی برای عمل به وظایف دینی و تصمیمگیری برای مسائل زندگی خود آزادی ندارند فرمان مهاجرت داده و هیچگونه عذری را در پیروی از مشرکان نپذیرفته و مسلمانان را در پذیرش چنین تنگناهایی مقصر میداند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۱۰۳]. امام باقر (ع) نیز فرمودهاند: آیه ﴿يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ﴾[۱۰۴] میگوید: از پادشاهان و حاکمان فاسق پیروی نکنید و اگر هراس دارید که شما را از دینتان منحرف کنند سرزمین من پهناور است[۱۰۵][۱۰۶].
نهی از سازش و تسامح در امور اعتقادی و دینی
انعطاف در برخی مسائل سیاسی ـ به ویژه در سیاست خارجی ـ برای مصالح جامعه اسلامی لازم است؛ اما انعطاف و سازش بر سر اصول و مسائل اعتقادی و فرهنگی روا نیست، چنانکه خدای سبحان در آیات فراوانی پیامبر را از هر گونه سازش در اصل اساسی توحید نهی میکند. ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ﴾[۱۰۷]؛ ﴿إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۱۰۸]؛ ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴾[۱۰۹][۱۱۰] خداوند در سوره ممتحنه از ابراهیم و برنامههای او به عنوان الگو و پیشوای بزرگ مسلمانان یاد میکند و از او سخن میگوید که با نهایت قاطعیت و بدون هر گونه سازش و تسامح از دشمنان اعلام جدایی و بیزاری کرد و گفت: ما نه شما را قبول داریم و نه آیین و مذهبتان را و از شما و آیینتان بیزاری میجوییم ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۱۱۱][۱۱۲] همچنین مبتلا نشدن به سلطه و برتری کافران را از خداوند درخواست کرد ﴿رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵].
استقلال سیاسی
هیچ انسانی حق ولایت و سرپرستی بر دیگران را ندارد، زیرا ولایت و حاکمیت بالاصاله از آنِ خدایی است که فیض هستی را به همگان بخشیده است: ﴿فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ﴾[۱۱۶]، ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾[۱۱۷] و چون انسان همه شئون هستی خود را از خداوند دریافت کرده، بر اوست که از خداوندپیروی کند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۱۸] اطاعت از رسولان الهی نیز فقط با اذن خداست: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴾[۱۱۹] دعوت پیامبران نیز فراخوانی به عبودیت خداوند است؛ نه دعوت به سوی خود ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّهِ وَلَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ وَلاَ يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴾[۱۲۰]، در حالی که جابران و ستمگران، مردم را به بندگی و فرمانبری از خود فرا میخوانند. ﴿وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ﴾[۱۲۱]، ﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى﴾[۱۲۲] قرآن کریم برای قطع ریشه ولایتهای غیر الهی، هرگونه امری را که زمینهساز سرپرستیباطل باشد باطل میداند و خواهان قطع رابطه با کسانی است که از این ولایت خارجاند. کلمه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾[۱۲۳] بیانگر همین مبنا و اصل است. [۱۲۴][۱۲۵].
شیوههای حفظ استقلال سیاسی
مشروعیت انحصاری مدیریت در جامعه اسلامی برای مسلمانان
استقلال جامعه اسلامی با سرپرستی و مدیریت مسلمانان و مؤمنان حفظ میشود، ازاینرو پذیرش ولایت و سرپرستی کافران حرام و ممنوع است. پذیرش حاکمیت و مدیریت کافران، زمینهساز انحطاط و سقوط در پیشگاه خداوند است: ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾[۱۲۶]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹].
توجه به پایبند نبودن کافران به پیمانهایشان
قرآن با تأکید بر اینکه همواره خطر از جانب کافران مسلمانان را تهدید میکند و با توجه به زیانهای دوستی با کافران، مسلمانان را از چنین دوستی و رابطهای برحذر میدارد و یهود و نصارا را برای برقراری روابط، غیر قابل اعتماد میداند و پایبند نبودن آنان به تعهدات خویش را فلسفه حرمت ایجاد روابط با آنان میداند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاء مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ إِن يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاء وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ﴾[۱۳۰] و نیز ﴿كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۱۳۱][۱۳۲].
هشدار به توطیه کافران
کافران نه تنها خواهان استقلال مسلمانان و اعتلا و پیشرفت آنان در هیچ زمینهای نیستند، بلکه وقوع چنین امری آنان را غمگین و افسرده خواهد ساخت و بهطور طبیعی واکنش عملی آنان را در پی داشته و آنها را برای مکر و حیله بر ضد جوامع اسلامی جهت عقب نگه داشتن آنان بر خواهد انگیخت، ازاینرو قرآن برای خنثاسازی مکر و کینه کافران، مؤمنان را به صبر و تقوا و ایستادگی فرا میخواند: ﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۱۳۳][۱۳۴] و آنان را از دوستی با کافران برحذر میدارد ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴾[۱۳۵][۱۳۶].
مشروط کردن پیمان با کافران
بر اساس آیه ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۱۳۷] انعقاد هرگونه پیمان سیاسی و معاهدات که موجب سلطهجویی و نفوذ بیگانگان در امور داخلی جامعه اسلامی شود و به استقلال جامعه اسلامی آسیب برساند، باطل و نامشروع است. از برخی آیات استفاده میشود که کافران به شرط آنکه قصد خیانت و توطئهگری و سلطهجویی بر مسلمانان را نداشته باشند میتوان با رعایت مصلحت جامعه اسلامی با آنان پیمان همکاری و معاهدات علمی بست. ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۳۸]؛ ﴿إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۱۳۹]؛ ﴿لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴾[۱۴۰][۱۴۱][۱۴۲].
استقلال اقتصادی
نیاز مادی و اقتصادی زمینهساز سلطه قدرتمندان بر جوامع بشری است. محاصره اقتصادی پیامبر (ص) و یارانش به دست کافرانقریش نیز در این راستاست. [۱۴۳] جامعهای که خواهان استقلال و آزادی خویش است باید رشتههای وابستگی خود به بیگانگان را بگسلد تا از خطرات تهدید کننده وابستگی ایمن گردد. [۱۴۴] برخی بر این باورند که نیازهای کنونی جوامع راهی برای استقلال باقی نمیگذارند،[۱۴۵] حال آنکه استقلال به معنای قطع رابطه با کشورها نیست و چنین استقلالی در جهان امروز ممکن نیست. استقلال اقتصادی به معنای نفی تسلّط و اقتدار بیگانگان و قابل تأمین است.
استقلال اقتصادی از برخی آیات برداشت میشود؛ بر اساس آیه ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۱۴۶] جامعه و دولت اسلامی باید از هر کاری که راه نفوذ کافران و بیگانگان را برای سلطه بر مسلمانان هموار کند خودداری کنند و یکی از راههای نفوذ آنان نیازمندیهای اقتصادی است؛[۱۴۷] نیز از آیات مربوط به عزت مسلمانان ﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾[۱۴۸]، ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾[۱۴۹][۱۵۰]، وصف جامعه اسلامی با جمله «فَاستَغلَظَ فَاستَوی عَلی سوقِهِ» که به معنای نیرومندی و برپای خود ایستادن است ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۱۵۱][۱۵۲] و عدم سلطه کافران بر مسلمانان ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾[۱۵۳]،﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۵۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۵۵]، ﴿فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾[۱۵۶] لزوم استقلال اقتصادی و قطع وابستگی به بیگانگان استفاده میشود. [۱۵۷][۱۵۸].
استقلال نظامی
استعمارگران برای تسلط بر جوامع، نیروهای نظامی و دفاعی آنان رابه ضعف میکشانند و از خارج بهطور مستقیم بر آن غلبه مییابند یا از راه نفوذ در آنان زمینه کودتا و براندازی حکومت را فراهم میکنند. در جوامع وابسته، پس از نفوذ سیاسی بیگانگان، نوبت به نفوذ و تسلط بر نیروهای نظامی میرسد تا مانعی برای سلطه همه جانبه استعمارگران بر جوامع نباشند. [۱۵۹] خداوند در آیه نفی سبیل ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا﴾[۱۶۰] هرگونه سلطه سیاسی، نظامی و... کافران بر مسلمانان را نفی کرده است. آیات ﴿وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴾[۱۶۱] مسلمانان را به دفاع از اسلام و استقلال جامعه اسلامی فرا میخواند[۱۶۲]. آیه ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾[۱۶۳] نیز خواستار آمادگی نظامی برای دفاع از اسلام و ارزشها و حقوق مسلمانان است. لزوم آمادگی و تقویت نیروهای نظامی و تهیه ادوات جنگی برای نبرد با دشمنان وظیفه همه مسلمانان است[۱۶۴][۱۶۵].
زمینههای استقلال
ایمان و توکل به خداوند
خداوند در آیات ﴿تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ﴾[۱۶۶]، ﴿وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۱۶۷] خواهان استقلال و سلطه ناپذیری پیروان ادیان الهی در برابر کافران است. مؤمنان به خدا هیچگاه تن به دوستی و ولایت بیگانگان نداده، آنان را پشتوانه و تکیهگاه خود قرار نمیدهند[۱۶۸]. سستی ایمان و نفاق از زمینههای گرایش به یهود و نصارا و وابستگی به آنان و طرح دوستی با آنان است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۶۹]، ﴿فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾[۱۷۰][۱۷۱] آیه ﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾[۱۷۲] هدف منافقان را در پذیرش ولایت و سرپرستی کافران و دوستی با آنان دستیابی به عزت میداند، حال آنکه عزت از آنِ خدا است: ﴿بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾[۱۷۳][۱۷۴] در آیات فراوانی توکل از ارکان و نشانههای ایمان، و مؤمنان واقعی کسانی معرفی شدهاند که توکل بر خدا را پیشه خود ساختهاند: ﴿ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۷۵] و نیز ﴿إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۱۷۶] توکل همراه با تقوا و ایمان عامل استقلال و رهیدن از وابستگی به دیگران است،[۱۷۷] ازاینرو خداوند از پیامبر خود میخواهد که هرگز از کافران و منافقانپیروی نکند و فقط به خدا توکل و اعتماد داشته باشد: ﴿وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾[۱۷۸][۱۷۹].
سپردن رهبری به نخبگان جامعه
رهبریهای ناصحیح رهبران و سردمداران از عوامل وابستگی به کافران است. مراد از رهبران کسانی هستند که به نحوی در تصمیمگیریها و اجرای برنامههای سیاسی یا ساختن افکار جامعه و هدایت آن نقش دارند. [۱۸۰] با توجه به نقش مهم رهبران جامعه، خطر به سازش کشیده شدن، سستی در برابر فشارها، تهدیدهای دشمنان و سازش با خواستهها و تمایلات نامشروع آنان همواره رهبران را تهدید میکند و این عوامل موجب انحراف آنان میشود، ازاینرو خداوند پیامبر خود را از هرگونه سازش و پیروی و تسلیم در برابر خواسته کافران نهی میکند: ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۱۸۱][۱۸۲] گرچه در این آیات ظاهر خطاب به پیامبر اکرم (ص) است و از یهود و نصارای آن زمان سخن میگوید؛ ولی در حقیقت خطاب برای همه مسلمانان و حاکمان آنان در همه اعصار است. [۱۸۳] صراحت لهجه و تسلیم ناپذیری رهبران در بیان مواضع اعتقادی خویش امری لازم است: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۸۴] و نیز سوره کافرون)، ازاینرو قرآن در معرفی الگوهای رهبری الهی از ابراهیم و برنامههای او سخن گفته است که با قاطعیت تمام از دشمنان خدا اعلام انزجار و بیزاری و بر اهداف صحیح خود پافشاری میکند ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۱۸۵] [۱۸۶] بر اساس آیه ﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۱۸۷] رهبران دینی جامعه باید درباره حفظ عقاید دینی و استقلال فرهنگی مردم حساس باشند و از مبارزه با انحراف و منحرفان کوتاهی نکنند [۱۸۸][۱۸۹].
استقامت و پایداری
قطع دوستی مسلمانان با دشمنان و به دست آوردن استقلال و مبارزه با سلطهگری و مداخله آنان در امور مسلمانان دربردارنده محرومیتها و ناگواریهای ناشی از محاصره اقتصادی و مانند آنهاست، ازاینرو پایداری در برابر این محرومیتها عامل مصونیت جامعه از آثار کینهها و نقشههای دشمنان است؛ آیات ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ هَاأَنتُمْ أُولاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّواْ عَلَيْكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴾[۱۹۰] به مسلمانان هشدار میدهد که هیچگاه از دشمنی و کینههای درونی و نقشههای دشمنان غافل نباشند و در پیشبرد اهداف الهی خود همواره در برابر دشمنان پایدار بوده، تقوا پیشه کنند[۱۹۱]. در آیه ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۱۹۲] پیامبر اکرم (ص) امر به استقامت و پایداری و پیروی نکردن از خواستههای کافران میشود.[۱۹۳].
دشمنشناسی و هوشیاری در برابر توطیههای آنان
قرآن مسلمانان را از هر گونه ساده انگاری و زودباوری در برابر دشمن بر حذر داشته و خواستار هوشیاری در برابر توطئههای آنان است. ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾[۱۹۴] دشمنی کافران نسبت به مسلمانان پایانناپذیر، و تنها نقطه پایانی که میتوان برای آن فرض کرد وابستگی فکری و پیروی از آیین و مسلک آنان است: ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾[۱۹۵][۱۹۶] مناسبات و روابط دوستانه با بیگانگان، هموار کننده نفوذ و اخلال آنان در جامعه اسلامی است، ازاینرو مسلمانان باید در برابر توطئهها و نفوذ آنان هوشیار [۱۹۷] ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۹۸]، ﴿كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۱۹۹] و برای دفاع در برابر تهاجم آنان آماده باشند: ﴿وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا﴾[۲۰۰][۲۰۱] در آیات ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ كَانُواْ لاَ يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ تَرَى كَثِيرًا مِّنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ ﴾[۲۰۲] خداوند خواستار استقلال و سلطه ناپذیری پیروان ادیان الهی در برابر کافران است و نظارت عمومی جامعه ایمانی بر روابط خارجی و هوشیاری مؤمنان را لازم دانسته است. [۲۰۳][۲۰۴].
جهانی شدن
جهانی شدن از موضوعاتی است که در روابط بین الملل مطرح و نظریه استقلال را در عمل و نظر با موانعی مواجه ساخته است. درباره ماهیت جهانی شدن و پیامدهای آن برای جوامع بشری با فرهنگهای مختلف، نظریههای گوناگونی با رویکردهای متفاوتی از سوی صاحبنظران مطرح شده است. [۲۰۵] جهانی شدن روندی است که نتیجه آن تعامل، وابستگی و روابط متقابل بین حقایق، دیدگاهها، مفاهیم و انسانهاست و نه تنها وابستگی متقابل فکری و فرهنگی را در پی دارد، بلکه وابستگی سیاسی و اقتصادی را نیز پدید میآورد.
راهکارهای مناسب برای حفظ استقلال جوامع اسلامی با توجه به مسئله جهانی شدن، به شرح زیر است:
- مخاطبان اسلام و قرآن همه بشریتاند ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۲۰۶]، ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۰۷]، ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۲۰۸]، در نتیجه، اسلام خود مدعی جهانی شدن است ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۲۰۹].
- آگاهسازی جامعه از خطر تهاجم و سلطه فرهنگی بیگانگان.
- حفظ هویت و پاسداری از ارزشهای اسلامی[۲۱۰].[۲۱۱]
خودکفایی و استقلال، آیین مسلمانی
خداوند در آیات قرآنی بر استقلال همه جانبه امت اسلام از جوامع دیگر تاکید میکند. برخی از آیات به صراحت هر گونه وابستگی به ویژه در حوزه اقتصادی را مردود شمرده و از امت اسلام خواسته تا به گونهای اقتصاد جامعه را بنیاد گذاشته و استوار سازند که نیازی به بیگانگان وجود نداشته باشد؛ زیرا اقتصاد قوام جامعه است ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾ [۲۱۲] و همانند ستون میانی چادر و خیمه عمل میکند. پس اگر اقتصادی خودکفا و مستقل وجود نداشته باشد، جامعه فاقد ستون اصلی و میانی خواهد بود و توان ایستادگی و مقاومت نخواهد داشت.
خداوند با تمثلی در آیه ۲۹ سوره فتح وضعیت مسلمانی و جامعه اسلامی را همانند گیاهی دانسته که بر ساق خود استوار است و به جایی تکیه ندارد. خداوند میفرماید: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۲۱۳]
در این آیه خداوند میفرماید امت اسلام، امتی است که با خودشان مهربان و نسبت به دشمنان سخت گیر هستند. اهل عبادت و بندگی بوده و آثار سجود در پیشانی آنان دیده میشود. همچنین آنان همانند گیاهی هستند که جوان و محکم روی پای خود ایستادهاند و تکیهای به کسی و چیزی ندارند. در این عبارت آیین مسلمانی توضیح داده شده که شامل امور زیر است: همراهی با پیامبر(ص)، شدت و سختگیری نسبت به کفار، مهربانی نسبت به یک دیگر، اهل رکوع و سجود دایمی و اقامه نماز، جست و جوگر فضل و ثواب خداوندی و رضوان و خشنودی الهی، دارندگان چهره و سیمای اهل عبادت و آثار و نشانه سجدههای بسیار، مفید چون گیاه، هماره در حال رشد و جوانی، استحکام داخلی، استواری بیرونی، موجب شادمانی خداوند و پیامبر(ص) به عنوان کشاورز و زارع، موجب خشم دشمنان.
در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه آمده است: در آیه شریفه خدای فرزانه در قالب این مثال به وصف پیامبر و ایمانآوردگان پرداخته که منظور از کِشت و زراعت وجود گرانمایه پیامبر است و جوانهها یاران فداکار و پراخلاص آن حضرت که بر گرد خورشید وجود او هستند. آنان در آغاز طلوع اسلام ناتوان و بییار و یاور بودند، همانگونه که هر نهال و زراعتی در آغاز ضعیف است و آن گاه به تدریج قوت و توان مییابد و رشد میکند، مردم توحیدگرا و با ایمان نیز دست یاری بر دست یکدیگر نهادند و رفته رفته با ایمان و اخلاص و خودسازی و پروا و دانش و بینش و مدیریت درست، به قدرتی شکستناپذیر تبدیل شده و بر کارها تسلط یافتند. علامه طباطبایی نیز مینویسد: «شطا» ی گیاه، به معنای آن جوانههایی است که از خود گیاه به وجود میآید و در اطراف ساق و ریشهها و کنارهای آن میروید، و کلمه «ایزار» که مصدر«ازره» است، به معنای اعانت و یاری است؛ و کلمه«استغلاظ» به معنای رو به غلظت نهادن و سفت و محکم شدن است؛ و کلمه «سوق» جمع«ساق» است؛ و کلمه «زراع» جمع «زارع» به معنای کشاورز است.
و معنای آیه این است که: مثل مؤمنین مثل زراعت و گیاهی است که از کثرت برکت جوانههایی هم در پیرامون خود رویانده باشد، و آن را کمک کند تا آن نیز قوی و غلیظ شده، مستقلا روی پای خود بایستد، بهطوری که برزگران از خوبی رشد آن به شگفت درآمده باشند. مفسران تفسیر نمونه نیز میافزایند: در توصیف دوم که در انجیل آمده نیز پنج وصف عمده برای مؤ منان و یاران محمد(ص) ذکر شده است: جوانه زدن، کمک کردن برای پرورش، محکم شدن، بر پای خود ایستادن، و نمو چشمگیر اعجاب انگیز. در حقیقت اوصافی که در تورات برای آنها ذکر شده اوصافی است که ابعاد وجود آنها را از نظر عواطف و اهداف و اعمال و صورت ظاهر بیان میکند و اما اوصافی که در انجیل آمده بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبههای مختلف است. آری آنها انسانهائی هستند با صفات والا که آنی از«حرکت» باز نمیایستند، همواره جوانه میزنند، و جوانهها پرورش مییابد و بارور میشود. همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر میدهند و روز به روز خیل تازهای بر جامعه اسلامی میافزایند. آری آنها هرگز از پای نمینشینند و دائما رو به جلو حرکت میکنند، در عین عابد بودن مجاهدند، و در عین جهاد عابدند، ظاهری آراسته، باطنی پیراسته، عواطفی نیرومند، و نیاتی پاک دارند، در برابر دشمنان حق مظهر خشم خدایند، و در برابر دوستان حق نمایانگر لطف و رحمت او.
سپس در دنباله آیه میافزاید: این اوصاف عالی، این نمو و رشد سریع، و این حرکت پربرکت، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط میآورد سبب خشم کفار میشود.[۲۱۴]
در این آیه به صراحت با عباراتی چون «فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ» از جامعه اسلامی خواسته شده تا به عنوان آیین مسلمانی به استقلال و خودکفایی برسند. پس از آیین مسلمانی یکی این است که جامعه و امت اسلامی باید خودکفا، مستحکم و مستقل باشد و روی پای خود بایستد و هیچ نیازی به دشمنان نداشته باشد، بلکه باید چنان در حالت سرزندگی و جوانی و کوشش و تلاش و رشد و نمو باشد و از همه جهات مستقل و خودکفا که دشمنان را به خشم آورد و موجبات نومیدی آنان را فراهم آورد؛ به طوری که اگر تحریم کردن نه تنها اندوهگین نشود، بلکه آن را عامل برای افزایش قدرت و رشد و شکوفایی خود بداند و گمان نبرد که با تحریم اقتصادی، اقتصادش فرو میپاشد و جامعه بیستون قوام بخشی به نام اقتصاد خواهد ماند. خداوند در آیه ۲۸ خواستار قطع رابطه اقتصادی با دشمنان اسلام و مسلمانان میشود که از آیین مسلمانی است که با دشمنان قطع ارتباط کنید. سپس به مسلمانان نسبت به تحریم اقتصادی و قطع رابطه با دشمنان دلگرمی میدهد و میفرماید که اگر رابطه اقتصادی با دشمنان قطع شود شما ضرر و زیانی نخواهد کرد؛ زیرا خداوند از فضل خویش شما کمک میکند و مشکلات اقتصادی شما را حل و فصل میکند؛ چنان که میفرماید: ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۲۱۵]
این که خداوند در این آیه و آیات دیگر خواستار استقلال همه جانبه به ویژه اقتصادی است، از آن روست که اقتصاد قوام بخش جامعه و ستون آن است؛ و استقلال و خودکفایی به معنای استقلال در زمینههای دیگر نیز خواهد بود؛ اما وابستگی اقتصادی موجب میشود تا جامعه فاقد ستون اصلی باشد و نتواند بر ساق خود استوار و محکم بیایستد و هماره نیازمند تکیه گاهی است که نمیتوان به آن اعتماد کرد؛ زیرا جز خداوند هیچ کسی تکیه گاه عزت آفرین نیست، بلکه موجب ذلت جامعه و امت میشود.
این خودکفایی و استقلال اقتصادی است که زمینه و بستر استقلال سیاسی و نظامی را فراهم میآورد؛ زیرا اگر جامعه اسلامی بخواهد دارای استقلال سیاسی باشد باید از توان نظامی نیز برخوردار باشد و وابستگی به دیگران نداشته و یا اجازه ندهد تا دیگران بر آنان سلطه یافته و چیره گردند. این گونه است که اگر بخواهیم به مفاد آیه ۶۰ سوره انفال عمل کنیم و در حد استطاعت از نفرات و تجهیزات جنگی و دفاعی برخوردار باشیم باید استقلال اقتصادی داشته و بتوانیم همه قوت و توان نظامی را از این راه به دست آوریم.
پس از آن جایی که استقلال سیاسی و نظامی در گرو و مرهون استقلال اقتصادی است، لازم است تا به عنوان امت اسلام و یک هویت مستقل در عرصه جامعه جهانی و در میان امتهای دیگر، از استقلال اقتصادی برخوردار بوده و از هر گونه وابستگی اقتصادی رهایی یافته و بر پا و ساق خود استوار بوده و تکیه و اعتمادی به دیگران نداشته باشیم؛ چراکه خداوند در آیه ۵ سوره نساء و به صراحت و روشنی کامل در آیه ۲۸ سوره توبه بیان میکند که وابستگی اقتصادی مهمترین عامل وابستگی جامعه به بیگانگان خواهد بود؛ از همین روست که در توصیف مسلمانی و آیین آن در آیه ۲۹ سوره فتح میفرماید که خودکفایی و استقلال و اعتماد بر خود و برپای خود ایستادن، از آیین مسلمانی است.[۲۱۶].
راههای دست یابی به خودکفایی
اگر بخواهیم به خودکفایی و استقلال اقتصادی برسیم باید اصول و قواعدی را مراعات کنیم. در این جا به برخی از مهمترین اصول و راههای دست یابی به استقلال و خودکفایی اقتصادی اشاره میشود:
- کار: شکی نیست که اصل اولی در تولید اقتصادی کار است. از این روست که در آیات قرآنی بر این اصل اساسی و مهم تاکید شده است.﴿وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ [۲۱۷]؛ ﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا * رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۲۱۸]؛ ﴿وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۲۱۹]؛ ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۲۲۰]؛ ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲۲۱] انسان در زندگی دنیوی هر آن چه بکارد در آخرت درو میکند؛ از همین روست که باید عامل خود باشد تا بهشتی غنی و آخرتی سعادتمند داشته باشد. اصولا انسان در زمین آمده تا با کار در آن بتواند خود و جهان را بسازد و آخرت خویش را تأمین نماید.﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ﴾ [۲۲۲] از آیات قرآنی به دست میآید که امت اسلام اگر بخواهد به امر خودکفایی و استقلال واقعی دست یابد، باید مجاهدت و تلاش کند و تنها به کار عادی بسنده نکند.
- توزیع درست منابع و ثروت: البته کار نیازمند منابع و ثروت است که آن نیز به وفور در زمین به اشکال گوناگون وجود دارد. آب و خاک و هوا و معادن و کانیها و مانند آنها همه از منابع ثروت و اقتصاد است که اگر به درستی توزیع و در اختیار همگان قرار گیرد، اقتصاد جامعه شکل مناسب به خود میگیرد و امکان توسعه و پیشرفت اقتصادی و همه جانبه برای جامعه فراهم میآید. خداوند در آیات قرآنی یکی از اصول اساسی اسلام و مسلمانی را توزیع عادلانه ثروت دانسته و بر توزیع و گردش سالم اقتصاد در همه حوزهها از جمله منابع و ثروت ملی تاکید کرده است. از جمله مهمترین ایه در این زمینه میتوان به آیه ۷ سوره حشر اشاره کرد.
- اعتدال در مصرف: شاید یکی از مهمترین عوامل موثر در استقلال و خودکفایی اقتصادی طریق درست مصرف کردن است؛ زیرا در هر نقطهای از جغرافیای زمین زندگی کنیم، نیازهای انسانی در حد مورد نیاز فراهم است؛ اما به علت اسراف و تبذیر یعنی افراط در مصرف و بدتر از آن ریخت و پاش و استفاده نادرست و دور ریز محصولات و فراوردههای اقتصادی، خود و جامعه را گرفتار مشکل اقتصادی میکنیم. از همین روست که در آیات قرآنی از هر گونه اسراف حتی در نوشیدن نوشیدنیهایی چون آب تاکید شده ﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۲۲۳] و از تبذیر و ریخت و پاش نهی شده است.﴿وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾ [۲۲۴]
- قناعت: البته میتوان از اصل پیشین این معنا را نیز به دست آورد؛ اما از آن جایی که قناعت به معنای بسنده کردن به آن چه در اختیار است، میتوان گفت که این نیز یک اصل مهم در آیین مسلمانی است در حوزه رفتار اقتصادی است. این که انسان به آن چه دارد قناعت کند و با تعفف و عفتمداری و عزت محوری اجازه ندهد تا برای وضعیت بهتر دست به سوی دیگران دراز کند. به قول حضرت سلمان فارسی علیه الرحمه، اگر به همان غذای موجود قناعت میشد، آفتابه به گرو نمیرفت. بسیاری از مشکلات اقتصادی که در خانوارها پدید میآید به سبب عدم توجه به این اصل مهم اقتصادی است؛ زیرا کسی که اهل قناعت باشد و به داشتههای اندک خود بسنده کند دیگر هرگز دست ذلت و خواری به سوی دیگری دراز نمیکند و زیر بار قرض و وام و ربا و مانند آن نخواهد رفت.
- عدالت و اجتناب از بیعدالتی و ظلم اقتصادی: از دیگر مواردی که مانع جدی در برابر اقتصاد مقاومتی و خودکفایی و استقلال اقتصادی است، کمفروشی، گران فروشی، اختلاس، ویژه خواری و رانت خواری و مانند آن هاست که همه به عنوان ظلم اقتصادی و بیعدالتی اقتصادی مطرح است. آیات بسیاری از قرآن به این مسأله پرداخته است؛ زیرا جوامعی چون جامعه شعیب به سبب همین ظلم اقتصادی فروپاشیده و دچار مصیبت نابودی و هلاکت جمعی شده است.﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ [۲۲۵]؛ ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ * قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ * قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۲۲۶]؛ ﴿وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾[۲۲۷]
- اجتناب از اقتصاد ربوی و مانند آن: از آیین مسلمانی در حوزه اقتصادی اجتناب از هر گونه روشها و راههایی است که به ظاهر اقتصادی است ولی در عمل و بلند مدت ضد اقتصادی خواهد بود و آثار و تبعات آن به جای رشد و بهره وری اقتصادی و پیشرفت و توسعه و تولید و کار، موجب بیکاری و دامن زدن به اقتصاد انگلی و وابسته و بیمار میشود. اقتصاد ربوی از جمله اقتصادهایی است که به عنوان اقتصاد بیمار و فاقد توان ایستادگی و مقاومت بر پای خود و عامل فروپاشی جامعه معرفی شده و به عنوان جنگ با خود بیان شده است.﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ * يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ * إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ * فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ﴾ [۲۲۸]؛ ﴿وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ﴾[۲۲۹]
- استفاده از تولید داخلی: از آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۲۳۰] این اصل استفاده میشود که یکی از راههای رسیدن به خودکفایی، عدم وابستگی اقتصادی به بیگانگان و تکیه بر محصولات داخلی است. خداوند میفرماید که اگر جامعه اسلامی از وابستگی اقتصادی به بیگانگان به ویژه دشمنان رها شود و به تولیدات و محصولات داخلی تکیه کند، خداوند به فضل خویش جامعه اسلامی را به حدی از خودکفایی و استقلال اقتصادی میرساند که هیچ نیازی به بیگانه و تولیدات بیگانگان نداشته باشد و سربار دیگران نشود.
- مدیریت عالمانه و متعهدانه: از دیگر عوامل موثر در صحنه اقتصادی، مدیریت عالمانه و متعهدانه است. خداوند در آیات ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ﴾[۲۳۱]، ﴿قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾[۲۳۲] به این امر در مدیریت اقتصادی به ویژه برای عبور از بحران توجه میدهد. از آیه ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ﴾[۲۳۳] نیز این معنا قابل استنباط است. تعهد بیتخصص و تخصص به تعهد نمیتواند مفید باشد. بنابراین در راس امور اقتصادی کسانی باید قرار گیرند که دارای چنین جامعیتی باشند؛ زیرا متخصص بیتعهد سرمایه ملی را تباه کرده و با اختلاس و ویژه خواری و مانند آن از مسیر عدالت خارج میشود و عالمانه به اقتصاد جامعه ضربه میزند، همچنین متعهد غیر متخصص نیز جاهلانه با برخی از تصمیم گیریهای نادرست خود اقتصاد را فرو میپاشاند.
آن چه بیان شد تنها برخی از اصول و آیین مسلمانی در حوزه عمل و کار اقتصادی است. به هر حال، اگر به آیین مسلمانی عمل کنیم باید اقتصادی را ایجاد کنیم که بر پای خودش بیایستد و هماره چون گیاهی با طراوت و جوان و در حال رشد و نمو باشد. چنین شرایطی تنها با فضل الهی و توجه به اصول و قواعدی شدنی است که در آیات قرآنی به عنوان اصول و آیین مسلمانی مطرح و بیان شده است.[۲۳۴].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ المعجمالوسیط، ص ۷۵۶؛ لسانالعرب، ج ۱۱، ص ۲۸۷؛ القاموسالمحیط، ج ۴، ص ۵۴، «قلّ»؛ لغتنامه، ج ۲، ص ۱۸۴۲.
- ↑ مجمعالبحرین، ج ۳، ۱۵۱۰؛ لسانالعرب، ج ۱۱، ص ۲۸۹؛ المعجمالوسیط، ص ۷۵۶، «قلّ».
- ↑ فرهنگ علوم سیاسی، آقابخشی، ص ۱۵۴.
- ↑ ر. ک: فرهنگ علوم سیاسی، علی بابایی، ج ۲، ص ۴۵، ۶۱؛ فرهنگ واژههای انقلاب، ص ۸۴.
- ↑ استقلال و ضرورتهای جدید، ج ۱۱.
- ↑ اندیشههای فقهی سیاسی، ص ۴۸۳؛ مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۱۷۰.
- ↑ حقوق بینالملل اسلامی، فارسی، ص ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ حقوق بینالملل اسلامی، خلیلیان، ص ۱۴۵ ـ ۱۵۱.
- ↑ استقلال و ضرورتهای جدید، ص ۶۲.
- ↑ اندیشههای فقهی سیاسی، ص ۴۸۳.
- ↑ آثارالحرب، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ ر. ک: فقه، ش ۱۰ سال ۷۵، ص ۲۲ ـ ۱۱۱؛ مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۵.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.
- ↑ «هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت» سوره فاطر، آیه ۱۰.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست میشکنند؛ میگویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل مینهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.
- ↑ «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاریکنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹-۱۵۰.
- ↑ «و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۹.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم هان! این شمایید که آنان را دوست میدارید و (آنان) شما را دوست نمیدارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبهرو شوند میگویند: ما ایمان آوردهایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) میگزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.
- ↑ «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟ آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟ آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است. بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۵-۱۰۹.
- ↑ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم اگر خرد ورزید. هان! این شمایید که آنان را دوست میدارید و (آنان) شما را دوست نمیدارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبهرو شوند میگویند: ما ایمان آوردهایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) میگزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشهها داناست. چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸-۱۲۰.
- ↑ «چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس میدارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان میکنند و دلهای آنان (شما را) پس میزند و بیشتر آنان نافرمانند» سوره توبه، آیه ۸.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.
- ↑ «گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ «به منافقان نوید ده که عذابی دردناک خواهند داشت! همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است. و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیشتر آیهای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند میشود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بیگمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم میآورد» سوره نساء، آیه ۱۳۸-۱۴۰.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۴، ص۴۴۲ ـ ۴۴۳؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۴.
- ↑ احکامالقرآن، جصاص، ج ۲، ص ۴۰۶ ـ ۴۱۰؛ من وحیالقرآن، ج ۷، ص ۵۰۶ ـ ۵۱۳.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ القواعد الفقهیه، ج ۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ فقه سیاسی اسلام، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۹.
- ↑ مفردات، ص۳۹۵؛ لسانالعرب، ج۶، ص۱۶۲ـ۱۶۳، «سَبَل».
- ↑ القواعدالفقهیه، ج ۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ کتابالبیع، ص ۷۲۱؛ احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص ۵۰۹ ـ ۵۱۰.
- ↑ القواعد الفقهیه، ج ۱، ص ۱۹۰؛ فقه سیاسی اسلام، ص ۳۸۵ ـ ۴۰۰.
- ↑ فقه سیاسی اسلام، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۹.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۷.
- ↑ نمونه، ج ۲، ص ۵۹۵.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
- ↑ نمونه، ج ۹، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱؛ المنیر، ج ۲، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۲، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۹۲؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۷.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ مفردات، ص ۸۸۵؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۴۰۱ ـ ۴۰۳؛ التحقیق، ج ۱۳، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۶. «ولی»
- ↑ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
- ↑ «ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
- ↑ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۳۶۸ ـ ۳۷۴.
- ↑ «و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۹.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۶، ص ۱۷۷؛ الکاشف، ج ۲، ص ۱۲۰؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص ۹۰۳ ـ ۹۰۴.
- ↑ «و اگر برای اهل کتاب هر نشانهای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.
- ↑ جامعالبیان، مج ۲، ج ۲، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ التحریر والتنویر، ج ۲، ص ۲۷ ـ ۲۸.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
- ↑ «ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
- ↑ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ مفردات، ص ۱۳۰. «بطن».
- ↑ جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص ۸۰ ـ ۸۲؛ البصائر، ج ۴۵، ص ۴۳۵ ـ ۴۳۶؛ من وحیالقرآن، ج ۶، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ ر. ک: پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۵؛ مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۶۴.
- ↑ مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۱۶۸.
- ↑ ر. ک: پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۵.
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ مبانی سیاست در اسلام، ص ۴۶۰.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۶، ص ۳۰۸؛ راهنما، ج ۳، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.
- ↑ «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
- ↑ جامع البیان، مج ۳، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۵۳.
- ↑ «و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۹۹؛ من وحی القرآن، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «و اگر برای اهل کتاب هر نشانهای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.
- ↑ من لایحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۱۷۸؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۳۶.
- ↑ جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۲۸ ـ ۳۴؛ مواهبالرحمن، ج ۲، ص ۱۵۶ ـ ۱۵۷؛ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۲۵؛ المیزان، ج ۱، ص ۳۱۷.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ راهنما، ج ۶، ص ۲۲۲.
- ↑ «ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما میماندند نمیمردند یا کشته نمیشدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دلهایشان کند؛ و این خداوند است که زنده میگرداند و میمیراند و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.
- ↑ من وحیالقرآن، ج ۶، ص ۳۳۲ ـ ۳۳۶؛ راهنما، ج ۳، ص ۱۳۵.
- ↑ «آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.
- ↑ «و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۹.
- ↑ «و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱.
- ↑ «و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.
- ↑ فی ظلالالقرآن، ج ۱، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹؛ ر. ک: آموزگار جاوید، ص ۱۴۱، ۱۵۳.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «مشرکان را نرسد که مساجد خداوند را آباد کنند با آنکه به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند؛ کردارهای آنان تباه است و آنان در آتش، جاودانند» سوره توبه، آیه ۱۷.
- ↑ «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۸۱.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «ای بندگان مؤمن من! زمین من گسترده است پس، تنها مرا بپرستید!» سوره عنکبوت، آیه ۵۶.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
- ↑ «ای بندگان مؤمن من! زمین من گسترده است پس، تنها مرا بپرستید!» سوره عنکبوت، آیه ۵۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۶۷.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید؛ اندک پند میپذیرید» سوره اعراف، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمیتوانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.
- ↑ «بگو: ای کافران!» سوره کافرون آنچه شما میپرستید، نمیپرستم. و شما پرستشگران پرستیده من نیستید. و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم. و شما (هم) پرستشگران پرستیده من نیستید، آیه ۱-۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ من وحیالقرآن، ج ۲۰، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۱؛ راهنما، ج ۵، ص ۱۵۴.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۸۰؛ المنیر، ج ۲۸، ص ۱۲۸.
- ↑ «پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای کافران مگردان و از ما درگذر! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره ممتحنه، آیه ۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۸۱ ـ ۸۲.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده میگرداند و او بر هر کاری تواناست» سوره شوری، آیه ۹.
- ↑ «داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (میتواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش میداده و درس میگرفتهاید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید و او را نسزد که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را پروردگاران (خود) گیرید، آیا شما را پس از مسلمانیتان به کفر فرمان میدهد؟» سوره آل عمران، آیه ۷۹-۸۰.
- ↑ «و فرعون در میان قوم خود بانگ برداشت و گفت: ای قوم من! آیا پادشاهی مصر از آن من نیست در حالی که این جویبارها از زیر (کاخ) من روان است؟ آیا نمیبینید؟» سوره زخرف، آیه ۵۱.
- ↑ «و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.
- ↑ «خدایی جز خداوند نیست، سرکشی میورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵.
- ↑ ولایت فقیه، ص ۲۵ ـ ۳۸.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
- ↑ «ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند» سوره توبه، آیه ۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۱۵۱ ـ ۱۵۲؛ المنیر، ج ۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰؛ من وحیالقرآن، ج۵، ص۳۱۶ـ۳۱۷.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است اگر بر شما دست یابند دشمنانتان خواهند بود و بر شما به بدی دست دراز میکنند و زبان میگشایند و دوست میدارند که کاش شما نیز کافر میشدید» سوره ممتحنه، آیه ۱-۲.
- ↑ «چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس میدارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان میکنند و دلهای آنان (شما را) پس میزند و بیشتر آنان نافرمانند» سوره توبه، آیه ۸.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۳۸۷.
- ↑ «آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
- ↑ «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بستهاید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاستهاند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکردهاند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بیگمان خداوند پرهیزکاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۴.
- ↑ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز میدارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۸-۹.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۷، ص ۵۱۲ ـ ۵۱۳؛ راهنما، ج ۴، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۷؛ نور علم، ش ۱۰، سال ۶۴، ص ۱۸ ـ ۲۵.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.
- ↑ اندیشههای فقهی سیاسی، ص ۵۰۷.
- ↑ فرهنگ استقلال، ص ۵۶ ـ ۶۸.
- ↑ «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ القواعد الفقهیه، ج ۱، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ المنیر، ج ۷، ص ۵۱۲ ـ ۵۱۳.
- ↑ «همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.
- ↑ «هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت» سوره فاطر، آیه ۱۰.
- ↑ القواعدالفقهیه، ج ۱، ص ۱۹۲؛ فقه سیاسی اسلام، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۹.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۱۶، ۱۱۷؛ المنیر، ج ۲۶، ص ۲۰۷ ـ ۲۰۸.
- ↑ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
- ↑ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
- ↑ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ «آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست میشکنند؛ میگویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل مینهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.
- ↑ پیامهای اقتصادی قرآن، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۸.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ ر. ک: مقایسه تئوریهای وابستگی؛ مبانی حکومت اسلامی، ص ۶۲۳ ـ ۶۲۷.
- ↑ «ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است. و اگر دست بازداشتند خداوند آمرزندهای بخشاینده است. و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد. (این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۰-۱۹۴.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۴۶۱.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۱۰، ص ۴۰۹؛ الفرقان، ج ۹ ـ ۱۰، ص ۲۷۵ ـ ۲۷۸.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «بسیاری از آنان را مینگری که کافران را سرور میگیرند؛ به راستی زشت است آنچه خود برای خویش پیش فرستادند که (سبب شد) خداوند بر آنان خشم گرفت و آنان در عذاب، جاودانند» سوره مائده، آیه ۸۰.
- ↑ «و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان میداشتند آنان را سرور نمیگرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند» سوره مائده، آیه ۸۱.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۸، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ راهنما، ج ۴، ۵۳۴.
- ↑ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ «آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست میشکنند؛ میگویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل مینهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳،ص۳۱۹؛ المنیر، ج۶،ص۲۲۵ـ۲۲۷؛ من وحیالقرآن، ج۸، ص۲۱۸ـ۲۱۹.
- ↑ «همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.
- ↑ «همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۸-۱۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۹۳؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص ۴۰۶ ـ ۴۰۷.
- ↑ «اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.
- ↑ «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما میخواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
- ↑ نمونه، ج ۴، ص ۳۰۶.
- ↑ «و از کافران و منافقان فرمان نبر و به آزارشان بها مده و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره احزاب، آیه ۴۸.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ علل انحطاط تمدنها، ص ۲۴۳.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ راهنما، ج ۱۶، ص ۴۹۸ ـ ۴۹۹.
- ↑ علل انحطاط تمدنها، ص ۲۱۶.
- ↑ «بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند میپرستید نمیپرستم ولی خداوندی را میپرستم که جان شما را میستاند و فرمان یافتهام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ المنیر، ج ۲۸، ص ۱۲۸.
- ↑ «و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردن و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
- ↑ راهنما، ج ۶، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۱.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم اگر خرد ورزید هان! این شمایید که آنان را دوست میدارید و (آنان) شما را دوست نمیدارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبهرو شوند میگویند: ما ایمان آوردهایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) میگزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشهها داناست. چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸-۱۲۰.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۶، ص ۲۴۰؛ راهنما، ج ۳، ص ۳۰ ـ ۳۱، ۳۷ ـ ۳۸.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟» سوره منافقون، آیه ۴.
- ↑ «و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ من وحیالقرآن، ج ۲، ص ۱۹۷؛ راهنما، ج ۱، ص ۳۷۸ ـ ۳۸۲، ۴۳۲ ـ ۴۳۵.
- ↑ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۸۰ ـ ۸۱؛ مواهبالرحمن، ج۶، ص۲۵۲؛ من وحیالقرآن، ج۶، ص۲۳۷ـ۲۴۲.
- ↑ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
- ↑ «چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس میدارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان میکنند و دلهای آنان (شما را) پس میزند و بیشتر آنان نافرمانند» سوره توبه، آیه ۸.
- ↑ «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۶۲.
- ↑ «بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند. از کار ناپسندی که میکردند باز نمیایستادند بیگمان، زشت است کاری که میکردند. بسیاری از آنان را مینگری که کافران را سرور میگیرند؛ به راستی زشت است آنچه خود برای خویش پیش فرستادند که (سبب شد) خداوند بر آنان خشم گرفت و آنان در عذاب، جاودانند» سوره مائده، آیه ۷۷-۸۰.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۸، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۳؛ راهنما، ج ۴، ص ۵۳۴ ـ ۵۳۶.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ ر. ک: استقلال و ضرورتهای جدید؛ کتاب نقد، ش ۲۴ ـ ۲۵، ص ۵۷ ـ ۷۰.
- ↑ «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ «و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.
- ↑ «بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ ر. ک: نامه فرهنگستان علوم، ش ۹ سال ۸۱، ص ۲۳ ـ ۳۷؛ استقلال و ضرورتهای جدید، ص ۱۲۲ ـ ۱۳۰.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
- ↑ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ تفسیر نمونه ذیل آیه
- ↑ «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
- ↑ منصوری، خلیل، خودکفایی آیین مسلمانی.
- ↑ «و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتیتر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را میپوشید و کشتیها را در آن مینگری که آب شکافاند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۴
- ↑ «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم * پروردگار شماست آنکه در دریا کشتی را برایتان میراند تا از بخشش وی بهره برید، او بر شما بخشاینده است» سوره اسراء، آیه ۱۲ و ۶۶
- ↑ «و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره قصص، آیه ۷۳
- ↑ «و از آیات او این است که بادها را مژدهآور (باران) میفرستد و (چنین میکند) تا از بخشایش خود به شما بچشاند و تا کشتیها به فرمان وی روان گردند و تا از بخشش وی (روزی) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره روم، آیه ۴۶
- ↑ «بیگمان پروردگارت میداند که تو و دستهای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمیخیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه میدارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمیتوانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام میزنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند میجویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ میکنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگتر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۲۰.
- ↑ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.
- ↑ «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ «و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
- ↑ «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵
- ↑ «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید * برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم * گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی * گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۴-۸۸
- ↑ «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵ و آیات دیگر
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند * خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد * کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند * ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۵-۲۷۹.
- ↑ «و هر آنچه ربا بدهید تا (بهره شما را) در داراییهای مردم بیفزاید نزد خدا نمیافزاید و آنچه زکات بدهید که خشنودی خداوند را بخواهید؛ چنین کسان دو چندان (پاداش) دارند» سوره روم، آیه ۳۹.
- ↑ «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
- ↑ «و پادشاه گفت: او را نزد من آورید تا او را (ندیم) ویژه خود گردانم و چون با او به گفت و گو پرداخت گفت: بیگمان تو امروز نزد ما بلند جایگاهی امینی» سوره یوسف، آیه ۵۴.
- ↑ «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.
- ↑ «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر ! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
- ↑ منصوری، خلیل، خودکفایی آیین مسلمانی.