حوادث بعد از شهادت امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== تجهیز و خاکسپاری‌==
== تجهیز و خاکسپاری‌==
به [[نقل]] از [[حبان بن علی عنزی]]، از غلامی [[آزاد]] شده [[علی]] {{ع}}: چون [[وفات]] [[امیر مؤمنان]] فرا رسید، به [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} فرمود: "وقتی که من مُردم، مرا درون تابوتم بگذارید. سپس [[تابوت]] مرا بیرون آورید. عقب [[تابوت]] را بردارید، که جلوی آن را برمی‌دارند. سپس مرا به "غَریین"<ref>غریین، دو بنا مثل صومعه در پشت کوفه بود (معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۹۶).</ref> ببرید. آنجا سنگ سفید نورافشانی را خواهید دید. آنجا را حفر کنید. در آنجا تخته‌چوبی می‌بینید. مرا آنجا [[دفن]] کنید". چون [[وفات]] یافت، او را بیرون بردیم و عقب [[تابوت]] را برداشتیم و جلوی آن بلند شده بود. صدای زمزمه و خِش خِش می‌شنیدیم، تا به [[غریین]] رسیدیم. آنجا سنگ سفید نورافشانی بود. آنجا را کندیم. به تخته چوبی برخوردیم که بر آن نوشته بود: "از آنچه [[نوح]] برای [[علی بن ابی‌طالب]] آماده کرده است". پس او را در آن [[دفن]] کردیم و از اینکه [[خداوند]]، [[امیر مؤمنان]] را مورد اکرام قرار داده، خوش‌حال برگشتیم. گروهی از [[شیعه]] به ما پیوستند که در [[نماز]] بر آن [[حضرت]] حضور نیافته بودند. آنچه را که [[گذشت]] و اکرام [[الهی]] را نسبت به [[امیر مؤمنان]] به آنان خبر دادیم. گفتند: [[دوست]] داریم آنچه را شما از قضیه او دیدید، ما هم به چشم خود ببینیم. به آنان‌ گفتیم: طبق [[وصیت]] خود آن [[حضرت]]، نشانه‌های محل [[دفن]] را محو کردیم. رفتند و برگشتند و گفتند که آنجا را کاویدند، ولی چیزی نیافتند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۲۳.</ref>.
به [[نقل]] از [[حبان بن علی عنزی]]، از غلامی [[آزاد]] شده [[علی]] {{ع}}: چون [[وفات]] [[امیر مؤمنان]] فرا رسید، به [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} فرمود: "وقتی که من مُردم، مرا درون تابوتم بگذارید. سپس [[تابوت]] مرا بیرون آورید. عقب [[تابوت]] را بردارید، که جلوی آن را برمی‌دارند. سپس مرا به "غَریین"<ref>غریین، دو بنا مثل صومعه در پشت کوفه بود (معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۹۶).</ref> ببرید. آنجا سنگ سفید نورافشانی را خواهید دید. آنجا را حفر کنید. در آنجا تخته‌چوبی می‌بینید. مرا آنجا [[دفن]] کنید". چون [[وفات]] یافت، او را بیرون بردیم و عقب [[تابوت]] را برداشتیم و جلوی آن بلند شده بود. صدای زمزمه و خِش خِش می‌شنیدیم، تا به [[غریین]] رسیدیم. آنجا سنگ سفید نورافشانی بود. آنجا را کندیم. به تخته چوبی برخوردیم که بر آن نوشته بود: "از آنچه [[نوح]] برای [[علی بن ابی‌طالب]] آماده کرده است". پس او را در آن [[دفن]] کردیم و از اینکه [[خداوند]]، [[امیر مؤمنان]] را مورد اکرام قرار داده، خوش‌حال برگشتیم. گروهی از [[شیعه]] به ما پیوستند که در [[نماز]] بر آن حضرت حضور نیافته بودند. آنچه را که [[گذشت]] و اکرام [[الهی]] را نسبت به [[امیر مؤمنان]] به آنان خبر دادیم. گفتند: [[دوست]] داریم آنچه را شما از قضیه او دیدید، ما هم به چشم خود ببینیم. به آنان‌ گفتیم: طبق [[وصیت]] خود آن حضرت، نشانه‌های محل [[دفن]] را محو کردیم. رفتند و برگشتند و گفتند که آنجا را کاویدند، ولی چیزی نیافتند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۲۳.</ref>.


== خطبه [[امام حسن]] {{ع}} پس از پدرش‌==
== خطبه [[امام حسن]] {{ع}} پس از پدرش‌==
به [[نقل]] از [[خالد بن جابر]]-: شنیدم [[حسن]] {{ع}} پس از کشته شدن [[علی]] {{ع}} به [[خطبه]] ایستاد و فرمود: "دیشب مردی را کشتید، در شبی که [[قرآن]] نازل شده و در این [[شب]]، [[عیسی بن مریم]] {{عم}} به [[آسمان]] رفته است و در این [[شب]]، [[یوشع بن نون]]، [[وصی]] [[موسی]] {{ع}} کشته شده است. به [[خدا]] [[سوگند]]، کسی پیش از او به این [[شرافت]] [[دست]] نیافته و آیندگان نیز این [[شرافت]] را نخواهند یافت. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[پیامبر خدا]] او را به [[جنگ]] می‌فرستاد، در حالی که [[جبرئیل]] در سمت راست او و [[میکائیل]] در سمت چپ او بود. به [[خدا]]، درهم و دیناری از خود به‌جا نگذاشت، مگر هشتصد (یا هفتصد) درهم که آن را برای [خریدنِ‌] [[خادم]] [[ذخیره]] کرده بود"<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۱۵۷.</ref>.
به [[نقل]] از [[خالد بن جابر]]-: شنیدم [[حسن]] {{ع}} پس از کشته شدن [[علی]] {{ع}} به [[خطبه]] ایستاد و فرمود: "دیشب مردی را کشتید، در شبی که [[قرآن]] نازل شده و در این شب، [[عیسی بن مریم]] {{عم}} به [[آسمان]] رفته است و در این شب، [[یوشع بن نون]]، [[وصی]] [[موسی]] {{ع}} کشته شده است. به [[خدا]] [[سوگند]]، کسی پیش از او به این [[شرافت]] [[دست]] نیافته و آیندگان نیز این [[شرافت]] را نخواهند یافت. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[پیامبر خدا]] او را به [[جنگ]] می‌فرستاد، در حالی که [[جبرئیل]] در سمت راست او و [[میکائیل]] در سمت چپ او بود. به [[خدا]]، درهم و دیناری از خود به‌جا نگذاشت، مگر هشتصد (یا هفتصد) درهم که آن را برای [خریدنِ‌] خادم ذخیره کرده بود"<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۱۵۷.</ref>.


== [[قصاص]] ابن ملجم‌==
== [[قصاص]] ابن ملجم‌==
به [[نقل]] از ابو مطر-: چون [[ابن ملجم فاسق]]- که [[لعنت خدا]] بر او باد- [[امیر مؤمنان]] را ضربت زد، [[حسن]] {{ع}} به [[امام]] {{ع}} گفت: او را بکشم؟ فرمود: "نه؛ ولی زندانی‌اش کن. اگر من مُردم، او را بکشید و اگر مُردم، مرا در همین پُشت، در [[قبر]] دو برادرم [[هود]] و [[صالح]] {{عم}} به [[خاک]] سپارید"<ref>تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۳۳، ح ۶۶.</ref>.
به [[نقل]] از ابو مطر-: چون [[ابن ملجم فاسق]]- که [[لعنت خدا]] بر او باد- [[امیر مؤمنان]] را ضربت زد، [[حسن]] {{ع}} به [[امام]] {{ع}} گفت: او را بکشم؟ فرمود: "نه؛ ولی زندانی‌اش کن. اگر من مُردم، او را بکشید و اگر مُردم، مرا در همین پُشت، در [[قبر]] دو برادرم [[هود]] و [[صالح]] {{عم}} به خاک سپارید"<ref>تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۳۳، ح ۶۶.</ref>.


== جای [[قبر]] [[امام]] {{ع}}‌==
== جای [[قبر]] [[امام]] {{ع}}‌==
خط ۲۰: خط ۲۰:
به [[نقل]] از [[ابو بصیر]]: به [[امام صادق]] {{ع}} گفتم: [[امیر مؤمنان]] کجا [[دفن]] شد؟ فرمود: "در [[قبر]] پدرش [[نوح]] {{ع}} [[دفن]] شد". پرسیدم: [[قبر]] [[نوح]] کجاست؟ [[مردم]] می‌گویند که در [[مسجد]] است. فرمود: "نه؛ در پشتِ [[کوفه]] است"<ref>تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۳۴، ح ۶۸.</ref>.
به [[نقل]] از [[ابو بصیر]]: به [[امام صادق]] {{ع}} گفتم: [[امیر مؤمنان]] کجا [[دفن]] شد؟ فرمود: "در [[قبر]] پدرش [[نوح]] {{ع}} [[دفن]] شد". پرسیدم: [[قبر]] [[نوح]] کجاست؟ [[مردم]] می‌گویند که در [[مسجد]] است. فرمود: "نه؛ در پشتِ [[کوفه]] است"<ref>تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۳۴، ح ۶۸.</ref>.


== [[پنهان]] داشتن [[قبر]] [[امام]] {{ع}}‌==
== پنهان داشتن [[قبر]] [[امام]] {{ع}}‌==
[[امام صادق]] {{ع}}: [[امیر مؤمنان]] به فرزندش [[حسن]] {{ع}} [[دستور]] داد که برای او چهار [[قبر]] در چهار جا بکند: در [[مسجد]]، در رَحبه، در غَری و در [[خانه]] [[جعدة]] بن هبیره. با این کار می‌خواست کسی از دشمنانش جای [[قبر]] او را نداند<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}: إن أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}} أمَرَ ابنَهُ الحَسَنَ أن یحفِرَ لَهُ أربَعَةَ قُبورٍ فی أربَعَةِ مَواضِعَ: فِی المَسجِدِ، وفِی الرحبَةِ، وفِی‌الغَرِی، وفی دارِ جَعدَةَ بنِ هُبَیرَةَ، وإنما أرادَ بِهذا أن لا یعلَمَ أحَدٌ مِن أعدائِهِ مَوضِعَ قَبرِهِ {{ع}}}} (فرحة الغری، ص ۳۲).</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}}: [[امیر مؤمنان]] به فرزندش [[حسن]] {{ع}} [[دستور]] داد که برای او چهار [[قبر]] در چهار جا بکند: در [[مسجد]]، در رَحبه، در غَری و در [[خانه]] [[جعدة]] بن هبیره. با این کار می‌خواست کسی از دشمنانش جای [[قبر]] او را نداند<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}: إن أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}} أمَرَ ابنَهُ الحَسَنَ أن یحفِرَ لَهُ أربَعَةَ قُبورٍ فی أربَعَةِ مَواضِعَ: فِی المَسجِدِ، وفِی الرحبَةِ، وفِی‌الغَرِی، وفی دارِ جَعدَةَ بنِ هُبَیرَةَ، وإنما أرادَ بِهذا أن لا یعلَمَ أحَدٌ مِن أعدائِهِ مَوضِعَ قَبرِهِ {{ع}}}} (فرحة الغری، ص ۳۲).</ref>.


== آشکار شدن [[قبر]] [[امام]] {{ع}}‌==
== آشکار شدن [[قبر]] [[امام]] {{ع}}‌==
به [[نقل]] از [[صفوان جمال]] (ساربان): در [[خدمت]] [[امام صادق]] {{ع}} بودم که در قادسیه‌<ref>قادسیه، شهری در پانزده فرسخی کوفه که چهار میل تا عذیب فاصله دارد و جنگ معروف بین‌ مسلمانان و ایرانیان در آنجا اتفاق افتاد (ر. ک: معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۹۱).</ref> ره می‌سپرد، تا آنکه بر نجفْ اشراف یافت... سپس فرمود: "ما را بگردان". راه را برگرداندم. همچنان می‌رفت تا به غَری رسید، بر قبری ایستاد و شروع کرد به [[سلام]] دادن از [[آدم]] {{ع}} بر یکایک [[پیامبران]] {{عم}}. من هم همراه او [[سلام]] می‌گفتم، تا آنکه [[سلام]] به [[پیامبر]] {{صل}} رسید. آن‌گاه به روی [[قبر]] افتاد، بر آن [[سلام]] داد و ناله‌اش بلند شد. سپس برخاست، چهار رکعت [[نماز]] خواند (در [[نقل]] دیگری شش رکعت آمده است) که من نیز با او [[نماز]] خواندم. سپس پرسیدم: ای پسر [[پیامبر]]! این [[قبر]] کیست؟ فرمود: "این [[قبر]] جدم [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} است"<ref>کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۶، ح ۳۱۹۵.</ref>.
به [[نقل]] از [[صفوان جمال]] (ساربان): در خدمت [[امام صادق]] {{ع}} بودم که در قادسیه‌<ref>قادسیه، شهری در پانزده فرسخی کوفه که چهار میل تا عذیب فاصله دارد و جنگ معروف بین‌ مسلمانان و ایرانیان در آنجا اتفاق افتاد (ر. ک: معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۹۱).</ref> ره می‌سپرد، تا آنکه بر نجفْ اشراف یافت... سپس فرمود: "ما را بگردان". راه را برگرداندم. همچنان می‌رفت تا به غَری رسید، بر قبری ایستاد و شروع کرد به [[سلام]] دادن از [[آدم]] {{ع}} بر یکایک [[پیامبران]] {{عم}}. من هم همراه او [[سلام]] می‌گفتم، تا آنکه [[سلام]] به [[پیامبر]] {{صل}} رسید. آن‌گاه به روی [[قبر]] افتاد، بر آن [[سلام]] داد و ناله‌اش بلند شد. سپس برخاست، چهار رکعت [[نماز]] خواند (در [[نقل]] دیگری شش رکعت آمده است) که من نیز با او [[نماز]] خواندم. سپس پرسیدم: ای پسر [[پیامبر]]! این [[قبر]] کیست؟ فرمود: "این [[قبر]] جدم [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} است"<ref>کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۶، ح ۳۱۹۵.</ref>.


== [[ثواب]] [[زیارت]] او ==
== [[ثواب]] [[زیارت]] او ==
[[پیامبر خدا]] {{صل}}: هرکس [[علی]] را پس از وفاتش [[زیارت]] کند، [[بهشت]] برای اوست<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: مَن زارَ عَلِیاً بَعدَ وَفاتِهِ فَلَهُ الجَنةُ}} (المقنعة، ص ۴۶۲).</ref>.
[[پیامبر خدا]] {{صل}}: هرکس [[علی]] را پس از وفاتش [[زیارت]] کند، [[بهشت]] برای اوست<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: مَن زارَ عَلِیاً بَعدَ وَفاتِهِ فَلَهُ الجَنةُ}} (المقنعة، ص ۴۶۲).</ref>.


به [[نقل]] از [[جعفر بن محمد]] بن مالک، با ذکر سلسله [[سند]] خود در [[حدیث]]: نزد [[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} بودم. از [[امیر مؤمنان علی]] بن [[ابی‌طالب]] {{ع}} یاد شد. ابن مارِد به [[امام صادق]] {{ع}} گفت: برای کسی که جدت [[امیر مؤمنان]] {{ع}} را [[زیارت]] کند، چه پاداشی است؟ فرمود: "ای پسر مارد! هرکس جدم را با [[معرفت]] به [[حق]] او [[زیارت]] کند، [[خداوند]] برای هر گام او [[پاداش]] یک [[حج]] مقبول و [[عمره]] پذیرفته می‌دهد. به [[خدا]] [[سوگند]]، ای پسر مارد! [[آتش دوزخ]]، هرگز قدمی را که در راه [[زیارت]] [[امیر مؤمنان]] غبارآلود شده باشد، نمی‌سوزاند، چه پیاده رفته باشد، چه سواره. ای پسر مارد! این [[حدیث]] را با [[آب]] طلا بنویس"<ref>{{متن حدیث|تهذیب الأحکام عن جعفر بن محمد بن مالک عن رجاله یرفعه: کنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمدٍ الصادِقِ {{عم}} وقَد ذَکرَ أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ {{ع}} فَقالَ ابنُ مارِدٍ لِأَبی عَبدِ اللهِ {{ع}}: ما لِمَن زارَ جَدک أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}}؟ فَقالَ: یابنَ مارِدٍ، مَن زارَ جَدی عارِفاً بِحَقهِ کتَبَ اللهُ لَهُ بِکل خُطوَةٍ حَجةً مَقبولَةً وعُمرَةً مَبرورَةً، وَاللهِ یابنَ مارِدٍ ما یطعِمُ اللهُ النارَ قَدَماً اغبَرت فی زِیارَةِ أمیرِ المُؤمِنینَ {{ع}} ماشِیاً کانَ أو راکباً، یابنَ مارِدٍ! اکتُب هذَا الحَدیثَ بِماءِ الذهَبِ}} (تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۲۱، ح ۴۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۰۲-۶۰۸.</ref>
به [[نقل]] از [[جعفر بن محمد]] بن مالک، با ذکر سلسله سند خود در [[حدیث]]: نزد [[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} بودم. از [[امیر مؤمنان علی]] بن [[ابی‌طالب]] {{ع}} یاد شد. ابن مارِد به [[امام صادق]] {{ع}} گفت: برای کسی که جدت [[امیر مؤمنان]] {{ع}} را [[زیارت]] کند، چه پاداشی است؟ فرمود: "ای پسر مارد! هرکس جدم را با [[معرفت]] به [[حق]] او [[زیارت]] کند، [[خداوند]] برای هر گام او [[پاداش]] یک [[حج]] مقبول و [[عمره]] پذیرفته می‌دهد. به [[خدا]] [[سوگند]]، ای پسر مارد! [[آتش دوزخ]]، هرگز قدمی را که در راه [[زیارت]] [[امیر مؤمنان]] غبارآلود شده باشد، نمی‌سوزاند، چه پیاده رفته باشد، چه سواره. ای پسر مارد! این [[حدیث]] را با [[آب]] طلا بنویس"<ref>{{متن حدیث|تهذیب الأحکام عن جعفر بن محمد بن مالک عن رجاله یرفعه: کنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمدٍ الصادِقِ {{عم}} وقَد ذَکرَ أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ {{ع}} فَقالَ ابنُ مارِدٍ لِأَبی عَبدِ اللهِ {{ع}}: ما لِمَن زارَ جَدک أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}}؟ فَقالَ: یابنَ مارِدٍ، مَن زارَ جَدی عارِفاً بِحَقهِ کتَبَ اللهُ لَهُ بِکل خُطوَةٍ حَجةً مَقبولَةً وعُمرَةً مَبرورَةً، وَاللهِ یابنَ مارِدٍ ما یطعِمُ اللهُ النارَ قَدَماً اغبَرت فی زِیارَةِ أمیرِ المُؤمِنینَ {{ع}} ماشِیاً کانَ أو راکباً، یابنَ مارِدٍ! اکتُب هذَا الحَدیثَ بِماءِ الذهَبِ}} (تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۲۱، ح ۴۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۰۲-۶۰۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۸

تجهیز و خاکسپاری‌

به نقل از حبان بن علی عنزی، از غلامی آزاد شده علی (ع): چون وفات امیر مؤمنان فرا رسید، به حسن و حسین (ع) فرمود: "وقتی که من مُردم، مرا درون تابوتم بگذارید. سپس تابوت مرا بیرون آورید. عقب تابوت را بردارید، که جلوی آن را برمی‌دارند. سپس مرا به "غَریین"[۱] ببرید. آنجا سنگ سفید نورافشانی را خواهید دید. آنجا را حفر کنید. در آنجا تخته‌چوبی می‌بینید. مرا آنجا دفن کنید". چون وفات یافت، او را بیرون بردیم و عقب تابوت را برداشتیم و جلوی آن بلند شده بود. صدای زمزمه و خِش خِش می‌شنیدیم، تا به غریین رسیدیم. آنجا سنگ سفید نورافشانی بود. آنجا را کندیم. به تخته چوبی برخوردیم که بر آن نوشته بود: "از آنچه نوح برای علی بن ابی‌طالب آماده کرده است". پس او را در آن دفن کردیم و از اینکه خداوند، امیر مؤمنان را مورد اکرام قرار داده، خوش‌حال برگشتیم. گروهی از شیعه به ما پیوستند که در نماز بر آن حضرت حضور نیافته بودند. آنچه را که گذشت و اکرام الهی را نسبت به امیر مؤمنان به آنان خبر دادیم. گفتند: دوست داریم آنچه را شما از قضیه او دیدید، ما هم به چشم خود ببینیم. به آنان‌ گفتیم: طبق وصیت خود آن حضرت، نشانه‌های محل دفن را محو کردیم. رفتند و برگشتند و گفتند که آنجا را کاویدند، ولی چیزی نیافتند[۲].

خطبه امام حسن (ع) پس از پدرش‌

به نقل از خالد بن جابر-: شنیدم حسن (ع) پس از کشته شدن علی (ع) به خطبه ایستاد و فرمود: "دیشب مردی را کشتید، در شبی که قرآن نازل شده و در این شب، عیسی بن مریم (ع) به آسمان رفته است و در این شب، یوشع بن نون، وصی موسی (ع) کشته شده است. به خدا سوگند، کسی پیش از او به این شرافت دست نیافته و آیندگان نیز این شرافت را نخواهند یافت. به خدا سوگند، پیامبر خدا او را به جنگ می‌فرستاد، در حالی که جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او بود. به خدا، درهم و دیناری از خود به‌جا نگذاشت، مگر هشتصد (یا هفتصد) درهم که آن را برای [خریدنِ‌] خادم ذخیره کرده بود"[۳].

قصاص ابن ملجم‌

به نقل از ابو مطر-: چون ابن ملجم فاسق- که لعنت خدا بر او باد- امیر مؤمنان را ضربت زد، حسن (ع) به امام (ع) گفت: او را بکشم؟ فرمود: "نه؛ ولی زندانی‌اش کن. اگر من مُردم، او را بکشید و اگر مُردم، مرا در همین پُشت، در قبر دو برادرم هود و صالح (ع) به خاک سپارید"[۴].

جای قبر امام (ع)‌

امام صادق (ع): امیر مؤمنان به نجف می‌رفت و می‌فرمود: "وادی السلام، محل گرد آمدن روح‌های مؤمنان است و اینجا برای مؤمنْ آرامگاه خوبی است" و می‌فرمود: "خداوندا! قبر مرا در اینجا قرار بده"[۵].

به نقل از ابو بصیر: به امام صادق (ع) گفتم: امیر مؤمنان کجا دفن شد؟ فرمود: "در قبر پدرش نوح (ع) دفن شد". پرسیدم: قبر نوح کجاست؟ مردم می‌گویند که در مسجد است. فرمود: "نه؛ در پشتِ کوفه است"[۶].

پنهان داشتن قبر امام (ع)‌

امام صادق (ع): امیر مؤمنان به فرزندش حسن (ع) دستور داد که برای او چهار قبر در چهار جا بکند: در مسجد، در رَحبه، در غَری و در خانه جعدة بن هبیره. با این کار می‌خواست کسی از دشمنانش جای قبر او را نداند[۷].

آشکار شدن قبر امام (ع)‌

به نقل از صفوان جمال (ساربان): در خدمت امام صادق (ع) بودم که در قادسیه‌[۸] ره می‌سپرد، تا آنکه بر نجفْ اشراف یافت... سپس فرمود: "ما را بگردان". راه را برگرداندم. همچنان می‌رفت تا به غَری رسید، بر قبری ایستاد و شروع کرد به سلام دادن از آدم (ع) بر یکایک پیامبران (ع). من هم همراه او سلام می‌گفتم، تا آنکه سلام به پیامبر (ص) رسید. آن‌گاه به روی قبر افتاد، بر آن سلام داد و ناله‌اش بلند شد. سپس برخاست، چهار رکعت نماز خواند (در نقل دیگری شش رکعت آمده است) که من نیز با او نماز خواندم. سپس پرسیدم: ای پسر پیامبر! این قبر کیست؟ فرمود: "این قبر جدم علی بن ابی‌طالب (ع) است"[۹].

ثواب زیارت او

پیامبر خدا (ص): هرکس علی را پس از وفاتش زیارت کند، بهشت برای اوست[۱۰].

به نقل از جعفر بن محمد بن مالک، با ذکر سلسله سند خود در حدیث: نزد امام جعفر صادق (ع) بودم. از امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب (ع) یاد شد. ابن مارِد به امام صادق (ع) گفت: برای کسی که جدت امیر مؤمنان (ع) را زیارت کند، چه پاداشی است؟ فرمود: "ای پسر مارد! هرکس جدم را با معرفت به حق او زیارت کند، خداوند برای هر گام او پاداش یک حج مقبول و عمره پذیرفته می‌دهد. به خدا سوگند، ای پسر مارد! آتش دوزخ، هرگز قدمی را که در راه زیارت امیر مؤمنان غبارآلود شده باشد، نمی‌سوزاند، چه پیاده رفته باشد، چه سواره. ای پسر مارد! این حدیث را با آب طلا بنویس"[۱۱].[۱۲]

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. غریین، دو بنا مثل صومعه در پشت کوفه بود (معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۹۶).
  2. الارشاد، ج ۱، ص ۲۳.
  3. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۱۵۷.
  4. تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۳۳، ح ۶۶.
  5. «الإمام الصادق (ع): کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِی یأتِی النجَفَ ویقولُ: وادِی السلامِ ومَجمَعُ أرواحِ المُؤمِنینَ ونِعمَ المَضجَعُ لِلمُؤمِنِ هذَا المَکانُ. وکانَ یقولُ: اللهُم اجعَل قَبری بِها» (تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۲۱۳).
  6. تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۳۴، ح ۶۸.
  7. «الإمام الصادق (ع): إن أمیرَ المُؤمِنینَ (ع) أمَرَ ابنَهُ الحَسَنَ أن یحفِرَ لَهُ أربَعَةَ قُبورٍ فی أربَعَةِ مَواضِعَ: فِی المَسجِدِ، وفِی الرحبَةِ، وفِی‌الغَرِی، وفی دارِ جَعدَةَ بنِ هُبَیرَةَ، وإنما أرادَ بِهذا أن لا یعلَمَ أحَدٌ مِن أعدائِهِ مَوضِعَ قَبرِهِ (ع)» (فرحة الغری، ص ۳۲).
  8. قادسیه، شهری در پانزده فرسخی کوفه که چهار میل تا عذیب فاصله دارد و جنگ معروف بین‌ مسلمانان و ایرانیان در آنجا اتفاق افتاد (ر. ک: معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۹۱).
  9. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۶، ح ۳۱۹۵.
  10. «رسول الله (ص): مَن زارَ عَلِیاً بَعدَ وَفاتِهِ فَلَهُ الجَنةُ» (المقنعة، ص ۴۶۲).
  11. «تهذیب الأحکام عن جعفر بن محمد بن مالک عن رجاله یرفعه: کنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمدٍ الصادِقِ (ع) وقَد ذَکرَ أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ (ع) فَقالَ ابنُ مارِدٍ لِأَبی عَبدِ اللهِ (ع): ما لِمَن زارَ جَدک أمیرَ المُؤمِنینَ (ع)؟ فَقالَ: یابنَ مارِدٍ، مَن زارَ جَدی عارِفاً بِحَقهِ کتَبَ اللهُ لَهُ بِکل خُطوَةٍ حَجةً مَقبولَةً وعُمرَةً مَبرورَةً، وَاللهِ یابنَ مارِدٍ ما یطعِمُ اللهُ النارَ قَدَماً اغبَرت فی زِیارَةِ أمیرِ المُؤمِنینَ (ع) ماشِیاً کانَ أو راکباً، یابنَ مارِدٍ! اکتُب هذَا الحَدیثَ بِماءِ الذهَبِ» (تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۲۱، ح ۴۹).
  12. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۶۰۲-۶۰۸.